باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است ولی ذیل نظر به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عنایت داشته باشید در آن جلسات نکاتی از سخنان آقای رفیقدوست در خاطراتشان را متذکر میشوم که مربوط به هویت انقلاب است و روحیهای که ایشان در این راستا داشتند. آری! این بدین معنا نیست که تأیید کلی بشود کرد. البته فکر نمیکنم بتوانیم شخصیت ایشان را با برادرشان در یک تراز قرار بدهیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این موارد، مواردی است که در تخصص بنده نیست در آن حدّ که بتوانم نظر دهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته در این تاریخ، المیزان را افقی جهت حضور قرآنیِ ملتها در این تاریخ میتوان در نظر گرفت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که میدانم در زمان خود پیامبر «صلیاللّهعلیهوآله» مواردی از سنگسار انجام شده است. حال اگر صلاح نیست به آن صورت انجام شود، امر دیگری است. بنده در این موارد صاحبنظر نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به کمک جزوهی «روش کار با تفسیر المیزان» و رعایت پیشنهادات آن جزوه، إنشاءاللّه مشکل حل میشود. در ضمن خوب است ابتدا صوت چند سوره را با تأمّل بر روی خود آیات، دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمیدانم؛ زیرا خود بنده نتوانستهام آن نوع استخاره کردن را برای خود حل نمایم. ۲. نباید فرقی کند. ۳. به نظر بنده تا حدی اینچنین است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نام اسوههای دینی، نامهایی هستند که با خود فرهنگ و معانی خوبی را به همراه دارند و در کلّ، صاحب چنین اسمهایی محترم خواهند بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب در این مورد زیاد است. از «تجدید الاعتقاد» خواجه نصیر بگیر تا «جهان بینی»های شهید مطهری. شاید کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت هست، به کار آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد آن جواب، مواردی مدّ نظر بود که میگویند اصلاً در آن نوع مردنشان حساب و کتابی را تجربه نکردهاند؛ عرض شد این افراد به مرحلهی برزخ و شروع حساب نرسیدهاند بلکه تنها تجرد خود را تجربه نمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از رفع شبهات و کسب معرفتِ لازم، از طریق رعایت شریعت الهی و تدبّر در قرآن و روایات، قلبْ راه میافتد. پیشنهاد بنده برای ابتدایِ کار، شرح کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح «برهان صدیقین» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پدرشدن را به عهدهی خدا بگذارید و دغدغه نداشته باشید خود خداوند با میل و عاطفهای که بین زن و مرد ایجاد میکند، کار را جلو میبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که قرآن میفرماید در «علمالیقین» است که انسان متوجهی جهنم و وَجهِ مادون هرچیز میشود و این علم با رعایت دستورات شرعی به قلب میرسد و در آن حال، جانِ انسان با حقایق روبهرو میشود، نه چشمِ سر او. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است اگر فرصتی بود با قرائت قرآن و مناجات «خمسه عشر» و تسبیحات حضرت زهرا«سلاماللّهعلیها» مأنوس باشید. موفق باشید
عرض سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار در روایت آمده: لِلصَّائِمِ فَرْحَتَانِ فَرْحَةٌ عِنْدَ إِفْطَارِهِ وَ فَرْحَةٌ عِنْدَ لِقَاءِ رَبِّهِ شادی و خرسندی هنگام افطار به چه معناست؟ آیا مرتبط به فرح و شادی روحی روزه دار است؟ اگر هست توضیح بفرمایید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همینطور باشد. از آن جهت که از یک طرف از حجابهای أنانیت خود و سیطره میلهای به دنیا و غذا فاصله گرفته و از طرف دیگر که مهمتر از جهت اول است؛ افقی است که در مقابل او به صورت تکوینی گشوده میشود و آن احساس حضور نفس ناطقه او است در عالَم و عوالمی که نفس ناطقه تکویناً در آن عوالم حاضر است. و در همین راستا میباشد که وقتی نفس آرامآرام روزه و روزهداری را در این بستر و به این معنا شناخت، دیگر گرسنگی او که نهیب نفس امّاره است، قدرت چندانی نخواهد داشت و به راحتی میتواند اینچنین بسراید: «اگر نفس بنالد بگیریم کریها». موفق باشید
سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم میشوم و این بار میخواهم از خان دانشتان بعد از مدتها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان اینهمه نیست» رجوع کردم و مسئلهای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشتهای مخاطب عام که نگاه میکنیم میبینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش میگیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور میشود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده میکند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفیهای منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه میکنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. میدانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری میکنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه میکنند که ظاهرش از موسیقیهای سالم این زمانه هم به مراتب شبههناکتر و غلطاندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه میکنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل میشده است. ولی مسئله مهمتر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفادهشدن از آنها به نحوی مندرس شده است. در حالیکه آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسیترین کلمات بوده. و اینجا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان میآورد همانطور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژههای متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد میکند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. بحثی تحت عنوان «نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» شد که متن آن در سایت در قسمت یادداشتهای ویژه هست. موفق باشید
http://lobolmizan.ir/post/1697
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچیک از علما نفرمودهاند موسیقی ذاتاً حرام است. به گفتهی رهبر معظم انقلاب آن نوع موسیقی که موجب فتنه و فحشاء گردد، حرام میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به این موضوع فکر نمیکنید که اهل دنیا بالاخره اهل دنیا هستند و ما میتوانیم در دل همین رنجها و سازگاریها قد بکشیم و رشد کنیم و سختیها را وسیلهی حضور در جهان معنوی بگیریم؟ امیدوار باشید شرایط تغییر می کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دریای ظلمانی همان وجه نفس امّاره ی انسان است و حضرت امام بعدا در شرح خود روشن می کنند که به تبع وجه وجودی انسان امر عدمی است. در این مورد عجله نکنید. همچنان در ذهن خود نگهدارید به مرور روشن می شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جزوهی «انقلاب اسلامی و عصری جدید در گام دوم» که روی بنر سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده نگاهی است که انسان در مواجهه با غرب باید داشته باشد. اگر در سنت قدسی و عقلانی با غرب مواجه شویم، نه غربزده میشویم و نه از خرد مدرن بیرون میمانیم و در این مواجهه ابن عربی و صدرا افقهای خوبی را در مقابل انسانها میگشایند زیرا ذات این دو فکر بیش از آنکه ایدئولوژیک باشد به «وجود» نظر دارد. رهبر معظم انقلاب «حفظهاللّه» در توصیف حضرت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» میفرمایند: «یک نمونهی دیگر از این تحوّل در نگاه به دین و مسائل دینی، پافشاری بر تعبّد بود، در عین نگاه نوگرایانه به مسائل؛ یعنی امام، یک فقیه نوگرا، یک روحانی نوگرا بود؛ به مسائل با چشم نوگرایانه نگاه میکرد؛ در عین حال به شدّت پابند به تعبّد.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوات «حقیقت حج» و «وظیفهی حجاج پس از برگشت از حج» که بر روی سایت هست، إنشاءاللّه کمک میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث، بسیار است. نقش بنیالعباس در این امر، جهتِ به حاشیهبردن حضور معارف اهلالبیت «علیهمالسلام» را نباید ساده گرفت. ولی در همین امر، نقش شیعیان هوشمندی چون فارابی و ابنسینا مهم است که سعی کردند حکمت یونانی را طوری وارد حکمت ایمانی نمایند که عملاً حکما یونانی با روح و رنگ حکمت ایمانی در جهان اسلام حاضر شود و تا آنجا که ممکن بود جهان اسلام از دعوای معتزلیگری که سختْ بر عقلِ یونانی تأکید داشت؛ و اشعریگری که در حدّ تحجر، دین را تقلیل داده بود؛ آزاد شد. در این مورد بد نیست سری به جزوات «تاریخ فلسفه و کلام» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نفس ناطقه در حالت تکوینی خود به این مرحله میرسد و ربطی به اختیاراتِ جرئی ما ندارد. ۲. خداوند راههایی برای حیات فعّال در این عالم برای ما گذاشته است باید آرزوهای دنیایی را کم کنیم و به شرایط اُنس با خداوند و رضایت به تقدیر او وارد شویم. موفق باشید موفق باشید