بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14522
متن پرسش
با سلام: واقعا از این همه انفعال دولت دلم خونه اخیرا هم که در مورد قایق های امریکایی نتیجه نگاه دولت آزاد سازی آنها کمتر از 24 بدون این که آمریکائی ها عذر خواهی کنند. حضرت استاد چرا حضرت آقا سکوت کرده اند؟ آقا چه چیزی می بینند که ما نمی بینیم تا ما هم آرامش پیدا کنیم؟ راز این امیدواری بی انتها که در کلام ایشون هست چیه؟ یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌توان یک‌طرفه قضاوت کرد. با توجه به سخنان آقای محسن رضایی ظاهراً همان مسیری که طی شده، مسیر غلطی نبوده. موفق باشید

14521
متن پرسش
سلام استاد: کتاب انسان از دیدگاه اسلام چاپ نشده؟ چگونه تهیه کنیم؟ هرچه قدر می گردیم نیست. چند روز پیش در تهران در انتشارات کیهان (که کتب شما را می آورد) و با آقای نظری در ارتباط است پرسیدم. آنها گفتند اصلا چنین کتابی نداریم! التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوه‌ی «انسان از دیدگاه اسلام» با ویرایش کامل و اضافه‌شدن نکات لازم به صورت کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در آمده. موفق باشید

14520
متن پرسش
با سلام: بنده به توفیق الهی تا صوت سوم جلسات تفسیر حمد امام که شرح فرمودین رو گوش کردم آیا برداشتهای بنده صحیحه؟ در مورد تشکیک در وجود: 1. کل عالم وجود به مراتب گوناگون دارای وجود هست که مرتبه اعلی عین الوجوده که الله هست و این عین الوجود تجلی میکنه و مراتب مادون ایجاد میشه که ضعیف تر از عین الوجود هستن و هر مرتبه ای گر چه تجلی مرتبه مافوق هست اما به این لحاظ که ضعیفتره عین مرتبه مافوق نیست و از جهت اینکه وجوده نازله اون مرتبه مافوق هست به تمام کمالات که نازله کمالات مافوق هست. از hین جهت مرتبه مادون هم همون مافوق هست اما به نازله، یعنی وجودات نداریم بلکه همه یه وجود هستند اما به تشکیک و شدت و ضعف، در نظام طولی. اما از آنجایی که وجود تجلی میکنه مراتب نازله وجود به هر حال عین الوجود نیستن بلکه مرتبط ولو به نحو عین الربط به عین الوجود هستن. 2. برداشت من از صحبت عرفا. یک وجود بیشتر در صحنه نیست که این وجود البته تجلی میکنه، به این معنا که اسم جامع الله تجلی میکنه. اما این بار در تجلی الله مراتب مادون ایجاد نمیشه بلکه الله یک تجلی واحد میکنه گرچه آسمان و زمین و ... هم ظهور دارند اما اینها صور اسماء هستند و جلوات اسم الله هستن که در هر کدوم از این جلوات عارف کامل اسم الله رو به جامعیت میتوانه ببینه. حالا این آسمان و زمینی که ما با چشم سر می بینیم اشتباه ندیدیم اینها سراب نیست اما در حد خودمون دیدیم اگه بالاتر بریم اسماء الهی رو در اینها بیشتر و بیشتر مشاهده می کنیم... به چشم دل نه به چشم سر.. و البته این آسمان و زمین در واقع و تکوین هم میتونیم بگیم که اسم الله هست که به این صور متجلی شده... به صورت سنگ .. انسان یا...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه امر هستید. جلوتر بروید تا به جامعیتِ لازم که جمع بین تشکیک در وجود و تشکیک در ظهور است، دست یابید. موفق باشید

14519
متن پرسش
خارج فقه ـ نکاح 29 تاریخ جلسه: 1394/9/2 اعوذ بالله من الشيطان الرجيم بسم الله الرحمن الرحيم اما حکم وضعی اما حکم وضعي که ديه دارد يا نه؟ منافات ندارد که يک کاري جايز باشد تکليفاً؛ ولي ديه داشته باشد، چون اين «قتل» که نيست اين «رفع» نيست، بلکه اين «دفع» است؛ او با اين کار نمي گذارد فرزند منعقد بشود، نه اينکه فرزند منعقد شده را از بين برده است. آن جايي که ديه دارد در صورتي است که عمدي باشد، بله حتماً با حرمت همراه است؛ آنجا که نطفه منعقد شده باشد، بله يقيناً حرام است؛ اما اين شخص جلوي انعقاد نطفه را مي گيرد، با اين حال آيا ديه دارد يا نه؟ محقق و امثال او (رضوان الله عليهم اجمعين) فتوايشان اين است که عزل گرچه از نظر حکم تکليفي مکروه است و حرام نيست؛ ولي از نظر حکم وضعي ديه دارد و ده دينار بايد ديه بدهد، مگر اينکه در متن عقد شرط شده باشد، مگر اينکه زن اذن داده باشد، اگر زن اذن نمي دهد، چون مادر شدن حق اوست، اين ده دينار ديه دارد، حالا اين را هم حمل بر استحباب مي شود کرد يا حمل بر وجوب، اين ـ به خواست خدا ـ در جهت ثانيه بايد بحث بشود.(در جلسات آینده بحث می شود). در اینجا حضرت استاد طبق عادت همیشگی شان در روزهای چهارشنبه بحثی اخلاقی را مطرح نمودند. درس اخلاق حالا چون روز چهارشنبه است بک بحث اخلاقي هم داشته باشيم. الآن عده اي از اساتيد و فضلا و بزرگواران حوزه در صدد فقه در اخلاق هستند، اين يک کار مبارکي است که صبغه علمي دارد. اخلاق مادامي که به صورت علم درنيايد کارآيي حوزوي ندارد، ممکن است کارآيي اجتماعي داشته باشد. ما يک موعظه داريم که علم نيست، يک اخلاق داريم که علم دقيق است، داراي موضوع و محمول، پيچيده و فنّي است و يک فقه اخلاق داريم. موعظه همين است که در سخنراني مي گويند آدم خوبي باشيد، متّقي باشيد، خلاف نکنيد اين موعظه است؛ منتها اگر آن گوينده قدرت علمي و عملي داشته باشد که طهارت روح او در شنونده اثر کند، اين شنونده متّعظ مي شود، موعظه به معني سخنراني نيست، وعظ «جذب الخلق الي الحق» است؛ يعني اين مستمع جذب بشود، حرف هر کسي را هم مردم گوش نمي دهند، حواس ما جمع باشد، ممکن است يک ساعت پاي منبر کسي بنشينند؛ اما مي‌خواهند يک ثوابي ببرند، اينکه حرف هر کسي در او اثر بکند و گوش بدهد، اين کار آساني نيست: «الوعظ هو جذب الخلق الي الحق»؛ يعني نَفَسِ مقدس و منزه و پاک و بي شائبه اي مي طلبد تا مستمع را جذب بکند: «الوعظ هو جذب بالخلق الي الحق». اين موعظه است که علمي نيست، نصيحتي است که مرتّب در سخنراني ها هست؛ اما اخلاق اگرچه پند است؛ ولي علمي است، چون تا نفس شناخته نشود، شئون نفس شناخته نشود، سلامت و مرض آن شناخته نشود، د,اء و درمان آن شناخته نشود، اين علم نخواهد بود. اخلاق جزء زير مجموعه فلسفه است، تا ثابت نشود که روح مجرّد است، تا ثابت نشود که آن شأني که مربوط به دانش است چيست، شأني که مربوط به گرايش است چيست، متولّي اين شئون چه کساني هستند، راه سلامت و درد آن چيست؛ به اخلاق نمي‌رسيم، اخلاق درسي است، موعظه که درسي نيست. فنّ اخلاق بدون شناخت روح و تجرّد روح و شئون روح و سلامت روح و مرض روح ممکن نيست. گوشه اي از فنّ اخلاق را با فقه مرحوم شيخ انصاري ـ خدا غريق رحمتش کند، ـ در بحث غيبت که محل ابتلاي خيلي هاست در مکاسب محرّمه مطرح کرده است.[20] مرحوم شيخ بعد از اينکه فرمود غيبت حرام است، فرمود حالا يک گوشه اي از آثار اخلاقي آن را مطرح بکنيم، گرچه از بحث ما بيرون است، اين را حتماً ملاحظه بکنيد ببينيد که او چه مي خواهد بگويد، از نظر حکم فقهي بله غيبت حرام است؛ اما چگونه مي شود که اين آقا آن کاري که واجب است بنام امر به معروف و نهي از منکر و آن را بايد انجام بدهد، نمي‌دهد؛ ولي پشت سر او غيبت مي کند که حرام است!؟ شما اگر مي خواهيد او را اصلاح کني، آنکه بر شما واجب است بنام امر به معروف و نهي از منکر، با او درميان بگذار، چرا اين که اثر ندارد و بر شما حرام است را انجام مي دهي؟ مرحوم شيخ يک چند سطري وارد اين بحث شد که اين به سبب ضعف روح است، يک عقده است، يک مشکل رواني است؛ او آن شهامت را ندارد که در حضور امر به معروف کند؛ جنب دارد و لذا در غيبت آن کمبود خود را مي خواهد ترميم کند. اگر شما براي رضاي خدا مي خواهيد بگوييد! مگر نمي خواهيد براي رضاي خدا حرف بزنيد؟ براي رضاي خدا آنکه واجب است و بهشت وعده آن است، آن را انجام بدهيد، چرا اينکه حرام است و اثر ندارد را انجام مي‌دهيد، آنکه اثر دارد و واجب است آن را انجام نمي دهيد، اينکه اثر ندارد و حرام است را انجام مي دهي؟ اخلاق يعني اين. چگونه مي شود که آدم آن واجب را انجام نمي دهد؟ اين حرام را انجام مي دهد، اين ضعف نفس از کجاست؟ گير دروني او از کجاست؟ اين عقدهاش و احساس حقارتش از کجاست؟ اخلاق يعني اين. اخلاق علم است، چکار به موعظه دارد؟! اين فنّ اخلاق را فلسفه به عهده دارد، جزء حکمت عملي است و زير مجموعه فلسفه است. اما آن بزرگواراني که الآن اين مسئوليت را قبول کردند ـ که حشرشان با اولياي الهي باشد ـ فقه اخلاق است، فقه اخلاق غير از فقه اعمال است. اين فقهي که الآن ما داريم بحث مي‌کنيم فقه عمل است؛ يعني درباره عمل مکلف بحث مي کند که چه حرام است و چه حرام نيست؟ چه واجب است و چه واجب نيست؟ يا موضوعات است که به هر حال به عمل مکلّف برمي گردد که مثلاً آفتاب مطهِّر است، حرکت روي زمين مطهِّر است، اينها جزء مطهّرات هستند، آب مطهِّر است، فلان کار حرام است، فلان شئ نجس است، يا در طهارت و نجاست هست يا در ميراث است يا در حقوق است يا در افعال. عبادات و عقود و ايقائات و احکام. اينها هستند. فقه عمل در اين زمينه بحث مي کند، که فلان کار حرام است فلان کار حلال؛ اما فقه اخلاق درباره اوصاف بحث مي کند، آدم تکبر را اعمال بکند، طرزي رفتار بکند که باعث هتک ديگري بشود، بله اين حرام است؛ اما فقه اخلاق وصف «تکبر» را دارد بحث مي‌کند، اين را که فقه عمل بحث نمي کند؛ وصف «طمع» را دارد، وصف «حرص» را دارد، وصف «دنياطلبي» را دارد، «حبّ دنيا» دارد، که «رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَطِيئَةٍ» است؛ حالا حبّ دنيا حرام است يا حلال؟ اين را که فقه عمل بحث نمي کند. فقه ميگويد وقتي که اين کار را انجام بدهي اين مالي که مي خواهي بگيري اين يا حلال است يا حرام، اما اين اوصاف نفساني؛ اين طمع، اين حرص، اين کبر، اين جاهطلبي، اين غرور، اين خودخواهي، اين خودپسندي، اينها حلال است يا حرام؟ فقه عمل که درباره اينها بحث نمي کند، «فقه الاخلاق» درباره اينها بحث مي کند. پس ما چند چيز در حوزه کم داريم: يکي فنّ اخلاق است که علمي است و آن اصلاً در اين درسها نيست، يکي «فقه الاخلاق» است که اين بزرگواران اخيراً تأسيس کردند؛ «فقه الاخلاق» مربوط به اوصاف است که آيا اين وصف جايز است ما داشته باشيم يا نه؟ اين علاقه را داشته باشيم به دنيا يا نه؟ اين «حُبُ‏ الدُّنْيَا رَأْسُ‏ کُلِ‏ خَطِيئَةٍ»[21] فقه عمل که بحث نمي کند که حب دنيا حلال است يا حرام! فقه در مورد عمل بحث مي کند که اين مالي که مي گيري يا حلال است يا حرام، اگر به فعل برسد فقه عمل بحث مي کند، اگر در حوزه وصف بماند فقه عمل بحث نمي کند، چون اوصاف نفساني است. خيلي از چيزهاست که نياز جامعه و تمدّن جامعه و طمأنينه جامعه و آرامش جامعه به آنها وابسته است ما آنها را از دايره بحث فقه بيرون کرديم؛ گفتيم اينها بحث اخلاقي است! مثل وفاي به وعده؛ وعده دادن در روايات ما هست که ائمه(عليهم السلام) «إِنَّا أهْلُ بَيْتٍ نَرَي وَعْدَنَا عَلَيْنَا دَيْنا»[22] ما خانداني هستيم که اگر وعده داديم مثل اين که بدهکار باشيم عمل مي کنيم، ما همه اينها را گوشه‌اي گذاشتيم، گفتيم اينها اخلاقي است، به يک کسي وعده دادند که شما فلان وقت فلان ساعت بياييد ما کنار حرم يکديگر را ببينيم، او در سرما و از راه دور بکوب بکوب آمده، اين وعده‌گذار نيامده، فردا مي گويد ببخشيد که من! با ببخشيد مي خواهد مسئله را حل کند! اين کار، کار حرام است، با ببخشيد که حل نمي شود. چون بحث نشده، مي گوييم اينها مسايل اخلاقي است، چه کسي گفته است که وفاي به وعده واجب نيست؟ شما که بحث نکرديد! بحث فقهي نيست، اينها بحث «فقه الاخلاق» است. مي بينيد اين همه اوصافي که وجود مبارک پيغمبر داشت، علم اولين و آخرين را خداي سبحان به او داد، خيلي از چيزهاست که انسان اصلاً جرأت نمي کند درباره پيغمبر حرف بزند، مي گويند خداي ناکرده غلوّ است؛ شما ببينيد اين همه فرشتهها را مي گويند در مقام انسان کامل خضوع کنيد سجده کنيد، اين جمع محلاٰ به «الف و لام» است با اجمعون: ﴿فَسَجَدَ الْمَلائِکَةُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُون﴾[23] اين همه فرشته ها، وجود مبارک پيغمبر وقتي مبعوث شد، به جبرئيل فرمود خير من به تو هم رسيد!؟ عرض کرد بله! از بعثت شما من هم استفاده کردم. حالا اين پيغمبر کيست؟ حالا آن همه علومي را که ذات اقدس الهي به آن حضرت داد، فقط به خُلق او توجه کرد: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيمٍ﴾[24] جامعه را «اخلاق» اداره ميکند، شما حالا بشويد علامه، مردم از شما چقدر استفاده ميکنند؟ شما بر فرض بشويد علامه مي شويد محقق مي شويد شيخ طوسي، يک چند طلبه فاضل از شما استفاده مي کنند، جامعه از شما چه بهرهاي مي برد، جامعه از اخلاق شما، از رفتار شما بهره مي برد، مگر آن علومي که پيغمبر داشت مردم خبردار بودند؟ جامعه را اخلاق اداره ميکند: ﴿وَ إِنَّکَ لَعَلي‏ خُلُقٍ عَظيمٍ﴾ اخلاق هم با موعظه محقق نمي‌شود، چون موعظه که علمي نيست؛ باتقوا باشيد، مؤدّب باشيد، منزه باشيد؛ خوب است اما علمی نیست، آدم تا چيزي را که موضوع نداشته باشد، محمول نداشته باشد، حد وسط نداشته باشد، برهان نداشته باشد، در برابر او سجده نمي کند خضوع نمي کند، الآن ما وقتي که يک روايتي مي بينيم که محمد بن مسلم در آن هست و صحيح است در برابر آن خضوع داريم؛ اما يک چيزي مرسله باشد يک امر اعتباري باشد اصلاً خضوع نمي کنيم. وقتي که يک حرف متْقني از معصوم آدم بشنود در برابر آن خضوع ميکند. حرف تا علمي، (علمي يعني علمي)، موضوع معلوم، محمول معلوم، حد وسط آن معلوم، استناد آن به وحي معلوم، در برابر آن آدم خضوع مي کند و همين سجده شکر است اخلاق است که جامعه و حوزه را وزين مي کند. حوزه وزين مي تواند نظام را، جامعه را، امت را حفظ کند. علم يک مصرف داخلي دارد، شما علامه هم که بشويد، فقط شاگردان شما از شما استفاده مي کنند؛ کتاب هم بنويسيد خواص از شما استفاده مي کنند؛ اما اگر بخواهيد ﴿يَا أَيُّهَا النَّاسُ﴾[25] بگوييد، ﴿يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا﴾[26] بگوييد، با اخلاق شما مي توانيد جامعه را اداره کنيد؛ اخلاق هم غير از موعظه است. الآن اين بزرگواران که اين کار را کردند إن شاء الله سعي آنها مشکور باشد و در کارهاي علمي خود هم موفق باشند إن شاء الله.«و الحمد لله رب العالمين» [21] . مصباح الشريعه، ص138.[22] . تحف العقول، النص، ص446.[23] . سوره حجر، آيه30؛ سوره ص، آيهٴ 73[24] . سوره قلم، آيهٴ 4.[25] . سوره بقره، آيات 21و168؛ سورهٴ نساء، آيهٴ 1. [26] . سوره بقره، آيات 104و 153و 172. با عرض سلام خدمت حضرت استاد عزیزم مطلبی در رابطه با اخلاق از حضرت استاد جوادی آملی برایتان ارسال کردم امیدوارم به کارتان آید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید کشور را، اخلاق می‌گرداند ولی با این رویکرد که اخلاق را هجرت از طبع به فطرتِ ثانی بدانیم و رعایت آن را همان‌طور که استاد تأکید دارند؛ مثل رعایت امور فقهی وظیفه‌ی شرعی قلمداد کنیم و به اعتبار دیگر فقه‌الاخلاق را در کنار فقه‌الاعمال به صحنه آوریم. موفق باشید  

14518
متن پرسش
سلام استاد: دو سوال داشتم اگر لطف کنید و راهنماییم کنید ممنون می شوم. 1- آیا برداشت من درست است؟ حضرت حق وجود مطلق است، شعور مطلق است که از طریق من، شما و سایر موجودات خودش را بروز داده است، به بیان دیگر ما همه یک شعور هستیم که در فرم های مختلف نمایان شدیم. یعنی خدا جایی بیرون از من نیست، بلکه همین پس زمینه ای است که همه ی موجودات (از جمله من) در آن ادراک می شوند. 2. استاد بنده متوجه شدم که خود واقعی من فقط شاهد و ناظر این عالم است، یعنی خود واقعی من فقط مدرک است و بقیه ی افعال، افکار و اتفاقات در درون این آگاهی رخ می دهد. سوال بنده این است که نقش اختیار در اینجا چیست؟ افکار با اختیار من ایجاد نمی شوند، بلکه در میدان آگاهی من ایجاد می شوند. آیا منظور عرفا از نداشتن اختیار همین موضوع نبود؟ در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آنچه استاد از گفت بگو می گویم با تشکر
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- خدا به عنوان یک موجود در کنار سایر موجودات نیست، بلکه وجودی یگانه و برتر است که همه‌ی موجودات را در عین یگانگی در بر دارد. نمی‌دانم واژه‌ی زمینه برای حضور خدا مناسب است یا نه. 2- همین آگاهی که «من» را تشکیل می‌دهد به خودی خود طالب مرتبه‌ی برتری از خود است و این جز همان اختیار برای او نیست. آری! سالک به جایی و درجه‌ای می‌رسد که با اختیار خود، اختیار خود را محو اختیار حق می‌کند و در این حالت است که می‌گوید: «در پسِ آینه طوی‌صفتم داشته‌اند». موفق باشید  

14517
متن پرسش
با سلام: 1. اینکه در این دنیا اگر بدی نبود خوبی چه معنایی می توانست داشته باشد در بهشت و جهنم اینها کامل جدا از هم هستند لطفا کمی توضیح دهید. 2. مگر نفرمودند که آنان که ادعای دیدار امام زمان را دارند دروغ گویانند پس اینکه برخی از حتی بزرگان عالم اعلام می کنند چگونه توجیه پذیر است. 3. آیا در شب قدر که روح و ملایکه نزول کنند اولا نزول روح را در کتاب معرفت نفس پیدا نکردم که یعنی چه ثانیا من چگونه آن نزول را بفهمم و چکار باید بکنم؟ 4. میشه این دو جمله از لائوتسه که اولا آن که دیگری را بشناسد خردمند است و آنکه خود را بشناسد نورانی است و ثانیا آنکه بر دیگری غلبه کند قوی است و آنکه برخود غلبه کند قادر متعال است,. ایا این جملات از لائوتسه است؟> و لطف می کنید خواهشا در مورد هر کدوم کمی توضیح دهید. ممنون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- روایات می‌فرمایند آن‌هایی که وقتِ ظهور را تعیین می‌کنند تکذیب کنید 2- موضوع نزول ملائکه با حالت علم حضوری برای انسان پیش می‌آید و یک احساس برتری را به دنبال دارد 3- سخنان امثال لائوتسه و حافظ، حالت اشاره نسبت به حقایق دارد و باید خود را در معرض آن‌ها قرار داد. موفق باشید

14516
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: چرا در قرآن کلمه انذار بیشتر از تبشیر آمده؟ آیا باید انذار بیشتر از تبشیر باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً آن‌قدر که مردم به خاطر جهنم‌نرفتن، تن به دستورات دین می‌دهند برای بهشت‌رفتن این کار را نمی‌کنند و کتاب هدایت الهی نیز بر همین اساس انسان‌ها را هدایت می‌کند. موفق باشید

14515
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده طلبه هستم و بدایه را شروع کرده ام. حال در حال برنامه ریزی برای سیر تحصیل فلسفه بلند مدت خود هستم. نظر اساتید از قبیل استاد صمدی - استاد یزدان پناه - استاد امینی نژاد و ... را نگاه کردم. می خواستم بدانم سیر تحصیلی که شما برای تحصیل در فلسفه می دهید چگونه است؟ اعم از مشاء و اشراق و متعالیه. اگر امکان اش هست نام کتب مربوطه را هم برایم بنویسید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم استاد یزدان‌پناه و استاد امینی‌نژاد در این امر با تمحض کامل وارد شده‌اند و نظر آن‌ها را دنبال بفرمایید به آن‌چه که برای تعمق در فلسفه و عرفان نیاز دارید نایل می‌شوید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

14514
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: اگر می شود جواب سوال 14476 و سوال 14503 را کمی تفصیلی جواب دهید خیلی کوتاه و اجمالی بود. هر دو سوال به یک چیز اشاره می کرد ولی جواب حضرتعالی دو جور بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرقی نمی‌کند. همین نکته باز در جواب سؤال 14507 مدّ نظر کاربران عزیز قرار گرفته است که معبود ما غیر از مظاهرِ حضرت حق است. این خطری است که ممکن است برای بعضی پیش بیاید به بهانه‌ی حضور حق در مظاهر، معبود خود را که حضرت حق است گم کنند. موفق باشید

14513
متن پرسش
سلام: استاد خسته نباشید ان شاءالله. 1. مطالعه بر روی زندگانی آیت الله آقا نجفی اصفهانی از چه جهت اهمیت دارد؟ 2. انتشارات آرما، همان انتشاراتی که کتب دکتر موسی نجفی و رفقایشان در آن چاپ می شود (مصطفی آیت مهدوی - سید مصلح مهدوی - محمد طیب صحرایی - موسی حقانی) .کتبی چاپ کرده است که ابعاد زندگانی آقا نجفی اصفهانی (ره) را توضیح داده اند. اسم کتبشان هم «ابعاد مبارزات آیت..آقا نجفی اصفهانی» و «زندگینامه آیت الله آقا نجفی اصفهانی» است. به نظرتان کتب مفیدی باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه آقانجفی اصفهانی از بزرگانی هستند که ریشه‌ی تاریخی ما را تشکیل می‌دهند برای ادامه‌ی ما در آینده 2- به نظرم در وقت خود باید این نوع زندگی‌نامه‌ها را دنبال کرد. عرایضی در جزوه «نظر به غدیر در حضور تاریخی زعمای دین» داشته ام. موفق باشید

14512
متن پرسش
سلام و درود استاد فاضل و ارجمند: به استاد روانشناسی خودم که طلبه است گفته ام روانشناس موفق کسی است که علاوه بر دروس روانشناسی باید مسایل معرفتی مربوط به شناخت باطن انسان را هم بداند تا بیماریهای روحی را درمان کند. در غیر این صورت راهکارش برای درمان مسکن و موقتی و ناکارآمد است. ولی قبول نمی کند. به او می گویم شما منبع تولید رذایل اخلاقی که شیطان است را باید بشناسید تا موفق باشید ولی می گوید ما راههای عدم توجه به القاهای شیطان را به مریض با استفاده از علوم غربی یاد می دهیم همین کافی است و خوب. لطفا بفرمایید به استاد و اساتیدم چه بگویم تا علوم معرفتی را ضروری بدانند. من در مقطع ارشد مشاوره مشغول هستم. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چه باید به ایشان متذکر می‌شدید؛ گفته‌اید. بنده ورود خاصی نمی‌توانم در این مورد داشته باشم مگر آن‌که خودشان تلاش کنند آن نوع انسان‌شناسی که حکمت و عرفان، مدّ نظر قرار می‌دهد را دنبال کنند. موفق باشید

14509
متن پرسش
سلام: وقت بخیر و خسته نباشید. ببخشید مزاحم میشم. من از استان فارس هستم و خیلی علاقه به سیر و سلوک و عرفان دارم و کتاب در این مورد هم زیاد خوندم اما بعضی ها یه حس بدبینی ایجاد میکنن و هشدار میدن که اصلا وارد عرفان نشو و حذر کن می خواستم شما راهنماییم کنین ممنون میشم لطف کنین راهنمایی کنین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با سیر مطالعاتی روی سایت یعنی پس از مطالعه‌ی «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» و شرح «رسالة الولایه» علامه و شرح تفسیر حمد امام و شرح «مصباح الهدایه» حضرت امام إن‌شاءاللّه در افق شخصیت خود مطلوب خود را لمس خواهید کرد. آن عرفان زنده‌ای که مورد نیاز ما است در چنین جاهایی پیدا می‌شود. موفق باشید

14508
متن پرسش
سلام علیکم: لطف بفرمائید چند کتاب مفید در بحث ازدواج معرفی نمائید. اگر خودتان هم کتابی در این زمینه دارید و یا جزوه ای قلم زده اید، معرفی نمائید. واقعا آن طور که باید و شاید چیزی در این زمینه نمی دانیم، جمهوری اسلامی ایران هم بنا ندارد به غیر از آن آموزشی که طی نیم ساعت برای یک عمر زندگی می دهد، برنامه ی دیگری داشته باشد. لذا بنده 25 سال از عمرم می گذرد، هنوز نتوانستم شخصیت زن را آنطور که باید شاید بفهمم و معیار هایی را که برای این امر مهم وجود دارد را دریابم. هر توصیه و راه حلی که می توانید برای فرزندتان داشته باشید، عنوان بفرمائید. روشن کنید ما را استاد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر در ابتدای امر کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» را با دقت تا آخر مطالعه بفرمایید یک جمع‌بندیِ قابل تفکری برایتان پیش می‌آید. موفق باشید

14507
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: حضرت استاد، انسان وقتی به خویشتن خویش نظر می کند و عجایب خلقت را در خود می یابد، که نفس ناطقه دارای قوای فراوان است مثلاً: در بخش تدبیر جسم (غاذیه، مولده، نامیه، مصوره، ماسکه و...) و نیز قوای شهویه، غضبیه، وهمیه، خیالیه و عاقله که علیرغم این همه کثرت در عین حال وحدت محض است. آیا این جمله درست است که بگوییم: ذوات مقدس معصومین (علیهم السلام) تجلی حضرت رب العالمین از مقام هویت مطلقه به مقام جامع اسماء و صفات هستند. و همان خدای سبحان هستند الا اینکه مخلوقند؟ با تشکر و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگو اولیاء الهی مظهر جامع اسماء الهی‌اند، در هر صورت مظهریت نکته‌ی اساسی است. موفق باشید

14506
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: 1. آیا سکرات مرگ با وقوع تکوینی مرگ تمام می شود و یا یک امر روحی است و چه بسا با وجود رخ دادن مرگ تکوینی برای فردی که تعلق زیادی به دنیا دارد مدتها بعد مرگ هنوز متوجه نشده که مرده و در برزخ قرار دارد؟ 2. احوالاتی که در احتضار به نقل از امام خمینی فرمودید (ص 32 کتاب معاد) آیا فقط در حد یک افق نشان دادن است برای مومن و کافر و بعد ریز ریز به حساب اشخاص می رسند هر چند مومن در حال احتضار به شعف وصف ناشدنی آنی می رسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- سکرات با انتقال روح از بدن تمام می‌شود ولی ممکن است انسان همچنان با خیالات خود به‌سر ببرد و متوجه‌ی مرگ خود نگردد 2- دقیقاً یادم نیست موضوع چه بوده است؟ هرچه هست یک برخورد کلی ابتدا با انسان می‌شود و جایگاه کلی او روشن می‌گردد و سپس در یوم الحساب به جزئیات رسیدگی می‌شود. موفق باشید

14505
متن پرسش
با عرض سلام و عرض تشکر خدمت استاد گرامی: منظور از ملایکه ی عالم ماده با توجه به اینکه عالم ماده نازل ترین مرتبه ی عالم است آیا همین مخلوقات عالم ماده اند و یا نه این رتبه ی ملایکه هم به صورت غیبی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مثل نفس ناطقه که مدبّر بدنِ مادی است، فرشتگان مدبّر عالم ماده می‌باشند. موفق باشید

14504
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: حدیثی داریم «الطرق الی معرفه الله بعدد انفاس الخلايق» اگر هر کس خودش طریقی برای معرفت خدا داشته باشد بس شریعت جایش کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» به عنوان صاحب شریعت الهی می‌فرمایند: در بستر شریعت اسلام هرکس در حدّ فهم و تلاش خود مسیری است به سوی خدا؛ نه این‌که هرکس به‌خودی خود مسیری به سوی خدا باشد، در آن صورت بین ابوسفیان و یک انسان الهی تفاوتی نمی‌ماند! موفق باشید            

14503
متن پرسش
با سلام: در رابطه با پاسخی که به پرسش شماره 14476 داده اید سوالی برایم پیش آمد. بر طبق برهان صدیقین جز حق در صحنه نیست. مخلوقات هم فعل خداوندند و از او جدا نیستند. ذات هر چیزی خداست. با توجه به این نکات به نظرم می آمد هر وقت حق هر چیزی را ادا نکنیم در واقع حق خدا را ادا نکرده ایم. چون حق از ظهوراتش جدا نیست. حق از فعلش جدا نیست. هر شیی حق است به تعین خاص. از این جنبه اگر حق هر چیزی را ادا نکردیم در واقع حق خدا را ادا نکرده ایم. من متوجه پاسخ شما نشدم. درست است هر چیزی از جنبه محدودیتش خدا نیست ولی از جنبه وجودی خداست و حق هر چیزی را ادا نکردن در واقع حق خدا را ادا نکردن است. اگر امکان دارد پاسختان را توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. تأکید بنده آن است که مواظب باشید این‌طور نتیجه‌گیری نشود که هرچیزی به اعتبار این‌که مظهری از حق و حقیقت است، می‌تواند معبود باشد. موفق باشید

14501
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد: 1. چگونه باید ما به عقل بالفعل برسیم؟ 2. آیا خواندن کتب شما همراه با کتب امام مشکل دارد؟ 3. خواندن تفسیر المیزان الان که ما کتاب چه نیازی به نبی را می خوانیم مشکلی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین مسیرها با مجهزشدن به عقاید حقه و اخلاق فاضله کار جلو می‌رود. تفسیر المیزان را بعد از مباحثی مثل «ده نکته در معرفت نفس » و «برهان صدیقین» و کتاب «معاد» شروع کنید. موفق باشید

14499
متن پرسش
سلام: اینکه بعضی از اشعار مولوی حاوی کلماتی است که الان در این تاریخ کلمه زشتی هستند بر می گردد به اینکه زبان هر تاریخی با هم فرق دارد و اینکه برخی کارها و کلمات الان ما را هم اگر به قرن ششم و پنجم و ... ببرند ممکن است برای آنها برخی مطالب بد داشته باشد؟ درست متوجه شده ام استاد؟ توضیحی می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است حتی در زمان خود ما واژه‌هایی که مردم 50 سال پیش در کوچه و بازار به‌کار می‌بردند، اگر امروز به‌کار برده شود سخنان بسیار رکیکی به حساب می‌آید. موفق باشید

14497
متن پرسش
سلام: نظرتان در مورد كتابهاي مرحوم محمد علي صالحي غفاري چبست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌شناسم. موفق باشید

14496
متن پرسش
سلام: اگر بخواهم مباحث صوتهای قرآن شما را گوش کنم از کدام سوره شروع کنم و بعد از آن چه سوره ای کار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توانید با سوره‌ی یس شروع کنید و سپس سوره‌های زمر و شوری و روم و اعراف را ادامه دهید. موفق باشید

14495
متن پرسش
سلام استاد: در مورد اینکه آیا ابن عربی، مولوی و حافظ و.... شیعه بودند یا خیر. این سالهای اخیر یک کتابی چاپ شده به نام «قبول اهل دل» از حجت الاسلام موسوی مطلق که به بیان معصومین در آثار این بزرگواران پرداخته و انصافا هم خوب بیان کرده اند ایشان. این کتاب با اشراف جناب آقای عبدالقائم شوشتری بوده. بنده هیچ کتابی را در این رابطه به جامعیت این کتاب ندیدم. البته کتاب آقای غفاری (جدال با مدعی) کار عالی است ولی این کتاب موضوعش کمی فرق دارد و خوب تبیین شده است بحمدلله. این لینک معرفی این کتاب است: http://abdolghaem.ir/node/465 این مساله را به آن خاطر عرض کردم که هم دوستان بیینند. هم جناب استاد اگر احیانا خواستند در این رابطه به کاربران توضیح دهند وقتشان زیاد گرفته نشود و به این کتاب ارجاع دهند (البته اگر صلاح دانستند). التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد تشیع ابن عربی و مولوی و حافظ بحمداللّه بزرگان دین مطالب ارزشمندی گفته‌اند. موفق باشید

14494
متن پرسش
سلام استاد: برای کسی که مقالات برایش سنگین است و به مرحوم شجاعی (ره) علاقه مند است چه کتابی از آثار ایشان را پیشنهاد می کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «معاد یا بازگشت به خدا» إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

14493
متن پرسش
سلام: در این سه موضوع شما، با چه ترتیبی کار شود بهتر است؟ (شرح حدیث عنوان بصری - شرح حدیث ای اباذر - شرح حدیث یابن جندب) در حال دوره کردن هستم به همین خاطر پرسیدم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند، عمده آن است که با نور احادیث منوّر شویم. البته شرح حدیث «عنوان بصری» بعد از آن دو دنبال شود، إن‌شاءاللّه تأثیر خود را خواهد گذاشت. موفق باشید

نمایش چاپی