بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26881
متن پرسش
سلام خسته نباشید: آیه ای هست که اشاره می کند به آرامش «الا بذکرالله تطمئن القلوب» من هرچه در خودم و در جوامع دیدم نقض این آیه هست. دیدم انسانی که فشار روحی بر او غلبه می کند موقع گرفتاری به راه‌های گوناگونی چون موسیقی، سیگار و اعتیاد و... اگه هم آدم مثبتی باشه ورزش و... یعنی واقعا تو اون لحظه نعوذبالله نمی خوام کفر بگم ولی خدا نمی تونه آرومم کنه؟ چرا؟ می دونم اشکال از من هست ولی چه کار کنم این مشکل رفع بشه؟ سوال دومم اینه که الان خیلی از روانشناسان می گن برای آرامش، مراقبه کنید، من دوست دارم با نماز خوندن و دعا این حس برام پیش بیاد اما متاسفانه اینجوری نیست باید چه کنم؟ سوال سومم اینه که مثبت اندیشی در دین هم جایی داره؟ من بیشتر سعی می کنم واقع بین باشم این اشتباهه؟ ممنونم از اینکه وقت می گذارید برای جواب.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا است با خدا آشنا شویم تا در این عرصه‌ها بتوانیم به او پناه ببریم و تجربه‌ی باورِ توحیدی برایمان پیش آید مثل این روزها که اگر کسی روح توحیدیِ لازم را داشته باشد، در عین رعایت بهداشت، حاکمیت را به خدا می‌دهد و نه به ویروس کرونا. ۲. خوب است در این مورد سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید. ۳. اعتماد به خدا به یک معنا مثبت‌اندیشی است، ولی با توهّم‌زدگی فرق دارد. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید

26835
متن پرسش
با سلام خدمت حضرتعالی: سوال داشتم، بنده در معجزه گفتن یکبار و یا مکرر «بسم الله الرحمن الرحیم» شکی ندارم و شاید فقط خداوند متعال اسرار بیشمار این عبارت عظیم را بداند. خواستم بدانم که آیا این نسخه حضرتعالی بوده که فرموده اید ۱۹ بار بسم الله الرحمن الرحیم را با وضو و رو به قبله روی یک کاغذ سفید بنویسیم و با خود همراه داشته باشیم برای رفع بلایای مختلف از جمله ویروس کرونا؟ و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه! در جریان این امر نیستم و اساساً این امور، با روحیه‌ی بنده همخوانی ندارد. موفق باشید

26817

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر استاد عزیز! مدتیست عادت ذکر گفتن را کم و بیش پیدا کرده ام، به خصوص هنگام خواب، اما خواب هایم پریشان تر شده اند! ابدا انتظار رویای صادقه ندارم اما دلیل بدتر شدن را نمی فهمم! با اینکه سعی دارم نسبت به قبل بهتر بخوابم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح، إن‌شاءاللّه آرام‌آرام آن اذکار را تحمل خواهد کرد و آن فشاری که موجب مشکلات در خواب می‌شود، مرتفع می‌گردد. موفق باشید

26254

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد ببخشید منابعی هست که مبانی عرفانی امام خمینی و علامه طباطبائی رو بشه دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب آقای یزدان‌پناه کتاب مستقلی در شرح کتاب «مصباح الهدایه» حضرت امام دارند و اساساً برای فهم کتب عرفانی باید به «فصوص الحکم» محی‌الدین رجوع شود. موفق باشید

25973
متن پرسش
بسمه تعالی موضوع معارف دین: با سلام: در ابتدا از حضرتعالی تشکر می کنم و از خداوند ملحق شدن جنابعالی را به شهداء مسألت نمی کنم چون شم اشهید بشید چه کسی پاسخ شبهاتمان را می دهد. نهایتا و از خداوند مسألت می کنم خداوند اجر مداد العلما افضل من دماء الشهداء را نصیب شما فرماید شاید اینطور بهتر باشد. اما شبهه و مشکل حقیر: مدتی است که در اثر مطالعات شدید فلسفی و عرفانی و خواندن تضاد مکاتب مخصوصا مکتب تفکیک و معارضان فلسفه و عرفان دچار ضعف اعصاب، مالیخولیا و انقطاع از محیط شدم. به خودم گفتم بگذار معارضان و متکلمان هرچه می خواهند بگویند قابل ترحم هستند اینها هم تشنه حقیقت هستند کشش آنها همین است و بحث را تمام کردم و الا بجنون می رسیدم. از آن‌طرف در دهشت و وحشت معارف عمیق عرفانی افتادم. مثلا علامه تهرانی در مبحث معاد در هنگام نیستی در ذات خداوند جوری می گوید هنیئا لهم که گویا مثلا من در چمن پارک دارم لذت می برم از یکی شدن با طبیعت ناسلامتی، ذات اقدس است این علم را به دهشت و وحشت کامل می برد خدایا. فنا در ذاتت دهشت و وحشت است و بقا ببقاءت دهشتناک تر... هرکسی را می بینم یا هر چیزی میگم به یک تعین ظاهر شد. مردم را خندان می بینم میگم بخندید بیچاره ها یک پوستی از کله تان کنده می شود که حتی فکرش را هم نکنید برزخ و عذاب و کتاب هیچ، قرار فانی در ذات بشید. شما و ما مثل مرغهایی هستیم که قراره به قربانگاه و وحشت برویم من فهمیدم قاطی کردم شما نفهمیدید خوش بحالتون. خلاصه کنم بعید میدونم اولیاءالهی علامات مالیخولیایی شبیه من از خودشان صادر کرده اند بعد اینکه فهمیدند چه خبر است تازه بالفرض اینکه بگوییم کلام عارف حجت است که البته معصوم هم نیست. علی‌ای‌حال راه خارج شدن از این زندان مالیخولیای وسواس فکری چیست قطعا بیماری است در این هیچ شکی ندارم بزرگان ما می گفتن می خندیدن و بشر مثلکم بودند. اما سیر علمی من مشکل دارد. ذهنم بیمار شده، حتی ذهنم گفته بابا جان همه سر کارید و حق با مادیگرا هاست لا خبر جاء و لا وحی نزل، نه پروردگاری هست و نه معادی! خوب مشخص هست سیم ها اتصالی کرده اند. بهتر نیست مدتی حواشی را کنار بگذارم و بپردازم مثلا مطالعه در علم اخلاق، احوال بزرگان و غیره، کلا ذهن بیمارم را چکار کنم مثل کامپیوتری که ویروس گرفته، در روز نهصد و نود و نه شبهه تولید می کند ... از کار و زندگی افتادم، اومدیم از چاله خروج از الحاد و اثبات صانع و مبدا و معاد خارج شیم افتادیم در جنگ تفکیک و عرفان از جنگ تفکیک و عرفان خارج شدیم بعلت ضیق صدر و ضعف اعصاب افتادیم در دهشت و وحشت و اضطراب کلام عارفان. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شما با خودتان روبه‌روئید و آن‌ها هم با خودشان. نظر کنید به رهبر معظم انقلاب، ببینید می‌توانید در جهانِ او، خود را داشته باشید؟ جهانی نورانی و مقیّد به دیانت و مخالفت با استکبار. اگر خود را در آن جهان قرار دهید، به سرعت از پل صراط به سوی بهشت سیر می‌کنید، به همان معنایی که در آن روایت مشهور داریم: «حبّ علیٍ عبادة، لایضرّه سیئه و بغض علیٍ سیئه، لا ینفعه الحسنه». موفق باشید

25970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد گرامی سلام: ۱. در شرایط بد اقتصادی که در آن قرار داریم و نمی توانیم شرایط مطلوبی از نظر زندگی برای همسر و فرزندانمان فراهم نماییم آیا اگر به کسی توصیه کنیم که ازدواج نکند و یا به زوجین جوان توصیه کنیم بچه دار نشوند مرتکب گناه شده ایم؟ ۲. در درجه پایین تر اگر ساکت باشیم و تشویق به ازدواج و یا بچه دارشدن نداشته باشیم آیا مرتکب گناه شده ایم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! هیچ‌وقت نباید از رزقی که در دست خدا است، مردم را مأیوس کرد. سعی کنید توصیه کنید زندگی‌ها را ساده و ساده شکل بدهند. ۲. به نظرم همان قسمت اول، بهتر باشد. موفق باشید

25663

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: من دختری مذهبی و پایبند اصول اخلاقی و دینی می باشم مدتی است که با دوستان یا روایاتی از برخی شخصیت ها آشنا شدم که جدیدا متاسفانه ذهنم را خیلی مشغول نموده است. افرادی که تقریبا خیلی راحت و بدون دین و به قولی آزادانه سالها در این جامعه زندگی کرده اند و تمام خوشی ها و لذت های دنیایی را تجربه نموده اند تجربه هایی که برای من بچه مذهبی قبیح و زشت بوده و بهش هیچگاه فکر نکرده ام ولی به لطف الهی جرقه ای در زندگی این دوستان زده می شود و متحول می شوند و واقعا نمی دانم چه لطف بزرگی شامل حالشون میشه و چقدر خداوند و ائمه بزرگوارانه دستشون را می گیرند که ایمانشون از ما هم قوی‌تر میشه و من به حالشون غبطه می خورم و در این حین بهترین‌های هرچیزی نصیبشان می شود که در این راه کمکشان کند مثلا همسر خوب و ... از طرفی امثال ما که همیشه سعی در گوش سپردن به حضرت حق بودیم، دعاهایمان که مستجاب نشد و شامل نگاه خریدارانه خدای رحیم و ائمه معصومینش هم نشدیم. و به قولی از اینجا مانده و از آنجا رانده شدیم و حتی از لذت حلال ازدواج هم بهره مند نشدیم. و الان گاهی ناشکری می کنم و می گویم کاش که من هم اینگونه بودم و متاسفانه این افکار روی زندگی و عباداتم هم تاثیر گذاشته است. خواهشمندم به من کمک کنید حال دلم خوب شود و مطمئن شوم که خدا به من هم نظر می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بر روی تقدیرات الهی که برای هرکس مقدّر شده است، فکر کنید. مستقرشدن در تقدیر الهی، همان بهشت انسان می‌شود و مقایسه با تقدیرات بقیه، آن بهشت تبدیل به جهنم می‌گردد. راه زندگی صحیح با خدا، راضی‌بودن به تقدیر حضرت حق است. موفق باشید

25633
متن پرسش
سلام و رحمت خدا خدمت شما استاد گرانقدر: بنده با توجه به شور و اشتیاق به سیر و سلوک و بعضی مطالعات کتب اخلاقی و عرفانی و همچنین مطالعات فراوان در احوالات عرفای کبار، بسیار خود را تشنه یافته ام اگر دروغ نگفته باشم. ۱. سوال بنده از محضر حضرتعالی درباره ی برنامه عبادی است. عقل ناقصم اندکی از نکات و احیانا خطرات را می داند که از جمله ی مهمترین آنها اینکه واجبات در رأس هستند و نباید به آنها ذره ای لطمه مانند کسالت وارد شود. و اینکه اعمال مستحبی باید مطابق با حال باشد و ملالت نیاورد و نیز مدارا با خانواده خصوصا رعایت پدر و مادر امری ضروری است. (مجرد هستم) اغلب بحمدالله در شرایط خوب از نظر لذت مناجات و توجه و همچنین شرایط خارجیه هستم. ولی بزرگترین درد بنده این است که نمی دانم چه برنامه ای را تنظیم کنم و به کدام اعمال مداومت داشته باشم. اعمال موکده از طرف اهل البیت و بزرگان مانند نماز شب، سور یس و واقعه، زیارت عاشورا و... را می دانم اما در جزئیات بیشتر مثل تعقیبات نماز ها که الی ماشاءالله ادعیه و اذکار وارد شده و تقریبا از تمامشان حظ می برم. یا بعنوان مثال علاقه دارم به چندین مورد دعا و زیارت مخصوص حضرت صاحب الامر و دعاهایی که خلاصه در زمان غیبت خوانده می شود. چه برنامه ای بریزم؟ ۲. سوال دوم حقیر که شبیه به سوال اول هم هست این که: این احساس را دارم که خیلی از دعاها باید ورد زبان باشد از جمله سلامتی، شکر، عاقبت بخیری، توفیق استقامت، صبر و صدها مورد از این قبیل... هر چند که خیلی از دعاها از جمله قسمت هایی از تعقیبات مشترکه یا امین الله، تمام خیر ها را از خدا می خواهیم... اما واقعا نیم‌خط دعا کجا و تک‌تک اسم بردن خیر ها و شر ها کجا؟ آیا دعاهای تک‌تک در صورت ملکه شدن مطلوب تر نیستند؟ باید چطور برنامه بجینم؟ می خواستم بدانم آیا دچار وسواس شده ام یا اینکه حق دارم چنین باشم؟ در مورد هر دو سوال: این اسارت خودم را به گستردگی فراوان ادعیه و اذکار و اعمال مستحبی را بخاطر مطالعه ی بیشتر از حد خودم و این آشفتگی را بخاطر سبقت زیاد علم از عمل می دانم. جوان های زیادی در اطراف بنده این گونه سوالات را دارند ممنون می شوم پاسخ دهید. سپاس از مهرتان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. انجام واجبات، نمازهای نافله و اگر فرصت شد مناجات شعبانیه. بد نیست به شرح صوتی آن نیز توجه بشود. ۲. سیر مطالعاتی سایت به‌خصوص دقت در «ده نکته در معرفت نفس» إن‌شاءاللّه موجب عمیق‌ترشدنِ عبادات‌تان می‌شود. موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

25403
متن پرسش
با سلام: آیا می توان گفت که در قیامت فقط با حضرت الله که با مظاهرش بر من تجلی می کند و این وجود های جدا از هم مانند زن، فرزند، حضرت محمد (ص)، برداشته می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قیامت، نسبت‌ها تغییر می‌کند به همان معنایی که قرآن می‌فرمایدک «والأمرُ یؤمئذ للّه» در آن روز تنها نسبت انسان با خدا معنا پیدا می‌کند حال به همان اندازه که سایر امور، خدایی‌اند با آن‌ها رابطه خواهیم داشت به‌خصوص با پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله». موفق باشید

24218

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: شخصی از جنابعالی پرسیده بود مردم میخوان غذا بخورن من میرم دهنشون را مهر می کنم و شما بهش گفتید معلمی و زود اذان میگی. بنده خواب دیده بودم امام زمان (عج) دیدم به من چشمک زد من شروع کردم به دعا و گفتم خدایا ظهور امام زمان نزدیک بگردان من را هم از یاران حضرت قرار بده حضرت دستش را بالا آورد و گفت الهی امین. میشه بزرگواری کنید پدری کنید خدا وکیلی نظرتون رو بگید. آیا امکانش هست یار امام بشم؟ ببخشید جواب را به ایمیل شخصی ندید همینجا لطفا جواب بدین. ایمیل شخصی برام ارسال نمیشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به جواب سوال شماره ی ۲۴۲۱۷ رجوع فرمایید. موفق باشید

24142
متن پرسش
سلام مثال من در تن. اون کسی که دو سر داره مادر زادی به دنیا میاد در یک بدن آیا دو تا نفس داره دو تا من داره یا یک من در یک تن؟ آیا چون یک قلب داره یک من داره؟ لطفا کامل توضیح دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موردی که می‌فرمایید حکایت از آن دارد که یک نفس دارد منتها به خاطر اختلالی که در دوره‌ی جنینی برای آن نفس پیش آمده، آن نفس به خطا افتاده و سرِ دیگری برای خود شکل داده است. مثل شش انگشتی ها. موفق باشید

23824

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر. شایعه ای هست در مورد ملاصدرا که ایشان از اسفارشون در کتاب حکمه العرشیه شون استغفار کرده اند. اصل مطلب چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌هایی که چنین ادعایی را دارند باید سند بیاورند. مگر کسی مثل ملاصدرا که در کتاب‌های مذکور از توحید سخن گفته‌است می‌تواند بعدا استغفار کند؟ موفق باشید

23165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سوالات جستجو می کردم شخصی در مورد گدا سوال کرده بود و شما فرموده بودید اگر حتی احتمال بدهید که طرف محتاج است اگر بی تفاوت باشیم بیچاره می شویم. عرض بنده این است که ما در تمام مواردی که برای کمک در مسجد، سر کار، خیابان و... مراجعه می کنند بالاخره احتمال اینکه طرف محتاج باشد وجود دارد حال چه باید بکنیم؟ لطفا پاسخ صریح بفرمایید که کمک‌ بکنیم یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اگر واقعاً احتمال بدهید که طرف حقیقتاً محتاج است و شما هم بتوانید به او کمک بکنید، چرا نکنید؟ بحث بر سر آن است که بسیاری از این افراد به جهت تنبلی و یا ضعف مدیریت در زندگی گرفتار تکدی‌گری شده‌اند. این افراد را نباید تأیید کرد. موفق باشید

33710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: ما در قرآن داریم که همه چیز از خداست و تا خدا نخواهد برگی نمیوفتد. پس تکلیف بدی ها و ظلم هایی که می‌شود چی است؟ اگر خدا این ها رو نمی‌خواهد پس نمی‌توان گفت که هرچه خدا بخواهد همان می‌شود چون ظلم را نمی‌خواهد ولی در زمین دارد اتفاق می‌افتد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکویناً همه چیز در قبضه اراده حضرت حق است. ولی تشریعاً خود خداوند به ما اختیار داده تا اگر بدی کردیم و یا در امور طبیعت کوتاهی نمودیم، اشکال آن به خود ما برگردد. با این‌همه بشر نمی‌تواند جهان را از قبضه و سیطره خداوند خارج کند. موفق باشید

32312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: خدا قوت، اگر کسی بخواهد شهوت طعام را در وجودش خاموش کند، چه باید بکند در حالیکه این شخص اندکی ضعف جسمانی دارد. با تشکر از زحمات شما

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توصیه آیت الله بهجت، توصیه خوبی است که می‌فرمایند در غذاخوردن به خودتان سهم دهید و سهم کمی هم ندهید، ولی پس از استفاده از سهم خود، از خوردن دست بکشید. در ضمن جهت سیطره روح بر جسم، خوب است سری به کتاب «روزه؛ دریچه‌ای به عالم معنا» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

31918

ما و حافظبازدید:

متن پرسش

سلام محضر استاد: دومین بار اخیراً مزاحم می‌شوم و این بار می‌خواهم از خان دانش‌تان بعد از مدت‌ها بهره بگریم. سؤالی که ذهنم را مشغول کرده در مورد جناب حافظ و اشعار او است. اخیراً به تفسیر غزل ۷۳ «حاصل کار گه کون و مکان این‌همه نیست» رجوع کردم و مسئله‌ای که از قدیم داشتم برای زنده شد. در سایت گنجور این غزل با شماره ۷۴ آمده و به برداشت‌های مخاطب عام که نگاه می‌کنیم می‌بینیم برداشت غالب این است که دین و دین داری که این قدر رنج و سختی دارد مهم نیست مهم آسایش در دنیا است و همین که دلت صاف باشد و حتی سدرة المنتهی هم به آن عظمتش در برابر خوشی دنیا چیزی نیست! اما تفسیر شما خیلی متفاوت است. تأکید افراطی بر ظواهر نباید باشد و اگر عشق الهی باشد انسان دین را در آغوش می‌گیرد و برای دیگر ادیان نیز سهمی از حقیقت قائل است. تفسیر صحیح هم البته همین است. اما اشکالی که من به جناب حافظ دارم این است که چرا این حرفهای خوب را در زبانی زده که این قدر برای عوام شبهه انگیز است؟ چه طور می‌شود یک ظاهراً عارف عملاً از زبان فسق و فجور دارد برای بیان معارف عالی استفاده می‌کند؟ شایع است که در دوره شیوع تصوف در قرون میانه برخی فسق و فجورها در بین صوفی‌های منحرف زیاد شده بوده از شرب خمر و حتی ملاعبه و معاشقه و حتی لواط با کودکان و بی توجهی به شریعت. حالا به ظاهر ادبیات جناب حافظ که نگاه می‌کنیم ظاهراً انعکاس دقیقا همین فرهنگ سخیفی است که در بین صوفیه منحرف شایع بوده. صحبت از شراب و مغ بچه و میخوانه و مستی است. می‌دانم همه اینها تمثیل از عشق الهی است ولی به نظر شما این که خیل زیادی در تاریخ اشعار حافظ را حمل به لا ابالی گری می‌کنند به گردن جناب حافظ نیست؟ آیا قابل تصور است که مثلاً خداوند در قران با همچین زبانی بخواهد دیگران را به معارف هدایت کند؟ منکر جذابیت شعر و بیان حافظ نیستم منتها برایم سوال بود که چه طور مثلاً علامه طهرانی رضوان الله علیه که موسیقی را هم مطلق حرام کرده اند (حتی موسیقی با مضمون سالم و مذهبی) به خواندن اشعار حافظ توصیه می‌کنند که ظاهرش از موسیقی‌های سالم این زمانه هم به مراتب شبهه‌ناک‌تر و غلط‌اندازتر است. البته این اشکال آخر را باید از محضر شاگردان ایشان بپرسیم. عذرخواه از تصدیع و تشکر از عنایت

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله را از چند جهات باید بررسی کرد یکی عُرف زمانه حافظ و کلماتی که حتی به نحوی جنابعالی در مثنوی هم ملاحظه می‌کنید که در زبان محاوره بعضاً این کلمات ردّ و بدل می‌شده است. ولی مسئله مهم‌تر گرفتاریِ حافظ است نسبت به کلمات دینی که به جهت سطحی استفاده‌شدن از آن‌ها به نحوی مندرس شده است. در حالی‌که آن کلمات در بدو پیدایشش در صدر اسلام، قدسی‌ترین کلمات بوده. و این‌جا است که حافظ برای مدّ نظر آوردنِ آنچه که باید مدّ نظر آورد باید عملاً کلماتی اختراع کند. کاری که هایدگر نیز در زبان آلمانی کرد. و معلوم است که آن کلمات در فضای شخصیت حافظ، معانی خاص خود را به میان می‌آورد همان‌طور که کلمات حضرت امام بر اساس شخصیت حضرت امام، معانیِ خاص خود را داراست. و اتفاقاً بنده مکرر عرض کردم ما در این زمانه نیز یک «حافظ» کم داریم تا آزاد از واژه‌های متافیزیکی که ما را گرفتار مفاهیم منجمد می‌کند، ما را متوجه «بودنِ» خود و شرف حضورمان بگرداند. موفق باشید  

31296

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام مجدد خدمت استاد عزیزم پیرو سوال 31291 متن عربی حدیث چنین است: عنه عليه السلام : غَلَطُ الإنسانِ فيمَن يَنبَسِطُ إلَيهِ أحظَرُ .شَيءٍ عَلَيهِ . ترجمه فارسی امام على عليه السلام : اشتباه انسان در شناخت كسى كه خود را براى او رو مى كند، نا رواترين كار و نا بخشودنى ترين خطا است. غرر الحكم : 6431. منبعی که متن عربی را یافتم سایت zaer.ir هست و هم چنین اینکه بنده متخصص نیستم و برای اصلاح نفس خودم بدنبال معنی دقیق این حدیث هستم. متشکر از لطف بی پایان و منتی که بر سر بنده می‌گذارید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت «علیه‌السلام» می‌فرمایند: خطرناک‌ترین چیز برای انسان آن است که انسان سفره دل خود را در مقابل هرکس باز کند و مشغول نظر دیگران شود به جای آن‌که در جهان خود و نسبت خود با خدا، بیشتر حاضر گردد. موفق باشید

30891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده دانشجوی ارشد علوم حدیث گرایش نهج البلاغه هستم. برای موضوع پایان نامه دنبال موضوع نابی هستم که در حیطه اعتقادات باشه و دغدغه و نیاز روز باشه. به عنوان استاد جوانان چه مسئله ای الان در ذهن جوانان هست که نیاز به کار داشته باشه ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد پایان‌نامه به طور خاص فکر نکرده‌ام. ولی اگر بتوانید نگاه توحیدی خاصی که در نهج‌البلاغه هست از آن جهت که نگاه کلامی نیست، بلکه نگاه حضوری و وجودی است را با جوانان در میان بگذارید، جواب نیاز احساس حضور بیکرانه خود در عالم هستی را می‌توانند بیابند. عرایضی در این رابطه هرچند مختصر در شرح خطبه شماره 1 شده است. موفق باشید

30583
متن پرسش
با سلام و تبریک سال نو خدمت استاد اصغر طاهرزاده: اگر ممکن است جوابی به این شبهه بفرمایید! چرا از لحظه ای که بشر توانست حوادث را ثبت و ضبط کند دیگر نه عصایی مار شد، نه دریا شکافت، نه ماه دو نیم شد، نه مرده ای زنده شد، نه انسانی در دل ماهی رفت، نه شتری از دل کوه آمد، نه آتش گلستان شد، نه کسی با حیوانات سخن گفت و نه پیامبری ظهور کرد!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در متعالی‌شدن بشر است از ساحت حسّ به ساحتِ فهم. لذا خداوند از مرحله‌ای به بعد با فهم انسان‌ها با انسان‌ها سخن می‌گوید و گفتی آسمانی را به میان می‌آورد.

در راستای آیه‌ی 7 سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران که می‌فرماید: «هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَ مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَ مَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ.» چندین سؤال پیش خواهد آمد که اولاً: چرا باید قرآن، آیات متشابه داشته باشد و ثانیاً: جایگاه تأویل آیات به چه معناست و ثالثاً: چرا آن‌هایی که زیغ و انحراف قلبی دارند می‌توانند از آیات متشابه سوء استفاده کنند؟ جهت جوابگویی به این نوع سؤالات و در رابطه با عظمت زبان قرآن نسبت به استعدادِ تأویلی و متشابه‌بودنِ آیات، نکات زیر مدّ نظر عزیزان قرار می‌گیرد.  

۱. قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن‌هایی که در قلب‌هایشان زیغ است آن است که کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه می‌کنند و سعی در توجه ابعاد متعالی کلام خدا ندارد.

۲. آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن می‌گوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان می‌دهد. اگر او را بشناسیم می‌توانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، کلام خدایی است که به سخن آمده و برای ما در کتابش آشکار می‌گردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن می‌گوید. امام صادق «علیه‌السلام» در همین رابطه می‌فرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون‏» (بحارالأنوار، ج‏89، ص107.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و لي آن‌ها نمی بینند.

۳. قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز می‌کند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و از جهت دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و با توجه به این‌که هرکس در کلامش حاضر می‌شود، خداوند در قرآن ظاهر شده آن‌هم در عین هم‌زبانی با انسان‌ها برای آن‌که قدرت درست‌دیدن را به انسان‌ها عطا ‌کند. در همین رابطه خداوند می‌فرماید: «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلا تَعْقِلُونَ» (انبیاء/10) حقیقتاً کتابی را برای شما نازل کردیم که در آن به فکر و یاد شما بودیم، آیا در این مورد فکر کرده‌اید؟

۴. قرآن همان «بودنِ» خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد[1] و از محدوده‌ی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدت‌نگر یعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.

۵. برای شنیدن کلامی این‌چنین گسترده که خدا را می‌نمایاند، باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و خود را از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِ‌اخلاق آزاد نماییم وگرنه سخن گسترده‌ی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر می‌کنیم، و این است معنای تفسیر به رأی.

۶. برای گوش‌سپردن به سخن خدا لازم است ابتدا به «خود» گوش فرا دهیم تا بیابیم فطرت ما چه‌چیزی را طلب می‌کند و با این گشایشِ اولیه می‌توان به سراغ خدا رفت و از ضیقِ قلبی آزاد شد. شنیدن سخن خدا با گوشِ فطرت ممکن است و آن تنها گوشی است که همواره در مقابل سخن خدا گشوده است. مگر نه آن است که تنها کسی که می‌فهمد گوش فرا دهد؟

موفق باشید


[1] - «وجودبینی» به همان معنا است که انسان‌ها در عهد ألست آن‌گاه که حضرت ربّ العالمین فرمودند: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» آیا من پروردگار شما نیستم؟ و بشریت در آینه‌ی مظاهری که نمایشگرِ ربوبیت حضرت ربّ بود، ربوبیت او را دید و عرض کرد: «بَلَى شَهِدْنَا» آری می‌بینم. و واقعاً نوعی رؤیت در صحنه بود. در حالی‌که اگر بحث ذات حضرت حق در میان بود، ذات قابل رؤیت نیست و «وجودبینی» به همین معنا است.

29166
متن پرسش
سلام: چطور بتونیم با امام زمان (عج) انس بگیریم‌؟ اصلا حس خاصی نسبت به این امام در وجودم نیست، یعنی نمیدونم چرا اینطور شدم، علت کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به نایب آن حضرت و رهنمودهای او، راه نظر به حضرت حجت «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» گشوده می‌شود. موفق باشید

27030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: از حضرت استاد تقاضایی داشتم و اون اینکه اگه امکانش هست چندین موضوع تخصصی (تفسیر-علوم قرآن) برای رساله دکتری پیشنهاد بدهند. حقیر دانشجوی دکتری رشته علوم قرآن و حدیث هستم. پیش از این کمال تشکر را دارم و آرزوی طول عمر و صحت برای ایشان از خداوند خواستارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد ورودی ندارم. شاید بتوان در موضوع «شفاعت» و یا «نحوه‌ی منطق توحیدی انبیاء» مطالبی را از نگاه علامه طباطبایی به قرآن، به دست آورد. موفق باشید

26924

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: سوالی درباره کتاب مصباح الهدایه از خدمتتون داشتم. حضرت امام در مصباح بیست و یکم می فرمایند عالم ماده و مادیات و ساکنان زمین های پست همه بدون هیچ انکاری ایمان آوردند و اما عدم پذیرش رسالت و ولایت از جانب برخی بدلیل نقصان قابل و ضعف استعداد او در پذیرش کمالات است و گرنه هر موجودی به میزان ظرفیت وجودی و قابلیت خود، ولایت و خلافت باطنی را پذیرفته و این دو در سرتاسر پهنه آسمانها و زمین نافذ است. منظور امام (ره) اینجا چیست و به چه مطلبی اشاره دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در وَجهِ تکوینی عالم، قضیه از آن قرار است که فرمودند و در شرح آن جمله باید عرض شود که شعورِ فهمِ تعیّن ولایت الهی در همه‌ی موجودات نبوده است. موفق باشید

26363
متن پرسش
با سلام: ما وجودمان از خداست، تمامی ادراک و علم و قدرت و اختیارمان از خداست، آیا این درک کننده خارج از خداست؟ خارج از خدا که وجودی نداریم، پس ما انسان ها، این موجود ادراک کننده که احساسات و عواطف دارد، رنج می بیند و عذاب می شود و ... چگونه جزوی از خدا نیست و در عین حال همه چیزش از خداست؟ همان موجودی که اختیار دارد و البته اختیارش هم از خداست. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بودن ما از خدا است ولی خدا بر اساس نحوه‌ی تحقق خلقت ما که همان امکان ذاتی ما می‌باشد، بودن ما را به ما داده است، پس از جهت بودنِ از خدا جدا و بیرون نیستیم، ولی نحوه‌ی بودن‌مان از خودمان است. در این مورد خوب است به بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» که در قسمت یادداشت ویژه‌ی سایت هست رجوع فرمایید. موفق باشید

26039

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در روایتی آمده که یار نزدیک امام صادق (ع) پیش اون حضرت از سختی زندگی و فشاری که روی ایشون بوده شکایت می کنند. حضرت بهشون یه کیسه سکه میدند. اون فرد میگه من پول نمی خواستم فقط دعام کنید. حضرت می فرمایند پول را بگیر دعا هم می کنم. بعد می فرمایند هرگز مشکلاتت رو برای مردم نگو تا عزت نفست حفظ بشه. آیا میشه مشکلات رو به امام گفت؟ایشون از گفتن به مردم نهی کردند، نه گفتن به امامان رو. آیا درسته این مطلب؟ مگر ائمه نمی فرمایند که نمک زندگیتاک را هم از ما بخواهید؟ پس می توان به خدمت ایشان شکایت از زندگی کرد. درسته؟ ممنون که وقت می گذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! آن‌ها واسطه‌ی فیض الهی هستند. موفق باشید

نمایش چاپی