بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28114
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز و تشکر فراوان بابت زحمات شما و تیم لب المیزان: عارضم محضرتان که در زمانی توفیق خواندن نماز شب بصورت مستدام حاصل نمی شد و با کسب توفیق مقداری بیشتر خواندن نماز حاصل شد. اما حال دغدغه عدم حصول تمرکز و حضور قلب باعث می‌شود اقامه نماز شب برایم عادت جلوه کند، این وسواس فکریست یا چیز دیگر؟ ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این عادت که شما و امثال رفقا می‌فرمایید غیر از آنی است که بعضی عبادات را در حدّ انجام آن اعمال و به صورت ظاهری آن می‌پندارند. و لذا همین دغدغه‌ی شما نحوه‌ای از حضور است و موجب اتصال به روح منوّر رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌شود. موفق باشید

27364
متن پرسش
سلام علیکم: حضرت آقا در بیانات روز نیمه شعبان فرمودند و نقل قول از یک سناتور غربی کردند که غرب وحشی زنده است و باطن توحش در حال طلوع در غرب هست. واقعا آیا این زنده شدن غرب وحشی را می توان گفت ریشه در همان نگاه عالم مدرنیته به انسان دارد که معتقدست انسانها را باید از توحش به تاهل و سپس به تمدن رساند؟ یعنی ابتدای امر هم انسان را در توحش می بیند که باید با علوم تربیتی او را به اهلیت رساند و سپس با علوم اجتماعی، او را به تمدن و جامعه آورد؟ این نوع نگاه هر چند بخواهد انسان را متمدن کند ولی نهایتا انسان آن خلیفه الله و محل ظهور جامع اسماء الله و آیینه تمام قد خلقت خالق حکیم نیست، بلکه در مرحله توحشی است که باید اهلی و متمدن شود تازه در مرحله تمدن بکوشد که ارضای امیال و آرزوها کند و صورت ساخته خود را مبنی بر ارضاء امیال و طلب ها بر نظام عالم حاکم کند چنانکه حضرتعالی به ظرافت با اشاره و بیان تفسیری آیه قرآن در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم اشاره فرمودید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کافی است برای درک روح غربی برخورد غربِ مهاجم را به سرزمین سرخپوستان مطالعه کنید. شهید آوینی در مقاله‌ی «چگونه هنرها را در خدمت اسلام درآوریم» اشاره‌ای گذرا ولی حکیمانه به این امر دارد. موفق باشید

27260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. نگاه کلان به قرآن مثل نگاه رهبری در طرح کلی ... ، با نگاه های ریز بینانه به جزئیات آیات، هرکدام چه جایگاهی دارند؟ ۲. در مورد نحوه حضور ملائک در عالم «در قرآن»، جایی فرموده بودید آیت الله جوادی املی مباحثی در سوره ای داشتند، می خواستم سوره و آیه را بی زحمت از شما بپرسم. ۳. بنظر شما اگر شخصی با رویکرد نشر معارف بخواهد زبانی بیاموزد، در شرایط امروزی دنیا، کدام زبانها در اولویت قرار دارند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. هر دو لازم است، ولی اولی تقدم دارد. بحث نگاه قرآن را برایتان نفرستادم؟ ۲. یادم نیست. ۳. برای نشر معارف، زبان انگلیسی، ولی برای فهمِ تفکر، زبانِ آلمانی. موفق باشید

27177
متن پرسش
سلام. فکر می کنم منظور سوال ۲۷۱۴۰ این متن بوده است. خدا را شکر، این ویروس به نام # کرونا ، چهارده قرن است که در قرآن کریم ذکر شده است. ۱. بله ، زمان ظهور وی ذکر شده است. ۲. در كجا ظاهر شد. ۳. دلیل ظهور آن ذکر شد. ۴. راه مقابله با آن و جلوگیری از بروز آن هنگام ظاهر شدن را ذکر کرد. ۵. از حکمت ظاهر آن یاد کرده. ۶. قران حتی نام صحیح آن را ذکر کرده. همه این ها در سوره مبارکه مدثر ذکر شده: ۳. این ویروس که انسان را متعجب کرده و باعث از بین رفتن جان بسیاری از مردم شده، زنده نمانده و علائم روشنی ندارد، دانشمندان آن را نامیدند (covid19) به این دلیل که به نظر می رسید اواخر سال ۲۰۱۹ بوجود آمده است. این در آیه ۳۰ سوره مدثر ذکر شده است). (لا تبقي ولا تذر، لواحة للبشر، عليها تسعة عشر). بلایی است که نه کاملا می کشد و نه کاملا رها می کند. پوست بشر را می کند. نوزده وکیل دارد (اشاره به کوید ۱۹) ۲. این ویروس در کشوری ظاهر شد که در حال حاضر دومین قدرت اقتصادی در جهان و اولین کشور در جهان از نظر تراکم جمعیت است. و اشاره به آن در آیات ۱۲ و ۱۳ سوره مدثر آمده است: «ذرني و من خلقت وحيدا، و جعلت له مالا ممدودا، و بنين شهودا». (رهاشده در قومی که خلقتی خاص دارند. و ثروت فراوان دارند. و جمعیتی نظاره گر فراوان). بله، در چین ظاهر شده است، که تاکنون به یک و نیم میلیارد نفر نزدیک نشده است، شاهد افزایش جمعیت آن هستیم و اقتصاد آن افزایش یافته و پول های آن بخصوص در ابتدای این قرن تمدید شده است و هنوز هم آرزو می کند که افزایش یابد. ۳. در مورد نحوه مقابله با این ویروس، همه دنیا هنوز در حال فکر کردن، تحقیق و به دنبال معالجه هستند. در حالی که در ابتدای سوره مدثر ذکر شده است، در شش مرحله خلاصه می شود: آگاهی، احتیاط بسیار، پاکسازی، تردد سالم، عدم تحریک و صبر. - # آگاهی و هشدار به مردم در مورد خطر این ویروس، که در آیه ۱ و ۲ ذکر شده است:«یاایهاالمدثر»:ای کسی که خود را پوشاندهای (قرنطینه کرده ای). «قم فأنذر»: (برخیز و هشدار بده). - یاد خدا و دعا، که در آیه ۳ ذکر شده فراوان کنید: «و ربّك فكبّر». «و پروردگارت را بزرگدار». - پاکسازی، ضد عفونی کردن، شستن دست و لباس، که در آیه ۴ ذکر شده است: «و ثيابك فطهّر». «لباسهای خود را تطهیر کن». - # تردد سالم، با عدم آميزش با مردم، به منظور جلوگيري از آسيب ديدن از اين پلیدی، كه در آيه ۵ ذكر شده است: «والرجز فاهجر». «و وضو بگیر و از پلیدی دور شو». - خیلی حریص برای انبارکردن مواد غذایی در هنگام بحران، که در آیه ۶ ذکر شده است: «ولا تمنن تستكثر». «و هنگام بخشش فراوان، بر مردم منت مگذار». - # صبر برای این مصیبت، به ویژه در موارد مرگ، در آیه ۷ ذکر شده است: «و لربّك فاصبر». (و برای رضای خدا صبور باش). ۴. مردم در این زمان خاص دلیل انتشار این ویروس در جهان را می پرسند!؟ در پایان: سوره مدثر، حتما با تفسیر و ترجمه و بخوانید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، نیاز به این حرف‌ها نیست!! عظمت قرآن در جای دیگر است. موفق باشید

26818
متن پرسش
سلام به حضرت استاد: ارادمندیم. آیا همه این مطالب مورد تأیید است؟ در مورد شهاب سنگی که ناسا در موردش می گویید و مخفی کاریهایی را هم به دنبالش انجام داده و صدایش را هم در نمی آورد. پس موضوع چیست؟ باید گفت که این شهاب سنگ نیست بلکه ستاره طارق است که به زمین دارد نزدیک می شود. در قرآن کریم سوره ای به نام طارق وجود دارد که به همین دلیل نام مقاله را از نام این سوره گرفته ایم. در این سوره به طارق قسم یاد شده و آن را ستاره ثاقب لقب داده. در تفسیر این سوره آمده است که طارق همان ستاره دنباله داری است که در آخر الزمان به زمین نزدیک می شود و با زمین برخورد می کند. منظور از طارق، رونده در شب یا کوبنده شب، که در قرآن کریم به آن قسم یاد شده ستاره درخشانی است که نور آن بسیار با نفوذ و زیبا می باشد. ثاقب به معنای فرو رونده و نفوذ کننده است. ظهور این ستاره دلیلی بر نزدیک بودن آخر الزمان است و در انتهای سوره نیز به کافران هشدار داده شده. این سوره یکی از معجزات علمی قرآن است. قرنها طول کشید تا اینکه دانشمندان دریابند اولین نشانه های حیات بر روی زمین با سقوط شهاب سنگها ظاهر شد. دانشمندان معتقدند شهاب ها که از فضا می آیند با خود آب و دی اکسید کربن، منو اکسید کربن و واحدهای آمونیاک و گازهای یونیزه را وارد جو زمین می کنند و در اثر تغییرات جوی بارندگی آغاز می گردد و زمین رویش آغاز می کند و این موضوع به وضوح در آیات ۵ تا ۷ درباره خلقت انسان و در آیات ۱۱ و ۱۲ به پیدایش حیات در روی زمین و بارش باران از آسمان و شکافته شدن زمین و رویش گیاهان اشاره می کند. در حالیکه تا چند دهه قبل دانشمندان از این راز بی اطلاع بودند. در آخرین آیه این سوره به نزدیکی عذاب کافران و بی اثر بودن کید آنان در مقابل آیات و نشانه های خداوند و مهلتی که به کافران داده شده تاکید می کند. همچنین، در خبری دیگر از کعب الأحبار، می خوانیم: نابودی بنی عبّاس هنگام آشکار شدن ستاره ای در دل آسمان و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان و شکافته شدنی است. همۀ اینها در ماه رمضان خواهد بود. سرخی میان پنجم تا بیستم رمضان است و صدای شدید فروافتادن چیزی از آسمان در نیمه تا بیستم ماه می باشد و شکافته شدن از بیستم تا بیست و چهارم خواهد بود. و ستاره ای دیده می شود که مانند ماه نورافشانی می کند و سپس چونان مار در هم می پیچد تا جایی که نزدیک است دو سر آن به هم برسند. و دو لرزش در شبِ پدیدآمدنِ دو فرورفتن خواهد بود، و ستاره ای که شهابی به وسیلۀ او پرتاب می شود و از آسمان فرو می افتد؛ با آن صدایی شدید است تا آنکه در مشرق می افتد و مردم از آن دچار بلایی سخت می شوند. (الفتن، ج ۱، ص۲۳۰، جزء ۳، ح ۶۴۳، مکتبة التوحید، قاهره، چاپ اوّل، ۱۴۱۲ هـ. ق. ) این صیحه همراه با سقوط قسمتی از این ستاره دنباله دار در مشرق زمین می باشد. زمان سقوط قسمتی از این ستاره در وقت طلوع آفتاب در روز جمعه نیمه ماه مبارک رمضان است بطوریکه خواب را بیدار و بیدار را به ترس و وحشت می افکند و زنان را از سراپرده بیرون می آورد و صدای آن به حدی بلند و شدید است که همه مردم آن را می شنوند. در سقوط بخشی از این ستاره، عده زیادی کشته می شوند و عده زیادی کر و گنگ و کور می گردند. در روایت وارده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، از ایشان سئوال می شود که در آن زمان ما را به چه امر می فرمایید؟ و حضرت پاسخ می دهند صدقه بدهید و بر شماست نماز و تسبیح و تکبیر و قرائت قرآن در آن هنگام. سپس سوال می شود چه علامتی برای آن است که ( صیحه) وقت دیگری از سال نباشد؟ و حضرت می فرمایند اگر نیمه ماه مبارک رمضان گذشت و این اتفاق نیفتاد در آن سال ایمن می باشید. به تاریخی اعلام شده نگاه کنید اردیبهشت ۹۹ نیمه ماه رمضان روز جمعه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه افقِ توحیدی خود را دائماً مدّ نظر داشته باشید که حضرت حق مدبّر عالم‌اند و ما با شکل‌دادنِ نسبت خود با پروردگار عالم، از طریق رعایت شریعت الهی در امنیت خواهیم بود. موفق باشید   

26814

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت: چطوری میشه اثبات کرد که خدا انسان را از سر لطف و دوست داشتن خلق کرده و هیچ نیازی نداشته؟ اگه از سر لطف و دوست داشتن هست نمی‌شود انسان ها از اول توی کمال باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در اوایل کتاب «آشتی با خدا» بحثی تحت عنوان «خدا چرا ما را خلق کرد؟» مطرح شده است. إن‌شاءاللّه جواب سؤال خود را در آن‌جا می‌یابید. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

26803
متن پرسش
با سلام: ۱. استاد عزیز، چون برایم دسترسی به کتاب تورات و انجیل مقدور نیست، سوال اول اینکه آیا کتب انجیل و توراتی که امروز هست مورد تایید است یا تحریف هم شده؟ ۲. با مطالعه قرآن کریم به مراتب می خوانیم که دین برتر اسلام است، در جای دیگر داریم که دین نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بینشان اختلافی نیست و یکی است، آیا این یکی بودن از لحاظ بخش اعتقادی و اخلاقی است که ثابت بوده، وجه تمایز دین عزیز اسلام با آن دین حقیقی مسیح و دین حقیقی که حضرت موسی (ع) آوردند جدای از تحریفاتی که در دین مسیح و یهود ایجاد شد چیست؟ اگر خواهیم در سه دسته عقاید و اخلاق و احکام دین را دسته بندی کنیم، وجه تمایز چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنا به نظر خود دانشمندان مسیحی و یهودی، آن دو کتاب، تحریفاتی دارد ولی نکات خوبی نیز در آن‌ها مطرح است. ۲. به حکم «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ» و بنا بر نظر علامه‌ی طباطبایی، توحیدِ قرآن شدیدتر است. موفق باشید

26364

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: بنده افتخار مطالعه کتاب «آخرالزمان شرایط ظهور باطنی ترین بعد هستی» را داشتم. سوالی از خدمتتان داشتم اینکه، در آخرالزمان، کفر فراگیر می شود، دسته ی اول عده ای که تمام وجوه کفر زمان را می شناسند و با آن مقابله می کنند به ایمان کاملی نائل می شوند که توانایی گذر از کفر فراگیر را دارند هرچند تعدادشان کم باشد و دسته ی دوم مقابل این جبهه ی حق کامل می ایستند کفر محض را تشکیل می دهند. اما دسته سومی در اینجا هستند که شاید انسانهای تقریبا عادی باشند، حال با توجه به اینکه طبق گفته کتاب، ظهور امام زمان (عج) حتمی است و زمان ثابتی دارد و شیعیان می توانند با اعمالشان ظهور را تسریع ببخشند. ۱. آیا این عمق ایمان دسته ی اول است که ظهور را تسریع می بخشد یا میزان نفوذ دسته اول بر دسته سوم و فراگیری حق در دسته سوم؟ ۲. آیا دسته سوم بعد از ظهور با توجه به موهباتی که از حق در می یابند و ناامیدی که از وضع حاضرشان دارند به مرور به جبهه حق می پیوندند؟ ۳. اگر طول تاریخ غیبت امام زمان (عج) تا ظهور ایشان را فرآیندی در نظر بگیریم جایگاه مردم دسته ی سوم در کشور ما در این فرآیند با توجه به اینکه عالمان حکیمی نظر به این دارند که انقلاب در کشور ما در بین دسته ی سوم به جایگاه خود در آسمانها رفته و فضای کلی این دسته آن جور که امروز ظرفیت درک و فهم واقعی قرآن و مباحثی مانند مباحث شما را ندارد آیا اینگونه تقدیر می شود که این دسته با توجه به ضعیف شدن در اصول اولیه انقلاب، باید به ته دره ی مدرنیته رفته و سرشان به سنگ خورده و دچار ناامیدی از جنس به بن بست رسیدن امروز غرب شوند بعد گفته های جبهه ی اول روی آنها تاثیر بگذارد؟ و حجاب کنار رود؟ حجابی که جریانات بعد انقلاب اسلامی نمی گذارند اسلام در تمام ابعاد زندگی انسان نقش نمایی کرده و انسانها ببینند که آنچه در عالم و معادلات عالم خاک و ماده تاثیر گذار است حکم خداست نه ابلیس و مظاهرش. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شاید هر دو ۲. در هر حال باید تکلیف خود را معلوم کند. ۳. به نظر بنده همین‌طور است به همین جهت باید همواره مواظب باشیم زمینه‌ی برگشت آن‌ها را از بین نبریم. موفق باشید

26166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، حضرتعالی در کتب و مقالات تون از نقد عقل غربی و جزوات تان می نویسید و آن را تبیین می فرمایید. به نظرم آمد شاید مطلب این باشد که عقل غربی، انسان را حیوانی می داند که باید بوسیله جامعه پذیری و تبلیغات و روابط عمومی، به تاهل برسد و سپس تمدن بسازد و البته این تمدن بدون اتصال به ماوایی قدسی و همچنان بر مبنای مدیریت آن قوای شهوانیه و غضبانیه و به تعبیری تعادل آنهاست. اگر ممکن است کمی در این مورد توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با نگاه شما همراه هستم. در آن نوشته‌ها غرب به اعتبار روح اُمانیسمی‌اش نقد شده است و این غیر از نظر به عقل تکنیکی است که در مباحث «ماهیت عقل تکنیکی» در ۹ جلسه عرض شده. در آن جلسات، بیشتر مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» جناب هایدگر مورد بررسی قرار گرفته است و جزوه‌ی مذکور که بر روی سایت هست نیز، خلاصه‌ی مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» است بد نیست به آن جزوه و صوت جلسات سری بزنید. موفق باشید

26142

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: کتاب زن آنگونه که باید باشد شما را مطالعه کردم. دقیقا موضوعات، سکینه که حالتی الهی و روحانی است، و مودت و رحمت، روح هایی که همدیگر را می یابند، را با فردی تجربه کردم البته که آزمایش الهی بوده است ولی من دیگر نمی توانم افراد دیگری که روح توحیدی ندارند را به عنوان خواستگار راه بدهم. انگار روحم در عالمی دیگر با کس دیگری گره خورده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌همه باید در ارتباط با انسان‌ها سخت‌گیری نکرد و در دلِ ماجراها توحید را تجربه نمود. مثل این‌که ما در همین جهانِ آشفته باید ایمان را تجربه کنیم، نه آن‌که از اجتماع فرار کرده به غارها پناه ببریم! به همین جهت نباید طوری زندگی را تعریف کنید که در پذیرش خواستگاران سخت‌گیری شود. موفق باشید

25554
متن پرسش
بزرگوار، امروز معلم تاریخ من مطلبی بیان فرمودند که جریان شریعت ویژه مراجع با اهل عرفان مشکل اساسی داشتند و اساساً شخصی مثل آیت الله بهجت (رضوان الله علیه) عارف مسلک نبوده است. من از عرفان ابن عربی و حکمت ملاصدرا و نزدیکی و تطابق شرع و عرفان در گفتمان این دو شخص گفتم و شخصیتهایی مثل آیت الله شاه آبادی و امام و شهدایی که مصداق بارز عارف واصل اند. اما ایشان معتقدند اهل شرع به سبب عقایدشان که بسیاری از آن عقاید دگم است حاضر به کنار آمدن با عرفا نیستند و شخصی مثل امام هم مصداق یک متشرع عارف نیست و ایشان در این مباحث تجدید نظراتی هم داشته اند و مصداق تطابق فقه و عرفان نیستند. آیا واقعا به این میزان عرفان ستیزی در جامعه متدین ما ویژه حوزه های علمیه نفوذ کرده یا امثال این معلم، واقعاً متوجه عرفان سیاسی و سلوک ذیل شخصیتی مثل امام و شهدا نیستند و با استقرائی ناقص، چند مورد عرفان ستیزی را به کل متدینین و روحانیت نسبت می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال، اگر امروز اسلامْ محدود به فقه شد، این حرف‌ها به میان می‌آید که جایگاه عرفان، درست نگاه نمی‌شود. ولی قصه‌ی تاریخِ آینده، تاریخی است که اسلامِ بدون ابعاد عرفانی‌اش، امکانِ ادامه ندارد و این را عالمانی متوجه شده‌اند که نسبت به زمانه‌ی خود آگاهیِ لازم را پیدا کرده بودند. مثل حضرت امام و آیت اللّه شاه‌آبادی و علامه‌ی طباطبایی‌ها. موفق باشید

24851

نمی‌دانمبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد صمدی آملی از علوم غریبه صحبت می کنند برای آموختن این علوم از کجا باید شروع کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. موفق باشید

24598

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: تسلیت عرض می کنم بابت مصیبت وارده. غرض از مزاحمت، جهت رفع وسواس فکری، نگرانی های شدید و خوف و حزن، پیگیری چه موضوعاتی را پیشنهاد می فرمایید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست در این مورد سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

24396
متن پرسش
سلام استاد عزیز: ۱. جایگاه و نقش مزاج در سیر و سلوک کجاست؟ ۲. تا چه اندازه باید روی آن کار کرد و اهمیت داد؟ (مثلا صفراوی مزاج ها زود عصبانی می شوند) اینها را می توان تا چه حد موثر دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد نتوانستم به نتیجه‌ی روشنی برسم از آن جهت که حضرت ربّ العالمین با فطرت الهی که به انسان‌ها عطا فرموده و گفته است: «لا تبدیل لخلق اللّه» تمام انسان‌ها در نسبت با سلوک إلی اللّه شرایط مساوی باید داشته باشند. موفق باشید

24154
متن پرسش
بسمه تعالی سلام علیکم: سوألی داشتم در مورد این مطلب که حضرت امام و دیگران فرموده اند انسان موحد بخاطر شوق به بهشت و ترس از جهنم خدا را عبادت نمی کند و این ترس از دوزخ و شوق بهشت یک مرحله بسیار پایین از بندگی است. حال سوالی اینجاست چرا در ادعیه منسوب به ایمه اطهار (ع) این نعمتهای بهشتی درخواست شده؟ چرا امیر المومنین علی (ع) اینقدر از آتش و عذاب های دوزخ نام برده اند و اظهار خوف نموده اند؟ مگر در قیامت نعمت های بهشتی همان جلوه های ظهور حق تعالی نیستند؟ و مگر بهشت خواستن با خدا خواهی در تصاد است؟ یا مگر کسی وقتی شوقی به بهشت داشته باشد اصلا غیر از شوق بخدا است؟ این همه آیات الهی در قران در مورد نعمت های بهشتی و حتی مخصوص مقربین برای چه عنوان شده؟ بالا ترین درجه در قران برای مقربین مطرح شده و بهشت آنها را هم بصورت نعمت های بهشتی در کنار روح و ریحان معرفی نموده حال آیا یک انسان مقرب می تواند بگوید من نعمت ها را نمی خواهم فقط خود خدا را می خواهم؟ مگر جدایی بین این نعیم بهشتی و خدا هست؟ مگر حورالعین جلوه تام خدا نیست؟ آیا یک عارف بالله از حور العین فراری است و فقط خدا را می خواهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! موضوع رجوع به حضرت حق و در نتیجه، روبه‌روشدن با بهشت و نعمت‌های آن یک بحث است که آن عبادت احرار است. ولی یک بحث آن است که انسان از ابتدای امر، انگیزه‌ی عبادتش را رسیدن به نعمت‌های بهشتی و یا فرار از عذاب جهنم قرار دهد. انگیزه‌ی اولیاء الهی در عبادات‌شان، حالت دوم نیست و این غیر از تلاش برای جهنم‌نرفتن است، زیرا متوجه‌ی محرومیت‌های بزرگ در ازاء گرفتارشدن در جهنم هستند.

آری! وقتی انگیزه‌ی انسان در عبادات، نظر به حضرت معبود شد عملاً حاصل آن‌ها تجلی انوار الهی به صورت حورالعین است. ولی آن‌کس که به امید حورالعین عبادت می‌کند، نمی‌دانم به چه‌چیز می‌رسد. در حالی‌که حورالعین محل تجلی اسماء جامع الهی است و عطایی است از طرف پروردگار برای مقربین، حال چه آن مقربین زن باشند و یا مرد، سراسر حیات‌بخش است. موفق باشید    

23126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: در کتاب «ادب عقل و قلب و خیال» شما می فرمایید انسان سه بعد داره، و همین سه قوه را نام می برید، پس جایگاه واهمه چی میشه؟ استاد اگه بخواهیم انسان را موجودی دو بعدی تعریف کنیم بعد ملکی و ملکوتی، خیال شامل کدام بعد انسان میشه؟ ملکی یا ملکوتی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در تقسیم اولی، واهمه به یک معنا در حوزه‌ی خیال قرار می‌گیرد و در تقسیم دومی، خیال جزو ملکوت محسوب می‌گردد به اعتبار این‌که وجهِ متعالی‌تر از وجهِ مادی انسان می‌باشد. موفق باشید

31696
متن پرسش
سلام استاد گرامی روزتون بخیر، ان شاءالله که خوب و سلامت هستین؟ استاد اینکه گفته میشه ما دعا هم بکنیم خدا هر جور خودش صلاح میدونه عمل میکنه و خواست ما مهم نیست خوب پس دیگه چرا اصلا دعا کنیم که بعدش جواب نبینیم و سرخورده و ناامید شیم و به دعا بدبین؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نیست که دعا، سرنوشت انسان را تغییر ندهد! انسان با دعا، جایگاه او در هستی تغییر می‌کند و خداوند بر اساس جایگاه جدیدی که او پیدا کرده است با او برخورد می‌نماید در آن حدّ که در روایت داریم: «الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ الْمُبْرَم‏» دعا، قضای مُبرمی که بناست محقق شود نیز تغییر می‌دهد. موفق باشید

30915
متن پرسش
سلام: استاد حیف نیست شما برای شعرهای حافظ تفسیر عرفانی معنوی می‌نویسید؟ بهتر نیست این کار را برای شاعر بزرگی مثل مولوی انجام بدید؟ آخه مولوی هر چی گفته شهود و اشراق خودش رو گفته و با عالم معنا مرتبط بوده لذا شعرهاش مبنای ملکوتی داره. اما شواهد زیادی هست مبنی بر اینکه حافظ صرفا یه آدم خلاق بوده که نشسته شعرهای شعرای قبل خودش رو خوب خونده و چون هوش خوبی داشته این شعر ها رو پیشرفته تر کرده و شعرهاش ذوقی و بازی با اشعار دیگرانه است و تو کتاب های بعضی اساتید از شباهت زیاد شعرهای حافظ با سعدی، خاقانی و غیره هست که ای کاش مجال بود براتون می‌نوشتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در عین احترام شدید به جناب مولوی و ضرورت حضور معارف عالیه او در این زمان برای بشریت؛ معتقدم ما در این تاریخ به حافظ نیاز داریم. لذا اگر با شناخت هویت تاریخی خود، سراغ جناب حافظ برویم، چشم‌اندازی بس بزرگ از چشم اندازهایی که انبیای الهی مقابل بشر قرار دادند، مقابل ما می‌گشاید. موفق باشید

30358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم دلالت تصوری یعنی اراده تصور در ذهن خود و دیگری صرفا ایجاد و وجود بخشیدن به کلمه یا حتی جمله یا هر چیز دیگری می باشد و صرفا تصور مفردات نیست بلکه جمله و هیات آن نیز می تواند صرفا تصور باشد بدون دلالت تصدیقی در جاییکه همراه قضاوت و ادعا نیست و فقط طلب ایجاد باشد مانند جملات انشایی مثل پرسشی و امری که طلب ایجاد تصوراست چه در ذهن غیر چه در ذهن خود. پس ایجادیت فقط در حروف و هیاتها نیست بلکه خود تصور کلمه مفرد نیز ایجاد است اراده ایجاد تصور وجود دارد. حالا که ایجادی می‌شود قطعا ثابت و متغیری دارد. ثابت آن همان ارواح معانی و متغیر آن همان تغییر در افراد و مکان و زمان و مصادیق آن در هر برهه است که معنای کلی روح معنا بر آن مصادیق تطبیق میابد یعنی با این نظریه معنای جزیی وجود ندارد بلکه تمام معانی از این جهت کلی خواهند شد. اگر جمله و تصور آن دارای قضاوت و ادعا شد (ادعای تطابق یا عدم تطابق با واقعیت) می‌شود دلالت تصدیقی که در جملات خبری خواهد بود. دارای قابلیت تصدیق و تکذیب است. این گونه تعریف تصور و تصدیق این قابلیت را دارد که فقط محدود به الفاظ نیست بلکه شامل نوشتار و حتی ساخت چیزی و هر چیزی که ایجاد می شود و اراده ای پشت آن است چه اراده خداوند چه انسان و... می‌شود. پس فهم حوادث عالم و فهم های دیگر را هم مدیریت می کند. حالا اشتراک فهم در دلالت های تصدیقی یا حتی همان روح معنا در تصورات برمی‌گردد به علم حضوری و فطرت مشترک انسان ها و همچنین وجود اهل بیت علیهم الصلاه و السلام که فهم ها را مدیریت می کنند. (همه فهم ها از دست این بزرگواران است) توضیح بیشتر اینکه: مثلا فردی از یک کتاب مطالعه می کند یا روی بحثی فکر می کند کتاب را همه می‌خوانند ولی فهم ها متفاوت است. پس فهم از کتاب تنها نیست و گرنه همه یکسان می فهمیدند. یا یک فرد یک بحث را چند بار می‌خواند و هر بار فهمی متفاوت میابد پس خود فرد و کتاب هم به تنهایی برای فهم کافی نیستند چیز سومی هست که سبب فهم می شود. گاهی هم خود فرد روی بحثی تنها فکر می کند یعنی آن بحث را نمی داند بعد از فکر جواب را می فهمد کسی که چیزی ندارد که به خودش چیزی نمی تواند بدهد پس فهم از جایی دیگر به او داده می شود غیر از تلاش خودش. این شی سوم و کسی که فهم را می دهد خداست که به دست اهل بیت علیهم الصلاه والسلام این کار انجام می شود یعنی تمام فهم های عالم را باید از دست این بزرگواران با واسطه هایی دریافت کرد. تفاوت در فهم به میزان اراده انسان ها ظاهرا بر می‌گردد. به نوع اراده و شدت اراده و جهت اراده به نظرم تفاوت به اراده انسانها برمی‌گردد. که این اراده انسان ها در ظرف مکان و زمان و تخاطب متفاوتی هست. با سلام لطفا بفرمایید این مطلب صحیح است یا خیر؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نظریه شبیه نظریه‌ی آقای بارکلی است. به نظر بنده این نظر از انتخاب‌گریِ انسان غفلت دارد و این‌که ریشه‌ی انتخاب‌های متفاوت انسان، خودِ انسان است و نه امر سومی که فهم و انتخاب انسان را مدیریت کند و تفاوت انتخاب‌ها یا فهم‌های یک نفر، هم ریشه در نفس ناطقه‌ی او دارد که می‌تواند با حضور در عوالم مختلف، انتخاب‌های خود را تغییر دهد.

موفق باشید

30339
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: توی شرح کتاب معاد در قسمت تجسم اعمال فرمودید که ما با صورت سیرمون در دنیا روبرو میشیم و اون رو می‌بینیم. مثلا فردی ۱۰ سال کار میکنه تا حسادتش رو کنار بذاره و بالاخره هم موفق میشه و این رو در برزخ صورت روندش رو می‌بینه. ۱. آیا این مشاهده گری براش عذاب آور نیست؟ مگه نمی‌گفتیم عملی که صورت پیدا میکنه و در واقع خود ما هست و از ما جدا نیست، آیا اینطوری دیگه مشاهده گری مطرحه و ما اذیت نمیشیم؟ ۲. اگه توی این دنیا مثلا روی حسادتمون کار کردیم ولی موفق نشدیم که کامل از بینش ببریم اونوقت تفاوت سیرش با حالت ۱ چی میشه؟ سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مشاهدات ما در عالَم معادمان، صورتِ جان‌مان می‌باشد بدون دوگانگی بین شاهد و مشهود. زیرا فرمود: «تطّلع علی الأفئده» یعنی آنچه در بیرون، اطراف ما را فرا می‌گیرد اعم از بهشت یا آتش، صورت جان ما است که به ظهور آمده. آیا سیر عبور از حسادت در جای خود، نوعی رحمت نیست که به صورت آمده است؟ ۲. به همان اندازه که عبور کرده‌ایم با نور رحمت روبه‌رو می‌شویم. موفق باشید

29977

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت شما استاد عزیز: می‌خواستم حضوری شما را ببینم. چطور میتونم شما رو ببینم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر روز صبح بعد از نماز صبح که در مسجد خدیجه کبری «سلام‌الله‌علیها» انجام می‌شود، خدمت دوستان هستم. موفق باشید

29888

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: آیا شخصیت هایی مثل مالک اشتر مثل معصومین هستند که اگر در هر زمانی حاضر باشند به نحو احسن کارایی و کارآمدی داشته باشند؟! مثلا آیا اگر الان مالک را با همون فعلیتی که در قرن خود داشته در این قرن حاضر کنیم کارآمد خواهد بود؟! در این شکی نیست که اگر مالک در قرن فعلی متولد می‌شد قطعا ابر مردی بود برای خودش و مثل امام و رهبری بودن و حتی بالاتر. اما ما داریم از یک چیز بدیهی حرف می‌زنیم مبنی بر اینکه مالک با همان فعلیتی که در تاریخ خود دارد قطعا با قرن فعلی بیگانه است و نمی‌تواند کارآمد باشد! هر چند باید گفت مبنای کارآمدی جناب مالک در همان تاریخ باید مبنای کارآمدی الان هم قرار گیرد، ولی بحث ما در مورد تخصص ها و آگاهی های مورد نیاز فعلی است! مثلا قطعا علامه حلی نمی تواند جای رهبری را در زمان فعلی بگیرد و اگر علامه حلی با همان نصاب های زمان خودش را اینجا بیاریم و در جایگاه رهبری بزاریم قطعا کارآمد نخواهد بود! چون اون نه مدرنیته را درک کرده نه بایسته های زندگی در قرن فعلی را و.... لطفاً منو روشن کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا جناب مالک اشتر را رحمت کند، مرد بزرگی بود، ولی وقتی او را با حاج قاسم سلیمانی مقایسه می‌کنیم، با توجه به اطلاعاتی که بنده از آن دو بزرگوار دارم. حاج قاسم از مالک اشتر بزرگ‌تر بود حتی اگر در این تاریخ مالک اشتر حاضر می‌شد. موفق باشید

29882

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: مدت ۳ سال است که با دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی تا الان کار کرده ایم و موضوعات کار شده کتاب های جوان و انتخاب بزرگ، چه نیازی به نبی، ده نکته از معرفت نفس و برهان صدیقین بوده است. اکنون در ادامه چه مطالبی را کار کنیم؟ آیا برهان حرکت جوهری را اجازه می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. مباحث حرکت جوهری برای این مقطع سخت و سنگین است. مطالعه‌ی کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

29255

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من در حال خواندن نهایه الحکمه هستم. راستش یه سوال برام پیش اومده. واقعا خوندن مباحث مربوط به ماهیات و مقولات عشر و ... چیه؟ واقعا دلزده شدم از این مباحث و حس می‌کنم بیخوده که زیاد در این مباحث بمونم. می‌خواستم راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیخود روی مباحث نمانید ولی تفکری که پایه‌های تفکر بالاتر می‌شود از طریق همان مباحث از دست ندهید. آری! بفهمید و رد شوید. موفق باشید

28826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خدا قوت. چطور می‌شود تنفر فردی که خیلی به ما بد کرده است را از دل بیرون کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ببخشیدشان تا خدا نیز شما را ببخشد. موفق باشید

نمایش چاپی