بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. استاد در صلوات خاصه امام رئوف علیه السلام داریم «و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری» استاد منظور از «و من تحت الثری» چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تحت الثری» به معنای زیر زمین است و در دعای مذکور سلام می‌دهیم بر امامی که در همه مراتب هستی حاضرند چه فوق زمین و چه مراتب مادون آن که بیشتر مربوط به افکار انسان‌هایی است که خود را از عوالم بالا محروم کرده‌اند. موفق باشید

32791

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: من در مورد کمال خداوند به مشکل برخوردم. نمی‌توانم برای خودم اثبات کنم و این مساله مدت زیادی است آزارم می‌دهد. اینگونه فکر می‌کنم که وقتی ما عموما به یک موجود می‌نگریم و آن را خدا (نمی‌دانیم) در ذهن برایش خصوصیاتی در نظر می‌گیریم که باعث تشخص آن موجود می‌شود لذا حد و حدود دارد. یعنی در ذهن این موجود را با یک کمال مطلقی مقایسه می‌کنیم که به محدود بودنش پی می‌بریم حال اگر ادعا کنیم که آن کمال مطلق که نامحدود است خداست از کجا معلوم که فقط در ذهن نباشد. یعنی ممکن است آن اختلافی و کمالاتی که موجب تمایز موجود محدود از آن کمال مطلق در ذهن میاید تحقق خارجی نداشته باشد و همان موجود محدود تحقق خارجی داشته باشد. ممکن است گفته شود اگر وجود نامحدود تحقق خارجی نداشته باشد پس بجایش چه چیزی تحقق دارد؟ عدم؟ و جواب دهیم چیزی بجایش تحقق ندارد و موجود محدود از ابتدا بدون دخالت چیزی محدود بوده . این شبه هایی که من عرض کردم مثل اینکه در بیانات آقای جوادی آملی هم آمده و ایشان لزوما وجود نامحدود و وجود صرف و بسیط را که در ذهن تصور می‌‌شود در عالم خارج دارای مصداق نمی‌دانند. اگر اینطور است به کسانی که قائل به پیدایش جهان از ذره اولیه هستند (بیگ بنگ) نباید خرده گرفت و اصولا توحید و کمال خدا را نمی‌توان اثبات کرد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به نظر می‌آید بهترین راه  برای توجه به این مسئله «برهان صدیقین» جناب صدرالمتألهین باشد و موضوع «اصالت وجود». کتاب «از برهان تا عرفان»  https://lobolmizan.ir/book/240?mark=%D8%A7%D8%B2%20%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%AA%D8%A7%20%D8%B9%D8%B1%D9%81%D8%A7%D9%86

همراه با شرح صوتی آن به آدرس زیر می‌تواند راه‌گشا باشد. امثال آیت الله جوادی که فرزند مکتب صدرایی هستند سخت متوجه «اصالت وجود» می‌باشند که واقعی‌ترین واقعیت عالم  یعنی همان کمال مطلق است. موفق باشید

nvhttps://lobolmizan.ir/search?search=%D8%A8%D8%B1%D9%87%D8%A7%D9%86%20%D8%B5%D8%AF%DB%8C%D9%82%DB%8C%D9%86&tab=sounds

31690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در قصیده مرحوم لبید عامری دو نکته به نظرم رسید یک تعبیر «الا کل شی ما خلا الله باطل» که می دانید از حیث عرفانی در عرش است ما را در اینکه نمی توان مثل قرآن آورد به تردید انداخت. آیا این مثل قرآن و حتی فوق نیست چون در قرآن تعبیر «کل شی هالک الا وجهه» است اما باز بنظر می‌رسد تعبیر لبید چیز دیگریست چون از هالک بذهن متبادر می‌شود که هر چیزی می میرد ولی تعبیر لبید فصیح مشخص است چه می گوید و از این حیث برتری دارد و اگر هالک را به این معنی بگیریم همین الان هر چیزی جز خدا در هلاکت است باز کافی نیست چون هالک یعنی یک چیزی بود بعد نابود شد بر خلاف باطل که از ابتدا سالبه به انتفاء موضوع می‌کند مثال بزنم خدایان هالکند یعنی خدایانی بودند که بعد الان در حال هلاکتند اما خدایان باطلند یعنی خدایانی در کار نیست وحده لا اله الا هو فصاحت بیت لبید بنظر می‌رسد بالاتر است و عامری تعبیر الله را آورده که هم از وجهه روشن تر است هم الله را می‌توان الله ذاتی در نظر گرفت که فوق العاده عمق می یابد بر خلاف وجهه که تازه در روایات فکر کنم به معصومین اطلاق می‌شود بنابرین نهایت به انسان کامل یا قول بعض محققین را بپذیریم تعین اول اما الله را می‌توان تا ژرفترین ژرفنای حق هم سرایت داد اما سوال دوم در قصیده عامری آمده است «وَكُلُّ اِمرِئٍ يَوماً سَيَعلَمُ سَعيَهُ» در قرآن کریم هم به این مضمون آمده است «أَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُري» حال سوال اینست که عامری که قبل از قرآن همین را گفته بود امکان دارد اقتباس صورت گرفته باشد چون سابق خوانده بودم که اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ از امرو القیس است گویا ایشان می فرمایند دنت الساعه و انشق القمر من غزال صاد قلبی و نفر محبت کنید در مورد اقتباس های قرآن توضیح دهید. اما لینک آن قصیده غرای مرحوم عامری رضوان الله تعالی علیه واقعا هر چه فکر می‌کنم فوق آن مصرعش امکان ندارد کلامی گفته شود و هر چه آیت الحق ابن عربی اعلی الله مقامه الشریف را با اندک دانشم مورد مداقه قرار می‌دهم باز احساس می‌کنم جز بسط آن کلام عرشی چیز دیگری نیست. https://www.aldiwan.net/poem21189.html
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آنچه قرآن به عنوان معجزه و کلام خدا مطرح می‌کند، سوره‌های قرآن است با آن نوع انسجامِ خاصی که سازمان فکری انسان را شکل می‌دهد و لذا می‌فرماید: «وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ» وگرنه جملات و اشعار خوب در هر فرهنگی می‌توان پیدا کرد. آیا جناب کنفسیوس چنین جملاتی حکیمانه کم دارند؟! موفق باشید

31427

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ضمن تسلیت ایام حزن و اندوه ائمه علیه السلام کتاب آنسوی مرگ رو می خوندم. سری به پرسش و پاسخ های مخاطبین سایت هم زدم چند مورد بیاناتی فرموده بودین. قبلا در مورد کتاب سیاحت غرب که تا حدودی در همین فضاست بیاناتی فرموده بودین که با وجود حجم کم کتاب بسیار راه گشا بود. با توجه به بعضی مسائلی که در کتاب بود و مشکل پیش می آورد (که در پرسش خوانندگان هم موردی مطرح شده بود) می خواستم از شما درخواست کنم با توجه به اینکه کتاب استقبال خوبی داشته و بسیاری آن را می خوانند در صورت صلاح دید و وسعت وقت مطالبی هم برای این کتاب بیان کنید که جهت نگاه و استفاده خوانندگان صحیح باشه تا بشه بهره بیشتر در مسیر صحیح از کتاب بگیریم --------------------------------------- برای نمونه دو سه مورد که خودم به مشکل برخوردم مورد اول که بسیار تکان دهنده بود وضعیت شهر از دید ملکوتی آن بود. در مورد تجربه سوم، وادی حق الناس بود کاملا نا امید کننده بود. در ادامه توصیف بهشت برزخی بود یک مورد درباره لذات جنسی افراد بود که قرار دادن این صحبت ها با آن بیانی که شما در مورد حورالعین داشتید تفاوت از زمین تا آسمان بیشتر بود. مورد دیگر توصیف بهشت که حس تفرجگاه شش هفت ستاره برو منتقل می کرد. موارد دیگری هم بود که اینها رو برای نمونه ذکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد سؤال‌هایی از طرف کاربران محترم در زمان‌های مختلف شده و بنده نیز عرایضی داشته‌ام خوب است که به آن جواب‌ها رجوع شود. مثل سؤال و جواب شماره‌ 25063 و 27034 . موفق باشید

30994
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: در بیانات اخیری که داشتید بر روی نقش شورای نگهبان در نظام سیاسی جمهوری اسلامی تاکید فراوان شد تا جایی که فرمودیت با فهم نقش شورای نگهبان عملا نحوه ای از خدایی کردن جامعه را به میان آورده ایم. منظور از فهم نقش شورای نگهبان چیست که با آن فهم نحوه ای از خدایی شدنِ جامعه به صحنه می آید؟ و از چه جنبه ای فعالیت شورای نگهبان در این حد مهم است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شورای نگهبان از یک جهت یعنی پاسداشتِ قانون اساسی و از جهت دیگر یعنی پاسداشتِ شریعت. و اعضای آن شورا در جایگاه انطباق قوانین و یا انطباق افراد با مبانی تعریف‌شده هستند. همان‌طور که وقتی به پزشک رجوع می‌شود به علم پزشکی رجوع شده است و نه به فرد پزشک. و این مسئله مهمی است که در نظام اسلامی شورای نگهبان نسبت افراد یا قوانین را علاوه بر آن‌که از جهتی با قانون اساسی تطبیق می‌کند، که این در همه‌ دنیا معمول است بلکه با شریعتِ الهی نیز تطبیق می‌دهد و این یعنی انسان‌ها در میدانی که خداوند در صحنه است، انتخاب خود را انجام می‌دهند و نه در میدانی که هوس‌ها در میان باشد. موفق باشید

30455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به این که مبنای فکری و فلسفی طب سنتی ایران، مثل کتاب معروف قانون بوعلی، طبق فلسفه ارسطویی است و با وجود تمام مزایا و ویژگی های برجسته موجود در کتب طب سنتی که در قالب فلسفه ارسطو پایه ریزی شده، چه می‌شود که از مبانی فکری و فلسفی دیگر حکما و فلاسفه مثل شیخ اشراق و حکمت متعالیه غفلت شده و یک بار طب را با نگاه حکمت متعالیه تدوین نمی‌کنیم. اصلا چرا نباید طب را با نگاه ابن عربی پایه ریزی کرد‌‌؟ در این اینکه این کار انجام نشده و اگر شدنی شود قطعا در طول زمان شاهد رشد روز افزون طب خواهیم بود، به نظر بنده شکی نیست. اما مشتاقم استاد بزرگوار در صورت امکان چند مثال را به عنوان نمونه از طب، طبق حکمت متعالیه و یا طب با نگاه ابن عربی را ذکر کنند. قصد دارم کمی در این ماجرا به صورت کلی آشنایی پیدا کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موضوعات ورودی نداشته‌ام که بتوانم رابطه‌ای بین حکمت متعالیه و طب سنتی پیدا کنم. ظاهراً آیت الله حسن‌زاده‌ی آملی در این موارد قدم‌هایی برداشته‌اند. موفق باشید

30223

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یک سوالی پرسیده بودم که چهار سال هست در موضوعی بلاتکلیف هستم، توسل به اهل بیت می کنم و سر خاک شهید حججی می روم، نشانه ها و هدایت هایی دریافت می کنم، که مطابق نیست با اتفاقات حال حاضر، که فرمودید شرح مناجات تائبین را بخوانید، خواندن شرح مناجات خیلی به موقع بود و نکات فوق العاده ای بهم داد. ولی مساله اینجاست، من حالت یقین در کمک خواستن از شهدا و توسل به اهل بیت پیدا نکردم. مثلا شما قبلا فرموده بودید که مادری تو حالت خواب و بیداری بهشون الهام شده که دنبال دوای مشکل فرزند نرو، و این مقدر اوست و درست هم بوده. ولی من همیشه برایم سوال خواهد ماند که چرا نشانه هایی که بعد از توسلات به اهل بیت و شهدا دریافت کردم، اشتباه بوده. چرا هدایت هایی که در آن موضوع دریافت کردم صحیح نبوده. حتی به بازی بودنش هم فکر کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما که خودمان نباید دنبال چنین اموری باشیم. ما باید مطابق عقل و شرع عمل کنیم و به جهان گشوده‌ای که خداوند با انجام وظایف در مقابل ما می‌گشاید، نظر نماییم و نه به آرزوهای خود. و این امر مهمی است که با تأمّل در مباحث «مناجات التائبین» آرام‌آرام برای شما پیش می‌آید. موفق باشید

30032

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: بنده با گروهی از بچه های مسلمان و اکثرا شیعه در لندن و ایرلند جنوبی مرتبط هستم. بعضاً در گفتگوهایی که با ایشان دارم از مباحثی که از شما یاد گرفتم استفاده می کنم. از معارف اسلامی گرفته تا بحث های مربوط به انقلاب اسلامی و غرب شناسی. الحمدلله بازخورد بسیار خوبی دارد و ایشان مرتبا درخواست ارائه مطالب جدید را دارند. مباحث مربوط به انقلاب اسلامی و تقابل آن با غرب از جهت هویت بخشی به ایشان، بسیار مورد استقبال قرار می گیرد و همچنین مباحث عرفانی و تفسیری که رنگ دیگری به زندگی شان می دهد و خلأ معنوی آنها را پر می کند. با توجه به این مطلب به ذهن حقیر رسید که بعضی از کتب کم حجم، ابتدایی و همه فهم تر جنابعالی را با توجه به نیاز و اقتضائات ایشان ترجمه کنم. کتبی مثل جوان و انتخاب بزرگ، بحث ماه رجب، روزه، زیارت عاشورا، عالم انسان دینی یا... . شاید این شروع جرقه ای باشد تا در آینده در صورت صحت، فرصت و توفیق از جانب پروردگار وارد مباحث انقلاب اسلامی و غرب شناسی هم بشوم. می خواستم در این رابطه هم نظر شریفتان را بدانم، هم اذن این کار را گرفته باشم، هم پیشنهاد و یا راهنمایی خاصی اگر دارید بی نصیب نمانم. لازم به ذکر است که به سختی های کار ترجمه و انتقال مفهوم و معنا از یک زبان به زبان دیگر واقف هستم. بنابراین برای این کار از دو تن از دوستان انگلیسی زبان که به اصطلاح (native) هستند کمک خواهم گرفت که کاملا مطمئن شوم مخاطب انگلیسی زبان، متن را در چهارچوب فکری فرهنگی، زبان و جغرافیای خویش درک خواهد کرد. با جناب آقای توکلی هم صحبت کردم در مورد شروع این کار و مباحث مربوط به نشر و... ایشان هم لطف کردند اذن اولیه را دادند و استقبال کردند. ببخشید متن کمی طولانی شد. طلبه ی سطح دو حوزه علمیه قم، از شاگردان و ارادتمندان قدیمی شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: لطف دارید. همین‌که جناب آقای توکلی را در جریان گذاشته‌اید موجب می‌شود موازی‌کاری صورت نگیرد. إن‌شاءالله کار مفیدی که در نظر دارید، موجب رضایت الهی باشد. موفق باشید

29550
متن پرسش
سلام استاد عزیز: بنده ۲ سوال از محضر شریف‌تان دارم: ۱. اینکه در مباحث عرفانی تبیین میشه که انسان در ارتباط با مخلوقات و انسان‌های دیگر به انواع کمالات انسانی نائل می‌شود. اگر کسی روحیه اجتماعی بالایی نداشته باشد و با ۵۰ درصد آدم‌ها به اختلاف بخورد (در صورتی‌که سعی می‌کند به کسی ظلم نکند و حقوق دیگران را تا جایی که می‌فهمد و می‌تواند رعایت کند اما به دلیل روحیه احساسی و درون‌گرایی،‌ به انسان‌ها اطمینان نداشته باشد و اجازه صمیمیت از حدی بیشتر ندهد؛ آیا در روند کمال الهی اختلالی ایجاد می‌کند؟) ۲. استاد من احساس می‌کنم در بعضی موارد که تنها هستم فرصت عبادت و مطالعه و ارتباط با حضرت حق و حضرت بقیت الله برایم بیشتر است و توازن بیشتری دارم و یک حس قلبی به من می‌گوید این گونه زیستن برای من بهتر هست! و از طرفی در کارهای گروهی_ اجتماعی_ به دلیل تفاوت‌های انسانی حس سازش کمتری دارم (حتی در کارهای مقدس) و بیشتر دوست دارم تنهای تنها به مسیرم در دنیا و ابدیت ادامه بدهم. از طرفی در ارتباطات اجتماعی حس عدم توازن دارم و اینکه تمرکز کافی روی اهداف و تقویت درونی‌ام از بین میره! استاد حس می‌کنم دوست ندارم بجز خدا و امام زمانم و اولیاءالهی با هیچ‌کسی هم‌هویت شوم، آیا اینکه در ارتباط با دیگران فقط به انجام وظیفه الهی فکر کنم و سعی در خلوت بیشتر برای تقویتم داشته باشم فکر خوبیست؟ یا ممکن است افراطی صورت بگیرد و فقط تصور خودم درست باشد و اثر منفی در دراز مدت روی کمال معنوی و زندگی آیندم داشته باشد؟ به همین دلیل تصمیم گرفتم از شما مشورتی کلی بگیرم. ممنون از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا آن‌جا که ممکن است انسان باید سعه‌ی صدر خود را رشد دهد تا بهره‌ی بیشتری از بودنِ خود ببرد. ۲. بنا به فرمایش آیت الله حسن‌زاده: «بُوَد مرد تمامی آن‌که از تن‌ها نشد تنها/ به تنهایی بُود تن‌ها و با تن‌ها بُود تنها». آری! باید دست در کار و دل با یار باشد، نه آن‌که با فرار از کار و فرار از اجتماع بخواهیم با یار باشیم. موفق باشید

29530

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: شرح این بیت از غزل حافظ رو می‌خواستم ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. مگر نسبت ما با حضرت محبوب، قراردادی بود؟ که یک روز آن قرارداد تمام شود. موفق باشید

29376

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به فرمایشات اخیر حضرت آقا، حضور در بیمارستانها و کمک به کادر درمان واجب است؟ بیانات معظم له در چه مواقعی بر جمیع مکلفین واجب است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بحث وجوب در میان نباشد. بحث مربوط به حضور در میدانی است که اگر کسی بتواند در آن حاضر شود به دریای بیکرانه‌ی سعه‌ی انسانی وارد شده و حجاب‌های او با خالق عالم رقیق و رقیق‌تر می‌شود. موفق باشید

29005

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با توجه به اینکه روح شهدا و امامان پس از شهادت، از بند جسم رها می شود و تجرد کامل می یابد و نفس مجرد در مکان و زمان محدود نیست و ما شیعیان باور داریم که این نفوس مجرد همواره ناظر بر اعمال مایند و نجوای ما را می شنوند، توسل به شهدا (یعنی این امور مجرد حاضرد در هر مکان و زمان که می شنوند و می‌بینند) به جای خداوند، رقیب مفهوم توکل به خدا در اذهان نخواهد شد؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر بدون اذن خدا آن‌ها کوچک‌ترین اقدام و اراده‌ای می‌توانند داشته باشند. نهایتاً خداوند است که به آن‌ها اذن می‌دهد تا توجهی به ما بکند. موفق باشید

28860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: اینجانب با اینکه تلاشم اینست که در عرصه فرهنگی خدمتگذار انقلاب باشم و تا آنجا که می توانم سعی کنم در راه رسیدن به امام قدم بگذارم، اما نمی دانم آیا راه را اشتباه می روم یا خاصیت این راه اینست که انسان در نامعلومی ها سرگردان باشد. بسیار سپاسگذار از وقت و توجه شما استاد عزیز هستم، اگر امکانش هست راهنمایی بفرمایید که چه باید کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثی که در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» شده‌است، ان‌شاءالله می‌تواند مفید باشد. موفق باشید

28467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: ۱. استاد شما گفتید ما از هر گناه و اشتباهی توبه کنیم در دنیا، اثر آن را در برزخ نمی بینیم و عذاب نمی شویم پس چرا علامه حسن زاده جایی فرمودند: «فکر کردیم گذشته ها گذشته ولی همه را حاضر دیدیم» منظور ایشان چیست؟ ۲. استاد گرامی به تعادل رسیدن انسان واقعا وقت می‌برد و زمانگیر است، اگر به تعادل نرسیده بمیریم، چگونه عذاب برزخ را تحمل کنیم برای به تعادل رسیدن خود؟ ۳. اینکه فرمودید در فعالیت های معرفتی به خود سخت بگیریم ولی در مستحبات عبادتی به خود سخت نگیریم اگر بدانیم نفس ما از سر تنبلی مخالفت می‌کند که مثلا نافله بخوانیم و یا بدانیم وسوسه شیطان است که آخر اعمال مستحبی را بیهوده جلوه می‌دهد، باز هم به نفس سخت نگیریم؟ ۴. اگر محبت کردن رهبر عزیز را به خود بارها و بارها در خواب ببینیم، می‌توانیم امیدوار باشیم امام زمان از ما راضی است؟ یا اینها برگرفته از خیالات ماست؟ ۵ . اینکه می‌فرمایید کار فکری را در کنار کار عملی و مباحث اخلاقی داشته باشیم، صرف یادگیری مباحث استدلالی و فلسفی است، در حالی که آنچه اعتقادی است را با قلب خود جلوتر پذیرفته ایم و نیازی به استدلال احساس نمی کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید در این موارد باید «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد»، زیرا فرموده‌اند: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». کافی است یک برنامه‌ی منظم مطالعاتی به خود بدهید و آرام‌آرام جلو بروید. کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» برای این کار خوب است. موفق باشید

27493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ۱. وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِِّسَاءِ الالتِی الیَرْجُونَ نِکَاحًا فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُنَاحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْر مُتَبَرِِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ، مقصود از قواعد در این آیه چه موارد و چه کسانی هستند؟ ۲. با توجه به مبحث این آیه چرا از دیدگاه اسلام، بانوان جوان مجاز به ارایه زیبایی های خود در سطح اجتماع نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. خود آیه روشن کرده یعنی خانم‌هایی که رویهمرفته به جهت کهولت سنّ عامل جذبه‌ی جنسی نیستند. ۲. مسیر توجه مردم به سوی شهوات، فرو می‌افتد و به جای چشم‌چرانی‌های بیجا، جامعه به امور مهم خود مشغول می‌شود. موفق باشید  

27436

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام محضر استاد ارجمند طاهرزاده دامت توفیقاته. بسیار شاهدیم که در اقوام و فامیل به واسطه اینکه از آنها دختر نگرفته ایم گله و گله گذاری و اختلاف و توقعات زیاد و... سوال اینست آیا ما شرعا در اسلام باید از فامیل زن بگیریم و اگر نگیریم مرتکب خلافی شده ایم؟ آیا مشمول ترک صله رحم می شویم؟ مثلا در فامیلی شاهدیم برادری چند دختر دارد و برادر دیگر چند پسر اما پیوندی نشده و گله و اختلاف. چه باید کرد؟ بعضا شاهدیم مثلا خاله ای چند دختر دارد و یتیم هم هستند ولی پیوندی با اطرافیان نشده و بعدا شاهدیم که آنانکه باید مثلا دختر خاله را می گرفتند در ازدواجشان به مشکلات عدیده می افتند. این چه داستان و تعبیری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز واجبی نیست. ولی اگر رویهمرفته بتوانیم رعایت آن‌ها را در این امور نیز بکنیم، چرا نکنیم؟ موفق باشید

27177
متن پرسش
سلام. فکر می کنم منظور سوال ۲۷۱۴۰ این متن بوده است. خدا را شکر، این ویروس به نام # کرونا ، چهارده قرن است که در قرآن کریم ذکر شده است. ۱. بله ، زمان ظهور وی ذکر شده است. ۲. در كجا ظاهر شد. ۳. دلیل ظهور آن ذکر شد. ۴. راه مقابله با آن و جلوگیری از بروز آن هنگام ظاهر شدن را ذکر کرد. ۵. از حکمت ظاهر آن یاد کرده. ۶. قران حتی نام صحیح آن را ذکر کرده. همه این ها در سوره مبارکه مدثر ذکر شده: ۳. این ویروس که انسان را متعجب کرده و باعث از بین رفتن جان بسیاری از مردم شده، زنده نمانده و علائم روشنی ندارد، دانشمندان آن را نامیدند (covid19) به این دلیل که به نظر می رسید اواخر سال ۲۰۱۹ بوجود آمده است. این در آیه ۳۰ سوره مدثر ذکر شده است). (لا تبقي ولا تذر، لواحة للبشر، عليها تسعة عشر). بلایی است که نه کاملا می کشد و نه کاملا رها می کند. پوست بشر را می کند. نوزده وکیل دارد (اشاره به کوید ۱۹) ۲. این ویروس در کشوری ظاهر شد که در حال حاضر دومین قدرت اقتصادی در جهان و اولین کشور در جهان از نظر تراکم جمعیت است. و اشاره به آن در آیات ۱۲ و ۱۳ سوره مدثر آمده است: «ذرني و من خلقت وحيدا، و جعلت له مالا ممدودا، و بنين شهودا». (رهاشده در قومی که خلقتی خاص دارند. و ثروت فراوان دارند. و جمعیتی نظاره گر فراوان). بله، در چین ظاهر شده است، که تاکنون به یک و نیم میلیارد نفر نزدیک نشده است، شاهد افزایش جمعیت آن هستیم و اقتصاد آن افزایش یافته و پول های آن بخصوص در ابتدای این قرن تمدید شده است و هنوز هم آرزو می کند که افزایش یابد. ۳. در مورد نحوه مقابله با این ویروس، همه دنیا هنوز در حال فکر کردن، تحقیق و به دنبال معالجه هستند. در حالی که در ابتدای سوره مدثر ذکر شده است، در شش مرحله خلاصه می شود: آگاهی، احتیاط بسیار، پاکسازی، تردد سالم، عدم تحریک و صبر. - # آگاهی و هشدار به مردم در مورد خطر این ویروس، که در آیه ۱ و ۲ ذکر شده است:«یاایهاالمدثر»:ای کسی که خود را پوشاندهای (قرنطینه کرده ای). «قم فأنذر»: (برخیز و هشدار بده). - یاد خدا و دعا، که در آیه ۳ ذکر شده فراوان کنید: «و ربّك فكبّر». «و پروردگارت را بزرگدار». - پاکسازی، ضد عفونی کردن، شستن دست و لباس، که در آیه ۴ ذکر شده است: «و ثيابك فطهّر». «لباسهای خود را تطهیر کن». - # تردد سالم، با عدم آميزش با مردم، به منظور جلوگيري از آسيب ديدن از اين پلیدی، كه در آيه ۵ ذكر شده است: «والرجز فاهجر». «و وضو بگیر و از پلیدی دور شو». - خیلی حریص برای انبارکردن مواد غذایی در هنگام بحران، که در آیه ۶ ذکر شده است: «ولا تمنن تستكثر». «و هنگام بخشش فراوان، بر مردم منت مگذار». - # صبر برای این مصیبت، به ویژه در موارد مرگ، در آیه ۷ ذکر شده است: «و لربّك فاصبر». (و برای رضای خدا صبور باش). ۴. مردم در این زمان خاص دلیل انتشار این ویروس در جهان را می پرسند!؟ در پایان: سوره مدثر، حتما با تفسیر و ترجمه و بخوانید
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، نیاز به این حرف‌ها نیست!! عظمت قرآن در جای دیگر است. موفق باشید

27144
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ۱. می خواستم بدانم که تاریخ طبری چقدر قابل استناد است؟ ۲. در مورد وحی بر پیامبر که طبق فرموده تان نزول حقیقت تا مرحله حس است، خواستم بدانم آیا اینطور است که در لحظه وحی بر پیامبر (ص)، عالَم پُر از وحی است؟ و اینکه در آن لحظه که عالم پر از وحی است اشخاصی مثل ابوجهل هست و اصحاب پیامبر هم هستند حال با توجه به اینکه شخصی مثل ابوجهل و.. که ظرفیت درک وحی و... را نداشتند، در مورد اصحاب پیامبر که ظرفیتی دارند در موقع نزول وحی آیاتغییری یا چیزی را در وجودشان احساس می کردند؟ ۳. در مورد برتری اسلام و حضرت محمد (ص) نسبت به دیگر ادیان و پیامبران که فرمودید شدت توحیدشان بیشتر است، خواستم لطف بفرمایید منظور از شدت توحید چیست؟ ۴. اگر برای این ظهورِ شدیدتر توحید، فرایندی از ابتدای تاریخ تا زمان پیامبر مکرم اسلام باید طی می شد تا زمینه هایی ایجاد شود این زمینه ها چه بود؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بستگی دارد به نکاتی که جناب طبری می‌فرماید ولی نمی‌توان کلّی همه‌ی نکات آن کتاب را پذیرفت، هرچند او زحمت‌هایی کشیده است۱. باید مشغله‌های دنیایی و تکبّر در آن‌ها نباشد تا تذکرات پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را در جان خود احساس کند ۳. هر اندازه توحید شدیدتر باشد در جان خود حضور خدا را بیشتر احساس می‌کنیم در آن حدّ که مولایمان می‌فرمایند: «ما رَأيْتُ‏ شَيْئاً إلّا وَ رَأيْتُ اللّهَ قَبْلَهُ وَ مَعَهُ وَ بَعْدَه»[1] نديدم چيزى را مگر آن‏كه قبل از آن چيز و با آن چيز و بعد از آن چيز، «الله» را ديدم. ۴. همین‌که امروز در ملت خود می‌بینیم که چگونه در مقابل اسلحه‌های مخوف ایستادگی کرده‌اند، نشانه‌ی اوج توحید آخرالزمانی است آقای سردار احمدیان نقل کرده‌اند، آن را عرض می‌کنم و بقیه را از خود ایشان بشنوید. جریان «شهید اکبرجزی» است که در گلستان شهدای اصفهان دفن است. آقای احمدیان می‌گفتند در یکی از عملیات­ها تیربار دشمن آنچنان بر روی سر نیروها بود که سرمان را نمی‌توانستیم بالا کنیم، از طرفی تعدادی از نیروها زخمی و زمین‌گیر شده بودند و نگران توقف عملیات بودیم، یک‌مرتبه متوجه شدیم تیربار به جای آن‌که نیروها را نشانه بگیرد، تیرها را سر بالا می‌زند، سرمان را بالا کردیم، دیدیم شهید جزی با آن شکم پاره­ اش، بلند شده و آن تیربار را که لوله­ اش مثل آتش سرخ‌شده بود، با دستش بالا برده، در حالی‌که دستش به تیربار چسبیده و همان‌جا شهید شده بود. بر روی این مطلب فکر کنید آیا جز یک عشق آتشین به انقلاب و امام، می‌تواند انسان را تا این‌جاها جلو ببرد؟! در عرفان بحثی داریم به نام «فنای ذات». فنای فعل داریم که هر فعلی را از خدا باید دانست، مثل آن‌که متوجه هستید این فعل خدا بود که ما را در چنین صبحگاهانی به هویزه آورده و گرنه ما خودمان بدون لطف خدا هرگز چنین توفیقی پیدا نمی‌کردیم. توحید صفاتی نیز یعنی هر صفت و کمالی را مربوط به خدا ببینیم و با نظر به معنای ذکر «الحمداللّه» متوجه این نوع توحید می‌شوید. اما توحید ذاتی چیز دیگری است، یعنی هر «بودنی» با تمام لوازم آن، «بودن» خداست و انسان در این مقام از توحید، هیچ بودنی از خود را در میان نمی‌یابد بلکه نحوه‌ای از «بودن» خدا می‌شود و فانی در اراده‌ی الهی می‌گردد و مرحوم شهید جزی به اراده‌ی الهیه در آن صحنه به میان می‌آید و بدون آن‌که به خود و به سوختن خود فکر کند، آن حماسه را می‌آفریند و ما در جبهه‌های دفاع مقدس چنین صحنه‌هایی که حکایت از توحید ذاتی و فنای رزمندگان در محضر حضرت حق باشد، داشتیم. موفق باشید 


[1] - ملا محسن فيض كاشانى، علم اليقين، ج 1، ص 49

27102
متن پرسش
سلام استاد: متن زیر تحلیل آقای وحدتی فر هستش از برنامه عصر جدید و اون دختره که مادرش هر عددی مینوشت می فهمید. نظر شما رو هم می خواستم بدونم استاد در مورد این اتفاق عجیب و دقیق: سلام علیکم همون طور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد حالاتش را، دردهایش را، و ...لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند، همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می‌گوید: «چه نزدیک است جانِ تو به جانم / که هرچیزی که اندیشی بدانم» و حکایت، حکایت الله است و عبدش که وقتی اراده عبد و رب یکی شد مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود، چنانچه فرمود: «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ» همونطور که استاد فرموده اند، نفس انسان توجه به زمان و مکان ندارد. از طرفی هم این نفس متوجه جسم خود است، بدن را تدبیر می کند، و علاقه ای که به بدنش دارد یکی از علتهایی است که می تواند بدن را با جزئیات بفهمد، حالاتش را، دردهایش را، و ... لذا می بینیم که از طرفی این دختر خانم چون جسمش به طور مادرزادی ضعیف تر از روح اوست، پس همین موضوع موجب می شود تمرکز روح از جسم به طور مختص برداشته شود،(کاری که عرفا با ریاضت شرعی می کنند) چون زیاد مثل انسان عادی نمی تواند به آن جسم دستور دهد و تدبیرش کند. همین، موجب شده که کمی فرا تر از بدنش هم برود. و در بُعد دیگر: آن علاقه ای که روح به جسم دارد (چون یکی از علل این علاقه به علت حاکمیت به آن است و چون به طور کامل این حاکمیت در اینجا محقق نشده)، به علاقه دیگر خود یعنی (مادرش) هم متمرکز می شود، به عبارت ظریف تر، وقتی نمی تواند مثلا دستش را حرکت دهد و چیزی بردارد ، یک مادری دارد که برای او با عشق همان کارِ دست او را انجام می دهد، همان کارِ پای او را انجام می دهد، لذا روح هم از طرفی اراده های خود را محقق می بیند در کارهای مادرش! و مادر نیز اراده روحی می کند که آن کار فرزند را با عشق انجام دهد، لذا اراده روح فرزند و اراده روح مادر یکی می شود، و همین موضوع آرام آرام با مخلوط شدن در عشق بین مادر فرزند موجب اتحاد اراده، و سپس اتحاد روحانی می گردد، و هرچه مادر کند، فرزند خواهد فهمید، ولی می بینیم که مادر نمی تواند به قوت فرزندش مسائل را بیابد، چون جسم مادر سالم است و تمرکزی به روی بدن خویش هم دارد. مولوی در مورد این اتحاد چه خوش می گوید: چه نزدیک است جان تو به جانم که هرچیزی که اندیشی بدانم و حکایت، حکایت الله است و عبدش، که وقتی اراده عبد و رب یکی شد، مثل یکی شدن اراده این دختر و مادر، نفس قوی تر هرچه اراده کند به زبان آن دیگری جاری می شود. چنانچه فرمود : «مَا أَخْلَصَ عَبْدٌ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً إِلَّا جَرَتْ یَنَابِیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که فرموده‌اند می‌باشد. به‌خصوص که می‌دانیم نفس ناطقه مجرد است و تجردش «لایقف» می‌باشد و لذا جایی نیست در عوالم که نفس انسان در آنجاها نباشد. کافی است شرایطی فراهم شود تا نفس در موضوعی متمرکز گردد. در آن صورت همان‌طور که انسان از خود، آگاه می‌باشد، از آن موضوعات آگاه می‌‌شود. موفق باشید

26439
متن پرسش
سلام علیکم: در کتاب سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) در بحث کانت و شکاکیت جدید غرب پس از نقد کانت ویژه این مطلبش که می گوید ما در قلمرو پديدارها فقط می توانيم بدانيم در ذهن ما چه مي گذرد ولي نمي توانيم بدانيم در واقعيت چه هست از تاثیر این نوع افکار از جهان و تفکرات دکارتی اشاره داشتید و فرمودید عملاً در دنيایی که دکارت ساخته تقابل با انقلاب اسلامی حتمی خواهد بود. علت این نظرتان چیست و چرا تفکر دکارتی و کانتی با حکمت انقلاب اسلامی و تفکر شخص امام چنین تضادی و مقابله دارد؟ امروز آیا واقعاً جبهه مخالف و معاند انقلاب ویژه در عالم غربی، امروز همچنان تحت تاثیر تفکرات دکارت است یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عقل بشر مدرن، عقل دکارت و کانت است که از رسیدن به حقیقت در موضوعات، مأیوس است لذا به آن‌چه به نظرش می‌رسد قانع شده و این یک نحوه قرارگرفتن در گردونه‌ی توهم است. در صورتی که ذات انقلاب اسلامی آمده است تا به کمک ره‌اوردِ وحی بر حقیقت تأکید کند. موفق باشید

26272

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام آقای طاهر زاده وقتتون بخیر: ما خانواده مذهبی هستیم و پسر دومم طلبه هست. پسر بزرگم قبلا مرتب نماز می خواند و روزه می گرفت ولی یه یک ماهی است که نمازش را نمی خواند و به دین اسلام اعتقادی ندارد. و می گوید دین را برایم اثبات کنید. میگه قرآن تحریف شده یا اینکه شق القمر اصلا اتفاق نیفتاده و فقط یه داستان است. میگه حضرت محمد فقط دنبال عیش و نوش خودش بوده. میگه در کتاب کافی نوشته حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) در یه روز هفتصد نفر رو سر بریدند. و خیلی چیزهای دیگه. خواهش می کنم راهنمایی کنید. چکار کنیم که به دینش برگرده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: راه اثبات حقّانیت قرآن، تدبّر در قرآن است تا معلوم شود این سخنان، سخنان خالق هستی است و خود خداوند حافظ آن است. ثانیاً: در مورد موضوع اخیر، این از دروغ‌های یهودیان است برای مظلوم‌نمایی. کتاب آقای مصطفی صادقی تحت عنوان «پیامبر» جریان آن دروغ را بررسی و روشن کرده‌اند. موفق باشید

26248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

26166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، حضرتعالی در کتب و مقالات تون از نقد عقل غربی و جزوات تان می نویسید و آن را تبیین می فرمایید. به نظرم آمد شاید مطلب این باشد که عقل غربی، انسان را حیوانی می داند که باید بوسیله جامعه پذیری و تبلیغات و روابط عمومی، به تاهل برسد و سپس تمدن بسازد و البته این تمدن بدون اتصال به ماوایی قدسی و همچنان بر مبنای مدیریت آن قوای شهوانیه و غضبانیه و به تعبیری تعادل آنهاست. اگر ممکن است کمی در این مورد توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با نگاه شما همراه هستم. در آن نوشته‌ها غرب به اعتبار روح اُمانیسمی‌اش نقد شده است و این غیر از نظر به عقل تکنیکی است که در مباحث «ماهیت عقل تکنیکی» در ۹ جلسه عرض شده. در آن جلسات، بیشتر مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» جناب هایدگر مورد بررسی قرار گرفته است و جزوه‌ی مذکور که بر روی سایت هست نیز، خلاصه‌ی مقاله‌ی «پرسش از تکنولوژی» است بد نیست به آن جزوه و صوت جلسات سری بزنید. موفق باشید

25586
متن پرسش
سلام استاد عزیز: تو یکی از سوالات جوانی گفت که من هر روز بعد از نماز صبح هزار مرتبه «لا اله الا اللهن میگم و هر روز زیارت عاشورا با صد لعن و سلام میگم و گفته بود که یه عالمی من رو از این کار نهی کرد. چون ذکر «لا اله الا الله» باعث میشه آدم تنها بشه و زیارت عاشورا هم چون لعن داره فقط ۴۰ روز بگه نه بیشتر. سوالم اینه که اگه آدم با اون ذکر تنها بشه و از خواص اون ذکر تنها شدن هست آیا اون تنها شدن عیب داره؟ خب بشه چی میشه مگه. سوال دوم اینکه لعن داشتن زیارت عاشورا چه تاثیر منفی میتونه داشته بشه که اون عالم نهی کرد که هر روز با صد لعن و سلام بخونه؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره انسان با انسان، انسان می‌شود. تنهایی به خودیِ خود خوب نیست مگر در مواردی که باید تنها بود ولی نباید از اجتماع مؤمنین و دوستان فرار کرد. مؤمن باید اهل الفت باشد. ۲. نمی‌دانم. زیرا بالاخره لعن‌کردنِ بدان، جایگاه قرآنی دارد. در آیه ۱۵۹ سوره بقره می‌فرماید: «ان الذین یکتمون ما انزلنا من البینات و الهدی من بعد ما بیناه للناس فی الکتاب اولئک یلعنهم الله و یلعنهم اللعنون» آنهایی که آنچه ما نازل کردیم از بینات و هدایت کتمان می کنند پس از آن که بیان کردیم آن را برای مردم در کتاب. این کتمان کننده ها مورد لعن خدای متعال است و آن ها لعن کنندگان لعن می کنند. دقت در متن، ابتدای آیه کتمان ما انزل الله است، انتهای آیه این افراد مورد لعن و نفرین خدا و بندگان خداست. موفق باشید

25470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در اینترنت از قول آیت الله جوادی آملی نقل شده که در فوت آقای هاشمی فرموده اند: سلام بر تو روزی که به دنیا آمدی روزی که از دنیا می روی و روزی که رزنده می شوی. البته این ترجمه آن آیات است. نظرتان در این رابطه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اشاراتی که مقام معظم رهبری در گله‌مندی از آقای هاشمی نشان دادند، به نظرم کمی در سخنان استاد افراط شده است. موفق باشید

نمایش چاپی