بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
20326

شخصیبازدید:

متن پرسش
سلام استادجان؛در حدیث از امام کاظم نقل شده است که:"انسان هر گاه میخوابد روح حیوانی در بدن میماند و آنچه از او خارج میشود روح عقل است."خواهش این حدیث را برایمان شرح دهید به تفصیل تاهم بنده وهم ارباب رجوع از کلاپتون استفاده کنیم.از شما تشکر دارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» تا حدّی به تفصیل موضوع برسید، إن‌شاءاللّه. موفق باشید

18859
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت استاد فرزانه و عزیز: جناب استاد می خواستم بدانم بر اساس چه منبع یا مدرک در کتاب فرزندم اینچنین باید بود آمریکایی ها را عمل زده ترین مردم جهان معرفی نموده اید؟ با تشکر والتماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع که آمریکایی‌ها عمل‌زده‌ترین مردم جهان‌اند؛ یک موضوع روشن از طریق کارشناسان جهانی است. حتی از نظر خود استراتژیست‌های آمریکا. مرحوم نیل‌پستمن در کتاب «زندگی در عیش، مردن در خوشی» این را به‌خوبی نشان می‌دهد. موفق باشید

31857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باسمه تبارک و تعالی سلام علیکم: طلبه جوانی هستم که چند سالی در حوزه نفس کشیده و رفت و آمد کردم. در این سالها به لطف خدا پایه های درسی را طی کرده و دروس سطح را به پایان رساندم. علاقه و ارادت شدیدی به امامین انقلاب سلام الله علیهما دارم و سالهاست که سیر مطالعاتی خود را بر محور منظومه فکری آن دو حکیم بصیر تنظیم کردم. علاقه زیادم به مطالعه و درس و تبلیغ باعث شده تا امروز و در سن ۳۲ سالگی علیرغم داشتن یک رزومه علمی پژوهشی و تبلیغی قابل توجه چون دستم از پول خالی است و دستاورد مالی نداشته و اولیات اقدام برای ازدواج در شرایط فعلی جامعه را ندارم خانواده (پدر و مادر) ضمن فاصله گرفتن از حوزه و نظام، به شدت و از سر خیرخواهی بر خروج بنده از حوزه و رفتن به خدمت سربازی و نهایتا ورود به یک شغل و حرفه برای کسب درآمد تاکید می کنند. از آن استاد عزیز تقاضامندم حقیر را در موارد زیر آگاه کرده و راهنمایی بفرمایید ۱. خروج از طلبگی مصداق گناه کبیره تعرب بعد الهجره است؟ ۲. چگونه والدینم را اقناع کنم که هم به هدف برسم هم ادب و احترام مراعات گردد و هم در طلبگی بمانم؟ ۳. برای امرار معاش طلابی که وضع زندگی شان از زهد نیز فراتر رفته و روی زهد را سفید کرده و در عین حال به کلاس و درس و بحث و تبلیغ علاقمند هستند چه راهکاری پیشنهاد می کنید؟ دعاگویم و محتاج دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید با حوصله و خوشرویی مسیر طلبگی را حفظ کنید، بهتر است. ولی هیچ‌وقت خروج از طلبگی به معنای گناه نیست، چه رسد به گناه کبیره! تصور بنده آن است که خود خداوند آنچه رزق ما است به وقتش می‌رساند مشروط بر صداقت و تواضع. موفق باشید

31611

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده امسال به صورت قانونی امکان ندارد به کربلا بروم ۱. آیا می‌توان با عبادت و تفکر و دعا و تمرکز، به کربلا طی الارض کرد؟!! ۲. اگر امکان طی الارض هست، اشکال شرعی ندارد که غیرقانونی به کربلا رفته ام؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طیّ الأرض که قانون نمی‌خواهد!! سلوکی است خاص که بنده علم آن را ندارم. قوانین، مربوط به حرکات طبیعی است. موفق باشید

31425
متن پرسش
سلام علیکم: می‌خواستم بدانم چه مقدار انسان می‌تواند در تغییر ویژگی های شخصیتی خود که با سالها تکرار رفتار و عمل آن را تثبیت نموده است موفق شود؟ و اگر تلاش کرد و نتیجه حاصل نشد چه؟ آیا کسی که به دلیل شاکله وجودی اش، اهل مطالعه نباشد باید دنبال مطالعه و کتاب برود که کاری مطلوب و لازم به شمار می آید، یا دنبال آن کاری که در آن موفقیتش بیشتر است ولو اینکه لازم و ضروری هم نباشد برود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد یکی از راه‌های پیشنهادی که به نظر می‌آید راهی کاربردی باشد آن است که انسان‌های بزرگ و راهکارهای آن‌ها را مدّ نظر قرار دهیم. پیشنهاد مشخص بنده، مطالعه جدّی و با حوصله کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» می‌باشد. موفق باشید

31280

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: چرا اوضاع دنیا و یه ویژه ایران به این روز افتاد؟ این حجم از نا امیدی بی انگیزگی سابقه داشته؟ دیگر هیچ پاسخی نمی‌توان به افرادی‌که نظام را زیر سوال می‌برن داد. زبانمان کوتاه است. خودمان هم متعجب و بعضا شک و تردید! در بازی های المپیک دو بانوی ایرانی مقابل هم ایستادن که خانم علیزاده پناهنده شدن همونی‌که اولین مدال المپیک زن ایرانی را به رهبر هدیه کرد! چرا کار به اینجا رسید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در طوفان ظلمانی دوران جدید، دینداری و بر مرز حقیقت ماندن، به این سادگی‌ها نیست و همان‌طور که ملاحظه می‌کنید با احساسات ساده، خواسته یا ناخواسته به دام شیطان می‌افتیم تا سره از ناسره مشخص شود. موفق باشید

31045
متن پرسش
با سلام و عرض تشکر از حضور گرم شما و بابت زحماتی که در پاسخگویی به شبهات و سوالات ما تقبل نموده اید. جناب استاد من گاهی نمازم رو با تمام قلب میخونم ولی گاهی نمی دونم برای کی و برای چی نماز میخونم ولی به امید اینکه اون حالت برطرف بشه باز میخونمش. یه سوالی که برام هست این هست که مقصود از خوندن نماز اگر کرنش و توجه به درگاه خدای بزرگ هست خب مگر با توجه و حضور در لحظه و رعایت مسئولیت در قبال دیگران و... نمیشه این کار رو ادا کرد، و اینکه واقعا ایرانیها قبل از اسلام مگر چیزی جایگزین نماز نداشتن خب آنها هم خدا پرست بودند. چرا باید حتما نماز خوند؟ گاهی وقت واقعا خسته ام و نمی‌فهمم چی میخونم فقط بخاطر ناچار بودن میخونمش. ممنون از لطفتون.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع نفس، مباحث بسیار ارزشمندی شده است تا انسان به بهترین نحوه از نمازگزاری نائل شود. مثل کتاب «آداب الصلواة» که حضرت امام تألیف نمودند. بحث، در بهترین نحوه حضور در محضر حضرت حق است که در آخرالزمان بهترین حضور، حضورِ محمدی «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌باشد و نماز، حضور در محضر حق است با افقی که حضرت محمد «صلوات‌الله علیه‌وآله» به نور الهی به میان آورده‌اند. آری! بالاخره قبض و بسط در صحنه است. «آن‌قدر ای دل که توانی بکوش / گرچه بهشتش نه به کوشش دهند». موفق باشید

30783

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد پناهیان میگه اگر همه مشکلات زندگی رو حل کنی باز هم خداوند برای آزمایش و رشد ما یا بعلت گناهانی که کردیم برایمان مشکل و سنگ جلوی پایمان می‌گذارد. اما من نمی‌فهمم که آیا این مشکل بخاطر ۱. گناهان و یا ۲. رشد خودمان و آزمایشات خدا یا ۳. بخاطر اشتباه محاسباتی در اسباب مادی و کم کاری و تنبلی خودمان برایم بوجود آمده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلاتی که مشکلاتِ تکامل‌زا نامیده‌اند، برعکسِ مشکلات تکامل‌سوز که ریشه در گناهان دارد؛ هرگز منجر به بحران نمی‌شود. نمونه‌ی آن مشکلاتی که صدام حسین برای خود پیش آورد که در نهایت به آن سرنوشت دچار شد، و مشکلاتی که شیطان و دشمن برای حضرت امام و انقلاب اسلامی پیش آوردند که موجب تعالی و رشد انقلاب شد. موفق باشید

30494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز: من حدودا دو ماه است که دچار یک بی میلی شدید نسبت به امور معنوی و عبادات شده ام و در وجود خودم نوعی سیری احساس می‌کنم. احساس می‌کنم که اشتیاقی نسبت به درک معارف دینی ندارم و حتی دیگر حوصله مطالعه در این حوزه را نیز ندارم. ابتدائا با خود فکر می‌کردم که فقط در این حوزه است ولی الان وقتی دقت می‌کنم می بینم که انگار در همه حوزه های زندگی دچار چنین حالتی شده ام. در واقع گویا به یک انسانی که هیچ انگیزه ای ندارد تبدیل شده ام. این درحالی است که من شدیدا عاشق مطالعه و کسب معارف دینی بوده ام ولی الان دو سه ماهی است که این شوق خیلی کمتر شده. این مسئله واقعا مرا نگران کرده و می ترسم که باعث شود از این مسیر خارج شوم و نتوانم از فرصت ماه های شعبان و رمضان استفاده کنم. مدتی قبل وقتی این مسئله را با شما مطرح کردم فرمودید شاید همان قبضی باشد که بعد از آن بسط اتفاق می افتد. ولی الان خیلی نگرانم. نمی‌دانم که این وضعیت تا کی ادامه دارد؟! ریشه این حالت در چیست؟! من چه کاری می‌توانم بکنم که از این حالت نجات پیدا کنم؟! خیلی ممنون میشم اگر راهکاری برای حل این مشکل پیش روی من بگذارید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به همان قبضی که عرض شد باید فکر کرد. إن‌شاءالله منجر به بسط می‌شود. در ضمن موضوعات مطالعه‌ی خود را در کنار ورزش تغییر بدهید، بد نیست. زندگی‌نامه‌ی شهداء افق‌هایی را در مقابل‌تان می‌گشاید. سری هم به کتاب «انقلاب اسلامی و جهان گمشده» بزنید إن‌شاءالله جهان گمشده را متذکر می‌شود. موفق باشید

30455

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به این که مبنای فکری و فلسفی طب سنتی ایران، مثل کتاب معروف قانون بوعلی، طبق فلسفه ارسطویی است و با وجود تمام مزایا و ویژگی های برجسته موجود در کتب طب سنتی که در قالب فلسفه ارسطو پایه ریزی شده، چه می‌شود که از مبانی فکری و فلسفی دیگر حکما و فلاسفه مثل شیخ اشراق و حکمت متعالیه غفلت شده و یک بار طب را با نگاه حکمت متعالیه تدوین نمی‌کنیم. اصلا چرا نباید طب را با نگاه ابن عربی پایه ریزی کرد‌‌؟ در این اینکه این کار انجام نشده و اگر شدنی شود قطعا در طول زمان شاهد رشد روز افزون طب خواهیم بود، به نظر بنده شکی نیست. اما مشتاقم استاد بزرگوار در صورت امکان چند مثال را به عنوان نمونه از طب، طبق حکمت متعالیه و یا طب با نگاه ابن عربی را ذکر کنند. قصد دارم کمی در این ماجرا به صورت کلی آشنایی پیدا کنم. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موضوعات ورودی نداشته‌ام که بتوانم رابطه‌ای بین حکمت متعالیه و طب سنتی پیدا کنم. ظاهراً آیت الله حسن‌زاده‌ی آملی در این موارد قدم‌هایی برداشته‌اند. موفق باشید

29831
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: رهبر انقلاب فرمودند سیلی سخت‌تر در پاسخ به شهادت حاج قاسم، همون غلبه بر هیمنه‌ی پوچ استکبار است. در این مورد یک مقدار توضیح می‌فرمایید؟ چرا حضرت آقا روی انتقام نظامی مثل این نوع از انتقام تاکید نمی‌کنند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انتقام نظامی را که نفی نکردند، ما را متذکر نمودند که سیلی سخت باید حالت نرم‌افزاری داشته باشد تا حیات فرهنگیِ استکبار از بین برود. در این رابطه یادداشتی شده است که در عین آن‌که در بنر سایت هست، عیناً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید

حاج قاسم سلیمانی و ظهور صورت حقیقت نهفته‌ در انقلاب اسلامی

باسمه تعالی

حضرت علی «علیه‌السلام» صورتِ به ظهورآمده‌ی سرّ ولایت نبیّ اکرم «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» است[1] و ائمه‌ی معصومین «علیهم‌السلام» نیز صورت‌های حقایق نهفته و متنوع ولایت علی «علیه‌السلام» هستند،- که در شرایط مختلف به ظهور آمدند- و زینب کبری «سلام‌الله‌علیها» به عنوان صورت حقیقت اسرارآمیز زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیها» می باشند، تا بشریت تا حدّی متوجه‌ی اسرار نهفته‌ی اولیای الهی بشود.

در راستای به ظهور آمدن اسرار نهفته‌ای که در قلب اولیا همواره جاری می باشد و «پری روی تاب مستوری ندارد» است که می توان گفت:

انوار نهفته‌‌ای که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله» ذیل آن اشراق قرار گرفتند، شخصیت برجسته‌ی حاج قاسم در ارتباط با آن عارفِ واصل و آن تابعِ صادق، به ظهور آمد تا همه متوجه شوند نسبت به آن رازی که بر قلب آن عارف واصل اشراق شد، بیگانه نیستند.

مواجهه مردم با آن شهید نشان داد که حاج قاسم را نمودِ رازی از شخصیت خود یافتند، زیرا او صورت نازل‌شده و ملموس حقیقتی بود که بر قلب حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اشراق شد، تا انسان‌ها معنای حضور تاریخیِ حق‌الیقینیِ خود را درک کنند و متوجه شوند چگونه اراده‌ی خداوند تمام وجود آن‌ها را در برگرفته و حاج قاسم متذکر چنین حضوری بود که حضور همه‌ی ما در آغوش اراده‌ی خداوندی است که بنا بر نفی استکبار دارد.

آری! به اندازه‌ای که ما چشم بر افقِ آینده‌ی تاریخ انقلاب اسلامی بگشاییم عطایای الهی در این رابطه به سراغ ما می‌آید تا هر کدام سیلی سختی شویم جهت غلبه‌ی نرم‌افزارگونه‌ای در راستای نابودی هیمنه‌ی پوچ استکبار. به همان معنایی که رهبر معظم انقلاب در رابطه با انتقامی که باید از استکبار نسبت به شهادت حاج قاسم سلیمانی گرفته شود، فرمودند: «سیلی سخت‌تر عبارت است از غلبه‌ی نرم‌افزاری بر هیمنه‌ی پوچ استکبار؛ این سیلی سخت به آمریکا است که باید زده بشود. بایستی جوانان انقلابی ما و نخبگان مؤمن ما [با] همّت، این هیمنه‌ی استکباری را بشکنند و این سیلی سخت را به آمریکا بزنند.»

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

[1] - پیامبر خدا می فرمایند: «يَا عَلِي! كُنْتَ مَعَ الْانْبِيَاءِ سِرّاً وَ مَعِيَ جَهْراً» اى على! تو با بقيه انبياء در باطن و سرّ آن‏ها بودى و براى من در ظاهر هستى و در كنار من، و يا مى‏فرمايند: «لِكُلِّ نَبِيٍّ صَاحِبُ سِرٍّ وَ صَاحِبُ سِرّي عَلِيِ‏بْنِ ‏ابيطالِب» براى هر پيامبرى صاحب سرّى است و صاحب سرّ من على‏بن‏ابى‏طالب است.

 

29295

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: دو سئوال داشتم: ۱. آیا حضرت یونس به خاطر مایوس شدن از هدایت مردم به شکم ماهی دچار شد یا دلیل ظریف دیگه ای هم داره؟ ۲. فرمودید که مقام آدمیت یعنی همه ی ما از اون میوه بهشتی خوردیم و به زمین هبوط کردیم. آیا این مقام آدمیت که از اون شجره خورد و به زمین هبوط کرد شامل اهل بیت علهیم السلام که دارای مقام عصمت هستند میشه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی :۱. عرایضی در شرح سوره‌ی یونس «علیه‌السلام» شد. آری! بنا به نظر حضرت علامه‌ی طباطبایی بنا بود آن حضرت منتظر بمانند تا خدا دستور بدهد آن شهر را که آثار بلا در آن ظاهر شده بود، ترک کنند. ولی خودشان این‌کار را کردند که این شأن پیامبر نبود.۲. فرق نمی‌کند. هرکس در زمین آمده است به حکم آدمیت‌اش به آن شجره نزدیک شده است. در مورد ائمه «علیهم‌السلام» آنچه آن‌ها را از بقیه جدا می‌کند، مربوط به نور عظمت آن‌هاست که مقامی است فوقِ آدمیت. موفق باشید

28890
متن پرسش
سلام علیکم و عرض ادب: در بحث بسیار بسیار زیبای (تحجر عامل قتل حسین) که خود در دل بحث سعه صدر گمشده تاریخ است، که امسال از شما بزرگوار شنیدیم و گویا فریاد جانمان به زبان حضرتعالی جاری شد، و دیگر فریاد نبود، همان سعه که فرمودید آرام کرد این فریادها را. لذا در همین راستا، دو مستند زیبا که از شهید صدرزاده تهیه شده، و در آن به معنویت ایشان که همراه با شوخی و جوانی و شیطنت های حلال و بگو بخند و جبهه نگرفتنهای در مقابل دیگران همراه بوده، پرداخته است. ۱. اولا بنظر حضرت عالی خوب نیست در کانال قرار بدهیم؟ برای اینکه تفکر روی آن شود، مثلا در طی یک هفته کوتاه کوتاه از آن را قرار بدهیم. ۲. اگر حضرت استاد منت بگذارند، متنی، ولو کوتاه، بفرمایند که ما ذیل مستند بگذاریم ممنون می‌شویم. اگر هم دوست می‌دارید که قبلا مستند را ببینید و بعد متن را بفرمایید، برایتان در ایتا فرستاده می‌شود، ولی اگر هم وقت دیدن آن را نداشتید، هرطور که خود صلاح می‌دانید، نام این مستند جدید «روزگار ابراهیم» محتاج دعای حضرتعالی هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مستند «روزگار ابراهیم» که روایتی بود از زندگی شهید مصطفی صدرزاده را بعد از آن‌که شما تذکر دادید دیدم. قصه‌ی «بودنی» بود که ما نیز می‌توانیم احساسِ «حق‌الیقینی» را کم و زیاد در خود احساس کنیم که در این زمانه گویا این تنها معنای بودنی است که می‌توانیم خود را در آن پیدا کنیم و بپذیریم. آری! همان‌طور که انقلاب اسلامی همچون موجودی زنده مراحلی را به سوی بلوغ دارد، نسبت ما نیز با این ودیعه‌ی الهی مناسب حضور تاریخی‌اش در مراحل گوناگون به یک معنا متفاوت می‌شود و قصه‌ی حضور در دفاع از حریم اهل‌البیت «علیهم‌السلام» یکی از آن مراحل بود و هست. مرحله‌ای که  عرش، آری! عرش را در مقابل ما گشود و عده‌ای همچون مصطفی صدرزاده سر از پا نشناختند و قدم در آن راه گشوده نهادند. و امروز یک ندا به وسعت سینه‌ی شهدای مدافع حرم باید بگشاییم، وگرنه از آن حضور عرشی عقب می‌افتیم. ما در باطن حرکات امثال حاج قاسم و پیرو آن شهید صدرزاده معنایی را یافتیم بزرگ تر از همه‌ی آنچه تا حال از کربلا فهمیده بودیم. چه موقع ما می‌دانستیم کربلا یعنی محبت و محبت و یگانگی؟ در این‌جا اوج آنچه در دفاع مقدس یافته بودیم، تجربه شد. در جهانی بسیار بزرگ‌تر از جهانی که با اشگ‌های خود آن را شناخته بودیم. اشگ‌هایی که به بزرگی همه‌ی عالم بود. به همین جهت برای شهید صدرزاده برگشت از سوریه یعنی برگشت از آن جهانی که از همه‌ی عالم بزرگ‌تر است، و این ممکن نبود. و این‌که رفیق او می‌گوید: «زیادی مهربان بود»؛ رازِ رجوع او بود به حقیقت و شناختی که از حقیقت داشت و اگر پرتوی از آن را در کسی می‌دید به او عشق می‌ورزید و این یعنی گشوده شدن در آغوش خدا. موفق باشید

28373

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: در جلسه دهم خرد سیاسی مطالبی راجع به زیبایی و نگاه های به دور از میل جنسی و عدم اکتفای میل زیبایی خواهی بشر به صرف طبیعت فرمودید. نمی‌دانم تفصیل یا تصریح این مطلب را در جایی فرموده اید یا نه و اینکه این نوع دیدگاه، مشمول چه افرادی در جامعه می‌شود و ممنون می‌شوم اگر منبعی برای مطالعه بیشتر ذکر بفرمایید. آیا در مورد موسیقی هم می‌توان چنین نگاهی داشت و آن را بدون تاثیر وضعی دید؟ اگر این مطلب که با معیارهای خود فقها نیز تقریبا امروزه مرزکشی دقیق بین موسیقی حلال و حرام غیرممکن است را هم در نظر نگیریم، در نفس موسیقی ای که لذت بخش است، تجلی جمال الهی را دیدن، حتی اگر ریتم تندی هم داشته باشد، تاثیر منفی در سلوک افراد دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به طور پراکنده عرایضی شده است به‌خصوص در بحث «انقلاب_اسلامی_و_جهان_گمشده» که در کانال @esharat می‌توانید آن را دنبال کنید. ۲. فرق نمی‌کند بالاخره موسیقی نیز به عنوان صوت زیبا با انسان‌ها حرف دارد. موفق باشید

 

 

27920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: آیا همانطور که از طریق زیارت عاشورا به امام حسین علیه السلام توسلی می کنیم می توان از طریق حدیث کساء به حضرت زهرا سلام الله علیها توسل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همین‌طور است. به همین جهت ما در زیارت حضرت معصومه «سلام‌اللّه‌علیها» نیز داریم: «یَا فَاطِمَةُ اشْفَعِی‏ لِی فِی الْجَنَّةِ‏» و معنای توسل نیز در چنین فضایی معنا می‌دهد. موفق باشید

26735

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند سالی است عده ای از جوانان طرح هایی برای ایجاد تحول در آموزش و پرورش اجرا کرده اند یکی از آنها مدارس مسجد محور یا طرح مدرسه در مسجد است. به نظر شما این کار پسندیده است و مورد رضایت خداوند است و آیا فرزندانمان را دز اینگونه مدارس ثبت نام کنیم و آیا مسجد ظرفیت این برنامه را‌ دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دروس رسمی آموزش و پرورش به حاشیه نرود، کار خوبی است، بعضا هم نتیجه داده‌است و بعضا نیز حالت افراطی پیدا کرده‌است. موفق باشید

26533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: با توجه به جواب سوال ۲۶۵۱۸ شماره سوال: ۲۶۵۱۸ تاریخ ارسال: جمعه ۲۵ بهمن ۹۸ آخرین تغییر: شنبه ۲۶ بهمن ۹۸ موضوع: پرسش و پاسخ، با سلام (حل جسم حضرت عیسی) شماره سوال: ۲۲۰۸ تاریخ ارسال: پنجشنبه ۱۲ مرداد ۹۱ آخرین تغییر: پنجشنبه ۱۲ مرداد ۹۱ موضوع: معارف قرآنی، حرکت جوهری، برهان صدیقین، با عرض سلام. سوالی که از حضرتعالی داشتم اینکه حضرت مسیح که به آسمان خدا رفتند و نه اینکه کشته شدند جسمشان الان کجاست در همین راستا جسم امام زمان (عج) که از نظرها غایب شدند کجاست؟ آیا بحث کن فیکونی در میان است که ایشان جسم خود را ایجاد یا نیست می کنند؟ باسمه تعالی؛ علیکم السلام: همین طور که در برهان صدیقین روشن شد، وجود هر اندازه که نازل شود، احکام کثرت و جسمیت را پیدا می‌کند و همان اندازه که شدید و متعالی شود، از حالت جسمانیت در می‌آید، بنابر این چون وجود مقدس حضرت عیسی«علیه‌السلام» به تعبیر قرآن بالا برده‌شده‌اند، جسمشان از حالت جسم مادی به جسم نوری شدت می‌یابد و دیگر مشکل آن که باید در جای خاصی باشد در میان نمی‌ماند. موفق باشید.) منظورتان ازجسم نوری چیست؟ باسمه تعالی: سلام علیکم: جسم چنانچه از نظر وجودی شدید شود از جسمانیت و از شکل، خارج نمی‌شود ولی حالت مثالی پیدا می‌کند مثل جسم مثالی در برزخ. موفق باشید) در جواب فرموده اید جسم از نظر وجودی شدت می یابد و مثالی می شود. خوب چه عیب دارد که در قضیه جسمانیـه الحدوث بودن نفس بگوییم که نفس در ابتدا جسم مادی است که می شود مثالی. در صورتی که شما در جایی دیگر فرموده اید که جسم مادی معد است نه اینکه این بدن مادی مثالی شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماده که نمی‌تواند علتِ چیزی بشود که درجه‌ی وجودی‌اش شدیدتر از علت اش است. موفق باشید

26248

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقت تون بخیر. استاد یک سوالی داشتم، حاج آقا معمار منتظرین در تفسیر قرآن، در خصوص بحث اولی الامر معتقدند که ولی امر فقط و فقط به معصوم اطلاق میشه و نباید کس دیگر رو با این عنوان نامید، مثلا نباید رهبری رو بگیم ولی امر مسلمین جهان. در واقع ولی امر با اون مختصات خودش فقط برای معصوم هست و لاغیر. نظر شما چیه ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف ایشان از نظر ادبیات قرآنی، حرف درستی است. إلا این‌که بگوییم آن‌هایی که عنوان «اولی‌الأمر» به حضرت آقا می‌دهند، از نظر معنایِ کلمه منظور خود را دنبال می‌کنند یعنی کسی که امور مسلمین را به عهده گرفته است. موفق باشید

25543
متن پرسش
سلام استاد: من واقعا حس ضعف و هیچی بودن دارم. از طرفی هیچ کمکی به اعضای خانوادم نمیتونم بکنم و اونا وضعیت بدی دارن. داداشم که یه جوون بیست سالس مدام هر شب دنبال قلیون کشیدنه. اخلاق و رفتاری هم نداره که بتونه ازدواج کنه. مادرم مدام عصبیه و در حال دعوا با همه ی اعضای خانواده. پدرم هم که هیچ گونه تصرف و ولایتی در خونه هیچوقت نداشتن. الان من متاهلم و یه شهر دیگه. می ترسم حتی تلفن بزنم خونمون چون میگم الانه که یه خبر بد بهم بدن. از طرفی خودم هم فقط دارم درس میخونم و یافته های مباحث تربیتی رو به صورت کم به تعداد کمی منتقل می کنم. همسرم بهم میگن تو هنوز لیاقت مادر شدن نداری به خاطر بعضی رفتارات که نمیگن چی. ولی من واقعا نمی فهمم چه رفتار بدی دارم. استاد از این همه هیچ بودن آدم باید به کجا فرار کنه؟ شرمند تونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آمدن کودک در محیط خانه با خودش فرشته‌هایی را همراه می‌آورد و موجب تعادلِ بهتر انسان می‌شود حتی جهت ارتباط با سایر انسان‌ها. موفق باشید

25516

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد محترم: با مطالعه اولیه اثر گرانقدر حضرت امام به عنوان «مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه» پیرامون اعیان ثابته دو تا نتایج استنباط کرده ام و می خواهم جناب عالی در این مورد راهنمایی فرمایید چون خیلی مطمئن نیستم که درست فهمیده باشم: ۱. اولین خط آشکار بین خالق و مخلوق بین اسم پروردگار و عین ثابتش در تعین ثانی/مقام واحدیت بوجود می آید۔ گرچه خط حقیقی بین خالق و مخلوق بین مقام ذات و فیض اقدس قرار دارد۔ ۲. مقام عصمت محو شدن همین خط هست که می شود بهش فنای مطلق گفت۔ اینجا اسم مدنظرم اسم اعظم الله و عین ثابت انسان کامل هست۔ سپاسگزارم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکته‌ی خوبی است. فکر می‌کنم بد نیست از زاویه‌ای دیگر سری به بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» همراه با شرح صوتی آن بزنید. موفق باشید

25467
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: حدودا ۲۰ سال پیش که با تعدادی از دوستان بنا داشتیم کار با قرآن را شروع کنیم این یادداشت از شما به دستمان رسید: [چنانچه خواهران و برادران مایل هستند از نوارهای شرح المیزان تحت عنوان فایلهای نوارهای لب المیزان استفاده کنند رعایت موارد زیر ضروری است: الف) نباید از نوارها مانند گوش دادن نوار یک سخنرانی استفاده کرد بلکه ابتدا باید تصمیمات تصمیم گرفتن درس باشد یعنی اینکه در محل خلوتی قلم و کاغذ و قرآن را آماده می کنیم آیه مورد بحث را جلو خود قرار می دهیم یکی دو بار از روی آیات مورد بحث می خوانیم معنای آن را می فهمیم سپس با ذهنی آماده ضبط صوت را روشن می کنیم و ذهن را متمرکز می کنیم و نکات مهم بحث را یادداشت می کنیم (نه همه کلمات گفته شده را بنویسید و نه بدون نوشتن نکات مهم با مسئله برخورد کنید) بعد از تمام شدن نوار یکبار یادداشتتان را مطالعه کنید و نکات تکراری را حذف کنید تا معلوم شود نکات مهم و عمده این جلسه چه بوده است در پایان سعی کنید آن نکات مهم را با تکرار به ذهن خود بسپارید. ب) در جلسه آینده ابتدا یادداشتهای جلسه گذشته را سریعا مرور کتید و کار را مثل نوار قبلی شروع کنید. ج) پس از آنکه به این ترتیب یک سوره تمام شد بدون اینکه عجله ای برای گوش دادن سوره بعدی داشته باشید یادداشتهای کلی سوره ای که گوش داده اید را مطالعه کنید و بعد چندین بار با تامل آن سوره را از روی قرآن می خوانید بخصوص در هر روز صبح قرائت همان آیات در دست مطالعه را تکرار کنید. د) چنانچه در حین کار سوالاتی برای شما پیش آمد بدون اینکه ذهنتان را مشغول آن سوالات بنمائید به کار کردن روی سوره ای دیگر همچنان که گفته شد ادامه دهید. تا ان شاءلله پس از مدتی خودتان توان جوابگویی به سوال را پیدا خواهید کرد. ه) پس از آنکه حدود ۶۰ جلسه نوارهای لب المیزان را به طریق فوق مطالعه کردید آهسته آهسته می توانید در حین گوش دادن نوارها به طریقی که گفته شد به خود تفسیر قیم المیزان در رابطه با همان آیه و همان سوره رجوع کنید ولی سعی کنید ارتباط خود را را با نوارها قطع نکنید در طول سال تحصیلی هفته ای یک نوار مطالعه بفرمایید تا روحیه توجه به قرآن همچنان در روح شما حاضر باشد و قدرت تجربه و تحلیل شما نسبت به کل حوادث زندگی از زاویه نگرش صاحب هستی تصحیح گردد فقط باید توجه داشته باشید که در قرآن اسرار کل هستی نهفته است و اسرار با تدبر و تفکر عمیق و با حوصله ای زیاد در اختیار ما قرار می گیرند و نه با مطالعه پشت سرهم و بدون تامل. و) چنانچه برادران و خواهران دبیرستانی بخواهند از نوارها استفاده کنند بهتر است به صورت گروهی کار کنند به این صورت که یک گروه حداکثر ۱۰ نفری در طول هفته (همه افراد گروه) به طور جداگانه نوار جلسه اول را گوش می دهند و به همان صورت که گفته شد یادداشت برداری می کنند بعد در یکی از روزهای هفته مطالب را بررسی می کنند و آماده برای گوش دادن جلسه دوم می شوند و برای ارائه بحث و رفع اشکال گرد هم می آیند. البته کار گروهی برروی نوارها برای همه برادران و خواهران اعم از دانش آموز یا دانشجو و غیره مفید خواهد بود و برکات خوبی دارد. در پایان از آن کسی که با لطف و کرم خود نور هدایت را بر قلبهای ما می فشاند کمک می خواهیم که ما را ارن عمت بزرگ هدایت محروم ننماید] به امید خدا قرار است سوره مبارکه جاثیه را با جمعی از دوستان شروع کنیم. اگر احیانا نکته ای مد نظرتان است که به متن اضافه شود بفرمایید خصوصا نکته مورد «و» که اشاره داشتید «یادداشتها در جلسه گروهی بررسی شود هر کدام از دوستان یادداشتهای خودشان را بخوانند» از یک طرف تمایل دوستان برای یادداشت برداری کم است. شاید سر زنده ماندن احساس حضوری در جلسه و اینکه جلسه حالت کلاس درس به خود نگیرد مانعی برای یادداشت برداری می شود. خدا را شاکریم از امکاناتی که برای پرسش و پاسخ در اختیار قرار داده اید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه راه خوبی در پیش گرفته‌اید اگر همان‌طور که عرض شد، کار را جلو ببرید. آری! در عین حال به اعضای جلسه سخت‌گیری نکنید. بنده هنوز آن تذکرات را مفید می‌دانم. موفق باشید

25395

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: کم خوراک تر و کم حرف تر از قبل شدم، شبها زود می خوابم اما موقع اذان صبح بیدار نمی شوم. انگار در درونم مدام تکرار می شود بخواب تا بچه ها خوابند بخواب که بعد خواب نداری. و از آنجایی که خوابم کامل است مدام خواب می بینم خوابم که کامل می شود و برای بیدار شدن انگار مشغولم تا خوابی که مثل فیلم می بینم تمام شود. به گمانم قوه وهمیه درونم قدرت گرفته، چشم که باز می کنم از خودم تنفر دارم، چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به خودتان سخت بگیرید. به نظرم بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

25312
متن پرسش
با سلام: سوال من در خصوص حداقل ایمان است که انسان را از عذاب جاودان نجات می دهد. ۱. تعریف دقیق آن چیست؟ ۲. آیا حداقل ایمان یک مقوله ی کاملا فکری است یا عملی؟ ۳. در رساله خواندم که کافر کسی است که منکر خدا، رسالت پیامبر (ص) یا ضروریات دین باشد در این صورت که شیطان هم مسلمان محسوب می شود چون اعتقاد به خدا و پیامبر (ص) دارد اگر ممکن است ابهام من را برطرف کنید و یک تعریف کامل از حداقل ایمان به من دهید. چون این سوال را بارها از افراد مختلف پرسیده ام و هر بار پاسخ های ضد و نقیض داده اند از نظر خودم با توجه به مطالعاتی که داشته ام تعریفی که در رساله ها آمده ناکامل است و باید یک شرط به آن اضافه کرد و آن عدم دشمنی با خدا و پیامبر (ص) و سایر مقدسات است آیا برداشت من درست است و هر کس که این دو شرط را داشته باشد مومن محسوب می شود ولو هر کاری بکند مثلا توهین به مقدسات کند و... با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ایمان اولیه، ایمان به وجود پروردگار عالم است که با نظر به ربوبیت او، عبودیت ما به ظهور می‌اید و معنا پیدا می‌کند و با رعایت واجباتی که پیامبر خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» فرمودند، بندگیِ انسان به صورت بالفعل شکل می‌گیرد و معلوم است که حتماً این نوع بندگی با دشمنی با دشمنان خدا و رسول خدا که مانع ظهور حقیقت به بشریت‌اند، همراه خواهد بود. موفق باشید

24989
متن پرسش
سلام: بنده از کودکی در خانواده و محیط خیلی مذهبی و انقلابی رشد کرده ام. ولی نگرانی که دارم این است که در جلسات روضه از شنیدن روضه و مقتل و مصایب خوشم نمی آید و پا میشم ولی اگه بصورت کنایه ای و آرام و بدون عوامانه خوانی شروع بخواندن اشعار لطیف حسینی کنند، آرام آرام اشک می ریزم و ارتباط می گیرم. همچنین هیچ وقت نتوانسته ام با زیارت عاشورا (بجز قسمت سلام) ارتباط روحی برقرار کنم و به زور چون سفارش شده گاهی می خوانم. همچنین بطور کلی از میان ائمه با امام حسین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها کمتر می توانم انس بگیرم. با حضرت علی و امام رضا و امام زمان علیهم السلام ارتباطم راحت تر است. نجف برایم خیلی آرامش بخش است ولی کربلا برایم تلاطم و گرفتگی است. نمی دانم چرا حتی با مطالعه فراوان هم واقعه عاشورا برایم قابل درک و باور پذیر نیست. دلیل این همه گریه و بیان مصیبت ها مکررا برایم قابل فهم نیست. یک خودگذشتگی بوده و چون خود امام راضی بوده پس این همه گریه زاری ندارد. همچنین اینکه امام زمان هزار سال است برای این موضوع غمگین اند قابل فهم نیست. ایثاری بوده که خود امام از اجر آن بدون پرده مطلع بوده اند بنابراین گریه ندارد. (در ضمن بنده از آن دسته افرادی نیستم که قائل به اسلام رحمانی به معنای غلط آنند ) خلاصه این موضوع مکنونا مرا آزار می دهد که قلبمـ مشکل دارد. چون شهدا راه و رسم زندگی و بندگی و شهادت خود را از امام حسین آموختند و مدام از کربلا سخن می گفتند و عاشقی می کردند ولی من نه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط همین‌طور خوب است که در آن قرار گرفته‌اید، ولی به مرور سعی کنید روحِ تاریخی سخنانِ مقاتل را بیابید که در جای خود، نوعی حضوری متعالی است در آن حدّ که انسان احساس می‌کند در کنار حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» و در پرتو شخصیت آن حضرت تنفس می‌کند. چیز عجیبی است گزارشی که مقاتل به‌خصوص «لُهوف» سید بن طاووس به میان آورده است موجب می‌شود که دوگانگی بین ما و واقعه یعنی این‌که به عنوان یک ناظر به صحنه بنگریم؛ از میان می‌رود و حقیقت، با انسان یگانه می‌گردد و کربلا چشیده می‌شود به جای آن‌که شنیده شود.

در موضوع دوم فکر می‌کنم بد نیست با کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» نسبت به رخداد کربلا، به کربلا فکر کنید. قضیه‌ی کربلا فوق حرف‌هایی است که بتوان با الفاظ از آن گزارش داد، بیشتر، اشارت است به چیزی که انسان‌ها در جان خود از آن بیگانه نیستند. موفق باشید

24801
متن پرسش
باسمه تعالی.سلام علیکم: داستان فیلیپ را شنیده اید؟ جوانی که مبتلای به سرطان بوده و بعد از اینکه شفا پیدا میکنه و بهبود پیدا میکنه برای اینکه پیام مبارزه با سرطان رو به دیگران انتقال بده از چند کشور با دوچرخه عبور میکنه. متاسفانه یکی از کشورهای در مسیر ایران انتخاب میشه. اما در حالی که داشته تلفی با مادرش گفتگو می کرده مورد هجوم چند نفر قرار میگیره و فک و دهانش شکسته و به چشمش و صورتش آسیب فراوانی زده میشه و مادرش تلفنی شاهد این اتفاقات بوده. نکته تلخ تر ماجرا اینه که یه خانواده ایرانی حاضر میشن تا قبل از خروج آنها از ایران پذیرای ایشون و مادرش و دوست مادرش بشن اما عجیب اینکه بعد از چند روز اونها رو به گروگان میگیرن و میگن یا پانزده هزار دلار میدید یا نمیتونید برید!! تلخ ترین قسمت ماجرا اینه که فیلیپ گفته من مردم ایران و خاطرات خوبم رو با این جوانان مهاجم یکی نمی دانم و فرهنگ و تمدن ایران را دوست دارم و پیام مهمان نوازی ایرانیان رو به همه دنیا ارسال می کنم. سوال من اینه درسته که «ان اکرمکم عندالله اتقاکم» و قرار نیست برای فیلیپ آلمانی بمیریم و جامه بدرانیم، اما آیا برای فرهنگ از دست رفته مان نباید بمیرم؟ از کی ما اینقد عوضی و به درد نخور و خاک برسر شده ایم؟ چه اتفاقی برای ایران و ایرانیان افتاده؟ آیا ما همان پوریای ولی ها و حججی ها و قاسم سلیمانیها و باقریها و باکری ها و و شاهرخ ضرغام ها و مجید سوزوکی ها نبودیم؟ چه بر سرمان آمده است؟ موفق باشید
متن پاسخ

اسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. ما در فضای شیفتگی نسبت به غرب، از غرب رانده و از فرهنگ خود نیز، مانده شده‌ایم. و البته و صد البته نقشِ تبلیغات دشمن را نیز نباید نادیده گرفت. در هر حال از نظر بنده راهِ حلّ مشکل از یک طرف، نجات از غربزدگی و از طرف دیگر برگشت به سنت معنوی و خردِ اسلامی ایرانی است. در این مورد بد نیست به جزوه‌ی «نقش فرآیندی انقلاب اسلامی در این تاریخ» که بر روی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی