بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
14203
متن پرسش
سلام علیکم: خوبید استاد؟ 1. پیش نیاز کتاب عرفان نظری از استاد یزدان پناه چیست؟ 2. بنده از آقای صمدی و یزدان پناه خیلی خوشم میاد، ولی کسانی میان و منو به شک میندازن. همش به من میگن آقای صمدی مرتد شده. آقای صمدی رو علامه هم قبول نداره و... من که طلبه نیستم بدونم چه خبره تو حوزه... واقعا آقای صمدی مرتد شده؟ آخه من خیلی دوست دارم مباحثشون رو دنبال کنم. کمکم کنید از این ابهامات و سوالات در بیام.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- مباحث ده نکته و برهان صدیقین و معاد به‌عنوان پیش‌نیاز کمک می‌کند 2- همین‌طور که قبلاً عرض شد کسانی که این حرف‌ها را می‌زنند هیچ فهمی از عرفان ندارند، زیرا هر علمی زبان خاص خود را دارد. موفق باشید

14202
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: با توجه به پاسخ سوال 14187 - البته بنده این سوال را نپرسیده بودم - اما مگر نه اینکه کبوتر با کبوتر باز با باز؟ استاد گرامی انسانی که با معارف الهی انس بسته خدا را دوست داره به نظر شما آیا درسته که دختری با انسانی که از لحاظ معنوی جایی است که اهل نماز هم نیست یا با ولایت فقیه و حکومت مشکل داره ازدواج کند؟ شمایی که این مباحث را تدریس می کنید و باور دارید و به باور رسانده اید، کسانی را که در جلسات دروس شما به نوعی حضور دارند که زندگی چند روزه دنیا را به عقبی ترجیح دهند؟ آیا بیشتر طلاقهای ما به علت عدم تفاهم فکری و عقیدتی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. زن و شوهر باید در افق معنوی شریعت الهی به‌سر ببرند. بحث در نگاه‌های جزئی است که در آن نگاه‌ها نباید متوقف شد. آخر در ابتدای ازدواج مگر یک جوان چه درآمدی دارد که حالا بحث خمس آن درآمد را در جلسه‌ی خواستگاری با او در میان بگذاریم؟ این یک نوع بدسلیقگی و نشناختن شرایط است. موفق باشید

14198
متن پرسش
با سلام: آیا مطالبی که در خصوص انکار نبوت به زکریای رازی نسبت داده می‌شود، صحت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته‌ی شهید مطهری ظاهراً از آن جهت که زکریای رازی شیعه بوده است از طریق این نوع تهمت‌ها می‌خواسته‌اند شخصیت شیعی‌بودن وی را زیر سؤال ببرند. موفق باشید

14197
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض تبریک حلول ماه ربیع و میلاد پیامبر (ص): استاد، مدتی است تعدادی از جوانان فامیل که قبلا اهل نماز و زیارت و... بودند. دچار شبهات بسیار خطرناکی شده اند. به طوری که حتی در آیات قرآن شبهه وارد کرده و حقیقت اهل بیت (ع)، زیارت و توسل به ایشان را قبول ندارند. به هر شکلی با ایشان صحبت می کنم و با استناد به آیات و روایات برایشان دلیل می آورم قبول نمی کنند. خواستم از محضر حضرتعالی خواهش کنم که بنده را در خصوص چگونگی اثبات حقیقت اهل بیت (ع) به آنها راهنمایی فرمایید. ضمن اینکه می گویند خدا فرموده که بدون تحقیق چیزی را قبول نکنید و به این بهانه همه چیز را زیر سئوال می برند. سپاسگزارم و ملتمس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال باید آن‌ها را با معارفی آشنا کرد که عقل و قلب‌شان نسبت به باورهای دینی قانع شود. روش معرفت نفسی علامه‌ طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» بسیار جوابگوست و سیر مطالعاتی سایت بر آن مبنا تنظیم شده است. موفق باشید

14196
متن پرسش
باسمه تعالی با سلام: حدیثی در مورد ازدواج داریم که پیامبر فرمودند: ازدواج سنت من است هر کس از آن روی بر گرداند از من نیست. استاد آیا این برداشت درست است که برای برآورده شدن نیازهای جنسی یا باید طبق حدیث ازدواج کرد و یا به هر دلیلی که نمی شود ازدواج کرد باید عفت پیشه کرد. و در این صورت باز هم انسان در صنف دوستداران و پیروان رسول الله است و منظور از پیروی نکردن می تواند کسانی باشد که اهل زنا و ..... می باشند؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف بسیار درستی است زیرا حتی پیامبرانی مثل حضرت یحیی ازدواج نکردند در حالی‌که در مقام نبوت و مقام اُنس با خدا بودند. موفق باشید

14195
متن پرسش
سلام علیکم: مشکل کتاب تفسیر سوره کهف حل نشد؟ زمان چاپ کتاب مشخص نشده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنوز دوستان به این نتیجه نرسیده‌اند که آیا لازم است بحث سوره‌ی کهف کتاب شود؟ یا به همین شکل کافی است. موفق باشید

14193
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: خواهشا «همه ی» حرفام رو بخونید! این سوال من و جواب شما، میتونه برای خیلیا مفید باشه. پسری 20 ساله و دانشجو هستم. من کتاب جوان و آشتی با خدا و ده نکته و خویشتن پنهان شما رو خوندم. و به این نتیجه هم رسیدم که جان من خدا می خواهد. و آدمی هستم که به غیر از خدا به هیچ چیز دیگه راضی نمیشم. و میدونم و حس کردم که اگه با خدا باشم خوش هستم. و همیشه بزرگترین آرزو و هدفم اینه که با خدا باشم و خوش باشم. چی بزرگتر و بهتر از اینکه با خدا باشم؟! ولی نمیدونم کجای کار می لنگه که با این که میدونم و تجربه هم کردم که مثلا نیمه های شب با خدا راز و نیاز کردن و اذان صبح، نماز خوندن و سحرخیزی چه لذتی داره، ولی چرا بیدار نمیشم؟! چرا اکثر نمازهام رو نمیخونم؟! با اینکه میدونم اگه بخوام با خدا باشم و خوش باشم، باید این کارا رو بکنم، چرا آهسته قدم برمی دارم برای این هدفم؟ اعتقاد دارم که باید عشقی وجود داشته باشه تا محرکی باشه برای انجام تمام کارام. عشقی که هر لحظه به اون فکر کنم. و هر کاری می کنم، در راه رسیدن به اون عشق و بودن با اون عشق باشه. حتی آب خوردنم! آیا این عشق باید خدا باشه؟ چه جوری میشه عاشق چیزی شد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «دانستن» اولِ کار است. با عمل به دستورات شرع مقدس است که آرام‌‌آرام حجاب‌ها برطرف می‌شود و آن دانایی‌ها به اُنس تبدیل می‌شود. عظمت شریعت الهی در این است که انسان حیرت می‌کند چگونه با این دستورات ساده، انسان به آن‌چنان اُنس و عشق می‌رسد اگر صادقانه عمل نماید. به قول حافظ: «به خُلق و لطف توان کرد صید اهلِ نظر / به بند و دام نگیرند مرغِ دانا را». و خداوند نیز با لطف خود توانسته است اهل نظر را جلب کند، همان‌طور که مرغ دانا را با دانه می‌توان جلب کرد نه با دام. موفق باشید

14192
متن پرسش
سلام و احترام: استاد گرانقدر عارفان و واصلان حق از جمله آیت الله بهاءالدینی در ابتدای خودسازی هنگام مواجهه با آزار و اذیت دیگران آیا اذیت شدید می شدند؟ آیا طوری دچار نگرانی می شدند که دچار درد جسمانی یا روحانی شوند؟ اینکه در قرآن آمده است مومنین «لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» مربوط به اواخر خودسازی یک عارف است مثلا در سن 70 سالگی؟ من هنگام مواجهه با آزار و اذیت دیگران استرسم را بروز نمی دهم. آیا عرفا هم در اوایل خودساری هنگام مواجهه با آزار دیگران دچار استرس می شدند؟ عرفا کم کم توانستند آتش غضب را خاموش کنند؟ لطفا در صورت امکان مفصل جواب دهید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. آن بزرگان به جهت هدف بزرگی که داشتند آن آزارها را به چیزی نمی‌گرفتند تا جایی که کم‌کم دیگر آن آزارها برای آن‌ها جایگاهی نداشت.

14191
متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: استاد بنده الحمدالله رب العالمین مدتی است مباحث شما را دنبال نمودم که اینک پلیدی ها و رذایل اخلاقی دارند خودنمایی می کنند. یکی از این مهم ترین پلیدی ها که آن را حس می کنم «فخرفروشی» یا به تعبیری دیگر شاید بتوان گفت «شهرت طلبی» هست که بسیار بنده را رنج می دهد. و این که حوادث ما را با خود می برد. لطف کنید بنده را رهنمود نمایید. با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مرور در بستر رعایت دستورات شرع مقدس، این رذایل رفع می‌شود. به همین جهت در روایت داریم: «آخرین چیزی که از قلوب صدیقین خارج می‌شود، حبّ ریاست است». موفق باشید

14190
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: متن ذیل از دکتر سروش درباره امام زمان علیه السلام است خوشحال می شوم نظر گرامیتان را در مورد این سخنان بدانم التماس دعا بخشى از متن سخنرانى اقبال و مهدويت: " اگر کسی به چنین چیزی (امام زمان) رسید که واقعیت دارد، ایمان می آورد اگر نرسید که سکوت می کند، اظهار نظر نمی کند و آن هم مقبول خداوند است. قصه امام زمان یک قصه اعتقادی است، وقتی می گویم اعتقادی یعنی ما به لحاظ تاریخی قدرت اثبات آن را نداریم. آن طوری که موجودیت یک کسی، مثل پیامبر اسلام به لحاظ تاریخی محرز است؛ یعنی مسلمان و نامسلمان وقتی به شواهد تاریخی مراجعه می کند، درمی یابد که چنین کسی آمده و چنان آثاری از خود به جای گذاشته و از دنیا رفته است هیچ کسی شکی ندارد. به لحاظ تاریخی مسلمان باشد یا نباشد، شیعه باشد یا نباشد. در مورد امام اول هم همین طور است در مورد امام ششم شیعیان، امام جعفر صادق هم همین طور است. اما به امام دوازدهم که شما می رسید، تاریخ بسیار تاریک است. یعنی جز اینکه شما از پیش به چنین چیزی اعتقاد داشته باشید، نمی توانید با شواهد تاریخی اثبات کنید که چنین کسی به دنیا آمده، چنین کسی چند سال زیسته، چنین کسی غائب شده، ما چنین شواهد تاریخی نداریم. برای اینکه خود شیعیان معتقدند: اولا حاملگی او در خفا بوده یعنی مادر او که حامله بوده شکم او نشان نمی داد که حامله است، خداوند می خواست که او را مخفی نگه دارد وقتی هم که به دنیا آمده 5 سال از دید مردم مخفی بوده بعد هم که همیشه غائب شده است. خب چنین کسی را شما نمی توانید به لحاظ تاریخی شواهدی نشان بدهید که به شما بگوید که او اصلا در این دنیا بوده یا نبوده اما روایات شیعه الا ماشاالله می گوید که چنین کسی آمده، به دنیا آمده تولد او مخفیانه صورت گرفته، حضور او مخفیانه بوده بعد هم که غیبت کرده است الان برای بیش از 1200 سال. اگر کسی به آن روایات شیعه اعتقادی دارد، آنها را راست می پندارد می تواند قبول کند و اعتقاد پیدا کند؛ اگر که نمی تواند قانع بشود به صدق آنها، به صداقت آنها باز هم خداوند گریبان او را نخواهد گرفت؛ برای اینکه خداوند آدمیان را به میزان عقلی که به آنها داده مورد محاکمه و مواخذه قرار می دهد. اگر که آدمی نتوانست چیزی را با شواهد کافی باور کند، آنگاه درباره او سکوت خواهد کرد و چنان که گفتم این سکوت و این ناباوری ذره ای به مسلمانی، به اسلامیت و به ایمان آدمی لطمه ای وارد نخواهد کرد. اما نکته دومی که در این باب من باید خدمت شما عرض بکنم، حقیقت این است که امام زمان و مسئلۀ او ظهور بعدی او هرچه می خواهد باشد و هر کس هر اعتقادی در مورد آنها می ورزد، متاسفانه در میان شیعیان با حواشی بسیار مخربی همراه شده است؛ دست کم از اینها باید پرهیز کرد، دست کم اگر هم بناست اعتقادی به امام زمان ورزیده شود باید بسیار پیراسته و پالوده بشود. از همان وقتی که این فکر، قبل از اینکه امام زمان بیاید، قبل از اینکه نوبت امام دوازدهم برسد، از قرن اول، از وقتی که مختار ظهور کرد و در دوران ائمه دیگر، از وقتی که این فکر ظاهر شد، همیشه یک فکر «local» بود؛ یک فکر محلی، یک فکر فرقه ای. متاسفانه در میان شیعیان، هیچ وقت امام زمان یک شخصیت جهانی تلقی نشد؛ مال شیعیان، برای شیعیان، نجات دهنده شیعیان، حل کننده مسائل داخلی شیعیان، و برآورنده حسرت های شیعیان. یک اقلیتی در عالم اسلام وجود داشت و دارد به نام اقلیت شیعه، که ما ایرانیان هم واقعا جزو آنها هستیم. از اول هم این یک اقلیت بوده، همچنان هم یک اقلیت است. اقلیت بودن، سایکولوژی و سوسیولوژی خود را دارد؛ یعنی یک خصوصیاتی در اقلیت ها پیدا می شود که در اکثریت ها پیدا نمی شود. شیعیان این خصوصیات را به تمامی با خود حمل می کنند. حتی همین امروز هم که این شیعه به قدرت رسیده، در ایران حکومت رسمی شیعی برپا کرده، در دوران صفویه، ولی این اقلیت بودن همیشه با آنها بود، برای اینکه سود دارد، برای اینکه فوائدی دارد. یکی از خصوصیات اقلیت ها - که در شیعه هم خیلی بروز کرد - همین مظلومیت است و مظلوم نمایی؛ که ما مظلوم بودیم، حق ما را خوردند، نگذاشتند که ما ابراز وجود بکنیم، نگذاشتند ما حرف خود را بزنیم، ما را خفه کردند، دهان ما را بستند، راه ها را برای ما بستند. خب در تشیع این قصه، در وارث ترین تجلی، در قصه امام حسین است؛ که به هر حال شیعیان از آن واقعه، که واقعۀ تراژیک و یک فاجعۀ هولناکی بود، بهترین استفاده را کردند برای اینکه بگویند طرف مقابل چه جوری به ما، چه ظلمی به ما کرد و ما چگونه مظلوم واقع شدیم. داستانی را سرودند، که این داستان تا به امروز ادامه دارد که بازگوکننده مظلومیت یک قوم اقلیتی است که در چنگال یک اکثریتی گرفتار آمده، برای اینکه از انحلال این هویت در هویت بزرگتر پیشگیری بکنند دائماً به خود می قبولاندند که ما غیر از آنها هستیم، ما متفاوت هستیم، ما توسط آنها مظلوم واقع شدیم، ما تاریخ جداگانه ای داریم، ما به فکر خود باید باشیم. این مظلومیت یک اندیشه دیگری را هم که متناسب با آن بود، پدید آورد؛ اندیشه یک منجی. ما که مظلوم بودیم، ما که نتوانستیم که داد خودمان را بستانیم، و حق خود را بگیریم. کسی می آید،ک سی خواهد آمد، کسی باید آید که داد ما را بستاند. مفهوم امام زمان حتی قبل از قصۀ امام دوازدهم، یک قرن قبل از او، شما اگر ببینید در زیارت هایی که شیعه درست کرد و بر سر قبر امامان و امام حسین می خوانده، همه جا این مفهوم تکرار می شود: «که منتظر یک امامی هستیم که در رکاب او بجنگیم و حق خود را از ظالمان بگیریم.» در زیارت عاشورا، در زیارت وارث، من بحثی که درباب عاشورا می کردم، این را مفصلا گفتم این مفاهیم هست و این ادامه پیدا کرد. شما ببینید، مفهوم امام زمان که قائدتا وقتی که از او سخن گفته می شود، برای بسط عدالت در جهان است - اگر چنین چیزی باشد - به دست تعدادی از شیعیان که افتاده، به قدری فرقه ای شده است که اصلا ملال آور است و رنج آور است. گفته می شود که امام زمان می آید و اولین کاری که می کند به حساب سنیان می رسد. آخر یک کسی که رسالت جهانی دارد، کسی که می آید برای بسط عدالت در کل عالم، آن هم به حساب سنیان می رود. ببخشید، ولی اینها چون در روایات شیعیان نقل کردند، من خودم مکه بودم برای مردم روضه می خواندند و این حرفها را می گفتند. اولین کاری که می کند، عمر و ابوبکر را از قبر بیرون می آورد و جنازه های آنها را به دار می کشد. شما نگاه بکنید، این حرفها از کجا در آمده است، این مسئلۀ امام زمان چرا به این چیزها آمیخته شده است. همین الان هم که در ایران گاهی در بعضی از مجالس می خوانند، علاوه بر خرافاتی که می گویند، همین اخیرا گوش می کردم یک کسی منبری رفته بود می گفت، امام زمان که ظهور می کند به عدد اختفای اصحاب کهف در غار، یعنی 309 سال خود او حکومت می کند، بعد از ایشان امام علی می آید که 44 هزار سال او حکومت می کند و بعد… ملاحظه بکنید، حرفهایی که نه عقل آنها را می پسندد، نه نقل آنها را می پسندد، که از اینها فراوان است، فراوان! که در واقع امام زمان را، و رسالت جهانی او را که بسط عدالت باشد، محدود کرده، تقلیل داده است به اینکه چندتا شیعه که در وقتی 1200 سال پیش از دست کسانی رنجی بردند، اختلاف عقیدتی با آنها داشتند، همۀ این بار را بر دوش او نهادند که بیاید و داد آنها را بستاند و عقده آنها را بگشاید و آنها را نجات بدهد، از اقلیت بیرون بیاورد و تبدیل به اکثریت کند. من هیچ وقت فراموش نمی کنم مرحوم مطهری را در یکی از سخنرانی هایش خیلی حرف خوبی می زد، یعنی عینا همین سخن را می گفت. می گفت آقا اگر امام زمانی هست برای تمام جهان است، و بعد این جمله را «نه برای چهارتا شیعۀ قالتاق»این عین تعبیر ایشان بود، چهار تا شیعه قالتاق امام زمان را کردند مستخدم خودشان، با آن اندیشه های باطل و خرافی که دارند و انتقامی که می خواهند از خلفایی که 1400 سال پیش مردند، بگیرند و ایشان باید این کارها را کند. چقدر این اندیشه زبون شده است، حقیر شده است، غیر قابل دفاع شده است، بی معنی شده است، آن وقت امروز هم همچنان بر این هیزم نفت می ریزند و این آتش را فروزان تر می کنند و این اندیشه را بی معنی تر می کنند از آنچه که قبلا بوده است. اگر امام زمانی هست و یا خواهد بود، تجلی یک ایده و آرمان شریفی است که عبارت است از عدالت. تازه آن عدالت جهانی را هم با پایان تاریخ یکی گرفتن، حرفی است که باید درباره آن خیلی فکر کرد و به این راحتی ها هم نمی شود. سخن دومی که و بگویم آفت دومی که به امام زمان خورده و یا به اندیشه امام زمان، و در میان شیعیان این است که باز هم امام زمان را محدود کردند به اینکه، امام زمانی که قرار است رسالت جهانی داشته باشد، در وقتی که ظهور خواهد کرد فعلا هیچ کاری ندارد جز اینکه به ما چند تا شیعه در دنیا نگاه کند و ما را تر و خشک کند؛ بقیه دنیا اصلا فراموش شده است. اگر خدایی هست، خدای همه دنیاست، اگر پیغمبری آمده، برای همۀ دنیا آمده، اگر امام است برای همه دنیاست؛ قبیله ای که نیست، فرقه ای که نباید فکر کرد، بنده واقعا متاسف شدم و مایوس شدم وقتی که دیدم همین آقای روحانی که با سلام و صلوات، به مبارکی، الحمدالله، بر تخت ریاست جمهوری نشستند و خواهند نشست، در همین سخنرانی اخیر خود گفت که دو چیز،باعث پیروزی من شد، یکی عنایات امام زمان و یکی هم درایت رهبری. ملاحظه بکنید، اینها را که من سیاستمداری که نمی دانم که هیچی، اینها ترویج خرافات است. امام زمان مگر کار او دخالت در انتخابات است؟ چرا حالا فقط دخالت در انتخابات ایران؟ اگر قرار است ایشان بناست این کار را بکند، خب همه جا، مال اوباما را هم باید دخالت کند. مگر مردم دنیا، بقیه یتیم اند؟ مگر نباید سرپرستی بشوند؟ اگر بناست امام زمان دخالت کند، انتخابات را سر و سامان دهد، چنان جهت دهد که به نفع مردم باشد، خب همۀ این مردم، بنده خدا هستند. فقط ایرونی ها محتاج اند و مستحق اند که امام زمان بیاید و مثلا انتخابات آنها را سر و سامان دهد؟ ملاحظه بکنید، چه آنهایی را که شما روشنفکر می دانید، چه آنهایی را که نمی دانید، اینها در قصۀ امام زمان بسیار تاریک فکرند؛ و این اندیشه چنان آلوده به خرافات شده است که چنان از مجرای زلال نخستین آن، بیرون آمده، چنان بی معنی شده که دیگر ذره ای قابل دفاع نیست. توجه کردید، اندیشه امام زمان در روزگار حاضر، واقعا من یک وقتی با خودم فکر می کردم، می دانید فقط به درد که می خورد؟ به درد مراجع شیعه می خورد. به هیچ دردی، به درد هیچ کس دیگری نمی خورد. چون آقایان می گویند ما نائب امام زمان هستیم، و به نیابت امام زمان هم وجوهات دریافت می کنند. اگر این نیابت را از آنها بگیرید، دیگر امام زمان چه کار می کند امروز؟ یا باید برای او یک شغلی تراشید، که می آید در انتخابات دخالت می کند، و یا اگر اینها را نگویند دیگر چه؟ باید بگویید یک ولی هست از اولیای خداوند که هیچ کسی او را نمی بیند، که نزاد این اولیا هم فراوانند البته، چیز دیگری باقی نمی ماند. امام زمان را خرج سیاست کردن، بدترین نوع استفاده و یا سوءاستفاده از امام زمان است. قبلا جور دیگری بود، یک کسی می آمد و می گفت بنده امام زمان را دیدم و به من این را گفت، آن را گفت، اینها فردی بود، اینها در حوزه های خیلی کوچک بود؛ الان خرج سیاست می شود در ایران. یعنی نقش ضد دموکراتیک، نقش به هر حال عوام فریبی پیدا کرده است. من تعجبم این است از مرحوم دکتر شریعتی، که خود را شاگرد مکتب اقبال می دانست. کتابی دارد به نام«ما و اقبال» کتاب قطوری است، در آنجا در بسط اندیشه های اقبال کوشیده است. کسی بود که نام اقبال را در ایران بلند کرد حقیقتا، حسینیۀ ارشاد، که شریعتی قهرمان آنجا بود، و چراغ درخشان آنجا بود، جایی بود که نام اقبال در آنجا به صراحت می رفت، سروده های اقبال در آنجا خوانده می شد، شعرهای اقبال بر سر در حسینیۀ ارشاد نوشته می شد. اقبال لاهوری که معلم شریعتی است می گوید که: تز مهدویت که تز پایان تاریخ است، و تز پیروزی خوب بر بد است و تزی است که خاتمیت را 60 سال عقب می اندازد، و چنین و چنان، و احادیث آن سست است و باور ندارد. ولی مرحوم شریعتی تز مهدویت را بدل کرد به تز «انتظار، مذهب اعتراض» و کوشید آن تز را از آن جهت زنده نگه دارد. من دو نکتۀ دیگر هم بگویم و سخنم را به پایان برسانم. نکتۀ اول این است که این انتظار فرج، خب در روایات شیعه که زیاد است که ما انتظار فرج باید داشته باشیم، همان انتظار ظهور امام زمان. این تعبیر به نظر من تعبیر خیلی جالبی هم هست، فقط باید انتظار بکشید، هیچ کاری جز به نام انتظار نباید بکنید. اصلا مفهوم انتظار همین است، حالا امروزه وقتی من گوش می کنم به منابری که وجود دارد، به نوشته ها، هر کسی این انتظار را می گوید اگر خانه ات را خوب آب و جارو کنی، جزء منتظران هستی. یکی می گوید اگر رای به صندوق بیندازی، این ظهور آقا را نزدیک می کند، هر کسی فلسفه ای درست کرده برای نزدیکتر کردن ظهور آقا! اتفاقا انتظار فرج یعنی فقط انتظار فرج، فقط منتظر بنشین و ببین که چه می شود، لازم به تکان خوردن شما نیست. هیچ لازم نیست که دست از پا خطا بکنید، برای اینکه به نام انتظار فرج خیلی کارها کردند، خیلی حرفها زدند که همه فقط نفعی بود و گندمی بود که به برجین خود ریختند. نکتۀ آخری بنده این است که شب نیمه شعبان،یکی از شب های قدر است،و این از زمان پیامبر بوده است و هیچ ربطی به مسئلۀ مهدی و امام زمان ندارد. در روایات است که پیامبر اسلام این شب را بسیار گرامی می داشتند و شب زنده داری می کردند. یکی از دعاهای بسیار مهمی که از پیامبر نقل شده است، متعلق به همین شب است. من این دعا را، بخشی از آن را برای شما می خوانم و سخنم را به پایان می برم برای اینکه، واجد بخش ها و نکات بسیار خوبی است، اجازه بدید به همین یک تکه اش بسنده بکنم که جزء دعا است که «خدایا، کسانی را که به ما رحم نمی کنند بر ما مسلط مکن؛ وَلا تُسَلِّطْ عَلَيْنا مَنْ لا يَرْحَمُنا.» دکتر عبدالکریم سروش بخشی از سخنان در نیمه شعبان ۱۳۹۲ با موضوع «اقبال و مهدویت»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این سخنرانی هستم هرچند که بعداً با طرح رابطه‌ی بین ابن‌خلدون و اقبال لاهوری و مهدویت از این نگاه به ظاهر عبور کرده است؛ ولی مشکل آقای سروش را در بحث «تجربه‌ی نبوی» باید دنبال کرد و این‌که معتقد است پیامبر می‌پنداشته است که پیامبر است و عملاً دکتر سروش خود و پیامبر را در وادی سوبژکتیویته می‌برد به این معنا که این حال خوشی است که پیامبر داشته و ما می‌توانیم در آن تجربه با او شریک باشیم بدون اینکه لازم باشد آن حال خوش درونی، ما بإزای خارجی داشته باشد. و در این رابطه حتی با مولوی و احوالات مولوی به‌سر می‌برد. بنده عرایضی در این رابطه و نگاه سوبژکتیویته در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی» داشته‌ام. موفق باشید.

14189
متن پرسش
استاد محترم سلام علیکم: بنده چند ماهیست که با بحث های معرفت نفس آشنا شدم. اما در خود هیچ توانایی برای سیر نمی بینم چرا که بنده هنوز به حجاب های ظلمانی گرفتار هستم. مثلا می دانم که بخشی از مال و ثروت پدرم از راه حرام یا حداقل شبه دار کسب شده و من چاره ای ندارم که از این مال حرام یا شاید شبه دار استفاده کنم. اما بعضی اوقات قلبا خودم را در مسیر به سوی خدا می بینم اما عقلم این را تصدیق نمی کند و مگر نه این است که عقل باید قلب را تصدیق کند؟ استاد شما بگویید بنده چه کنم؟ در پایان از شما التماس دعا دارم
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کاری لازم نیست فعلاً انجام دهید. آرام‌آرام عقل و قلب به صحنه می‌آیند و همدیگر را تقویت می‌کنند و در مورد اموال پدرتان وظیفه ندارید که تجسس کنید و به دلِ خود «بد» راه دهید. موفق باشید

14188
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: حضرت علامه در سوره کهف آیه 65 می فرماید نعمتی که خدا به حضرت خضر (ع) داده بود نبوت بود نه ولایت با توجه به ضمیر فاعلی «نا» حال سوال این است مگر حضرت خضر (ع) ولایت نداشت با این همه کارهای اعجاب انگیز و باطنی؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم حضرت خضر ولایت هم داشتند زیرا باطنِ نبوت، ولایت است. با این‌همه این فرمایش علامه که شما نیز متوجه آن شده‌اید برای بنده حلّ نشده است زیرا جایی برای نبوت به معنای تشریع وقتی حضرت موسی«علیه‌السلام» در صحنه‌اند نمی‌ماند. موفق باشید

14187
متن پرسش
با سلام: ممنون بابت کتاب ها و فایل های صوتی شما که دریچه ای دیگر از علم و معرفت را برای ما روشن کرده است. استاد بنده یک دختر مجرد... ساله هستم. خواستگارهایی در طول این دو ماه داشتم که از نظر اعتقادی با من فاصله داشته اند به طوری که از نظر اعتقادی و مسائل دینی در چهارچوب اعتقادات ولایت و اهل بیت کمرنگ بودند و بنده بر سر مسائل ایمان و اصول و فروعیات اختلاف داشتیم. مثلا آخرین خواستگار طوری بودند که نماز و روزه می خواندند ولی خمس و ... را نداشتند. و این برای بنده سخت است که با کسی ازدواج کنم که به این مسائل پایبند نباشد و بستگان و دوستان می فرمایند که بنده خیلی سخت گیر هستم. کمی دچار تردید هستم که آیا گزینش بنده درست است و یا سختگیری است؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید. دوستان می گویند اینقدر سخت می گیرید اصلا گزینه ای که به طور کامل و معتقد وجود داشته باشد وجود ندارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدم حسابی،در جلسه‌ی خواستگاری انسان باید از زیبایی‌های زندگی صحبت کند و اگر طرف روی‌همرفته مردِ زندگی است و دینداری را برای خود پذیرفته است، دیگر نباید به مسائلی پرداخت که طرف فکر کند به خواستگاری «نکیر و منکر» آمده است!! در نظر بگیرید که فردا آن آقایی که شما را به او معرفی کرده‌اند به معرّف خواهد گفت: بابا ما را سراغ قبر فرستاده بودی یا سراغ یک خانم برای زندگی؟! همین جزء‌نگری‌هاست که ما را متهم می‌کنند که مذهبی‌ها بدسلیقه‌اند. آری! اگر طرف دین را پذیرفته است و زیبایی‌های مدیریت مقام معظم رهبری را درک می‌کند، دیگر باید از اهداف عالیه‌ی زندگی با خواستگار خود سخن بگویید و همان‌طور که بنا است زیبایی‌های ظاهری‌تان را به خواستگارتان بنمایانید، زیبایی‌های روح خود را با او در میان بگذارید. موفق باشید     

14186
متن پرسش
سلام بر شما استاد بزرگوار:مشاهده ی پوچ شدن یک فعالیت فرهنگی، آن هم به واسطه ی هدیه ی کتاب (آن گاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود)، مرا بر آن داشت که برایتان بنویسم. من یک آدم معمولی هستم. در وادی عرفان هم نیستم. اما تصمیم بر نوشتن گرفتم. استاد! این روزها برخی شاگردانتان محو تبلیغات آموزه ای گرانقدر شمان. آن هم از طریق کانال ها و گروه هایی که مفید هم هستند. اما خواستم بگویم مواظب باشیم و باشید چرا که شیطان قطعا راه ورود را بلد است. نکنه شاگردان تشنه ی شما بعد از چند سال چشم باز کنند و ببینند اشتباهی شده بود. نکند آلوده به ارتباط با نامحرم شوند؟ در ضمن آیا وجود این همه کانال و گروه ضروریه؟ نکند فعالیت های فرهنگی شان پوچ بشود؟ به خصوص در ارتباط با نامحرم. گروهی که خانم و آقا باشند درسته؟ مگر انسان های مومن اهل ورع نیستند؟ تبلیغ دین خوبه. سیر مطالعاتی هم. اما به یاد دارم در کتاب عالم انسان دینی دو جمله بسیار زیبا وجود داشت. یکی این که ممکن است انسانی سوادش کم باشد ولی عالم دینی داشته باشد و دیگری این که تنها کسی می تواند بفهمد نگاه به نامحرم یعنی چه که عالم دینی داشته باشد. این حرفا رو از عمق دلسوزی قلبم بپذیرید که نکند فعالیت های فرهنگی مان پوچ شود. تلخی این حرف ها را چشیده ام که از آن سخن می گویم. نکند حقایقی که در زبان و کتب شما جاریست و مباحث خودشناسی وسیله ای شود که از مولایمان مهدی که صد البته تنهاست غفلت ورزیده شود. کوچکی من و حرفهایم را ببخشید. لطفا این پیام را در سایت قرار ندهید و امیدوارم آن را مطالعه بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر کاملاً به‌جایی است و اگر رفقا مواظب وساوس شیطان نباشند آن عابد 6000 ساله از طریق همین فعالیت‌های فرهنگی ورود خواهد کرد به‌خصوص وقتی مرزهای محرم و نامحرم بدون احتیاط لازم، رقیق شود منتها این موضوع نباید ما را از حضور تاریخی‌مان در ارائه‌ی انقلابی آن‌چنان بزرگ در فضای مجازی غافل کند. به طوری‌که دختر حضرت امام می‌فرمودند از یک طرف حضرت امام به ما سخت می‌گرفتند در رعایت حفظ حریم محرم و نامحرم؛ و از طرف دیگر اجازه می‌دادند در مباحث مربوط به مسائل اجتماعی و انقلاب، ساعت‌ها با مردان نامحرم به بحث بنشینیم. زیرا آن نوع ظهور، حضور در تاریخی است بس بلند و انسان‌ساز و جمع این دو همان عبور از صراطی است که «از مو بایک‌تر و از شمشیر تیزتر» است. موفق باشید.

14185
متن پرسش
سلام عليكم: احتراما موضوعي را با حضرتعالي در ميان مي گذارم و تقاضا دارم تأملات و نكات مد نظر شما را در اين زمينه دريافت كنم. با توجه به اينكه موضوع اقتصاد مقاومتي، امري مربوط به عصر حاضر است كه توسط مقام معظم رهبري در بيانات مختلف چند سالي است مطرح شده و مورد پيگيري جدي ايشان قرار گرفته است، چگونه مي توان چنين موضوعي را چه در باب مباني و چه در باب راهكارها، از منظر نهج البلاغه و سخنان اميرالمومنين عليه السلام بررسي كرد؟ و اگر حضرتعالي در زمينه اقتصاد اسلامي و مباحث مرتبط با اقتصاد مقاومتي مد نظر آقا نظري داريد ممنون ميشوم اگر از ديدگاه شما هم در اين زمينه مطلع شوم، تا ان شاء الله اين موضوع همراه با مطالعات و تحقيقات ديگر كمكي به رساله دكتري بنده در رشته علوم قرآن و حديث نمايد. متشكرم هميشه دعاگوي شما و آرزومند توفيق روزافزون براي شما در مسير تعالي فكر ديني هستم و نيز محتاج دعاي خير شما
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: اقتصاد مقاومتی یک روح دارد و یک جسم. آن‌چه حیات اقتصادی ما را شکل می‌دهد روح آن است. بدین معنا که با نظر به کمّیّت‌های عالَم، کیفیت‌های عالم را به تاریخ برمی‌گرداند و مناسبات بشری را به معنا می‌کشاند و از این جهت، اقتصاد مقاومتی مقابل اقتصاد کمّیت‌گرایِ فرهنگِ مدرن است. به عنوان نمونه در پیاده‌روی‌های چند سال اخیر در اربعین، ملاحظه می‌کنید هرچه قدر تعداد نفرات زوّار بیشتر می‌شود، امکانات پذیرایی از زوّار نه به همان اندازه، بلکه بیشتر است. کمّیت اضافه‌شده، امکانات به صحنه می‌آید زیرا پدیده‌ای ماوراء روح کمیّت‌گرایِ دنیای مدرن در آن صحنه در جریان است و این حالت را نیز ما در دفاع مقدس خود به‌خوبی تجربه کردیم. عمده در اقتصاد مقاومتی، رویکردِ مردمی آن است و نجات‌دادن یقه‌ی مردم از اراده‌ی معطوف به قدرت که ساختار دولت‌ها را تشکیل می‌دهد، به اراده‌ی معطوف به حق و این روح هنوز به تاریخ ما برنگشته است و لذا است که در متن همان اقتصادِ کمّیت‌گرا می‌خواهند جواب مفاد مترقی مقام معظم رهبری را در رابطه با اقتصاد مقاومتی را دهند و این یک بن‌بست است که باید از آن خارج شد. موفق باشید.

14184
متن پرسش
با سلام استاد عزیز: در پاسخ 14130 در این سئوال چند پیش فرض در ذهن دارم که نمی توانم جواب شما را بپذیرم لطفا راهنمایی کنید.پیش فرض های من اینگونه اند: همه اتفاقات عالم به اراده ی خداوند است حتی شنیده ها پس اتفاقی نیست از بین این همه ذکر و دعا مورد های خاصی را قلب توجه می کند. انجام عمل در زمان طولانی چهل روز توفیق می خواهد و این از جانب خداست. روایت از قول معصوم یا تاکیید عالمان مورد تاکید موجب می شود من امید صد در صد به نتیجه داشته باشم حال دلیل می آورند این ذکر درست انجام نشد من در جواب فقط یک جمله می گویم چرا ابتدای بیان ذکر نگفتید؟ اگر خداوند قرار نیست در انتهای این دوره زمانی که بیان شده است نتیجه خاص را نبینیم چرا در اتمام اینگونه بیان، ذکر نمی شود اگر به مصلحت بود؟ اگر قرار است برای نمک غذا دعا کنیم اما غذا را بدون نمک بخوریم خوب چه کاریه بی دعا غذا را می خوریم اگر خداوند تقدیر کرده بود که غذا نمک داره و اگر نه غذا نمک نداره، اگر قرار اجابت نشه چرا سفارش به دعا شده؟ خداوند فوق تقدیر است پس اگر اراده کنند تغییر می کنه، پس چرا نباید باور کنم که حالا توفیق یافتم حالا باید مهیا اجابت دعا باشم؟ با این باورها من دعا کردم دل شب بیدار شدم. اما نشده و من دنبال چرا هستم. چون باورم دارم از دست می دم چون نمی خواهم باور تمام این مدت پای منبر فریب خوردم دارم مقاومت می کنم اما وقتی جوابی برای چرای من نیست شکست می خورم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان نمونه در قرآن داریم: «لعلکم تتقون» یا «لعلکم تهتدون» بدین معنا که اگر روزه‌ی ماه رمضان را درست انجام دهید «لعلکم تتقون» شاید که به تقوای برسید و یا اگر از وَحی الهی پیروی کنید «لعلکم تهتدون» شاید که هدایت شوید. این‌که می‌فرماید شاید متقی و شاید هدایت شوید، به جهت آن است که در کنار این اعمال باید زمینه‌های لازم نیز فراهم باشد تا نتیجه حاصل شود و از طرفی بنا نشد ما برای خدا تکلیف معین کنیم و او در خدمت ما باشد! بنا شد که او شرایطی را برای بندگی ما به ما لطف کند و ما در متن چنان شرایطی، بندگی خود را نشان دهیم. موفق باشید.

14183
متن پرسش
سلام استاد: با توجه به پاسخی که شما به بنده فرمودید (که ادبیات و بدایه) را بخوانم تا بیشتر احساس آمادگی کنم، بنده تصمیم گرفتم اول بدایه را با شرح آقای صمدی با عمق بخوانم. ادبیات عرب را هم قوی کنم و یک دوره از کتب اول شما داشته باشم. حال سوال داشتم که: رساله الولایه را هم بخوانم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تصمیم خوبی گرفته‌اید. در مورد «رسالة الولایه» به یک‌بار خواندن و مباحث شرح آن را دنبال‌کردن قانع نشوید. فعلاً سعی کنید با دقت تمام مطالب آن را بگیرید، ولی در سال‌های آتی باز به آن رجوع فرمایید. موفق باشید

14181
متن پرسش
سلام استاد: دانشجوی رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان (تربیت معلم سابق) شهید باهنر اصفهان هستم. از شهرستان مبارکه و هر روز مسیر دانشگاه تا مبارکه را می روم و می آیم و حدودا 2 ساعت در راه هستم و در طول هفته از شنبه تا سه شنبه کلاس دارم و متاسفانه نمی توانم در کلاس های شما شرکت کنم. همان طور که می بینید اوقات فراغت زیادی دارم که دارد به بطالت می گذرد لذا از شما خواهشمندم برنامه ای مناسب به اینجانب پیشنهاد کنید تا از این سردرگمی در بیایم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا در مسیر رفت و آمد کتاب مطالعه نمی‌کنید؟ یا صوتی را گوش نمی‌دهید؟ پیشنهاد بنده آن است که یک قرآن جیبی داشته باشید و صوت شرح سوره‌ی احزاب را از سایت دانلود کنید و گوش دهید. و از نگاه کردن به متن قرآن نیز غفلت نفرمایید. موفق باشید

14180
متن پرسش
با عرض سلام: در رابطه با سوال و جواب های مربوط به خواب روزانه روایات معصومین علیهم السلام را که تاکید بر کم خوابیدن دارند چه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همان معنایی است که در جواب سؤال شماره‌ی 14174 عرض شد. موفق باشید

14179
متن پرسش
سلام علیکم: آقای طاهرزاده در جواب آن کاربری که گفتید که طلبه همه کارش خلوت با خداست لطفا کمی مطلب را روشن کنید چون عموما طلبه هایی را می شناسم که در فضای سلوکی و کمالی خودشان قدم بر نمی دارند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طلبه یعنی کسی که با خدا معامله کرده است که تماماً زندگی خود را در تفقه در دین بگذراند و آن‌چه را که خدا برای بشریت تشریع فرموده است به انسان‌ها برساند و خدا هم امورات او را متکفّل شود. از این جهت تمام فکر و ذکر یک طلبه، تعمقِ عقلی و قلبی در دین خداست. موفق باشید

14178
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: سوال: با توجه به مطالب ارائه شده در خصوص حرکت جوهری در کتاب از برهان تا عرفان: از آنجایی که می دانیم ارواح و نفوس ما پس از مرگ نیز رشد و یا حتی نزول مرتبه دارند (با توجه به اعمال ما تاخر) چگونه می توان این حرکت را با حرکت جوهری توجیه کرد؟ مگر حرکت جوهری فقط مربوط به مادیات نیست؟! پس دریافت فیض پس از مرگ چگونه است؟ استاد فرموده بودند که در مجردات فیض الهی به صورت بقا است، پس یعنی ارواح و نفوس بعد از مرگ رشد وجودی ندارند؟ ممنون میشم پاسخ بدید یا منبع مناسب معرفی کنید. یا علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در شرح صوتی بحث «حرکت جوهری» مطرح شده، در برزخ و قیامت دیگر حرکت به معنای تبدیل قوه به فعل نیست، بلکه در آن‌جا رفع حجاب هست و لذا در همین رابطه در روایات داریم: «الیوم یوم العمل و غداً یوم الحساب». موفق باشید

14177
متن پرسش
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد عزیز: بنده به فلسفه علاقه زیادی دارم اما قادر به تحصیل در دانشگاه نیستم. فقط در حد فلسفه پیش دانشگاهی بلدم. لطفا در مطالعه فلسفه راهنمایی کنید. ممنون میشم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی روی سایت در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید

14175
متن پرسش
سلام علیکم: معنای دقیق رئوف چیست؟ چه رفتاری خودمان داشته باشیم رئوف حساب می شویم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان معنی عرفی «رئوف» باید مدّ نظر باشد بدین معنا که در برخورد با دیگران بنا را بر مهربانی با آن‌ها بگذاریم و بر موضوعات فرعی، قفل نکنیم تا کار منجر به سخت‌گیری شود. موفق باشید

14174
متن پرسش
سلام و ارادت: استاد گرانقدر طلبه هستم در هر شبانه روز چند ساعت بخوابم صحیح است؟ در هر هفته چه میزان برای خلوت با خدا باید گذاشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علامه‌ی طباطبایی فرموده‌اند خوابیدن در یک‌سوم و یا یک‌چهارم از 24 ساعت، منطقی است و شما به حال خودتان نگاه کنید 2- طلبه همه کارش، خلوت با خدا است. موفق باشید

14171
متن پرسش
سلام: 1. استاد گریه در نماز حکمش چیست؟ بد است خوب است؟ چرا گریه میاید در نماز؟ 2. آیت الله بهجت در مورد درمان ریا قریب به این مضمون فرمودند: اگر ریا کند در محضر گدا و پادشاه. ریا کند برای پادشاه. منظور چیست؟ در سایت ایشان نوشته بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در محضر حق برای انسان حجاب‌ها مرتفع و گشایشی حاصل شود و انواری از حقیقت بر قلب تجلی کند در مقابل آن گشایش، اشک جاری می‌شود تا اتصال برقرار گردد. ریا در مقابل حضرت حق یعنی برای جلب نظر حضرت پروردگار، اظهار دینداری‌کردن و چنین توصیه‌ای توصیه‌ی خوبی است. موفق باشید

نمایش چاپی