باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث کوتاهیهای ما در حفظ دین و حفظ حقوق اولیای الهی و گرفتارِ کفارهی آن شدن؛ یک بحث است، و بحث به صلیبرفتن حضرت مسیح «علیهالسلام» به گمان مسیحیان به جهت گناه اولیهی آدم؛ بحث دیگری است. بحث دوم است که عجیب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال ظهور نفس ناطقه در اعمال و گفتار، در محدودهی عالَم ماده به میان میآید هرچند حضورش وسیعتر از آن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر کسی قصد فساد داشته باشد و سعیاش آن باشد در صدای خود به اصطلاح عشوه بیاید، حکمش فرق میکند. ولی اگر کسی صرفاً صدای خوبی دارد، آیا ما به جهت فسقِ طرف میتوانیم بگوییم آن صدا بد است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در وَجهِ تکوینی عالم، قضیه از آن قرار است که فرمودند و در شرح آن جمله باید عرض شود که شعورِ فهمِ تعیّن ولایت الهی در همهی موجودات نبوده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر دروس رسمی آموزش و پرورش به حاشیه نرود، کار خوبی است، بعضا هم نتیجه دادهاست و بعضا نیز حالت افراطی پیدا کردهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید عنایت داشته باشید که موضوع مراقبه و توجه به حضور حضرت ربّ العالمین به همان معنایی است که انسان به طور کلّی متذکر موضوع باشد، نه آنکه بخواهد در جزء جزء مسائل متوجهی آن امر شود و از کار و بار خود باز بماند. مثل آنکه شما تصمیم بگیرید به خانهی دوستتان بروید و در حین رفتن ممکن است دهها فکر و کار دیگر انجام دهید، ولی این افکار و کارها، کلیّتِ توجه به رفتن به خانهی دوستتان را از شما نمیگیرد در حدّی که مثلاً به جای دیگری بروید. مراقبه یعنی همواره در فضای نظرِ خداوند به خود، اعمال روزمرّهی خود را انجام دهیم. در این مورد بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحثِ پدیدارشناسی که بحمداللّه امروزه به رشد خوبی رسیده است، بحث میشود که باید مجال داد تا پدیده، خود را با همهی هویتش از جمله روحِ تاریخیاش بنمایاند. آیا میتوان در نظر به انقلاب اسلامی روح دینی آن را نادیده گرفت و مدعی شد به عنوان یک استاد تاریخ پدیده را شناختهایم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به بودنی گستردهتر از دنیا و آخرت باید نظر کرد. بحث «حضور اربعینی و اصیلترین بودن» که بر روی بنر سایت هست میتواند متذکر این امر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان چیزی جز «وجود» نیست ولی نسبت به وجود مطلق در مرتبهی نازله است ولی «عینالوجود» به معنایِ حقیقی آن در مرتبهی مطلقِ وجود میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این شرایط همینطور خوب است که در آن قرار گرفتهاید، ولی به مرور سعی کنید روحِ تاریخی سخنانِ مقاتل را بیابید که در جای خود، نوعی حضوری متعالی است در آن حدّ که انسان احساس میکند در کنار حضرت سیدالشهداء «علیهالسلام» و در پرتو شخصیت آن حضرت تنفس میکند. چیز عجیبی است گزارشی که مقاتل بهخصوص «لُهوف» سید بن طاووس به میان آورده است موجب میشود که دوگانگی بین ما و واقعه یعنی اینکه به عنوان یک ناظر به صحنه بنگریم؛ از میان میرود و حقیقت، با انسان یگانه میگردد و کربلا چشیده میشود به جای آنکه شنیده شود.
در موضوع دوم فکر میکنم بد نیست با کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچیها» نسبت به رخداد کربلا، به کربلا فکر کنید. قضیهی کربلا فوق حرفهایی است که بتوان با الفاظ از آن گزارش داد، بیشتر، اشارت است به چیزی که انسانها در جان خود از آن بیگانه نیستند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن سوال در این بود که خطر مشغول کردن مخاطبان آن برنامه به اموری که افق فکری آنها را باز نمیکند چرا باید باشد تا با روبرو شدن با موضوعاتی که نیاز به اندیشه و بصیرت دارد آنها در نمانند و از طرفی انتقاد به یک برنامه با تکفیر فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه کرده باشید عرایض بنده تنها نظر به داناکردنِ مخاطب ندارد، بلکه سعی میکند زندگی او را معنا ببخشد، حال چقدر موفق است، خدا باید کمک کند و این برعکسِ بعضی از نوشتههاست که در صرف دانایی مخاطب متوقفاند. تذکر مقام معظم رهبری آن بود که اندیشه باید معطوف به عمل باشد. که البته نمونهی کامل آن خود قرآن است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح صوتی آن بسیار ضعیف است. میتوانید برای استفاده از آن با جناب آقای حاجآقا نظری به شمارهی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
یا مهدی ادرکنی: سلام علیکم. خدا بر توفیقاتتان بیفزاید ان شاءالله. استاد من سالهاست توفیق بهره گیری از مطالب حضرتعالی رو دارم بحمدالله. استاد، شوهر من شخص مومنی است نمازهاشونو با حال و شوق می خوانند قرآن رو دوست دارند و تلاوت می کنند و... اما در مواردی حق من رعایت نمیشه، چون ایشون هم نظرات حضرتعالی رو قبول دارند گفتیم به شما مراجعه کنیم. استاد عزیز، ما در خانه مان را که باز کنیم مسجد است، یعنی رو بروی خانه ما مسجد است و نماز جماعت هم برگزار می شود، همسر من که از صبح تا شب سر کار است و من چشم براه آمدنشان هستم، میگویند الا و لابد من باید بروم مسجد محله مادرم اینا، نماز بخوانم، چون از کودکی در آنجا خاطره دارم و....، محله زندگی ما منطقه ۴ است محله مادرشون منطقه ۱۵، فلذا از سر کار بدون این که بیان خونه_ معمولا_ میروند مسجد محله شون، ۳ ساعتی طول می کشد حدود ساعت ۱۰ شب میان خونه، آن موقعی که می آیند باید برنامه کاری فرداشون رو هماهنگ کنند و معمولا با من حرف نمیزنن. من از شدت کمبود محبت مانده ام چکار کنم. ببینید من هم به فضل خدا اهل دین و دیانتم، عاشق اهل بیتم، اما هر زنی نیازمند محبت شوهرش است این حس را خدا در نهادش گذاشته، ایشون به این موضوع دقت ندارند. تفریح ما هم فقط خانه مادرشان است که مرا میگذارند آنجا و میروند مسجد، و من باز هم تنها هستم، در مسجد هم فقط نماز نمی خوانند که، می روند بلندگو رو میگیرند یاسین، دعا کمیل و....وقتی سوار ماشین می شویم برویم خانه مادرشان چون در خانه فرصت حرف زدن نیست تا می آیم حرف بزنم بهم تشر میزنن که سوار ماشین شدیم باید قرآن بخوانی، شروع می کنن چهار قل، قدر ، کوثر و.....تا بیام حرف بزنم قرآن تمام شده رسیدیم، استاد من بهشون میگم پیغمبر صلوات الله میفرمایند ساعتی نزد همسرت بنشینی از اعتکاف در مسجد من بهتره و... زیر بار نمیرن. به هرکس میخواد ازدواج کنه میگم با یک آدم معمولی که دین معمولی داره ولی هوای زن رو داره و مسئولیت پذیره و به زنش محبت میکنه ازدواج کنید و با این مومنای این مدلی ازدواج نکنین. همیشه یاد مثال امام صادق علیه السلام می افتم و اون فرد تازه مسلمان مسیحی. استاد یعنی کار ایشون درسته؟ توقع من که میگم برو مسجد کوچه خودمون، که اتفاقا جوانها هم می آیند و می شود کار فرهنگی هم کرد، به جای مسجد محله خودشان که فقط چند پیرمرد و پیرزن می آیند، اشتباه است؟ استاد شوهر من اهل کار خیر هم هست، بنده هم قبل از ازدواج اهل کار خیر بودم اما حالا اسم کار خیر میاد چهارستون بدنم میلرزه، همسر من بخش عمده همون یه کم وقتش که میمونه رو میره دنبال کار خیر: برای فامیل و دوست و آشنا و غریبه و... میرن مرغ قربونی می کنن و بعد دونه دونه توزیع میکنن بین فقرا. کلی لباس و... از اقصا نقاط جمع و توزیع می کنن، سبد غذایی درست میکنن بین فقرا توزیع می کنن، و هزار جور کار دیگه... که معمولا هر روز انجام میدن و وقتی برای من نمیذارن. حالا اگر من بگم یه چیزی برای خونه بگیر معمولا چندین روز طول میدن که یا خودم باید برم بیرون بخرم یا با دعوا و تشر بخرن. حالا مثلا بگم پیاز بگیر میره تعمدا بدترین پیاز رو که جوانه زده و ریز و بیخوده میخره بعد که میگم آخه یک مقدار چیز بهتر بخر شروع به نفرین میکنه که خدا نعمت رو ازش بگیر و... تو قدر نعمت الهی رو نمی دونی و... حال آنکه برای دیگران که میخواد بخره چیزهای خوب میخره، استاد آیا اسلام این رو میگه؟ من خودم شاغلم، به راحتی هم میتونم دست ایشون رو از همه چیز قطع کنم و خودم رئیس خانه شوم اما شرع و اخلاق بهم این اجازه رو نمیده که همسرم رو از ریاست ساقط کنم حال آنکه ایشون اجازه تماشای تلویزیون رو نمیدن، آشپزخانه رو گرفته دستش، اگر خلاف میلش رفتار بشه بداخلاقی می کنه و... خلاصه من علیرغم میل باطنیم مجبور میشم داد بکشم تا دست برداره، خب چرا یک مرد مومن باید زنشو به اینجا برسونه؟ همیشه بهش میگم هرکسی جای من بود از دین و دیانت زده می شد. نه دلخوشی نه تفریح، شما فکر می کنید منظور من از تفریح رستوران و شهربازیه؟ من شخصا به اینجور جاها علقه و علاقه ندارم، من دلم میخواد یه جمعه غذا درست کنم بریم زیارت شهید حججی رحمت الله علیه، بیرون چای و غذامون رو بخوریم و بیاییم. بریم گلستان شهدا، باغ رضوان سر مزار پدرم. اما ایشون فقط فقرا. فقط مسجد. تازه معتقدند عقد موقت ثواب دارد! در حالیکه اینطور نیست و ثواب ندارد حتی رهبری هم فرمودند، بعد به دوستانشون که میگن همسرانشون سرد هستند و... از بین خانمهای فقیر یک مورد صیغه ای معرفی میکنن، و من بهشون میگم این راهش نیست و اون آقا باید همسرش رو درمان کنه و الان راههای نوین و سنتی فراوانی هست، به جای اینکه بنیاد خانواده بپاشه، چون روح زمانه ما اینه که چون خانمها غالبا و اکثر خانمهای مذهبی سعی میکنن حق همسر رو ادا کنن، نمی پذیرن که شوهرشون دنبال این برنامه ها باشه، فلذا خانواده میپاشه... در مجموع البته من نمیگم همسرم هیچ خوبی ندارن، اینطور نیست،خوبیهایی هم دارند، اما کلیت شخصیت ایشان و خیلی از آقایان متشرع با همسرشون، نوعی دگم بودن و احساس عقل کل بودن است، در حالی که زنانی که در دامان انقلاب اسلامی رشد کرده و بالنده شده اند، هیچ چيز از یک مرد کامل کم ندارند، اما برخی از مردان مذهبی به همسرشان به چشم کنیز نگاه می کنند، این باعث سرخوردگی شدید این بانوان میشه، استاد تصور و خواست همیشگی من از همسر مومن، کسی در افق سیره شهدا بود اما... استاد جان، تو رو خدا یه کم این مومنها رو نصیحت کنید، شاید به حرف شما گوش بدن، من میگم اگر ندیدید اون دنیا همین مرد خوش اخلاق و خوش خونه ها، که نصف شما هم دوندگی نکردن، ولی با خانوادشون خوبن، درجاتشون از شماها بالاتر نبود. استاد حق و حقوق زن چیه در زندگی؟ آیا این دین عمرگونه درسته؟ سپاس از لطف شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همینطور که تشخیص دادهاید این افراد بعضاً میدان عمل را و گشودگی نسبت به آنجایی که باید گشوده باشند را، فراموش میکنند. مسلّماً در تنهاییِ ابدیشان از این نوع خلأهایی که در این دنیا پر نکردهاند اذیت میشوند. انسان عاقل انسانی است که متوجه شود وظایف او در این صحنه و این زمان و این شرایط چیست. آقای قرائتی میفرمودند میهمان پدر شهیدی بودیم و برای تجدید وضو مجبور شدم پلههای زیادی را پایین بروم. همینکه وضو گرفتم دیدم پدر پیر آن شهید حولهای را جهت خشکاندن دست و صورتم تقدیم کرد. به او گفتم مستحب است آب وضو را خشک نکنیم. و او گفت همان خدایی که گفته است آب وضو را خشک نکنید، نگفته است دست ردّ به عطایی که پدر شهیدی اینهمه پله را طی کرده و آورده است، نزنید؟!
قصه ما مذهبیها همینطور است. یکجایی را در نظر میگیریم و جاهایی را در نظر نمیگیریم. خوشا به حال مؤمنینی که با گشودگی خود همه جوانب را در نظر میگیرند و به وسعت انسانی خود نسبت به همه انسانها فکر میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن دو روایت دو نوع تذکر مطرح است تا انسانها خودشان به دنیاداری خود دامن نزنند. زیرا جهت اصلی جان انسانها که قرب الهی است در آن صورت تقلیل مییابد. ولی اگر خود به خود زندگی طوری بود که آن نوع سختیها را نداشت و یا بدون آنکه انسان ثروتاندوزی پیشه کند امکاناتی برایش پیش آمد، موضوع فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد میشود سری به کتاب «آشتی با خدا از طریق آشتی با خود راستین» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر بحث «اول ما خلق الله» باشد مقام پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» از هر آنچه نامِ خلق بر آن گذاشته شود، افضل است. ولی بحث تجلیات نوری مثل اسمای الهی، امر دیگری است و شاید بتوان ملائکهی عالین را از جنس تجلیات نوری دانست. حضرت امام در کتاب «مصباح الهدایه» نکات ظریفی دارند که میتوان به آن نکات فکر کرد.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» شده است. ظرایف دقیقی در این رابطه مطرح است از آن جهت که حقیقت آدم به اعتبار «علّم آدم الاسماء کلها» جهان دیگری است و این بدان معنی نیست که وجه حضوری او در دنیا نادیده گرفته شود، بلکه تأکید در جهانهای دیگری است که در سورهی اعراف نیز تا حدّی بدان پرداخته شد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده مقاومت در مسیری است که شروع شده است. نظری به جلسهی ۸ سورهی «فتح» بیندازید، خوب است. مطلب روی بنر سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً در مواردی روحیهها با همدیگر متفاوت است و در اختیار انسانها نیست. ولی در کسب تقوا، هرکس باید خودش تلاش کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با ورود از طریق معارف صدرایی آن متون اجازه به تحرکات قوهی واهمه نمیدهند تا شیاطین جرأت چنین حضورهایی را داشته باشند. در این رابطه خوب است کتاب «سفینة الصادقین» مرحوم سید حسین یعقوبی قائنی مطالعه شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با رابطهی صادقانه با خدا و اولیای معصوم «علیهمالسلام» إنشاءالله نظر لطف خداوند بر انسان محقق میشود. حال اوست که تصمیم بگیرد چگونه ما را بخرد. ۲. دو نگاه در میان است و هرکدام را خداوند به شکلی جلو میبرد. شهید حججی را برای آنکه حجّت شهدا شود و رهبر معظم انقلاب را برای آنکه راه توحیدیِ بشر امروز را با نور شخصیت خود بنمایاند تا انسانها در مسیر توحید جلو بروند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره تا آنجا که ممکن است انسان باید سعهی صدر خود را رشد دهد تا بهرهی بیشتری از بودنِ خود ببرد. ۲. بنا به فرمایش آیت الله حسنزاده: «بُوَد مرد تمامی آنکه از تنها نشد تنها/ به تنهایی بُود تنها و با تنها بُود تنها». آری! باید دست در کار و دل با یار باشد، نه آنکه با فرار از کار و فرار از اجتماع بخواهیم با یار باشیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا آیه را محدود به جهاد و نماز بکنیم؟! چرا میفرمایید شهدا در قید حیات نیستند؟! در حالیکه قرآن میفرماید: «بل احیاء» و از آن مهمتر میفرماید: «فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (آلعمران/ ۱۷۰). موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن درستی است. بحث در چگونگی آن است تا گرفتار پیشنهادهای انتزاعی نشویم. هنر آقای دکتر داوری در اینجا است که با واقعیتها در بستر تاریخیِ آنها روبهرو میشود و همواره متوجهی امکانات تاریخی ما میباشد. موفق باشید