باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده از آن جهت که کربلا خاص بود و همه در آن صحنه به شهادتی که برای آنها مسلّم بود، آن سخن را عرض کردم که عدهای صرفاً مبارزه می کنند تا در همان مبارزه به شهادت خود برسند و با اینهمه اصراری بر عرض خود ندارم، متذکر اهمیت آن صحنه میباشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مداومت بر اذکار خاص موجب تحقق طیّ الأرض بشود، ولی این نوع بهدستآوردنها خیری به همراه ندارد مگر آنکه انسان وظیفهی خود را در راستای بندگی داشته باشد بدون طلب چنین کراماتی، حال اگر خدا چنین کراماتی را به انسان داد، آن جنبهی دیگر دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً حرف بنده هم بر روی آیاتی است که اهلالبیت«علیهمالسلام» را معصوم میداند و در قرآنی که هدایت بزرگ خداوند است برای کلّ بشر، چشمها را متوجهی عصمت اهلالبیت«علیهمالسلام» کرده تا انسانها در زندگی زمینی خود گمراه نشوند و شیعیان با هوشیاری خاص خود متوجه این قاعده شدهاند، وگرنه اگر دعوای دو گروه از قوم عرب بود و راهی برای امروز ما در آن باز نمیشد چه اصراری بود که ما بر روی آن تا این اندازه متمرکز شویم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ورود در مسیری که رهبری انقلاب جلوی ما گذاشتهاند، ورود در مسیری است که ضرر و زیان در آن نیست. رهبری انقلاب هیچوقت تیم مذاکرهکننده را تضعیف نکردند و عموماً آنها را تأیید مینمودند. آنهایی که بین تیم مذاکرهکننده و توافق انجامشده خلط کردند و نقصهای توافق را به جای آنکه به حیلهگریهای آمریکا نسبت دهند، پای تیم مذاکرهکنندگان گذاشتند از رهنمودهای مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» غفلت کردند، وگرنه هنوز هم توافق به تعبیر رهبری ضعفهایی دارد که باید رفع شود. در مورد دستدادن با اوباما؛ مسلّم کار بدی صورت گرفته است، منتها مقام معظم رهبری قول آقای ظریف را که آن را یک اتفاق مطرح کردند، حمل بر صحت نمودند و از آن گذشتند زیرا این غیر از آن است که آقای روحانی در گفتگوی تلفنی با اوباما انجام داد که رهبری آن را کار «بیجایی» معرفی کردند. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. گفت «تو مگو ما را به آن شه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست» ما به حکم وظیفه باید عمل کنیم و به امید رحمت الهی کار را ادامه دهیم؛ عمده صبر و استقامت در رعایت واجب و حرام و تکالیف الهی است که مس وجود انسان را پس از مدتی به کیمیا تبدیل میکند. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. در مسیر سلوک نباید به احوالات خوش معنوی بسنده کرد و از مراتب بالاتر خود را محروم نمود. دل خوش شدن به حالات معنوی انسان را از رسیدن به شهود حقایق محروم میکند. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ حضرت امام بنا دارند که ما را از خود آزاد کنند و به خدا برسانند و این غیر آن است که بخواهیم برای خود بهشت و ریحان داشتهباشیم؛ آن هم بد نیست ولی این سلوک، آن سلوک نیست. باید به عزم خود نگاه کنید که آیا برای لذات نفس عبادت میکنید تا آن دنیا از آن لذات بهرهمند شوید یا ما وراء اینها خود انس با خدا برای شما مطلوب است. 2ـ البته برای مردم معمولی نباید با زبان فلسفه و عرفان حرف زد ولی اگر کسی به مبانی فلسفی و عرفانی آگاهی داشتهباشد، بر آن مبنا سخنهای دقیق و متینی را با مردم در میان میگذارد که نمونهی آن را در حضرت امام ملاحظه کردید. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. 1ـ وقتی آرزوهای بلند دنیایی را اصل نگیریم و کینه و پر حرفی را در میدان ذهن و فکر خود جای ندهیم، بین عمل و عقیده نزدیکی حاصل میشود. 2ـ در این مورد عرایض مفصّلی در شرح کتاب «آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ میشود» شدهاست، خوب است که با حوصله شرح صوتی آن کتاب را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. توصیهی حضرت، یک نوع وفاداری به دوست را نشان میدهد؛ البته نه به معنای آن که انسان حرکات باطل دوست خود را تأیید کند. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. نگاه توحیدی این بزرگان، نگاه کلامی نیست مثل همان سخنانی که امیرالمومنین در تبیین توحید در نهجالبلاغه متذکر میشوند. تفسیر سوره حمد امام و رساله توحیدی علامه طباطبایی نکات خوبی در این مورد دارد. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. اولا در اعتقاد به جسمانی بودن معاد، همهی شیعیان متّفق هستند؛ میماند که آیا آن جسم، جنس ماده دارد یا جنس عالم برزخ و قیامت؟ مرحوم علامه مجلسی معتقد به جسم مادی هستند ولی امثال حضرت امام و علامه طباطبایی و ملاصدرا معتقد به معاد جسمانی ولی با جنس برزخی و قیامتی میباشند. موفق باشید
با سلام: این مطلب را جدیدا از استاد خسرو پناه دیدم نظر شما چیست؟ شهید آوینی در نقد غرب بیشتر تحت تاثیر کدام متفکر بود آیا تحت تاثیر «احمد فردید» بود؟ شهید آوینی در تفکرات خویش از شخصیتهای متفاوتی متأثر بود ولی من بر این باور نیستم که شهید آوینی کاملا تحت تأثیر مرحوم فردید بوده است. شهید آوینی حتی یک بار حاضر نشد از نزدیک مرحوم فردید را ملاقات کند و نیز علاقه نداشت او را فردیدی معرفی کنند. فردیدی جلوهدادن شهید آوینی ظلم به اوست بنیاد فردید و شاگردان مرحوم فردید شهید آوینی را به خودشان نسبت میدهند به نظرم این نسبت، نسبت ناروایی است و جفا به شهید آوینی است چون آوینی حتی با اینکه فردید او را میشناخت و میتوانست با او دیدار داشته باشد حاضر به دیدار با فردید نشد. البته از اندیشههای مرحوم فردید متأثر شده است، اما از شخصیتهای دیگر به خصوص در مبادی فلسفی از شهید مطهری تأثیر بیشتری پذیرفته است. مرحوم فردید به شدت غربستیز بود به این معنی که غرب را به صورت یکپارچه نقد میکرد البته در این نقد از هایدگر استفاده میکرد که البته خود این عمل پارادوکس است که چگونه با هایدگری که زاییده تمدن غرب است میخواست کل غرب را نقد کند! ما باطل محض در عالم نداریم کسی میگوید غرب باطل محض است سخن نادرستی است به هر حال غرب گزارههای حق و باطل دارد اصلاً مکاتب متفاوت و متناقصی در غرب وجود دارد. شما اگر بگویید غرب به کل باطل است دچار اجتماع نقضین شدهاید به هر حال مکتب اگزیستانسیالیست با مکتب کاپیتالیست یک فرق اساسی دارند. کسانی که چنین دیدگاهی دارند غرب را نشناختند و اطلاعات آنان نسبت به غرب و فلسفه اسلامی ضعیف است و در این زمینه اطلاعات عمیقی ندارند اظهارنظرهایی میکنند به خاطر اینکه این اظهارنظرها ژورنالیستی است تأثیرات مخرب دارد.
باسمه تعالی. سلام علیکم. مسلّم مرحوم شهید آوینی فرزند امام و انقلاب اسلامی است ولی از آن جهت که انقلاب اسلامی تمدّنی مقابل تمدّن غرب است و زبان هایدگر و مرحوم فردید در راستای نقد غرب زبانی رسا و دقیق است، آوینی از این زبان و آن تفکّر استفادهی خوبی کردهاست و از این جهت تقابلی با مرحوم فردید نداشتهاست نه آنکه سعی میکردهاست با او ملاقاتی نداشتهباشد. نگاه هایدگر و فردید در مورد غرب این است که غرب تماما یک فکر و یک فرهنگ است و جدا کردن غرب به خوبی و بدی از نظر آقایان یک نگاه انتزاعی است که با واقعیت غرب نمیخواند. البته این غیر از آن است که ما امروز وظیفه داریم غرب را بر اساس شرایط خود گزینش کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی. سلام علیکم. در عین این که نماز شب به خودی خود یک نوع مناجات است، خواندن قرآن و خواندن یکی از مناجاتهای خمسه عشر و مناجات شعبانیه برکتهای خاص خود را دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه فرمایش شما نشدم. ملاصدرا در جلد 9 اسفار، صفحهی 346 به استقبال سخن محیالدین رفته و معتقد میشود عذاب، دائمی نمیباشد و معتقد است از آنجایی که قرآن میفرماید: «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ» (اعراف/179) به یقین عدهی زیادی را برای جهنم آفریدیم. پس ذات عدهای برای جهنم است و از این جهت که ذات آنها با جهنم مناسبت دارد نباید جهنم برای آنها آزاردهنده باشد و به همین جهت از درخت زقّوم با ولع میخورند. البته ملاصدرا در کتاب «عرشیه» که از آخرین آثار اوست از عقیدهی قبلی برمیگردد و معتقد میشود دار جهنم دار آلام و رنجِ ابدی است. در کتاب «عرشیه» این طور شروع میکند: صاحب فتوحات مکیه، ابن عربی، در این باب امعان نظر کرد و در آن کتاب، بحث فراوان نمود و در فصوص گفت: اما دوزخیان، فرجام کار آنها به سوی نعمت است؛ زیرا صورت آتش برای دوزخیان پس از سپری شدن مدت عقوبت، سرد و سلامت میشود. «و اما انا و الّذي لاح لى بما انا مشتغل به من الرياضات العلميّة و العمليّة ان دار الجحيم، ليست بدار النعيم و انما هى موضع الألم و المحن و فيها العذاب الدائم، لكن آلامها متفننة متجددة على الاستمرار بلا انقطاع و الجلود فيها متبدلة.» امّا من، آنچه که برایم با اشتغال به ریاضتهای علمی و عملی، ظاهر و آشکار شده، این است که دوزخ و سرای جحیم جای نعمت نیست بلکه جای درد و رنج است و در آن، عذاب دائم و همیشگی وجود دارد امّا رنجها و دردهایش گوناگون و نو به نو و در عین حال پیوسته و بدون پایان است. پوستها در آن دگرگون میشوند. آنجا جای راحتی و آسودگی و رحمت و آرامش نیست؛ زیرا منزلت دوزخ و دار جحیم در آن سرای، همانند منزلت عالم کون و فساد، از این عالم دنیاست.(ملا صدرا، عرشیه، انتشارات مولى، 1361، ص 282.) موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست میفرمایید و این به درجهی یقن افراد بستگی دارد، ولی سیرهی ائمهای که آن روایات را فرمودهاند، طوری است که اولاً به دنبال رزق بودهاند، ثانیاً: در نهج البلاغه هست که حضرت میفرمایند: إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفُقَراءِ، فما جاعَ فَقیرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنی، و اللّهُ تعالى سائلُهُم عن ذلک.[1] خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است. پس، هیچ تهیدستى گرسنه نماند، مگر به سبب این که ثروتمندى از حقّ او بهره مند شده است. و خداى بزرگ در این باره از آنان بازخواست مى کند. موفق باشید
[1] - نهج البلاغة، حکمت ۳۲۸؛
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه عبداللّه انصاری میگوید: «حال» از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقیماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»
استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً بهدست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامهی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقشداشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همهچیز از آن خدا است و من هیچکارهام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آلعمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در تاریخ هم باید متوجهی حقیقتی شد که در زمانها و ادوار مختلف، چهرههای خود را به نور اسماء و صفات در حادثهها مینمایاند، لذا است که تاریخ، تاریخِ ظهور انوار الهی است و قرآن در بسیاری از موارد متذکر چنین ایّامی است تحت عنوان «ایّامُ اللّه». منتها به عنوان یک بحث عقلی و فلسفی، هگل و از آن دقیقتر هایدگر در کتاب «هستی و زمان خود» این کار را کرده است. اگر استاد حاذقی «هستی و زمان» هایدگر را تدریس کند، میتواند از اشارات او نکات دقیق قرآنی را تبیین نمایید. زبان تفکر هایدگر زبان خوبی برای تبیین سنن الهی است که قرآن در متن تاریخ متذکر آن شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: طریق حضرت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» طریق توحید است و این طریق با سیر عقلی و قلبی، گشوده میشود که در آثارشان مثل «شرح دعای سحر» و تفسیر حمد و کتاب «مصباحالهدایه» ظهور دارد. چرا از این طریق؛ قلب خود را جلو نمیبرید تا عباداتتان با کیفیت لازم شما را به مقصد برساند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست کاری به این چیزها نداشته باشید. سعی کنید خود را در توحید بپرورانید، کاری که امثال حضرت امام و آیت اللّه طباطبایی«رحمتاللّهعلیهما» انجام دادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آنجا که بنده میدانم آن صدایی که آیت اللّه بروجردی شنیدند، تنها آن بود که مثنوی را نخوانند و علّتش هم آن بود که خداوند اراده کرده بود تا ایشان را در فقه آل البیت«علیهمالسلام» بپرورانند تا منشأ برکات زیادی در فقه شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر فرصت مناسب دارید بعد از دهنکته و برهان صدیقین و معاد - همراه با شرح صوتی آنها - شرح سورهی حمد را شروع کنید و بعد از جلد اول «مقالات» همراه با شرح صوتی آن، به جلد 8 و 9 اسفار بپردازید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در همین موقعیتی که هستید سعی کنید با معارف اسلامی بیشتر آشنا شوید و کا را با تدبّر در قرآن از طریق تفسیر قیّم المیزان ادامه دهید. سیر مطالعاتی که بر روی سایت هست، شروع خوبی است إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل مسئله مربوط به روح طرف است، منتها بعضاً شرایط والدین، زمینه را شدت میبخشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر به ما نفرمودهاند: «إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِراماً»(72/فرقان) وقتی با سخنان لغو روبهرو شدید خود را همسنگ آنها نکنید و بزرگواری خود را حفظ نمایید بگذارید در ذهنیات خود بمانند! شرایط طوری است که حجت برای جنین افرادی تمام شده است، بنابراین مسئولیتی نسبت به آنها ندارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: الحمداللّه امروزه صوت شرح «اسفار» و «حکمت متعالیه» از استادان ارزشمندی در دست است. این فرصت را از دست ندهید. اساتیدی مثل آیت اللّه جوادی، آیت اللّه مصباح، استاد یزدانپناه، استاد امینینژاد، استاد صمدی آملی که همه در این مسیر میتوانند کمککار شما باشند. موفق باشید