بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35663
متن پرسش

ضمن عرض سلام و تسلیت به مناسبت فرارسیدن عاشورای حسینی (ع) می‌خواستم بعد از کسب اجازه _ در فص داوودی _  بپرسم استاد عزیزم تصمیم دارم یک قرآن درشت خط تهیه کنم و تا آخر عمر ازش استفاده کنم. با توجه به تعدد معانی موجود که از قرآن شده مثل ترجمه الهی قمشه ای، مکارم شیرازی و... کدام یک از معانی قرآن رو برای سیر و سلوک مناسب تر _ نزدیکتر به وحدت وجود _ می‌دانید ؟ خطش هم مهمه؟ اگر مهمه چه خطی بهتره؟ استاد برای استفاده از تفاسیر انفسی قرآن باید چکار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با این‌که قرآن‌های خطی بسیار نفیسی داریم ولی به هر حال با توجه به رجوع همگانی به قرآنی که با خط جناب عثمان طه به میان آمده است ما را بر آن می‌دارد که همان قرآن را مدّ نظر قرار دهیم و سعی کنیم با تفسیری مثل تفسیر المیزان با قرآن مرتبط باشیم. و برای شروع کار، خوب است صوت سوره‌های روم و عنکبوت و آل عمران را که روی سایت هست، استماع فرمایید با نظر به آیاتی که از آن‌ها گفتگو می‌شود. موفق باشید

35662
متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرانقدر: با توجه به جریانات اخیر و هجمه های وارده به هیئت ها و آمرین به معروف، و بیان این مسئله که «جلوی بی‌حجاب ها را نگیرید و بگذارید در هیئت ها بیایند» و اینکه «نمی‌شود به زور مردم را دین دار کرد»، توسط افراد و واعظین بزرگ. سوال بنده این است که در این زمان حساس، طریقه ی صحیح برخورد چیست؟ اینگونه افراد با این بیان و طرز تفکر که بالا ذکر شد، چه جایگاهی دارند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد شأن جلسات عزاداریِ حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» باید حفظ شود و طوری خانم‌ها نباید در این جلسات شرکت کنند که ظاهر آن‌ها هیچ شأنیتی با آن جلسه نداشته باشد. وظیفه دیگر خواهران است که خودشان ورود کنند و به نحوی متذکر این امر به آن افراد باشند و بالاخره یا باید خانم‌های کشف حجاب کرده، حجاب مناسب جلسه را بپذیرند و یا توسط خود خانم‌ها به نحوی عذرشان خوانده شود. زیرا رعایت شئونات جلسه عزاداری، لازم است و نباید کاری کنیم که موجب وهنِ آن جلسات شود. جذب حداکثری هرگز نباید به کوتاه آمدن از مبانی و مناسک بیانجامد و هرگز نباید احکام خدا را کمرنگ کند.  موفق باشید

35661
متن پرسش

نوحه خوانی و سینه زنی برای حسین.  در آیه ۱۲سوره ممتحنه می‌خوانیم ک پیامبر، شرط قبول بیعت با خود را، پیروی از عرف اسلامی قرار می‌دهد (لا یعصینک فی معروف) ثقة الاسلام کلینی در کتاب کافی ج ۵ ص ۵۲۷ از دو طریق از امام صادق نقل می‌کند که: «لا یعصینک فی معروف، یعنی اینکه برای عزاداری نوحه خوانی و شعرخوانی نکنید، کنار قبور زیاد نمانید، سیاه نپوشید و خودتان را نزنید.» و از امام باقر نقل می‌کند که «پیامبر همین توصیه ها را به دخترش فاطمه کرد و فرمود اینها همان معروفی است که الله بآن دستور داده.» علامه مجلسی در مرآة العقول ج ۲۰ ص ۳۵۸ می‌نویسد این حدیث موثق یا صحیح است. همچنین کلینی در کافی ج ۳ ص ۲۲۲ و مجلسی در بحارالانوار ج ۷۹ ص ۸۹ و از امام باقر نقل می‌کند که فرمود: «نوحه خوانی و سینه زنی و واویلا برای مردگان مذموم است.» شیخ صدوق در من لایحضره الفقیه ج ۴ ص ۳۷۶ و ص ۵ و شیخ حر عاملی در وسائل الشیعة ج ۳ ص ۲۷۲ همین روایت را نقل می‌کند. و همچنین از پیامبر اسلام نقل می‌کند که «نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است.» و «پیامبر از نوحه خوانی و مصیبت سرایی و آه و ناله نهی کرده» همچنین شیخ قمی در تفسیر قمی ج ۱ ص ۲۹۱ و شیخ مفید در الاختصاص ص ۳۴۳ و سید بروجردی در جامع احادیث شیعه ج ۳ ص ۴۸۸ و البته در خیلی از منابع اهل سنت هم نقل شده که پیامبر اسلام فرموده که نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. شیخ ناصر مکارم شیرازی در کتاب دروس فی الحیاة ج ۱ ص ۴۴ همین روایت امام باقر را نقل می‌کند که پیامبر فرموده نوحه خوانی از رسوم جاهلیت است. و ذیل این روایت اینطور توضیح می‌دهد که «نوحه خوانی از کارهای اشتباهی بوده که در زمان جاهلیت عرب رواج داشته. نوحه خوانی و ماتم سرایی برای حوادث و شدائد فردی و اجتماعی، کاری عبث و بی فایده است که فقط باعث به هدر رفتن امکانات می‌شود.» رج مجلسی در بحارالانوار ج ۵۵ ص ۲۲۶ از پیامبر نقل می‌کند که «چهار رسم از رسوم جاهلی در امت من باقی خواهد ماند؛ افتخار کردن به اصل و نسب، تحقیر دیگران بخاطر خانواده و قومشان، فالگیری و نوحه خوانی. و نوحه خوان اگر توبه نکند در قیامت بیدار می‌شود درحالیکه لباسی سنگین از ماده مذابی که سرد نمی‌شود بر تن دارد که بر تنش می‌چسبد.» این روایت هم در منابع مهم اهل سنت آمده. شهید ثانی در مسكن الفؤاد ص ۹۹ و نوری طبرسی در مستدرک ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کنند که پیامبر لعنت کرده کسی را که برای عزاداری نوحه و واویلا کند. با وجود این‌همه روایت و حدیث، شیعیان با اینکه نوحه خوانی و سینه زنی را جایز نمی‌دانند ولی برای حسین استثناء قائلند: شیخ حر عاملی در کتاب الفصول المهمة ج ۳ ص ۴۱۳ می‌نویسد (ادعا می‌کند): «احادیث زیادی هست از امام معصوم که می‌فرماید نوحه و زاری مکروه است مگر برای حسین.» سوالاتی ک مطرح می‌شود اینست که: ۱. چرا پیامبر این استثناء را خودش نگفته؟ مگر کسی می‌تواند بعد از آیه ی قرآن و حکم صریح پیامبر، حکم جدیدی صادر کند؟ تعریف بدعت در اسلام چیست؟ ۲. اگر فقط حسین استثناست، چرا شیعیان برای فاطمه و رقیه و ابولفضل و دیگران نیز نوحه و عزا می‌کنند؟ ۳. خود حسین هم این دستور پیامبر را تایید کرده: شیخ مفید در کتاب الارشاد ج ۲ ص۹۴ و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف ج ۱ ص ۱۴۱ و شیخ بحرانی در العوالم ص ۲۴۶ و نوری طبرسی در مستدرک الوسائل ج ۲ ص ۴۵۲ نقل می‌کند که حسین، خواهرش و خانواده اش را قسم داده ک بعد از مرگ من نوحه و ماتم و خودزنی نکنید. حتی امام صادق هم که بعد از امام حسین آمده، همین‌را تایید کرده؛ بعنوان مثال، محدث نوری در کتاب المستدرک ج ۲ ص ۴۵۶ نقل می‌کند که امام صادق نیز اهل خود را از عزاداری و نوحه و ماتم برای مرگش نهی شدید کرده. همچنین روایات زیادی از خود حسین و امامان بعد از او در نهی از نوحه و خودزنی نقل شده. ۴. شاید کسی از مرگ عزیزش بی اختیار نوحه کند و این قابل درک باشد ولی اینکه یک رسم جاهلی تبدیل به رسم و آئین اسلامی شیعی بشود و بعنوان شعائر و مراسم عبادی قرار گیرد و ثواب زیادی هم داشته باشد، قابل درک نیست. پس سوالی ک تکرار می‌شود اینست که بدعت در اسلام چیست و چه تعریفی دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آن نوحه و حنین و واویلایی که در روایات نفی شده برای مرگ عزیزان، غیر از این نوع عزاداری است که برای حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» به عنوان شهید انجام می‌شود که نوعی احساس حضور در تاریخی است که امام و شهدا آغازگرِ آن تاریخ هستند در مقابل ظلم ظالمان. موفق باشید

35660
متن پرسش

سلام: اگر به جای حقیقت جویی لذت بردن از پدیدار را جایگزین کنیم رنج هستی کاسته نخواهد شد؟ با این توضیح که اگر کسی مشغول دیدن فیلمی به خصوص هالیوودی باشد و به جای لذت بردن از فیلم دغدغه این را داشته باشد آیا فلان صحنه ی فیلم در واقعیت هم رخ داده است یا نه مسلم است که با این پیشرفت های فناوری سینما و رایانه و هوش مصنوعی و جلوه های ویژه و ... چقدر کار تفکیک حقیقت و حقیقت نما برایش سخت خواهد بود. مورد دیگر در شهربازی سوار وسیله ای بودم بیرون پیدا نبود یک جا احساس کردم کیلومترها به سمت بالا در حال حرکتیم ولی خوب ساختمانی که آن وسیله در آن بود چند متر بیشتر ارتفاع نداشت و کلا از خطاهای حواس استفاده می کردند و بنده بنا را برین گذاشتم که اتفاقاتی که در طول آن برنامه پیش می آید را حمل بر واقعیت نکنم و می شود احساس کرد در حال پرواز به سوی آسمانی در حالیکه در واقعیت چنین نباشد همچنین احساسات و ادراکاتی که آدمی دارد تماما ممکن است منطبق بر واقعیت نباشد اما شاید مهم نباشد ما می توانیم از سیب لذت ببریم بدون اینکه سیبی در کار باشد حتی اگر اهریمن شروری که دکارت مطرح نمود نیز باشد که قاعدتا تواناست اندیشه را نیز دستخوش تغییر کند اهمیتی ندارد. من لذت می برم چه جای اهمیت که حتی باشم یا نباشم و چه لزومی دارد به جای لذت بردن، رنج حقیقت جویی را بر رنج های بی شمار هستی اضافه کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوعی مشغول شدن با توهّمات است که به هر حال وقتی انسان به خود آید، چه در دنیا و چه در قیامت؛ می‌یابد که چه اندازه از حضور حقیقیِ ابدی‌اش فاصله دارد. البته این غیر از آن است که انسان در زندگی رخصت بازی‌کردن و تفریح‌کردن نیز دارد ولی نباید بازی را جدّی بگیرد و زندگی را در محدوده بازی و توهّمات شکل دهد. موفق باشید

35659
متن پرسش

با سلام: معنای زدن زنان در آیه ۳۴ سوره نسا یعنی چه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و عرایضی در رابطه با این آیه در شرح سوره نساء شد. همین اندازه باید متوجه باشیم قضیه مربوط به نشوز زن در میان است و احتمال خروج از خانه و هم‌بسترشدن با نامحرم. و این‌که به جای اجرای حکم شرع که منجر به بی‌آبرویی خانواده و زن می‌شود در این مورد خواسته‌اند خود مرد این کار را به عهده بگیرد و البته بحث در این مورد بسیار است. موفق باشید

35657
متن پرسش

سلام علیک و رضوانه: باز هم عذرخواهم از تصدیع وقتی که برای نوشته ی ناچیز این حقیر در این سایت از عزیزانی که مطالعه می کند. بحثی را با این عنوان احساس کردم که می توانم با شما در میان بگذارم.
«کربلا و هنر مواجهه با متعالی ترین حضور»
بسم الله الرحمن الرحیم. کربلا و هنر مواجهه با متعالی ترین حضور. افرادی که در کربلا کنار امام ایستادند و به شهادت رسیدند، از شیعیانی بودند که امامت را تنها حق علی (علیه السلام) و فرزندانش می دانستند. خود امام علیه السلام در موارد متعددی از مردم خواست تا حق را به اهلش بسپارد و او را یاری کنند؛ زیرا امویان غاصب این حق هستند. در موردی فرمود: ایها الناس انا ابن رسول الله و نحن اولی بولایة هذه الامور علیکم من هولاء المدعین ما لیس لهم (الفتوح ، ج5،ص 137) تاریخ کربلا برای شیعه پرده هایی از تفکر و تدبر است برای حضور در آینده ای که پیش روی خود دارد و جز با کربلا به آن فتح قدسی و آینده ی نزدیک تاریخی و فتح الفتوح انقلابی اش نمی رسد. کربلا و تقدیر توحیدی سیدالشهدا، لیله القدری است که شیعه برای درک حضور آن راهی جز فهم انتخاب و اراده ی حسین بن علی علیه السلام برای آینده ی تاریخی جبهه ی خود نمی شناسد آنگاه که فرمود: خرجت لطلب اصلاح امت جدی؛ این سخنی عادی از واعظ معروف شهر کوفه نیست که عده ای بگریند و عده ای شیون کنند و گروهی پای منبر سر تکان دهند! این نقشه ی تدبیر و تقدیری ای است که حسین علیه السلام برای نجات امت جدش و نجات امت از فسادی که توسط بنی امیه جامعه ی دینی امت رسول الله را گرفته است طراحی شده است. حسین علیه السلام می داند فساد اموی ریشه ها و بنیادهای نهضت رسول خدا را نشانه گرفته است و اگر در تاریخ کربلا وارد نشود بنی امیه فاتح احمقانه ترین روایت از اسلام خواهند بود و برای آنکه از حضور تاریخی بنی امیه جلوگیری کنند دست به خلق تاریخ قدسی کربلا زدند و تاریخ را به حضور در نهضت رسول الله بازگرداندند و با خون خود تثبیت کردند. حضور در تاریخ کربلا اسلام را از خطر غفلت اموی و ترور شخصیت اسلام نجات داد و حسین علیه السلام متوجه این حضر گسترده ی خطرناک اسلام معاویه ای شد و دست به کار خلق حماسه ی تاریخی شد که انسان ها را در بودن اصیل و حقیقی خودشان در عین نفی خود خواهی به آزادی اصیل انسانی بکشاند «ان لم تکن دینا فکونوا احرارا فی دنیاکم» پیام تاریخی کربلا در وسعت عالم انسانی انسان انشا شده است و نه در محدوه ی تاریخی و جغرافیایی انسان ها! پیام کربلا مخاطب اش وسعت و فراخنای تاریخ گم گشتگی و سردرگمی انسان های آزاده ای است که به فکر فتوح تاریخی انسان می گردند و بدنبال راه چاره ای برای آزادی از تن خواهی ها و خود خواهی ها و دل خواهی های تاریخی که در آن قرار دارند و این جاست که پیام کربلا، جهان و عالم انسان ها را در بر می گیرد «السلام علی باب النجاة الامة». امروز تاریخ باز هم با ریشه های جریان اموی منجر به سرگردانی و بیهودگی و سردرگمی بشر امروز شده است و انسان ها در جستجوی آزادی تن به محدودیت و جبر بی سابقه ی عالم مدرن و تنگ نظری وسعت افق آزادی انسان داده اند و به دنبال آزادی عرضی انسان می گردند. آزادی هایی که انسان را قید می زند و به اطلاق انسان حد می زند و هیچ کاه مثل این تاریخ بشر محتاج به فریادها و رجزهای تاریخی کربلا نبوده است! چرا که سخن کربلا سخن تاریخ انسانی است که خود را در اصیل ترین و جاودانه ترین و آزادانه ترین بودن ها و انتخاب ها قرار می دهد و از تقید و تحدد اسارت و بندگی تاریخ وهم آلوده ی عصر حیرانی بشر نجات می بخشد. پس سلام بر باب نجات امت و سلام بر حسین و سلام بر یاران حسین علیه السلام. امروز بشر بیش از هر روز دیگری سرگشته و حیران تاریخی است که در آن قرار دارد و در یاس از اینده ای که نمی داند چه خواهد شد! و در جستجوی حقیقت و آینده ی روشنی می گردد تا خود را از این کلافگی پوچی که او را در برگرفته رها شود و سخت بدنبال آرامش از دست رفته ای است که قرار بود در غایت عالم مدرن آن را بیابد اما افسوس که غایت تاریخ مدرن در فاعلیتی نازا از تاریخ قرار گرفت و عملا تاریخ مدرن نازا بود و آدمی دل به تاریخی سپرد که اگر هم می خواست نمی توانست ماوای انس بشر آخرالزمانی بشود! درست در این شرایط تاریخ بشر است که تاریخ توحیدی کربلا و اربعین در صفحه تاریخ راهی در میان راه ها و افقی از پس تاریکی ها و منظره ای در پی منظره ها و حقیقتی در برابر وهم ها مقابل انسان قرار می گیرد تا ماوای انس و حضور انسان شود! اگر از من بپرسید آِیا تا کنون این حضور تاریخی موفق بوده است؟ می گویم آری و صد البته که بوده است و نشان گشودگی آن انقلاب اسلامی ایران، جنگ ۸ ساله، مدافعان حرم، و حاج قاسم ها و نوید ها و بشارت هایی که در پیش است. چرا آن افق گشوده ی تاریخی که بشر زمین گیر شده ی تاریخ و جوان سردر گم و افسره ی این عصر را نجات می دهد و او را در برترین حضور از بودن حاضر می کند و از خود بیگانگی و بردگی عالم نازای مدرن رها می‌کند را فریاد نزنیم و نشان ندهیم؟! یعنی زینبی نیست که دلسوزانه این افق را در برابر کاخ تاریخ کفر امروز رسوا کند؟ اگر خوب این حضور و این میدان فهم شود تبلیغ و تبیین جای خودش را باز می‌کند چرا که تبلیغ و تبیین فرع بر فهم آن است که امروز در کجایت تاریخ بشر ایستاده ایم و باید چه چیزی را فریاد بزنیم و باید چه افقی را پیش روی جوان امروز قرار دهیم و با چه زبانی از بن بست تاریخ فردای انسان گفتگو کنیم تا در محاصره ی روایت غالب رسانه ای جهان مدرن دچار لکنت زبان نشویم و از هوچی گری های جبهه ی مقابل نهراسیم چرا که وقتی حق با ماست دیگر ترس معنا ندارد. و وقتی زبان ما زبان حقیقت است و گوش ها آماده ی صدای حقیقت شده اند نگرانی بی معناست. فقط باید منتظر بود تا انسان در امیدهای آخرش به تاریخ امروزین خود پشت کند آنگاه در برابر تاریخی قرار می گیرد که ادامه ی تاریخ کربلاست و حضوری را می چشد که حضور قاسم ها و محسن ها و حسین ها و ابراهیم ها و مهدی هاست. پس روایت ما از کربلا آنگاه روایت خواهد بود که نه فقط حادثه ای غم انگیز و نه صرفا تحلیلی در تاریخ دوران اموی و نه محصور و محدود به شیعه بلکه روایت کربلا، ابر روایتی است که نظم تاریخی جدید برای بشر فردای ماست و ما باید راوی اینچنین حضوری برای انسان باشیم آنچنان که زینب سلام الله علیها بود. خطبه های آتشین و غیورانه و جسورانه ی زینب خبر از فردایی داشت که مان جا روایت پیروزی یزیدیان را به عزای فردای خودشان مبدل کرد (رجوع شود به خطبه هایی که حضرت در مجلس این زیاد و یزید) در قسمتی از این خطبه ی آتشین از یک زن از این نهضت را ببینید که چگونه کربلا را ترسیم می کند. یزید که سرمست از باده غرور بود و گمان می کرد در کربلا پیروز شده، این اشعار را که سند زنده دیگری بر عدم ایمان او و آل امیه، نسبت به مبانی اسلام بود، با صدای بلند خواند «لَیْتَ اَشْیاخی بِبَدْر شَهِدُوا *** جَزِعَ الْخَزْرَجُ مِنْ وَقْعِ الاَْسَلْ فَاَهَلُّوا وَ اسْتَهَلُّوا فَرَحاً *** ثُمَّ قالُوا یایَزیدُ لاتَشَلْ لَسْتُ مِنْ خِنْدَفَ اِنْ لَمْ اَنْتَقِمْ *** مِنْ بَنی اَحْمَدَ، ما کـانَ فَعَلْ» (کاش بزرگان من که در جنگ بدر، کشته شده بودند، امروز می دیدند که قبیله خزرج چگونه از ضربات نیزه به زاری آمده است. در آن حال، از شادی فریاد می زدند و می گفتند: ای یزید! دستت درد نکند! من از فرزندان «خندف» نیستم، اگر از فرزندان احمد [رسول خدا(صلی الله علیه وآله)] انتقام نگیرم). اینجا بود که زینب دختر علی بن ابی طالب (علیه السلام) برخاست و خطبه ای غرّا خواند و فرمود: «اَلْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعالَمینَ، وَصَلَّی اللهُ عَلی رَسُولِهِ وَآلِهِ اجْمَعینَ، صَدَقَ اللهُ کَذلِکَ یَقُولُ: ثُمَّ کَانَ عَاقِبَهَ الَّذِینَ اَسَاءُوا السُّواَی اَنْ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللهِ وَکَانُوا بِهَا یَسْتَهْزِئُون اَظَنَنْتَ یا یَزِیدُ حَیْثُ اَخَذْتَ عَلَیْنا اَقْطارَ الاْرْضِ وَآفاقَ السَّماءِ، فَاَصْبَحْنا نُساقُ کَما تسُاقُ الاُساری اَنَّ بِنا عَلَی اللهِ هَواناً، وَبِکَ عَلَیْهِ کَرامَهً وَاَنَّ ذلِکَ لِعِظَمِ خَطَرِکَ عِنْدَهُ، فَشَمَخْتَ بِاَنْفِکَ، وَنَظَرْتَ فِی عِطْفِکَ جَذْلانَ مَسْرُوراً حِینَ رَاَیْتَ الدُّنْیا لَکَ مُسْتَوْثِقَهٌ وَالاْمُورَ مُتَّسِقَهٌ وَحِینَ صَفا لَکَ مُلْکُنا وَسُلْطانُنا، فَمَهْلاً مَهْلاً، اَنَسِیتَ قَوْلَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ: وَ لاَ یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا اَنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لاِّنْفُسِهِمْ اِنَّمَا نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدَادُوا اِثْماً وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ» (حمد وسپاس مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است و درود خدا بر فرستاده خدا و بر خاندانش باد. خداوند راست گفت، آنجا که فرمود: «عاقبت آنان که اعمال بد مرتکب شدند، به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخره گرفتند». ای یزید! آیا اکنون که زمین و آسمان را [از جهات گوناگون] بر ما تنگ کردی و ما را همانند اسیران به هر سو کشاندی، می پنداری ما به نزد خدا خوار شدیم و تو نزد او عزیز و گرامی می باشی؟ و تصور کردی این نشانه قدر و منزلت تو در نزد خداست؟ از این رو، باد غرور به بینی انداخته و به خود بالیدی و خرم و شادمان شدی از اینکه دیدی دنیا در کمند تو در آمده و امور تو سامان یافته و مُلک و خلافت ما در اختیار تو قرار گرفته؛ پس کمی آهسته تر! آیا سخن خداوند را فراموش کردی که فرمود: «آنها که کافر شدند [و راه طغیان پیش گرفتند] تصوّر نکنند اگر به آنان مهلت می دهیم، به سودشان است. ما به آنان مهلت می دهیم تا بر گناهان خود بیفزایند؛ و برای آنها عذاب خوار کننده ای [آماده شده] است. و دوباره و باز هم دوباره باید به این تاریخ رجوع کنیم تا حیاتی را که زینب سلام الله علیها از دل حیات پر فتوح کربلا فریاد می کند را بشنویم و بنوشیم و بنوشانیم تا کربلا، کربلا شود و انسان، انسان. التماس دعا. موفق باشید به حکمت و نور حسینی

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه حرف در آن است که هر اندازه به آخرالزمان و برهوت ظلمانی آن نزدیک شویم، باز این کربلا و حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» است که به میان می‌آیند تا با ایمانی زنده‌‌تر از یزیدی عبور کنیم، همان‌طور که در تاریخ معاصر نیز از طریق کربلا ما از طاغوت شاهنشاهی عبور کردیم. ولی البته و صد البته به من بگویید برای فردایی که برهوتِ بی‌ایمانی با گستردگیِ بیشتر به میان می‌آید ما با کدام ایمان و با کدام کربلا می‌توانیم تاریخی را به عمق مقابله با ظلمات آخرالزمانی به میان آوریم. آنچه امروز از کربلا می‌گوییم و خوب هم می‌گوییم؛ کمکی است تا ایمان امروزینمان را به نور کربلا تجربه کنیم. چه خوب است که سخنرانان عزیز ما متوجه باشند برهوتی در پیش است و رهبر معظم انقلاب در سخنان‌شان با طلاب و مبلغین سراسر کشور، متذکر امرِ مخاطب‌شناسی شدند مثل آن‌که متذکر تبلیغ پیشگیرانه و آینده نگر یا تبلیغ مخاطب محور و بویژه جوان و نوجوان محور یا تبلیغ معطوف به درمان ریشه های فساد و استکبار شدند. و این‌جا است که به گفته شما اگر وارد تاریخ کربلا نشویم که انسان در نسبت با آن تاریخ به اصیل‌ترین ابعاد خود نزدیک می‌شود؛ عملاً امروزمان، صدای حقیقت را نمی‌شنویم و از ابر روایتی که کمک می‌کند تا بشریت، فردای خود را زنده نگه دارد غفلت خواهیم کرد. موفق باشید 

35656
متن پرسش

سلام استاد عزیز: عزاداری هایتان قبول باشد ان شاءالله. ببخشید در مورد موضوع ازدواج سوال هایی داشتم، اینکه آیا واقعا در ازدواج انتخاب در میان است؟ و آیا اینطور نیست که این زن و مرد به نوعی باید به هم گِرِه بخورند و سر راه هم قرار بگیرند و احساس کنند که می‌توانند با هم راهی را بروند و شاید این شعر معنا شود که «رشته ای بر گردنم افکنده دوست می‌کشد هر جا که خاطر خواه اوست». شاید ما در شرایط سختی هستیم از این جهت که ناخودآگاه درگیر مسائل و نگاه های روانشناسانه در موضوع ازدواج می‌شویم. حال اینکه در طرف مقابل باید به دنبال چه چیزی باشیم و تشخیص ایمان و اخلاق حقیقی در این زمانه از روی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» در رابطه با خانواده‌ای که بر اساس روح توحید شکل می‌گیرد، شده است. که در این زمانه باید نسبت به حضور در تاریخی که انقلاب اسلامی ذیل ولایت فقیه پیش آورده، در مورد زندگی توحیدی فکر کرد. موفق باشید

35655
متن پرسش

ضمن عرض سلام و احترام: استاد در فص سلیمانی محی الدین بن عربی می‌فرماید: از آنجا که عالم خواب است ما باید امورات دنیا را مثل خواب تعبیر کنیم و مثال از پیامبر (ص) آوردند که حضرت حتی زمانی که شیر میل می‌کردند تعبیر به علم می‌فرمودند. حال می‌خواستم بپرسم استاد عزیزم مثلا من وقتی از درخت، انگور می چینم واقعا این عمل تعبیری دارد؟ وقتی با دوستی به تفریح می‌روم، وقتی با گناهکاران هم جهت می‌شوم وقتی شیر می خورم و ... اگر این چنین است که حتما هست از کتاب تعبیر خواب می‌توانم کمک بگیرم؟ استاد جواب را می‌دانم ولی از شما شنیدن به من قوت قلب می‌دهد و پذیرشش را آسان می‌کند. ان شاالله زیر سایه امام زمان (عج) باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید آری! هر حرکتی که در این دنیا به هر صورتی که انجام شود مانند آنچه در خواب برای انسان پیش می‌آید و تعبیر دارد، حرکات دنیایی ما نیز تعبیر دارد. ولی کتاب‌های موجود تعبیر خواب نسبت به این موضوع، بسیار ناتوانند. ابن عربی در فصّ «یوسفی» تفاوت تعبیر خواب حضرت یوسف را با تعبیر خواب یوسف محمدی به میان می‌آورند که خوب است به آن موضوع فکر کرد. موفق باشید

35654
متن پرسش

با سلام و عرض تسلیت خدمت استاد عزیز: استاد جان بنده در کار اصحاب کربلا حیران مانده‌ام! سوالم اینست در شرایطی که بزرگانی مثل محمد حنفیه، ابن عباس، عبدالله بن جعفر و... در همراهی سیدالشهداء باز می‌مانند و واقعه‌ی کربلا را یک انتحار به تمام معنا می‌بینند، اصحاب کربلا متوجه‌ی چه مطلبی شدند که با امام همراه شدند؟ پس زمینه‌ی ذهنی و معرفتی اصحاب کربلا چه بود که با ایشان همراه شدند؟ درحالی که آنها نیز می‌دانستند که کشته خواهند شد! باتوجه به اینکه اصحاب کربلا نیز از طیف های مختلفی هستند و مراتب دارند، آیا می‌توان (یا اینکه لازم است) به امر مشترکی در میان همه‌ی آنها اشاره کرد که عامل همراهی آنها با امام بوده که در آن بزرگان نبوده؟ و اینکه چگونه انسانهایی با طیف های مختلف می‌توانند به آن عامل برسند تا بتوانند در عالی ترین صحنه‌ی جبهه‌ی حق در مقابل باطل حاضر شوند؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع از موضوعاتی است که نیاز دارد مطالعه مفصلی نسبت به فضای تاریخیِ کربلا به میان آید. پیشنهاد اولیه بنده آن است که با کتاب‌هایی مثل «پس از ۵۰ سال» از مرحوم شهیدی و «حماسه حسینی» از مرحوم شهید مطهری و «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» که روی سایت هست نسبت به این موضوع تفکر نمایید. جناب استاد محمد حسین رجبی دوانی بحثی را در برنامه جهان آرا تحت عنوان «پاسخ به شبهات تاریخی در باب واقعه عاشورا» داشتند که قابل توجه بود https://eitaa.com/jahanara_ofogh/1457 موفق باشید

35653
متن پرسش

سلام وقتتون بخیر: من چند وقتی بود که خیلی توی فاز خدا و امام و شهدا بودم ولی الان خیلی ازشون دور شدم الان خیلی راحت به چشم نامحرم نگاه می‌کنم، خیلی راحت فکرای بدی میاد توی ذهنم. ولی نمیتونم کنترلشون کنم و خیلی سر این موضوع اذیت میشم. احساس خیلی بدی نسبت به خودم دارم و اینکه وقتایی که میرم هیئت احساس بشدت بدی دارم بدم از خودم میاد که برای خود امام حسین نمیرم عزاداری. لطفا کمکم کنید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه باورهای معنوی ما با پشتوانه‌های معرفتی همراه شود، نه‌تنها احوالات معنوی ضعیف نمی‌شوند بلکه بیش از پیش رشد و وسعت می‌یابند. پیشنهاد ما آن است که با توجه به تأکید روایاتِ مکرر، از موضوع «معرفت نفس» غفلت نشود. موفق باشید

35652
متن پرسش

با سلام حضرت استاد طاهرزاده: آیا می‌شود جایگاه نهیلیسم و پوچی زدگی امور ولو دارای ارزش را با آیه شریفه «التوبة....... إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَن لَّا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيم» تطبیق کرد؟ ضیق عوالم انفس و آفاق «جهان نفس و ماده» ، ضیقی نیست که در ذات آنها باشد، بلکه از «ظن» آدمی است در اثر فرار از جهاد در هر معنی آن! شده باشد؟ بنظر حقیر نهیلیسم و پوچی زده گی در عرصه ظن و گمان موجودیت خود را همچون شیشه کبودی مقابل چشم آمده و از کبودی آن هرچیزی کبود می‌نامید و الا «رحبت» بود. از این رو وقتی این ظن عارض می‌شود، آدمی از ضیق آن سر به توبه و برگشت می‌آورد. قدری اگر ممکن است از این آیه بفرمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی انسان در موقعیت « وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ» قرار گرفت به یک معنا احساس پوچی می‌کند مگر آن‌که به خود آید و با توبه با خدا مأنوس شود. ولی موضوع نیهیلیسم امر دیگری است و مربوط به بشر جدید است. دکارت می‌خواهد در انسان شناسی جدید سکنا گزیند که در آن امکان شک نباشد و آن انسانی است که می‌اندیشد و نسبت میان اندیشه و هستی را درک می‌کند. در این‌جا در نظر دکارت حقیقت، همان بودنِ انسان است و انسان، ملاک هست‌ها و نیست‌ها می‌شود و البته این غیر از آن است که انسان با نظر به هویت تعلّقی خود متوجه حقیقتی ماورای وجود خود می‌باشد، بدون دوگانگی بین خود و حقیقتِ هستی.
بشر غربی با غفلت از هویت تعلّقی انسان نسبت به حقیقت، عملاً از حقیقت دست کشیده است و این یعنی دست کشیدن از انسانِ جویای معنا که همان نیست انگاری است، به همان معنایی که نیست‌انگاری فراموشیِ «وجود» است و گسیختگیِ نسبتِ انسان با هستی.
اگر تفکرِ آینده تفکری باشد که بشر را متذکر هستی، به معنای اصالت وجود و عین الرب بودن انسان نسبت به هستی می‌کند، ما از تاریخ تجدد رها می‌شویم و به جای مشغول شدن به ذهنیات خود و عدم تفکر، در «وجود» سکنا می‌گزینیم و دیگر در استیلای تکنولوژی که حاصل سوبژکتیویته است قرار نخواهیم گرفت و جهان دیگری آغاز می‌شود که انقلاب اسلامی متذکر آن است. موفق باشید

35651
متن پرسش

سلام و ارادت: در ایام دهه محرم هیاتی در شهر، تابلویی نصب کرده که بر روی آن نوشته است: «آمنوا بالحسین» آیا این عبارت معنایی درست است؟ در حالی که در قرآن «آمنوا بالله و بالرسول» وجود دارد. یعنی به مستفاد رسالت ایمان به رسول به کار رفته اما «آمنوا بالمحمد» بکار نرفته است... به نظر می رسد زمینه سوء استفاده اهل تسنن بخصوص وهابیت از این نوشته ها وجود دارد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظورشان آن است که به حقیقت کار حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» ایمان بیاوریم. ولی به هر حال این عبارت، عبارت خوبی نیست. موفق باشید

35650
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: تسلیت به مناسبت ایام پیش رو. چند وقتی است که درگیر شبهه ای شده ام که پاسخش را از هیچ روحانی نتوانستم بگیرم. مگر خداوند نمی‌گوید «لا اکراه فی الدین»؟ مگر نه اینکه انسان ها می‌توانند راه دیگری را انتخاب کنن ولو راه غلط؟ و مگر نه اینکه هیچ کدام از ما دینمان را انتخاب نمی‌کنیم و با دین پدرانمان متولد می‌شویم؟ پس چرا هر مسلمانی که بخواهد دینش را تغییر دهد یا از اسلام خارج شود مرتد است و باید اعدام گردد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که بحث مرتدّ بالفطره بیشتر نظر به جریان سیاسی که در پشت آن هست، مورد بحث قرار می‌گیرد. زیرا جریان واجب‌القتل‌بودنِ کافرِ بالفطره در رابطه با یک توطئه‌ی سیاسی است که قرآن در آیه‌ی ۷۲ سوره‌ی آل‌عمران متذکر آن است از آن جهت که می‌فرمایند: «وَ قالَتْ طائِفَةٌ مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ آمِنُوا بِالَّذي أُنْزِلَ عَلَى الَّذينَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اكْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» گروهی از اهل کتاب برای آن‌که روشن کنند اسلام یک دین واقعی نیست، نقشه کشیدند که ابتدا به عنوان دینی که از قبل در کتاب‌های خودشان از آن خبر داده شده، به اسلام بگروند و سپس اعلام کنند ما تحقیق کردیم و معلوم شد این دین آن دینی نیست که در کتاب پیامبر قبلی از آن خبر داده شده است و از این طریق با برگشت از اسلام به دین قبلی عملاً یک مقابله‌ی مستقیم با دین خدا را در پیش گیرند. از این جهت اسلام این نوع توطئه‌گران را که با آگاهی کامل برای ضربه‌زدن به اسلام ارتداد پیشه می‌کنند واجب‌القتل می‌داند. این غیر از آن است که کسی بخواهد در مورد اسلام تحقیق کند در این مورد قرآن در سوره‌ی توبه در آیه‌ی 6 می‌فرماید: «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكينَ اسْتَجارَكَ فَأَجِرْهُ حَتَّى يَسْمَعَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا يَعْلَمُونَ» اگر یکی از مشرکان از شما فرصت خواست که سخن خدا را بشنود و در آن تأمل کند، او را پناه دهید و آن‌چه از نظر علمی می‌طلبد در اختیارش بگذارید سپس با امنیت کامل او را برگردانید به محلی که می‌خواهد برگردد، تا هرطور خواست تصمیم بگیرد. به هر حال در مباحث فقهی حکم مرتد بالفطره فرق می‌کند با کسی که ناآگاهانه توهین می‌کند. سلمان رشدی چون مسلمان بوده و چنین توهین‌هایی را کرده، حکم مرتد بالفطره پیدا می‌کند. همچنان نیز خوب است به جواب سؤال‌های شماره 10036 و 1896 و 25619 رجوع فرمایید. موفق باشید

35648
متن پرسش

سلام علیکم و رحمه‌الله: متن زیر از گروه ایتایی برهان عینا نقل قول شده است. لطفا پس از مطالعه متن زیر مفهوم «واسطه فیض» بودن معصومین علیهم‌السلام را تشریح فرمایید. سپاسگزارم لینک گروه: https://eitaa.com/28219951/7950 * «در آیه ۳۰ از سوره مبارکه توبه آمده است: «وَ قَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَ قَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»؛ این عبارات نشان می‌دهند که کافران اهل کتاب در «نظریه ولادت» به مشرکان تأسی جسته و با ایشان مضاهات می‌کنند و همین عامل باعث اجتماع این دو طیف در یک جبهه شده است. از سوی دیگر با مراجعه به آیات ۱۶ الی ۳۶ از سوره مبارکه مریم خواهیم دید که شاخصه اصلی جبهه حق و «صراط المستقیم» همانا عدم اعتقاد به «نظریه ولادت» قلمداد شده است؛ این مجموعه از آیات که در راستای ارائه تصویری درست از حضرت عیسی (ع) و داوری در خصوص اختلاف پیش آمده میان اهل کتاب درباره آن حضرت برآمده‌اند، درنهایت اعلام می‌دارند: «...ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ / مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ / وَ إِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَ رَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ»؛ در این آیات کریمه میان پاره از مفاهیم ملازمه برقرار شده است که ضروری است اشاره ای به نحوه ملازمه آنها داشته باشیم: ۱. در ابتدا لازم است بدانیم که عبارات فوق (آیات ۱۶ تا ۳۶ از سوره مریم) به مثابه صدور حکم از محکمه قرآن کریم درباره اختلاف پیش آمده (= فیه یمترون) در میان اهل کتاب می باشند و این از جمله مهم ترین رسالتی است که قرآن کریم برای خویش قلمداد کرده است؛ زیرا در آیات ۷۶ الی ۷۸ از سوره مبارکه نمل آمده است: «إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ وَ إِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي بَيْنَهُمْ بِحُكْمِهِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ»، براین اساس اگر ندانیم که اختلافات پیش آمده در میان اهل کتاب بر سر چه بوده است، طبعاً نخواهیم دانست که در قرآن کریم قصه از چه قرار است. ۲. در این آیات کریمه مشاهده می‌شود که میان اعتقاد به «نظریه ولادت» و عدم عقیده به «کُن فیکون» رابطه وجود دارد. (پیش‌تر هم گفته بودیم که انکار قدرت «خلق لامِن شیء» یا همان «کُن فیکون» مستلزم اعتقاد به نظریه فلسفی «فیض و صدور» یا همان «نظریه ولادت» است) آنانکه قایل به «نظریه ولادت» یا همان نظریه فلسفی «فیض و صدور» هستند، الله را به عنوان تنها کسی که رب العالمین است، نمی پذیرند بلکه قایل به سلسله مراتبی از اربابان (وسائط فیض) بوده که از ایشان استمداد و استعانت می جویند، لذا آیه کریمه تأکید می‌کند که الله همان رب العالمین است و لاغیر. نتیجه اینکه: اگر الله را رب العالمین بدانیم (الحمدلله رب العالمین)، دست به «دعا» برداشته و صرفاً از او استعانت بجوئیم (ایاک نعبد و ایاک نستعین) و او را دارای قدرت مطلقه بر «محو و اثبات» حوادث و مقدرات جهان و تاریخ قلمداد نمائیم، آنگاه قایل به «نظریه ولادت» نخواهیم شد و درنتیجه همراه با کسانی که «انعم الله علیهم» هستند واقع در «صراط المستقیم» خواهیم بود» / پایان نقل قول

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به حکم یکی از اسمای الهی که «اسم جواد» است حضرت حق با تجلی دائمی خود همه امور را تدبیر می‌نماید ولی در عین تشکیکی‌بودن وجود. در مورد جایگاه واسطه فیض و نقش آن خوب است به کتاب «جايگاه و معني واسطه فيض» که روی سایت هست رجوع شود. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/239?mark=%D8%AC%D8%A7%DB%8C%DA%AF%D8%A7%D9%87

35647
متن پرسش

سلام علیکم: آیا عروسی قاسم در کربلا حقیقت دارد و متن نامه امام حسن برای قاسم چه بود؟ سفارش امام به داماد کردن قاسم بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به احتمال زیاد اصل قضیه همچنان که بعضی از بزرگان فرموده‌اند بیشتر ساختگی است. موفق باشید

35646
متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت شما رأس هرم و پاسخگويى. يكى از شباهت‌هاى نظام «شاهنشاهى مدرن» و «حكومت اسلامى مبتنى بر ولايت فقيه»، معصوم ماندن «فرد در رأس قدرت» است. در كشورهايى كه چنين ساختارى دارند، هميشه يا غالباً، انگشت اتهام يا ناكارآمدى، به سمتِ زيرمجموعه‌هاى رأس هرم، نشانه مى‌رود؛ نه خود رأس هرم. هر اتفاق يا كاستى باشد، سرانجام به رأس هرم، ربطى ندارد؛ و بايد يا زيرمجموعه‌ها عوض شوند، يا همان‌ها پاسخگو باشند. مثلاً، در كشور خودمان، هدايت كشور در همه ابعاد (و نه فقط مسائل دينى) به دست «رهبر» ايران تعريف شده است؛ و سه قوه و بسيارى نهادها و سازمانها، زير نظر و كنترلِ مستقيم و غيرمستقيم رهبر قرار دارند؛ ولى مثلاً، اگر در صدا و سيما و يا قوه قضاييه، خطاى مهمى صورت گيرد، يا عملكردشان مطلوب نباشد، هيچگاه رهبرى نظام (به عنوان رأس هرم كشور)، مسؤوليت خطاهاى آنها را به گردن نمى‌گيرند؛ و اين يعنى، «معصوم ماندن» در رأس هرم.  اين در حالى است كه، در بسيارى كشورهای دمكراتيك، اگر كارمندِ جزيى، خطاى مهمى انجام دهد، غالباً وزير يا نخست‌وزير، به راحتى استعفا يا حداقل، عذر خواهى مى‌كنند. سؤال اگر پادشاه و يا ولى فقيه، كه در رأس هرم كشورها هستند، «كاره‌اى» نيستند؛ پس اساساً چرا باشند؟ با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه رهبر انقلاب، جهت‌دادن به سیاست‌های کلّی نظام است. ولی هر قوه‌ای مسئول خاص خود را دارد و نسبت به وظایفش البته باید جوابگو باشد. موفق باشید

35645
متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیز: ایام محرم الحرام را به شما تسلیت عرض می کنم و امیدوارم برای حقیر دعا بفرمایید. متن زیر را در کانال سید یاسرجبرائیلی خواندم گفتم بد نیست که نظر شما را در مورد مناظره ی او با دکتر طغیانی پرسیده بودم در مورد این متن هم نظرتان را بدانم ممنونم. سیاست تثبیت خوب است؟ بستگی دارد! یک نماینده اصولگرای مجلس که دیروز حامی حذف ۴۲۰۰ بود و امروز پیگیر حذف ارز ۲۸۵۰۰ است، از افزایش نرخ خوراک گاز پتروشیمی‌ها به خشم آمده و گفته است: «سایر کشورهای دنیا نرخ ۱۰ ساله برای خوراک گاز تعیین می‌کنند اما در ایران در تیرماه مجدد نرخ جدید برای خوراک پتروشیمی‌ها تعیین می‌شود». دقت بفرمایید عزیزان! ظاهرا آقایان همیشه با تثبیت مخالف نیستند، فقط با بعضی تثبیت‌ها مخالفند! وقتی می‌گوئیم نرخ ارز را - که مستقیما روی خوراک مردم اثر می‌گذارد - تثبیت کنید، می‌گویند خیر! نرخ ارز باید شناور باشد و مرتب قیمتش افزایش یابد. وقتی دولت می‌خواهد نرخ خوراک پتروشیمی‌ها را شناور کند، قیامت به‌پا می کنند که نرخ خوراک گاز پتروشیمی‌ها باید ۱۰ سال ثابت بماند. دقیق که می‌شوی می‌بینی بالارفتن نرخ ارز شاید مرغ و تخم مرغ را برای مردم گران کند، اما چون پتروشیمی‌ها محصولاتشان را به دلار می‌فروشند، سود اینها افزایش می‌یابد. تثبیت دلار بد است چون به سود بادآورده پتروشیمی‌ها آسیب می‌زند. تثبیت نرخ خوراک پتروشیمی‌ها خوب است چون سود بادآورده اینها را در کنار رهاسازی دلار تضمین می‌کند. @syjebraily

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً در جریان هستید که نظریه‌های اقتصادی یکسان نیستند و حقیقتاً افراد دلسوزی که نام بردید هر کدام وجهی را مدّ نظر قرار می‌دهند. آری! باید نرخ‌های نیازهای عمومی برای مدتی ثابت باشد ولی این برای کشورهایی است که در ثبات اقتصادی قرار دارند و ما به ادله مختلف در چنین شرایطی نیستیم و از این جهت بهتر است هر طرفی تلاش کند به جای اصرار بر نظر خود، نظر طرفِ مقابل را که او نیز با دلسوزی نظر می‌دهد را مدّ نظر قرار دهد و جوانب نگاه او را بشناسد. موفق باشید

35643
متن پرسش

چرا انسان به حکم عقل عمل نکند پس حیوان است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان برای تعالی خود علاوه بر غرایز، فطرتی دارد که با نور عقل به فعلیت می‌آید و از این جهت اگر از عقل خود بهره لازم را نبرد، عملاً در محدوده غرایز خود یعنی وجه حیوانی‌اش متوقف شده است. موفق باشید

35642
متن پرسش

با سلام و احترام وقتتون بخیر: عذر میخوام یک سوال داشتم ازتون گویندگی و یا دوبلوری برای بانوان مشکلی داره؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. ولی بهتر است این موضوع را از مرجع تقلیدتان بپرسید. موفق باشید

35639
متن پرسش

امروز در پارک نوجوانی بود بخاطر نیافتن معنی خود در زندگی لازمه اش به مشکل بزرگی خورده بود شاید او تنها خدا لازم داشت تا زار زار با صدای بلند در آغوش دوستش از تجاوز و صد اتفاق بدی که سر خودش و خانواده اش آمده خبر ندهد... من رویم نشد چهره او را ببینم تنها صدایش را شنیدم اما می‌دانم صراطی عاقبت باید به داد ما برسد که همه راه های راست راه های خدا هستند و شهدا با شهادت معنا کردند تا چنین نوجوانانی با یافتن خود در عین زندگی و معنا و سمت و سوی آن هیچ وقت آسیب های اَنفسی نبینند. ای شهادت تو را به خدایت ما را نجات بده. آری ما تنها نیاز به دانشگاه نداریم زیرا نه آنکه عقل بشر جدید را انکار کنیم بلکه همه آن عقل ذره را به آنی میابیم و زمان خود را صرف چنین موضوعاتی می‌کنیم تا از دست کُند روان که از درد های بسیار با استقرار در دانشگاه فرار می کنند راحت شویم همانهایی که ما را نمی‌فهمند بلکه بررسی می کنند، این ملامتی است برای ما. ای امام علی علیه السلام ای عشق دست نیافتنی اما نزدیک، صدای سخنان تو قلب مرا می‌لرزاند و مورد خطاب قرار می‌دهد که گویا هنوز می‌فرمایی: «شگفتا! چگونه از خطای این فرقه ها با اختلافی که در چالش های دینشان دارند در شگفت نباشم! نه راه نبی را پی می‌گیرند و نه از کردار وصی پی روی می کنند نه به غیبی ایمان دارند و نه از عیبی چشم می‌پوشند، در شُبهِ ها از عمل دوری نمی جویند و راه شهوت ها را می‌پویند، شایسته نزدشان کسی است که آنان بپسندند و ناشایست کسی که ایشان نپسندند در مشکلات پناه به خود می آرند و در کار های مهم به رای خویش تکیه دارند چنان که گویی هرکس امام خویشتن است».

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بشر دارد به این آگاهی می‌رسد که خودش به تنهایی و بدون برنامه‌هایی که پروردگارش برای او تنظیم کرده نمی‌تواند به آنچه باید برسد، برسد. در این رابطه عرایضی در بیت آخر غزل شماره ۱۲۶ شده است که ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود. موفق باشید
نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ          
       طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد
آری!  به خوبی معلوم است که نباید به دورویی‌ها و نفاق‌ها و تجملات ، به امید صفای دل و آرامش جان ، دل بست که این بی‌راهه‌ای بیش نیست، باید طریق عشق که دل بستن به امام شهیدمان یعنی حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» و دل‌بستن به دیگر شهدا است را به میان آورد و رندی پیشه کرد که آن آزاد شدن از رسومات اهل دنیا است، تا این محرم با عظمتی که مناسب امروز تاریخ ما است برای‌مان ظهور کند.
گریختن به سوی امورات موهوم کار اکثر مردم این زمانه شده است وانسان متفکر پشتِ این وضع تهی را می‌بیند و متوجه تهی‌بودن پناه‌گاه‌های بشر امروز می‌باشد. کربلا و نظر به امام شهید، زمینه‌ای است جهت اندیشیدن به تهی‌بودن پناه‌گاه‌ها، یعنی اندیشیدن به نیست‌انگاری از آن جهت که در آن صورت غیب و حقایق ماورای محسوسات برای بشر معنا ندارد. ولی با کربلا با انسان‌هایی روبه‌رو هستید که  در آغوش اموری هستند که ظاهر نیست ولی واقعی است و این یعنی کربلا عین تعلّق‌داشتن به اموری است که در حضور نیستند ولی حقیقتاً انسان را فرا می‌گیرد.
ما در غفلت تاریخی خود، بخش مستور عالم را فراموش کرده‌ایم و با این غفلت، متجدد شده‌ایم و متأسفانه هستیِ ما در ارتباط با آن بخشِ مستور هستی معنا نمی‌شود. این‌جا است که جناب حافظ در بیت آخر می‌گوید: «نفاق و زَرق نبخشد صفایِ دل حافظ /  طریقِ رندی و عشق اختیار خواهم کرد».
اگر تفکرِ آینده، با نظر به کربلا، تفکری باشد که بشر را متذکر هستی می‌کند، ما از تاریخ نیست‌انگاری رها می‌شویم  و به جای مشغول‌شدن به ذهنیات خود، در «وجود» سُکنی می‌گزینیم و دیگر در استیلای تکنولوژی و هوش مصنوعی که حاصل سوبژکتیویته است قرار نخواهیم گرفت. و این‌جا است که باز امام حسین «علیه‌السلام» و باز با نظر به تاریخی ماورای جاهلیت جدید، ما خود را در ساحت انسانی متعالی یعنی امام حسین «علیه‌السلام» و شهدای همه تاریخ جستجو می‌کنیم و در نزد خود به نهایی‌ترین حضور که عین ربط به حضرت محبوب است نایل می‌شویم.

 

35638
متن پرسش

سلام استاد بزرگوارم.وقتتون بخیر: شاید مشکلی که میخوام مطرح کنم به شکلی دیگر مشکل افراد دیگه ای هم باشه، استاد بزرگوارم من وقتی می‌خواستم برم مکه از فامیل همسرم هم خداحافظی کردم یکی از اقوام نزدیک ایشان بعد برگشتنم نه به دیدنم اومد نه حتی یک زنگ به من زد با اینکه همسرم شام ولیمه که ایشون شرکت نکردند رو براشون بردند گویا افراد با این رفتار نشان می‌دهند که اهمیتی برای طرفشان قایل نیستند، الآن من چه رفتاری بکنم با اینکه دلخور شدم که خدا را خوش بیاید؟ چطور راضی شوم رفتاری کنم گویی هیچ اتفاقی نیفتاده؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر صورت به ما فرموده‌اند: «إِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا» اهل ایمان چون با چنین اموری روبرو می‌شوند با بزرگواری و اغماض از آن عبور می‌کنند و به اصطلاح به روی خودشان نمی‌آورند. موفق باشید

35637
متن پرسش

سلام: سابق به مباحث عرفانی علاقه مند بودم ولی اخیرا به هیچ کتابی میل و رغبت ندارم و گرفتار پوچی شدیدی شدم. برای ظلمات آخرالزمان نظرتان آن بود که ابعاد عمیق دین باید به صحنه بیاید ولی اگر چه بنده نمی توانم ادعا کنم عمیقا با دین آشنا هستم ولی آشنایی ای که با عرفان دارم درین قبض اخیر راهگشا نیست، یکی دو خط که می خوانم نفسم پس می زند. نمی دانم با این حال روز اگر نیاز به مطالعه ی دقیق در ابعاد عمیق دین باشد چگونه این مهم را انجام دهم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این احوالات منحصر به جنابعالی نیست. عرایضی در جلسه شنبه گذشته در این رابطه شد که خوب است به آن بحث رجوع شود. در ضمن اگر نگاهی به جواب سؤال شماره 35602 و به شرح غزل ۱۲۶ بفرمایید خوب است. موفق باشید

35636
متن پرسش

با سلام و درود خدمت شما استاد محترم: چرا رهبری سخنانی از جنس پیشگویی زیاد می‌گوید؟ چرا رهبر از اندیشه‌های عقلایی در مملکتداری فاصله گرفت و همه‌ی سرمایه‌های ایران را صرف پروژه‌ی ظهور کرد؟ آیت‌الله العظمی گرامی در مصاحبه ای گفت من از ۵۰ سال پیش به مرحوم آیت‌الله العظمی بهجت گفتم خواب‌های شما محقق نمی‌شود و همانطور که تاکنون دیده‌ایم محقق نشده است. مرحوم آیت‌الله ناصری هم بشدت تحت تاثیر سخنان آیت‌الله بهجت بود و سخن آیت‌الله بهجت را مبنی بر اینکه حتا پیرمردهای شما هم ظهور را درک می‌کنند افشا کرد ولی آن عزیزان پیرمرد رفتند و ظهور نشد. محمود احمدی نژاد هم بشدت تحت تاثیر کرامات و سخنان جن "اسفندیار رحیم مشایی" و سخنان جن "علی یعقوبی" بود و دیدیم که چقدر آمریکا و اسرائیل را تحریک به حمله‌ی نظامی به ایران می‌کرد و هزینه‌های بسیار زیادی برای جمکران و نشر فرهنگ بسوی ظهور کردند، معتقد بودند که ظهور با حمله اسرائیل و آمریکا به ایران آغاز می‌شود. آثار از نوار پیاده شده علی یعقوبی را به رهبری دادند و و به ایشان گفتند شما سید خراسانی هستی و شما یکی از ارکان ظهوری. ایشان را علاقمند به موضوع ظهور و تلاش برای بسترسازی منطقه‌ از یمن تا لبنان برای جلوانداختن ظهور کردند. علی یعقوبی گفته بود اگر ظهور را جلو نیندازید ممکن است تا چهارصد سال دیگر هم ظهور نشود. زمانی که محمود احمدی‌نژاد در دور اول ریاست جمهوری بود، رهبری در جلسه‌ای به او گفت همینطور محبوب مردم باش تا در دور دوم رای بیاوری. محمود گفته بود که کار به دور دوم نمی‌کشد و ظهور رخ می‌دهد. ولی ظهور نشد. بنده بجهت داشتن دانشجویی که خواهرزاده علی یعقوبی بود در جریان اندیشه بسوی ظهور علی یعقوبی قرار داشتم. آن دانشجو سال ۸۳ همه‌ی cd های سخنرانی ها و همه‌ی جزوات و کتاب چهل شب با کاروان حسینی علی یعقوبی را بمن داد و من همه را به دقت مطالعه کردم. تیم یعقوبی و احمدی نژاد یک CD منتشر کردند و در آن cd اقدام به تطبیق شخصیت‌های نام برده شده در روایات ظهور با شخصیت‌های حقیقی کنونی کردند. مراجع قم به تطبیق دادن ها اعتراض کردند. و آن مراجع از سوی عوامل اینها مورد اهانت قرار گرفتند. اینکه کلیه‌ی سیاست‌گذاری های کشور در کلیه‌ی زمینه‌ها خارج از چارچوب علم و عقلانیت به پیش می‌رود، همه به دلیل به پیش بردن امور در چارچوب اندیشه‌ی بسوی ظهور است. اکنون هم که احساس می کنند شرایط پایانی دوره‌ی خدمت مقام رهبری نزدیک شده است، بشدت احساس می کنند که ظهور بسیار بسیار نزدیک است، زیرا بنا به سخنان مرحوم آیت‌الله العظمی سید رضا بهاءالدینی قرار است ظهور قبل از درگذشت مقام معظم رهبری رخ بدهد. سخنان آیات عظام بهاءالدینی و بهجت بیش از دیگران در ذهنیت سازی مقام رهبری تاثیر گذاشت که ایشان از اندیشه‌های علمی و عقلایی در مملکتداری فاصله بگیرند و همه‌ی سرمایه‌های ایران و حتا آبروی خود را صرف پروژه‌ی ظهور کنند. بخاطر بیاورید محمود احمدی نژاد به شهریار بحرانی کارگردان سینما بودجه کلان داد تا فیلم سینمایی «ملک سلیمان» را ساخت. در تلویزیون هم صبح‌های جمعه برنامه‌ای بنام «بسوی ظهور» ارائه می کردند. حتا یکی از شخصیت هایی که در آن برنامه تلویزیونی آوردند تا نظر خود را در باره‌ی روایات ظهور و روایات آخرالزمانی بدهد آیت‌الله هاشمی رفسنجانی بود. مرحوم هاشمی رفسنجانی در آن مصاحبه ضمن احترام گذاشتن به حضرت امام زمان علیه السلام گفت قیام امام زمان فقط به دست خداست. تز اصلی محمود احمدی نژاد بر اساس سخنان علی یعقوبی این بوده است که حکمرانی در دولت امام زمان مبتنی بر قوای جنیان خواهد بود مانند دولت سلیمان. از این رو، کسانی را که توانایی های جنی بالا داشتند در ریاست جمهوری جمع کردند و در تصمیم گیری های مختلف از نظرات آنها استفاده می‌کردند. اکنون هم در راس نظام از این افراد استفاده می شود. لذا شاهد بودیم که یک مدتی مقام رهبری سخنانی از جنس «پیشگویی» زیاد می‌گفتند و در رسانه‌های خارجی هم داغ شده بود. مانند محو شدن اسرائیل در ۲۵ سال آینده، یا اینکه جمهوری اسلامی ایران سال به سال پیشرفته‌تر می‌شود. تا افول تمدن غرب و فروپاشی ایالات متحده آمریکا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد، مواردی نیست که بتوان طی یک سؤال و جواب در آن ورود کرد. ابعاد مختلفی دارد که هرکدام نیاز به بحث جداگانه‌ای دارد. موفق باشید

35634
متن پرسش

با سلام: من از شما پرسیدم که روش تفسیری که در شرح تفاسیر قرآن روی سایت انجام داده‌اید، آیا انفسی است؟ چرا پاسخ ندادید؟ خوب سوال را نشان ندهید، فقط یک بله یا نه کفایت می‌کند!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره 35629 رجوع فرمایید. موفق باشید

35633
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: با عرض پوزش فرصت دهه ی محرم داره می‌گذره. ما دلمان می خواد برای آقامون سیدالشهداء خون گریه کنیم. چشم مان چشمه خون باشد برای او. می‌دانم باید از خیلی وقت پیش خودمان را آماده می کردیم ولی نکردیم. لکن یه راهی مقابل ما قرار بدید که از اشک های خونین و خون آلود محروم نشیم. التماس دعا.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال آنچه انسان را به نهایی‌ترین ابعاد خود که مقام عین ربط به حضرت حق است می‌رساند؛ نظر به انسانی همچون حضرت سیدالشهدا «علیه‌السلام» است که در صحنه‌های خاصی مثل کربلا، نهایی‌ترین ابعاد نهفته انسان را به ظهور آورده است. کتاب‌هایی مثل «کربلا مبارزه با پوچی‌ها» و «راز شادی امام حسین علیه‌السلام در قتلگاه» و مباحثی که اخیراً باب آن‌ها باز شد تحت عنوان «کربلا و رازی که شهدا متوجه آن بودند» و نکاتی که در غزل شماره ۱۲۵ در حال تدوین است؛ امید است افقی عرشی نسبت به حضرت در مقابلمان بگشاید. موفق باشید

نمایش چاپی