بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33702
متن پرسش

سلام: خواهش می کنم خواهران مذهبی و غیر مذهبی محترم با احترام این متن را بخوانند و ببینند آیا اگر به خود صادقانه نگاهی بیندازند آیا چنین نیست؟ بنده پسری جوان هستم و خودمو گذاشتم به جای دختران نوجوان و جوان تا ببینم واقعا به عنوان یک بشری که در این زمانه رشد کرده چگونه می‌بودم: حتما بسیار معترض بودم و یقه بزرگان دین را می‌گرفتم و می‌گفتم حجابی که در بسیاری از مذهبیون می‌بینم حجاب نیست! زیرا پوچی پشت آن می‌بینم و آن را نوعی اجبار یا پذیرشی روانی یا تحت حرف‌های وحشیانه پدر مادرها می‌بینم و می‌گفتم برای من استدلال فلسفی و فقهی و احساسی نیاور و شاید می‌رفتم جلوی امثال مراجع تقلید با تندی و کم حجابی می‌ایستادم و جّدی می‌گفتم تو به من زندگی یا جهانی بده اگر داری! چون اول به حیاتی زندهِ اکنونی نیاز دارم که آزادی و انتخاب در آن معنا داشته باشد، اگر یافتم و آن حیات جاودان بود و خود را در آن یافتم آن‌وقت با گفتگوی با آن جهان، انتخاب می‌کنم حجاب یا هرچه خواست. زیرا اولاً: تشنه زندگی و معنایی هستم که دروغ و مُرده و چون جهان‌های بسیاری از مستدللین مدعی نباشد که عقلی و احساسی و دستوری و لحظه‌ای‌ست! و باور بفرمایید قطعاً با هر گشت ارشاد یا مردم مذهبی که مثل حیوان یا کودکی، دست آموز می‌خواستند به من بدون درک و از بیرون امر و نهی کنند برخورد جدی می‌کردم و حتماً آنها را خورد می‌کردم! اتفاقا وقتی آن دختر نوجوان را دیدم جلوی چند سپاهی با جدیت ایستاده و فریاد می‌زند لذت بردم! (نه بخاطر سوء استفاده دشمن، نه بخاطر دروغ دشمن، نه بخاطر تلفیق حق و باطل) ! بلکه بخاطر اینکه آمده تا بگوید من تشنه ام. مدتها بود دوست داشتم از دست مذهبیون نا آگاه تندروِ قلدرِ متکبر راحت شوم تا شرایطی پیش آید که بفهمند این دختر، دختر توست و حجاب خانواده تو هم در این بی‌معنایی تفاوت چندانی با بی‌حجابی ندارد فقط تو قلدری و خود برتربینی! عذر می‌خواهم واقعاً در این موارد جدی هستم و بلطف خدا شرایطی پیش آمد که تازه انقلاب اسلامی بعد از سکوت بسیار و صبر و آرام آرام قدم برداشتن و حفظ کلیت انسانیت و اسلام به گفت آید و این برآورده شدن یکی از آرزوهایم بود که به لطف خدا حضور توحیدی اسلامی و انسانی پیش آمده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! آنچه می‌فرمایید اعتراض است و اتفاقاً بعد از اغتشاش‌ها که حضور در میدان دشمن بود، تازه باید شروع شود. ما باید با اعتراض، همدردی کنیم ولی نباید از زمان و مکان خود گم بشویم.

در دل همین اغتشاشات باید به فکر اصلاح بود. مقاومت مدنیِ آرام حتی در فضای مجازی امر مبارکی است و از این طریق می‌توان جریان بر‌انداز را مأیوس کرد و پس زد و به جوانان خود نیز تذکر داد توقعات غیر قابل تحقق‌شان است که آن‌ها را گرفتار رسانه‌هایی مثل اینترنشنال می‌کند زیرا گمان می‌کنند باید به آن توقعات برسند و چون نرسیده‌اند، در آن سطح از خشم که با دشمنان ایران مدیریت می‌شود، فرو می‌افتند در فرهنگ خشمی که اروپا در دو جنگ جهانی اول و دوم گرفتار آن شد و بیش از ۶۰ میلیون مردم آن قاره خودشان همدیگر را به قتل رساندند.

از آن طرف باید به تَرَک‌های ریزی که در جامعه پنهان است فکر کرد و نسبت به صلح بین مردم که در ذات انقلاب اسلامی و روح حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» نهفته است، بسیار تلاش نمود. موفق باشید    

33122

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: در مباحث معادشناسی حدیثی را مطرح کردید از امام رضا (ع) که می فرمایند: هر کس که بگوید قیامت بعد می آید از ما نیست. اگه ممکنه منبع این حدیث رو بگید. من از این حدیث در جایی استفاده کرده ام و از من منبع خواستند

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روايت داريم كه راوي از حضرت‌امام‌رضا (ع) مي‌پرسد: مرا از بهشت و جهنم خبر دهيد، آيا هم اكنون آن‌ها خلق شده‌اند؟ حضرت فرمودند: بلي، و رسول‌الله (ص) وقتي به معراج رفتند داخل بهشت شدند و آتش را ديدند. راوي مي‌گويد: عده‌اي از مسلمانان مي‌گويند بهشت و جهنم مقدر شده‌اند ولي خلق نشده‌اند. حضرت فرمودند: آن‌ها از ما نيستند و ما هم از آن‌ها نيستيم:

«مَنْ اَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنّار كَذَّبَ النَّبِيُّ (ص) وَ كَذَّبْنا وَ لا مِنْ وِلايَتِنا علي شَيْئٍ وَ يَخْلُدُ في نارِ جَهَنَّم. قال‌الله عزوجل: هذِهِ جَهَنَّمُ الَّتي يُكَذِّبُ بِهَاالْمُجْرِمُونَ يَطُوفُونَ بَيْنَها وَ بَيْنَ حَميمٍ انٍ».

پس كسي كه منكر خلقت فعلي بهشت و جهنم شود، پيامبر و ما را تكذيب كرده است و از دوستان ما نيست و براي هميشه در آتش است. خداوند در آيه ۴۴ سوره الرحمن فرمود: اين است جهنمي كه گناهكاران انكار مي‌كردند و هم اكنون گناهكاران بين آن جهنم و آب‌جوشان در حال طواف‌اند.[1] موفق باشید

 

[1] - قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا(ع): يَابْنَ رَسُولِ اللَهِ! أَخْبِرْنِي‌عَنِ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ، أَهُمَا الْيَوْمَ مَخْلُوقَتَانِ؟! فَقَالَ: نَعَمْ، وَ إِنَّ رَسُولَ اللَهِ(ص)قَدْ دَخَلَ الْجَنَّةَ، وَ رَأَي‌النَّارَ لَمَّا عُرِجَ بِهِ إلَي‌السَّمَآءِ. قَالَ: فَقُلْتُ لَهُ: فَإنَّ قَوْمًا يَقُولُونَ: إنَّهُمَا الْيَوْمَ مُقَدَّرَتَانِ غَيْرُ مَخْلُوقَتَيْنِ! فَقَالَ(ع): مَا أُولَئِكَ مِنَّا وَ لاَ نَحْنُ مِنْهُمْ. مَنْ أَنْكَرَ خَلْقَ الْجَنَّةِ وَالنَّارِ فَقَدْ كَذَّبَ النَّبِيَّ(ص)وَ كَذَّبَنَا وَ لَيْسَ مِنْ وَلاَيَتِنَا عَلَي‌شَيْءٍ وَ خُلِّدَ فِي‌نَارِ جَهَنَّمَ! قَالَ اللَهُ عَزَّوَجَلَّ: هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي‌يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ * يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَ بَيْنَ حَمِيمٍ ءَانٍ. (توحيد صدوق، باب ما جاء في‌الرُّؤْيَه، حديث 21 ص 118).

32979

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: صوتهای معرفت نفس را در کانال جستجو کردم فقط دو جلسه بود فقط همین است یا باز هم هستند؟ باید جای دیگه ای جستجو کنم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آدرس صوت‌های مذکور ذیلاً ارسال می‌شود. موفق باشید

https://lobolmizan.ir/sound/641?mark=%D8%AF%D9%87%20%D9%86%DA%A9%D8%AA%D9%87

31859

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام جناب استاد: در مورد گناهان جنسی که اخیراً مورد سوال قرار گرفته، خصوصاً در مواردی که حالت مزمن و اعتیاد پیدا کرده، اغلب با صرف توکل و مجاهدت معنوی قابل درمان نیست و ما بارها از نوجوانان و جوانان می‌شنویم که هیچ طور نمی‌توانند بر این عادات غلبه کنند. این ها وقتی حالت بیماری پیدا کند جنبه های عصبی دارد، گاه مزاجی و ژنتیکی هم دارد. خصوصاً در صورت ضعف اعصاب مرکزی یا اعصاب تناسلی یا تندی مزاج عموما فقط از روش های طبی و تغییر سبک زندگی این اعتیادهای جنسی قابل درمان است و صرف توصیه به توبه و توکل حال بیمار را بدتر و فقط احساس گناه را در او تشدید می‌کند. بنا به اطلاع و تجربه بنده برخی اطبا سنتی نسخه های مفیدی برای درمان این بیماری های جنسی دارند که کسانی که گرفتارند حتماً باید رجوع کنند. البته به نظر من در نهایت وظیفه ارگان های نظام مثل مدرسه و دانشگاه و صدا و سیما است که با توجه به شیوع بیماری های رفتاری جنسی در این دوره به مقوله راهنمایی و درمان مبتلایان بپردازند. الان که نوجوانان و‌ جوانان فعلا در آتش شهوات رها هستند و ظاهراً مسئولان فرهنگی هم برنامه ای برای این معضلات ندارند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گناهان جنسی اگر بر اراده انسان غلبه کند، همان‌طور که می‌فرمایید باید به طبیب رجوع نماید. ولی همین‌که طرف متوجه گناه‌بودنِ عمل خود است، نقش مؤثری در زیرپاگذاردن آن میل دارد. حتماً اطلاع دارید از عده‌ای که با همین توبه‌ها به‌کلّی راه‌شان تغییر کرد و خداوند آن‌ها را متوجه زشتی گناهشان نمود. موفق باشید

31654

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: با توجه به اینکه مرحله حق الیقینی را فرمودید مرحله آخر سلوکی است و من الحق الی الحق فی الخلق هست. ۱. مبحثی که در مورد اربعین و حق الیقین تاریخی فرمودید که انسان همنشینی خود را با امام حس می کند و حضور عرشی خود را احساس می کند، یعنی این همان سفر آخر سلوکی او می شود؟ ۲. آیا اسفار اربعه به این صورت است، که یک سفر کاملا تمام شود و سفر دوم آغاز گردد، یا نه؟ هر ماهی این سفرها، تا حدودی به حد ظرفیت برای هر کس پیش می آید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! این همان «یشرب به المقربون» است که به نور توحید امام، «رحیق مختوم» همراه با توحید «شراب تسنیم» که صورت توحید ائمه است؛ نوشیده می‌شود. ۲. حالت دوم درست است که هر منزلی در چشم‌اندازِ خود منازل بعدی را مدّ نظر دارد. موفق باشید

30687

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: همیشه دیدگاهم همان روال زندگی طبیعی بوده و هست و از مواردی همچون دعا نویسی و طلسم و این موارد هرچند که بوده دور بوده ام. از نظر دین اسلام وظیفه ما نسبت به چنین مواردی و اساتید بزرگی که به این موارد وارد شده اند مثل طلسم آقای شیخ بهایی و غیره چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم ما نیاز به این موارد داشته باشیم. وقتی در سیره‌ی ائمه «علیهم‌السلام» چنین مواردی به چشم نمی‌خورد. موفق باشید

30267

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: من مدت زیادیه که دارم تو حجب ظلمانی اینور و اونور میرم، دیگه واقعا دارم خسته میشم، میخوام تا اعتکاف امسال کسب آمادگی کنم تا ان شاالله توفیق داشته باشم برم اعتکاف، چیکار کنم که به خوبی آماده شم تا این طلسم نحس شکسته بشه؟ (و آدم بشم)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کجا می‌فرمایید شکسته نشده است؟!! بحمدلله با رعایت دستورات الهی، به خودی خود به تقوایی می‌رسید که از دست سیطره‌ی حجب ظلمانی آزاد شده و پرواز می‌کنید. موفق باشید

29277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر شما: خدا قوت. ببخشید سوالی داشتم: نظر فلسفی نسبت به علوم ماوراء الطبیعه و علوم غریبه چیست و چه راه اثباتی برای این علوم وجود دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث «معرفت نفس» برای فهم آن موضوعات کمک می‌کند. خوب است به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و شرح صوتی آن که هر دو روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید

29028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: ببخشید یه سوال داشتم. می‌خواستم بدونم اگر شخصی تمام عمرش سعی بر دوری از دنیا باشه و تو راه سلوک الی الله باشه، اگر یوقت یه گناه کبیره انجام بده شامل کلام خدا که می‌فرماید حبطت اعمالهم، می شود؟ اگر میشه خب واقعا خسر دنیا و آخرت شده! حال با این وجود چرا باید از دنیاش بگذره تا به آخرتش برسه؟ چرا باید لذت های دنیا رو ترک کنه؟ اگر با یک گناه اعمالش حبوط میکنه خب چرا باید در این دنیا زجر بکشه؟! چرا به دنیا نچسبه و مثل اکثر مردم لذت نبره؟ چرا باید سعی و تلاش بیهوده کنه، وقتی میدونه امکان خطا وجود داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راه توبه که بسته نیست! به ما فرموده‌اند: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ» ای رسول رحمت) بدان بندگانم که (به عصیان) اسراف بر نفس خود کردند بگو: هرگز از رحمت (نامنتهای) خدا نا امید مباشید، البته خدا همه گناهان را (چون توبه کنید) خواهد بخشید، که او خدایی بسیار آمرزنده و مهربان است. موفق باشید

28545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر: سوال من در ارتباط با قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین است. واقعا دل انسان بدرد میاد، این‌همه استقامت کردیم که به این نقطه برسیم؟ خزانه دولت خالیست قبول، پول نداریم قبول، نفت نمی توانیم بفروشیم قبول، کشورهای دوست جرات ندارند بدون اجازه امریکا از ما چیزی بخرند یا بفروشند قبول، ولی دلیل می شه کشور رو به چین بفروشیم؟ مگر استقلال از اصول شعار انقلاب نبود. در ثانی گیریم که عده ای به هر دلیل و توجیهی چنین تصمیمی گرفته اند، سوال اینه چه کسی به آنها اجازه داده از جانب همه ملت ایران و همچنین فرزندانی که به دنیا نیامده اند چنین تصمیمی بگیرند، تصمیمی که به نیابت از ایرانیان گرفته بشه و به اونها اطلاع هم داده نشه؟ عده ای استدلال می کنند چون صدای آمریکا در آمده پس قرارداد خوبیه اولا این عقل و شعورتون وقتی که آمریکا برجام رو پاره کرد کجا بود، دوم وقتی ما مملکت رو عرصه تاخت و تاز چین کنیم البته آمریکا ناراحت میشه ولی کدوم عقل سلیمی می گه این به نفع ایرانه. نکته: طبق اونچه که نقل شده: این همکاری حضور چین در بخشهای بانکی، مخابرات، خطوط ریلی، بنادر و ده ها پروژه دیگر را بشدت گسترش می دهد طبق آنچه که سخنگوهای پراکنده ایران در جاهای مختلف بیان می کنن: شما غلط می کنید می خواهید جزییات قرارداد رو بدانید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صاحب‌نظرانِ دلسوز و آگاه، عکسِ آن را می‌گویند، چرا سختْ تحت تأثیر دشمن هستید؟ حداقل به این متن که بی‌بی‌سی مطرح می‌کند، فکر کنید:

واشنگتن پست: سیاست فشار حداکثری ترامپ شکست خورد مگر در سوق دادن ایران به سوی چین.

 

 

27738
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز تصور می‌کنم گریه های من در مجالس عزاداری تا به امروز از سر وهم و پندارهای خودم بوده. مثلا گریه کردن من برای مصیبت های کربلا، گریه کردن کسی بوده که دلش برای افرادی که در اون صحنه هستند میسوزه. در حالی که اهل بیت در اوج اقتدار و عزت این حادثه رو رقم زدن و نمیشه از سر ترحم برای اونها گریه کرد. گریه حقیقی باید چه گریه ای باشه و چطور به دست میاد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آن‌که در کتاب «کربلا؛ مبارزه با پوچی‌ها» بحثی در رابطه با اشک بر امام حسین «علیه‌السلام» شده است، در یادداشت ویژه نیز نکاتی عرض شده که در ذیل خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

جایگاه اشک بر حسين (ع)

قال الحسین (ع) : أ َنَا قَتِيلُ الْعَبْرَةِ لَا يَذْكُرُنِي مُؤْمِنٌ إِلَّا اسْتَعْبَر [1] من كشته‏ ام براى اشك، مؤمن يادم نكند جز آنكه گريه‏ اش گيرد.

اشكي كه در شيعه هست با ناراحتي‌هاي عاطفي و احساساتي فرق اساسي دارد، اشك براي حسين(ع) عامل رابطه انسان است با مقاصد قدسي و لذا نه تنها شادي و نشاط را از شيعيان نمي‌گيرد، بلكه شادي و نشاط در زندگي شيعيان موج مي‌زند. ولي نبايد آن را با لذت‌گرايي يكي گرفت، زيرا تفاوت زيادي است بين آن شادي كه با پرهيزکاري همراه است و روح معنوي دارد با آنچه امروز در غرب هست كه لذت‌گرايي در آن مقصد و معبود شده است. در شيعه، شور زندگي با يادآوري غم غربت نسبت به عالم قدس همراه است و با فرهنگِ مرگ آگاهي راه خود را از قهقهه‌هاي اهل غفلت جدا كرده و سعي دارد خود را در فرحِ حضورِ با حق حفظ كند و اشك بر حسين (ع) نوعي طلب آن فرح است و آن‌هايي كه غم غربت در اين دنيا را مي‌شناسند مي‌فهمند حزن مقدس چه حلاوتي دارد و مواظب‌اند گرفتار لذت‌گرايي و خوش‌گذراني اهل دنيا نشوند و از ارتباط با حقايق وجودي عالم محروم گردند.

شیعه و غم و شادی و اشک

در زندگی شیعه شادی و طرب موج می‌زند، اما نباید آن را با لذت‌گرایی یکی گرفت، تفاوت زیادی است میان آن شادی که با پرهیزکاری همراه است و ویژگی معنوی دارد و آنچه امروز در فرهنگ غرب هست که در آن لذّت‌گرایی مقصد و معبود شده است.

در شیعه شور زندگی یا فرح، با یادآوری نوعی غمِ غربت نسبت به وطن معنوی، همراه است، که موجب حزن می‌گردد. این حالت از جمله حالاتی است که در اشعار عرفانی ما هویدا است و معلوم است که این حزن با ناراحتی عاطفی فرق بسیار دارد.

از آن‌جا که ما مرگ را در پیش داریم ناممکن است چون غافلان از غیب و قیامت از زندگی لذّت مستانه ببریم، و لذا فرهنگ شیعه در این «مرگ‌آگاهی» راه خود را از قهقهه‌های مستانه‌ی اهل غفلت جدا کرده است و با حزنی معنوی در فرحِ حضور است و متوجه است که ما در مقام موجوداتی معنوی با این عالم بیگانه‌ایم و یک نحوه باطن‌گرایی را دائماً مدّ نظر داریم.

آن‌هایی که غم غربت را می‌شناسند در دل حزن مقدس، فرح و حلاوتی می‌یابند که قابل مقایسه با شادی‌های اهل دنیا نمی‌باشد.

دیدگاه شیعه با پیروی از ائمه «علیهم‌السلام» این نکته را دائماً مدّ نظر دارد که این جهان ناقص‌تر از آن است که بتوان با نور حقیقت به طور کامل ارتباط پیدا کرد.

اگر این غم مقدس نبود عناصر شادی‌بخش افراطی بر زندگی تشیع غالب می‌شد و به مردمی تبدیل می‌شدند که بیشتر لذت‌گرا و خوش گذرانند.

حزن شیعه نیز به جهت احساس غم غربت یا حزن معنوی او است که خود را و بقیه را در این غم شریک می‌بیند و اگر این حزن معنوی نبود، خیلی زود فرح، شکل شادیِ بی‌محتوا به خود می‌گرفت و گرفتار لذّت‌جویی حسی می‌شد.

جایگاه عزاداری برای امام حسین «علیه‌السلام»

۱. عزادران امام حسین«علیه‌السلام» با حضور در مراسم عزای آن حضرت، در واقع خویشتن را مصیبت‌زده و داغدارِ حادثه‌ی عاشورا می‌یابند، گریه سر می‌دهند و بی‌تاب می‌شوند.

۲. در اشک برای حسین«علیه‌السلام» آرامشی ویژه و لذتی خاص هست متفاوت با غم‌ها و اشک‌های زندگی روزمرّه، غم معنویت، غم سوختن برای مظلوم، غمی است منشأ حرکت، و پویایی اجتماعی افراد را افزایش می‌دهد و به قلب و روح انسان نشاط همدلی با مظلوم را پدید می‌آورد و لذا از تکرار این غم و اشک ملول نمی‌شود.

۳. مهر و محبت به امام معصوم در ژرفای احساسات و عواطف شیعیان آن حضرت جای دارد و با تلاش شیعیان این پیوندِ عمیق عاطفی هرسال تکرار می‌شود، آن‌هم تلاش برای پیوندی عمیق‌تر. و لذا رسول خدا«صلواة‌الله‌علیه‌وآله» فرمودند: «إِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَيْنِ حَرَارَةً فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لَا تَبْرُدُ أَبَدا» [2] برای شهادت حسین «علیه‌السلام» در قلوب مؤمنین حرارتی است که هرگز خاموش و سرد نمی‌شود.

۴. با توجهِ عاطفی به حضرت امام حسین «علیه‌السلام» سایر ابعاد شخصیت امام و اسلام مدّ نظر قرار می‌گیرد تا علاوه بر نظر به آزادگی و ظلم‌ستیزی و ایثار و حقیقت‌جویی که غذای جان انسان است، به مقام امامت نیز نظر ‌شود و آن دری می‌شود برای فهم معارف اسلامی از طریق روایات آن بزرگان، و فربه‌شدن در فضائلی چون صبر و حلم که زمینه‌ی نزدیکی به امامان معصوم می‌‌گردد و مرز تولّی و تبرّی که عامل نجات جامعه‌ی اسلامی است شکل می‌گیرد و معنویت به عنوان یک ارزش جا باز می‌کند.

5- گریه بر امام حسین «علیه‌السلام» از نوع گریه‌های نیمه‌شب‌ اولیاء الهی است که حسین «علیه‌السلام» توانست آن را برای عموم مردم عملی کند و خودِ آن حضرت به‌خوبی متوجه بودند که صحنه‌ی کربلا عامل چنین گریه‌هایی باید باشد تا زمینه‌ی اُنس قلب با حقایق فراهم شود و حجاب‌ها بین عبد و معبود رفع گردد. چرا که هرکس ناظر آن اندازه زیبایی وفاداری بین حسین «علیه‌السلام» و ابوالفضل عباس یا بین امام حسین «علیه‌السلام» و حرّ شود، از عمق فطرت گریه سر می‌دهد تا از اتصال به این زیبایی‌ها محروم نباشد و موجب پایداری بر عهد خود با حقیقت می‌شود و پیوندی جاودانه را که بین جان انسان است با دل‌ اولیاء الهی به صحنه می‌آورد.

بنا به فرمایش امام خمینی «رضوان‌الله‌علیه»؛ «هر مکتبی تا پایش سینه‌زن نباشد، تا پایش گریه‌کن نباشد، حفظ نمی‌شود. گریه‌کردن بر عزای امام حسین «علیه‌السلام»، زنده نگه‌داشتن نهضت و زنده نگه‌داشتن همین معنی است که یک جمعیتِ کمی در مقابل یک امپراتوری بزرگ ایستاد... آن‌ها از همین گریه‌ها می‌ترسند. برای این‌که این گریه‌ای است که گریه بر مظلوم است، فریاد مقابل ظالم است».

با لباس سیاه به تن‌کردن و سینه و گریه جمعی نهایت تعلق خاطر را نشان می‌دهد که تا چه اندازه به آرمان‌های شخص مظلوم وفادار است و نیز کودکان این جامعه را متوجه چنین تعلق خاطری می‌کند و با نمادهای کربلا و عاشورا آشنا می‌نماید.

رسول خدا (ص) فرمودند: «كُلُّ عَيْنٍ بَاكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيَامَةِ- إِلَّا عَيْنٌ بَكَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَيْن»‏[3] هر چشمى فرداى قيامت گريان است غير از چشمى كه در مصيبت حسين «علیه‌السلام» گريه كند.

روایت فوق خبر از عمق تأثیر اشک بر امام حسین «علیه‌السلام» در عمیق‌ترین ابعاد انسان می‌دهد که در قیامت ظاهر می‌شود.

آن‌کس که عاطفه‌ی خود را درست مدیریت کند و بخواهد بهترین مصداق را جهت تغذیه‌ی عواطف بیابد، می‌پذیرد اشک برای اباعبدالله «علیه‌السلام» موجب صیقل قلوب و گشادگی روح می‌شود و عامل رشد ایمان و حفظ آن از یک طرف، و دوری از دنیا و صفات رذیله از طرف دیگر می‌شود.

اشک برای حسین «علیه‌السلام» نمونه‌ی به فعلیت‌رسیدن ایمان است، زیرا ایمانی که به پاک‌کردن قلب و زلال‌ساختن دل و دگرگونی آن منتهی نشود، ایمانِ فعلیت‌یافته نیست و نمی‌توان به وسیله‌ی آن، انس با خدا را از یک طرف، و ایثار و فداکاری و جهاد از طرف دیگر به‌دست آورد.

اشک برای حسین«علیه‌السلام» موجب احیاء قلوب و آزادی عقل از اسارت هوس‌ها و غفلت ها است و در همین راستا حضرت رضا «علیه‌السلام» به «دعبل خزایی» می‌فرمودند: قصیده‌ی خود را در رابطه با شهادت حضرت سیدالشهداء «علیه‌السلام» بخواند و حضرت با تمام وجود اشک می‌ریختند و دو بیت نیز به آن اضافه نمودند.

«والسلام»

27045

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از ابتداي سوره حمد تا ایاک نعبد و ایاك نستعین خداوند را به ضمیر غایب خطاب می كردیم حمد غایبی را گفته و مالک یوم الدین را وصف كردیم. چگونه می شود كه یک دفعه ضمیر از غایب به حاضر تغییر می كند و ایاک نعبد گفته می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آرام‌آرام محرم می‌شوید تا به امکان رابطه‌ی بدون حجاب برسید. موفق باشید

26977
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در ابتدا امیدوارم بنده را به شاگردی خود پذیرفته باشید. سوالی ذهن بنده را مشغول کرده که رتبه امام خمینی رضوان الله تعالی نسبت به آیت الله بهجت چگونه است چرا که یکی از دوستان می گفتند آیت الله بهجت در عرفان به گردپای حضرت امام هم نمی رسیدند و از طرفی اشکال گرفتن آیت الله بهجت را از حضرت امام در ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی داشته ایم. با تشگر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً عرض شد که حضرت آیت اللّه بهجت بحمداللّه در سلوک فردی موفق بوده‌اند و حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهانی فکر می‌کردند و جایگاه خاصی داشتند که مخصوص خودشان بود. به نظر می‌آید ذیل تاریخی که حضرت امام به میان آوردند می‌توان از امثال آیت اللّه بهجت و آیت اللّه طباطبایی بهره‌مند شد. موفق باشید

26368
متن پرسش
سلام و عرض ادب به استاد ارجمند و مخاطبان فرهیخته: بنده بی سوادم ولی رهبری عزیز را تالی تلو معصومین علیهم السلام می دانم و اطاعت از ایشان را واجب. بنابراین پیرو امر ایشان مبنی بر حضور در فضای مجازی، فعالیت خود را آغاز کردم، و از گروه ها و سایت های انقلابی، مطالبی از فرمایشات رهبری و فعالان انقلابی نشر دادم ولی متاسفانه به واکنش ها و ایجاد مراء و جدال منجر شد، و احساس کردم که افراد نسبت به تعلقشان به افراد و احزاب، نسبت به پیامها و اکنش نشان می دهند، مثلا: از سخنرانی رهبری عزیز، مبنی بر دقت در فضای مجازی و نفوذ بیگانگان در این فضا، این نکته برداشت شد که منظور رهبری این است که بر علیه آقای قالیباف مطلب منتشر نشود، و قالیباف فاسد است و چرا شورای نگهبان صلاحیت ایشان را تائید کرده، صرف نظر از اینکه آقای قالیباف را فردی اجرایی می دانم و فساد ایشان را فقط یاشار سلطانی می داند و بس، می خواستم بدانم با توجه باینکه انشقاق در جامعه را معقول و منطقی نمی دانم، تکلیف بنده نسبت به امر رهبری در مورد حضور در فضای مجازی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال فضای مجازی یک امکان است با مناسبات خاص خود. باید عده‌ای به میدان آیند و هنرِ ارائه‌ی آن‌چه باید ما ارائه دهیم را به دست آورند. مثل کاری که مرحوم شهید آوینی در «روایت فتح» انجام داد. و رهبر معظم انقلاب نظرشان آن بود که به عنوان یک رسالت باید وارد شد و نگذاریم دشمن نسبت به نیروهای انقلاب، جو سازی کند. مسلّم آقای قالیباف یکی از نیروهای انقلاب است که اگر هم ضعف‌هایی در اجرا داشته باشد باید آن را طبیعی حساب کرد و نه عامدانه. در مورد فضای مجازی رجوع شود به سایت http://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=19272 موفق باشید

25963

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: سوالی را خدمتتان ارسال کرده بودم با شماره ۲۵۹۳۶ که در میان پاسخها نبود، گویا جا افتاده؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور به صورت خصوصی جواب داده شد:

۲۵۹۳۶. باسمه تعالی: سلام علیکم: بستگی به شرایط‌تان دارد. اگر جمع‌تان بتواند صوت سوره‌ی عنکبوت را گوش دهند و هرکس نظر خود را مطرح کند، بهتر است. ولی اگر این‌طور نمی‌شود و افراد همراهی نمی‌کنند، بزرگی از طایفه، مدیریت کار را به عهده بگیرد. موفق باشید 

25754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت به استاد عزیزم: می خواستم بدانم حقیقت ماء یه مقام بالاتری دارد و زودتر خلق شده یا حقیقت نوریه عقل و قلم و یا به تعبیری نور محمدی (ص)؟ (با توجه به وضو ساختن پیامبر (ص) در معراج از ساق عرش)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که فرمود: «عرشه علی الماء» یعنی بنیاد حقیقتِ عرش، وَجهِ مطلقی است به اطلاقِ محض که «ماء» نامیده است و آن وضو، وضوی از حقیقت مطلقه‌ی الهیه است که موجب نورانیت جان می‌شود. موفق باشید

25590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد، محدوده آزادی بیان در دین مبین کجاست به‌ویژه در عرصه رسانه ای که اثر اجتماعی هم دارد؟ در ضمن بسیاری معتقدند در کشور اسلامی مان، واقعاً از جهت رسانه ای و اجتماعی و نقد، آزادی بیان نیست و مسئولین می خواهند مردم مثل خودشان فکر کنند و به اصطلاح اطلاعات مردم از یک کانال نه از راه ها و کانال ها و شنیدن عقاید متعدد باشد، آیا این مطلب با مبانی گفتمان انقلاب و واقعیت، تطابق دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم بد نیست سری به مباحثی که در رابطه با آزاداندیشی در کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد، بزنید. به هر حال زمانه زمانه‌ای است که باید با گفت‌وگوهای اندیشه‌های مختلف، حقیقتْ به ظهور آید. موفق باشید

24892
متن پرسش
استاد عزیز سلام علیکم: با توجه به اینکه ما تجلی خداوندیم و وجود ما تجلی عین وجود است و وجود ما عین ربط به عین وجود است، آیا این ربط و وصل در یک مقطع زمانی و یا بهتر است بگویم در یک مقطعی از جانب خداوند ایجاد شده و ما هست شدیم، و یا نه از ازل عین ربط و وصل به عین وجود بوده ایم؟ اگر از ازل به عین وجود وصل بوده ایم و هست بوده ایم، چرا این را یادمان نیست و نمی دانیم؟ که البته طبق نظر ملاصدرا نفس جسمانیة الحدوث است و نمی توانیم از ازل متجلی بوده باشیم. ممنون از پاسخگوییتان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر وجودی، بودِ ما از خدا است و قبل از آن‌که خدا ما را ایجاد کند از نظر امکانِ ذاتی در علمِ خدا بوده‌ایم. چون همه‌ی این امور به صورت حضوری بوده است در حافظه‌ی ما که امورِ حصولی تنها جای می‌گیرند، نمی‌ماند. موفق باشید

24619

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرانقدر: بنده خیلی در امور اعتقادی شک می کنم و در ذهنم شبه ایجاد میشه و همیشه از این بابت ناراحت و نگرانم، با اینکه انگار نفس من یا بهتره بگم خود من دنبال شبهات جدید می گرده تا مشغول حل و فصل شبهه بشه و از ذکر و یاد خدا غافل و صفای دل رو از دست بده، با اینکه جواب شبهه را بدست می آورم و از شر آن شبهه خلاص می شوم، اما دوباره با شبهه جدید با موضوع جدید سرگرم و مشغول می شوم، دیگه خسته شده ام، احساس می کنم و مطمئن ام عمرم دارد تلف می شود، می خواهم به صفای دل برسم و به ارتباط با ائمه اطهار آن جور که شایسته است برسم و دیگر این حجاب شبهات در میان نباشد، چه کنم که نفس شبهه ساز و یا شیطان تلقین کننده را برای همیشه لگام بزنم و از شر این افکار و امور بیهوده خلاص شوم، لطفا مرا راهنمایی کنید و راه حلی برای بنده ارائه دهید، آیا ذکری هست که با گفتن آن و استمرار بر آن ذکر به خصوص، از این حجاب ظلمانی خلاص شد؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیز خوبی است. زیرا انسان در عقائد خود عمیق و عمیق تر می‌شود البته به شرطی که جواب شبهات را درست بدهید. پیشنهاد ما اولا مطالعه‌ی کتاب «ده نکته در معرفت نفس» و ثانیا برهان صدیقین از کتاب «از برهان تا عرفان» می‌باشد که هر دو باید با شرح صوتی آن دنبال شود. موفق باشید

20325

شخصیبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز،بنده میخواهم علم اذکار یاد بگیرم چه کنم چه کتابی بخوانم و به کسی رجوع کنم؟در ضمن استاد جوابم را ندادید که اگر کسی ذکر خاصی را که مناسبش نیست بگویند چه میشود آیا میتواند عامل سقوط باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- پیشنهاد بنده آن است که جلد اول کتاب «مقالات» از آیت اللّه شجاعی را در مورد اسماء الهی مطالعه فرمایید. بنده نیز آن کتاب را شرح داده‌ام که به صورت صوت در اختیار رفقای «لبّ المیزان» هست 2- عرض شد من از ذکر خاص چیزی نمی‌دانم آن‌چه می‌شناسم همین اذکار عام است که در ادعیه و کتاب مفاتیح هست. موفق باشید

34219
متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام و عرض ادب و احترام. خداوند منان رو شاکرم بسیار زیاد که در سیر دادن بندگان حقیر و روسیاهی چون ما بواسطه کلام شما دریچه ای جدید را به سوی ما گشود که بعد از شنیدن معارف الهی و لذت شنیداری که حاصل می‌شد ما را سوق داد به سوی چشیدن لذت بیکرانه حضور در محضر حضرت محبوب ازلی که جنسش به قول استاد چشیدنی است الحمدلله. استاد گرامی شاید باور نفرمایید اما ما و گروهی از دوستان نزدیک به چهارسال است هفتگی و مستمر، حضوری و غیر حضوری در فضای مجازی، کتاب خویشتن پنهان و برهان صدیقین و حرکت جوهری و بصیرت حضرت زهرا سلام الله علیها را شروع کرده ایم و مباحثه وار پیش می‌رویم و البته در کنارش صوتها و مقالات و کتابهای دیگر را مخصوصا مناسبتی هم به جد مرور می کنیم اما همین چهار کتابی که عرض کردم با مباحثه و تکرار و تمرین در مصادیق، دریچه ای جدید را که بالخصوص، نقطه عطف آن ماه های مبارک رمضان است، به رویمان گشوده که خود را با هویتی جدید در این تاریخ می یابیم هویتی که قرار است نقشهایی بر اساس مقتضیات این زمانه برای ما بگشاید و خداوند رحمان انگار مشغول پرورش بندگان است برای حضوری همگانی و البته مخصوص به کرامت کریمانه خویش. این حرفها را من باب روایتی از امام صادق علیه السلام عرض کردم امام صادق عليه السلام در ذيل آيه‌ «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» فرمودند: «حدث بما اعطاك الله و فضلك و رزقك و احسن اليك و هداك» «3» آنچه از عطاها، برترى‌ها، رزق‌ها، احسان‌ها و هدايت‌هاى اوست بازگو كن. «الحمدلله الذی هدانا لهذا و ما کنا لنهتدی ان هدانا الله» کاری جز دعای خیر برای استاد گرامی از دست این شاگردان حقیر بر نمیاید پس فراوان دعاگو هستیم ان شاءلله تحت عنایات خاصه حضرت ولیعصر (عج) مؤید و موفق باشید. اما استاد بزرگوار مساله ای است که مدتها درگیرم کرده بود و الان به وضوح خودنمایی می کند و مانند مانعی جلوی راهم را می‌گیرد اینکه در درونم پر از آرامش است به حول و قوه الهی با جلوه گری هایی که از جنس ظهور حضرت حق است در اتفاقات ریز و درشت با حضرت حق مدتها به گفتگو هستم و می‌بینم او را که جلوه نمایی می کند و دایم اظهار لطف کریمانه، نگاهش را حرفش را محبتش را و... را می بینم و قابل وصف نیست. گاهگاهی که حتی عشقبازی می کنم و به شوق این عشق زندگی را ادامه می‌دهم. «حتی القاک و قد وفیت بعهدک و میثاقک فتغشینی رحمتک» اما در بیرونم ابا دارم از بروز دادن، می‌ترسم بگم و از دست بدهم. می‌ترسم بگم و باور کنم منم هستم و گاهی هم که زبان به گفتن می گشایم واضحا می‌بینم که زبانم چیزی دیگر می گوید انگار می ترسد و به جای دیگری می زند و با دیگران هم گفتار می شود البته در جمع خوبان و هم مباحثه ایها گاهی همان که می‌چشیم بر زبان می آید و در جمعی خوش فی شغل فاکهون می‌شویم اما به وضوح تازگی در اذیتم از زبانی که با درونم سازگاری ندارد. شغلم که مدیریت امور فرهنگی است می طلبد که سخنور خوبی باشم که قبلا هم بودم و می توانم بگویم حراف خوبی بودم اما دیگر سخنانم با درونم نمی خواند و زبانم الکن دارد می شود. به وضوح می چشم که «یفقهو قولی» ام به مشکل خورده تا حدی که دیگران هم متوجه تلونم شده اند وقتی خودم هستم در کمال آرامش و طمانینه به الطاف حضرت حق و وقتی با دیگران هستم انگار پوسته قبلی ام در حال ترک برداشتن و این صدای شکستن دایم بلند تر می شود و انگار نفسم می‌خواهد با پوششی موقت این پوسته در حال ترک را از دیدها مخفی کند. به زبان ساده بگویم آن حالتی که در کنار دیگران دارم حس واقعی ام نیست و انگار در حال نقش بازی کردنم که کسی نداند اندرونم چیست و این دوگانگی کم کم دارد مشکل ساز می شود مخصوصا در کار. سوال اول: به شدت از «یحسبون انهم یحسنون صنعا» می‌ترسم که نکند گرفتار وهمیاتم و این عشقبازی درونی کوهی است از نفسانیات که فرو می‌ریزد. چگونه از تردید حقیقت و مجاز رها شوم و بدانم که توسلاتی که به حضرات معصومین علیهم السلام دارم و حضور کریمانه شان را در این الطاف می بینم و عشقبازی با حضرت حق را از ایشان الگو و درس می گیرم واقعی است یا ساخته های نفس چموش و شیطان لعین؟ سوال دوم: چگونه درونم بیرونم را یکی کند و راحت شوم از ریای معکوسی که می‌ترسم از اینکه پرده درافتد و خلق با خبر از غوغای پر شور درونم شوند گاهی با تمام وجود می خواهم فریاد بزنم و به همه نشان بدهم مثلا در این لبخند زیبای فرزندم، خداوند عز و جل چگونه عشقش را به من هدیه کرده یا در این نهیب غریبه ای با من چگونه خداوند رب العالمینی خود را دارد به من نشان می‌دهد و... اما سکوت می کنم و تمام فریادم قطرات اشکی می شود که عاشقانه در لذت با رب جاری می شود که آن هم هدیه اوست. ترسم از برملا کردن این حالات و زبان گشودن به حقیقتی که در درون با من راز می گوید، مرا به خلوت هدایت می کند و از طرفی، انجام تکلیف، مرا به حضور پر رنگ در اجتماع مخصوصا در این برهه که زمان جهاد تبیین است و شغلم به شدت مرتبط با این امر است می‌خواند و البته در این حضور اجتماعی زبانم مثل دیگران به عادت گفتارهای روزمره می‌چرخد و ناسازگاری اش گوش خودم را می‌خراشد چون جمع ها را محرم این حرفها نمی‌دانم و آنها این حرفها را انگار نا آشنا می دانند چگونه جمع کنم؟ و از این دوگانگی آزاد شوم تا تمام شود. آن چیزی که مرا هنوز به چشمم می آورد و نکند اشتباهی بزرگ در همه اینهاست؟ لطفا راهنمایی بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اجازه بدهید در ابتدا این غزل خوب مولوی در دیوان شمس تبریزی را با شما در میان بگذارم که می‌فرماید:

تن مَزَن ای پسر خوش‌دم خوش‌کام بگو                بهر آرام دلم نام دل آرام بگو

پرده من مَدَران و در احسان بگشا                         شیشة دل مشکن قصة آن جام بگو

گر در لطف ببستی در امید مبند                           به سر بام بر آی و به لب بام بگو

چون‌که رضوان بهشتی تو صلایی برده                 چون‌که پیغمبر عشقی حِلِهْ پیغام بده

سخن رنج مگو، جز سخن گنج مگو                     صفت راه مگوی و ز سرانجام بگو

آه زندانی این دام بسی بشنیدیم                           حال مرغی که رهیده است از این دام بگو

شرح آن بحر که واگشته همه جان‌ها اوست           که برون است ز ایام ز اعوان بگو

وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی                    سخن خاص نهان در سخن عام بگو

ور از آن نیز بترسی هِلِه چون مرغ چمن                 دمبدم زمزمة بی اِلفِ و لام بگو

همچو اندیشه که دانی تو و دانای ضمیر                 سخنی زان لب شیرین ز سرانجام بگو

نکتة روح‌فزا از دهن دوست بیار                           نامة خوش‌خبر از عالم اسرار بگو

و منظور عرضم بیشتر این بیت بود که می‌فرماید:

وگر از عام بترسی که سخن فاش کنی                    سخن خاص نهان در سخن عام بگو

این‌جا است که فکر می‌کنم اگر با نور قرآن و روایات مأنوس شوید، جانتان در ارائه حقیقت با آرامش کامل سخن خودش را به میان می‌آورد. در مورد نکته آخر که فرموده‌اید به نظر بنده این دوگانگی و ریا به حساب نمی‌اید. آری! باید آمادگی افراد را در نظر گرفت و عقل آن‌ها را مخاطب قرار داد و نه احساسات آن‌ها را. مگر رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» نفرمودند: «انّا معاشر الانبیاء کلم الناس علی قدر عقولهم» ما پیامبران در حدّ عقل مردم با مردم سخن می‌گوییم. موفق باشید

31747

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و تسلیت رحلت عالم مجاهد علامه حسن زاده آملی: در زمینه امر به معروف واقعا سر در گم هستیم که چه باید کرد بعضی می گویند باید حتما در هر شرایطی تذکر لسانی داده شود فرض مثال در مورد بد پوششی اگر بخواهیم در هر موقعیتی تذکر دهیم متاسفانه این قدر تعداد بد حجابان زیاد شده که برای یه خرید بیرون می‌رویم باید مکرر در مکرر تذکر دهیم. استاد واقعا در این زمانه و در این شرایط در مورد امر به معروف چه کار باید کرد؟ چه چیزهایی باید لحاظ شود لطفا ما را از سردرگمی نجات دهید. خداوند حافظتان باشد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید شرایط امر به معروف را فراهم کرد وگرنه با امر به معروف‌های مستقیم به بی‌حجاب‌ها ممکن است تأثیر لازم را همیشه نداشته باشد. به نظر می‌آید امروز باید با معارف الهی جایگاه احکام الهی را برای مردم مشخص نمود و در آن راستا امر به معروف جایگاه خود را پیدا می‌کند و تأثیر خود را می‌گذارد. موفق باشید

31697
متن پرسش
سلام: بنظرم در سوال قبل به سوالم جواب قانع کننده نفرمودید. حال اصلا کار به مثل قرآن آوردن نداریم دو کلام را کنار هم قرار می‌دهیم می‌خواهیم ببینیم کدام والاتر است یک آیه قرآن «کل شی هالک الا وجهه» و دیگری «الا کل شی ما خلا الله باطل» از عامری من برای عامری استدلال کردم شما هم استدلال کنید والا مطالب کلی که مطلب را حل نمی‌کند بعد هم بحث اقتباس را مطرح کردم آن که اصلا پاسخ ندادید و بعید هم است درین سوال پاسخ بدهید کم کم دارم ازینکه سوالی بفرستم و قانع بشوم مایوس می‌شوم. مطلب بعد بحث سوره برخی، فکرکنم جناب قرائتی و برخی دیگر هم دیدم فرمودند، به استناد فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ‌ . حدیث را به معنای آیه می‌دانند سیر تحدی از کل قرآن به یک آیه بفرض هم همچنان بر سوره اصرار داشته باشید جایی نگفته که سوره چند آیه ای باشد و چون قرآن گفته از جن و انس مدد بگیرید من از جناب عامری مدد می‌گیرم سوره ای تک آیه ای یا دو آیه می آورم با هر سوره ای خواستید مقایسه کنید برتری آن سوره را نشان دهید. بسم الله الرحمن الرحیم ألا کلّ شیء ماخلا الله باطل (1) و کلّ نعیم لا محالة زائل (2) صدق الله العلی العظیم اگر به بیت دوم توجه کنید بحث نعیم را می آورند که مستلزم نعمت دهنده و نعمت گیرنده است پس دراینجا اثبات می‌شود در حالیکه در بیت قبل نفی شده بود پس این بحث محی الدین در مورد آیاتی چون مارمیت و لیس کمثله می‌بینیم منحصر به قرآن نیست و قبل از قرآن هم بوده است. اما مطالب کنفسیوس فکر کنم اخلاقی باشد اگر مطالب عرفانی داشته باشد سابق گفتم که در متون هند مطالب عرفانی موج می‌زند و چرا قرآن اینقدر از نظر عرفانی غنی نیست حال شما متون چین هم افزودید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بنده و امثال بنده در افقی که خودمان مطالب را دنبال می‌کنیم در خدمت رفقا هستیم. ملاحظه کنید که در آیه 215 سوره بقره می‌فرماید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» ای پیامبر! از تو می‌پرسند چه چیزی انفاق کنند؟ ولی خداوند در جواب به جای این‌که مستقیماً سؤالِ سؤال‌دهنده را جواب دهد؛ مطلب را در میدان دیگری می‌برد که آنچه انفاق می‌کنند کار خوبی است و این‌که به چه کسانی باید انفاق کنند. اساساً این سایت، جوابگوی سؤالاتی است که کاربران محترم در مواجهه با کتاب‌هایی که بنده خدمت رفقا تألیف کرده‌ام و یا مباحثی که شده است؛ وگرنه اگر بنا را بگذاریم که در مواجهه با دریای سؤالات کاربران، خود را جوابگو بدانیم نه توان آن را داریم و نه فرصت آن را. از این‌که از صراحت آیه عدول می‌فرمایید که می‌فرماید: «قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ» به آیه‌ای که می‌فرماید: «فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ»‌ و حدیث را به معنای آیه می‌گیرید، باید تعجب کرد. موفق باشید 

31695

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: جناب استاد گرانقدر آقای طاهرزاده اینجانب مردی ۴۰ ساله دارای مدرک فوق دکتری در علوم پزشکی هستم که بیش از ۱۰ سال خارج از ایران زندگی می کنم. شخصا به عرفان عملی اسلامی گرایش دارم و مطالبی از اساتیدی نظیر علامه حسن زاده آملی و دیگر بزرگان را دنبال می کنم. اخیرا فردی نام حضرتعالی را به من معرفی کرد. غرض از اینکه مصدع اوقات می شوم اینکه اگر صلاح می دانید دستورالعمل سلوکی و یا چهله ای که متناسب برای یک فرد مبتدی باشد، برایم ارائه فرمائید. و من الله توفیق. بسیار سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه بنده به رفقا پیشنهاد می‌کنم مطالب معرفتی مثل «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» در ابتدای امر و سپس انس با مباحث قرآنی است که مطالب روی سایت هست. موفق باشید

31649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر ۱. ببخشید اگر دو نفر در مقام توحید افعالی باشن یا مثلا فنای فی الذات آیا هر دو یک سطح معرفت دارند در این مقام؟ یا اینکه درجات معرفت افراد در مقامها هم متفاوته؟ ۲. تفاوت درجه معرفت در مقامها به چه عواملی بستگی دارد اعم از اخلاص و کیفیت عبادت و؟میشه توضیح بدهید. ۳. اینکه می‌گویند با یک گناه درجه ای از عقل برداشته می‌شود و دیگر برنمی‌گردد آیا با توبه هم برنمی‌گردد؟ و اینکه چرا با وجود اینکه استغفار می‌کنیم طعم عذاب و بلا را خدا به خاطر آن گناهی که سر می‌زند به ما می‌چشاند؟ توبه چگونه باید باشد تا بلاهای تنبیهی مطلق کنار رود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال توحید در هر مرحله‌ای که باشد چه در مرحله توحید افعالی و یا غیر آن، مراتب خاص خود را دارد زیرا توحید، امری ذومراتب است. ۲. آری! درجات توحید، به معرفت و خلوص بستگی دارد. در این مورد خوب است به مباحث «رهنمودهای سلوکی و اخلاقی» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. http://lobolmizan.ir/sound/1304 3- آری! با توبه، تمام آثار گناه از بین می‌رود به طوری که رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» می‌فرمایند مانند کسی می‌شود که آن گناه را انجام نداده است. بنابراین معنای چشاندن طعم عذاب، دیگر معنا ندارد.   موفق باشید

نمایش چاپی