بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28485

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب خدمت جناب آقای طاهرزاده: مجدد بابت شرح بسیار ارزشمندتان بر مقالات مرحوم آیه الله شجاعی تشکر می کنم. بسیار برای من مفید و موثر است. یک سوال از خدمت شما دارم. چرا از خود جناب شجاعی کمتر (شاید هیچ) اسم برده نمی شود؟ آیا مربوط به موضع گیری ایشان بعد از یک دوره انتخاب بعنوان نماینده مجلس و سپس کناره گیری از سیاست است؟ بسیار متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی خود آن بزرگوار آن‌طور بود که رسیده بودند باید به طور جدّی به اصلاح اخلاق و رفتار مردم پرداخته شود وگرنه در این دنیای سراسر طوفانی، انقلاب اسلامی همراهان خوبی نخواهد داشت و حقیقتاً حرف ایشان، حرف درستی بود و هست. موفق باشید

28040

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سوال و درخواست خصوصی هست لطفا نشر عمومی ندهید. ببخشید قبلا طی سوال شماره ۲۷۹۷۴ سوال و مشکلم را خدمتتون فرستادم اما پاسخی دریافت نکردم. ممکن خواهش کنم یک راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سؤال شماره ۲۷۹۷۴ به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: خیلی نباید به این امور توجه کرد. در این مورد خوب است سری به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

28013

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: وقت شما بخیر ان‌شاءلله که سلامت باشید استاد تا اونجایی که یادم میاید از ابتدا با عشق الهی با سلوک آشنا شدم و پا در مسیر سلوکی گذاشتم. مسله ای که خیلی آزارم می‌دهد این است که در ابتدا آتش عشق و حرارت بسیار حس می‌شد ولی با گذشت زمان کم شد و روبه سردی گذاشت (البته با تناوبی میرا: یعنی عشق و حرارت من تناوبی بود یک روز بود یک روز نبود ولی در کل اگر میانگین بگیرم خیلی آن حرارت و آتش کم شده) علارغم اینکه سعی کردم بیشتر به دستورات پایبند باشم یعنی مراقبه اعمالی که در ابتدا داشتم کم بود ولی با گذشت زمان بیشتر شد سعی کردم بیشتر رعایت کنم و همچنین در پی کسب معرفت برامدم و کتب معرفتی نیز مطالعه کردم با این حال علارغم اینکه هم مراقبه عملی من بیشتر شد و متشرع تر شدم و هم معرفتم و دانسته های توحیدی من بیشتر شد آن حرارت و عشق خیلی کمتر شد. البته چند مطلب را بگویم: ۱. مراقبه به معنای یاد خدا بودن من در ابتدا نسبتا بیشتر بود چرا که وقتی که حرارت و عشق بیشتر بود بدون زحمت و سختی در حضور و یاد خدا بودم ولی وقتی آن حرارت و عشق رفت هرچه تلاش می‌کنم نمی‌توانم به یاد خدا باشم اصلا فکر می‌کنم مراقبه معلول جذبه هست نه برعکس و در نتیجه مراقبه (به معنای حضور قلب در تمام لحظلات) من نسبت به گذشته کم شد. ۲. تا آن جایی که یادم می آید حالم از ابتدا به سه قسمت تقسیم می‌شود: در ابتدا که اصلا قبض و بسطی نبود و فقط عشق و حرارت بود. در اواسط دچار قبض و بسط های خیلی شدیدی شدم و هر چه گذشت از شدت قبض کاسته و به زمان آن اضافه شد و قسمت سوم هم که احوالات اخیر من است شدت قبض های من خیلی کم ولی زمان آن طولانی شد و خبری هم از آن حرارت و عشق گذشته نیست (البته هر از چندگاهی به ما سر می‌زند و زود می‌رود و بطور میانگین کم شده). ۳. از همان ابتدا هم واقعا نمی‌گویم مراقبه خوبی داشته ام و الان هم به نظر خودم ندارم. استاد این وضعیت فعلی من عادی است؟ یعنی همه همین طور می‌شوند؟ (منزلی از منازل است) یا مشکل من است و به دلیل کم کاری و عدم مراقبه به این صورت شدم؛ استاد حالا به نظر شما چی کار کنم وقتی هیچ عشقی نمانده و سرد شدم چطور مسیر را ادامه دهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به مسیری فکر کنید که رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقابل ما گذاشته‌اند. مسیری که باید طی شود هرچند هزاران موانع و احوالات متفاوت در این مسیر پیش آید و با صبر بر طاعت، انسان طوری از آن موانع عبور می‌کند که پس از مدتی إن‌شاءاللّه به جامعیتِ لازم می‌رسد و می‌فهمد که همه‌ی آن موانع و تفاوت احوال در جای خود لازم بود. پس: «تو پای در نِه و هیچ مپرس». موفق باشید 

27677

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد گرانقدر ما: خوشحالم میتونم مستقیم باهاتون صحبت کنم - برخلاف مسئولین دیگر یا اساتید دیگر - بحثی بین من و آقایی هست حدود ۱ سالیه (توی جلسات آنگاه که فعالیاتهای فرهنگی پوچ می‌شود) - که من میگم امثال امید دانا، حسن آقا میری، و کسانی شبیه به اینا رو نباید بزرگ کرد - چرا- چون اندازه علمای اصیل و یا تحلیلهای بی عیب و نقص تحت شعاع قرار میگیره ولی ایشون مصر هستن که در مورد اینگونه افراد باید گزینشی رفتار کرد و به بعضی حرفاشون که صحیحه اعتنا کرد به حرف غیر صحیحشون اعتنا نکرد یا اگر در مقام نقد بود نقد کرد - باز من میگم همه که نمیتونن این طور تحلیل کنن! و ایشون میگن ذیل انقلاب اسلامی مردم بسیار آگاه تر از اینی هستن که در ظاهرشون ما داریم می‌بینیم و به قول قدیمیا نصفشون زیر زمینه! ایشون میگن مردم وقتی تمایل به صحبتهای مهربانانه آقا میری نشون میدن حتی اون قسمتهایی که حرف پر مغزی هم نباشه - گویی دارن با گوشه چشمشون به باقی روحانی ها نگاه میکنن که نگا کنید ما یکم عطوفت و مهربونی و صحبتهای رحمانی از شما میخوایم تا تکون بخوریم! مثل بچه ای که از پدرش نامهربانی ببینه و وقتی پدر همسایه بهش محبت میکنه خوشحال میشه خیلی، ولی یواشکی به پدر خودش نگاه میکنه و تو دلش میگه: ایناها اینجوری محبت کن - و در اصل هم اون بچه پدرش رو دوست داره - (این ها مثالهای ایشون بود برای بحثهایی که در مورد آقا میری داشتیم) در مورد امید دانا هم میگن نباید به دینش نگاه کرد و باید به اصل موضوعاتی که به تحلیلمون کمک میکنه نگاه کرد و معتقدند مردم خیلیاشون متوجه میشن که کدوم عقاید و معارف دارای نور هست و کدوم نیست - و به مردم هم یک نحوه وحی و الهام میشه (البته حرفای ایشون رو نتونستم کامل بنویسم بیشتر مثالهاشون رو نوشتم تا قاعده ها رو ولیکن خودتون تفکر شاگردتون رو بهتر میدونید دیگه) آخه استاد این نگاه ایشون زیادی خوشبینانه نیست! یا نگاه من بد بینانه است؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث فقهی داریم که فضیلت یک فکر آن است که دشمن، مؤید آن باشد و از این جهت صحبت‌های آقای امید دانا را می‌توان در این رابطه جای داد: «خوشتر آن باشد که سر دلبران ** گفته آید در حدیث دیگران‌‌» در مورد صحبت‌های آقای آقامیری نمی‌توانم نظر بدهم چون صحبت‌های کمی از ایشان را دنبال کرده‌ام، هرچند کار ایشان را قبول ندارم و فکر می‌کنم آثار سوئی دارد. موفق باشید

27640

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم با توجه به جواب سوال ۲۷۶۳۶ ، بنده باز هم جواب خودم را نگرفتم و متوجه نمی‌شوم چرا علت لزوم پرداختن به فلسفه غرب مخصوصا فلسفه شک گرای غرب را نمی‌توان توضیح داد و بیان کرد؟ بنده خودم به سبب کنجکاوی کمی به فلسفه غرب پرداختم، اما اینکه می‌فرمایید بعد از چشیدن حکمت صدرایی لازم هست به فلسفه غرب هم پرداخته شود که غالب شک گرا هست، علت این لزوم را نمی‌فهمم، آیا کنجکاویست؟ آیا علت این لزوم لذت بردن از محتوای فلسفه غرب هست؟ آیا علت این لزوم به این دلیل است که شناخت همه جانبه فلسفه شک گرای غرب برای فیلسوف اسلامی واجب است تا جهت دفع شبهات و مشکلات تفکر شک گرای فلسفه غرب بتواند راه حل و پاسخی مناسب جهت مقابله با آن شبهات ارائه کند مخصوصا اگر مخاطب نسل جوان باشد؟ آیا علت این لزوم یک احساس وظیفه در قبال آحاد بشر بخصوص جامعه اسلامی جهت حفظ آن جامعه از انحرافات فکری و پوچگرایی و فرهنگ مدرنیته هست؟ خود شما به کدام علت بعد از چشیدن حکمت صدرایی به سراغ فلسفه غرب رفتید و چه حس و تفکری در درون جنابعالی شما را ملزم به پرداختن به فلسفه غرب نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی جز آنچه عرض شد ندارم که بتوانم آن بحث را ادامه دهم. یکی از خصوصیات فلسفه‌ی هایدگر همین است که سعی می‌کند افقی را بگشاید تا هرکس در آن چشم‌انداز، خودش فکر کند. برعکس فلسفه‌ی تحلیلی که با مفاهیم سر و کار دارد و معلوم است که در نگاه مفهومی یا این مفهوم درست است و یا آن مفهوم. موفق باشید

27021
متن پرسش
با عرض سلام و ادب: قرآن کریم برای شیطان، وقت معلوم و مهلت زیستن قائل شده است و بنا بر مهدویت آن وقت معلوم در ظهور امام عصر (عج) است و در زمان مشخص شیطان به دست ایشان کشته خواهد شد، بر اساس این خبر چه وضعیتی پیش می آید که امام زمان می توانند شیطان را بکشند ولی انبیاء و اولیاء در صدد و موقعیت کشتن شیطان برنیامدند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با تجربیاتی که بشر به نور انبیاء «علیهم‌السلام» پیدا می‌کند در آن بلوغِ تاریخی که عالَم ظرفیتِ به ظهورآمدنِ حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» را پیدا کرده؛ دیگر شیطان نمی‌تواند میدان‌داری کند و معنی کشتنِ شیطان باید از این قرار باشد. موفق باشید

26343
متن پرسش
با سلام: ۱. سیب مادی فقط مزه سیب می دهد. اما سیب برزخی مزه تمام میوه ها را می دهد. آیا سخن بالا درست است؟ ۲. آیا شکل داشتن نقص عالم ماده است یا نقص عالم مثال هم هست؟ در رابطه با دو سوال فوق منبع می خواهم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  آری! آری! ۲. شکل، صورت و تعیّنِ اسماء است، نقص نیست، لازمه‌ی ظهور است. ۳. سری به کتاب «معرفت نفس و حشر» بزنید بد نیست. موفق باشید

26131

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت فرا رسیدن ایام فاطمیه: سؤالی خیلی ذهن بنده را مشغول و اسباب ناراحتی و نارضایتی بنده را فراهم کرده است: گویا استاد فرموده اند که انتخاب پدر و مادر هم دست خود آدم هست. لطفا بفرمایید چطور می شود که فردی والدین بی دین یا با اعتقادات ضعیف را انتخاب می کند و فردی والدینی همچون شهدا و خانواده شان را بر می گزیند؟ چرا من فرزند یا عضوی از خانواده سردار سلیمانی نشدم؟! متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طبق بحث «رجوع به اصلِ اصل‌ها» که در یادداشت ویژه‌ی سایت همراه با شرح صوتی آن هست، باید به خود رجوع کرد و این‌که چرا چنین انتخابی ما داشته‌ایم؟ آیا مصلحت ما برای رسیدن به کمال در دلِ آن شرایط فقط ممکن بوده است؟ موفق باشید

26061

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز بین جن و انسان چه تفاوت عمده ای وجود دارد که بین این دو، انسان، واسطه فیض الهی شده است؟ (طبق اعتقادات شما فرمودید ملک چون تک بعدی است نمی تواند واسطه فیض باشد)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جنّ و انس هر دو مختارند و ظاهراً باید این‌طور باشد که جنّ از نظر درجه‌ی وجودی تا موطنِ عالَم مثال، بیشتر صعود ندارد و به همین جهت پیامبری از آنان در آن حدّی که قرآن مطرح می‌فرماید؛ به‌وجود نیامده است. موفق باشید

25754

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و خدا قوت به استاد عزیزم: می خواستم بدانم حقیقت ماء یه مقام بالاتری دارد و زودتر خلق شده یا حقیقت نوریه عقل و قلم و یا به تعبیری نور محمدی (ص)؟ (با توجه به وضو ساختن پیامبر (ص) در معراج از ساق عرش)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که فرمود: «عرشه علی الماء» یعنی بنیاد حقیقتِ عرش، وَجهِ مطلقی است به اطلاقِ محض که «ماء» نامیده است و آن وضو، وضوی از حقیقت مطلقه‌ی الهیه است که موجب نورانیت جان می‌شود. موفق باشید

25640
متن پرسش
با سلام و تشکر: استاد بزرگوار چند مرتبه دیده ام که شما فرمودید قضای الهی تغییرناپذیر است و با دعا و اعمال صالح می توان از قضایی به قضای بهتر پناه برد آیا معنای حدیثی که می گوید دعا قضا را برمی گرداند حتی اگر محکم شده باشد همین است یا مسأله دیگری مراد حدیث است؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هرحال نظام هستی دارای انضباط خاصی است و می‌توان در معرض نظامی قرار گرفت که دارای حکم مخصوصی است و می‌توان خود را در معرض وجه دیگری از انضباطِ الهی قرار داد که به اصطلاح گفته می‌شود «از قضایی به قضایی دیگری پناه‌بردن» و معلوم است در شرایط جدید، حکمِ دیگری بر او جاری می‌گردد. موفق باشید

25243
متن پرسش
سلام خسته نباشید: اینکه در مبحث حرکت جوهری گفته اید حرکت مرتبه ای از وجود است، دقیقا یعنی چی؟ مگه به جز عقل و مثال و ماده، مرتبه ای به نام حرکت داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وجود، ذو مراتب است و پایین‌ترین مرتبه‌ی آن ماده می‌باشد که عین حرکت است. موفق باشید

24738
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جلسه‌ی شنبه‌ی گذشته در شرح آیه‌ی ۱۰۵ سوره‌ی مائده بحثی را در رابطه با معرفت نفس مطرح کردید که نسبت به بحث‌های گذشته، بحث جدیدی بود. لطفاً اگر ممکن است نکاتی را که یادداشت فرموده بودید را در اختیار ئاین حقیر قرار دهید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به این که بنده مطالب را به صورتی دقیق‌تر تنظیم کردم، همان مطالب را خدمتتان ارسال می‌دارم: موفق باشید.

برکات شناخت ذاتِ گشوده‌ی انسان نسبت به حقیقت

باسمه تعالی

«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (مائده/ 105)

۱. هویت انسان، تعلقی است یعنی وجود او عین ربط به حضرت حق است و بدین لحاظ در ذات و وجودش نسبت به حق گشوده است.

۲. از آن جهت که ذات انسان نسبت به خداوند گشوده است، هر لحظه با نور اسماء الهی و تجلیّات جدیدی با خداوند روبه‌رو است.

۳. با توجه به آن‌که انسان نسبت به حق و حقیقت موجودِ بسته‌ای نیست، با تفکری ایستا از خداوند و با ذات خود، عملاً از حقیقت دور می‌افتد.

۴. انسان در ذات خود می‌تواند خدا را بیابد و به ایمانی برسد که همواره آن ایمان، زنده است و نوری است علی نور. این ایمان هر اندازه با بقیه‌ی افراد و افکار مواجه شود، با ظهور ابعاد عمیق‌تری از خود زنده و زنده‌تر می‌گردد و به ایمانی بت‌شکن نایل می‌شود زیرا به‌خوبی متوجه‌ی حجاب‌های به حاشیه‌برنده‌ی حقیقت می‌باشد.

۵. ذات انسان با هویت تعلقی‌اش ذاتی است پویا و همواره امکان تجربه‌ی تجلیّات انوار الهی را به صورتی جدید و جدیدتر دارد. و در همین رابطه باید گفت انسان نسبت به حقیقت، باز و گشوده است.

۶. وقتی انسان توجه خود را به سوی خدا باز و گشوده نگه دارد، ذات خود را عین ربط به حضرت حق و انوار و اسماء الهی احساس می‌کند. در مقابلِ این حالت، نگاهی است که توجه ما را از تجلیّات انوار الهی باز دارد و این خیانت بزرگی است به بشریت توسط مقدسان احمق که نه آزادی را می‌فهمند و نه حقوق انسانی را، و با خودمطلق‌انگاریِ خویش هیچ حقی برای دیگر اندیشه‌ها حتی در بستر اسلامیت قائل نیستند. گویا هر اندیشه‌ای جز فهم آن‌ها باید در خاکروبه‌ها ریخته شود.

۷. بشر موجودی است که «سو» دارد به سوی حقیقت، و اگر خود را پاس دارد - به همان معنای عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم‏- وارد سلسله‌مراتبی می‌شود که تا ابدیت مقابل خود را گشوده می‌یابد. خودش به سوی قیامت می‌رود نه آن‌که او را ببرند.

۸. انسانی که خودش به سوی قیامت و ابدیت خود سیر کند، انسانی است که در مسیر هدایت قرار دارد. انحراف و گمراهیِ سایر انسان‌ها ضرری به او نمی‌زند، یعنی «لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ».

۹. با توجه به آیه‌ی فوق، باید به ملکوت رازآمیزِ درون خود نظر کنیم تا معلوم شود چه اندازه نسبت به حقیقتی که سراسر عالم را پر کرده است یگانه و درهم تنیده‌ایم. جایگاه مباحث «معرفت نفس» و «فعلیت‌یافتن باورهای دینی»، در این‌جا است تا معلوم شود چرا حضرت حق می‌فرمایند: «عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُم» زیرا ملکوت خدا در شما است و شما به آن خوانده شده‌اید. از این طریق است که نه سکولاریته و نه ارتجاع و نه بی‌خردی می‌تواند میدان‌دارِ زندگی‌ها شود.

۱۰. وقتی انسان خود را ملکوتی دید، جایگاه اخلاق و رابطه‌ی اخلاقی با بقیه معنی می‌یابد و انگیزه‌ی اخلاقی با طراوت و شادابیِ تمام به میان خواهد آمد. در این حالت توصیه‌های اخلاقی باری بر دوش ما نخواهد بود، بلکه چشم‌اندازی است برای هرچه بیشتر گشوده‌شدن و نیوشایِ تجلیّات انوارِ الهی‌گشتن.

۱۱. قرآن می‌فرماید: «وَ لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَ»(حشر/۱۹) همانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و در نتیجه‌ی فراموشیِ غایت خود که همان خدا است، راه به سوی خدا را که خود آن‌ها باشند؛ فراموش نمودند. و این نشان می‌دهد که نفسِ انسان همان راهی است که انسان باید از طریق آن به سوی خدا سیر کند و فراموش‌کردنِ غایت به معنای فراموش‌کردنِ راه است و طریق انسان به سوی خدا همان نفس اوست یعنی طریق انسان، خودِ انسان است مثل همان تحولات گوناگونی که از جنین تا پیری در انسان محقق می‌شود و همچنان ادامه می‌یابد تا برزخ و قیامت.

۱۲. وقتی انسان به جهت ذات مجردی که دارد می‌تواند در همه‌ی عالم و عوالم حاضر باشد، چرا باید گرفتار سوبژه‌کردنِ عالم گردد و قابلیتِ بشری خود را گم کند و از حضوری که برای او در حدّ «اَلآن قیامتی قائم» تعیین کرده‌اند، محروم گردد.

۱۳. از آن‌چه گذشت برمی‌آید که دین خدا به ما «درون» می‌دهد و راهِ ما را به ما می‌نمایاند و آن راه، جز خودمان به سوی حضرت معبود نیستیم.

24718

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: راه تشخیص حق میان وحدت وجودی ها و تفکیکی ها چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر و تنها تفکر. پیشنهاد می‌شود مباحث مربوط به «برهان صدیقین» را دنبال فرمایید. موفق باشید

24672
متن پرسش
سلام علیکم: وقتتون بخیر در پی پاسخی که به سوال شماره ۲۴۶۴۸ دادین خواستم بگم مساله اصلی من نیاز جنسی نیست که فرموده اید به ثمرات عفاف فکر کنین. مساله اصلی خود تنهایی است که بسیار آزار دهنده است. اینکه دست تنها همه کارهایم را باید انجام دهم، بچه ندارم که نسلی از من در زمین باقی بماند. اینها همه سخت است. دارم زیر فشارش له میشم. گاهی فکر خودکشی از ذهنم رد می شود. از خدا می ترسم که به فکرم ادامه نمی دهم اما حقیقتا احساس یاس تمام وجودم را گرفته و واقعا از ظلمی که یکی از اعضای خانواده به من روا داشت و برای من چنین زندگی ای را رقم زد ضربات خیلی سختی خوردم. نمی دانم دیگر چطور زندگی کنم استادجان. به چه امیدی؟ با چه انگیزه ای نمی دانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث بنده توجه به تقدیری است که با همه‌ی این احوال، حضرت ربّ العالمین در مقابل شما گشوده که اگر به آن توجه کنید می‌یابید که همین شرایط، مأوایی است برای شما که همه‌چیز به کمک شما می‌آیند تا به آن‌چه خدا برای شما مقدّر کرده است برسید. موفق باشید

24579

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم چه موقع باید خونده بشه؟ بعداز نهایه الحکمه یا قبل از آن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بهتر است بعد از کتاب «نهایه» مطالعه شود. موفق باشید

24553

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در سایت ها شرایط ورود به حوزه را تمام شدن پایه نهم می گویند ولی حرفی از تحصیل هم زمان نزدند. آیا میشه هم در مدارس استعدادهای درخشان و هم در مدارس حوزه به صورت هم زمان تحصیل کرد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان نیستم که حوزه امکان چنین کاری را می‌دهد یا نه. ولی فکر می‌کنم اگر طلبه تماماً فکر و ذکر خود را مشغول دروس رسمیِ حوزه بنماید، نتیجه‌ی بیشتری می‌گیرد. موفق باشید

32613

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

چند سوال داشتم که ذهن مرا مشغول کرده می‌خواستم تحلیل نمایید و درستی و غلطی آن را بیان کنید و اگر ناقص است تکمیل نمایید تا به شکی که در چیستی خداوند دارم پاسخ دهم. ۱. کمالات از وجود ناشی می‌شوند اگر کمال مطلق بخواهد وجود داشته باشد لازمه اش این است که وجود بدون حد داشته باشیم و این وجود بدون حد زمانی تحقق می‌یابد که عدم حقیقتی نداشته باشد تا وجود به آن حد عدمی محدود نشود. عدم حقیقت ندارد. حال چرا عدم حقیقت ندارد؟ چون اگر عدم حقیقت داشت وجود خواهد داشت و این می‌شود وجود و دیگر عدم نیست و عینا همین حکم نامحدودیت برای این عدمی که فرض شده و در اصل وجود است می‌بایست تعمیم یابد یعنی همین عدم که وجود دارد و در اصل همان وجود است و نمی‌تواند ناقص باشد زیرا در این صورت محدود به حد عدمی می‌شود. بنا براین تشکیک در وجود باطل می‌شود نمی‌توان موجودات ناقص را دارای وجود ضعیف قلمداد کرد چون وجود به جهت نبودن عدم هیچگاه ضعیف نمی‌شود و موجودات ضعیف ظهورات صفات خدا در حدی که حکمت خدا اقتضا می‌کند هستند. ۲. آیا خدا می‌شود خود را معدوم کند؟ خیر محال است زیرا عدم حقیقتی ندارد اگر برای عدم که حقیقتی ندارد وجود فرض کنیم اینطور می‌شود که خدا بخواهد خود را تبدیل کند به حالتی که وجودی ندارد یعنی چیزی می‌بایست غیر وجود (همان حالت) وجود داشته باشد که خدا به آن مبدل شود حال انکه وجود مقابلی ندارد و غیر وجود تحققی ندارد. ۳. آیا خدا موجودات را از عدم آفریده و از نیستی به هستی آورده؟ امکان ندارد زیرا اولا عدم تحقق ندارد و وجود خدا چون لایتناهیست نمی‌توان وجودی به آن اضافه کرد. پس این موجودات چیستند؟ جواب اینکه خدا ازروی فیض خود هستی خود را به شکل موجودات مختلف ظاهر ساخته و همه از قدرت و حول و قوه الاهی ند و در اصل فقط خدا وجود دارد و این منی هم که انسان با آن احساس استقلال می‌کند ظهوری محدود از وجود خداست. ۴. آیا موجودات را می‌شود خدا معدوم کند؟ خیر چون عدم تحققی ندارد حقیقت معدوم شدن یعنی تبدیل وجود به عدم وقتی عدم وجودی ندارد وجود نمی‌تواند به چیزی که نیست تبدیل شود. حال پس چرا میگوییم من اینجا هستم و فلان جا نیستم این از روی عدم من در جای دیگر نیست؟ خیر وجود من در این مکان ظهور وجود خداست و این ظهور به اندازه اقتضای حکمت خداست و چون در جای دیگر ظهور صفات وجودی خدا صورت نگرفته به ذهن متبادر می‌شود که عدم وجود من در آن جای دیگر تحقق یافته.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور است. آری! «وجود» در نسبت با ما دارای مراتب و شدت و ضعف است و نه در رابطه با خودش 2- نکته خوبی است. ۳. آری! در علم خداوند امکان هر موجودی هست و خداوند آن موجود را که در علم او امکان تحققش هست، وجود می‌دهد و به آن می‌گوید: «کُن فَیَکون» بشو و می‌شود. ۴. نابودکردن موجودی توسط خداوند به معنای گرفتن فیض وجود از آن موجود است. موفق باشید

31865

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: آیا شما دیدن فیلم و سریال هالیوودی یا انیمیشن را به قصد تنوع برای سالک خوب می‌دونید؟ البته هر دو سانسور شده باشند و به مقدار کم مثلا یک یا دوبار در هفته تماشا بشوند. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد صاحب‌نظر نیستم زیرا به‌کلّی در فضای این امور قرار ندارم تا بتوانم نظر بدهم. موفق باشید

31697
متن پرسش
سلام: بنظرم در سوال قبل به سوالم جواب قانع کننده نفرمودید. حال اصلا کار به مثل قرآن آوردن نداریم دو کلام را کنار هم قرار می‌دهیم می‌خواهیم ببینیم کدام والاتر است یک آیه قرآن «کل شی هالک الا وجهه» و دیگری «الا کل شی ما خلا الله باطل» از عامری من برای عامری استدلال کردم شما هم استدلال کنید والا مطالب کلی که مطلب را حل نمی‌کند بعد هم بحث اقتباس را مطرح کردم آن که اصلا پاسخ ندادید و بعید هم است درین سوال پاسخ بدهید کم کم دارم ازینکه سوالی بفرستم و قانع بشوم مایوس می‌شوم. مطلب بعد بحث سوره برخی، فکرکنم جناب قرائتی و برخی دیگر هم دیدم فرمودند، به استناد فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ‌ . حدیث را به معنای آیه می‌دانند سیر تحدی از کل قرآن به یک آیه بفرض هم همچنان بر سوره اصرار داشته باشید جایی نگفته که سوره چند آیه ای باشد و چون قرآن گفته از جن و انس مدد بگیرید من از جناب عامری مدد می‌گیرم سوره ای تک آیه ای یا دو آیه می آورم با هر سوره ای خواستید مقایسه کنید برتری آن سوره را نشان دهید. بسم الله الرحمن الرحیم ألا کلّ شیء ماخلا الله باطل (1) و کلّ نعیم لا محالة زائل (2) صدق الله العلی العظیم اگر به بیت دوم توجه کنید بحث نعیم را می آورند که مستلزم نعمت دهنده و نعمت گیرنده است پس دراینجا اثبات می‌شود در حالیکه در بیت قبل نفی شده بود پس این بحث محی الدین در مورد آیاتی چون مارمیت و لیس کمثله می‌بینیم منحصر به قرآن نیست و قبل از قرآن هم بوده است. اما مطالب کنفسیوس فکر کنم اخلاقی باشد اگر مطالب عرفانی داشته باشد سابق گفتم که در متون هند مطالب عرفانی موج می‌زند و چرا قرآن اینقدر از نظر عرفانی غنی نیست حال شما متون چین هم افزودید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه شده‌اید بنده و امثال بنده در افقی که خودمان مطالب را دنبال می‌کنیم در خدمت رفقا هستیم. ملاحظه کنید که در آیه 215 سوره بقره می‌فرماید: «يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبينَ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ» ای پیامبر! از تو می‌پرسند چه چیزی انفاق کنند؟ ولی خداوند در جواب به جای این‌که مستقیماً سؤالِ سؤال‌دهنده را جواب دهد؛ مطلب را در میدان دیگری می‌برد که آنچه انفاق می‌کنند کار خوبی است و این‌که به چه کسانی باید انفاق کنند. اساساً این سایت، جوابگوی سؤالاتی است که کاربران محترم در مواجهه با کتاب‌هایی که بنده خدمت رفقا تألیف کرده‌ام و یا مباحثی که شده است؛ وگرنه اگر بنا را بگذاریم که در مواجهه با دریای سؤالات کاربران، خود را جوابگو بدانیم نه توان آن را داریم و نه فرصت آن را. از این‌که از صراحت آیه عدول می‌فرمایید که می‌فرماید: «قُلْ فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِثْلِهِ» به آیه‌ای که می‌فرماید: «فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ»‌ و حدیث را به معنای آیه می‌گیرید، باید تعجب کرد. موفق باشید 

30943

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: فقط اعمال ارادی انسان در عین ثابت است یا غیر ارادی ها هم به انتخاب عین ثابت است. مثلا انسان بودن هم در عین ثابت انتخاب شد و مثلا می‌توانستیم حیوان بودن، فرشته بودن، خدا بودن (فضل خدا اینست که در عین ثابتش زودتر از بقیه اعیان وجوب را برگزید و ما امکان را) و سایر موجودات بغیر انسان را انتخاب کنیم اما انسان بودن را برگزیدیم و پس از آن سایر امور غیر انتخابی در این دنیا مثل پدر و مادر، سال تولد، جنسیت و ... را انتخاب کردیم و پس از آن در بطن مادر شقی و سعید خود را انتخاب کردیم و اکنون که عین ثابت انتخابات اصلیش را کرده است در بستر آن ریزه کاری های جزئی آن را در این دنیا مشخص می‌کنیم مطلب دیگر اینکه مبحث عین ثابت بحث پرتاب شدگی استاد هایدگر را منتفی می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ممکن‌بودنِ ممکن‌الوجود، ذاتی آن است. معنا نمی‌دهد امکانِ خود را انتخاب کند. حضرت علامه طباطبایی در کتاب شریف «بدایة الحکمه» در این رابطه مطالب ارزنده‌ای را مطرح کرده‌اند. موفق باشید

30631

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دو تا سوال داشتم: ۱. گوش کردن به سابلیمینال برای تغییر خصوصیات ظاهری یا وضع زندگی گناه داره؟ ۲. کسی که به گناه استمناء آلوده باشد آیا همسر خوب و ایده آل نسیبش می‌شود؟ یا به خاطر گناهی که مرتکب شده همسر خوب و قسمتش از بین می‌رود؟ و یا توبه کردن باعث می‌شود که همسر عالی و ایده آل داشته باشد؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فکر می‌کنم این امور با توهّمات و ساختن توهّمات همراه است. خداوند به انسان عقل داده است که بتواند با آن زندگی کند. ۲. ان شاءالله با توبه، انسان می‌تواند در جایگاهی قرار گیرد مثل کسی که گناه نکرده است. موفق باشید 

30496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: ان شاءلله خدا به شما طول عمر با عزت بدهد زیرا که زندگی خیلی ها را به سمت خدا جهت داده اید. وقتی در ارتباط با افراد درجه یک خانواده مجبور به شنیدن غیبت و تهمت باشیم (از اول شخص مملکت تا...) و نهی از منکر ما هم فایده نداشته باشد تکلیف چیست؟ آیا اجازه داریم قطع رابطه کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده که قابل نیستم. نه! در این موارد نباید کار به جدال و جدایی از رحم بکشد. بهترین راه سکوت است. موفق باشید

30429

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: استاد برای تمدن نوین اسلامی نیاز به یک همبستگی بین تمام جوامع مسلمان داریم؟ اگر بله، ما با کشوری مثل عربستان و وهابیون که معتقدند شیعه ها مشرک هستند. چگونه باید رفتار کنیم؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره در فضای گفتمانی است که می‌توان حتی غفلت‌های وهابیون را متذکر شد. مگر آن‌هایی که مأمور به ایجاد اختلاف بین مسلمین هستند که همین نکته را نیز می‌توان با بلوغی که در جهان اسلام پیش آمده، روشن کرد. رویهمرفته جهان اسلام آمادگی ایجاد همبستگی را در عین تحمل نگاه‌های متفاوت و برداشت‌های متفاوت دارد مشروط بر آن‌که ما بنا را بر این نگذاریم که همه‌ی آن‌ها باید شیعه شوند. موفق باشید

30374
متن پرسش
به نظر شما چگونه می توان باورهای توحیدی را در زندگی عامه مردم کاربردی کرد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر دائمی به حضور خداوند در امورات و تذکر به این نکته که هرکس هرچه ضربه خورد به جهت این غفلت بود؛ کمک زیادی می‌کند تا مردم به خود آیند و متوجه شوند خداوند ما را نیافریده است تا فقط در این دنیا زندگی کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی