باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در کتاب «معرفتِ نفس و حشر» و «خویشتن پنهان» شده است مبنی بر اینکه از نظر فلسفهی اسلامی نفسِ حیوانات به صورت کلّی محشور میشود، نه به صورت جزیی و فردی. بدین معنا که ما در آنجا نفس گوسفند داریم اما نه گوسفند خاص. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده آثار ایشان را مطالعه نکردهام، ولی ذکر خیر ایشان را شنیدهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز در دنیا آن اندازه که فیزیسینهای بزرگ به دنبال الهیات هستند، کشیشان در آن حد به دنبال الهیات نمیباشند. نمونهی آن در ایران جناب آقای دکتر گلشنی است و یا در غرب شخصیتی مثل «آیانباربر» و «وایتهد» را میتوان نام برد. البته مسئله بسیار گسترده است و من در این مورد اطلاعات کمی دارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه انسان با تمرکز روی پدیدهها تأثیر بگذارد، بحث دیگری است که به قدرت نفس بستگی دارد. عرایضی در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و ملک» شده است که میتواند مبنای تحلیل این امور قرار گیرد. در ضمن عرایضی در شرح فیلم «سفر به ماوراء» در این مورد شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «خویشتن پنهان» عرایضی در این مورد شده است که به طور کلی این کار ممکن نیست زیرا نفس ناطقه بدن خود را تدبیر میکند و از آن طریق از قوه به کمال میرسد. ولی میتواند عضو دیگری را که به بدنش پیوند میزنند، تدبیر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور که ایشان میفرمایند اخلاق و انسانیت در تمام ملل و اقوام هست و فلسفهی کانت برای اروپاییان به زیباترین شکل، اخلاق را تعریف کرده است و سالهای سال بعد از رنسانس، غرب با اخلاق کانتی در بین خود زندگی را میگذراند. ولی وقتی اخلاق با شریعت الهی جهت قیامتی و توحیدی نگیرد ملاحظه کردید که چگونه در همان غرب، تجاوز و استعمار به سایر ملل و قتل و کشتار جنگ جهانی اول و دوم شکل گرفت. زیرا اخلاق وقتی با شریعت همراه باشد و انسان را به توحید الهی برساند، انسان و جامعه در سعادتی ابدی قرار میگیرد وگرنه در بحرانهای مختلف همان دستورات اخلاقی را زیر پا میگذارد. قرآن میفرماید: ««مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَالَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئَاتِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَكْرُ أُوْلَئِكَ هُوَ يَبُورُ» اگر كسى عزت مىخواهد، عزت تماماً از آن خدا است. معناى عزت در قرآن يعنى نفله نشدن، پوچ نشدن. اگر كسى مىخواهد حياتش نفله و بىثمر نباشد، بداند «فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعًا» همه عزت نزد حضرت حق است، بايد نظر را به خدا بيندازد. «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ»[1] عقايد پاك و صحيح به سوى حضرت عزت صعود مىكند، «الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» يعنى سخن پاك و عقيدهاى كه از هرگونه باطلى پاك باشد. و سپس در ادامه مىفرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» و عمل صالح اين عقيده پاك را بالا مىبرد. آيه عجيبى است، سه نكته اساسى در رابطه با شناخت حقايق مطرح مىكند. مىگويد: اى انسانها! آيا شما از پوچشدن نمىترسيد؟ پوچ شدن يعنى بيست سال نماز بخوانيد ولى در آخر مثل همان اول باشيد، اگر بيست سال نماز من موجب نشود كه خشم من در اختيارم باشد، اخلاق من هنوز خراب باشد، اگر بيست سال نماز من حبّ دنيا را در من از بين نبرده باشد، يقين بدانيدكه خطر فرو افتادن در پوچى را از بين نبرده است. چرا؟ براى اينكه به خداى عزيز متصل نشدهايم. «ارْضُ الْعَزِيز» يعنى زمينى كه آب بر آن غلبه نمىكند و به اصطلاح آب بر آن سوار نمىشود. معنى عزت يعنى عدم انفعال، عدم فرسايش. بر همين اساس مىتوان «عزت» را عدم پوچى معنى كرد. خداوند مىفرمايد هركس عزت مىخواهد: «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ» اگر كسى همواره در پى نجات از پوچى است و براى آن برنامهريزى كرده، راهش نزديكى به عزت محض يعنى خداوند است. بعضى از مردم اصلًا نگران پوچى خود نيستند، سوار اتوبوس مىشود، با اينكه در ايستگاه بعدى پياده خواهد شد، شروع مىكند از وضع فرزندانش و اينكه چند فرزند دارد براى شما صحبتكردن، فكر نمىكند كه آيا اين صحبتها نتيجهاى هم دارد؟ كار اين فرد را نمىگويند طلب عزت كه مصداق «مَن كَانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ» باشد، چون او برنامهاى براى نجات از پوچى نريخته است. قرآن مىفرمايد اگر كسى مى خواهد سراسر حياتش پوچ نشود و مىخواهد از زندگىاش نتيجه واقعى بگيرد، فقط بايد مسألهاش را با خدا حل كند، زيرا تمام عزت و عدمفرسايش از خدا است. خداوند در جايگاه يك مرشد مطلق است، چون رب انسانها است. مىپرسى چطورى من به عزت برسم و از خوارى و پوچى نجات يابم؟ با زيبايى تمام با آدم حرف مىزند و مىفرمايد: بايد به طرف عزت بروى كه فرسايش پيدا نكنى و همه عزت نزد خداوند است «فَلِلّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً». به واژه «جميعاً» عنايت داشته باشيد؛ پس هر جا عزتى هست، ريشهاش در تجلى صاحب عزت است. وقتى اين نكته را با تمام صراحت اعلام فرمود، حالا راهرسيدن به عزت را نشان مىدهد، مىفرمايد: «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ» عقيده پاك به سوى صاحب عزت مىرود، پس آن كسى هم كه قلبش حامل آن عقيده است به صاحب عزت نزديك مىگردد و در نور پايدار او، پايدار مىماند. پس اولين كار براى كسى كه برنامه ريخته تا از پوچى نجات پيدا كند، داشتن عقيده پاك است و همچنانكه عرض شد، عقيده پاك «خدادارى» است به همان معناى توحيدىاش، و سپس در ادامه راهكارِ نزديكى به صاحب عزت مىفرمايد: «وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ» عمل صالح - كه همان اعمال شرعى باشد - آن عقيده را رفعت و ارتقاء مىبخشد و در سير صعودى به سوى صاحب عزت به انسان كمك مىكند تا هر چه بيشتر آن عقيده، شايسته نزديكى به خدا گردد و صاحب خود را نيز به خدا نزديك كند، پس بايد در انجام اعمال شرعى نهايت تلاش را كرد تا در نزديكى به صاحب عزت ضعفى به وجود نيايد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ازدواج موقت از جهت روح و روحانیت غیر از ازدواج دائم است که دارای عهد قلبی بین زوجین میباشد و خداوند در وصف آن میفرماید: «وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ (21/روم) بین آن دو ارادت و رحمت ایجاد کردیم. در حالیکه نگاه حرام و یا نعوذ باللّه زنا، موجب میشود مسیر تجلی آن مودت و رحمت از بین برود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این مورد در جواب سؤالکنندگان در چند مورد شده است. خوب است به آن جوابها رجوع فرماییدمثل جواب 13306و 13631. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه قرآن میفرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ الْأَرْضُ جَميعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ السَّماواتُ مَطْوِيَّاتٌ بِيَمينِهِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمَّا يُشْرِكُونَ (67/ زمر) رابطهی کاملی بین شناخت خدا و قیامت هست و در واقع آن کسی که خدا را به عنوان ربالعالمین قبول نداشته باشد نمیتواند متوجه ابدیت مخلوقات حضرت ربالعالمین باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سعی کنید به عنوان مادر خانه با تعمق در معارف الهی و تفسیر قرآن و تدبّر در روایات، کار را جلو ببرید و با آرامش خاطر به امور همسرداری بپردازید. با تعمق در روایات مثل «اصول کافی» و «تحفالعقول» مشکل سوم هم إنشاءاللّه حل میشود. عرایضی در شرح روایت «یابنالجندب» شده است، میتوانید با صوت آن، آن روایت را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور پراکنده نگاهی به نوشتههای آقای شایگان داشتهام ولی تسلطی بر کتابهای ایشان ندارم که بخواهم نظر بدهم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده چیزی جدای از آنچه اساتید اخلاق میفرمایند، ندارم مبنی بر آنکه هر روز نباید غذای گوشتی بخوریم و رویهمرفته غذایمان ساده باشد و دو نوع غذا در سفره نداشته باشیم و بین دو غذا، تنقلاتخور نباشیم و حتیالامکان سه روز در هر ماه را روزه بگیریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شرح کتاب «رسالة الولایه» رویهمرفته به اتمام رسیده و فایل صوتی آن بر روی سایت قرار دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام در یک بستر طبیعی راههای اصلاح امور را پیشنهاد میکند و این بدین معنا نیست که انسانها بعضاً نتوانند از قوانین الهی سوء استفاده کنند همانطور که از سختترین قوانین الهی میتوان سوء استفاده کرد. لذا برای به نتیجهرسیدن قوانین الهی راهکار صحیح، آن نیست که آن قوانین را نادیده بگیریم بلکه راهکار صحیح آن است که تلاش کنیم تا تقوای جامعه بیشتر شود و این یک غفلت بزرگ در دنیای جدید است و در نتیجه قوانینی را تصویب میکنند که گویا همه جنایتکار و بزهکارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر اینطور نیست. زیرا در عین اینکه انسانها از عذاب آزاد میشوند به اندازهی شدت توحیدی که دارند در جایگاه مختلفی نسبت به قرب خدا قرار میگیرد و از انوار حقیقت حق بهرهمند میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در بحث معرفت نفس در کتاب «خویشتن پنهان» روشن شد که چرا بدنهای مختلف در مقابل میکروبها یک عکسالعمل نشان نمیدهند و چنانچه روح انسان در شدت وجودی بیشتر باشد، بر تأثیر میکروبها غلبه میکند 2- بالاخره این ادراک را اگر کسی نپذیرد، عملاً به هیچ ادراکی از ادراکات خود نمیتواند اعتماد کند و گرفتار یک نوع سوفسطاییگری میشود 3- همینکه میتوان در بسیاری موارد دیوانگان را به کمک درمان بدنشان درمان کرد، نشان میدهد که مشکل آنها در عدم ارتباط صحیح بین جسم و روح است و اینکه جسم نمیتواند آنچه که روح اراده میکند را، صورتِ عمل بپوشاند. شاید کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در این مورد بتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «برهان صدیقین» و «حرکت جوهری» روشن شده است که اگر ماده از مرتبهی مادیبودن بالاتر رود، دیگر از مادیبودن در میآید و اینکه قرآن میفرماید حضرت مسیح«علیهالسلام» را به بالا برده است، باید بالابردن رتبهای باشد که یکنوع برگشت به هویتِ مجرد است و این غیر از بالابردن مکانی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کارهای این افراد یکنوع تحریک خیال و القای خیالات است که هیچ مبنای واقعی برای کسانیکه خود را در اختیار القائات چنین افرادی قرار میدهند، ندارد باز مجبورند با خیالی دیگر چندروزی خود را شارژ نگه دارند، به درد کسانی میخورد که نتوانستهاند خود را با حقایق مرتبط کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوعات به طور مفصل بحث شده است و نقد مدرنیته بیشتر به فرهنگی است که در درون این تکنیکها نهفته است و مسلّم با وجود چنین تکنیکهایی به جای اینکه انسانها در گسترهی زمین، پراکنده باشند و در دل طبیعت با طبیعت زندگی کنند، شهرها را شلوغ و پر ازدحام میکنند و این بدین معنا نیست که ما امروز بتوانیم به این تکنولوژی که بیشتر در شرایط تقابل با طبیعت است، به راحتی عبور کنیم و به تکنیکی برسیم که در مقام تعامل با طبیعت میباشد. در کتاب «شیعه و تمدنزایی» عرایضی شده است. شاید مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نگاه گذرایی که بنده نسبت به آن مقاله داشتم فکر میکنم نکات خوبی را استاد در رابطه با قرآن متذکر میشوند. البته علامه طباطبایی به صورت اجمال این نوع مباحث را داشتهاند و ایشان بحمداللّه از آن نکات استفاده نمودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم حرف مادرتان درست است. زیرا اگر کسی در کلّیت نظام در صراط مستقیم باشد، تفاوتهای فکری و سلیقهای نباید منجر به دوگانگی با این افراد بشود. ملاحظه کردید که رهبری انقلاب، دستدادنِ آقای ظریف با اوباما را به صرف اینکه آقای ظریف گفتند اتفاقی بوده؛ حمل بر صحت کردند و از موضوع، عبور نمودند. به نظرم بعضاً رفقای جبههی پایداری و کیهان در عین دلسوزی، موضوعات را یکوجهی مینگرند. لذا اگر آن بندهی خدا از نظر سجایای اخلاقی مشکلی ندارد، میتوانید با او کنار بیایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینکه میفرمایید احساس راکدبودن میکنم، در این سیر این حالت، حالتِ به تکوینرسیدن است که جناب خواجه عبداللّه انصاری مثلاً در مورد «حال» میگوید: از جلوات شهود الهی است در دیدن حقایق، و راهِ باقیماندن آن «شهودُ الحقيقةِ لا كسباً، و رفضُ الدَعْوَى لا علماً، و البقاءُ مع نورِ اليقظةِ لا تَحَفُّظاً.»
استقامت احوال، استقامت در شهود حقیقی است که کسباً بهدست نیامده و سعی کند آن شهود و آن برق بماند و یا لااقل زود نرود و نیز در استقامت احوال ادعا را بردارد ولی نه به صورت علمی. طوری شود که از حالش بجوشد که ادعا نکند و به حسب حال رفض ادعا کند و نیز در استقامت احوال بر نور یقظه باقی باشد ولی نه از سر تکلّف بلکه به اقتضای همان حال. رویکرد سالک باید در این مرتبه چنین باشد که حال را که شهود حقیقت است و به سراغ او آمده حفظ کند، و در ادامهی این استقامت در آن حالِ خوش معنوی، نظر به خود نداشته باشد تا دعوی نقشداشتن در این امر بکند و این غیر از آن است که از نظر علمی خود را متذکر کند که همهچیز از آن خدا است و من هیچکارهام. در حضوری قرار گیرد که «إِنَّ الْأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّه»(آلعمران/154) و در ادامه باقی بماند به آن نور یقظه که در ابتدا بدان منور شد و از این طریق خود را از هر غفلتی محفوظ بدارد. البته به وقتش این موضوعات بیشتر روشن میشود. لذا پیشنهاد میشود منازلالسائرین را با شرحی که جناب حجتالاسلام و المسلمین استاد یزدانپناه دادهاند، دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عرایضی در جزوهی «طلبهی عصر انقلاب» و جزوهی «نحلهی نجف» و کتاب «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضواناللّهتعالیعلیه» شده است که فکر میکنم بتوانیم متوجه شویم در این تاریخ چگونه از طریق مسائل سیاسی انقلاب اسلامی قرب خود را با مولایمان حضرت صاحبالأمر«عجلاللّهتعالیفرجه» بیشتر کنیم. 2- سیاستورزِ واقعی در امروز، رهبری انقلاب است که ژست او حساسیت نسبت به سرنوشت این ملت و این انقلاب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این قاعده را فراموش نکنید که نباید برای آبادکردنِ دهی شهری را خراب کرد. مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» به عنوان انسانی بصیر و همهجانبهنگر تلاش دارند این کشتی را در این دریای طوفانی به سوی مقصد قدسیاش جلو ببرند و بنا است ما از یک تاریخ که تماماً غربزده است با مناسبات غربی و سرمایهداری، عبور کنیم. و اگر برای اصلاح نهادهای موجودطوری برخورد کردیم که آنها ناکارآمد شدند، قضیه قضیهای است که منافقین در ابتدای انقلاب برای انقلاب در رابطه با ارتش پیشنهاد کرده بودند که چون ارتش طاغوتی و ناکارآمد است پس باید بهکلّی حذف شود و با این کار، ما یک افغانستان دیگر میشدیم و رهبری عزیز در همان زمان هم که رئیس جمهور بودند همّت بهخرج دادند و ارتش را بازسازی نمودند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع امکان ذاتیِ اشیاء، بحث مفصلی است که در جلسات اولیهی شرح تفسیر سورهی حمد امام خمینی بحث شده است مبنی بر اینکه امکان ذاتی شیئ از خودِ شیئ است و حضرت حق آن شیئ را، آن شیئ نکرده است بلکه به او «وجود» داده است و به قول ابنسینا: «ما جعل اللّه المشمشة، مشمشمة بل اوجدها» خداوند زردآلو را زردآلو نکرده است بلکه به آن «وجود» داده است و از این لحاظ، حجت خدا برای هر مخلوقی تمام است از آن جهت که آن مخلوق، خودش، خودش است و بدین لحاظ قرآن میفرماید: وقتی خداوند خواست چیزی را خلق کند به آن چیز میگوید «بشو» و «میشود» پس آن چیز در علم خدا هست و خدا در خطاب به آن میگوید «بشو و میشود» و خلقت یعنی همین. موفق باشید