با سلام و عرض ارادت خدمت شما: ۱. استاد من کارشناسی بهداشت دارم، تا به حال هم مصمم بودم که برای استخدامی آموزش و پرورش بخوانم و واقعا هم به شدت مطالعه می کردم البته به مدد الهی ولی نمیدانم به درست یا غلط متوجه تقدیری که برایم رقم زده شده است شدم از آن زمان دیگر هیچ میلی نه به مطالعه دروسم نه به هیچ چیز دیگری ندارم حتی با علاقه مندی تمام برای خدمت داوطلبانه می رفتم اما حالا هیچ میلی برای آن هم ندارم باید چکار کنم که از این حالت در بیایم و با این تقدیر کنار بیایم؟ اصلا نمیدانم شاید اشتباه متوجه شده باشم! ۲. حس می کنم باید در راستای خدمت و کمک به مردم به خصوص در حیطه سلامتی کاری انجام دهم، گاهی به ذهنم می رسد که برای استخدام آموزش و پرورش شرکت کنم گاهی به ذهنم می رسد که برای وزارت بهداشت بخوانم و گاهی به ذهنم می رسد که باید در صورت محیا شدن شرایط لیسانس به پزشکی شرکت کنم و در ادامه پزشکی مدرن را با طب سنتی ترکیب کنم (کاری مشابه کار حکیم ابوعلی سینا و شما در ذهنم هست و تنها چیزی که به ذهنم می رسد این راه است) و گاهی هم آشفته هستم و گاهی هم به همین بودن در خانه راضی می شوم! نظر شما چیست؟ کدام راه درست است؟ خواهش می کنم به خواندن جزوه ارجاع ندهید و مرا از سردرگمی در بیاورید. با تشکر از لطف شما.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مائیم و انتظار راهی که در مقابل ما همواره گشوده میشود و بدین لحاظ نباید از کوشش خود باز بمانیم و نباید هم یک راه را برای خود تعیین کنیم و لا غیر. بدین شعر حافظ که جناب ملاصدرا دائماً به خود متذکر میشدند فکر کنید که میفرماید: «گرچه وصالش نه به کوشش دهند / آنقدر ای دل که توانی بکوش». موفق باشید
آقای قرائتی از داستان آدم و فرشتگان نکات مدیریتی هم استفاده میکنند. مثلا از این که خدا قضییه خلقت آدم را با فرشتگان در میان گذاشت استفاده میکنند که مدیر باید نظر زیردستان را بپرسد آیا این نوع استفاده از قرآن درست است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: خدا ایشان را حفظ کند. کار ذوقیِ خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه هم موضوع را بالا و پایین بیندازیم، در هر حال به این نتیجه میرسیم که رزق ما که خانه و همسر هم جزو آن هست، در اختیار خداوند است. البته در بعضی موارد عدهای رزق جوانان را میقاپند که إنشاءالله در دلِ نظام توحیدی انقلاب اسلامی این قاپیدنها سر به سلامت نمیبرد که گمان شود همچون نظام سرمایهداری 90 در صد مردم جیرهخوار 10 در صد از والاستیریتها باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر متعرض نظام اجتماعی جامعهی مسلمانان باشند، به اعتبار آنکه قواعد و قوانین جامعه را رعایت نکرده، بر او حدّ جاری میشود. ولی اگر تظاهر به روزهخواری نکند، مشکلی ندارد. مشکلش بین خود او و خداوند است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همین طور است. مشکل آقایان به گفتهی شهید مطهری آن است که نهایت اندیشهی فهم خداوند در الهیات مسیحیت، برهان نظم است که به گفتهی آن شهید یک تذکر است به وجود خدا. آقایان هیچوقت آنطور که شایسته است به کمک استاد با معارف الهیاتیِ شیعه آشنا نبودهاند، وگرنه گرفتار چنین توهّماتی نمیشدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بالاخره بزرگان مؤسس قانون اساسی فکر کردند و به تصوری بهتر از آنچه پیش روست، نرسیدند وگرنه بر آن تکیه میکردند. ۲. اگر اجتماع مردم به قصد صلاح، گرد هم آیند حتماً حضرت ربّ العالمین کمک میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. کتابهای فراوانی با عنوان «داستانهای قرآنی» هست که همهی آنها قابل استفاده میباشد. در ضمن از کتاب «داستان راستان» آقای شهید مطهری هم غفلت نکنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتابهای متعددی در رابطه با انقلاب اسلامی روی سایت هست. فکر میکنم از هرکدام شروع فرمایید، بتواند شروعی برای جواب جنابعالی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در صحبت روز عید قربان نیز مقام معظم رهبری خواستند تا هر دو موضوع مدّ نظر باشد، هم عزاداری و هم رعایت بهداشت. همانطور که در موضوع کنکور بالاخره به این نتیجه رسیدند که نباید از ترس کرونا، زندگی را تعطیل کرد. این شبیه نظر مرحوم شهید مدرس است که میفرمود از ترسِ مرگ نباید خودکشی کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوهی «مجسمه یا تندیس» که روی سایت هست این مباحث به میان آمده است. ولی بعضی از علما از جمله رهبر معظم انقلاب، عروسک را مصداق مجسمه نمیدانند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وسواس؟ به هر حال در هر زمانی باید مناسب آن زمان، به زیبایی خود توجه داشت. موفق باشید
بسمه تعالی: سلام علیکم: مقام ایجاد همان إنشاء است یعنی مقام «کن». به همین جهت نمازگزار قدم در ساحتی که پیش است میگذارد و نماز را قیام میکند تا در معرض آن قرار گیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم یکی از بهترین مطالبی که اندیشمندان دینی در نسبت با ماهیت تکنولوژی باید دنبال کنند، نکاتی است که جناب آقای مارتین هایدگر در مقالهی عالمانهی «پرسش از تکنولوژی» به میان آورده است. از آن جهت که روشن میکند مسیر تکنولوژی که مسیر انکشاف و الثیا بود به گشتل و به محاسبهپذیربودنِ طبیعت تبدیل شد و معتقد است برای عبور از این معضل باید نظر به منجی داشت، البته به همان معنایی که خود هایدگر میگوید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکری که قرآن متذکر آن است غیر از تفکر انتزاعی و فلسفی است. تفکر قرآنی یعنی نظر به حقیقت در مظاهر عالم و در درون خود. در صفحهی ۹۳ کتاب «گوشسپردن به ندایِ بیصدایِ انقلاب اسلامی» تحت عنوان «سرآغازِ تفکر» عرایضی شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید فطرت انسانها را مدّ نظر قرار داد تا انسانها از درون خود با حقیقت دین آشنا شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این لطف خدا است که از کتب معرفتیِ علماء بهره میگیرید ولی سعی کنید با رجوع به تفاسیر قرآن از انوار قرآن بهرهمند شوید. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد گرامی: متن زیر مقاله ای مختصر به نام صور اسرافیل است که در مورد شهادت شهید سلیمانی می باشد که در آن ادعاهایی شده است که تمایل دارم نظر حضرتعالی را در مورد آن جویا شوم. از صبر و لطف شما سپاسگزارم. باسمه تعالی صور اسرافیل افراد جامعه به گونههای مختلفی هستند. برخی در زندگیشان برای دیگران آوردهای دارند و برخی ندارند. برخی اطرافیان خود را رشد میدهند و برخی نه و برخی بعد از مردن خود نیز میتوانند به بقیه خیری برسانند و برخی اینچنین نیستند. اما واقعه شهادت حاج قاسم سلیمانی از سنخ هیچ کدام از این موارد نیست! شهادت این فرد با شهادت کلیه شهدای انقلاب اسلامی متفاوت است. اینکه بیان میشود جنس شهادت جنس دیگری میباشد، به همان معنی است که جنس شهادت یاران اباعبدالله (ع) نیز با شهادتهای پیش از خود فرق داشت. با شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا (ع) فرق داشت. هیچکس نمیتواند شهادت شهید حججی را با شهادت شهید همت و امثالهم مقایسه کند. لازمه قیاس، سنخیت در نوع است. البته توجه داشته باشید این ادعا به هیچ معنا تلقی کننده پایین بودن و کم ارزش بودن شهادتهای آن بزرگواران نیست؛ بلکه نشان دهنده اهمیت و ارزش شهادتهای شهید حججی و سلیمانی است. مگر شهادت سلیمانی با شهادت کاظمیها و خرازیها چه تفاوتی دارد؟ چه چیزی باعث شده است که ما جنس شهادتهای آنها را جدای از هم بدانیم؟ آیا علت آن در نحوه شهادت آنها است؟ آیا در زمان و مکان شهادت است؟ آیا علت آن مصالح امنیتی و سیاسی کشور است؟ بدیهی است که پاسخ تمامی این سوالات منفی است. سوالاتی که برخی با پاسخ مثبت، آن را هنر شهادت شهید سلیمانی معرفی میکنند و به بیراهه میروند. باید در این دقت کرد که آنچه در این شهادت تمایز ایجاد کرده است و این شهادت را در ادامه شهادت شهید حججی قرار داده است، «رشد تکوینی انسانها» در اثر این شهادت بوده است. شاید به کار بردن این عبارت برای برخی بسیار محل اعراض و مناقشه باشد و آن را بیمبنا و ابتر تلقی کنند. اما باید دانست که آنچه پس از شهادت شهید سلیمانی رخ داد، دقیقا نشانههایی از همان رشد تکوینی و بیداری در مردمان بود. شهادت شهید سلیمانی نه در ابتدای انقلاب بلکه در سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاده است. در این زمان، بلوغی به صحنه آمده است که ابتدای انقلاب هم شاهد آن نبودهایم. این اتفاق در زمانه کنونی که مدرنیته و تکنیک جولان میدهند رقم خورده است و نه در فضای نابالغ تکنیکی ابتدای انقلاب و با این همه، انسانهایی که در این فضا زیست کردهاند چنین تشییع جنازهای را رقم زدهاند. این برخورد و بازتابهای حسی و عقلی مردم را در نظر بگیرید، اگر همین برخوردها عینا و دقیقا در زمان انقلاب یا اصلا در دوران ائمه اطهار اتفاق میافتاد، جای شگفتی داشت اما اکنون که این حادثه در چنین شرایطی و در این زمانه رخ داده است، جای بسیار بسیار شگفتی دارد! از خودتان سوال بپرسید! این انسانهایی که در تشییع جنازه چنین کردند، از کجا آمدهاند؟ این انسانهایی که از شهرهای خودشان به تهران رفتند، از کجا آمدهاند؟ آری این ملت در گذشته نیز برای رحلت پیشوای خود حضرت روحالله (ره) چنین رفتار مشابهی را بروز دادند اما رخ دادن بسیار کمیتر و کیفیتر آن برای یک سردار جنگی که هر لحظه در میدانهای جنگ انتظار شهادتاش میرود، توسط این انسانها، مدهوش کننده است. انسانهایی که هر یک خودشان و با دعوت خودشان به صحنه آمدهاند و بدون اختیار عقل معاش خود، خود را به صحنه میرسانند، آیا چیزی جز لبیک به ندای اصرافیلی حقیقت است؟ چیزی جز شوق برای رویت حقیقت و لمس آن است؟ آیا این انسانهایی که چنین عظمتی را رقم زدند، غیر از انسانهای امروزی و غیر از من و شما بودیم؟ آیا ما باید خودمان را گول بزنیم و بگوییم این انسانِ در بند توهم و غربگرای امروزی که در تشییع جنازه آنچنان وارد میشود، انسان امروزی نیست و آنها را از دل تاریخ هزاران هزار سال پیش و از میان عمارها و سلمانها بیرون کشیدهایم و برای مدتی به تاریخ امروزی چسباندهایم تا نمایشی را اجرا کنند و سپس در گذر زمان متوقف شوند؟ یا باید با عینکی دیگر و به دور از تعصبات ذهنی تحلیل کنیم؟! به همین خاطر است که شما باید برای تحلیل این ماجرا فقط به درون خودتان رجوع داشته باشید تا از گزند این تعصبات رهایی یابید و صرفا آنچه را که دریافت کردهاید را به زبان بیاورید و نقش ببندید. از خودتان سوال بپرسید چرا خبر شهادت در دل شما انقلابی ایجاد کرد؟ آیا شما چیزی به غیر از چند خط متعارف از آقای سلیمانی شناخت داشتید؟ چرا با وجود این شناخت بسیار کم و اندک، این شهادت در درون شما تاثیرگذار شد؟ تاثیرگذاری که تاثّر آن به اختیار شما نبود و ناخوانده بر درون شما وارد شد و هرکسی که توانسته باشد حدی از غل و غش را در وجود خود زدائیده باشد، این ورود تکوینی را نیز یافته است و به استقبال آن رفته است. اینگونه و با طرح این سوالات خواهید فهمید که جنس این شهادت با شهادتهای اول انقلاب فرق میکند. در واقع این همان جنس غلیظ شده شهادت شهید حججی است. شهادتی که فرای از قبل و بعد از شهادت، خودِ شهادت موجب رشد تکوینی میشود. این رشد است که موجب تکاپوی انسانِ تحت سلطه عقل غربی میشود و اینچنین بیگدارانه و با اشتیاق خاصی حرکت میکند و گریه میکند و میلرزد. رشدی که بسیاری را در برگرفت، بدون آنکه آنها طلبی از آن داشته باشند. مائدهای ناخواندهای بود که بر دلهای ما نازل شد. از خودتان سوال بپرسید آیا این اتفاق جز وعده نزدیکی ظهور چه خبر دیگری دارد؟ ظهوری که وقتی اتفاق بیفتد انقلابی در قلوب میشود و تصعیدی در علوم میشود که شواهد آن در روایات ما فقط خاک میخورد. باید دانست در عصر کنونی یک اتفاقی که توانسته است حیات غربی انسان کنونی را اینچنین به مخاطره اندازد، قطعا در زمان ظهور نیز به همین نحو تقلب قلوب خواهیم داشت و انسانها از نوعی به نوع دیگر به پا خواهند خواست و این اتفاق آنقدر سریع است که میتوانیم آن را دفعی و لحظهای قلمداد کنیم و در این تقلب لحظهای، انسانها رشد میکنند و مهیای رکاب موعود میشوند. همانگونه که در این ایام نیز مزهای از آن را چشیدیم و بدون آنکه به اختیار کام خود را باز کرده باشیم. همین مزه است که سنخ متفاوتی را رقم زده است. مزهای که از آن بوی ظهور استشمام میشود و مزهای که انتظار چشیدن آن را در آن ایام داریم. از خودتان بپرسید آیا وقوع چنین سنخ از اتفاقها، غیر از زائیدگی در عقل اربعینی است؟ آیا چیزی جز مسخ قلوب و عقولی که در اربعین رخ میدهد را در اینجا میبینیم؟ و اگر صادقانه به خودتان رجوع کنید، این تاثیر را مییابید و بدانید که هر چقدر این تاثیر را بتوانید بیشتر ادراک کنید، میتوانید ظهور مهدی موعود (عج) را بهتر ادراک کنید. چرا که این اتفاقات همه آمادگی برای انسانهاست تا بتوانند زمینه مقلب القلوب شدن در زمان ظهور را در خودشان ایجاد کنند. «همه هستی همگام با انسانی است که در راه هدایت گام بر میدارد» امام موسی صدر. حدیث سحرگاهان، ص ۲۸۴
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نکات دقیقی را در این نگاه دیدم. عرایضی نیز تحت عنوان «آیا همهی ما قاسم سلیمانی بودیم؟» شده است که متن آن را این روزها إنشاءاللّه بر روی سایت خواهید دید. آری! همینطور که نویسندهی محترم مقالهی فوق میگوید انقلاب اسلامی ظرفیتهایی دارد که روز به روز بیش از پیش به ظهور میآید و ما باید منتظر ابعادی از انقلاب اسلامی باشیم که هنوز به ظهور نیامده است، إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم چرا شما با این سطحینگری و شخصپرستیهایتان به اندازهی یک انسان عادی هم تفکر را از دست دادهاید و به جوابی که بنده بر مبنایِ نگاه مفسرین بزرگ با مخاطب در میان گذاشتهام، و تازه آدرس هم جهت بحثِ مفصلتر دادهام؛ نمیتوانید بیندیشید. مگر نمیبینید در جواب گفته شده است: «تمام پیامبرانِ نسل حضرت ابراهیم «علیهالسلام»، امام هستند»، یعنی پس آنهایی که ظالماند را، شامل نمیشود. به جوابی که داده شده بیشتر دقت کنید و از نقصِ فهمِ اندیشههای دیگران، خود را برهانید که البته هیچوقت امیدی به نجات چنین فرقههایی نبوده و نیست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولاً: عنایت داشته باشید منظور آن است که ما کارِ افراد بینماز را تأیید نکنیم. ثانیاً: چگونه میفرمایید چنین افردی خوشبخت هستند؟!! در حالیکه راهی به سوی رحمت بیکرانهی خدا در مقابل خود نگشودهاند و تنها مشغول دنیای محدود موقت شدهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر در مباحث «معرفت نفس» ملاحظه نفرمودید که نفس به اعتبارِ ذات مجرد خود، به خود و به غیر خود میتواند علم داشته باشد؟ پس ده نکته در معرفت نفس، برای چه کسی تنظیم و شرح شد؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روش حضرت امام خمینی و علامهی طباطبایی«رحمتاللّهعلیهما» معرفت نفس است و در دل معارفی که از آن طریق حاصل میشود، دستورات دینی، نتایج عمیق خود را ظاهر میکند. به همین جهت رعایت واجبات و نوافل برای رسیدن به نتیجهی لازم کافی است. سیر مطالعاتی روی سایت انشاءاللّه در کسب معارف میتواند کمک کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که صورت، مظهر و ظهورِ ماده میباشد میتوان گفت بدن مظهری است برای ظهور نفس. مثل نگاهی که عرفا بر عالَم دارند و همهچیز را مظهر اسماء الهی میدانند، نه اینکه آن اسماء، مادی باشد و یا صورت، در نسبتِ با نفس برای بدن هویتِ مادی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم اصل حیات ما ابدیتِ ما است، عملاً برای آبادکردنِ ابدیت، راهی جز قرب به خدا نمیماند. زیرا قرآن در وصف قیامت میفرماید: «والأمر یؤمئذ للّه» آن روز به طوری خاص، امر، امرِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید
سلام استاد: طاعات قبول. اگه بنا باشه داخل ایران سفر برید به کجاها سر میزنید و چرا؟ میشه پنج مورد یا بیشتر را به ترتیب الویت و ذکر چرایی نام ببرید؟ با در نظر گرفتن شرایط سفر خانوادگی و حضور فرزندان متعدد زیر ده سال ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: غیر از سفر مشهد و قم و یا زیارت حضرت علامه حسنزاده در روستای «ایرا»، و یا شهر کرمان و زیارت حاج قاسم؛ خیلی اهل سفر نیستم. آری! در مسیر مشهد زیارت مرحوم مدرس و یا زیارت مرحوم ملاهادی سبزواری در سبزوار پیشآمدِ خوبی برای بنده بوده است. و در قم زیارت علمای قبرستان شیخان مثل جناب ملکی تبریزی و یا حاج میرزاعلیآقای شیرازی، نعمتی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش علامهی طباطبایی بحث در تقوا و ایمانِ اولیه است که شرط ورود به قرآن میباشد و این غیر از تقوا و ایمانی است که در بستر انس با قرآن پیش میآید. موفق باشید