بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29802
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در کتاب آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود فرمودید علم حصولی شدت وجودی برای ما نمی آورد. این فرمایش با تعریف علم توسط صدرا و اتحاد عالم و معلوم که نوعی توسعه وجود است چگونه قابل جمع است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تمام بحث جناب صدرالمتألّهین در نظر به «وجود» است و نه مفهوم وجود. مفهوم وجود که شدت و ضعف ندارد، ذات وجود، عین شدت و ضعف است در افقی که انسان به علم حضوری احساس کند. موفق باشید

29687
متن پرسش

فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون حسن رحیم‌پور ازغدی دیشب به لطف یکی از دوستان، یادداشت‌هایی از شهید بنیانگذار، استاد فخری‌زاده را دیدم. پیشتر ندیده ونخوانده بودم. دیشب هم نخواندم، بلعیدم و افسوس خوردم‌ بر بزرگمردی که جلوی بت‌های ما زانو نزد، بزرگ در «فیزیک» و «فلسفۀ علم» و بزرگ در انسانیت و معنویت، مجاهدی ناشناخته برای ما و کاملا شناخته برای واشنگتن و لندن و تل‌آویو که او را پدر"تکنولوژی هسته‌ای" و مغزمتفکر "هوافضا" نامیدند و کشتند. ده‌ها نقشه ترور او نقش برآب شده بود. روشن است که چرا مردم آن نظریه‌پرداز عملگرا را قاسم سلیمانی «فیزیک هسته‌ای» خواندند. شهادت فخری‌زاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او قصۀ «پیله و پروانه» و برای ما غصۀ «ماندن میان درودیوار» است، و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد و اینک چون شهید تهرانی‌مقدم، شهدای هسته‌ای و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشده‌اند بلکه خود تاریخ ما هستند. ضمن آنکه اهل تعارف نیستم و اگر برادر قاآنی فرمانده من در سالهای جنگ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت می‌کنم به‌ویژه اینک که گرفتار کوتوله‌هایی هستیم که هوسی جز مذاکره باشیطان ندارند و نمیدانیم به کدام خدا نماز می‌برند اما نقدا حیف است اگر با چند یادداشت به افکار شهید فخری‌زاده در حوزه فلسفه و علوم پایه اشاره نکنم: ۱. امکان و ضرورت احیای فلسفۀ اسلامی رابه حوزه ودانشگاه یادآوری کرده و آنان را به ظرفیتهای احیا نشده فلسفه اسلامی برای فلسفه علم توجه داده است. حیات فلسفه ، قدرت تعامل با محیط و رشدیافتن و رشددادن است؛ به‌نحوی که با پرسش‌های فلسفی اکنون رویارویی داده شود، چالش‌پذیر باشد و از مسیر فلسفۀ علم، تاثیر ملموس بر جهت‌گیری علم داشته باشد. فلسفه اسلامی هم نوع زنده و مرده دارد. ۲. شهید نظریه پرداز، ریشۀ چالش بزرگ فیزیک جدید را در "فلسفۀ فیزیک"می‌بیند واصل "عدم قطعیت" راکاملا ادامۀ نظریۀ معرفت‌شناختی امتناع در شناخت ذات واقعیات طبیعی با روشهای فیزیک میداند چه برخلاف ادعا کمیات وابسته به هم برای یک ذره فیزیکی به‌طور همزمان بادقت صفر، همچنان غیرقابل اندازه‌گیری است. همچون اندازه‌گیری تکانه بادقت بالا در الکترون که سبب می‌شود نتوانیم اطلاعاتی روشن از مکان بدهیم و به‌عکس.فیزیک کلاسیک در مورد انرژی و زمان با همین مشکل مواجه است. اندازه‌گیری دقیق یک کمیت، سبب عدم دقت در بی‌نهایت کمیت وابسته دیگر می‌شود و تلاش‌هایی چون نظریه «متغیرهای پنهان» نتوانسته خطر ظاهری این اصل را جبران کند. ۳. ایشان اصل «عدم قطعیت» در فیزیک را اگر نفی علیت به مفهوم نیوتونی آن باشد، معقول وحتی عامل پیشرفت علم می‌شمارد اما این اصل نمی‌تواند نفی «علیت» با تبیین فلسفی باشد مگر کسانی به دلایل ایدئولوژیک و غیرفلسفی چنین استنتاج نادرستی بر آن تحمیل کنند. ۴. از همسر شهید نقل شد که وقتی در خون خود دست و پا می‌زده، بیشتر نگران محافظانش بوده و با فریاد از آنان خواسته جلو نیایند تا آسیب نبینند. همکارانش گفتند گرچه دو نخست‌وزیر رذل صهیونیست علنا نام دکتر فخری‌زاده را ‏بعنوان هدف اعلام کرده بودند و آمریکا و کارگزارانش تشنه به خون او بودند، در داخل کشور نیز تحت فشار و ایذا بود. به نام برجام دست‌هایش را بستند و با دست بسته، هدف مسلسل تروریزم دولتی غرب قرار گرفت و مخالفان داخلی پروژه او نه حاضر به مناظره بودند و نه مسئولیت تصمیم‌های خود را می‌پذیرند. ۵. شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تالیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تاثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای ‏دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالبا به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و ‏مثلا در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیدند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی در معرکه، حاضر و با علوم، در تعامل زنده و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود‌ که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. ‏همچنین شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند. در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و ‏وقتی موثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا بسوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علوم‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، ‏شانی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. شهید محسن، دیدگاه امثال پوپر و پیروان ایرانیش را نه تنها غیر فلسفی بلکه منجر به فروپاشی علم می‌داند و ‏تداخل بی‌منطق و افراطی علوم و فلسفه در یکدیگر را اخلال در هر دو می‌شمارد و می‌نویسد گرچه هرگز نخواسته‌ام با فیزیک به خدا برسم اما مگر با فلسفه(بدون نبوت)می‌توان جز به خدایی ناقص رسید؟ او قاطعانه،فیزیک را بستری کارآمد(نه بیشتر و نه کمتر) برای عرفانی مستظهر به "طبیعت‌شناسی" می‌خواند ‏و می‌گوید فیزیک در اندازه خود، جلوه‌هایی زیبا و باشکوه از حضرت حق به نمایش می‌گذارد و من شخصا از فیزیک نه تنها لذت حل مسئله، بلکه لذت معنوی برده‌ام و بر ایمانم افزوده است. شهید محسن در شگفت است که چگونه کسانی در اروپا توانستند ‏از یک"جهان منسجم"و"مکانیک معنادار"به الحاد یا بی‌معنا دیدن هستی برسند؟و چرا به سهمیه تجربی و ریاضی از ذهن خود بسنده کردند؟ مگر عقل، بویژه وقتی مویدات علم، پشت آن می‌ایستد، راهی برای"الحاد" یا"شکاکیت"(که دشمن خونی "عقل"است) بازگذارده است؟ اینان از کدام بیراهه رفتند که به بیغوله رسیدند؟ ۶. شهیدترور، سردار پاسدارمحسن فخری‌زاده، که او و همه شهدای هسته ای را باید ازجمله شهدای تمدن سازی معاصرایرانی اسلامی دانست در نقطه وصل فیزیک و فلسفه، نظریه پردازی کرده است. او به منظر اپیستمولوژی صدرایی در فلسفه علم و ‏شباهتی میان "آزمایش فیزیکی" با "تعقل فلسفی" توجه می‌داد که چگونه فیزیکدان برای شناخت طبیعت، چاره‌ای جز دخالت در آن ندارد و همین دخالت دانشمند، واقعیت را از موقعیت "ماقبل شناخت" یعنی از نفس‌الامر پیشین خارج می‌کند و بنابراین آنچه دانشمند در طبیعت، شناسایی می‌کند ‏همان موجود قبل از شناسایی نیست. برای مشاهده الکترون باید از فوتون بهره‌ برد اما به محض تماس فوتون با الکترون، وضعیت در هم می‌ریزد و دیگر این الکترون، آن الکترون نیست. این نکته گرچه در فیزیک کلاسیک هم شناخته‌ شده بود اما ارزش عملی آن را نمی‌دانستند. در فیزیک و در علوم آزمایشگاهی،‏امکان علم دقیق به واقعیت پدیده‌ مادی با قطع نظر از دخالت دانشمند(که برای درک آن پدیده، ضروری است) وجود ندارد. در سطح ساده‌تر وقتی دماسنج را وارد آب می‌کنید تا دمای آن را اندازه بگیرید، از آب، انرژی‌هایی می‌گیرید و به آن انرژی‌هایی می‌دهید؛ پس آب اندازه‌گیری شده، آب دیگری است ‏و در هیچ آزمایشگاهی،"آب پیش از اندازه‌گیری" عینا قابل اندازه‌گیری نیست و انحراف محاسبه هرگز به صفر نمی‌رسد. در فیزیک جدید نیز فوتون، کوچکترین ابزار مشاهده با کمترین تاثیر در واقعیت، نمی‌تواند مانع خطا شود و البته چاره‌ای از این خطا در فیزیک نیست. برادر شهید می‌پرسد وقتی در فیزیک، ‏"عالم و معلوم" بر یکدیگر تاثیری چنین متقابل می‌گذارند به حدی که واقعیت نفس‌الامری، جدا از دخالت فیزیکدان و فیزیکدان بدون تاثر از آزمایش، قابل آزمایش نیست چرا مثلا به معرفت‌شناسی ملاصدرا و علم‌النفس حکمت متعالیه توجه نکنیم که چگونه در "نظریه تجرید" صدرایی، ‏مراتب ادراک، وابسته به میزان تجرید است، یعنی با تجرید ناقص‌تر به "ادراک حسی" و وقتی بیشتر شود به "ادراک خیالی" و با تجرید کامل‌تر به "ادراک عقلی" می‌رسیم؛ بنابراین پابه‌پای مراحل ادراک، هم "درک‌کننده" و هم "درک‌شونده"، هر دو ارتقا می‌یابند. آنچه مانع ادراک وجهی از حقیقت می‌شود ‏از عوارض ماهیت نیست بلکه نحوه وجود و عینا خود واقعیت است که ماهیت با آن موجود می‌شود و این یعنی که سخن از یک مرتبه از یک حقیقت نیست بلکه با تجرید کمتر، به واقعیت محسوس، با تجرید بیشتر به صور خیالی و آنگاه به ادراک عقلی ارتقا می‌یابید. بنابراین شناخت حقیقت نفس‌الامری هم مستقل از ‏ادراک فیلسوف ممکن نیست و این محدودیت، ناشی از محدودیت ابزار و امری عارضی نیست بلکه ذاتی و ناشی از تاثیر متقابل ناظر و منظور در یکدیگر است. برادر محسن به حوزه و دانشگاه یادآوری می‌کند که بسیاری سرفصل‌ها در فلسفه اسلامی اعم از سینوی و صدرایی و اشراقی و حتی عرفان نظری وجود دارند که ‏هنوز در مورد اثرگذاری و اثرپذیری آن‌ها در فلسفه علم و از جمله فیزیک بحث جدی و پیگیر نشده است. ۷. شهید محسن سپس به چالش‌هایی اشاره می‌کند که گفته می‌شد فیزیک جدید در حوزه معرفت تجربی،فلسفی و حتی عرفانی به وجود آورده که علاوه بر اینکه توسط پاره‌ای نحله‌ها برای اثبات حقانیت خود ‏به غلط، سوء‌استفاده شده، هر دسته از فیلسوفان فیزیک نیز در باب مهمترین چالش به وجود آمده پاسخی متفاوت دادند. یکی "نقض علیت"، دسته دیگر، تغییر در مفهوم "نظریه اندازه‌گیری" و... اما برادر فخری‌زاده، چالش عمده به وجود آمده را خودزنی و زیرسوال بردن فیزیک از طریق ضربه به ‏"ارزش معلومات تجربی" می‌داند، چه از این پس، معلوم نخواهد بود که یافته‌های علوم تجربی تا چه میزان بازنمود واقعیت هستی و هستی واقعی است؟ نظریه پرداز شهید، مثال می‌زند که اینشتین بر اساس یافته‌های ماکس پلانک برای نور، ماهیتی دوگانه قائل بود و آن را از سویی ذره و "فوتون" و ‏از طرفی "موج" دانست و این یک چاله معرفتی است زیرا وقتی در یک آزمایش، خاصیت موجی نور و در دیگری خاصیت ذره‌ای آن مشاهده شود یعنی بسته به نوع ترتیبات آزمایش، "نور" هربار یکی از خواص خود را بروز می‌دهد و این پدیده در کل طیف الکترومغناطیس جاری است. فخری زاده یادآوری میکند که ‏"دوبروی" نیز تأسی به "اینشتین" می کند حال آنکه سؤال مهمتر این بود که اصولا فوتون چیست؟ و ذره مادی الکترون در واقع و نفس‌الامر چیست؟ موج است یا ذره یا حالتی دیگر از وجود؟ ماهیت الکترون چیست پیش از آنکه به مشاهده درآید؟ نه فیزیک و نه فلسفه پاسخی ندادند و با آنکه حدود صد سال از ‏تکامل این دو نظریه می‌گذرد حتی یک پیشنهاد تجربی هم ارائه نشده است. شهیدمحسن در مثالی دیگر این وضعیت را در تئوری‌های آرایش ذرات در هسته اتم به پرسش می‌گذارد. کدام مدل هسته‌ای، جامع نظریه‌ها و قادر به توجیه همه آزمایش هاست؟ پاسخ این است که هیچ کس نمی‌ داند. ۸. پرسش بعدی برادر محسن این بود که چرا فیزیک کوانتومی نمی‌داند وضعیت الکترون موجود در اتم در گذر از یک تراز به تراز دیگر چگونه است؟ چرا تنها از واقعه، خبر می‌دهد. چرا برای نحله‌های عمل‌گرا و پوزیتیویست نیز اساسا مهم نیست که الکترون در جریان این گذر چه وضعی دارد و تنها تشنه فایده عملی آن است؟ جان ما تشنه دانایی است اما در هیچ یک سیراب نمی‌شود. حال آنکه طرح همین پرسش‌های جواب نداده، تضمین پیشرفت علم است و همین چالش اساسی در هر دو مکتب فیلسوفان علم است که فیزیکدان را به سکون و قناعت می‌کشاند، همان اتهامی که اینان دیگران را بدان متهم می‌کردند. علم بی این سؤالات، رشد نمی‌کند و هر چه مانع تحقیق بیشتر در علم شود محکوم به شکست است. اما البته شهید هسته‌ای ما همین “نمی‌دانم”های انبوه فیزیک جدید را درعین حال، حسن بزرگ آن نسبت به فیزیک نیوتنی می‌داند که مدعی”همه چیزدانی” و صد البته ناشی از جهل مرکب و مفرط بود. اما این “نمی‌دانم”ها همان “نمی‌دانم” هایزنبرگی نیست که اصالت آن هنوز مشکوک باشد مگر به طریقی بتوان این دو را به هم مربوط کرد که این هم بنظر ایشان، شدنی است. شهید محسن می‌نویسد تشریح چگونگی این ارتباط در برنامه‌های کاری اینجانب است که به حول و قوه الهی به آن خواهم پرداخت. سردار شهید فخری‌زاده از نسبیت انشتین می‌گوید که چگونه نسبیت نیوتنی را که ناظر به مکان و سرعت بود به نسبیت زمان، تعمیم داد و اینکه در این جهان بینی، دیگر زمان، ترازوی ثابتی نیست که حوادث با آن سنجیده شود. بلکه نوع حرکت، چگونگی زمان را مشخص می‌کند پس دیگر “زمان مرجع” نداریم مگر بتوانیم چارچوب مرجع اینرسی را بیابیم ولی ایشان می‌پرسد مگر چنین چارچوبی در جهان مادی در دست داریم؟ با این محاسبه، هر ناظر در دستگاه مختصات خاص خود، زمان خاص خود را دارد و حوادث را از منظر خود بیان می کند که با ناظر مستقر در چارچوب مرجع دیگر و با شرایط دیگر متفاوت می‌شود و این اساس حتی در فیزیولوژی موجودات مادی هم اثر می کند. حال از میان دو روایت دو ناظر متفاوت از حادثه واحد، کدام درست است؟ ایشان می‌گویند برای من جالب است که میان نسبیت انیشتین و آنچه جناب ملاصدرا سه قرن قبل از انشتین و همزمان با نیوتن، بازبان فلسفی استنباط و طرح‌ کرده چه نسبتی دارد وقتی می‌گوید برای هر حرکتی، زمانی ویژه همان متحرک است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد رحیم‌پور چه اندازه سردار فخری‌زاده را در رابطه با ارتباط بین فیزیک و فلسفه خوب می‌فهمند و چه اندازه خوب توانسته‌اند آن شهید را در جایگاه علمی‌اش معرفی کنند. موفق باشید   

29193

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید سوالی داشتم که ذهنم را درگیر کرده برای یک محصل دینی که مشغول درس و بحث است چه اندازه باید از مسائل سیاسی آگاه باشد؟ کسانی می‌بینم که غرق در مسائل سیاسی اند! و کسانی گوشی ساده دارند و می‌گویند ذهنمام مشغول می‌شود. استاد من ذهنم زیاد مشغول می‌شود مسائل سیاسی را که دنبال می‌کنم و گاهی تحلیل ها ی نادرست می‌کنم که حس می‌کنم موجب حق الناس می‌شود. اگر من مسائل سیاسی را دنبال نکنم آیا مشکل دارد از نظر اخلاقی و... به این دلیل که استعداد تحلیل سیاسی ندارم؟ نمی‌دانم تونستم منظورم را برسانم یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم دنبال‌کردن نگاه رهبر معظم انقلاب و تأکیداتی که ایشان می‌کنند، در این موارد کارساز است. موفق باشید

28984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عرض ادب، بدنبال سوال 28949، درخواست دارم برای بنده روشن نمایید که بین نظر رهبری و آقای میرباقری، تفاوت هست، تقاضا دارم صحبت و نظر رهبری رو در کنار نظر ایشون بشنوم و تفاوتشون رو ببینم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرات مقام معظم رهبری را می‌توانید در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی علیه» در مورد جناب صدرالمتألهین دنبال بفرمایید. بعضاً انسان حیرت می‌کند که ایشان چه دقت‌هایی نسبت به فهم مکتب صدرایی و آینده‌ای که ما از طریق فلسفه‌ی صدرا در جهان حاضر می‌شویم، را مدّ نظر دارد. به عنوان نمونه مقام معظم رهبري می‌فرمایند: فلسفه‌اي که «در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ي انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام خواهد يافت».[1] در ضمن خوب است سری به سؤال عالمانه‌ی شماره‌ی 28987 بزنید. موفق باشید

 


[1] ـ مقام معظّم رهبري در تاريخ 1/3/1378.

28836

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: بنده نه آقای هاشمی را قبول ندارم نه خاتمی نه روحانی را اینها ضربه به نظام زده‌اند. خاتمی روحانیت را قبول ندارد هاشمی هم این برجام لعنتی را تأیید کرد و کشور را عقب انداخت. روحانی هم آمریکایی پرست. هست احمدی نژاد هم تابع رهبر نیست تابع بقایی و مشایی است من دوره قبل به احمدی نژاد رای دادم حالا پشیمان شدم که رای دادم نظرتان راجب این اشخاص چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدللّه با توصیه‌های رهبر معظم انقلاب می‌توانیم در تعادل سیاسی قرار گیریم. ما به آقای احمدی‌نژادی رأی دادیم که احمدی‌نژاد بعدی نبودند، پس چرا پشیمان باشیم؟! موفق باشید

28454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مرحوم آیت الله ملکی تبریزی: «افرادی که انواری از اسرار هستی بر دل آنان تابیده و برخی از حجاب های ظلمانی را کنار زده اند باید به فکر معرفت نفس باشند تا همه‌ی حجاب های ظلمانی، حتی حجاب خیال و صورت‌ها کنار رفته و حقیقتشان بی ماده و صورت برای آنان تجلی کند.» این جمله را متوجه نشدم. چرا اول باید کنار بزنند و بعد به فکر معرفت نفس باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آن‌که افق رجوع به نفس ناطقه‌ی انسان روشن شود، آن کار لازم است. موفق باشید

27878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۴۸ ساله هستم. حدود ۲۰ ساله ازدواج کرده ام. هر روز و هر سال به علت شرایط زندگی و تفاوت روحی همسرم یکی از توفیقات قبلی من کم شده از دعای کمیل، ندبه، سمات، تامل در قرآن، شرکت در جلسات دینی و... و اخیرا به یک باره چند ماهی است که دعای عهد، هر چه از خداوند طلب رفع موانع می‌کنم نمی‌شود. اهل خمس و مال حلال و انفاق و یاری هستم. دلی نشکنم. گناه زبانی نکنم و...به جای کمبود جلسات مذهبی سخنرانی گوش می‌کنم و... جالب اینکه هرچه می‌گذرد معنویات همسرم قوی تر می‌شود اما من... نمی‌دانم چه کنم با تمام اعمال و عبادات و مستحبات اشک و گریه که انجام می‌دهم جای یک چیزی در ارتباط من و خدا خالی است حس می‌کنم همه چیز ظاهری است و رابطه لازم برقرار نمی‌شود. آرام نمی‌گیرم تو دلم خالیه و یک کمبود عمیقی احساس می‌کنم. مشکل چیست؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مسیر عبادات هر اندازه معارف توحیدی ما عمیق‌تر باشد، به همان اندازه نتایج اعمال عبادی بیشتر خواهد بود. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی موجود در سایت کار را جلو ببرید. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

27703

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده به عنوان یکی از اعضای مجموعه خبرگزاری دفاع مقدس (متعلق به بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس) درخواست دارم در صورتی که استاد بزرگوار در خصوص موضوع «مطبوعات و رسانه» و ارتباط آن با فقه و تمدن اسلامی و همچنین در مقام نظام مقایسه با تمدن غرب مطلبی دارند، هماهنگی های لازم جهت برگزاری جلسه مصاحبه با ایشان و انتشار، انجام شود. با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر روحی آمادگیِ لازم جهت آن امر را ندارم. موفق باشید

27627

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: تفاوت جایگاه اشراقی آثار جناب محی الدین ابن عربی (رضی الله عنه) و جناب صدرالمتالهین (رضوان الله علیه و حشرنا معه) در چیست؟ اولا: اینکه می‌گویند جناب ابن عربی شهود عرفا را نظام مند کرده اند و جناب صدرا شهود عرفا را استدلالی کرده اند به چه معنا است؟ ثانیا: به نظر شما به جز مورد اول که ذکر شد آیا جایگاه اشراقی این دو ابر انسان تفاوت دیگری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین نیز در جایی همین نکته را می‌فرمایند که تا آن‌جا که ممکن بوده سعی کرده‌اند سخن عرفا را در قالب برهان اظهار کنند با این توجه که عمق عرفان، موجب فهمِ بهتر فرهنگ اهل‌البیت می‌شود. موفق باشید

27490
متن پرسش
سلام علیکم: حضرتعالی آیا بحث علم دینی رو قبول دارید و به تقسیم بندی علوم دینی و غیر دینی اعتقاد دارید و معتقدید علوم می تواند علومی در بستر تربیت و تهذیب انسان دینی و متناسب مختصات شریعت و اینکه عالم فعل خالق حکیم است، باشد ویژه علوم انسانی؟ این بحث رو تا چه میزان جدی می دانید ویژه اینکه تاکید حضرت آقا هم بر تولید منطق و مبانی متناسب با انسان سازی و نگرش حکیمانه به عالم است و در چهار سال قبل هم فرمودند که مبنای علوم انسانی و تعریف شان از انسان، غیر توحیدی و غیر الهی است و باید اندام و قواره جامعه و اندیشه اسلامی با جامعه غیر توحیدی و وحیانی متفاوت باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:ما در فرهنگ دینی خودمان بحمداللّه از همان ابتدا به راهنماییِ ائمه «علیهم‌السلام» علومی مثل تعلیم و تربیت و اخلاق و تفسیر و فلسفه‌ی اسلامی داشته‌ایم و این نوع علوم همیشه لازم است. ولی بحث علوم انسانی که این سال‌ها به میان آمده و موضوع جامعه‌شناسی و یا روان‌شناسیِ دینی را به میان آورده، به نظر بنده سخنان آقای دکتر داوری مهم است که معتقدند این علوم، در بستر فرهنگ غربی برای رفع مشکلاتی است که آن فرهنگ درست کرده است و باید از این زاویه به آن‌ها نگاه کرد. موفق باشید  

26715

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت شما استاد بزرگوار: به نظر شما بهترین و مفصل ترین کتاب شرح زیارت عاشورا چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نتوان یک کتاب را معرفی کرد و یا ممکن است بنده در جریان نباشم. موفق باشید

26680

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا مرحوم فیض کاشانی یا علامه مجلسی که معروف به اخباریگری هستند، عقل و استدلال عقلی را قبول نداشتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ‌کدام از این دو بزرگوار در زمره‌ی اخباریون نیستند حتی مرحوم مجلسی بعضا از سخنان ملاصدرا برای شرح خود در روایات استفاده می‌کند. این بقیه هستند که سعی دارند از طریق مثلا بحارالانوار جایگاه تعقل و تدبر در روایات را محدود کنند. می‌توانید در این مورد به این سایت مراجعه فرمایید: https://article.tebyan.net/44684/%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84%DB%8C-  موفق باشید

26377
متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یک سوالی محضر حضرتعالی داشتم که از هر استادی پرسیدم جوابی قانع کننده نگرفتم شبهه این است که مفهوم هستی انتزاع شده از هست هاست، مثل مفهوم انسان که انتزاع شده از تک تک انسان هاست و همانطور که انسان کلی نداریم پس هستی هم وجود ندارد بلکه ها هست ها هستی را به وجود آوردند پس بنابراین هستی شناسی فلسفی زیر سوال می رود. بی زحمت جواب این شبهه را لطف کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مفهوم انسان، آری! مفهوم انسان امری است انتزاعی به نعتِ کثرت؛ ولی در همان رابطه، هستیِ انسان، انتزاعی نیست، بلکه مواجهه با بودنِ اوست و «بودن»، کثرت‌بردار نیست. و همواره از ماهیات است که ذهن، مفهومی را انتزاع می‌کند. ولی در مواجهه با «وجود» یا «هستی» بحث مواجهه است و نه انتزاع. بحثی در جلسه‌ی اخیر شرح سوره‌ی جاثیه، تحت عنوان «مواجهه‌ی وجودی با عالم و احساس حضور در ابدیت» شد، إن‌شاءاللّه می‌تواند در این رابطه مفید باشد. موفق باشید

26370

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد محترم: آیا حضرت فاطمه (س) تجلی رحیمیت و رحمانیت خداوند است و حضرت علی (ع) تجلی نور عظیم و بحث ولایت است؟ آیا معنی علی یعنی همان اعلی و عظیم بودن؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جهتی حرف خوبی است ولی در عین حال، متوجه باشید که آن حضرات، انسان‌های جامعی هستند. نمی‌بینید که حضرت زهرا «سلام‌اللّه‌علیها» چگونه با هیبت الهی در مسجد حاضر شدند؟! موفق باشید

26285
متن پرسش
استاد محترم سلام: با توجه به مباحثی که در کتاب جایگاه رزق مطرح فرمودید یک موضوع به طور جدی برای من باقی مانده و آن بحث فقر ناشی از ظلم است. این سوال در میان مردم هم زیاد پرسیده می شود. شما با ادله ای از روایات می فرمایید: رزق تو به دست تو می رسد و هیچ کس نمی تواند آن را از دست تو در بیاورد. به وضوح دیده می شود که در جاهای مختلفی از دنیا، فقر شدید ناشی از ظلم است. ناشی از کلاه گذاشتن یک عده انسان قلدر سر یک عده انسان ساده، کم سواد و بی دفاع است. مانند آنچه امریکایی ها، فرانسوی ها و انگلیس ها در طول سالیان دراز با آفریقا کردند. در روایتی دیدم که می فرماید هر جا مالی اندوخته شده حقی ضایع گشته است. امروز در کشور ما هم توزیع ناعادلانه ثروت، انواع مختلفی از رانت، کلاهبرداری و اختلاس، قوانین و امیتازات اقتصادی نا عادلانه ناشی از نفوذ و لابی گری، سیاست های غلط و نابخردانه و لجبازی های سیاسی کودکانه و احمقانه، منجر به رکورد، تورم، بیکاری، تعطیلی صدها مرکز تولیدی، گرانی و فقر شده است. جمع مساله ظلم، با رزق و عدالت الهی چگونه است؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌فرمایید یک طرفِ قضیه است و کاملاً درست است و ما نسبت به دفع ظلم و دفع فقر از مردم وظیفه‌هایی داریم. ولی یک طرفِ قضیه هم مربوط به خود انسان‌ها است که خودشان به جهت آرزوهای دنیایی و ترک صله‌ی رحم و یا تکبر، رزق خود را تنگ و سخت می‌کنند. در این مورد نیز نیاز است که با هرچه بیشتر رجوع به دستورات پروردگار رزق خود را سالم و صحیح کند. در آرشیو سوالات در مورد رزق، عرایضی در این رابطه‌ها شده است. موفق باشید 

26182
متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: اولا از شما معذرت خواهی می کنم بابت لحن سوال قبلیم. حقیقتش من مثل شما بزرگان حضور قلب و آرامش ناشی از ایمان ندارم. برای همین با یه سری حوادث زود خونم به جوش میاد و... استاد ازتون راهنمایی میخام چرا که مطمئنم کلام دلنشین شما از دلی برمیاد که خدا در اون دل قویاً حضور داره. استاد با توجه به اینکه مطالب کانالتون را دنبال می کنم متوجه شدم که در شرایط فعلی در عرصه جهاد اصغر جنگ نرم هستیم؟ اگر جوابتون مثبته لطفا بفرمایید من به عنوان سرباز این جنگ نرم (بیشتر در فضای مجازی منظورمه) چه وظیفه و مسئولیتی دارم؟ و دقیقا باید چیکار کنم که ‌واقعا موثر و مفید باشه؟ استاد من فکر می کنم اون سیلی انتقام را یکی باید زیر گوش خود من بزنه تا خوابم نبره. (استاد گرامیم برای موفقیتم در جهاد اکبر برای حضور قلب خودم و برای اینکه صدای خدا را از درونم بشنوم و دنبال اون صدا قدم بردارم شدیدا محتاج دعای شما هستم) باز هم از محضرتون حلالیت می طلبم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته که دعاگو هستم. عنایت داشته باشید که ما در این تاریخ با جهانِ گسترده‌ای روبه‌رو هستیم با انسان‌هایی به وسعت آن جهان. باید با بیکرانگیِ انسان‌ها با آن‌ها سخن گفت. گویا قیامتی برپا شده است «وَ فُتِحَتِ السَّماءُ فَكانَتْ أَبْواباً» (نبأ/۱۹) آسمان گشوده شده است و درهای زیادی در مقابل انسان‌ها باز شده. چرا بعضی‌ها هنوز در پنجره‌ای محدود به عالَم و آدم می‌نگرند و از سردیِ زندگی خود، خود را خلاص نمی‌کنند؟! موفق باشید

25572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم؛ آیه «و وجدک ضالاً فهدی» خطاب به چه کسی هست؟ و مراد از ضلالت در این آیه شریفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به رسول خود می‌فرماید دیدی که هیچ راهی برای شناخت حق در مقابلت نبود و خداوند راه‌های هدایت را در مقابلت گشود، پس از این به بعد نیز تنهایت نمی‌گذاریم. موفق باشید

25520
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: استاد عزیز در دعای کمیل می خوانیم «ان تجعلنی بقسمک راضیا قانعا» حضرت امیر (ع) راضی شدن به قسمت و تقدیر الهی را از خداوند طلب می کنند. به لطف خدا از نظر جسمی سالم و از نظر امکانات مادی در حد متوسط هستم. برای بنده در زمینه ای شرایط طوری رقم خورد که الان از زندگی ام رضایت خاطر ندارم و مدتها دعایم این بود و هست که خداوندا مرا به آنچه مقدر فرمودی راضی کن. در این زمینه از تک تک حضرات اهل بیت (ع) نیز درخواست کرده ام و ایشان را به خدا و خدا را به ایشان قسم داده ام. اما فرجی نشد (یا حداقل من نفهمیدم) به طوری که متاسفانه از حضرات اهل بیت دلگیرم (با اینکه می دانم در محضر ایشان پشیزی هم نیستم) و بدتر اینکه به یأس دچار شده ام. به طوری که الان دعایم اینگونه شده که پروردگارا یا مرا به تقدیرت راضی کن یا جانم را بگیر. (البته می دانم آن طرف هم حلوا قسم نمی کنند). استاد عزیز می دانم هر مصیبتی می رسد از خودمان است ولی این ناآرامی را در زندگی چه کنم؟ لطفا سوال را در بازدید عموم قرار ندهید. با تشکر و آرزوی توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیر الهی، مأوایِ ماست. اگر تقدیر الهی را پذیرفتیم، عملاً خود را در مأوایی که همان آغوش حضرت حق است، احساس می‌کنیم وگرنه «نِی به هند است ایمن و نِی در یمن / آن‌که خصم اوست نفسِ خویشتن». موفق باشید

25424
متن پرسش
سلام: ببخشید مزاحم شدم. دانشجوی رشته دکتری در رشته مهندسی برق هستم. یه سوالی برای بنده پیش اومده که خیلی در موردش در احادیث، روایات، قرآن، احکام و حتی سخنرانی های دکتر رائفی پور تحقیق کردم، اما متاسفانه خیلی کم بهش پرداخته شده و من نتونستم جواب سوالم رو بگیرم، به همین دلیل مزاحم شما شدم. با توجه به تحقیقاتی که بنده داشتم یک مسئله به اسم موت ارادی (که به اسمهای مختلفی مثل مرگ اختیاری، قیامت انفسی، خلع روح) وجود داره که انسانهای والایی به این قدرت دست پیدا کرده بودند با توجه به محدودیتهای بسیار کمتر کالبد اختری انسان، اگه ما بتونیم این کالبد رو از بدنمون با آگاهی خارج کنیم، میتونیم به علوم بسیار بیشتری دست پیدا کنیم و نشانه های الهی رو به وضوح در جهان هستی ببینیم که برای افراد حق جو میتونه زمینه بسیار مناسبی رو ایجاد کنه. با تحقیقات ناچیزی که بنده داشتم به این مطلب رسیدم که در میان ائمه اطهار پدیده رایجی بوده (هر چند که احادیث بسیار کمی تونستم در موردش پیدا کنم) ولی مشخصا خیلی از این قدرت استفاده می کردند. به علاوه، بعضی از علمای قوی اسلام هم به این قدرت (که بیشتر به اسم خلع روح شناخته می شوند) دست پیدا کرده بودند. همانطور که میدونید، ما علمای قوی ای در اسلام داریم که برخی از اونها درگیر عرفان اسلامی هم بودن و بعضیشون نبودن. از طرفی، بیشتر علمایی که به این قدرت دسترسی داشتند از عرفان اسلامی هم بهره بردند (مثل آیت الله بهجت یا آیت الله قاضی) و علمایی که از عرفان بهره نبردند تقریبا از این قدرت بی بهره اند. این میتونه نمایانگر این حقیقت باشه که دستیابی به این توان، علاوه بر تزکیه نفس نیاز به برخی تمرینات و اصول داره. از طرف دیگه، این پدیده جدیدا از لحاظ علمی مورد مطالعه قرار گرفته و مطالعات نشون میدن که وقتی امواج مغزی در فرکانس الفا قرار میگیرن، و خاصیت تلقین پذیری در انسان بالا میره، با استفاده از یک سری تمرین (البته ریاضت نه، صرفا یک سری تمرین و تمرکز) میشه به خلع روح (یا به اصطلاح امروزی برونفکنی کالبد اختری) دست پیدا کرد. هرچند بنده خودم آدم معتقدیم و نماز و روزه ام سرجاشه و حتی سعی می کنم که نماز اول وقت رو از دست ندم، ولی اعتقاد دارم که برای یه آدمی که واقعا دنبال خدا و حقیقته، این پدیده میتونه یک ابزار بسیار قوی و خب مورد استفاده قرار بگیره (همونطور که برای ائمه اطهار و علمای بزرگمون مفید بوده) خیلی ببخشید سرتون رو درد آوردم: حالا می خواستم ببینم که مشکلی داره که مثلا ما با استفاده از روشهای علمی که پیدا شدن به همراه عبادت و تزکیه نفس، به این پدیده دست پیدا کنیم و از اون برای رسیدن به علم واقعی و ایمان بیشتر استفاده کنیم؟ اگه بتونین جواب بدین خیلی ممنون میشم. چون واقعا خیلی دنبالش گشتم ولی خیلی کم بهش پرداخته شده و تقریبا چیزی برای ارزیابی در دسترس نیست. البته بنده در مورد این پدیده و برخی از عرفانها مطالعات نسبی داشتم که اگه بشه با شما در موردش یه ۱۰ دقیقه مکالمه داشتم باشم هم خیلی خوشحال میشم و اگر هم نشه که خیلی ممنون میشم جواب سوالم رو بدید. خیلی ممنون. بازم ببخشید که مزاحمتون شدم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی که به جهت مجردبودنش امکانِ حضور در همه‌ی عوالم را دارا می‌باشد، ربطی به جسم انسان ندارد که ابزاری است در اختیار نفس ناطقه‌ی او. اگر رسیدید سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

23610
متن پرسش
با سلام و عرض ادب: ۱. لطفا بفرمایید طبق فرمایشات توحیدی مصباح الهدایه چطور می توان اراده های فاسد و ظلمها و گناهان را به خداوند نسبت داد و در این فضای توحیدی وارد کرد؟ ۲. لطفا بفرمایید ظهور خداوند به واحد قهار که مرتبه احد است همان مرتبه خلیفه الهی و فیض اقدس است یا ذات احدیت پروردگار؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظلم‌ها و گناهان نسبت به عصیان انسان، ظلم و گناه است. مثل چوبی که بر سر مظلومی می‌خورد، خلقت چوب که گناه نیست، نسبتی که انسان با آن برقرار می‌کند می‌تواند گناه باشد. ۲. هر دوی آن‌ها. از جهتی «احد» همان فیض اقدس است در مقابل «واحد» که فیض مقدس است. و از جهتی دیگر حضرت حق از آن جهت که همه‌ی اسماء را در خود فانی دارد، «احد» است. موفق باشید

23322
متن پرسش
سلام: شما در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» فرمودید که جوان باید اساسی ترین انتخاب زندگی خود را زندگی ابدی خود قرار دهد. با توجه به اینکه بنده در همین سنین قرار دارم برایم این سوال پیش آمده که اساسی ترین هدف باید زندگی ابدی باشد یا قرب الهی. مگر امیرالمومنین نفرمودند که کسانی که برای بهشت عبادت می کنند تاجر هستند و کسانی که برای خدا عبادت می کنند آزاده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم اصل حیات ما ابدیتِ ما است، عملاً برای آبادکردنِ ابدیت، راهی جز قرب به خدا نمی‌ماند. زیرا قرآن در وصف قیامت می‌فرماید: «والأمر یؤمئذ للّه» آن روز به طوری خاص، امر، امرِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید

32595

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: در باب عناصر اربعه آب، باد، آتش و خاک که مورد ادعای فلاسفه هست و به طب سنتی رسوخ پیدا کرده، چه فرآیند و توضیح فلسفی و منطقی جهت اثبات این عناصر مورد ادعای فلاسفه وجود دارد؟ عناصری که به گفته فلاسفه و حکما بسیط هستند، خالص هستند و در طبیعت پیرامون ما به شکل خالص یافت نمی‌شود، ناملموس و نامحسوس هستند، قابل تجربه نیستند، خالی از مادیت و ترکیب، خالی از بو و مزه و طعم و رنگ و جسمیت، هیچ دسترسی به آنها وجود ندارد، نصی از قرآن و روایات از آنها نداریم، و با همه این احوالات هر چیزی در عالم از این عناصر ترکیب و ساخته شده اند. آیا این ادعای فلاسفه با تمام این ابهامات قابل دفاع هست؟ ادعایی که طبیب در مقابل این ادعا تسلیم است و پایه و مبنای علم طب سنتی با این مسئله عناصر اربعه پایه ریزی شده و به ادعای حکما و قدمای طب سنتی، مسئله عناصر اربعه و... گفته انبیا تاریخ هست. آیا ادعای عناصر اربعه جزء نظریه قدیم بودم عالم حساب می‌شود؟

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که بنده می‌دانم این موضوع نه نکته‌ای است فلسفی که پیرو آن دلایل فلسفی آن جستجو شود و نه امری است که از آیات و روایات استنباط شده باشد. امری است تجربی که می‌توان با مدّ نظر قراردادن چنین نکته‌ای که عالم ماده شامل این چهار عناصر هستند، مطابق آن با پدیده‌ها و موضوعات مواجه شد. موفق باشید

31448

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض تسلیت به مناسبت ایام سوگواری ابا عبدالله الحسین. استاد گرامی دختری ۱۷ ساله دارم که فضای واقعی و مجازی زندگی او بسیار بسیار آسیب زا هستند. شهر ما فقط یک دبیرستان دخترانه دارد و محصلانش آنقدر دچار مشکلات مختلف اخلاقی و رفتاری هستند که حتی قشر غیر مذهبی هم آن را نمی پسندند چه برسد به ما که نسبتا مذهبی هستیم. فضای مجازی هم که دیگر نیاز به توضیح ندارد و‌ خودتان مستحضرید که به چه صورته و برای یک دختر نوجوان چه مصائبی دارد. دخترم هم از نظر شخصیتی آنقدر قوی نیست که خیال من از بابت او در هر شرایطی کاملا راحت باشد. حال در این شرایط سوال من این است که نمی دانم آیا صلاح است که موبایل در اختیار او نگذاریم و او را از حضور واقعی و مجازی در جمع همسالانش منع کنیم یا اینکه توی این سن جا دارد که بیشتر او را آزاد بگذاریم تا خودش تصمیم گیرنده باشد و ما فقط او را راهنمایی کنیم؟ با تشکر فراوان از عنایت شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در همین آتش نمرودی، ابراهیم‌وار وارد شد. فرار از آتش، چاره کار نیست. با رفاقت و تذکرات دوستانه إن‌شاءالله متوجه می‌شود که خود را بپاید. موفق باشید

31442

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خیلی ذهنم درگیر است. پایه ۱۰ حوزه هستم. هم به تفسیر علاقه دارم و هم فلسفه و عرفان علاقه دارم و هم فقه و اصول را لازم و ضروری می‌دانم. ولی با توجه به تجربه ۱۰ ساله می‌دانم که توان خواندن همه اینها را ندارم؛ بلکه اگر بخواهم موفق بشوم باید در یکی از این علوم وقت بگذارم ولی نمی‌دانم کدام یک؟ و علاوه بر آن بقیه علوم را چه کار کنم؟ می‌ترسم در آخر کار حسرت بخورم. به نظرتان باید چکار کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: امروزه انسان‌ها دارای آن‌چنان وسعتی شده‌اند که می‌توانند چندین علم را در خود جمع کنند. بنابراین سعی بفرمایید در عین ادامه دروس رسمی حوزه به امثال حضرت امام و علامه و شهید مطهری نظر کنید که چگونه در آن علوم، به خوبی حاضر شدند. موفق باشید

31251

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
باسمه تعالی. سلام استاد دوست داشتنی: در صحبتی که با حضرتعالی داشتم فرمودید که راه نجات کشور صرفا در پیمودن راه توسعه نیست می توان با عقل دینی راه حلهایی برای کشور داشته باشیم حال مدیران انقلاب که شبانه روز تلاش می کنند و موفقیت هایی هم داشته اند که عموما با عالم توسعه یافتگی و معضلات آن یا دنیای مدرن با اشاره‌هایی امثال هایدگر آشنایی ندارند آیا بدون این آشنایی ها با این مبانی به مشکلی در راه ادامه انقلاب بر می خورند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ذات انقلاب خود به خود راهنما می‌باشد به‌خصوص در بستر فرهنگ شهادت به همان معنایی که ذیل کلیپ شهید جواد محمدی عرض شد: «ما با نگاه به کلام تو آموختیم حقیقت، بسیار بلندتر از آن است که روشنفکران بتوانند چیزی از آن بیاموزند. آن‌هایی که می‌خواهند با نزدیکی به توسعه‌یافتگیِ غربی زندگی ما را رونق بخشند. نه! راه ما راهی است که شما می‌شناختید، چه موقعی که در قید حیات این دنیایی بودید و یا در قید آن دنیایی هستید و ادامه‌ ما تنها با چنین روحیه‌هایی ممکن است تا در «جهانی بین دو جهان» نه زمین‌گیرِ تحجّر متحجرین باشیم و نه آلوده به غرب‌زدگان سکولار. به امید رجعت هزاران هزار جواد محمدی در قالب شیرزنان و شیرمردان امروز و فردای ما.» موفق باشید

نمایش چاپی