باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به چنین امری معتقدم. فکر میکنم اگر سری به اینترنت در رابطه با «موعود شناسی» بزنید در جریان نگاه جهانی نسبت به این موضوع قرار خواهید گرفت. از طرف دیگر کتابهایی که در رابطه با مهدویت بر روی سایت هست، اگر مطالعه شود میتوانید مطابق ذوق جهانی مطالبی را از آن بیابید. در ضمن جناب آقای یارمحمدیان در رابطه با فعالیتهای فرهنگی بین المللی تجربیاتی دارند میتوانید با ایشان به شماره (09353275288) مشورت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به حضرت احد، انسان را از سیطرهی کثرت و اصالتدادن به آن آزاد میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا شرح فصّ آدمی و فصّ شیثی که بر روی کانال «ندای اندیشه» هست را دنبال فرمایید و سپس با جناب حاج آقا نظری به شمارهی 09136032342 تماس بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: استخاره وقتی است که انسان عقل خود را بهکار گرفته باشد و جواب کافی نیابد. حال این فرد میتواند به کمک آیات قرآنی، اشارتی را بگیرد. ولی این را نباید مشورت با قرآن حساب کرد و به همین جهت جناب علامه طباطبایی میفرمایند پشت به استخاره، پشت به قرآن نیست. موفق باشید
اگر شیوه ی رفتاری حضرت یونس با قوم خودشان مانند شیوه رفتاری امام زمان (عج) هست پس چرا حضرت یونس باید به کام نهنگ بروند و خودشان را در آنجا از ظالمان معرفی کنند؟ در تفسیر المیزان گفته شده علت اینکه خود را ظالم نامیده اند این بوده که عملی انجام دادند که ظلم را ممثل میکرده اما کارشان فی نفسه ظلم نبوده در واقع اعراض حضرت یونس از قوم خود شباهت تام به فرار یک خدمتگزار از مولی داشته! خب همین موضوع هم که ایشان یک عملی را انجام دهند که همچین برداشتی را در ذهن مخاطب ایجاد کند به نظر من اشکال دارد. پس چرا نمیشود این عمل را خطایی از جانب حضرت یونس قلمداد کرد؟ واژه ابق که در آیه ۱۴۰ سوره صافات برای نقل این داستان استفاده شده خیلی عجیب است. بعد چه چیزی گفته میشود؟ می گویند که این تشبیه است! خب چرا باید یک همچین تشبیهی را به کار حضرت یونس نسبت دهند؟ پس کار درستی نبوده است! در آیه ۸۷ سوره انبیاء که گفته شده حضرت یونس با خشم از قومش بیرون رفت را چگونه توجیه کنیم؟ خشم و غضب پیامبران چه معنایی میتواند داشته باشد؟ حتی در آیه ۴۸ سوره قلم نیز گفته شده حضرت یونس مکظوم بود! نسبت دادن خشم و غضب به کار حضرت یونس چه معنایی میتواند داشته باشد؟ خب این کار درستی نبوده است!
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه علامه طباطبایی متذکر میشوند آن است که حضرت یونس «علیهالسلام» تمرّد از امر خداوند نکردهاند زیرا خداوند امر نکرده بود که نروند، ولی از طرف دیگر شأن پیامبر خدا آن بود که منتظر بمانند تا تکلیفشان را خداوند تعیین کند . با توجه به این امر خوب است که نظر علامه طباطبایی را ذیلاً بررسی فرمایید. موفق باشید
وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾
اباق = فرار
و یونس علیه السلام از پیامبران بود، که وقتی نشانه های عذاب را دید به سوی کشتی فرار کرد، با اینکه کشتی ظرفیت سوار شدن او را نداشت. آری یونس علیه السلام وقتی جریان را خطری دید، از بین قوم خود بیرون آمد و آن جناب هرچند در این عمل خدا را نافرمانی نکرد و قبلاً هم خدا او را از چنین کاری نهی نکرده بود، ولکن این عمل شباهتی تام به فرار یک خدمتگذار از خدمت مولی داشت، و به همین جهت خدای تعالی او را به کیفر گرفت (شاید بگوییم شان آن حضرت نبود که چنین کند).
فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾
ساهم از مساهمه = قرعه کشی ادحاض = غالب آمدن
در کشتی قرعه انداختند و یونس از مغلوبین شد.
چون جریان از این قرار بود که نهنگی بر سر راه کشتی در آمد و کشتی را متلاطم کرد و چون سنگین بود خطر غرق همگی را تهدید کرد. ناگزیر شدن از ساکنان کشتی یکی را در آب بیندازند تا نهنگ او را ببرد و از سر راه کشتی کنار رود. و قرعه به نام یونس اصابت کرد و نهنگ آنجناب را بلعید.
فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾
ملیم = داخل شده در ملامت
ماهی تا او را لقمه ای کرد، در حالی که او ملامت زده بود.
فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾
ملیم = داخل شده در ملامت
اگر یونس از مسبحین نبود تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند، و تسبیح یونس با لا اله الله شروع شد، تا علتی برای تسبیحش شد، مثل اینکه فرمود : خدایا معبود به حقی که باید به سویش توجه کرد، غیر تو کسی نیست پس تو منزهی از آن معنایی که عمل من آنرا می رسانید، پس اینکه من متوجه تو می شوم و تو را منزه می دانم از آنچه علمم حکایت از آن میکرد و آن این بود که غیر تو هم کارسازی هست، چون من برای نجات از عذاب متوسل به کشتی و فرار شدم، حال می گویم که غیر تو کسی و چیزی کارساز نیست. پس سبب نجات حضرت همین تسبیح بود و مکث آن جناب در شکم ماهی تا روزی که خود او مبعوث شود، یعنی شکم ماهی به منزله قبری باشد برای او و این دلیل نیست که تا قیامت او زنده در آنجا بماند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «تمدنزایی شیعه» عرایضی در این رابطه شده است. آری! آنجایی که سعی شود استعدادهای طبیعت به ظهور آید، تمدنِ اسلامی شکل خواهد گرفت. ولی آنجایی که برای برآوردن هوسها، طبیعت سرکوب میشود و یا بستر ظهور آن منحرف میگردد؛ ما را از ظهور تمدن اسلامی دور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و موضوع، رسانهای شد و به همین جهت نه خدا اجازه میدهد چنین روحیههایی در بستر رژیم جعلی اسرائیل ادامه پیدا کند و نه نظام اسلامی از این که اسرائیل باید از صفحه روزگار برداشته شود؛ کوتاه میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. خوب است با مطالعه کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» که روی سایت است مطلب را دنبال کنید. http://lobolmizan.ir/book/1185. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: توسعهگرایی اگر به معنی توجه به عقلی باشد که بشر امروز باید خود را مطابق امروزین مناسباتش را شکل دهد که این همان پیشرفتی میشود که رهبر معظم انقلاب میفرمایند، و امر لازمی است؛ ولی با نظر به افقهای قدسیِ انقلاب اسلامی. باید عمده نظر به «جهان بین دو جهان» باشد که جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی در این زمانه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً اینطور است. زیرا حضرت زهرای مرضیه «سلاماللهعلیها» نوری دارند که قبل از خلقت حضرت آدم در عرش جاری بوده است یعنی نوری عرشی که همهی عالم فرش را منوّر میکند. در رابطه با توحید و ابعاد آن، خوب است به مباحث سورهی «فتح» که در سایت هست رجوع فرمایید. که اگر با حوصله و پشتکار مطالب را دنبال بفرمایید، إنشاءالله نکات قابل استفادهای به دست میآورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی رابطهی خود را با خداوند از طریق عبادات و اخلاق فاضله تصحیح نمودید، خداوند قلب انسانها را به سوی ما معطوف میدارد و رابطهای انسانی بین ما و بقیه برقرار میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدللّه با توصیههای رهبر معظم انقلاب میتوانیم در تعادل سیاسی قرار گیریم. ما به آقای احمدینژادی رأی دادیم که احمدینژاد بعدی نبودند، پس چرا پشیمان باشیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب شاه نعمت اللّه ولی، در جای خود عارفی است از عرفای قابل توجه فرهنگ اسلامی. در ضمن جنابعالی خوب است که با رفیق خود مدارا کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وسواس؟ به هر حال در هر زمانی باید مناسب آن زمان، به زیبایی خود توجه داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیهی ۵۳ سوره زمر فکر کنید که خداوند به پیامبر خود میفرماید به بندههای من یعنی به همانهایی که خود را از تعادل و انسجام و یگانگیِ شخصیت محروم کردهاند به آنها بگو برای جبران آن کوتاهیها راهشان بسته نیست، «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم» ای بندههای من که در مورد خود تندروی کردهاید و از مرز بندگی خدا خارج شدهاید! از رحمت خدا مایوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزشهای ما میباشد و در همان راستا تذکر میدهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارجکردن. یعنی یک بُعدیشدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرجدادن. گاهی انسان نمیفهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره میکند تازه میفهمیم دردمان و مشکلمان جهت و ریشهی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانیمان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شدهایم، در آن حدّ که نمیدانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس میکنیم که نمیدانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کردهایم. حسرت افرادی را میخوریم که در عالم روحانی خود بهسر میبرند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی میکردند، زندگی کنیم از دست دادهایم.
خداوند دقیقاً در آیهی فوق به چنین انسانی پیغام میفرستد که ای پیامبر به همانهایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و میتوانید به همان نقطهی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دامهای دنیای مدرن زندگیت را خراب نکردهای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست ندادهای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش. باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجاتهای شبانهی دلسوختگان. باز ایثار و محبت همهی آنها در سعهی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟
آنچه مانع میشود تا به راحتی وارد این نجوا و نیایش با خدا شویم این تصور است که میدانیم نسبت به جان و نفس خود اسراف کردهایم و از تعادل لازم خارج شدهایم، پس امکان برگشت نیست و خداوند درست بر روی همین نکته دست گذاشته است و میفرماید ای پیامبر به بندگان من بگو، ای بندههای من، «يا عِبادِي». خداوند خطاب به همان گنهکاران میفرماید: ای بندگان من. آن وقت من و شما بگوییم چون ما گرفتار انواع افراط و تفریطها شدهایم، ما را به بندگی قبول ندارد. میفرماید با همان شما هستم که «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» با همین خود شما حرف دارم که نتوانستید در مسیر صحیح جلو بروید. ای پیامبر به بندههای من که رعایت بندگی را آنطور که شایسته است نکردند بگو از رحمت خدا مأیوس نشوید. انسان در تصور اولیه پیش خود میگوید مگر میشود خداوند متعال منِ گنهکار را جزء بندههای خود به حساب آورد؟ ولی خدا درست با قبول اینکه آن افراد در مسیر انحراف قدم گذاشتهاند به معنای «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ»، آنها را بندههای خود مینامد، تا راهی بس گشوده و حیات بخشی را در مقابل آنها بگشاید، تا راه ارتباط با خدا را که دوستداشتنیترین دوستداشتنیهاست، به ما نشان دهد و از روزمرّگیها و یأسهای بیجا رهایمان سازد. ای پیامبر به همین افراد بگو با حضور در رعایت دستورات ساده الهی، حق مأیوسشدن ندارید. «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ» از رحمت خدا مأیوس نباشید، در حالیکه راه رجوع به رحمت الهی بهراحتی در مقابل شما گشوده است.
در ادامه نکتهای فوقالعاده امیدبخشی را با ما درمیان میگذارد که با نظر به آن میتوانیم امیدوار راهی باشیم که خداوند آماده است در آن راه، همهی حجابهای بین ما و خود را رفع کند. لذا میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» خداوند همهی گناهان را میبخشد. آری! درست دیدید، همهی گناهان را، همهی آن کوتاهیهایی که موجب آشفتگی شخصیت ما گشته و نمیتوانیم خود را در گسترهی ارتباط با خدا بیابیم. این همان برآوردهشدن آرزوی یگانگی با حضرت حق است تا در افق حضور حق در عالم، در عالم حاضر شویم و احساس ما، احساس حضور حق در عالم باشد و نه احساس حضور در محدودهی تنگ و تاریک خودمان. احساس حضور در بیکرانهی عالم وجود. در این قسمت از آیهی مذکور نهتنها جایی برای ناامیدی به جهت افراط و تفریطها نمیگذارد، بلکه امیدی بسیار عمیق را در مقابل بندهی گنهکارش میگذارد، در مقابل همان بندگانی که «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ»، امیدی که همهی بهشتها در مقابل انسانها گشوده میشود و میتوانند بدون هرگونه حجابی با حضرت محبوب مأنوس شوند و شب هجران را به کمک پروانهی امید به صبحگاهان وصل بدل کنند. امیدی که قبل از آن، تصور این را هم نمیکرد که بتواند با آنهمه کوتاهی، در آیندهای دیگر خود را درک کند که آیندهی رفاهزده و اشرافیِ همکلاسیهای گذشتهاش نیست که حسرت زندگی آنها را میخورد.
با شمایی که «أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ» دارد آن موضوع را درمیان میگذارد که «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً» پس مواظب باشید به این وعدهی الهی جفا نکنید و تصور نمایید برای ورود به عالم عرفا شأنیت دیگری نیاز است. به گفتهی جناب جامی:
غرّه مشو، که مرکب مردان مرد را در تنگنای بادیه، پِیها بریدهاند
نومید هم مباش، که رندان جرعه نوش ناگه ز یک ترانه به منزل رسیدهاند
آیهی مذکور از همین زاویه با ما سخن میگوید. یعنی حال که میخواهی از زندگیِ اهل دنیا فاصله بگیری و وارد جهان گستردهی معنویت شوی؛ نگاه نکن به عرفای بزرگ و ریاضتهای آنها و بگو مرا در آن وادیها راهی نیست، بلکه بدان اگر رند جرعه نوش شدی و با آزادی تمام بنای اُنس با پروردگار خود را از طریق همین مناجاتها شروع کردید، با یک کرشمه خود را در منزل انس با پروردگارتان مییابید. با دقت در آیهی فوق جای دوست داشتن و عشق ورزیدن به خداوند در میان است و نه جای محاکمهکردن خود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از نظر روحی آمادگیِ لازم جهت آن امر را ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میّت با روحِ تلقینکننده مرتبط میشود که آن الفاظ را اداء میکند وگرنه گوشش که دیگر نمیشنود. و اساساً متوجهی سنتی است که این الفاظ از آن صادر شده و لذا به خود میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده بد نیست به راهکارهایی که در کتابهای «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» و «ادب خیال و عقل و قلب» پیشنهاد شده، سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر مسلمانی باید به هر مظلومی که مورد ظلم قرار گرفته کمک کند و گرنه بنا به فرمایش پیامبر خدا «لیس بمسلم» یعنی اساسا مسلمان نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه میفرمایید یک طرفِ قضیه است و کاملاً درست است و ما نسبت به دفع ظلم و دفع فقر از مردم وظیفههایی داریم. ولی یک طرفِ قضیه هم مربوط به خود انسانها است که خودشان به جهت آرزوهای دنیایی و ترک صلهی رحم و یا تکبر، رزق خود را تنگ و سخت میکنند. در این مورد نیز نیاز است که با هرچه بیشتر رجوع به دستورات پروردگار رزق خود را سالم و صحیح کند. در آرشیو سوالات در مورد رزق، عرایضی در این رابطهها شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مطابق سورهی جنّ، از اجنّه پیامبری مبعوث نمیشود و این نشان میدهد آنها تا مقامِ گرفتن وحیِ الهی از خداوند، وسعتِ وجودی ندارند. ولی مثل ما پس از مردن، در عالم برزخ و قیامت حاضر میشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحِ انسان، نه زن است و نه مرد. در این مورد خوب است سری به کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به قول خواجه عبداللّه انصاری این جفا به خداوند است که در حین مناجات با خدا، گناهان گذشته را که تقاضای غفرانش را کردهایم، باز به میان آوریم. ۲. استماع غیبت که حرام است، غیر از آن است که غیبت به گوش ما بخورد. ۳. ذکر خیر آن کسی که غیبت شده است و طلب استغفار برای او جبرانکننده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. کانت به این نتیجه رسیده بود که تنها با فنومنها ما میتوانیم ارتباط داشته باشیم که عین واقعیتها یعنی نومنها نیست و مفاهیم استعلایی و پیشینی بر روی آنچه از خارج درک میکنیم، تأثیر میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید نیاز نباشد خیلی وسواس به خود راه دهید. بالاخره طرف اگر از خانوادهی محترمی میباشد و ظاهرش نیز رویهمرفته برایتان جذبکننده است کافی است. موفق باشید