بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28306
متن پرسش
سلام علیکم: آیا تذکر به مرگ و عالم قبر که در روایات بعنوان راهی جهت سلوک و مهار نفس اماره تبیین فرموده اند، به نحوی تذکر و رجوع به همان پوچی انسان و لزوم گذار از پوچی خود و عدم توقف در خویش به سمت غنی حمید است که حضرتعالی هم مباحثی در بابش در کتاب آشتی با خدا داشته اید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا که نه! تذکر به مرگ ما را در وسعت بیکرانه ی خود همین امروز حاضر می‌کند و عملاً انسان وجود خود را در حیات ابدی احساس می‌کند و تصمیات بزرگ می‌گیرد. موفق باشید

27878

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب: ۴۸ ساله هستم. حدود ۲۰ ساله ازدواج کرده ام. هر روز و هر سال به علت شرایط زندگی و تفاوت روحی همسرم یکی از توفیقات قبلی من کم شده از دعای کمیل، ندبه، سمات، تامل در قرآن، شرکت در جلسات دینی و... و اخیرا به یک باره چند ماهی است که دعای عهد، هر چه از خداوند طلب رفع موانع می‌کنم نمی‌شود. اهل خمس و مال حلال و انفاق و یاری هستم. دلی نشکنم. گناه زبانی نکنم و...به جای کمبود جلسات مذهبی سخنرانی گوش می‌کنم و... جالب اینکه هرچه می‌گذرد معنویات همسرم قوی تر می‌شود اما من... نمی‌دانم چه کنم با تمام اعمال و عبادات و مستحبات اشک و گریه که انجام می‌دهم جای یک چیزی در ارتباط من و خدا خالی است حس می‌کنم همه چیز ظاهری است و رابطه لازم برقرار نمی‌شود. آرام نمی‌گیرم تو دلم خالیه و یک کمبود عمیقی احساس می‌کنم. مشکل چیست؟ چه کنم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید در مسیر عبادات هر اندازه معارف توحیدی ما عمیق‌تر باشد، به همان اندازه نتایج اعمال عبادی بیشتر خواهد بود. پیشنهاد می‌شود با سیر مطالعاتی موجود در سایت کار را جلو ببرید. ان‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

26320
متن پرسش
سلام علیکم: آیا می توانیم و درست است که ولی فقیه را نقد کنیم و نظر بدهیم که با تصمیم بخصوص از ایشان یا عملکرد ایشان بصورت عمومی، انتقاد یا مخالفت هم داریم یا این امر مستلزم این است که حتماً خودمان یک اسلام شناس خبره باشیم که بر امور شرع آگاه باشیم؟ اگر حتماً باید یک اسلام شناس متخصص مثل خبرگان رهبری بود تا بشود رهبری را نقد و بررسی کرد، آیا این مسئله پیش نمی آید که ما آنقدر اسلام شناسی قوی نداریم که رهبری را نقد و بررسی کنیم چگونه پس می خواهیم خبرگان و ناظران بر او را انتخاب کنیم وقتی آنها باید اسلام شناس باشند و ما هم در اسلام شناسی آنچنان تخصص نداریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به ملاک‌هایی که از قرآن و روایت‌ها و سیره‌ی معصومین داریم؛ باید اعمال ولیّ فقیه را ارزیابی کرد زیرا خود ولیّ فقیه هم بر مبنای آن ملاک‌ها راهنماییِ جامعه را به عهده دارند و نه بر اساس سلیقه‌های خود، و به این جهت کار سختی نیست که از خبرگان برنیاید. موفق باشید 

26285
متن پرسش
استاد محترم سلام: با توجه به مباحثی که در کتاب جایگاه رزق مطرح فرمودید یک موضوع به طور جدی برای من باقی مانده و آن بحث فقر ناشی از ظلم است. این سوال در میان مردم هم زیاد پرسیده می شود. شما با ادله ای از روایات می فرمایید: رزق تو به دست تو می رسد و هیچ کس نمی تواند آن را از دست تو در بیاورد. به وضوح دیده می شود که در جاهای مختلفی از دنیا، فقر شدید ناشی از ظلم است. ناشی از کلاه گذاشتن یک عده انسان قلدر سر یک عده انسان ساده، کم سواد و بی دفاع است. مانند آنچه امریکایی ها، فرانسوی ها و انگلیس ها در طول سالیان دراز با آفریقا کردند. در روایتی دیدم که می فرماید هر جا مالی اندوخته شده حقی ضایع گشته است. امروز در کشور ما هم توزیع ناعادلانه ثروت، انواع مختلفی از رانت، کلاهبرداری و اختلاس، قوانین و امیتازات اقتصادی نا عادلانه ناشی از نفوذ و لابی گری، سیاست های غلط و نابخردانه و لجبازی های سیاسی کودکانه و احمقانه، منجر به رکورد، تورم، بیکاری، تعطیلی صدها مرکز تولیدی، گرانی و فقر شده است. جمع مساله ظلم، با رزق و عدالت الهی چگونه است؟ با سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه می‌فرمایید یک طرفِ قضیه است و کاملاً درست است و ما نسبت به دفع ظلم و دفع فقر از مردم وظیفه‌هایی داریم. ولی یک طرفِ قضیه هم مربوط به خود انسان‌ها است که خودشان به جهت آرزوهای دنیایی و ترک صله‌ی رحم و یا تکبر، رزق خود را تنگ و سخت می‌کنند. در این مورد نیز نیاز است که با هرچه بیشتر رجوع به دستورات پروردگار رزق خود را سالم و صحیح کند. در آرشیو سوالات در مورد رزق، عرایضی در این رابطه‌ها شده است. موفق باشید 

25764

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در کتاب صلوات بر پیامبر عامل قدسی شدن روح، نوشتید: «صلوة» در اصل به معناي انعطاف بوده، و صلوات خدا بر پيامبر به معناي انعطاف او به وي است به وسيلة رحمتش، البته انعطافي مطلق، چون در آيه شريفه صلوات را مقيد به قيدي نکرده و همچنين صلاة ملائکه او به آن جناب، انعطاف ايشان است بر وي، به اين که او را تزکيه نموده و برايش استغفار کنند، و صلاة مؤمنين بر او انعطاف ايشان است به وسيلة درخواست رحمت براي او. سوالم اینجاست که با وجود اینکه حضرت رسول، در علی ترین رتبه و مقام اشرف مخلوقاتی و انسان کامل است و از ملائکه هم درجه والاتر دارد و حتی شب معراج جناب جبراییل به ایشان فرمودند راهیابی به مقامات عالیه و قاب قوسین در سعه وجودی من نیست، پس چگونه صلوات ملائکه موجب تزکیه و استغفار برای حضرت است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیامبر خدا «صلی‌‌اللّه‌علیه‌وآله» در مقام ِ عقل اول که مقامِ هدایت بشر است، فوق ملائکه‌اند ولی در مقام نفس ناطقه که نماز می‌خوانند و روزه می‌گیرند، نیازمند مدد فرشتگان می‌باشند. موفق باشید

25572

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم؛ آیه «و وجدک ضالاً فهدی» خطاب به چه کسی هست؟ و مراد از ضلالت در این آیه شریفه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به رسول خود می‌فرماید دیدی که هیچ راهی برای شناخت حق در مقابلت نبود و خداوند راه‌های هدایت را در مقابلت گشود، پس از این به بعد نیز تنهایت نمی‌گذاریم. موفق باشید

25424
متن پرسش
سلام: ببخشید مزاحم شدم. دانشجوی رشته دکتری در رشته مهندسی برق هستم. یه سوالی برای بنده پیش اومده که خیلی در موردش در احادیث، روایات، قرآن، احکام و حتی سخنرانی های دکتر رائفی پور تحقیق کردم، اما متاسفانه خیلی کم بهش پرداخته شده و من نتونستم جواب سوالم رو بگیرم، به همین دلیل مزاحم شما شدم. با توجه به تحقیقاتی که بنده داشتم یک مسئله به اسم موت ارادی (که به اسمهای مختلفی مثل مرگ اختیاری، قیامت انفسی، خلع روح) وجود داره که انسانهای والایی به این قدرت دست پیدا کرده بودند با توجه به محدودیتهای بسیار کمتر کالبد اختری انسان، اگه ما بتونیم این کالبد رو از بدنمون با آگاهی خارج کنیم، میتونیم به علوم بسیار بیشتری دست پیدا کنیم و نشانه های الهی رو به وضوح در جهان هستی ببینیم که برای افراد حق جو میتونه زمینه بسیار مناسبی رو ایجاد کنه. با تحقیقات ناچیزی که بنده داشتم به این مطلب رسیدم که در میان ائمه اطهار پدیده رایجی بوده (هر چند که احادیث بسیار کمی تونستم در موردش پیدا کنم) ولی مشخصا خیلی از این قدرت استفاده می کردند. به علاوه، بعضی از علمای قوی اسلام هم به این قدرت (که بیشتر به اسم خلع روح شناخته می شوند) دست پیدا کرده بودند. همانطور که میدونید، ما علمای قوی ای در اسلام داریم که برخی از اونها درگیر عرفان اسلامی هم بودن و بعضیشون نبودن. از طرفی، بیشتر علمایی که به این قدرت دسترسی داشتند از عرفان اسلامی هم بهره بردند (مثل آیت الله بهجت یا آیت الله قاضی) و علمایی که از عرفان بهره نبردند تقریبا از این قدرت بی بهره اند. این میتونه نمایانگر این حقیقت باشه که دستیابی به این توان، علاوه بر تزکیه نفس نیاز به برخی تمرینات و اصول داره. از طرف دیگه، این پدیده جدیدا از لحاظ علمی مورد مطالعه قرار گرفته و مطالعات نشون میدن که وقتی امواج مغزی در فرکانس الفا قرار میگیرن، و خاصیت تلقین پذیری در انسان بالا میره، با استفاده از یک سری تمرین (البته ریاضت نه، صرفا یک سری تمرین و تمرکز) میشه به خلع روح (یا به اصطلاح امروزی برونفکنی کالبد اختری) دست پیدا کرد. هرچند بنده خودم آدم معتقدیم و نماز و روزه ام سرجاشه و حتی سعی می کنم که نماز اول وقت رو از دست ندم، ولی اعتقاد دارم که برای یه آدمی که واقعا دنبال خدا و حقیقته، این پدیده میتونه یک ابزار بسیار قوی و خب مورد استفاده قرار بگیره (همونطور که برای ائمه اطهار و علمای بزرگمون مفید بوده) خیلی ببخشید سرتون رو درد آوردم: حالا می خواستم ببینم که مشکلی داره که مثلا ما با استفاده از روشهای علمی که پیدا شدن به همراه عبادت و تزکیه نفس، به این پدیده دست پیدا کنیم و از اون برای رسیدن به علم واقعی و ایمان بیشتر استفاده کنیم؟ اگه بتونین جواب بدین خیلی ممنون میشم. چون واقعا خیلی دنبالش گشتم ولی خیلی کم بهش پرداخته شده و تقریبا چیزی برای ارزیابی در دسترس نیست. البته بنده در مورد این پدیده و برخی از عرفانها مطالعات نسبی داشتم که اگه بشه با شما در موردش یه ۱۰ دقیقه مکالمه داشتم باشم هم خیلی خوشحال میشم و اگر هم نشه که خیلی ممنون میشم جواب سوالم رو بدید. خیلی ممنون. بازم ببخشید که مزاحمتون شدم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع نفس ناطقه‌ی انسانی که به جهت مجردبودنش امکانِ حضور در همه‌ی عوالم را دارا می‌باشد، ربطی به جسم انسان ندارد که ابزاری است در اختیار نفس ناطقه‌ی او. اگر رسیدید سری به کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن که بر روی سایت هست، بزنید. موفق باشید

24533

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد بزرگوار: در کتاب «خویشتن پنهان» فرموده اید با نماز شب خود را از کثرات آزاد کردند، خود را از کثرات آزاد کردند به چه معناست؟ و چه چیزهایی باعث آزاد شدن از کثرات می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رجوع به حضرت احد، انسان را از سیطره‌ی کثرت و اصالت‌دادن به آن آزاد می‌کند. موفق باشید

24264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: طاعات و عبادات تون مورد قبول درگاه الهی. مادر دو فرزند خردسال هستم که در این ۵ سال نگه داری از فرزندانم متوجه شده ام تنها نگهداری از آن ها نمی‌تواند مشغله این روز هایم باشد و برای روحیه خودم هم که شده نیاز دارم به اینکه مشغول به کار شوم. از آنجایی که همسرم گاهی بعد از ظهر ها می توانند از بچه ها مراقبت کنند، من می توانم به کارم که تدریس زبان است برسم؟ یا نه به هر حال مراقبت از فرزند کار مادر است؟ البته نیاز مالی هم هست ولی علاقه مند بودم خودم به امر تدریس و زبان بسیار مرا درگیر این مسئله کرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌رسد اگر تدریس رابطه و انس شما را نسبت به فرزندان‌تان مختل نکند، خوب است که در آن میدان حاضر شوید. موفق باشید

33782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب ضمن آرزوی سلامتی برای جنابعالی: در حین گوش دادن اصوات شرح برهان صدیقین و حرکت جوهری سوالی برایم پیش می‌آید که آیا همه کسانی که با مباحث فلسفی و عرفانی آشناییت ندارند یا استعداد درک این مطالب را ندارند خدای موهوم را می‌پرستند؟ چون قطعا فهم هستی مطلق و ارتباط با جلوات او به سادگی نیست و خیلی از انسان ها با این موضوعات بیگانه اند این افراد در برزخ و قیامت چگونه اند؟ اصلا معیار سنجش انسان بر اساس چیست؟ علم و معرفت، عمل صالح، سعی، یا ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نیست. بسیاری از مردم با تذکرات قرآن و روایات، خدای فطری خود را می‌پرستند و با نظر به سیره رسول خدا و ائمه هدی «علیهم‌السلام» عملاً شخصیت آن عزیزان را مدّ نظر قرار می‌دهند و إن‌شاءالله با همان‌ها محشور می‌شوند. موفق باشید

31991
متن پرسش

سلام علیکم: استاد کتابی هست که آرای ملاصدرا و ابن عربی رو بصورت روان و قابل فهم برای مایی که فلسفه و عرفان نخوندیم باشه یعنی تخصصی نباشه بفهمیم حرف این دو دانشمند رو.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و مباحث کتاب «از برهان تا عرفان» و مباحث کتاب «معاد» که همه با شرح صوتی آن در سایت هست، بتواند راه را در این امری که بنا دارید در آن قدم بگذارید، برایتان بگشاید. موفق باشید

31774

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه الله: منظور و معنی این بیت، از غزل سعدی را محبت می‌فرمایید: هرجا سری است خسته شمشیر عشق تو هرجا دلیست بسته ی مهر و هوای توست شعر کامل مقصود عاشقان دو عالم لقای توست مطلوب طالبان به حقیقت رضای توست بودم بر آن‌که عشق تو پنهان کنم ولیک شهری تمام غلغله و ماجرای توست هر جا که پادشاهی و صدریّ و سروری‌ست موقوف آستان درِ کبریایِ توست هر جا سری‌ست، خستۀ شمشیر عشق تو هر جا دلی‌ست، بستۀ مهر و هوای توست کس را بقای دائم و عهد قدیم نیست جاوید پادشاهی و دائم بقای توست امّید هر کسی به نیازی و حاجتی‌ست امید ما به رحمت بی‌منتهای توست هر کس امیدوار به اعمال خویشتن «سعدی» امیدوار به لطف و عطای توست #سعدی. متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این کار فرصتی می‌خواهد که بنده متاسفانه چنین فرصتی در اختیار ندارم زیرا باید جایگاه آن بیت را در دل غزل مربوطه روشن کرد. موفق باشید

31264

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و احترام خدمت استاد گرانقدر: اگر شخصی را بسته باشند (با طلسم خوردنی) چه راهکاری را پیشنهاد می‌کنید؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست بزنید. موفق باشید

30860
متن پرسش
سلام علیکم خدمت استاد عزیز: دانشجوی بیست ساله هستم، سوالی که تو ذهنم هست اینه که آدم وقتی میخواد عبور کنه از زندگی دنیوی تکراری و در باورش عبور هم می‌کنه به وسیله رشد معرفت و عقل معادش و متوجه حقیقت خودش و عالم و زمانه ای که زندگی می‌کنه (انقلاب اسلامی) میشه و تمام زندگی گذشته و حالی که داره رو بر اساس معیار های جدیدش به زیر سوال می‌بره مثلا که چی که من زیاد بخورم؟ چه دلیلی داره و چه کمکی به حقیقت و هدفی که در پیش دارم می‌کنه؟ یا همین طور عادت های دیگه و معارض با اندیشه جدیدش، اما نکته این جاست یک دفعه با بحرانی مواجهه میشه که از طرفی عادت و تعلق به گذشته داره اما باور به اندیشه جدید و در واقع وقتی به وسیله اندیشه جدیدش گذشته رو به چالش می‌کشه خود چون اول راه هست با یک چالش مواجهه میشه که برنامه چیه؟ چه کارهایی انجام باید بدم که مثل گذشته نباشم؟ اما مثل کسی که شرطی شده دائما چون برنامه ندارم و چه فعالیت باید صبح تا شب داشته، در عمل بر می‌گردم به گذشته و زندگی یکنواخته دنیوی، خلاصه کلام این است که من نمی‌دونم به چه روشی میشه در این وادی جدید که نظر به ابدیت و حقیقت انسان دارد و بزرگان در آن قدم گذاشتن، منم بگذارم و در عمل هم از گذشته و عادت محدود عبور کنم با چه کارهایی؟ چطوری؟ بنده حقیر متناسب با اون چهار چیز که شما فرمودید که ببنید ذائقه و علاقه، استعداد، نیاز مخاطب، نیاز جامعه چیه به بحث های طلبگی و کارهای فرهنگی و تربیتی رسیدم کلیت که با توجه به مبانی اصیل در جامعه انقلاب، کار تربیتی و فرهنگی کنم، تربیت نیرو برای جامعه، روشنگری نسبت به حقایق، دشمن شناسی و مقابله با افکار انحرافی و... انجام بدم و از همه مهم تر خود از این شهد ناب دین بچشم، به این عنوان هایی که عرض شد علاقه دارم و رسیدم و یک سری مسائل بیهودی هم رها کردم اما در عمل هنوز بیکارم نمی‌دونم چه باید رو غلتک افتاد، چه باید کرد؟ استاد چیز هایی می‌دونم به عمل تبدیل بشه و شروع کنیم به تلاش فقط حرف و رو کاغذ نباشه که حقیقتا دارم خسته میشم. ببخشید زیاد شد، و اگه لطف کنید هر آنچه می‌دانید رو بگید ممنون میشم که به راهنمایی شما نیاز دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شرایط عجیبی است و گفتنی‌ها در این امر بسیار زیاد. به آینده‌ای باید فکر کرد که روحِ پریروزی و پس‌فردایی دارد. آینده‌ای با حضور در جهان ولی با روحیه‌ای قدسی و هنوز ما اکثراً خود را در آن تاریخ حاضر نکرده‌ایم و در چشم‌انداز خود آن آینده را نمی‌فهمیم تا مطابق حضور در آن، خود را مجهز کنیم. تدبّر در قرآن و روایات، میدان عمیقی برای حضور در آینده می‌توانند باشند مشروط بر آن‌که با چنین رویکردی به آن‌ها رجوع شود.

در یکی از شماره‌های مقدمه کتاب «آینده دینداری ما چگونه محقق می‌شود» که هنوز در دست تهیه است؛ این‌طور عرض شد:

 9- بحث ما مربوط به حضور در جهانی است که بتوان در آینده‌ تاریخی خود، در آن دین‌داری کرد. جهانی که بر فراز جهان مدرن و روح سکولار آن است و البته حضور در چنین جهانی زبان خاص خود را می‌طلبد، زیرا همچنان‌که فرموده‌اند: «محدوده‌های زبانِ ما، محدوده‌های جهان ما است» زیرا زبان ابزار نیست تا ما افکار خود را به همدیگر منتقل کنیم، بلکه تجلی روح انسان است در قالب کلمات و روح انسان‌ها در تاریخی که در آن حاضرند، می‌تواند مأوا گزیند و هستی خود را به «گفت» آورد. با توجه به این امر در این کتاب سعی شده با شما گفت‌وگویی به میان آید، تا زبانی گشوده شود برای حضور در آینده‌ی دینی و بودنی که مربوط به حضور در جهانی است بین دو جهان. موفق باشید

30753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: یه نکته ای که بسیار علاقه مندم حضرتعالی نظر مبارک را بفرمایید این است که به نظر می آید انسان امروز جامعه انقلابی و مذهبی، نسبت خود با انقلاب را بر اساس دو مقوله شکل می دهند اول؛ «معرفت» دوم؛ « همت» بدان معنا که ممکن است فردی از جریان انقلابی به عنوان یک کارمند یا یک کاسب، یک هنرمند و غیره بر اساس معرفت خود به انقلاب با حضور دین مدارانه خویش در این صحنه ها متذکر اسلام و انقلاب شوند، به عبارتی «همت» آنها در پیش برد اهداف انقلاب در این مواضع خلاصه می گردد و افق آنها در پیش برد اهداف انقلاب در همین موضع متوقف می شود. در عین حال ممکن است فردی از جریان انقلابی، ضمن معرفت به انقلاب دارای یک «همت متعالی» هم باشد؛ بدان معنا که با حضور کلی، کلان و راهبردی دنبال یک تحول عمیق و وسیع در تمام شئون انقلاب باشند؛ مثلا خود را در جایگاه یک مدیر سیاسی و ارشد در نظام ببیند. بدیهی است که در دو مقوله برخورداری «معرفت» و «همت» در فرد قائل به این هستیم که توفیق و لطفی است از درگاه باری تعالی است. خوب است در مورد گزاره های فوق نکات تصحیح یا تکمیلی را بفرمایید و نیز ارتباط همت انسان ها نسبت به پیش برد اهداف انقلاب و توفیقات الهی (تربیت انسان تراز انقلاب) را بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با همین رویکرد خوبی که در نظر دارید، رجوع کنید نکات خوبی به دست می‌آید. موفق باشید

29826

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا بر شما استاد گرانقدر: استاد بنده در رابطه با سوال شماره ۲۹۸۰۷ پاسخی دریافت نکردم، ممنون میشم راهنمایی بفرمایید بزرگوار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در ایمیل جنابعالی به صورت شخصی ارسال شد. موفق باشید

29748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند وقتی است به نظر حقیر مطلبی رسیده است، اگر ممکن است، نظر پر برکت خود را دریغ نفرمایید؛ حوزۀ علمیه اگر بخواهد در عصر حاکمیت به صورت تمام قد در خدمت حاکمیت باشد، باید با کالبد خود هجرت کند. به عبارتی ما نیازمند واژه ای به نام حوزه عاصمه هستیم. این که حوزه در جایی غیر از حضور فیزیکی ولی امر باشد، کار را بسیار سخت می کند. تجربۀ مشروطه نشان منفی این حرف و تجربۀ محقق کرکی در حوزۀ قزوین و اصفهان، تجربۀ مثبت هستند. اگر ممکن است چند خطی به ذهن حقیر کمک بفرمایید. اگر هم لازم باشد خدمتتان شرفیاب شویم برای مباحثه بیشتر. ممنونم. والسلام علی عبادالله الصالحین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه‌ی منظورتان نیستم. تذکرات رهبر معظم انقلاب در این رابطه که باید حوزه در جهان حاضر شود، امر مهمی است. بنده هر روز صبح در مسجد خدیجه کبری «سلام‌الله‌علیها» نماز را که خواندم می‌توانم در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

29688

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: خداوند بحق محمد و آل محمد علیهم السلام جناب عالی رو سلامت نگهدارد۔ بنده غربه الغربیه شیخ اشراق رو مطالعه می کردم که یک سوال برایم پیش آمده۔ ببخشید اگر کودکانه بنظر رسید: در آن مطلب و متون دینی دیگر مومنان اعم از سالکان رو از شهوت رانی برحذر داشته اند و مثلاً در رساله مذکور دستور می‌رسد که زنت را بکش۔ اینجا شارحان می گویند منظور قشر تانیث نیست بلکه شهوت انسان است۔ حالا سوال اینست که اگر سالک شهوت و همچنین حیوانیت خویش را در این سیر پشت سر گذاشت دیگر چه نیازی هست که برایش بهشت و حور و قصور مهیا کرده باشند؟ چون نفرموده اند اینها رو مهار کن بلکه اینکه بکش۔ پیشاپیش بخاطر پاسخ تون ممنونم۔
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در رابطه با آن رساله شده است تحت عنوان «شرح رساله‌ی غربت غربیه» طی سه جلسه شده است. صوت آن را در تشکل اشارت در تلگرام به آدرس زیر می‌توانید دنبال کنید: موفق باشید @esharat

29687
متن پرسش

فیزیک، فلسفه، عرفان و آنگاه خون حسن رحیم‌پور ازغدی دیشب به لطف یکی از دوستان، یادداشت‌هایی از شهید بنیانگذار، استاد فخری‌زاده را دیدم. پیشتر ندیده ونخوانده بودم. دیشب هم نخواندم، بلعیدم و افسوس خوردم‌ بر بزرگمردی که جلوی بت‌های ما زانو نزد، بزرگ در «فیزیک» و «فلسفۀ علم» و بزرگ در انسانیت و معنویت، مجاهدی ناشناخته برای ما و کاملا شناخته برای واشنگتن و لندن و تل‌آویو که او را پدر"تکنولوژی هسته‌ای" و مغزمتفکر "هوافضا" نامیدند و کشتند. ده‌ها نقشه ترور او نقش برآب شده بود. روشن است که چرا مردم آن نظریه‌پرداز عملگرا را قاسم سلیمانی «فیزیک هسته‌ای» خواندند. شهادت فخری‌زاده، برای او «خیر» و برای ما «شر» بود، برای او قصۀ «پیله و پروانه» و برای ما غصۀ «ماندن میان درودیوار» است، و محرومیت از مردی که ندانستیم چه حقی بر امنیت و پیشرفت ایران دارد و اینک چون شهید تهرانی‌مقدم، شهدای هسته‌ای و شهیدانی که پس از این خواهیم داد، دیگر از تاریخ ایران تفکیک نخواهد شد؛ چه خورشیدهای درخشان به تاریخ ما سنجاق نشده‌اند بلکه خود تاریخ ما هستند. ضمن آنکه اهل تعارف نیستم و اگر برادر قاآنی فرمانده من در سالهای جنگ، ما را به عضویت سپاه قدس بپذیرد در هر عملیات انتقامی در هر جای عالم که باشد شرکت می‌کنم به‌ویژه اینک که گرفتار کوتوله‌هایی هستیم که هوسی جز مذاکره باشیطان ندارند و نمیدانیم به کدام خدا نماز می‌برند اما نقدا حیف است اگر با چند یادداشت به افکار شهید فخری‌زاده در حوزه فلسفه و علوم پایه اشاره نکنم: ۱. امکان و ضرورت احیای فلسفۀ اسلامی رابه حوزه ودانشگاه یادآوری کرده و آنان را به ظرفیتهای احیا نشده فلسفه اسلامی برای فلسفه علم توجه داده است. حیات فلسفه ، قدرت تعامل با محیط و رشدیافتن و رشددادن است؛ به‌نحوی که با پرسش‌های فلسفی اکنون رویارویی داده شود، چالش‌پذیر باشد و از مسیر فلسفۀ علم، تاثیر ملموس بر جهت‌گیری علم داشته باشد. فلسفه اسلامی هم نوع زنده و مرده دارد. ۲. شهید نظریه پرداز، ریشۀ چالش بزرگ فیزیک جدید را در "فلسفۀ فیزیک"می‌بیند واصل "عدم قطعیت" راکاملا ادامۀ نظریۀ معرفت‌شناختی امتناع در شناخت ذات واقعیات طبیعی با روشهای فیزیک میداند چه برخلاف ادعا کمیات وابسته به هم برای یک ذره فیزیکی به‌طور همزمان بادقت صفر، همچنان غیرقابل اندازه‌گیری است. همچون اندازه‌گیری تکانه بادقت بالا در الکترون که سبب می‌شود نتوانیم اطلاعاتی روشن از مکان بدهیم و به‌عکس.فیزیک کلاسیک در مورد انرژی و زمان با همین مشکل مواجه است. اندازه‌گیری دقیق یک کمیت، سبب عدم دقت در بی‌نهایت کمیت وابسته دیگر می‌شود و تلاش‌هایی چون نظریه «متغیرهای پنهان» نتوانسته خطر ظاهری این اصل را جبران کند. ۳. ایشان اصل «عدم قطعیت» در فیزیک را اگر نفی علیت به مفهوم نیوتونی آن باشد، معقول وحتی عامل پیشرفت علم می‌شمارد اما این اصل نمی‌تواند نفی «علیت» با تبیین فلسفی باشد مگر کسانی به دلایل ایدئولوژیک و غیرفلسفی چنین استنتاج نادرستی بر آن تحمیل کنند. ۴. از همسر شهید نقل شد که وقتی در خون خود دست و پا می‌زده، بیشتر نگران محافظانش بوده و با فریاد از آنان خواسته جلو نیایند تا آسیب نبینند. همکارانش گفتند گرچه دو نخست‌وزیر رذل صهیونیست علنا نام دکتر فخری‌زاده را ‏بعنوان هدف اعلام کرده بودند و آمریکا و کارگزارانش تشنه به خون او بودند، در داخل کشور نیز تحت فشار و ایذا بود. به نام برجام دست‌هایش را بستند و با دست بسته، هدف مسلسل تروریزم دولتی غرب قرار گرفت و مخالفان داخلی پروژه او نه حاضر به مناظره بودند و نه مسئولیت تصمیم‌های خود را می‌پذیرند. ۵. شهید فخری‌زاده در نقاط ربط فیزیک با فلسفه و در حلقه وصل "فلسفه علم" و معرفت‌شناسی با مشکلات انسان و نیازهای حیات، درگیر تالیف کتاب‌هایی بود و می‌پرسید چرا نهاد فلسفه اسلامی در صحنه نیست و تفریع فروع نو نمی‌کند؟ چرا تاثیر آن در علوم تجربی و علوم انسانی به درستی برای ‏دانشجویان "فلسفه علم"، تبیین نشده و فیلسوفان این عصر، تن به رویارویی جدی با مسائل بنیادین علم نمی‌دهند؟ کجایند مقالاتی که با مبانی فلسفه اسلامی به نقد تفسیرهای فلسفی ناشی از علوم بپردازند؟ چرا فیلسوفان امروز غالبا به ذکر مصادیق و مثال‌های تازه، اکتفا کرده و ‏مثلا در تدقیق و تجزیه روایت فلسفی از هستی نکوشیدند؟ حال آنکه فلسفه غرب با مبانی متشتت معرفت‌شناختی در معرکه، حاضر و با علوم، در تعامل زنده و با هر چالشی، نحله‌ای زاده و صاحب اولاد مشروع و نامشروع بسیاری شد و بر روند علوم و تطبیق یافته‌ها با سبک زندگی، ایفای نقش کرد؟ انیشتین گفت نظریه "نسبیت"، آنقدر میوه می‌دهد که خود دیگر آن را نمی‌فهمم. در این لحظه به یاد آوردم اینها بخشی از سوالاتی بود‌ که سال گذشته در فیضیه و در دانشگاه تهران پرسیدیم و یکی در قم آن را دروغ و تضعیف حوزه خواند و دیگری در تهران، آن را خارج از محدوده علم! و دانشگاه دانست. ‏همچنین شهید محسن، فیزیک و فلسفه را به نحوی مرتبط می‌دید که اگر مرز آنها رعایت شود یکدیگر را خوراک داده و حتی اصلاح می‌کنند گرچه ابزارهایی کاملاً متمایز و حیطه‌ای مستقل دارند. در رمزگشایی شهید دکتر فخری‌زاده، وقتی "ایدئولوژی" بر "جهان بینی" و جهان بینی بر "شناخت"، مبتنی است و ‏وقتی موثرترین ابزار شناخت، تجربه حسی است (از تعبیر تعمیم یافته "مشاهده" برای حس بهره می‌برد)، چرا نقش فیزیک در "شناخت"، دست کم گرفته شود؟ فیزیک، دریچه‌ای راهگشا بسوی چشم‌اندازی بی‌نظیر در مشاهده آفاق است چنانچه زیست‌شناسی و علوم‌شناختی که توسعه‌یافته‌ی علم‌النفس است، ‏شانی چون فیزیک دارند و البته این ارتباط‌ها نباید مرز و وظایف علوم را در هم ریزد و نسبیت‌زدگی به معنای نادرست آن، مایه اغتشاش در علم و فلسفه شود. شهید محسن، دیدگاه امثال پوپر و پیروان ایرانیش را نه تنها غیر فلسفی بلکه منجر به فروپاشی علم می‌داند و ‏تداخل بی‌منطق و افراطی علوم و فلسفه در یکدیگر را اخلال در هر دو می‌شمارد و می‌نویسد گرچه هرگز نخواسته‌ام با فیزیک به خدا برسم اما مگر با فلسفه(بدون نبوت)می‌توان جز به خدایی ناقص رسید؟ او قاطعانه،فیزیک را بستری کارآمد(نه بیشتر و نه کمتر) برای عرفانی مستظهر به "طبیعت‌شناسی" می‌خواند ‏و می‌گوید فیزیک در اندازه خود، جلوه‌هایی زیبا و باشکوه از حضرت حق به نمایش می‌گذارد و من شخصا از فیزیک نه تنها لذت حل مسئله، بلکه لذت معنوی برده‌ام و بر ایمانم افزوده است. شهید محسن در شگفت است که چگونه کسانی در اروپا توانستند ‏از یک"جهان منسجم"و"مکانیک معنادار"به الحاد یا بی‌معنا دیدن هستی برسند؟و چرا به سهمیه تجربی و ریاضی از ذهن خود بسنده کردند؟ مگر عقل، بویژه وقتی مویدات علم، پشت آن می‌ایستد، راهی برای"الحاد" یا"شکاکیت"(که دشمن خونی "عقل"است) بازگذارده است؟ اینان از کدام بیراهه رفتند که به بیغوله رسیدند؟ ۶. شهیدترور، سردار پاسدارمحسن فخری‌زاده، که او و همه شهدای هسته ای را باید ازجمله شهدای تمدن سازی معاصرایرانی اسلامی دانست در نقطه وصل فیزیک و فلسفه، نظریه پردازی کرده است. او به منظر اپیستمولوژی صدرایی در فلسفه علم و ‏شباهتی میان "آزمایش فیزیکی" با "تعقل فلسفی" توجه می‌داد که چگونه فیزیکدان برای شناخت طبیعت، چاره‌ای جز دخالت در آن ندارد و همین دخالت دانشمند، واقعیت را از موقعیت "ماقبل شناخت" یعنی از نفس‌الامر پیشین خارج می‌کند و بنابراین آنچه دانشمند در طبیعت، شناسایی می‌کند ‏همان موجود قبل از شناسایی نیست. برای مشاهده الکترون باید از فوتون بهره‌ برد اما به محض تماس فوتون با الکترون، وضعیت در هم می‌ریزد و دیگر این الکترون، آن الکترون نیست. این نکته گرچه در فیزیک کلاسیک هم شناخته‌ شده بود اما ارزش عملی آن را نمی‌دانستند. در فیزیک و در علوم آزمایشگاهی،‏امکان علم دقیق به واقعیت پدیده‌ مادی با قطع نظر از دخالت دانشمند(که برای درک آن پدیده، ضروری است) وجود ندارد. در سطح ساده‌تر وقتی دماسنج را وارد آب می‌کنید تا دمای آن را اندازه بگیرید، از آب، انرژی‌هایی می‌گیرید و به آن انرژی‌هایی می‌دهید؛ پس آب اندازه‌گیری شده، آب دیگری است ‏و در هیچ آزمایشگاهی،"آب پیش از اندازه‌گیری" عینا قابل اندازه‌گیری نیست و انحراف محاسبه هرگز به صفر نمی‌رسد. در فیزیک جدید نیز فوتون، کوچکترین ابزار مشاهده با کمترین تاثیر در واقعیت، نمی‌تواند مانع خطا شود و البته چاره‌ای از این خطا در فیزیک نیست. برادر شهید می‌پرسد وقتی در فیزیک، ‏"عالم و معلوم" بر یکدیگر تاثیری چنین متقابل می‌گذارند به حدی که واقعیت نفس‌الامری، جدا از دخالت فیزیکدان و فیزیکدان بدون تاثر از آزمایش، قابل آزمایش نیست چرا مثلا به معرفت‌شناسی ملاصدرا و علم‌النفس حکمت متعالیه توجه نکنیم که چگونه در "نظریه تجرید" صدرایی، ‏مراتب ادراک، وابسته به میزان تجرید است، یعنی با تجرید ناقص‌تر به "ادراک حسی" و وقتی بیشتر شود به "ادراک خیالی" و با تجرید کامل‌تر به "ادراک عقلی" می‌رسیم؛ بنابراین پابه‌پای مراحل ادراک، هم "درک‌کننده" و هم "درک‌شونده"، هر دو ارتقا می‌یابند. آنچه مانع ادراک وجهی از حقیقت می‌شود ‏از عوارض ماهیت نیست بلکه نحوه وجود و عینا خود واقعیت است که ماهیت با آن موجود می‌شود و این یعنی که سخن از یک مرتبه از یک حقیقت نیست بلکه با تجرید کمتر، به واقعیت محسوس، با تجرید بیشتر به صور خیالی و آنگاه به ادراک عقلی ارتقا می‌یابید. بنابراین شناخت حقیقت نفس‌الامری هم مستقل از ‏ادراک فیلسوف ممکن نیست و این محدودیت، ناشی از محدودیت ابزار و امری عارضی نیست بلکه ذاتی و ناشی از تاثیر متقابل ناظر و منظور در یکدیگر است. برادر محسن به حوزه و دانشگاه یادآوری می‌کند که بسیاری سرفصل‌ها در فلسفه اسلامی اعم از سینوی و صدرایی و اشراقی و حتی عرفان نظری وجود دارند که ‏هنوز در مورد اثرگذاری و اثرپذیری آن‌ها در فلسفه علم و از جمله فیزیک بحث جدی و پیگیر نشده است. ۷. شهید محسن سپس به چالش‌هایی اشاره می‌کند که گفته می‌شد فیزیک جدید در حوزه معرفت تجربی،فلسفی و حتی عرفانی به وجود آورده که علاوه بر اینکه توسط پاره‌ای نحله‌ها برای اثبات حقانیت خود ‏به غلط، سوء‌استفاده شده، هر دسته از فیلسوفان فیزیک نیز در باب مهمترین چالش به وجود آمده پاسخی متفاوت دادند. یکی "نقض علیت"، دسته دیگر، تغییر در مفهوم "نظریه اندازه‌گیری" و... اما برادر فخری‌زاده، چالش عمده به وجود آمده را خودزنی و زیرسوال بردن فیزیک از طریق ضربه به ‏"ارزش معلومات تجربی" می‌داند، چه از این پس، معلوم نخواهد بود که یافته‌های علوم تجربی تا چه میزان بازنمود واقعیت هستی و هستی واقعی است؟ نظریه پرداز شهید، مثال می‌زند که اینشتین بر اساس یافته‌های ماکس پلانک برای نور، ماهیتی دوگانه قائل بود و آن را از سویی ذره و "فوتون" و ‏از طرفی "موج" دانست و این یک چاله معرفتی است زیرا وقتی در یک آزمایش، خاصیت موجی نور و در دیگری خاصیت ذره‌ای آن مشاهده شود یعنی بسته به نوع ترتیبات آزمایش، "نور" هربار یکی از خواص خود را بروز می‌دهد و این پدیده در کل طیف الکترومغناطیس جاری است. فخری زاده یادآوری میکند که ‏"دوبروی" نیز تأسی به "اینشتین" می کند حال آنکه سؤال مهمتر این بود که اصولا فوتون چیست؟ و ذره مادی الکترون در واقع و نفس‌الامر چیست؟ موج است یا ذره یا حالتی دیگر از وجود؟ ماهیت الکترون چیست پیش از آنکه به مشاهده درآید؟ نه فیزیک و نه فلسفه پاسخی ندادند و با آنکه حدود صد سال از ‏تکامل این دو نظریه می‌گذرد حتی یک پیشنهاد تجربی هم ارائه نشده است. شهیدمحسن در مثالی دیگر این وضعیت را در تئوری‌های آرایش ذرات در هسته اتم به پرسش می‌گذارد. کدام مدل هسته‌ای، جامع نظریه‌ها و قادر به توجیه همه آزمایش هاست؟ پاسخ این است که هیچ کس نمی‌ داند. ۸. پرسش بعدی برادر محسن این بود که چرا فیزیک کوانتومی نمی‌داند وضعیت الکترون موجود در اتم در گذر از یک تراز به تراز دیگر چگونه است؟ چرا تنها از واقعه، خبر می‌دهد. چرا برای نحله‌های عمل‌گرا و پوزیتیویست نیز اساسا مهم نیست که الکترون در جریان این گذر چه وضعی دارد و تنها تشنه فایده عملی آن است؟ جان ما تشنه دانایی است اما در هیچ یک سیراب نمی‌شود. حال آنکه طرح همین پرسش‌های جواب نداده، تضمین پیشرفت علم است و همین چالش اساسی در هر دو مکتب فیلسوفان علم است که فیزیکدان را به سکون و قناعت می‌کشاند، همان اتهامی که اینان دیگران را بدان متهم می‌کردند. علم بی این سؤالات، رشد نمی‌کند و هر چه مانع تحقیق بیشتر در علم شود محکوم به شکست است. اما البته شهید هسته‌ای ما همین “نمی‌دانم”های انبوه فیزیک جدید را درعین حال، حسن بزرگ آن نسبت به فیزیک نیوتنی می‌داند که مدعی”همه چیزدانی” و صد البته ناشی از جهل مرکب و مفرط بود. اما این “نمی‌دانم”ها همان “نمی‌دانم” هایزنبرگی نیست که اصالت آن هنوز مشکوک باشد مگر به طریقی بتوان این دو را به هم مربوط کرد که این هم بنظر ایشان، شدنی است. شهید محسن می‌نویسد تشریح چگونگی این ارتباط در برنامه‌های کاری اینجانب است که به حول و قوه الهی به آن خواهم پرداخت. سردار شهید فخری‌زاده از نسبیت انشتین می‌گوید که چگونه نسبیت نیوتنی را که ناظر به مکان و سرعت بود به نسبیت زمان، تعمیم داد و اینکه در این جهان بینی، دیگر زمان، ترازوی ثابتی نیست که حوادث با آن سنجیده شود. بلکه نوع حرکت، چگونگی زمان را مشخص می‌کند پس دیگر “زمان مرجع” نداریم مگر بتوانیم چارچوب مرجع اینرسی را بیابیم ولی ایشان می‌پرسد مگر چنین چارچوبی در جهان مادی در دست داریم؟ با این محاسبه، هر ناظر در دستگاه مختصات خاص خود، زمان خاص خود را دارد و حوادث را از منظر خود بیان می کند که با ناظر مستقر در چارچوب مرجع دیگر و با شرایط دیگر متفاوت می‌شود و این اساس حتی در فیزیولوژی موجودات مادی هم اثر می کند. حال از میان دو روایت دو ناظر متفاوت از حادثه واحد، کدام درست است؟ ایشان می‌گویند برای من جالب است که میان نسبیت انیشتین و آنچه جناب ملاصدرا سه قرن قبل از انشتین و همزمان با نیوتن، بازبان فلسفی استنباط و طرح‌ کرده چه نسبتی دارد وقتی می‌گوید برای هر حرکتی، زمانی ویژه همان متحرک است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب استاد رحیم‌پور چه اندازه سردار فخری‌زاده را در رابطه با ارتباط بین فیزیک و فلسفه خوب می‌فهمند و چه اندازه خوب توانسته‌اند آن شهید را در جایگاه علمی‌اش معرفی کنند. موفق باشید   

28984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عرض ادب، بدنبال سوال 28949، درخواست دارم برای بنده روشن نمایید که بین نظر رهبری و آقای میرباقری، تفاوت هست، تقاضا دارم صحبت و نظر رهبری رو در کنار نظر ایشون بشنوم و تفاوتشون رو ببینم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نظرات مقام معظم رهبری را می‌توانید در کتاب «سلوک ذیل شخصیت حضرت امام خمینی«رضوان‌الله تعالی علیه» در مورد جناب صدرالمتألهین دنبال بفرمایید. بعضاً انسان حیرت می‌کند که ایشان چه دقت‌هایی نسبت به فهم مکتب صدرایی و آینده‌ای که ما از طریق فلسفه‌ی صدرا در جهان حاضر می‌شویم، را مدّ نظر دارد. به عنوان نمونه مقام معظم رهبري می‌فرمایند: فلسفه‌اي که «در اسلوب و محتواي صدرايي، جاي خالي خويش را در انديشه‌ي انسان اين روزگار مي‌جويد و سرانجام خواهد يافت».[1] در ضمن خوب است سری به سؤال عالمانه‌ی شماره‌ی 28987 بزنید. موفق باشید

 


[1] ـ مقام معظّم رهبري در تاريخ 1/3/1378.

28742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی با سلام: استاد عزیز جوابی که در مورد کلیپ مطالب ویژه داده شد اصلا قانع کننده نیست،مسئله فیلم که حضرت امام فرمودند نظر به زن غیر مسلمان بوده که حکمش را امام بیان نمودند اما اینجا استماع صوت حرام است چگونه این اظهر من الشمس را می‌شود نادیده گرفت؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» در فتوای خود می‌فرمایند فرقی بین زن و مرد ندارد اگر صوت آن فرد موجب فتنه و فحشاء نباشد، اشکال ندارد. موفق باشید

28732

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: با توجه به رسالت کانال مطالب ویژه که خودشون گفتند مطالب ناب توحیدی و تاریخی و مطالب روز، این کلیپی که امروز گذاشتن دیگه چه جایگاهی پیدا میکنه؟! یه کلیپ از یک زن نامحرم که میخونه! حالا چیکار داریم چی میخونه. https://www.aparat.com/v/GAb7z دوستان به ما پاسخ دادند: سلام علیکم: ما وظیفه خودمون رو انجام میدیم، و لازم بود کلیپها هم فرستاده بشن. در تیمِ پشتیبانی کانال مطالب ویژه، مطمئن باشید، هم از جهت فکری، و هم از جهت شرعی بررسی های لازم انجام می‌شود و چیزی فرستاده می‌شود. خیالتان راحت باشد و به ما اعتماد کنید.» من با چیزهای دیگه اش کار ندارم نظر شما رو فقط میخوام بدونم پیرامون موضوع. با تشکر و التماس دعا. لطفا در سایت بذارید چون من جایی هستم به ایمیلم دسترس ندارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: البته نظر رفقایی مانند جنابعالی محترم و دلسوزانه است و نباید نسبت به آن بی‌تفاوت بود. ولی در عین حال حتما اطلاع دارید که در همین رابطه در اوایل انقلاب که فیلم‌های خارجی از طریق تلویزیون پخش می‌شد از حضرت امام استفتاء شد و امام فرمودند بلا اشکال است مشروط بر آن‌که با لذت نگاه نشود. عرض شد بعضاً ممکن است با لذت نگاه شود، فرمودند به عهده‌ی خود فرد است که خودش مواظب باشد. در ضمن بنده در زیر آن کلیپ این‌طور نوشتم:

«اگر جهان استکباری توانست ظاهر زنان‌مان را به شکل خود در آورد ولی قلب‌های شان را هرگز، و این است که خبر از آینده‌ای می دهد که ظاهرها هم بیش از پیش با خِرد بومی و فرهنگ خودی به ظهور می آید.» با این حال مطمئن نیستم که کدام کار ترجیح دارد، بهتر است موضوع با بقیه‌ی کاربران نیز در میان گذاشته شود. موفق باشید

28527

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با تشکر از اینکه لطف می‌فرمایید به سوالات پاسخ می‌دهید: دخترم ۱۷سالشه و بعضی وقتها عروسک بچه گی‌هاش رو توی اتاقش میذاره برای تزئین. این اشکال داره چون توی یک صوت از سوره شوری فرمودین در مورد اینکه باید به این عروسک‌ها در قیامت جون بدهند. برای اطلاعات بیشتر منبع مطالعه معرفی بفرمایین. لطفا پاسخ رو توی کانال بفرستین ایمیل خراب است. در پناه حق باریتعالی باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «مجسمه یا تندیس» که روی سایت هست این مباحث به میان آمده است. ولی بعضی از علما از جمله رهبر معظم انقلاب، عروسک را مصداق مجسمه نمی‌دانند. موفق باشید

28454

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: مرحوم آیت الله ملکی تبریزی: «افرادی که انواری از اسرار هستی بر دل آنان تابیده و برخی از حجاب های ظلمانی را کنار زده اند باید به فکر معرفت نفس باشند تا همه‌ی حجاب های ظلمانی، حتی حجاب خیال و صورت‌ها کنار رفته و حقیقتشان بی ماده و صورت برای آنان تجلی کند.» این جمله را متوجه نشدم. چرا اول باید کنار بزنند و بعد به فکر معرفت نفس باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای آن‌که افق رجوع به نفس ناطقه‌ی انسان روشن شود، آن کار لازم است. موفق باشید

27909

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز و بزرگوار: طاعات و عبادات شما قبول. با توجه به گرایش بسیار سریع و گسترده قشر زیادی از مردم و حتی قشر طلبه به خرید سهام در بورس و نوع کسب درآمد از بورس، اگر توصیه ای در این رابطه دارید، لطف کنید بفرمایید. التماس دعا. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض کردم فضای فکریِ بنده طوری است که نمی‌تواند در این مورد نفیاً و اثباتاً نظر دهد. موفق باشید

نمایش چاپی