بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12762
متن پرسش
باسمه تعالی: با سلام خدمت استاد گرانقدر: به لطف مطالعه و تفکر در مباحث حضرتعالی، ماهیت مدرنیته تا حد بسیار خوبی برای ما روشن شده و دریافتیم که چگونه مدرنیته با صورت های مختلف (و خصوصا در صورت تکنولوژی) حجاب بین انسان و حقیقت خودش شده است. حجاب هایی که سبب تشدید امیال نفس اماره و تقید در عالم ماده شده است. طبیعتا تقید در عالم ماده و انس با امیال نفس اماره به تدریج منجر به دوری از انجام واجبات شرعی و ترک محرمات خواهد شد. حال سؤال این است که چگونه با تأثیر فوق العاده ای که این حجب بر تقرب و تکامل انسان دارد و در واقع زمینه ساز انجام محرمات و ترک واجبات است، دوری از آنها در دایره واجبات شرعیه (یا حداقل مستحبات) قرار نمی گیرد؟ آیا علت آن عدم کار بر روی آنها و عدم عرضه آنها به آیات و روایات (به عنوان مسائل مستحدثه) جهت استنباط حکم است؛ یا اینکه با کمی جسارت می توان گفت که روش استنباط احکام (یا همان اصول فقه) متناسب با حجاب های دوران کنونی نیست و این روش به روز نشده است؟ این سؤال در مورد توانایی و کفایت اصول فقه جهت مورد استخراج گزاره های نرم افزار توحیدی تمدن اسلامی (نظام تشریعی) یا نرم افزار مربوط به دوران گذار به تمدن اسلامی نیز مطرح است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ظلمات کفر و نفاق بیشتر به صحنه آید باید اسلام نیز با نور بیشتری در صحنه حاضر شود و آن عرفان اسلامی است که باید در کنار فقه، در این موارد مطرح شود . تا صدسال پیش مردم ما دغدغه‌ی چنین انحراف‌ها و فسادهایی را در جامعه نداشتند و لذا از حوزه‌های علمیه انتظار احکام شرعیه را داشتند که انصافاً در آن تاریخ، حوزه‌های علمیه به‌خوبی نقش خود را ایفاء کردند ولی امروز حوزه‌های علمیه‌ی ما علاوه بر وظیفه‌ی گذشته، باید ابعاد دیگر اسلام را به معنای فقه اوسط و از آن مهم‌تر فقهِ اکبر را به صحنه آورند. موفق باشید

12761
متن پرسش
با سلام: می خواستم در مورد تفسیر آیه شریفه «وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَيْنَاكُمْ بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُوا مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» توضیح بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به تفاسیر رجوع فرمایید به‌خصوص تفسیر قیّم المیزان، اگر سؤالی پیش آمد در خدمتتان هستم. موفق باشید

12760
متن پرسش
باسمه تعالي سلام عليكم: مدت زيادي است كه به بيشتر كارهايي كه تصميم مي گريم انجام دهم نمي رسم از مطالعه گرفته تا عبادت و كارهاي شخصي، خلاصه بيشتر اوقات خسته و افسرده و تمايل به خواب دارم خيلي ها مي گويند كه مزاج سودايي دارم و بايد برطرف شود كه نه دكتر خوبي يافتم و نه خودم از پس اين مقابله بر آمدم. استاد محترم با حالي كه هميشه سر درد دارم دچار فراموشي شده بييشتر اطلاعلات و يا اشخاص مورد نظر كه مطالعه مي كنم فراموش مي كنم. وقتي كه بيشتر مسايل ديني را مي دانم يادم مي رود و فراموش مي كنم وقتي مي بينم حال عبادت كردن دارم ولي نمي رسم و يا قسمت نمي شد گاهي مي گويم قسمت نيست ولي آخرش مطمئن مي شوم خودم لياقت ندارم. استاد محترم بنده توفيق رسيدن به محضر شما را ندارم ولي قبلا سخنراني ها را گوش مي دادم كه الان هم متاسفانه مثل بقيه كارها نمي رسم. استاد بخدا كلافه و خسته شدم ميل به گناه ندارم و تنفر دارم ولي وسوسه بعضي وقت ها بسراغم مي آيد. در حالي كه نزديك به چهار سال است زندگي ديني را شروع كردم ولي روز به روز حضور قلبم كمتر مي شود در حالي كه هميشه مواظبم گناه نكنم ولي وسوسه مي آيد. كتاب ادب عقل و خيال را به سفارش خودتان خواندم ولي متاسفانه فراموشم شده و الان كه ناچار وقت شما را مي گيرم اين است مي ترسم كمر استقامتم بشكند و من مرتكب گناه بشوم وقتي كه حاضرم بميرم ولي دوباره به دوران قبل بر نگردم از شما استاد محترم عاجزانه خواهش مي كنم راهنمايي هاي لازم را بفرماييد. التماس دعا. يا حق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر صورت باید یک برنامه‌ای نه‌چندان سنگین برای خود بریزید و بر آن پایدار بمانید. یادداشت‌برداری از نکات مهم کتاب‌ها و جزوات و سخنرانی‌ها کمک می‌کند. موفق باشید

12757
متن پرسش
ضمن عرض سلام و تشکر بابت پاسخگویی به پرسش سابق بنده. استاد عزیز بنده در آخر به جواب قطعی «بله یا خیر» نرسیدم. پرسشم را بنحوی دقیقتر عرض می کنم: آیا مخلوقات این جهان (مانند درخت، دریا و سایر مخلوقات) را امام علی (ع) خلق فرموده اند؟ منظور سوال چیزی فراتر از واسطه فیض بودن است. خواهش می کنم به این شبهه واضح پاسخ دهید. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام علی؟! آن علی‌ای که غذا می‌خورد و می‌خوابد، نه! و آن علی‌ای که در مقام نور عظمت، واسطه‌ی فیض الهی است، آری. پیشنهاد می‌کنم کتاب «حقیقت نوری اهل‌البیت» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

12756
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: 1. استاد خیلی دوست دارم فقط از خدا خودش را بخواهم اما دوباره دعا هام را تکرار می کنم چکار کنم؟ 2. استاد در شرح حدیث اباذر در جلساتی مانند 22 و 23 در مورد خنده صحبت کردید. استاد دلم برای خنده لک زده از غم و اشک خسته شدم از این سبک زندگی خسته شدم چکار کنم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچکس اشک و غم و غصه را دوست ندارد مگر اشکی که موجب انکشاف حقیقت می‌شود که آن اشک برای سیدالشهداء«علیه‌السلام» و اشک اولیاء الهی در نیمه‌های شب است. موفق باشید

12755
متن پرسش
به اسم رب عادل: با عرض سلام و احترام محضر آقای استاد طاهرزاده: پیرو پرسش و پاسخ شماره 12731 فرموده اید هیچ نظامی برای نابودی خود قانون تصویب نمی کند. با پذیرش این سخن، می توان نتیجه گرفت که اگر یک نظام ولایی و دینی (که در حقانیت آن شکی نیست و قابل قبول قلب سلیم انسانی است) در ابتدای شکل گیری به آرای مردمش متکی است و بر اساس آراء مردم شکل بگیرد، بعد از شکل گیری به دلیل بد عمل کردن مسئولین و حکمرانان (نه خود اسلام یا برنامه حکومتی)، اگر با مقبولیت عمومی همراه نگردد ( مثلا در یک همه پرسی همگانی)، این حکومت دینی و الهی می تواند به اجبار به حکومت خود ادامه دهد زیرا که هیچ نظامی برای نابودی خود قانون تصویب نمی کند!!!!! اگر این برداشت بنده از چندین مکاتبه اخیر صحیح باشد، این امر چیزی به غیر از استبداد دینی نمی تواند باشد مگر اینکه دلیلی منطقی برای رد آن بیان فرمایید. و من الله توفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم وقتی مسئولین نظام اسلامی تعمداً و با اراده‌ی خود خلاف اسلام عمل کنند دیگر آن نظام، اسلامی نیست و مردم متدین مثل همان کاری که با نظام شاهنشاهی کردند با آن نظام باید بکنند. ولی به قول کسروی، انگلستان نگذاشت مردم مزه‌ی نظام مشروطه را بچشند و لذا نسبت به آن بی‌تفاوت شدند در حالی‌که باید دستِ بیگانه را در صحنه می‌دیدند. در شرایط حاضر نیز باید بین ناکارآمدیِ نظام اسلامی و فتنه‌هایی که برای ناکارآمدیِ نظام اسلامی پیش می‌آورند، تفاوت قائل بود وگرنه به‌جای رفع مشکلات نظام، خود را در دامن دشمنان خود می‌اندازیم، کاری که بعضی سران فتنه بعد از شکست فتنه با پناه‌بردن به آمریکا و اروپا انجام دادند. موفق باشید

12754
متن پرسش
سلام علیکم: این که ما قایل به تفاوت جنس زن و مرد در جسم، اخلاق، روحیات و همه جوانب شخصیت هستیم و در عین حال در مباحث معرفت النفس، نفس مجرد انسانی را کاملا مبرا از قبول جنسیت می دانیم، این سوال را به ذهن متبادر می کند که پس علت تفاوت ذاتی دو جنس در همه جنبه ها چیست؟ آیا مطالب کتب غربی که این تفاوت را کاملا به حیطه مسایل زیستی ربط می دهند و تفاوت مغز، غدد و هورمونهای این دو جنس را موجب سایر تفاوتها می دانند صحیح است؟ با تشکر فراوان. التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در کتاب «خویشتن پنهان» عرض شد درست است که نفس ناطقه در ذات خود نه زن می‌باشد و نه مرد، ولی همین‌که در دوره‌ی جنینی بدنی را که یا زن است و یا مرد، انتخاب می‌کند و تدبیر می‌نماید؛ نشان می‌دهد که در هر صورت از این جهت تفاوت‌هایی بین روح زن و روح مرد هست. موفق باشید

12750
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامی: در جریان مباهله که حضرت علی (ع) به عنوان نفس پیامبر (ص) معرفی شده آیا این اشاره به مقام ولایت و خلیفه اللهی حضرت علی (ع) است که بالاتر از مقام رسالت پیامبر (ص) است و یا نه به اعتبار حدیث منزلت که مقام حضرت علی (ع) تفصیل پیامبر (ص) است و ظاهرا پایین تر از مقام پیامبر (ص) است. (مشابه اینکه می گوییم مقام مرد مقام عقل است و مفام زن نفس است)؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌که امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در مقام نفس پیامبر هستند، بدین معنا است که به نور عصمت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» منوّر به مقام عصمت‌اند و چون به تابعیت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در چنین مقامی هستند، مقام رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بالاتر است. بحث مباهله را در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» می‌توانید دنبال کنید. موفق باشید

12746
متن پرسش
از كجا بدانيم كه چقدر از تلاش ما در طلب رزق صحيح است و چقدر از تلاش ما غلط و زياده روي يا كم كاري است؟ چه معياري دارد كه با آن سعي خود را بسنجيم كه آيا كم است يا به اندازه است يا حرص است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در حدّ وظیفه هرکار سالمی که پیش آید ما باید انجام دهیم این معنی تلاش رزق به طور صحیح است و نباید در راستای طلب رزق از سایر وظایف انسانی غافل باشیم اعم از اُنس با خانواده، خدمت به پدر و مادر، صله‌ی رحم، دیدارِ دوستان، حضور در جلسات مذهبی و تدبّر در قرآن و روایات. موفق باشید

12745
متن پرسش
درباره كتاب احياء العلوم غزالي كه شما در كتابتان برخي مطالب را از آن جا آورده بوديد از يك مرجع تقيلد كه مقام معظم رهبري هم در آن سالي كه قم رفتند ديدارشان كردند پرسيدم. از ايشان پرسيدم: آيا كتاب احياء العلوم غزالي معتبر و مورد تائيد است؟ جواب دادند كه: مورد تأیید نمی باشد مملو از خرافات و ادعاهای نامعقول و عوام فریبی می باشد البته با ظاهری جذاب و فریبنده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم قبول یک‌جا و یا ردّ یک‌جای «احیاء العلوم» یک نوع تکفیری‌گری است. روش مرحوم مطهری درست است که با فرهنگ نورانی اهل‌البیت به آن کتاب می‌نگرند و در عین استفاده از نکات مثبت آن، مریدِ غزّالی هم نیستند. و روش مرحوم فیض کاشانی را در «محجة البيضاء» فراموش نکنید که به جای نفیِ احیاء العلوم غزّالی آن را احیاء کرد. موفق باشید

12743
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار جناب طاهرزاده: خوشحال می شوم راجع به دمیده شدن نور علم بیشتر توضیح داده و از کلی گویی بپرهیزید. راستی شما در توفیق یقظه ای که داشتید کدامیک از بزرگوار ها را در عالم خواب زیارت کردید؟ آخر بنده از زبان جناب سعدی شنیده ام که خفته را خفته کی کند بیدار، با این اوصاف عامل بیداری شما چه کسی بوده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده تنها یک معلم معارف هستم و آنچه را که برای سعادت خود و دیگران مفید می‌دانم در اختیار عزیزان قرار می‌دهم. امیدوارم که خداوند از بنده قبول فرماید و از سر کرم خود آبادانی آخرت را از من دریغ ندارد. موفق باشید

12741
متن پرسش
با عرض سلام و تشکر بابت فرصتی که در اختیار ما قرار می دهید تا از شما استاد بزرگوار بهره ببریم. خدا عمرتان بدهد. استاد عزیز، آیا این حرف درست است که می گویند جهان را امام علی (ع) خلق فرموده اند؟ خواهش می کنم با وضوح برایم بگویید. با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این معنا که شخص امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» در مقام واسطه‌ی فیض باشند، حرف درستی نیست. ولی مقام حقیقت نوریِ ائمه‌ی معصومین«علیهم‌السلام» هرکدام در زمان خود به‌عنوان واسطه‌ی فیض حرفِ درستی است( در صورتی‌که معنای واسطه‌ی فیض درست، تصور شود). پیشنهاد می‌کنم کتاب «واسطه‌ی فیض در هستی» را که بر روی سایت هست را مطالعه فرمایید. موفق باشید

12738
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم خداوند چگونه نور علم را در دلها می اندازد؟ من شنیده ام که آیت الله بهجت (ره) علمش را از امام حسین (ع) گرفته، آیا برای افراد عادی هم اینگونه است که علمشان را از دیگر واسطه های فیض خداوند بگیرند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه در روایات ما مطرح است ایجاد زمینه‌ای است که با صداقت و تقوا فراهم می‌شود. موفق باشید

12737
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد گرامی: ۱. ترم آخر کارشناسی هستم می خواستم بعد از کارشناسی با توجه به علاقه به دروس دینی شناخت کامل دین و ابلاغ آن حوزه را ادامه بدهم اما چون با توجه به سن و روزگاری که داریم مبحث اقتصادی آن عده ای می گویند حتی از طلبه ها گویند که دنبال یه کاری هم باش چون ازدواجم در پیش داری و.... سوالم اینه که خدا می فرماید رزق طالب عالم را مگه خدا خودش برعهده نگرفته چون من تازه می خوام حوزه رو شروع کنم کمی هم فشرده اگه جایی کار کنم از قسمتی عقب می افتم مثلا مباحثه، و ازدواج هم که میخوام بکنم با بحث اقتصادی آن درگیرم حالا گاهی وسوسه میشم ادامه تحصیل دانشگاهی بدم بعدش کاری خوب دارم، حالا گیر کردم چه کار کنم؟ میدونم هم چوب بی ایمانیم رو دارم می خورم! ۲. استاد شما با این همه مطالعات و شخصیت جامعتون که شبیه شخص حکیم است اگر ازتون بپرسن تو چه زمینه ای تخصص دارید چه می فرمایید؟ شما درس خارج رو دیگه ادامه ندادید و مطالعات فلسفی داشتید؟ با تشکر فراوان، بسلامتی روز افزون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در هر صورت اگر بتوانید با توجه به روحیه‌ای که دارید زندگی را با فعالیت‌های حوزوی شکل بدهید پشیمان نمی‌شوید 2- بنده بر مبنای فلسفه و کلام اسلامی و با نظر به تفاسیری چون تفسیر المیزان عرایض خود را اظهار می‌دارم. موفق باشید

12735
متن پرسش
با سلام: برای طرح سوال ناگزیر به نوشتن مقدمه ای کوتاه می باشم: همانطور که می دانید در ابتدای قرون وسطی کلیسا به کمک پادشاهان توانست ثبات نسبی در کل اروپا برقرار کند و به جنگ و خونریزی ها پایان دهد. به تدریج و در طی سال ها کلیسا آموزه های دین مسیح را برنامه عملی زندگی مردم گرداند به طوری که تعالیم و آموزه های این دین در شئون مختلف زندگی مردم (فرهنگ، سیاست، معماری، اقتصاد، ادبیات...) تا حد زیادی ریشه دوانده بود. به قول دکتر رجبی «کلیسا موفق شده بود امت واحده مسیحی تشکیل دهد»! حال سوال بنده اینجاست چه شد که در نیمه دوم قرون وسطی به یکباره مردم دغدغه زندگی بر اساس تعالیم مسیح را از دست دادند و با روی آوردن به تجارت و کسب ثروت شروع به لذت جویی کردند به طوری که دنیاطلبی به فرهنگ غالب آن زمان تبدیل شد؟ آیا افراط و سخت گیری های کلیسا در بعضی مسایل (عدم پاسخگویی به مسایل جدید، ازدواج، کار بر روی زمین به نفع کلیسا...) منجر به تفریط و عنان گسیختگی در نیمه دوم شد؟ تاثیر و تاثر روم و مسیحیت بر یکدیگر چقدر در بازگشت به ارزش های رومی موثر بوده؟ جنگ های صلیبی و آشنایی با مسلمانان و فرهنگ و تمدن آنها؟ یا...؟ این سوال از این جهت برای حقیر اهمیت پیدا کرد که شما در بحث مدرنیته و فرهنگ توهم مبنای مشکل در توهم افتادن غرب رو از نگاه فلسفی بیکن به عالم و آدم می دانید و از طرفی می فرمایید بیکن فقط روح زمانه را نقل کرد، یعنی اینکه غرب از نظر فرهنگی آمادگی پذیرش چنین نظراتی رو داشت. حال این آمادگی از کجا و چطور حاصل شد محل ابهامه؟ اگر به قول دکتر رجبی امت واحده ای بوده و مردم رضایت نسبی داشتند و... پس این افسار گسیختگی نیمه دوم برای چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کلیسا پس از چندی از جوابگویی به بشری که باید با نور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و مکتب اسلام تغذیه کند، باز ماند و با بعثت حضرت پیامبر«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بدون بهره‌گیری از اشارات توحید محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر همان آموزه‌های قبلی خود تأکید نمود و عملاً به مدت چند قرن مسیحیانی را مدیریت می‌کرد که زندگی را در تشبه به حضرت مسیح به صورت تارک الدنیا می‌فهمیدند و با جنگ‌های صلیبی و به انتهارسیدنِ آن، که داستان بسیار پیچیده‌ای دارد اروپا با صورت دیگری از زندگی خواست، خود را شروع کند و این اروپا، اروپایی است که دیگر معنی زندگی را در سادگی گذشته دنبال نمی‌کرد و لذا نتوانست به کلیسایی که با غفلت از اسلام از زمانه عقب افتاده بود، هماهنگی داشته باشد. همچنان‌که نتوانست به آموزه‌های جامع اسلامی رجوع کند و در مقابل آن تفریط یعنی دنیاگریزی، افراطِ دنیاطلبی را پیشه کرد و این همان روحی است که امثال فرانسیس‌بیکن در دل آن تولد می‌شود و جلو می‌رود. موفق باشید

12733
متن پرسش
سلام استاد: لطف خدا سالیانی ست اینجور شدیم عقلی و قلبی که اسمی از عرفان و اخلاق و اولیاء خدا می شنوم اول نگاه می کنم ببینم نظرش درباره خمینی کبیر و رهبری چیه، یعنی با وجود انتقاداتم بر وضعیت موجود و حتی گاهی شبهاتم درباره بعضی از رفتارها وکلام های قائد، ملاک دین و ایمان واقعی را نظر و نسبت اون مدعی یا عارف واقعی درباره رهبری می دانم یعنی تبعیت و یا فی الجمله سکوت و تایید تلویحی مثل آقای وحید یا سیستانی یا ... یعنی می فهمم تو صراط هستند یا نه؟ سیمشون وصله یا نه؟ و علم و ذکرشان حجابشان شده یا نه؟ در مورد اون سایت که یکی معرفی کرد و شما فرمودید «چرا وقتی در امور معارف دینی و اخلاق، عالِمانِ شاخته‌شده و قابل اعتماد را داریم به اموری رجوع کنیم که سخت ابهام‌برانگیز است؟» که مشخصا منظورتان تاکید بر استفاده از محضر یگانه زمان عبداله جوادی ست و امثال آن (که البته کم است) من مراجعه کردم با توجه به مختصر سوادم در پی سالیانی مطالعه تفسیر از دیگری و حکمت و عرفان از شما، دیدم حرف خوب زیاد دارن اون عارف ناشناس،؛ تاییدات قوی هم بر امام خمینی و قائدنا سیدعلی دارند و در مورد بعضی حرفاشون یجورایی حس کردم با حرفای مرحوم دولابی طرف هستم! شما نهی کردید اما با بررسی اجمالی خلاف شرع ندیدم بلکه به دلم نشست. میشه مث منی که ان شالله با توجه و زیرکی به مطالب می نگرم و بصورت پیش فرض خودم را تسلیم هر حرفی نمی کنم ادامه بدم خواندن آن سایت را تا مشمول این تذکرتان نشوم که "در حالی که خطر این‌که در دلِ سخنان خوب معنوی چیزی گفته شود که ممکن است انسان را سرگردان کند، هست"
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش این ابهام از آن‌جا برای بنده شکل گرفت که وقتی انسان متدینی وظیفه‌ی خود می‌بیند که سخنان حقی را جهت تذکرات اسلامی اظهار نماید، دیگر چرا با عنوان عارف ناشناس این کار انجام گیرد که مسئولیتی به عهده‌ی شخص خاصی نباشد؟ مگر این‌هم یک نوع تقوا به حساب می‌آید؟ پس چرا امامان معصوم«علیهم‌السلام» چنین نکردند؟! موفق باشید

12732
متن پرسش
سلام علیکم استاد: لطفا یک سیر مطالعاتی در زمینه اصول اعتقادات به غیر از کتابهای خودتان و شهید مطهری به بنده معرفی کنید 27 سال سن دارم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کتاب‌های جدیدی که در بازار هست و مسلّم مفید خواهد بود اطلاع ندارم. ولی از کتاب‌های جناب آقای صفائی حائری غافل نباشید. موفق باشید

12731
متن پرسش
با عرض سلام و احترام محضر جناب استاد طاهر زاده: پیرو سوال و جواب شماره 12655 اینکه نظام ولایت فقیه از دموکراسی صرف افضل است برای ما متدینین بدون شک صحیح است و همینطور حضور فقهای محترم مجلس خبرگان مانع از این می شود که ولی فقیه نظر خود را بر نظر خداوند برتری ندهد و ولی فقیه دیکتار نشود نیز کاملا صحیح می باشد. اما این موارد تماما بحث درون گروهی می باشد شما فرض را بر این گرفته اید که اکثریت مردم ولایت فقیه را نه تنها روز اول پذیرفته اند بلکه بعد از 36 سال همچنان ادامه این حکومت را می پذیرند. سوال بنده در سوال و جواب قبلی این بود: چرا نظام ولایت فقیه هیچ گونه راه کار دموکراتیک و مردم سالارانه را برای تعویض نظام در صورتیکه که اکثریت مردم موافق نباشند (عدم مقبولیت عمومی) را در قانون خود نگنجانده است. عدم مقبولیت عمومی منجر به استبداد دینی خواهد شد. با تشکر و قبولی طاعات و عبادات
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  هیچ نظامی برای براندازی خود قانون تصویب نمی‌کند و از آن‌جایی که نفی ولایت فقیه در زمان غیبت امام زمان«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به معنای پذیرفتن ولایت طاغوت است، اسلام هرگز به صحنه‌آمدن باطل را تجویز نمی‌کند تا آن را منوط به رأی مردم نماید. آری! در نظام ولایت فقیه راه‌کارهایی پیش‌بینی شده است که در ذیل اسلام مردم می‌توانند نظرات خود را در انتخاب‌های مختلف اظهار کنند. موفق باشید

12730
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: لطفا مطالب بدیع یکی از عرفای معاصر که بدون کسب سواد ظاهری مطالب عرفانی عمیقی مطرح می کنند را بنگرید امید که منشا خیردر بسط معارف شود. http://meraj786.com
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وقتی در امور معارف دینی و اخلاق، عالِمانِ شاخته‌شده و قابل اعتماد را داریم به اموری رجوع کنیم که سخت ابهام‌برانگیز است؟! در حالی که خطر این‌که در دلِ سخنان خوب معنوی چیزی گفته شود که ممکن است انسان را سرگردان کند، هست؟! موفق باشید

12728
متن پرسش
با سلام: پرسشی دارم ،اگر راهنمایی بفرمایید ممنون می شوم. اگر کسی با فرد دیگری عهد بسته باشد تا حرفی را به هیچ کسی نگوید، اما پس از گذشت زمانی آن فرد عهدش را بشکند و حرف را با دیگران بازگو کند، ولی از کرده اش پشیمان شود، حال پس از توبه بابت عهدشکنی لازم است کرده ی خود را اعتراف کند و از آن فرد حلالیت بطلبد؟ و یا صرف آمرزش طلبیدن از خدا و تصمیم برای ادامه دادن عهد کفایت می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر موجب فتنه می‌شود لازم نیست به خود فرد بگویید. صِرف استغفار کافی است. موفق باشید

12727
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و ادب خدمت شما استاد بزرگوار: گروه سیر ما که الحمدلله هفت سالی تشکیل شد و یه سری کتاب های سیر را مطالعه کردیم و یک سالی تو تفسیر سوره ی انعام هتسیم و سخنرانی شما را گوش میدیم و یادداشت می کنیم و تو جلسه ی سیر توضیح میدیم ولی سخنرانی پنجاه دقیقه حدود سه ساعت می کشه که بنویسیم و بعضی از گروه احساس خستگی کردند و میگن خسته کننده شد هشتاد جلسه چطور بنویسیم و اگر هم ننویسیم فایده ای نداره نمیدونیم چکار کنیم؟ بعضی ها معتقدند در یک جلسه بعضی حرف ها تکرار مکرارت هست؟ اگر چه احساس می کنم تکرار حرف به خاطر ثبیت مطالب مفید هست. ولی نمی دونم کجای کار ما اشکال داره؟ استاد عزیز لطفا کمکمون بفرمایید. اگر هم ان شاءالله مازندران تشریف آوردین منتظر تشریف فرمایی تون هستیم تا مایه ی دلگرمی مون بشیم و از نزدیک از راهنمایی شما استفاده کنیم ما دانش آموزان غیابی و حقیر و غیر حضوری شما هستیم و دانشجویان حضوری شما خوشا به حالشون. خداوند مهربون به شما نظر خاص کنه. یا علی اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم دعاگو هستم. امید دارم با نور قرآن همواره به‌سر ببرید که خدا می‌داند از هزاران فتنه‌ی دوران در امان خواهید بود. به اعضای آن گروه از طرف بنده سلام برسانید به نظر بنده نباید همه‌ی مطالب را یادداشت کنید. گفت: «نظر را نغز کن تا نغز بینی / گذر از پوست کن تا مغز بینی». سعی کنید مطالب اصلی را که گوینده بر آن تأکید دارد و پیام اصلی هر آیه می‌باشد، یادداشت کنید و در جلسه همان نکات اصلی را با همدیگر در میان بگذارید.  موفق باشید

12726
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید: سوالی که بنده داشتم اینه که آیا میشه برای افزایش تمرکز در نماز، چشم خود را ببندیم؟ آیا این کار صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی در کتاب «آداب الصلواة» می‌فرمایند: در ابتدای امر جهت امور سلوکی چنانچه موجب تمرکز بیشتر می‌شود، بستن چشم اشکال ندارد. موفق باشید

12725
متن پرسش
با سلام و درود: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» در قسمت مرگ طبیعی حیوانی، آورده اید که «چون انسان دارای دو بعد حیوانی و انسانی است، ممکن است شخص بر خلاف ابعاد انسانی، در حیوانیت کامل شود، باز نفس در این حالت بدن را رها می کند و ...» سوال: در جمله فوق منظور شما از کلمه های «انسان» و «شخص» چیست؟؟؟ اگر منظور شما از دو واژه فوق مفهوم «نفس» است پس چگونه نفس به سمت حیوانی شدن گرایش پیدا می کند و اگر منظور شما «تن» است باز چگونه تنی که در قبضه نفس است به سمت حیوانی شدن گرایش پیدا می کند. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منظور نفس ناطقه است که به صورت تکوینی دارای دو بُعد انسانی و حیوانی است و تکویناً در هر بُعدی کامل شود بدن را ترک می‌کند. موفق باشید

12723
متن پرسش
با سلام و احترام: سوالی درباره عبارت تحسس داشتم. از رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که فرمود: «اِیّاکُمْ وَ الظَّنَّ فَاِنَّ الظَّنَّ اَکْذَبُ الْحَدِیْثِ وَ لا تَحَسَّسُوا وَ لاتَجَسَّسُوا آیت الله مکارم در تفسیر خود می فرمایند اگر مي بينيم كه در حديث از هر دو نهى شده ممكن است اشاره به اين باشد كه جستجو در كار مردم نكنيد نه در كار خيرشان و نه در كار شرشان . در قرآن داریم یا بُنَىَّ اِذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ یُوسُفَ وَ اَخِیْهِ وَ لا تَیْئَسُوا مِنْ رَوْحِ اللّهِ همانطور که مشاهده می شود در حدیث از تحسس نهی شده است و در قرآن به تحسس امر شده است 1. تعریف تحسس چیست و بالاخره تحسس مذموم است یا ممدوح؟ 2. این که ما در سیره خود به خوبی های مومنین نظر می کنیم و یا در بحث اخلاق دینی داریم که مومن نظر به انوار مومن دیگر می کند و به اصطلاح المومن مرات المومن ربطی به تحسس مذموم ندارد درسته؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مشخص است روایت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» در رابطه با عدم پیگیری عیوب شخصی افراد است و پیگیری آن عیوب با حدس‌ها و گمان‌های خود. و معنای تحسس در این‌جا به معنای پیگیری است در عیوب فردی. ولی معنای تجسس در سخن حضرت یعقوب«علیه‌السلام» پیگیری برای یافتن خبری از حضرت یوسف«علیه‌السلام» است. این پیگیری کجا و آن پیگیری کجا؟! آری نظرکردن به نور مؤمن ربطی به پیگیری عیوب شخصی ندارد. موفق باشید

12719
متن پرسش
سلام: استاد شما در جواب برخی سوالات دوستان که در مورد واقعیت و درک واقعیت بود فرموده بودید که بنا نیست که ما به ادراک خود شک کنیم و ما ذاتا واقعیت و عالم خارج را درک می کنیم. اما برخی مواقع خود ما شاید برایمان پیش آمده که برخی چیزها را درک کرده ایم مثل شنیدن صدا و ... که بعد متوجه شده ایم که وجود خارجی نداشته و توهم بوده، حال سوال بنده این است که اگر بنا نیست که ما به ادراکات خود شک کنیم پس این توهمات را چگونه توجیه کنیم چون در مقطعی آن را به عنوان ادراک واقعی برداشت کرده ایم که در واقع اینگونه نبوده؟ و از طرفی ذاتا نمی توان به ادراکات شک کرد و آن را غیر واقعی دانست؟ آیا این امر یک تناقض و پارادکس نیست؟ مثلا در افرادی که توهمات شنیداری و دیداری با هم دارند و آن را واقعی می پندارند با اینکه دیگران به آنها می گویند این ادراکات آنها توهم است باز هم قبول نمی کنند، که اوضاع در تشخیص و ادراکات آنها بدتر است. لطفا جوابی کامل و واضح برای رفع این پارادکس دهید و این موضوع را برای بنده حل کنید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به طور بدیهی می‌یابیم که خودمان و جهان خارج از خودمان واقعیت داریم هرچند متوجه می‌شویم بعضی از افکار ما نسبت به واقعیت به خطا می‌رود و این را نیز با عقل‌مان متوجه می‌شویم و همین‌که متوجه می‌شویم بعضی چیزها توهم است دلیل بر توجه ما به واقعیت جهان خارج است. موفق باشید

نمایش چاپی