بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
24950
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: منابع و کتبی که در زمینه تحقیق معاویه و معاویه شناسی می باشند را بی زحمت معرفی بفرمایید. (طبق فرمایشتان در کتاب کربلا مبارزه با پوچی ها، ص۲۶: باید معاویه شناسی کرد تا بیشتر به عمق نهضت حضرت سید الشهدا علیه السلام در کربلا پی برد) خداوند با اولیایش محشورتان کنند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «الغدیر» به خصوص در این مورد بسیار موثر است. کتاب «حزب اموی» اثر دکتر محسن حیدری نیز نکات خوبی را با ما در میان می‌گذارد. موفق باشید

24846
متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: وقتتون بخیر. استاد در صوت جلسه دوم جزوه عرفان نظری فرموده اید که حقیقت وجه ندارد. اسم وجه حقیقت به حساب نمی آید؟ منظورتون از وجه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظهور استقلالی برای هیچ اسمی نیست مگر از طریق مظهر یا مظاهری خاص، و در همین رابطه ائمه «علیهم‌السلام» می‌فرمایند: «نحن واللّه الاسماء الحسنی» به این معنا که شخصیت آن‌ها مظاهر اسماء حسنی می‌باشد. موفق باشید

24126

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: استاد من همه سخنرانی های شما را من باب توحید گوش دادم چکیده بعضی هاش این بود که باید با ذکر لااله الاالله قلب را توحیدی کرد. اما جواب این سوالم را نگرفتم تو ایمیل هم نبود لطفا همین جا بگید. چرا یکی از عرفا که نامش را نمی برم گفته ذکر «لااله الاالله مثل شمشیر هست و خیلی قوی است و من زیاد صلوات به جاش میگم چون با پنبه سر میبرن و گفته صلوات همان لااله الا الله است فقط با پنبه سر میبرن.» آیا در دستگاه خدا شمشیر در کار است؟ منظورش چی بوده؟ به نظر شما این بلاها همان تقرب نیست که با ذکر به صورت بلا میشه و تقرب میده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی آن استاد زده‌اند. در کتاب «صلوات» که بر روی سایت هست عرایضی در این مورد شده است. منظورشان از آن جمله که فرمودند آن است که ذکر «لا إله الاّ اللّه» شدت بیشتری دارد همان برکات را می‌توان به دلیل روایتی که در کتاب «صلوات» آمده است از ذکر صلوات گرفت. ولی نه به این معنا که از ذکر لااله الاالله غفلت کرد. موفق باشید

23322
متن پرسش
سلام: شما در کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» فرمودید که جوان باید اساسی ترین انتخاب زندگی خود را زندگی ابدی خود قرار دهد. با توجه به اینکه بنده در همین سنین قرار دارم برایم این سوال پیش آمده که اساسی ترین هدف باید زندگی ابدی باشد یا قرب الهی. مگر امیرالمومنین نفرمودند که کسانی که برای بهشت عبادت می کنند تاجر هستند و کسانی که برای خدا عبادت می کنند آزاده هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی متوجه شدیم اصل حیات ما ابدیتِ ما است، عملاً برای آبادکردنِ ابدیت، راهی جز قرب به خدا نمی‌ماند. زیرا قرآن در وصف قیامت می‌فرماید: «والأمر یؤمئذ للّه» آن روز به طوری خاص، امر، امرِ حضرت ربّ العالمین است. موفق باشید

33782

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب ضمن آرزوی سلامتی برای جنابعالی: در حین گوش دادن اصوات شرح برهان صدیقین و حرکت جوهری سوالی برایم پیش می‌آید که آیا همه کسانی که با مباحث فلسفی و عرفانی آشناییت ندارند یا استعداد درک این مطالب را ندارند خدای موهوم را می‌پرستند؟ چون قطعا فهم هستی مطلق و ارتباط با جلوات او به سادگی نیست و خیلی از انسان ها با این موضوعات بیگانه اند این افراد در برزخ و قیامت چگونه اند؟ اصلا معیار سنجش انسان بر اساس چیست؟ علم و معرفت، عمل صالح، سعی، یا ...

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ابداً این‌طور نیست. بسیاری از مردم با تذکرات قرآن و روایات، خدای فطری خود را می‌پرستند و با نظر به سیره رسول خدا و ائمه هدی «علیهم‌السلام» عملاً شخصیت آن عزیزان را مدّ نظر قرار می‌دهند و إن‌شاءالله با همان‌ها محشور می‌شوند. موفق باشید

32362

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام حاج آقا خسته نباشین: یکم وقتم باز شده می‌خواهم هم در مسیر جهاد تبیین ان شاء الله قدمی بردارم و هم اعتقادات خودم قوی بشود، در حال حاضر فکر می‌کنم خیلی ها هستن که مخالف دینداری، اسلام و شیعه هستن (بخاطر تبلیغات سوء) بنابراین تصمیم گرفتم ان شاء الله در قدم اول دنبال دلائل متعدد و منطقی و عقلی دینداری و اثبات خدا و توحید و نبوت و... بگردم مثلا رفتم صوت سخنرانی شهید مطهری ذیل مبحث اثبات وجود خدا را گوش دادم و یک چیزایی به دردم خورد حال از شما می‌خواهم کتبی معرفی کنید به من که دلائل اولا بسیار قانع کننده و ثانیا متعدد را بتوانم در مورد خدا و دینش و... را از آن کتاب پیدا کنم در ضمن اول این مبحث را انتخاب کردم که مقدمه ای باشد برای مباحث کارآمدی نظام و مباحث سیاسی که البته درمورد اون هم از شما سیر مطالعاتی می‌خواهم شما اینجوری فرض کنید که بچه‌ی خردسالی که هیچی از معارف نمی‌داند و هیچی از وقایع سیاسی حتی سال انقلاب را نمی‌داند می‌خواهد شروع کند که ان شاء الله مصداق «الا الذین تابوا و اصلحوا و بینوا» بشوم و در تاریخ حضور پیدا کنم واقعا ببخشید وقتتون رو گرفتم چراکه حس می‌کنم کمتر افرادی هستند که انسان ها رو واقعا درک می‌کنند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که با کتاب «آشتی با خدا» و سپس با کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با شرح صوتی آن و سپس با کتاب «چه نیازی به نبی» نوعی جمع‌بندی در مبانی فکری برای خود شکل دهید و إن‌شاءالله با تأمّل روی مباحث قرآنی، راه را ادامه دهید. البته با فرض آن است که درس‌های رسمی خود را در اولویت قرار دهید. موفق باشید

31679
متن پرسش
سلام به استاد گرامی: در جواب یکی از کاربران که موضوع ویروس کرونا را مطرح فرموده بود و آن سختی هایی که در بیماریش برای او پیش آمده بود، جنابعالی در عین انکار نکردن وجود آن ویروس و آن بیماری، موضوع تقدیری بودن آن را به میان کشیدید که به نظر می آید نکته مهمی است از آن جهت که گویا همچنان که فرمودید بنا است بشر این دوران آن را تجربه کند و تاریخی که تاریخ پساکرونا هست مطرح شد. چه اندازه باید در این رابطه فکر کرد؟ آیا توجه به این امر به بیماران گرفتار این ویروس کمکی می‌شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! وقتی ویروس کرونا به سراغ‌مان آمد و ما را در بر گرفت، آن‌هم همچون طوفانی، آیا بنا نیست که ما معنای حضور تقدیری این‌چنین را در عالَم تجربه کنیم؟ آیا می‌توانیم در عین حال در دل آن طوفان در عین بالا و پایین رفتن همچنان پا برجا باشیم و به عنوان تقدیری که پیش آمده به آن فکر کنیم؟

گویا در تاریخِ آخرالزمانی که انسان‌ها با درک چگونگی خود با طوفان‌های غیر قابل تصوری روبه‌رو می‌شوند باید برای نحوه حضور در آنچنان تاریخی و طوفانی، هراس به خود راه ندهند. ما برای درک چنین تقدیری باید به درک حضور بیکرانه خود و تعالیِ خلاّقانه‌ای که در پیش است، فکر کنیم. آیا می‌توانیم؟ موفق باشید  

31007
متن پرسش
با سلام خدمت شما: برای ورود به کتاب نهج البلاغه چه راهی رو پیشنهاد می‌کنید؟ آیا از اول نهج البلاغه شروع کنیم بخونیم و شرح خودتون رو باهاش جلو بریم؟ یا از جای دیگه ی نهج البلاغه شروع کنیم با اساتید دیگر؟ با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنظیمی که در نهج‌البلاغه ملاحظه می‌کنید مربوط به سید رضی«رحمت‌الله‌علیه» است. ولی برای تدبّر و تأمّل و مطالعه نهج‌البلاغه ترتیب خاصی لازم نیست. مهم، ارتباط و انس با مطالب حکیمانه‌ای است که دون سخن خالق و فوق سخن مخلوق است. خوشا به حال آن‌هایی که نهج‌البلاغه را در زندگی خود حاضر کرده‌اند. موفق باشید

30920

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: طاعات شما قبول. استاد، بنده دو مطلب از شما شنیدم که در بحث تزکیه نفس به من گرا داد که جایی از کارم می لنگه و نیاز به راهنمایی شما برای پیدا کردن مشکل دارم. یکی اینکه فرمودید هر جا تلخی هایی در زندگی ما وجود داشت دچار افراط شدیم و داریم به خودمون سخت می گیریم و گرنه زندگی اهل ایمان باید شاد و بانشاط باشه و یکی اینکه فرمودید این عذابهای روحی که ما در این دنیا به خودمون تحمیل می کنیم مثل برخی از حرص خوردنها ممکنه تسری پیدا کنه به برزخ ما. بنده مادری دارم که تنها زندگی می‌کنند و با وجود مشغله های فراوان سعی می‌کنم نگذارم ایشون تنهایی را حس کنند. با این وجود اکثرا حس می‌کنم ایشون از من راضی نیستند و انتظار بیشتری دارند. من هم نمیتونم تشخیص بدم وسعم بیشتر از این هست یا نه. یه طورایی دچار وسواس نسبت به این قضیه شدم. بخاطر زیاد با هم بودن، گاهی اوقات که خودم هم از کار خونه و نگهداری بچه ها خیلی خسته هستم و با تذکرات مدام ایشون مواجه میشم ممکنه واکنشی نشون بدم که موجب ناراحتی ایشون بشه و کلا تا مدتی به هم بریزم که چرا این اتفاق افتاد. خلاصه اینکه این موضوع شیرینی زندگی را تا حدود زیادی از من گرفته و همیشه احساس می‌کنم در نارضایتی والدین که خط قرمز خداست به سر می‌برم. با توجه به فرمایشات شما دلم برای خودم میسوزه که اولا قراره این رنج روحی که جدا شدن ازش از من ساخته نیست را به برزخ هم ببرم و دوما متوجه شدم که ممکنه دچار افراط شده باشم ولی نمیتونم تشخیص بدم کجا و چگونه؟ ممنون میشم خصوصی راهنمایی بفرمایید. اجرتون با حضرت زهرا سلام الله علیها
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید وظیفه  ما نسبت به والدین در حدّ رعایت نیازهای ضروری و شرعی آن‌ها در حدّ ممکن است و این غیر از آن است که بخواهیم جواب میل‌ها و آرزوها و انتظارات آن‌ها را بدهیم. موفق باشید

30753

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیزم: یه نکته ای که بسیار علاقه مندم حضرتعالی نظر مبارک را بفرمایید این است که به نظر می آید انسان امروز جامعه انقلابی و مذهبی، نسبت خود با انقلاب را بر اساس دو مقوله شکل می دهند اول؛ «معرفت» دوم؛ « همت» بدان معنا که ممکن است فردی از جریان انقلابی به عنوان یک کارمند یا یک کاسب، یک هنرمند و غیره بر اساس معرفت خود به انقلاب با حضور دین مدارانه خویش در این صحنه ها متذکر اسلام و انقلاب شوند، به عبارتی «همت» آنها در پیش برد اهداف انقلاب در این مواضع خلاصه می گردد و افق آنها در پیش برد اهداف انقلاب در همین موضع متوقف می شود. در عین حال ممکن است فردی از جریان انقلابی، ضمن معرفت به انقلاب دارای یک «همت متعالی» هم باشد؛ بدان معنا که با حضور کلی، کلان و راهبردی دنبال یک تحول عمیق و وسیع در تمام شئون انقلاب باشند؛ مثلا خود را در جایگاه یک مدیر سیاسی و ارشد در نظام ببیند. بدیهی است که در دو مقوله برخورداری «معرفت» و «همت» در فرد قائل به این هستیم که توفیق و لطفی است از درگاه باری تعالی است. خوب است در مورد گزاره های فوق نکات تصحیح یا تکمیلی را بفرمایید و نیز ارتباط همت انسان ها نسبت به پیش برد اهداف انقلاب و توفیقات الهی (تربیت انسان تراز انقلاب) را بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده اگر به کتاب «فرزندم؛ این‌چنین باید بود» با همین رویکرد خوبی که در نظر دارید، رجوع کنید نکات خوبی به دست می‌آید. موفق باشید

30277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیزم: چند وقتی است من با همسرم بر سر درآمدش مشکل پیدا کرده ام. ده سالی به جهت کمک به رفاه خانواده اشتغال بکار پیدا کرده و تمام درآمدش را کمک به معیشت خانواده کرده ولیکن چند وقت است دیگر اجازه استفاده از درآمدش را نمی دهد. چون وضعمان خوب شده بحمد الهی. و من هم گفتم که حالا که درآمدش کمکی نمی کند و از طرفی مخالفت هم می‌کند دیگر به سرکار نرود و بالا سر بچه ها بماند ولی او مخالفت می‌کند. سوالم اینست که آیا این ظلم است اگر اجازه ندهم او به سرکار برود؟ چون او شخصیتی دارد که دوست دارد در اجتماع حاضر و اثر بخش باشد. و می گوید تو من را به‌جهت پول بوده که می خواستی بروم سرکار و از این بابت با من قهر کرده است. اگر راهنمایی بفرمایید متشکر می‌شوم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: طبق آیه‌ی قرآن که می‌فرماید: «لِلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا ۖ وَلِلنِّسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ ۚ» (نساء/۳۲) آنچه را که مردان کسب می‌کنند از آن خودشان است و آنچه را که زنان کسب می‌کنند نیز از آن خودشان می‌باشد. منتها مرد در نسبت به خانواده‌ی خود تأمین لباس و مسکن و غذا را به عهده دارد و از این جهت نباید مرد به درآمد همسر خود چشم‌داشت داشته باشد مگر این‌که دوستانه به تفاهم رسیده باشند. البته زن خانواده وظایفی نسبت به همسر خود دارد که نباید از آن کوتاهی کند. موفق باشید

29787
متن پرسش
با عرض سلام دوباره: با توجه به پرسش۲۹۷۷۷: استاد فرمودید ناراضی بودن از قوانین حق هر کسی هست. خب حالا صرف این ناراضی بودن چه احقاق حقی اتفاق میافته؟ من از یه قانون ناراضی ام باید چگونه حقم را بگیرم؟ دقیقا چطور باید اعتراض کنم؟ میشه با یه مثال بفرمایید تا واقعا بفهمم دامنه ی اعتراض تا چه حده و استاد لطفا یک مثال هم برای کار آتش به اختیار در دوران فعلی بزنید. واقعا من نفهمیدم. چون ما هر کاری می‌خوایم بکنیم میگند مجوز ندارید باید از فلان اداره یا سازمان اجازه بگیرید. استاد حقیقتش دغدغه ی اصلی من که منجر به این سوال شد فعلا بحث پروتکلهای بهداشتی من جمله اجبار ماسک زدن هست. استاد ما از لحاظ طبی میدونیم که ماسک زدن حقیقتا نمیتونه مانع اصلی انتقال بیماری باشه. بنده با استادم صحبت کردم فرمودن که ماسک زدن فقط موقعی ضرورت پیدا میکنه که فرد بیمار سرفه یا عطسه داشته باسه یا با فردی روبرو بشیم که عطسه و سرفه دارن. خب حالا این را به صورت قانون گذاشتن و تخطی ازون هم جریمه داره. ما باید همچنان کورکورانه از این قانون غیر علمی تبعیت کنیم؟ استاد واقعا من از لحاظ عقلی میدونم که ماسک شاید ده درصد اثر داشته باشه چرا باید این قانون را رعایت کنم؟ یا مثلا الان اخبار واکسیناسیون اجباری داغه. پس فردا قانونیش میکنن و افرادی که واکسن نزدن از یه سری حقوق شهروندی محروم میشند (یکی از دوستانم که در شبکه بهداشت کارمنده خودش این اعتراف را کرد) ما باید به این قانون تن بدیم؟ پس حق ناراضی بودن چی میشه؟ من چطوری آتش به اختیار عمل کنم؟ و به بقیه بگم این قانون اشتباهه انجام ندید؟ من چطوری اعتراض خودم را نشون بدم؟ اگه نخام از قانون سرپیچی کنم که مجبور به واکسن زدن میشم! استاد خواهشا بفرمایید شهدای زیر هیجده سال چرا از قوانین تخطی کردند و با قانون دلشون خودشون را عرشی کردند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی به هر حال همین‌که ما زندگی در اجتماع را پذیرفتیم، باید بدانیم با محدودیت‌هایی روبرو می‌شویم و به همین جهت هم اگر بعضی از قوانین با آنچه ما به دنبال آن هستیم، ‌هماهنگی ندارد باید با اعلان نارضایتیِ مردمی و نه فردی، نارضایتی خود را نشان دهیم تا مسئولان در تصمیم‌گیری خود تجدید نظر کنند و اساساً نظام دموکراسی و انتخابات در همین راستا در جهان مدرن شکل گرفته است. ۲. همان شهدای عزیز هم بالاخره در دل همان قوانین و با قبول فرمانده های جنگ و جبهه که اختیاراتی داشتند، وارد جبهه‌ها شدند. موفق باشید

29748

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چند وقتی است به نظر حقیر مطلبی رسیده است، اگر ممکن است، نظر پر برکت خود را دریغ نفرمایید؛ حوزۀ علمیه اگر بخواهد در عصر حاکمیت به صورت تمام قد در خدمت حاکمیت باشد، باید با کالبد خود هجرت کند. به عبارتی ما نیازمند واژه ای به نام حوزه عاصمه هستیم. این که حوزه در جایی غیر از حضور فیزیکی ولی امر باشد، کار را بسیار سخت می کند. تجربۀ مشروطه نشان منفی این حرف و تجربۀ محقق کرکی در حوزۀ قزوین و اصفهان، تجربۀ مثبت هستند. اگر ممکن است چند خطی به ذهن حقیر کمک بفرمایید. اگر هم لازم باشد خدمتتان شرفیاب شویم برای مباحثه بیشتر. ممنونم. والسلام علی عبادالله الصالحین
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً متوجه‌ی منظورتان نیستم. تذکرات رهبر معظم انقلاب در این رابطه که باید حوزه در جهان حاضر شود، امر مهمی است. بنده هر روز صبح در مسجد خدیجه کبری «سلام‌الله‌علیها» نماز را که خواندم می‌توانم در خدمت عزیزان باشم. موفق باشید

29573

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام: استاد این خرد مدرن که می فرمایید همان عقل تکنیکی است که محصول بشر است و تعلق به غرب ندارد. و نقشه راه ما برای شریک شدن در خرد مدرن چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جلسه‌ی چهارم «جهانی بین دو جهان» تحت عنوان «ما و خرد مدرن در انقلاب اسلامی و طلوع جهانی بین دو جهان» در این رابطه شده است. خوب است به آن‌جا رجوع شود. موفق باشید

29233

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: برای اثبات عقلی خداوند چه منبعی رو پیشنهاد می‌فرمایید؟ برای کسی که مسلمان بوده و مرتد شده.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «از برهان تا عرفان» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، إن‌شاءالله مفید خواهد بود. موفق باشید

29044

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمه‌الله: خوبید‌ استاد عزیز؟ استاد به تازگی یکجا مشغول به کار شدم که صاحبکارم به صراحت میگه من شراب می‌خورم، کلا هم یکجا و با هم هستیم و با هم غذا می‌خوریم، با توجه به نهی از هم نشینی با شرابخور چکار کنم به نظرتون؟ کارش رو ول کنم و برم یکجای دیگه مشغول بشم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودش مربوط است. شما از جهت قراردادِ کاری با ایشان رابطه داشته باشید اشکال ندارد. اگر احتمال می دهید که دهان و دست خود را تطهیر نکرده‌اند، در یک ظرف نباید با این افراد غذا خورد. موفق باشید

29030

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: من ۲۸ سالمه و یک دختر دارم، برای بچه بعدی مرددم و نمیتونم تصمیم بگیرم که چکار کنم، از طرفی الان دخترم تمام وقتم رو گرفته و من به علایق شخصی و مطالعه خیلی کم می‌رسم. لطفا به من بگین با این افکار چکار کنم تا مادری در نظرم مهم شود و احساس بی ارزشی نکنم و بچه دوم بیارم. ممنونم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای شما در بسط و گسترشِ شما می‌باشد و یکی از راه‌های بسطِ وجودیِ انسان، فرزندآوری است. البته در کنار توکل به خدا، تا خداوند ما را تنها نگذارد. موفق باشید

28465

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با گوش کردن جلسه اول شرح کتاب مقالات آقای شجاعی از سایت، سوالی برایم پیش آمده: اگر روح خدا به معنای ذات خدا نیست و بلکه نزدیک ترین موجود به خدا است پس در آیه «نفخت فیه من روحی» نیازی به آوردن کلمه «من» نبود. چون اگر حقیقت انسان همان مقام قرب کامل باشد و از طرفی روح خدا هم همان مقام قرب کامل باشد (نه ذات) پس باید بگوییم حقیقت انسان همان روح خداست، نه «از» روح خدا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به شرطی که بحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» را مقدمه‌ی مطالعه‌ی مباحث مربوط به کتاب «مقالات» قرار دهید؛ ملاحظه خواهید کرد که «مِنْ» در «من روحی» منظور، نازله‌ی روح است و نه جزئی از کلّ. موفق باشید

28056

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: در مقدمه بجهت آنکه زبان مشترکی با شما بیابم باید عرض کنم که کتاب های «ادب خیال و عقل و قلب» و «هدف حیاط زمینی انسان» (مباحث مربوط به الهام و وسوسه) و «زن آنگونه که باید باشد» و «فرزندم این چنین باید بود» را مطالعه کرده و با حقایق خیال و عقل و قلب و الهامات ملک و وسوسه شیطان آشنایی دارم (اما هنوز مبتدی هستم) و این موضوعی که از شما سوال دارم هم جهت افزایش بینش است و هم از باب دقت در تصمیم گیری. اخیرا جهت خواستگاری از خانومی اقدام کردم و در دو جلسه ملاقاتم با ایشان دچار چالش دو راهی عقل و دل گردیده ام بدین صورت که عقلم  تماما ایشان را تایید می‌کند ولی دلم اعراض دارد و هیچ حس علاقه و کششی نسبت به ایشان ندارم. حال دو راه پیش روی خود می‌بینم: ۱) این اعراض قلبی ناشی از تاثیر وسوسه ی شیطان بر خیال است بطوری که خواهان همسری با ویژگی های ظاهری بهتری باشم، که با توجه به مطالبی که در کتاب ادب خیال عرض کرده اید باید روند آشنایی من با ایشان باز هم ادامه یابد تا تمام حقیقت این خانوم برای من روشن شود آنگاه علاقه و محبت قلبی خود بخود ایجاد خواهد شد مثل ظاهر روزه گرفتن که چندان دلنشین نیست ولی حقیقت و باطن روزه زمانی که برای ما کشف می‌شود بسیار دلنشین می‌شود. ۲) با توجه به اینکه قلب همان فطرت است این اعراض قلبی من نسبت به این خانوم بدین معناست که بلکل ایشان رزق مقدر بنده نیستند و نباید بیش از این بر تحقیق و کنکاش از ایشان پرداخت و تا بدین حد دقت و زحمت در انتخاب وسواس است و همان علاقه و میل اولیه و یک بررسی اجمالی از دیانت و اخلاق و خانواده کفایت می‌کند. (کلا همسر باید به دل بنشیند) ممنون می‌شوم در این مورد مرا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رویهمرفته خوبی‌های‌شان مورد تأیید است و انسان، بدش نیاید ولی عرفاً زیبا باشد، إن‌شاءاللّه مودّت و رحمت الهی پیش می‌آید و مشکل حلّ می‌شود. موفق باشید

27464

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: می توان گفت نفس لوامه، مرتبه ای از وجود است که اگر توجه انسان معطوف به تن باشد بجای من و من انسان در سیطره و در اسارت و دنباله رو تن شود و از این طریق انسان متضرر و مرتکب معصیت یا اسارت روحی شود، من انسان ناراحتی و ناخشنودی خود را بروز می دهد و در همین اثر حس تالم و پشیمانی و خطاکار بودن به بشر و قضاوت خود به بشر دست می دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. حقیقتاً وجود انسان، نفسی است که به مصالح خود آگاه است و این حالت در فرهنگ دینی تحت عنوان «نفس لوامه» مطرح می‌شود. موفق باشید

27459
متن پرسش
سلام علیکم: وقت عالی بخیر: ١. جناب استاد یکی از اساتید موجه و همچنین مسلط بر عرفان ظاهرا نظر بر این داشتند که در نسبت با افق سلوکی به افق های بالاتری نسبت به افاضات حضرتعالی هم می توان نظر داشت و شهود عقلی را افق برتر قرار داد. راهنمایی می فرمایید چگونه می توان به بالاترین و کامل ترین افقها فکر کرد و نسبت به بیان مذکور چگونه می توان تامل داشت؟ ٢. اساسا می توان به عبور از سیطره نیهیلیسم و بالاترین سلوک به غیر از نگاه حداکثری به انقلاب با دیدگاهی که شما به تبیین آن پرداخته اید فکر کرد؟ ٣. اگر شهیدی در عین اینکه کامل نشده است و به توحید و فعلیت کامل از لحاظ مقامات عرفانی نرسیده به وظیفه تشخیصی خود عمل کند که منجر به شهادت او شود، می توان تاسف خورد که کاش کامل شده بود؟ و می توان سخنان امام را درباره مقامات شهدا و توجه دادن اهل سلوک به آنها را مربوط به فضای عمومی و ارائه الگوهای عمومی دانست و البته عرفا و سلاک واقعی که در عین توجه به انقلاب در طریق سلوک مرسوم استاد و شاگردی مصطلح هستند را بالاتر و به توحید نزدیک تر دانست و معدودی از شهدا را ملحق به آنان دانست؟ ٤. طلبه این عصر برای قرارگیری در بهترین افق به فعالیتهای فکری و امتداد تبلیغی آن بپردازد یا برای محروم نشدن از جلوات خاص ربوبی به فعالیتهایی که بعضا از غیر طلبه هم می توان استفاده نمود و جایگزین دارد وارد شود؟ مثل فعالیتهای مدیریتی یا نظامی؟ که بعضا باید از طلبگی دست کشید. سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. از آن عزیز باید پرسید که متوجه‌ی این امر شده‌اند. آری! حتماً افق سلوکی بالاتری هست که این بنده‌ی حقیر از آن بی‌خبر است. ۲. بیرون از انقلاب فکر نمی‌کنم ممکن باشد، ولی عمیق‌تر از آنچه بنده می‌گویم، آری! و صد آری!  ۳. هرچه هست شواهد زیادی خبر از آن می‌دهد که تا شهداء به آن درجه از کمال که لازمه‌ی شهادت است، نرسیده باشند مفتخر به شهادت نمی‌شوند هرچند که البته درجه‌ی شهداء متفاوت است. ۴. در افقِ حیات طلبگی توفیقات خاصی هست، ولی البته توفیقات منحصر به طلبگی نیست.

26750

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد بزرگوار: مدتی است مطالب شما را در کانال لب المیزان می خوانم، سوالی دارم که سالهاست ذهنم را درگیر خود ساخته است. مگرنه اینکه در قرآن داریم بعد از هر سختی آسانی است؟ می دانم کلام خداوند کذب نیست، و بیهوده نیز گفته نشده اما صدق این مطلب را در مورد خود نمی بینم. سالهاست ازدواج نموده اما مشکلات فروانی داشته و دارم تنها پناهگاهم خداوند است و امام زمان عج الله که تا بحال دوام آورده ام. اما توان و صبرم به سر آمده و دیگر نمی توانم تحمل کنم. همیشه منتظر آسانی پس از سختی بوده ام اما خبری نیست، واقعا نمی دانم چه کنم؟ خواهش می کنم راهنمایی کنید که باز هم امیدوار باشم، یا خود کاری انجام بدهم تا به آسانی برسم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: راهی که خداوند در مقابل‌تان گذاشته است را پیدا کنید نه آن‌که بخواهید راهی که خودتان در نظر دارید را برایتان شکل دهند. بعضی‌ها در بلا هم الطاف او را می‌چشند. به گفته‌ی مولوی:

 ناخوش او خوش بود بر جان من               جان فدای یار دل رنجان من

نالم و ترسم که او باور کند                               وز ترحم جور را کمتر کند

عاشقم بر لطف و بر قهرش به‌جدّ                       ای عجب من عاشق این هر دو ضد

والله ار زین خار در بستان شوم                          همچو بلبل زین سبب نالان شوم

موفق باشید

25671
متن پرسش
سلام علیکم: استاد با توجه به اینکه فرمودید هر چه تقوا در جامعه بیشتر ریشه بدواند، نفوذ نفاق سخت تر می شود، راهکارهای افزایش تقوا چیست و تقوا چگونه محقق می شود؟ در این راستا می توانیم خطبه متقین امیرالمومنین در نهج البلاغه را با دقت بررسی و به کار ببندیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقوی به همان معنایِ مقیّدبودن به حرام و حلال الهی است. منافق در چنین شرایطی به زحمت می‌افتد و خیلی راحت به حاشیه می‌رود. به جان دوست قسم از روزی که با جدّیت تمام به تقوای الهی مقیّد نبودیم، خداوند چوبِ حضور نفوذیان را بر ما نواخت. موفق باشید   

25417

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و آرزوی سلامتی برای حضرتعالی ابتدا پوزش می خواهم اگر سوالم به نوعی سطحی است: بنده به عنوان فردی که در علوم طبیعی درس خوانده و از علوم عقلی و مباحث دینی زیاد سررشته ندارد؛ در مورد نیازم به طبیبی معنوی چه باید بکنم؟ یک عالم ربانی واقعی از کجا پیدا کنم که به من بگویند دردم چیست و اساس مشکلم کجاست و دقیقا درمانش چیست؟ فقط کسانی که در حوزه علمیه یا در رشته های علوم انسانی هستند ندرتا به چنین اساتیدی دسترسی و توفیق کسب راهنمایی دارند، در حالی که بقیه هم نیاز دارند. مدت زیادی است خوابهایم آشفته است اغلب نیمه شب بیدار می شوم و خواب بجای آرامش و رفع خستگی، سراسر اضطراب است و کلا حال دلم خوب نیست. با اینکه با ادعیه انس زیادی دارم و نمازهای مستحبی می خوانم ولی افاقه نمی کند. با تصور اینکه گناهانم عامل این مشکل است نماز استغفار هم خوانده ام. تمام عمر آدم سخت کوشی بوده ام. نه تنها در امور مادی بلکه برای معنویت هم تا جایی که عقلم می رسید تلاش کردم ولی حس می کنم همه تقلا هایم، درجا زدن بوده و عمرم تلف شده است و این حس خیلی بدی است. از دیدگاه طب جدید این حالت را شاید بیماری افسردگی بنامند ولی گمان نکنم افسرده باشم چون با کوچکترین انگیزه ای بسیار پرانرژی و پرنشاط می شوم. با با اینحال مدتهاست که طعم شادی عمیق و واقعی را نچشیده ام حتی در خواب! اگر بنده را راهنمایی بفرمایید بسیار سپاسگزار خواهم بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» و سیر مطالعاتی بر روی سایت می‌تواند راهی باشد تا بالاخره «خود» را در آن‌چه که بحث «حضور اربعینی و اصیل‌ترین بودن» در میان می‌گذارد، بیابید. بحث اخیر بر روی بنر سایت هست. موفق باشید

25358

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: وقتتون بخیر، زیارتتون قبول ان شاءالله، ان شاءالله که در صحت و سلامتی کامل به سر میبرین، خداوند حفظتون کنه پدر عزیز، استاد بنده سوالی در رابطه با آیت الله سید کمال حیدری داشتم، عده ای ایشون رو لعن و عده ای هم مدح میکنن، بنده واقعا نمیدونم کی درست میگه کی نه، اخیرا هم کلیپی از ایشون دیدم که استناد کردن به شیخ مفید که قیام امام حسین بر اساس تشخیص خودشان بوده و شاید خلاف واقع بوده باشه یعنی خلاف خواست خداوند بوده و ائمه به ظاهر حکم می کردن و تقریبا میخواستن بگن که اختلافی بین مجتهدین و ائمه نبوده و هر دو بر اساس تشخیص خود عمل می کردن، و این حدیث که خداوند خواسته امام حسین رو کشته ببینه اصلا درست نبوده و شاید اصلا این خلاف خواست خدا بوده اما امام حسین اینجوری تشخیص دادن و عمل کردن.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم درست باشد که ایشان را لعن کرد همچنان‌که نباید مرید ایشان شد و سخنان‌شان را بدون تحقیق و تفکر پذیرفت. باید در مورد سخنان ایشان فکر کرد و آن‌چه محققانه است را پذیرفت. موفق باشید

نمایش چاپی