بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12652
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: استاد بنده وقتی که گناه می کنم دچار افکار و خیالات مزاحم می شوم و این افکار مثل خوره به جان بنده می افتد و امانم را می برد. اما وقتی گناه نمی کنم و زیاد دعا می کنم و خالصانه با خدا ارتباط برقرار می کنم و نفسم را پاک نگه می دارم تمام آن افکار و خیالات مزاحم بعد از مدتی دور می شوند و دیگر به سراغم نمی آیند، اما به محض اینکه دوباره گناهی از من سر می زند دوباره همان افکار به سراغم می آیند و بنده را آزار می دهند. 1. علت این امر چیست؟ چه اتفاقی در نفس می افتد و راز آن چیست که اینگونه می شود؟ 2. آیا آینکه می فرمایید باید تلاش کنیم این فکار را که ممکن است در حال مرگ به سراغمان بیاید تا جوان هستیم برطرف کنیم منظورتان این است که تنها با گناه نکردن و خلوص می توان این کار را انجام داد؟ چون بنده با گناه به این افکار مبتلا می شوم و با ترک گناه و اخلاص این افکار از بنده دور می شوند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- گناه، انسان را از ساحت وحدانی الهی به ساحت کثرات می‌اندازد 2- در هر حال باید معارف الهی را در جان خود شکل داد و با عمل صالح و گناه‌نکردن آن معارف را تثبیت کرد. موفق باشید

12651
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات خدمت استاد عزیز: استاد بنده در ...خدمت سربازی ام را می گذرانم و در وقت اداری در این اداره مشغولم. از پیش از خدمتم منتظر این فرصت بودم که در این فراغت دو ساله ام که شاید دیگر در عمرم تکرار نشود مباحث شما را با فراغت بال و در فضای آرامش ذهنی به جاهای خوبی برسانم، اما هنوز مدت کوتاهی از خدمتم نگذشته که خانواده و نزدیکان زیر سرمان نشسته اند که وام بگیرم و از دستگاه های مربوط یه شغلم بگیرم و عصرها و بقیه اوقاتم هم به کارکردن بگذرانم و من که خودم رو می شناسم دغدغه پس دادن وام و کاریابی و ...، کلیه برنامه های قبلی ام (دنبال کردن و ایجاد روح مباحث در خودم) را به هم خواهد ریخت. آیا شما با آنها اتفاق نظر دارید که جوان باید درامد داشته باشد و کار کند یا اینکه خیر و خدا به موقع و به راه خودش روزی می رساند و خودسازی فعلا در اولویت است؟؟ خدا خیرتان بدهد. دعاگویتان هستیم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که باید شغلی داشته باشید حرفی نیست، ولی اگر فرصت داشتن شغل از دست نمی‌رود از فرصت پیش‌آمده در این سن برای کسب معارف الهی غفلت نفرمایید. موفق باشید

12650
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: در یکی از سؤال ها، دوستی از شما درخواست کردند که مواضعتان را نسبت به یک مقاله در یک نشریه زودتر مشخص کنید چون فضا بد است و کلی ریزش در طالبان معارف شما به وجود آمده است. البته بنده نمی دانم حفظ این جماعت و نگرانی از ریزش آدم هایی که با بادی می رویند و با نسیمی می ریزند چه اهمیتی دارد، اما استاد عزیز به نظر می رسد باید کمی تندتر و واضح تر احمدی‌نژاد را زیر سؤال ببرید بلکه این جماعت کمتر بریزند!!! یا کمتر بریزانند!!! بگذریم اما چند نکته: 1. استاد عزیز حداقل به واسطه چندسال مانوس بودن با آثار شما به خوبی می فهمیم که انتقاد شما از احمدی‌نژاد با نوع انتقاد جماعت مذکور در بالا فرق دارد. در دستگاه تفکری شما اگر احمدی‌نژاد نمره 15 می گیرد و باید به فکر رویش جدید بود، بسیاری از این آدمهایی که جماعت حزب اللهی دنبالشون راه افتادند نمره زیر 5 هم نمی گیرند؛ اما گویا شما اصرار دارید که با در لفافه حرف زدن، خودتان را در کنار نقادی شریعتمداری، قدیانی، زاکانی و هرندی و ... بگذارید. اشکالی ندارد خسروان صلاح خویش بهتر بدانند. لابد حفظ این جماعت خیلی مهم است! 2. فرمودید موافق بازگشت به گذشته نیستید، حق با شماست چون در همین دو سال دیدیم چند تا بهتر از احمدی‌نژاد توی این مملکت ظهور پیدا کرده!!! هر طرف را که نگاه می کنیم یک مسئول انقلابیِ توانمندِ هزارهزاربار بهتر از احمدی‌نژاد می بینیم. احمدی‌نژاد دیگه کیه! فورانی از توانمندی های انقلابی داریم!!!! 3. استاد ببخشید لحنمان بد است! خود من هم موافق بازگشت احمدی‌نژاد به قدرت نیستم؛ اما احمدی‌نژاد یکی از سرمایه های واقعی انقلاب بود. او یکی از رویش های این تاریخ است. مگر هر تاریخی چندتا از این آدمها می پروراند. بله درست است انقلاب ظرفیت ساختن چند پله بالاتر از احمدی‌نژاد را هم دارد، اما با همین یکی چه کردیم که حالا دنبال بهترش را می گردیم. می خواهید چشم بر روی این واقعیت ببندید که بیشتر مشکلات پیش آمده از فاعلیت احمدی‌نژاد نبود بلکه مشکل قابلیت حزب اللهی ها بود. این سؤال را منصفانه جواب دهید که بر فرض احمدی‌نژاد هیچ کدام از این اشتباهاتش را نمی کرد، ما الان به نقطه ای بهتر از الان می رسیدیم. به جای انتظارِ کسی بهتر را کشیدن، بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می شود. مگر یاران امام علی همه بدون اشتباه و ناب ناب بودند. جناب مالک اشتباه نداشت. حتی اشتباهاتی که باعث شد امام معصوم در معذوریت قرار گیرد. حالا استاد عزیز خوب است عده ای که خود صبح و شام با کارهایشان به ولی اشان چیزهایی تحمیل می کنند به جای اصلاح خود، دنبال ضعف های مالک بگردند که چنین بود و چنان بود، خدایا بهتر تر! از آن را نصیبمان کن. البته قصدم تقدس بخشیدن نبود که بگویم احمدی‌نژاد شأن مالک اشتر را دارد. حاشا و کلا؛ اما باور دارم که هنوز فاصله ای عمیق با بسیاری از این انقلابی نماهای ما دارد. باور بفرمایید که کار کردن در آن موقعیت واقعا سخت بود و معتقدم احمدی‌نژاد خیلی مراقبه و خودسازی کرده بود که تازه این طور شد! (خدا واقعا به داد ما برسد) براستی استاد این جماعت مدعی فکر می کنند در آن موقعیت بودند اشتباهات کمتری می کردند؟؟؟!!؟ 4. البته که نباید به فکر بازگشت به گذشته بود؛ اما گذشته احمدی‌نژاد نیست. گذشته سطحی نگری، دهن بینی، بی تقوایی و جمود و قبیله گرایی ما حزب الهی هاست که تا اصلاح نشود هزار تا بهتر از احمدی‌نژاد بیاید آش همین آش و کاسه همین کاسه است. 5. استاد عزیز عذر می‌خواهم این مطالب را نوشتم باور بفرمایید که اصلاً مسئله من احمدی‌نژاد یا فلانی یا بهمانی نیست. بلکه مسئله عدم انتقاد شما از این رفتارهای حزب‌اللهی‌هاست. برای چه و به چه قیمتی؟!!! طرف می‌آید سؤال می‌پرسد که به خاطر فلان موضعِ شما تمام معارفتان زیر سؤال رفته و شما به جای متذکر کردن ایشان که مؤمن خدا اصلاً این چه منطقی است، تازه کلی قسم حضرت عباس می‌خورید که نه بابا این‌طور نیست و آن‌طور است!!!! یاللعجب!!! آخر چه خیری در این جماعت است مادام که متذکر نگردند که کمی خود را اصلاح کنند. استاد عزیز به جای انتظارِ بهتر از احمدی‌نژاد را داشتن، خوب است دعا بفرمایید که خدا ما نیروهای به اصطلاح انقلابی را کمی هدایت فرماید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌فرمایید «بهتر است برویم خودمان را اصلاح کنیم تا بتوانیم از همین سرمایه هایی که در اختیارمان قرار گرفته بهترین استفاده را بکنیم؛ آن موقع بهترین ها هم برایمان پرورانده می‌شود.» و به همین دلیل بنده احساس می‌کنم کارهای فرهنگی بسیار حساسی زمین مانده است و باید کاری کرد که ماوراء جبهه‌بندی‌های سیاسی، تفکر به جامعه برگردد. موفق باشید

12648
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت: استاد گرامى ازتون در خواست داشتم اگر براى شما مقدور است جمله اى هم مضمون جمله ى تاريخى حضرت امام (ره) که فرمودند اگر هر کدام مسلمان ها يک سطل آب بريزند اسراييل را آب مى برد عرض بفرماييد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این جمله‌ی مبارک خبر از آن می‌دهد که اگر مسلمین اتحاد لازم را داشتند اسرائیلی در صحنه نمی‌ماند و این روزها بیش از پیش حقّانیت این جمله ثابت شد. موفق باشید

12647
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشيد و خدا قوت: استاد از نظر شما چگونه مى شود يک زن محجبه با پوشش چادر در امر حجاب الگوى افراد بدحجاب باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وارستگی همراه با برخورد خوب با دیگر خانم‌هایی که نسبت به حجاب سهل‌انگارند، و بی‌محلی به هنجارشکنان. موفق باشید

12645
متن پرسش
سلام استاد: نماز و روزتون قبول درگاه حق، استاد از کجا بدونیم که شب قدر رو درک کردیم. آیا دعاهایی که برای ترک یک اخلاق بد که از خدا خواستیم در صورت درک شب قدر دفعی اتفاق می افتد، ممنون میشم در این مورد توضیح هید. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که قبلاً عرض شد چون نحوه‌ی حضور فرشتگان و روح در شب قدر حالت حضوری  دارد ما نمی‌توانیم به شکل مفهومی و فکری تأثیر آن‌ها را بفهمیم باید امیدوار به وعده‌ی الهی باشیم و از رحمت حق مأیوس نگردیم. موفق باشید

12644
متن پرسش
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت استاد محترم: من قبول دارم که زن و مرد با توجه به تفاوت هایی که در آفرینش شان وجود داره مسلما بایستی وظایف مختلفی در خانواده داشته باشن اما گاهی کتاب های دینی مربوط به وظایف زنان در خانواده و اهمیت نقش هایی مثل همسرداری و همچنین تربیت فرزند رو مطالعه می کنم و اون رو با واقعیت های بیرون مقایسه می کنم به نظرم گاهی اهمیت این وظایف رو خیلی بیش از آنچه که در عالم واقع هست بیان می کنن. مثلا چه اشکالی داره یک زن با وجود اولویت قرار دادن وظایف مربوط به خونواده اش مثل تربیت فرزند و همسرداری، برای پی گیری اهداف علمی و تحصیلی اش گاهی در نگه داری فرزندانش مثلا از مادر خودش کمک بگیرد و ساعاتی از هفته فرزندان کنار او باشند البته نه خیلی زیاد بلکه نسبتا کم تا وی بتواند به فعالیت های اجتماعی اش برسد، البته نه تا آن حدی که سلامتی و تربیت کودک اش با مشکل مواجه شود. خیلی ممنونم، منتظر جوابتان هستم. فقط در آخر سر بنا به دلایلی که ذکر اون ها رو درست نمیدونم بی زحمت نظر مراجع اسلامی غیر کشور ایران رو هم درباره ی این سوالم با ذکر دقیق منبع بهم بگین ممنون میشم. فعلا خدانگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً نیز عرض شد این مسئله‌ای نیست که بین علما اختلاف باشد یک موضوع منطقی و پذیرفتنی است که زنان می‌توانند در کنار خانواده فعالیت های اجتماعی هم‌شأن خود داشته باشند و عده‌ای را در امورات تربیت فرزند به کمک بگیرند که از همه بهتر مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هستند. موفق باشید

12643
متن پرسش
سلام جناب طاهر زاده: من در اول سوره مومنون به یه آیه ای برخوردم, تو آیه های ابتدایی گفته شده فقط همسرانتان بر شما حالال هستند و کنیزان!!! من میگم یعنی مسلمونا میتونن حمله کنن به کافرا و راحت به زنانشون تجاوز کنند، بدون صیقه و بزور؟!! بزور؟ خب اون زن هم آدمه. چجور اجازه داده شده که مومن یه انسان رو در اختیار بگیره، خب اون زن شخصیت داره، میخاد زندگی کنه، اما میشه راحت به بردگی گرفتتش! اصلا چرا برای برقراری رابطه اجازه زن بیچاره لازم نیست. اصلا کلا اینکه قرآن برده داری رو منع نکرده برام خیلی عجیبه، برده داری ظلم نیست؟ چرا یه انسانی که پول داره میتونه از انسانی که پول نداره فضیلت داشته باشه و بهش دستور بده یا حتی هر موقع و هر جال که خواست تجاوز کنه؟ حالا یه سری ها هم میگن اون ماله اون موقع ها بوده و ... خب مگه قرآن برای تمام زمان ها نیس؟ پس نباید یه آیه اش فقط برای اون زمان صدق کنه، بدجوری برام شبهه ایجاد کرده، خیلی امیدوارم که شما برطرفش کنید. ممنون
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحث طولانی و بسیار مهم است و در مورد آن کتاب‌هایی تحت عنوان «برده‌داری در اسلام» نوشته شده و علامه طباطبایی نیز در المیزان نکات بسیار ارزشمندی را در راستای فهم شرایطی تاریخی مطرح می‌کنند. از جمله می‌توانید به سایت‌هایی مثل «http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121 » و « http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa1121 و « http://bardeeeee.blogsky.com/  و « http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88262 و « http://www.hawzah.net/fa/Article/View/88262 » رجوع فرمایید. موفق باشید

12640
متن پرسش
سلام عليکم: استاد عزيز آن خطبه اى که حضرت امير (ع) بر خوارج خواند و چند هزار نفر از آنها جدا شدند آيا موجود است وکدام خطبه است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی در یاد ندارم. فکر می‌کنم اگر در کتاب‌های تاریخ وقایع سال‌های 40 هجری را دنبال کنید، جواب خود را پیدا می‌کنید. موفق باشید

12639
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم یه سوال ازتون بپرسم مدت هاست است که دوست دارم با معارف الهی آشنا بشوم و معنایی عمیق و واقعی به زندگی ام بدهم و اینکه انسانی یک بعدی نباشم. مثلا دوست داشتم و دارم که حوزه و دانشگاه را با هم بخوانم اما به طولانی بودن مسیر که نگاه می کنم و اینکه اصلا آیا این کار مرا به هدف می رساند یا دل سرد می شوم. بعد گفتم پس تابستان ها مطالعاتم را شروع می کنم تا حداقل از مرتبه پرت نباشم اما وقتی می روم که برنامه ریزی کنم به شدت از هدف خودم دلسرد می شوم و گاهی پراکنده اگر کتابی بخوانم مثلا آزادی معنوی ولی عمق و منظور نویسنده را با عمق وجودم نفهمم باز از ادامه ی مطالعه دلسرم می شوم واقعا نمی دانم باید چه کار کنم؟ الان تقریبا یک ماه امتحاناتم تموم شده اما هیچ کاری از پیش نبردم مهم ترین دلیلش هم فکر می کنم سرد شدن مدام است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دین همچون نور است که از هرجا شروع کنید به یک نحوی با همه‌ی آن ارتباط دارید. پیشنهاد می‌کنم سیر مطالعاتی روی سایت را دنبال کنید. موفق باشید

12637
متن پرسش
با سلام: حقیر بیش از یک سال است که دچار شک در اصول عقاید شدم و این شک ها سطحی نیست و عمیق وجدی است به حدی که هم اکنون هیچ دینی را قبول ندارم چند سوال دارم: 1- با توجه به این که شرط ورود به مشاغل دولتی تدین به یکی از ادیان مصرح در قانون اساسی و ولایت فقیه است آیا اشخاصی چون من می تواند وارد این مشاغل شوند (البته با تقیه کردن یا دروغ گفتن مبنی بر این که مثلا مسلمانم) حکم وجدان در این زمینه چیست؟ 2- آیا می توانم ازدواج کنم چون سابقه تشیع داشتم اگر بخواهم ازدواج کنم مجبور به وانمود کردن این هستم که شیعه هستم و مشکل اینجاست که چون در واقع شیعه نبودم عقد باطل است و تبعات ناگواری چون لزوم اجرای مجدد صیغه و حرام زادگی فرزندان و... در بر دارد. 3- راهکاری که خود برای برون رفتن از شک دارم بدین صورت است اگر ایرادی دارد متذکر شوید ترتیب سیر علمی بنده: 1. کار بر زبانهای انگلیسی فرانسه آلمانی عربی (به منظور دستیابی به متون در ادیان و فلسفه های مختلف) 2. کار بر منطق ارسطو و ریاضیات 3. سایر منطق ها 4. آشنایی با علوم تجربی 5. مکاتب شکاکیت از ابتدا تا کنون 6. فلسفه ها و مکاتب اخلاقی در سراسر گیتی 7. تحقیق در زمینه ادیان 8. تحقیق در زمینه مذاهب دین مقبول 9. اجتهاد در مذهب مقبول (مثلا اگر فهمیدم شیعه بر حق است در زمینه علوم شیعی و اسلامی چون تفسیر فقه و... کار می کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قسمت‌های اول و دوم سؤال را که موضوعات فقهی می‌باشد باید از مجتهد بپرسید. در مورد رفع شکاکیت، مباحث معرفت نفس که حضوری و حسی است می‌تواند کمک کند. بحث ده نکته از معرفت نفس با صوت آن بر روی سایت هست. موفق باشید

12636
متن پرسش
سلام علیکم: لطفا لینک فایل word یا pdf مقاله «وظیفه و نحوه سلوک طلبه عصر انقلاب اسلامی» در سایت قرار بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بزودی قرار داده میشود.موفق باشید

12635
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات آیا نیت الزام آور است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک موضوع فقهی است و بستگی به موضوعِ خاص دارد .      موفق باشید.

12634
متن پرسش
سلام علیکم: استاد در آیه 19 سوره محمد خطاب به پیامبر آمده: پس بدان كه هيچ خدايى جز اللَّه نيست. از گناه خود و از گناه مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه. خدا مى‏داند كه روز به كجا مى‏رويد و شب به كجا مى‏آراميد. (19) مگر پیامبر معصوم نبوده اند چرا به صراحت آمده برای گناه خود استغفار کن. لطفا توضیح بفرمایید؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: استغفار رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» همان‌طور که خودشان می‌فرمایند استغفار از گناه نیست، استغفار از آن است که قلبشان مکدّر نشود. از رسول ختمى صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم روايت شده كه فرمودند: «لَيُغانُ عَلى‏ قَلبى وَ انّى لَاسْتَغفِرُ اللَّه فى كُلِّ يَومٍ سَبْعينَ مَرَّة» گاه بر دلم غبارى مى‏نشيند و من هر روز هفتاد بار از خدا آمرزش مى‏خواهم. شايد رؤيت حق در كثرت را كدورتْ حساب مى‏فرمودند. موفق باشید

12633
متن پرسش
سلام: حاج آقا من از سخنرانی، کنفرانس و یا خواندن یک صفحه قرآن در جمع یا پشت بلند گو به شدت ترس و اضطراب دارم، خواهش می کنم، خواهش می کنم، هم چندین کتاب از خود و دیگران معرفی کنید و هم بگویید چه کنم؟ این مشکل زندگیم را فلج کرده راه درمان دهید.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در چنین مواردی که قوه‌ی واهمه غلبه دارد هرچه با آن بیشتر مبارزه کنید و بدون توجه به آن به وظایف خود بپردازید، با راحتی بیشتر از آن راحت می‌شوید. عمده آن است که بدون توجه به آن کار خود را حتی در حال اضطراب انجام دهید. کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» یعنی توصیه‌های حضرت علی«علیه‌السلام» بسیار در این مورد کارساز است در ضمن به جواب 12632 نیز نظری بیندازید. موفق باشید

12632
متن پرسش
سلام: چند وقتیست یک فکر مزاحم بنده را آزار می دهد و با اینکه می دانم این فکر بیهوده و بی معنا و توهم است اما نمی توانم عقلا برای دور کردن آن جوابی پیدا کنم. لطفا به بنده کمک کنید و پاسخ عقلانی به این فکر و شبهه و توهم مزاحم را برای بنده بیان کنید. این فکر بنده را آزار می دهد که نکند ما در ذهن شخص دیگری هستیم و ما فکر و خیالات شخصی دیگر هستیم و به اصطلاح شخصی دیگر ما را در تخیل خود ایجاد کرده. لطفا برای رهایی از این فکر و رد این فکر به بنده جواب عقلانی بدهید که با قدرت عقل بتوانم این توهم را از خودم دور کنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر مزاحم را تنها با بی‌محلی باید از خود دور کنید. بنا به فرمایش آیت اللّه بهجت؛ آمدن افکارِ مزاحم به عهده‌ی ما نیست، ولی دنبال‌نکردنِ آن به عهده‌ی ما است. با تفکر و تدبّر در امور معرفتی خود به خود چنین اوهامی، ابتدا ضعیف و سپس از بین می‌رود. مطالعه‌ی کتاب «آشتی با خدا» و «ادب خیال و عقل و قلب» راهگشا خواهند بود إن‌شاءاللّه. موفق باشید

12631
متن پرسش
با سلام و قبولی طاعات: 1) استاد عزیز همسر بنده با اینکه خیلی مومن و مذهبی هستن ولی نسبت به خانواده گذشت ندارند مخصوصا با فرزندمان. استاد این رفتارهایی که ایشون الان با پسر 5 ساله ام دارند دقیقا همین رفتار را در اوایل ازدواج با من داشتند و دوست دارند هیچوقت این کودک خطا نکند و مطیع ما باشد. یا اگر خطایی می کند عذرخواهی و دست بوسی اش را قبول نمی کنند یا بعضی اوقات یک روز باهاش قهر می کنند.! 2) استاد همسرم همیشه در حال دعا و قرآن و نماز خواندن و گوش دادن به مباحث شما هستند ولی هیچوقت با نشاط نیست اکثرا بی حوصله و کسلن. من که واقعا از این رفتارها خسته شدم می خواستم بدونم این روش همسرم واقعا درسته؟؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هرکاری افراط و تفریط مضرّ است و انسان را از وسعتی که باید داشته باشد و هرچیزی را در جای خود قرار دهد محروم می‌کند. چقدر خوب بود که همسر شما بدون هیچ عجله‌ای و با حوصله‌ی کامل با فرزندتان مدارا می‌کردند و در کنار روحیه‌ی آرام مادری و همسرداری به امور معرفتی و عبادی نیز می‌پرداختند. زیرا برکات چنین اموری کم‌تر از عبادت و مطالعه نیست. موفق باشید

12629
متن پرسش
سلام علیکم: آیا مثل سال‌های گذشته در مسجد خدیجه‌ کبری«سلام‌اللّه‌علیها» اعتکاف برقرار است؟ و اگر هست، چه روزهایی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءاللّه همچون سال‌های قبل در روزهای 25 و 26 و 27 ماه مبارک رمضان یعنی از روز یکشنبه تا روز آخر روز سه‌شنبه اعتکاف برقرار است. هرکس از عزیزان بدون هیچگونه محدودیت و بدون نام‌نویسی می‌توانند شرکت کنند. در ضمن افطاری و سحری به عهده‌ی معتکفین محترم می‌باشد. در ضمن عنایت داشته باشید که فضای اعتکاف طوری است که آوردن بچه‌ها به‌شدت موجب اختلال در امر اعتکاف خواهد شد و هیچ ثوابی برای چنین افرادی در پی نخواهد داشت. موفق باشید

12628
متن پرسش
باسمه تعالی: پس از سلام: معنی و جایگاه اعمالی که در شب‌های احیاء انجام می‌شود برای بنده کمی مشکل است. نمی‌دانم چرا باید ابتدا قرآن را گشود و سپس بر سر گذاشت و نام ائمه (ع) را آورد؟ منظور از این اعمال حقیقتاً چه می‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که شب‌های احیاء یعنی شب‌هایی که زمینه‌ی ارتباط انسان با خداوند نسبت به شب‌های دیگر بیشتر فراهم است و لذا سعی می‌کنیم در چنین شرایطی بهترین شکل ارتباط با خدا را فراهم کنیم به این شکل که ابتدا قرآن را در جلوی خود می‌گشاییم و از خداوند با نظر به حقیقت قرآن و به حقیقت آن‌چه در قرآن هست و به حقیقت اسماء اکبر و اسماء حسنای او و آن‌چه موجب امید و خوف می‌شود، قسم می‌دهید که شما را از آزادشدگان از آتش قرار دهد. در چنین فضایی که نسبت خود را از آتش دوری از خداوند به نسبت رحمت نزدیکی به خداوند تبدیل کرده‌اید هر حاجتی که داشتید از خدا طلب می‌کنید و سپس در مرحله‌ی دوم قرآن را بر سر می‌گذارید تا زیر سایه‌ی قرآن و با نظر به حقیقت قرآن و حقیقت انبیاء و مؤمنینی که در قرآن مدح شده‌اند و با نظر به حقی که خداوند بر آن‌ها دارد، قسم‌های مشهور را شروع می‌کنید. عنایت داشته باشید که رویکرد شما در این قسم‌ها باید با نظر به نوری باشد که از طریق خداوند و اهل‌البیت به صحنه آمده است و شما با نظر به آن نور می‌خواهید به خداوند رجوع کنید و در آخر تقاضاهای خود را اظهار دارید. لذا ده مرتبه اظهار می‌دارید: «بک یا اللّه»، یعنی پروردگارا! به حقیقت خودت که جامع همه‌ی کمالات هستی و به حقیقت محمّد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» – با ده مرتبه‌گفتن «بِمحمّدٍ»- نظر را به نوری می‌اندازید که خداوند به محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» داد و همچنان به انواری که از طرف حضرت حق به سایر ذوات مقدس اهل البیت«علیهم‌السلام» متجلی شده، نظر می‌کنید و از این‌جا به بعد است که کار شروع می‌شود و شما باید تقاضاهای خود را در زیر سایه‌ی همان انواری که بر اهل البیت متجلی شده از حضرت حق تقاضا کنید. این بود راز قرآن بازکردن و قرآن برسرگذاشتن و نظر به حقیقتی که بر هریک از اولیاء متجلی شده است. التماس دعا. موفق باشید.

12627
متن پرسش
سلام علیکم: در فصل حرکت جوهری، موضوع هدف حرکت عنوان شد که: مجردات موجودات ثابتی هستند یعنی دیگر حرکت در وجودشان نیست. یعنی فعلیت محض هستند. سوال: مثلا روح انسان فعلیت محض است یعنی نقص ندارد، پس چرا می گویند که خواندن قرآن یا نماز موجب تعالی روح انسان می شود آیا این نرسیدن به تعالی خودش نوعی قوه نیست که می خواهد یه فعلیت برسد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح انسان تا در این دنیا است و تحت تأثیر بدن است در مقام نفس می‌باشد و لذا تغییر بدن بر نفس نیز سرایت می‌کند و قوه‌های او را به سوی فعلیت جلو می‌برد. موفق باشید

12626
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد طاهرزاده گرامی: آیا روح خداوند که در انسان دمیده شد و به فرمایش حضرت علی (ع) مقرب ترین ملک نزد خداوند است، این روح همان مقام نوری حضرت محمد (ص) است یا این روح خود از حضرت محمد (ص) سرچشمه می گیرد و در اصل بنده سوالم این است این دو فرق دارند یا خیر؟ و اینکه می شود گفت این روح سازنده نفس ما و نور وجودی حضرت سرچشمه فطرت ما می باشد و آن وقت قرب نزد خدای اینها چگونه است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روح هر انسانی نازله‌ی روح کلّی است و قرب هرکس یعنی سیر به سوی مقام اصلی‌اش، و شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مسیر این سیر است. موفق باشید

12625
متن پرسش
با سلام: استاد بنده بدجور غرق گناهم و هرکاری می کنم که از بند گناه رها شم نمیشه، یعنی تصمیم می گیرم اما دوباره فورا به گناه آلوده میشم، احساس می کنم چون طرز تفکرم درباره گناه و اثرات گناه و لطف و غضب الهی غیر واقعی هست راحت گناه می کنم و مطمئنم که خدا میبخشه و...، نمیدونم چطوری نگاهم را به آثار و مضرات شوم گناه عوض کنم که دیدم نسبت به آثار شوم انجام گناه واقعی بشه، اما یه چیز رو که خوب فهمیدم گناه باعث قوی شدن وهم و خیالات و کمرنگ شدن عقل و قلبم میشه و این رو با تمام وجود درک کردم، مشکلی که دارم اینه که زیاد به خدا حسن ظن دارم یا بهتره بگم حسن ظن غیر واقعی دارم، جوری که فکر می کنم هر گناهی بکنم خدا میبخشه، در کل میدونم خطاکارم میدونم یه جای کارم میلنگه میدونم اشکال در عقیده و طرز تفکرخودمه، اما نمیدونم چطور خودم و عقیدم رو تغییر بدم و طرز تفکرم رو واقعی کنم که دیگه سمت گناه نرم و شیرینی گناه برام تبدیل شه به تلخی زهر و بفهمم که با گناه چه چیزهایی که از دست میدم، لطفا بنده را راهنمایی کنید تا بتوانم دیدم را نسبت به آثار گناه و محرومیتهایی که از انجام گناه گریبان گیرم میشه واقعی کنم، یه چیزی هم که در مورد خودم فهمیدم اینه که خوف خیلی بیشتر روی من تاثیر داره تا رجاء،مثلا احادیث و روایات که جنبه خوف آن زیاد است بیشتر روی نفس من تاثیر داره تا روایات و احادیث دیگر با تشکر التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در نظر داشته باشید که با ارتکاب گناه به هر شکلی که باشد از رسیدن به برکات فوق‌العاده‌ی توحید عقب می‌افتید. همه‌ی کمالات در توحیدِ حضرت حق به شکل جامعیتِ غیر قابل توصیفی هست و چگونه انسان که معتقد به توحید است راضی می‌شود با لذت‌های محدود زودگذر از آن لذت غیر قابل توصیف توحیدی خود را محروم کند؟ سعی کنید در شرایطی که نفس امّاره حاکم نیست شرایط گناه‌کردن را از زندگی خود دور کنید. مثل این‌که اگر فیلترشکنی دارید و یا سی‌دی‌های فاسدی در اختیار دارید، همه را از بین ببرید. موفق باشید

12624
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: اگر کار عمده آقا امام زمان (عج) برقراری قسط و عدل روی زمین است چرا یکی از دعاهای ایشان این است که از خدا می خواهند به اغنیا سعه عنایت فرماید و به فقرا صبر و قناعت / آیا منظور از سعه و قناعت در اینجا چیز دیگری است یا عدل و قسط معنای دیگری دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دعا دعای حضرت صاحب الأمر«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در زمان غیبت است و از طرفی در نظام عادلانه‌ای که کسی نتواند به حق دیگری تجاوز کند،‌ بنا به تقدیر الهی رزق‌ها بعضاً در وسعت نیست و اهل ایمان با صبر و قناعت در چنین شرایطی امتحان می‌دهند. موفق باشید

12623
متن پرسش
سلام بر استاد. دوستی برایم فرستاد: "سلام علیکم طاعات و عبادات شما قبول درگاه حق مطلب زیر را در جایی دیدم. حیفم آمد در این روز ها که به امیرالمؤمنین اختصاص دارد آن را به اشتراک نگذارم. ملتمس دعا‌ امام علی علیه السلام چگونه بود؟ وقتی در زمان ابوبکر، ابوسفیان به او پیشنهاد اقدام مسلحانه برای بدست گرفتن قدرت را داد، محکم رد کرد. وقتی شورشیان، خانه عثمان را محاصره کردند و آب را بروی اهل خانه بستند، پسرانش را به محافظت از خانه گماشت و به اهل آن آب رساند. وقتی مردم، بعد از قتل عثمان، با اصرار شدید و بی سابقه از او خواستند که حاکم شود گفت «مرا رها کنید و سراغ کس دیگری روید، من هم کمکش می کنم». اینطور که برخی می گویند نبود که حکومت را حق خداداد خود بداند و تشکیل آن را تکلیف شرعی خود بشمارد و از هر فرصتی استفاده کند. اول کسی بود که با رای قاطع مردم حاکم شد. بعد از انتخاب شدن به مردم نگفت «به خانه روید و مطیع باشید». گفت «در صحنه بمانید و اظهار نظر و انتقاد به حق کنید که من ایمن از خطا نیستم مگر اینکه خدا نگهم دارد». سعد ابن ابی وقاص، مشروعیت دولتش را نپذیرفت و بیعت نکرد، نه خانه را برسرش خراب کرد، نه در خانه حبسش کرد و نه حتی علیهش سخن گفت و «خواص بی بصیرت» خواندش. طلحه و زبیر، به بهانه حج، مدینه را ترک کردند تا در مکه به عایشه بپیوندند و جنگ راه بیندازند. به آن دو گفت «می دانم حج نمی روید!»؛ اما با این وجود نه جلو رفتنشان را گرفت، نه به جرم فتنه گری در خانه حبسشان کرد، و نه اصلا بر سابقه جهادشان خط کشید و «سران فتنه» خواندشان. شب جنگ جمل، زبیر را صدا زد و با ذکر خاطره برادری سابقشان و سابقه جهادشان با هم در محضر پیغمبر، دل او را لرزاند و از جنگ منصرفش کرد. سلاحش انديشه بود. «غلام آن کلماتم که آتش انگیزد». روز جمل، اول سپاه مقابل تیراندازی کردند و یک سرباز او را کشتند. یارانش گفتند شروع کنیم. او گفت نه و سر به آسمان بلند کرد و گفت «اللهم اشهد» (خدایا شاهد باش). سپاه مقابل دومین تیر را انداختند و دومین سرباز او را کشتند. یاران گفتند شروع کنیم. او باز مخالفت کرد و سر به آسمان بلند کرد و گفت «اللهم اشهد». تیر سوم را که انداختند و سومین سرباز او را که کشتند، سر به آسمان بلند کرد و گفت «خدایا شاهد باش که ما شروع نکردیم» آنگاه شمشیر کشید. ماجراجو و جنگ طلب نبود. بعد از جنگ، بر پیکر طلحه گریست و خطاب به او گفت «کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و کشته ترا افتاده بر زمین و زیر آسمان نمی دیدم!». حتی حرمت سابقه جهاد دشمنش را هم نگه داشت. سپس به دیدن عایشه رفت و حرفهای درشت او را تحمل کرد و حالش را پرسید، سپس با ۴۰ زن مسلح روپوشیده (شبیه مردان جنگجو!) اسکورتش کرد و به وطنش برش گرداند. با زنان، حتی مجرمانی که اقدام مسلحانه علیه امنیت ملی کرده بودند، اینطور بود. کسانیکه با او جنگیدند را «محارب و منافق و فتنه گر» نخواند، گفت «برادران مسلمان مایند که در حق ما ظلم کردند!» نگذاشت در جنگ صفین، یارانش جواب شعارهای زشت یاران معاویه را بدهند. گفت «من بدم می آید که شما زشت گویی کنید، بهتر آنست که از کارهایشان بگویید و حال و روزشان را یاد کنید و به خدا بگویید خدایا خونهای ما و آنها را حفظ کن!» در میانه صفین، درست سر بزنگاه و آنجا که بقول مالک اشتر «فقط چند قدم و ضربت شمشیر تا خیمه معاویه مانده بود»، مردم نامردمش دست از جنگ کشیدند، جز سلاح «انديشه» سلاح دیگری بر این نافرمانان نکشید. حتی اختیار جنگش دست مردم بود. به جای مردم تصمیم نمی گرفت و نظر برحق خودش را به مردم تحمیل نمی کرد. وقتی قرار بر مذاکره و حکمیت شد، او خواست که مالک اشتر یا ابن عباس را بفرستد، مردمش مخالفت کردند و ابوموسی اشعری را فرستادند، و او باز رای برحق خودش را به مردمش تحمیل نکرد و در عمل میزان را رای مردم قرار داد و جز سلاح «انديشه» به کار نگرفت. خوارج مسلح، در کمال آزادی علیهش تظاهرات میکردند، نه گفت از من اجازه بگیرید، نه سرکوبشان کرد. خوارج مسلح، در کمال امنیت در مسجد خدا، وسط نماز جماعت، با صدای بلند برضد او شعار می دادند و او خطاب به خود این آیه را می خواند «فاصبر، ان وعد الله حق». همین! نه شکنجه، نه تجاوز، نه اعدام. می گفت «نباید چیزی را از شما پنهان کنم جز در جنگ». وقتی شنید در مرز کشور تحت حکومتش، مهاجمان خارجی به خانه مردم ریخته اند و غارتگری کرده اند، نگفت «سیاه نمایی نکنید». خودش اپوزیسیون خودش شد و خبر را به مردم گفت و گفت «مرد مسلمان باید از غم این حادثه بمیرد»! بارها خودش مردم را به نظارت بر خودش دعوت کرد و انتقاد از حاکم را تکلیف شرعی مردم دانست! مرحوم مطهری با ذکر شواهدی از گفتار و رفتارش، تلویحا او را «لیبرال» خواند! آنجا که در کتاب «آینده انقلاب» گفت «تعلیمات لیبرالیستی در متن تعالیم اسلام هست»." البته من جواب مفصلی دادم بی انکه خیلی سیاسی بحث کنم خواستم نظر شما را بدانم ، مشخصا منظورم اینه که اگر کسی نه از روی غرض از روی شبهه طرح کند این ها را چه باید گفت؟؟ هرچند کلمه الحق و یراد بهالباطل برای من تابلوست
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری موارد حضرت علی«علیه‌السلام» همانی است که در این تابلو ترسیم شده، مگر آن‌که فراموش نشود وقتی فتنه‌گرانی چون طلحه و زبیر رو در روی نظام اسلامی ایستاده‌اند، پس از نصیحت و تذکر به‌شدت با آن‌ها جنگید زیرا در آن موقعیت اصل نظام اسلامی را نشانه رفته بودند و دیگر در مورد توطئه‌ی خوارج در متن جنگ با معاویه بود که این آزاداندیشی نیست که به اجازه‌ی علی«علیه‌السلام» چنین میدانی به آن‌ها داده شده بود بلکه نقشه‌ی عمروعاص بود و بازی‌خوردنِ خوارج، و بعد هم فریبی که عمروعاص به ابن عباس داد مورد پذیرش امیرالمؤمنین«علیه‌السلام» قرار نگرفت. چرا نویسنده‌ی محترم فرموده‌اند: علی«علیه‌السلام» «باز رأی بر حق خود را بر مردمش تحمیل نکرد» این حرف عجیبی است مگر خوارج مردمِ علی«علیه‌السلام» بودند، پس جای مالک اشتر و محمدبن ابابکرها کجاست؟ متن تاریخ چیز دیگری را می‌گوید، گویا نویسنده‌ی محترم تلاش نکرده‌اند همه‌ی علی«علیه‌السلام» را ببینند! حداقل به اندازه‌ی مولوی که ادعای تشیع آن حضرت را ندارد، باید علی«علیه‌السلام» را می‌دیدند که در وصف آن حضرت می‌گوید: «در شجاعت شیر ربانیستی / در مروت، خود که داند کیستی». موفق باشید

12620
متن پرسش
سلام علیکم استاد بزرگوار: توفیقاتتون در این ماه مبارک بیشتر از پیش باشد. حدود ده سال پیش خداوند به این بنده اش لطف کرد و او را که غرق در غفلت و گمراهی و گناه بود، بیدار کرد و به راه عبادت و بندگی خودش کشاند. وقتی این اتفاق افتاد فکر کردم که همه چیز درست شده و من آدم دیگه ای شدم و دیگه اون آدم قبلی نیستم ولی اون طوری که فکر می کردم نبود هر چند که به لطف و عنایت خداوند دیگه هرگز از اون موقع به بعد گرد کناهان و کارهای گذشته نگشتم و حتی فکرش هم وحشت زده ام می کرد، ولی شخصیت من هنوز هم همون شخصیت قبلی بود با همون تمایلات. اوایل همیشه وحشت زده بودم چون می دیدم که میلم هتوز به سمت کارهای گذشته است ولی من از اون کارها و اون من قبلی فراری شده بودم ولی او همچنان محکم و پا برجا حکومت بر جان و تن را حفظ کرده بود، سختی های روانی و جسمانی زیادی کشیدم تا تونستم کم کم در مقابلش بایستم که اون هم به لطف خدا و مدد اهل البیت علیهم السلام بود هر چند که اون طور که شایسته بود بهشون متوسل نشدم ولی می دیدم که کار، کار من نیست و کار دیگری است. استاد گرامی با اینکه این همه وقت از اون زمان گذشته فقط تونستم در حدی مقابلش بایستم که ظاهرم ظاهر انسان مومنی است ولی باطن جور دیگری است. جز گاهی اوقات در تنهایی که نور غیب به دلم میتابه و موقع نماز اون هم نه همیشه، مواقع دیگه من هنوز همون آدم قبلی هستم، خصوصا در حضور انسان دیگری مخصوصا کسانی که قبل از این تغییر با من بودن مثل مادر، خواهر، برادر، شوهر و غیره. فقط همون زمان های کوتاهه که اون کسی میشم که باید باشم عبد مومن مطیع محب اهل البیت و در یک کلام، اون انسانی که خدا خواسته از طریق دین بسازه و پر از آرامش و نشاط و امید و محبت به دیگران و انتظار حقیقی ظهور حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه میشم و من خودم را اون شخص میدونم، تفاوت بین این دو حال خیلی زیاده یکی اعلی علیین و یکی اسفل السافلینه، حالا فکر کنید من که در عرض چند دقیقه از اون حال به این حال میام و بیشتر اوقات در اون حال خراب هستم و می بینم دیگری اختیار قوا و اعضای مرا به دست گرفته چه حسی پیدا می کنم، وقتی در اون حال نیستم از خدا راضی نیستم، شاکر نیستم، امید ندارم، نمیتونم دعا کنم یا توسل پیدا کنم، بد اخلاقی می کنم، دنبال کارهای لغو میرم و نمیتونم در مواقع خاص مثل الان که شبهای قدره، بهره ای ببرم و همه اینها در حالیه که اصلا نمی فهمم چطور یکدفعه این تغییر رخ میده. توی کتاب «آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می شود» شما یه قسمتی در مورد تلون و تمکن خوندم، فکر می کنم این حال من همون تلون باشه. خواستم ازتون بپرسم که تلون چند سال طول میکشه؟ چند سال باید صبر کنم تا از اون شخصیت قبلی رها بشم؟ خیلی در عذابم استاد آخه فکر می کنم تمکن پیدا کردن در اون حال تازه اول راهه و اگه زود حاصل نشه شاید نشه توشه زیادی برای آخرت اندوخت. این بیت حافظ علیه الرحمه با تغییر مصرع اولش خیلی اوقات بر زبانم جاری میشه ترسم از آن که روزی کار جهان سرآید ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی می بخشید که طولانی شد، خدا شما را حفظ کند و عمر با توفیق و عزت به شما بدهد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فراموش نکنید که به قول مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است / که برآری بر عدو هر دم شکست». بنا است یک عمر با چنین افکاری مقابله کنید و همچنان مقاومت نمایید. و خداوند برای آن‌که در این مقاومت پایدار بمانید، بعضاً نسیمی بر جان شما می‌وزاند. ولی قصّه‌ی اصلی آن است که باید تا آخر بنا را بر مقاومت بگذارید تا نتیجه‌ی اصلی کار در ابدیت برای شما روشن شود. پاداش اعمال ما را در إزاء اعمال ما به ما نمی‌دهند، بلکه در إزاء صبر ما به ما می‌دهند. خداوند می‌فرماید: «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذي كانُوا يَعْمَلُونَ»(عنکبوت/7)  و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادند، گناهان آنان را مى‏پوشانيم(و مى‏بخشيم) و آنان را به بهترين اعمالى كه انجام مى‏دادند پاداش مى‏دهيم.‏ موفق باشید

نمایش چاپی