باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. شهابسنگ، یک بحث علمی است که در جای خودش علت آن بحث شده است. ۲. ستاره مبحث دیگری است که ربط به حضور حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه» ندارد. ۳. در مورد بحث علت نامنبردنِ ائمه «علیهمالسلام» در قرآن، بحثِ سومی است که در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که بر روی سایت است، میتوانید دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین روحیهی دانشگاهی هم لازم بود تا با نگاه جهانی به موضوعات، موضوعات دینی را دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید فطرت انسانها را مدّ نظر قرار داد تا انسانها از درون خود با حقیقت دین آشنا شوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته بیتأثیر نیست. ولی وقتی چارهای نداشته باشیم خداوند به لطف خودش به نحو دیگری جبران میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. منظورتان از مرگ برزخی را نمیدانم! ۲. همینطور است که میفرمایید. در این مورد خوب است که به جزوهی «نحوهی بدن اُخروی» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنین نیست که انسان تصور کند میتواند مدیر عالم بشود و هر تصمیمی بگیرد محقق میگردد. آری! در بستر رحمت الهی آنچه مصلحت انسان باشد و انسان همت کند، از طرف خداوند عطا میشود. موفق باشید
سلام علیکم: ان شاء الله مشمول عنایات الهی و توجهات حضرت ولیعصر(عج) باشید. امروز در کانال مطالب ویژه صوتی از حضرتعالی تحت عنوان «انتقام گیری جهان استکبار از انقلاب اسلامی به قیمت رسوایی جهان مدرن» منتشر شد که باز هم نوع نگاه و تدبر شما در وقایع اخیر و موقِف کنونی انقلاب اسلامی، نغز و حکیمانه بود و به تدبر عمیق تر و تمدنی تر در وقایع اخیر دعوت می نمود. سوال مهمی را هم در آن صوت درباره اینکه چرا جریان روشنفکری و تجددگرای داخلی، دوشادوش و هم افق با نظام سلطه و پرچمداران تمدن غربی و ایضاً جریان ارتجاع و تحجر به صحنه نبرد با انقلاب و غایات آن آمد، مطرح فرمودید که حقیقتاً جای تأملی عمیق دارد. بشخصه به نظر بنده می آید که ریشه این مسئله ای که مطرح فرمودید در آنجاست که گویا اساساً جریان روشفکر و تجددگرا، متوجه روح و ذات انقلاب اسلامی نیست و آنرا صرفاً جنبشی سیاسی با مشارکت و حتی سهم آفرینی بالسویه آحاد فعالان سیاسی_اجتماعی عصر پهلوی جهت نیل به اهداف و غایاتی در بستر همین جهان مدرن و عالم انسان غربی می بینند و هم اکنون نیز آنرا از دست رفته و رو به انهدام و چونان پوسته ای ظاهری می بینند؛ بماند که برخی شان اساساً حتی انقلاب اسلامی را در حد یک انقلاب هم نمی دیدند و یا به سبک شیوه های فکری_فرهنگی آمریکا و ناتو در جنگ سرد و افرادی چون آیزیا برلین و جرج اورول، بر طبل نفی هرگونه پایبندی به اصول و آرمانگرایی و برآوردن نوایی در برابر نیهیلیسم و قفس تنگ عهد غربی می کوبیدند و یا حتی با نظریاتی چون «موج سوم» بدنبال هضم و تحلیل واقعه عظيم بهمن ۵۷ بودند. کتاب «حلزون های خانه به دوش» شهید آوینی، حکایتی از این غفلت تاریخی و اصرار عجیب جریان روشنفکری بر جدال مستمر و مقاومت در برابر تذکر انقلاب اسلامی به وضعیت عالَم و آخرین تطورات مدرنیته و انسان غربی که همان نیهیلیسم و پوچ گرایی و غفلت از حضور و بودنی قدسی و با طلب متعالی آخرالزمانی در پهنه جهان است که با مطالعه آن حتی به این نتیجه میتوان رسید که گویا اساساً جریان روشنفکری مایل و طالب است تا رسالت خود را بر تخطئه و نفی اصالت انقلاب اسلامی و ابعاد تمدن ساز آن تعریف کند و مغموم است که چرا روشنفکران، وارثان انقلاب نگشته اند. و متأسفانه هنوز هم این تفکر و صبغه فکری، علاقه ای به تدبر در جایگاه تمدنی انقلاب اسلامی و علت رقابت و انتقام گیری جهان استکبار از آن بویژه در وقایع اخیر ندارد و حتی به مطرح نمودن ادعاهای عجیبی و مسئولین گریزی از سابقه خود رسیده است. شاهد بودیم اینان بیانیه نوشتند که ریشه مسائل اخیر، اصرار بر اجرای اسلام حداکثری و سودای پیاده سازی همه جانبه اسلام در جامعه ایرانی است؛ سخنان رهبر انقلاب و رئیس جمهور که فرمودند وقایع کنونی نشانه ابتکار عمل ملت ایران و پیشروی انقلاب اسلامی و حرکت کشور بسمت رفع کاستی ها و قدرت فراگیر و همچنین واکنش عصبی دشمنان نسبت به ابطال استراتژی ها و فشارهای حداکثری شان است را ساده لوحی و امری تبلیغاتی خوانند؛ بیانیه وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه را مظهری از تداوم رویکردهای غلط حکمرانی دیدند؛ به نسخه پیچی های سکولار و مبتنی بر تلورانس در حیطه تکالیف فرهنگی حاکمیت من جمله پوشش روی کردند؛ به راهپیمایی مثل ۱۳ آبان که به تعبیر دکتر کچویان از عجایب انقلاب اسلامی آن هم در جهان امروزین، امثال همین تجمعات مردمی جهت تجدید عهد جمعی و پافشاری بر اصول و مبادی سیاسی در اقصی نقاط یک مملکت حتی جائیکه پوشش رسانه ای ندارد، میباشد، اشاره ای ندارند و کوچکترین تاملی در این نیروی و ظرفیت اجتماعی ندارند؛ و نهایتاً از اتلاف و فرسودگی اندیشه انقلابی و عدم توجه به آزادی سخنها راندند. متاسفانه در گفتگوها و مناظراتشان هم چنین به نظر میرسد که گویا سخن و اندیشه انقلابی را داستان آرزومندی و عامل تشدید معضلات می بینند و کلیت حضور جهانی و روح لطیف انقلاب اسلامی و به ظهور آمدن اقوام متعمق آخرالزمانی در عصر انقلاب اسلامی که شهدا مظهر اعلای آن و سیره و زعامت متعالی امامین انقلاب را نمی بینند بلکه قائل به جلوه و بروز ناکاستی ها و عیوب و معضلات مبتلابه در سطح کلان و به پس رفتن قوت انقلاب است و بجای بحثی متفکرانه و تحلیلی کلان تر از عرصه ملی و بین المللی، به تداوم همان رویکردهای سابق مشغولند؛ ناگفته نماند که بسیاری از عیوب و ناکاستی ها ثمره نگاه غربزده در مواجهه تمدنی با غرب و ساختارهای شبه مدرن از عصر قاجار و پهلوی و الگوهای تجویز شده از دولت سازندگی به این سوست که خود روشنفکران و توسعه گرایان در سطوح تصمیم سازی و استراتژيک همین نظام، تجویز الگو کردند و جهت پیاده سازی الگوهای نئولیبرال در ایران، دولتها را بسوی پیگیری سیاستهایی چون کاهش جمعیت و انبوه سازی آپارتمان و خصوصی سازی ها و تعدیل ساختاری و اخذ وام های خارجی و توسعه پول اعتباری و ترغیب و تسهیل گری مدل تحصیل و اشتغال غربی و رها سازی مدیریت فضای سایبر و عدم توجه به محوریت نهاد خانواده هدایت کردند که شما بهتر از من واقفید همه این موارد، چونان دانه های تسبیح به هم متصل و در راستای یک نوع سبک حکمرانی و ساختار حیات اجتماعی و سبک زندگی است و تجلی دین حداقلی است که اتفاقاً منشا مشکل و تعارض میگردد و یقیناً ضلع فرهنگی و خانوادگی اقتصاد نئولیبرال یا شبه مدرن، برهنگی است و چنانچه بخواهیم بر حجاب و پوشش و حفظ حریم حیاء و عفاف تاکید کنیم، نمیتوان بر مدل تحصیل و اشتغال بانوان در توسعه غربی پا فشرد و خانواده را محوریت نداد. البته بنده هم قائلم ما بعنوان دلسوزان و علاقه مندان به انقلاب اسلامی در اشاعه و مطرح ساختن حقیقت انقلاب و اسلام عزیز بعنوان دین آخرالزمانی به جامعه ویژه جوانان هم نسل حقیر، غفلت و کاهلی داشته ایم و الا بعض اهالی این جامعه نیز گمشده و جام جم خود را در مأوای روشنفکری با سوابق و آمال خاص آن، جستجو نمی نمودند و متوجه بودند با اتکاء و دل سپردن به جهان غرب و روشنفکران، عبور از تنگناها میسر نیست که همانا سبب بیماری نمیتواند داوری شفابخش باشد و قطعاً این تکلیف ماست که با تذکر به عالم انسان دینی و حقيقت این انقلاب و شیوه حکیمانه زعامت رهبر بزرگوارمان در استمرار انقلاب اسلامی و عدم استحاله آن و حفظ اصالت آن بسوی تمدن نوین پیش رو، افق روشن این مسیر را بگشاییم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکاتی که فرمودهاید حقیقتاً تحلیلی خوب و حکیمانه نسبت به حقیقت تاریخیِ انقلاب اسلامی بود و تلاشی برای فهم جریانهایی که نتوانستند خود را در این تاریخ قدسی حاضر کنند بخصوص روشنفکران، که به قول جنابعالی رسالت خود را بر تخطئه و نفی اصالت انقلاب اسلامی فهمیدند. و هنر ما، آری! هنر ما این است که رازِ عدم درک جریان روشنفکری را نسبت به روح قدسی انقلاب اسلامی بفهمیم و بدانیم حضور در تفکر مدرن حتی حضور در اندیشه متفکران فلسفه غربی برای رسیدن به هویت قدسی انسان که اگر با دیانت و شریعت الهی جبران نشود باز همان پوچی و نیستانگاری است که جناب نیچه متذکر آن شد. اینجا است که اولاً: راز حضور انقلاب اسلامی در جهان مدرن معلوم میشود که چه اندازه برای ادامه همین جهان، جود انقلاب اسلامی ضروری است. ثانیاً: رمز و راز کینه پنهانِ نهتنها جریان سیاسی جهان مدرن، بلکه جریان روشنفکری نیز معلوم میشود از آن جهت که در مقابل انقلاب اسلامی، متوجه عریانیِ خود شدند ولی نخواستند بپذیرند، به همان معنایی که جناب مولوی علت مقابله با انبیاء را اینطور به میان میآورد که آنها در اعتراض به انبیاء گفتند:
جان ما فارغ بد از اندیشهها
در غم افکندید ما را و عنا
طوطی نقل شکر بودیم ما
مرغ مرگاندیش گشتیم از شما
موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیز وقت شما بخیر. نظرتان را درباره این مقاله بی بی سی فارسی می خواستم: شخصا از نگاه امنیتی، جو امنیتی، امنیتی کردن مسائل، مسئولان امنیتی کشور که مسبب اصلی مشکلات کشور هستند، بشدت متنفر هستم و طرفدار آزادی کامل انتقاد و جلسات نقد و بررسی تخصصی، در صدا و سیما بصورت کاملا آزاد هستم (اگر این اتفاقها در کشور می افتاد یکی از نتایج آن، این مورد بود که یک رسانه با چند ده نفر کارمند اینقدر در کشور ما قدرت نداشت که جامعه را به هر سو که می خواهد بکشاند) .............................................................. خلاصه: در هیچ کجای این گزارش سی صفحه ای کوچکترین اذعانی به ناکارآمدی ها، اثرات منفی فساد گسترده در بالاترین لایه های حکومت، اثرات سالها برخورد امنیتی با دانشجویان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی و سیاسی نمی شود. به ناامیدی مردم از روشهای دموکراتیک مثل انتخابات برای شکل دادن به مسیر کشورشان اشاره نمی شود بیشتر به نوشتار یک جوان بی تجربه و هیجان زده می ماند که با عینکی ایدئولوژیک دست به قلم شده باشد تا همه تحولات در کشور را کار دشمن بداند و با ذره بین امنیتی جاسوس یاب، ساده ترین واقعیات را نبیند .................................................................... متن کامل : گزارش اطلاعاتی حکومت ایران از جنبش «زن زندگی آزادی»؛ تحلیلی هیجانزده، چشمگشا و تکاندهنده نوشتار مشترک وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره اعتراضات یک ماه و نیم گذشته در ایران که روز گذشته (جمعه شش آبان/بیست وهشت اکتبر) منتشر شد از بسیاری جهات مهم است. هم چشمگشاست و هم تکاندهنده. چشمگشا از این جهت که چطور به مسائل نگاه میشود؛ و تکاندهنده به این دلیل که تا چه حد نگاه به تحولات کجبینانه است. در این گزارش آمده که «بیشک در جریان اغتشاشات اخیر، "بزرگترین عملّیات تأثیرگذاری" و به عبارت دیگر "جنگ جهانی رسانهای" علیه ملّت سرافراز ایران طراحی و اجرا شد». این گزاره را میتوان دستکم به این معنی تعبیر کرد که مهمترین سازمانهای اطلاعاتی نظام، بزرگی جنبش اعتراضی در ایران را لمس کردهاند. اگر یادمان باشد، مقامات امنیتی-نظامی حکومت در جریان اعتراضات آبان ماه ۹۸ می گفتند که حکومت با بزرگترین چالش اعتراضی خود روبرو شده و حتی برخی آن را تهدیدی بزرگتر از جنگ هشت ساله با عراق خواندند. این بار میگویند بزرگترین عملیات روانی اجرا شده است. ولی آیا این حرف جدیدی است؟ فرمانده کل سپاه پاسداران روز چهارم آذرماه سال ۱۳۹۸ در تجمع حامیان حکومت ایران در میدان انقلاب تهران مرتبا از واژه جنگ استفاده کرد و گفت: «باور کنید جنگی که این روزها در خیابانهای ما آغاز شد یک سناریوی جهانی بود.» حسین سلامی امروز (شنبه هفت آبان/بیست و نهم اکتبر) هم با زبان عتاب و خطاب جلو آمد و در مراسم گرامیداشت قربانیان حمله به شاهچراغ در شیراز گفت که «امروز آخرین روز شرارت شما بود» و اضافه کرد که «شرارت را پایان دهید، دیگر به خیابان نیایید، از جان ملت چه میخواهید؟» تکرار ادبیات مقایسه ادبیات پس از آبان ۹۸ و امروز مسئولان ارشد نظامی و اطلاعاتی حکومت نشان می دهد که با گذشت بیش از هزار روز از آبان ۹۸، همان حرفها باز هم بارها تکرارمی شوند. با شمردن تعداد بارهایی که حکومت آمریکا با انواع صفت های منفی مثل تروریست، دژخیم، مافیایی و ... توصیف شده می توان گفت که نگاه جامعه اطلاعاتی ایران به تحولات درونی کشور هیچ فرقی نکرده و فقط لحنها عصبانیتر شده است. تاکید مکرر نویسندگان گزارش برای مقصر جلوه دادن خارجی ها این سوال را اجتناب ناپذیر می کند که پس چرا دشمن خارجی همیشه در تحریک مردم ایران به اعتراض موفق است و جامعه نظامی و اطلاعاتی کشور همیشه نقش کالبدشکافی با ادبیات و فیلتر خاص را بازی می کند؟ نویسندگان گزارش مناسب دیده اند که به قتل فجیع خاشقجی در کنسولگری عربستان سعودی و قتل جورج فلوید بدست یک مامور پلیس سفیدپوست در آمریکا بیشتر و مفصل تر اشاره کنند، اما این را مطرح نکرده اند که خواهان ارزیابی اثر فعالیت گشت ارشاد و اثرات روانی کلیپ های متعدد برخورد خشن ماموران با زن و «ناموس ایرانی» هستند که هر چند روز یکبار اعصاب و روان مردم را می خراشد. اعتراضات نقشه سازمانهای جاسوسی خارجی موساد و دیگران است؟ این نوشته نهاهای اطلاعاتی ایران که در آن تاکید اصلی روی نقش آفرینی سازمان اطلاعاتی آمریکا در تحولات این روزها و هفته های خیابانها و شهرهای ایران است، می خواهد بگوید که تمامی تقصیر نارضایتی مردم ایران از حکومت نقشه سازمانهای جاسوسی خارجی آمریکا، بریتانیا، اسراییل و دیگران است که با بودجه های چند صد میلیون دلاری وارد عمل شدهاند. دو خبرنگار و عکاسی که از مهسا امینی روی تخت بیمارستان عکس گرفته اند مقصر جلوه داده شده اند و شبکههای تلویزیونی فارسی زبان هم میداندار هیجانآفرینی منفی علیه نظام معرفی شدهاند. این گزارش که ادعا کرده با استفاده از اسناد و "اتقان داده ها"، نهایت تلاش را به کار گرفته تا مردم ایران را آگاه کند، چیزی جز ناامیدی برای خواننده ندارد. البته این گزارش به احتمال زیاد مایه خوشحالی بسیار برای همانهایی در سیا، موساد و کشورهای دیگر مثل عربستان خواهد شد که بازیگردانهای اصلی جنبش اعتراضی مردم ایران معرفی شده اند. چون براحتی می توانند زاویه نگاه و حرکت نظام را مشخص و برای آن برنامه ریزی کنند. این گزارش نه تنها تلاشی در راستای "جهاد تبیین"، واژه مورد علاقه آقای خامنه ای، رهبر ایران، نیست بلکه فاش کننده به اصطلاح کج و معوجی نگاه بخش های اصلی اطلاعاتی حکومت در حوزه درک زیربناها و علل اصلی نارضایتی مردم ایران است. در هیچ کجای این گزارش سی صفحه ای کوچکترین اذعانی به ناکارآمدی ها، اثرات منفی فساد گسترده در بالاترین لایه های حکومت، اثرات سالها برخورد امنیتی با دانشجویان، کارگران، معلمان و فعالان مدنی و سیاسی نمی شود. به ناامیدی مردم از روشهای دموکراتیک مثل انتخابات برای شکل دادن به مسیر کشورشان اشاره نمی شود که در تازه ترین مورد باعث شد رئیس دولت فعلی با کمترین میزان مشارکت پس از انقلاب زمامدار پاستور شود. هیچ اشاره ای به اثر مخرب سیاست های جامعه اطلاعاتی کشور در بستن فضا و حراستی-امنیتی کردن امور نمی شود. هیچ اشاره ی به عصبانیت مردم ایران از رسوایی های اطلاعاتی از خوردن ضربات مکرر و تکاندهنده امنیتی در نطنز، ترور فخری زاده و اسناد اتمی نمی شود. تنها مواردی که نویسندگان گزارش بشکل تک کلمه یی برجسته می کنند مواردی مثل «ماجرای دردناک (درگذشت مرحومه امینی)»، «حادثه ناگوار هواپیمای اوکراینی» (بدون کوچکترین اشاره به عاملیت خود سپاه در زدن هواپیما و بنبست پرهزینه ی چند ساله در حل پرونده برای خانواده های قربانیان و کشورهای درگیر در پرونده) و فروریختن برج متروپل آبادان است. ولی نویسندگان گزارش با انواع بازی هایی که با کلمات انجام داده اند، بسرعت همه تحولات مورد اشاره را فرصت طلبی بیرونی و رسانه ها برای القا احساسات منفی معرفی کرده اند. در اینکه دشمن یک سیستم همواره مترصد استفاده از فرصت هاست تا رقیب را زخمی و ناکار کند که شکی نیست. همانطور که تلویزیون حکومتی ایران بیشتر از کارتن خواب های آمریکا و مشکلات آن کشور برنامه و گزارش پخش میکند تا تحولات ایران. ولی سوال این است که چرا به عملکردهای خود حکومت نگاه انتقادی نمی شود. مثل این است که سازمان های اطلاعاتی آمریکا در بررسی علل اعتراضات سراسری در آمریکا و جهان پس از قتل جورج فلوید بدست پلیس می آمدند و به سبک سپاه و وزارت اطلاعات، تنها به پوشش خبری شبکه های تلویزیون حکومتی ایران و شبکه های خارجی ش مثل پرس تی وی و دیگر کشورها مثل روسیه و چین اشاره می کردند و با سطحی خواندن اعتراضات به ماجرا، کار را به ایران، کره شمالی و دیگران محدود می کردند و تمام. راز بقای حکومت ها، تامل در رفتار خود و درس گرفتن از اشتباهات است. این نکته را نمی توان در گزارش سی صفحه ای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه دید. در ارزیابی نهایی، نوشتار سی صفحه ای دو نهاد اصلی اطلاعاتی حکومت، انصافا بیشتر به نوشتار یک جوان بی تجربه و هیجان زده می ماند که با عینکی ایدئولوژیک دست به قلم شده باشد تا همه تحولات در کشور را کار دشمن بداند و با ذره بین امنیتی جاسوس یاب، ساده ترین واقعیات را نبیند. همان ندیدن فیل وسط سالن! مشکل جامعه اطلاعاتی نظام کنونی در ایران این است که بجای صراحت در بیان واقعیت ها به حاکمان، از خود رهبر واژه و رهنمود قرض می کند و برای جاانداختن همان واژگان تلاش می کند. جامعه اطلاعاتی آمریکا در ماجرای حمله به عراق به این نتیجه رسید که تنظیم کردن گزارش های اطلاعاتی، چه بسا دروغین، برای هموار کردن مسیر برای اجرای امیال سیاستمداران یک اشتباه راهبردی بوده است. این را در نوشته ها و سخنرانی های بسیاری از مقامات آمریکایی در سیا و دیگر نهادها می توان دید. اما در مورد حکومت ایران این روند غائب بزرگ میدان نیست؟ در گزارش مورد بحث، بارها به رهبری آقای خامنه ای و واژه «درخت تناور» حکومت اشاره می شود بدون اینکه درک شود که درخت تناور در اصل خود کشور است و دولت ها و حکومت ها، شاخه ها و میوه های درخت هستند. اهمیت مضاعف نوشتار طولانی وزارت و سپاه این است که نشان می دهد حکومت برای نحوه برخورد با اعتراضاتی که آشوب و اغتشاش می خواند، به احتمال قوی چه مسیری را در پیش خواهد گرفت. بطور خلاصه می شود گفت به نظر میرسد که نحوه برخورد حکومت و بخش امنیتی نظامی آن با اعتراضات به مسیری خشن تر خواهد افتاد. با توجه به دفعات مکرری که در این نوشتار از زبان تهدیدآمیز استفاده شده است و جمله پایانی بیانیه چند هزار کلمهای وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه با آیه قرآن تمام می شود که می گوید "انا من المجرمون منتقمون"، برخورد خشن حکومت تمایل دارد که از مرزهای کشور فراتر برود. اما اینکه این استراتژی چقدر بتواند موثر پیاده شود و چه پیامدهای برای حکومت خواهد داشت را باید در آینده به تماشا نشست. ولی از همین حالا می شود تصور کرد که اگر توصیه جامعه اطلاعاتی نظام واقعا همین سی صفحه تبلیغاتی باشد، آینده ناروشنی در انتظار است، چون گره ها بسیارند و در فقدان نگاه خود انتقادی، حکومت بیشتر و بیشتر به سمت بیگانه سازی بخش های بزرگتری از ملت ایران حرکت خواهد کرد. در چنین فضایی، هم یارگیری بازیگران خارجی موفق تر خواهد بود، هم ممکن است که رفتارهای اعتراضی در اثر خشونت ورزی ممتد و بیش از حد حکومت باعث پیدایش فصل های تازه ای از اعتراضات متنوع شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً جایگاه اطلاعات سپاه و وزارت که بنا است از موضع اطلاعات امنیتی با ما سخن بگویند، باید همینگونه باشد و اگر دقیقاً کسی آن متن را که با دقت فراوان و شواهد کافی نوشته شده است، بخواند مییابد که چرا دشمن تلاش دارد نگاه ما را با پیشفرضهایی که القاء میکند، نسبت به این امر مهم منحرف کند. با این فرض که ریشه این نوع اغتشاشات را که بنیانی چندساله در انحراف اندیشه بعضی از مردم ما به جهت تحت تأثیر قرارگرفتنِ القائات دشمنان دارد را مربوط به ضعفهای داخل کند. در حالیکه همه میدانیم چندین و چندین برابر این ضعفها در خود غرب هست در حدّی که اگر از کارتنخوابها بگذریم، به قول خودشان 90 در صد از مردم اسیر 10 در صد جریان سرمایهداری است و تحقیقات نیز نشان میدهد اغشاشگران اتفاقاً اکثراً از طبقه مرفهین بودهاند. بنابراین باید در یک کلمه از دشمنیِ دشمن هر چند سخن دلسوزانه میگوید، غافل نشد. به گفته علامه طباطبایی، حضرت آدم و حوّا از دشمنیِ شیطان غافل شدند و به آن روز افتادند که افتادند. شیطانی که قسم میخورد و میگفت: «وَ قاسَمَهُما إِنِّي لَكُما لَمِنَ النَّاصِحينَ» (اعراف/۲۱) قصه بیچارگیِ جریان اغتشاشگران تنها یک کلمه است که خود را در اختیار شیطان قرار دادهاند و به بهانه آنکه تلویزیون جمهوری اسلامی بنا به مصلحت اخلاقی و امنیتی از بعضی گفتار خودداری میکند، روشنگریهای این رسانه را غیر واقعی میدانند و این بلای دومی است که اغشاشگران بر سر خود میآورند که بهکلی از کشور خود و آنچه حقیقتاً در آن میگذرد؛ در غفلتاند. آیا عقوبتی از این غفلت، بیشتر که خود را در اختیار شیطان و دشمن گذاشتهاند؟!! موفق باشید
آقای ثابتی در کانال خودشان اینطور نوشته اند
تا امروز به یاد ندارم که وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه بیانیه مشترکی را درباره یک توطئه امنیتی منتشر کرده باشند اما روز گذشته این اتفاق افتاد و در این بیانیه تفصیلی، جزییات مهمی از طراحی پیچیده، چند لایه و پرهزینه امریکا برای ویران سازی ایران منتشر شد.
پیشنهاد میکنم سر فرصت با دقت بخوانید.
https://eitaa.com/sabeti
سلام: در اندیشه بنده مسئله بنیادین تقابل با غرب است و همراهی حقیر نیز با انقلاب اسلامی ازین باب است حال که شیرمرد تاریخ جناب پوتین حفظه الله دست به کاری بس سترگ زده اند منتظر همسویی نظام با این سترگمرد بودم و لکن صدای رسایی گویا مشاهده نکردم و رهبری نیز گویا با جنگ مخالفت نمودند امید که درین مسئله روشنگری فرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید موضع مقام معظم رهبری در کلانِ قضیه، موضعی دقیق و فوقالعادهای بود از آن جهت که متذکر شدند ریشه بحران اوکراین آمریکا است. ولی بحث در آن است که آیا با اسلحهها آقای پوتین کار را جلو میبرد و یا با تهدید اسلحهها و به سرِ عقل آوردن مردم اوکراین که رویهمرفته اکثر آنها گرایش به روسیه دارند؟ لذا مقام معظم رهبری مخالفت با جنگ را در دل مقصر دانستن آمریکا اعلام کردند که رئیس جمهور نادان اوکراین را مغرور به پشتیبانی خود کردند و عملاً او میدان مبارزه را تا اینجاها جلو برد. با اینهمه ترس از اسلحهها بیشتر کارآمد است تا بهکاربردنِ آنها، و از این جهت ظاهراً نیاز به جنگ نبود. مجمع عمومی سازمان ملل با اکثر آراء حمله روسیه به اوکراین را محکوم کرد، ایران رای ممتنع داد. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، در جستجوی زبان فطرت سینما و ظهور عقل تکنیکی در دوربین انقلاب اسلامی، لطفا راهنمایی بفرمایید. چنین دوربینی چه می بیند؟ و ما را به کجا دعوت می کند؟ و چگونه حضوری را برای ما رقم می زند؟ همانطور که دوربین سنتهای جاری در عالم را می بیند و ضبط می کند، وجود انسان هم ضبط کننده است. و همین ویژگی ذاتی به دوربین هویتی زنده از جنس حضور تاریخی می دهد. دوربین اگر چه ظاهری را ضبط می کند ولی با نحوه ی ضبط کردنش باطنی را نشان می دهد. دوربین در دل صحنه ها به دنبال معنا و مأوا به حرکت در می آید و از طریق حرکت و سکون در مواجهه با آنچه در برابرش قرار گرفته است، با ما صحبت می کند و با جهت گیری و زاویه ی نگاه و قاب تصویر، ارزش گذاری و حس وجودی اش را بیان می کند. دوربین حسِ بودنی را بیان میکند و نسبت به داستان در موقعیتی قرار می گیرد و تصاویری را به نمایش در می آورد که جهت گیری وی را نسبت به تجلیات حق آشکار می کند. دوربین اگر ایمان و قدرت ایمان را بشناسد میتواند حیات حقیقی را در ایمان قوی عبودیت نشان بدهد. اینکه دوربین تلاش کند چیزی را شریکِ حق نگرداند و نگاهش پیوسته وحدت وجود را بیان کند، ایمان و عرفانِ دوربین را میخواهد. عرفان نسبت ها و رابطه هایی را در میدانِ دید قرار می دهد تا هویتی از جنس تجلی آشکار شود. این نسبت ها در تکنیک سینما با داستان، حرکات دوربین، شخصیت ها و مکان ها تعریف می شود. از آنجایی که انسانیّت شاعرانگی است، در یک اثر سینمایی که می خواهد به شعر نزدیک شود، همگیِ این عناصر شعور دارند و حریم انسانیّت را نگه می دارند و البته بیشترین انسانیّت باید در نگاه دوربین باشد. قلب تپنده ی دوربین با جاذبه و دافعه زنده است. دوربین در داستان جذب زیبایی ها می شود، و چه چیزی زیباتر از قلبی که با ایمان زینت یافته است. ایمان و استقامت ورزیدن در آن به قدری جذاب است که بر طبق آیات قرآن فرشتگان را به طرف خود می کشاند. از این رو فیلم های مختلفی در سراسر جهان با استفاده از این تکنیک و به تصویر کشیدن ایمان قهرمان، مخاطبان را جذب کرده اند. زیرا فطرتاً ایمان زیباست. از طرفی زیبایی قلب مؤمن از عرش رحمان است و مقام تدبیر عالم قدس. و انسان مؤمن برای حفظ حریمِ نور مقدسی که در قلبش تابیده است تا عرصه شهادت به پیش میرود. پس برای نشان دادن این زیبایی، دوربین حفظ حریم ها را نشان می دهد. چرا که حریم نسبت ارتباط ابعاد وجودی انسان با حقیقت است، از درون تا بیرون. پس برای رسیدن به حرم امن الهی در تکنیک سینما، صحبت از شعور می شود، و شاعرانگی در حرکات دوربین و تصاویر ظهور می کند. تصویری که دوربین نشان میدهد. همان نگاهی است که کثرت را به وحدت می برد. از طرفی اگر چه نشان دادن تصویر به صورت دو بعدی به فضای نقاشی و خیال نزدیک تر است و نشان دادن آن به صورت سه بعدی، دنیای مادی و ظاهری را بیشتر تداعی می کند. ولی از آنجا که حقیقت بی نهایت بعد دارد و یا به عبارت بهتر بی نهایت وجه و در دعای جوشن کبیر حقیقت، با بی نهایت اسم خوانده می شود، فرم حقیقی می تواند از سه بعد عبور کند و ماوراء سه بُعد یعنی بی نهایت بُعد را نشان دهد. از آنجایی که باطن عالم صورت حق است، دوربین به جای اینکه گوش نشان دهد، شنیدن را نشان میدهد و در حالت خلوص مظهر «السمیع» می شود. در هر صورت حرکات دوربین حالی را منتقل می کند که در آن اسم «الباعث» به صحنه می آید و بر انگیختگی در مخاطب پدیدار می شود. «یا باعث و یا وارث» و دوربین می تواند به قدری بی گناه به عالم بنگرد، که مخاطب را وارث فضای پاک فیلم کند. دوربین جامع تر و ملکوتی تر می بیند و با جزئیات بیشتر، ظرافتی را نشان میدهد که فراتر از ادراک حضور لحظه ایی انسان در صحنه است. دوربین چشم خداست. پاک است. زیبا می بیند. و جایی که چشم گناه می کند، دوربین در چشم بازیگر قرار نمی گیرد و زاویه دید او را نشان نمی دهد. دوربین خطاپوش است و نواقص را دنبال نمی کند و فقط برای عبرت متذکر می شود. دوربین مومن است میخواهد خودش را در نور مومن دیگر ببیند و هر کجا کمالات می بیند تأمل می کند. هر جا انسانیت، بندگی و عبودیت می بیند، محو تماشا می شود و «ما رأیت الا جمیلا» می گوید. و دوربین نیروی حرکت الهی است، که در صحنه جاری است آنگاه که ظالمی را متوقف میکند. و از طرفی ظهور زیبایی حقیقی در تکنیک سینما بر حرکت استوار است؛ و حرکت معقولی است که به حس در می آید، چه حرکت وضعیِ دوربین و حرکت انتقالی بین صحنه ها و تصاویر به کمک تدوین. حرکت ریشه در حس وجودیِ موجودات دارد، که در خاصیت های مختلف به ظهور می آید. و دوربین با نوع حرکتش مخاطب را در حس وجودی مربوط به همان حرکت حاضر میکند. حس کشیده شدن، پاره شدن، در هم تنیده شدن، تحمل کردن فشار و معلق بودن در هوا. حرکت حتی میتواند حس پرستش گونه ایی را به تصویر بکشد و مانند پروانه ایی که به دور شمع میگردد به دور تجلیات حق بگردد و حس شوق و طلب آسمانی شدن را منتقل کند و مظهر اسم «الواسع» شود. از طرفی حرکت صورت فیض حق بر طبق استعداد تعینات است. و در صحنه هایی از داستان، نحوه ی حرکت دوربین میتواند صورت فیض حق باشد. و رعایت قاعده ی عمل و عکس العمل، دعا و اجابت دعا، طلب و افاضه ی فیض، نوع حرکت را تکمیل می کند و معنا را حقیقی تر منتقل می کند. و هر چقدر حرکات دوربین پیچیده تر باشد معانی متفاوت تری را منتقل می کند و حرکت ساده ی دوربین در کنار حرکات پیچیده و منحنی می تواند هندسه ی حرکتی غنی تری را در کنار معنای عمیق تر ارائه کند. حرکت و سکون دوربین میتواند معنای معیّت و تقابل را هم القا می کند و متناسب با معنای تصویر و حرکت آن، هم راستا بودن و غیر هم راستا بودن، سازگاری و ستیز، پذیرش و گریز، جاذبه و دافعه را هم مطرح کند. از طرفی چه حرکت دوربین نوع حضور فیزیکی را می تواند منتقل کند. اما حرکت دوربین شوق و نگرانی های دل هم است. در روایت آمده است که هر کجا چشم برود، دل هم می رود. بنابراین دوربین تنها حضور چشم نیست، حضور دل است. همچنین هندسه و سرعت حرکت اگر متناسب با دستگاه ادراکی انسان باشد، حس امنیت و تعادل و اگر نامتناسب با آن باشد حس عدم امنیت و عدم تعادل را منتقل کند. هر چند که دوربین باید از حرکات نمایشی و خودنمایی پرهیز کند و با تقوی باشد و خروجی از تاریکی به نور داشته باشد.
- باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی را در رابطه با «دوربین» متذکر شدید وقتی به گفته جنابعالی دوربین از حرکات نمایشی و خودنماییها پرهیز کند. آری! همچنانکه در متون دینی خود داریم حضرت عیسی«علیهالسلام» به یاران خود فرمودند: «به دندانهای سفید آن لاشه بنگرید» و افق دیدها را به سویی راهنمایی کردند که نگاه بر زیباییها است؛ میتوان جایگاه دوربین را نیز در این تاریخ و در این زمان آنطور معرفی نمود تا انسانها با چشمِ دوربینی که بر شانه سالکی چون شهید آوینی است، واقعیتها را بنگرد. و این رسالت بزرگی است که افراد میتوانند در این تاریخ از طریق دوربین به نمایش بیاورند و به یک معنا «وقت»، وقتِ دوربین در فضای مجازی است تا حقیقت در آینه همین صحنهها به نمایش آید. مهم آن است که متوجه شویم تا کجاها میتوان از دوربین متذکر اموری شد که در عین ظاهربودن، باطن هستند و این معجزه «دوربین» است وقتی در اختیار شهید آوینیها باشد. بهتر میدانم که رفقا همین متنی را که نوشتهاید، دوباره بخوانند و در باره آن فکر کنند تا معلوم شود در کجا میتوان ایستاد و در آنجا دوربین را بر دوش گذاشت که آنجا، هر جایی نیست و متفکران اصیل امروز جهان متوجه چنین امری شدهاند، هرچند شیطان نیز در فهم استعداد دوربین بیگانه نیست و راه ما راهی است که از چشم شیطانی عبور کنیم و با چشمی که در دل واقعیات، حقیقت را برجسته میکند؛ عالَم را بنگریم و این از تواناییهای امروزین دوربین در تکنیک سینما خواهد بود. پیشنهاد میشود بحث «نگاهی پدیدار شناسانه به تکنیک سینما»https://eitaa.com/matalebevijeh/9541 ملاحظه گردد. موفق باشید
سلام علیکم استاد بزرگوار: ببخشید سوالی داشتم، راجع به نظر مقام معظم رهبری حافظه الله درباره عرفان نظری. ایشون میفرمایند که بنده هیچ ورودی به مباحث عرفان نظری ندارم، و هیچ مخالفتی هم ندارم. از طرف دیگه در یک کلیپی که پخش شده، میفرمایند که عرفان نظری فایده ای ندارد. عرفان عملی رو باید گسترش داد. (یعنی اون مسلک و توصیه های خود عرفا رو در جامعه بگیم و اینکه کاری کنیم مثلاً چندین هزار نفر از طلاب اهل نماز شب بشوند و از این دست کارهای عملی). و بعد یک خاطره از حضرت امام (ره) میفرمایند که از نرفتن سر جلسات آ میرزا جواد آقا ملکی بسیار متاسف بودن و دلیل نرفتنشون هم این بوده که فرمودن مغزمان پر بود از مطالب [عرفان نظری]. خواستم بدونم من بعنوان طلبه ای که میخواهم وارد عرفان نظری بشم، چجوری باید جمع کنم بین این دو سخن آقا که ورودم به این حوزه، مطابق با نظرات و تأییدات مقام عظمای ولایت باشه؟ اگر بنده دخول کنم در وادی عرفان نظری، این یک نوع بی اعتنایی به سخن ولی امر مسلمین نیست؟ ممنون میشم جواب بدید استاد بزرگوار.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که قبلاً ذیل آن کلیپ در کانال مطالب ویژه عرض شد آری: به هر حال اصل، عرفان عملی و اخلاق است ولی ملاحظه کردید که حضرت امام در سالهای آخر عمر خود با تفسیر سوره حمد، عمیق ترین مباحث عرفان نظری را به میان آوردند و در نامه ای که به آقای گورباچف نوشتند متذکر ابن عربی و ملاصدرا شدند و این بدین معناست که ما در این تاریخ اگر بخواهیم به صورت قدسی همراه با معاریفی اصیل حاضر شویم نمیتوانیم از مطالب مذکور غفلت کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی به بودنی باید فکر کرد که در بستر حضور حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» بودنِ آخرالزمانیِ ما شده است. در این مورد عرایضی تحت عنوان «امام خمینی و بودنی به وسعت بودنِ آخرالزمانی» در کانال مطالب ویژه هست. امید است مفید افتد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عجیب است که این آقایان این اندازه نمیتوانند بین امور تکوینی و امور اعتباری را تفکیک کنند! و این سخنها از زبان هرکس که رانده شده باشد، نشان میدهد که تصور درستی از اصالت وجود و وحدت وجود که مربوط به هستیشناسی است، ندارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علاوه بر آنکه بعضاً فعل ماضی به معنای یتحقق است؛ میتوان گفت آیهی فوق متذکر میشود به اینکه میبینید انسانهایی که به نور توحید منوّر نیستند، چگونه در کوچکترین مشکلات، آنچنان خود را میبازند که گویا از ابتدا چنین بودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلایلی بر این امر نداریم بخصوص که به گفتهی علامه، این امور مربوط به شریعت است و از حضرت نوح «علیهالسلام» به بعد مطرح شده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این یک بحثی است در موضوع «عین ثابته» پیش میآید بخصوص با توجه به آیهی ۱۷۲ سورهی اعراف که هرکس را از پشت پدرش جهت اقرار به ربوبیت خدا اخذ کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اموال زن حتی آنهایی که همسرش به او هدیه کرده است، مُلکِ خود اوست و میتواند هرطور خواست مصرف کند و رضایت شوهرش نیاز نیست. به نظر بنده کار خوبی است که اموال انسان موجب عزت والدینش شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همچنانکه قبلاً عرض شد در نگاه دینی اعم از آیات و روایات و نظر عرفا، آسمان غیر از آسمانهایی است که در علم هیئت مطرح بوده ۲. موضوع علمِ حروف که ابن عربی در ابتدای فتوحات آورده اساساً دستگاه دیگری است غیر از آنکه موضوع تعداد آن مطرح باشد. نکات بسیار دقیقی در آنجا مطرح است. ۳. بحث در نظامهای مختلف است که آیا عقل در کدام نظام، عقل است که بحث آن مفصل است. مثل منطق صوری که در کدام نظام عقلی منطق است. در حالیکه در نظام منطق دیالکتیک دیگر نگاهِ منطق صوری جایگاهی ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در قیامت انسانها در عین آنکه پیش خودشان هستند، آنجایی که اذن دارند میتوانند نزد همدیگر باشند. اگر بتوانید با حوصلهی جدّی به صوتهای شرح کتاب «معاد» بپردازید، راحتتر این مسائلتان روشن میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با حاج قاسم باید در عالَم حاضر شد. عرایضی در تابلوی سایت لُبّ المیزان در این رابطه شده است. خوب است که به آنجا رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً انسانهای مؤمن گرفتار شرک خفی میباشند و در همین رابطه قرآن میفرماید: «وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ» (106/ یوسف) بسیاری از مؤمنین ایمان حقیقی ندارند مگر اینکه از وجهی مشرکاند. بدین معنا که در باور خود خدا را همهکاره میدانند ولی توهّماً نمیتوانند از نقش پدیدهها عبور کنند و هر اندازه توحیدشان بیشتر شود، از این توهّم بهتر عبور میکنند، ولی آن شرکی که خداوند نمیبخشد و انسان را هلاک میکند شرکی است که افراد گمان کنند حقیقتاً غیر خدا هم در این عالَم عواملی هست که در عرض خدا نقشآفرین باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً همینطور است. این نحوه ریخت و پاشهایی که ما داریم برای حضور در تاریخ انقلاب، بسیار نارسا است. صحنه، صحنهای است که جریان سرمایهداری بحرانهای خود را آشکار کرده و کاستیهای معرفتیاش، کار دستش داده است پس باید با مبانی معرفتیِ صحیح به اقتصادی فکر کرد که مطابق معرفتیِ آموزههای دینی خودمان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: باید آنچه در زندگی نیاز دارید و نداشتن آن موجب زحمت برای خانواده میشود، را نگه بدارید و در این مسیر حتماً نباید از فقرا غفلت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در اسلام چیزی به نام شانس و اقبال نداریم. آنچه مورد توجه است تقدیری است که خداوند برای انسانها مقدر میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی، اینطور جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی احساس نیاز روحی نسبت به وکالت ندارید، به خودتان سختگیری نکنید. عرض بنده این بود که بدون دلیل از وسعتِ انسانی خود غفلت نفرمایید و روحیهی صوفیگری را به زندگی خود تحمیل کنید. موفق باشید