سلام علیکم: بنده از همان اوایل حامی و مدافع شخصیت دکتر سعید جلیلی بودم! ایشان دارای اخلاص و برنامه ای راهبردی و جامع برای برون رفت از وضع موجود بودند که بنا به شرایط انتخابات به نفع آقای رئیسی کنار رفتند. بنده به شدت مخالف حضور آقای رئیسی در انتخابات بودم و امید داشتم که ایشان در قوه قضایه می ماندند چون کار و تخصصشان همان جا بود. تعریف بنده از جلیلی یعنی اصلاح ساختار اداری_اجرایی کشور. الان حس بنده اینه که دولت رئیسی برنامه ای اساسی و ملموسی برای برون رفت از وضع فعلی اقتصاد نداره! الان در گروه ها بحث می کنن و میگن واقعا ما تغییر ملموسی در کشور نمی بینیم و بی برنامگی داد می زنه و نیروها همان نیروهاست و احیای برجام همان ادامه ریل برجام و ... است. به نظر شما ما بچه حزب الهی چه نگاه امیدوارانه ای به این دولت داشته باشیم و از چه چیز این دولت در برابر هجمه ها به جمهوری اسلامی دفاع کنیم؟ و اینکه چرا آقای رئیسی از دکتر جلیلی به صورت مستقیم و در پست معاون اولی استفاده نکرد!؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد عدم حضور جناب آقای جلیلی در پست معاونت اولیه دولت، عرایضی در جواب سؤال شماره 33355 داده شده است. ۲. در مورد حضور جناب آقای رئیسی به عنوان ریاست جمهور، به نظر بنده باید خدا را شاکر بود که او توانست کشور را از ورشکستگی اقتصادی که منجر به تسلیمی میشد که آمریکا دنبال آن بود و دولت قبلی زمینه آن را فراهم کرده بود؛ نجات داد و رهبر معظم انقلاب هم در همین رابطه متذکر زحمات جناب آقای رئیسی هستند. به این نکته مهم فکر کنید که با آقای رئیسی، انقلاب اسلامی به مسیر خود برگشت و طبیعی است که برای رسیدن به نتایج لازم، نیاز به زمان داریم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه آینده بس متعالی انقلاب اسلامی و حضور جهانی آن شد. عرایضی تحت عنوان «کربلا و برگشت به ایمان گمشده» در پنج جلسه شده است. إنشاءالله مفید باشد. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/7830
باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب صدرالمتألّهین نشاة الاولی را همین دنیا میدانند. در این رابطه میتوانید به جزوه «نحوه حیات بدن اخروی» رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور تاریخی در انقلاب اسلامی و شایسته شدن برای این حضور فکر کنید. امری که موجب شد شهدای عزیز ما ره صد ساله را یک شبه طی کنند. با چنین افقی خود به خود شور اُنس با خدا و دعا و مناجات به صورت حضوری و وجودی برای انسان پیش میآید. مانند دعای کمیلهای جبهه و راز و نیازهای شبهای حمله. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور تاریخی در انقلاب اسلامی و شایسته شدن برای این حضور فکر کنید. امری که موجب شد شهدای عزیز ما ره صد ساله را یک شبه طی کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «مطول» را که هرگز نخواندهام. «مختصر» خواندهام. با کتاب جناب سلطانالعلماء تا حدّی مأنوس بودهام. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب آقای مارتین هایدگر، با نظر به ماهیت اصیل تکنولوژی به عنوان عطای الهی جهت درک بیشتر طبیعت، انسانها ناگهان خود را درگیر فراخوانی آزادبخشی مییابند جهت انتخابی گشوده نسبت به ارتباطشان با طبیعت. که بحث آن مفصل است. پیشنهاد میشود در کنار مطالعه کتاب، صوت مباحث را نیز دنبال بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فهم جایگاه آن علوم، خود به خود به انسان وسعتی میدهد تا جهانی که در آن هست را بشناسد. آری! نباید تمام دل را به این علوم رسمی داد، ولی نباید از آنها بیگانه بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا به قاعدهی «توزیع الوقت، توسیع الوقت» فکر نمیکنید تا در حدّ کسب درآمد ساده، زندگی را بچرخانید و در عین مطالعات دروس رسمی حوزه، به معارف عمیق بپردازید؟ روی خودتان کم حساب نکنید، باید در جای خود حاج قاسمی باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تصور بنده آن است که مباحث جلسهی ۴ تا جلسهی ۸ کتاب «آشتی با خدا» که موضوع انسان فقط هست را، به میان میآورد را، افقی در فهم درست ابدیت در مقابل انسان میگشاید. بعد از آن اگر به کتاب «معاد» رجوع شود إنشاءالله راحتتر میتوانید به جواب سؤالهای خود برسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرض شد که خیال به عنوان یکی از مراتب نفس ناطقه، به حقایق نظر دارد که آنها را به صورت آورده. ولی وَهم به چیزی خارج از خودش نظر ندارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید با وسعتدادنِ توحید خود، در این موارد هم با هویت توحیدی حاضر شد و لذا قصهی دست در کار و دل با یار، جاری باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً حکمتی در آن است که در آن لحظهها خداوند سکوت را به شما عطا میکند. هرگز حسرت آن جوابدادنها را نخورید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: جزوهای تحت عنوان «وظیفه و نحوه سلوک طلبه عصر انقلاب اسلامی» روی سایت به آدرس زیر هست. ولی «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس» / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: علمِ به آینده که اختیار را نفی نمیکند. مثل اینکه خدا میداند فردا با اختیار خود به مسجد میرویم. در این مورد خوب است به جزوهی «جبر و اختیار» که در قسمتِ نوشتار سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جهت قسمت اول سؤالتان، پیشنهاد دنبالکردن مباحث «با دعا در آغوش خدا» را دارم که بر روی سایت هست. ۲. صوت کتاب «معرفت نفس و الحشر» کیفیت خوبی ندارد. در هر حال میتوانید از جناب حاج آقا نظری به شمارهی 09136032342 سراغ صوتهای آن کتاب را بگیرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در اجتماعی خاص فتنهای را به پا کرده بودند که آن اجتماع را حضرت از بین بردند وگرنه مقدسان احمق همیشه در عالم بودهاند. ۲. تقوا، رعایت حدود الهی است. مگر خوارج حدود الهی را رعایت کردند که یک خانم را به جرم آنکه به حضرت علی «علیهالسلام» توهین نکرد، شکمش را پاره کردند و فرزند داخل شکمش را و شوهرش را به قتل رساندند؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: درست است که کار پاکان را نباید با کار خودمان مقایسه کنیم و آنها در مقام و مرتبهی دیگری هستند؛ ولی از آن جهت که اسوهی ما میباشند، میتوانیم آنها را راههای مستقیم حیات بشری قلمداد کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نظر ابنعربی هم همین است که انسان در عذاب، مخلّد نیست. ولی علامهی طباطبایی دلایلی دارند بر مخلّدبودنِ عذاب، از آن جهت که وقتی انسان در شرک فرو رفت در دوری از رحمت الهی فرو رفته است و این همان مخلّدبودن در عذاب است. ۲. الحمداللّه، شکر کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن بسیار درستی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال طوری عمل نشود که تصور قطع رحم پیش آید. موفق باشید
سلام علیکم: اکنون که این کلمات و جملات را مینویسم، نمیدانم به کدام امید و به چه انتظاری چنین اقدامی میکنم. حتی دیگر به جواب رسیدن هم برایم دور شدهاست و تا حدی قید آن را زدهام. سوالاتی یقه من را گرفتهاست و مرا ول نمیکند و در عمقِ خود میکشاند. در حدی است که حتی پرسشِ آن هم در لکنت و سختی میافتد و تا جوابِ این سوال دادهنشود، حرف دیگری نمیشود زد. به دنبال سرنخ میگردم و پیدا نمیکنم، شهرها را زیرِ پا میگذارم و خانهای پیدا نمیکنم. من زنم و چگونه بدونِ خانه زندگی کنم؟ چگونه مادر باشم در حالی که در و دیوار از بیمادری مینالد و جوابی برای «چی میخواهیم.» نداریم؟ با خودم میگویم چه «مرگمونه دقیقا» که آن چه هست راضیمان نمیکند و آن چیزی هم که میخواهیم را نمیدانیم. خودِ موت که ذائقه هر نفسی است، در پرده میرود و به آن محتاج میشویم، نه زندهایم و نه به مرگ میرسیم. چگونه در این برزخ تاب بیاوریم و مقاومت کنیم و بمانیم؟ ترسِ بیطاقتی در مقابل این آینده نامعلوم من را گرفتهاست و حتی لب به شکایت گشودن و این سخنان هم میترسم که بیطاقتی تلقی شود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حرف همین حرفِ آخر است که امید به آینده را از دست میدهیم. در حالیکه خالق هستی و خالق ما، یقیناً آینده ما را در بستر بندگیاش تأمین کرده است و در همین رابطه در قرآن میفرماید: «وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا» (هود/6) هیچ جنبدهای در زمین نیست مگر آنکه خداوند بر خود تکلیف کرده که رزق او را فراهم کند و رزق ما همه آن چیزی است که به طور طبیعی بدان نیازمندیم. عمده آن است که خود را در افق تاریخی زندگی زمینی امیدوارانه حاضر نگه داریم و فکر فردا را، فردا بکنیم.
مولوى در مثنوى در رابطه با همين موضوع داستان آن گاوى را مىگويد كه هر روز از صبح تا شب در مزرعه سرسبزى مىچريد و علفهاى آن را مىخورد و بعد از سر شب تا صبح غصه مىخورد كه فردا چكار كنم! باز فردا با علفهاى از نو سرسبز شده آن مزرعه روبهرو مىشد و تا شب به خوردن آن مشغول مىگشت و باز از شب تا صبح نگران رزق فردا بود. مىگويد:
يك جزيره هست سبز اندر جهان
اندرو گاوى است تنها خوش دهان
جمله صحرا را چرد او تا به شب
تا شود زَفْت و عظيم و منتجب
شب زانديشه كه فردا چه خورم
گردد او چون تار مو لاغر زغم
چون برآيد صبح بيند سبزْ دشت
تا ميانْ رَسته قصيلِ سبزْ كَشت
اندر افتد گاو با جوعُ الْبَقَر
تا به شب آن را چرد او سر به سر
باز شب اندر تب افتد از فزع
تا شود لاغر زخوفِ منتجع
كه چه خواهم خورد فردا وقت خَور
سالها اين است خوف اين بقر
هيچ ننديشد كه چندين سال من
مىخورم زين سبزه زار و زين چمن
هيچ روزى كم نيامد روزيم
چيست اين ترس و غم و دلسوزيم
باز چون شب مىشود آن گاوِ زفت
مىشود لاغر كه آوه رزق رفت
مولوى بعد از اينكه اين مثال زيبا را مطرح مىكند و ما را متوجّه ضعف بينش اين گاو مىنمايد كه چگونه از نظام الهى كه همواره در حال فيضان رزق بندگانش است، غافل است، مىگويد:
نفسْ، آن گاواست وآن دشت، اين جهان
كه همى لاغر شود از خوف نان
كه چه خواهم خورد مستقبل عجب
لوت فردا از كجا سازم طلب
همواره نگران فردايى است كه بوجود نيامده و لذا از نتيجه اى كه امروز بايد از زندگى خود بگيرد غافل است، مولوى سپس به ما روى مىكند كه
سالها خوردى و كم نامد ز خَور
ترك مستقبل كن و ماضى نگر
لوت و پوت خورده را هم يادآر
منگر اندر غابر و كم باش زار
به جاى اينكه اينهمه نگران آينده باشى كه نيامده است، كمى هم به گذشته بنگر كه چگونه به راحتى گذشت و نگرانى تو نسبت به آن بىجا بود. حضرت در آن فرمايش شان همين نكته را متذكّر مىشوند كه اى پسر آدم! غصه رزقى را كه هنوز نيامده است بر امروز خود حمل نكن. ما امروز وظيفه اى داريم و براى انجام آن روزمان را شروع كنيم و مسلم آنچه در امروز نياز داريم، خداى خالقِ امروز برايمان خلق مىكند، و چون خداوند فردا را خلق كرد، نياز مربوط به فرداى مخلوقاتش را نيز خلق مى كند. اينكه ما نيازهاى فرداى خود را در پيش خود نداريم چون هنوز فردا را خلق نكرده تا رزق فردا را خلق كند. آرى؛ فردا هم بايد كارى كه به عهده ماست، انجام دهيم. رزق فردا هم به عهده خداست و حتماً مىرسد. اشكال در اين است كه شما امروز كارى را شروع مى كنيد، براى اينكه بى رزق نشويد، و لذا از اوّل صبح غصه رزق آن روز را مى خوريد و در نتيجه آن كارى را كه به عهده تان است انجام نمى دهيد و غم چيزى را مى خورديد كه بدون اين غمها محقّق مى شد، حال با اين نوع تفكر، چون پس فردا مى آيد، غصّه رزق روز بعدش را مى خوريد، و خلاصه هر روز كارمان مى شود رفتن به دنبال چيزى كه خودش به وقتش مى آمد، و در نتيجه از بندگى خدا كه محتواى حقيقى زندگى انسان است درمى مانيد و بعد در خودتان كه تأمّل مى كنيد مى بينيد سخت از زندگى خود ناراضى هستيد، چون به محتواى معنوى كه بايد مى رسيديد، دست نيافتيد.
امام معصوم (ع) مى فرمايد: نگرانى رزق فردا را بر امروزت حمل نكن، «فَانَّهُ انْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأتِ اللهُ فيهِ بِرِزْقِك»؛ اگر فردا جزء عمرت باشد، خدا در همان فردا رزق تو را مى رساند. فردايى كه هنوز نيامده است تمام ذهنت را مشغول نكند تا روزى كه آمده است را از دست دهى.
سلام علیکم و رحمت الله: ضمن عرض تسلیت به مناسبت رحلت امام خمینی (ره) لطف خدا شامل حالمان شد و در این روزگار پر از فتنه؛ حدیث امام صادق علیهالسلام که فرمود، در آخر الزمان، حقیقت همانند نور آفتاب روشن است، راه حقیقت را یافتیم و با شما آشنا شدیم. مبنای محکمی ندارم و ذهنم بسیار مشوش میگردد و محکم و استوار نیستم، تصمیم گرفتم کتب شهید مطهری و امام خمینی و شما استاد بزرگوار را با هم پیش ببرم (حداکثرش اینکه در طول ۶ سال اول طلبگی) البته جدای از بحث های دیگه که پیش میبرم (مانند تفسیر المیزان) سیر ترتیبی کتابی امام خمینی و شما استاد عزیز را چگونه پیش ببرم؟ اگر سوای این سیر نظر و پیشنهادی دارید، حتماً بفرمایید که بسیار محتاجم لطف خدا شامل حال شما
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از دنبالکردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها میتوانید با کتابهای «مصباحالهدایه» و «شرح دعای سحر» از امام خمینی، کار را ادامه دهید و بعد از آنها در فرصتی مناسب با مطالعه «فصوص الحکم» ابن عربی، بهتر میتوانید با کتاب «چهل حدیث» حضرت امام مرتبط شوید. موفق باشید
سلام و عرض ادب محضر نورانی استاد محترم: ۱. جزوه ای که در رابطه با حدیث شریف «لولاک ما خلقت افلاک و لولا...» تا آخر خواندم، و چرایی دلیل خلقت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) که حضرت فاطمه ی زهرا (س) تا جایی که بیان فرموده بودید مطالعه کردم. ارتباط توضیحات این حدیث شریف را با حدیثی که مقام حضرت زهرا (س) را مقام لیله القدری می گویند چه می تواند باشد با توجه به اینکه حضرت امام خمینی (ره) می فرمایند محتمل است مقام فاطمه ی زهرا (س) لیله القدر بنیه محمدی (ص) باشد و اینکه رسول الله (ص) به حضرت زهرا (س) می فرمایند ام ابیها. ۲. در مباحث حرکت جوهری در رابطه با قیامت فرمودید که وقتی تمام قوه های زمین به فعلیت رسید قیامت می شود و زمین مادی تماما مجرد می شود و باز خلقی دیگر و زمینی دیگر. سوالی که ایجاد می شود این هست که در جستجوهای دیرینه شناسی انسانهایی با اسکلتهای درشت و بعضا متمدن و.....پیدا می شوند که می گویند برای ادوار قبلی آفرینش و قبل از حضرت آدم (ع) هستند. در حالی که طبق آیات قرآن متصور می شود که زمین فعلی با حضرت آدم (س) شروع می شود؟ ۳. در احادیثی گفته شده که بیشتر اهل جهنم زنان هستند مثل روایتی که منصوب به رسول الله ص خطاب به زنی به نام حولا گفته شده، آیا این احادیث معنای ظاهری درست هست یا تاولیلی دارند و اگر بله، چرا بیشتر زنان جهنمی می شوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری! وجه «لو لاک ما خلقت افلاک....» که در کتاب «مقام لیلةالقدری حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» آمده، نظر به وجه عبودیت آن حضرت دارد که مبتنی است بر آیه «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ». ولی وجه حضور بنیه محمدی حضرت زهرا «سلاماللهعلیهما» را باید در راستای مادریبودنِ روح آن حضرت برای اصل نبوت دانست که حتی برای همه ائمه حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» حجّت هستند. ۲. این زمین با تمام تاریخش با حضرت آدم شروع شده و دلائلی که دیرینهشناسان آوردهاند و بنده نیز در جریان آن هستم، بیشتر حدسیّاتی است بیدلیل. ۳. احتمال زیاد جنبه تأویلی دارد و ریشه در تبرّجی دارد که در انسانها بخصوص در زنان بیشتر است و از این جهت شاید بحث زنبودن مربوط به آن روحیه است، نه مربوط به جنس زنان. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بسیار خوب است. حقیقتاً شهدای ما اینچنیناند که میفرمایید. موفق باشید
