باسمه تعالی: سلام علیکم: حیوانات در عین آنکه دارای نفس هستند و در رابطه با نفس شعور خاص خود را دارا میباشند مثل درک خود و داشتن شعورهای بدیهی، ولی تعقل به آن معنایی که در انسان هست و موجب انتخاب انسان میشود در آنها نیست، بلکه بر اساس هدایت غریزی آن کار را میکنند و آن مورچه در آن صحنه نیز با همان شعور تکوینی متوجه آن صحنه شد حتی میتوان گفت این شعور مربوط به تنها آن هدهد نبود، ولی چون در دستگاه حضرت سلیمان رفت و آمد داشت آن گزارش را آورد در حالیکه فکر میکرد حضرت سلیمان از آن سرزمین بیخبرند که این نشانهی شعور محدود آن هدهد است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در ترک حج تمتع تنها عدم استطاعت شرط است و اینکه به نحوی نتوانیم برویم و یا ولیّ فقیه حکم به تحریم آن بکنند. منتظر باشید ببینیم مقام معظم رهبری یا مراجع بزرگ چه نظری دارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اطاعت از رهبری عزیز«حفظهاللّه» آنقدر برکات دنیایی و آخرتی هست که قابل مقایسه با این ضررهایی که میفرمایید نیست، و در پشتکردن به سخنان آن مرد الهی که حکم خدا را در این تاریخ برای ما روشن میکند، آنقدر ضرر هست که قابل مقایسه با آن ضررهایی که میفرمایید نمیباشد. دستور مقام معظم رهبری«حفظهاللّه» را یک دستور سلوکی بگیرید تا حجابهای ظلمانیتان رفع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کنار تمرین سکوت؛ خوشاخلاقی، حُسن ظن به مؤمنین، صلهی رحم، رعایت حقوق افراد، همه و همه باید رعایت شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولین بار مرحوم شهید مطهری باب این نوع مباحث را در مقابل مباحثی که مارکسیستها داشتند، باز کردند تنها از آن کتابها به طور مشخص اطلاع دارم. امروزه خوب است مباحثی در رابطه با اثرات متقابل عقیده و عمل کار شود که آیت اللّه جوادی«حفظهاللّه» در جلد اول «تحریر رسالة الولایة» از علامه طباطبایی«رحمةاللّهعلیه» باب آن را باز کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی که متوجه ظرائف حالات نفسی خود هستند و خاستگاههای توهّم را میشناسند، متوجهاند در چه صحنههایی وَهم به میدان میآید و حجابِ نظر به حقایق میگردد و توصیههای آنها ریشه در شناخت حضوری آنها نسبت به ظرائف نفسِ انسانی دارد و هراندازه بیشتر رعایت کنیم بیشتر متوجه نقش تخریبی وهم میشویم. مثل انسانی که وقتی تازه از حمام آمده کمترین لکه را بر روی بدن خود احساس میکند. در مورد زندگی در خیابانهای امروز شاید موضوع با آن شکلی که ما در کوچهای خلوت پشت سر یک زن نامحرم حرکت کنیم، فرق میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون قوانیناند و اگر ثابت نباشند که به آنها قوانین نمیگویند. اگر متوجه قاعدهمندبودن آنها شوند نام قانون یا اصل بر آن میگذارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما به قرآن و روایات و روح تاریخی که قرآن متذکر آن حوادث است بیشتر اعتماد میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: واژهی جبر در مقابل اختیار بهکار میرود و نه در مورد ذاتیات. هیچوقت نمیگوییم آب جبراً تر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره قیامت و برزخ نظامی است که وقتی انسان در آن نظام قرار گرفت شخصیتش از طریق قلباش ظهور میکند. پیشنهاد میکنم مباحث کتاب «معاد؛ بازگشت به جدّیترین زندگی» را با شرح صوتی آن دنبال کنید. در آنجا علت متفاوت جلوهکردن حضرت عزرائیل«علیهالسلام» نیز آمده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- جنس اطلاعات و تفکر از جنس علم است و واقعیتی است مجرد، حال اگر نفسی بتواند یا به جهت هدایت الهی مثل ائمه، یا به جهت قوت نفس مثل مرتاضها یا با خبری که جنّیان به او میدهند مثل جادوگرها متوجه اطلاعات درونی نفس دیگری شود باید مشخص شود از چه پایگاهی استفاده کرده 2- خاطرات در نفس است ولی وقتی نظام عصبی انسان به هم بخورد ابزار استفاده و ارائهی آن خاطرات را ندارد و به همین جهت اگر نظام عصبی او ترمیم شود میتوان آن خاطرات را به کمک نفس خود اظهار کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم منظورتان از اسراری که باید ائمه«علیهمالسلام» از قرآن به ما برسانند اخبار غیبی نیست، زیرا تاریخ گواه است که آنها خبرهایی از آینده دادهاند که بعداً عیناً محقق شده و مرحوم شیخ عباس قمی نمونههایی از آنها را در کتاب «منتهیالآمال» برای هر امامی آوردهاند. پس منظورتان از اسرار. قواعد کلی است که بتوانیم در فضای آن قواعد در راه جلو برویم و نه قواعد تجربی که با تماس با طبیعت بهدست میآوریم. به عنوان مثال حضرت فرمودند: از هشام بن سالم آمده است كه؛ خَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لِي أَ تَنْعَتُ اللَّهَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ هَاتِ. فَقُلْتُ: هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. قَالَ: هَذِهِ صِفَةٌ يَشْتَرِكُ فِيهَا الْمَخْلُوقُونَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَنْعَتُهُ؟ فَقَالَ هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ، وَ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ، وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ، وَ حَقٌّ لَا بَاطِلَ فِيهِ، فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ النَّاسِ بِالتَّوْحِيدِ.[1] در محضر حضرت صادق (ع) وارد شدم، از من پرسيدند آيا مىتوانى خدا را وصف كنى؟ عرض كردم بلى، فرمودند: وصف كن، گفتم: او سميع است و بصير. فرمودند: اينكه صفتى است مشترك بين خدا و مخلوقات او. عرض كردم چگونه او را وصف كنم؟ فرمودند: او نورى است كه ظلمتى در او نيست و حياتى است كه مرگى در او نيست و علمى است كه جهلى در او نيست. هشامبنسالم مىگويد در حالى از محضر آن حضرت خارج شدم كه عالمترين مردم به توحيد بودم.
حضرت مىفرمايند؛ بگو او نور است، يا بگو او حيات است، نه اين كه او چيزى است كه حيات دارد و معنى توجه به ذات همين است كه قلب متوجه «عين حيات» و «عين علم» و «عين نور» شود و از اين طريق مصداق نور و علم و حيات را شهود كند. ملاحظه میفرمایید که امام چگونه ذهن طرف مقابل را متوجه حقیقتی کردند که با تعمق در قرآن بهدست میآید. زیرا قرآن میفرماید: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ» خداوند مثل هیچچیزی نیست و حضرت معنای آن را نشان دادند. بنابراین ما باید متوجه باشیم جایگاه ائمهی اطهار«علیهمالسلام» در ارائهی اسرار قرآن از همان سنخ قرآن باید باشد و راز زندگی متعالی را به ما گوشزد کنند تا مثل وهاّبیهای سعودی به اسم قرآن کارمان به بیراهه کشیده نشود. موفق باشید
[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 4، ص 70-« توحيد صدوق»، ص 137.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً برداشت جناب آقای دینانی با مبانی ملاصدرا نسبت به حرکت جوهری مطابق است و بنده نیز در بحث حرکت جوهری در این باره بحث کردم. حقیقتاً ماده است که با حرکت ذاتیاش و با تبدیل قوههایش به فعلیت از طریق فیوضات عالم بالا به تجرد میرسد. موفق باشید
- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ملاصدرا رابطهی نفس با بدن را اتحاد میداند ولی اتحاد انضمامی که نه موجب عینیت باشد و نه موجب دوگانگی که تدبیر بدن توسط نفس واقع نشود 2- بنده نتوانستم روح بخاری را قبول کنم، معتقدم صِرف نزول نفس به جهت تشکیکیبودن، آن نفس با بدن مرتبط میشود نیاز به واسطهای به نام روح بخاری نیست و فکر میکنم ملاصدرا هم در جمعبندی همین را میفرمایند هرچند بعضاً با زبان قوم سخن میگوید 3- در مورد (جسمانی بودن نفس) متنی خوب و جمعبندی ارزشمندی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عزم کلی خود چنین نیّت کنید که میخواهند قواعد موجود در عالم را بیابید که یک نحوه ظهور توحید خداوند در عالم است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد با جناب آقای توکلی علت ملاقات را در میان بگذارید تا بررسی کنند. شمارهی ایشان 09138780869 میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد خوبی است. بنده بهجای آنکه بگویم «بدیهیات جبری است»، عرض میکنم «بدیهیات ذاتی وجود انسان است». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «نگاه در سکوت» او را مطالعه فرمایید در آنجا متوجه روش او میشوید. کتاب «تفکر زائد» آقای مصفا نیز در استفاده از آن روش نکاتی را به شما میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر کسی بخواهد در قیامت گرفتار آتش نشود همین اندازه که خمس و زکات خود را بدهد و بعد از آن هرچه خواست ثروتاندوزی کند و زندگی خود را با دنیا بگذراند ،کافی است، ولی اگر بخواهد سلوک إلی اللّه داشته باشد و به او خطاب شود: « يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة × ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّة × فَادْخُلي في عِبادي × وَ ادْخُلي جَنَّتي»؛ باید تعلقات دنیاییاش را کم کند تا در دنیا و آخرت افقی خاص در مقابلاش گشوده شود. شریعت الهی برای هرکس راه را مشخص کرد تا آنجا که برای عدهای فرموده: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» آنهایی که در مسیر إلی اللّه تلاش کنند راههای رسیدن به خدا را حتماً به آنها نشان میدهد که معلوم است این راه ها راه های خاصی است . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند ابتدای راه نشان میدهد که باید کجا رفت و بعد ما باید آنچه را در ابتدا یافتهایم در آخر به آن برسیم. إنشاءاللّه بحث صوتی «شکوفایی مراقبه در ماه رجب» که روی سایت در قسمت ماه رجب هست، تذکر خوبی خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در تأثیر خیال روی بدن کار کنید. لازم نیست ما برای کبودشدن جسم حتماً یک پدیدهی خارجی را مؤثر بدانیم. شاید داستان آن دانشجویی که میگفت؛ «اگر شب خواب ببینم پایم زخم شده، فردا صبح به همان شکل خطی از خون در بدنم هست» نمونهی خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نقش مزاج نقش علت مُعِّده است و نه علت حقیقی، بنابراین نفس، خیلی گرفتار مزاج نیست ولی در صورت تعادل مزاج بهتر عمل میکند، مگر نفسهای قدرتمند که هر چفدر هم که مزاج با آنها همراهی نکند بهخوبی به سیر خود ادامه میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نور را به عنوان مثال عرض میکنم تا موضوع به ذهن نزدیک شود، ولی اصل برهان یک کلمه بیشتر نیست و آن عبارت است از اینکه اگر کسی معتقد باشد موجوداتی در خارج هست یا آن موجودات باید عین وجود باشند و یا به عین وجود ختم شوند و اشکالات آقای دکتر یثربی مربوط به این موضوع نمیشود و عرض بنده در کارنکردن در زمینهی شکاکیت به معنای شناخت آن تفکر نیست، منظور آن است که عدهای وقت گذاشتهاند در موضوع نقد شکاکیت و مباحثی را در نقد آن دارند، بنده به آن روش معتقد نیستم، به همان روشی که در جوابهای متعدد عرض کردم معتقدم. و اساساً بحث شکاکیت یک موضوع فلسفی نیست، بلکه بر سر درِ تفکر فلسفی و عرفانی نوشته؛ هرکس هنوز موضوع شک خود را حلّ نکرده وارد نشود. لذا همانطور که در جواب یکی از سؤالات عرض کردم جایی برای ادامهی بحث نمیماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یقینِ عقلی حالتی است که عقل نسبت به حقایق قانع شده باشد و یقینِ قلبی حالتی است که قلب انسان حقایق را احساس کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کریشنامورتی به هیچ حقیقتی باور ندارد ولی از نظر روش، تحت تأثیر بودا است و لذا در روش میتوان از او استفاده کرد ولی نسبت به ملحدبودن او نباید غفلت کرد. موفق باشید