بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11897
متن پرسش
سلام علیکم استاد: لطفا کمی راجع به انجیل توضیح دهید چند نوع انجیل داریم آیا انجیل هم مانند قرآن وحی است؟ تورات چطور؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این مورد متخصص نیستم ولی آن را می‌توانید در سایت‌های مختلف دنبال کنید. موفق باشید

11896
متن پرسش
سلام علیکم بر استاد عزیز: بنده پاسخ بسیاری از پرسش های خود را گرفتم، امیدوارم واقعا بتوانم آن را حس کنم و در راهی که شما از روح الله آدرس می دهید گام بردارم. ان شاء الله نگاه شما به سخنان مخالف بتواند بیش از پیش هنر و مهارت الهی صبر با همدیگر را در شاگردان شما پرورش دهد. استاد بنده دو سوال دیگر را خدمت شما عرض کنم تا به امید توضیحات حضرتعالی نگرش شما برای بنده شفاف تر شود. اول این که استاد، بنده با نگاه اشراقی شما به حقیقت انقلاب آشنایی اندکی دارم و به همین جهت بعد از سخنرانی مدرسه ولیعصر(عج) که فرمودید امکان این وجود دارد با انحراف خواص و به دنباله آن عوام انقلاب ما دچار سرنوشت مشروطیت شود، از شما در راه برگشت سوال کردم، این سخن را واقعا از جانب خودتان فرمودید و یا صرفا یک تشر به طلاب بود و جواب فرمودید: «نه خیر من از قول بقیه این سخن را گفتم و باید عمق سخن امام را مورد توجه قرار داد که اگر من هم سازش کنم ملت اسلام بر نمی گردد» عرض بنده این بود، به چه جهت باید دولت اصلاحات را بعد از دولت موقت دانست؟ صرف نظر از افراد چه تفاوتی میان مرام و مبانی فکری نهضت آزادی با اصلاحات چی هایی مثل خاتمی وجود دارد؟ کسی که با جورج سوروس دیدار آنچنانی می کند و سخن از جامعه باز و روش های ایجاد آن در ایران می زند و هزینه های تبلیغاتی خود را از آل سعود تامین می کند را باید بعد از دولت موقت دانست؟ (وقتی به مجموع اسناد دیدار خاتمی با سوروس نگاه می کنیم همدیگر را پشتیبانی می کند و قابل انکار نیست) بله رهبر معظم انقلاب در پی نجات ایشان بودند ولی خوب ایشان به قول پدر مرحومشان به شدت غرب زده اند و جز غرب نمی بینند. بنده هم معتقد به نقش والای مردم در پیشبرد اهداف انقلاب هستم. واقعا باید به همدلی و همزبانی میان دولت و ملت فکر کرد و دولتها باید خودشان را مدام با مردم 22 بهمن سازگار کنند و مردم هیچ انتظار نا به جایی از دولت نداشته باشند و دولت را رفیق خود ببینند. بیشتر سوال بنده در زمینه هسته ای به این نکته برمی گشت که چگونه شما راهبرد دولت را غلط می دانید و در عین حال سیستمی که براساس آن چیده شده است را تا آن حد تایید می فرمایید که شایسته عنوان «صلح حدیبیه» می دانید. راهبرد این دولت به رسمیت شناختن نگرانی های غرب و تلاش برای رفع آن است؛ به هر حال غرب حق دارد از ما نگران باشد ما 28 مرداد 32 در آمریکا کودتا کردیم، ما شاه ستمگر آنها را پشتیبانی کردیم، ما علیه آنها 8 سال جنگیدیم؛ ما به دشمنان آنها بمب شیمیایی دادیم و بدتر از آن ایران تنها استفاده کننده از سلاح هسته ای است و از این جهت باید نگرانی های آنها را در زمینه هسته ای رفع کنیم. شما قطعا و یقینا با چنین راهبردی مخالفید و از خارج کردن بهانه از دست دشمن سخن گفته اید که هیچ تناسبی با این راهبرد دولت ندارد. در بحث رآکتور اراک به عینه می توان ظهور چنین راهبردی را مشاهده کرد؛ رآکتور اراک پلوتونیوم تولید می کند ولی پلوتونیوم آن به دلیل تفاوت در عدد اتمی اساسا نمی تواند در بمب اتم مورد استفاده قرار گیرد و این چیزی نیست که از لحاظ فنی بر غربی ها پوشیده باشد. در عمل در لوزان چه شد؟ به جای این که با شدیدترین سیستم نظارت موافقت کنند، قرار است قلب راکتور را دیسترویت کنند و یا صادر کنند؛ همچنان که معمر قذافی تاسیسات هسته ای اش را صادر کرد!!! در عین حال قبول کرده اند پلوتونیوم های راکتور جدید هم از کشور خارج شود؟ خوب اگر قرار باشد ما بمب بسازیم که پلوتونیوم خارج می شود و چه معنایی دارد ما پیچ و مهره های قلب رآکتور را از هم باز کنیم؟ این مضحک نیست؟ استاد این راهبرد چه نسبتی با صلح حدیبه دارد؟ پیامبر اکرم (ص) نگرانی های مشرکین را به رسمیت شناخت و یا از یک موضع برابر بهانه های مشرکین مبنی بر از دست رفتن افراد قبیله هایشان را از چنگ آنها خارج کرد و امکان ائتلاف کفار را به صفر رسانده و فرصت فرهنگی به دست آورد؟ راه حل هایی که در لوزان به دست آمد به هیچ عنوان حتی یک توافق خوب با عقلانیت ابزاری هم نیست و همچنان که ما باید برای یک مذاکره عقب نشینی های هدفمندی انجام دهیم؛ باید دستاوردهایی هم داشته باشیم. استاد به نظر حقیر باید صلح حدیبیه و ایجاد ظرفیت فرهنگی در جهان اسلام و جهان غرب را در القصیر، حمص، جرف الصخر ، تکریت و قنیطره جست و جو کرد. آنجا که دست قدرت اسلام برای اولین بار در تاریخ اسلام دوگانه جعلی شیعه – سنی را تبدیل به دوگانه حقیقی اسلام اموی – علوی کرده است. آنجا که آمیخته شدن خون شهدای لبنانی و ایرانی به همگان نشان داده است که چیزی به نام اسلام خشن و اسلام طالبانی وجود ندارد و این همان صهیونیست ها هستند؛ نشان به نشان قنیطره، نشان به نشان حضور حزب الله در جنگ با داعش. آنجا که خون شهدای مدافع حرم نشان داده است؛ دعوایی هم اگر میان مسلمانها هست بر سر حقیقت تاریخی اهل بیت (ع) است و میان قریب به اتفاق مسلمانان در عین فضیلت بودن این خاندان اتحاد مبنایی وجود دارد. آنجا که برای اولین بار وهابیت تندروی افراطی نمی تواند خود را پشت لوای اسلام مخفی کند و باید سر ببرد و وحشی گری کند و اگر استراتژیست های هفت خط صهیونیست احتمال حضور این چنینی جمهوری اسلامی را در صحنه می دادند هرگز انگاره ی 150 ساله اسلام وهابی را این چنین ارزان در طی 5 سال نابود نمی کردند. سعی کرده بودند اسلام هراسی را در متن جامعه غربی نهادینه کنند و در اویل بحران سوریه نیز مسلمانان جهان تحت فشار بودند ولی الان سیر رجوع به اسلام حزب الله لبنان و سپاه قدس در حال شتاب گرفتن است. لوزان بیشتر شبیه احد است تا حدیبیه و ما دلواپسیم که هند جگر خواری هوس جگر حمزه ما را کرده باشد. دلواپسیم نکند عده ای به طمع دنیا حاضر باشند جان فرمانده کل قوا را به خطر بیاندازند؟ ببخشید استاد وقتتان را گرفتم؛ تمام این سخنان را نوشتم تا بگویم استاد دلم برای حضرت روح الله تنگ شده است، با این که او را همیشه از سیاهی بر سفیدی دیده ام و یا از سفیدی بر سیاهی. اگر نبود «ولاتیاسو من روح الله» هر آیینه دق می کردم. نمی دانم چرا این قدر بهانه گیر شده ام؛ این قدر با خودم حرف می زنم که صبور باش ولی صبرم طعم بغض دارد، آنچنان که مرادم هم از من گله کند که چرا دعوا می کنی. به آینده امیدوارم ، آن سان که مطئنم عهد، عهد انقلاب و انقلابی است ولی گلویم دیگر توان فرو بردن بغض هایم را ندارد. دلم به نفس های پر شور سید علی خوش است ولی سینه ام آرام نمی گیرد، تلاش می کنم ولی ضمیرم آرام نمی شود. دلم تنگ شده استاد ...
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این غم مقدس شما به لطف الهی شما را آن‌چنان بزرگ می‌کند که از آن به بعد مجبورید تنها با رازهای سینه‌ی خود به‌سر ببرید مگر آن‌که خداوند اجازه سخن‌گفتن به شما بدهد لذا هیچ اشکالی در اصل قضیه نمی‌بینم که دولت را در مسیری نمی‌بینید که انقلاب اسلامی عزیز بنا دارد در آن مسیر وارد شود و این نشانه‌ی هوشیاری و بصیرت شما و امثال شما است. بحث بر سر آن است که ما باید آن حضوری را که خارج از محتوای بیانیه‌ی لوزان، در جهان غرب پیدا کرده‌ایم را نادیده بگیریم و به اسم آن‌که از طریق این دولت انجام شده؟ و یا جایگاه تاریخی بیانیه‌ی لوزان چیزی است از جنس انقلاب که با قاطعیت‌های مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» تحقق یافت و در مسیر محدودیت‌هایی که رهبری عزیز آن را تأکید کردند ما کار بزرگی را در این تاریخ شکل دادیم که دشمن سال‌های سال طول می‌کشد تا بفهمد ما چه کردیم و با درایت رهبری عزیز چه فرهنگی را وارد اردوگاه نظام استکباری نمودیم! دشمن کوتاه‌بین است و نمی‌فهمد مواضع ما چه بلایی بر سر او خواهد آورد وقتی هیبت تمامیت‌خواهی‌اش از طرف ما به رسمیت شناخته نشد مطمئن باشید ما آینده‌ی بسیار درخشانی خواهیم داشت وقتی با هیبت رهبری در انقلاب جلو چشمان جهانیان اُبهت استکباری غرب چون مومی در حال ذوب‌شدن است. هرچند پیروزی‌هایِ از جنس حضور ما در القصیر و جرف الصخر بسیار زلال‌تر است. موفق باشید

11892
متن پرسش
سلام: با چه کتبی می توان سلوک کرد. عملی و قلبی. لطفا سیر مطالعاتی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی روی سایت خوب است. موفق باشید

11890
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد ببخشید با اجازتون میخوام یه مطلبی رو در تایید حرف دوستان به عزیزان منتقد تندرو عرض کنم البته نه منتقدین منصف و دلسوز ... بهشون عرض می کنم که لطفا کتاب انسان دویست و پنجاه ساله مقام معظم رهبری رو با حوصله و از اول تا آخرش مطالعه کنن تا به سیره و روش اهل بیت (ع) در اداره کردن و پیش بردن مکتب تشیع در دل تاریخ و رسوندن اون تا این مرحله اشنا بشن و اینقدر بیقراری نکنند و جلوتر از ولی زمان خودشون حرکت نکنن رفقا مطالعه کنید که جهل بزرگترین دشمن انسان هست و باعث تمام انحرافات و هلاکت آدم میشه این رو گفتم چون که اکثر این آقایون منتقد تند رو که من حداقل اطراف خودم می شناسم اهل تفکر و مطالعه نیستن اگه هم باشن خیلی سطحی در حد همون کتاب های درسی حوزه و دانشگاه اما اصلا مطالعه ریشه ای در مورد غرب شناسی، سیره اهل بیت (ع)، حقیقت انقلاب و این چیزها رو ندارن ... استاد معذرت و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:همان طور که در جواب شماره 11881 عرض شد ما باید در هر زمانی به بهانه‌های مختلف جامعه را به سوی تفکری دعوت کنیم که اقتضای تاریخی است که در آن زندگی می‌کنند و از این طریق می‌توان به شکل حضوری در ذیل اراده‌ی الهی قرار گرفت. آیا در این کار موفق هستیم یا نه؟! موفق باشید

11888
متن پرسش
در زمینه تربیت فرزندان، از آثار خودتان و آثار سایر بزرگان کتاب یا سخنرانی معرفی فرمائید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤال را از کارشناسان تربیتی رادیو معارف مثل جناب حجت‌الاسلام آقای وافی و یا استاد دهنوی و استاد تراشیون و جناب آقای اشترانی در سایت «مزرعه‌ی ایمانیه علمیه» بپرسید. موفق باشید

11887
متن پرسش
سلام استاد: آیا مطرح کردن مسائل معرفت النفس و مسائل براهین صدیقین و حرکت جوهری و مسائل مربوط به معاد در رده های سنی دوره دبیرستان در حلقه های صالحین بسیج را مجاز می دانید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرکت جوهری نیاز نیست ولی سایر مباحث را می‌توانند بگیرند. موفق باشید

11884
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد عزیزتر از جانم: استاد بنده با توجه به تحقیقات و مطالعاتی مختصری که در حوزه حکمت متعالیه و معرفت النفس کرده ام و همچنین شرکت در کلاسهای شما طرز تفکرم نسبت به قبل خیلی عوض شده مخصوصا نسبت به نفسم و مسئله وجود و جهان خارج و.... 1- از طرفی می بینم خیلی چیزها را می فهمم که قبلا نمی فهمیدم یا اصلا توجه نمی کردم که این فهم برایم خوشایند است از طرفی می ترسم پای وهم وسط بیاید و فهمم در بعضی مراحل وهمی شود، چگونه فهم حقیقی را از وهمی تشخیص دهم که خدای ناکرده دچار انحراف نشوم؟ 2- بنده به علت نامنظم بودن مطالعاتم بعضی مواقع احساس سردرگمی در مسیر دارم و احساس می کنم به یک راهنما و استاد در مسیر مطالعاتی و فکریم نیاز دارم، البته هدف نهایی را مشخص کرده ام ولی نمی دانم مسیر را چگونه طی کنم که وهم وارد مسیر نشود و به حقیقت و حق به صورت کامل و مستقیم بدون دخالت وهم و خیال برسم؟ 3- در حال حاضر می دانم نباید در اینجا توقف کنم و باید جلوتر بروم و نباید خودم را مشغول این سطح کنم و باید از این سطح بگذرم و به بالاتر بروم، چون مطمئنم اگر در اینجا متوقف شوم خیالات و موهومات مرا مشغول می کند، این را می فهمم که باید بالاتر بروم اما نمی دانم چگونه، لطفا به من سیر و راهی را ارائه دهید که دائما مشغول حق و حقیقت باشم و من بتوانم خیال و وهمم را مشغول کنم نه وهم و خیالم مرا مشغول کند و خدای ناکرده از مسیر رسیدن به کمال و حق بازدارد. با تشکر صلوات بر محمد و آل محمد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- برای عبور از وَهم، شریعت و سنت اولیاء کارساز است 2 و 3- طوری سیر مطالعاتی سایت را دنبال کنید که إن‌شاءاللّه پس از مدتی سر و کار شما با قرآن و روایات باشد. موفق باشید

11883
متن پرسش
سلام: سوالی از مدیریت سایت داشتم: چرا در قسمت دانلود کتاب «فرزندم این چنین باید بود» هم برای جلد یک و هم برای جلد دو ؛ جلد دو بارگذاری شده است؟ با تشکر
متن پاسخ

به نام خدا

باسلام

به جواب سوالات 11803 و 11831 مراجعه فرمایید.

با تشکر. مدیریت سایت

11882
متن پرسش
با سلام: آیا بدی موجود است یا خیر؟ در بعضی جاها مثالی که زده اند مثال نور است بدین صورت که هرجا نور در آن مکان به حداقل خود برسد آنجا را تاریکی می نامند و این در صورتی است که اگر همه ی وجودات، موجودیت خود را از خدا می گیرند و ما بخواهیم به مثال بالا استناد کنیم در آن صورت یک عدم وجود دارد که خدا در آنجا نیست و این حضور تام خدا را زیر سوال می برد. حال اگر پاسخ شما در تایید موجود بودن بدی است انتصاب آن به هستی خدا چگونه خواهد بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم «شرّ» عدمِ «خیر» است و مسلّم چون «عدم» غیر از «وجود» است، عدم خیر نیست و موجود شرّ از آن جهت که وجود دارد و خیر است به خدا منسوب است نه از آن جهت که نسبت به ما شرّ است. مثل سیل که از جهت آب‌بودن خیر است، ولی آب از آن جهت که روان است نسبت به ما به عنوان سیل شرّ می‌شود که با درست‌عمل‌کردن می‌توانیم خود را در معرض شرّبودن آب قرار ندهیم. و در همین رابطه در قرآن داریم: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ * مِنْ شَرِّ ما خَلَق‏» یعنی اگر در زیر سایه‌ی حضرت حق زندگی کنید و از این طریق به او پناه ببرید از وجه شرّی مخلوقات در امان خواهید بود. موفق باشید

11881
متن پرسش
سلام: حیف شما که با ورود در مباحث سیاسی هم نگاه ها را به خودتان تغییر می دهید و هم فضای سایت را سیاسی می کنید. شاید بفرمایید که سیاست عین دیانت است ولی وقتی فضای امروز این را نمی فهمد، چرا نگوییم حکمت اقتضا می کند که سکوت کنیم؟ استاد محترم من در صدد نصیحت نیستم که شکسته باد دهانم که چون شمایی را نصیحت کنم ولی خدا شاهد است این روشی که حضرت عالی دارید و در انتخابات و توافق نامه ها و بیانیه ها و هر ریزه خرده ی سیاست وارد می شوید نه مد نظر آقا ست و نه مطلوب مخاطبینتان کافی است نیم نگاهی به نحوه ی سوال و جواب ها بیاندازید تا ببینید نتوانسته اید حتی شاگردان خود را متوجه کنید که به این قضایا سیاسی صرف نگاه نکنند؟ حضرت استاد شما را به خدا این چنین وارد مباحث سیاسی نشوید تا فعالیت های فکری ـ فرهنگی فعلی و بعدی تان در محاق نرود. حضرت استاد شما مال خودتان نیستید تا بتوانید از خودتان خرج کنید. شما مال جبهه ی فرهنگی انقلاب هستید. خواهشا فرض کنید در این قضایای لوزان وارد این صحبت ها نمی شدید. الآن چه اتفاقی افتاده بود؟ آیا مخاطبتان گمراه شده بود؟ آیا الآن که وارد شده اید توانستید حرف تان را تفهیم کنید؟ به نظرم بهتر است در این فضاها با بیان کلیات فکری و توجه دادن به مبانی بدون ورود مستقیم به متن بیانیه و این خرده ریزه های زهر ماری هم جامعه را هدایت کنید هم گرد زمانه را بر وجهه ی خود نریزید. خدا حفظتان کند حفظکم الله عن الزلل
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تذکر مشفقانه‌ای است، با توجه به این‌که بنده هرگز نمی‌خواهم خودم و کاربران عزیز را گرفتار امور سیاسی جزیی و موسمی کنم خوب است که سایر کاربران عزیز مثل این عزیز نظر خود را در این مورد بفرمایند تا به بنده کمک کرده باشند. ما باید در هر زمانی به بهانه‌های مختلف جامعه را به سوی تفکری دعوت کنیم که اقتضای تاریخی است که در آن زندگی می‌کنند و از این طریق می‌توان به شکل حضوری در ذیل اراده‌ی الهی قرار گرفت. آیا در این کار موفق هستم یا نه؟! آیا با ورود به چنین بحث‌هایی کمکی به شخصیت قدسی و معنوی کاربران در این زمانه می‌شود؟ یا آن‌ها را مانند بعضی از روزنامه‌ها مشغول امور سیاسی زودگذر می‌کنیم؟ موفق باشید

11879
متن پرسش
سلام: استاد عزیز علت تطابق علم ما با عالم خارج چیست؟ یا بهتر است بگویم علت تطابق وجود ذهنی با وجود عینی در خارج چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: علت نمی‌خواهد، این یک امر و احساس بدیهی است. موفق باشید

11877
متن پرسش
سلام: شما در کتاب «خویشتن پنهان» بیان کرده‌اید که معاد جسمانی ما در قیامت همان تجسم اعمال ماست که جسم ما را می‌سازد و آن جسم این جسم دنیایی ما نیست. با توجه به این نکته می‌خواهم بدانم شما آیات و روایاتی که اشاره به بازسازی این جسم دنیوی و به هم پیوستن آن دارد را چگونه تفسیر می‌کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «معاد از دیدگاه حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» و یا کتاب «معاد، بازگشت به جدّی‌ترین زندگی» که روی سایت هست و یا در جزوه‌ی «چگونگی حیات بدن اُخروی» می‌توانید موضوع را دنبال بفرمایید و جواب سؤال خود را بگیرید. علماء در این مورد مفصلاً بحث کرده‌اند. موفق باشید

11876
متن پرسش
سلام استاد: اگر بخواهیم بطور عملی توکل خود را بالا ببریم چه باید بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید همه‌کاره‌ی عالم را خدا بدانیم و در راستای چنین عقیده‌ای طبق وظیفه‌ی الهی عمل کنیم. موفق باشید

11875
متن پرسش
با سلام بر مهدی موعود و پیروان ایشان: لطفا بفرمایید حقیقت وجودی حجاب چیست؟ اگر بخواهیم به حقیقت وجودی گناهانی مثل غیبت و دروغ پی ببریم از چه طریقی ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما باید در زیر سایه‌ی رحمت الهی روزگار بگذرانیم تا رحمت الهی ما را بپوشاند و اگر به شجره‌ی ممنوعه نزدیک می شویم و رحمت الهی از ما فرو افتد خود را برهنه می‌بینیم و سرگردانِ جمع‌آوری برگ‌های بهشت می‌شویم تا به خود بگیریم. تمام دستورات الهی برای آن است که بتوانیم در زیر سایه‌ی رحمت الهی بمانیم. موفق باشید

11874
متن پرسش
‎سلام علیکم: خواستم نظر شما را در مورد سخن قابل تامل آیت الله فاضل لنکرانی رحمه الله بپرسم که فرمودند: «من پنجاه سال است دارم اسلام می خوانم، بگذار خلاصه اش را برایت بگویم، واجباتت را انجام بده، به جای مستحبات، تا می توانی به کار مردم برس، کار مردم را راه بینداز. اگر قیامت کسی از تو سوال کرد بگو فاضل گفته بود» چون قصد اجرای آن را داریم لذا برای ما مهم است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سخن گرانقدر همان سخن اولیاء معصوم«علیهم‌السلام» است که به ما فرموده‌اند در مقابل حوائج مؤمنین نباید بی‌تفاوت باشید وگرنه راه بهشت را گم کرده‌ایم. موفق باشید

11873
متن پرسش
سلام: بنده همچنان منتظر پاسخ سوالم هستم. بنده نمی توانم پای حرفهای خیلی از روحانیون و حتی مجتهدین بنشینم چون آن ها را متناسب با امروز نمی دانم. چرا جواب نمی دهید؟ درد بنده چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده برای چندمین بار عرض می‌کنم بالاخره همان عزیزانی که شما به‌راحتی سخنانشان را قبول دارید مثل جناب استاد پناهیان از همین علماء و مجتهدین بهره برده‌اند. سعی کنید با حضور در جلسات علماء به عمق روحی که آن‌ها حامل آن هستند نظر کنید. موفق باشید

11872
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد اگه اجازه بفرمایید می خواستم به این عزیزان منتقد توافق عرض کنم که دلواپسی شما بجا اما انقلاب اسلامی و امت اسلامی فقط تو بچه حزب الهی با اون فهم و بصیرت و رحیه انقلابی نیستی عزیز من، بلکه تمام اقشار جامعه باید با این انقلاب بیان بالا و رشد کنن، بصیرت پیدا کنن تا انقلاب هم رو به جلو بره، نمیشه بهشون گفت شما بچسبید به زندگیتون کاری به چیزی نداشته باشین تا ما خودمون انقلاب رو اداره کنیم. بزارین یه مثال بزنم برا بهتر روشن شدن موضوع. در فتنه 88 آقای حجت الاسلام راشد یزدی می گفتند که در اوج فتنه و اغتشاشات و اون همه آبروریزی برای نظام من با رهبر انقلاب داخل ماشین نشسته بودیم و به (قم یا جمکران درست یادم نیست) می رفتیم که من داشتم خدمت آقا شکوه می کردم و می گفتم که چقدر بد شد چه ضربه حیثیتی خورد نظام، اما آقا در جواب فرمودند که این حرفا درست اما این انقلاب هم باید بیمه بشه قوی بشه رشد کنه. ببینید رفقای حزب الهی عزیز در اوج اون اتفاقات در ظاهر بسیار تلخ حضرت آقا چه نوع دیدی دارن کجاها رو می بینن و این همون بصیرت و باطن بینی اولیای الهی هست از شناخت دقیق و عمیق سنت های الهی حاصل میشه. شما این جمله آقا رو در ابتدای این مذاکرات که فرمودند به مذاکرات خوش بین نیستم اما به اذن الله از آن ضرری هم نمی کنیم رو با همین دید نگاه کنید. عزیزان ولی خدا که به منبع نور وصل هست داره این حرف رو میزنه و دیر یا زود تحقق این حرف رو خواهیم دید همینطور که تحقق اون حرف اقا به آقای راشد در مورد فتنه 88 رو داریم الان می بینیم. این در مورد داخل کشور بود اما در مورد خارج از کشور هم تقریبا همینطوره یعنی اینو بدونیم که این انقلاب قراره در دل کل ملتها و نظام های این جهان بدرخشه و پیش بره و دعوت خودش رو به سمت معنویت و گذر از ظلمات مادی گری پیش ببره و همه ملتها فقط اون ملت های طرفدار نظام اسلامی نیستن بلکه بسیاری تحت تاثیر تبلیغات و القائات رسانه های صهیونیستی دید منفی به این انقلاب و کشور دارن و این نظام رو جنگ طلب خشن و غیر قابل تعامل و گفتگو میدونن نه فقط ملت ها بلکه بعضا دولتها و سیاست مداران اونها هم همین دید رو دارن که این گفتگو ها و امتیاز دادن ها برای رفع بهانه جویی که ان شاءلله با نقض عهد طرف مقابل و کارشکنی مداوم و لجاجت اونها میتونه باعث بشه که این دید هم در خارج و هم در در داخل تا حدود زیادی از بین بره و زمینه درخشش بیشتر و سرعت سیر بیشتر انقلاب اسلامی در دل تاریخ فراهم بشه. پس عزیزان بفرموده رهبر انقلاب بهتره عجله نکنیم و ببینیم آخرش چی میشه. این نکته هم بگم که این جمله حضرت آقا مقام معظم رهبری قبل از انتخابات ریاست جمهوری 92 در دانشگاه افسری امام علی من رو خیلی به خودش مشغول کرده و خیلی قابل تامله و شما هم روش تامل کنید تامل فراوان، اقا فرمودند ما نمی دانیم خداوند چه تقدیری برایمان در نظر گرفته و قلب ها رو به چه سمتی هدایت میکنه، انتخابات ریاست جمهوری مورد نظر ایشون بود. استاد معذرت می خوهام دعام کنید و خدانگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با شما موافق هستم که باید در نحوه‌ی حضور خودمان در این تاریخ جدّاً فکر کرد. تفکر، یک موضوع تاریخی است و انسان‌ها و ملت‌ها باید در بستر تاریخی که دارند مراحل تفکر را یکی بعد از دیگری طی کنند تا قدم قدم به تفکر نهایی که متناسب با اهدافی است که برای خود در نظر گرفته‌اند، برسند از این رو ما باید متوجه باشیم فعلاً در کدام مرحله از تفکرِ تاریخی خود قرار داریم تا جایگاه خود را پاس داریم و موقعیّت خود را جدّی بگیریم.

در غرب وقتی رنسانس از حالت شورِ احساسی‌اش جلوتر آمد و به طور طبیعی به بازخوانی خود نشست، زمینه ظهور یک نوع تفکر شروع شد که حاصل آن بازخوانی، شخصیت‌هایی مثل هگل و شلینگ و فیخته شد که پدران فکری فرهنگی غرب‌اند. در انقلاب اسلامی نیز این سیر در حال وقوع است ولی با رویکرد قدسیِ مخصوص به خود.

در غرب بعد از شور احساسیِ رنسانس، آرام‌آرام اندیشیدن نسبت به تاریخی که در آن قرار گرفتند به صورتی جدّی پیش آمد و در واقع می‌توان گفت هگل و هم‌دوره‌ای‌هایش حاصل میز فکرهایی‌اند که بعد از آن شورِ رنسانسی ظهور کرد. این کار مهمی است که افرادِ متعلق به انقلاب اسلامی نیز بتوانند آرام‌آرام وارد فاز اندیشیدن نسبت به تاریخی شوند که در آن قرار دارند و معلوم است که فکرکردن فضای خاص خود را می‌خواهد و باید افق خاصی در میان باشد. بنده معتقدم ما نیز می‌توانیم آرام آرام خود را به تاریخی وارد کنیم که تاریخ تفکر نسبت به جایگاه انقلاب اسلامی است و بدانیم انقلاب اسلامی در مسیر حرکتِ خود به جلو در حال ظهور و طلوع زمینه‌ی تفکرِ خاصی است که می‌خواهد به طور همه جانبه خود را بیابد، البته نمی‌گویم در آن فضا قرار گرفته‌ایم، معتقدم در حال ورود به آن نوع فکر هستیم.

البته چون آن فکری که امثال هگل بدان نظر داشتند در زمینه‌ای مطرح شد که از یک طرف ارسطوئی و از طرف دیگر از تثلیث کلیسائی متأثر بود، به آن نتیجه‌ای که باید برسد نرسید و با آن همه دقت که هگل نسبت به هندسه فکری خود داشت و واقعاً هم چیز عجیب و غریبی بود. با این همه به بن بستی که آن مکتب در مقابل خود داشت و کلیسا نتوانست با طرح فلسفی سیاسی هگل خود را بازخوانی کند، کلیسا نتوانست به نتیجه‌ای که هگل می‌خواست برسد، برسد إلاّ آن‌که بگوئیم زمینه‌ای شد جهت ظهور نهضت پدیدارشناسی.

هگل با آن حیطه‌ی تفکر و عمقی که به فرهنگ غرب داد تصور می‌کرد می‌تواند همه مسائل را حل کند و واقعاً کسی که در آن تاریخ با آن اندیشه روبه‌رو می‌شد گمان می‌کرد هگل ابهامات حرکت مدرنیته را جهت رسیدن به مقصدی که مدرنیته برای خود طراحی کرده رفع می‌کند و غرب به مطلوب خود برسد. هگل یک شخصیت مذهبی است و می‌خواهد کتاب مقدس را به تاریخ خود برگرداند، البته جایگاه تاریخی هگل بسیار پیچیده‌تر از این حرف‌ها است که بنده بتوانم به این راحتی توصیف‌اش کنم. عرض بنده تنها آن است: همان‌طور که رنسانس در مسیر خود به منزل‌هایی رسید که در نهایت به هگل و امثال هگل منجر شد، ما نیز به یک معنا باید این مسیر را طی ‌کنیم تا بتوانیم در شرایط تاریخیِ تفکرِ نسبت به انقلاب اسلامی وارد بشویم و این نشست‌ها می‌تواند ما را در آن شرایطِ تاریخی قرار دهد که نتیجه‌اش هگل می‌شود، البته با رویکرد قدسیِ مخصوص انقلاب اسلامی و نظر به نور مهدی(عج)، هر چند ما هنوز به آن بلوغ از تفکر که شایسته هدف بزرگ انقلاب اسلامی است نرسیده‌ایم. افق ما بحمدالله حضرت مهدیg است و همین امر انقلاب اسلامی را آینده‌دار کرده است. هگل به نکات ظریفی از معرفت نزدیک می‌شود حتی به حرف‌هایی که محی الدین در عرفان نظری پیش می‌کشد نظر دارد، ولی نمی تواند بهره لازم را از آن نکات ببرد زیرا زیرساخت‌های فکری فرهنگیِ لازم در آن زمین موجود نبود[1] و ما در جایی هستیم که در سیر حرکت انقلاب اسلامی می‌توانیم قدرت تفکر را إن‌شاءالله به جامعه‌مان برگردانیم. با این فرض که عزیزان در شرایطی از آمادگی و تفکر قرار دارند که نحوه‌ای از تاریخ‌سازی به صورتی که انبیاء داشتند را در خود دارا می‌باشند.

موفق باشید

 


[1] - انقلاب فرانسه سرچشمه‌ی تفکر هگل است و می‌توان گفت انقلاب اسلامی می‌تواند سرچشمه‌ی تفکری شود که روح انقلاب اسلامی را در خودآگاهی مخصوص به خود تبیین کند و به یک معنا انقلاب اسلامی، هگل خود را متولد نماید. در رابطه با شخصیت فکری هگل به کتاب «هگل» از آقای دکتر علی اصغر مصلح، از انتشارات علمی رجوع فرمائید.

11871
متن پرسش
سلام مجدد استاد: بنده حقیر پرسشگر سوال 11852 هستم. ابدا بنا ندارم با حضرتعالی جدل کنم. چرا که خود را در این مقام نمی بینم. پس جسارت دوباره بنده را ببخشایید. 1- استاد عزیز! ما خود می دانیم که منطق مذاکره برای توافق، منطق بده بستان است. یعنی همین که ما پای به عرصه مذاکره گذاشته ایم، پذیرفته ایم که باید چیزهایی بگیریم و چیزهایی بدهیم. مهم توازن بین داده ها و ستانده هاست. (ما در اینجا تقریبا با منطق دولت فعلی هم نظریم، که اگر رگ انقلابی مان باد کرده بود، از اساس این مذاکرات را نفی می کردیم. چرا که ورود به مذاکره برای تصاحب «حق» هسته ای، عملا به چشم پوشی بر بخشی از حقوقمان منجر خواهد شد.) پس اینکه قسمتی از سخنان رهبری مبنی بر پذیرفتن محدودیت را خاطرنشان فرمودید، مسئله ای نیست که کسی با آن مخالف باشد. آنچه که مهم است (همانطور که عرض کردم)، توازن بین امتیازات داده شده و گرفته شده است. 2- رهبری در چند مورد فرموده اند که در جزئیات مذاکرات دخالت نمی کنند. یعنی اینکه طرف ایرانی چه تعداد محدودیت هایی را بپذیرد، ابدا به معنای رضایت رهبری نیست که اگر می بود محتوای سخنرانی اخیر ایشان زیر سوال می رفت. آن بخش از سخنان رهبری که در پاسخ خود آورده بودید و در آن محدودیت های پذیرفته شده از طرف تیم ایرانی را برشمرده شده بود، چه چیزی را ثابت می کند؟ جز اینکه رهبری نفیا و اثباتا در مورد مطلوبیت و یا عدم مطلوبیت این تعداد محدودیت نظر خود را بیان نکردند؟! اتفاقا اگر رهبری با این توافق و نیز محدودیت ها موافق بودند، بسیار منطقی و لازم بود که حداقل جمله ای در ستایش آن بگویند تا آرامش به کشور برگردد و منتقدان دهان خود را ببندند. فقط گفته اند که این منطق مذاکرات است و تیم ما منطقی عمل کرده است. یعنی به تعهدات خود پایبند بوده و این ابدا مسئله قابل تأملی نیست و اتفاقا نکته ای عیان است. 3- اگر فرض کنیم که رهبری به طور مستقیم و کامل به متن توافق اشراف داشتند و از قضا به آن رضایت نیز داشته اند، آیا این مجوزی برای به به و چه چه کردن در له این توافق می شود؟! گمان نمی کنم که اگر رهبری سیاهی شب را انکار کردند، بنده و شما نیز چنین اجازه ای داشته باشیم! بنده می دانم دو دو تا چهارتاست و هیچکس حتی شخص ولی فقیه نیز نمی تواند بگوید دو دو تا پنج تاست و بنده را ملزم به پذیرش آن کند. 4- بنده در خلوص شما هیچ شکی ندارم. می دانم که قصد دارید به منویات رهبری عزیز جامعه عمل بپوشانید. اما به نظرم در مصداق دقت بیشتری بفرمایید. اگر کسی یا گروهی با زبانی حقوقی و فنی (ولو با لحنی تند) این توافق را نقد کرد، شما می توانید پاسخش را با نقدی فنی بدهید، نه اینکه به بهانه نامگذاری امسال، به او بگویید لطفا فکر نکن! به قول نسیم شمال: «لال شوم کور شوم کر شوم، لیک محال است که من خر شوم!» بله استاد! بعضی خفت ها در طول تاریخ با آب چشمه زمزم هم پاک نمی شود. هیچکس نمی تواند توافق گلستان و ترکمنچای، توافق هسته ای سعدآباد، قرارداد 1919، دارسی و امثالهم را تطهیر کند و منتقدان را به همدلی توصیه کند. شما نهایتا می توانید بفرمایید که بنا به دستور ولی فقیه فعلا بنا بر مصلحت ها نباید با ظلم و دروغ شاخ به شاخ شوید! این قابل قبول است. به شرط آنکه بنده هم به این جمع بندی برسم که ولی فقیه امروز چنین مطالبه ای دارند که البته در حال حاضر به این نتیجه نرسیدم. بلکه اتفاقا بیشتر عکس این گزاره را مشاهده می کنم. در پایان عذر بنده را به خاطر این زبان سرخ بپذیرید. خمینی به ما یاد داد که حق را همیشه فریاد بزنید، حتی اگر متهم به هزار انگ و برچسب شوید. ببخشید اگر برخی مواقع احیانا پا را از جاده ادب فراتر گذاردم. یا حق!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این حساسیت و احساس مسئولیت جنابعالی را ارج می‌نهم، ولی باز فکر می‌کنم وقتی خود مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» از قبل خبر دادند که محدودیت‌هایی را ایران پذیرفته است؛ ما با این دید باید به محتوای بیانیه‌ی لوزان نگاه کنیم و فکر کنیم آیا پذیرش این محدودیت‌ها یک نوع عقب‌نشینی از مواضع انقلاب است و یا اثبات دروغ‌بودن ادعای دشمن در تسلیحاتی‌بودن فعالیت‌های هسته‌ای؟! موفق باشید

11870
متن پرسش
سلام علیکم: رفقا یه کم ترمز بکشید! از کی تا حالا از رهبر با جسم ناقص و زخم خورده انفجار استکبار بصیر تر شده اید؟ یه کمی سیره شناشی اهل بیت (ع) بروید کار کنید! نگاه امیر المومنین (ع) به پیشرفت اسلام به گونه ای بود که 25 سال استخوان در گلو و خار در چشم تحمل کردند. امام حسن (ع) صلحی کرد که اگر شما بودید تکفیرش می کردید. امام حسین (ع) برای این دین کربلا و کرب و بلا را به صحنه آورد و... تا امام زمان روحی فدا که خون دل می خورد از تند روهایی که برای دین صبر نمی کنند. «واستعینوابالصبر و الصلواه وانها لکبیره الا علی الخاشعین» امتحان خوبی است برای اینکه میزان خشوعتان در مقابل نایب انسان کامل را بسنجید. حداقل 3 ماه صبر کنید. «إن الله مع الصابرین».
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در این تاریخ بستر توحیدی انقلاب شکل گرفته و انقلاب با این‌همه موانعی که استکبار و ارتجاع در مقابل آن ایجاد کرده است روز به روز حضور بیشتری در تاریخ دارد، باید با صبر و مقاومت هر روز منتظر عنایت بیشتر خداوند بود. موفق باشید

11869
متن پرسش
با سلام: استاد عزیز بنده فارغ التحصیل فنی هستم. احساس می کنم که نیاز به تحصیلات حوزوی دارم و روحیه و استعدادش رو هم در خودم می بینم (از لحاظ فهم مباحث). اما بنده قدرت بیانی خوبی ندارم و فکر می کنم به درد طلبگی و تاثیر روی دیگران نمی خورم. آیا لازمه به حوزه بروم یا مباحث دینی را از روش دیگری غیر از حوزه دنبال کنم. مورد تایید امام زمان باشید ان شاءالله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هم می‌توانید به حوزه بروید و به‌جای سخنرانی، درس بدهید و هم می‌توانید کار فنی خود را داشته باشید و معارف اسلامی را تا رسیدن به فهم قرآن و حدیث دنبال کنید. موفق باشید

11867
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرانقدر: مدتی است که برای مقطع دبستان پسرمان به دنبال مدرسه خوب می گردیم. محیط تربیتی خوب اولین اولویت آن برای ما می باشد. در مورد یکی دو مدرسه که کادر متدین و ولایی و تا حدودی گزینش مذهبی بر روی خانواده ها دارند مشکل بعد مکان وجود داشت. در مورد مدارس نزدیک هم تا جایی که مدارس را بررسی کردیم، مدرسه ای که محیط معنوی و ایمانی بر آن حاکم باشد و حداقل، ظواهر از جمله حجاب معلمین در آن حفظ شود پیدا نکردیم. در مدراس دولتی به خاطر نداشتن گزینش بر روی خانواده ها، معمولا جو خوبی از نظر همکلاسی و خانواده های آن ها وجود نداشت و نمی توان تاثیر همنشین بر روی کودک در این سنین را منکر شد. در مدارس غیرانتفاعی هم معمولا سخت گیری های علمی و بعضا خودشیفتگی هایی وجود دارد. واقعا قضیه انتخاب مدرسه مانند کلاف سردرگم برای ما و چندی از والدین دیگر با معیارهای شبیه ما شده است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً همین‌طور است که می‌فرمایید مشکل است، بالاخره در حدّ امکان و بدون آن‌که به زحمت بیفتید تلاش خود را بکنید. از طرفی در این موارد بنده از شما ها وارد تر نیستم . موفق باشید

11866
متن پرسش
با سلام و ضمن تشکر از شما: سوالی از حضورتان داشتم در رابطه با تکلیف و حق پدر و مادر. بنده در خانواده مذهبی نبودم و مدام از جانب فامیل و خانواده بابت اعتقادات و افکارم مورد تمسخر و سرزنش قرار می گیرم و یکی از این موارد که بارها و بارها باعث بحث و رفتار نه چندان خوبی بین من و پدرم شده است مسئله پرداخت خمس است یا شرکت در مجالس گناه و... بارها بابت پرداخت خمس صحبت کردم اما منجر به عصبانیت و ناراحتی ایشون شده است و حتی باعث توهین و بدرفتاری با من هم شده و البته ایشان اخلاق تندی هم دارند و با هر امری که مخالف میلشان باشد رفتار اینگونه دارند بارها سعی کردم تحمل کنم اما گاهی اوقات من هم رفتاری می کنم که ناراحتی را بیشتر می کند واقعا در اینگونه موارد تکلیف چیست؟؟ به هر حال هرکس عزت و شخصیتی دارد و در برابر تخریب آن واکنش نشان می دهد و این نگرانی هم مدام همراه من است که این اخلاق و تضاد فکری بسیار من با ایشان در امر ازدواج هم مشکل ساز شود چرا که اولویتها و ملاکهای من برای ایشان بی معنی و اولویتهای ایشون هم برای من اصلا اولویت نیست. بسیار لطف می فرمایید اگر به بنده کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی روشن است که شما نمی‌توانید پدرتان را متذکر وظایف شرعی‌اش بکنید، تکلیفی ندارید که بخواهید دعوا راه بیندازید. درگیر نشوید و احترام‌شان را حفظ کنید. موفق باشید

11865
متن پرسش
با سلام: بنده بعضی مواقع که اعتقادات و طرز تفکر بعضی انسانها در زمانهای قدیم و حال را می خوانم در اینکه چرا این انسانها دچار چنین اعتقادات و یا باورها شده اند دچار حیرت و سرگشتگی می شوم که این ها مگر عقل نداشته اند که به این افکار و باورها دچار شده اند، مثلا کسانی که ادعای خدایی می کرده اند و یا کسانی معجزات را با اینکه می دیدند انکار می کردند، و یا همین افرادی که عالم خارج را انکار می کردند و یا همین که یکی از کاربرانتان در سوالی درباره انکار وجود توسط گرگیاس پرسیده بود، درک این چیزها و فهم این چیزها که از بدیهیات است، مگر این انسانهای منکر، عقل نداشتند؟ این طرز تفکرها و اعتقادات اینگونه افراد باعث مشغول شدن فکر بنده و حیرتم می شود و نمی توانم این موضوع را هضم کنم و دلیل قانع کننده برای خودم بیاورم که به این دلیل اینها اینگونه اعتقاداتی پیدا کرده اند، چون به نظرم هیچ توجیهی برای اینگونه اعتقادات و باورها وجود ندارد، وقتی اینگونه اعتقادات را در کتابی می خوانم نوعی ناراحتی در من به وجود می آید که به چه دلیل نمی فهمیدند؟ چه سودی برایشان داشته، آیا واقعا این واضحات و بدیهیات را نمی فهمیدند و یا خود را به نفهمی زده بودند؟ این قانع نشدن در بنده نوعی حیرت نامطلوب و آزاردهنده به وجود می آورد که فکرم را مشغول می کند، لطفا راهی جلوی پای بنده بگذارید و دلیلی قانع کننده برای بنده بیاورید که بتوانم دلیل این همه نفهمی و انکار بدیهیات توسط این افراد را درک کنم و حیرتم برطرف شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11855 عرض شد ریشه‌ی این نوع موضع‌گیری‌ها یا سیاسی بوده و یا قبیله‌ای و یا مثل بهائیت جریان‌های استعمار دنبال این حرکات بوده، حتی دعوای اشعری و معتزلی را راه انداختند تا اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و شیعه دیده نشود، چیزی که امروز ملاحظه می‌کنید. باید سعی کرد در این نوع موضع‌گیری‌ها جایگاه تاریخی آن‌ها را پیدا کرد. موفق باشید

11863
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن ابراز قدردانی صمیمانه از حوصله و صبری که به خرج می دهید در پاسخ به سوالات شاگردان دغدغه مندتان خواهشمندم در صورت امکان ساحت تحلیلی تان را تفصیلی تر تبیین نمایید تا ابهامات به وجود آمده در رابطه با مواضع اخیرتان رفع شود. شما در پاسخ به سوال 11841 بحث های اخیر هسته ای را در سه سطح دسته بندی کرده اید1. جایگاه تاریخی بیانیه (که خود اصرار دارید در این چهار چوب تحلیل کنید) 2. محتوای بیانیه 3. مواجهه استکبار در قبال این بیانیه. سوال این است که آیا می توان به جایگاه تاریخی بیانیه نظر انداخت و آن را منجر به حضور فرهنگی انقلاب اسلامی در عرصه سیاسی بین الملل تلقی کرد فارغ از محتوای آن؟ بدون در نظر گرفتن موضع دولت جدید در رابطه با مذاکرات که حل مشکلات اقتصادی کشور را برخلاف نظر کارشناسان دلسوز و رهبری به این مذاکرات گره زده و خود اذعان کرده اند رسیدن به هر توافقی بهتر از عدم توافق است؟ آیا این حضور جمهوری اسلامی صورت مقتدرانه و استقلالی و نفی استکباری انقلاب را برای جهانیان بویژه مستضعفین به پا خواسته و مسلمانان بیدار شده به نمایش گذاشته یا نمایش پذیرفتن قواعد جامعه جهانی است؟ و اینکه انقلابی که آمده بود فارغ از نظم مدرن حاکم - که در آن باید کدخدا را به رسمیت شناخت - به حیات دینی خویش ادامه دهد اکنون پذیرفته باید مسائلش را با کدخدا حل کند و جامعه جهانی که محدود در چهار دولت است را متقاعد کند؟ چگونه می توان به درک درستی از شرایط تاریخی بیانیه دست یافت در صورتی که بر اساس محتوای آن و روایات پیرامونی آن از جانب کشور های غربی عزت ملت ایران خدشه برداشته و این جزو خطوط قرمز رهبری است؟ استاد عزیز شرایط کنونی کشور را در مباحث هسته ای تشبیه به فضای صلح حدیبیه نموده است در حالی که رهبری بعد از تحلیل های غلط بعضی دولتمردان دولت قبلی که تشبیه به شعب ابيطالب می کردند همانند شرایط بدر و خیبر دانسته اند مناسبت این دو فضا در چیست که اینگونه تحلیل می فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که قبلاً هم عرض کردم و شما هم متذکر آن هستید دولت از چند جنبه گرفتار خطا است، ولی نفس بیانیه را باید یک نوع حضور انقلاب اسلامی دانست که جهان مدرن نتوانست آن انقلاب را نادیده بگیرد. در عین آن‌که ما با توجه به نظر رهبری عزیز در بعضی از قسمت‌های غنی‌سازی اورانیوم کوتاه آمدیم تا حضور خود را اثبات کنیم و از این جهت حرکت ما شبیه صلح حدیبیه است. مواردی که در زیر نظر مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» کوتاه آمدیم را در جواب سؤال شماره‌ی ۱۱۸۵۲عرض کردم. موفق باشید

11862
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشید. می خواستم بگم اون قضیه شیخ رجبعلی و سید علی قاضی که در کتاب واسطه فیض در پاورقی نوشتید اشتباه است و ظاهرا نویسنده دو مبحث را با هم خلط کرده است. لطفا به سایت آوینی مصاحبه با آقای سید محمد حسن قاضی مراجعه کنید بنده لنک را قرار میدم در سوال 109 این سوال را پرسیده اند. http://www.aviny.com/bozorgan/ghazi/Mosahebe/01.aspx ضمنا قضاوتی که در پاورقی کرده اند نیز اشتباه است. حتما کتاب کیمیای محبت را بخوانید و همینطور نظر شما را جلب می کنم به سخنا ن آیت الله فاطمی نیا راجع به شیخ جعفر مجتهدی خواهش می کنم مطالعه کنید. http://www.rahro14.ir/%D8%A8%D8%B2%D8%B1%DA%AF%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA-%D8%B4%D9%8A%D8%AE-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1-%D9%85%D8%AC%D8%AA%D9%87%D8%AF%D9%8A.html اگر واقعا شما راه رفته باشید بابیستی راجع به اینها درست فکر کنید. اگر باز مشکلی باشد بنده نامه توحیدی جناب شیخ عبدالکریم حامد که شاگرد شیخ رجبعلی بودند و همینطور استاد آیت الله شیخ عبدالقائم شوشتری بودن که این نامه رو به آقای شوشتری نوشتند رو هم قرار میدم تا ببینید که اینها به توحید رسیدند یا نه! 2- بنده الان دارم شرح حدیث عنوان بصری شما رو گوش می کنم خودتون گفتید که امام صادق علیه السلام فرمودند علم نور است و راهش هم بندگی است خب این افراد هم مصداق همین هستند. حالا چون شیخ گفته مولوی در برزخ گرفتار است باید طرد شود؟ چطور دیوان حافظ را می فهمیدند. خواهش می کنم یک جوابی بدهید سانسور هم نکنید. یا مهدی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید خیلی روی مصداق‌ها بمانیم. ما یک قاعده داریم که بعضی ریاضت می‌کشند برای آزادکردن قوای نفس ناطقه که این‌ها اگر در ذیل شریعت الهی عمل کنند اهل کرامت می‌شوند. و بعضی ریاضت می‌کشند برای نفی هرگونه قوایی که منشاء آن خودشان باشند و سعی می‌کنند فانی از خود و باقی به حق شوند که این‌ها اهل توحیدند. حالا چه کسی مصداق اهل کرامت است و چه کسی مصداق توحید، این را باید خودتان تشخیص دهید. هرچه هست «مراء» در این موارد و در همه‌ی موارد روح انسان را کدر می‌کند. به نظر می آید آنچه در کتاب آیت حق در مورد جناب آقای رجبعلی خیاط آمده که با دقت دکتر حسین  غفاری به نگارش در آمده نسبت به آن مصاحبه دقیق تر باشد. موفق باشید

نمایش چاپی