بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26077
متن پرسش
جناب استاد سلام: آیا این جسم آلی که در این موطن حاضر است با جسم برزخی در موطن برزخ در بیداری و هم اکنون ارتباط دارد؟ چگونه و در چه حد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جسمِ آلی مربوط به نفس است و نفس، همواره در همه‌ی عوالم حاضر است منتهی در برزخ و قیامت همه‌چیز نزد اوست و لذا نفس، تبدیل به عقل می‌شود. این بحث را می‌توانید در ابتدای کتاب «معرفتِ نفس و حشر» مطالعه فرمایید. موفق باشید

25847

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا وجود نهادی مثل شورای نگهبان که نهادی انتصابی است و به تعبیری ابزار نظارتی برای رهبری است، جهت پاس داشت آزادی و جمهوریت در نظام اسلامی و امکان ایجاد تفکر و تعمق و استماع انواع قولها و پذیرش احسن آنها، در تضاد نیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شورای نگهبان بستر حضور صحیح کسانی است که باید منطبق بر اراده‌ی اصلی مردم که متعهدبودن بر اهداف انقلاب است، خود را نامزد کنند. موفق باشیدد

25845
متن پرسش
استاد گرامی سلام: در خصوص خالدین در عذاب که در قرآن آمده تصور می کنم من هم از این دسته هستم. با اینکه از اعمالم سخت پشیمانم طعم «ان الله یحب التوابین» و خنکی «لا تقنطوا من رحمه الله» را حس نمی کنم هر روزم در فکر گذشته می گذرد و عذابم کاهش نمی یابد هر از چندگاهی متوجه یکی دیگر از آثار وضعی گناهانم می شوم و در آن لحظه است که آتش عذاب دائمی که گرفتار آنم شعله می کشد نمی دانم در این فرصت باقیمانده از عمرم چه کنم معتقدم اگر با این حالت بمیرم وضعم بدتر می شود متاسفانه با توجه به تاثیر روح بر جسم این عذاب روحی هم بر فعالیت های روزمره اثر گذاشته و هم دچار بعضی بیماریها شده ام که که دکترها تشخیص نمی دهند. الان که این مطالب را می نویسم ساعت ۵ صبح است با اینکه بیدارم نمی توانم نماز شب بخوانم چون فکر می کنم مورد لعنت خدا قرار گرفته ام و این کارها دیگر آب رفته را به جو باز نمی گرداند و فایده ای ندارد. شما بفرمایید چه کنم؟ يَوْمَ لَا يَنفَعُ الظَّالِمِينَ مَعْذِرَتُهُمْ وَلَهُمُ اللَّعْنَةُ وَلَهُمْ سُوءُ الدَّارِ ﴿غافر: ٥٢﴾ همان روزی که عذرخواهی ستمکاران سودشان ندهد و برای آنان لعنت خدا و سرای سخت و بدی است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به خودتان سخت‌گیری نکنید. همین‌که انسان اراده کرده باشد گناهان گذشته را ادامه ندهد، بدون هر توبه‌ای انسانِ جدیدی است و خداوند نظرش به این انسان جدید است که دیگر، انسانِ قبلی نیست. موفق باشید

25189

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: عذرخواهی می کنم اگه این سوال ساده است. کسی از من پرسیده و خودمم نمیدونم جوابش رو. طبیعتا اگه کسی جرمی کنه میتونه جبران کنه و جریمه میشه، حالا من سوالم اینه که اگه کسی به دلایلی نماز شب و صبحش رو نخونه، و هر روز ظهر نماز ظهر و عصر رو، اول وقت بخونه و بعد از اون قضای نماز صبح و شب گذشته شو بخونه (یعنی جمع کردن همه نمازها در ظهر)، آیا این شخص به جهنم میره؟ چون درسته نماز واجبه ولی کسی که قضای نمازش رو ميخونه هر روز، انگار داره جریمه میده و جریمش رو پرداخت میکنه. البته ميدونم که با این مدل نماز خوندن نمیشه سلوک کرد، ولی سوال اینه که در حد مسلمان ابتدایی با قضا کردن هر روزه ی نماز، آیا باز هم میره جهنم و به خاطر اینکه در موعد نخونده و قضا کرده، عذاب میشه یا خیر؟ ممنون میشم پاسخ حقیقی بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از آن جهت که هر عمل شرعی باید طبق دستورات شرع انجام شود، اگر بدون دلیل نماز در وقتِ شرعی آن خوانده نشود، عملاً دستور الهی عمل نشده است. موفق باشید

23829

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید از اینکه وقتتون رو میگیرم. پاسخ سوال ۲۳۸۲۰ به ایمیل بنده ارسال نشده و در سایت هم نبود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

۲۳۹۲۰- باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحنه‌های مستهجن نباشد، همان‌طور که در ابتدای انقلاب از حضرت امام سؤال شد که بعضی از فیلم‌هایی که تلویزیون پخش می‌کند زنان نامحرم بدون پوشش اسلامی هستند، و امام فرمودند: به شرط عدم لذت اشکال ندارد؛ در این مورد هم می‌توان در همان حدّ مطالب را دنبال کرد. واللّه اعلم. موفق باشید

33863

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و خسته نباشید خدمت پدر و استاد ارجمندم. ان‌شاءالله که به دور از جمیع بلیات و مورد عنایات خاص الخاص امام زمان علیه السلام باشید. بنده در بحث اعیان ثابته به مشکلی که توانایی حل آن را ندارم بر خورد کردم به همین علت مزاحم شما شدم تا حقیر را راهنمایی بفرمائید. شما فرمودید که هر کس در مقام عین ثابته خودش به خودش موجود است. حضرت حق بودن هرکس را به او می‌دهد و وقتی که به آن عین ثابت وجود دهد یکی از لوازم امکانی آن اختیار هم می‌باشد. مشکل بنده اینجاست که عین ثابت که غیر قابل تغییر است چون علم خداست وعلم خدا هم از خدا جدا نیست پس عین وجود است. حضرت حق صدام بودن صدام را به او داده چگونه صدام با اختیار می‌توانست از اولیای الهی شود با اینکه حضرت حق خود او را به او داده و او در عین ثابته اش صدام بودن می‌باشد. با تشکر از تمام زحماتی که می‌کشید و وقت می‌گذارید. فدای شما سایه تان مستدام. یا علی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که خداوند به ما و انتخاب‌های آینده ما علم دارد، ولی همان‌طور که ما خواهیم بود و اختیار داریم. بنابراین علم خداوند مطابق همان حضوری است که ما در دنیا با اختیار خود خواهیم بود و از این جهت جبری پیش نمی‌آید. عرایضی در این رابطه در جزوه «جبر و اختیار» که روی سایت هست، شده است. موفق باشید

33124
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استادِ عزیزتر ازجان، استاد طاهرزاده: در تعریف عصمت متکلمان قائل به «عصمت موهبتی» که به صورت دفعی و همیشگی است، هستند و در مقابل می‌گویند فلافسفه «عصمت اکتسابی» را که ملکه پرهیز از گناه است و تدریج الوصول است و احتمال زوال هم دارد و ضمانتی در جلوگیری از خطا و اشتباه در آن وجود ندارد را قبول دارند. و گفته شده می‌تواند هر دو در یک شخص جمع شود و تعارضی ندارد (کتاب معارف و عقاید ۴ بحث نبوت مرکز مدیریت حوزه علمیه)، حال سوال این است که آیا تعریفی که راجع به عصمت ارائه شده از طرف فلاسفه صحیح است؟ و دوم اینکه اگر تعریف را قبول کنیم، یعنی ائمه اطهار اول عصمت اکتسابی را کسب کردند و بعد موهبتی و یا اول موهبتی و بعد اکتسابی؟ اگر اول عصمت اکتسابی را بپذیریم؛ یعنی اول ائمه اطهار نأعوذباالله خطا داشته اند سپس عصمت اکتسابی و بعد موهبتی! و اگر اول عصمت موهبتی را بپذیریم، ائمه جبراً عصمت داشته اند و خب فضیلتی نیست و البته عصمت اکتسابی معنایی ندارد. بنابراین آیا تعریف عصمت اکتسابی از طرف فلاسفه کج فهمی شده!؟ ویا قضیه چیز دیگریست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که نکاتی از آن خدمتتان عرضه می‌گردد: موفق باشید

در موضوع انتصابي‌بودن امام باید گفت: وقتي متوجه باشيم امام بايد معصوم باشد و بايد افضل انسان‌هايِ روي زمين باشد، مي‌پذيريم كه شناخت او از طريق مردم ممكن نيست لذا بايد يا توسط پيامبر كه قله‌ي علم و عصمت است، معرفي گردد و يا از طريق امام قبلي كه علم و عصمت او كامل است، شناخته شود و امام نيز با كارهاي فوق العاده‌اي كه عقل قانع شود، ارتباط خود با قدرت كل را ثابت كند. پس چون امام خليفه‌ي خدا و رسول خدا است ـ و نه خليفه‌ي مردم ـ و چون او معصوم است و مردم قادر به تشخيص مقام عصمت نيستند، بايد او از جانب خدا انتخاب شود و پيامبر او را به مردم معرفي نمايد، يعني به اصطلاح، امام بايد «منصوص» باشد. امام رضاu در اين رابطه مي‌فرمايند: «اِنَّ الامامة اَجَلُّ قَدْراً وَ اَعْظَمُ شَأْناً وَ اَعْلي مَكاناً وَ اَمْنَعُ جانِباً وَ اَبْعَدُ غَوْراً مِنْ اَنْ يَبْلُغَهَاالنّاسُ بعقولهم اَوْ يَنالُوها بِآرائِهم اَوْ يُقيموا اِماماً بِاخْتيارهم»[1] امام از نظر قدر و شأن و منزلت بالاتر از آن است كه عقل مردم به آن ب خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[2] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيه‌ي تطهير نكات زير مورد توجه قرار مي‌گيرد. «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.

چون اراده و خواستن در آيه‌ی تطهیر را منحصر به اهل البيت (ع) كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همه‌ي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نمي‌شد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همه‌ي انسان‌ها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهل‌البيت (ع) اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوق‌العاده باطنيِ عصمت در آن‌ها ايجاد شده است، تا آن‌ها نمونه‌ي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.

در رابطه با اعتقاد به وجود انسان‌هايي که خداوند به نحوه‌ي خاصي برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است.

شيطان مي‌داند كه از بين بنـدگان خدا فقـط يك گروه هستنـد كه هيچ ابزار و امكاني براي گمراهي آن‌ها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعين، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[3] به عزت تو همه را گمراه مي‌كنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آن‌هايي هستند که خداوند در آن‌ها تصرف خاصي دارد و هيچ‌كس در آن‌ها سهمي ندارد تا شيطان بتواند در آن‌ها تصرف کند. اگر به معني «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَص‌بودن غير «مخلِص»بودن است. همّت براي خوب‌شدن مربوط به مخلِصين است و نه براي مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگاني هستند كه خداوند براي خود خالص كرده و هيچ‌كس در آن‌ها سهمي ندارد، بلكه آن‌ها به دليل مخلَص‌بودنشان آينه‌ي خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب کند، بايد حركات و افكار و عقايد آن‌ها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يک مقام اكتسابي نخواهد بود، بلكه موهبتي است، هرچند آن‌ها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبي مشكل‌ترين كار ممكن براي بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است که يك لغزش نبايد از آن‌ها سر بزند. در همين رابطه است که عارفان گفته‌اند:

محنت قرب ز بُعد افزون است

جگر از محنت قربم خون اسـت

هسـت در قرب همه بيم زوال

نيست در بُعد جز امید وصــال

حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون مي‌کند که با يک خطا از آن مقام سقوط مي‌نمايد.

در زيارت، خطاب به امامان (ع) عرض مي‌کنيم: «السَّلامُ عَلَيكُمْ يا نُورَاللهِ في ظُلُماتِ‌الاَرض» سلام برشما اي نور خدا در ظلمت‌هاي زمين. «بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَي الرِّضْوان» به كمك شما راه رضايت الهي طي مي‌شود. و يا مي‌گوييم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهي و معدن علم او هستيد.

 

[1] - اصول كافي، ج 1، ص 198.

[2] - سوره‌ي احزاب، آيه‌ي 33.

[3] - سوره‌ي صاد، آيات 82 و 83.

32927

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: ۱. به نظر شما جنبه توحیدی و عرفانی در کتاب جامع السعادت بیشتر است یا معراج السعاده؟ به طور کلی کتاب اخلاقی مثل کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل امام خمینی چی پیشنهاد می‌دهید؟ ( کتاب جزو کتب اخلاق حساب بیاد نه عرفان اما مقداری هم مطالب عرفانی و توحیدی داشته باشد) ۲. معنی تکوینی چیست؟ در متون عرفانی به چه معناست؟ ۳. به نظر شما کتاب یا کتاب های خوب برای آشنا شدن با زندگی تاریخی امام خمینی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کتاب شریف «جامع السعادات» مبنای کتاب «معراج السعاده» است. ولی هر دو کتاب در جای خود قابل استفاده می‌باشند بستگی به ذوق افراد دارد که با کدامیک از آن دو بهتر می‌توانند رابطه برقرار کنند. مطالعه کتاب «چهل حدیث» از حضرت امام، نیاز به مقدمات عرفانی دارد. ۲. نظر به وجه «وجودیِ» انسان و مخلوقات را نظر به وجه «تکوینیِ» آن‌ها گفته می‌شود. ۳. بر اساس اطلاعاتی که بنده دارم جلد اول کتاب «تحلیلی از نهضت امام خمینی» و یا کتاب «سایه آفتاب» از آقای محمد حسن رحیمیان کتاب‌های خوبی است ولی احتمالاً کتاب‌های بهتری به بازار آمده است که بنده اطلاع نداشته باشم. موفق باشید

31462

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد طاهرزاده: با توجه به پاسخ شما به سوال 31444، جناب استاد منطق استدلال شما چیست و چه دلیل عقلی یا نقلی آن را اثبات می کند؟ شما فرمودید عزیزانی فدا شدند و خدا اجازه نمی دهد اجر آنان ضایع شود و اجر آنان تحقق انقلاب اسلامی مقابل فرهنگ استکباری است. جسارتا عرض کنم شما از کجا دانستید اجر شهیدان این است که می فرمایید اجر شهیدان در صورت خلوص و راه صحیح قربی است که به خداوند پیدا می کنند و بهشت الهی است و آینده پس از آنان به حاکمان و جامعه بر می گردد. شهیدانی به بزرگی شهدای بدر و احد رفتند اما جامعه علوی محقق نشد و کار به دست آن ناپاکان افتاد و منجر به شهادت زهرای اطهر شد. اگر قرار بود اجر شهیدانی ضایع نشود و انقلابی تحقق یابد و فرهنگ استکبیاری نابود شود اولی با حمزه سیدالشهدا و سمیه و حنظله غسیل الملائکه و... بود که همان ابتدا حگومت نوپای اسلام به دست فرهنگ استکباری عثمان نیفتد. شهدای صفین و جمل و نهروان و بزرگترین شهید تاریخ امیرالمومنین شهادتشان و اجرشان مانع عدم نابودی حکومت امام مجتبی و تسلیم کردن حکومت به معاویه پلید نشد. دیگر شهیدانی عزیزتر از شهدای کربلا سراغ داریم امام سجاد پس از آنها حتی دیگر نمی تواند بجنگد و شهید شود و صدها سال حکومت در چنگال اموی و عباسی ماند و تک تک امامان عزیز شهید شدند تا منجر به غیبت امام زمان عج شد لذا جتاب استاد این استدلال که خون شهیدان و اجر آنان باعث می شود که خدا کاری کند که حکومتی بماند و حکومت و فرهنگی نابود شود ناتمام است. ماندن و نابود شدن حکومتی به حاکمان آن و مردم آن بستگی دارد به حاکمان و مردم پس از شهیدان و اگر حاکمان راه عدالت و اسلام و آزاد اندیشی را گم کردند و فقط شعار دادتد و احیانا دچار توهم شدند و افکار مخالف را خفه کردند و اختلاس و طلم را گستراندند و جان مردم را به لب رساندند و هیچ پاسخگو نبودند و باز متوجه شرایط انفجار گونه جامعه نشدند و بدنه جامعه از آنها جدا شد و جامعه به فساد اخلاقی و اقتصادی و ضعف اعتقاد دچار شد و دین خدا از درون تهی و فقط ظاهری از آن باقی ماند از خطر و اضمحلال مصون نیست و خداوند هیچ تعهد نامه ای و بیمه ای به هیچ کسی تداده است. اجر شهدا پاداش و تقرب خودشان خواهد بود. خدا نگهدار
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به آیه «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» فکر کنید تا حفظ دین خدا را در مسیر تاریخی آن بر اساس طلب مردم احساس نمایید. ملاحظه کنید با همه تلاش امویان، اسلام ماند و مردم مسلمان در سراسر جهان از آن بهره بردند و حاکمان ظالم در جهان اسلام، حجاب اسلامند و با همان نور اسلام رسوا می‌شوند و از صحنه خارج می‌گردند. در مورد انقلاب اسلامی هم می‌توان همین‌طور فکر کرد و در مورد سخن رسول خدا به زهرای مرضیه «سلام‌الله‌علیهما» که فرمودند مهدی امت از ما است؛ می‌توان متوجه ادامه اسلام بود حتی با همه موانعی که فرمودید. موفق باشید

31312

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و تبریک عید مبارک غدیر به استاد عزیز: آیا می‌توان با توجه به صورت های خیالی متوجه شد در کدام یک از منازل السائرین هستیم؟ و با توجه به آن متوجه شد کجایه راه هستیم؟ خواهشن التماس دعا دارم! خیلی متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! صور خیالیه برای خود حساب‌هایی دارند بس عظیم، ولی درک جایگاه و ریشه و جهت آن‌ها هم کار آسانی نیست. موفق باشید

30531

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ممنون که به سوالات ما پاسخ می‌دهید علی رغم مشغله های زیادتان. من حدود هفت ساله که ازدواج کردم و فرزند دارم، در مجردی این حالت زیاد برای من رخ می‌داد، اینکه شدیدا احساس تنهایی کنم، اما فکر می‌کردم با ازدواج این مشکل حل شود، البته در ابتدا شاید چنین حسی به سراغم نیامد اما مجددا به نحوی این حس زیاد شده که گاهی می‌خواهم دنیا دیگه تمام شود و دیگر هیچ امیدی به هیچ چیزی ندارم، البته باید عرض کنم که علاقه بین من و همسرم بسیار کم شده، آیا به این علت است یا بدلیل دوری از محبوب حقیقی؟ چه کنم، این حس عذاب آور، اگر مجرد بودم، برایم بود و نبودم فرقی نداشت، اما با این دو کودک معصوم که عهده دار تربیت آنها هستم، چه کنم؟ دوست ندارم ذره ای غصه بخورند. راه چاره چیست؟ بخشید طولانی شد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر زندگی در بستر صحیح ‌حضور در شریعت الهی باشد، سایر ابعاد زندگی نیز در جای خود قرار می‌گیرند و آن مودّتی که خداوند بین زوجین گذاشته،‌ همچنان حاضر می‌ماند. باید سعی کرد در صفای ایمانی خود سرزنده باقی ماند تا احساس حیات با نشاط و فعال در سایر ابعاد زندگی برای انسان محفوظ بماند. موفق باشید

30197
متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید اگر صرف انجام واجبات و ترک محرمات انسان را به اعلی درجه می‌رساند اشخاص زیادی را می شناسم که با این همه درگیر هزار فرقه که بعضا رهبری و امام خمینی ره را قبول ندارند شده اند و راهی را می‌روند که نمی‌دانم به کجا ختم می‌شوند و اینکه خدا رب عالمین است چرا اگر راهشان صحیح نیست چرا دستگیری نمی کند مگه غیر این است که الیس الله بکاف عبده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: واقعاً اگر انسان با رویکرد رجوع به خداوند و به حقیقت در عبادات الهی وارد شود، همان عبادات، افقِ نظر به حقیقت را در مقابل او می‌گشاید و انسان را از فحشاء و منکر نجات می‌دهد و حقیقت را با چهره‌های مختلفش در هر جا می‌یابد. عمده رویکرد درستی است که باید مبتنی بر معرفت لازم به عبادات انداخت. موفق باشید

30028

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود خدمت استاد محترم: ضمن تشکر بابت پاسخهای قبلی شما، در مورد قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» می خواهم بدانم که این پارادوکسی بوجود آمده چگونه حل خواهد شد: اگر از ذات باری تعالیٰ عقل اوّل که یک موجود واحد و مجرّد می باشد صادر شده است چطور بر آن موجود واحد قاعده مذکور اطلاق نمی‌شود و او قادر به صدور و مدیریت کثرات می شود۔ کدام یکی از دو راه ذیل می‌تواند راه گشاء باشد؟: ۱۔ وقتی عقل اول بوجود می آید جنبه های وجوب و امکان گرفته حاوی ترکیب می شود و از این لحاظ دیگر واحد نیست که نتواند کثرت صادر نماید۔ ۲۔ عقل اول خود واحد است و جمیع مخلوقاتی که ازش نشئت گرفته باشند همه شون واحد اند از لحاظ وجودی پس قاعده مذکور نقض نشده است۔ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جناب خواجه نصیرالدین طوسی نکات خوبی در این مورد فرموده‌اند که در جزوات «تاریخ فلسفه و کلام اسلامی» روی سایت می‌توانید دنبال کنید. از آن جهت که می‌فرمایند عقل اول به عنوان صادره‌ی اول، دارای دو وجه است، یکی وجه امکانی آن که موجب صدور نفسِ اول می‌شود و وجه عقلانی آن که عقلِ دوم را صادر می‌کند. بیشتر مطلب را در آن جزوه دنبال بفرمایید. موفق باشید

29772

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی سلام استاد: مشغول مطالعه ی سوالات قدیمی در سایت بودم که بطور تصادفی به سوال 17361 برخورد کردم که در میان جواب هایتان به این سوال این مورد توجه مرا جلب کرد: از متون خبری داریم که: حضرت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» در جنگ یمن با کنیزی که از خمس غنائم بود و از سهم پیامبر «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» محسوب می‌شد، هم‌بستر شدند و خالدبن ولید برای آن‌که آن حضرت را در مقابل پیامبر بدنام کند، نامه‌ای از طریق «بَریده» به رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» می‌نویسد بريده مى گويد: «وارد مدينه شدم و به مسجد رفتم. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله در منزل بود و گروهى از يارانش بر در خانه پيامبر بودند. آن ها گفتند: چرا زودتر از ديگران خود را به مدينه رسانده اى؟ گفتم: به دليل كنيزكى است كه على از خمس غنايم جنگى برداشته است. آمده ام اين خبر را به رسول خدا صلى اللّه عليه وآله گزارش دهم. آن ها گفتند: آرى اين خبر را به پيامبر برسان، زيرا با اين خبر على از چشم پيامبر خدا صلى اللّه عليه وآله مى افتد رسول خدا صلى اللّه عليه وآله اين گفت و شنودها بين من و آن ها را در منزلش مى شنيد. در اين هنگام رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از اتاق بيرون آمد. يكى از آن چهار نفر برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا! آيا نظر نمى كنى كه على چه كرده است؟ و قضيّه كنيز را خبر داد. رسول خدا صلى اللّه عليه وآله روى مبارك از او برگرداند و جوابى نفرمود. دومين و سومين نفرى كه همراه بريده بودند نيز به همين گونه اظهار نظر كردند، ولى رسول خدا صلى اللّه عليه وآله از آنان نيز روى گرداند. بريده مى گويد: «من نامه خالد را به پيامبر تقديم كردم. او با دست چپ نامه را از من گرفت. من سرم را پايين انداختم و شروع به بدگويى از على كردم تا اين كه سخنانم به پايان رسيد و سرم را بلند كردم. در برخى از متون آمده است: بريده گويد: «من از كسانى بودم كه بغض و كينه زيادى از على داشتم. از اين رو، از على بد گفتم و كلامم كه به پايان رسيد، سرم را بالا گرفتم. ناگاه آن چنان خشمى در چهره رسول خدا صلى اللّه عليه وآله مشاهده نمودم كه مانند آن را جز در جنگ با يهود بنى قريظه و بنى نضير نديده بودم. سپس پيامبر فرمود: ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ ماذا تريدون من علي؟ إنّ عليّاً منّي وأنا منه وهو ولي كلّ مؤمن بعدي. از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ از على چه مى خواهيد؟ به راستى كه على از من است و من از على هستم و او سرپرست هر مؤمنى بعد از من است و شنيدنى است كه بنا بر نقل سنن الكبرى تأليف بيهقى، معرفة الصّحابه تأليف ابونُعَيْم اصفهانى، تاريخ مدينة دمشق نگارش ابن عساكر، سُبُل الهُدى والرَّشاد و منابع ديگر، بريده مى گويد: سپس رسول خدا صلى اللّه عليه وآله به آنان فرمود: إنّ له في الخمس أكثر من ذلك. به راستى كه بهره على از خمس بيش از اين است. این مطلبی که در مورد حضرت علی بیان فرموده اید یعنی همبستر شدن با کنیزی که از خمس غنائم جنگی است را به هیچ وجه نمی توانم با عظمتی که از شخصیت حضرت علی در سایر آموزه هایتان آموخته ام جمع کنم. البته بنده از این دست اخبار زیاد به گوشم خورده ولی بیشتر حمل بر دروغ بودن و مغرضانه بودن این سخنان می‌گذارم ولی وقتی این مطلب از قلم شما صادر شده است گذشتن از کنار این مطلب عاقلانه نیست چون خطر بوجود آمدن عقاید و باور های دینی اشتباه وجود دارد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فضای تاریخیِ آن زمان را در نظر بگیرید و طبیعی‌بودن آن نوع زندگی‌ها را. و آن را با شرایط تاریخیِ امروز ما به‌خصوص با روحیه‌ی ایرانی، در نظر نگیرید و مقایسه نکنید وگرنه در تعدد زوجات پیامبر «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هم مسئله‌دار می‌شوید. چند سال پیش در کشور اردن جشن چند همسری مردان تشکیل شد که ابداً با فرهنگ ما قابل تطبیق نیست. موفق باشید

29618

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در مورد عالم ملائکه میخام بیشتر بدونم. کدوم جزوه یا کتاب شما کمکم میکنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت چند چلسه‌ی اول سوره‌ی فاطر، إن‌شاءالله کمک خواهد کرد. موفق باشید

29569
متن پرسش
سلام و احترام: دو سوال در باب رزق: سوال اول: تفاوت قحطی با قحطی زدگی در چیست؟ آیا می‌توان اینگونه گفت که قحطی زدگی همان باور های فکری غلط مردم در مورد نعمت های دنیاست و در واقع کسانی که دچار قحطی زدگی هستند تفکرشان نسبت به رزق دچار اختلال شده و خداوند را رزاق نمی‌بینند؟ آیا تحلیل بنده درست است یا قحطی زدگی ابعاد دیگری دارد؟ سوال دوم: در آیه ای از قران داریم که قارون می‌گوید من علم به دست آوردن ثروت را داشته ام. در حالی که شما در کتاب رزقتان بر اساس یک روایت فرمودید خداوند رزق ساده لوح ها را زیاد می‌کند که مردم بفهمند رزق با زرنگی و غیره به دست نمی آید. آیا آیه قرآن با این روایت در تضاد نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده بسیار خوب توانسته‌اید بین قحطی و قحطی‌زدگی تفکیک کنید، مضافاً این‌که ریشه‌ی هر قحطی، قحطی‌زدگی است و غفلت از سعه‌ی رحمت الهی ۲. قارون مدعی است خودش علم به دست‌آوردنِ ثروتش را داشته است، در حالی‌که اشتباه می‌کند. رزق، مقسوم است و حتی آدم‌های زرنگ نمی‌توانند رزق انسان‌های ساده را تصاحب کنند مگر آن‌که آن انسان‌ها به وظیفه‌ی خود در آن حدّ که برایشان امکان دارد، عمل نکنند. موفق باشید  

29456
متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: اخیرا رسانه بی بی سی مصاحبه ای با جان بولتون و الیوت آبرامز انجام داد با مشاهده این مصاحبه کوتاه آدم متوجه عمق دشمنی و شرارت این افراد نسبت به حکومت ایران می شود. با توجه به اینکه قبلا هم بیان کرده بودید اخبار این رسانه را دنبال می کنید و احتمالا این مصاحبه کوتاه را دیده اید نظرتان را در مورد این قضیه می خواستم جویا شوم آبرامز: مردم باید در شرایط سخت اقتصادی بوجود آماده در تحریم ها یقه حاکمیت را بگیرند سوال کارشناس: آیا تحریم ها بمنظور کاهش ارزش ریال بود؟ آبرامز: لبخند بولتون: همین که گفته‌اند در ۷۰ روز آینده هر هفته یک سری تحریم جدید علیه ایران وضع خواهند کرد، نشان می‌دهد که تا حالا فشار حداکثری نبود که هنوز می‌شود تحریم جدیدی وضع کرد. https://www.bbc.com/persian/iran-54881349 https://www.bbc.com/persian/iran-54274373
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! فهمِ دشمنی دشمن هنر بزرگی است. به گفته‌ی علامه‌ی طباطبایی، آدم و حوّا دشمنیِ شیطان را فراموش کردند که فریب قسم‌های به ظاهر دلسوزانه‌ی او راخوردند. در رابطه با تحریم‌ها، باید گفت اتفاقاً اگر تحریم دیگری در اختیار داشتند، در همان فشارِ حداکثری إعمال می‌کردند. شواهد حکایت از آن دارد که کلیتِ آمریکا از تعادل خارج شده و گویا وعده‌ی الهی در افول استکبار خیلی زود محقق شود. موفق باشید 

28710

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب طاهرزاده عزیز: چرا منبع اطلاعاتی شما و ارجاع پاسخ های شما روزنامه کیهان است صرفا؟ اولا در خصوص هپکو چرا لفظ چپاول را به کار می برید؟ آیا شما با فردی که هپکو را خرید شخصا مواجه شده اید؟ از او علت ناکامی اش را سوال کرده اید؟ بنده در جلسه مجمع هپکو ساعتی برایشان به گفت و گو نشستم، آیا می دانید فساد بانک ها چه بلائی برسر این مجموعه آورد؟ آیا می دانید تلاش این فرد در طول چهار سال برای خرید حتی یک دستگاه تولیدی شرکت، به جایی نرسید، و به جای آن دستگاه های دست دوم از خارج کشور وارد کردند. عکس روزنامه کیهان، دروغ بزرگی بود. مطلب دوم درخصوص آقای میرسلیم، چرا وقتی یک باره ایشان فقط یک پرونده قالیباف را رو می کند، شما او را انسان گذشته معرفی می کنید؟ حال که نماینده ایی که رشوه از قالیباف گرفته هم دست گیر شده و هم اعتراف کرده و سخنگوی قضا هم که عنوان کردند پرونده قالیباف تازه در ابتدای راه است. آیا می شود تصور کرد کسی حتی در مظان این اتهامات، رییس مجلس باشد؟ جالب است دستگیری قائم مقام آقای قالیباف هم به همت سردار باقری انجام شد، درحالی که پرونده او در قضا بایگانی شده بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد جریان هپکو در حدّ توان خود کلیت جریان را تعقیب کرده‌اند بخصوص در گفتگوی ویژه‌هایی که طرفین حاضر بودند و بنده در حدّ نقد به خصوصی‌سازی‌ها اشکال دارم و نظر داده‌ام ولی در جزئیات ورود نکرده‌ام، زیرا نیاز به تحقیقات بیشتری دارد که در محدوده‌ی کار بنده نیست. ۲. نمی‌دانم کدام عرض بنده در مورد آقای میرسلیم را می‌فرمایید؟ در کلیت قضیه می‌توانم بگویم بنده نگاه افراد دلسوز و با سابقه‌ای مثل آقای میرسلیم را برای حضور در مبادلات این زمانه کافی نمی‌دانم ولی در مشاجره‌ی اخیر باید مراجع ذی ربط نظر بدهند. موفق باشید

28167

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و وقت بخیر: نظرتون رو در مورد درخواست حوائج از امامزادگان و ادمه می خواستم بدونم بطور دقیق اگر ما به زیارت امام زادگان یا امام برویم و یا اینکه در دعایی به حضرات سلام بدهیم و بعد از آن بگوییم «یا امام، ای امام زاده ... از تو می خواهیم برای من فلان کار را انجام دهی.» در مورد حوائج شرعی و درست این قسمت آیا ایراد دارد یا خیر؟ با یک سند یا حدیث هم بیان کنید که برای ما الگو باشه عالی می شه. اینکه برای مثال یکی از حضرات معصومین در زیارت رسول خدا یا امیرالمومنین یا حضرت سیدالشهدا به این صورت عمل کرده باشند چنین حدیث یا روایتی داریم؟ با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد، ملاک ما همان زیاراتی است که توسط معصومین «علیهم‌السلام» مطرح شده است که در فضای زیارت اولیای الهی زمینه‌ی ارتباط با خدا بهتر فراهم است و لذا تقاضاهای ما از خداوند است و نه از امام‌زاده‌ها. به زیارت «امین اللّه» نظر کنید که چه تقاضاهای زیبایی در بستر زیارت امیرالمؤمنین «علیه‌السلام» از خداوند به میان آمده است. موفق باشید

27857

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد. این چند مورد از کتاب ترجمه ی قانون شیخ الرئیس می باشد: ۱. از آنجا كه نيروهاى نخستين درون اركان، چهار چيز است، گرمى، سردى، ترى، و خشكى، روشن است كه همه مزاج هاى اجسام در عالم فسادپذير، فقط از اين چهار نيرو (كيفيت) ناشى مى گردند. ۲. اين ترتيب در مزاج اعضاى بدن توسط جالينوس ابداع شده است. ۳. اين نظريه بسيارى از طبيبان است، ولى جالينوس حرارت غريزى را از آتش عنصرى آميخته، با ساير عناصر تشكيل دهنده بدن، مى داند، و رازى نيز به اين نظريه تمايل نشان داده است و حرارت غريزى را نوعى آتش مى داند. ۴. درباره اخلاط مطالب ديگرى به جا ماند كه بر طبيبان بحث در آنها روا نمى باشد، زيرا از فن طب قلمداد نمى شود، بلكه بر حكيمان است تا در آن موضوعات به كاوش پردازند، لذا از طرح آن مباحث در اينجا خوددارى نموديم. استاد گرامی! حال که به قول ابن سینا، صحبت در مورد مزاج و اخلاط که پایه ی طب سنتی می باشد بر عهده ی حکیمان است و نه طبیبان، به نظر شما بعد از طرح ماده المواد که چهار عنصر را دخیل در موجودات می داند و بر اساس آن طبایع به وجود آمد که با ارجاع به جالینوس نشان می دهد سابقه ای به طول فلسفه ی یونان دارد، آیا این چهار عنصر در ماده المواد اکنون با پیشرفت علم و فلسفه منسوخ نشده و اساسا پایه ی طرح مزاج بر این مبنا اشکال ندارد؟ نظر ائمه در مورد مزاج ها چه بوده؟ التماس دعا!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم و نمی‌دانم چرا جناب ملاصدرا که بنای ورود حِکمی در امور دارند، به صورت جدّی در آن موضوع ورود نکرده‌اند شاید آن را جدّی نگرفته‌اند. موفق باشید

27608
متن پرسش
با عرض سلام به حضرت استاد و آرزوی قبولی طاعات و عبادات. بنده قبلا و در دوران نوجوانی طرفدار یکی از تیم های فوتبال بوده ام. با گذشت زمان و فهم پوچ بودن این گونه تعصبات کور و بی ارزش سعی در جدا کردن قلب خود از این گونه امور دارم. اما در این مورد هرچه می‌کنم باز احساس می‌کنم این علاقه و تعصب کور درون قلبم وجود دارد و همین‌که اخباری در مورد فوتبال می شنوم لرزش قلب خود را حس می‌کنم. از حضرت استاد تمنا دارم مرا در یافتن راه ترک این رذیله و تخلیه قلب از آن یاری دهند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که همچنان سعی دارید از امور اعتباری به طرف امور حقیقی سیر کنید، خود به خود وَهم و واهمه، ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. در این مورد اُنس با کتاب‌هایی مثل «جوان و انتخاب‌ بزرگ» و «آشتی با خدا» و «ده نکته در معرفت نفس» إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

27411
متن پرسش
سلام علیکم: چگونه یک جامعه مسلمان و انقلابی می تواند عزت خود را حفظ و تقویت نماید و ملاک های عزت حقیقی چیست ویژه اینکه در سوره منافقون بیان می شود، دشمنان اسلام می گویند ذلیلان را از مدینه بیرون می کنیم ولی خطاب وحی است که عزت از آن خدا و رسولش و مومنین هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر قرآن نفرموده: «وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ»؟ پس هر اندازه تقوای الهی پیشه کنیم و از غیر حق، خود را مستغنی بدانیم و تدبّر در دین را دنبال کنیم.

گر نور عشق حق به دل و جانت اوفتد

 بالله کز آفتاب فلک خوبتر شوی

موفق باشید

26270
متن پرسش
سلام عليكم استاد گرامی: عذرخواهم مزاحم میشم. نیاز به یک آدرس کتاب دارم. خاطرم هست در بخشی از جلد ۸ یا ۹ افسار ملاصدرا می فرمود که انسان کامل قادر به دخل و تصرف تکوینی در عالم هست ولو این که همیشه همه اراده هایش به خاطر حکمت الهی محقق نگردد. خاطرتان هست دقیقا کدام جلد و فصل از اسفار بود. ببخشید برای تحقیقم این نقل قول را نیاز داشتم. با احترام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث خوبی بود ولی به یاد ندارم از کدام متن استفاده شد. برهانِ مطلب روشن است وقتی معتقد باشیم انسان کامل حامل همه‌ی اسماء الهی است و تمام موجودات عالم هر کدام بهره‌ای از آن اسماء دارند که در نزد انسان کامل است؛ به همان معنایی که او می‌تواند در خود تصرف کند، می‌تواند در همه‌ی عالَم بدون هیچ مانعی تصرف نماید. موفق باشید

25488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد جان: وقتتون بخیر. سریال یوسف پیامبر چه اندازه با داستان واقعی یوسف مطابقت داشت؟ و اینکه شخصیت یوسف (ع) به عنوان یک پیامبر الهی به درستی ترسیم شده بود یا کاستی زیادی داشت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن زمان که آن را دنبال می‌کردم، رویهمرفته مرحوم سلحشور نکات بسیار خوبی را به میان آورده بود. در حال حاضر چیزی به یادم نیست که به عنوان ضعف بوده باشد. موفق باشید

24513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و رحمت خدا، عرض تسلیت، تشکر از شما و همراهان شما. بنده کتاب هدف حیات زمینی آدم رو مطالعه کردم، معنی شجره ممنوعه را تا حدودی درک کردم، می خواستم در مورد معنیِ (باغ هایی که در زير درختانشان نهر هایی جاری است) سوال کنم، ممنونم از زحمات شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در شرح سوره‌ی واقعه که به صورت صوت موجود است این مطلب را می‌توانید دنبال بفرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی