بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
11455
متن پرسش
با سلام: مي خواستم بپرسم به حسب اينكه اطلاعات مناسب در مورد دين و افراد عالم ندارم در كنار خواندن كتاب «ده نكته معرفت نفس» چه كتاب هايي بخونم خوبه؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آیت اللّه حسن‌زاده«حفظه‌اللّه» در مورد معرفت نفس، چند کتاب خوب دارند و رویهم‌رفته از کتاب‌های آیت اللّه جوادی و مرحوم صفائی حائری و سایر بزرگان دین مثل آیت اللّه مصباح غافل نباشید. موفق باشید

11454
متن پرسش
سلام استاد: در سوال قبلی ام، سوال 11425 اگر جسارت نباشه از پاسخ شما تعجب کردم. در مورد آقای خویی فرمودید اشتباه جزئی پذیرش فرح.... در صورتی که اصل اشکال ایشان بر نهضت امام بود و می گفت اینها که می روند کشته می شوند خریت می کنند و می گفت جواب خونهای اینها را چه کسی می دهد؟ امام خمینی در مورد ایشون گفته بودن آنهایی که همشان علفشان است! در مورد آقای بروجردی فرمودید مدیون ایشون هستیم. اینکه ایشون از حوزه دفاع می کردند درست، اما چه حوزه ای، حوزه معتقد به اسلام فردی؟ این افتخاره؟ با کمک و تاییدات شاه؟ ضمنا در مورد اعدام نواب امام خمینی از ایشون خواست دخالت کنند و چون این کار رو نکردند، امام تا مدتی با ایشون حالت قهر داشتند. بماند ضدیت ایشون با فلسفه، حرف و سوال من اینه که بحث بر سر دو اسلام هست ظاهرا، آیا شما به صرف روحانی بودن اینها قصد توجیه اونها رو ندارید؟ اینجا بحث اشتباهات جزئی نیست، بحث بر سر دو اسلام است، ضمنا امام خمینی گفته بودند ما اسلام داریم نه روحانیت، اینکه ما علما رو مساوی با اسلام بگیریم ظاهرا درست نباشه. بازهم معذرت میخوام اگر بی ادبی کردم. چون از پاسخ شما خیلی متعجب شدم. ضمن اینکه این مسئله برای خودم سوال و دغدغه است. اگر پاسخ بدید ممنون میشم.باز هم معذرت استاد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که زمان و جایگاه اخبار خیلی مهم است. گله‌ی حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» از آیت‌اللّه خویی در رابطه با حوادث 15 خرداد سال 42 بود که آیت اللّه خویی گفته بودند: «جواب این خون‌ها را چه کسی می‌دهد» و این حکایت از ضعف بینش سیاسی آیت اللّه خویی داشت که متوجه عمق نهضتی که شروع شده بود، نبودند ولی به گفته‌ی آیت اللّه جوادی«حفظه‌اللّه» که در جلسه‌ی ترحیم ایشان سخنرانی کردند، فرمودند: «آنچه حضرت امام از اول فهمیدند آیت اللّه خویی آخر متوجه شدند». بنابراین و در همین رابطه مقام معظم رهبری«حفظه‌اللّه» در پی رحلت ایشان این‌طور پیام دادند:

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. انا لله و اناالیه راجعون با تأسف و تأثر فراوان با خبر شدیم که عالم جلیل القدر و فقیه عظیم الشأن حضرت آیةالله العظمی آقای حاج سید ابوالقاسم خویی مرجع تقلید بزرگوار روز گذشته دار فانی را وداع گفته و به جوار رحمت حق رحلت نمودند.
این حادثه برای جهان اسلام مخصوصاً حوزه های علمیه مصیبتی بزرگ است. آن عالم بزرگ بقیه ی سلف صالح و یکی از پرچمداران علوم اسلامی و یکی از مراجع بزرگ تقلید دوران معاصر بود. ایشان در بسیاری از علوم اسلامی رایج در حوزه‌های علمیه از اساتید مسلم و کم نظیر بحساب می‌آمد. فقیهی بزرگ و اصولی‌ای عمیق و مفسری نوآور و رجالی‌ای صاحب مکتب و متکلمی زبر دست بود.
آثار علمی ارزشمند این مرد بزرگ به دهها جلد کتاب در فقه و اصول و تفسیر و رجال منحصر نمی شود. هزاران شاگرد تربیت یافته در حوزه ی دروس غنی و سرشار او هم اکنون در همه بلاد اسلامی منتشرند.
این بزرگوار یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رضوان‌الله‌تعالی‌علیه حوزه‌ی علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم در ایران مبذول کرد.
در نهضت خونین مردم عراق در رمضان سال 1411 هجری قمری قطب اصلی نهضت و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود و به همین جهت پس از سرکوب شدن این نهضت بوسیله رژیم خونخوار بعثی این کهن مرد دانشمند مورد آزار و شکنجه و اهانت مأموران سنگدل بعثی قرار گرفت و در معرض خطر جدی واقع شد و پس از آنکه به فضل الهی از خطر نجات یافت تا مدتها در شرایط سخت زیر نظر مأموران بعثی قرار داشت.
عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت سرشار از آزمایشهای الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزگار است.
اینجانب مصیبت درگذشت این مرجع بزرگوار تقلید را به حضرت بقیةالله الاعظم ارواحناله‌الفدا و جهان تشیع مخصوصاً به حوزه‌های علمیه و علما و فقهای بزرگ و نیز به خانواده محترم و فرزندان ایشان و همه دوستداران و مقلدین ایشان تسلیت می گویم و رحمت و فضل و مغفرت الهی را برای ایشان مسئلت می نمایم. یکشنبه نهم صفر 1413 هجری قمری .سید علی خامنه‌ای.».

در مورد جریان مرحوم شهید نواب و آیت اللّه بروجردی قضیه از این قرار بود که آیت اللّه بروجردی با شاه صحبت می‌کنند و شاه قول می‌دهد که مرحوم نواب را اعدام نکند ولی بر خلاف قولش این کار را می‌کند و موضوع قهر حضرت امام با مرحوم آیت اللّه بروجردی در مورد نحوه‌ی مدیریت حوزه بود و هیچ ربطی به شهادت نواب نداشت. و این‌که می‌فرمایید اسلام آیت اللّه بروجردی اسلام فردی بود هرگز این‌طور نبوده. نمی‌دانم چقدر از نظرات ولایت فقیه ایشان مطلع هستید، اگر فرصت بگذارید و در مورد زحمات آیت اللّه بروجردی تحقیق کنید متوجه عظمت کار ایشان می‌شوید، و در این راستا عرض کردم ما وامدار ایشان هستیم. بحث بر سر طرفداری از هر روحانی نیست، بحث بر سر آن است که مواظب باشید خدمات زعمای دین را که یقیناً با مدد حضرت حجت«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» به اسلام خدمت کرده‌اند، نادیده نگیرید که در روز برزخ و قیامت به زحمت می‌افتید و این بدین معنا نیست که آن عزیزان اشتباهاتی جزئی نداشته‌اند. اگر می‌خواهید ببینید آیت اللّه خویی در آخر چگونه بودند، به آیت اللّه سیستانی که سخت پیرو آیت اللّه خویی‌اند بنگرید. . نظر جنابعالی را به تذکری از مولوی جلب می کنم که می گوید:

چون خدا خواهد که پردهٔ کس درد

میلش اندر طعنهٔ پاکان برد.

ور خدا خواهد که پوشد عیب کس

کم زند در عیب معیوبان نفس. 

موفق باشید

11453
متن پرسش
با سلام: 1- با توجه به اینکه شما فرمودید که اشیاء تجلی اسماء و صفات خداوند هستند و اینکه معتقدیم که اسماء و صفات خداوند عین ذات اویند پس می توان گفت اشیاء تجلی ذات خداوند هستند. نظر حضرتعالی در این مورد چیست؟ 2- آیا انسان ازلی و ابدی است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- آری اسماء صفات، تجلی نور ذات الهی‌اند در محدوده‌ی ظرفیت اشیاء، ولی هرگز از این نکته برنمی‌آید که ما در تجلیات اسماء و صفات با ذات روبه‌روئیم زیرا حضرت حق با صفات خود آن‌هم در محدوده‌ی مخلوقات برای ما ظهور می‌کند که بهترین تعبیر در این مورد همان است که بگوییم ما همواره با آیات الهی که حاکی از کمالات حق‌اند روبه‌روئیم. 2- انسان به عنوان شخص خاص از رحم مادرش شروع می‌شود و تا ابد باقی می‌ماند. آن وجهی که در علم خدا از اول بوده غیر از شخصیت خاص انسان است. آن وجه وجود علمی اوست قبل از خلقت. موفق باشید

11452
متن پرسش
با سلام: خداوند آن پدیده اولیه را از چه چیزی خلق کرد؟ در عبارت مبدا و معاد منظور از مبدا چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در برهان صدیقین متوجه می‌شوید خداوند عین وجود است و اولین تجلی او وجود است منتها در موطن مخلوقیت. مبدأ یعنی حضرت حق و معاد یعنی برگشت به حضرت حق. موفق باشید

11451
متن پرسش
سلام استاد: خوب هستید؟ خدا حفظتون کنه. یه سوال داشتم خدمت جنابعالی در باب زیارت ائمه می توان گفت: 1. ائمه با دو اسم جلال و جمال بر زائرین تجلی میکنند. که در اثر تجلی جمال شوق زائر و در اثر تجلی جلال خوف یا همان احساس سنگین بودن است. که بعضی معتقدند اسم جلال بالاتر از جمال است. و در آن می خواهند به انسان چیزی بدهند. آیا این استدلال درست است؟ 2. یا اینکه باید همیشه با شوق باشد و اگر هم شوق نبود اینقدر تلاش کرد تا حاصل شود؟ لطف کمی درباره آداب زیارت با امام صحبت کنید می خواهم از زبان خودتان بشونم. خدا اجرتون بده. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم همین‌طور است که می‌فرمایید امام«علیه‌السلام» بنا به آمادگی زائر یا با اسم جمال با او برخورد می‌کنند که این برای همه عمومیت دارد، و یا اگر زائر آمادگی داشت و مطمئن بودند با طرح افق‌هایی متعالی از موقعیت خود جا نمی‌خورد، با اسم جلال با او برخورد می‌کنند. عمده آن است که زائر متوجه باشد با امامی ملاقات کرده که آن حضرت با تمام وجود طالب کمک به او هستند. در مورد آداب زیارت جزوه‌ای روی سایت هست إن‌شاءاللّه مفید می‌افتد. موفق باشید

11447
متن پرسش
سلام علیکم: 1. استاد شما به چه می خوانید؟ 2. این سوال تکراری که تمام کسانی که حال خوبی داشته اند بد جور خراب می کنند طبیعی است یا به واقع اگر بر این حالشان با فشاری کنند به این زودی ها حالشان بد نمی شود؟ 3. شما را به جان حضرت زهرا (س) غیر از توحید درشت و سخت یک دستور برای عمل کردن کثیری از توحید ندارها برای مداومت حداقل برای 1سال بیاورید در صحنه. استاد اینقدر دل سنگ نباشید شما را چه می شود که ما هم با دستوری نمی بخشیم. از دریای خدا که کم نمی شود. آیا صدای ما فقرا را نمی شنوید که در نبود محرم و رجب کارد به استخوانمان رسیده؟؟ آیا اخرین باری که بر بالین محتضری رفته اید را به یاد می آورید؟ من به شما عده زیادی محتضر نشان می دهم که چشمان به گود نشسته شان در دم مرگ به شماست و شما باز هم نمی گویید یاسینی بخوانید و تلقینی و ... استاد دستوری بدهید. این خواهش این محتضر را رد نکنید. شما را چه می شود. ای کسی که آنچه داری با آن خوشی صدای من جوان مقهور شهوت را بشنو حال خوبی نداریم! اگر به من ادب یاد نداده بودید نعره می زدم خدای آفریننده استاد. دل استاد بر ما نرم نیست خودت به فریاد برس. ببخشید شقشقیه....
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوندا! به نور همان آتش حرمان و عطشی که به دل این جوانان و این سالکانِ شکسته‌دل انداخته‌ای، یادشان ده که سادگی نکنند و نخواهند با گفتن چند ذکر به گوشه‌ی خلوتی و محل عافیتی پناه ببرند و از حضور در جبهه‌ای که البته با تلفات فراوان همراه است خارج شوند. در سیره‌ی حضرت روح اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» دادن ذکر مرسوم نبوده، ایجاد تاریخی بود که شیطان با همه‌ی بندها و وسوسه‌هایش به اغماء می‌رود. راه حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» ذکرِ امروز ما است و معلوم است شیطان بزرگ برای سربازان این جبهه انواع اسلحه‌های خود را به صحنه آورده تا سربازان این جبهه را با دام‌های شهوانی، یا زخمی و یا شهید کند و یا منزوی نماید تا از جبهه حضور توحید زمانه به خلوت عافیت پناه ببرند. این عزیزان زخم های کاری برمی‌دارند ولی پس از بهبودی با توبه‌، دوباره راهی جبهه‌ها می‌شوند حتی اگر ده‌ها بار زخمی شوند مثل او که در جواب سؤال شماره‌ی 11406 مکرر توبه می‌کرد باز به جبهه دینداری در این عصر بر می گشت. وقتی ذکر شما مسیر حضرت روح‌اللّه«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» شد در تحقق نظام اسلامی، این «ذکر» به خودی خود عبادت است همان‌طور که فرمودند: «ذِكْرُ عَلِيٍّ عِبَادَة». امروز ذکر شما فراموش‌نکردن راهی است که سیدعلی خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» جلوی شما می‌گذارد؛ خودت را بکشی راهِ دیگری نیست، بقیه‌ی راه‌ها راه شیطان است.

می دانم فعلاً خدا خواسته به حکم «يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ» در ظاهر، ظلماتِ شهوت بر نورِ ایمان غلبه کند تا فرهنگ شهوت با مدیریت فرهنگ غربی در تمامیت خود، همه‌ی قدرت خود را به صحنه آورد و با عرفان امام خمینی«رضوان‌اللّه‌‌تعالی‌علیه» این سنگر که آخرین سنگر کفر است نیز فتح شود؛ و می‌دانم تیرهای شهوت، سربازان حضرت روح اللّه را نشانه گرفته، زخمی هم می‌دهیم، شهید هم می‌دهیم، ولی با مقاومتی که در شما هست پیروزیم. مأیوس نباشید! انقلابی بمانید و با استکبار در همه‌ی صورت‌هایش مبارزه کنید، تسلیم نشوید! دیوارهای فرهنگ مدرنیته تَرَک برداشته. این تحریک شهوات، آخرین بمباران اوست، ظاهراً شهر را به ویرانه تبدیل می‌کند ولی چون نتوانسته است با پیاده‌نظام خود یعنی تفکر غربی، شهر را فتح کند بمباران می‌کند و فرار می‌کند. نگو جوانان از دست رفتند، بگو به زودی زمان ساختن شهر و شکست نهایی دشمن فرا می‌رسد. محتاج تأمل تاریخی هستیم. موفق باشید

 

11444
متن پرسش
با سلام: آیا می توان نسخه PDF یا word کتب استاد طاهرزاده را دانلود کرد؟ چگونه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بله می‌توانید. امکان این کار بر روی سایت هست. کنار هر کتابی علامت PDF و word هست روی آن کلیک کنید. موفق باشید

11443
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت شما استاد گرامی و بزرگوار در جواب سوال 11405 فرمودید: (باسمه تعالی: سلام علیکم: امور بدیهی آنچنان نیست که فکرکردن در موردشان معنا داشته باشد، آنچه در مورد تطابق امور ذهنی با امور خارجی بحث می‌شود در رابطه با جایگاه و نسبت امور ذهنی با نفس ناطقه است که چگونه نفس از طریق صورت علمیِ محسوسات که در ذهن است به وجودات خارجی پی می‌برد که ملاصدرا روشن می‌کند صورت علمی محسوسات، نفس ناطقه را آماده می‌کند تا خود نفس با وسعتی که دارد صورت مناسب محسوس را در خود ابداع کند. موفق باشید) سوال جدید: در اسفار جلد یک صفحه 353 آمده: " قیل: إذا کان المسألة بدیهیة، کانت الاستدلال علیها فی الحقیقیة تنبیها علی تلک المسألة البدیهیة. و لکن الحق: أن الاستدلال علی مر بدیهی علی قسمین: الأول: ما یکون تنبیها. الثانی: لما کان البدیهی علی قسمین: 1 بدیهی مطلق لا یتوقف فیه من له شعور. (مثل این همانی و امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین، اصل وجود) 2 بدیهی نسبی فربما تکون مسألة بدیهیة لعالم متضلع و نفس المسألة تحتاج إلی النظر و الفکر لغیر مثل ذلک العالم. فتکون الادلة عند ذلک استدلالا و فکرا و نظراو لیست من باب مجرد التنبیة. (دو تقسیم است: تقسیم بدیهی به مطلق و نسبی و تقسیم بدیهی به قابل استدلال و غیر قابل استدلال. بنابر این ممکن است چیزی هم بدیهی مطلق باشد و هم قابل استدلال باشد. ملاک در اینکه قابل استدلال است یا نیست این است که اموری که هر استدلالی بر آن متوقف است مثل این همانی و استحالة اجتماع و امتناع نقیضین، بر آنها نمی شود استدلال کرد. اما اگر چیزی این چنین نباشد می توان بر آن استدلال کرد.)" اولا: با توجه به توضیح بالا آیا عالم خارج از من (نفس) در زمره ی امور بدیهی که می توان بر آن استدلال آورد قرار نمی گیرد؟ ثانیا: در مورد این قسمت جواب که فرمودید: (ملاصدرا روشن می‌کند صورت علمی محسوسات، نفس ناطقه را آماده می‌کند تا خود نفس با وسعتی که دارد صورت مناسب محسوس را در خود ابداع کند) را به صورت ساده و روان توضیح دهید، منظور از صورت مناسب محسوس را در خود ابداع کند چیست؟ لطفا برای بنده در دعاهایتان و نمازتان دعا کنید که مشکلم برطرف شود و قضیه برایم حل شود
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌که شما بدون هرگونه تأملی با بنده گفتگو می‌کنید در جان خود به صورتی بدیهی پذیرفته‌اید که بنده در بیرون هستم و شما هم به راحتی و به صورتی بدیهی با بنده گفتگو می‌کنید، مشکل از آن‌جا پیش می‌اید که از این ساحت خارج می‌شوید و می‌پرسید: «آیا خارج از نفس در زمره‌ی امور بدیهی است؟» یعنی شما از ساحت ادراک بدیهی خود خارج می‌شوید و آن را به یک موضوع ذهنی تبدیل می‌نمایید. مثل آن کسی که مدت‌ها با ریش بلند خود به راحتی می‌خوابید و نمی‌پرسید ریش خودم را زیر لحاف بگذارم یا روی لحاف، تا این‌که شخصی از او این سؤال را کرد، از این به بعد بود که هروقت می‌خوابید با این سؤال روبه‌رو می‌شد و مدت‌ها با خود درگیر بود که بالاخره ریش خود را روی لحاف بگذارد یا زیر لحاف. 2- بحثی در فلسفه در رابطه با امور ذهنی مطرح است که اگر صورت‌های ذهنی عارض بر نفس می‌شوند نفس چگونه می‌پذیرد، این عَرَضْ حکایت آن جوهر خارجی است که عرض کردم ملاصدرا چگونه مشکل را حل می‌کند، در عین بحث از حمل اوّلی ذاتی در کنار حمل شایع صناعی. موفق باشید

11442
متن پرسش
سلام علیکم: یکی از مسائلی که نیروهای انقلابی پس از ورود به فضای کار اداری با آن روبه رو می شوند مسئله فضای سنگین بروکراسی در ادارت است که به مرور روحیه جهادی را از این نیروها سلب کرده و باعث سرخوردگی آنها می شود لطفا اگر امکان پذیر است ضمن راهنمایی برای مقابله با این فضا اگر منابعی در این خصوص وجود دارد معرفی نمایید. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: منابعی را نمی‌شناسم ولی وقتی رویکرد شما عبور از موانع دموکراسی بود بعد از آن‌که بر کارها مسلط شدید آرام‌ارام در موقع مناسب شرایط عبور از آن را فراهم می‌کنید. نیاز به کمی حوصله و کاردانی دارد تا نه به اسم عبور از دموکراسی تندروی کنید و نه مثل بعضی‌ها تسلیم حکومت دموکراسی شوید. موفق باشید

11440
متن پرسش
سلام علیکم: سی دی های شرح نهج البلاغه و تفسیر قرآن یا چگونگی فعلیت‌یافتن باورهای دینی و آن‌گاه كه فعاليت‌هاي فرهنگي پوچ مي‌شود، رو در تهران چطور میشه تهیه کرد؟ آیا این مواردی که عرض شد برای دانلود روی سایت قرار می گیره؟ آیا مکتوب دروس شرح نهج البلاغه یا تفسیر قرآن هم هست یا فقط صوتش هست؟ ممنون از زحماتتون، اجرتون با عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله)، امام رضا (علیه السلام).
متن پاسخ

باسمه تعالی. با سلام: آن دسته از فایل های صوتی که  هم متقاضی داشته باشد و هم دارای کیفیت مناسب باشد به مرور زمان روی سایت قرار خواهد گرفت، ولی بهتراست که با شماره تلفن«09136032342»(پخش آثار استاد) جهت تهیه و ارسال آن تماس بگیرید. بعضی از دروس شرح نهج البلاغه یا تفسیر قرآن نیز بصورت کتاب با عناوینی مثل فرزندم و... چاپ شده است. «مدیریت سایت»

11439
متن پرسش
سلام علیکم: چرا بیامبر (ص) نفس مستعدی چون سعد بن معاذ را قبل از انتقال درمان نکردند؟ آیا باید به این نتیجه برسیم که بعضی خلقیات در هر انسانی ریشه می کنند و ملکه می شوند و قابل تغییر نخواهند بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توصیه‌های لازم را به همه می‌کنند، این افرادند که باید حساس باشند. موفق باشید

11438
متن پرسش
سلام: در تفسیر سوره روم آیه 8 شما چند جلسه در مورد دوران صحبت کردید چند سوال داشتم: 1_ یک تعریف از دوران بگویید. آیا منظور از دوران یک زمان خاص است مثلا قبل انقلاب یک دوران و بعد از آن یک دوران دیگر یا اینکه نه دوران یعنی اقتضای زمانه برای انجام کارهای و مبارزه با کفر و ممكن است با حادثه ای دوران عوض نشود مثلا فرض کنیم که با به وجود آمدن انقلاب اسلامی ممکن است اقتضای زمان برای مبارزه با کفر تغییر نکند و دوران در این زمان تغییر نکند اما در یک زمان دیگر اقتضای زمان عوض شود؟ 2_ تفاوت دوران با روح زمانه چیست؟ 3_ تفاوت دوران با جو چیست؟ 4_ آیا روح زمانه همان جو حاکم بر زمان است؟ 5_ آیا فهمیدن دوران از راه شهود است؟ 5_ آیا این حرف درست است (چون فهمیدن دوران از راز شهود است پس هیچگاه غرب و کفر و یا روشنفکران قبل از انقلاب مثل دکتر مصدق. یافروغی یا. .. نمی توانند دوران را بشناسد و طبق آن عمل کند پس همیشه شکست می خورد.)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت صادق«علیه‌السلام» می‌فرمایند: «نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْت‏» آری روح زمانه یا دوران آن چیزی است که خداوند در برهه‌های مختلف تاریخ برای مردم اراده می‌کند و در قلب مردم تجلی می‌کند و علاوه بر ائمه«علیهم‌السلام»، علماء باللّه‌اند که متوجه می‌شوند خبری در عالم شده و در همین رابطه آن عارف سالک گفت: «اگر من هم برگردم ملت اسلام برنمى‏گردد. اشتباه نكنيد، اگر خمينى هم با شما سازش كند ملت اسلام با شما سازش نمى‏كند». ولی ما از نوع طلب مردم از یک طرف و آثاری که پیش می‌آید مثل شکست آمریکا در عموم برنامه‌هایش می‌فهمیم ظاهراً خداوند اراده‌ی خاصی در این دوران کرده است. شاید تفاوتی بین دوران با روح زمانه نباشد با آن تفاوتی که در جواب سؤال 11436 عرض کردم. بقیه‌ی واژه‌ها مترادف همان اراده‌ی الهی است. موفق باشید

11435
متن پرسش
با سلام: استاد گرامی؛ بر چه اساسی گفته می شود «الله» مستجمع جمیع اسما الهی است؟ روایتی داریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن در سوره‌ی اعراف می‌فرماید: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ بِها» یعنی همه‌ی اسماء حسنی و کمالات مورد تصور از آنِ «اللّه» است. از این جهت می‌توان گفت: «اللّه» مستجمع جمیع اسماء الهی است. موفق باشید

11432
متن پرسش
سلام آقای طاهرزاده: مشیتی که در جامعه است و شما در کتاب آخریتان گفته‌اید چه نسبتی با روحِ زمانه که هگل می‌گوید دارد؟ این همان است یا متفاوت از آن؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: می‌توان گفت هگل بنا به سوابق علمی و آشنایی که با اسلام دارد بحث سریان روح در تاریخ را تحت تأثیر همین بحث مشیت الهی می‌گوید، ولی در نگاه هگلی کاملاً موضوع با آن چه در روایات ما هست فرق می‌کند زیرا او معتقد است آن روح همواره به کمال می‌رسد و کمال آن روح در انقلاب فرانسه ظهور کرد، در حالی‌که در آموزه‌های دینی «مشیت الهی» مناسب طلب جامعه و امت‌ها ظهور می‌کند و این‌طور نیست که یک مشیت ثابت باشد و منقطع از حضرت حق همواره در مسیر کمال خود قرار داشته باشد. موفق باشید

11431
متن پرسش
با سلام: آیا موجودات، مخلوقات خداوندند که آنها را بعد از آن که نبودند ایجاد کرده است؟ یا اینکه موجودات، خود خداوندند که بصورت ایشان ظهور و تجلی نموده است؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خداوند موجودات را خلق کرده به آن معنا که به آن‌ها وجود داده، در حالی‌که به صورت علمی در علم خداوند بودند و خداوند به آن‌ها خطاب می‌کند که بشوند و می‌شود و این مغایرتی با آن ندارد که مخلوقات مظهر اسماء و انوار الهی باشند. موفق باشید

11430
متن پرسش
با سلام و خسته نباشید: آیا قرآن قدیم است یا مخلوق؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قرآن از نظر حقیقت، قدیم است زیرا از آن جهت چیزی جز حقیقت اسماء الهی نیست، ولی از جهت الفاظ و به آن صورت که به سمع مبارک رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» رسید حادث و مخلوق است. موفق باشید

11429
متن پرسش
سلام: در کتاب جوان و انتخاب بزرگ موضوعی با این مضمون که کسی که جهت گیری الهی دارد و ورزش می کند و به اندازه غذا می خورد به همان اندازه که به خدا نزدیک می شود دارای قدرت می شود. در حدیث قدسی هم داریم که خدا می گوید اگر به من روی آورید قدرت خودم را به شما می دهم و حضرت علی (ع) هم به عنوان یک معصوم که مجسمه ی کمالات انسان است، قدرت بدنی در ایشان به عنوان کمال وجود دارد. آیا رسیدن به این قدرت بدنی برای ما هم ممکن است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اولیاء الهی قدرت خود را از خدا می‌گیرند و سعی می‌کنند با غذای محدود و ورزش مناسب و اخلاق حسنه زمینه‌ی تجلی قدرت الهی را در خود فراهم کنند. شما هم به اندازه‌ای که توحید خود را تقویت کنید و زمینه‌ی تجلی  قدرت الهی را در خود فراهم نمایید إن‌شاءاللّه نتیجه می‌گیرید. عمده «توحید» و «معرفت قلبی» به خدا است. موفق باشید

11427
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد عزیز: سوالی در مورد کتاب اخیر (امام خمینی ...) داشتم استاد در کتاب جامعه و تاریخ در قسمت انواع جامعه که 4 قسمت می کنند نطر 3 را قبول می کنند. برای من سوال پیش آمده که نظر شما در این کتاب در مورد روح جامعه نظر سوم است یا نظر چهارم می شود کمی توضیح دهید؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده بیشتر نظر علامه را در ذیل آیه‌ی 200 سوره‌ی آل‌عمران پذیرفته‌ام که هر جامعه‌ای روح خاص خود را دارد و در قسمت دوم کتاب «مادی‌شدن دین» نظر علامه را آورده‌ام. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

11426
متن پرسش
با سلام و تشکر از زحمات شما: بنده دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث هستم موضوع پایان نامه بنده «معناشناسی واژه شهادت از منظر قرآن و روایات» است. در یکی از کتابها فرموده بودید که پایان نامه ها باید سیر دیگری داشته باشد. در مورد این موضوع چگونه می توان هم کابردی کار کرد هم از منظر توحیدی آنگونه که فرموده اید بررسی کرد؟ و منابعی وجود دارد که با این دیدگاه موضوع را بررسی کرده باشد؟ لطفا معرفی نمایید و اینکه در این موضوع جزوه یا فایل سخنرانی دارید؟ متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرض بنده در نقد پایان‌نامه‌ها از آن جهت است که دانشجو مجبور است در محدوده‌ای خاص نظر اسلام را مطرح کند، در صورتی‌که اسلام یک بسته کامل است که مجموعاً معنا می‌دهد در حالی‌که اساتید دانشگاه آمادگی طرح بسته‌ای اسلام را ندارند، مثلاً به شما اجازه نمی‌دهند یک سوره‌ی قرآن را بحث کنید تا تمام نظرات علماء را در مورد آن سوره به میان آورید؛ می‌گویند مثلاً تقوا را در قرآن تحقیق کنید و این آن نیست که نیاز جامعه‌ی دینی ما باشد. بگذریم! در مورد موضوعی که می‌فرمایید، چیزی در ذهن ندارم. موفق باشید

11425
متن پرسش
سلام استاد: اختلاف جزیی بین علما به کنار، اما در بحث تفاوت دو اسلام، اسلام ناب و اسلام غیر ناب، چطور خدا به هر دو طایفه علما عنایت میکنه؟ چطور میشه هم به امام خمینی عنایت کنه و هم به آیت الله خویی؟ چطور میشه هم به نواب صفوی که در صدد ایجاد حکومت بوده خواب حضرت زهرا ببینه و هم آیت الله بروجردی که معتقد به اسلام فردی بوده و هیچ کمکی به نواب نکرده عنایت بشه؟ اینها دو تناقض هستند، اختلاف کوچکی هم نیستند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت حق به هرکس به همان اندازه‌ای که برای اسلام مفید است مدد می‌رساند. حضرت آیت اللّه خویی خارج از آن ضعفی که در یک مرحله با پذیرفتن فرح پهلوی از خود نشان دادند، در بقیه‌ی امور شاگردانی تربیت نمودند که امروز از اساتید ارزشمند حوزه و در خدمت اسلام و انقلاب‌اند و مرحوم نواب صفوی از آن جهت که می‌خواست یک‌شبه همه‌ی کارها درست شود متوجه کار بزرگی که آیت اللّه بروجردی در صدد پایه‌گذاری آن بودند نشد و امروز ما وامدار حوزه‌ی علمیه‌ی قمی هستیم که پایه‌های علمی آن را آیت اللّه بروجردی گذاشتند. خداوند همه‌ی آن‌ها را رحمت کند و خداوند به نیّت پاک این بزرگان می‌نگرد و همه را مشمول رحمت خود قرار می‌دهد. موفق باشید

11423
متن پرسش
سلام استاد: من دچار مشکلات ذهنی و اعتقادی شده ام که توضیحش کمی سخت است. استاد من دیدگاههای متفاوتی را به دین تجربه کرده ام. احساسات متفاوتی را داشته ام. زمانی با اردوهای راهیان نور همراه بوده ام و حس کرده ام که اصل حقیقت همانجاست. دینی که نیاز به توضیح و کتاب ندارد. مفاهیم کاملا اشراقی، و زمانی با خواندن کتب امام موسی صدر یا استاد دینانی نظر کاملا عاقلانه ای پیدا کرده ام، کمی از کتابهای دکتر صفایی را خوانده ام و کتب شهید مطهری را و تعدادی از کتب شما را و الان دچار سردرگمی بدی هستم. کدام برداشت درست است؟ کدام احساس درست است؟ کدام نگاه درست است؟ واقعیت کدام است؟ چرا برخی ها را دشمن گرفته ام و گمراه در همین کشور و تعدادی را معصوم دیده ام؟ حال خیلی بدی دارم. گاهی فکر می کنم اصل آفرینش من برای چه بود؟ چه کاری باید بکنم که وقت مرگ شرمنده از خداوند بزرگ نباشم؟ استاد من دانشجوی سال پنجم پزشکی هستم و خانم هم هستم، حالا در مساله ازدواجم هم دچار سردرگمی هستم چون راه اصلی زندگیم را نمی دانم. نمی دانم چقدر منظورم را درست رسانده ام. من نمی دانم که هستم یک دانشجوی فعال بسیجی مذهبی؟ یک پزشک که فقط باید درس بخواند؟ یک آدم مذهبی که مستقل از همه جریانهای سیاسی است؟ نمی دانم. ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظرم اگر به افکار هرکدام از عزیزانی که ذکر فرموده‌اید با دقت توجه کنید همه به یک حقیقت اشاره دارند و آن اشاره به حقیقتی است که خداوند تحت عنوان شریعت اسلام به قلب مبارک حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» وَحی فرمود و همه‌ی این کتاب‌ها برای اُنس بیشتر به دستورات شریعت اسلام است و لذا جای هیچ سردرگمی نیست. با قوت تمام به دستورات شریعت الهی عمل کنید تا به مرور با نور قلب مبارک حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» و اهل‌البیت«علیهم‌السلام» به اسلام نزدیک شوید و در آن فضا متوجه می‌شوید که در این تاریخ می‌توانید سخن حق را از زبان حضرت آیت‌اللّه ‌خامنه‌ای«حفظه‌اللّه» بشنوید و تصدیق کنید. موفق باشید

11421
متن پرسش
به نام خدا عرض سلام: نظر جنابعالی درباره رجوع به اشخاص دعا نویس و نوشتن عریضه چیست؟ (منظور اشخاص مومن و قابل اعتماد است) طلسم کردن واقعیت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل کار درست است ولی باید به دعاهای معتبر رجوع شود. موفق باشید

11419
متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام محضر استاد گرانقدر و عزیز سوالی داشتم. بنده سعی کردم از اول سن تکلیفم دینداری کنم اما بر اساس مکتب پدر و مادرم دینداری می کردم تا اینکه خداوند با دعای آنان راه حقیقی را به من نشان داد و من تحت تفکرات حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه وارد یک سیر دینداری شدم و بسیار به مراقبه و تهذیب نفس پرداختم و خداوند مرا بسیار یاری کرد و چیزهایی هم گیرم آمده بود حتی به جایی رسیده بودم که برای هر کس دعا می کردم فردایش می آمد و می گفت مشکلم حل شد هر گاه برای باران دعا می کردم می بارید و ... ولی متوجه نبودم که چه چیزهای خوبی در دست دارم و چقدر به خداوند نزدیکم و چقدر به امام زمانم دلباخته شده ام ولی چون جایگاه داشتن یک استاد و کسب معارف را خوب نفهمیده بودم به آن کم توجهی کردم، و بیشتر به دل و حضور قلب توجه می کردم اما ناگهان مدتی بعد از ازدواج چشم باز کردم و خود را غرق در گناه دیدم و داستان خود را داستان حضرت آدم دیدم لذا به فکر توبه افتادم از این در به آن در می زدم ، خود را مانند تشنه ای در بیابان می دیدم که به دنبال آب است اما به سراب می رسد و خود را در جهنمی بزرگ مشاهده می کردم تا اینکه با مباحث شما آشنا شدم و کمی آرام گرفتم اما هم اکنون مانند یک موج شده ام گاهی اوج می گیرم هوای کوی یار مرا با خود می برد و گاهی سقوط می کنم و راکد می مانم، ثبات قدم خود را از دست داده ام. گاهی خود به خود برای نماز شب بیدار می شوم و چند روز حضور قلب دارم و گاهی تا نزدیکی طلوع آفتاب نماز صبحم را هم نمی خوانم و از این قبیل موارد. حال به همه اینها اضافه کنید دوستان و فامیلهای همسر و زن و فرزند و مشغولیتهایی که اینها برایم ایجاد می کند. لطفا مرا دعا کرده و یاری کنید حضرت استاد .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جواب سؤال شماره‌ی 11406 عرض شد در یک مرحله بر اساس حکم شریعت عمل می‌کرده‌اید و بعداً «دل» را به میان آوردید و «دل» به میدان بود و اُنس با حق داشت. مرحله‌ی سوم جمع بین «دل» و «شریعت» است و باید در این وادی مستقر شوید تا با نور محمدی در شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» مستقر شوید. فعلاً در مرحله‌ی جنگ بین «دل» و ظاهر شریعت هستید، با نور حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» دل در قالب شریعت محمدی«صلوات‌اللّه‌علیه‌و‌آله» به جایی که باید برسد، می‌رسد. موفق باشید    

11418
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز ضمن تشکر و داشتن التماس دعا از شما بنده می خواهم برای فرزندم عقیقه نمایم اما با توجه به اینکه اکثر اقوام بنده از نظر مالی دارا می باشند پدر و مادرم اصرار دارند که آن را به فامیل بدهیم و عده ای هم می گویند به نیازمند و فقیر بدهید بهتر است. با توجه به اینکه به کتاب حلیه المتقین هم مراجعه کردم اما نتوانستم جمع بندی کنم می خواستم اگر زحمتی نیست شما که اطلاعات جامع تر و بیشتری در زمینه احادیث دارید راهنمایی بفرمایید با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برای رعایت حقوق ارحام مقداری را به ارحام بدهید و برای رعایت حقوق فقرا آن‌ها را هم فراموش نکنید. در هر حال رعایت حقوق ارحال کار منطقی است بحث فقیر بودن جداست. موفق باشید

11417
متن پرسش
با سلام: آیا امام خمینی (ره) در بحث بدن قیامتی با آیت الله شجاعی هم عقیده اند یا با ملاصدرا؟ شواهدش را هم اگر لطف بفرمایید بیان نمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» سخت معتقد به نگاه ملاصدرا هستند، حتی آیت‌اللّه شجاعی غیر از این نکته که فرمودید جای دیگر ندیدم که از دستگاه فکری ملاصدرا عدول کرده باشند، به همین جهت بنده این نظر ایشان را در کتاب معاد نیاوردم. موفق باشید

نمایش چاپی