بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
12561
متن پرسش
سلام دوباره استاد و خدا قوت استاد من سوال کننده پرسش 12544 هستم. البته خدای نکرده دنبال بحث نیستم اما خواستم بگم که منظور من این نبود که جوانان رو از این گونه مباحث محروم کنیم بلکه منظورم این بود که باید مقدمات لازم این مباحث رو طی کرد بعد وارد اصل اون شد اگر هم کسی واقعا تشنه این معارف هست باید حوصله کنه و مقدمات لازم رو کسب کنه بدون زحمت نمیشه نتایج عالی گرفت. اینم بگم که درسته افرادی که در جلسه شما میان مردم عادی نیستن اما هنوز هم آمادگی فهم دقیق این کتاب امام رو ندارن. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی می‌فرمایید ولی از استعداد این نسل غافل مباشید، چیزهایی را متوجه می‌شوند که خواص ما متوجه آن نیستند. بنده در جزوه‌ی «بررسی نحله‌ی نجف» نشان داده‌ام که چطور شهداء و رزمندگان ما تا فنای ذاتی که عالی‌ترین مرتبه‌ی سلوک سالکان است، پیش رفته‌اند. موفق باشید

12560
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیز: 1- شما در کتاب «امام خمینی (ره) و سلوک در تقدیر توحیدی زمانه» آورده اید که: «بنده بعضا تاسف می خورم که چرا بعضی از مومنین و انقلابیون چطور حرف خود را می فهمند اما صحت حرف طرف مقابل را نمی فهمند. حتی در این حد هم به توحید نرسیده اند که بتوانند وجوه مختلف یک حقیقت را جمع کنند. .. توحید تا اینجاها انسان را در جمع اضداد جلو می برد...» می خواستم اگر ممکنه در مورد عبارات بالا توضیحات بیشتر و جامع تری رو بدید. چرا که بنده خودم هم به نحو حضوری درستی این حرف رو درک می کنم و اونو احساس کردم. اما برای تقریر زبانی اون، احساس می کنم که باید بیشتر در مورد این حرف و ادعا توضیح داده بشه و به نظر میرسه که این حرف، جای تفصیل زیادی داشته باشه. آیا بر طبق این قاعده میشه گفت که ما اساسا در عالم چیزی به نام حرف به کل غلط نداریم؟ 2- احتمالا شما هم شنیدید که بعضا گفته میشه: «مردم ما که در عصر غیبت از ولی غیر معصوم تبعیت می کنند و ولایت مدارند؛ پس به طریق اولی اگر امام زمان (عج) و ولی معصوم ظهور کنند هم ولایت مدار خواهند بود. پس می توان گفت ارزش کار آنها حتی از ولایت پذیری انسان کامل و ولی معصوم هم بیشتر است.» خب این حرف اگرچه در نگاه اول جالب به نظر می رسه اما به نظر می رسه چندان هم صحیح نیست. مخصوصا اگر از این زاویه نگاه کنیم که ولی معصوم مظهر تمام اسماء الهی است و ظهور اون یعنی ظهور تمامی اسماء الهی و این یعنی مردمی که می خواهند شایستگی ظهور ولی معصوم رو داشته باشند باید شایستگی ظهور تمامی اسماء الهی رو داشته باشند. پس با این حساب، این امر امکان پذیر و بلکه محتمل هست که مردمی ولایت یک انسان غیر معصوم رو بپذیرند اما آن چنان شایستگی در آن ها نباشد که ولایت ولی معصوم رو بپذیرند. یعنی این قاعده که مردمی که ولایت غیر معصوم رو بپذیرند به طریق اولی ولایت معصوم رو هم می پذیرند؛ قاعده غلطی هست. می خواستم نظرتون رو در این رابطه بدونم. البته بنده نظر به قاعده کلی دارم و لزوما منظورم مصداق ملت ایران نیست. 3- در مورد علم معصوم میخواستم بدونم که حد علم پیامبر (ص) و ائمه (ع) تا کجاست؟ ما تو قرآن آیه داریم که پیامبر (ص) خودشون می فرمایند که من غیب نمی دونم و گرنه کاری می کردم که شری به من نرسد. (آیه تو جزء دوازدهمه اگر اشتباه نکنم.) از سویی خدا پیامبرش رو مامور به مشورت با مردم میکنه. سوال اینجاست که دعوت خدا به مشورت پیامبر (ص) با مردم امری صوری هست یا اینکه نه این طور نیست و دلیلشم اینه که پیامبر (ص) هم در شناخت و بررسی پدیده ها دچار محدودیت هست و به همین دلیل با مردم مشورت می کند. التماس دعا.
متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- عنایت داشته باشید که بنده در آن جمله عرض کرده‌ام بعضی از مؤمنین و انقلابیون متوجه صحت حرف طرف مقابل که او هم فردی انقلابی و مؤمن است، نمی‌شوند! این غیر از آن است که نتیجه بگیریم حرف غلط در عالَم نداریم، زیرا که در هرجا سخنی باشد که موجب در حجاب‌رفتنِ حق و حقیقت شود آن سخن، سخن غلطی است. ولی حرف این است که اگر ما از طریق سلوک ذیل شخصیت امام و با مدّ نظرقراردادنِ سیره‌ی ملکوتی ایشان با حقیقت در این تاریخ آشنا شویم، متوجه وجود حق در سخن و رفتار بسیاری از افرادی که مؤمن به انقلاب اسلامی هستند می‌شویم و در این مورد باید حساسیت خود را رشد دهیم تا از جبهه‌بندی‌ها و دوگانگی‌هایی که موجب عدم درک یکدیگر می‌شود آزاد شویم 2- در یک روایت از حضرت سجاد«علیه‌السلام» داریم که مردم آخرالزمان با این‌که امام و پیامبر را ندیده‌اند و به آن‌ها ایمان دارند، از سایر مردم برترند. ولی این بدین معنا نیست که چون همه‌ی اسماء الهی در آن‌ها ظهور کرده است شایسته‌ی ظهور حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» شده‌اند. آری این وجه دیگری است که کسی می‌تواند تابعیت کامل امام معصوم را داشته باشد که زمینه‌ی تجلی همه‌ی اسماء الهی را در خود فراهم کرده باشد و مفتخر به قبول همه‌ی ابعاد انسانی در خود باشد و مسلّم بعضی از افراد آخرالزمان – همان 313 نفر از یاران خاص آن حضرت – در چنین شرایطی هستند که همه‌ی حرف‌های امام را می‌فهمند 3- در مورد علمِ امام در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» تحت همین عنوان و با نظر به روایات مطرح‌شده در این مورد عرایضی داشته‌ام. فکر می‌کنم اگر بعد از مطالعه‌ی آن سؤال‌تان را مطرح کنید، بهتر نتیجه خواهید گرفت. ولی همین قدر می‌توان گفت که مشورت رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» با مردم در عین آن‌که تحقق یک سیره‌ی مثبت برای جامعه‌ی اسلامی است، ممکن است که موجب به تفصیل‌آمدنِ علم آن حضرت باشد. موفق باشید

12559
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار: علت اختلاف نظر در بعضی از احکام فقهی بین مراجع محترم تقلید در چیست؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این موضوع در قسمت دوم کتاب «چه نیازی به نبی» تحت عنوان «فلسفه‌ی تقلید از فقیه» به صورت نسبتاً مفصل بحمداللّه عرض شده. به آن کتاب که بر روی سایت است رجوع فرمایید. موفق باشید

12558
متن پرسش
سلام: طاعات و عبادتات شما مورد قبول حق ان شاءالله. راستش در مجلسی نشسته بودیم و بحث به سمت شهدای مدافعین حرم رفت و یکی از حاضرین بعد از شنیدن کلمه «شهدا» از خود واکنش نشان داد و گفت: کدام شهید؟! آنهایی که در خارج از ایران می میرند اولا به وظیفه شان عمل می کنند و ثانیا پول خونشان را می گیرند و بعد به ماموریت می روند. الان فقط می خواهم بدانم که اگر شما بجای حقیر در آن مجلس حضور داشتید چگونه پاسخ آن حرف را می دادید و دفاع می کردید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر طرف را آماده‌ی تذکر می‌دیدم به او می‌گفتم که قضیه‌ی دفاع از حرم حضرت زینب«سلام‌اللّه‌علیها» دفاع از نمادهای دیانت و مقاومت است به همین جهت جریان استکباری صهیونیستی تکفیری داعش با آن نماد مقابله می‌کند و عزیزان ما به‌خصوص شیعیان غیرتمند افغانستان که ریالی برای دفاع از آن حرم نمی‌گیرند، غوغاها کرده‌اند و شهادت‌ها داده‌اند. چه کسی حاضر است برای پول و گرفتن خون‌بهای خود در چنین راهی قدم بگذارد؟! بعضی‌ها هرگز معنای شهادت و ایثار در راه خدا را نخواهند فهمید و مجبورند با این واژه‌های بسیار سطحی، کارهای بزرگ را برای خود معنا کنند و برای همیشه در انکار از حقیقت به‌سر برند. موفق باشید

12556
متن پرسش
سلام علیک استاد گرامی: با توجه به اینکه قدم اول در عرفان عملی یقظه است و رفع انانیت، این مرحله با سفر دوم محقق می شود. آیا اهل کرامت در سفر اول هستند هرچند قصد سلوک نداشته باشند؟ و با توجه به اینکه در انتهای سفر اول فرد به توحید نفس خودش می رسد و در این حالت می تواند کرامت از خود نشان دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و حتی ممکن است جلوتر هم بیایند، ولی قصد آن‌ها نفی إنانیت نباشد و لذا از قدرت خود حیرت هم بکند. ولی همان‌طور که در جواب سؤال 12555 عرض شد در راه توحید انسان باید اراده‌ی خود را در اراده‌ی الهی فانی گرداند. موفق باشید

12555
متن پرسش
با سلام: بنده پرسشگر سوال 12545 هستم. فکر کنم علت آن سوال آن بود که ماه رمضان و روزه داری به فضل خدا روح مرا رقیق و آماده کنده شدن از دنیا کرده است ولی به دلیل عدم تزکیه همین که خداوند خواست مرا از زنجیرهای علایق که در سوال گفته بودم نجات دهد ناگهان به خودم آمدم (البته به ناخود آمدم) و دیدم همه چیزم بر باد می رود!! خداوند به من فهماند اگر راست می گفتی در این چند سال و ادعای للله را داشتی، آرزوی مرگ کن ولی من جا زدم و فهمیدم در تمام این سالها تلاش از دوری مال و شهرت و نگاه مردم و ... را داشتم در حالی که در دل میل شدید به اینگونه مسایل نیز داشتم. از جنابعالی بسیار تشکر می کنم خصوصا آنجا که مرا با لحن پدرانه ای خطاب کردید «آخه آدم حسابی! این چه حرفی است میزنی» خوف این را دارم که تا آخر عمر سر خود را کلاه بگذاریم و ادعای دین کنیم ولی موقع مرگ بفهمیم دین را وسیله ای کرده بودیم برای رسیدن به آنچه نفس می خواسته. خدایا راه نجات از این دنیا را از زبان استاد به ما یاد بده، اکنون هر چه بفرمایید ان شالله نصب العین خواهم نمود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیر سلوک إلی اللّه تا مدت‌ها حظّ نفس در میان است تا آن‌که سالک همچنان جلو برود و اراده‌ی خود را آرام‌آرام در اراده‌ی حضرت حق فانی کند و از جذبات نفس آزاد گردد. به همین جهت عرض کردم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت چون باید کرد». زیرا در این مسیر حضرت ربّ دستگیری خواهد کرد. موفق باشید

12554
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد گرامى: استاد بنده سوالى داشتم در زمينه مقام پيامبر (ص) و امامان (ع). اين مطلب درست است که اولين خلق خداوند که جامع تمامى صفات خداوند است حضرت محمد (ص) بوده اند و سپس تمامى امامان (ع) در يک مرتبه از وجود ايشان خلق شده اند. يعنى مقام حضرت محمد (ص) بالاتر از همه بوده است و از نور وجودى امامان يکبار على (ع) تجلى کرد و يکبار امام حسن و يکبار امام حسين. بنده فرق بين امام حسين (ع) و امام صادق (ع) رو نمى فهمم. و يا اينکه حضرت صادق (ع) مى فرمايند من آرزو دارم خدمت گذارى مهدى (عج) را بکنم. و مقامى که از حضرت مهدى (ع) مى گويند و {اینکه} فرق ايشان با ائمه ديگر در امام حاضر بودن است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد مقام پیامبر خدا و ائمه‌ی هُدی«علیهم‌السلام» همان‌طور که در مباحث «حقیقت نوری اهل‌البیت» بحث شده، از نظر مقام، اولِ آن‌ها برگشت دارد به آخر آن‌ها، یعنی همه در یک مقام‌اند با این تفاوت که صاحب آن مقام حضرت محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» است و تفاوت، در ظهور است و چون حضرت مهدی«عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه» در موقعیت اظهار همه‌ی آرمان‌های انبیاء و اولیاء قرار می‌گیرند، مورد نظر همه‌ی اولیاء و انبیاء هستند. موفق باشید 

12553
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: ان شاء الله عبادات شما مقبول درگاه خداوند قرار گرفته و ما رو هم از دعا فراموش نکردید. بنده بعضی کتابهای شما رو بعد از اینکه صوت سخنرانی رو گوش دادم روی یکی از سایت ها به عنوان درس می گذارم که دوستانی که از فضای کلاس ها دور هستند بتونن کتابهای شما رو راحت تر مطالعه کنند. بعد از توضیح کتاب معرفت النفس و از برهان تا عرفان، کتاب حقیقت نوری را شروع کردم در ابتدا با توجه به آموخته هایم از کتابهای مقدماتی سیر و مطالبی که از اساتید سر کلاسها گرفته بودم خیلی راحت بودم اما الان احساس می کنم این چیزهایی که می دونم واقعا برای شرح حدیث حقیقت نوری کافی نیست، کتاب «مقام امام در تکوین و تشریع» و «امام و مقام تعلیم به ملائکه» رو هم گوش دادم و خوندم به خصوص کتاب آخری برای خودم هم خیلی سخت بود. الان در بحث حقیقت نوری به مقام اسم اعظم رسیدم و نمی دونم چطوری باید این رو توضیح بدم که دیگه فلسفی نباشه چون از توضیحات فلسفی که بلد بودم به اندازه کافی استفاده کردم و خودم هم با تمام وجود طالب یک حرفهای جدید هستم تا مقام اهل بیت (ع) رو شرح بدم. همین طور در کتاب «انسان از تنگنای بدن تا قرب الهی» در بخش انسان کامل مطالبی که فرموده بودید رو اصلا متوجه نشدم و خیلی دوست دارم از این دید بتونم به ائمه نگاه کنم. لطفا بفرمایید چطور این کار رو انجام بدم. خیلی ممنون از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- همین‌که افقی از این‌گونه معارف را در مقابل خود و کاربران می‌گشایید، به‌عنوان اولین قدم کار خوبی است و بنده نیز در آن کتاب، طرحِ موضوع کرده‌ام و جای بحث مفصل آن در آن‌جا نبوده است، تا این‌که بحمداللّه در مباحث جلسات چهارشنبه در شرح کتاب شریف «مصباح الهدایه» عرایضی در مورد اسمُ اللّه اعظم و نسبت آن با خلیفة اللّه، شده است که إن‌شاءاللّه زمینه‌ی فهم این‌گونه روایات خواهد شد. موفق باشید

12550
متن پرسش
با عرض سلام: آیا این دریافت من درست است؟ در برزخ با کندن تعلقات فرد عقیده اش (ولایت الله یا طاغوت) مشخص و در قیامت هر فرد بر اساس عقیده اش و با توجه به میزان بودن امام معصوم اعمالش ریز به ریز بررسی می شود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف درستی است. موفق باشید

12549
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد ارجمند: تشبیهی برخوردکردن قوم نوح برچه اساسی بوده پرستش ملائکه یا رب دانستن خودشان؟ اینکه گفته می شود اهل کرامت به جای عبودیت ربوبیت می کنند بر چه اساسی است؟ مثلا در شفای بیمار اسم شافی به چه نحو در اهل کرامت تجلی می کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- ظواهر آیات نشان می‌دهد که قوم حضرت نوح کمالات مخلوقات را به خود مخلوقات منتهی می‌کردند و لذا حضرت نوح بیشتر باید جنبه‌ی تنزیهی را تأکید می‌نمودند 2- اهل کرامت بیشتر نظر به قوای نفس دارند نه آن‌که بخواهند مثل اهل توحید با فنای خود و تجلی اسماء الهی کار را جلو ببرند. موفق باشید

12548
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم خدمت جناب استاد طاهرزاده؛ سلام علیکم: ان شاءالله طاعات و عبادات شما مورد قبول درگاه خداوند رحمان قرار گرفته باشد. بنده دانشجوی دکتری پرستاری هستم و در حال حاضر در حال انجام رساله دکتری تحت عنوان «واکاوی مفهوم مراقبت در دوران شیرخوارگی مبتنی بر دیدگاه اسلام» می باشم. ان شاءالله مبنای انجام کار آیات قرآن و سپس روایات اهل بیت علیهم السلام می باشد. به منظور انجام هرچه بهتر و صحیح تر کار، از حضرتعالی که آشنا به قرآن و روایات هستید تقاضامندم با پاسخ به سؤالات ذیل بنده را راهنمایی فرمایید: 1) کدام آیه یا آیات قرآن به مفهوم مراقبت اشاره دارد؟ (مراقبت از مفاهیم کلیدی در پرستاری است). به بیان دیگر از دیدگاه قرآن چه کاری که انجام شود، مراقبت واقعی ارائه شده است؟ 2) بر اساس قرآن آیا مراقبت در دوران شیرخوارگی (دو سال اول زندگی) با سایر دورانهای زندگی تفاوت دارد؟ از کدام آیه یا آیات می توان این موضوع را برداشت کرد؟ 3) کتب و بویژه کتب روایی که با موضوع مرتبط اند و لازم است مطالعه شوند کدامند؟ قبلا از همکاری حضرتعالی بسیار سپاسگزارم. مأجور باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در قرآن داریم: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ»(تحریم/6) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد خود و خانواده خويش را از آتشى كه هيزم آن انسانها و سنگهاست نگه داريد؛ آتشى كه فرشتگانى بر آن گمارده شده كه خشن و سختگيرند و هرگز فرمان خدا را مخالفت نمى‏كنند و آنچه را فرمان داده شده‏ اند(به طور كامل) اجرا مى‏ نمايند! علامه طباطبایی در ذیل این آیه در رابطه با مراقبه از نفس خود و اطرافیان نکات خوبی دارند. 2- روایات متعددی در این مورد داریم که مادران در دوران شیرخوارگی چه رعایت‌ها و مراقبت‌هایی باید داشته باشند که در این مورد باید به کتاب‌های تربیت فرزند در دوران کودکی رجوع فرمایید. 3- بنده در این موردِ خاص اطلاعی ندارم.  موفق باشید

12547
متن پرسش
با عرض سلام و قبولی طاعات و عبادات خدمت استاد عزیز: درخصوص اینکه انسان بایستی خودش را از دیگران پایین ببیند و اینگونه درجامعه قدم بزند مواردی هست که قطع یقین میدانی که کناریت آدم لاابالی و بی بندباری است و یا مثل حکایت حضرت موسی و سگ که خداوند خطاب به حضرت از آوردن پایین تر از خودشان درخواست کردند که حضرت موسی سر آخر از آوردن سگ بی مو هم بجای خود نزد پروردگار خوداری فرمودند در حالی که می دانیم پیغمبر اولوالعزم از یک سگ که برتر است لذا فلسفه این دید گاه چیست؟ غیر از دچار شدن انسان به عجب دلیل دیگری دارد؟ توضیح بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کوچک‌دانستنِ خود در این موارد به این معنا است که همه‌ی کارهای خوب خود را توفیق الهی بدانیم و به خود نسبت ندهیم و از این جهت آن حضرت خود را تا آن اندازه پایین می‌بینند نه این‌که کار خیر او رابا کار بد افراد لااُبالی بخواهند مقایسه کنند و آن کار خیر را کم ببینند. موفق باشید

12546
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم بنده متأسفانه حدود چند سال نماز قضا دارم و شبها معمولا نمی توانم راحت بخوابم بنابراین بیدار می شوم و از نماز قضاهایم می خوانم، اما می خواهم بدانم آیا می شود با داشتن این همه نماز قضا شخص نماز شب بخواند یا با داشتن نماز قضا اولویت با آن است و نمی شود نماز شب خواند؟ متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به لطف الهی توفیق نماز شب را از حضرت حق بخواهید و در انجام آن مصر باشید. و در مورد نمازهای قضا بنا را بر آن بگذارید که طی چندسال ،بعد از هر نمازی، نماز قضای خود را بدون هیچ‌گونه انجام مستحباتی نسبت به نماز قضا، انجام دهید. در آن صورت چون عزمِ به‌جاآورن نمازهای قضا را کرده‌اید، اگر در اولین نماز قضا هم به رحمت ایزدی بپیوندید برای شما جبران همه‌ی نمازهای قضا را پذیرفته‌اند. موفق باشید

12545
متن پرسش
با سلام: خدایا از تو می خواهم پاسخ مرا بدهی شاید بوسیله استاد طاهرزاده استاد محترم، شما در کتب خود می گویید غرب به دنبال ناکجاآباد است و اساسا هر تفکر غیر وجودی و اومانیسمی به دنبال ناکجاآباد است شاید به دنبال توهم، شاید نفس اماره و ... حال سوال بنده این است که تفکر وجودی به دنبال کجا آباد است؟ آنچه من از کتب شما فهمیدم، با معرفت نفس و نگاه وجودی می رسیم به اینکه هست ما عین ربط مطلق به پروردگار است و وجود ما مستقل نیست و همین که بخواهیم خود را ببینیم بی درنگ خداوند را خواهیم یافت. با عرض پوزش ، خب که چه؟؟؟ زندگی در سختی، جنگ، مبارزه، تبعید، دوری از ثروت و ... که همین؟ برایم سخت است از توجه دیگران بگذرم، از شغل دومم بگذرم، از پولدار شدن بگذرم، از مشهور شدن بگذرم، از پستهای مدیریتی گرفتن بگذرم و ... و همه چیز را برای خدا بخواهم ولی ندانم آخر این راه به کجا آباد می رسد؟ البته از طعن من دلتنگ نشوید و ذکر خدا گویید تا به یقین برسید. سوال بنده این است که این یقین چیست که این همه ارزش سختی کشیدن دارد؟ خدایا ما را ببخش از آنچه از تو طلب می کنیم و نمی دانیم تو راضی به اینگونه سوالات هستی یا نه، بگذار به حساب فقر ذاتی مان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر انسان بتواند از مفاهیم و ماهیات به «وجود» رجوع نماید و در یک احساس وجودی با حضرت حق روبه‌رو شود مسلّم بدانید که هرگز نمی‌گوید: «خب که چه!!!». گفت: «آن‌که عمری در پی او می‌دویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دلْ نشسته روبه‌رو». به همین جهت به محبوب متعالی «دل‌آرام» می‌گویند زیرا دلْ تنها با او آرام می‌گیرد آن‌وقت می‌شود انسان در آن حال بگوید: «خب که چه!!!»؟ بلکه برعکس، خواهد گفت: «رحم کن بر آن‌که چون روی تو دید / فرقت تلخ تو چون خواهد چشید». آدم حسابی،نمی‌دانی اُنس با نور وجود مطلق در جمال اسماء حسنایش یعنی چی! و چگونه آن‌هایی که از مفهوم عبور کرده و او را در جمال اسماء حسنایش می‌یابند و می‌بینند، در دعای عزیز ابوحمزه به نجوی با او می‌نشینند. رزقنی اللّه و ایّاکم. موفق باشید

12544
متن پرسش
سلام استاد و خدا قوت: استاد با اجازتون یه نقد داشتم به این که شما الان دارید کتاب مصباح الهدایه امام خمینی رو در کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان تدریس می کنید اون هم برای عوام... استاد این کتاب از مشکل ترین و عمیق ترین کتاب های عرفانی است و برای فهمیدنش مقدمات میخواد این رو صاحب نظران در عرفان میگن ... چون این کتاب امام بحث دقیق و علمی هستی شناسی عرفانی هست و حداقل کتاب اصول و مبانی عرفان نظری تالیف استاد یزدان پناه رو لازمه که قبل این کتاب کاملا مطالعه کرد که بعدش شخص بتونه با این کتاب حضرت امام ارتباط برقرار کنه و این کتاب هایی که هم که شما قبلا تدریس کردید و البته با این شیوه تدریس که شما برای عوام میگید نمیتونه مقدمه مناسبی باشه هر چند که در جای خودش مفیده برای بالا بردن سطح فکری و معنوی جامعه... استاد بعضی از متون هست که واقعا نمیشه برای عوام گفت واقعا مقدمات خودش رو میخاد ... استاد من از کسانی که پای درستون میان موقه درس به چهرشون نگاه می کنم مشخصه چیزی متوجه نمیشن ... استاد خودتون بهتر میدونید که بزرگترین خطری که علوم فلسفی و عرفانی دارن اینه که طرف فکر میکنه بحث رو فهمیده در حالیکه اصلا اشتباه فهمیده و خودش متوجه نیست و این میتونه کار دستش بده برا همین باید در این علوم با حوصله و طی کردن مقدمات وارد شد ... التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی نسل جدید طالب عالی‌ترین وجه دین است تا با شدیدترین وجوه شیطانی مقابله کند، چرا ما نسبت به ارائه‌ی معارفی این‌چنین به این نسل خودداری کنیم؟! از طرفی مگر مخاطبان آن جلسه عوام به معنای مردم معمولی هستند؟ یادتان باشد حضرت امام سوره‌ی حمد را که حامل عمیق‌ترین معارف عرفانی است، با همین مردم در میان گذاشتند. مگر انتظار دارید در چند جلسه مطالبی این‌چنین عمیق و ارزشمند طوری برای مخاطب ملکه شود که بتواند آن را ارائه دهد؟! موفق باشید

12543
متن پرسش
سلام: میشه نظرتان رو درباره برنامه خندوانه بگید لطفا؟ به نظر من ترویج خنده و شادی به این صورت درست نیست. اینکه بی دلیل یه عده چند ثانیه قهقهه بزنن و ... متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده فرصت دیدن این نوع برنامه‌ها را ندارم ولی این‌طور که شما می‌گویید ما در روایات داریم خنده‌ی زیاد، روح را می‌میراند. بنده جزوه‌ای تحت عنوان «قهقهه و جهالت، تبسم و حکمت» تنظیم کرده‌ام که ظاهراً باید در روی سایت باشد. موفق باشید

12542
متن پرسش
با تشکر فراوان از استاد: البته جواب شبهه اصلی من در سوال 12533 داده نشد ببخشید شاید من واضح مطرح نکرده بودم. درباره استناد رهبری به ایشان که دستاویز معاندین انقلاب و رهبری شده چه جوابی هست اینکه رهبری فرمودند: نخستين جرقه‌هاي انقلابي اسلامي به وسيله «نواب» در من به‌ وجود آمد. استناد و الگوبرداری به کسی که به تعبیر شما در همه موارد مورد قبول نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روحیه‌ی انقلابی مرحوم نوّاب و عطش اسلام‌خواهیِ او در آن زمان غوغایی در روح هر جوان دوستدار اسلام به پا می‌کرد و این در حالی است که هنوز نهضت امام ظهور نکرده بود تا فدائیان تحت عنوان مؤتلفه‌ی اسلامی خود را در ذیل حضرت امام روح اللّه قرار دهند. مثل جوانان دوره‌ی ما که با بانک دفاع از اسلامِ دکتر شریعتی«ره» شور اسلام‌خواهی را از او گرفتند ولی با مطهری بزرگ، راه را ادامه دادند. موفق باشید

12541
متن پرسش
سلام: استاد بنده طلبه هستم خیلی وقت است که می خواهم فلسفه بخوانم ولی می ترسم آن حجابی که امام (ره) می فرمایند مرا بگیرد. از نظر شما چکار کنم؟ بخوانم؟ استعداد فوق العاده ای هم دارم. 2. برای خواندن فلسفه باید اصول بخوانم یا ربطی بهم ندارند؟ 3. شنیدم برخی می گویند برای خوب فلسفه خواندن باید منطق بسیار قوی داشته باشی. این مطلب تا چه حد درست است؟ 4. در خواب چند روز پشت سر هم می دیدم که وضو می گیرم و حمام می کنم و راحت به آسمان می روم مانند پرنده. این خوابها از چه چیز نفس خبر می دهد. ممنون استاد. خوار و بار که ما شما رو داریم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- حضرت امام فلسفه را خواندند ولی از آن عبور کردند و اگر کسی نسبت به فلسفه اگاهی لازم را نداشته باشد و جایگاه آن را نشناسد، گرفتار حجاب فلسفه خواهد شد 2- برای خواندن فلسفه اصول فقه نیاز نیست، ولی یک طلبه باید اولویت را به فقه و اصول بدهد و نه به فلسفه 3- تفکر متأثر از علم منطق ربطی به فلسفه ندارد ولی در فلسفه فیلسوفان در ارائه‌ی نظر خود از اصطلاحات منطقی استفاده کرده‌اند و از این جهت لازم است که منطق خوانده شود 4- بنده تعبیر خواب نمی‌دانم ولی إن‌شاءاللّه خوب است. موفق باشید

12540
متن پرسش
سلام: خسته نباشید استاد: 1. سیر بدون استاد ذیل شخصیت های عرفانی که شما می فرمایید نظر علامه طباطبایی هم چنین بوده؟ یا فقط نظر شما و آیت الله بهجت چنین است؟ 2. آیا این نوع سلوک معایبی نسبت به سلوک با استاد دارد؟ 3. آیا این نوع سلوک ارتباطی با شیوه اویسی دارد؟ 4. امام خمینی (ره) در کتاب جهاد اکبر می گویند: اگر سالک بدون استاد برود ممکن است انسانیت خود را بزرگ کند و رشد دهد و به آن به عنوان توحید بنگرد. استاد! بنده مباحث شما رو دنبال می کنم ولی اینها برایم سوال بود. چرا اين همه عارف صحبت از استاد می کنند ولی یک عارف مانند آیت الله بهجت لزومی نمی بیند؟ تعجب دارد. البته در خلال بحثهای ارزشمند شما جوابهایی یافتم ولی اگر زحمتی نیست اینجا برایم توضیح دهید تا متوجه شدم. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که آیت اللّه بهجت هم بعد از ایجاد فضای انقلاب اسلامی و تصور درستی از عرفان می‌فرمایند «علمِ تو استاد تو است». و در همین رابطه حضرت امام که فضای جامعه را آماده می‌بینند شرح سوره‌ی حمد را طرح می‌کنند. بنده معتقدم در چنین فضایی می‌توان با توجه کامل به متون عرفانی و گرفتن درس از صاحب‌نظران، راه را طی کرد. حال اگر با حفظ همین فضا که انقلاب اسلامی ایجاد کرده است و شهداء رهِ صدساله‌ را یک‌شبه طی کرده‌اند، انسانِ ره‌رفته‌ای که نور انقلاب اسلامی را می‌شناسد به عنوان راهنما پیدا کردید، چه بهتر. موفق باشید

12539
متن پرسش
سلام علیکم: یک بوهایی نمیگم از دین زدایی ولی از بی تفاوتی نسبت به دین آن هم به طور عمد از این دولت به مشام می رسد؛ از عدم تغییر ساعات کاری در ماه رمضان تا مجوز رفتن زنان به ورزشگاه و فوق العاده عادی نشان دادن کنسرت های پاپ و رقص، توسط روحانی محترم جناب روحانی. در دماغ بنده چیزی گیر کرده! یا نه واقعا بویش حس میشه؟ یا این ها رو هم بگیم ان شاءالله بز است!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده این دولت را آینه‌ی نظر به اهداف اصلی انقلاب اسلامی نمی‌دانم. ولی معتقدم اگر به روش حکیمانه و بدون جبهه‌گیری‌های افراطی جایگاه دولت را درست تبیین کنیم، منجر می‌شود در آینده‌ی انقلاب نسبت به جریان‌های متفاوت، خودآگاهی لازم را بیابیم و از افراط و تفریط‌ها آزاد شویم. موفق باشید

12537
متن پرسش
ستاد عزیز، سلام علیکم: به توصیه حضرتعالی برای تداوم حضور قلب در نماز تلاش می کنم خود را در محضر امام عصر (عج) و پشت سر ایشان تصور کنم و از ملک قابض در خواست کمک دارم اما مجددا اوهام و خیالات حمله ور می شوند. آیا مداومت در این روش مفید است. البته احساس می کنم این روش بیشتر از توجه به معانی کلمات و عبارات و یا تلاش در جهت حفظ حضور کمک می کند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سخن خوبی است. عنایت داشته باشید بنا نیست خیالات سراغ ما نیاید، بلکه بنا است بتوانیم از خیالات جزئی عبور کنیم و با خیالات قوی‌تری روبه‌رو شویم. گفت: «ز آبِ خُرد، ماهی خرد خیزد / نهنگ آن بِه که در دریا ستیزد». موفق باشید

12536
متن پرسش
باسمه تعالی: سلام علیکم خدمت استاد گرامی: در باب معرفت النفس دو سؤال از خدمت حضرتعالی داشتم: 1. در بحث پیوند مغز از کتاب خویشتن پنهان اگر فرض را بر این بگذاریم که روزی این اتفاق ممکن شود، هم چنین اگر فرض کنیم نفس ناطقه، بدنِ خود همراه با مغز جدید را بتواند تدبیر کند، آیا این فرد از علم، دانش، حافظه و صور خیالی نفس ناطقه ی صاحب مغز بهره ای می برد یا اینکه مثلا اگر نفس ناطقه صاحب مغز، دانشمند ریاضی بوده است، این فرد (نفس ناطقه بدن همراه با مغز جدید) توان بیشتری در حوزه آموختن ریاضی خواهد داشت (مانند مثال ماهیچه های قوی دست پیوند زده شده)؟ 2. در خصوص تأثیر نفس ناطقه در ایجاد بیماری ها در کتاب خویشتن پنهان، می فرمایید در اکثر قریب اتفاق بیماری ها ابتدا روح انسان آماده پذیرش آن بیماری می شود و سپس آن را به جسم سرایت می دهد. به نظر می رسد بیماری را بتوان اینگونه تبیین کرد: ورود ویروس و میکروب در ظرفیتِ تن جهت تجلی نفس ناطقه تأثیر منفی می گذارد و بنابراین اگر نفس ناطقه به اندازه کافی قوی نباشد به دلیل تأثیر منفی در ظرفیت و استعداد تن جهت تجلی من، بیماری حاصل می شود (مانند حالتی که جراحتی در سطح بدن اتفاق می افتد و خلأئی در ظرفیت تجلی تن ایجاد می کند و در نتیجه بدن احساس درد می کند). اما اگر نفس ناطقه قوی باشد، حتی با حضور ویروس و یا میکروب و در نتیجه کاهش ظرفیت تن جهت تجلی نفس، نفس توان تدبیر بدن را خواهد داشت. به نظر حضرتعالی کدام تبیین صادق است؟ با تشکر فراوان و من الله التوفیق
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:  1- به نظر من نگاه دومی که در قسمت اول سؤالتان مطرح فرمودید، نکته‌ی درستی است. چون حقیقتاً نفس ناطقه محل اصلی علم است و نه بدن، با این حال از زمینه‌بودنِ بدن نیز نباید غفلت کرد. 2- همین‌طور است که می فرمایید که بعضاً اگر محیط آلوده به میکروب‌های زیادی باشد نفس می‌تواند در صورت توانایی از آن عبور کند. موفق باشید   

12535
متن پرسش
سلام عليکم: با عرض خسته نباشيد و خدا قوت خدمت استاد گرامى: استاد عزيز شما کتابى در زمينه مسئله جبر و اختيار و قضا و قدر داريد؟ بنده خيلى از مسائل و روابط بين اينها برايم گنگ است. و جايگاهشون را اشتباه مى گيرم. و يا اگر امکان دارد منبعى معرفى کنيد. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در آخر کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» در قسمت «انسان و اختیار» در این مورد عرایضی هست. کتاب بر روی سایت هست. موفق باشید

12534
متن پرسش
با سلام خدمت استاد: استاد مقام معظم رهبری در دیدار با خانواده شهدای هفتم تیر جمله ای فرمودند که به نظر بسیار عجیب می رسد. ایشان فرمودند «بعد از ماجرای هفتم تیر، امام بزرگوار (ره) با بهره‌گیری مناسب از این حادثه، انقلاب اسلامی را که در حال منحرف‌شدن از مسیر اصلی خود بود، نجات و جریان اصیل انقلاب را در مقابل دیدگان ملت قرار داد.» این تعبیری است که معظم له بسیار به ندرت به کار می برند و تا آن جایی که حافظه بنده یاری می کند تنها درباره نفوذ سکولاریسم در دولتهای پیش از دولت نهم به کار بردند. سوال بنده اینست که در آن زمان شرایط به چه نحوی بوده که حضرت آقا از آن تعبیر به انحراف انقلاب از مسیر خود می کنند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن‌چنان جریان‌های سکولار در لباس دین به صحنه آمده بودند و جلوه کرده بودند و می‌رفت که جوانان ما را بربایند، که اگر شهادت شهید بهشتی و مظلومیت آن مرد بزرگ نبود همچنان آن روحیه ادامه می‌یافت و بنی‌صدر و جریان‌های چپ به عنوان چهره‌های مورد نظر در صحنه می‌ماندند. موفق باشید

12533
متن پرسش
سلام استاد به لطف خدا و البته با احتیاط کامل عقلی قلبی چندسالیست سایتهای مختلف سیاسی مثل «بی بی سی» و اعتقادی مثل «سنی نیوز» را رصد و کتب به اصطلاح ضاله مثل 23 سال دشتی و دهها مورد دیگر را مطالعه یا تورق کرده ام الانم اینی هستم که شما می دونید بلطف استاد شایق عاشق شیفته قرآن و بر اعتقاد «وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ» هستم که بنظرم تمام هدف قرآن همین آیه هست که باور کنیم و به قلب هم بفهمونیم و به لطف استاد طاهرزاده شیفته حکمت متعالیه و سلوک ذیل شخصیت حضرت روح الله و معرفت نفس و نهج البلاغه و .... ولی سوالات و شبهات گاهی میان بالاخره برای کسی که خودشو درگیر این مسائل کرده باشه درباره رهبری عزیر از یوتیوب فایلی را دیشب سحری بجای دعای سحر گوش می کردم!! از تمام 50 دقیقه تخریب رهبری یکی فقط برام سوال شد اونم جمله ای که ایشان درباره نواب و فدائیان اسلام میگه. قبلن هم شنیده بودم اما اصلا برام سوال نبود و اتفاقا جای تقدیر از نواب داشت. خوب اونا بزعم خودشون نواب و دار و دسته اش را میارن تو گروه تروریستی من این ادعا را ندارم اما طبق همون اصل وسیله و هدف برای مخالفت با نظام ولو نظام طاغوت اونم بدون اذن مرجعیت خودسرانه میشه به سلاح و ترور مسلح شد آیا؟ دیشب سحر فکر می کردم دیدم حتی سیدالشهدا که حق کامل بود در مقابله با یزید که باطل محض بود اصل را بر عدم بیعت، دفاع و هجرت گذاشتند تا انقلاب و اونم جلوشون گرفته شد و مجبور به دفاع شدند که عاشورا رخ داد و بقیه ی ائمه (ع) هم که مشخصه روش سلوکی اجتماعی شان. اشتباه نکنید! قبول دارم که وقتی ملت آمادگی داشته باشن و رهبری الهی موجود، انقلاب اسلامی رخ خواهد داد و حتی بعد آن به رای گذاشته شد. اینو پذیرفتم با تمام وجود. درباره سبک کار مرحوم نواب و همچنین الگوبرداری رهبری اگه کسی سوال و شبهه کند چی باید جواب داد که از حق و انصاف بدور نباشه؟ اصل بر جهت گیری است درسته، اما کار نواب یه جورایی شبیه منافقین و رجوی ملعون است ترور آن کس که ما نمی پذیریم در رأس باشه. از این رو به اونایی که تو مصر انورسادات را هم ترور کردن اخیرا شک کردم منتظر هدایت و نظر شمایم. با علی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم حاج مهدی عراقی می‌فرمودند مرحوم نوّاب وقتی در نجف بود حکم قتل کسروی را از مرحوم آیت اللّه مدنی گرفت. از طرفی حکم عمل بعضی از افراد به صراحت دین اسلام قتل است. مثل کسی که سابّ بر خدا و رسول کند، مثل سلمان رشدی. با این‌همه در جمع‌بندی نمی‌توان گفت چون انگیزه‌ی فدائیان اسلام الهی بوده است و عشق به حاکمیت دین داشته‌اند، عمل آن‌ها نیز در همه‌ی موارد قابل قبول است! که بحث آن مفصل است. موفق باشید

نمایش چاپی