باسمه تعالی: سلام علیکم: طلبِ همان امتحان ذاتی انسان است که مربوط به خود موضوع میباشد و خداوند علم به امکانِ ذاتی موجود دارد لذا خطاب به آن میفرماید: «کن». به بحث «پیامبران خدا و نظر به آغازِ آغازها» رجوع شود. موفق باشید http://lobolmizan.ir/post/1669/%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AE%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2%D9%87%D8%A7
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه جناب آقای پناهیان نشان دادهاند بیش از آنکه به فکر خود باشند، به فکر انقلاب و اسلام هستند؛ باید این موارد را حمل بر صحت کرد و مواظب بود این شخصیتها که سرمایهی کشور و انقلاب هستند، خدشهدار نشوند حتی اگر بر فرض از طرف ایشان سهلانگاری هم شده باشد؛ شخصیت ایشان چیز دیگری است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عموماً این افراد نمیتوانند حضور کاملی در ابعاد متعالی دین داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید شروع کنید تا «خودْ راه بگویدت چون باید کرد». بالاخره افقی است که باید به سوی او حرکت کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عصمت فرشتگان تکوینی میباشد و نه اختیاری. هر فرشتهای عین مظهریت آن اسمی از اسماء الهی است که توسط او ظاهر میشود. مثل حضرت عزرائیل «علیهالسلام» که مظهر اسم قابض میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همینطور است زیرا عالم ماده، عالم تضادها میباشد و رذیلت و فضیلت هر دو در آخر الزمان به نهایت میرسد تا جبههی مقابلهی «اشقی الاشقیاء» با جبههی «اسعد السعداء» به ظهور آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به ایمیلتان به طور شخصی اینطور جواب داده شد: ۲۸۰۲۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده دعاگو خواهم بود. ولی عنایت دارید که این موارد مواردی نیست که امثال بنده طی سؤال و جواب بتوانیم ورود کنیم، بیشتر باید با افرادی موضوع را در میان بگذارید که با روحیهی شما آشنایی داشته باشند و یا لااقل طی مشاورهای بتوانند نظر دهند. فکر میکنم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که روی سایت هست، راهکارهایی را در این رابطه متذکر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف که مسلّم جهان دیگری بعد از کرونا به تصور بشر میآید؛ حرف درستی است ولی تطبیق آیه با کرونا برای بنده قابل حلّ نیست. حضرت علامه هم آیه را به زمانِ رجعت میزنند و روایاتی هم در تأیید نظر علامه هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- اگر به آیات قرآن عنایت کنید خداوند با نظر به آن واقعههای تاریخی، حقایق و سنتهایی را که در آن صحنهها مطرح است، متذکر میشود. و از این جهت گفته میشود کتابهای مقدس، فراتاریخی است 2- زبان عربی؛ ذاتیِ قرآن نیست ولی آن حقایق با آن زبان به ظهور آمده و امروزه در رابطه با نسبت زبان با حقیقت در فلسفهی زبان، بحثهای مفصلی شده، مثل بحث «زبان، خانهی وجود» از جناب مارتین هایدگر. لذا میبینیم گفتههای مطرح در مثنوی، تنها در غالب زبان فارسی به ظهور آمده است و اگر مثنوی را به زبان دیگر ترجمه کنیم با حقیقتی که از طریق زبان فارسی ظهور کرده، روبهرو نمیشوید هرچند که اطلاعاتی از مثنوی به دست خواهید آورد. در این مورد عرایضی در کتاب «گوشسپردن به ندایِ بیصدای انقلاب اسلامی» شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام آمده است برای اُنس با خدا و عدالت در جامعه. آیا بیعدالتیهایی که در زمان پیامبر خدا «صلّیاللّهعلیهوآله» واقع میشد را باید به اسلام و پیامبر نسبت دهیم؟ یا به جهت دوریِ جامعه از اسلام و پیامبر؟ رهبر معظم انقلاب با دلسوزیِ تمام تلاش دارند در جامعه اُنس با خدا و عدالت بین افراد شکل بگیرد. هر اندازه از ایشان پیروی شود، برکات جامعه بیشتر میگردد و به همین جهت، انسانهای طالب عدالت و طالب اُنس با خدا برای ایشان ارزش قائلاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جواب سؤال شمارهی ۲۶۹۲۸ نظری بیندازید. ۲. بنده با نظر شما موافقم و معتقد هستم انقلاب اسلامی و شخص حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» مافوقِ گردونهی دوگانهی تجدد و سنتیبودنِ مرسوم در این تاریخ حاضر شدند. حتی سنتگراهایی مثل سید حسین نصر هم آنطور که شایسته بود به جهت حضور فعّال بعضی از مذهبیهای سنتی، در انقلاب حاضر نشدند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. اتفاقاً از حضرت صادق «علیهالسلام» نیز داریم که میفرمایند در نمازتان یکی از ما یعنی ائمه (ع) را مدّ نظر قرار دهید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً منظور آن است که در دلِ همان معدنی که مس استخراج میشود، آن معدن استعدادِ بهبارآوردنِ نقره را نیز دارد و به جهت ناتوانیِ استخراج نقره از آن مواد معدنی، به استخراج مس بسنده شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. ولی در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که بر روی سایت است عرض شده است که در موارد بسیاری ما ظهورهای جزئی داشتهایم، ولی ظهور تامّ با بهظهورآمدنِ حضرت مهدی «عجلاللّهتعالیفرجه»؛ نه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو کار خوب است. به ذوق خود بنگرید و با استادان خود مشورت کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: روحهایی که باید رجعت کنند، به همین دنیا برمیگردند و بدنی مناسب این دنیا برای خود ایجاد میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر میکنم همین شبهات موجب میشود تا جایگاه انقلاب اسلامی را سیاسی و سطحی در نظر نگیریم. بالاخره باید این نکته روشن شود که «آیندهی ما چه آیندهای است؟» بد نیست در این مورد به متن مذکور همراه با صوت آن سری بزنید. موفق باشید
سلام علیکم: با عرض شرمساری در ارتباط با مطالبی که در مورد جناب دکتر داوری اردکانی در کتاب «انقلاب اسلامی طلوع جهانی بین دو جهان» مطرح شد، چند مطلب را خدمت تان عنوان می کنم امیدوارم تذکرات لازم را مرحمت فرمایید: اولاً: این اشارات جنابعالی بود که ما متوجه اندیشه های بسیار بلند جناب دکتر داوری شدیم و توانستیم با این پدیدار به نحو خوبی ارتباط برقرار کنیم. و از این جهت از شما خاضعانه سپاسگزارم. بنده شخصاً نه تنها از ارادتم به انقلاب چیزی کم نشد بلکه چندین برابر شد. و لذتی که از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم» دکتر داوری یا آن مقاله ی ایشان در مورد امام خمینی «رضوان الله تعالی علیه» بردم وصف ناشدنی است. ثانیاً: آنچه که بنده با نظر به اندیشهها و جایگاه جناب دکتر داوری متوجه شدم، این هست که ایشان در مواجهه با غرب و مدرنیته رسالتی را برای خودشان تعریف کرده اند تا هر چه بیشتر و بهتر ذات غرب و جهان مدرن و در نتیجه درد و بلای «توسعه نیافتگی» و «بی تاریخی» که ما را دربرگرفته است را برای ما شفاف و روشن کنند تا ما عمیقاً و دقیقاً به یک خودآگاهی تاریخی نائل شویم. تا اینجا به نظرم ایشان سرآمد روزگار خودشان هستند و نظیر ندارند. کما اینکه «امام و رهبری» در مواجهه با چهره ی استکباری جهان مدرن و نظر به سنن الهی نظیر ندارند. و «حاج قاسم» هم به عنوان بازوی امام و رهبری در مواجهه با خنثی کردن نقشه های استکبار در منطقه نظیر ندارد. لذا با در نظر گرفتن این نکات ما متوجه می شویم که خدای متعال برای مواجهه با غربی که چهره ها و اضلاع گوناگونی دارد، شخصیت های تاریخیِ مختلفی را پروریده و وارد میدان کرده که هر کدام گوشه ای از کار را گرفته و با همدیگر «پازل» جبهه ی نورانی و تاریخی انقلاب اسلامی را تشکیل داده اند. از نظر این حقیر دلیری و روح حماسی و انقلابیِ عجیبی در اندیشه و شخصیت جناب دکتر داوری در مواجهه با تفکر فلسفی غرب پنهان است. کافی است به حکم «تعرف الاشیاء باضدادها» ببینیم چه شخصیت ها و جریاناتی به خون ایشان تشنه هستند! حال که جناب دکتر داوری ما را به خوبی بیدار می کنند و متذکر دردها و مسائل و مشکلات تاریخی مان می کنند، اینجاست که باید عمیقاً متوجه جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی باشیم به عنوان راه خروج از باتلاق توسعه نیافتگی و حبل اللهی که از افق آینده و پس فردای تاریخ به سوی خرابه ی امروز ما تابیده تا ما راه نجات را ماوراء دوگانه های «توسعه یافته و توسعه نیافته»، «سوژه و ابژه»، «تضاد سنت و مدرنیته»، پیدا کنیم و از درد و بلای بی تاریخی و نومیدی نجات پیدا کنیم و در حلقه و قوس و خط توحیدی که بین گذشته و آینده و بین حضرت آدم تا حضرت مهدی علیهما السلام وجود دارد، قرار بگیریم. ان شاءالله طبیبِ عشق مسیحا دَم است و مُشفِق، لیک/ چو دَرد در تو نبیند که را دوا بکند؟ یا به قول دکتر داوری: «اگر درد را احساس کردیم درمان هم میسر می شود» حرف زیاد است. جهت جلوگیری از اطاله کلام، به همین اندازه اکتفا می کنم. عذرخواهم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بسیار خوب متوجه جایگاه استاد عزیز جناب آقای دکتر رضا داوری اردکانی شدهاید. حقیقتاً ایشان با نظر به تجربهای که بنده نسبت به ایشان داشته و دارم، شخصیتی میباشند رازگونه و فوقالعاده عمیق، و اگر بخواهیم در این زمانه و در این تاریخ، سالکی را مدّ نظر آوریم که در عین جهانیبودن نسبت به درک انسان نسبتی اساسی با حقیقت داشته باشد و دغدغه هدایت بشرِ امروز در او فعّال و سرزنده باشد؛ بنده آقای دکتر رضا داوری را میدانم. اگر گفته شده است: «گویا ولیّ شناسان رفتند از این ولایت»، به جهت آن است که ما هنوز در سلوک فردی به دنبال سالکان هستیم. در حالیکه حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» و رهبر معظم انقلاب«حفظهاللهتعالی» در جای خود با آن نحوه سیاستمداری و دکتر رضا داوری با آن نحوه اندیشهورزی، سالکان این روزگارند. به نسبت دکتر داوری با آوینی و سخنانی که ایشان بعد از شهادت آن شهید بزرگوار فرمودند، نظر کنید تا معنای حضور تاریخی دکتر داوری را بیابید. موفق باشید
سلام استاد: در اوایل تحول معنوی که سه سال پیش داشتم وسواس من شروع شد و من حدود یکسال درگیر درمان این رذیله بودم هم وسواس عملی داشتم هم فکری. البته من از بچگی ریشه های وسواس رو داشتم. حدود شش ماهی هست که دچار عجله شدم. همیشه نگران وقت نمازم. وقتی نزدیک به وقت نماز میشم یه حسی هی اذیتم میکنه انگار که میخوام نماز رو بخونم تا خیالم راحت بشه که خوندم در انجام همه کارها این حس با من هست. نمیتونم با آرامش یه کاری رو انجام بدم همش با این حس مبارزه میکنم چون میدونم اشتباهه ولی با اینکه سعی میکنم باهاش مبارزه کنم ولی درمان نشده میشه راهنماییم کنید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در معارف توحیدی و عقلانی عمیق و عمیقتر شود، قوه واهمه او که منشأ وسواس میگردد ضعیف و ضعیفتر میشود. عرایضی در این مورد در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید
بسم الله الرحمن رحیم. سلام علیکم: در جلسهای که تحت عنوان راز امیدواری ما به آیندهٔ نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت برگزار شد شما فرمودید که اگر آیت الله قاضی طباطبایی در دورهٔ ما زندگی می کردند کسی مانند شهید چمران می شدند؛ سوال بنده اینجاست که آیا آیت الله قاضی با آن درجات عرفانی و معنوی بالا و با توجه به اینکه ایشان سِیر بسیاری در عوالم غیب داشتند آیا هم تراز شهید چمران هستند!؟ یا استاد برای اشاره به مبارز بودن انسان توحیدی در این زمانه از این تشبیه استفاده کردند؟ و آیا چرا آیت الله قاضی را در این عصر به حضرت امام خمینی تشبیه نفرمودید؟ (زیرا که از نظر مبارز بودن هم امام خمینی پیشرو تر از دیگر شهدا بودند)
باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً عنایت فرمودید که بحث در آن جلسه مربوط به حضور تاریخی بود و اینکه وقتی تاریخی آغاز شود حضور توحیدی اقتضاء میکند که در آن تاریخ حاضر شویم و از این جهت حضرت امام، آغازگرِ تاریخی هستند که ما در آن قرار داریم؛ با این فرض آن جمله عرض شد وگرنه حتماً میدانید که از قول حضرت امام نقل شده است که مرحوم قاضی کوه توحید بودهاند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: استاد عزیز بنده مباحث جهان بین دو جهان و... را دنبال کردم، خواستم لطف بفرمایید در این موارد ذیل راهنمایی بفرمایید. ۱. ما باید به قدر نیاز و نه بیشتر، از تکنولوژی استفاده کنیم و همراه آن خودسازی کنیم تا راهکار حل مشکلات جامعه و اداره ی آن از طرف خداوند افاضه شود. ۲. علم تکنولوژی مثل برق و انرژی هسته ای و سدسازی و گاز و فاضلاب و... اراده خدا بوده تا ما با ابزار او را بیابیم منتهی باید کنار ورود این علوم به قولی ضمیمه فرهنگی داشته باشد تا ما متناسب با فرهنگ وافق زندگی خود از آن بهره ببریم، چه بسا راهکار برخی مشکلات امروز ما استفاده از همان صنعت است اما نه به شکل مخرب غربی. ۳. راهکار برخی مشکلات مورد اول و راهکار برخی دیگر مورد دوم است، و در اصل ما سالیان قبل باید با سبک زندگی دینی و صحیح زمینه را برای افاضه راهکار درست زندگی و مشکلات از جانب خداوند فراهم می کردیم. و در آخر اینکه بحث دانش بنیانی که رهبر انقلاب فرمودند را باید در کدام مورد پی بگیریم؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و از این جهت حقیقتاً با همه کوتاهیها و ضعفهایی که داریم باید به آیندهای که در پیش است امیدوار بود.
در موضوع استقرار در روحیهای که فرهنگِ دانشبنیان بر ما و جامعه ما به ظهور آید، باید جدّی فکر کرد زیرا دانشبنیانی که ما در فضای تاریخیِ انقلاب اسلامی به دنبال آن هستیم و إنشاءالله به ظهور میآید و ما را به نتایج درخشان میرساند جمعِ بین روحیه علمی و کند و کاو در دلِ طبیعت است برای کشف استعدادهای آن همراه با روحیه قدسی. و به همین جهت بنده جناب شیخبهائی را نمادِ فرهنگ دانشبنیان دانستم از آن جهت که شخصیت علمی و ریاضیدانی و معماری را در کنار حکمت و عرفان در خود جمع کرده بود. ما نیز در هر کجا که هستیم چه زنان خانهدارمان و چه مهندسین و چه مسئولین کشور در هر ردهای که هستند باید متوجه باشند روحیهای تحت عنوان «دانشبنیان» به سوی آنها آمده است تا در خود شخصیتی را دنبال کنند که همواره آن شخصیت، جمعِ بین وجوه قدسی آنها در عین حضور علمی باشد، حتی با نرمافزارهای تلفن همراه خود فعالیتهای علمی خود را در راستای وجه قدسیشان قرار دهند؛ که این کمترین کاری است که باید نسبت به آن بیتفاوت نبود و نباید بهانه آورد که مثلاً دوره ما گذشته است و یا ما وظیفه بچهداری و خانهداری را به عهده گرفتهایم. نه! روحیه «دانشبنیان» در همه جا باید ما را در بر گیرد و انسانی متولد شود که از یک طرف کمتر از جناب ادیسون نیست و از طرف دیگر زنان ما کمتر از بانو امین و مردان ما کمتر از علامه طباطبایی نباشند. موفق باشید
استاد عزیز سلام و خدا قوت: در رابطه با تفسیر المیزان بنده مدتی هست شروع کردم و جلد اول صفحه ۱۲۵ رسیدم، واقعیتش متن تفسیر برای بنده مقداری سنگین هست و بعضی مطالب باید چندین بار برگردم تا متوجه بشم، مطالب تحلیلی و تفسیری زیاد داره مثلا در مورد معجزه ۵۰ صفحه توضیح داده شده و بحث بسیار باز شده، ولی در تفسیر نمونه ۱۳ صفحه شرح داده. البته بحث ما تفاسیر دیگر نیست و هدف بهره بردن از روح قدسی علامه در المیزان هست که تفاوتش با بقیه تفاسیر ملموس هست البته حدود ۷۰ درصد مطالب را درک میکنم و در درون متن هر از گاهی نکات ناب و مطالب معرفتی میبینم که روح انسان رو نوازش میده و درون بقیه تفاسیر شاید دیده نشه، ولی مطالب کلی به دلیل پیچیده بودن بعد از گذر از مبحث، با وجود نسخه برداری زیاد چیزی تو دهنم نمیمونه. به نظر شما ادامه بدم و در ادامه راه برکاتی نصیبم میشه یا ثقل کلام خسته ام میکنه؟ خدا حفطتون کنه
باسمه تعالی: سلام علیکم: بعد از تأمّل در مباحث «ده نکته در معرفت نفس» و «برهان صدیقین» همراه با شرح صوتی آنها و با همان روشی که در جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیة الله بهجت رحمتاللهعلیه» بیان شده کار را ادامه دهید، إنشاءالله نتیجه خواهید گرفت. بد نیست بعضی از صوتهای تفسیر قرآن را که روی سایت هست به عنوان نحوههای ورود به تفسیر المیزان، استماع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد ارجمند خسته نباشید: طاعات و عباداتتان قبول باشه انشاءالله. خدا به توفیقاتتان بیفزاید. استاد من برای امر ازدواج استخاره از آیت الله ناصری گرفتم و خیلی بد اومد. استخاره که گرفتم بخاطر تک فرزند بدون اون دختر بود و اینکه من دیپلم هستم و اون فرد لیسانس داشت و ادامه تحصیل هم میخواست بدهد و ازاین قبایل شرایط و با این شرایط من یکم ترسیدم و دودل شدم و استخاره کردم ولی اون فرد (دختره) به خانواده ام گفته من از صداقتش خوشم اومده و ملاکم تحصیل و این چیزها نیست میخواستم بدانم با این شرایط میشه به استخاره پشت کرد آیا با این جواب استخاره اگه باهاش ازواج کنم مشکل در دنیا یا آخرت برام ایجاد نمیشه؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنا به فرمایش علامه طباطبایی پشت به استخاره، پشتکردن به قرآن حساب نمیشود. بالاخره انسان باید عقل خود را به کار بندد و با اهلش مشورت کند و تصمیم بگیرد. موفق باشید
با سلام و خسته نباشيد سوالي در مورد امر ازدواج براي اينجانب پيش آمده و آن اينكه گاهي خواستگاري كه پيش مي آيد ايمان و اخلاق را داراست ولي به دلايلي از جمله ظاهر فرد، شغل فرد و گاهي حتي به دليلي كه بر خود شخص هم دقيقا معلوم نيست، فرد هيچگونه تمايلي براي ادامه در خود نمي يابد، به گونه اي كه حتي اصرار اطرافيان براي ادامه منجر به آشفتگي و به هم ريختگي مي شود. سوال بنده اين است كه اين بي تمايلي نشأت گرفته از قلب است يا وهم؟ آيا بايد بر آن صحه گذاشت، يا با هر فشاري كه شده به دليل وجود ملاك هاي اصيل مانند اخلاق و ايمان خود را به پاسخ مثبت وادار كرد؟ سوال دوم اينكه اساسا مجال دادن به وهم در امر ازدواج تا چه اندازه لازم و تا چه اندازه خطرناك است؟ متشكرم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره باید در برخورد اولیه، انسان از طرف یا خوشش بیاید و یا لااقل احساس کند میتواند با آن مأنوس باشد. ولی در مورد مسائل بعدی، همینکه احساس شود میتواند زندگی سادهای را برای شما فراهم کند کافی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح زیارت عاشورا در کتاب: زیارت عاشورا؛ اتحاد روحانی با امام حسین «علیهالسلام»، که روی سایت است، شده است. خوب است به آنجا رجوع فرمایید. موفق باشید