بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30071

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد، با عرض خدا قوت: استاد حقیقتا صوت ها و کتب شما میتونه سوالات نسل جوان رو پاسخ بده و اونها رو از شلختگی روح و شخصیت نجات بده، افقی رو برای بودن برتر باز کنه، اما استاد نمیدونم چرا شما رو به هرکسی معرفی می‌کنم علاقه ای برای ادامه ی معرفیتون در مخاطبم نیست، جوونهای مذهبی الان خیلی تحت تاثیر آقای پناهیان هستند، من تقریبا همه مباحث ایشون رو گوش دادم و باید بگم که فوق العاده هستن برای کسایی که اول راه سلوکن، اما باید از ایشون گذشت و در بوستان آثار شما تنفس کرد، اما دوستان انگار قصد بالاتر آمدن ندارن و همچنان تکرار و تکرار، تکرار سخنرانی های معمولی و سطحی روحانی محل، استاد واقعا حیفم میاد که با آثار شما مانوس نیستن، حتی نمیخوان یکبار هم شده یه صوت از شما گوش بدن، آخه من باید چکار کنم؟، دوستانم اهل خودسازی هستن، بیگانه از آسمان معنویت نیستند، ولی حاضر نیستند یکم در سلوکشون ساحتشون رو تغییر بدهند.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره ذوق‌ها متفاوت است. نباید در این موارد سخت‌گیری و اصرار نمود. موفق باشید

30048

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطفا وضعیت تفکرات سیاسی آقای محمود سریع القلم را نسبت به انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را برایم شرح دهید. متشکرم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر صحبت‌های ایشان را دنبال بفرمایید ممکن است مثل بنده به این نتیجه برسید که تفکر ایشان بسیار نزدیک است به تفکر ملی-مذهبی‌ها، که دیانت و سیاست را از هم جدا می‌دانند و دیانت را امری فردی به شمار می‌آورند. امثال آقای نوبخت و آقای روحانی تحت تأثیر ایشان می‌باشند. موفق باشید

29874

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بنده طلبه پایه یک در تهران هستم و ۱۷ ساله هستم. سوالم از حضرتعالی این است که آیا برای اینکه دروس حوزوی رو بسیار بسیار قوی بخونم و به هدفم که اجتهاد هست برسم آیا لازم هست که به قم مهاجرت کنم؟ چون بنده شنیدم اساتید قم خیلی بهتر هستند و در کل فضای قم برای درس خواندن بسیار بهتر هست. اگر لازم هست که مهاجرت کنم از چه پایه ای؟ آیا از همین پایه یک و دو اشکال داره؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد صاحب نظر نیستم.  اهل نظر می‌گویند در مجموع رفتن به قم فضای علمی‌شما را بیشتر رشد می‌دهد و مخصوصا اگر دنبال اجتهاد در فقه هستید، موسسات تخصصی قم موسسات خوبی هستند ولی این‌که از چه پایه ای وارد شوید را مشورت بگیرید. موفق باشید

29594
متن پرسش
بسمه تعالی. با سلام: با توجه به وحدت شخصیه وجود که همه خلق جلوه باری تعالی هستند نماز چه معنای پیدا می‌کند، خدا خودش را عبادت می‌کند؟ رویکرد در نماز و عبادت با توجه به وحدت شخصیه چه باید باشد؟ تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر ابتدا متوجه شویم که حضرت حق در همه جا حاضر است و نمی‌شود جایی چیزی باشد و آن‌جا، خداوند حضور نداشته باشد و وحدت وجود را در این زاویه بنگریم، تلاش دوم ما آن می‌شود که نحوه‌ی وجود سایر مخلوقات را چگونه بدانیم. در مورد نماز، او در جلوه‌ی ربوبیت عبد، خود را قرار می‌دهد تا عبد را به سوی راهی ببرد که بنده‌اش بتواند به واقعیتی وارد شود که عبودیتش را هم لطفی از ربوبیت حضرت محبوب بیابد به همان معنایی که به بنده‌ی خود فرمود: «ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی». آن‌چنان عبد را در خود فانی کرد که اراده‌ی عبد در راستای اراده‌ی پروردگارش شد و این است جایگاه اصلی نماز. پیشنهاد می‌شود در این مورد به صوت شرح جلسه‌ی 5 سوره‌ی فتح تحت عنوان «معنای مراقبه بر مبنای وحدت وجود» به آدرس زیر رجوع فرمایید. موفق باشید

http://lobolmizan.ir/sound/1291#7541

29475

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: درک ابدیت برایم سخت است و بعضی از اوقات این سوال برایم پیش می آید که ابدیت یک رنج طولانی برای انسان است که نعوذبالله از سر اشتباه خداوند متعال برای انسان به وجود آمده است و تمام مسائلی که درباره خلد جنت گفته می‌شود به نوعی مرهمی است بر این زخم البته ظاهرا این درد بعد از دوران مدرن آمده است زیرا اینگونه مسائلی در زمان پیامبر اکرم و حضرات معصومین مطرح نبوده است که ایشان به آن جوابی بدهند. شیطان هم که هیزم کشی می‌کند برای این رنج.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» چنانچه وارد شوید می‌یابید بودنِ انسان به خودی خود همانی است که ما می‌خواهیم و ابدیت یعنی همان بودن. به ما خبر داده‌اند برای آن‌که آن «بودن» را به‌خوبی احساس کنیم باید موانع آن را که همان معصیت خدا باشد؛ انجام ندهیم. موفق باشید

29189
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. در پرسش و پاسخ ۲۹۱۷۲ فرمودید از ۲۰ سال قبل نسبت به رویه ها و روشی که دنبال می‌شد هشدار دادم و اینکه آسیب زایی می‌کند. منظورتان را متوجه نشدم با اینکه کتاب آنگاه که فعالیتهای فرهنگی پوچ می‌شود را هم خواندم ولی این عبارتتان را متوجهش نتوانستم بشوم. منظورتان از روشی که آسیب زایی می‌کند و از ۲۰ سال پیش انذار دادید را اگر ممکن است درباره اش نکته ای بفرمایید. ۲. فرمودید در ادامه همان پرسش و پاسخ که هنوز فرصت باقی است و قرارست در دل این مشکلات بصیرت تاریخی به ملت ما بازگردد. شرط این استفاده از فرصت و بازگرداندن بصیرت به مردم چیست و چه معنایی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مباحث قرآنی که در آن سال‌ها با سوره‌ی انبیاء شروع شد، عموماً متذکر انحرافاتی بود که جهت انقلاب را به سوی نگاه کارگزاران می‌برد و از شهرداری‌ها شروع شد و متأسفانه نگاه آقای هاشمی، کار را به آن‌جا کشاند. ۲. به نظرم مردم حضور در جهان معنوی را در انقلاب اسلامی با همه‌ی کوتاهی‌ها چشیده‌اند و بحمدلله تصوری از موضوع دارند که در اوج مشکلات، مأیوس نمی‌شوند و همین مقاومت و تذکر به برکات مقاومت، کارگشا می‌باشد. رهبر معظم انقلاب در دو سال پیش در ۱۴ خرداد نکاتی را در همین رابطه در حرم حضرت امام (ره) متذکر شدند. موفق باشید 

29165

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد خدا قوت: این متن که نوشته شده، چقدر صحیح هست؟ بیان متن برای شخص نویسنده هست و در این جا عین آن عبارت کپی‌ شده. یک نکته مهم، ببین در اطاعت از دستورات پدر و مادر دقیقا عین دستورات خدا قوت هست تا زمانی‌که به کفر دستور نداده باشن، پس همان طوری که ما دستورات خدا را انجام می‌دهیم، این دستورات که فکر می کنیم برایمان سخت و دشوار هست را هم باید انجام بدهیم، و خداوند همان طوری که برای دستورات خودش ثواب و پاداش دارد، قطعا این دستورات هم ثواب های خاص خودش را دارد که چه بسا بیشتر هم باشد. پس با دل و جون این دستورات را بپذیر و انجامش بده. ببین به نظرم من هرچه احترام به پدر و مادر بیشتر باشد در واقع تو داری به خدا قوت ابراز احترام می‌کنی و قطعا ارج و قرب تو هم بیشتر خواهد بود. پس سعی کن همان طور که برای خدا قوت احترام می‌گذاری، برای پدر و مادرت در تک تک لحظه های زندگی ات احترام بگذاری.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! احترام به پدر و مادر برکات فوق‌العاده‌ای دارد و رعایت عواطف آن‌ها هم جای خود را دارد. ولی اگر پیشنهادهای آن‌ها مطابق زمانه و عقل نباشد باید در عین احترام به آن‌ها از عقل پیروی کرد. موفق باشید

29150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: آیا می‌شود فهمید خدا ما را برای چه ماموریتی در دنیا خلق کرده یا نه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «آشتی با خدا» که در سایت هست بحثی تحت عنوان «چرا خدا ما را خلق کرد؟» هست. خوب است به آن کتاب رجوع شود. موفق باشید

28844

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: فرزند دختر ۱۲ ساله ای دارم که در بلوغ هست و قلبا و عقلا خدا را قبول دارد ولی چند روزی است نسبت به نماز و دستورات دینی بی انگیزه شده و میلی به انجام آن ندارد و سوالاتی دارد که در ذیل دو مورد آن‌را بیان می‌کنم حضرت استاد لطفا پاسخ شما به این سوالات چیست؟ «چگونه اطمینان پیدا کنم که آنچه در قرآن آمده است از سوی خدا می‌باشد؟ و اینکه چگونه مطمئن شوم که دستورات دینی از قبیل نماز از سوی خدا می‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در مورد اعجاز قرآن، خوب است که به بحث «دریچه‌های اعجاز قرآن» رجوع شود که ذیلاً ارسال می‌گردد. ۲. حال که متوجه شدیم قرآن سخن خدا است وقتی قرآن بفرماید: «اقم الصلواة» پس این خداوند است که به ما دستور داده است نماز بخوانیم و وقتی می‌فرماید: «اطیعوا الرّسول» یعنی در جزئیات موضوع، رسول را اطاعت کنید.  موفق باشید

دريچه‌هاي اعجاز قرآن

قرآن مي‌فرمايد: «وَ اِنْ كُنْتُمْ في رَيْبٍ مِمّا نَزَّلْنا عَلي عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِه»[1] اگر در معجزه‌بودن آنچه بر بنده‌ي ما نازل شده شك داريد، سوره‌اي مانند آن بياوريد. مبناي برهان اين است كه او يا به‌واقع پيامبر است و اين آيات از طرف خدا بر او نازل شده و يا پيامبر نيست و با استعدادهاي بشري‌اش اين آيات را تنظيم کرده است. در حالت دوم این می‌شود که از آن جهت كه بشر است اين آيات را آورده، پس شما هم كه بشر هستيد، مسلم اگر همه‌ي شما جمع شويد مي‌توانيد يك سوره ‌مثل سوره‌هاي اين قرآن بياوريد و اگر نمي‌توانيد، معلوم مي‌شود كه او از جنبه‌ي بشري‌اش به چنين توانايي نرسيده، پس او پيامبر خدا است.

در رابطه با معجزه‌بودن قرآن نمونه‌هايي مورد اشاره قرار مي‌گيرد:

۱. از نظر فصاحت و بلاغت: قرآن از نظر هندسه‌ي كلمات و نظم خاصي که کلمات دارند، نه سابقه دارد و نه لاحقه، به طوري‌که نه تا آن زمان بشريت با اين ترکيب و نظم سخن گفته و نه بعد از آن انسان‌ها توانسته‌اند از آن تقليد کنند و با آن نظم و هندسه سخن بگويند. قرآن داراي آهنگ خاصي است که در عين دارا بودن مفاهيم معنوي، بدون تكلّف و تصنّع، عالي‌ترين معاني را در عالي‌ترين قالب‌هاي لفظي اظهار مي‌کند به طوري‌که معلوم نيست الفاظ تابع معاني‌اند و يا معاني تابع الفاظ.

قرآن در زماني به صحنه آمـد و مبـارز طلبيـد كه اوج تكامـل فصاحت عرب بود. از آن عجيب‌تر بعد از آمدن قرآن نيز سخن رسول خدا(ص)و حضرت‌ علي(ع) در عين فصاحت زيادي که دارد، اصلاً شكل و هندسه‌ي قرآن را ندارد. و لذا اين مبارزه طلبي هنوز هم به قوت خود باقي است که اگر می‌توانید یک سوره مثل سوره‌های قرآن بیاورید. مضافاً اين‌که تا حال كسي نيامده بگويد قبل از قرآن چنين كلماتي به اين شكل در فلان كتاب بوده ‌است. همچنان‌كه كسي نيامده بگويد من مثل آن را آورده‌ام و اتفاقاً هر قدر انسان فصيح‌تر باشد بيشتر متوجه مي‌شود كه فصاحت قرآن از نوع فصاحت بشر نيست. همچنان‌كه جادوگران متوجه شدند كار حضرت‌موسي(ع) از نوع سحر نيست.

۲. از نظر عُلوّ معني و محتوي: بي‌گمان مطمئن‌ترين راه براي شناخت حقيقت قرآن، رجوع به متن قرآن و تأمل در توصيف‌ها و تعبيرهاي آن در باره‌ي خود مي‌باشد، توصيف‌هايي از قبيل «هُديً للنّاس»، «هُديً للمتّقين»، «تبياناً لكلّ شَيئ»، «حكيم» و «فرقان» که همه حکايت از آن دارد که وقتي مي‌فرمايد: اگر مي‌توانيد مثل آن را بياوريد، يعني آن چيزی که می‌آورید مثل قرآن از حيث هدايت‌گري و آوردن معارفِ هدايت‌گر و از حيث مطالب حكمت‌آميز، همسنگ دانش‌هاي قرآن باشد و از اين زاويه بشر را به آوردن چنين انديشه‌هايي در حد قرآن دعوت مي‌كند.

جامعيت و كمال قرآن بدين معني است كه قرآن مجيد تمامي مواد و مصالح علمي جهت رسيدن انسان به سعادت فردي و اجتماعي را دارا است و با معارف خود رابطه‌ي انسان با «خدا»، «خود»، «انسان‌هاي ديگر» و با «جهان» را تبيين مي‌كند و همه‌ي اين معارف داراي سطوح و لايه‌هاي متكثر هستند و در آن براي هرموضوعي بطن‌ها وجود دارد. در پايين‌ترين سطح با مردم عادي صحبت مي‌كند و هرچه مخاطب خود را دقيق بيابد، بطني از بطون خود را براي او مي‌گشايد و آوردن سوره‌هايي با اين حدّ از علوِّ در معاني به هيچ‌وجه در حدّ بشر نيست.

انساني که قرآن طرح مي‌کند وسعتي از قبل از تولد تا بعد از مرگ دارد و دستورات قرآن همه‌ي ابعاد اين انسان را با همه‌ي دقايق روحي‌اش فرا گرفته است، در حالي كه انسان معرفي شده از راه حس و انديشه‌ي بشري در ميان دو پرانتز (تولد) تا (مرگ) قرار دارد.

در قرآن همه‌ي اصولِ معارف قرآن از توحيد استنتاج شده و سپس گسترش يافته و به صورت اخلاق و عقايد و احكام در آمده به اين معني که هر حكمِ فرعيِ آن اگر تحليل شود به «توحيد» باز مي‌گردد و توحيد نيز اگر تفريع و باز شود، همان احكام و مقررات فرعي را تشكيل مي دهد. مي‌فرمايد: «كِتابٌ اُحْكِمَتْ اياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَكيمٍ خَبير»[2] قرآن كتابي است با آيات محكم که سپس به صورت تفصيل درآمده، يعني اين كتاب با آيات متعدد داراي غرض واحدي است كه وقتي به تفصيل در آيد، در يك مورد به صورت «اصول دين» و در مورد ديگر به صورت موضوعات «اخلاقي» در مي‌آيد و در جاي خود به صورت احکام شرعي ظاهر مي‌شود، به اين معني که هرچه نزول كند و از اصل به فرع برسد از آن غرض اصلي خارج نمي‌شود و از مسير توحيدي خود عدول نمي‌کند. به عنوان مثال: توحيدِ خدا در مقام اعتقاد عبارت است از اثبات «اسماء حسني» و «صفات عليايِ» الهي و در مقام اخلاق عبارت است از دارا شدن اخلاق كريمه مثل رضا، شجاعت و دوري از رذايل و همان توحيد در مقام اعمال عبارت است از به جاآوردن اعمال شايسته و پرهيز از محرمات و رعايت حلال و حرام. همه‌ي اين‌ها به توحيد برمي‌گردد و انسان را به توحيد مي‌رساند زيرا آيات قرآن يك جهت وحدت دارند و يك جهت كثرت، از جهت صدور از طرف خدا به سوي بشر، سيري از وحدت به سوي كثرت را دارا مي‌باشند ولي از جهت سير از طرف انسان به سوي خدا، سير از كثرت به وحدت را دارا هستند.

قرآن كتاب انسان شناسي است، اما آن‌گونه كه خدا انسان را آفريده و در همان راستا انسان را تفسير مي‌كند تا انسان از خود بيگانه نشود، به طوري‌که در تمام فرهنگ بشر– و نه در فرهنگ انبياء – انسان در حدّ سوره‌ي العصر هم مطرح نيست، یعنی انديشه‌ي بشر نسبت به انسان به اندازه‌ي تبييني که يك سوره‌ي كوچك قرآن در مورد انسان دارد گسترش ندارد.

قرآن پيوند با خدا را در همه‌ي شئون زندگي جريان مي دهد و انسان را در حد يك باور تئوريك متوقف نمي كند، بلكه خداي حاضر و محبوب را معرفي مي‌نمايد كه مي‌توان به او نزديك شد و با او انس گرفت. مرز ايمان و شرک در آن است که انسانِ موحّد توانسته است حقيقت وَحداني عالم را در هر مخلوقي بيابد و انسان مشرک پديده‌هاي عالم را مستقل از حقيقت وحداني مي‌نگرد.

۳. اعجاز قرآن از جهت نبودن اختلاف در آن: قرآن در طول 23 سال بر پيامبر خدا(ص) نازل شد، آن هم در شرايط اجتماعي و روحي متفاوتي که براي رسول خدا(ص) پيش مي‌آمد، بدون آن که رسول خدا(ص) پيش‌نويسي داشته باشد و يا پس از نزول آن به حكّ و اصلاح آن بپردازند با اين همه هيچ‌گونه تناقض و اختلافي در ميان مطالب آن نيست. هرگز كسي نديد كه مثلاً پيامبر(ص) يادداشتي داشته باشند و مطابق آن يادداشت آيات را قرائت كنند و يا طوري آيات را بخوانند كه بعداً معلوم شود يك كلمه را اشتباه گفته‌ و بخواهند آن را تصحيح کنند، آن هم آياتي كه قبلاً هيچ‌كس چنين كلماتي در هيچ كتابي نگفته بود و بعداً هم كسي نيامد ادعا کند شبيه آن كلمات در كتاب‌هاي رومي‌ها و يا ايراني‌هاي متمدن آن زمان ديده شده است.

قرآن طوري است که آيه‌اي مفسّر آيه‌اي ديگر و مجموعه‌ي آن شاهد بر مجموع آن است و در عين تنوع - حتي در يك موضوع – وحدت نگاه کاملاً درآن حاكم است. مثلاً در مورد عبادت و يا تقوا هزاران نكته‌ي متنوع دارد ولي همه با يك بينش و يك جهت و يک نگاه.

خودِ قرآن مي‌فرمايد: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»[3] آيا اين منكران قرآن در قرآن تدبّر و تفكر نمي‌كنند تا متوجه شوند اگر از طرف غيرخداوند صادر شده بود، حتماً در آن اختلاف و تضاد مي‌يافتند؟ زيرا: اولاً : فكر انسان دستخوش تحول و تكامل است ، و در آخر عمر عموماً اشتباهات اول را ندارد. ثانياً: افکار انسان در طول زندگي تحت تأثير حالات متفاوت روحي‌اش قرار دارد و سخنانش هماهنگ آن حالات، و گاهی متفاوت و بعضاً متضاد خواهد بود. ثالثاً: كسي كه كارش بر دروغ باشد در طول عمر حتماً به تناقض و اختلاف مي‌افتد، در حالي‌كه هيچ‌كدام از موارد بالا در قرآن نيست و يگانگي و وحدت کاملي بر آن حاکم است.

۴. اعجاز قرآن از نظر جاذبه: قرآن در معرفي معني حيات و آزادشدن از اسارت نفس و خرافات آنچنان سخن مي‌راند كه انسان به هيچ‌وجه آن را از جان خود جدا نمي‌بيند و به‌خوبي جذب آن مي‌شود. قرآن انسان را بر عقده‌هاي دروني‌اش پيروز مي‌كند، مرگ را برايش معني مي‌نمايد، او را دعوت به تدبر در آياتش مي‌كند، مي‌گويد: «اَفَلا يَتَدَبَّروُنَ الْقُرانَ اَمْ عَلي قُلُوبٍ اَقْفالُها» آيا تدبّر در قرآن نمي‌كنند و يا بر قلب‌هاشان قفل زده شده است كه حقايق آن را نمي‌فهمند؟ به همين جهت عقل انسان در حين تدبّر در قرآن از عمق جان، حقانيت آن را تصديق مي كند و خودِ قرآن شرط تشخيص حقانيت خود را تدبّر در خودش قرار داده است. آيا تا حال ديده‌شده كسي در قرآن تدبّرِ لازم را كرده باشد و براي او در حقانيت آن ذره‌اي شك باقي بماند؟ و يا بيشتر كساني گرفتار شك نسبت به قرآن هستند كه از دور و بدون تدبّر در آن نظر مي‌دهند؟

۵. اعجاز قرآن از نظر اخبار غيبي: مثل آن واقعه‌هايي كه در حين نزول قرآن با فكر بشري درستي و نادرستي آن معلوم نبوده و در قرآن مطرح شده به طوري‌که بشر پس از سال‌ها به درستي آن پي‌برده است مثل: پيش‌بيني غلبه‌ي روم بر ايران در شرايطي كه در آن زمان چنين غلبه‌اي به ذهن‌ها هم خطور نمي‌كرد.[4]  و یا مثل حفريات باستان‌شناسان، كه پس از سال‌ها داستان حضرت يوسف و طوفان حضرت نوح و قوم سبأ را تأييد كرد. و يا اين‌كه قرآن براي فلك، مدار قائل است، برعكسِ پيشينيان كه فلك را جسم مدوري مي دانستند كه ستارگان در آن ميخكوب شده‌اند ولي بعدها معلوم شد که ستاره‌ها داراي مدار هستند و در مدار خود در گردش‌اند.

۶. اعجاز قرآن از نظر وسعت معارف و پهناوري مطلب: از طريق كسي كه برتري فوق العاده‌اي از نظر اطلاعات نسبت به ديگران نداشت و در محيطي آنچنان محدود زندگي مي‌کرد که از نظر عقب ماندگی  مثال زدني است و از آن طرف آن شخص ثلث آخر عمرش تماماً مشغول جنگ با دشمنان دين بود، چنين قرآني با اين وسعتِ علمي و دقت روحي مطرح شود حکايت از آن دارد که از طرف خداي حکيم و عليم بر او نازل شده است.

دكتر واگليري، استاد دانشگاه ناپل مي‌گويد:

«كتاب آسماني اسلام نمونه اي از اعجاز است... قرآن كتابي است كه نمي‌توان از آن تقليد كرد... چطور ممكن است اين كتابِ اعجاز آميز كار محمد باشد؟ در صورتي كه او يك نفر عرب درس ناخوانده بوده است... ما در اين كتاب مخزن‌ها و ذخايري از دانش مي‌بينيم كه مافوق استعداد و ظرفيت با هوش‌ترين اشخاص و بزرگترين فيلسوفان و قوي‌ترين رجال سياست است».[5]

 


[1] - سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۳.

[2] - سوره‌ي هود، آيه‌ي 1.

[3] - سوره‌ي نساء، آيه‌ي 82.

[4] - در سال 617 ميلادي يعني هفتمين سال بعثت پيامبر اکرمf ايران بر روم پيروز شد و تا نزديک پايتخت روم پيش‌روي کرد، در همان سال قرآن پيش‌بيني پيروزي روم را در کم‌تر از ده سال نمود.(به آيات اوليه‌ي سوره‌ي روم رجوع شود).

[5]- كتاب «پيشرفت سريع اسلام »، ترجمه‌ي سعيدي، ص 49.

28719

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با عرض ارادت و خسته نباشید خدمت استاد طاهر زاده: بنده خواستم ببینم نظر جنابعالی در مورد راه و روش و سبکی که حاج میثم مطیعی در مداحی های خود در پیش گرفته است چیست؟ ایشان در مداحی های خود همه ی مسائل ریز و درشت در مورد انقلاب و انقلابی گری، اتفاقات منطقه و سیاست های داخل و خارج کشور را در نظر دارند و همه ی این مسائل را به صورت مداحی بیان می کنند. آیا به نظر شما این سبک از مداحی چه تاثیری در روشن سازی اهداف انقلاب دارد؟ و چقدر می تواند به انقلاب و راه انقلابی گری کمک کند؟ با توجه به بینش کلی ایشان در مورد مقاومت و منطقه و موضع گیری علیه استکبار آیا می شود حرکت ایشان و راهی که ایشان در مداحی می رود را نیز حرکت نیروی قدس در منطقه خواند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: رویهمرفته شخصیت حماسی ایشان ارزشمند و لازم است و بعضاً هم که ورودهای سلوکی داشته‌اند مثل زحماتی که در روز عرفه کشیدند. البته بنده همه‌ی کارهای ایشان را دنبال نکرده‌ام تا بتوانم نظر کامل بدهم. موفق باشید

28059
متن پرسش
سلام: چه تفاوتی بین گروه فدائیان اسلام و داعش هست درحالی‌که فدائیان اسلام هم احمد کسروی را مرتد و کافر می‌دانستند و تکه تکه اش کردند در حالیکه می‌شود احتمال داد احمد کسروی یک درصد مرتد نبوده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌های کسروی حکایت از ارتداد او می‌کند و مرحوم نوّاب از آیت اللّه مدنی اجازه می‌گیرد و حتی پول خریدن اسلحه را از علمای تهران می‌گیرد. این کجا و کار داعش کجا؟!! موفق باشید

27546

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: مقاله ای از آیت الله مرتضی رضوی بر روی سایت ایشان به آدرس https://binesheno.com/پیشگوئی-قرآن-درباره-نوعی-ویروس-خطرناک/# آماده شده تحت عنوان پیشگوئی قرآن دربارۀ نوعی ویروس خطرناک که ایشان در تفسیر آیه 82 سوره نمل(«وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَيْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تَكْلِمهم أَنَّ النَّاسَ كانُوا بِآياتِنا لا يُوقِنُون‏»: و آن گاه که واقعیت یابد این سخن بر آنان، پدید می آوریم جنبنده ای از زمین مسموم و زخمی می کند آنان را، که مردم به آیه های ما یقین نمی کنند.) مطالبی را عرض کرده اند. که البته ایشان قرائت تَكْلِمهم به معنای مسموم و زخمی می‌کند را قبول داشته اند. در این مقاله آمده: «این جنبنده هنگامی پدید می شود که جامعۀ جهانی به خداوند ایمان داشته و یقین داشته باشند لیکن به آیه های خدا یقین نداشته باشند؛ در اثر پیشرفت علوم مغرور شده و به حس «خودکفائی» برسند؛ به حدّی قَدَری اندیش باشند که در ضمیرناخودآگاه و حتی خود آگاه شان، جائی برای «قضا» نماند. شناخت قَدَرها و فرمول های طبیعت طوری مشعوف شان کند گوئی بر همه چیز طبیعت مسلط شده اند، در عین حال که به خداوند معتقد هستند. این آیه با اجماع مفسرین در مقام پیشگوئی از یک حادثۀ جهانی خطرناک است که پیش از پایان عمر بشر در زمین و پیش از قیامت رخ خواهد داد.» در پاراگراف آخر گفته شده این اتفاق پیش از پایان عمر بشر رخ خواهد داد من به تفسیر آیت الله جوادی نیز مراجعه کردم ایشان فرموده بودند که این آیه مربوط به زمان رجعت است همچنین پرسش هایی که از جنابعالی پیرامون ویروس کرونا بود را مطالعه کردم برداشتم این بوده که خود شما هم قبول دارید نحوه دیگری از زندگی پس از این اتفاق پیش رو هست آیا می توان احتمال نزدیک بودن ظهور امام زمان (عج) را قوی دانست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل حرف که مسلّم جهان دیگری بعد از کرونا به تصور بشر می‌آید؛ حرف درستی است ولی تطبیق آیه با کرونا برای بنده قابل حلّ نیست. حضرت علامه هم آیه را به زمانِ رجعت می‌زنند و روایاتی هم در تأیید نظر علامه هست. موفق باشید

27328

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد من به شدت عاشق رهبرم هستم اما دوستانم می گویند اگر رهبر این قدر خوبه پس چرا این همه تبعیض و فساد زیاد شده؟ نمی دانم چه جواب دندان شکنی به آنها بدهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اسلام آمده است برای اُنس با خدا و عدالت در جامعه. آیا بی‌عدالتی‌هایی که در زمان پیامبر خدا «صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله» واقع می‌شد را باید به اسلام و پیامبر نسبت دهیم؟ یا به جهت دوریِ جامعه از اسلام و پیامبر؟ رهبر معظم انقلاب با دلسوزیِ تمام تلاش دارند در جامعه اُنس با خدا و عدالت بین افراد شکل بگیرد. هر اندازه از ایشان پیروی شود، برکات جامعه بیشتر می‌گردد و به همین جهت، انسان‌های طالب عدالت و طالب اُنس با خدا برای ایشان ارزش قائل‌اند. موفق باشید

27046

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا ظن از منظر قرآن قابل پیروی نیست؟ آیا اگر انسان بخواهد فقط بر پایه یقین حرکت کند چرخ اجتماع و حرکات بشر از حرکت باز نمی ایستد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن ظنّ و گمانی که در سوره‌ی حجرات مطرح است و از آن نهی شده است، در رابطه با گمان بد به مؤمنین است و این غیر از حدس علمی است. موفق باشید

26987
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا حضرتعالی به این مطلب اعتقاد دارید که انقلاب اسلامی، طغیان سنت گراها در زمانه حکومت تجدد گرایان یعنی دوره پهلوی است و حکومت پهلوی بعلت تکیه زیاد بر روی تجدد گرایان و غفلت از سنت گرایان شکست خورد؟ یعنی واقعا حد انقلاب اسلامی در این است که آن را حرکت سنت گراها بدانیم؟ ۲. اساسا تقسیم بندی جامعه به دو گروه سنت گرا و تجدد گرا را باور دارید و آن را ملموس می دانید؟ نظر حضرتعالی را تا حدودی در پاسخ ها متوجه شدم ولی خواستم بصورت واضح و در چنین پرسشی از شما این رو بپرسم. ویژه اینکه برخی امروز هم به این تقسیم بندی معتقدند و جامعه را در این دو دسته می بینند. من خودم با توجه به نظرم و آنچه از بیانات شما آموختم این است که واقعا جمع کثیر افرادی که آنها را تجدد گرا می دانند قلوب و دل هایشان ایمانی است هر چند عقول و ظواهرشان غربی باشد و خیل همین ها در تشییع پیکر حاج قاسم حاضر شدند و قصه خود عالی شان را در این شهید عزیز دیدند و یا امسال برای اولین بار در راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدند. هر چند من هم معتقدم ما طبقه و لایه فوقانی داریم که تحت تاثیر عالم غرب مدرن و ادبیات توسعه و نظام توسعه جهانی است ولی قطعا اگر ما کار اقنایی قوی کنیم و بدون پلورالیسم، در بستر اسلام و انقلاب گفتگو کنیم و همان المومن مراه المومن را نشان دهیم، این گفتمان تحول جدی خواهد یافت.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی ۲۶۹۲۸ نظری بیندازید. ۲. بنده با نظر شما موافقم و معتقد هستم انقلاب اسلامی و شخص حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» مافوقِ گردونه‌ی دوگانه‌ی تجدد و سنتی‌بودنِ مرسوم در این تاریخ حاضر شدند. حتی سنت‌گراهایی مثل سید حسین نصر هم آن‌طور که شایسته بود به جهت حضور فعّال بعضی از مذهبی‌های سنتی، در انقلاب حاضر نشدند. موفق باشید

26918
متن پرسش
سلام علیکم: مطلبی به نظرم اومده و دیدم که حضرتعالی هم در مباحث غرب شناسی تان توجهی به این مطلب داشته اید. آیا می شود گفت امروز پرچمداران فرهنگ و تمدن مدرنیته و لیبرالیسم با راه اندازی برنامه هایی مثل جنگ نرم و شبیخون فرهنگی و شبکه سازی برای روی کار آمدن توسعه گرایان در سطح عالم اسلام ویژه ایران، می خواهند مانع از غربشناسی دقیق و انتقادی مسلمین شوند و رویکردی تهاجمی مقابل به خود آمدن مسلمانان با شناخت غرب و حرکت در راستای روح اصیل اسلامی ایجاد کنند؟ چون دیدم خود شما هم معتقدید با غرب شناسی و شناخت مدرنیته، می توانیم به خودآگاهی برسیم و به اصطلاح به خود آمدنی در راستای احیاء حکمت اسلامی شکل بگیرد ولی تهاجم فرهنگی باعث عدم توجه به حکمت اسلامی و مواجهه تمدنی با غرب و به خود آمدن می شود و به نحوی باعث می شود حتی آموزه های دینی را مستحل در نظم مدرن ببینیم و آنوقت جهت گیری مان بجای تمدن نوین اسلامی، ژاپن اسلامی و اسلام آمریکایی باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً مطلب همین‌طور است. به گفته‌ی استاد طالب‌زاده از اساتید فلسفه‌ی دانشگاه تهران، حکمت اسلامی در مواجهه با فلسفه‌ی غرب، بهتر می‌تواند خود را بنمایاند و از این حالتِ کم‌نشاطش بیرون آید. موفق باشید

26915

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می‌فرماید: انبیاء توحید مجسم بودند. اگر می‌خواست خدای سبحان در این عالم دیده شود، انبیاء می‌شد. تمام رفتار و گفتار انبیاء ظهور خدای سبحان است. توحید را در فعل آشکار کردند، به طوری که اگر جنبه جسمانی اینها از آنها جدا شود، فقط توحید را نشان می‌دهند و چیز دیگر نیست. در کدام جلد گفته شده و آدرس آن کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم:در نرم افزاری که مربوط به آثار علامه بود چنین جمله ای یافت نشد هرچند جمله دقیقی است. موفق باشید

26823

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: آیا این حرف درست است که بگوییم گاهی وظیف رهبر یک چیز است و وظیفه راهرو‌چیز دیگر؟ منظورم اینست مثلا حضرت امیر علیه السلام در حادثه آتش زدن در منزلشان مامور به سکوت بودند ولی حضرت زهرا سکوت نکردند و با خطبه خواندن و رفتن به همرا ه حسنین به درب منزل تک تک مردم سعی در روشنگری داشتند؟ مثلا می شود بگوییم رهبری خودشان در پیام رسانهای خارجی و اینستاگرام صفحه رسمی ندارند ولی خواص و فعالان رسانه باید در آن فضا ها حاضر باشند و روشنگری کنند؟ می شود گفت گاهی رهبر جامعه مجبور است حرفی بزند یا رفتاری انجام دهد که در عین درست بودن آن رفتار، خیلی جاها رفتار دیگری برای مریدان وظیفه است؟ می شود بگوییم ایشان مجبورند بخاطر شرایط زمانه و روح حاکم ‌دستکش بپوشند و توصیه بهداشتی کنند و تجمعات را لغو کنند اما ما وظیفه دیگری داشته باشیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلّی می‌توان این نکته را که فرمودید، پذیرفت. ولی در هر حال باید طوری عمل کنیم که با جهت‌گیری نظام و مقام معظم رهبری، منطبق باشد و به همین جهت باید بسیار دقت کرد. موفق باشید

26641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت جناب استاد عزیز: الحمدلله به توفیق الهی وارد سیر علمی کتب حضرتعالی شدم. کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» را که مطالعه می کردم، بعد از نماز صبح مطلبی به ذهن رسید که جسارتا با شما در میان می گذارم که صحیح یا ناصحیح بودنش را از شما بپرسم: «انتخاب بر اساس ابدیت یعنی تا ابد زنده هستم. یعنی هیچ مرگ و فنایی نیست. و من هستم. و برای اینکه در مسیر صحیح این بودنِ خود حرکت کنم، نیاز به پنج اصل دارم: ۱. عزم بر ترک گناه ۲. تحصیل علم و معارف ۳. طهارت ظاهر و باطن ۴. اطاعت و عبادت خداوند تعالی ۵. ترک هوای نفس» با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمداللّه متوجه‌ی نکات خوبی شده‌اید. موفق باشید

26502

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدا قوت: مشکلی در جامعه مطرح می شود مبنی بر سخنرانی آیت الله جوادی آملی در مورد اینکه مس در ابتدا نقره بوده است و گفته می شود این برخلاف جدول مندلیف است. در پاسخ به این سوالات چگونه پاسخ گوییم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: احتمالاً منظور آن است که در دلِ همان معدنی که مس استخراج می‌شود، آن معدن استعدادِ به‌بارآوردنِ نقره را نیز دارد و به جهت ناتوانیِ استخراج نقره از آن مواد معدنی، به استخراج مس بسنده شده است. موفق باشید

25689

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد، با توجه به اینکه شواهد متعدد در سخنرانی ها و برنامه های بسیاری از نمایندگان مجلس و مسئول دولتی و یا برخی نمایندگان مجلس خبرگان هست، شورای نگهبان این افراد رو تایید صلاحیت میکنه؟ بسیاری از اینها تلویحاً و تصریحاً با مبانی اسلام ناب و انقلاب و ولایت مخالفت خودشون رو نشون دادند و حتی طعنه زدند و هتک حرمت کردند و عجیبه که تایید صلاحیت شدند. آیا بخشی از بی کفایتی مجلس و دولت به همین تایید صلاحیت شورای نگهبان که باید پاسدار شرع و قانون اساسی باشه نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال باید مردم نسبت به افرادی که سوابق انقلابی دارند و ادعاهایی در سر می‌پرورانند ولی همان‌طور که در سؤال ۲۵۶۸۸ عرض شد از جنس انقلاب نیستند؛ آگاهی پیدا کنند وگرنه با ادعاهای خود و مظلوم‌نمایی‌هایی که می‌کنند، شورای نگهبان را بدهکارِ موضوع می‌نمایند. موفق باشید

24994

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و قبول عزاداری های شما استاد بزرگوار: با توجه به جوابیه سوال ۲۴۹۸۴، و خیلی از جواب های شما در رابطه با توبه و حق الناس جواب این سوال و آنها کاملا منافات دارد، شما در جوابیه سوالی فرمودید:  بعد از توبه، جای خوف در میان نیست! زیرا با توّاب‌بودنِ حضرت حق، خداوند چیزی از آن گناه را در عالَم باقی نمی‌گذارد. یا در جای دیگر فرمودید: نمی‌دانم چرا قرآن به جای آن‌که بگوید خداوند مؤمنین را دوست دارد؛ که حتماً دوست دارد، می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابينَ وَ يُحِبُّ الْمُتَطَهِّرينَ» (بقره/ 222) خداوند توّابین و آن‌هایی که خود را از گناه پاک کرده‌اند، دوست دارد. شاید در چنین انسان‌هایی همّتی را مشاهده می‌کند که همه‌ی مؤمنین دارای چنین همّتی نیستند. همّتی که با مزه‌کردنِ گناه بر نفس او باز می‌تواند به گناه، پشت کند. مگر توبه و دوری از گناه و پشیمانی از گناه با هم فرق دارد؟ استاد عزیز وقتی می دانیم با حلالیت طلبیدن و برطرف کردن حق الناس اتفاق های بدتری می افتد تکلیف چیست؟! شما در جواب سوالی فرمودید باید آن شخص استغفار کند. حال این شخص باید کلا امیدش نسبت به همه چیز را ار دست بدهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که توبه یعنی رفع آن‌چه نباید پیش می‌آمد و پیش آمد، و با توبه نوعی برگشت به آن اصل می‌نماییم بر اصلی که طالب آن هستیم. در مورد حق النّاس به هر حال باید آن حقّ اداء شود. ولی در حدّی که به قول شما اگر محدود به حلالیت‌طلبیدنی است که کار را بدتر می‌کند، موضوع متفاوت می‌شود و این‌جا است که با استغفار برای طرف، کار حلّ می‌گردد. موفق باشید

24437
متن پرسش
استاد گرامی با سلام: شما طبق جواب سوال ۲۴۴۲۱ می گویید که چون مجرد محدود به زمان و مکان نیست پس ذاتا می تواند همه جا و همه عالم حضور داشته باشد چه ماده چه غیر ماده، و طبق جواب سوال ۲۴۴۱۹ شما فرمودید همواره ظرف و مظروف هم سنخ هستند آیا حضور نفس در بدن حکم ظرف و مظروف را ندارد که باید هم سنخ باشند در صورتیکه نفس و بدن هم سنخ نیستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ده نکته در معرفت نفس» روشن شده است که نفس در بدن نیست که بحث ظرف و مظروف پیش بیاید. فکر نمی کنم با این سؤال‌ها، معرفتی به شما افزوده شود. باید آن کتاب‌ها را همراه با شرح صوتی «ده نکته» دنبال کنید. موفق باشید

33495

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: در اوایل تحول معنوی که سه سال پیش داشتم وسواس من شروع شد و من حدود یکسال درگیر درمان این رذیله بودم هم وسواس عملی داشتم هم فکری. البته من از بچگی ریشه های وسواس رو داشتم. حدود شش ماهی هست که دچار عجله شدم. همیشه نگران وقت نمازم. وقتی نزدیک به وقت نماز میشم یه حسی هی اذیتم می‌کنه انگار که می‌خوام نماز رو بخونم تا خیالم راحت بشه که خوندم‌ در انجام همه کارها این حس با من هست. نمیتونم با آرامش یه کاری رو انجام بدم همش با این حس مبارزه می‌کنم چون می‌دونم اشتباهه ولی با اینکه سعی می‌کنم باهاش مبارزه کنم ولی درمان نشده میشه راهنماییم کنید؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه انسان در معارف توحیدی و عقلانی عمیق و عمیق‌تر شود، قوه واهمه او که منشأ وسواس می‌گردد ضعیف و ضعیف‌تر می‌شود. عرایضی در این مورد در کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» شده است. کتاب روی سایت هست. موفق باشید

33190

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن رحیم. سلام علیکم: در جلسه‌ای که تحت عنوان راز امیدواری ما به آیندهٔ نظام اسلامی و وظیفه تاریخی روحانیت برگزار شد شما فرمودید که اگر آیت الله قاضی طباطبایی در دورهٔ ما زندگی می کردند کسی مانند شهید چمران می شدند؛ سوال بنده اینجاست که آیا آیت الله قاضی با آن درجات عرفانی و معنوی بالا و با توجه به اینکه ایشان سِیر بسیاری در عوالم غیب داشتند آیا هم تراز شهید چمران هستند!؟ یا استاد برای اشاره به مبارز بودن انسان توحیدی در این زمانه از این تشبیه استفاده کردند؟ و آیا چرا آیت الله قاضی را در این عصر به حضرت امام خمینی تشبیه نفرمودید؟ (زیرا که از نظر مبارز بودن هم امام خمینی پیشرو تر از دیگر شهدا بودند)

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً عنایت فرمودید که بحث در آن جلسه مربوط به حضور تاریخی بود و این‌که وقتی تاریخی آغاز شود حضور توحیدی اقتضاء می‌کند که در آن تاریخ حاضر شویم و از این جهت حضرت امام، آغازگرِ تاریخی هستند که ما در آن قرار داریم؛ با این فرض آن جمله عرض شد وگرنه حتماً می‌دانید که از قول حضرت امام نقل شده است که مرحوم قاضی کوه توحید بوده‌اند. موفق باشید

نمایش چاپی