بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33556
متن پرسش

سلام خدمت استاد بزرگوار: در سفر اربعین امسال نسبت به سالهای قبل و حتی نسبت به سفرهای مشهد، فرصت حس و حال معنوی در طول سفر بسیار محدود برای بنده ایجاد شد و بعد از سفر هم نه تنها هیچ اثر و برکت معنوی نبود که حتی نسبت به نمازهای واجب نیز دچار بی ارادگی شدم، در جمع ۶،۵ نفره دوستان که همگی اهل معرفت و اهل تفکر و کارهای فرهنگی بودند و آنها نیز عازم شده بودند مطرح کردم، همه آنها نیز هرکدام به نحوی احساس بهره از این سفر را نداشتند، و یکی از دوستان به نقل از یکی از مادران شهدا که هنوز با شهید خود ارتباط دارد گفت سوال شده آیا شهید به شما گفته اند در آشوب های اخیر چه کسی مقصر است؟ ایشان نقل از شهید خود فرمودند که شهید گفته همه در رخ دادن این وضعیت مقصر هستند. بنده بعداز شنیدن این سخن احساس کردم ندیدن اثر و برکت و حتی حس پسرفت روحی از این سفر معنوی و پرخیر دلیل بر کوتاهی و مقصر بودن ما، در شکل گیری وضعیت فعلی است، آیا این احساس می‌تواند صحیح باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: درک تاریخی که در این رخداد اربعینی با مواجهه با ایثار خدّام و شور زائران پیش آمده، بالاتر از آن است که تنها به دنبال یک حال معنوی فردی باشیم. درک این تاریخ، نیاز به تأمّل دارد که این شور متقابل، چه آینده‌ای را در ما و در جهان پیش می‌آورد. هنر ما با حضور در این صحنه‌ها آن است که متوجه چنین امر عجیبی شویم که این‌چنین مردمان را در بر گرفته است. بحث کوتاهی‌هایمان، بحث دیگری است ولی آن حضور، خود به خود در رفع آن کوتاهی‌ها نیز مؤثر خواهد بود به همان معنایی که خداوند می‌فرماید: «إنّ الحسنات یُذهبن السیئات». موفق باشید

33264
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: این خبر که در یکی از کانالها هست صحت داره؟ هادی_مطر از که دستور گرفته بود؟ این سوالی است که مطبوعات و رسانه ها به دنبال کشف آن و اثرش بر برجام و حوادث منطقه هستند! اما هادی نشان داده است که او به یک وظیفه شرعی اش عمل کرده است و از جا و فرد خاصی دستور نگرفته! توسط دوست ایرانی اش از استاد اصغر طاهرزاده سوال کرده و راهنمایی خواسته و در گفتگو با دوستش می‌گوید خدایی که به #امام_علی علیه السلام کمک کرد که در خیبر را از جا بکند می‌تواند به او کمک کند که از بادی گاردها عبور کند! هادی در عمق آمریکا آن زمان که شهروند آنجاست با پروفایل حضرت آقا به حکم #امام و #آقا عمل می‌کند. این قدرت فرهنگی و نفوذ منطق و عقلانیت انقلاب است است که آن را نگه داشته. روی دیگری از این مسئله که فی الواقع حد نصابی از یاران و دوستان #انقلاب که بارش را به دوش می‌کشند در جغرافیای جهان پراکنده اند و رویش ها پنهان تر از ریزش ها اما مستحکم تر و عریق ترند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً دوستِ ایرانیِ ایشان از بنده سؤالی کرده‌اند و بنده به جهت آن‌که تصور می‌کردم شاید عملی نباشد، عرض شد: ((باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید موضوع به این سادگی‌ها نباشد. البته بنده در این موارد صاحب‌نظر نیستم. موفق باشید )). و این در جواب سؤال زیر بود که از بنده سؤال می‌کنند:

بسمه تعالی سلام علیکم یکی از آشنایان بنده که در آمریکا زندگی می کند در یک موضوعی درخواست راهنمایی داشتند که خواستم نظر شما را در این باره جویا شوم. مسئله این است که در آینده ای نزدیک سلمان رشدی در یکی از مناطق نزدیک زندگی این دوست ما برنامه ای (سخنرانی یا هر چیز دیگری) دارد، حال سوال دوست ما این است که آیا واجب است که به محل این برنامه برود تا او را بکشد و به سزای عملش برساند؟ این در حالی است که طبیعتا او (سلمان رشدی) تحت محافظت ویژه ای خواهد بود. با تشکر

البته خدا را شکر می‌کنم به دست مجاهدی غیور آن حکم الهی اجرا شد. مهم این نیست که سلمان رشدی سقط کند یا چون حیوانی زبون چند روزی دیگر بماند. مهم آن است که حکم الهی حضرت روح الله «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» مدّ نظرها قرار گرفت و سلمان رشدی ملعون به خوبی تحقیر شد و مطمئن باشید جناب عزیزِ دل‌مان آقای هادی مطر به نور مجاهدان کربلا به عزّتی و عزمی نایل می‌شود که هیچ سختی و فشاری به هر شکلی که باشد، روح او را کوچک‌ترین آزار نمی‌دهد. به همان معنایی که امام محمد باقر (ع) در روایتی فرمودند: «حسین‌بن علی (ع) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: همانا رسول خدا به من فرمود: اى فرزندم، همانا تو به‌زودى به‌سوى عراق سوق داده خواهى شد. و همانا تو و جماعتی از اصحاب تو در آن سرزمین شهید خواهید شد که (آنان) درد آهن (نیزه و شمشیر) را حس نمى‏‌کنند؛ وَإِنَّكَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ مَعَكَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِكَ لَا یَجِدُونَ‏ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ. و بعد حضرت استناد به آیه 69 سورۀ انبیاء کرد و فرمودند: «قُلْنا یا نارُكُونی ‏بَرْداً وَ سَلاماً عَلى ‏إِبْراهیمَ» گفتیم:  ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم»، جنگ براى تو و برهمراهانت سرد و سلامت خواهد شد؛ «تَكُونُ الْحَرْبُ عَلَیْكَ وَ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً» (مختصرالبصائر، ص139)

در جواب یکی از افراد که نسبت به آن متنی که جنابعالی نوشته‌اید عرض شد: ((سلام علیکم: الحمدلله که در این مجاهده بزرگ نام بنده هم در میان است. آری! همین‌طور که در نوشته مشخص است جناب عزیزِ دل‌مان هادی مطر خودشان با بنده رابطه‌ای نداشته‌اند، از طریق دوست ایرانی‌شان گویا رابطه‌ای پیش آمده. بنده آرزو داشتم که من جای آقای هادی مطر بودم، هر چند به قیمت تکه‌تکه‌شدن خودم تمام می‌شد، ولی آن حکم الهی به هر شکل که ممکن بود اجرا می‌گشت؛ خدا را شکر.)) موفق باشید   

32170

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: آیا شرح معرفت نفس و حشر استاد وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: صوت آن مباحث به صورت ضعیف ضبط شده است و در اختیار جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 هست. می‌توانید به ایشان رجوع فرمایید. موفق باشید

31828

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: چند ماهی هستش که دچار شکیات زیادی شدم. قبلا ماهی یک یار یه شکی به ذهنم خطور می کرد و سریعا می‌رفت ولی چند ماه جرقه شکیات دوباره خورد ولی تفاوتش با موارد قبلی این هست که دیگه برطرف نمیشه و دائما در وجودم هست شک در همه چی مثلا وجود خدا. هرچی گریه و رازی و نیاز کردم فایده نداشته. از هر استادی دوای دردم رو می‌پرسم، جوابشون اینه بهش فکر نکن. در حالیکه من دوست داشتم و دارم همواره به موضوع خداوند فکر کنم. درمانده ام. لطفا کمکم کنید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با مباحث «معرفت نفس» إن‌شاءالله برکاتی به دست خواهید آورد. عرایضی در شرح سوره «زمر» شده است خوب است در فرصت مناسب و با حوصله و پشتکار، آن مباحث را دنبال بفرمایید.

https://lobolmizan.ir/sound/695?mark=%D8%B2%D9%85%D8%B1

 موفق باشید

 

31545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده حرکت جوهری را خواندم‌. حال یک سوال دارم. یک بنده خدایی بخاطر مشکل انحراف بینی شدید بینی‌اش رو عمل کرده. ولی دکتر به قدری بد عملش کرده که این بنده خدا خجالت میکشه بیاد بیرون بین مردم. از طرفی عمل مجدد هم براش مقدور نیست. حالا سوالم اینه که این بنده خدا میتونه با توسل و دعا، زمینه‌ای رو فراهم کنه که در ایجاد بعدیِ جسمش، خدا بینی خوبی رو براش ایجاد کنه؟ شاید برایتان خنده دار باشه این حرف ولی انقدر ناجوره بینیش که حتی حاضر هست چله زیارت عاشورا بگیره!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه دعا در دل اقدامات ما نقش‌آفرین است. شاید بتوان گفت با دعا و انس با خدا، چنین افرادی آن‌چنان وسعت روحی پیدا می‌کنند که دیگر گرفتار چنین مشکلاتی نسبت به ظاهر خود نیستند. موفق باشید

31470

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسمه تعالی، سلام علیکم: استاد در ص ۸۹ و ۹۰ کتاب «راز شادی امام حسین در قتلگاه» داستانی ذکر شده که در کتاب «گزیده دانشنامه امام حسین» در مورد اون داستان اینطوری گفته شده: درباره اين داستان مفصّل كه نگارنده الدمعة الساكبة، آن را در بيش از دو صفحه بيان كرده، بايد گفت كه هيچ اثرى از آن در منابع معتبر، ديده نمى شود و احتمالاً، وى نخستين كسى است كه اين ماجرا را گزارش كرده است. البتّه وى اين گزارش را به شيخ مفيد، نسبت داده ؛ [۱] ولى اين مطلب، در هيچ يك از كتب موجود شيخ مفيد و بلكه در هيچ كتاب معتبر ديگرى نيز يافت نشد. ضمنا بايد توجّه داشت كه هلال بن نافع كه اين گزارش به او نسبت داده شده، از ياران امام عليه السلام نيست؛ بلكه از سپاه دشمن است و نام صحابى امام، «نافع بن هلال» بوده است! ---------- [۱]: . الدمعة الساكبة: ج ۴ ص ۲۷۲. غرض اینکه ممکن است داستان غلط باشد و اگر امکان دارد از کتاب حذف شود. با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بر عکس نافع بن هلال که از اصحاب حضرت است و در شب عاشورا آن گفتگوها را با حضرت دارد، هلال بن نافع در جبهه دشمن است و از همان جبهه، ناظر آن صحنه بوده و همه شواهد هم حکایت از صدق گزارش او دارد بخصوص با نظر به روایت حضرت سجاد «علیه‌السلام» که می‌فرمایند: «لَمَّا اشْتَدَّ الْأَمْرُ بِالْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب«علیه‌السلام» نَظَرَ إِلَيْهِ مَنْ كَانَ مَعَهُ فَإِذَا هُوَ بِخِلَافِهِمْ لِأَنَّهُمْ كُلَّمَا اشْتَدَّ الْأَمْرُ تَغَيَّرَتْ أَلْوَانُهُمْ وَ ارْتَعَدَتْ فَرَائِصُهُمْ وَ وَجَبَتْ قُلُوبُهُمْ وَ كَانَ الْحُسَيْنُ«علیه‌السلام» وَ بَعْضُ مَنْ مَعَهُ مِنْ خَصَائِصِهِ تُشْرِقُ أَلْوَانُهُمْ وَ تَهْدَأُ جَوَارِحُهُمْ وَ تَسْكُنُ نُفُوسُهُمْ فَقَالَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ انْظُرُوا لَا يُبَالِي بِالْمَوْتِ فَقَالَ‏لَهُمُ الْحُسَيْنُ«علیه‌السلام» صَبْراً بَنِي الْكِرَامِ فَمَا الْمَوْتُ إِلَّا قَنْطَرَةٌ تَعْبُرُ بِكُمْ عَنِ الْبُؤْسِ وَ الضَّرَّاءِ إِلَى الْجِنَانِ الْوَاسِعَةِ وَ النَّعِيمِ الدَّائِمَةِ فَأَيُّكُمْ يَكْرَهُ أَنْ يَنْتَقِلَ مِنْ سِجْنٍ إِلَى قَصْرٍ».

  آن وقت كه كار بر امام حسين «علیه‌السلام» سخت شد، اصحاب نظر به جانب آن جناب نمودند و حالِ آن امامِ همام را به خلاف احوال خود مشاهده كردند، زيرا كه چون امر بر آن‌ها سخت مي‌شد، رنگ‌هاشان متغيّر مي‌گرديد و بر پشت‌هاشان لرزه مي‌افتاد و دل‌هاشان هراسان مي‌گرديد ولي آن امام «علیه‌السلام» و بعضى از خواص كه در خدمت حضرت بودند، رنگ چهره‌شان برافروخته‌تر و اندام‌شان آرام‌تر و جان‌هایشان آسوده‌تر می‌گشت؛ پس اصحاب به يكديگر مي‌گفتند حضرت را ببينيد كه از مرگ باك ندارد، آن‌جناب به آن‌ها مي‌فرمود: صبر پيشه کنيد اى بزرگ‌زادگان كه مرگ جز پلى كه شما را از پريشانى و بدحالى به بهشت وسيع و عيش جاويد مي‌رساند، چيز ديگري نيست، پس كدام‌يك نگرانيد از اين‌که از زندان به قصر رويد؟

آن اصحابی که همانند امام‌شان چهره‌های‌شان درخشان و قلب‌های‌شان آرام بود، همان‌هایی بودند که در شب عاشورا به حضرت عرض کردند اگر صدها مرتبه بمیریم و زنده شویم، دست از  تو بر نمی‌داریم. زیرا متوجه بودند در چه شرایط تاریخی قرار دارند و چگونه می‌توانند در تاریخی حاضر شوند که حضرت اباعبدالله «علیه‌السلام» حاضر شدند که همان حق ‌الیقینی تاریخی است.

موفق باشید

31246

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به دسته بندی ایی که مرحوم علامه (ره) در کتاب رساله الولایه در مورد مراتب افراد دارند و اینکه برای هرکس بسته به مرتبه خودش باید سخن گفت و برخی انقطاعی اند و برخی مرتبه دیگر هستند، ما که مربی هستیم و می خواهیم برای جمع متربیان یا مستمعین صحبت کنیم با توجه به کدام یک از این سه دسته صحبت کنیم. مطالبمان عرفانی باشد یا انذار و تبشیر های بهشت و جهنمی. آیا صحبت از رضایت خداوند و مباحث مربوط به عرفان برای نوجوانان صحیح است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مخاطبان متفاوتند. با این حال این روزها باید بیشتر امیدوارانه افراد را به حقایق عالیه دعوت کرد. موفق باشید

31232
متن پرسش
سلام علیکم: در اواخر بحث برهان صدیقین فرمودید که بین وحدت تشکیکی و وحدت شخصی فرق هاست. خواستم بگم درسته که در برداشت اولیه از تشکیک وجود ما مراتبی را تصور می‌کنیم ولی اگر خوب نگاه کنیم (خصوصا با تطبیق این مطالب به مباحث وحدت نفس با قوایش که در کتاب ده نکته گذراندیم) بین تشکیک وجود و وحدت وجود فرقی نمی‌بینیم. فرقش اینه که تشکیک در وجود مربوط به ذهن است و وحدت وجود مربوط به خارج است. درسته استاد؟ آخه من از اول برهان سعی کردم مطالب رو با وحدت من و قوایم در موطنهای مختلف چک بکنم به خاطر همین از اول برهان تا آخرش وقتی از تشکیک وجود صحبت می‌شد من برداشت وحدت وجود می‌کردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وجود، در ذات خود دارای وحدت شخصی است ولی در نسبت با ما، ظهوراتش متفاوت است و بدین لحاظ، وحدتش نسبت به ما تشکیکی می‌باشد. موفق باشید

31117

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام حضرت رب العالمین بر شما: استاد عزیز، در میان این همه علم، کثرت، انسان، خلق، آفاق، تجلی ها و... چه کنیم که مثل شهدا لذت عشق با خدا را ببریم، وقتی گریه می‌کنم سبک میشم و حتی لحظاتی نشاط توجه خدا را به خود دارم، اما نمی‌دانم در این هیاهوی عالم چرا از تنها دارایی خودم یعنی خداوند متعال، هی غافل میشم و مردگی و افسردگی خود را می‌بینم! چرا شهدا این عشق و فنای در عشق خود را یک شبه پیدا کردن؟ چرا برای ما نیست؟ چرا دفاع مقدس با آن شدت حضور و ظهورش را همیشه نمی‌بینیم؟ من خدا را با تمام اسماء حسنی_یش می‌خواهم همه اش را. اهل البیت را با تمام وجودشان و فلله الاسماء حسنی _یشان. در این فضای آلوده غرب خسته شدم. نمی‌دانم چرا حججی ها توانستند فنای در هست خود شوند اما بنده حقیر ذلیل نه!؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بیشتر به حقیقت انقلاب فکر کنید و رهبری را به عنوان مظهر نور حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه» مدّ نظر داشته باشید تا افقی از حقیقت در مقابل شما گشوده شود و اینجا ست که عطش هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به نور حقیقت، بی‌تابی و شوق و اشک به صحنه می‌آورد. موفق باشید

30869
متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت استاد گرانقدر: حضرت علامه طباطبایی «رحمة‌الله‌عليه» راجع به آیه ۲۲ سوره اعراف مي‌فرمايند: «همين كه از آن درخت چشيدند، عيب‌هايشان بر ملا شد: «فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُما سَوْءاَتُهُمَا» به علت نزديكي به طبيعت، نقص‌هاي آن‌ها پيدا مي‌شود، حالا هر چه بيشتر به آن نزديك شوند- به اميد بر طرف شدن نياز- نيازشان بيشتر مي‌شود». در کتاب شریف «هدف حیات زمینی آدم» توضیحات بسیار خوبی در این باره ایراد فرموده اید. با الهام از آن توضیحات و مطالعاتی که بنده در حال انجام آن هستم، برداشتی از این آیه شریفه داشتم که نظر جنابعالی را در این زمینه جویا هستم (اینکه آیا چنین برداشتی می تواند صحیح باشد؟): حکما و محققین در رابطه با ارتباط میان نفس و بدن بیان کرده اند که نفس با قطع نظر از تعلقی که به بدن دارد، «عقل» است و صفات عقلى، مَلكى است و به اقتضاى سرشت خود ناظر به كمال و ديار مناسب خود است كه: «العقل ما عُبد به الرحمن، و اكتسب به الجنان»... بدین سبب گرفتاری انسان به اخلاق و عاداتی که مانع از این اتصال به عالم اعلی می شود به سبب تعلقی است که بعد از کینونت عقلی خود به بدن می یابد. یعنی تا در عالم عقل و آن بهشت نزولی است غرق در تماشای جمال یار است اما به محض تعلق به بدن، گرفتار نقائص مزاجی خود می شود و تا بر اقتضائات این مزاج غلبه نکند و قوای حیوانی را تحت حاکمیت عقل به اعتدال نرساند در بند تعلقات بدنی و مادی خود گرفتار خواهد بود. حال سوال بنده این است که آیا این حالتی که برای آن موجود عقلی و مَلکی بعد از هبوط در عالم طبیعت پیدا می شود، به علت همان قاعده ای است که در این آیۀ شریفه ذکر شده؟ یعنی انسانی که در کینونت عقلی خود موجودی ربانی است، به علت نزدیک شدن به شجرۀ ممنوعه و کثرات عالم طبیعت، انسانی طبیعی می گردد که در طبیعت خود حائز نقص های مختلف است که همین نقائص مانع از شهود حق می گردد در حالی که در عالم قبلی این نقائص آشکار نبودند یا مزاحم وصل او به مبدآ ایجادی اش نمی شدند؟ همچنین: و آیا این تقریر صحیح است که چون هر موجودی مظهر اسمی از اسماء الهی است و این اسماء در مقایسه با اسم جامع الله دارای نقص می باشند، اگر از عالم وحدت و آن بهشت نزولی به عالم کثرت هبوط کنند، همین نقصی که در جامعیت اسمائی خود دارند در عالم طبیعت نمودار می شود و عدم اعتدال ناشی از نقص در مظهریت اسماء برای انسانی که مستعد ظهور همۀ اسماء است بصورت عدم اعتدال در مزاج و ترکیب جسمانی نمودار شده و او را به سوی عادات حیوانی و جاذبۀ مادی سوق می دهد؟ و انسان در مواجهه با این مزاج باید روشی را پیش بگیرد که نقائص مزاجی خود را با قاهریت و حاکمیت نفس بر آن به اعتدال نزدیک کند تا بدین صورت از تاثیر آن خلاصی یابد و نقص اسمائی خود را در فرصت حیات زمینی جبران نماید؟ با تشکر فراوان از شما استاد عزیز
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است و به همین جهت بعد از آن‌که فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم» پس از آن می‌فرماید: «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلين‏» حقیقتاً انسان را در بالاترین قوام خلق کردیم، سپس او را به پایین‌ترین پایین‌ها ارجاع دادیم؛ این سؤال پیش می‌آید چرا خداوند اگر قوام ما را در ابتدا آن بالا بالاها قرارداده و سپس گرفتار پایین‌ترین پایین‌ها کرده است؟ عجیب است که می‌فرماید خودمان آن‌ها را به «أَسْفَلَ سافِلين» ارجاع دادیم و پایین آوردیم. آیا این آیه خبر از آن ندارد که اگر مقام «أَحْسَنِ تَقْويم» را چشیدی، حال باید در دل یک تاریخ آشفته، «أَسْفَلَ سافِلينِ» هزار ساله را نیز تجربه کنی؟ تا ابر مردی بشوی به وسعت همه‌ی عالم و همه‌ی تاریخ. این‌که ما را در «أَسْفَلَ سافِلين» آورد، جز این است که می‌خواست ما در همه‌ی عوالم حاضر باشیم؟

حتماً درباره‌ی چهار منزل عرفانی فکر کرده‌اید. منزل اول «سیر من الخلق الی الحق» است. سپس سیر «من الحق فی الحق» می‌باشد که انسان در این منزل چه عشقی با خدا می‌کند. اصلاً کاری به کار مردم ندارد. در سیر سوم که سیر «من الحق بالحق الی الخلق» است، سالک در عین حضور در عالم انوار، بنا است در عالم سافل نیز حاضر شود تا این عالم را نیز تجربه کند و تا این‌جا سیر سالک جریان دارد تا سلوکش کامل شود و با نور خدا در جامعه‌ی بشری حاضر گردد. ولی سیر چهارم مأموریت است برای هدایت بشریت و مربوط به نبوت و نبیّ می‌باشد، پیامبر می‌آید تا رسالت خود را نسبت به مردم انجام دهد و از این جهت در واقع نوعی مأموریت است. آنچه سلوک را کامل می‌کند منزل سوم است که انسان جرأت خطرکردن داشته باشد و در این جهان حاضر شود تا بداند بر مردم  چه می‌گذرد. خداوند ما را نیافریده است تا شیخی باشیم در گوشه‌ای پنهان. اگر فرمود: «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في‏ أَحْسَنِ تَقْويم‏» و ما را در جایگاه خوب و خوشی آغاز کرد، مانند اوایل انقلاب و حالت خوشی که فضا را فرا گرفته بود ولی یک مرتبه در تهاجم فرهنگی و تهاجم نظامی قرارمان داد تا برای حضور در جهان، این سختی‌ها و تنگناها را تجربه کنیم و آن تجربه‌ی حضور خودمان در «أَسْفَلَ سافِلين» است ولی با حفظ هویت «أَحْسَنِ تَقْويم». در این حالت است که ظلمات به نور تبدیل می‌شود و انسان آتش را ابراهیم گونه برای خود گلستان می‌کند. موفق باشید  

30845

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم عنوان شده که آن حضرت جام (سقایه) را در اثاث بنیامین قرار داد و سپس به برادرانش گفت که شما سارق هستید و جام پادشاهی (صواع الملک) را دزدیده اید. چطور ممکن است رسول و حجت خدا اینچنین واضح دروغ بگوید و با صحنه سازی به افراد بیگناه در این موضوع تهمت بزند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصلاً در جای خود بحث شده که اولاً: حضرت یوسف «علیه‌السلام» قبلاً با حضرت بنیامین جهت این امر که بتوانند از این طریق پدر خود را به مصر بیاورند، توافق شد. ثانیاً: حضرت یوسف مستقیماً نفرمودند که شما دزدی کرده‌اید، بلکه همچنان‌که آیه می‌فرماید: «ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ» آن اعلام کننده گفت. تازه سرقت را به کل قافله خطاب کرد. موفق باشید

30602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب و احترام: شما در صوت های تفسیر سوره مبارکه زمر فرمودید که ما دنبال فلسفه و چرایی احکام الهی نباشیم و فقط اطاعت کنیم. اما استاد اگر ما دلیل احکام الهی را بدانیم بهتر نمی توانیم به آن هدفی که آن حکم دارد برسیم؟ به طور مثال، ما اگر چرایی سجده را بدانیم، بهتر می‌توانیم دلمان را به آن سجده بسپاریم و به آن هدفی که از انجام آن سجده داریم برسیم. با تشکر از شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در آن حدّ که به راز و فلسفه‌ی اعمال عبادی نزدیک شویم، با حضور بیشتر آن اعمال را انجام خواهیم داد. ولی اصل اطاعت و عبودیت هم در جای خود خِردی به حساب می‌آید که بسی راه‌گشا است و برکات خود را دارد. موفق باشید 

30597
متن پرسش
سلام استاد عزیز: استاد نزدیک یک سال و خورده ای هست که دچار یک آشفتگی بسیار بدی شدم بطوریکه منی که بحث های جهان گمشده در عالم خیال شما و بحث های انقلاب اسلامی و اشارات رو فوق العاده درک می‌کردم و متحولم کرده بود و حالات عرفانی بسیار عجیبی رو تجربه می‌کردم، دچار یک سری سوالات و شک و تردید های احمقانه معرفتی شدم که اگر چه بعضی جوابها رو براش پیدا می‌کنم اما به هیچ وجه دلم آروم نمیگیره. و وقتی درونم کاوش می‌کنم و چراغ می‌ندازم می‌بینم بخاطر یک شک و تردید و یک سوال و شاید و اگر احمقانه ای هست که در درونم وجود داره و پنهانه. مثل اینکه از کجا معلوم عقل درست میگه و اونچه که عقل میگه در بیرون هم هست و وجود داره؟!! سوالات بسیار بدیهی که ساعت ها برای پیدا کردن جواب جون می‌کنم اما جوابها خودشونو نشون نمیدن. نمیدونم منظورم رو چطور برسونم استاد عزیز. اما امیدوارم متوجه منظورم شده باشید. این ماجرا بشدت زندگیم رو دچار اختلال کرده و حتی از نظر اخلاقی هم دچار حالات و احساسات پست و مسخره و بدی شدم. و میدونم که بخاطر تعطیل شدن عقل و سوالات و شک و تردید هایی هست که دربارش درونم پیدا شده. خیلی حیرونم. راهنماییم کنید. لطفتون مستدام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره این مسئله‌، مسئله‌ای است که خواهی نخواهی برای ما پیش می‌آید و به همین جهت مباحث «آینده‌ی دین‌داری ما چگونه محقق می‌شود» رابه میدان آوردیم. آن‌جا عرض شده که کم کسی می‌تواند به دین‌داریِ سنتی خود که خدا را اُبژه‌ی خود می‌داند، پایدار بماند. بد نیست در این مورد سری به مباحث مذکور به آدرس http://lobolmizan.ir/sound/1310#7940 رجوع فرمایید. موفق باشید 

30094

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر انسان بتواند یکی از دو عمل نماز شب یا شرکت در نماز جماعت صبح را انجام دهد کدام اولویت دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. هر کدام برکات خاص خود را دارد. خودتان بررسی کنید اگر جمع آن برایتان مقدور نیست، کدام یک برای احوالاتتان بهتر است؟ موفق باشید

30085

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: از یکی از دروس جنابعالی برداشت کردم که خاصیت موجودات مجرد این است که تجلی و ظهور دارند لذا از هو بعنوان مقام غیب الغیوب. الله با جامعیت اسمایی ظهور یا تجلی می‌کند و از الله حقیقت انسان کامل یا نور محمدی و صادر اول متجلی می‌شود و از طرفی قاعده ای داریم که از واحد جز واحد صادر نمی‌شود لذا بنا بر همین قاعده از صادر اول هم بایستی واحد دیگری با شدیت کمتر صادر شود اما در اینجا بحث اصناف فرشتگان و ملائک و مراتب عالم هستی با کثراتی که دارند مطرح می‌شود که این با آن قاعده سازگار نیست در این رابطه چگونه باید اندیشید؟ جزاک الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به جواب سؤال شماره‌ی 30028  رجوع فرمایید. موفق باشید

30064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله و برکاته: گفتنش سخت است ولی بنده قبلا چندین بار پیش آمده که برای خواب چشمم را ببندم و در حالتی که هم بودن در این عالم را حس می‌کنم و هم اختیار کامل ندارم که چشمم را باز کنم و وقتی که صدا هایی عجیب غریب می‌شنوم و حالت وحشت به من دست می‌دهد و نمی‌توانم آن لحظه چشمم را باز کنم و بعد از تلاشی لحظاتی بعد چشمم را باز می‌کنم. می‌خواستم علت آن را بدانم و توصیه حضرت عالی درباره آن را بدانم. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً نحوه‌ای از تجربه نسبت به تجرد نفس ناطقه است. بد نیست سری به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» بزنید. موفق باشید

29998

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: در سالهای اخیر در فیلم های غربی بسیار بر مسئله جهانهای موازی تاکید می‌شود بنظر شما امکان دارد این مسئله صحت داشته باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما در نگاه فلسفی خود بر اساس اصالت وجود این موارد را حاکی از توهّم می‌دانیم. موفق باشید

29593

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب خدمت استاد گرامی: ضمن تشکر در خصوص سوال 29560، ظاهرا خوب سوال طرح نشده بود؟! با توجه به دروس فلسفه حضرتعالی، طراحی دستگاه فلسفی که بتوان از آن فلسفه های مضاف اقتصاد و فرهنگ و ... را بدست آورد چگونه می‌باشد؟ لطفا روش ورود به این عرصه را از لحاظ علمی راهنمایی بفرمایید. تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم با ورود به فلسفه‌ی صدرایی و چشیدن آن، موارد بعدی که فلسفه‌های مضاف نامیده می‌شود، با چنین زیربنایی بهترین جواب را به ما خواهد داد. موفق باشید

29490

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام نظر شما در مورد این نوشته چیست؟ میلاددخانچی در اینستاگرامش نوشته که دوگانه علوم‌ اسلامی و‌الحادی انحرافی است! و جالب است که در نوشته خود به آوینی و هیدگر هم استناد کرده است! شکی نیست همه علوم شرقی و‌ غربی جلوه ای از اسماء الهی اند‌ اما بعضی اسماء مظهر قهر الهی اند و بعضی الحاد در اسماء می کنند و مانند فرزند ناخلف پدر خود را انکار می کنند. تلاش برای اسلامی کردن علوم به این معنا که حجاب علوم الحادی را خرق کنند اتلاف وقت یا غیرممکن نیست. این سخن دخانچی شبیه نظریه آن عالم بزرگوار است که هر علم را دینی می داند چون ‌موضوع‌همه‌علوم را خلقت و فعل خدا می داند ولی بعضی علوم گرچه خود مخلوق اند اما به جای خلقت سخن از طبیعت می گویند‌ و خالق را به حجاب می برند. کاری به سخنان تبلیغاتی و تصورات سطحی ندارم. تلاش برای خرق حجاب «خلقت دانستن طبیعت»، همان تلاش برای تحول در علوم انسانی است.دخانچی به زبان هایدگری می گوید هر انسانی یک دازاین است ولی نمی گوید دازاین مقابل سوژه است دازاین افتاده‌ در جهان است و سوژه افتاده بر جهان. او دوگانه علم غربی اسلامی را انحرافی می داند چون تقابل دازاین و سوژه را درک‌نکرده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سال گذشته در مسیر کربلا با بنده هم در رابطه با اسماء الهی صحبت کردند. شاید بتوان سخن ایشان را این‌طور فهمید که شیطان هم مظهر اسم مظلّ الهی می‌باشد هرچند که تعیّن آن اسم که شیطان است، حجاب حق است ولی خود آن اسم یعنی اسم «مظلّ» مظهر جلال حق می‌باشد و به یک معنا ما را به جلال حق نزدیک می‌کند. موفق باشید

29327

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد عزیز: با توجه به اینکه انقلاب اسلامی آینده ای توحیدی در پیش دارد و این انقلاب وصل به ظهور حضرت حجت و حکومت جهانی مهدی عج الله تعالی می‌شود، آیا می توان گفت کسی که اصلاح نفس می‌کند و فوق زندگی غالب مردم برای خود زندگی دینی به معنای واقعی کلمه تعریف کند و رویکردش و نیتش خدمت به انقلاب اسلامی برای پدید آمدن آن جامعه ی توحیدی است و همچنین نفرت به کفر زمانه را در قلب خود زنده کرده و از روش و منش آنها بیزار است (هر چند این شخص به عمل ظاهری در بین اجتماع برای پیشرفت انقلاب و مسلمانان دست نیابد) آیا این شخص در زمره مجاهدان است؟ یا اینکه مجاهد حتما کسی است که علاوه بر نیت قلبی در ظاهر هم برای اجتماع مسلمانان کارهای بزرگ انجام دهد مثل حاج قاسم و امثال او.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً این روحیه موجب می‌شود که انسان در زمره‌ی مجاهدین باشد. عمده آمادگیِ روحی است. حال هرچه پیش آمد در مواجهه با آن پیشامد، روحیه‌ی انقلابی و مجاهدانه است که مفید خواهد بود. موفق باشید

28730

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز و آرزوی طول عمر زیاد برای شما: اینکه ما در عقائد توحیدی خود معتقدیم که دنیا در قبضه ی خداست و همه کاره عالم فقط و فقط اوست و هیچ چیزی از دست خدا در نرفته است و عدم او یعنی عدم کل هستی و اراده ی ما نیز در طول اراده ی حضرت رب کریم است و جز خیر از ایشان صادر نمی شود و بطور کلی هیچ ما سوی الله اثر استقلالی ندارد پس: معنای این دعای ما که به خداوند عرضه می‌داریم خدایا ما را به خود وامگذار در چیست؟ مگر چنین چیزی اصلا ممکن است؟ (بنده بارها دوستان و نزدیکانی را دیده ام که به هیچ وجه اعقتادات توحیدی قوی ندارند ولی خداوند بسیار با آنها مهربان است و از آنها دستگیری کرده و خودشان اصلا از این موضوع اطلاعی ندارند یا به حساب خوش شانسی می‌گذارند)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی خداوند کسی یا جامعه‌ای را به خود واگذارد، آن را از رحمت حضرت حق محروم می‌شوند و نتیجه‌ای که باید در راستای خلقت خود بگیرند، نخواهند گرفت. موفق باشید

28601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود: استاد نظر شما در مورد شبههء استاد «دین و زندگی» ما چیست؟ لزوم فوری و قاطعانه ی بازنگری و حذف سازمان اوقاف و تملک همه ی موقوفات بنفع مردم و دولت (وزارت اقتصاد و دارایی)..
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر می‌شود؟ وقف، حقوقی است که واقف آن جهت و وجه آن را مشخص کرده که مثلاً اموال شخصی خود را در امر خاصی وقف می‌کند و هرگونه تصرفی غیر از تصرفی که واقف تعیین کرده، تصرف غیر مجاز است. موفق باشید

28346

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در بحث های معرفت النفس فرمودید انسان آن منی که دارد مجرد است و همه جا است و اینکه خودش را در جای خاص می یابد برای این است که نظر و توجه به آنجای خاص دارد، سوال این است که می‌شود انسان نظرش را همزمان به چندجای مختلف در عالم ماده بیاندازد؟ و در عالم مجردات چطور است؟ یعنی شهدا الان به طور همزمان توجه به کل عالم دارند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! هر اندازه وسعت توحیدی انسان افزون شود، کاری او را از کاری باز نمی‌دارد. موفق باشید

27992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: با توجه به این که در نظام تربیتی اسلام توجه به قیامت و ابدیت خیلی اهمیت دارد حال برای بنده که معلم ابتدایی هستم این سوال پیش آمده که دانش آموزان دوره ابتدایی را چگونه به قیامت متوجه کنم؟ آیا مدام از بهشت و جهنم بگویم کافی است؟ لطفا اگر منبعی هست معرفی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به حضور زیبای ابدی‌شان متذکرشان کنید و این‌که گناه، مانع آن حضور زیبا و گسترده و جامع است. موفق باشید

27487
متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و گرامی: ۱. از کجا بفهمیم عبادات ما، چقدر مقبولند؟ ۲. چقدر در رشد روحیِ ما مؤثرند؟ ۳. معیار محک عبادات‌مان چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاک، احساس عبودیت در مقابل بی‌نهایت خوبی‌ها است و موجب وسعت روح انسان می‌شود و انسان خود را در عالمی بس گسترده‌تر از عالم مادی احساس می‌کند. در این رابطه خوب است به قسمت «با دعا در آغوش خدا» مربوط به جلسه‌ی دوم شرح «مناجات التّائبین» سری بزنید. موفق باشید   

نمایش چاپی