بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
35409
متن پرسش

بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی محضر شریف استاد سلام علیکم: بر فرض که دولت و حکومت و تمدن نوین اسلامی محقق شد، این سیستم قرار است چگونه انسانی تربیت کند؟ روزی همام در محضر علی ابن ابی طالب مختصات متقین را طلب نمود و من نیز امروز از شما مختصات انسان پرورش یافته در آن تمدن نوین را طلب می‌کنم. چرا که می‌دانم مختصات آن انسان نه سید علی قاضی خواهد بود و نه ملاحسین قلی همدانی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: انسانی همچون شهید حاج قاسم سلیمانی که راز عاقبت بخیری رااین‌طور برایمان توصیف کرد که: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت به خیری، رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را به دست دارد». و این ذات تاریخی است که با انقلاب اسلامی شروع شد و بستر عاقبت بخیری را که سخت در این زمانه کمیاب است، پیش آورد.
راستی را! اگر در چنین حضوری و در چنین تاریخی که این‌‌گونه انسان‌ها بزرگ می‌شوند، حتی بزرگ‌تر از مسلمانان صدر اسلام که تاریخی را به نام تاریخ اسلام با خود به میان آوردند، آیا به همان اندازه که حضور در این تاریخ بزرگ است، غفلت از این حضور به همان اندازه سهمگین و سقوط‌آفرین نیست؟ سقوط انسان در چنین شرایطی همان نیست‌انگاری است که مخصوص انسان در آخرالزمان است و راز نیست‌انگاریِ این دوران را باید در این غفلت سهمگین جستجو کرد. موفق باشید

 

35408
متن پرسش

با سلام: پیامبر (ص) وقتی از معراج برگشتند، فرمودند که: هنوزخنکی دست خدا در میان دو کتفم را احساس می‌کنم. این اتفاق اشاره به توحید ذاتی است یا توحید اسمایی؟ سوال دوم اینکه که وحدت وجود در کدام فص، فصوص‌الحکم آمده است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمی‌دانم ۲. بحث «وحدت وجود» یک نوع توجه و نظر است که در متون عرفانی از جمله در «فصوص الحکم» جاری است، نه آن‌که موضوعی باشد که با تعلیم پیش بیاید. موفق باشید

35407
متن پرسش

سلام. خسته نباشید: نمی دونم چرا سالهاست برای هیچ زیارتی طلبیده نمیشم. هر بار اقدام می کنم، در آخر نمیشه. اینبار مشهد جا گرفتیم، بلیط قطار تهیه کردیم، در کمال ناباوری قطار خراب شد و همه چی کنسل شد و نتونستیم بریم و جامون رو هم از دست دادیم دنبال راهکاری که طلبیده بشم نیستم. دنبال اینم که بدونم کجا رو خطا رفتم که ائمه ی بزرگوار از حضور من کراهت دارن. با دلشکستگی می‌نویسم. منم سرشار از گناهم. خودم می‌دونم. ولی آیا همه‌ی کسانی که میرن کربلا و مشهد بی گناهن؟ انصاف نیست بدون این که مشکلم رو بدونم مجازات شم. الان دیگه به وضعی افتادم که دیگه از خودم متنفرم و قلبم هم نسبت به زیارت سرد شده.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در این موارد چیزی نمی‌دانم ولی خوب است انسان همواره راضی به رضای خداوند باشد و هرگز در چنین پیشامدهایی مأیوس نباشد به همان معنایی که حضرت سجاد «علیه‌السلام» در آخر دعای شریف ابوحمزه اظهار می‌دارند: «اللّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ إِيماناً تُباشِرُ بِهِ قَلْبِى، وَيَقِيناً حَتّى أَعْلَمَ أَنَّهُ لَنْ يُصِيبَنِى إِلّا مَا كَتَبْتَ لِى، وَرَضِّنِى مِنَ الْعَيْشِ بِما قَسَمْتَ لِى، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ،». موفق باشید

35404
متن پرسش

سلام: آنطور که ذکر شده است محققان ژن های جانوران مختلف را با هم ترکیب می کنند و حاصل حیوان جدیدی می شود این حیوان جدید روح حیوانی جدیدی خواهد داشت؟ اگر حیواناتی خلق کنند که زبان و عقل داشته باشند آنگاه روح انسانی در آنها دمیده شده است یا همان روح حیوانی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد این توهّمی بیش نیست، زیرا در سنت متقنِ الهی آنچه جاری می‌باشد آن است که فرمود: «فَإِذَا سَوَّيتُهُۥ وَنَفَختُ فِيهِ مِن رُّوحِي» بدین معنا که حضرت ربّ العالمین است که جسمی را بر اساس سنت خود آماده می‌کند و سپس روح را که به جهت عظمت مقامش به خود نسبت داد، در جسمِ آدم می‌دمد، نه آن‌که روح به هر جسمی دمیده شود. و البته این قاعده منحصر به انسان نیست، در هر موجود زنده‌ای چنین سنتی جاری است. موفق باشید

35403
متن پرسش

سلام: با توجه به سوال اخیر به فرض که کتب معرفت نفس و ... هم بخوانیم از کجا معلوم همین کتاب خواندن نیز داخل ماتریکس نباشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این دیگر مربوط به خود انسان است که بین آنچه برایش یقینی است مانند «معرفت نفس» با آنچه توهّمی بیش نیست؛ تفکیک کند. موفق باشید

35402
متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: سعی می‌کنم واضح‌تر بپرسم منظور بنده این بود که به طور کلی هنگام صحبت کردن با دیگران چطور باید بود؟ آیا گفتن کشفیات عرفانی خود به دیگران ایرادی دارد؟ آیا ممکن است باعث حجاب شود برای آنهایی که مرتبه پایین‌تری دارند؟ و از این جهت برای اینکه بیشتر بدانند و چون باورشان تحت تاثیر قرار می‌گیرد نیاز به اجازه شان است یا می‌توان بدون اجازه‌ و خواستشان حقایقی را به آنها گفت و برایشان مسیولیت ایجاد کرد؟ چون وقتی بفهمند دیگر مسیولند که دنبالش بروند آیا حقی از ایشان ضایع کردیم و باید خودش بخواهد تا بداند؟ و زمانی که کسی از ما سوالی می‌پرسد از حقیقت و دین و... آیا فقط باید جواب سوالش را بدهیم یا ایرادی ندارد بیشتر هم به او بگوییم از حقیقت؟ رفتار درست در این مواقع چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عموماً احوالات عرفانی را باید در نزد خود نگه داشت. آری! می‌توان با مطالعه تفاسیر قرآن، تذکرات قرآن و آیات مربوطه را با افراد در میان گذاشت. ۲. بالاخره ظرفیت سؤال‌کننده را باید در نظر گرفت. موفق باشید

35400
متن پرسش

بسم رب الحیدر. سلام استاد وقتتون بخیر: شما تو کتاب ادب خیالتون فرمودین کسانی که زشتی بی عالم بودن و مزه ی عالم عالم دار رو بچشند راحت درسشون و مطالعه شون رو دارن. چطوری به این درجه برسیم؟! چطوری بشناسیم و بچشیم؟! یعنی با پیدا کردن استادهای مشخص و گرفتن نورشون و هم افق شدن باهاشون بدست میاد؟! و یک سوال دیگه آیا ذکر گفتن باید در زمان خاصی و اگر چهله ای بود باید همه روز در ساعت مشخصی باشه؟! و سوال سوم؛ چطور انسان میتونه در زندگی استنباط درست داشته باشه و از راه شیطان نباشه؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. عالَم‌دارشدن در فضای معارفی مثل «معرفت نفس» و با نظر به شخصیتی آرمانی که در این زمانه می‌توان حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» را مدّ نظر قرار داد؛ پیش می‌آید. ۲. اذکارِ عام مثل ذکر «لا إله إلا الله» و ذکر صلوات، نیاز به زمان خاصی ندارد و برکات خاص خود را در متعالی‌کردنِ قلب پیش می‌آورد. آری! اذکار خاصی هست که باید زیر نظر استاد باشد که به نظر می‌آید امروزه با نظر به شخصیت‌هایی مانند حضرت امام نیاز نباشد ۳. ملاک معارف الهی و سیره معصومین «علیهم‌السلام» است. موفق باشید

35398
متن پرسش

با سلام و وقت بخیر: استاد گرامی بنده با فردی در مورد اینکه جهان از کجا پدید آمده و وجود خدا بحث می‌کردم و این فرد شبهه‌ای برایش پیش آمده بود که از کجا معلوم این جهان ماتریکس نباشد جهانی کدگذاری شده کامپیوتری که خدایانی برای اهداف خودشان که برای ما قابل فهم نیست ایجاد شده است و تنها راه فهمیدنش این است که آنها بخواهند ما بفهمیم و تا الان نخواستند! و یا خللی در سیستم ایجاد شود و توجیه می‌کنند شاید بلاها اختلالات سیستم باشد و غیره و تنها دلیل ادامه زندگی در نگاه این فرد این است که علممان را افزایش دهیم و به سوالاتمان پاسخ دهیم بنده نتوانستم به او کمکی کنم؟ لطفا بنده را راهنمایی کنید چطور می‌توان ماتریکس بودن دنیا را رد کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهند جواب سؤال خود را بگیرند و از این نوع توهّمات راحت شوند، خوب است به معارفی مثل «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» رجوع شود تا با استحکامِ معرفتی بتوانند این نوع احتمالات را معنا کنند. موفق باشید

35397
متن پرسش

سلام: انسان از لحاظ ژنتیکی شباهت بسیار بالایی با برخی جانوران دارد به طوری که گفته می شود بالای نود و نه درصد با شامپانزه مشابهت داریم این علاوه بر آنکه شاید می تواند موید خوبی برای تکامل باشد حقیقتی را نیز هویدا می کند که اینکه روح انسانی در کالبدی دمیده شود یا روح حیوانی بستگی به درصد ناچیز و میلی متری ژن ها دارد حال با توجه به توانمندی دانشمندان برای اصلاح ژنتیکی و ای بسا خلق موجوداتی توانمند تر از انسان کنونی حال ترا انسان بنامیم یا ابر انسان یا اصلا موجودی بسیار هوشمند باشد که در قالب انسان نگنجد این سوال را پیش می آورد که آیا آن موجودات دارای روحی مشابه انسان کنونی خواهند بود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در امکانِ ذاتی انسان است و زمینه‌هایی که در آن هست و لذا تغییراتی که می‌فرمایید در دل همین امکانِ ذاتی انجام می‌گیرد و نه بیش از آن. موفق باشید

35395
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: در رابطه با پرسش ۳۵۳۷۹ اگر همه چیز از قبل حتمی شده، پس دعا و تلاش چه سودی می‌تواند داشته باشد؟ کسی که بیماری سختی دارد، بگوید من که اجلم از قبل مشخص شده که چه زمانی اتفاق بیفتد، چرا رنج دکتر و دارو را تحمل کنم؟ یا کسی که بچه دار نمی‌شود بگوید، اگر قرار باشد از من نسلی بماند، می‌ماند، چرا انقدر زجر بکشم؟ دعا چه سودی دارد؟ این ها درست است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید آیه ۲۲ سوره حدید نظر به کلیات زندگی دارد ولی اینکه در دل این کلیت می‌توان زندگی را آباد کرد یا نه، بحث دیگری است. باز به آیه فکر کنید که می‌فرماید هیچ مصیبتی در زمین و یا در جان شما واقع نمی‌شود مگر آن‌که از قبل معین شده. ولی بهترین برخورد نسبت به آنچه پیش می‌آید و بهترین امتحان را در آن راستا دادن، امری است که به کمک دعا و نیایش شکل می‌گیرد. موفق باشید

35394
متن پرسش

سلام علیک و رضوانه و ریحانه. پیشاپیش از همه ی عزیزان خصوصا استاد عزیز بایت تصدیق وو تضییع وقت شریفتان عذرخواهم و طلب عفو و حلالیت دارم.
 بسم الله الرحمن الرحیم: «يَا بَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» آنچه در این آیه برای بنده مهم می باشد ذیل آیه و آنجایی که می‌فرماید از روح الله نا امید نشوید و جز کافران و آنانی که چشم بر روح توحیدی تاریخ و زمانه بسته اند نا امید نخواهند شد. سخن از فهم زمانه ای است که با روحی توحیدی به سراغ بشر آمده است و در برابر تکانه های سخت و طوفان خروشان نهیلیسم و بشر خود بنیاد قرار گرفته است و با اشارت به آینده ای نظر دارد که افق تاریخ گشایش انسان است و روز موعود آشتی انسان با خود و خدایی که در بستر تاریخ غرب گمشده بود و حالا این بشر جدید است که در پی گمشده ی خود به هر کوی و برزنی سر می زند تا بلکه آن را بیابد و غافل از آنکه یار در کنار اوست و او در بیراهه ها به دنبال اش می گردد.
آن که عمری در پی او می دویدم کو به کو / ناگهانش یافتم با دل نشسته روبرو
 در المیزان شریف در تفسیر این آیه ی عزیز نیز سخن از طلب روحی است که منسوب به خداوند است که همان فرج بعد از شدتی است که به اذن خداوند و مشیت او صورت می گیرد. آیا در این آیه، بشارت «روح الله» همان نصرتی نیست که در پیش روی انسان قرار داده شده است و انسان به آن بیش از هر روز دیگری محتاج است؟! «قَالَ وَمَنْ يَقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ» (56 / حجر) و چه کسی جز آنان که راه گم کرده اند و یا آنانی که خود را در تاریخ خود پیدا نکرده اند دچار یاس و سرگردانی می‌شوند؟! سخن از یاس و پوچی، گرچه شاید دارای تفاوت‌هایی معنایی باشد یا تلازمی برقرار نباشد، اما سخن در اینجاست که ریشه‌ی یاس بشر امروز دقیقا از درد پوچی تاریخی است که با آن دم خور شده است. و رنجی است که در دوران مدرن زاییده شده است و انسان امروز خود را دچار آن یافته است و فریاد واحسرتای از دست رفتگی تاریخ‌اش به گوش اندیشمندان رسیده و هر کس به فراخور دردمندی و حس همراهی بشر جدید به این فریاد انسان راهی را و افقی را اندیشیده یا سعی بر آن داشته تا در افق آینده‌ی انسان راهی را که عاری از رنج دیروز و امروزش باشد را در برابرش بگشاید اما تا به امروز در این افق گشایی موفق نبوده است و انسان همچنان در یاس تاریخی فردای پیش روی خود باغ سبزی را که گذر از رنج امروز زمانه اش باشد را نیافته است و این منشا دردهای بی شماری است که تاریخ انسانیت را مبدل به دردهای لاینحل کرده است که یا باید بماند و این درد را تحمل کند و بمیرد و یا باید برای رهایی از رنج طاقت فرسای مناسبات پوچی تاریخ دست به انتحار بزند و خود را راحت کند و یا خود را  به انواع ابتذالات و مشهورات و اباحه‌گری موجود آلوده کند تا کمر درد تاریخی اش را درک کند. اما انسان غافل از آنی است که روحی در تاریخ حاضر است که انسان با حضور در آن روح، این درد تاریخی را در خود هضم می‌کند و از سرگردانی رنج‌های بی‌شمار امروز راحت می‌شود و شدت تعب و سختی دوران را در روح و ریحان و رضوان به آرامش بدل می کند! آری تمام سخن در این است که حضور در روح تاریخی چطور و چگونه؟ انسان و انتقال از ساحتی از تاریخ به ساحت دیگر آن متوقف بر حضور در آن تاریخی است که افق بشارت بخش فردای انسان را و گذر از رنج های بیشمار امروزین را در خود به همراه دارد و این جز با نظر به غایت سعادت و کمال انسان و اتصال انسان به لایه های لذت بخش و فرح بخش و پایدار برای انسان میسر نخواهد بود. بشر امروز لذت زده و لذت پذیر است و این تغییر مزاج از ساحت لذات حسی و مادی جز با افق لذت های پایدار اصیل جاودانه ی انسانی اش امکان پذیر نمی باشد علاوه بر آنکه انسان جدید بیش از هر روز دیگری امروز به تغییر سخت و افق تاریخ نزدیک تر است چرا که احساس پوچی و بیهودگی و سرخوردگی بیش از هر زمان دیگری او را فرا گرفته است! پس کافی است تا افق سیر حضور انسان در عالم هستی را و لذت پایدار و ابدی بودن انسان را و شوق دیدار با خود بودن در عین حقیقت و با خدا بودگی را به روی او بگشاییم. آنگاه آغوش مشتاق انسان را به این حقیقت و مسیر مقدس مشاهده می کنیم. کاری که امام با روح حقیقت جو و حقیقت طلب انسان امروز کرد! امام فهمید بشر، تشنه ی کمال حقیقی است و خسته‌ از تاریخی است که انسان را زنجیر لذات حسی کرده است لذا روح تاریخ بشر با انقلاب اسلامی همراه شد و اینچنین در انسان‌ها اثر گذاشت و خالق اراده ها و رفتارهای اختیاری جدیدی در انسان شد که سابقه اش در انقلاب نبوی مشهود بود. نه آنکه انقلاب اسلامی ما بر آمده از فقر و رنج و گرسنکی باشد!! کدام انقلاب با درد و رنج گرسنگی پیروز شده است که انقلاب اسلامی بشود؟ انقلاب اسلامی انقلاب معنایی بود، انقلاب باز گشت روح الله به تاریخ ، انقلاب حضور انسان جدید با نظر به افق حیات قدسی و معنویت و عبور و گذر از عصر مدرن و بشر نهیلیست زده! انقلاب اسلامی درست نقطه ی مقابل روح عالم مدرن ساحتی از روح را مقابل انسان گشود که انسان را انسان تر می کند و این جز با حضور در تاریخ روح الله که نصرت و تایید خداوند را بهمراه دارد و آیِنده ای جز این برای بشر فردایی متصور نیست را به عالم آورد. برای این سخن شواهد فراوانی از آیات قران وجود دارد که تمامی فتح و گشایش‌های انسان در تاریخ به تایید همان رَوح در تاریخ است و تایید رَوح بوده است. سحن در این است که باید و باز باید و دوباره وباز دوباره باید با بشر امروز از تاریخی که در آن حاضر است و روح ناکامی های امروزین‌اش سخن گفت و فراخنای گشوده ی فردای تاریخ روح الله را در پیش چشم او حاضر کرد تا در تاریخ دچار خود گمگشتگی و پوچی و سردی و بن بست نشوو و فردایی که در انتظار اوست تا در آن تنفس کند را این رُوح عالم مدرن از او نرباید تا صبح طلوع رَوح الله را ادراک کند. باید مصادیق طلوع و ظهور نور تاریخ روح الله را در عرصه‌های مختلف پیش روی چشم انسان پر رنگ کرد باید صحنه های حضور فرح بخش و فرخ بخش انسان فردایی را به او نشان داد (حاج قاسم ها، حججی ها، صدرزاده ها، همدانی‌ها و باکری‌ها و همت‌ها و.....) باید تلالو جمیل تاریخی که او را در بر می‌گیرد و از چنگال لذت سرد و ناپایدار علم حسی نجات می دهد را به او متذکر شد (فریاد ظلم ها و ستم هایی مردم جهان، ستم استکبار جهانی، قدرت جبهه ی مقاومت، شکست غایت و اهداف استکبار در منطقه، حضور جهانی شیعی، اربعین، و هزاران جلوه ی حضور منطقه ای و بشری انسان) سخن از طلوع همین روح الله است که جز آنانی که حاضر نیستند این روح الله را ببینند به آن کافر و از آن حضور ناامید می باشند.
این سخن مقدمه ای بود برای تفصیل سخنان بعدی و راهی برای گشودگی‌هایی پیش رو باشد که متذکر شویم و هم کلام و هم سخن شویم تا فردای بشر را پیش چشم او حاضر کنیم تا انسان‌ها در آن حاضر شوند و روح الله آنان را در برگیرد. والسلام  

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «جانا سخن از زبان ما می‌گویی» و حقیقتاً «وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ» و منظور از کافر، تنها منکر خداوندبودن نیست، منظور کسی است که حقیقت را در جلوه‌های مختلف آن انکار می‌کند و در نتیجه از آن مددهای لطیف الهی یعنی «رَوح الله» که بنا است به سوی او آید، محروم می‌شود و این همان یأسِ تاریخی است که به خوبی بدان اشاره کردید و گرفتارشدن در انواع رنج‌ها و بن‌بست‌ها. تنها کافی است به وعده الهی امیدوار شویم که خداوند نتیجه کار شهدا را به جامعه و تاریخ برمی‌گرداند و این مهم‌ترین نکته‌ای است که باید بدان فکر کرد زیرا بعد از آن‌که فرمود شهدا، حیاتی غیر از حیات دنیایی و حیات برزخی دارند و بشارت می‌دهند به آیندگان که نگرانِ تنگناهایی که با آغاز تاریخی دیگر به ظهور می‌آید؛ فرمود: «وَأَنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ» (آل‌عمران/۱۷۱) و این یعنی پاداش سلحشوران جبهه مقابله با استکبار را که نفی استکبار و احیای حیات دینی بود را، خداوند برای آن‌ها در تاریخی که شروع کرده‌اند خواهند داد. و این است آن بشارت اصیلی که می‌توان حکیمانه بدان نظر کرد و آینده‌ای را مدّ نظر داشت غیر از آنچه که امروز با آن دست به گریبان هستیم. موفق باشید 

35391
متن پرسش

سلام: به نظر می رسد عقل نمی تواند بقای اشیا در غیاب ادراک را ثابت کند در قرآن کریم آمده است «قَالَ عِفْرِيتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِكَ ۖ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ ۚ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَٰذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ۖ وَمَنْ شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ» همانطور که مشاهده می کنید شخصی که علمی از کتاب دارد تمام علوم را ممکن است نداشته باشد بلکه علمی از علوم کتاب را داشته و حتی عفریتی از جن نیز می تواند تخت را منتقل کند فرض کنید بلقیس یک ساعت تخت را ادراک نکرده باشد و در آن یک ساعت آن جن یا آن عالم تخت را منتقل و قبل از یک ساعت سر جای خود باز گردانند آیا بلقیس تصور نخواهد کرد تخت در آن یک ساعت در همان جا بوده است بنابرین دوام اشیا در غیاب ادراک مستلزم دلیل است و الا عقل نفیا یا اثباتا ساکت است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر عقل نتواند غیاب اشیاء را درک کند، در جای خود چگونه متوجه شویم غیاب اشیاء درک نشده است؟ به عقلی نظر بفرمایید که «اول ما خلق الله» است. موفق باشید

35390
متن پرسش

سلام: مرحوم معارف در کتاب حکمت انسی بخش سوم فصل دوم اصالت وجود یا ماهیت بعد از آنکه ادله اصالت ماهیت و اصالت وجود را رد می کنند در صفحه ۴۰۱ می فرمایند از آنچه گذشت پیدا می آید که ادله قائلان به اصالت وجود یا ماهیت هیچ یک کافی برای اثبات مدعای آنان نیست بدین معنا که تحقق موجودات نه به وجود خاص آنان و نه به ماهیت آنها است بلکه مناط تحقق موجودات به امری است ورای آنها که این امر به اعتقاد حکمای انسی تجلی وجود حق در اعیان -ماهیات- یا به بیان دقیقتر معیت استیثاری حق با اعیان اشیاء است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌‌آید اینکه مرحوم عباس معارف می‌فرمایند بیشتر نظر به اصالت وجود سینوی دارند که در آنجا بحث وجودات متباین در میان است و جناب صدرا با طرح تشکیکی‌بودن وجود، موضوع را به همان جایی می‌برد که ماورای اصالت وجودی است که تقابل وجود با ماهیت باشد بلکه همان‌طور که مرحوم معارف متوجه بوده این وجود است که به صورت‌های مختلف ظهور می‌کند و از این جهت جناب صدرا می‌فرمایند ما در هر موجودی، ابتدا، وجود را می‌یابیم. موفق باشید

35389
متن پرسش

باسلام .
توجه به تشکیک درابعاد شخصیت «شهید» قاسم سلیمانی، با سردار قاسم سلیمانی (زمان حیاتشان)
 در تورق متون اهل اندیشه و حقیقت جویان تمام اعصار تاریخ متوجه می‌شویم هرکسی در تلاش و جان کندن در بیان چیزی است، بسی آشکار و اما به غایت پنهان! شاید اگر، این تجربه اشراقی در نزد هر انسان در خصوص این «گمگشته، آشکار» نبود، در حـــوزه تحلیل عقل جزوی، تا به امروز بحکم ارتفاع نقیضین، رد شده بود، اما آنچه شاهد آنیم از این حکایت می‌کند که وجه اشتراک امروزه در میان تمام انسان ها از کودک و بزرگ و از عام و خاص و از بازاری و دانشگاهی! از انقلابی و ضد انقلابی اش! همه و همه.... به نوعی این است، ما بدنبال چیزی هستیم، و آن چیزی پنهان است، اما مگر پنهان را می‌شود جست؟ همین سودای جستن است که آشکاری اش را آشکار می‌کند، گویی هر چیز که در طلب آنیم فی مدت معلوم، هنر سرپوش گذاشتن بر این طلــــبِ «آشکارِ ناپیدا» را دارد، گویی کودکم نیز از جُستن وسیله برای بازی کودکانه اش و آنچه یافته برای مدت کوتاهی راضی می‌شود، حس عدم رضایت از این سخن می‌گویم. اما من نیز نمی‌دانم که گفتنم در بیان آنچه می‌خواهم بگویم کافی است؟ بشخصه به نوشته و گفته های مدتی قبل خود رجوع می‌کنم و چون می‌خوانم به شنونده و خواننده خود حق می‌دهم نفهمد! من خود نیز بعد مدتی با گفته و نوشته خود بیگانه ام، گویی این نوسان پنهانی و آشکاری، چنین حکمی دارد. آنچه برای من در بطن و پوشیدگی است، برای امام عصر، آشکار است، گویی برای ایشان بطن معنی ندارد، هرچیز با باطن در نزد ایشان ظاهر و آشکار است، به دغدغه طاهرزاده ها و داوری ها می‌نگرم، دغدغه‌ معاصر سازی فلسفه، به عینی سازی دین، به حضور امام همچو خورشید پنهان در پشت ابرها، به فعالیت های فرهنگی که پوچ نشده، به نیچه فکرمی‌کنم که به هرکسی که این آشکار را پنهان تر می‌کند یورش می‌برد به مولانا در غزل ۵۸ دیوان شمس به زیبایی سخنش. «رسید آن شه رسید آن شه بیارایید ایوان را /  فروبرید ساعدها برای خوب کنعان را» به زنانی که بر زلیخا ایراد می‌کردند، گویا توهم داشتند که وجه پنهان یوسف را آشکار دیده اند چیزی نیست! و زلیخا در این مهمانی، طرح مسأله از نو دارد. گویی مدعان آشکاری، نیز چونان زنان مصراند و زلیخا، نماد مبین این وضعیت متضاد. آیا ما نیز ساعد و دست خود را از محو جمال پنهان یوسفی بریده ایم؟ یا هنوز در حال ایرادگیری بر زلیخاییم؟ «هــلایاران کــه بـخت آمد گه ایثار رَخت آمد» «سلیمانی به تخت آمد برای عزل شیطان را» «بِـجَه از جـا چه می‌آیی؟ چرا بی‌دست و بی‌پایی؟» «نمی‌دانی؟ ز هدهد جُو، ره قصر سلیمان را». می‌گوید منتظر چه هستی؟ اگر نمی‌دانی چرا از هدهد، نمی‌پرسی؟ کجا می‌شود سلیمان را، حقیقت را، شکست شیطان را «با ظاهریت، در عین پنهایت» اش، یافت؟ کجا می‌شود شیطان معاصر، را دید؟ کجا می‌شود یوسف را دید؟ گویا در این عصر آخرالزمانی «پوشیدگی و آشکاری» در هم تنیده اند! پس چه کنیم؟ که را بنگریم؟ این مراحل کجا با مصداقش آشکار می‌شود؟ مصداق حقیقت چیست؟ کیست؟ هدهد معاصر کیست؟ چه می‌گوید؟ می‌گوید أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ، من به چیزی احاطه دارم که شما بدان احاطه ندارید!! معاصران غرب و شرق امروز سجده می‌کنند اما به شمس سجده دارند! به چیزی نورانی که همه چیزها از آن ارتزاق ظاهری دارد، گزافه نیست بگویم اگر ظهور اسلام نبود اکنون انسان خورشید پرست بود! و گزافه نیست اگر بگویم امروز بشر خورشید پرست است. انسانی که تا دندان خود را مستأصل انرژی کرده البته به خورشید و شمس اینگونه نگاهی دارد حال چه گفت سلیمانی ما در حیاتش؟ راه مبارزه با آمریکا (غرب و شرق و ظلمات و خورشید پرستی) و حمایت از جمهوری اسلامی و مسلمانان تحت ستم استکبار، تحت پرچم «ولیّ‌فقیه» است. من با عقل ناقص خود می‌دیدم برخی خنّاسان سعی داشتند و دارند که مراجع و علما مؤثر در جامعه را با سخنان خود و حالت حق به جانبی به سکوت و ملاحظه بکشانند و گفت «برادران و خواهرانم! جهان اسلام پیوسته نیازمند رهبری است؛ رهبری متصل و منصوب شرعی و فقهی به معصوم. خوب می‌دانید منزّه‌ترین عالِم دین که جهان را تکان داد و اسلام را احیا کرد، یعنی خمینی بزرگ و پاک ما، ولایت فقیه را تنها نسخه نجات بخش این امت قرار داد؛ لذا چه شما که به عنوان شیعه به آن اعتقاد دینی دارید و چه شما که به عنوان سنّی اعتقاد عقلی دارید، بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید. خیمه، خیمه رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند؛ قرآن آسیب می بیند.» بله مصداق سادهء این حیرت پیچ در پیچ که هیچ کس نتوانست بگوید را حاج قاسم ها نشان دادند! الگو این است، آنچه ما احاطه نداریم و او دارد، آنکس که قبل‌تر از ماها متوجه خورشید پرستان‌اند. شما سخن بگویید جناب طاهرزاده! شما که زبانتان بحول و خواست الهی قدرت بیان این سهل ممتنع را دارد، شما که ارزش سلیمانی‌ها را گفتید! شما که با فراهم سازی مهمانی «لب المیزان» باعث بریدن دست ما از ظهور این جمال شدید.

 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: و باز همچنان با هزاران راهِ نرفته روبرو هستیم تا آرام‌آرام بیابیم ظاهرگرایی به هر شکلی که باشد نوعی توقف و درجازدن است، چه ظاهرگراییِ مقدسان نادان که در دیروزشان متوقف‌اند و چه ظاهرگراییِ غرب‌زدگان که «اکنون‌زده‌اند» و در امروزشان متوقف می‌باشند؛ هر دویِ آن‌ها نفهمیدند که نمی‌توان دل به زیباییِ یوسف نبست. یوسفی که همه زندگی را زیبا می‌کند و جهان ظاهر را به باطن و جهان باطن را به ظاهر پیوند می‌دهد و این همان «ولایت فقیه» به معنی واقعی آن، که دوست‌داشتنی‌ترین حضور را به ما در این تاریخ عطا می‌کند تا با حضور در«جهانی بین دو جهان» بنا به اشاره جنابعالی، متوجه باشیم «سلیمانی به تخت آمد برای عزل شیطان را». و شهید سلیمانیِ ما این را به خوبی متوجه شد و سلطان دل‌ها گشت.
 دوست‌داشتنی‌ترین حضور در دشتی که همچنان باید رفت تا هر لحظه شدیّتِ وجود خود را احساس کنیم، و باز همچنان باید رفت تا معنای حضور در آینده مقدسی که با انقلاب اسلامی پیش آمده است را بیش از پیش احساس نماییم. موفق باشید    

 

35388
متن پرسش

سلام علیکم: ان شاء الله در پرتو عنایات حضرت ولیعصر(عج) باشید بصورت نسبتاً عجیبی، بویژه در این دو ماه اخیر، سؤالات بسیار تند و از موضع نقد رویکرد حکیمانه و ذات نگرانه حضرتعالی به انقلاب اسلامی و سيره زعامت نائب الامام (دام ظله)، در سایت از سوی برخی کاربران که با غالباً ادبیات و تعبیرات همسان و با جمله بندی های مشابه نگاشته می‌شود و محتوای قاطبه آنها نیز تاختن بر رهبر فرزانه انقلاب و مسبب ناکامی و شقاوت خواندن معظم له و لا ابالی و جائر بودن تمام کارگزاران و ساختارهای صدر تا ذیل نظام و به حضیض رفتن جامعه ایران چه از حیث اقتصادی چه از حیث اخلاقی و چه از حیث بی اعتقادی به هویت دینی و محو دیانت از صحنه اجتماع و لا مذهبی جوانان است و گاهی انسان با خواندن این تعبیرات برخی کابران محترم حقیقتاً از خود می پرسد با این همه فقر نابودگر و فساد از قله تا دامنه و رذائل متنوع شایع رفتاری و بی اعتقادی معرفتی و انجماد کامل ملک و ملت، اصلاً چگونه کشور سرپا است و انقلاب منهدم نشده است و اگر از جمهوری اسلامی فقط یک پوسته مانده است، چرا سرنگون نمی‌شود و هنوز درمقیاس تمدنی و بین المللی، وزنه و شان و موازنه دارد و بعنوان عنصر راهبردی در سطح کلان بشمار می آید؟ هرچند این سنخ رویکردها و ضد تبلیغ های ادامه دار در پرسشها که غالباً هم از سر انتقاد و دلسوزی برای حضرتعالی است که چرا موضعی نمی‌گیرید و از افق انقلاب و ذات توحیدی حرکت امام (ره) می‌فرمایید و می نویسید، اما با دیدن آنها، انسان حقیقتاً بهتر و بیشتر تأثیرات جنگ شناختی و جنگ اراده ها در محاسبات برخی هموطنان از شرایط پیرامون خود و تأکیدات بی وفقه رهبر حکیم مان بر فریضه تبیین و گشودن گره های تحلیلی و غبار زدایی از القائات جریان تحریف و دستگاه امپراطوری رسانه ای جهانی (که در سال گذشته دیدیم چگونه با تمام قوا، کانون توجه و فعالیتهای مستمر خود را بر منهدم کردن مسیر انقلاب اسلامی متمرکز کردند) را در می یابد. بی سبب نیست که رهبر انقلاب در دوره پسا اغتشاش، اینگونه بر دو مؤلفه ایمان و امید و تحلیل کلان از انقلاب و شرایط کشور همت می گمارد و حتی با صدای گرفته، بیش از یک ساعت در حرم امام (ره) باید پاسخ و تبیین مطالبی را بفرماید که روشن نمودن و بیان آنها برای عموم جامعه، وظیفه بنده و امثال بنده است؛ باید به القای گزاره رویگردانی مردم و جوانان از دیانت و هویت ایمانی و انسلاخ از استقامت بر تدین و غایات متعالی خود، پاسخ بگوید و بحثی تطبیقی از شرایط صدر اسلام و دوران دفاع مقدس و استقامت کنونی جوان ایرانی در برابر لغزشگاه ها و ناملایمات و پیشروی هسته های مقاومت در اقصی نقاط کشور و رویش های پرطراوت و فعال و بازتولید هسته معرفت انقلابی در امثال مصطفی صدرزاده بکند؛ درخواست کند که از نگاه ارتجاعی به عیوب کشور پرهیز شود و با امید صادق و تأمل دقیق در شیوه حصول دستاوردها، به رفع معضلات پرداخته شود و با آنانی که برای رفع همین گره ها در صحنه اند، همیاری صورت پذیرد و از همه مهمتر، طلب نماید که پدیده های امید آفرین و توفیقات و کامیابی ها بویژه در سطح کلان تمدنی، هرچه بیشتر و از حنجره های مختلف اعلام گردد. کما اینکه خود ایشان پیشقراول این امور در همه این ایام بودند تا جاییکه بنده به زعم خودم معتقدم اگر متن سخنرانی مثل ۲۸ آبان ۱۴۰۱ حضرت آقا در جمع مردم اصفهان یا ۲۹ بهمن ۱۴۰۱ در جمع مردم تبریز را بدون اشاره به گوینده این مطالب، برای بعضی از حتی دلسوزان متدین و نیروهای متعلق به گفتمان انقلاب بازگو کنیم، می‌گویند این سخنان، خود را راضی و تسکین دادن و از سر توهم و ساده لوحی تحلیل کردن و عدم ارزیابی واقعیات علی الارض است؛ تنها همین سخنرانی حضرت ایشان با نوع نگاه برخی از ما چنان تفاوت دارد و چنان امید و ایمان و کلان نگری و پرهیز از نگاه ارتجاعی، در جای جای این سخنان جاریست که جا دارد واقعاً تأمل کنیم چرا ایشان چنین به عرصه می نگرد؟ و حتی ایشان باید کم کاری ها و کمبودهای ما را در صحنه تبیین جبران کنند و در هر جلسه، به پدیده های امید آفرین و دستاوردهای کشور حتی در بحبوحه اغتشاشات و فشارها اشاره کنند و شیوه نقد و ارزیابی منتقدانه را در اختیار ما بگذارند؛ یعنی صریحاً مانند کنشگر کف صحنه ایشان باید رسم تبیین و آداب روایتگری را در مقابل مان شفاف نماید و کمبودها را بشخصه جبران نماید. واقعاً با مرور همین بیانات و سيره ایشان در دوره پسا اغتشاش، باید دید چرا معظم له این میزان رو به پیش و با روشنای افق آتیه و ارزیابی جامع امیدبخش و مشحون از ایمان و رجاء سخن می‌گوید و به تعبیری چرا آقا امروز امیدوارتر و استوارتر از هر زمان دیگری سخن می‌گوید و به مسائل و نقاط قوت و ضعف می نگرد و این میزان سبک نگرش امثال بنده با منظومه فکری او، افتراق دارد؟ اگر که قائلیم ایشان کانالیزه و محدود شده اند یا خدای ناکرده، کذب می‌گویند و ناروا سخن می رانند که حرفی نیست اما اگر صدق و جامع نگری و کلان نگری و عمق زمان شناسی این مرد از شرایط بین الطلوعین گونه ای که در آن هستیم را می پذیریم، واقعاً جای تدبر و تانی است.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه می‌فرمایید که بحمدلله چه جنگ و محاربه‌ای بین جبهه انقلاب اسلامی و استکبار جهانی در فضای فرهنگی بوجود آمده است و به گفته جناب مولوی: «در جهان جنگ این شادی بس است / که بر آری بر عدو هر دم شکست». از آن جهت که دشمن واقعی ما شیطان است در هر چهره‌ای که باشد، حال این ماییم که به گفته رهبر معظم انقلاب دشمن را گم نکنیم و این عزیزانی که ممکن است با سؤالات خود بعضاً سخنان تندی را بر زبان آورند خدای ناخواسته آنان را دشمن بپنداریم، هر گز چنین نیست. همانطور که فرموده‌اید آن اندازه قدرتمند هستیم که اینهمه غوغا که به ظاهر باید فردایی برای ما نباشد؛ گردی بر دامن کبریاییِ این نظام مقدس نمی‌نشاند و در این جنگِ شناختی، این جوانان عزیز ما هستند که فربه و فربه‌تر می‌شوند و بیش از دیروز که در جنگ نظامی بحمدلله «ایمان» و «امید» را به شیرین‌ترین شکل احساس کردیم، خدا می‌داند صد مرتبه بیشتر در جنگِ شناختی و جنگ اراده‌ها، جوانان‌مان به ایمان و امیدی می‌رسند که پیامبر خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» بر این انسانهای آخرالزمانی سلام و درود فرستادند. اگر امروز، محبوب دلمان و این امیدوارترین انسان از امیدواری نسبت به جهان پیش رو سخن می‌گوید، به جان دوست قسم! این راست‌ترین سخنِ این زمانه است و اگر دشمنان این مسیرِ توحیدی با تمام امکانات به صحنه آمده‌اند، مطمئن باشید خداوند نیز با تمام اسماء حسنایش به صحنه می‌آید.
گفتید و درست گفتید که دشمنان ما وقتی هیچ سخنی علیه رهبر معظم انقلاب برای گفتن ندارند، ایشان را متهم می‌کنند به این‌که ایشان، کانالیزه شده‌اند. غافل از آن‌که مردان الهی در کنار اخبار روزمرّه این روزنامه و آن رسانه متوجه سنت‌های الهی هستند و اساساً ظاهرِ صحنه، امری نیست که اندیشه آنان را تغذیه کند. مگر فراموش کرده‌ایم جنگ حنین را که به ظاهر، همه چیز حکایت از شکست می‌کرد ولی رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» و علی مرتضی «علیه‌السلام» که متوجه سنت پیروزی حق بر باطل بودند؛ تاریخ حکایت از آن می‌کند که هیچ تزلزلی به خود راه ندادند. در این‌جا است که باید گفت دروغ‌ترین سخن در این زمانه آن است که گفته شود حضرت روح الله و یا حضرت امام خامنه‌ای کانالیزه شده‌اند. به روح زمانه‌ای بیندیشیم که به گفته جنابعالی در این بین الطلوعین بناست ما جهان را به ساحتی دیگر که در آن ساحت، انسان معنایی ماورای انسانِ اومانیستی دارد، دعوت کنیم و این‌جا است که کافی است به وعده الهی که آن آغازِ دیگری است و شهدا به خوبی متوجه آن بودند؛ امیدوار باشیم و به جوانانی امثال صدرزاده‌ها فکر کنیم که به گفته رهبر معظم انقلاب «حفظه‌الله‌تعالی» کم نیستند و حکایت حضور فردایِ ما می‌باشند. موفق باشید     

 

35387
متن پرسش

سلام استاد: من شروع کردم به مطالعه تفسیرالمیزان تا سوره بقره هم پیش رفتم حالا رسیدم به آل عمران من رشته تحصیلیم مهندسی مکانیک است. خیلی بحث های علامه مربوط به علم کلام هستش واسه همین خیلی جاها رو متوجه نمیشم منظورشون چی بوده لطف بفرمایید راهنمایی کنید چیکار کنم که بهتر درک وهمش کنم با سپاس

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در شرح سوره مبارکه آل‌عمران شده است

https://lobolmizan.ir/sound/644?mark=%D8%A2%D9%84%20%D8%B9%D9%85%D8%B1%D8%A7%D9%86 امید است که بتواند راهگشا باشد. به هر حال اصلِ سخن علامه باید برای شما محور تفکر باشد. موفق باشید

35385
متن پرسش

سلام: بنده فتوسنتز را اسم نمی دانم بلکه فتوسنتز تحت اسمی از اسماء الله صورت می گیرد همانطور که زیبایی گل جلوه ی اسم جمیل حق است آن اسمی که موجب تجلی فتوسنتز می شود در مورد انسان معنا ندارد و بنابرین اینگونه نیست که انسان جامع تمام اسما باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به این‌که حضرت حق می‌فرماید: «علّم آدم الاسماء کلها»، چرا انسان را جامع اسماء ندانیم؟

35384
متن پرسش

سلام بر استاد طاهرزاده: مرحوم معارف در حکمت انسی هم اصالت ماهیت را رد می کنند و هم اصالت وجود. نظر شریف را لطف بفرمایید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم از کدام قسمت آن کتاب ارزشمند چنین برداشتی شده است؟!! اگر ممکن است عین جمله مرحوم معارف را ارسال فرمایید. موفق باشید

35383
متن پرسش

سلام: از کجا بدانیم هنگامی که شیئی را نمی بینیم، لمس نمی کنیم و به طور کلی مورد احساس و ادراک ما نیست همچنان وجود دارد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بتوانیم از طریق عقل متوجه وجود آن شویم. موفق باشید

35379
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: میشه معنای اجل معلق رو توضیح بدید؟ (استادی دارم که می‌فرمایند معنایی که عموم از اجل معلق در ذهن دارند اشتباه است و همه اجل هایی که اتفاق می افتد حتمی ست، این حرف درست است؟) و اینکه وقتی جوانی را به طور ناگهانی از دست می‌دهیم از کجا بفهمیم اجل حتمی بوده یا معلق؟ ممنونم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور است که فرموده‌اند. خداوند در قرآن می‌فرماید: «مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا ۚ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» (حدید/۲۲) هر رنج و مصیبتی که در زمین یا در نفس خویش به شما رسد همه در کتاب پیش از آنکه همه را ایجاد کنیم ثبت است و البته این کار بر خدا آسان است. موفق باشید

35378
متن پرسش

سلام استاد بزرگوار: استاد راستش من یه سخنرانی از استاد توکل گوش داده بودم ایشون فرمودن یه بنده خدایی اسمش رو یادم نیست در زمان امام حسین ترسیدن و نه ایشون رو یاری کردن نه مقابل دشمن بودن که وقتی امام حسین شهید شدن چند سال بعد یا همون موقع پیامبر رفتن تو خوابشون و یه تشت خون هم جلوشون بود گفتن چرا حسین من رو یاری نکردی که اون مرد گفت چون می‌ترسیدم و نمی‌خواستم یار دشمن باشم ایشون هم زدن رو تشت خون جلوی اون و چشم ایشون در واقعیت کور شد. خواستم بدونم پیامبر که رحمت العالمین چرا این مرد رو در حقیقت و در خواب کور کردن؟ با همه کسانی که نبودن این برخورد شده؟! یا پیامبر می‌خواستن فقط سر این مرد بیارن که یجورایی گناهانشون کم بشه یا یکجورایی اون گناه یاری نکردن امام حسین است؟ التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً دستور ائمه «علیهم‌السلام» آن است که ما نباید دنبال خواب های خود باشیم و به آن اعتماد کنیم چه رسد به خواب دیگران که عموماً مربوط به تصورات خودشان است. موفق باشید

35372
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت. عرض ارادت، با توجه به سؤال شماره‌ی ۳۵۳۱۹ و جوابی که فرمودید، ابهام بوجود آمد. مگر ما قبل از مرحله‌ی انشاء، هیچ نیستیم؟ و بعد خدا به ما افاضه‌ی وجود می‌کند. ما در چه عالمی و کی انتخاب داشته‌ایم؟ اصلا مگر به جز دنیا که ذاتش انتخابگری و اراده‌ی ماست، در عالم دیگری ما انتخاب و گزینش داریم؟ اگر بگوییم خود افراد انتخاب کرده‌اند در چه رحمی باشند، چه مبنایی برای آن هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این نوع مطالب مربوط به مباحثی است که در عرفان تحت عنوان «اعیان ثابته» پیش می‌آید. همین اندازه به این آیه فکر کنید که قرآن می‌فرماید: «اذا اراد شیئاً ان یقول له کن فیکون» یعنی چون خداوند اراده کرد که چیزی را خلق کند، مثل آن است که به آن شیئ خطاب کند که «بشو» و آن شیئ «می‌شود». و این حکایت از آن دارد که قبل از خلقت آن شیئ توسط خداوند، آن شیئ مدّ نظر حضرت ربّ العالمین بوده است و خداوند جواب طلبِ بودنِ آن شیئ را با همان نحوه بودنی که آن شیئ یعنی آن مخلوق طلب می‌کرده، داده است. موفق باشید

35370
متن پرسش

سلام: برای بنده که تلاش هایی در راه حقیقت نموده ام قاعدتا هوش مصنوعی و شیادی هایی که ممکن است همانند اهریمنی که جناب دکارت مطرح می کند بکند پدیده ی بعضا خوش آیندی نیست. اخیرا در اخبار آمده است که این بار شست و شوی بام کعبه با هوش مصنوعی صورت پذیرفته است امید که تا بیت پروردگار کاملا تسخیر نشده است فکر عاجلی نماید که فرمود «أنا رَبُ الإبل فإنّ للبیت ربّا» ما که ابلمان سالهاست در گل مانده است و دستمان از حقیقت شاید کوتاه است و اخیرا هوش مصنوعی هم مزید بر علت شد. گفتم بگریم تا ابل چون خر فروماند به گل وین نیز نتوانم که دل با کاروانم می‌رود باید رفت درین عالم که یقینی معلوم نیست به دست آید اگر آن عالم هم بازتاب اینجا باشد ترسم در آنجا هم بی بهره از یقین باشم و آنگاه باید از حق پرسید چه حاصل از خلق موجودی که چنین غریق تردید تا ابد باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید جایگاه هوش مصنوعی به عنوان نرم‌افزاری که برنامه‌هایی به او میدهند تا با انسجامی خاص، عکس‌العمل نشان دهد، جایگاهی نیست که بیرون از سنن الهی باشد و خداوند جهان را به او واگذار کند و از این جهت هر اندازه ما متوجه سنن لایتغیرِ جاری در این عالم باشیم، در نسبت با هوش مصنوعی برخورد حکیمانه خواهیم داشت. مگر ملاحظه نکردید که فضای مجازی به امید داده‌های هوش مصنوعی در فتنه اخیر، چه امیدهایی داشتند ولی غافل از آن‌که هر آنچه را به هوش مصنوعی داده بودند که اکثراً با توهّم برنامه‌ریزان همراه بود؛ به آن‌ها داد و آنها خود را در جهانی یافتند که اساساً وجود خارجی نداشت زیرا خداوند است که مدافع مسیر توحیدیِ این ملت بود و هوش مصنوعی تا این‌جاها نمی‌تواند حاضر شود و سنن الهی را درک کند. موفق باشید

35369
متن پرسش

موضوع؛ داوری داوری در سروش سروش. با سلام: جهان غــرب و اتمام سودای حکومت بر ابناءبشری، در این برهه از تاریخ بشر، چیزی نیست که نیازمند برهان چینی و علت گشایی باشد، بروز نهیلیسم و پوچ‌گرایی در زندگی فردی و جمعی بشر برای هیچ کس پوشیده نیست وقتی نگاهی به تیتر اخبار جهان نظر کند، خودکشی چهره‌ای معروف و نامعروف، قتل و غارت و..... حاکی از آنست که امروز دیگر انسان از جهــان تکنولوژی تصور چند دهه قبل را ندارد، چرایی در این رشد، مشکوک بوجود آمده است، که طرف مقابل تاب جوابگویی اش را ندارد، واقعا چه نیازی بود برای انسان که تکنولوژیی که روزی باهدف افزایش آسایش و آرامش پذیرفته بود را با این چهره متفاوت از تبلیغات اش بپذیرد، در این میان که فیلسوفان تکنولوژی همچون سروش که عمری از ضرورت پذیرش این، پدیده بظاهر انسانیِ بباطن بس غیر انسانی، که خود گره می‌زند و راهکار گشودن گره می‌دهد، صرف کرده اند، تئوری پذیرش ارائه دهند تا حداقل پوچی ایی که در خود حس می‌کنند را به مصداق مخدری، تخدیر خویش کنند، لذا گفت «نمی‌توان بین مبانی دینی به خصوص دین اسلام و پیشرفت‌های فناورانه تکنولوژی آشتی برقرار کرد» و چون نمی‌شود و از طرفی لازمه زندگی تکنولوژی است، پس کفه بطرف علوم، سنگینی دارد، در مقابل این تفکرات دکتر داوری ها نیز موضع دارند، مواضعی که راهکار انتخاب کمیتی نیست، که خرد و عقل و دل را در استیصال انتخاب ناسره از سنگینی کفه ها ترازو مجبور کند، راهکاری است اتحادی! نه پس زدن بلکه اصلاح کردن،! لذا در کتاب خود فرمود «برای برهم‌ زدن نظام توسعه_نیافتگی آموختن علم، فلسفه، ادب و پرداختن به پژوهش لازم است اما کافی نیست شاید از این راه بتوان به ظواهر توسعه دست یافت اما برای استوار کردن بنیاد توسعه، رسوخ در تفکری که بنای توسعه بر آن است، شرط است. خرد سیاسی در زمان توسعه نیافتگی، ص ۴۱» رسوخی که با خود باید کرد نه تجدد و خودبازی! و نه برای پذیرفتن او بلکه درک ضرورت او.... البته که این میزان به کام آنان خوش نخواهد آمد، چه خوش گفت مولانا «تا نگردی او ندانی اش تمام / خواه او نور باشد یا ظلام» آنانی که در اصل با فلسفه ملاصدرا در جنگ بودند نهایتا با رهبری ولایت فقیه مخالف شدند و قهرا با ملت و امت مخالف خواهند شد، چرا که اساس نظر ایشان در غروب غرب و ظلمات اش، پایه عقل را بر خود دروغین اومانیسم بنا کرده اند نه خود بندگی!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. به همین جهت می‌توان فکر کرد راه حلِ حقیقی، حضور «در جهان بین دو جهان» است که ذات انقلاب اسلامی رسالت تحقق آن را دارد و اتفاقاً در شرح کتاب «خرد سیاسی در زمان توسعه‌نیافتگی» تأکید بر نکاتی از آن کتاب شد که معلوم گردید جناب آقای دکتر داوری به موارد ظریفی ماورای جهان توسعه‌نیافتگی نظر دارند. موفق باشید

35368
متن پرسش

با سلام جناب آقای طاهر زاده عزیز و بزرگوار: لطف به این سوال پاسخ در خور توجه بفرمایید یک زمانی آقای خامنه ای گفت ما در شعب ابی طالب هستیم صدای اعتراض بلند شد که در آن زمان شخص رسول الله هم خودشان در شعب با مردم بودند نه مثل الان که مسوولین در کاخ نشستند دیگر کسی چیزی نگفت. الان دیدم شما در پاسخ به تعداد زیادی از سوالات می‌فرمایید گرانی و مشکلات فعلی بلا و امتحان و عبور از مقطع تاریخی و ....می باشد خواستم بفرمایید این بلا و آزمون الهی چرا فقط برای ملت است و برای امثال قایباف و زاکانی و میرسلیم و صادق لاریجانی نیست و دایره آن ها از امتحان معاف هستند؟ با امید پیروزی حق بر ظلم

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: فرق نمی‌کند، امتحان، امتحان است. قرآن می‌فرماید: «فَأَمَّا ٱلۡإِنسَٰنُ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ رَبُّهُۥ فَأَكۡرَمَهُۥ وَنَعَّمَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَكۡرَمَنِ 15
وَأَمَّآ إِذَا مَا ٱبۡتَلَىٰهُ فَقَدَرَ عَلَيۡهِ رِزۡقَهُۥ فَيَقُولُ رَبِّيٓ أَهَٰنَنِ 16
كَلَّاۖ بَل لَّا تُكۡرِمُونَ ٱلۡيَتِيمَ 17
وَلَا تَحَـٰٓضُّونَ عَلَىٰ طَعَامِ ٱلۡمِسۡكِينِ 18
وَتَأۡكُلُونَ ٱلتُّرَاثَ أَكۡلٗا لَّمّٗا 19
وَتُحِبُّونَ ٱلۡمَالَ حُبّٗا جَمّٗا 20
ملاحظه می‌کنید که همگان با هر موقعیتی که دارند در امتحان قرار می‌گیرند. حال هر کدام باید نسبت به آن امتحان، خود را نگهبانی کنند ثروتمند و فقیر و رانت خوار و مستضعف ندارد باید مشخص کند چه نسبتی بین مردم و اموالی که به دست آورده‌اند، هست. موفق باشید

 

نمایش چاپی