باسمه تعالی: سلام علیکم: آنها زندگی دیگری را شروع کردهاند و ما باید با رفتن آنها، زندگی دیگری را شروع کنیم که مثل آن نوع زندگی در وقتی که آنها بودند، نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حتماً مستحضرید در این موارد بحث رویکردها مطرح است که در نگاه توحیدی به پدیدهها، با آن رویکرد نگاه میشود، نه صرفاً در محدودهی تجربه و نتایج آزمون و خطا. و این موضوع حساسی است که بدانیم طبیعت در إزای آنچه ما از آن میخواهیم به ما رُخ مینمایاند، چیزی که آقای مارتین هایدگر در مقالهی «پرسش از تکنولوژی» بهخوبی تجزیه و تحلیل میکند و خلاصهی آن مقاله تحت عنوان «ماهیت تکنیک» در قسمت جزوات سایت هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که ابتدا، اصلِ کار آموزش ماهیگیری است ولی اگر امکان نداشت، چرا از ماهیدادن غافل باشیم؟! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عوامل زیادی را در این رابطه باید برشمرد که جای آن اینجا نیست. ولی اتفاقاً در جلسهای که رهبر معظم انقلاب با نخبگانِ جهان اسلام داشتند، دقیقاً به همین نکته و ضرورتِ نظامسازی تأکید کردند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه همینطور است که هر چه انسجام و وحدتی در میان باشد، نور خدا به صورت تجلی و نامرئی به صحنه میآید به همان معنای «یدالله مع الجماعه». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم همهی عالم مظاهر انوار الهی هستند. ولی اگر کسی مشغول همین مظاهر بشود، همانها حجاب او میگردد. هنر آن است که دست در کار و دل با یار باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال همان عادت هم که مطابق دستورات شرعِ الهی انجام میشود، مطابق فطرت انسان است. لذا اگر همچنان ادامه دهد و در عین حال، تقوای الهی را رعایت کند رابطهی آن عبادات با نور فطرتش شدت مییابد و همان عبادات برایش نورانی میشود، به همان معنایی که قرآن میفرماید: «لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» (توبه/۱۲۱). یعنی تمامیِ عبادات او را مطابق آن بهترین نوعی که انجام دادهاند از آنها میپذیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به آن فرزند متذکر این امر شوید که خدا از تو از این به بعد انتظار دارد نسبت به دستوراتش بیتفاوت نباشی ولی واجب نکرده تا به تو سختگیری کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نکات بسیار خوبی اشاره فرمودید. دقیقاً موضوع همینطور است که میفرمایید. مشکل دیوم هیوم آن است که از آن ساحتی که باید به خارج رجوع کند، غفلت کرد و تکیه بر حسّ خود نمود. آری! وقتی که انسان به یکی از ابعاد معرفت را از بقیهی ابعادِ معرفت که خداوند در نفس ناطقهی انسان قرار داده؛ تکیه کرد به همان مشکلی میافتد که امثال آقای هیوم گرفتار آن شده است. موفق باشید
با سلام خدمت شما استاد گرامی! من برهان صدیقین و ده نکته در معرفت نفس را کار کردهام. می خواهم که از آنها در زندگی خودم مثلاً نماز استفاده کنم. اما احادیثی که در باب توحید قبلاً مطالعه و با آنها مأنوس بودم با برهان صدیقین و معرفت نفس در تضاد است. و من نمیدانم که این تضاد را چگونه حل کنم. لطفاً راهنمایی بفرمایید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید تضادی در این موارد در کار باشد. حتماً آن روایات، با مبانیِ صدرایی بهتر فهم میشود. نمونهاش شخصیتهای ایمانی و قدسی حضرت امام و علامه طباطبایی میباشد. موفق باشید
آیا گوش شنوایی هست تا رنج های مشترکمان را به سامان رسانیم؟! آیا کسی هست که از دنیا خسته و بریده باشد و چشم داشتی به مال و منیت و زر و سیم نداشته باشد و آرزوهای دنیا آنرا زندانی نکرده باشد؟ آیا کسی هست که در اهل دنیا خود را جستجو و ادامه نخواهد بدهد و از همه ذلالت ها بریده باشد و بخواهد خود را فقط با خدای حی حاضر (همان که خلق نفمرمود آسمان ها و زمین را جز به حق تبارک و تعالی) معنا کند و معنای زندگی را جز در این خواهش حقیقی نبیند؟ آیا کسی هست از ناجوانمردی خلق، هوس های بی پروایِ بی حیایِ بی در و پیکرِ آسیب رسان آخرالزمان دلشکسته باشد گویا اورا فرمان دهند و توان نافرمانی ندارد؟ آیا کسی هست که از در زندان نفوسِ گمگشته در تاریکی مردم خواب خسته شده باشد و بخواهد «خود» باشد؟ آیا کسی هست که چشمانش از شدت خواب آلودگی و تحمیل بالاجبار خواب آلودگی آن مردم بر خود در رنج باشد؟ آیا کسی هست که شبانگاهان تنهای، با کثرات گنه آلود روزگار با خود در جنگ باشد و روحش را اوهام و خیالات آلوده متکثرِ خلق شده بدست دشمنان انسانیت فرا گرفته باشد و نداند چه کند و راه فرار نیابد بلکه نفسش از شدت جنگ بدنش را بدرد آورده گویا رفته است جنگ و همیشه خسته است و توان انجام هیچ کاری را درست نداشته باشد گویا بدن خویش را چون بار سنگینی بر خاک و خون می کشد؟ آیا شده شراب نخورده مست لا یعقل شوی از ظلمات و شهوات و دنیا پرستی مردم گمگشته، گاهی بد شگون، گاهی واقعا بد! آیا شده بپرسی نوجوانها و جوانها چگونه به مواد مخدر با این خیل کثیر روی آورده اند؟! نکند میخواهی آنها را نصیحت کنی یا روانشناسی ببری که از آدمی جز آدم دروغین غربی نشناخته است! نه... آیا دیده ای از شدت جهل و مردگی زندگی مردمان روزگار به فراطبیعه ای خود را می اندازند که چون نسبتی با انسانیت و رحمانیت و نورانیت ندارد جز امری موهومی و سوپرنچرالی چیزی بدست نمی آورند و هرچه آن خیالات خود ساخته را میخواهند وسیع کنند رنجشان بیشتر می شود و در زندانی گرفتار آیند که ممکن است از آن نتوانند به در آیند و از این رو مدرنیته آن خیالاتِ بقول خودشان آسمانیشان را با سینما و هوش مصنوعی به زمین نیز بکشد تا مرگش را بدست خویش امضاء کند! نخواه خود را دست آنان دهی آنها خیلی بیچاره اند، تو هم چنینی رفیق؟ پس بگرد و غمگین نباش! زیرا میدانم انقلاب اسلامی آمده است 'انسان بسازد' این حرف حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه را چرا مردم نفهمیدند و بفراموشی سپردند؟! خدایا چرا ما آن صحبت آن عزیز را آنطور که شایسته است نفهمیدیم. آیا معلمان و مدبران و منبریون اصلا به این مهم ارزشمند، اصل و اساس انقلاب اسلامی فکر کرده اند تا بدانند آدمی در عالم خاک نمی آید بدست / عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی. چطور جواب این سئوال را بدهیم زمانی که آن را آنگونه که صادق است نیافتیم؟! آیا این راهی که داریم با انقلاب اسلامی طی می کنیم همان انسان سازی است که انبیاء الهی برای آن مبعوث و در پشت پرده کلمات قرآن و احادیث نهفته است و سلامت در دنیا و آخرتست گویا دنیایت آخرت می شود همان آخرتی که فرمود: دنیا در برابر قیامت همچون قطره ایست در برابر اقیانوس. می خواهی راه بیفتیم آیا راهی جز انقلاب اسلامی در تمام ابعاد چه سیاسی و عقلی و فلسفی و حکمی و شرعی و عرفان امام خمینی داریم؟ تا درهمه این ابعاد نباشیم چگونه بفهمیم آن مهم چیست که با آن ارتباط بر قرار کنیم؟ هرچه مینویسم نمی شود زیاد از حد مدرنیته و ظلمات و مدعیون دنیا ما را آسیب زده اند. پس حال که چنین است ای همنوع چه میخواهیم با خود بکنیم؟! وای بر ما کسی را جز رهبری نمیشناسم تا در حضور او با ما خود را پیدا کنیم وقتی رهبر انقلاب حفظ الله فرمودند من کم تر از شما جوانان رنج هایتان را نمی کشم بلکه هم بیشتر (یعنی نزدیک است بگونه ای که میتوان با پذیرششان در آن صراط قرار گرفت و به راه شد صراطی که انسان سازی هر یک از ماست). نمیدانم چگونه بنویسم آیا استاد حرفی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به این شعر جناب شاه نعمت الله ولی، نظر کنید که میگوید:
عارفانه چو مومن آگاه
خوش بگو لا اله الا الله
حکم اسلام را به پا می دار
سر موئی از آن فرو مگذار
در طریقت رفیق یاران باش
سر خود زیر پای ایشان باش
در حقیقت محققی می جو
وحده لاشریک له می گو
این نصیحت قبول کن از ما
تا درآئی به جنت المأوا
ره چنان رو که رهروان رفتند
راه رفتند و ناگهان رفتند
گمان نکنیم که همین آدمهای معمولی در درونشان از این نوع غوغاها ندارند! زیبایی کار آنها آن است که با همه آن غوغاها مانند بقیه در همین زندگی عادی وارد میشوند و قصه شخصیت آنها حکایت آن است که: «دست در کار، و دل با یار دارند». موفق باشید
سلام استاد وقتتون بخیر: این خبر که در یکی از کانالها هست صحت داره؟ هادی_مطر از که دستور گرفته بود؟ این سوالی است که مطبوعات و رسانه ها به دنبال کشف آن و اثرش بر برجام و حوادث منطقه هستند! اما هادی نشان داده است که او به یک وظیفه شرعی اش عمل کرده است و از جا و فرد خاصی دستور نگرفته! توسط دوست ایرانی اش از استاد اصغر طاهرزاده سوال کرده و راهنمایی خواسته و در گفتگو با دوستش میگوید خدایی که به #امام_علی علیه السلام کمک کرد که در خیبر را از جا بکند میتواند به او کمک کند که از بادی گاردها عبور کند! هادی در عمق آمریکا آن زمان که شهروند آنجاست با پروفایل حضرت آقا به حکم #امام و #آقا عمل میکند. این قدرت فرهنگی و نفوذ منطق و عقلانیت انقلاب است است که آن را نگه داشته. روی دیگری از این مسئله که فی الواقع حد نصابی از یاران و دوستان #انقلاب که بارش را به دوش میکشند در جغرافیای جهان پراکنده اند و رویش ها پنهان تر از ریزش ها اما مستحکم تر و عریق ترند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً دوستِ ایرانیِ ایشان از بنده سؤالی کردهاند و بنده به جهت آنکه تصور میکردم شاید عملی نباشد، عرض شد: ((باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید موضوع به این سادگیها نباشد. البته بنده در این موارد صاحبنظر نیستم. موفق باشید )). و این در جواب سؤال زیر بود که از بنده سؤال میکنند:
بسمه تعالی سلام علیکم یکی از آشنایان بنده که در آمریکا زندگی می کند در یک موضوعی درخواست راهنمایی داشتند که خواستم نظر شما را در این باره جویا شوم. مسئله این است که در آینده ای نزدیک سلمان رشدی در یکی از مناطق نزدیک زندگی این دوست ما برنامه ای (سخنرانی یا هر چیز دیگری) دارد، حال سوال دوست ما این است که آیا واجب است که به محل این برنامه برود تا او را بکشد و به سزای عملش برساند؟ این در حالی است که طبیعتا او (سلمان رشدی) تحت محافظت ویژه ای خواهد بود. با تشکر
البته خدا را شکر میکنم به دست مجاهدی غیور آن حکم الهی اجرا شد. مهم این نیست که سلمان رشدی سقط کند یا چون حیوانی زبون چند روزی دیگر بماند. مهم آن است که حکم الهی حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» مدّ نظرها قرار گرفت و سلمان رشدی ملعون به خوبی تحقیر شد و مطمئن باشید جناب عزیزِ دلمان آقای هادی مطر به نور مجاهدان کربلا به عزّتی و عزمی نایل میشود که هیچ سختی و فشاری به هر شکلی که باشد، روح او را کوچکترین آزار نمیدهد. به همان معنایی که امام محمد باقر (ع) در روایتی فرمودند: «حسینبن علی (ع) قبل از اینکه کشته شود به اصحابش فرمود: همانا رسول خدا به من فرمود: اى فرزندم، همانا تو بهزودى بهسوى عراق سوق داده خواهى شد. و همانا تو و جماعتی از اصحاب تو در آن سرزمین شهید خواهید شد که (آنان) درد آهن (نیزه و شمشیر) را حس نمىکنند؛ وَإِنَّكَ تُسْتَشْهَدُ بِهَا وَ یُسْتَشْهَدُ مَعَكَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَصْحَابِكَ لَا یَجِدُونَ أَلَمَ مَسِّ الْحَدِیدِ. و بعد حضرت استناد به آیه 69 سورۀ انبیاء کرد و فرمودند: «قُلْنا یا نارُكُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهیمَ» گفتیم: ای آتش سرد و سلامت باش بر ابراهیم»، جنگ براى تو و برهمراهانت سرد و سلامت خواهد شد؛ «تَكُونُ الْحَرْبُ عَلَیْكَ وَ عَلَیْهِمْ بَرْداً وَ سَلَاماً» (مختصرالبصائر، ص139)
در جواب یکی از افراد که نسبت به آن متنی که جنابعالی نوشتهاید عرض شد: ((سلام علیکم: الحمدلله که در این مجاهده بزرگ نام بنده هم در میان است. آری! همینطور که در نوشته مشخص است جناب عزیزِ دلمان هادی مطر خودشان با بنده رابطهای نداشتهاند، از طریق دوست ایرانیشان گویا رابطهای پیش آمده. بنده آرزو داشتم که من جای آقای هادی مطر بودم، هر چند به قیمت تکهتکهشدن خودم تمام میشد، ولی آن حکم الهی به هر شکل که ممکن بود اجرا میگشت؛ خدا را شکر.)) موفق باشید
بسمه تعالی. بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و احترام: آیا بر اساس این دو آیه از قرآن که می فرماید «الذی خلق فسوی» و «الذی قدر فهدی» نمیتوان نتیجه گرفت نظر جناب شیخ الرئیس که عالم، موجودی است که وجود دارد، و نه وجودی که این چنین موجودیت یافته است، صحیح میباشد؟ اگر طبق آیه خداوند خلق کرده و سپس هماهنگی بخشیده و یا تقدیر و اندازه گیری کرده و سپس هدایت کرده پس نظر جناب صدرا مبتنی بر نحوه وجود غلط و نظر جناب شیخ صحیح میباشد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در آیه «الّذی خلق فسوّی» هم نظر در حضور خداوند است که به مخلوقات «وجود» میدهد. و جناب شیخالرئیس هم از این جهت منکر اصالت وجود نیست. آقای دکتر غلامحسین دینانی با اشاره به کلام مشهور ابن سینا که میفرماید: «ما جعل الله المشمشه مشمشه بل اوجدها» گوید: این کلام نشان دهنده این است که وی معتقد به اصالت وجود بوده است؛ اگرچه آن را به صراحت اعلام نکرده است. موفق باشید.
بسم الله الرحمن الرحیم بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: ۱. آیا کدح یا همان رنج، سنت لا یبدل الهی در زمین است که در همه اعصار و در هر شانی از شئون حق بر انسان تقدیر میگردد؟ ۲. آیا انسانی که برای رسیدن به آینده مهدوی که تمام نسبت های حاکم در عالم توحیدی میگردد باید رنج بکشد تا از کمیت ها عبور کند و به کیفیت ها برسد، در آن آینده مهدوی رنجی نخواهد داشت؟ ۳. و مگر میشود در کره ای خاکی که از جنس ماده است زندگی کرد و کمیت نداشت و سراسر کیفیت بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چرا که نه! زیرا بنا به فرمایش جناب مولوی:
ور به هر زخمی تو پر کینه شوی پس کجا بیصیقل آئینه شوی
«کدح» همان صیقلی است که انسان نیاز دارد تا به درخشش آید. ۲. رنجی که جان را به شکوفایی میآورد و سختیهایی که تکاملساز است، از آنِ ما و سختیهایی که جهان مدرن به بشر تحمیل کرده و تکاملسوز است؛ از آنِ بایدن و ترامپ ۳. آری! کمیّتها هم در جهان کیفی برای انسان با وجه کیفی ظهور میکنند و لذا فرمود:
«سر پیری جوان شدن عشق است / این جهان آن جهان شدن عشق است». یعنی در جهان کمیّتها، کیفیبودن مدّ نظر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! حضرت حق هر جا که بهره ای از وجود هست و اسمی از اسماء او در صحنه میباشد، در آنجا حاضر است. ولی توهّمات «عدم»اند و نسبتی با وجود ندارد که خداوند آنجاها حاضر باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! نیّتهای خالص ولی سختْ احمقانه، زیرا انسانها بیش از آنکه باید به عمل عبادی بپردازند، باید به معارف حقه حقیقه نظر داشته باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت الله جوادی این موضوع را مکرر مطرح و دنبال میفرمودند. نمیدانم کار به کجا کشید. ظاهراً تغییراتی کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! در جریان این مسائل هستم. عرض بنده آن است که تخصص جناب آقای دکتر عباسی دراین حرفها نیست. وگرنه اگر به عنوان یکی از افسران جنگ نرم در جای خود باشند مفید خواهند بود. ملاحظه کردید که چگونه متوجه اندیشههای آقای دکتر داوری نشدند و چه انتقادهای غیر منطقی سر دادند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عذر خواهی میشود که در فرصت مناسب نتوانستم جواب سوال جنابعالی را بدهم و اکنون نیز فرصت آن گذشته است. ولی بالاخره شخصیت خود انسان اگر منوّر به معارف اسلامی و تعهدات انقلابی باشد، بهتر میتواند تصمیم بگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در آن است که تمام مردم دنیا به حکم هدایت الهیه به نحوی با حقیقت از طریق یک شخصیت آرمانی و الهی که انسانیت آنها را متذکر شود، روبهرو هستند، حال چه آن شخصیت حضرت عیسی «علیهالسلام» باشند که به آسمان رفتند و به زمین برمیگردند و چه آن شخصیت، حضرت مهدی «عجلاللهتعالیفرجه» باشند که غایباند و ظهور میکنند. مشکل، خودِ ما هستیم. مگر مردم ما با توجه به باور به حضرت مهدی «عجلاللهتعلیفرجه» توانستهاند شایستگی خود را نشان دهند؟ آری! غیبت کبری حکایت از وقوع حضوری بس بزرگ دارد و بشری که باید ظرفیت جهانی و الهی پیدا کند که شواهد حکایت از آن دارد چنین بشری در حال تولد است. عرایضی در کتاب «انقلاب اسلامی؛ جهانی بین دو جهان» در این رابطه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام متن؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: میتوان گفت این یک امر طبیعی است تا إنشاءالله انسان به حضوری برسد که به جای حضور در عالم کثرات به عالم وجود دست یابد. در این رابطه توصیه میشود بعد از دنبالکردن مباحث «ده نکته در معرفت نفس» به بحث «برهان صدیقین» رجوع شود و هر دو بحث با شرح صوتی آن دنبال گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1ـ چون علم حصولی است. 2ـ شروع فهمِ حصولی است و حجاب حقیقت خواهد بود؛ عرایضی در جزوات «فلسفهی غرب» در قسمت «دکارت» در این مورد شدهاست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «ماه رمضان؛ دریچهی رؤیت» بحث تقوا و ورع به میان آمده است. عمده رویکرد ما به دستورات شریعت الهی است برای گشوده شدن راههای قدسی در مقابلمان. موفق باشید