سلام خدمت استاد: در حال خواندن کتاب سر صلات امام این حدیث از پیغمبر اکرم در کتاب آمده بود که فرمودند: کٰانَ اَخی مُوسیٰ عَیْنُهُ الْیُمْنیٰ عَمْیٰاءَ وَ اَخی عیسیٰ عَیْنُهُ الْیُسْریٰ عَمْیٰاءَ وَ اَنَا ذُوالْعَیْنَیْن. و امام در تفسیر این حدیث شریف آورده اند: جناب موسی را کثرت غلبه بر وحدت داشت، و جناب عیسی را وحدت غالب بر کثرت بود؛ و رسول ختمی را مقام برزخیت کبری، که حد وسط و صراط مستقیم است، بود. می خواستم بدانم معنای غلبه کثرت بر وحدت یا غلبه وحدت بر کثرت چیست و چگونه حد وسط و صراط مستقیم حاصل می شود؟ البته اگر وقت شما ضیغ است بنده پیگیر سخنرانی هایتان هستم و در صحبت هایتان به نوعی پاسخ به این مسئله را نیز لحاظ بفرمائید. با تشکر.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مفصل این موضوع در «فصوصالحکم» جناب ابن عربی مطرح است. آری! جناب حضرت موسی «علیهالسلام» به میان آمدند تا به حکم نبوت تکلیف کثرات و نسبت انسان را با عالَم کثرت معلوم کنند و عملاً فقه در جهان یهودیت غلبه یافت و حضرت عیسی «علیهالسلام» به عنوان ادامه دین حضرت موسی «علیهالسلام» آمدند تا در کنار دیانت حضرت موسی «علیهالسلام» متذکر بواطن عالم شوند و محبّت در کنار تکلیف به میان آید و به همین جهت عیسویان در کنار عهد جدید که حضرت عیسی «علیهالسلام» آوردند، مقیّد به عهد عتیق یعنی تورات نیز میباشند و دیانت حضرت محمد «صلواتاللهعلیهوآله» جمعِ بین «تکلیف» و «حضور» در بواطن عالم است و نماد آن را در ائمه «علیهمالسلام» ملاحظه میکنید که در عین رعایت تمام دستورات شرع، دارای قدسیترین حضور در عالم غیب و معانی هستند. و این سیره همه محمّدیین است. موفق باشید
سلام: اکنون که برایت مینویسم به زور حساب روز و ساعت و سال را به خاطر میآورم و تلاش بی وقفهای برای دم و بازدم دارم و نمیدانم تو هم در طلوعهای بیداریت یا کوه جمعه صبحهایت یا آن زمان که در جوانیات برای انقلاب اسلحه به دست گرفته بودی، التماس بازدمِ دم را کشیدهای؟ تا کنون تمامی آنچه گفتی و نوشتی را رو به رویت قرار دادی و در انتظار آنچه هیچ کس نگفته ماندی و مثل من معلق بین زمین و زمان شدی؟ یا با یک بالاخره باید عبور کرد، عبور کردی؟ من مدتهاست به دنبال خودم در گفتههایت میگردم، در آیندهای که میگویی میگردم و نمیدانم چطور و چگونه جسارت گفتن فردا را بدون زجر و درد امروزم داری؟ تو چگونه ترسیم میکنی بدون این که بغضی از امروز در گلویت صحبت را برایت سخت کند؟ چگونه بدون من، بدون مایی که در هیچ زمینی زیرپایمان سفت نمیشود و با هیچ نسخهی از پیش گفته شدهای و با هیچ لفظی دلمان آرام نمیشود جهان فردا را رو به رویمان قرار میدهی؟ من دیگر دلم و جانم آرام به جهاد و تمدن و رسالت و چه و چه نمیشود، من آرام به ساختن فلان دستگاهِ به قول خودشان هایتک نمیشوم. من دیگر در قالب موسسه و شرکت و مجموعه و... نمیگنجم تا ردیف به ردیف پروژه و کار به انتها برسانم ودلم خوش به انجام وظیفهام شود. من زنم! منِ آواره، کجای امروز و فردای تو هستم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم حضورِ «پسفردایی» را تجربه کردهای؟ «پسفردایی» که ادامه دیروز و فردا نیست، بلکه ظهورِ پریروز است، پریروزی که ما در مأوای سنت محمدی «صلواتاللهعلیهوآله» بودیم و چشم به «پسفردایی» داشتیم و داریم که از ظلمات دنیای مدرن عبور کردهایم و باز حضور در سنت محمدی، ولی با روحی که توانسته است اگر خسته از «دیروز» و «فردا» هست از آن دیروز و فردا بگذرد. اینجا است که عرض کردهام و باز میگویم باید در حین استقرار در انقلاب اسلامی بگذریم تا پیش آید آنچه در حالِ پیشآمدن است و «انتظار»، این مقدسترین حضور در دلِ طوفانی که در حال تجربه آن هستیم، همه معنی زندگی خواهد بود و این است راز امیدواری ما به آیندهای که گویا شروع شده است. پیشنهاد میکنم اگر بتوانید مباحث «بنیانهای حکمت حضور در جهان بین دو جهان» را دنبال کنید، امید این هست که معلوم شود این نوع آوارهگی که در خود حسّ میکنید نوعی سر و سامانی در درون خود دارد. در ضمن خوب است سری به سؤال و جواب شماره 32494 بزنید. موفق باشید
به نظر شما بهشت رفتن شانسی است؟ یعنی هرکس در خانواده سنی متولد میشود وظیفه دارد مطالعه کند (من سنی نیستم بلکه تحقیق میکنم) و شیعه شود ولی شیعیان ۱۳۰۰ سال است یک درصدشان هم مطالعه علمی وروشمند در مذاهب نمیکنند ولی چون تصادفا به نظر شما مذهبشان حق است بهشتیند؟!! حدیث طینت هم که کاملا بوی جبر دارد و قبل از اثبات شیعه دوازده امامی نمیتواند مورد استناد قرار گیرد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. فرق نمیکند. هرکس به اندازه معرفتی که داشته باشد، عباداتش مورد قبول است. ۲. در حدیث «طینت» نظر به علم خداوند است و اینکه هرکس را خداوند از ابتدا میداند چه چیز را انتخاب میکند. موفق باشید
سلام علیکم استاد گرامی: عذر میخوام وقت ارزشمندتان را می گیرم. خودم و جامعه اسلامی را مدیون شهدا و ایثارگران گرامی میدانم، پرسشی را که مطرح می کنم سوال از روش است هر چند که عمق تاثیرات منفی آن و همه کارها را مصداقا نمی توان بیان کرد. دو گروه یا جریان یکی زیاده خواهان با روابط ناسالم و یکی سهم خواهی فرزندان معزز جانبازان و .. و برخی ترکیب از این دو به کمک مسئولان و مدیرانی که به سفارش شدگان و دوستان شان و همچنین سهم دهی بعنوان رسیدگی به فرزندان معزز... مانع بزرگی برای استخدام و پیشرفت شغلی حتی ابراز وجود و ناامیدی افراد شایسته و پر تلاش شده اند و گاها بهمین بهانه پست های مدیریتی و کلیدی را نیز اشغال کرده اند (اصلا حق خودشان میدانند). صحبتهایی از مبارزه با گروه ویژه خواران و زیاده خواهان بعنوان عدالت میشود ولی سوال اینجاست بدتر از آن اعمال را انقلابون انجام می دهند که اگر صدایی از حلقوم کسی بلند بشه......، رسانه ایی میشه و تهمت ضد انقلاب و دین بهش میزنن و... بنظر شما که زمانی مسئولیت در بنیاد نیز داشته اید و بهتر اطلاع دارید این شیوه سهم دهی مورد تایید امام زمان روحی فداه و مقام معظم رهبری حفظه الله علیه و شهدا و امام شهدا هست؟ راه درست چیست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه موجب بقای یک نظام است به حکم «زوال الدولة باثنین، اِقبال الأراذل وإدبار الأفاضل» یعنی زوال قدرتها به خاطر دو چیز بوده است: پیش افتادن فرومایگان وکنارگذاشتن صاحبان فضیلت!! آری! حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» توصیه فرمودند که فرزندان شهدا و جانبازان را امکان تحصیل بهتر برایشان فراهم شود تا چنانچه استعداد لازم در آنها هست، ظهور کند و به نحوی خلأ نبودن پدرشان از این طریق جبران گردد. ولی این به معنای سهمخواهی نیست، بلکه در رابطه با گرفتن مسئولیتها، آنچه باید مدّ نظر قرار گیرد، شایستهسالاری است. و همچنانکه رهبر معظم انقلاب «حفظهالله» فرمودند:
«این را هم ضمناً بدانیم که تصوّر اینکه این اصول برای مردم، برای کشور و برای آینده سودمند نیست، تصوّر بسیار غلط و خلاف واقعی است؛ بیانصافی محض است. ما در کشورمان در این ۴۳ سال هر جایی که پیشرفتی داشتهایم، حرکت موفّقی داشتهایم، و دست بازی داشتهایم، آنجایی بوده است که افراد انقلابی با روحیه، با مجاهدت فعّال شدهاند، وارد میدان شدهاند، کار کردهاند، پیش رفتهایم. ما در زمینهی پیشرفت علمی، در زمینهی پیشرفتهای صنعتی، پیشرفتهای فنّی، پیشرفتهای سیاسی، بخشهای گوناگون، آنجایی که افراد مؤمن، آگاه، وارد، انقلابی، وارد میدان بودند، توانستهایم پیشرفت کنیم؛ امّا هرجا کار زمین مانده، انسان نگاه که میکند، میبیند پای فرصتطلبیها در میان است، پای فساد، اشرافیگری و نگاههای غیر انقلابی، حرکتهای غیر انقلابی [در میان است]؛ اینها است که موجب میشود کارها روی زمین بماند و پیشرفت نکند. بنابراین پایبندی به اصول انقلاب، مسلّماً یکی از مهمترین وسایل و ابزارهای پیشرفت کشور و پیشرفت ملّت است؛(19/10/1400)
موفق باشید
سلام استاد عزیز: در مبحث حرکت جوهری فرمودید که هر لحظه جهان در حال تحول و نو شدنه و داره به مرتبه بالاتر میره جهان مادی و مدام داره فیض میرسه از عالم بالا، مثل بچه ای که جوان میشه و کلی با اون کودک قبلی فرق میکنه. اولین سوالم اینه که یعنی همین لحظه ای که من الان دارم پیام میدم به شما بیشترین فیض از طرف خدا از اول تاریخ بشریت اومده؟ چون جهان نسبت به مثلا دو هزار سال پیش کلی تحول پیدا کرده بر اساس حرکت جوهری. ۲. اینکه وقتی جهان ماده به مرتبه بالاتر رفت و رشد کرد فرمودید چون تجلیات خدا تعطیل بردار نیست همیشه خلقتی هست. چطور عالم ماده دوباره خلق میشه بر اساس تئوری فلسفی (حرکت جوهری)؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! تکویناً چنین است و جهان ماده با فعلیتیافتنِ همه قوههایش به جهان دیگری تبدیل میشود. به همان معنایی که در قرآن داریم: «يَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَيْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ» و به حکم آنکه «وجود» همواره در همه مراتبش حاضر است، باز مرتبه مادون آن که همان عالم ماده است در صحنه میآید و باز فیض تبدیل قوه به فعل و تبدیل آن به جهانی دیگر. برهان حرکت جوهری معارف ارزشمندی را با ما در میان می گذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مخیلبودن شعر بحثی نیست، بحث در خیالی است که متعالی است یا خیالی که منجر به اشعاری میشود که قرآن در وصف شاعران آن اشعار میفرماید: «وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ» و شاعران را گمراهان پيروى مىكنند. و این غیر از آن است که رسول خدا «صلواتاللهعلیهوآله» فرمودند: إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَةً ؛ برخى از شعرها حكمت است. آری! «آن خیالاتی که دام اولیاست / عکس مه رویان بستان خداست» .
با توجه به فرمایش رسول خدا«صلواتاللهعلیهوآله» میتوان فهمید امکان آنکه شاعر در تأیید الهی شعر بسراید، هست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به عنوان مقدمه فهم این مطالب، خوب است که مباحث معرفت نفس و «برهان صدیقین» را دنبال فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از یک طرف باید در فضای خوف و رجا خود را قرار دهد و در چنین فضایی با خدا مأنوس باشد تا نه از رحمت خدا مأیوس گردد و نه نسبت به اعمال خود مغرور شود. با اینهمه به حکم «سبقت رحمتی غضبی» که حضرت حق فرمودند رحمت من بر غضبم سبقت دارد؛ امید به رحمت پروردگار باید بیشتر باشد. به نظر بنده روش مرحوم دولابی روش خوبی است. سه جلد کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی نیز در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر شما اراده کردهاید که برای نماز صبح بیدار نشوید؟! که نگران هستید. آری! حتماً در اولین فرصت قضای آن نماز را بهجا آورید. آنچه وظیفه شماست بعد از عشاء بیداری زیاد و یا پرخوری و یا پرحرفی نداشته باشید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال هر موجودی در موجودیت خود ظهوری دارد حتی خداوند با اسماء خود در مظاهر مختلف ظهور میکند وگرنه موجودی صرفاً ذهنی و انتزاعی بدون هر گونه واقعیت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت آیت الله جوادی این موضوع را مکرر مطرح و دنبال میفرمودند. نمیدانم کار به کجا کشید. ظاهراً تغییراتی کرده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در مورد تقسیم نهجالبلاغه به صورت موضوعی کار نکردهام. زیرا معتقدم حضرت هر خطبه و یا هر نامهای را در فضای خاص تاریخیاش مطرح فرمودهاند و بهتر است که با مخاطبان روح تاریخی آن خطبه را با همان انسجامی که دارد در میان بگذارید. از این طریق شخصیت ایمانی افراد در افق نگاهی که حضرت به میان آوردهاند شکل میگیرد و در همین رابطه خطبههایی با مخاطبان در میان گذاشته شد که میتوانید صوت آنها را ملاحظه کنید و کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» پیاده شده شرح نامه ۳۱ میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عذر خواهی میشود که در فرصت مناسب نتوانستم جواب سوال جنابعالی را بدهم و اکنون نیز فرصت آن گذشته است. ولی بالاخره شخصیت خود انسان اگر منوّر به معارف اسلامی و تعهدات انقلابی باشد، بهتر میتواند تصمیم بگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ما را چه به این حرفها؟!!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بد نیست برای درک بودنی ماورای این بودنها، به غزل شمارهی 96 که اخیراً شرحی بر آن نوشته شد؛ رجوع شود. ذیلاً آن غزل خدمتتان ارسال میگردد. موفق باشید
غزل شمارهی 96
بودنی ماورای غمها و شادیها
باسمه تعالی
دی پیر میّ فروش که ذکرش به خیر باد
گفتا شراب نوش و غمِ دل ببر ز یاد
پیر میّ فروش که جایگاه و توانِ به حضورآوردنِ انسان را در هستی خود دارد، هستی و حضوری که انسان مستِ حضور «وجود» شود؛ او یعنی پیر میّ فروش گفت: با نوشیدن شرابِ حضور در محضر لایزال و بیکرانهی حضرت محبوب، میتوانی غم دل را از یاد ببری و ببینی که چگونه غم، جای و جایگاهی در زندگی ندارد، این وقتی است که شراب «وجود» و حضور به جان انسان نوشانده شود و انسان خود را در عالَم بقاء احساس کند.
گفتم به باد میدهدم باده، نام و ننگ
گفتا قبول کن سخن و هرچه باد، باد
در جواب به توصیهی میّ فروش که مرا توصیه کرد تا خود را از نسبتهای ساختگی آزاد کنم و معلّق در دریای «وجود» باشم، گفتم: در آن صورت هیچ عنوانی و هویت مشخصی که بتوانم خود را با آن معنا کنم، نمیماند. زیرا در چنین حضوری همهچیز، حتی تشخص انسان در فنا و بینامی قرار میگیرد و گویا معلّق در فضایی خواهم شد که هیچ تکیهگاهی برایم نمیماند، مگر احساس وجود خود در بیتشخصیِ محض، و او گفت همین را قبول کن، هرچه میخواهد بشود. زیرا این نوع از «بودن» بهترین تجربه برای زیستن است در هر دو عالم.
سود و زیان و مایه، چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله، غمگین مباش و شاد
آری! در این نحوه بودن، هم سود و هم زیان و هم اصل سرمایه، که نسبتهای ما با این عالم است، همه از دست میروند. ولی برای بهدستآوردن آن نوع بودنِ معلّقِ در وجود، نه باید غمگین بود و نه شادمان، زیرا بودنی است فراسوی نیک و بد، وقتی اصیلترین نسبت که نسبت وجودیِ ما با حضرت محبوب است، باقی است و عینُالرّبطبودن خود را نسبت به او احساس کنیم که چگونه «فقیر إلی الله» هستیم و به چنین سرمایهای میبالیم.
بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ
در معرضی که تخت سلیمان رود به باد
اگر دل به هیچ، که همین دنیا و نسبتهای آن است، بدهی و خود را در عنوانهای دنیا و آرزوهایی که از آن ساختهای، جستجو نکنی؛ در جای و جایگاهی خود را قرار میدهی که تخت سلیمان هم به بادی برود و هیچ شود و تو میمانی و تنهاییهایت، زیرا خود را در شرابی که فوق غمها و شادیها است و عین بودن تو میباشد، نسپردی. پس خود را معطّل دلسپردن به هیچ مکن و گر نه از بودنی آنچنانی محروم میشوی.
حافظ گرت ز پند حکیمان ملالت است
کوته کنیم قصّه که عمرت دراز باد
اگر در شرایطی هستی که دلبستگیهایت مانع پذیرش چنین پندِ حکیمانهای میشود، قصّه را کوتاه میکنیم، در عین آنکه آرزومندیم عمرت دراز باشد تا در ادامهی عمر، چنین فضایی را تجربه کنی و خود را به «هست» و «نیست» امور دنیایی و آرزوهایی که برای خود ساختهای، گره نزنی.
والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: برزخ، شرایطی است که انسان با شخصیت اجمالی خود نسبت به آنچه برای خود شکل داده، روبهرو میشود و مسیر تفصیل آن شخصیت به مرور شروع میشود تا بالاخره زمین آمادهی قیامت شود و برزخیان که نسبتی هم با زمین دارند، به کلّی خود را در قیامت بیابند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه افقی شوید که از طریق ایمان و عمل صالح در مقابل انسان گشوده میشود و جهان کیفی برای انسان پیش میآید و گناهان ما را از آن نحوه بودن محروم میکند. در این مورد میتوانید به کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با عذرخواهی تمام، این موارد مواردی نیست که در قالب سؤال و جواب این سایت بتوانیم در آنها ورود کنیم. در این مورد پیشنهاد میشود اگر به نامهی 31 نهجالبلاغه که تحت عنوان کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» رجوع شود، بحمدلله جوابهای خوبی را در سخنان امیرالمؤمنین «علیهالسلام» خواهید یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ترکیب و نظم الفاظ قرآن، صورتی از نظم ملکوتی آن است و در حدّ خودش ما را به وجه ملکوتی آن الفاظ منتقل میکند.۲. علم به چگونگی جنین، مغایرتی با آیات قرآن ندارد که خداوند میفرماید جنس جنین را او تعیین میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این موارد با نوعی توهّم و القائات روانی همراه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دز این مورد یاد ندارم چیزی گفته باشم عمده معنایی است که از دل جملاتی که این واژه ها به کار برده میشوند به دست آید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آنچه وظیفهی مستقیم شما میباشد را باید خوب انجام دهید و در کنار آن اگر شرایطی برای فعالیتهای دیگر پیش آمد که در توان شما بود، از آن استقبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث درجهی وجودی فرشتگان ربطی به شخص آنها ندارد. زیرا آنها موجودات مختاری نیستند، بلکه محل تجلیات انوار اسماء الهی میباشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این لعنتیها مثل همهی معاندان تاریخ، حجاب حضرت حقاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است که ابتدا، اصلِ کار آموزش ماهیگیری است ولی اگر امکان نداشت، چرا از ماهیدادن غافل باشیم؟! موفق باشید