بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد عزیزتر از جانم: استاد طاهرزاده. با حضور در بستر انقلاب اسلامی به این باور رسیدیم و مشاهده میکنیم که جهان ما، از جهان عرفا بزرگتر شده است. در اوج آن میشود اشاره کرد به دوران دفاع مقدس و حضور گسترده ده ها میلیون نفر در تشیع پیکر سردار دلها حاج قاسم سلیمانی. طریقت سالک برای طی کردن مراتب عبودیت روشن تر گردیده است لکن هنوز حجاب های بین عبد و معبود غلیظ است و نازک نشده است. آنچه که در محیط بشر، امروز به اوج خودش رسیده، نبرد بین جاهلیت مدرنِ مجهز به صلاح علم است با عقلانیت کارآمد انقلابی. این جاهلیت مدرن است که با این صلاحِ دانش و این ابزارهای رسانه ای و تبلیغاتی عظیم که در خدمت شهوت و غضب است به جنگ با تمدن اسلامی آمده است و این دو هرگز با هم آشتی نمیکنند. امروز پرچم تمدن نوین انقلاب اسلامی به دست ماست. و وظیفه ما است که در مقابل این گفتمان و نظام جاهلیت مدرن که در مقابل ماست با صلاح عقلانیت، وحدت و ایمان ایستادگی کنیم ، برای رسیدن به آن هدف متعالی و تربیت انسان قدسی. خیلی از دوستان و عزیزان طلبه و دانشجو گله کرده اند که چرا استاد، در کنار محوریت هدف خود و برای تبین آرمان ها، در کنار نشر، تبین، سخنرانی و تفسیر(المیزان - حافظ و مولانا) در میدان عمل دور از قشر جوان اند و در یک کار تشکیلانی تراز انقلاب از ما استفاده نمیکنند و قوت کار خود را در رسالت کار خود بیشتر نمیکنند؟؟! آیا در مقابل نظام غرب و آرمانهای غربی امروز نیازمند به تشکیلات قوی متناسب با زمانه خود نیستیم؟ منتظریم یکی از بیرون بیاید و ما را در کنار هم قرار دهد و در مسیر قوت تمدن نوین اسلامی بیندازد؟َ و یا منتظریم آن عده ای از مدیران و مسئولان ناکارآمد غرب زده (چه در حوزه ها و دانشگاه ها و چه در ارگان های انقلابی) که فرو رفته در آرمانهای غربی هستند، منجی بشر باشند؟ پس اگر این جور نیستیم، چرا در میدان عمل، حاج قاسم ها دیده نمیشوند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بحمدلله متوجه نکات خوبی هستید و امیدوار باشید تا با حضور در تاریخی که با انقلاب اسلامی شروع شده است، حجابهای بین عبد و معبود، رقیق و رقیقتر شود. ۲. فکر میکنم اگر اجمال حضور تاریخی رفقا در انقلاب به مرور به تفصیل درآید هرکدام در هر جایی که هستند، حاج قاسمی خواهند بود با همان سیره و وسعتی که او داشت. وظیفه امثال بنده تذکر به رازگونگی حضور تاریخی ما میباشد که منجر به درک شخصیت نهفتهای است که در جوانان ما مستقر است به همان معنایی که راه آن حضور، پیدا شود. آری! اگر پیدا شد «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد».
در مجموعه یادداشتهایی که با عنوان «حاج قاسم سلیمانی و معنای حضور تاریخی ما» در سایت هست، سعی بر آن است که متوجه راهی شویم که حاج قاسم، نمادِ آن راه است. موفق باشید
با سلام: بعضی از دوستانی که با گروه فرهنگی المیزان به کمک کانال های مختلف کار می کنند لینکی را در گوکل گذاشته اند که خوب است کاربران محترم را با آن آشنا بفرمایید تا بهتر در جریان کارها قرار گیرند و ان شاء الله سبب استفاده بهتر شود. به آدرس https://zil.ink/ostadtaherzadeh
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقا آن کار را دیدم کار بسیار خوبی بود . امید دارم کاربران محترم بتوانند بهترین استفاده را ببرند. ان شاء الله . موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود (تمنا و استدعا و خواهش دارم این سوال بنده را با دقتی مضاعف و سعه صدری عظیم مطالعه فرمایید) در موضوع قیامت یک سوال بنیادی مطرح میشود و آن اینکه طبق نظر پیامبر اسلام که میفرماید ( الان قیامتی حاضر) و نظری که صدرالمتالهین میفرماید که (دائماً عالم ماده با تبدیل قوهها به فعل، قیامت میشود و باز سلسله عالم وجود تا عالم ماده بسط مییابد و باز حرکت جوهری و باز فعلیتِ قوههای عالم ماده) اما سوال اساسی اینجاست که (یوم تبدل الارض) که قرآن در جاهای مختلف خصوصا سوره شمس اشاره میکند در چه شرایط و حکمت ربوبی اتفاق می افتد؟ بالاخره روزی طبق نظر دین اسلام ( و نه فیزیک دان های کوانتوم) خورشید خاموش و زمین شکل دیگری میابد. سوال اینجاست آن روز آیا ۱. بشریت به حدی از کمال میرسد که زندگی در عالم ماده برایش معنا ندارد و باید بشر آخر الزمانی بدون حضور در عالم ماده در عالم مجرد به زندگی ادامه دهد ؟ یا ۲. روحی که در تاریخ سیر میکند (سلام بر هگل) به حدی از سیر میرسد که ادامه آن سیر در عالم ماده امکان پذیر نیست و باید ادامه سیر در عالم مجرد اتفاق بیفتد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! بر مبنای حکمت صدرایی اینطور است که بشر در آخرالزمان یا در وجوه انسانی خود و یا در وجوه حیوانی خود کامل میشود. ۲. گویا آن روح تاریخی تا ظهور کاملی که برایش پیش میآید، جلو میرود و ادامه این امر در دنیای دیگر معنا ندارد زیرا «سوار چونکه به منزل رسد پیاده شود». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد به عنوان وظیفه فقهی باید مرجع تقلید افراد نظر بدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله در جستجوی نکته مهمی هستید که برای ورود به آن نیاز است مقدماتی را طی کنید. در بحث سوره «فتح» به لطف الهی آن مقدمات و ظرائف مطرح شده است. خوب است در این مورد به کتاب «سوره فتح و آینده روشن مجاهدان سالک» که روی سایت هست، مراجعه فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: انسان از یک طرف باید در فضای خوف و رجا خود را قرار دهد و در چنین فضایی با خدا مأنوس باشد تا نه از رحمت خدا مأیوس گردد و نه نسبت به اعمال خود مغرور شود. با اینهمه به حکم «سبقت رحمتی غضبی» که حضرت حق فرمودند رحمت من بر غضبم سبقت دارد؛ امید به رحمت پروردگار باید بیشتر باشد. به نظر بنده روش مرحوم دولابی روش خوبی است. سه جلد کتاب «مقالات» آیت الله شجاعی نیز در این مورد نکات خوبی دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمیکنم ترجمههای آن کتاب تفاوت چندانی با هم داشته باشند. از کتاب «کفر و ایمان» شروع بشود خوب است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بتوانید مباحث شرح کتاب «مقالات» از آیت الله محمد شجاعی را دنبال کنید، إنشاءالله نتایج خوبی برایتان حاصل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که در این موارد باید نکتهای که مورد سؤالتان هست را مطرح بفرمایید وگرنه ما مجبور هستیم با خواندن چنین متون طولانی از جوابدادن به بقیه سؤالهای کاربران محترم باز بمانیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نمک به عنوان یکی از مراتب عالم ماده، یکی از مراتب وجود است که وجود در این مرتبه، صفتِ شوری را از خود ظاهر میکند بنابراین آنچه اصل است وجود است که در مراتب مختلف، ظهورات مختلف دارد و آن ظهورات را صفت مینامند و اینطور نیست که صفات به خودی خود وجود داشته باشند بلکه ظهوری از وجود در مرتبههای خاص هستند. ۲. عجله نکنید تا آخر، بحث را دنبال بفرمایید إنشاءالله جواب این نوع سؤالات را خواهید یافت. ۳. وجود، تعریفبردار نیست. هرکس نزد خود آن را میفهمد، دیگر معنا نمیدهد وجود میز یا وجود خارجی و یا وجود ذهنی. بحث در مورد وجود است در مراتب مختلف. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. واژهی «انانیت» به عنوان یک واژهی اخلاقی، نظر به خودبینی انسان دارد از آن جهت که نفیِ غیر و نفیِ حق میکند و این غیر از طلب حضور در عالم بیکرانهی حقایق است که طلبِ ذاتی هر انسان است به اعتبار هویت تعلّقی و عین الرّبطی او نسبت به «وجود» ۲. بحث تجرد نفس که انسان میتواند خود را ماورای زمان و مکان احساس کند، حکایت از حضور و وجود ابدی ما دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: از این جهت، آری! مانند شاعر وجه وجودی خود را در معرض نور حضرت حق قرار میدهید ولی نه به آن شکل که تنها در موطن خیال متوقف باشیم که البته آن نیز در جای خود ارزش دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین سند تحوّل، رویهمرفته میتواند مفید باشد. متأسفانه نه دولتها عزم آنچنانی دارند و نه زیرساختهای آن تا حدّی فراهم است. با اینهمه باید منتظر بود تا دولتی به صحنه آید که موضوع آموزش و پرورش برایش مسئله باشد و نه مشکل. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده در جای خوبی ایستادهاید و بنده هم چنین تجربههایی داشتهام. به هیچ وجه هیچکدام از ادیان را مردود نمیدانم ولی به نظر بنده اسلام به جهت آنکه در عین حضور تاریخیِ آخرالزمانیاش که باید جوابگوی نیاز این انسان باشد، جامعیت فوقالعادهای دارد و واقعبینیهای آن را نباید حمل بر خشونت نمود. کافی است مدتی در آیات آن تدبّر شود تا مُهیمنبودن آن نسبت به سایر ادیان احساس گردد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف مورد نظر، نوعی هوشیاری است تا انسان متوجه شود باید زندگی را سرسری نگیرد و نسبت به راهی که در پیش دارد، تجدید نظر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اموات در عالم برزخ در آن حدی که اذن دارند به سراغ زندگان میآیند و از احوالات خبر میدهند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به اصل قضیه که فکر کنیم مییابیم که در هر حال، دنیاگرایی با بحران همراه است و آخرتگرایی با آرامش. و اینکه انسان در آخرتگرایی با خودش درگیر میشود تا خود را شایستهی حضور در آن عالم بکند، نوعی تلاش مفید و نتیجهبخش است، برعکسِ تلاش دنیاگرایی که همواره با احساس نگرانی همراه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. بنده نخواستم به سؤالکننده نسبت به آن مطلب اشکال کنم، وگرنه اشکال جنابعالی وارد است. بیشتر منظور بنده آن بود که متوجه شویم موضوع رزق، چیز بالاتر از این اموری است که عدهای گمان کنند کسی میتواند رزق مقسوم آنها را از آنها بگیرد مگر آنکه خود انسان کوتاهیهایی داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده به این نتیجه رسیدهام که باید جوانان با معارفی آشنا شوند که به کمک آنها امام شهداء را بفهمند. کتابهایی مثل «آشتی با خدا» و یا «ده نکته در معرفت نفس» باب خوبی را در رابطه با فهمِ قدسی از مسائل در مقابل افراد قرار میدهد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هیچ کجای قرآن اهل کتاب را به صرفِ اهل کتاب، کافر نمیگوید بلکه برعکس، بعضی از آن ها را بدون آنکه مسلمان شوند اینطور تجلیل میکند میفرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ» (آلعمران/۱۱۳) آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه(به حق و ايمان) قيام مىكنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مىخوانند؛ در حالى كه سجده مىنمايند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اینطور جواب داده شد:
باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه هستید که مسأله، در حد تصمیم برای یک زندگی است و هر چه انسان در این مورد فکر کند، ضرر نکردهاست. بنده معتقدم در این مورد با مشاوری که ابعاد مختلف قضیه را چه از نظر دینی و چه از نظر اجتماعی و روانی میتواند بررسی کند مشورت شود. بنده جناب آقای دکتر قاسم زاده را معرفی میکنم. شماره دفتر: 32306295
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید مطالعهی کتاب «آشتی با خدا» نکاتی را جهت فکرکردن در این امور در مقابل شما بگشاید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: امروز مسلّم وضع دنیای غرب چنین است ولی هایدگر معتقد است در دل تکنیک، انکشاف مستتر است و روح بشر در دل انکشاف، نظر به حقیقت دارد و با رشد منجی این امکان هست که تکنولوژی از سیطرهی گِشتل، آرامآرام خود را آزاد کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه جزیرهای فکر میکنیم و از گشودگیِ لازم بهرهمند نیستیم. اخیراً عرایضی در بحث سورهی جاثیه تحت عنوان «عامل اختلاف بین عالمان به دین» شده است. خوب است که بر روی سایت در قسمت جلسات هفتگی به جلسهی روز شنبه رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ذات برمیگردد. ۲. ارتباط حضرت حق با ما، تنها از طریق اسماء است، یعنی ذات به صفتِ خاص که مناسب شرایط ما باشد. موفق باشید