بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31526

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز که شما را بسیار دوست دارم سلام: سخنان آقای پور حسن را در «مطالب ویژه» گوش کردم. خوب تحلیل ایشان در مورد طالبان و قوم پشتون جالب بود. اما به نظر بنده تلویحا و ته صحبت های ایشان به نوعی تطهیر ۲۰ سال جنایت آمریکا در افغانستان بود و حتی زیر سوال بردن حضور ایران در سوریه و عراق و به رخ کشیدن قدرت استکباری آمریکا و حتی دوری از شرق و آویزان شدن مجدد ایران به غرب که بسیار موذیانه مطرح کرد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آقای دکتر پورحسن چنین فردی نیستند که با چنین واژه‌هایی از ایشان نام ببریم. این نوعی بدبینی اخلاقی است. موفق باشید

31238

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم: در مورد ازدواج سؤالی خدمت استاد داشتم. من دچار ضعف روحی (ترس و خجالت) هستم. که در نهج‌البلاغه حضرت فرمودند ریشه آن سوءظن به خدا است. که برای رفع آن دارم تلاش می‌کنم و خود سازی می‌کنم. حالا با خودم گفتم اول این ضعفها را بر طرف کنم بعد ازدواج کنم. چون وقتی آدم ازدواج نکرده این ضعفها کمتر خودش را نشان می‌دهد و آدم کمتر مشکل دارد ولی وقتی ازدواج کرد چون باید مسئولیت دیگری را هم بر عهده بگیرد این ضعفهای روحی خودش را بیشتر نشان می‌دهد و بیشتر به مشکل بر می‌خورد و می ترسم نتوانم یک خانواده را مدیریت کنم. حالا می‌خواستم بدانم آیا این دیدگاه درستی است یا اینکه خود ازدواج می‌تواند زمینه و بستری باشد برای بهتر و سریعتر برطرف کردن ضعفهای روحی؟ آیا رزق معنوی که خدا با ازدواج به آدم می‌دهد بستر و زمینه این را فراهم می‌کند که این ضعفهای روحی سریعتر و بهتر بر طرف شود و چگونه ممکن است؟ تشکر و دعای خیر برای شما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». در این امور همان خدایی که این میل‌ها را فراهم کرده است بستر تحقق آن را نیز خودش کمک می‌کند و در دل حادثه إن‌شاءالله ضعف‌ها برطرف می‌شود. موفق باشید

31034

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیزم بنده چند سال در دانشگاه امام صادق علیه السلام افتخار شاگردی خانم دکتر علم الهدی رو داشتم. استادی که فی الواقع حرف که می زنن در و گوهر از دهانشون خارج میشه کلاسهای بسیار پربار (البته از دانش آموختگان مکتب حکمت متعالیه و صدرالمتالهین جز این هم انتظار نمیره)، در عین حال ایشون بسیار مهذب و فرهیخته و با اخلاق بودن، حالا سوالم اینه من چند روز پیش فایل صوتی ایشون رو گوش می‌دادم درباره انتخابات، بعد گفتن ما بعد از رای نیاوردن آقای رئیسی ناراحت شدیم و گریه می‌کردیم و...رفتیم خدمت حضرت آقا، دیدیم ایشون خندانن. خب من انتظارم از خانم دکتر علم الهدی با توجه به شناختی که ازشون دارم اینه که ایشون هم ناراحت نباشن. می دونم بخاطر مقام و.... نبوده ولی از همون نظر دلسوزی برای جبهه انقلاب هم‌. نظر شما چیه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو وجه موضوع قابل فهم است. آری! نه‌تنها خانم علم الهدی بلکه بسیاری متوجه شدند با آمدن دولت آقای روحانی چه بلایی بر سر مردم خواهد آمد و مسلّم از این جهت جای دلسوزی و اشک داشت. و از طرفی نگاه مقام معظم رهبری نیز نگاه حکیمانه‌ای بود که متوجه شدند مردم باید از جریان غرب‌گرایی که در انقلاب نفوذ کرده، عبور کنند و بدین لحاظ خوشحال و امیدوار بودند که این‌کار عملی می‌شود. موفق باشید

30522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: احتراماً پیرو فرمایش شما مبنی بر مدارا کردن با خانواده بخصوص همسر ابهامی برای اینجانب پیش آمده و آن این است که آیا باید مسائل مربوط به سیر و سلوکی مثل نماز شب‌، بیداری بین الطلوعین، گوش ندادن به آهنگ و ... را انجام داد و در مقابل با طعنه ها یا مخالفت ها مدارا کرد و یا این نوع مسایل رو بخاطر رضایت خانواده ترک کرد به امید رضای خدا. با اینکه محرزه بعضی کارها معصیته مثل آهنگای امروزی. قاعده عقلی و حکم کلی در این موارد که مخالفت همسر رو بهمراه داره نه از باب اذیت شدن بلکه از بابت تندرویی و خشک مذهبی دونستن این نوع رفتارها و عقاید چیه؟ اگه با مدارا کردن هم نتیجه مطلوبی حاصل نشه چی؟ اینکه من اجازه هیچ کاری رو نداشته باشم مبادا ایشون ناراحت شن واقعا درک و تحملش سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی می‌توان تا آن‌جا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید

30479

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد محترم: یک بار استادی به بنده گفتند که اسما الحسنی الهی بالقوه در قلب هر انسانی هست که باید بالفعل شود، چون در بین مطالب اعیان هم خواندم که عین ثابته هر انسانی جنبه بالقوه اوست، آیا می توان گفت هر دو موضوع یکی است؟ و آیا بالفعل شدن اسما در انسان به نورحقیقت محمدی (ص) و نقش ولایت محمدی است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید حرف خوبی باشد. آری! ذیل شریعت الهی جنبه‌های بالقوه‌ی ما بالفعل می‌شود. موفق باشید

30179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب می-خواستم بدانم آیا «توفنا مع الابرار» با عبور از مرتبه حیوانیت و انسان عادی بودن به مراتب بالاتر مرتبط است؟ چگونه می‌توان این امر را با مودت اهل بیت توجیه کرد یا ارتباط داد؟ ممنون اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ابرار»، ذیل مقربون در صدد پاک‌نگه‌داشتن خود هستند و این امر مسلّم با عبور از امیال نفس امّاره از یک طرف، و محبت به مقربون از طرف دیگر ممکن است. موفق باشید

30024

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
(به نام خدا) عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: عاقبتتون ختم به خیر و شهادت ان شا الله. استاد سوالی داشتم: لطف می‌کنید بفرمایید که یک خانم در دوران بارداری دقیقا باید چه کار کند؟ چه چیزهایی بخواند؟ چه اعمالی انجام دهد؟ و هر آنچه که مهم است و من در ذهنم نبوده که بپرسم. استاد بزرگوار ممنون میشم اگر مفصل پاسخ دهید. خیر دنیا و آخرت نصیبتان. در پناه حضرت حق باشید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: جواب مفصل نیاز نیست. در همان حدّ معمول که رعایت حلال و حرام خدا را بکنید و چندان هم به خود سخت‌گیری ننمایید؛ خدای مهربان رحمتش را به شما ارزانی می‌دارد. خوش بینی و عدم خشم با اطرافیان. موفق باشید

29724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما قائل به انفتاح باب علم در زمان غیبت هستید یا انفتاح؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه خداوند در تجلی است و بستگی به قبول قابل دارد. موفق باشید

29065

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: دو تا سوال داشتم. اول اینکه آیا انسان ها می توانند فرشته ها را ببینند؟ ولی به شکل واقعی آن ها نه به شکل نور های متحرک و رنگ های مختلف. دوم اینکه اگر امکان دارد می‌شود درباره ی هاله ی نور اطراف انسان ها توضیح مختصری بدهید که چرا بعضی انسان های رنگ نورشان فرق می کند؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. طبق آیه‌ی « قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ» (ذاریات/31) که حضرت ابراهیم به آن دو فرشته فرمودند قصد شما از آمدن چه بوده؟ پس آن حضرت آن دو فرشته را ملاقات کردند و مسلّم رؤیت فرشتگان منحصر به ایشان نیست. ۲. در این مورد تجربه و اطلاعی ندارم. موفق باشید

28249

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در نقد پلورالیسم دینی و محترم بودن اختلاف در مبانی عقیدتی و وجود راه ها و صراط های مستقیم برای اتصال به حقایق و معارف، چه منابعی را پیشنهاد می‌فرمایید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جزوه‌ی «کلام جدید» که روی سایت هست، در رابطه با پلورالیسم عرایضی شده است. إن‌شاءاللّه مفید خواهد بود. موفق باشید

27545

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: ببخشید اینکه تو «کتاب زن آنگونه که باید باشد» فرمودین هویت زن در پذیرفتن تمناهای مرد هست، منظور از تمنا هر نوع تمنایی هست؟ یعنی حتی اگر مرد بگه بچه دار نشیم زن باید بپذیره؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد مسلّم آن مرد، حقِ زن را ضایع کرده است و مسئول است. موفق باشید

27211

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله استاد گرامی: پس از مطالعه کتاب پرفیض «رمضان دریچه ای به عالم معنا» و با توجه به اینکه بنده مقداری قضا و کفاره بر گردنم است این سوال برایم پیش آمد که آیا ادای فریضه و گرفتن روزه قضا و کفاره آن تاثیر خاص روزه را دارد یا خیر!؟ التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً تأثیر دارد. زیرا «چه خوش بُوَد که برآید به یک کرشمه دو کار». موفق باشید

27135

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم استاد عزیز هزار سال هم بگذرد و بدترین بلا ها هم نازل شود آنها که رشد عقلی نکرده اند باز طلب حضور امام را ندارند. الان هم دایما دعا می کنند که با رعایت کردن خودشان و از خود گذشتگی ملت تمام مشکلات برطرف می شود و دوباره به همان زندگی قبلی برگردند. خوب خود دین هم می فرماید از افراد باید به اندازه عقول آنها انتظار داشت، پس چرا ظهور دائما عقب می افتد؟ آیا این فرصتی نیست برای مومنان که خود را پیدا کنند؟ وگرنه آنها که در پی مادیات و زندگی راحت هستند، در هر شرایطی رویکرد آنها تغییر نمی کند؟ ولی باز هم این سوال پیش می آید که مگر نمی گویند که دعا کنیم ظهور اتفاق بیافتد تا عقل های ما کامل شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که مکرراً عرض شده باید مردم به رشدی برسند که زمینه‌ی ظهور فراهم شود وگرنه به همان علت که غیبت واقع شد، غیبت همچنان ادامه می‌یابد. موفق باشید

26779

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چرا خداوند با وجود اینکه می تواند برای ثبات قلب و قدم نبی اکرم و مسلمین، داستان ها و امثال متفاوت و متنوع و حتی اسطوره ای استفاده کند از قصص و زندگی انبیاء بعنوان اتفاقات حقیقی و واقعی استفاده می کند و خطاب به پیامبر می رسد هدف بیان این امثال و قصص «ما نثبت به فوادک» هست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با طرح واقعیات عالم، ظرفیت حال و گذشته‌ی بشر جهت درست‌فهمیدن آینده‌اش روشن می‌شود. موفق باشید

26645

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: آیا برداشتی که در زیر نوشتم درست است؟ در قرآن راه رهایی از مشکلات و تشخیص راه صحیح از نادرست را میزان هوش و عقل بیان نکرده بلکه میزان را تقوا بیان فرموده چه بسیار افراد باهوش و علی الظاهر زرنگ که به راه نیامده بلکه سد راه دیگران نیز شده اند. با تقوا تشخیص طریق باطل از حق یا به‌عبارتی راه پاکی از ناپاکی داده می شود و یا به‌عبارتی با تقوا به باطن درست هر امری پی می بریم. اما ممکن است که سوال شود مسائلی که ربطی به پاکی و ناپاکی ندارد مثل حل یک مسئله ریاضی چگونه با تقوا حل می گردد در جواب باید گفت اینجا هست که اسباب الهی از جایی که فکرش را نمی کنی بر سر راه قرار می گیرند و شخص را در حل مشکل کمک می کنند. فرضا یک متخصص کشاورزی در فرآیند ساخت یک نهاده کشاورزی مثل کود شیمیایی باید یک مسئله ریاضی را حل کند هزاری هم با تقوا باشد مسئله ریاضی را نمی تواند خودش به تنهای حل کند اما هر چیزی راه خود را دارد خداوند از طریق اسباب اش راهی را برای او فراهم می کند تا به حل مسئله دست یابد فرضا از طریق یه دوست ریاضی دان مسئله ریاضی حل می گردد تا فرآیند ساخت کود تکمیل گردد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده رویهمرفته می‌توان نکاتی را که فرموده‌اید پذیرفت. می‌ماند که گاهی مسائلی برای بشر مسئله است که حقیقتاً مسئله نیست. آری! در این موارد از تقوا نباید انتظارِ حلّ آن مسائل را داشت، بلکه تقوا موجبِ انصراف انسان از علمِ لاینفع می‌شود. موفق باشید

25900

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بر طبق آیه ۲۲ سوره مبارکه فتح «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»، آیا اِعمال مجازاتی مثل شلاق زدن یا مجازات سنگین و برخورد های قاطع در جامعه اسلامی، مغایر رحمت و رافت اسلامی نیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به جهت رحمت الهی است که مؤمنین را خداوند به جهت ارتکاب جرم تنبیه می‌کند تا به خود آیند و از ادامه‌ی آن منصرف شوند. مثل جریمه در تخلف رانندگی. و در همین رابطه قرآن می‌فرماید: «وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَىٰ دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» و البته ما آن‌ها را عذاب نزدیک‌تر (و کمتر به بلاهای دنیا یا در برزخ) بچشانیم غیر آن عذاب بزرگتر و شدیدتر (قیامت یا قیام حجّت عصر علیه السّلام) تا مگر (متنبّه و پشیمان از عصیان شوند و به سوی خدا) باز گردند. موفق باشید

24963
متن پرسش
سلام علیکم و رحمة الله: نفس چگونه بر چند عمل خود همزمان آگاهی دارد و بر همه توجه دارد؟ مثلا همزمان صحبت می کنیم و یا در حال شنیدن حرف دیگری هستیم همان لحظه تخیل غیر مرتبط هم می کنیم و هم متوجه تخیلمانیم هم متوجه حرف طرف مقابل و یا حرف زدن خودمان، چگونه اینگونه می شود؟ و شاید بتوان همزمان به چند حالت نفس تسلط داشت و توجه داشت که با هم متفاوتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مگر از مجردبودنِ نفس غافلید؟! مگر نفس مثل موجودات مادی است که یا سنگ باشد یا آب؟! در حالی‌که موجود مجرد، وَجهِ جامعیت دارد. تا حدّی می‌توان گفت مثل نور بیرنگ است که جامع هفت نور می‌باشد. موفق باشید

33150

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب خدمت استاد عزیز تر از جان: با عرض پوزش از شما استاد که وقت شریف شما را گرفتم. استاد وظیفه حال حاضر ما در قبال همسر خود چی هست؟ در بحث مباحث اقتصادی و مخارج خانه. (چون زنان در امور احساسی و زنانه قوی هستن ولی امور اقتصادی به آنان لطمه می‌زند) در بحث راندگی کردن همسر. در بحث آزادی که در حال حاضر در جان زنان این زمانه هست. کلا نمی‌دانم باید در زمان حال چه رفتاری بکنم. لطفا اگر امکانش هست خیلی توضیح بدین با جزئیات. می‌خواهم با همسرم درست رفتار کنم. می‌ترسم شاید اشتباه کنم و همسرم را اذیت کنم. و در قیامت رو سیاه شوم. با تشکر از زحمات شما. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به مباحث « گفتگو درباره مسئله مردمی سازی دولت در نسبت با آزادی»  https://eitaa.com/matalebevijeh/11046 رجوع شود که متذکر انسان جدید است و هویتی که او در نسبت با آزادی خود دنبال می‌کند. به هیچ وجه نباید طوری برخورد شود که زنان ما تصور کنند با ازدواج و همسرداری، آزادی آن‌ها محدود می‌شود، بلکه بحث در نوعی رعایت همدیگر است در عین احترام به حقوق همدیگر. موفق باشید

32970

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

۱. سلام و عرض ادب. بهترین تفسیر عرفانی مثل تفسیری که امام خمینی از سوره حمد کردند چیست؟ ۲. سیر مطالعاتی عرفان چی هست به جز دروس فلسفی که در اون حرکت جوهری و بحثهای فلسفی شده باشد؟ ۳. کدام یک از سخنرانی های استاد از پایه به بحثهای عرفانی پرداخته اند؟ ۴. آیا استاد کتبی نظیر فصوص و فتوحات ابن عربی هم تدریس کرده اند بفرمایید؟ ۵. برای قوی شدن فضیلت اخلاقی توکل بایستی چکار کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تفسیر قرآن مشهور به ابن عربی که در واقع از آنِ جناب عبدالرّزاق کاشانی است. ۲. «فصوص الحکم» ابن عربی در این مورد مشهور است. ۳. شرح مقالات آیت الله محمد شجاعی ۴. فصوص را آری! ولی فتوحات را نه. ۵. شرح کتاب حدیث «جنود عقل و جهل» از حضرت امام خمینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که روی سایت هستhttps://lobolmizan.ir/sound/660 . موفق باشید

32789

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: ببخشید شما دقیقا کدام قسمت از کلاب هاوس را دنبال می فرمائید و آیا کانال بی بی سی که در تلگرام موجود است همان رادیو بی بی سی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده عموماً صوت‌هایی که از کلاب‌هاوس در کانال‌های تلگرامی گذاشته می‌شود را گوش می‌دهم. خودم در آن اطاق‌ها شرکت ندارم. از بی‌بی‌سی هم همان کانال تلگرامی آن را دنبال می‌کنم که مربوط به برنامه چشم‌انداز بامدادی آن‌ها در کانال‌های مختلف‌شان است و فتنه‌هایی که دنبال می‌کنند. موفق باشید

32678
متن پرسش

با سلام و تشکر فراوان از استاد عزیز و تمام همکارانشان، پرسشم رو حتی المقدور کوتاه می‌کنم که از زحمت خواندن بکاهم. ۱. چرا مخاطب قرآن مردان هستند؟ منظور از جهت ضمیر و افعال مذکر نیست. بلکه در غالب آیات ضمیر مخاطب برای مردان بوده و ضمیر غایب برای زنان است. جوری که وقتی قرآن می‌خوانم و به این آیات، که کم هم نیستند، برخورد می‌کنم احساس ناخوشایندی سراغم میاید. به فرض که در زمان نزول آیات فقط مردان در اطراف پیامبر بودند، که بعید می‌دانم همیشه اینطور بوده، آیا نمی‌شد تمام ضمایر غایب باشد؟ یعنی خدا بفرمایند مومنین چنین و چنان بکنند. یا اگر مخاطب هست، لااقل جداگانه نشود؟ مطالب چندی در پاسخ به این مقوله خوانده ام اما بیشتر به نظر توجیه میایند و قلبم را قانع نمی‌کنند، چرا که قرآن کلام پروردگار عالم مطلق است بی زمان است (نه فقط مخصوص اعراب ۱۴۰۰ سال پیش) و هیچ نقصی از آن انتظار نمی‌رود. ۲. چرا در قرآن وقتی خداوند از حضرت مریم می‌گوید، می‌فرمایند ما او را به زنان عالم برتری دادیم؟ چرا نفرمودند به کل انسانهای عالم، مردان و زنان عالم؟ مگر حضرت مریم فقط بر زنان زمان خود برتری داشت؟ یا مثلا برای حضرت فاطمه سلام الله علیها، می‌گویند سیده النساء العالمین؟ آیا مادرم فاطمه زهرا، فقط سرور زنان عالمین است؟ مگر در قرآن و دعاهای رسیده از اهل بیت، وقتی از پیامبران یا امامان ما گفته می‌شود، در ادامه سید مردان عالم خطاب می‌شوند؟ چرا در مورد زنان جنسیت مطرح می‌شود؟ من متوجه این موضوع نمی‌شوم. چطور تصور کنم مقام انسان نزد خدا به جنسیت بدن مادی مربوط نیست، و مقام انسانی زن و مرد در نزد خدا برابر است در عین حال اینگونه موارد واضح را چطور پاسخ گویم. اگر دخترم که در این عصر و زمان و با فرهنگ حاکم بر این زمان زندگی می‌کند از من این سوالات را بپرسد، چگونه به او پاسخ دهم؟ بگویم روح جنسیت ندارد و روح انسانی مطرح است؟ پس این موارد چگونه توجیه می‌شوند. در پایان طلب عفو می‌کنم از استاد عزیز بابت طولانی شدن سوال و قدردانی می‌کنم از اینکه وقت گرانبهای خود را صرف مطالعه این سوال نمودید. از خداوند اجر بی پایان برای شما مسئلت دارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اتفاقاً مرحوم شهید مطهری متذکر نکته خوبی در این مورد هستند و در مورد روایت مشهورِ «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ» می‌فرمایند این‌جا واژه «مُسْلم» به معنای همه مردم است و نباید «مُسلمه» را به آن اضافه می‌کردند. و با توجه به این نکته عنایت داشته باشید اگر ضمیر «کُم» به کار می‌رود نباید گمان کرد این‌جا مردان را خطاب قرار داده، بلکه برعکس اگر عرب بخواهد تنها زنان را مخاطب قرار دهد، واژه «کُنّ» را به کار می‌برد. ۲. به نظر می‌آید جمله «سیده النساء العالمین» نظر به جنسیت آن حضرات دارد و تأکید بر این‌که اینان که سرور همه بشریت‌اند، از جنس زن می‌باشند، نه آن‌که آن‌ها را صرفاً پیش‌روِ زنان بدانند. و در همین رابطه امام عسگرى‏ «عليه السلام» مى ‏فرمايند: «نَحْنُ‏ حُجَجُ اللهِ عَلي خَلْقِهِ وَجَدَّتُنا فاطِمَةُ حُجَّةٌ عَلَيْنا»[1] يعنى؛ ما حجّت خداوند بر خلق هستيم و جدّه ما فاطمه حجّت است بر ما. يعنى راه را به ما نشان داد و جبهه‏ اى را كه بايد ما پس از رحلت رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله وسلم و حذف حاكميت على عليه السلام در آن قرار گيريم، بر ما نماياند. موفق باشید        

 

[1] ( 1)-« تفسير طيب‏ البيان»، ج، 13 ص 223( نقل از شرح« فَصّ حكمة عِصْمَتِيَّة فى كلمة فاطميّه»، از آيت‏ الله‏ حسن ‏زاده، ص 159).

32488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: می‌خواستم بدونم این سخن جناب آقای صمدی آملی غلط نیست؟ (آيا جاي بد در قرآن پيدا مي کنيد؟ قرآن به جز خوبي چيزي ندارد. و لذا استخاره کردن اين آقايان هم برداشته مي شود. حرف بسيار روشن است ولي چون ما به اين سوي عالم عادت کرده ايم دير مي توانيم حقايق را بيابيم) اینطور که فهمیدیم به نظر شما به طور کلی آثار جناب آقای صمدی آملی خوب هستند اما خب می‌خواستم بدونم پس این مطلب که جناب آقای صمدی فرمودند غلط نیست؟ همچنین می‌خواستم نظر شما رو درباره این مورد از سخنان آقای صمدی آملی هم بدونم: «حال با این بیان آیا آن‌ها که به دست زدن کلمه‌ای در قرآن همچون «کافر»، که از چهار حروف «کاف» و «الف» و «فاء» و «راء» تشکیل شده، بدون طهارت اجازه نمی‌دهند، آیا به ما اجازه می‌دهند به بدن شخصی که در خارج وجود دارد و کافر است بدون وضو دست بزنیم؟ می‌فرمایند: نخیر، باید باز هم وضو داشته باشید. ناگهان می‌بینی خداست دارد خدایی می‌کند و نظام الهی به بهترین شکل پیاده شده و ذره‌ای خلاف در آن وجود ندارد.» بنده درباره شخصیت بزرگوار جناب آقای صمدی آملی بحثی ندارم و چون می‌خوام بدونم آیا سخنان و کتب ایشون معتبر هست یا نه برای همین این دو متن رو برای شما فرستادم تا اگر من کامل درست متوجه نشدم اشتباهم اصلاح بشه و خودم رو از آثار ایشون محروم نکنم (اگر حس می‌کنید این مطلب برای بعضی از آقایان ممکنه نسبت به شخصیت جناب آقای صمدی آملی سوءظن ایجاد کنه لطفاً به صورت عمومی در کانال نزارید تا نسبت به شخصیت ایشون خدشه ای وارد بشه) بسیار ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً مستحضرید که این مطالب در دل یک بحث و یک سخنرانی گفته می‌شود و برای نظردادن نیاز است آن بحث و سخنرانی را ببینیم که برای این حقیر با کمی فرصت، مقدور نیست. آنچه می‌توانم در مورد جناب آقای صمدی آملی بگویم آن است که ایشان در کسب معارف دینی زحمت کشیده‌اند و قابل استفاده می‌باشند. موفق باشید

32412

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد گرانقدر: تسلیت به مناسبت شهادت عبد صالح و امام هدایت امام موسی کاظم و همچنین تهنیت ایام ماه مبارک رجب و بعثت رسول گرامی اسلام. استاد سوالم درباره شیوه و نحوه هدایت و تربیت رسول گرامی اسلام است با توجه به احادیث، این هدایت به چه صورت بوده؟ به صورت الهام بوده؟ گفتگو بوده ؟ ... و یا چه صورتی؟ امام علی(ع) درباره تربیت ویژه نبی گرامی اسلام از دوران کودکی می فرماید: «لقد قرن الله به صلی الله علیه و آله من لدن ان کان عظیماً اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم و محاسن اخلاق العالم لیله و نهاره» از همان زمان که رسول خدا (ص) را از شیر گرفتند، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان خویش را مأمور ساخت تا شب و روز وی را به راههای بزرگواری و درستی و اخلاق نیکو سوق دهد. از سخنان امام صادق (ع) : «خلق والله اعظم من جبرئیل و میکائیل و قد کان مع رسول الله یخبره و یسدده و هو مع الأئمه یخبرهم و یسددهم» به خدا سوگند، مخلوقی است بزرگ تر از جبرئیل و میکائیل و او همواره با رسول خدا (ص) بود و او را آگاه ساخت و راهنمایی می نمود. او با امامان هست و آنها را آگاه می سازد و راهنمایی می نماید. از امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) نقل شده که فرمود: «سمعت رسول الله یقول: ما هممت بشیء مما کان اهل الجاهلیة یعملون به غیر مرتین کل ذلک یحول الله بینی و بین ما ارید من ذلک» از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: هیچ گاه نخواستم کارهای رایج در زمان جاهلیت را انجام دهم مگر دو بار که در هر بار خداوند میان من و آنچه می خواستم حائلی قرار داد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در مقدمه کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که در دل آن بحث به نکته‌ای که جنابعالی مدّ نظر دارید تا حدّی جواب می‌دهد. ذیلاً آن مقدمه خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

تفاوت ولايت و امامت و نبوت

۱. ولايت: ولايت به معني نزديکي است و وقتي گفته مي‌شود انساني به مقام ولايت رسيده به اين معني است که توانسته در مقام قرب الهي قرار گيرد. اين مقام با توجه به اين‌که مقام اصلي انسان حقيقت مجردي است که از ملائکه هم بالاتر است، با زُدودن جنبه‌هاي بشري و بدني براي هرکس حاصل مي‌شود. لذا فرموده‌اند راه ولايت در هيچ زماني بسته نيست حتي زماني که نبوت به انتها مي‌رسد و ديگر براي بشر پيامبري فرستاده نمي‌شود. قرآن در راستاي دعوت انسان‌ها به مقام قرب و ولايت مي‌فرمايد: «فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا» [۱] هر کس مي‌خواهد به لقاء پروردگارش نائل آيد بايد به اعمال صالح مبادرت ورزد و در آن راستا به احدي جز خدا نظر نداشته باشد. از آنجايي که تا وليّ خدا به مقام ولايت يا قرب نرسد شايسته‌ی شنيدن سخن خدا جهت ابلاغ به مردم نمي‌شود گفته مي‌شود ولايت، باطن نبوت است.

۲. نبوت: نبوت بر عکس ولايت، يك مأموريت الهي است و خداوند با برانگيزاندن و مبعوث نمـودن آن کسي که به مقام قرب الهي رسيده شريعت خود را به بشريت مي‌رساند. با توجه به اين‌که پيامبر خدا (ص) بايد آمادگي خاصي پيدا کند تا بتواند شريعت الهي را تماماً بگيرد و به مردم برساند، نبوت همراه است با تحولي عظيم كه در روح و جان پيامبر خدا (ص) رخ مي‌دهد تا براي انجام مأموريت خود توانايي و آمادگي كامل و نهايي را به‌دست آورد.

عنايت داشته باشيد که كمك‌ها و مددهايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود، رحمتي است به مردم زيرا مردم از طريق همين كمك‌ها است كه متوجه حقانيت نبي مي‌شوند و از هدايت الهي بهره‌مند مي‌گردند. در همين راستا مددهايي را که به رسول خدا (ص) مي‌شود مي‌توان به مددهاي قبل از بعثت و مددهاي بعد از بعثت تقسيم کرد.

الف- مددهاي قبل از بعثت: مددهاي قبل از بعثت موجب مي‌شود تا اولاً: با حفظ رسول خدا - از هرگونه لغزشي که عرف جامعه از پيامبر خدا انتظار ندارند - در قبل از بعثت، كارنامه‌ي نبي جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و در مأموريتي كه بناست به عهده‌ي آن حضرت گذاشته شود به بهترين نحو موفق شود. و چون خدا مي‌داند اين شخص با پاي خود و با انتخاب خود - در عين اين که مسير ولايت را طي مي‌كند - شايسته‌ي ابلاغ دين مي‌گردد، مواظبت‌هايي را قبل از بعثت نسبت به او اِعمال مي‌کند تا در تحقق نبوتش به كارش آيد و موانع راه از قبل برطرف شده باشد. ثانياً: از طريق آن مددها که قبل از بعثت به پيامبر خدا مي‌شود، نفس آن حضرت ظرفيت پذيرش حقايق عظيم موجود در وَحي را پيدا مي‌كند تا وَحي را كامل بگيرد و کامل برساند. در همين رابطه حضرت علي (ع) مي‌فرمايند: «...وَ لَقَدْ قَرَنَ اللهُ بِهِ (ص) مِنْ لَدُنْ اَنْ كانَ فَطيماً اَعْظَمَ مَلَكٍ مِنْ مَلائِكَتِهِ يَسْلُكُ بِهِ طَريقَ الْمَكارِم و مَحاسِنَ اخلاقِ العالَمِ، لَيْلَهُ وَ نهارَهُ» [۲] از همان لحظه‌اي كه پيامبر (ص) را از شير گرفتند، خداوند بزرگ‌ترين فرشته‌ي خود را مأمور تربيت آن حضرت كرد تا شب و روز، او را به راه‌هاي بزرگواري و راستي و اخلاق نيكو راهنمايي كند.

پس نتيجه مي‌گيريم خداوند با علم به شايستگي‌هاي پيامبر (ص) از ابتدا پيامبر خود را پرورانده تا مستعد دريافت بزرگترين پيام براي بندگانش بشود و از طريق نفس مقدس آن حضرت ما بتوانيم به دين خدا دست يابيم.

ب- مددهاي بعد از نبوت: مددهاي بعد از نبوت عبارت است از كمك‌هاي خاصي که به پيامبر مي‌شود جهت حفظ او و موفقيت او تا مردم از پيامبري پيامبر محروم نشوند. اگر این مددها نبود هدايت بشر مختل يا منقطع مي‌گشت و در همين راستا خداوند جان پيامبر (ص) را از خطرات حفظ مي‌كند و يا توطئه‌ها را خنثي و يا شايعات را به آن حضرت خبر مي‌دهد ولي در همه‌ي اين احوالات وظيفه‌اي را که به عهده‌ي مسلمانان و يا شخص پيامبر است به خود آن‌ها واگذار مي‌کند.

بر اساس همان مبنايي که خداوند براي انسان‌ها پيامبر مي‌فرستد، جهت تبيين و ادامه‌ي دين، امامان را مأمور مي‌کند، در اين حالت هم فقط کسي را که به مقام قرب الهي رسيده است براي امامت تجهيز مي‌نمايد. با توجه به نکاتي که عرض شد لازم است به موارد ذيل عنايت فرماييد:

۱. در ابتدا هر «نبيّ»، «وَليّ» مي‌باشد که با استعدادهاي ذاتي خود، همه‌ي جنبه‌هاي بشري را كه مانـع دريافت اصل روحاني خود و مانع قربِ به حق مي‌شود زدوده است.

۲. سرمايه‌ي ولايت جهت قرب الهي «فطرت» است و انسان‌ها وقتي با فطرت خود هماهنگ شوند به مقام قرب الهي دست مي‌يابند و اين سرمايه در اختيار همه هست و شريعت الهي متذکر فطرت انسان‌ها است تا با آن هماهنگ شوند، پس راه ولايت و قرب الهي براي همه باز است.

۳. زماني كه مصلحت خدا اقتضاء كرد تا پيامبري براي بشريت فرستاده شود کسی را كه به مرتبه‌ي قـرب كامل رسـيده است جـهت ابـلاغ شـريعت به نبوت مبعوث مي‌کند و برمي‌انگيزاند.

۴. پس نبوت يك مأموريت الهي است و همچنان که عرض شد مبعوث نمـودن آن «وَلـيّ» به نبوت همراه است با تحولي عظيم كه در روح او رخ مي‌دهد، تا براي انجام مأموريت خود توانايي و آمادگي كامل و نهايي را دارا باشد.

۵. كمك‌هايي كه به پيامبر مي‌شود تا در مأموريتش موفق شود کمک‌هاي خاصي است که از طرف خداوند به پيامبر داده مي‌شود و به همين جهت گفته مي‌شود آن کمک‌ها «موهبتي» است و نه «اكتسابي». ولي اين كمك‌های موهبتی، رحمتي است به مردم از طريق نبي تا مردم به شريعت الهي آگاه شوند و مردم از طريق همين كمك‌هاي موهبتي است كه متوجه صدق نبوت نبي مي‌شوند و از او هدايت مي‌گيرند.

۶. مددهاي موهبتي به نبيّ دو قسم است. قسم اول مددهايي است که قبل از بعثت به نبيّ مي‌شود تا كارنامه‌ي نبيّ جهت انجام مأموريتش از هرگونه ضعفي پاك باشد و آن مددها موجب مي‌شود تا پيامبر خدا اولاً: در خاطر مردم و بر اساس عرف زمانه از هرگونه ضعفي مصون باشد و همان ضعف‌هايي كه براي بقيه‌ي كودكان و جوانان طبيعي است، مثل نيمه عريان بودن کودکان و يا با پاي برهنه در كوچه‌ها دويدن، در او ديده نشود. ثانياً: از طريق آن مددها نفس پيامبر ظرفيت پذيرش حقايق عظيمِ موجود در وَحي را پيدا كند و وحي را كامل بگيرد. قسم دوم، مددهايي است که بعد از نبوت به پيامبر مي‌شود که اگر اين مددها نبود به مقام قرب و ولايت پيامبر ضربه‌اي نمي‌زد ولي نبوت او را كه وسيله‌ي هدايت بشر بود مختل يا منقطع مي‌نمود، به طوري که اگر خداوند جان پيامبر را از خطرات حفظ نمي‌کرد و يا توطئه‌ها را خنثي نمي‌نمود و يا شايعات و نقشه‌هاي دشمن را به او خبر نمي‌داد، زمينه‌ي ابلاغ وَحي الهي به طور کامل فراهم نمي‌شد و اين ضرري بود که به بشريت مي‌رسيد.

از اين نکته غفلت نفرماييد که در هر صورت هركس به اندازه‌اي كه طالب حق است از نبوت بهره مي‌گيرد و خود پيامبر هم به عنوان يك انسانِ حق طلب از نبوت خود استفاده مي‌كند ولي چون او بهترين انسان است، بيشترين استفاده را از وَحي مي‌برد و خداوند در همين رابطه مي‌فرمايد: «آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَيْهِ مِنْ رَبِّهِ و الْمُؤْمِنُونَ»[۳] رسول (ص) و مؤمنين هر کدام به آنچه بر پيامبر نازل شده ايمان آورده‌اند و از آن بهره مي‌گيرند.

با توجه به اين‌که معلوم شد هر انساني به جهت نفس ناطقه‌ي مجردي که دارد، استعداد حضور در عالم غيب در او هست و مي‌تواند به مقام ولايت و قرب برسد، پس نبوت براي انسان چيز غير ممکني نيست و خداوند به عنوان «ربِ» همه‌ي انسان‌ها حتماً راهي جهت تربيت و تعالي آن‌ها مي‌گشايد و ارسال رسولان در همين رابطه است که در مباحث آينده به اين امر مي‌پردازيم.

[۱] - سوره‌ي کهف، آيه‌ي ۱۱۰.

[۲]- نهج البلاغه، خطبه‌ي ۱۹۳.(خطبه قاصعه-۲۳۴).

[۳]- سوره‌ي بقره، آيه‌ي ۲۸۵.

32272
متن پرسش

سلام استاد: خدا قوت، کتاب جامع و خیلی دقیق عقاید چه بخوانیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره عقاید واقعی همان مطالبی است که قرآن می‌فرماید و تذکر می‌دهد و اشاره می‌کند. به نظر بنده تفسیر گرانسنگِ «المیزان» یک دوره اصول عقاید اصیل و نورانی است و بهتر از آنچه کتاب‌های کلامی و استدلالی ما را نسبت به حقایق آگاه می‌کنند، متوجه حقایق می‌نماید. موفق باشید

32260

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: دلایل عقلی و تجربی و قرآنی و روایی منکران حسن و قبح عقلی در شیعه و سنی به طور جداگانه چه بود؟ کتابی هست که کاملترین بحث را در این باره داشته باشد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان سایر کتاب‌ها نیستم. اگر مبتنی بر کلام شیعی حسن و قبح را در نظر بگیریم یعنی عقل، حُسن و خوبیِ فعل و قبح و بدی فعل را خودش می‌تواند تشخیص دهد و شرع، بر اساس همین عقل حکمِ بدی و خوبی فعلی را مطرح می‌کند که به اصطلاح می‌گویند: نه چون شرع گفته است خوب است، بلکه چون عقل خوب می‌داند، شرع گفته است. با توجه به این امر، اخلاق که عبارت است از علم به فضائل و رذائل، دیگر از نظر شیعه مبتنی بر حسن و قبح عقلی می‌شود و حکم شرع، رجوع به حکم عقل دارد. بدین معنا که عقل می‌فهمد که شرع مطابق عقل عمل کرده است وگرنه گرفتار نگاه اشعری می‌شویم که آثار سوء خود را به همراه دارد. موفق باشید 

نمایش چاپی