باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کن که اگر زکریایِ روح آدمی که در عین عباداتِ طولانی هنوز به رزقی نرسیده که جان او را اشباع کند، ناگاه خداوند با مریمِ جان خود او را روبهرو میکند، که وَجهِ لطیف جان اوست و در آنجا رزقهایی مییابد که دیگر نسبت به آیندهی وجهِ معنوی خود عقیم نخواهد بود. موفق باشید
با عرض سلام خدمت استادِ عزیزتر ازجان، استاد طاهرزاده: در تعریف عصمت متکلمان قائل به «عصمت موهبتی» که به صورت دفعی و همیشگی است، هستند و در مقابل میگویند فلافسفه «عصمت اکتسابی» را که ملکه پرهیز از گناه است و تدریج الوصول است و احتمال زوال هم دارد و ضمانتی در جلوگیری از خطا و اشتباه در آن وجود ندارد را قبول دارند. و گفته شده میتواند هر دو در یک شخص جمع شود و تعارضی ندارد (کتاب معارف و عقاید ۴ بحث نبوت مرکز مدیریت حوزه علمیه)، حال سوال این است که آیا تعریفی که راجع به عصمت ارائه شده از طرف فلاسفه صحیح است؟ و دوم اینکه اگر تعریف را قبول کنیم، یعنی ائمه اطهار اول عصمت اکتسابی را کسب کردند و بعد موهبتی و یا اول موهبتی و بعد اکتسابی؟ اگر اول عصمت اکتسابی را بپذیریم؛ یعنی اول ائمه اطهار نأعوذباالله خطا داشته اند سپس عصمت اکتسابی و بعد موهبتی! و اگر اول عصمت موهبتی را بپذیریم، ائمه جبراً عصمت داشته اند و خب فضیلتی نیست و البته عصمت اکتسابی معنایی ندارد. بنابراین آیا تعریف عصمت اکتسابی از طرف فلاسفه کج فهمی شده!؟ ویا قضیه چیز دیگریست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه عرایضی در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» شده است که نکاتی از آن خدمتتان عرضه میگردد: موفق باشید
در موضوع انتصابيبودن امام باید گفت: وقتي متوجه باشيم امام بايد معصوم باشد و بايد افضل انسانهايِ روي زمين باشد، ميپذيريم كه شناخت او از طريق مردم ممكن نيست لذا بايد يا توسط پيامبر كه قلهي علم و عصمت است، معرفي گردد و يا از طريق امام قبلي كه علم و عصمت او كامل است، شناخته شود و امام نيز با كارهاي فوق العادهاي كه عقل قانع شود، ارتباط خود با قدرت كل را ثابت كند. پس چون امام خليفهي خدا و رسول خدا است ـ و نه خليفهي مردم ـ و چون او معصوم است و مردم قادر به تشخيص مقام عصمت نيستند، بايد او از جانب خدا انتخاب شود و پيامبر او را به مردم معرفي نمايد، يعني به اصطلاح، امام بايد «منصوص» باشد. امام رضاu در اين رابطه ميفرمايند: «اِنَّ الامامة اَجَلُّ قَدْراً وَ اَعْظَمُ شَأْناً وَ اَعْلي مَكاناً وَ اَمْنَعُ جانِباً وَ اَبْعَدُ غَوْراً مِنْ اَنْ يَبْلُغَهَاالنّاسُ بعقولهم اَوْ يَنالُوها بِآرائِهم اَوْ يُقيموا اِماماً بِاخْتيارهم»[1] امام از نظر قدر و شأن و منزلت بالاتر از آن است كه عقل مردم به آن ب خداوند در قرآن ميفرمايد: «...اِنَّما يُريدُاللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهيرا»[2] اي اهل البيت؛ فقط و فقط خداوند خواسته تا شما را از هرگونه پليدي بزدايد و اعتقاد باطل و اثر عمل زشت را از شما پاك كند و شما را به موهبت عصمت اختصاص دهد. با دقت در آيهي تطهير نكات زير مورد توجه قرار ميگيرد. «رِجْس» از نظر لغت چون با «ال» آمده، يعني هرگونه پليدي جسمي و روحي. يعني اهل البيت (ع) را خداوند از هر گونه پليدي پاک کرده است.
چون اراده و خواستن در آيهی تطهیر را منحصر به اهل البيت (ع) كرده و گفته «اِنَّما»، پس اولاً: اين تطهير، آن تطهير عمومي كه خداوند براي همهي مسلمين اراده كرده، نيست، و اگر اين تطهير همان تطهيري بود که براي سايرين خواسته ديگر مقام خاصي براي اهل البيت محسوب نميشد. ثانياً: چون خداوند تشريعاً طهارت و تزكيه را براي همهي انسانها خواسته، پس طهارتي که در اين آيه براي اهلالبيت (ع) اراده کرده، تطهير تشريعي نبوده بلكه تطهير تكويني است، يعني طهارت و عصمتي است موهبتي كه در اثر آن، نيروي فوقالعاده باطنيِ عصمت در آنها ايجاد شده است، تا آنها نمونهي كامل صحيح زندگي كردن براي بشريت باشند.
در رابطه با اعتقاد به وجود انسانهايي که خداوند به نحوهي خاصي برگزيده، موضوع مخلَصين در قرآن است.
شيطان ميداند كه از بين بنـدگان خدا فقـط يك گروه هستنـد كه هيچ ابزار و امكاني براي گمراهي آنها در اختيار ندارد و آن «مخلَصين» هستند و لذا به خداوند عرض کرد: «فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِيَنَّهُمْ اَجْمَعين، اِلاّ عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصينَ»[3] به عزت تو همه را گمراه ميكنم مگر بندگان مخلَص را. مخلَصين آنهايي هستند که خداوند در آنها تصرف خاصي دارد و هيچكس در آنها سهمي ندارد تا شيطان بتواند در آنها تصرف کند. اگر به معني «مخلَص» توجه شود، متوجه خواهيد شد كه مخلَصبودن غير «مخلِص»بودن است. همّت براي خوبشدن مربوط به مخلِصين است و نه براي مخلَصين، بلكه مخلَصين برگزيدگاني هستند كه خداوند براي خود خالص كرده و هيچكس در آنها سهمي ندارد، بلكه آنها به دليل مخلَصبودنشان آينهي خواست و رضايت خدايند و هركس خواست رضايت خدا را جلب کند، بايد حركات و افكار و عقايد آنها را ملاك قرار دهد. مشخص است كه اين مقام يک مقام اكتسابي نخواهد بود، بلكه موهبتي است، هرچند آنها با اختيار خود بايد اين عصمت را حفظ نمايند و مسلّم حفظ كردن عصمتِ موهبي مشكلترين كار ممكن براي بشريت است، زيرا حفظ عصمت به اين معنا است که يك لغزش نبايد از آنها سر بزند. در همين رابطه است که عارفان گفتهاند:
محنت قرب ز بُعد افزون است
جگر از محنت قربم خون اسـت
هسـت در قرب همه بيم زوال
نيست در بُعد جز امید وصــال
حفظ حالت قرب از آن جهت جگر سالک را خون ميکند که با يک خطا از آن مقام سقوط مينمايد.
در زيارت، خطاب به امامان (ع) عرض ميکنيم: «السَّلامُ عَلَيكُمْ يا نُورَاللهِ في ظُلُماتِالاَرض» سلام برشما اي نور خدا در ظلمتهاي زمين. «بِكُمْ يُسْلَكُ اِلَي الرِّضْوان» به كمك شما راه رضايت الهي طي ميشود. و يا ميگوييم: «حَفَظَةً لِسِرِّه وَ خَزَنَةً لِعِلْمِه» شما نگهبان سرّ الهي و معدن علم او هستيد.
[1] - اصول كافي، ج 1، ص 198.
[2] - سورهي احزاب، آيهي 33.
[3] - سورهي صاد، آيات 82 و 83.
سلام و ادب: برای کسی که بتازگی وارد عرصه مربیگری در حلقات صالحین مساجد شده چه توصیههایی میفرمایید؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحثهای مربوط به «معرفت نفس» إنشاءالله مفید خواهد بود. پیشنهاد میشود جهت ابتدای امر با کتاب «جوان و انتخاب بزرگ» شروع شود. موفق باشید
با سلام سوالی از جناب استاد طاهرزاده: زمانیکه خداوند خودش بود و خودش و خلقت انسان صورت نگرفته بود چه دلیلی باعث خلقت فرشتگان و انسان شد؟ خداوندی که از هر نیازی به دور است چرا فرشتگانی آفرید که مدام در حال سجده و رکوع و عبادتند؟ چرا اصلا انسانی آفریده شد تا نیاز به رسیدن به کمال داشته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است به کتاب «آشتی با خدا» که روی سایت هست به قسمت «خدا چرا ما را خلق کرد؟» رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم: بنده زندگی پر از پستی و کمی بلندی داشتم، و نظرم اینست که این پستی ها در من نهادینه شده است، هم اکنون در حوزه علمیه تحصیل میکنم، شدت علاقه ام به گناه بسیار است، هرچند که حاضر به انجام آنها نیستم، اما به شدت روح و روان من را آشفته کرده و از زندگی باز مانده ام، با متعدد افرادی هم در میان گذاشتم اما جواب نگرفتم، زندگی برایم سرد و سیاه شده، میدانم برای عبادت آفریده شده ام اما فقط میدانم و ایمان ندارم، کل ماجرای حوزه آمدنم هم معجزه بود، هیچ چیز مرا خوشحال نمیکند، فقط به فکر اینم که بروم پی دنیا و اشتباه کردم که اینجا آمدم، اما میدانم که کامل با پوچی روبرو میشوم، دلم مرگ میخواهد، التماس دعا، خیر خدا سمت شما ریزان.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که علامه حسنزاده میفرمایند اگر ما خود را با معارف الهی و قرآنی مشغول نکنیم، قوه واهمه ما را با وَهمیات خود مشغول میکند. تعمق در معارف الهی کارساز است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تعبیر خواب نمیدانم. ۲. در این مورد خاص هم چیزی به نظرم نمیآید که بتوانم خدمتتان عرض کنم. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز و گرانقدر: در مسیر پیاده روی اربعین نائب الزیاره شما و همه موحدان عالم در طول تاریخ هستم و همزمان مانوس با سخنرانی های اخیر شما در محرم امسال هستم. خدا خیرتان بدهد زیرا افقی که با این فرمایشات جنابعالی در پیش روی انسان باز میشود احساس سبکبالی و شوق و شوری را در دل ما بوجود می آورد که وصف ناشدنی است. یه نتیجه ای گرفتم که عرض میکنم تا شما آن را ارزیابی فرمایید. همانطور که هر سوره و هر آیه از قرآن منعکس کننده تمام قرآن است البته اگر دست اهلش باشد ما هم در تاریخ و روزگاران خود که به اعتقاد من تاریخ همان قرآن جاریست که جهان تکوین با آن پیش میرود و ما در تشریع ابتدا باید با گوش دل آن را شنیده و مطابق آن عمل کنیم. لذا اگر شنیدن و عمل کردن مطابق این تاریخ و این قرآن جاری درست انجام شود دیگر فرقی نمیکند که کجای این کتاب تاریخ بشریت باشیم و این هم با عدل الهی سازگار خواهد بود بجای اینکه ما دائما حسرت بخوریم که چرا در زمان امام حسین (ع) نبودیم تا جان خویش را فدای ایشان نماییم کافیست با عمل به وظیفه تاریخی خود در زمره یاران حضرت قرار بگیریم مانند حاج قاسم ها و حججی ها... کافیست با گوش فرا دادن به قرآن جاری در تاریخ خود جای خودمان را در کتاب تاریخ انسان بیابیم و این یافت تا به حال دو بار برای من پیش آمده است یکی در همین پیاده روی اربعین و یکی هم در تشییع پیکر پاک حاج قاسم سلیمانی. امیدوارم خداوند این احساس حضور را در تمام لحظات قسمت ما بکند، آمین
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله به نکته خوبی اشاره کردهاید. آری! میتوان در هر زمانهای خود را ذیل اراده الهی احساس کرد و در همه جهان و در همه تاریخ حاضر شد و با عبادات الهی، این حضور را را به فعلیت آورد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه قدسی ایشان طوری است که آن فیلسوفان را نیز قدسی میبینند. در حالیکه به گفته بزرگان، با دقت در شخصیت افراد مذکور و فضای یونانی آن زمان، جنس حضور آنها و گفتار آنها بهکلّی با آنچه در فرهنگ انبیاء مطرح است، متفاوت میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، بهخصوص قسمت «دریچههای اعجاز قرآن» إنشاءالله برای آن فرد می تواند مفید باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که نقش اصلی در تربیت فرزند را خداوند در قلب مادر شکل داده است و بنابراین نباید نگران بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید روایت مذکور در آن شرایط تاریخی که مطرح شده میخواهد بفرماید مسیری که جدای مسیر اهلالبیت «علیهمالسلام» است حتماً شکست میخورد و البته مسیر ولایت فقیه، برگشت به فقه آل محمد «صلواتاللهعلیهم« است و إنشاءالله به نهایت خود که حاکمیت آن ذوات مقدس است میرسد. وظیفه ما تقویت حاکمیتی است که در مسیر اسلام باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ضمن تشکر. عرایضی در این رابطه در جواب سؤال شماره 30894 خدمت عزیزان شده است. امیدوار به موفقیت هرچه بیشتر جنابعالی هستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرشتگان حامل سنتی و علمی بودند که مأموریت خود را بر اساس آن سنت و علم به حضرت ابراهیم «علیهالسلام» خبر دهند و از این جهت «اَعلم» از آن حضرت بودند. تازه، مگر نبیّ و خلیفهی خدا در سایر امور جز از طریق فرشتگان عالِم به امور میشوند؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این نشانهی بصیرتی است که حاج قاسم در إزای نظر به حقیقت متوجه شده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تفکر حقیقی به تعبیر جناب شیخ شبستری
تفکر رفتن از باطل سوی حق / به جز اندر بدیدن کل مطلق
مباحث معرفت نفس و معرفت الله تفکر حقیقی هستند. موفق باشید
با سلام خدمت استاد گرامی: شعری از فخرالدین عراقی دیدم که ناخودآگاه همه آنرا در شهیدان دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم بخصو ص در سید شهیدان شهید خوشبختمان شهید قاسم سلیمانی رضوان الله تعالی علیه متبلور دیدم. شهدا مصادیق بارز و کامل این اشعار هستند، در صحنه و در میدان کار تماما حاضر و در قطع تعلقات و کوی بیخودی تماما از پا فتاده اند. خوشا بحالشان که در این عرصه بهترین بازیگری را انتخاب کردند و به بهترین مآوا رسیدند. آنانکه کوی عشق ز میدان ربوده اند بنگر که وقت کار جه جولان نموده اند خود را چو گوی خم چوگان فکنده اند گوی مراد از خم چوگان ربوده اند تا سر نهاده اند چو پا در ره طلب پس مرحبا که از لب جانان شنوده اند آندم که گفته اند انالحق زبیخودی آندم بدانکه ایشان ایشان نبوده اند در کوی بیخودی نه کنون پا فتاده اند کز مادر عدم همه خود مست زاده اند
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً همینطور است. شهدای ما با فانیشدن در ارادهی الهی در این تاریخ به حقْ باقی شدند تا خدا را به میدان آورند و در وصف آنها همانطور که فرمودید باید گفت: «آنانکه گوی عشق ز میدان ربوده اند». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه خداوند در تجلی است و بستگی به قبول قابل دارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله خیر باشد. به هر حال آیندهی ایمانی ما از طریق این نوع مباحث، آیندهی ایمانیِ سراسر نشاط و حضور خواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: فرهنگ رُمی همان فرهنگ غربیِ امروز است که ما نیز گرفتار آن هستیم. و برای عبور از این فرهنگ بحمدللّه خداوند در این تاریخ راهی که انقلاب اسلامی گوشزد میکند را در مقابل ما قرار داده. ولی فکر میکنم جایگاه متفکران غربی را که در خودآگاهیِ خود متوجهی نقیصههای فرهنگی خود هستند، باید از فرهنگ غربی جدا کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این موارد چیزی نمیدانم. همین اندازه روشن است که با رعایت دستورات شرع، وقتی خالصانه انجام شود، عملاً فرشتگان با الهامات خود انسان را مدد میکنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث آقای دکتر محمدرضا بهشتی و آقای دکتر محمود خاتمی در این رابطه مفید است. به آپلیکیشن «سُها» رجوع شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم فرهنگ مدرن و نگاه پوزیتیویسمی از فرعونیتِ «أنا ربّکم الاعلی»ای پایین کشیده میشود و تصور جهانی دیگر در تاریخی که انقلاب اسلامی در مقابل بشر است، امر مبارکی است و زبان دیگری که برای اشارت به حقیقت است، ظهور خواهد کرد إنشاءاللّه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در نگاهِ توحیدی به عالَم، ورودِ بیشتری پیدا کنید. شرح سورهی «زمر» شروع خوبی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان گشوده شود و چیزی از او پنهان نماند، همهی ابعادش ظاهر میگردد پس باید در این دنیا طوری خود را بسازد که چون به ظهور آمد زیباییها به ظهور آید. موفق باشید