بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32733

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض رحمت و ادب و احترام استاد گرامی: در روز قیامت که از آن به «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» تعبیر شده است مردم با عالمان و اساتید خود فراخوانده می شوند، چرا که یکی از انواع پیشوایی، پیشوایی و امامت علمی است و در آنجا آشکار می شود که متعلمین از شئون وجودی این استاد و عالمند و ندا می آید که یاران سلمان، یاران مقداد، یاران خمینی، یاران علامه طباطبایی حاضر شوند و با هم محشور باشند. در آن روز به شفاعت‌شان محتاجیم و در حال حاضر به رسم ادب الهی دعاگوی شما هستیم. اما یک سوال هم از محضرتان داشتم الحمدلله به لطف الهی و فضل و عنایتش در محضر کلام شما در ماه مبارک رمضان جهانی دیگر گشوده شد از رحمت بی منتهای الهی و معاشقه با حضرت حق در کاممان ریخته شد فقط یک نگرانی همیشه داشته و دارم برای نگهداری این الطاف رحمانی آن هم در ایام عید فطر هست که به رسم دیرینه به شهرستان می‌رویم برای صله رحم در کنار پدر و مادر خود و همسر و خانواده ها، اختیاری برای روزه گوش و ... نیست سعی در روزه زبان از مباح هم عملا مقدور نمی‌شود چون با صله رحم در تضاد می افتد. همیشه حضور در جمعی که انتخابی نیست از بابت نور مومنانه اما لازم شرعی است از بابت دستور دین به صله رحم بنده حقیر را نگران می‌کند و هرچه می‌گویم خدا هست نگران نباش اما هجمه شیطان در این جمع برای غفلت آسیب رسان می‌شود استاد محترم جمع این دو چگونه است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این را طبیعی بدانید که ما در دل بهارهای معنوی با خزان‌های خطورات روبه‌رو می‌شویم و در دل همین تقابل‌ها، ساخته خواهیم شد آن‌گاه که طمأنینه خود را حفظ کنیم. ۲. به هر حال باید به سوی مردم رفت و در مواجهه با همین مردم، دینداری خود را شکل داد زیرا:

ز آب خُرد، ماهی خرد خیزد / نهنگ، آن بِه که در دریا ستیزد.

موفق باشید   

32694

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب استاد عزیز طاعات و عباداتتان مورد قبول درگاه احدیت. استاد عزیزم سؤالی از محضرتان داشتم، اینکه در تمامی دعای های مخصوص ده شب آخر رمضان از خدا می خواهیم که "وَ أَنْ تَجْعَلَ اسْمِی فِی هَذِهِ اللَّیْلَةِ فِی السُّعَدَاءِ وَ رُوحِی مَعَ الشُّهَدَاءِ... " آیا این همراه شدن روح با شهدا می تواند علاوه به بهره مندی در آخرت به معنای شنیدن بشارتشان در همین دنیا از سوی ما نیز باشد؟ (مطابق آیه ۱۷۰ سوره آل عمران)؟ با تشکر از محضرتان

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست طلبی است که انسان ظرفیت تحقق آن را دارا می‌باشد و در این راستا چنین طلبی را به میان می‌آورد تا در حضوری که شهدا در خود و در عالم داشتند، حاضر شوند و شنیدن بشارت شهدا از عمق جان، یکی از ابعاد آن است. شنیدن‌هایی که به گفته مولوی: «دمبدم زمزمه بی الف و لام بگو» است. موفق باشید

32294

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوا:  در پاسخ به سوال ۳۲۲۹۰ استاد فرموده‌اند که اسلام هرگز یهودیان و مسیحیان را به اسلام دعوت نکرده. این فرمایش استاد و اکتفا به آیه ذکر شده در پاسخ برای بنده بسیار عجیب بود این همه آیه للعالمین نذیرا، لانذرکم به و من بلغ و... چطور نادیده گرفته شد؟ مگر برای تنزیه و دفاع از هیدگر که متفکر قابل احترامی است می‌توان منکر عمومیت دعوت اسلام شد؟! حتی ماجرای مباهله در ادامه دعوت نصارای نجران به اسلام رخ داد. جسارت بنده را ببخشید استاد عزیز.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در دفاع از هایدگر و امثال ایشان نیست. در این مورد خوب است نگاه علامه طباطبایی را در المیزان دنبال بفرمایید لااقل سری به آیه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ» (آل‌عمران/19) در المیزان بزنید و یا این‌که قرآن می‌فرماید: « لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ (113)/آل‌عمران) آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه (به حق و ايمان) قيام مى‌‏كنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را می‌خوانند؛ در حالى كه سجده می‏‌نمايند.

موضوع مباهله، محاجّه با مسیحیان نجران است که منکر دلایل قرآنی بودند که آن‌ها حضرت عیسی «علیه‌السلام» را فرزند خدا می‌دانستند و قرآن او را مخلوق خدا می‌داند. در این مورد در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی شده است که عیناً آن مطالب ذیلاً خدمتتان ارسال می‌شود: موفق باشید

در موضوع آیه مباهله

بخش با صفاي «نجران» با هفتاد دهکده‌ي تابع خود، در نقطه‌ي مرزي حجاز و يمن قرار گرفته است. در آغاز طلوع اسلام، اين نقطه تنها منطقه‌ي مسيحي‌نشين حجاز بود که به دلايلي از بت‌پرستي دست کشيده و به آئين مسيح گرويده بودند.

پيامبر اسلام به آن ها نامه ای به این صورت نوشتند: «به نام خداي ابراهيم، اسحاق و يعقوب.(اين نامه اي است) از محمد پيامبر خدا به اسقف نجران: خداي ابراهيم و اسحاق و يعقوب را حمد و ستايش مي‌کنم، و شما را از پرستش «بندگان»، به پرستش «خدا» دعوت مي‌نمايم. شما را دعوت مي‌کنم که از ولايت بندگان خدا خارج شويد و در ولايت خداوند وارد آئيد، اگر دعوت مرا نپذيرفتيد (لااقل) بايد به حکومت اسلامي ماليات (جزيه) بپردازيد (که حکومت در برابر اين مبلغ کم ، از جان و مال شما دفاع مي‌کند) و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود.

نمايندگان پيامبر که حامل نامه بودند، وارد نجران شده و نامه پيامبر را به اسقف مسيحيان نجران دادند. وي نامه را با دقت خواند و براي تصميم، شورايي مرکب از شخصيت‌هاي بارز مذهبي و غير مذهبي تشکيل داد. شورا نظر داد که گروهي به عنوان «هيئت نمايندگي نجران» به مدينه بروند، تا از نزديک با پيامبر(ص) ديدار کرده، دلائل نبوت ايشان را مورد بررسي قرار دهند. بدين ترتيب، شصت تن از ارزنده‌ترين و داناترين مردم نجران انتخاب گرديدند، که در رأس آنان سه تن از پيشوايان مذهبي قرار داشت: به نام‌های «ابو حارثه‌ي بن علقمه»، اسقف اعظم نجران که نماينده‌ي رسمي کليساهاي روم در حجاز بود و عبدالمسيح، رئيس هيئت نمايندگي که به عقل، تدبير و کارداني شهرت داشت و «اَيهَم»، که فردي کهنسال و يکي از شخصيت‌هاي محترم ملت نجران به‌شمار مي‌رفت.

مذاکره‌  نمايندگان نجران

بالاخره نمايندگان نجران، به ديدار پيامبر اکرم( ص)آمده و به مذاکره پرداختند، پيامبر(ص) فرمودند: من شما را به آئين توحيد، پرستش خداي يگانه و تسليم در برابر اوامر او دعوت مي‌کنم. سپس آياتي چند از قرآن براي آنان تلاوت نمود.

نمايندگان نجران گفتند: اگر منظور از اسلام، ايمان به خداي يگانه‌ي جهان است، ما قبلاً به او ايمان آورده و به احکام وي عمل مي‌نمائيم. پيامبر اکرم (ص)فرمودند: اسلام علائمي دارد و برخي از اعمال شما، حاکي است که به اسلام واقعي نگرويده‌ايد. چگونه مي‌گوييد که خداي يگانه را پرستش مي‌کنيد، حال آن‌که شما صليب را مي‌پرستيد، از خوردن گوشت خوک پرهيز نمي‌کنيد و براي خدا فرزند قائليد؟ نمايندگان نجران گفتند: ما او را (مسيح) خدا مي‌دانيم زيرا او مردگان را زنده کرد و بيماران را شفا بخشيد، و از گِل پرنده‌اي ساخت و آن را به پرواز درآورد، و تمام اين اعمال حاکي است که او خدا است. پيامبر اکرم(ص)فرمودند: نه! او بنده‌ي خدا و مخلوق او است، که خدا او را در رحم مريم قرار داد و اين قدرت و توانايي را خدا به او داده است. يکي از نمايندگان نجران گفت: آري او فرزند خدا است زيرا مادر او مريم، بدون اين‌که با کسي ازدواج کند، او را به دنيا آورده است. پس پدر او خداي جهان مي‌باشد.

در اين هنگام، وحي شد که: «إِنَّ مَثَلَ عيسى‏ عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[1] وضع حضرت عيسي از اين نظر مانند حضرت آدم است که او را با قدرت بي‌پايان خود، بدون اين‌که داراي پدر و مادري باشد از خاک آفريد. اگر نداشتن پدر دليل بر اين باشد كه عيسى فرزند خدا است، پس حضرت آدم براى اين انتساب شايسته‌تر است، زيرا او نه پدر داشت و نه مادر. گفتگو ادامه يافت و پس از اصرار دو طرف بر حقانيت عقايد خود آيه نازل شد که: «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبينَ»[2] هرگاه بعد از علم و دانشى كه (درباره‌ي مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آن‌ها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را؛ ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را؛ ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود؛ آن‌گاه مباهله كنيم؛ و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.

طرفين به فيصله‌دادن مسئله از طريق مباهله آماده شدند و قرار بر اين شد که فرداي آن روز براي اثبات حقانيت خود مباهله نمايند. وقت مباهله فرا رسيد . قبلاً پيامبر و هيئت نمايندگيِ نجران، توافق کرده بودند که مراسم مباهله در نقطه‌اي خارج از شهر مدينه، در دامنه‌ي صحرا انجام بگيرد. پيامبر از ميان مسلمانان و بستگان خود، فقط چهار نفر را برگزيد که در اين حادثه‌ی تاريخي شرکت نمايند. اين چهار تن، جز علي‌بن‌ابي‌طالبu، فاطمهi و حسن و حسين«عليهماالسلام» نبودند، زيرا در ميان تمام مسلمانان نفوسي پاک‌تر، و ايماني استوارتر از ايمان اين چهار تن، وجود نداشت.

پيامبر(ص)، فاصله‌ي منزل و نقطه‌اي را که قرار بود در آن‌جا مراسم مباهله انجام گيرد، با وضعي خاص طي نمود. او در حالي رهسپار محل قرار شد که حضرت حسين(ع) را در آغوش و دست حضرت حسن(ع) را در دست داشت، فاطمه(س)به دنبال آن حضرت و علي‌بن‌ابي‌طالب(ع) پشت سر وي حرکت مي‌کردند؛ پيامبر(ص),اين چنين گام به میدانِ مباهله نهاد، او پيش از ورود به میدان «مباهله» ، به همراهان خود گفت: من هر وقت که دعا کردم ، شما دعاي مرا با گفتن آمّين بدرقه کنيد.

سران هيئت نمايندگي نجران، پيش از آن‌که با پيامبر(ص)روبه‌رو شوند به يکديگر مي‌گفتند: هرگاه ديديد که «محمد»، افسران و سربازان خود را به میدان مباهله آورد، و شکوه مادي و قدرت ظاهري خود را نشان ما داد در اين صورت، وي فردي غير صادق است و اعتمادي به نبوت خود ندارد. ولي اگر با فرزندان و جگر گوشه‌هاي خود به «مباهله» بيايد و با وضعي وارسته از هر نوع جلال و جبروت مادي، رو به درگاه الهي گذارد؛ پيداست که پيامبري راستگو است و به قدري به خود ايمان و اعتقاد دارد که نه تنها حاضر است خود را در معرض نابودي قرار دهد، بلکه با جرأت هر چه تمام‌تر، حاضر است عزيزترين و گرامي‌ترين افراد نزد خود را، در معرض فنا و نابودي قرار دهد.

سران هيئت نمايندگي در اين گفتگو بودند که ناگهان، چهره‌ي نوراني پيامبر اکرم(ص) با چهار تن ديگر نمايان گرديد. همگي با بهت و حيرت به چهره‌ي يکديگر نگاه کردند، و از اين‌که او فرزندان معصوم و بي‌گناه، و يگانه دختر و يادگار خود را به صحنه‌ي مباهله آورده؛ انگشت تعجب به دندان گرفتند. آنان دريافتند که پيامبر، به دعوت و دعاي خود اعتقاد راسخ دارد وإلاّ يک فرد مردّد، عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني و عذاب الهي قرار نمي دهد.

اسقف نجران گفت: من چهره‌هائي را مي‌بينم که هرگاه دست به دعا بلند کنند و از درگاه الهي بخواهند که بزرگ‌ترين کوه‌ها را از جاي بکند، فوراً آن کوه‌ها کنده مي‌شوند. بنابراين، هرگز صحيح نيست ما با اين افراد ِ با فضيلت، مباهله نمائيم؛ زيرا بعيد نيست که همه‌ي ما نابود شويم، و ممکن است دامنه‌ي عذاب گسترش پيدا کند، همه‌ي مسيحيان جهان را بگيرد و در روي زمين حتي يک مسيحي باقي نماند.

هيئت نمايندگي با ديدن وضع يادشده، وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصويب کردند که هرگز وارد مباهله نشوند، آنان حاضر شدند که هر سال مبلغي به عنوان «جزيه» (ماليات سالانه) بپردازند و در برابر آن، حکومت اسلامي از جان و مال آنان دفاع کند. پيامبر اکرم(ص) رضايت خود را اعلام کرد و قرار شد آن‌ها هر سال در ازاي پرداخت مبلغي جزئي، از مزاياي حکومت اسلامي برخوردار گردند.

سپس پيامبر اکرم(ص)فرمودند: عذاب، سايه‌ي شوم خود را بر سر نمايندگان مردم نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد مي‌شدند، صورت انساني خود را از دست داده، در آتشي که در بيابان برافروخته مي‌شد، مي‌سوختند و دامنه‌ي عذاب به سرزمين «نجران» نيز کشيده مي‌شد.

چنانچه ملاحظه فرموديد پيامبر خدا(ص) در ازاء فرزندان، امام حسن و امام حسين«عليهماالسلام» را آوردند و در ازاء زنان، تنها حضرت فاطمه(س)را آوردند و در ازاء «نَفْس‌ها» فقط حضرت علي(ع) را آوردند. و اين حکايت از آن دارد که تنها اين‌ها بودند که شايستگي جعل لعنت خدا را بر کاذبين داشتند و نکته‌ي مهم آن‌که به‌جاي نفس‌ها، رسول خدا(ص) فقط علي(ع) را آوردند که حکايت از آن دارد علي در حکم نفس و جان رسول خدا(ص) هستند.

 

[1] - سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي ۵۹.

[2] - سوره‌ي آل عمران، آيه‌ي ۶۱ .

32204
متن پرسش

سلام خدمت استاد عزیز: پوزش بابت مزاحمت، بیش از ده ساله که خواننده غالب کتابهای حضرتعالی هستم. تحصیلات دانشگاهی ارشد دارم و در حوزه نظامی فعال هستم. اخیرا یکی از دوستان مذهبی و مخلصم رو که ۲۸ سال با هم ارتباط داشتیم رو در کمال ناباوری به مرگ طبیعی از دست دادم. بعد از گذشت یک ماه هنوز مساله برام حل نشده و شدیدا به فکر مرگ و قبر و قیامت افتاده ام. اگر چه در طول زندگی بعد از بلوغ به لطف خدا به دین و مذهب و نماز و اخلاق توجه داشته ام، ولی حقیقتا با این اتفاق هول کرده ام و نمی دانم چکار کنم، با وجود مشغله کاری زیاد گاهی نهج البلاغه می خوانم، بعد میرم سراغ انس با قرآن، بعدش مفاتیح و ارتباط با اهل البیت، بعدش کتابهای اخلاق، یک مقدار تفسیر قرآن می خوانم، صحبتهای حاج آقای امینی خواه رو در رابطه با سه دقیق در قیامت گوش میدم، گاهی هم کمک به خانواده و ... این حالتم هم از ترس مرگ نیست بلکه متوجه بازی خوردن خودم شده ام، چیزهایی رو جدی گرفته ام که اصلا اهمیتی برای بعد مرگم نداره، به دنیا بی رغبت شده ام و سرمایه حقیقی رو آنطرفی می‌دانم که دستم خالیه. نمی‌دانم در لحظه مرگ، با رحمت خدا روبرو خواهم شد یا با قهر و غضبشان. از طرفی نگران خودخودسازی هم هستم که راه به جایی نبرم. از شما استاد عزیز راهنمایی می خواهم. الان چکار کنم که در فرصتی کم به سرمایه معنوی بزرگی برسم و بعد مرگ با رحمت خدا روبرو شوم. کدام راه خودسازی و سلوک را در پیش بگیرم، مقالات آیه الله شجاعی یا راه دیگر؟ سالهاست که برای اینکه وقت شریفتان را نگیرم سوالی نپرسیده ام. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه باید این امکان را بدهیم که هم‌اکنون ممکن است بمیریم. پس باید خود را در جهانی حاضر کنیم که زندگی دنیایی، قسمتی از آن باشد و در این بستر البته نباید زندگی دنیایی را تعطیل کرد، باید با حضور در جهانی گشوده، هم‌اکنون تا ابد زندگی را ادامه داد. پیشنهاد می‌شود در این رابطه به کتاب «سوره جاثيه و راز زمين‌گيری امّت‌ها» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

31812

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: بنده زندگی پر از پستی و کمی بلندی داشتم، و نظرم اینست که این پستی ها در من نهادینه شده است، هم اکنون در حوزه علمیه تحصیل می‌کنم، شدت علاقه ام به گناه بسیار است، هرچند که حاضر به انجام آنها نیستم، اما به شدت روح و روان من را آشفته کرده و از زندگی باز مانده ام، با متعدد افرادی هم در میان گذاشتم اما جواب نگرفتم، زندگی برایم سرد و سیاه شده، می‌دانم برای عبادت آفریده شده ام اما فقط می‌دانم و ایمان ندارم، کل ماجرای حوزه آمدنم هم معجزه بود، هیچ چیز مرا خوشحال نمی‌کند، فقط به فکر اینم که بروم پی دنیا و اشتباه کردم که اینجا آمدم، اما میدانم که کامل با پوچی روبرو می‌شوم، دلم مرگ می‌خواهد، التماس دعا، خیر خدا سمت شما ریزان.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که علامه حسن‌زاده می‌فرمایند اگر ما خود را با معارف الهی و قرآنی مشغول نکنیم، قوه واهمه ما را با وَهمیات خود مشغول می‌کند. تعمق در معارف الهی کارساز است. موفق باشید

 

31540

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: برای درک عالَم ثابت عصر و ورود به آن، خواندن کتاب عالم انسان دینی بهمون کمک می‌کنه؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب مذکور، نکات خوبی را با شما در میان می‌گذارد و إن‌شاءالله می‌تواند مقدمه‌ای باشد برای ورود به کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» و شرح صوتی آن. موفق باشید

31434

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض احترام: نظر استاد عزیز راجع به سخنان استاد مطهری مبنی بر تقصیر مخاطبان روضه های دروغ و تحریف هایی که در این باب شده چیست؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال وقتی انسان‌ها با چنین روضه‌هایی روبرو شوند حقیقت حرکت امام در حجاب می‌رود زیرا در روضه‌ها به هر حال باید متذکر افق‌های قدسی حرکت امام بشویم.

31266

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: الان حدود دو ماه و نیم هستش که انواع بلاهای وحشتناک بر من و خانوادم وارد اومده. چکار کنم از این بلاها نجات پیدا کنیم. لطفا راهنمایی کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با صله رحم و صدقه و ۲۱ مرتبه آیت‌الکرسی در هر روز رفع بلا خواهد شد. موفق باشید

30548

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عنوان: وحدت و کثرت و شرور با سلام و تشکر: استاد لعن زیارت عاشورا و بحث وحدت و کثرت چطور فهمیده می شود؟ اصلا تبری جزو فروع دین ما است. در زمان ما که بازار عرفان ها داغ است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر آن لعن‌ها به کسانی اطلاق کنیم که بنیان انحراف بشر را گذاشته‌اند و حجاب تاریخ شدند، مثل قابیل و یا قاتل حضرت یحیی و یا ابن‌ملجم؛ معنا دارد. قرآن هم می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّي وَعَدُوَّكُمْ أَوْلِيَاءَ» دشمنان خدا و دشمنان خود را که دشمنانِ انسانیت‌اند، ‌دوست نگیرید. موفق باشید

30522

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: احتراماً پیرو فرمایش شما مبنی بر مدارا کردن با خانواده بخصوص همسر ابهامی برای اینجانب پیش آمده و آن این است که آیا باید مسائل مربوط به سیر و سلوکی مثل نماز شب‌، بیداری بین الطلوعین، گوش ندادن به آهنگ و ... را انجام داد و در مقابل با طعنه ها یا مخالفت ها مدارا کرد و یا این نوع مسایل رو بخاطر رضایت خانواده ترک کرد به امید رضای خدا. با اینکه محرزه بعضی کارها معصیته مثل آهنگای امروزی. قاعده عقلی و حکم کلی در این موارد که مخالفت همسر رو بهمراه داره نه از باب اذیت شدن بلکه از بابت تندرویی و خشک مذهبی دونستن این نوع رفتارها و عقاید چیه؟ اگه با مدارا کردن هم نتیجه مطلوبی حاصل نشه چی؟ اینکه من اجازه هیچ کاری رو نداشته باشم مبادا ایشون ناراحت شن واقعا درک و تحملش سخته.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مواردی که انسان باید در پیش خود باشد و ربطی به زندگی مشترک ندارد؛ مدارا لازم نیست. آری! در مورد موسیقی می‌توان تا آن‌جا که مطمئن به حرمت آن نیستیم حمل بر صحت کرد. موفق باشید

30333

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی: استاد در قرآن در داستان حضرت ابراهیم علیه السلام و فرشتگانی که برای نابودی قوم حضرت لوط علیه السلام آمدند می فرماید وقتی حضرت به فرشتگان فرمود لوط هم در بین آنهاست آنها جواب دادند ما داناتریم. از این اعلم چه می‌توان برداشت کرد؟علی القاعده حضرت ابراهیم باید بالاتر و داناتر از آنها باشد به حکم اینکه نبی و خلیفه خداست و معنی ندارد فرشتگان به او بگویند ما داناتریم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فرشتگان حامل سنتی و علمی بودند که مأموریت خود را بر اساس آن سنت و علم به حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» خبر دهند و از این جهت «اَعلم» از آن حضرت بودند. تازه، مگر نبیّ و خلیفه‌ی خدا در سایر امور جز از طریق فرشتگان عالِم به امور می‌شوند؟ موفق باشید

30256

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا ما هم در تعیین مقدرات الهی نقش داریم؟ اگر نقش داریم، چه کنیم که به بهترین وجه مقدرات رقم بخورد؟ (علی الخصوص در شب نوزدهم ماه رمضان چه کنیم؟) امام صادق‌عليه السلام: التَّقديرُ في لَيلَةِ تِسعَ عَشرَةَ و الإبرامُ في لَيلَةِ إحدي و عِشرينَ و الإمضاءُ في لَيلَةِ ثلاثَ و عِشرينَ مقدّرات در شب نوزدهم تعيين، در شب بيست و يكم تأييد و در شب بيست و سوم ماه [رمضان] امضا مي‌شود. الكافي ، ج ۴ ، ص ۱۵۹ .
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تقدیرات مانند نظام علت و معلولی است. هر علتی معلول خاص خود را دارد. موقعیت انسان هر اندازه الهی شد، تقدیراتی که به عنوان علت، برای او رقم می‌خورد ارزشمندتر است. موفق باشید

30179

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب می-خواستم بدانم آیا «توفنا مع الابرار» با عبور از مرتبه حیوانیت و انسان عادی بودن به مراتب بالاتر مرتبط است؟ چگونه می‌توان این امر را با مودت اهل بیت توجیه کرد یا ارتباط داد؟ ممنون اجرتان با خدا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: «ابرار»، ذیل مقربون در صدد پاک‌نگه‌داشتن خود هستند و این امر مسلّم با عبور از امیال نفس امّاره از یک طرف، و محبت به مقربون از طرف دیگر ممکن است. موفق باشید

30109
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام استاد: در حدیث هست که هر که خود را نشاسد چگونه غیر خود را خواهد شناخت می شود این حدیث را قدری باز کنید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مباحث «معرفت نفس» انسان متوجه‌ی وجه مجرد خود می‌شود و این امر، افقی می‌گشاید تا متوجه‌ی وجه تجرد عالَم و آدم شود. موفق باشید

30101

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عذر میخوام مزاحم وقتتون میشم. یکی از امتحان های الهی طبق آیه قرآن «لنبلونکم بشی‌ء من الخوف» ترسه. استاد چطور توی این امتحان پیروز بیرون بیام، و نشونه پیروزی چیه؟ ۱. آیا اینکه سعی کنیم نترسیم خودش راه پیروزی توی این امتحانه؟ ۲. بعضی وقتها وقتی سعی می‌کنم نترسم، به بیخیالی تبدیل میشه برام و بعد هم که در شرایطش قرار می‌گیرم به اضطراب های شدید و بیماری های جسمی و بی نظمی دچار میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوف مورد نظر، نوعی هوشیاری است تا انسان متوجه شود باید زندگی را سرسری نگیرد و نسبت به راهی که در پیش دارد، تجدید نظر کند. موفق باشید

29712
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: در مورد شهید عزیز فخری زاده. یک نکته اینکه ایشان را به عنوان دانشمند مطرح می کنند. کشور ما بشکر خدا در جایگاهی نیست که محتاج دانشمند های خاصی باشد، دانشمندان و محققین زیادی در کشور وجود دارند، مشکل کشور ما مشکل مدیریت مجموعه های مختلف است، و شهید بزرگوار از این جنبه که مدیر بزرگ و توانمندی بودند خار چشم دشمنان بودند. کاری که یک مدیر انجام میده شاید صدتا دانشمند نتونن انجام بدن. تا حدودی که آشنایی داریم می بینیم معمولا کارها از این بُعد مشکل دارند «کمبود مدیران توانمند، با اخلاص، مجاهد، انقلابی» نکته دوم زمان ترور شهید بزرگوار هست: اول از نگاه دشمنان، که گمان می کنند می توانند با یک ترور حساسیت بر انگیز و با یک تهییج رسانه ای (رسانه ها بودند که برای شخصی که برای اغلب ما ناشناخته بود لقب معادل سردار سلیمانی در امور هسته ای می دادند و اتفاقا این هماهنگی زیاد و بافاصله زمانی کم خبر از یک کار مشترک می داد) باعث تهییج مردم انقلابی شوند، که نتیجه آن تصمیم و اقدامی از سوی ایران انجام بشه که بتونن از اون سوء استفاده کنند. غافل از اینکه این کشتی را نوح است کشتیبان و ان شاء الله برسیم به آن جایی که فرمود: «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا» و نکته دوم که بنظرم می رسه اینکه، گویا چنین انسانهای بزرگی، در سطحی فراتر از زندگی ما، خود تصمیم می گیرند که خودشان را در این شرایط فدای انقلاب کنند. نه اینکه بگوییم دشمن آمد ترور کرد. نه اینکه با پهباد هدف حمله قرار گرفت. در مورد این دو مورد که عرض شد نظر شریفتون رو خواست جویا شوم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی راهی از طرف خداوند به سوی بشر در تاریخی گشوده شود، اگر انسان‌ها در آن راه قدم بگذارند، این خداوند است که مسیر را برای آن‌ها می‌گشاید تا در همه‌ی ابعادی که نیاز آن تاریخ است، رشد کنند و قصه‌ی شهید حاج محسن فخری‌زاده و شهید حاج قاسم سلیمانی قصه‌ی به ظهورآمدن انسان‌هایی است که در همه‌ی ابعاد مناسب این تاریخ و از جمله در مدیریت رشد لازم را داشته‌اند، اینان پروریده‌های دست خداوند هستند. ۲. آری! قبلاً هم عرض شد وقتی ما متوجه باشیم دشمن این انقلاب به تعبیر حضرت سجاد «علیه‌السلام» احمق و جاهل است، حتماً انسان‌های احمق و جاهل نمی‌توانند کاری به نفع خود انجام دهند. موفق باشید      

29416

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: قبلاً در مورد به کارگیری یکی از اقوام در عین مخالفت همسرم با شما موضوعاتی را در میان گذاشتم ولی جواب دریافت نکردم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً به ایمیل‌تان این‌طور جواب داده شد. اگر در این امتحانی که پیش آمده، گذشت نکنند سایه‌ی سیاهِ عدمِ گذشت، برای ایشان مشکل ایجاد می‌کند به‌خصوص که بنده‌ی خدایی را عملاً از یک کار محروم کرده‌اند و فکر نمی‌کنم وظیفه‌ی شما آن باشد که در این مورد آن فرد را از کار محروم کنید. موفق باشید

29375

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: عیدتون مبارک باشه. گر در سرت هوای وصال است حافظا باید که خاک درگه اهل هنر شوی استاد، اهل هنر، منظور چه کسانی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر در آن شعر به معنای نظر به چشم‌اندازهای حقیقت و عبور از خودبینی‌ها و غرض‌ورزی‌ها می‌باشد به همان معنایی که جناب مولوی فرمودند

چون غرض آمد، هنر پوشیده شد / صد حجاب از دل به سوی دیده شد. موفق باشید

29339

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد: حضرتعالی در جزوه ای در مورد عرفان نوشته اید و بعض مکتوبات دیگرتان در مبحث عین ثابت فرموده اید که صدام نمی‌توانست امام بشود لکن می‌توانست خرازی یا باکری بشود. حدس حقیر اینست که با توجه به بعد نظامی این سخن را فرمودید والا بسیاری از جنایتکاران تربیت خوبی نداشتند یا حلال زاده نبودند یا لقمه هاشان حلال نبوده است البته در مورد صدام نمی‌دانم وضع چگونه بوده است ولی قطعا شرایط تربیتی شهید خرازی را نداشته پس چگونه قایل شویم عین ثابتش امکان خرازی شدن را بدو می‌داده است و او دست رد بدین امکان زده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث در اختیارِ ذاتی انسان است که انسان در ذات خود حتی در مقام عین ثابته‌اش انتخاب‌گر است و لذا امکان انتخاب در هر شرایطی برای او هست، حال چه جایی را برای تربیت خود انتخاب می‌کند، این‌هم مربوط به انتخابِ خود اوست و خود صدام آن موقعیت تربیتی را برای خود انتخاب کرده است. موفق باشید

29148

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در مورد سوال ۲۹۱۴۲، بنده با خوندن کلمه «میلیونی» تعجب کردم و رفتم بررسی کردم. دیدم ایران طبق آمار جهانی جزو سیرترین کشورهای جهانه. توصیه می‌کنم قبل از درج یک کلماتی قبلش حتما بررسی کنید چون سیاه نمایی توسط اصلاحات تو کشور ما بسیار زیاد انجام گرفته و با استفاده از همین سیاه نمایی های کاذب به دنبال فتنه هستن و بودن. آمار جالبی رو هم دیدم که فقرا و نیازمندان خیابانی معمولا نان و غذا قبول نمیکردن. (تا قبل امسال حداقل)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. بنده نخواستم به سؤال‌کننده نسبت به آن مطلب اشکال کنم، وگرنه اشکال جنابعالی وارد است. بیشتر منظور بنده آن بود که متوجه شویم موضوع رزق، چیز بالاتر از این اموری است که عده‌ای گمان کنند کسی می‌تواند رزق مقسوم آن‌ها را از آن‌ها بگیرد مگر آن‌که خود انسان کوتاهی‌هایی داشته باشد. موفق باشید

28603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عنوان: رابطه بیماری و روح با سلام و احترام: استاد سوالم درباره حقیقت بیماری است. مخصوصا بیماری های صعب العلاج. می توانیم اون را این جور تعریف کنیم: مرضی که از روح نشات گرفته و جسم را از کار انداخته، یا جور دیگر باید بیماری را فهمید؟ درسته که بگیم غفلت روح از ابدیت او را گرفتار کرده؟ اگر این طوره فرد بهترین کاری که باید کنه چیه؟ چنین فردی اگر آغاز کنه، مثلا سحر خیزی را وارد در زندگی کنه و به آگاهی هایی هم برسه، حتما از بیماری خلاص می شه؟ بیماری را چه جوری باید فهمید و چه جوری نجات یافت؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ما نسبت به بیماری، وظایفی داریم و در حدّ توان خود نسبت به درمان آن اقدام می‌کنیم. ولی تقدیر الهی ممکن است چیز دیگری باشد، در آن صورت، هنرِ ایمانیِ ما به ما کمک می‌کند تا راضی به تقدیر الهی باشیم. موفق باشید

28174
متن پرسش
سلام علیکم: آیا کشوری مثل چین یا روسیه علیرغم تفاوت و ایستادگی که هم اکنون مقابل آمریکا دارند، اساسا مواجهه جدی با آمریکا و روح آمریکایی دارند و حرفی برای گفتن مقابل روح لیبرال دموکراسی دارند و سخنی و افقی دیگر را باز می‌کنند یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فعلاً روح حاکم بر سیاستمداران چینی و روسی همان روح غربی است، ولی از آن‌جایی که روح لائوتسه‌ای در چین و روحِ ارتودوکسی در روسیه نهفته است؛ می‌توان امیدوار بود در نوعی بازگشت به آن خردهای نهفته، آنان را از روحِ غربی جدا کند. موفق باشید

27257

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: برای احیاء شب عظیم نمیه شعبان، توصیه و پیشنهاد حضرتعالی بر روی قرائت و ارتباط با کدام ادعیه و زیارات و اعمال هست ویژه اینکه در این تاریخ بتوانیم خود را ذیل طرح کلان حضرت و مسیر تجلی و طلوع تاریخی حق ببینیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان اعمال شب ۱۵ شعبان در مفاتیح، به‌خصوص دعای کمیل. موفق باشید

26621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواستم لطف کنید در مورد حوادثی که اخیرا در جهان و آنچه که برایم مهمتر است در ایران، بفرمایید که آیا ما باید طبق سنت الهی این حوادث را در راستای امتحان الهی بدانیم یا عذاب ماحصل گناهانمان؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از این صحنه‌ها عبرت گرفت که چگونه اگر بشر از مسیر زندگی طبیعی فاصله بگیرد هر روز در بحران به سر می‌برد و همین موجب بصیرت خواهد شد. موفق باشید

26355
متن پرسش
سلام علیکم: با بررسی متون دینی و آثار متفکران ربانی مثل شهید مطهری، به مسئله ای برمی خوریم به نام وحدت شخصیت. این وحدت شخصیت دقیقاً متذکر چیست و چرا فقط انسانی که دارای وحدت شخصیت است، می تواند سالم باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توحید یعنی یگانگی و یکتایی. هرجا نور توحید حاضر شود آن‌جا منوّر به نور یکتایی می‌گردد چه در جامعه و چه در خانواده و چه در شخص. در آن حالت هر عضوی در یگانگی با عضو دیگر خود را دنبال می‌کند و وحدت شخصیت از این نوع است. موفق باشید

نمایش چاپی