بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
29856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد یه سوالی که دارم و خیلی هم ناراحت هستم بابتش اینه که در این سی سالی که از رحلت حضرت امام میگذره، یک نفر نبود که جلوی ساختن مرقد به این شکل را بگیره؟ جلوی کسایی که می‌خواهند کوخ نشین رو کاخ نشین و کاخ نشین را کوخ نشین نشان بدهند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. بالاخره عده‌ای معتقد‌اند این هنر ایرانی است. فکر می‌کنم بین تجمل و جمال خلط شده‌است. موفق باشید

29724

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: شما قائل به انفتاح باب علم در زمان غیبت هستید یا انفتاح؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همیشه خداوند در تجلی است و بستگی به قبول قابل دارد. موفق باشید

29712
متن پرسش

سلام و وقت بخیر: در مورد شهید عزیز فخری زاده. یک نکته اینکه ایشان را به عنوان دانشمند مطرح می کنند. کشور ما بشکر خدا در جایگاهی نیست که محتاج دانشمند های خاصی باشد، دانشمندان و محققین زیادی در کشور وجود دارند، مشکل کشور ما مشکل مدیریت مجموعه های مختلف است، و شهید بزرگوار از این جنبه که مدیر بزرگ و توانمندی بودند خار چشم دشمنان بودند. کاری که یک مدیر انجام میده شاید صدتا دانشمند نتونن انجام بدن. تا حدودی که آشنایی داریم می بینیم معمولا کارها از این بُعد مشکل دارند «کمبود مدیران توانمند، با اخلاص، مجاهد، انقلابی» نکته دوم زمان ترور شهید بزرگوار هست: اول از نگاه دشمنان، که گمان می کنند می توانند با یک ترور حساسیت بر انگیز و با یک تهییج رسانه ای (رسانه ها بودند که برای شخصی که برای اغلب ما ناشناخته بود لقب معادل سردار سلیمانی در امور هسته ای می دادند و اتفاقا این هماهنگی زیاد و بافاصله زمانی کم خبر از یک کار مشترک می داد) باعث تهییج مردم انقلابی شوند، که نتیجه آن تصمیم و اقدامی از سوی ایران انجام بشه که بتونن از اون سوء استفاده کنند. غافل از اینکه این کشتی را نوح است کشتیبان و ان شاء الله برسیم به آن جایی که فرمود: «وَرَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ لَمْ يَنَالُوا خَيْرًا وَ كَفَى اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ الْقِتَالَ وَ كَانَ اللَّهُ قَوِيًّا عَزِيزًا» و نکته دوم که بنظرم می رسه اینکه، گویا چنین انسانهای بزرگی، در سطحی فراتر از زندگی ما، خود تصمیم می گیرند که خودشان را در این شرایط فدای انقلاب کنند. نه اینکه بگوییم دشمن آمد ترور کرد. نه اینکه با پهباد هدف حمله قرار گرفت. در مورد این دو مورد که عرض شد نظر شریفتون رو خواست جویا شوم. با تشکر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. وقتی راهی از طرف خداوند به سوی بشر در تاریخی گشوده شود، اگر انسان‌ها در آن راه قدم بگذارند، این خداوند است که مسیر را برای آن‌ها می‌گشاید تا در همه‌ی ابعادی که نیاز آن تاریخ است، رشد کنند و قصه‌ی شهید حاج محسن فخری‌زاده و شهید حاج قاسم سلیمانی قصه‌ی به ظهورآمدن انسان‌هایی است که در همه‌ی ابعاد مناسب این تاریخ و از جمله در مدیریت رشد لازم را داشته‌اند، اینان پروریده‌های دست خداوند هستند. ۲. آری! قبلاً هم عرض شد وقتی ما متوجه باشیم دشمن این انقلاب به تعبیر حضرت سجاد «علیه‌السلام» احمق و جاهل است، حتماً انسان‌های احمق و جاهل نمی‌توانند کاری به نفع خود انجام دهند. موفق باشید      

28083

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در نقد هرمنوتیک و مبانی هرمنوتیک منبع معتبر و موثقی را می‌توانید معرفی کنید که خود بحث هرمنوتیک و نقد آن را مطرح کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مباحث آقای دکتر محمدرضا بهشتی و آقای دکتر محمود خاتمی در این رابطه مفید است. به آپلیکیشن «سُها» رجوع شود. موفق باشید 

27439

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: لطفا ذهن را تعریف بفرمایید. کار ذهن چیست؟ چطور آن را کنار بزنیم؟ و تحت تأثیر ذهن قرار نگیریم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این رابطه به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» که بر روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

27356
متن پرسش
سلام علیکم: و... آتشی بر جان است که شعله های آن از سرزمین آشنایی با حق تا صحرای ظلمت گونه دنیا وسعت یافته و سراپای هستی را در عمق وجود صدا می زند. از پیله های خواسته های خود خسته و بسوی ساحل انس با حق موج سوار امیدوارانه به افق می نگرد. دستی به عقل (فلسفه، کلام و...) و دلی به قرآن عشق، نهج البلاغه و زبانی در پی گفت عاشقانه (ادعیه اهل البیت (ع)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تنها برای تو این غزل را دارم که مولوی برای شمس از عمق جانش به ظهور آورده است. موفق باشید

خوش خرامان مي روي اي جان جان بي من مرو

اي حيات دوستان در بوستان بي من مرو

اي فلک بي من مگرد و اي قمر بي من متاب

اي زمين بي من مروي و اي زمان بي من مرو

اين جهان با تو خوش است و آن جهان با تو خوش است

اين جهان بي من مباش و آن جهان بي من مرو

اي عيان بي من مدان و اي زبان بي من مخوان

اي نظر بي من مبين و اي روان بي من مرو

شب ز نور ماه روي خويش را بيند سپيد

من شبم تو ماه من بر آسمان بي من مرو

خار ايمن گشت ز آتش در پناه لطف گل

تو گلي من خار تو در گلستان بي من مرو

در خم چوگانت مي تازم چو چشمت با من است

همچنين در من نگر بي من مران بي من مرو

چون حريف شاه باشي اي طرب بي من منوش

چون به بام شه روي اي پاسبان بي من مرو

واي آن کس کو در اين ره بي نشان تو رود

چو نشان من تويي اي بي نشان بي من مرو

واي آن کو اندر اين ره مي رود بي دانشي

دانش راهم تويي اي راه دان بي من مرو

ديگرانت عشق مي خوانند و من سلطان عشق

اي تو بالاتر ز وهم اين و آن بي من مرو

26767

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز ۱. خواستم لطف بفرمایید در مورد تطابق آیاتی از قرآن کریم اعم از ماندگاری اختلاف و جنگ بین یهود و نصاری و اقوامشان تا قیامت و همچنین برتری پیروان حقیقی حضرت عیسی (ع) که با مسلمانان امروز شاید مساوی باشند بر کافران و همچنین اینکه هرگاه یهود بر آتش فتنه با مسلمانان بدمند خدا آن را خاموش می کند با وضعیت امروز صهیونیزم و مسلمان فعلی حتی کوتاه بیان بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن بسیار مفصل است. پیشنهاد بنده دنبال‌کردن عرایضی است که در رابطه با سوره‌ی آل‌عمران از ابتدا تا انتهای آن سوره شد. موفق باشید

26621

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز خواستم لطف کنید در مورد حوادثی که اخیرا در جهان و آنچه که برایم مهمتر است در ایران، بفرمایید که آیا ما باید طبق سنت الهی این حوادث را در راستای امتحان الهی بدانیم یا عذاب ماحصل گناهانمان؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید باید از این صحنه‌ها عبرت گرفت که چگونه اگر بشر از مسیر زندگی طبیعی فاصله بگیرد هر روز در بحران به سر می‌برد و همین موجب بصیرت خواهد شد. موفق باشید

26006

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: لطفاً راهنمائی فرمائید در خصوص معرفت نفس کتاب و فایل صوتی که تدریس آن توسط شما و یا سایر اساتید انجام شده باشد وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با فایل‌های صوتی آن و کتاب «خویشتن پنهان» و کتاب «آشتی با خدا» که بر روی سایت هست، همه در رابطه با معرفت نفس می‌باشد. در ضمن مباحث معرفت نفس جناب آقای حاج آقا موسویان در کانال «صبّار» نیز در همین رابطه می‌تواند مطالب خوبی را در اختیار شما بگذارد. موفق باشید

25744

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آلودگی هوا و زندگی در حال دنیا تاثیر زیادی در جسم و تشدید و بر هم ریختگی طبع مردم گذاشته است و در نهایت در رفتار و اخلاق بشدت تاثیر می گذارد که اینقدر حالات زیادی برای افراد ایجاد می کند که خودی نمی ماند و اگر باعث خشونت نابجا و غیر قابل کنترل شود و رفتارهایی که قطعا خدا دوست ندارند، آیا در روز قیامت چگونه محاسبه و بالاخره مقصر کیست؟ آیا با توجه به این زندگی و دنیایی که با سبک زندگی غربی به حکومت بعضی ابعاد زندگی مردم در آمده است می توان خیلی از مردم را گناه کار و مقصر در اعمالشان دانست؟ منه جوانی که هیچ دخالتی در گذشته دنیا نداشتم و حال اینگونه مرا تحت تاثیر قرار داده است چه باید بکنم؟ پس حق و باطل را چگونه می توان تشخیص داد؟ بخدا ما گناه داریم، والله بالله من نمی خواهم اینقدر بدی بر من و مردم چیره بشه دارم زجر می کشم و کاری از دستم بر نمی آید. آیا وظیفه من و امثال من چه می تواند باشد؟ حالا با این همه مشکل جهان که چاره اش اسلام است و بهترینش انقلاب اسلامی ایران، آن هم در مسیر بلند تکامل جامع خود هست که خدا می داند تا چه زمانی طول خواهد کشید. من برای خودم متاسفم عمرم از دست می رود با چرندیات و مزاحمت های زندگی احمقانه غربی و مغز های کوچک غربزده! الان یا مرگ چاره است یا ظهور اما نه مثل پیامبران و امامان گذشته بلکه با قدرت هایی از آنچه اهل بیت راز می نامیدند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین خودآگاهیِ تاریخی اولین قدم است به سوی افقی که در پیش است و به خودی خود، فرجی است که انسان را فرهیخته و وارسته می‌کند. موفق باشید

25399
متن پرسش
سلام علیکم استاد عزیز: در خصوص پاسخ ۲۵۳۴۷ هدفم بحث کردن و یا جدل نیست صرفا برای روشن شدن موضوع هستش چرا که تحلیل بسیاری از مردم جامعه به این سمت و سو کشیده شده است. بابت کش دادن موضوع عذر خواهی می کنم و اما بعد ...آیا این ذات استکباری را انگلستان، فرانسه، روسیه و حتی آلمان و چین ندارند؟ ژاپن تا پیش از نابود شدن ارتشش توسط آمریکا خودش یک استعمارگر نبود؟ فقط آمریکا بد است؟ مثلاً چین دوست مسلمانان است؟ یا مسلمانان چین هم توسط آمریکا دچار تبعیض و نسل کشی هستند؟ آنچه هند در کشمیر می‌کند چطور؟ آیا فقط سفارت آمریکا فتنه‌انگیزی می‌کرد؟ سفارت فرانسه در کودتای ۲۸ مرداد از مهره‌های کلیدی نبود؟ سفارت انگلستان هنوزم مرکز توطئه نیست؟ حزب توده مجری منویات سفارت شوروی نبود؟ آنچه مسلم است انگلیس و آمریکا به‌طور اخص و دول متحد غربی به‌طور اعم (و از طرف دیگر شوروی (روسیه) و دول متحدش) هرگز نمی‌گذارند جای خالی یکدیگر در جاسوسی و توطئه در کشورهای هدف خالی بماند مثلاً فردوست گفته که سفیر برزیل دوره‌اش تمدید شد چون مأمور سیا بود! اما در مورد پاسخ آن دوست محترم: اگر بنا به ارتباط باشد امام راحل حتی فرانسهٔ متحد آمریکا و انگلیس را به کشور دوست و برادری مثل سوریه که مرکز مقاومت و اجتماع مبارزان انقلابی بود ترجیح دادند یا حتی به کشور بی‌طرفی مثل سوئیس نرفتند آیا همه مثل کویت مانع شدند؟ کسی نمی‌گوید آمریکا دشمن و جانی نیست و خیانت نمی‌کند ولی سرنوشت اشغالگران سفارت و آنچه امروز می‌کنند و بهانه‌هایی که هنوز دست دشمن است جایی برای احساسات نمی‌گذارد! چگونه است ارتباط با شهید بهشتی به‌خاطر تدین اوست ولی با بازرگان چیز دیگری است؟ تأخیر بازگشت به ایران هم که صرفاً به‌خاطر ممانعت بختیار بود و البته لزوم اطمینان انقلابی‌ها از سلامت ایشان چون درهرحال برنامه‌هایی برای ترور یا ربایش مطرح بود که یک نمونهٔ کوچکش توسط جانشین رکن دوی هوانیروز کرمانشاه لو رفت. ما طوطی‌وار بازرگان و یارانش را به لیبرالیسم متهم می‌کنیم همانگونه که زمانی تحت تأثیر همین رسانه‌ ها بخش مهمی از ملت و حتی علما مصدق را کمونیسم می‌دانستند! اما بازرگانی که حتی مخالف بورس بود و از نخستین اقداماتش ملی‌سازی صنایع بود لیبرال بود یا رفسنجانی که افتخارش خوداکتفایی خدمات مرتبط به دستگاه‌های دولتی و تعدیل اقتصادی (برنامهٔ بانک جهانی) بود و امروز مریدانش با افتخار از نوع اسلامی لیبرالیسمشان می‌گویند؟ اول مکاتب و برنامه‌ها و اهداف و نتایجشان را بشناسیم بعد مرگ بر... درود بر... بفرستیم. اگر فکر کنیم آمریکا برای حفظ یا بازگشت مهم‌ترین متحدش برنامه نداشته بچه‌گانه فکر کرده‌ایم و اگر فکر کنیم آمریکا شاه را به صرف حفظ هم‌پیمانی با انگلستان به یک رئیس‌جمهور نظامی ترجیح نداده است باز هم ساده‌لوحانه اندیشیده‌ایم! حالا اگر فکر کنیم یک ابرقدرت نمی‌داند باید همیشه روی آنچه واقع شده سرمایه‌گذاری کند و مطلوب‌ها را برای روز مبادا بگذارد که دیگر باید گفت هیچ از سیاست و روابط بین‌الملل و سازمان‌های جاسوسی و استکبار نفهمیده‌ایم! اما بینی و بین‌الله ما دشمن آمریکا هستیم یا کشوری مثل کوبا؟ آیا غیر این است که حتی مجتهدان ما مدافع سرمایه‌داران و مناسباتی هستند که حتی در کشورهای سرمایه‌داری تعدیل شده یا در حال تعدیل شدن‌اند؟ قدری مطالعات مقایسه‌ای داشته باشیم متوجه می‌شویم ساختار سیاسی و اقتصادی ایران شباهت بیشتری با آمریکا دارد تا کوبا و این کوباست که هر روز موفقیتش شکست آمریکاست وگرنه ایران آمریکا را هم نابود کند فقط یک دولت سرمایه‌داری جای دولت سرمایه‌داری دیگر را گرفته است نه بیشتر! مثلاً همین الآن سرمایه‌داران ایرانی با حمایت دولت و سکوت (اگر نه تأیید) علما و رهبری کالاهای تولید داخل را صادر می‌کنند ولی پولش را برنمی‌گردانند این دقیقاً همان کاری است که انگلستان با کشوری مثل هند می‌کرد و اکنون نمونه‌های آن در آفریقا و آمریکای لاتین کم نیست. برای مردم دنیا چه فرقی می‌کند آمریکا بر سرنوشتشان دست‌درازی کند یا ایران؟ آمریکا به بهانهٔ حفظ امنیت نفتشان را ببرد یا ایران در پاداش حفظ اسد معاندشان را (رجوع به سخنان سردار رحیم صفوی دربارهٔ استفادهٔ ایران از منابع سوریه) کوبای کمونیسم با کدام یک از کشورها چنین مناسباتی دارد؟ حالا ما دشمن آمریکا هستیم یا کوبا؟ ما برای کلیت و ماهیت نظام سلطه مضر هستیم یا کوبا؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در بسیاری از موارد مذکور، بنده با جنابعالی مشترک هستم. ولی پیشنهاد بنده آن است که در موضوع نحوه‌ی تحقق یک تمدن در تاریخ و فرایند به ظهورآمدنِ آن، با شاخصه‌های خاصی که به میان می‌آورد، فکر کنید. زیرا وقتی تمدنی بخواهد به جای تمدن دیگری بیاید به راحتی از آلودگی‌های تمدنِ قبلی پاک نمی‌شود و لذا فرایندی نیاز است تا چنین جابجایی صورت گیرد. انقلاب اسلامی چیزی در خود دارد که می‌تواند به آن هویتِ تمدنی بدهد و در این هویت تمدنی است که از آن نقص‌ها مبری می‌شود و از نحوه بودنی که هنوز در بستر فرهنگ مدرن قرار دارد، جدا می‌شود. ولی کشور کوبا با همه‌ی ارزشی که برای بزرگانِ آن کشور و مردمِ سخت‌کوش آن قائل می‌باشم؛ یک جزیره‌ای است در همین جهانِ مدرن و با اصالت‌دادن به همان ارزش‌ها. موفق باشید

25231

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد گرامی: وقتتون بخیر. استاد با توجه به اینکه صدرا گفته من هرچه گفته ام خودم کشف و شهود کرده ام بحث طبیعیاتش در اسفار چی میشه؟ کشف عارف هم که اشتباه نمیشه طبق گفته خودتون در صوت عرفان. شنیده ام تدریس نمیشه توسط استادان اسفار و با توجه به علم روز بطلانش ثابت شده.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث جناب صدرا بیشتر در رابطه با الهیات می‌باشد. تازه در آن نگاه، بحث طبیعیات هم در جای خود صحیح است و جواب می‌دهد. موفق باشید

24522
متن پرسش
سلام: تسلیت بنده را هم پذیرا باشید. ان شاءالله سلمان با اولیای خدا همنشین باشد. در جواب کاربری فرمودید «امید است که آن مصیبت، بسترِ رحمت واسعه‌ای باشد که از طریق آن متذکر راه‌های نرفته‌ای باشیم که با هرچه بیشتر نزدیک‌شدن به آن‌هایی که گمان می‌کردیم باید از آن‌ها فاصله داشته باشیم؛ آن رحمت گشوده‌تر گردد» لفطا این جمله را بیشتر تبیین کنید. چگونه این مصیبت می تواند بستر رحمت واسعه حق باشد؟ آن راه ها چه راه هایی هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به این فکر کنید که با نسل سوم، افق‌هایی برای حضور تاریخی انقلاب اسلامی گشوده شده است و آرزوهایی در آن‌ها به میان آمده است که برای تحقق آن‌ها باید نحوه‌ی دیگری عمل نمود و آن نسل دغدغه‌ی عمل به نحوه‌ی دیگر را دارند که آن، با گشودگیِ انقلاب در این تاریخ همراه است بدین معنا که باید بسیاری از افراد را که رویهمرفته انقلاب اسلامی را در مقابل استکبار پذیرفته‌اند، از آنِ خود بدانیم  و این معنایی است که بنده با مصاد ف‌شدنِ کسانی‌که جهت عرض تسلیت خدمت‌شان در جلسات ترحیم متوجه شدم و امیدوار به آینده‌ای گشتم که بزرگ‌تر از گذشته‌ی ما است. موفق باشید

33178

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت شماک بنده معلم بودم و تازه بازنشسته شده ام. من از اول مشتاق مسایل فلسفی و عرفانی بودم. حدود ۷ سال قبل با آثار علامه حسن‌زاده آملی و استاد صمدی آملی آشنا شدم. من عرفان را دوست داشتم. من گفتم بهتر است به جای عرفان های دیگر به عرفان شیعی رجوع کنم. من تمام گفته های استاد حسن زاده و استاد صمدی را سمعا وطاعتا از روی حسن نیت کار کردم و اصلا فکر نمی کردم که مخالفینی داشته باشد. تا اینکه حدود ۲ سال پیش با تفکرات آقای میلانی آشنا شدم و نتیجه آن شد که آنچه از استادان حسن زاده و صمدی یاد گرفته بود دچار شک شدم. من از نظر روانی به هم ریختم. من آرزو داشتم هرچه زودتر بازنشسته شوم تا اساسی روی عرفان و فلسفه کار کنم، اما آرزویم بر باد رفت. الان نه می توانم دست از تفکرات عرفانی و فلسفی ملاصدرا دست بردارم و نه دفع شبهات حسن میلانی را بکنم، سر دو راهی هستم. لازم به ذکر است من بسیاری از کتابها و صوت های شما را استفاده کرده‌ام. بارها برهان صدیقین و ده نکته معرفت نفس را کار کرد ده ام. الان اصلا کلا از حسن میلانی عرفان و فلسفه صدرا بدم می آید. از دین دارم بیزار می‌شوم. با این دو راهی چکنم. افکار میلانی از یک طرف و افکار عرفانی از سوی دیگر همانند دو آهنربای پر قدرت من را به سوی خود می کشند. استاد عزیز باید چکار کنم؟ با تشکر!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در سخنان آقای میلانی، منطقی که شخصیت ما را در سعه وجودی‌اش جلو ببرد، ندیدم. آنچه ایشان تأکید می‌کنند برداشت‌های سطحی خودشان است از دین اسلام و بیشتر برای متوقف‌کردن انسان در ظواهر دین، خوب است. بشر جدید طالب وسعتی است که راه هایی چون عرفان و حکمت می‌تواند به او کمک کند. نباید به او پیشنهاد کنیم «چراغ خرد خاموش کن و کورکورانه تقلید نما». موفق باشید

32960
متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد یک گروه هستیم که در رابطه با «جمعیت» فعالیت می‌کنیم. منتها می‌خواستیم چشم‌اندازی داشته باشیم که فعالیت‌مان مؤثر واقع شود. اگر لطف بفرمایید چشم‌اندازی برای ما تصویر کنید بسیار ممنون می‌شوم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این مسئله مهم خوب است که خواهران نسبت به موارد زیر فکر کنند:

الف- وجود فرزندان نوجوان و نیز کودک بخصوص در سنین چهل سالگی والدین، خود منشأ رفع افسردگی و تنهایی خواهد بود. زیرا در این سن انسان بیشتر با تنهایی‌های خود روبروست.

ب- در موضوع فرزندآوری می توان به بسط وجود خود نظر کرد از آن جهت که فرزندان آینه حضور والدین هستند و انسان با حضور آن‌ها احساس می‌کند خود را در میدان وسیع‌تری حاضر کرده است و به همین جهت کوتاهی در این امر موجب شده تا نوعی احساس پوچی در بعضی از خانواده‌ها به میان آید.

ج- فرزندان، در رابطه با تربیتی که والدین به طور طبیعی بر آن‌ها إعمال می‌کنند؛ خود به خود میدان شخصیت والدین‌شان خواهند بود و این امری است که ناخودآگاه برای والدین‌شان نوعی تقوا پیش می‌آورد.

و البته این موارد جدای از آن است که ما در شرایط تاریخی خود باید نسبت به خطرات کم‌شدن جمعیت و پیرشدنِ نسل حساس باشیم. با این‌همه انگیزه اصلی مادران باید در فرزندآوری‌شان بسط شخصیت آن‌ها و عبور از پوچی‌ها و تنهایی‌ها باشد.

د- و از همه مهم‌تر باید متوجه این امر الهی باشیم که هر فرزندی همراه با تولد خود، فرشتگانی را به ظهور می‌آورد و در میدان حضور خود آن فرشتگانند که نه‌تنها او را حفظ می‌کنند بلکه فضا را با حضور خود آغشته از معنویت می‌نمایند در آن حدّ که  پیامبر خدا صلی الله علیه و آله می‌فرمایند: «إذا أرضَعَت کانَ لَها بِکلِّ مَصَّةٍ کعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ، فَإِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَک عَلی جَنبِها، و قالَ: اِستَأنِفِی العَمَلَ؛ فَقَد غُفِرَ لَک؛» هر گاه فرزند خود را شیر دهد، به هر مکیدن نوزاد، پاداشی به او دهند برابر است با آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل. و هنگامی که از شیردادن فرزند خود فارغ شود فرشته بزرگواری بر پهلویش زند و گوید: اعمال خود را از سر بگیر که خداوند تو را آمرزیده است.

در ضمن فراموش نکنید هر طفلی که متولد شود رزق خود را حتی افزون بر نیازش با خود به همراه می‌آورد و بدین لحاظ نباید به بهانه سختی‌های زندگی از فرزندآوری کوتاهی کرد که این نوعی سوء ظن به رحمت الهی و حضرت رزّاق است.

ه- در مورد خانم‌هایی که امکان فرزندآوری برایشان نیست و یا کم است، باید به میدان تعلیم و تربیت فرزندان ملت بیندیشند و از این جهت فرزندان جامعه را فرزندان خود دانسته‌اند و نتیجه این کار همان بسطِ شخصیت آن‌ها در آینه تربیت‌یافتگان آن‌ها به میان می‌آید.

در ضمن خوب است که سری به کانال‌های زیز در پیام رسانِ «ایتا» بزنید. موفق باشید  

 @IslamlifeStyles

@dotakafinist1

32871
متن پرسش

سلام: به نظر شما با شرایط به وجود اومده و عزای عمومی در خوزستان وقت برگزاری و تجمع برای سرود سلام فرمانده است؟ مردم بیشتر عصبانی نمیشن؟ حق دارن هر چی میگن

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: سرود «سلام فرمانده» حکایت حضور نسلی است که در عین نوجوانی، آماده حضور بیشتر در تاریخی می‌باشند که دیگر این نوع تفکرها نباشد. مگر سرودی این‌چنین حماسی به معنای جشن و شادی قلمداد می‌شود؟ آیا بیش از همه خود حضرت صادق «علیه‌السلام» مفتخر به چنین شرایطی که در دل مکتب جعفری به ظهور آمده، نیستند؟ که چگونه جوانان ما آنچه را که در این سنین به دنبال آن بودند که خود را در تاریخ حماسی خود بیابند، در این سرود جستجو کردند؟ موفق باشید    

32206

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام خدمت استاد ارجمند: استاد ببخشید وقت ارزشمند شما را می‌گیرم. اول از شما طلب دعای خیر برای خودم دارم و ثانیا از آن طلبه ای که برای خدا و این انقلاب امام در فضای مجازی کار می‌کند تشکر مب‌کنم. در موضوع «علم تو استاد توست» تأملاتی کردم. خواستم ببینم آنچه برداشت کردم را صحیح می‌دانید؟ آیت الله بهجت اولا فرمودند که علم تو استاد توست اما آیا فرمودند و قید کردند که علم تو برای همیشه استاد توست؟ مثلا آیا نمی‌شود احتمال داد که شخص مراجعه کننده، مثل منِ حقیر، عامی و تازه به دوران رسیده بوده و آیت الله منظورشان این باشد که، برای تو فعلا عمل به دانسته هایت کافی است تا بعد؟ مثلا ما در حدیث هم شخص مخاطب امام را در نظر می‌گیریم اینجا هم عقل می‌گوید باید چنین کنیم. دوماً، آیا لزوما هر علمی علم قابل اعتماد است؟ مثلا نمی‌شود آن علم خود باعث گمراهی ما بشود و هر چه پیش رویم بیشتر بر گمراهی ما بیفزاید؟ با توجه به آیه وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لَا يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلَّا أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ این احتمال بعید نیست. و من ضعیف از کجا بفهمم که علمم حیله‌ی شیطان و نفسم نیست؟ چهار روز دیگر هر کس بر اساس علمش رفتار کند چه نتایج بدی که گریبان گیر ما نمی‌شود مثلا کشف های شیطانی و... سوماً، فرض کنیم علممان درست باشد، منبع علم هم مهم است. بالاخره این علم از کتاب بدست می آید؛ اما برخی علوم را شاید نشود نوشت و گفت بلکه مثلا باید چشاند؛ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللَّهِ. چه کسی باید این علم را از الله دریافت کند جز کسی که مخلَص باشد؟ اینگونه مواقع منبع علم استاد می شود. در این مرحله، استاد تو علم توست. خیلی ممنون یا علی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید مرحوم آیت الله بهجت در کدام فضا آن سخن را فرمودند. در آن جزوه که حتماً لازم است همه آن مطالعه شود؛ نظر به رهنمودهای علمایی همچون حضرت امام خمینی و علامه طباطبایی و امثال شهید مطهری‌ها شده و در این فضا، خودِ آن علوم برای سیر إلی الله به ما کمک خواهند کرد. موفق باشید

31600

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد طاهرزاده: یکی از مسائل شرعی که بررسی می کردم و مساله ایست که تقریبا جمیع فقهای شیعه قائل به حرمت آن هستند ظاهرا حدود ۱۰ تا روایت در موردش وارد شده است یکی دو روایت از آنها می‌گوید اشکالی بر انجام آن فعل نیست از بقیه روایات هم یکی دو روایتش از نظر سند معتبر است و آن فعل را نهی می‌کند. برای اعتبار سنجی اسناد هم می‌دانید که ۴ کتاب اصلی در رجال داریم که به آنها مراجعه می‌شود اما سوالات حقیر: ۱. هزار سال پیش دو نفر آدم ثقه هر کدام با مثلا ۱۰ تا واسطه با معصوم نقل کردند فلان کار را نکنید الان بعد از هزار سال ما چگونه عمل میلیونها نفر را محدود کنیم بخاطر حرف دو ثقه در هزار سال پیش؟ ۲. ثقه بودنشان را از کجا بفهمیم؟ ۴ تا کتاب است بر اساس آن عمل می‌کنند خوب کی گفته این ۴ کتاب صحیح است؟ از کجا بفهمیم مولفینش خود ثقه هستند؟ اصلا مگر ثقه یابی به این سادگی هاست؟ مثلا این کتب رجالی که باز می‌کنیم مثلا نوشته زید بن بکر: ثقه. ما سرنوشتمان را چگونه به یک کلمه بدهیم حال شما ثقه یابی را بیاورید با توجه به امروز بررسی فرمایید ده ها سال انسان در یک خانه با دیگری زندگی می‌کند و نمی‌تواند او را بشناسد خود من پس از ۳۰ سال زندگی متوجه شدم یکی از اقوام بعضا خلاف واقع می‌گوید با اینکه می‌پنداشتم انسان ثقه ایست یا خود حقیر که خط قرمزم صداقت است و اصلا زندگیم را بخاطر صداقت تا حد زیادی باختم فعلا دو سال است که مرخصی بدون حقوق گرفتم چون در آن سالی که کار می‌کردم صادق بودم ولو به ضررم باشد و می‌توانم ادعا کنم یک دروغ هم در آن سال نگفتم نتیجه این شد که این صداقت ها را سیستم کاری برنمی تافت و علیه من به کار گرفته شد در شرف اخراج قرارم داد که با کلی دوندگی به مرخصی رساندمش. حال حقیر با این سطح از صداقت باز در موقعیت هایی متوجه شدم خلاف واقع از زبانم خارج شده است ببینید چقدر شناخت حتی خود انسان هم سخت است چه رسد به دیگران. جمع بندی حقیر اینست که در دوران غیبت با این حال و روز روایات که مطلب اجماعی اش یکی دو روایت دارد چه برسد به مسائل اختلافی فقها. خود را نباید معطل این ظنیات نمود. مهم ترین مساله شرعی یعنی اصل دستگاه امامت تعطیل است بقیه که به طریق اولی تعطیل خواهند بود. بنظرم سعی کنیم اخلاقیات را رعایت کنیم مسائل فقهی نیاز به رعایت ندارد. مگر بعضی مسلمات که یقین داریم حرامند مثل قتل
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: توجه داشته باشید که در این موارد بحث در دلِ سنتی است که آن افراد یعنی افرادِ ثقه آن سخنان را می‌گویند و می‌توان به آن سخنان اعتماد کرد و این غیر از گفتن خبر واحد یا منفرد است و البته این نوع مباحث، مباحثی نیست که بتوان در دل یک سؤال و جواب مختصر بررسی و تحلیل نمود. هر موردش را باید در دل سنت مربوط به آن خبر بررسی نمود. موفق باشید

31371

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: این قوه ایی که ما در ذهن داریم مثلا وقتی یک آهنگ دلنواز گوش می‌کنیم نجوای آن آهنگ را به خاطر می آوریم که در واقع مانند قوه ی وهمیه از جنس صورت نیست نوعی نجوا و صداست، وقتی هم که داریم فکر می‌کنیم گفت و گوی درونی ذهن ماست. این چه قوه ایست آیا از جنس قوه ی وهمیه است؟ و آیا باید آن را هم مانند عقل و قلب و وهم ادب کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت امری است فرا عقلی و حضوری است در عالَمی که در عهد ازلی داشته‌ایم. موفق باشید

31362
متن پرسش
باسمه تعالی. سلام: استادم در سخنرانی جدید دکتر داوری تحت عنوان در طلب فرهنگ فرمودند که در مشروطه خواستیم با تحمیل و بدون پشتوانه فرهنگ وارد نظام مدرن اداره جامعه شویم سوالم از حضرتعالی این است که عبور نظام از شاهنشاهی به نظامی دارای سه قوه چه فرهنگی را طلب می کند مردم باید در چه فضایی قرار می گرفتند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که استاد در آن سخنرانی فرمودند باید در وجود مردم تغییری مناسب روح مشروطه پدید می‌آمد. آری! مردم برای آن‌که خود را آزاد بیابند به دموکراسی و انتخابات رویِ خوش نشان دادند ولی نظم جدید در جامعه آن‌ها برقرار نشد. کشور به کسانی نیاز داشت که به وضع جدید و نظم جدید آشنا باشند. آموزگان نظم جدید، متفکران و شاعران بودند ولی ما در کشورمان می‌خواستیم با سیاست به سوی نظم جدید برویم و همچنان که استاد فرمودند این امر دشواری بود. می‌خواستیم سیاست غربی را از غرب بیاوریم و مشروطه را به عنوان یک حادثه سیاسی در کشور پیاده کنیم، غافل از آن‌که فرهنگ در زندگی جدید به عنوان نظم عقلی جدید، بی تذکر نسبت به گذشته و وضع کنونی خود محقق نمی‌شود.

استاد فرمودند در شرایطی هستیم که تنها با عشق و راستی و دوستی می‌توان از مسائل‌مان عبور کنیم زیرا وقتی چراغ عشق بی‌فروغ شود، کینه و دروغ جای آن می‌نشیند.

عشق به حقیقت کجا و علم و پژوهش کجا؟ فرهنگ و خردی که با غرب‌زدگی جای عشق و دوستی نشست، کار را به این‌جا کشاند وگرنه می‌توانستیم از امکانات خود در بستر عشق و دوستی در جهان جدید حاضر شویم. در مشروطه، سیاست از پشتوانه فرهنگ محروم بود و امروز نیز مشکل ما ریشه در نداشتن فهم درست از اکنون و گذشته و آینده است. بنده از سخنان استاد این‌طور فهمیدم؛ باید چشم به مقصدی که با انقلاب اسلامی شروع شده است بدوزیم و نقطه شروع خود را با درک امکانات موجودمان به سوی او شروع کنیم. جلوه‌های روح بزرگ ایران، حکمت و شعر و ادب است و این یعنی حکمت باید بگوید چه کار باید کرد و علم آن کار را برای ما شکل بدهد.

31277

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرص ادب: ۱. استاد من با یکی از بستگان صحبت می‌کردم منتها این شخص خیلی شکاک هست به همه چیز شک دارد. به روایات و قرآن و... به نظر شما چطور با این افراد که درستی همه چیز را انکار میکنن وارد بحث شد؟ ۲. چطور برایش اثبات کنم که قرآن دست نخورده و این قرآن همان قرآن ۱۴۰۰ سال قبل است؟ ۳. معاشرت با این افرادی که به همه چیز شک دارند و شبهه وارد میکنن برای شخص سالک ضرر دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» که روی سایت هست، به‌خصوص قسمت «دریچه‌های اعجاز قرآن» إن‌شاءالله برای آن فرد می تواند مفید باشد. موفق باشید

31200

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: بنظر حضرتعالی درین شعر توانستم مفاهیم عمیق عرفانی را به خوبی بگنجانم و در تداوم مسیر شاعری برای حقیر چه توصیه ای دارید. در شبی محشر که بر عرش سما بنشسته خال مه تمام چپ نظر در ماه اندازم مگر بوی تو آید بر مشام او فکنده زان سوی عالم نگاهی با تمرکز روی ماه از توجه های کانونی خجل شد ماه در خسفی مدام در مقمر آینه است او در تماشای غباری از خیال در کفش من انغماس هست بینم در بحار انهدام آن تلاقی نظر بر مه ز شرق و غرب هستی امنیه می نهد در جان که شاهین کاش باشد در توازن مستدام چشم ممتد باز ما شد باعث کوری و عقل از سرپرید شد سترون لکه زرد جسم ما در این شب تار ظلام طاقت مه جفت گشت و شد دو شق از صولت تیر نگاه چشم های لوچ بیند قامت سیفوز او را در قوام مژه ای باشد که آید در نظر همچون هلال ماه نو یا که نقطه ی کور باشد هستی و آن عبهرش سازد تمام غرق رویا بود پروانه وزان خلسه وجود او وزان پرکشید از پیله ی خاص وجود تنگ چشم از قتل عام بانگ مه بانگ از ازل با هارمونی خموشی شد رها سلفژ این ماه در راه ابد می ماند آخر ناتمام
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اصل قضیه البته که حرف درستی است. ولی بنده نسبت به ظرایف شعری صاحب‌نظر نیستم بخصوص که تا آن‌جا که ممکن است باید شعر، اصالت فارسی‌بودن خود را داشته باشد. به همین جهت به جای واژه هارمونی باید واژه دیگری به کار رود. موفق باشید

30849
متن پرسش
سلام علیکم: در برهان صدیقین فرمودید مخلوق عین ربط به خالق است و تمام وجودش را از عین وجود می‌گیرد و معلول چیزی نیست جز جلوه عین وجود. خواستم ببینم در اینصورت چگونه تشریع و اختیار انسان توجیه می‌شود؟ چگونه عین وجود به جلوه خود اختیار می‌دهد؟ آخه اگه ما چیزی نیستیم جز عین ربط به خدا خب این اختیار چه معنی‌ای میده این وسط؟ خواهش می‌کنم کلامی جوابم رو ندید. در همون فضای معرفت النفس و برهان صدیقین جواب بدید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» عرض شد: اختیار، ذاتیِ انسان است که در نسبت امکانات متعددِ خود با عین وجود در خود می‌یابد. به این فکر کنید که تفاوت انسان که اختیار دارد با سایر موجودات، در داشتن امکانات متعدد او است. و این‌جا است که به خودی خود ترجیح امکانی بر امکان دیگر که همان اختیار است، پیش می‌آید و به همان معنایی که امکان، ذاتیِ انسان است، اختیار نیز، ذاتیِ انسان می‌باشد. موفق باشید

30760

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: وقتی در فراز های ادعیه و مناجات فکر می‌کنم یه برداشتی می‌کنم که نمی‌دانم آن برداشت درسته یا غلطه (خصوصا برای بنده که مقدمات لازم برای فهم ادعیه را نخواندم) و آن فراز را با نظر به آن برداشتی که کردم می‌خوانم. گاهی مدتها یک فرازی که به دلم نشسته را با آن برداشت می‌خوانم. طوری که حالت قلبم با آن برداشت شکل می‌گیرد. حال سوالم اینه اگه برداشت غلط باشه چی؟ برخورد خدا با من در موقع خواندن آن فراز چطوریه؟ یعنی منظورم اینه خدا کدام را برآورده میکنه؟ حالت قلبیم رو؟ یا خود فراز رو؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال شما در دل سنت‌های اسلامی به متون دینی رجوع می‌کنید و به همین جهت رویهمرفته نباید نگران بود که ممکن است برداشت‌هایتان غلط باشد و نتیجه‌ای که به دنبال آن هستید، نگیرید. آری! می‌توان تلاش کرد برداشت‌‌ها را عمیق و عمیق‌تر کرد. خداوند می‌فرماید: من مطابق گمان بنده‌ام با او برخورد می‌کنم. «أنا عند ظنّ عبدی بی». موفق باشید

30594

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام عليكم: استاد گرامي سوال من در مورد چشم زخم و رواياتي است كه آمده. آيا احاديثي دال بر اينكه پيامبر گفتند چشم زخم فرد را در قبر و شتر را در ديگ مي‌كند يا قله كوه جابجا مي‌شود صحت دارد؟ آيا خدا قدرتي در بعضي قرار داده است كه موجبات مرگ مي‌شود؟ آيا آيات «و من يكاد...» دال بر چشم زخم دارد چقدر حقيقت دارد اين امر؟ ممنون ميشم جهت تحقيق راهنمايي بفرماييد. ممنون و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در این رابطه در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» شده است. می‌توانید به آن کتاب که روی سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

نمایش چاپی