باسمه تعالی: سلام علیکم: به عرف مربوط است که آن را قطع رحم محسوب میکنند یا نه! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده همهی مشکل جهان غرب آن است که با حضوری که نظام اسلامی در جهان شروع کرده، معنایی برای بودنِ خود نمییابد و اینجا است که سیاستمداران آن جهان، مشکل اساسی با نظام اسلامی ایران دارند. در حالیکه بخواهند یا نخواهند، بودن یا بیئینگِ دیگری در حال طلوع است تا نیهیلیسم دوران به حاشیه رود و بدین معنا جهانِ نیچهای در حال به حاشیهرفتن است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو حالت یعنی تأثیر نفس بر بدن و تأثیر بدن بر نفس ممکن است. بعضاً نفس به جهت مشکلاتی که برای بدن پیش آمده حتی در دوران جنینی، به خاطر فشارهای روحی و روانِ مادر و یا داروهای شیمیایی؛ نفس نمیتواند بدن خود را تدبیر کند. در این موارد باید بدن را تا حدّ ممکن به کمک تجربیات پزشکان و داروهایی که نفس را آمادهی تدبیر کند، نجات داد و بعضاً نفس به جهت فشارهای روحی نمیتواند بدنِ خود را تدبیر نماید. در این موارد توکل به خدا و مددگرفتن از او، نفس را وسعت میدهد تا بدن را تا آنجا که آمادگیِ تذبیر دارد، تدبیر کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همهچیز حکایت از آن دارد که عصر جدیدی شروع شده است. عرایضی اخیرا شده که در کانال @asre_jadeid می گذارند شاید مفید افتد. موفق باشید
سلام و عرض ادب و تبریک میلاد مولی الموحدین امام علی علیه السلام: در خصوص اوضاع زنان و خانواده و نگرانی هایی که در پرسش ۳۴۴۹۶ مطرح شد میخواستم عرض کنم به نظر میرسد بعد از ۴۴ سال از انقلاب روشن شده که جریان انقلاب و حتی شخص رهبران انقلابی نتوانستند مسئله جایگاه زن را درست تبیین و ترویج کنند (گرچه کار را در عمل عمدتا فمینیستهای مسلمان!! دولت اصلاحات جلو بردند). بنده در مکاتبه ای که با استاد محسن قنبریان داشتم نکات خود را مفصل عرض کردم و دیدم ایشان هم پاسخی نداشتند. فی الواقع حتی از مباحث شبه فقهی و مغالطی ایشان در توجیه غیرمستقیم اوضاع فعلی هم حیرت کردم. استاد عزیز باید بپذیریم رهبران انقلابی ما و به تبع آنها بزرگوارانی چون شما و آقای قنبریان با وجود تمام ارادتی که به آنها داریم به دنبال جمع بین اسلام و فمینیسم بودند و این جمع جدلی ضرورتا یک جمع مکسر و مخرب از کار در آمده و اکنون زمان آن رسیده که از این راه توبه و تجدید نظر کنیم. امروز زنان مذهبی ما هم مگر نوادری به آسیبهای اشتغال بیرون برای ازدواج و خانواده دچار شده اند و این کاملا واضح است. میفرمایید زنان ما در چارچوب نگاه اسلامی احساس مظلومیت میکنند، باید پرسید مگر اشتغال در بیرون فی نفسه هیچ ارزشی در اسلام دارد مگر ابزاری باشد برای تامین معاش که آن هم به عهده مرد است؟ حدیث صریح از حضرت امیر (ع) هست که زنان در آخرالزمان به خاطر حب دنیا رو به اشتغال می آورند. باید پرسید که زن که سر هر بچه باید سه سال را مشغول حاملگی و شیردهی باشد چه طور میتواند به اشتغال بیرون منزل مشغول باشد که یا باید قید فرزند آوری و پروری را بزند یا با فشار کارفرما به عدم فرزندآوری یا حقوق کمتر مواجه شود یا تحت فشار دوجانبه اشتغال و مادری منگنه شود و تازه با ورود زنان به بازار دستمزد مردان هم کمتر شود تا با وجود اشتغال هر دو نفر هم نتوانند کفاف زندگی را دهند! آخر این از حماقتهای فمینیسم مدرن نیست که ما هم در کمال تعجب دچارش شدیم؟ در خصوص حق طلاق زنان و مردان بدون عذر هم تجربه دولت ریگان جلوی چشم ماست که چه طور با اجرای قانون حق طلاق بدون عذر برای زنان و مردان، زنان در درخواست طلاق گوی سبقت را از مردان ربودند و شاهد سونامی طلاق گیری زنان شدند، فلذا بعد از یک دهه قانون را لغو کردند با این که صدمه وارد شده بود. آیا این موید حکیم بودن شارع مقدس نیست در عدم اعطای حق طلاق به زنان؟ پس ظلمهایی که به زن ادعا شده اولا از ناحیه احکام شریعت نیست. برخی از این ظلمها توهم ظلم است. اما ظلمهای واقعی را هم اسلام با «عاشروهن بالمعروف» منع کرده است. شریعت مقدسه با برداشتن بار اشتغال از دوش زنان، سختی های حاملگی و بچه داری را برایشان جبران و با نوید سرورانگیز «الجنة تحت اقدام الأمهات» بهشت را هم برای آنها تضمین کرده، پس دیگر چه جای ناسپاسی و اعتراض به حکمت بالغه ربوبیه؟! استاد تجربه فمینیسم در غرب یک انحطاط و فاجعه کامل بوده است و امروز بنده به عنوان دانشجوی دکتری فلسفه و پژوهشگر در این زمینه دیدم حتی برخی محققین زن در غرب چه طور ندای بازگشت زن به آغوش خانه و فرزندان را میدهند ولی امروز ما هم با روشهای فمیمیستی شبه اسلامیِ اسلامگرا و انقلابی!! زنان این جامعه را به همان منجلاب فمینیسم غربی کشانده ایم و کار به آنجا کشیده که به شرکت زنان محجبه در لهویات و لغویات ورزش مدرن افتخار میکنیم که حتی برای مردانش هم به حکم «المومنون... الذین هم عن الغو معرضون» هم دست کم مکروه است! استاد این ره که میرویم به ترکستان است! پس باید ندای بازگشت زنان به خانه (البته مسکن تراز اسلامی یعنی غیرآپارتمانی) و فرزندان را بلند کرد. ما زن و مرد و خانواده و فرزندان را با این روشهای متناقض انقلابی!! قربانی کردیم! مکاتبات خود با استاد قنبریان را هم در ذیل میفرستم: سلام و ادب در خصوص مطلب زیر از استاد در خصوص طالبان و حضور زنان نکته ای داشتم • تحجر اگر حکمران جامعه ای شود چیزی از جنس طالبان می شود. کتاب نظام امارت اسلامی نوشته قاضی القضات طالبان با مقدمه هبه الله آخندزاده رهبر طالبان، مانیفست حکمرانی این گروهِ به حکومت رسیده است. • آنچه این روزها درباره منع زنان از کار و تحصیل در افغانستان می گذرد هم عمل به این کتاب است! • در جای جای کتاب زن، ضعیف و جای او در خانه معرفی شده است (ص۸۰ و ۸۱). نظام ربّانی درباره زن، بودن در خانه و تولد فرزند و سرپرستی اطفال است. (ص۱۵۱و۱۵۲). تعلیم زنان باید در خانه و توسط محارم باشد. اگر ناگزیر به خروج از خانه شد، معلم، زن باشد. اگر این هم میسر نشد، بایستی میان دانشجویان زن و معلم پرده ای باشد. (ص۲۵۴ و ص۲۶۲) نویسنده برای فتوای به حرمت اختلاط به این شعر فارسی هم تمسک می کند: "ز بیگانگان چشم زن کور باد / چو بیرون شد از خانه در گور باد"! • نزدیک به این فتاوا در کنج حجره های ما هم پیدا میشود؛ لکن اسلامِ خمینی و متفکران انقلاب درباره زن نظرشان چیز دیگری بود. آن نظر، غیرِ شرعیت از اجتهاد روشمند، مقبولیت با رأی مردم را هم از آن خود کرد. • تحجری که امام (ره) تا روزهای آخر از آن نالید و در منشور حوزویان هم از آن حذر داد، بعید است مشکلش، بودنِ خمینی بوده باشد و بعد از او به اصالت و زمانه شناسی برگشته باشد! ⚠️ توجه: هروقت در جامعه مظاهر غربزدگی - مثل کشف حجاب و...- بروز می کند، آن قرائت متحجر موجّه جلوه می کند! • گفتمان اصیل انقلاب اسلامی، نقطه وسط و ثبات حرکت پاندولی جامعه است؛ هرچه حرکت به جانب تحجر منحرف شود، از آنسو به سمت غربزدگی برمی گردد و بالعکس! #زن # کتاب_نظام_امارت_اسلامی محسن قنبریان ☑️ @m_ghanbarian من فکر میکنم چون طالبان در افکار عمومی و عملکردهای گذشته تصویر منفی دارد اگر کارهای خودش را مستند به سنت حقه و کتاب خدا هم کند احتمالا یک عده سنت و کتاب را هم انکار کنند تا منسوب به طالبانیسم نگردند گذشته از این نکته، تقسیم کار مطلوب بین زن و مرد در اسلام چنان که در توصیه حضرت رسول (ص) به حضرت زهرا (س) و امام علی (ع) آمده ظاهرا شبیه همان چیزی است که در کتاب مذکور که البته من نمیشناسم آمده. حدیث مشهور از حضرت زهرا (س) که موید نبی (ص) هم قرار گرفت و حتی روحانیون ما از نقلش ابا دارند میگوید بهترین کار برای زن این است که نامحرم او را نبیند و او هم نامحرم را نبیند. بگذریم از حدیث علی (ع) که با لحن ذم گفتند در آخرالزمان زنان به خاطر حب مال رو به اشتغال می آورند یا وقتی شارع از اختلاط حتی در مسجد نهی کرده و در صورت قرارگیری زنان و مردان در کنار هم امر به نصب پرده کرده است چه طور با اشتغال زنان در فضای مختلط بین مردان نامحرم راضی است؟ عنایت کنید داریم در خصوص حکم اولیه و مذاق اصلی شارع هم صحبت میکنیم و سخن از شرایط استثنایی و ثانوی نیست حالا چه طور است با این احادیث واضح از اهل بیت معصومین علیهم السلام برخی روحانیون بسان فمینیستهای مسلمان! به اشتغال حضرت خدیجه قبل از بعثت در دوره جاهلی برای تشویق اشتغال زنان استناد میکنند؟! سخن در این نیست که زنان حق اشتغال خارج از منزل ندارند سخن در این است که آیا این عمل در اسلام به حکم اولی توصیه یا تشویق شده است؟ ظاهرا پاسخ منفی و حتی متضاد است، یعنی مذاق اولیه و اصلی شارع نهی از اشتغال زنان در بیرون است اما مشاغل ضروری مثل پزشک زنان و پرستار و معلم زن برای اناس اتفاقا خودش مورد توصیه شارع خواهد بود اما بنده دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی این کشور در تربیت مدرس هستم و سابقه تحصیل در علوم سیاسی دارم و تحقیق و ترجمه از متون غربی هم مشغولم و به انقلاب اسلامی و ولایت فقیه هم ارادت قلبی دارم لذا کسی نمیتواند مرا متهم یه تحجر کند اما به نظرم تقدیرها و تشویق های رهبران انقلاب از حضور اجتماعی زنان بعد از انقلاب در شرایط حفظ ساختارها و فرهنگ مدرن در عمل مصادره به مطلوب فمینیستها شد و امروز شاهد عوارض این مسئله هستیم. مثل رواج روابط خارج از عرف و انواع سوء استفاده ها از زنان در بازار، بروز سختگیری ها در ازدواج از طرف زنان شاغل و کاهش فرزند آوری. خوشحال میشوم پاسخ استاد قنبریان را در این خصوص بشنوم. رامین اساتید: سلام. برخی از اینها را در سخنرانی ها طرح کرده از جمله روایت حضرت زهرا (س) که غیر از ضعف سند خلاف سیره خود ایشان است (سخنرانی حبیسه یا محرره را بشنوید) مفصل تر هم در برخی دروس قم طرح شده که دروس در کانال گذاشته نمیشه حسامی (عبد الرحمن): http://mghanbarian.ir/lecture/6334/ این متن را از سایت تان پیدا کردم مطالعه شد ابهامات و اشکالات زیادی به نظر میرسد. به نظرم آیه «قرن فی بیوتکن» به تنهایی حکم اولی را برای زنان روشن کرده و تخصیصش به همسران نبی بلا وجه است. گرچه مخاطب زنان نبی (ص) بوده اند چون ایشان از حیث شایستگی برای الگو بودن مخاطب شدند و نه نفس زوجیت نبی (ص) چنان که نهی از تخضیع قول و تبرج جاهلی و امر به اقامه صلوة و زکات که متوالی آمده نمیتواند اختصاص به نساء نبی داشته باشد، فهکذا «قرن بیوتکن» پاسخ تان به فراز نامه ۳۱ هم نقضی بود تا حلی. اما وقتی آیه ۳۲-۳۳ احزاب را اصل بگیریم و به صراحت آن خطبه هم عنایت کنیم آنگاه موارد استثنا نیاز به توجیه دارد نه اصل امر به اقتران و توقیر فی البیوت. مثلا این که سلمان و ابوذر و امثالهم به خاطر قرب معنوی به اهل بیت و تقوای ممتاز، مجاز میشدند به ورود به خانه حضرت زهرا (س)، لذا اینها جزء مستثنیات میشود نه اصل احتجاب عمومی در برابر مردان. همین طور حضور زنان در جنگ جمل خصوصا که خود جنگ از شرایط اضطرار است نه شرایط عادی و عمومی. ضمنا توقیر فی بیوت مانند جمیع سایر احکام مطلق و بدون استثنا نیست چنان که زن با اذن شوهر مجاز به تردد به خانه اقوام و همسایگان و دیگر محافل ضروری هست و لذا با احتباس زانی فرق میکند. اما علت نظر مثبت مرحوم امام (ره) درباره مشارکت زنان در انقلاب هم به نظرم به خاطر جهات انقلابی و دینی در این حضور استثنایی بود و همین طور نوعی جدل با فمینیست ها. اما متاسفانه آن حضور معنوی و استثنایی و جدلی بعدا تبدیل شد به یک اصل رایج و عادی در جمهوری اسلامی که خلاف سیره (ع) معصومین و کل تاریخ فقاهت شیعه است و نتیجه آن هم این افتضاح اجتماعی است که امروز شاهدش هستیم!
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی تحت عنوان «زنان و راز امیدواری به آینده» شده است، https://eitaa.com/matalebevijeh/11304 شاید به کار آید. موفق باشید
بنده به عنوان یک انقلابی چنین میبینم. با سلام و عرض تبریک به زائران حرم جمهوری اسلامی که با حضور در نبرد جنگ نرم افزاری یعنی همین راه پیمایی سلحشورانه جهانی بس گشوده خدا قسمتتان کرد! با دستور رهبر جمهوری اسلامی و با خواندن کلمه توهین به مقدسات و برخورد قاطع با مسببین اتفاق حرم شاهچراغ یعنی انتقام، پس انشاء الله انتقام خواهد گرفته شد. اما در مواجهه با مردم معترض و مختشش، هنوز باید صبوری کرد زیرا همچنان هم حق و باطل هایی هست که در هم آمیخته هرچند بسیاری تمیز داده شد! ما به عنوان یک فرد انقلابی موظف به آنیم که دروغ های دشمن را با عقلانیت و مدارک و استدلال مخصوصاً در فضای مجازی روشن سازی بکنیم و از طرفی به حمدالله نیروهای امنیتی به وظیفه خود که یعنی شناسایی و دستگیری مزدورانِ دشمن اصلی ما یعنی آمریکا و اسرائیل و دیگر مستکبرین دنیااست در عملند. چه خوب است که توجه داشته باشیم بعضی از نوجوان ها و جوان ها گرفتار جهان استکبار شدند و امور را آنگونه که جهان استکبار میخواهد میبینند و در واقع نسبت به حق هنوز قانع نشدند! شما بگویید این نوجوان ها و جوان ها که اهل همین کشورند و در یک مدرسه با ما درس خواندن و در یک محل با ما کار می کردند حال چگونه برخوردی با آنها مناسب است؟ آیا باید کمک کرد تا با چشم جمهوری اسلامی حوادث را ببینند یا باید آنها را تمسخر و طرد و به فحاشی و دعوایی که بستر روح مدرنیته و برنامه استکبار است دامن زد؟ آنچه خشم و غضب داریم را خرج آمریکا می کنیم و با قرار گرفتن در جمهوری اسلامی و تبیین و محبتی حاج قاسم وار با جوانان آنها را به نگاه حقی که در جهان امروز حس کردیم دعوت کنیم. البته این بسیار گسترده است ولی این نکات بسیار حائز اهمیت بود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهادتان بسیار عالی است. آری! همانطور که فرمودید باید صبر کرد و کمکشان نمود تا با چشم جمهوری اسلامی حوادث را بنگرند و غضب خود را خرج آمریکا نمود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: در پاسخ سوال ۳۳۰۴۳ فرمودین به کتاب ادب خیال و شرح صوتی دعای مکارم رجوع شود چندین مورد افرادی مراجعه می کنن و مواردی رو مطرح می کنن که کاملا با مواردی که گفته میشه سحر است مطابقت داره در این موارد نمی تونیم با راهنمایی های شما به افراد کمک کنیم (این روند که اهمیت ندهید و در مسیر توحید حرکت کنید) افرادی هستن که در فضای مجازی و غیره راهکارهایی ارائه می دن اونها رو هم اطلاع خوبی از صحت و چند و چون کارشون نداریم فایل یکی از کتابها در این زمینه رو خدمتتون ارسال می کنم و نظرتون رو در این باره می خواستم بدونم **************** باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که عرایض اینجانب مبتنی بر مبانی حِکمی میباشد و ابداً وارد این نوع دستورالعملها نمیشویم. شاید با نگاهی که به چنین موضوعاتی از طریق مباحث مطرحشده میشود، خودِ افراد بتوانند عزمی جهت عبور از آن نوع مشکلات در خود بیابند. موفق باشید و در جایی دیگر فرمودین: روح ما توحیدی و عمل ما با تقوا همراه باشد، شیاطین را بهتر از خود دور میکنیم و به همین جهت باید با عزم توحیدی زندگی را ادامه داد و در مقابل چنین صحنههایی ایستادگی کرد. **************** استاد گرامی مشکل این است که ما در بعضی گروه ها فعالیت می کنیم و گه گاه افرادی مراجعه می کنن که گرفتار چنین معضلاتی هستند (بعضی وقت ها فکر می کنند سحر شده اند بعضی وقت ها علائم ...) برای نمونه یک مورد دیدم شخصی درگیر چنین مشکلی بود و به یکی از این به اصطلاح اساتید علوم غریبه بقول خودشون استاد واقعی مراجعه کرد و اون شخص در یک جلسه مشکلشون رو حل کرد مشکلی که باعث اختلاف چندین ساله با شوهرش و سرانجام طلاق شوهرش و ده بیست سال زندگی به این منوال و خواب ها و افکار و ... غل و زنجیری که بر روح شخص بسته میشه و مانع هم زندگی صحیح دنیوی می شه و هم مانع تعالی روحی می شه. اینجا سوال پیش میاد آیا راهی که شما پیش روی این افراد می گذارید برای همه و عموم مناسبه؟ هر شخصی با هر سطح ایمانی که میاد بگیم برو توحیدت رو درست کن؟ در درستی حرف که شکی نیست اما برای همه؟ از بحث سیره ائمه خارج نشوم آیا هیچ فردی با چنین مشکلاتی (دچار سحر شده دچار وسواس گناه شده - دچار گناهی شده ...) به ائمه مراجعه نکردن؟ پاسخ اهل بیت علیهم السلام به این افراد چه بوده؟ آیا برای موارد مختلف دعایی ذکری راهکاری نفرمودن؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همانطور که ملاحظه میکنید موضوعِ کاربردیکردن آن نظرات برای رفع مشکلات افرادی که میفرمایید؛ در جای خود باید مورد توجه باشد که البته در حوزه کار و فکر بنده و امثال بنده نیست. میماند که در این مورد هم باید فکر کرد که آیا خود شیاطین این نوع فشارها را بر افراد ایجاد نمیکنند تا افراد را به سوی ساحران و رمّالان سوق دهند؟ و عملاً مسیر آنان را از توسل به خداوند و پیامبران منحرف نمایند؟ موفق باشید
ضمن عرض سلام و احترام خدمت استاد عزیزم: استاد من تا کتاب مصباح الهدایه امام خمینی (ره) با شما اومدم. اما هنوز این سوال برام حل نشده که : ۱. وقتی سیر ما بعد از مرگ ادامه داره چرا در دنیا با ریاضت کشیدن خودمون رو اذیت کنیم؟من در۱۷ سالگی کعبه را که دیدم دقیقا یک صحنه ی ملکوت را برای چند ثانیه دیدم و لذت غیرقابل وصفی را درک کردم که نوری سفید رنگ و با ابهت جلال و جمال را ازگوشه ی کعبه دیدم و... اما هنوز این سوال برایم بدون پاسخ است که وقتی مسیر ما بعد از مرگ ادامه پیدا میکند چرا علما این همه یه ریاضت اهمیت میدادند. اگر من الان خودم را ببینم بعد از مرگ که خودم را دیگر نخواهم دید. خلاصه اینکه من به لذت کشف واقفم ولی ریاضت بکشم که کشف کنم؟ خب بعدا کشف میکنم. ۲. استاد شما شرح صوتی فصوص الحکم هم دارید؟ فتوحات مکیه چطور؟ ۳. عرفان عملی رو چگونه شروع کنم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ریاضتهای شرعی که موجب میشود انسان وجود خود را در جایگاهی بالاتر قرار دهد و خود را در عالیترین امکانی که برایش هست، احساس کند چگونه میفرمایید اذیتکننده است؟ ۲. و ۳. آری! شرح صوتی «فصوص» و «منازل السائرین» انجام شده است. در این مورد خوب است با جناب حاج آقا نظری به شماره 09136032342 تماس بلگیرید. موفق باشید
سلام: به نظر شما با شرایط به وجود اومده و عزای عمومی در خوزستان وقت برگزاری و تجمع برای سرود سلام فرمانده است؟ مردم بیشتر عصبانی نمیشن؟ حق دارن هر چی میگن
باسمه تعالی: سلام علیکم: سرود «سلام فرمانده» حکایت حضور نسلی است که در عین نوجوانی، آماده حضور بیشتر در تاریخی میباشند که دیگر این نوع تفکرها نباشد. مگر سرودی اینچنین حماسی به معنای جشن و شادی قلمداد میشود؟ آیا بیش از همه خود حضرت صادق «علیهالسلام» مفتخر به چنین شرایطی که در دل مکتب جعفری به ظهور آمده، نیستند؟ که چگونه جوانان ما آنچه را که در این سنین به دنبال آن بودند که خود را در تاریخ حماسی خود بیابند، در این سرود جستجو کردند؟ موفق باشید
سلام: چگونگی انتخاب جزئیات قبل خلقت در عالم کلی و سعی وعقلی را توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی نیست که ما بتوانیم در آن رابطه سخنی بگوییم. هرچه هست مطالبی است که جناب ابن عربی در موضوع «عین ثابته» بحث کردهاند که اگر بخواهید آن را دنبال کنید، در فصّ «عُزیری» در فصوص الحکم نکات خوبی را مطرح کردهاند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. انسان در سیر زندگی خود مراحل و ادوار متفاوتی را طی میکند و هر بار وحدت خود را به نحوی می یابد؛ اما انسان آخرالزمان که مفتخر به درک سوره توحید شده وحدت را در ناب ترین توحیدش می نوشد. در این نحوه حضور دوگانگی دوگانه ها از اعتبار می افتند، دوگانه جسم و جان، ذهن و تن و حتی نظر و عمل. عمیق ترین توحید در این ساحت است ساحتی که علم عمل می شود، بی هیچ واسطی؛ ساحت عقل تکنیک. و البته این محقق نمی شود مگر با حضوری منتظرانه و شاید شاعرانه. بنی آدم در پی وحدت، گذرگاه های متفاوتی را از سر گذرانده، از وحدت های صوری که همراه با طرد یا غفلت از کثرت در ساحت عمل بوده، یعنی صرفا رد آنی که در وحدتش نمی گنجیده بدون هیچ توجیه معرفت شناختی، تا پذیرش کثرت در انحا متفاوت از جمله: دوگانه انگاری و پلورالیسم چه در نظر و چه در عمل. دکارت را می توان مسامحتا بنیان گذار پلورالیسم قلمداد کرد که جواهری متباین را به انسانی که محور عالمش کرده بود، القا کرد، کانت برای جمع این تکثر، غیرانسان را از اعتبار انداخت و وحدت انسانی را به عالم تحمیل کرد. آری او راست می گفت نباید در تاریکی ها عمر خود را تباه کرد، اما وحدتی عمیق تر آن است که هایدگر نشان داد، دا-زاین. در این وحدت چیزی به اعتبار تاریکی حذف نمی شود بلکه به نحوی منتظرانه آشکار می گردد؛ زیرا حقیقت تاب مستوری ندارد. بلی وجودی منتظرانه، منتظر بشر است، این است گمشده این انسان؛ که غفلت از آن، انسان را به وادی پراگماتیسم و عملگرایی می کشاند و انصراف از آن، انسان را در دام سهمگین متافیزیک زدگی و نیهیلیسم گرفتار می کند؛ زندگی ایی بی روح و مملو از شعارزدگی. انسان باید بپذیرد که می خواهد و می تواند به گستردگی عالم گسترش یابد و از این رو باید به این نحو وجود خود متعهد گردد تا عزمش جزم شود؛ عزمی که دانایی و توانایی بودنی این چنینی را به همراه دارد؛ بودنی آماده گر، مادرانه، شاعرانه یا منتظرانه. یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود؛ و لازمه آن رسیدن به مقام خیال خلاق است. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا، و خیالش خیال محصور به کارهای هنری نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی باید بیابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه و خیالش صرفا ابزاری برای تسکین و امید به آینده ای که خواهد آمد، نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست که خیالش هنر مادری را به عالم نمایان می کند، هنری که در بطن زندگی ست نه حاشیه زندگی. در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. لیکن در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت اذرمیت را تجربه کرد، که نه تفویض است و نه اختیار و هم تفویض است و هم اختیار. اما چگونه؟! آیا وادی تجربه این نحو وجود میز گفتگوست یا باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؟ یا باید در جای دیگر چشید و در میز گفتگو به گفت آورد؟ یا باید میز گفتگویی از جنس این نحو وجود محقق کرد؟ یا... تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذرمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. به بیانی دیگر چگونه میتوان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. شاید از این وجه است که برخی از بانوان طلب و خواست هایی دارند که خود نیز از آن متعجبند. طلب حضور سر چاه نفت، بدون تمنای مرد شدن. شاید این طلب می گوید عالمی در حال تحقق است که با چاه نفت نیز نباید مردانه و سلطه گرانه برخورد کرد، بلکه باید مادرانه از چاه طلبید تا خلقتی دیگر محقق شود و تکنولوژی نه تحت سیطره گشتل که تحت ولایت عقل تکنیک ظهور یابد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با آمادهگری و روحیه مادرانه و شاعرانه و منتظرانه، باید عرض کنم ذات انسان اتفاقاً این چنین است و وقتی در خانه «وجود» سکنی گزیند آن گستردگی که در عالم نیاز دارد را در خود احساس میکند.
۲. در رابطه با میزی که باید این نوع گفتگوها در آن انجام گیرد، این بستگی به خود ما دارد که در آن میز چگونه حاضر شویم. آیا سعی میکنیم به عنوان حضور در تفرّجگاه وجود در صحنه حاضر شویم و خود را در معرض نفحات وجود قرار دهیم تا وجود در گفتِ ما به ظهور آید؟ و یا میخواهیم بیاموزیم و بیاموزانیم؟
۳. حضور در میدانی که در عین کودکی و حفظ روحیه ساده کودکی، بزرگ باشیم؛ بستگی دارد به خودآگاهی ما نسبت به این موضوع.
۴. آری! برای معناکردن عالم کودکی و مادرانگی باید به خودآگاهیِ تاریخی و نقشی که این نوع خودآگاهی میتواند ایفا کند؛ نظر کرد. کاری که خانم هاناآرنت به دنبال آن بود ولی مرحوم حاجیه خانم مرضیه دبّاغ به آن رسید. و زنان ما میتوانند در آن حضور یابند، البته به شرطی که خانم مرضیه دبّاغ را درست ببینیم. بنده او را عارفِ سالکِ جلیلالقدری میدانم.
سلام و عرض ادب خدمت استاد: استاد اولین جایی است که خواستگاری رفتم و چند جلسه ای صحبت کردیم و فکر میکنم تا الان در کلیات تناسب با همدیگر داریم ولی در یکسری مسایل اختلافاتی است که تصمیم گیری را برایم مشکل کرده و از طرفی نمیخواهم الکی مورد را کنار بگذارم و سراغ موارد بعدی بروم و از طرفی هم فکر میکنم این مسایل هم قبل ازدواج باید حل بشود تا پیش زمینه مشکلی در آینده نشود. مثلا من اصلا اهل موسیقی نیستم ولی خانم اهل موسیقی هستند و من گفتم نمیتونید موسیقی رو کنار بگذارید؟ گفتند نه و یکسری مواقع نیاز به موسیقی دارم و به این نرسیدم که این موسیقی هایی که گوش میدم مشکل دارد و حرام است و نهایتا جاهایی که مشترکا دو نفر هستیم میتونم گوش ندم ولی به صورت انفرادی و در خلوت گوش میدم. من هم حرمت موسیقی هایی رو که گوش میدهند نمیدونم ولی حتی اگر حرام هم نباشد من اصلا اهل گوش دادن به موسیقی نیستم و فکر میکنم اثرات وضعی خودش را روی خانم دارد و برای بحث تربیت فرزند و اینکه خانم قرار است مادر بچه های من بشوند این مسئله اهمیت دارد. این نکته رو هم بگم که خانم حافظ قرآن هم هستند واین هم یکم من رو سردرگم کرده که کسی که حافظ قرآن است و مأنوس با قرآن است مگر میشود اهل موسیقی باشد. لطفاً بنده رو در این امر راهنمایی کنید. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه موسیقی از نظر ذاتی حرام نیست و لذا نمیتواند اثر وضعی داشته باشد و با اینکه بنده در مورد موسیقی صاحبنظر نیستم؛ ولی به این فکر کنید که بنا نیست همسر شما در جاده برداشت شما از دین، حرکت کند. باید هر دو در جادهای که خداوند مقابل شما قرار داده و حرام و حلال و مکروه و مستحب را تعیین کرده است حرکت کنید و همدیگر را تحمل نمایید. موفق باشید
سلام خدمت استاد: چه میشود که طلب ها تغییر میکند؟ برای مثال چگونه فردی که در مسیر مبانی معرفتی در حال حرکت است و به قول خودمان سیروسلوک میکند به فردی تبدیل میشود که دچار امیال دنیوی شده و دچار دنیا زندگی میشود.
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره به گفته جناب مولوی: «ای بردار عقل یک دم با خود آر / دم به دم در تو خزان است و بهار». انسان باید بتواند در خزانِ روح خود، خود را حفظ کند و منتظر حضوری باشد بالاتر از حضور گذشته. ولی متأسفانه بعضیها چون در خزانِ روح خود قرار میگیرند این گونه عمل نمی کنند. به سخن جناب مولوی در دیوان شمس نظر کنید و رازِ ریزشهای از انقلاب اسلامی را در عین بیصبری نسبت به دولت آقای رئیسی که تازه کار را شروع کرده است، بیابید که چگونه قصه بعضی چنین است:
اندک اندک روي سرخش زرد شد
اندک اندک خشک شد چشم ترش
وسوسه و انديشه بر وي در گشاد
راند عشق لاابالي از درش
اندک اندک شاخ و برگش خشک گشت
چون بريده شد رگ بيخ آورش
اندک اندک ديو شد لاحول گو
سست شد در عاشقي بال و پرش
عشق داد و دل بر اين عالم نهاد
در برش زين پس نيايد دلبرش
خواجه مي گريد که ماند از قافله
ليک مي خندد خر اندر آخرش
عشق را بگذاشت و دم خر گرفت
لاجرم سرگين خر شد عنبرش
ملک را بگذاشت و بر سرگين نشست
لاجرم شد خرمگس سرلشکرش
خرمگس آن وسوسه ست و آن خيال
که همي خارش دهد همچون گرش
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در آن حدّ که بتوانم نظر بدهم با آثار ایشان آشنا نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معارف الهی ما قلبی باشد، موانع آن را بهتر احساس میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نظر تکوینی خداوند به همهی مخلوقات موجب بقاء و حیات آنها میشود که در این مورد کافر و مؤمن ندارد. آری! اگر بنا به مصلحتی نظر خود را بازپس گیرد، در آن حدّ که باز پس میگیرد، نفس ناطقهی انسان توان تدبیر بدن را نخواهد داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: إنشاءالله ازهمین شنبه جلسات شروع میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه هست ما به جهت موقعیتی که در آن سالها با سخنان حضرت امام «رضواناللهتعالیعلیه» مأنوس بودیم، همان مطلب از آن سخنان استنباط میشد و بیحساب نیست که در گفتمانها به همان مضمون ردّ و بدل میشود و تا به یاد دارم بیش از یک بار ایشان چنین مضامینی را مطرح کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جریان کتابهای جدید نیستم. سالهای پیش کتاب «حزب قاعدین» اسناد خوبی را در رابطه با انجمن حجتیه مطرح کرده بود. ۲. از نظر دینی روح انسانها قبل از بدنشان خلق شده و هرکدام، خودشان هستند. اینکه میفرمایند روحِ واحد، به معنی فطرت یگانهی آنها است نه اینکه همه یک شخص بودهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: راه رجوع به حق، معرفت نفس و معرفت حق است و این راه هیچوقت بسته نیست. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد از مواردی است که به قول جناب مولوی: «گر نپرسی زودتر کشفت شود». فکر کردن مثل دیدن است که نمیتوان پرسید چگونه ببینیم. آری! اگر موضوعات مهمی مثل توحید یا سنن الهی مدّ نظرمان باشد، عمیق تر و طولانی تر فکر می کنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضواناللّهتعالیعلیه» معتقد بودند ملی- مذهبیها با پیسکوتی آقای بازرگان از منافقین خطرناکترند. موفق باشید
امام خميني در پاسخ نامه وزير كشور چنين مرقوم فرموده اند:
بسم الله الرحمن الرحيم : جناب حجت الاسلام آقاي محتشمي، وزير محترم كشور ايده الله تعالي : در موضوع نهضت به اصطلاح آزادي مسائل فراواني است كه بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالا گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به امريكا است، و در اينباره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است، و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است كه شايد امريكاي جهانخوار را، كه هرچه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملتهاي تحت سلطه او دارند از ستمكاري اوست، بهتر از شوروي ملحد مي دانند. و اين از اشتباهات آنها است. در هر صورت، به حسب اين پرونده هاي قطور و نيز ملاقاتهاي مكرر اعضاي نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها، كه اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند ملتهاي مظلوم بويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال امريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرنها سر بلند نمي كرد، و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري يا قضايي را ندارند، و ضرر آنها، به اعتبار آنكه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بيمورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويلهاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهكهاي ديگر، حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان، بيشتر و بالاتر است.
«نهضت آزادي» و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند. از اين جهت، گفتارها و نوشتارهاي آنها كه منتشر كرده اند مستلزم آن است كه دستورات حضرت مولي الموالي اميرالمومنين را در نصب ولات و اجراي تعزيرات حكومتي كه گاهي بر خلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است, بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلكه مرتد بدانند! و يا آنكه همه اين امور را از وحي الهي بدانند كه آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتيجه آنكه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود، و نبايد رسميت داشته باشند. والسلام علي من اتبع الهدي. توفيق جنابعالي را از خداوند تعالي خواستارم.
روح الله الموسوي الخميني
باسمه تعالی: سلام علیکم: در بحث مربوط به آن سوره عرایضی شد و بحث آن زیاد است. میتوان گفت هرکس بر مبنای معنایی که از خود کرده است، عمل میکند. جناب آقای دکتر نصراللّه حکمت در این رابطه نیز کتابی را تألیف کردهاند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم. إنشاءاللّه حضرت تشریف میآورند و علوم مربوطه که تا قبل از آن «حرفی» از آن علوم در صحنه بود، ظهور میکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در عالم ابدی هرچه هست بقاء هست و زیباترین زندگی در آغوش بقاء قرار دارد. در این مورد بد نیست به کتاب «عالم انسان دینی» سری بزنید. موفق باشید