باسمه تعالی: سلام علیکم: در انقلاب اسلامی بحث در جهانی است که نه گرفتار ضعفهای جهان مدرن باشیم و نه گرفتار عقبافتادگیهای ناشی از تحجر و تنگنظری. انقلاب اسلامی، شروعی است در این راستا. و اگر چیز مهمی نیست که موجودیت فرهنگیِ آمریکا را زیر سؤال میبرد، چرا جهان مدرن و بهخصوص فرهنگ استکباریِ آمریکا، در راستای مانعشدن تحقق نظام اسلامی تا این اندازه تلاش میکند و سنگاندازی مینماید. آیا این نشان نمیدهد در دل نظام اسلامی، افقی در پیش است؟ آن رفیق باید به این موارد فکر کند، آیا میتوان در جهانی که آمریکا با این هویت شکل داده، انسانی باشیم که به راحتی با خودمان زندگی کنیم و احساس پوچی و نیهیلیسم ننماییم؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. با مردم بودن، غیر از آن است که انسان، تنهایی نداشته باشد. ۲. آن قضیه که امام آن افراد را راه ندادند، به جهت ادعایی بود که میکردند و پس از آنکه از آن ادعا دست برداشتند، امام اجازهی ملاقات دادند. که بحث آن را میتوانید در سلسله مجلدات «امام شناسی» آیت الله حسینی تهرانی دنبال کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین نکات که فرمودید کتاب «آشتی با خدا» تنظیم شده است. فکر میکنم اگر تکتکِ مباحث آن کتاب با این نوع رفقا در میان گذاشته شود، آنها را به فکر فرو ببرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده هر اندازه احوال بزرگان را جدّی بگیریم بیشتر میتوانیم از گناه فاصله بگیریم و بر عزم جدّی خود نسبت به ترک گناه کوتاه نیاییم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. طبق آیهی « قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ» (ذاریات/31) که حضرت ابراهیم به آن دو فرشته فرمودند قصد شما از آمدن چه بوده؟ پس آن حضرت آن دو فرشته را ملاقات کردند و مسلّم رؤیت فرشتگان منحصر به ایشان نیست. ۲. در این مورد تجربه و اطلاعی ندارم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معنای ملّت که در این نوع جملات بهکار میرود غیر از ملّیگرایی است به همان معنی است که در قرآن تحت عنوان «ملت ابراهیم» مطرح است که آن عبارت است از هویت دینی دینیِ یک جامعه. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو حال ممکن است. اگر آن عضو هنوز آمادهی تدبیر روحی باشد که به تعادل رسیده است، آن عضو نیز به تعادل میرسد. ولی اگر آن عضو، دیگر ظرفیت پذیرش تدبیر بدن را از آن جهت خاص از دست داده باشد، آری! دیگر تحت تدبیر بدن نخواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نگاه خوبی است به موضوع. در ضمن نکتهی شمارهی ۲ از سؤالِ ۲۶۳۱۰ مربوط به آقای پروفسور رفیعپور با سوابق حضوری که در خارج کشور داشتهاند، قابل توجه است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متذکر این امر باشید که «هرعنایت که داری ای درویش / هدیهی حقّ بُود نه کردهی خویش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، معنای سوبژکتیویته را تا حدّی در کتاب «سلوک ذیل سخصیت امام خمینی «رضواناللّهتعالیعلیه» میتوانید دنبال کنید مبنی بر آنکه بین انسان و معلوماتش دوگانگی پیش میآید غافل از آنکه حقایق، انسان را در بر گرفته است. موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت استاد طاهرزاده: امروز تقریبا در سطح جامعه اجماعی وجود دارد که جمهوری اسلامی از آرمان های انقلاب اسلامی به خصوص عدالت اجتماعی و مردمی بودن بسیار فاصله گرفته و این فاصله روز به روز دارد بیشتر میشود، نظام بانکداری فاسد، فسادهای سیاسی و اقتصادی عجیب و غریب، استفاده نامشروع از مناصب قدرت و فسق بسیاری از مدیران و تبعیض در اجرای عدالت و احکام شرعی. حال پرسش این است که آیا واقعا مقام معظم رهبری وظیفه خودشان در اصلاح وضع امت را ایفاء کردهاند یا نه؟ رهبری که در جمهوری اسلامی تشریفاتی نیست! مردم دادشان در آمده. نظام هم انگار تصمیم جدی برای اصلاح ندارد. چرا باید مردم همچنان به رهبری و نظام امیدوار باشند و از رهبری اطاعت کنند، در حالی که ایشان را منفعل در این ماجرا و بعضی حتی مسبب و تسهیل گر میدانند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: هنر رهبر معظم انقلاب آن است که با روشی حکیمانه، جامعه ما را از تنگناهای تاریخی عبور دهند و اگر چنین نمیکردند سرنوشت انقلاب اسلامی مانند سرنوشت انقلاب الجزایر و انقلاب مصر میشد و معلوم است که برای شروع یک تاریخ و عبور از تنکناهای رسوبکرده در جامعه، باید صبر و شکیبایی پیشه کرد و به سخن حکیمانه ایشان نظر کرد که می فرمایند: «به نظر من، این دو جملهی حیاتی و اساسی و جاودانی قرآن که «وَ تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبر»، برای ما همیشه دستورالعمل است و امروز بیش از همیشه. تواصی به حق یادتان نرود؛ تواصی به صبر یادتان نرود. صبر یعنی پایداری، یعنی ایستادگی، یعنی خسته نشدن، یعنی خود را در بنبست ندیدن؛ این معنای صبر است. راه حق را بروید، دیگران را هم به راه حق بکشانید. کوشش کنید؛ بچّههای مؤمن، مسلمان، علاقهمند، هیئتی و به معنای واقعی کلمه قرآنی و اسلامی سعی کنند در محیط دانشگاه، در محیطهای گوناگون تأثیر بگذارند، محیط را به همان رنگی که خودشان به آن معتقد هستند ــ به راه خدا ــ منوّر کنند و ملوّن کنند. و این تواصی بر شما لازم است، برای ما لازم است. امروز، هم به حق تواصی کنید، هم به صبر. نگذارید محیط، محیط خستهای بشود، محیط ازکارافتادهای بشود.»
آری! معنی زندگی جز این نیست که ابتدا حق را بشناسیم و بدان توصیه کنیم و پس از آن با صبر و شکیبایی همچنان بر حق تأکید نمایی تا جهانی مناسب حقیقت در مقابلمان گشوده شود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: در پاسخ سوال ۳۳۰۴۳ فرمودین به کتاب ادب خیال و شرح صوتی دعای مکارم رجوع شود چندین مورد افرادی مراجعه می کنن و مواردی رو مطرح می کنن که کاملا با مواردی که گفته میشه سحر است مطابقت داره در این موارد نمی تونیم با راهنمایی های شما به افراد کمک کنیم (این روند که اهمیت ندهید و در مسیر توحید حرکت کنید) افرادی هستن که در فضای مجازی و غیره راهکارهایی ارائه می دن اونها رو هم اطلاع خوبی از صحت و چند و چون کارشون نداریم فایل یکی از کتابها در این زمینه رو خدمتتون ارسال می کنم و نظرتون رو در این باره می خواستم بدونم **************** باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که عرایض اینجانب مبتنی بر مبانی حِکمی میباشد و ابداً وارد این نوع دستورالعملها نمیشویم. شاید با نگاهی که به چنین موضوعاتی از طریق مباحث مطرحشده میشود، خودِ افراد بتوانند عزمی جهت عبور از آن نوع مشکلات در خود بیابند. موفق باشید و در جایی دیگر فرمودین: روح ما توحیدی و عمل ما با تقوا همراه باشد، شیاطین را بهتر از خود دور میکنیم و به همین جهت باید با عزم توحیدی زندگی را ادامه داد و در مقابل چنین صحنههایی ایستادگی کرد. **************** استاد گرامی مشکل این است که ما در بعضی گروه ها فعالیت می کنیم و گه گاه افرادی مراجعه می کنن که گرفتار چنین معضلاتی هستند (بعضی وقت ها فکر می کنند سحر شده اند بعضی وقت ها علائم ...) برای نمونه یک مورد دیدم شخصی درگیر چنین مشکلی بود و به یکی از این به اصطلاح اساتید علوم غریبه بقول خودشون استاد واقعی مراجعه کرد و اون شخص در یک جلسه مشکلشون رو حل کرد مشکلی که باعث اختلاف چندین ساله با شوهرش و سرانجام طلاق شوهرش و ده بیست سال زندگی به این منوال و خواب ها و افکار و ... غل و زنجیری که بر روح شخص بسته میشه و مانع هم زندگی صحیح دنیوی می شه و هم مانع تعالی روحی می شه. اینجا سوال پیش میاد آیا راهی که شما پیش روی این افراد می گذارید برای همه و عموم مناسبه؟ هر شخصی با هر سطح ایمانی که میاد بگیم برو توحیدت رو درست کن؟ در درستی حرف که شکی نیست اما برای همه؟ از بحث سیره ائمه خارج نشوم آیا هیچ فردی با چنین مشکلاتی (دچار سحر شده دچار وسواس گناه شده - دچار گناهی شده ...) به ائمه مراجعه نکردن؟ پاسخ اهل بیت علیهم السلام به این افراد چه بوده؟ آیا برای موارد مختلف دعایی ذکری راهکاری نفرمودن؟...
باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره همانطور که ملاحظه میکنید موضوعِ کاربردیکردن آن نظرات برای رفع مشکلات افرادی که میفرمایید؛ در جای خود باید مورد توجه باشد که البته در حوزه کار و فکر بنده و امثال بنده نیست. میماند که در این مورد هم باید فکر کرد که آیا خود شیاطین این نوع فشارها را بر افراد ایجاد نمیکنند تا افراد را به سوی ساحران و رمّالان سوق دهند؟ و عملاً مسیر آنان را از توسل به خداوند و پیامبران منحرف نمایند؟ موفق باشید
سلام و عرض ادب: استاد یک گروه هستیم که در رابطه با «جمعیت» فعالیت میکنیم. منتها میخواستیم چشماندازی داشته باشیم که فعالیتمان مؤثر واقع شود. اگر لطف بفرمایید چشماندازی برای ما تصویر کنید بسیار ممنون میشوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با این مسئله مهم خوب است که خواهران نسبت به موارد زیر فکر کنند:
الف- وجود فرزندان نوجوان و نیز کودک بخصوص در سنین چهل سالگی والدین، خود منشأ رفع افسردگی و تنهایی خواهد بود. زیرا در این سن انسان بیشتر با تنهاییهای خود روبروست.
ب- در موضوع فرزندآوری می توان به بسط وجود خود نظر کرد از آن جهت که فرزندان آینه حضور والدین هستند و انسان با حضور آنها احساس میکند خود را در میدان وسیعتری حاضر کرده است و به همین جهت کوتاهی در این امر موجب شده تا نوعی احساس پوچی در بعضی از خانوادهها به میان آید.
ج- فرزندان، در رابطه با تربیتی که والدین به طور طبیعی بر آنها إعمال میکنند؛ خود به خود میدان شخصیت والدینشان خواهند بود و این امری است که ناخودآگاه برای والدینشان نوعی تقوا پیش میآورد.
و البته این موارد جدای از آن است که ما در شرایط تاریخی خود باید نسبت به خطرات کمشدن جمعیت و پیرشدنِ نسل حساس باشیم. با اینهمه انگیزه اصلی مادران باید در فرزندآوریشان بسط شخصیت آنها و عبور از پوچیها و تنهاییها باشد.
د- و از همه مهمتر باید متوجه این امر الهی باشیم که هر فرزندی همراه با تولد خود، فرشتگانی را به ظهور میآورد و در میدان حضور خود آن فرشتگانند که نهتنها او را حفظ میکنند بلکه فضا را با حضور خود آغشته از معنویت مینمایند در آن حدّ که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند: «إذا أرضَعَت کانَ لَها بِکلِّ مَصَّةٍ کعِدلِ عِتقِ مُحَرَّرٍ مِن وُلدِ إسماعیلَ، فَإِذا فَرَغَت مِن رَضاعِهِ ضَرَبَ مَلَک عَلی جَنبِها، و قالَ: اِستَأنِفِی العَمَلَ؛ فَقَد غُفِرَ لَک؛» هر گاه فرزند خود را شیر دهد، به هر مکیدن نوزاد، پاداشی به او دهند برابر است با آزاد کردن بنده ای از فرزندان اسماعیل. و هنگامی که از شیردادن فرزند خود فارغ شود فرشته بزرگواری بر پهلویش زند و گوید: اعمال خود را از سر بگیر که خداوند تو را آمرزیده است.
در ضمن فراموش نکنید هر طفلی که متولد شود رزق خود را حتی افزون بر نیازش با خود به همراه میآورد و بدین لحاظ نباید به بهانه سختیهای زندگی از فرزندآوری کوتاهی کرد که این نوعی سوء ظن به رحمت الهی و حضرت رزّاق است.
ه- در مورد خانمهایی که امکان فرزندآوری برایشان نیست و یا کم است، باید به میدان تعلیم و تربیت فرزندان ملت بیندیشند و از این جهت فرزندان جامعه را فرزندان خود دانستهاند و نتیجه این کار همان بسطِ شخصیت آنها در آینه تربیتیافتگان آنها به میان میآید.
در ضمن خوب است که سری به کانالهای زیز در پیام رسانِ «ایتا» بزنید. موفق باشید
@IslamlifeStyles
@dotakafinist1
بسم الله الرحمن الرحیم سلام و عرض رحمت و ادب و احترام استاد گرامی: در روز قیامت که از آن به «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» تعبیر شده است مردم با عالمان و اساتید خود فراخوانده می شوند، چرا که یکی از انواع پیشوایی، پیشوایی و امامت علمی است و در آنجا آشکار می شود که متعلمین از شئون وجودی این استاد و عالمند و ندا می آید که یاران سلمان، یاران مقداد، یاران خمینی، یاران علامه طباطبایی حاضر شوند و با هم محشور باشند. در آن روز به شفاعتشان محتاجیم و در حال حاضر به رسم ادب الهی دعاگوی شما هستیم. اما یک سوال هم از محضرتان داشتم الحمدلله به لطف الهی و فضل و عنایتش در محضر کلام شما در ماه مبارک رمضان جهانی دیگر گشوده شد از رحمت بی منتهای الهی و معاشقه با حضرت حق در کاممان ریخته شد فقط یک نگرانی همیشه داشته و دارم برای نگهداری این الطاف رحمانی آن هم در ایام عید فطر هست که به رسم دیرینه به شهرستان میرویم برای صله رحم در کنار پدر و مادر خود و همسر و خانواده ها، اختیاری برای روزه گوش و ... نیست سعی در روزه زبان از مباح هم عملا مقدور نمیشود چون با صله رحم در تضاد می افتد. همیشه حضور در جمعی که انتخابی نیست از بابت نور مومنانه اما لازم شرعی است از بابت دستور دین به صله رحم بنده حقیر را نگران میکند و هرچه میگویم خدا هست نگران نباش اما هجمه شیطان در این جمع برای غفلت آسیب رسان میشود استاد محترم جمع این دو چگونه است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. این را طبیعی بدانید که ما در دل بهارهای معنوی با خزانهای خطورات روبهرو میشویم و در دل همین تقابلها، ساخته خواهیم شد آنگاه که طمأنینه خود را حفظ کنیم. ۲. به هر حال باید به سوی مردم رفت و در مواجهه با همین مردم، دینداری خود را شکل داد زیرا:
ز آب خُرد، ماهی خرد خیزد / نهنگ، آن بِه که در دریا ستیزد.
موفق باشید
سلام: چگونگی انتخاب جزئیات قبل خلقت در عالم کلی و سعی وعقلی را توضیح دهید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چیزی نیست که ما بتوانیم در آن رابطه سخنی بگوییم. هرچه هست مطالبی است که جناب ابن عربی در موضوع «عین ثابته» بحث کردهاند که اگر بخواهید آن را دنبال کنید، در فصّ «عُزیری» در فصوص الحکم نکات خوبی را مطرح کردهاند. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. انسان در سیر زندگی خود مراحل و ادوار متفاوتی را طی میکند و هر بار وحدت خود را به نحوی می یابد؛ اما انسان آخرالزمان که مفتخر به درک سوره توحید شده وحدت را در ناب ترین توحیدش می نوشد. در این نحوه حضور دوگانگی دوگانه ها از اعتبار می افتند، دوگانه جسم و جان، ذهن و تن و حتی نظر و عمل. عمیق ترین توحید در این ساحت است ساحتی که علم عمل می شود، بی هیچ واسطی؛ ساحت عقل تکنیک. و البته این محقق نمی شود مگر با حضوری منتظرانه و شاید شاعرانه. بنی آدم در پی وحدت، گذرگاه های متفاوتی را از سر گذرانده، از وحدت های صوری که همراه با طرد یا غفلت از کثرت در ساحت عمل بوده، یعنی صرفا رد آنی که در وحدتش نمی گنجیده بدون هیچ توجیه معرفت شناختی، تا پذیرش کثرت در انحا متفاوت از جمله: دوگانه انگاری و پلورالیسم چه در نظر و چه در عمل. دکارت را می توان مسامحتا بنیان گذار پلورالیسم قلمداد کرد که جواهری متباین را به انسانی که محور عالمش کرده بود، القا کرد، کانت برای جمع این تکثر، غیرانسان را از اعتبار انداخت و وحدت انسانی را به عالم تحمیل کرد. آری او راست می گفت نباید در تاریکی ها عمر خود را تباه کرد، اما وحدتی عمیق تر آن است که هایدگر نشان داد، دا-زاین. در این وحدت چیزی به اعتبار تاریکی حذف نمی شود بلکه به نحوی منتظرانه آشکار می گردد؛ زیرا حقیقت تاب مستوری ندارد. بلی وجودی منتظرانه، منتظر بشر است، این است گمشده این انسان؛ که غفلت از آن، انسان را به وادی پراگماتیسم و عملگرایی می کشاند و انصراف از آن، انسان را در دام سهمگین متافیزیک زدگی و نیهیلیسم گرفتار می کند؛ زندگی ایی بی روح و مملو از شعارزدگی. انسان باید بپذیرد که می خواهد و می تواند به گستردگی عالم گسترش یابد و از این رو باید به این نحو وجود خود متعهد گردد تا عزمش جزم شود؛ عزمی که دانایی و توانایی بودنی این چنینی را به همراه دارد؛ بودنی آماده گر، مادرانه، شاعرانه یا منتظرانه. یا رب عقل تکنیک جز با وجودی شاعرانه، به بیان هایدگر، وجودی منتظرانه، به ادبیات عالم دینی و وجودی مادرانه در بیان عرفی حاصل نمی شود؛ و لازمه آن رسیدن به مقام خیال خلاق است. پر واضح است که منظور از شاعرانگی، وجه رمانتیک ماجرا، و خیالش خیال محصور به کارهای هنری نیست؛ زیرا این نحو وجود را در صنعت و در مواجهه با علم و تکنولوژی باید بیابیم. قاعدتا انتظاری هم که در وجود منتظرانه مدنظر است، منفعلانه و خیالش صرفا ابزاری برای تسکین و امید به آینده ای که خواهد آمد، نیست، زیرا در صحنه عمل دنبال می شود. این وجود نحوی مادرانگی ست که خیالش هنر مادری را به عالم نمایان می کند، هنری که در بطن زندگی ست نه حاشیه زندگی. در انتظار مادرانه وقتی وجودی در وجود مادر در حال خلقت است وجه تفویض ماجرا پررنگ است، گرچه رعایت تغذیه و بهداشت نقش مهمی دارد اما وجه واسپاری رویداد ملموس است. لیکن در عقل تکنیک باید به دنبال وجودی بود که این وجه آن چندان غلبه ندارد؛ گویی در این مواجهه باید مارمیت اذرمیت را تجربه کرد، که نه تفویض است و نه اختیار و هم تفویض است و هم اختیار. اما چگونه؟! آیا وادی تجربه این نحو وجود میز گفتگوست یا باید آن را در جای دیگر جستجو کرد؟ یا باید در جای دیگر چشید و در میز گفتگو به گفت آورد؟ یا باید میز گفتگویی از جنس این نحو وجود محقق کرد؟ یا... تمام ما انسان ها آناتی در زندگی خود تجربه کرده ایم که به نوعی نحو وجود مارمیت اذرمیت بوده، کاری انجام داده ایم اما می دانستیم که آن کار را ما انجام ندادیم اما به هر حال به دست ما انجام شده است. کسانی که روح کودکی در آنان قوت بیشتری دارد تجربه های این چنینی بیشتری را لمس کرده اند. اما در عقل تکنیک صرف تحقق گذرای این نحو وجود نیست که اهمیت دارد؛ در این مواجهه استقرار در این نحو وجود ست که طلب می شود. به بیانی دیگر چگونه میتوان در کودکی خود بزرگ شد؟ چگونه می توان عالمی این چنینی محقق کرد و در آن مستقر شد؟ عالمی مادرانه که جز به ادراک کودکانه محقق نمی شود. این جاست که انقلاب و نقش زنان در تحقق آن معنا می یابد. آری باید عالم کودکی و مادرانگی را بار دیگر معنا کرد، عالمی فارق از جنسیت و نگاه فمینیستی. شاید از این وجه است که برخی از بانوان طلب و خواست هایی دارند که خود نیز از آن متعجبند. طلب حضور سر چاه نفت، بدون تمنای مرد شدن. شاید این طلب می گوید عالمی در حال تحقق است که با چاه نفت نیز نباید مردانه و سلطه گرانه برخورد کرد، بلکه باید مادرانه از چاه طلبید تا خلقتی دیگر محقق شود و تکنولوژی نه تحت سیطره گشتل که تحت ولایت عقل تکنیک ظهور یابد.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در رابطه با آمادهگری و روحیه مادرانه و شاعرانه و منتظرانه، باید عرض کنم ذات انسان اتفاقاً این چنین است و وقتی در خانه «وجود» سکنی گزیند آن گستردگی که در عالم نیاز دارد را در خود احساس میکند.
۲. در رابطه با میزی که باید این نوع گفتگوها در آن انجام گیرد، این بستگی به خود ما دارد که در آن میز چگونه حاضر شویم. آیا سعی میکنیم به عنوان حضور در تفرّجگاه وجود در صحنه حاضر شویم و خود را در معرض نفحات وجود قرار دهیم تا وجود در گفتِ ما به ظهور آید؟ و یا میخواهیم بیاموزیم و بیاموزانیم؟
۳. حضور در میدانی که در عین کودکی و حفظ روحیه ساده کودکی، بزرگ باشیم؛ بستگی دارد به خودآگاهی ما نسبت به این موضوع.
۴. آری! برای معناکردن عالم کودکی و مادرانگی باید به خودآگاهیِ تاریخی و نقشی که این نوع خودآگاهی میتواند ایفا کند؛ نظر کرد. کاری که خانم هاناآرنت به دنبال آن بود ولی مرحوم حاجیه خانم مرضیه دبّاغ به آن رسید. و زنان ما میتوانند در آن حضور یابند، البته به شرطی که خانم مرضیه دبّاغ را درست ببینیم. بنده او را عارفِ سالکِ جلیلالقدری میدانم.
سلام: آیا میتوان گفت اعیان ثابته در مقام علم خداوند همان اسما الهی هستند که هنوز ظهور نکرده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اعیان ثابته مربوط به امکان ذاتی موجودات است یعنی همان امکان تحقق آنها در علم خدا. مگر نخواندهاید «سیه رویی ز ممکن در دو عالم / جدا هرگز نشد والله اعلم»؟ بنابراین ممکنالوجود در ذات خود هیچ است هیچ، هرچه هست ظهور انوار الهی است که در وجه امکانیِ موجودات به ظهور میآید. در این مورد خوب است که به جزوه «مبانی نظری عرفان در اسلام و مباحث «اعیان ثابته» و «وجه خاص» به آدرس https://lobolmizan.ir/leaflet/217 رجوع فرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با محبت و سعه صدر و در حدّ آمادگی مخاطبانتان مطالب را با آنان در میان بگذارید و بدون اصرار، تنها چشماندازی برای آنها بگشایید به امید آنکه آرامآرام در آینده متوجه تاریخی شوند که با انقلاب اسلامی به ظهور آمده است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «مجموعه آشنایی با فلسفه غرب» از دکتر مجتبوی و «تاریخ فلسفه غرب» از کاپلستون إنشاءالله میتواند مفید باشند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده وزیری تحولخواه بود. فکر نمیکنم وزیر بعدی که مجلس عملاً مجبور میشود به او رأی دهد، بهتر از ایشان باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! گفت.
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحرست
برگشت از بیراههای که طی شده است، چندان آسان نیست. عمده آن است که متوجه باشیم انقلاب اسلامی راهی است که ما را بدون غفلت از حضور تاریخی غرب در جهان دیگری حاضر میکند به نام «جهان بین دو جهان».
حضور در «جهان بین دو جهان»، حضورِ زمینی انسان است که از آسمان بریده نیست. راه باریکی است که هر کس میتواند در آن قدم بگذارد و همچنان جلو برود. باید در آن وارد میشد و حضوری را تجربه کرد و باز به آستانه دیگری قدم گذاشت، باشد که بودنی از خود را احساس کنیم که در آن بیکرانگی اکنون جاودانه حود ایست. این حالت چون پیش آید همان حکمتی است که ما را در «جهان بین دو جهان» حاضر میکند تا همه خود را در جهان همدیگر احساس کنیم و معنای جهانی که انقلاب اسلامی به پشتوانه خون شهدا برای بشر این دوران گشود برایمان به ظهور آید.
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکلِ بعضیها از اول تاریخ تا کنون آن بوده است که هویت و معنای خود را در مقابله با نور دنبال میکنند و این تا قیام قیامت در بین بشر موجود است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت عرضه داشتند: « أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحينَ (۱۰۱) یوسف) کاربرد آن در خود معنای آن نهفته است که چگونه حضرت تقاضا می کنند که مسلمان از دنیا بروند و به صالحین یعنی ائمه معصومین ملحق بشوند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه معارف الهی ما قلبی باشد، موانع آن را بهتر احساس میکنیم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بشر امروز چنین ظرفیتهایی دارد و باید از طریق تعمق در قرآن و روایات و کتابهای عرفانی مثل کتب حضرت امام به عبادات خود عمق دهد. موفق باشید