بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
28102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: این مطلب را شهید آوینی و متفکرین انقلاب اسلامی درباره غرب و مدرنیته فرموده اند که گفتمان مدرنیته و غرب معاصر، گفتمان توسعه است و توسعه، دین دنیای مدرن است و ادبیات توسعه، ادبیات پرستش مدرن هست. همچنین دنیای مدرن بشر را به سمت و سوی غیر توحیدی و نگرش و تمدن سازی مغایر با روح توحید و وحدانیت می‌برد و به دنبال تصرف در عالم به قصد تمتع گسترده تر است و این خود غفلت از توحید و اسباب عالم هست و حتی بشریت را می‌تواند درگیر نوعی از شرک کند و تربیت انسانی که غایتش ارضای درون خویشتن است و معرفت بشر را در حد تشکیک و عقل منهای قدسیت و معرفت وحیانی می آورد. شما بشخصه بعنوان شخصی که در این عرصه بحمدالله ورود داشته اید، آیا توسعه را دین دنیای مدرن می‌دانید و معتقدید سمت و سوی عالم مدرن و انسان مدرن با توحید متفاوت است و بشر را به سمت و سویی غیر وحدانی می‌برد و تصرف به قصد تمتع بیشتر را در شاخصه های خود قرار می‌دهد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حتماً توسعه به معنی غربی آن همانی است که آن شهید بزرگوار آوینی «رحمت‌اللّه‌علیه» می‌گوید. ولی نظر به طبیعت و یافتن استعدادهای آن در راستای کشف جلوات الهی و نظر به مأوایی که خدا در آن عالم برای ما گشوده است، موضوع دیگری است که در بحث «عقل تکنیکی» عرایضی در این مورد شد. موفق باشید

27695
متن پرسش
شادروان مهندس بازرگان علاقه ای به گرفتن پست و مقام نداشتند و هنکام قبولی آن بسیار از همفکران و یاران ایشان همانند مرحوم آیت الله طالقانی ایشان را منع کردند. حالا چرا ایشان اینکار را کردند و مدت کوتاهی مسئولیت پذیرفتند معلوم نیست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» معتقد بودند ملی- مذهبی‌ها با پیسکوتی آقای بازرگان از منافقین خطرناک‌ترند. موفق باشید

امام خميني در پاسخ نامه وزير كشور چنين مرقوم فرموده اند:

 بسم الله الرحمن الرحيم : جناب حجت الاسلام آقاي محتشمي، وزير محترم كشور ايده الله تعالي : در موضوع نهضت به اصطلاح آزادي مسائل فراواني است كه بررسي آن محتاج به وقت زياد است. آنچه بايد اجمالا گفت آن است كه پرونده اين نهضت و همين طور عملكرد آن در دولت موقت اول انقلاب شهادت مي دهد كه نهضت به اصطلاح آزادي طرفدار جدي وابستگي كشور ايران به امريكا است، و در اينباره از هيچ كوششي فروگذار نكرده است، و حمل به صحت اگر داشته باشد، آن است كه شايد امريكاي جهانخوار را، كه هرچه بدبختي ملت مظلوم ايران و ساير ملتهاي تحت سلطه او دارند از ستمكاري اوست، بهتر از شوروي ملحد مي دانند. و اين از اشتباهات آنها است.  در هر صورت، به حسب اين پرونده هاي قطور و نيز ملاقاتهاي مكرر اعضاي نهضت، چه در منازل خودشان و چه در سفارت امريكا و به حسب آنچه من مشاهده كردم از انحرافات آنها، كه اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند ملتهاي مظلوم بويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال امريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرنها سر بلند نمي كرد، و به حسب امور بسيار ديگر، نهضت به اصطلاح آزادي صلاحيت براي هيچ امري از امور دولتي يا قانونگذاري يا قضايي را ندارند، و ضرر آنها، به اعتبار آنكه متظاهر به اسلام هستند و با اين حربه جوانان عزيز ما را منحرف خواهند كرد و نيز با دخالت بيمورد در تفسير قرآن كريم و احاديث شريفه و تاويلهاي جاهلانه موجب فساد عظيم ممكن است بشوند، از ضرر گروهكهاي ديگر، حتي منافقين اين فرزندان عزيز مهندس بازرگان، بيشتر و بالاتر است.

«نهضت آزادي» و افراد آن از اسلام اطلاعي ندارند و با فقه اسلامي آشنا نيستند. از اين جهت، گفتارها و نوشتارهاي آنها كه منتشر كرده اند مستلزم آن است كه دستورات حضرت مولي الموالي اميرالمومنين را در نصب ولات و اجراي تعزيرات حكومتي كه گاهي بر خلاف احكام اوليه و ثانويه اسلام است, بر خلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را نعوذبالله تخطئه، بلكه مرتد بدانند! و يا آنكه همه اين امور را از وحي الهي بدانند كه آن هم بر خلاف ضرورت اسلام است. نتيجه آنكه نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند مي گردند، بايد با آنها برخورد قاطعانه شود، و نبايد رسميت داشته باشند. والسلام علي من اتبع الهدي. توفيق جنابعالي را از خداوند تعالي خواستارم.

روح الله الموسوي الخميني

27284

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز در قسمت یادداشت ویژه در سایت در قسمت بصیرت و انتظار فرج، جایی فرموده بودید که از بیست و هفت حرفی که در زمان ظهور به صحنه می آید، منظور از این بیست و هفت حرف چیست؟ با تشکر.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم. إن‌شاءاللّه حضرت تشریف می‌آورند و علوم مربوطه که تا قبل از آن «حرفی» از آن علوم در صحنه بود، ظهور می‌کند. موفق باشید

26028
متن پرسش
سلام: من در خودم احساس غرور می کنم حتی گاهی دوستانم این را متذکر می شوند. می خواستم راه نجات از این رذیله اخلاقی را توضیح دهید. از لطفتان متشکرم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متذکر این امر باشید که «هرعنایت که داری ای درویش / هدیه‌ی حقّ بُود نه کرده‌ی خویش». موفق باشید

25908
متن پرسش
سلام علیکم: چرا با اینکه آیات انفسی مهم تر از آیات آفاقی هستند در قرآن بیشتر توصیه به تفکر در آیات آفاقی شده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در آیات آفاقی هم انسان خود را دنبال می‌کند. در طلوع خورشید یعنی نوری از انوار نبوت در تو در حالِ طلوع است و در غروب خورشید یعنی به روزی دیگر و به قیامت بعد از این دنیا نظر کن. موفق باشید

25816
متن پرسش
سلام علیکم: استاد طاهرزاده، مدتی است این مطلب ذهنم رو مشغول کرده و پس از مطالعه ای که روی کتاب «فرهنگ مدرنیته و توهم» داشتم دغدغه ام روی این مبحث بیشتر شد. ابتدا پس از اینکه غرب و استراتژی غرب را شناختیم که مقدم بر مسائل و مباحث دیگر است، باید معلوم کنیم ما در تعامل و همزیستی مسالمت آمیز با غرب هستیم یا در پیکار و مقابله با تمدن غرب. به نظرم ما نه در تعامل با غرب و نه در ستیزه با غرب هستیم بلکه برتر و والاتر از غربیم و تا حد ضرورت سعی داریم آن دسته قوت های تمدنی غرب را در نظام اسلامی پیاده کنیم به نحوی که همسو با اهداف و ارزشهای خودمان شود مثل برخورد فارابی با فلسفه ارسطویی که عناصری از منظومه فکری ارسطو را چنان در اندیشه دین بنیان خود استحاله کرد که توانست از آنها در راستای همان تبیین معارف دینی و عقاید آنتولوژیک اسلامی بهره برد. وقتی می گوییم ما رقیب تمدنی غرب هستیم سطح خودمان را تنزل می دهیم و گویی وانمود می کنیم که حکایت ما و غرب مثل دو دونده است که مدام در صدد اند لحظه ای از دیگری پیشی بگیرند و جدال تن به تن و در سطح هم دارند. مدام در صدا و سیما می بینم که نشان داده می شود آمار تولید ناخالص آمریکا پایین آمده یا در مصرف فلان جنس و کالا آمار مسرفانه ای دارند و یا حالا ما هم یکسری صنایع نوین در حد استاندارهای بین المللی ساختیم و انحصار غرب را شکستیم یا فلان درصد از غربی ها جلو تریم خب پس ما داریم می رویم بسمت قله های تمدنی و توانسته ایم رقیب تمدنی شان و در رقابت جلو بزنیم و غربی ها عقب ماندند. این نوع تفاسیر و تبیین ها به عقیده ام سطح تمدن اسلامی با این قوت منابع و مباحث و عقاید را زیر سوال می برد که انگار ما هیچ قدرتی از جهت مسائل کلان و طرح ریزی های راهبردی نداریم به مجرد اینکه غربی ها در حوزه ای آمارشان پایین آمد و کمتر از ما شد، آن را دال بر فروپاشی غرب و لیبرالیسم و قوت خود می دانند و رسماً سطح و شان ما را تنزل می دهند. ما باید فرای این جزئی نگری های عجیب و نامتعارف بنگریم که تمدن زایی ما به افق متعالی انسان دارد و جوهرش به‌مراتب والاتر از غرب است و می تواند زیر نظام های اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و ... بچیند حتی با استفاده از نقاط مثبت غرب به نحوی که آن زیر نظام ها نظر به انسان متعالی دارد و در صدد رشد و تعالی اوست و بنا دارد که ولایت الله را تحقق بخشد. به امید تحقق تمدن نوین اسلامی و تشکیل دولت حقه آل محمد (ص) التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده درست بر روی نقطه‌ی اصلی دست گذاشته‌اید. اخیراً نیز بنده با مجموعه‌های تربیتی، صحبتی در مورد «فلسفه‌ی غرب در دو مرحله» داشته‌ام که فکر می‌کنم کمک کند. در هر حال باید ما بین جهان مدرن و نظام سلطه تفکیک کنیم و با رویکردی درست در جهان مدرن حاضر شویم. موفق باشید

24887

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقت بخیر. چجوری تمرین کنیم غفلت نکردن از اسما الهی رو و هویت تعلقی خودمون رو؟ چطوری جهان رو با اسماء الهی ببینیم؟ و اینکه ما باید همواره متوجه فیض خداوند باشیم؟ در تمام حرکات و سکناتمون؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: معرفت الهی، عبادتِ ربّانی، نداشتن حرص و کینه؛ إن‌شاءاللّه راه‌گشا خواهند بود. موفق باشید

33763

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز وقت شما بخیر: نظر حضرت عالی رو در باره صحبت های آیت الله علوی بروجردی می خواستم در چند ارسال پیش هم در باره آزادی رسانه صحبتی شد و پاسخی فرمودین --------------------------------------------------------------------------------- متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ ۲۷ مهرماه سال جاری به شرح زیراست: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم اوصاف متقین در نهج‌البلاغه در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه‌علیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیاده‌طلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده می‌کند، کم و بی‌مقدار است. «منزور» را «کم و بی‌مقدار» معنا می‌کنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن این‌طور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلال‌وحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده می‌کند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهره‌برداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهره‌برداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. به‌عکسِ کسانی که بالاترین بهره‌وری را دارند، اما یا هیچ بازدهی‌ای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه می‌خورد، می‌آشامد و از نعم این دنیا بهره‌برداری می‌کند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آن‌ها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفاده‌ای نیست که در ظاهر می‌خواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیک‌اند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده می‌کند و بعد کار خودش را انجام می‌دهد. تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست! «سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان می‌گوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمی‌آورد، اذیت نمی‌کند، نمی‌رنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمه‌ای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان می‌گیرد و می‌گوید خدا می‌بخشد، من هم بخشیده‌ام. مؤمن از شخص کینه به دل نمی‌گیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد! فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا می‌تواند برای من کاری بکند یا نمی‌تواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضرب‌المثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آن‌ها را اذیت نکنیم. با مردم راحت می‌شود کار کرد. پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟! در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـ‌البته برخی از آقایان می‌گویند اغتشاش است، برخی هم می‌گویند که نه، اعتراض است‌ـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمان‌ها و شیعیان و به‌خصوص در امور کشور ایران، مسئله‌ای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آن‌ها سعی می‌کنند سوء‌استفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را می‌خواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوان‌هایی که بیرون می‌آیند و سروصدا می‌کنند و می‌گوییم تحریک‌شدۀ آن‌ها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوان‌ها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکرده‌ایم که بازیچۀ آن‌ها بشوند؟! اشکال به ما برنمی‌گردد؟! این‌هایی که اغتشاش می‌کنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچه‌های خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین این‌ها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجی‌ها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم می‌نشیند. او زمانی ورود می‌کند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد می‌کنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجی‌ها در کیست؟ در این بچه‌هاست. چرا ما در قبال این بچه‌ها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟! بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم! خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر می‌رفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه می‌گفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چه‌کار می‌کنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیون‌ها، همه به دست ما افتاد. چه‌کار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامه‌های صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه می‌کنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمی‌شود؟! با افرادی مصاحبه می‌کنند ـ‌نه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمی‌ـ که روسری‌شان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید می‌کند! این کارها ترویج بی‌حجابی است. بگذارید بی‌حجابی را تلویزیون‌های بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج می‌کنید؟! به دشمنان فرصت بهره‌برداری ندهیم! ما منکر این نیستیم که خارجی‌ها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجی‌ها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ‌ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهره‌برداری می‌کنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهره‌برداری کنند. این بچه‌ها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته ‌وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه می‌دادیم همۀ این افکار و همۀ این بحث‌ها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت این‌گونه نمی‌شد؟ وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند من جداً از همه مسئولان کشور و به‌ویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـ‌ حالا حرف درست یا غلط‌ـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آن‌ها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمت‌ها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همه‌چیز می‌کشد! نگذارید این بی‌حرمتی‌ها اتفاق بیفتند! اعتراض و انتقاد حق مردم است! اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفته‌ام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکرده‌اید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد به‌حق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟! قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است در این درگیری‌ها از هر قشری که از بین می‌رود، ما غصه می‌خوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آن‌ها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که این‌طور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. این‌ها فرزندان ما هستند که یکی این‌طرف ماجرا واقع شده و دیگری آن‌طرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم. در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌خوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کرده‌اند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمی‌توانیم همۀ خواسته‌ها را عملی کنیم، اما می‌توانیم این خواسته‌ها را طبقه‌بندی کنیم؛ برخی را می‌توانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بوده‌اند. این‌ها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آن‌ها در این جبهه‌ها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند. حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کم‌رنگ شده است جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آن‌ها بخواهید، این‌ها مردانه آمدند و جنگیدند. من سال‌ها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر می‌رفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزه‌ها برای تبلیغ می‌رفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کم‌رنگ شده. پیش‌تر، بزرگان حوزه برای تبلیغ می‌رفتند و با جوان‌ها سروکار داشتند. الان به من می‌گویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمی‌روند. چرا وسیلۀ تبلیغ آن‌ها را در حوزه فراهم نمی‌کنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستان‌ها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوان‌ها جمع بشوند. همین جوان‌ها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند. جان‌فشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم! من هیچ وقت یادم نمی‌رود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـ‌چون جنگ قبل از اینکه به‌طور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح‌ آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آن‌ها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرم‌آباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمده‌اند و می‌خواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرم‌آباد آمده‌اند و می‌خواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آن‌ها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. این‌ها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحه‌ای هم جز تفنگ‌های برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آن‌ها خواسته بود. خودشان آمده بودند. این‌ها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویست‌وخورده‌ای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشته‌اند و بقیه شهید شده‌اند. مردم ما چنین‌اند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه می‌داد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبهه‌ها رفته‌ایم و دیده‌ایم که این جوان‌ها با دست خالی جلو می‌رفتند، روی مین می‌رفتند و کشتار عظیم می‌دادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! این‌ها همان مردم هستند. مگر این جوان‌ها همان جوان‌ها نیستند؟! حاصل کار شما در مدارس چیست؟! مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام می‌دهند، حساسیت داریم و برنامه‌ها را گاهی اوقات دنبال می‌کنیم! با این بودجه‌هایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسه‌های مختلف و… اختصاص می‌دهند چه می‌کنید؟ چون وقتی این بودجه‌ها در مجلس اعلام می‌شود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجه‌ها نداریم، ولی فحش آن را می‌خوریم! این‌همه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه می‌کنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوان‌های مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام داده‌اید؟ این مدارس تحت نظر آموزش‌وپرورش فرانسه بوده‌اند یا انگلیس؟! این‌ها زیرنظر آموزش‌وپرورش شما هستند. چه کاری برای این‌ها انجام داده‌اید؟ در این آموزش‌وپرورش چه اتفاقی می‌افتد؟ قدری به کار مردم برسیم! اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینه‌ای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آن‌که در جنگ می‌جنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی می‌افتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست. اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را می‌کشد ـ ‌چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردم‌ـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب می‌کند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شده‌اند او را دوره نمی‌کنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر این‌ها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کرده‌ایم. کاش کار فرهنگی را از غربی‌ها یاد بگیریم! ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغه‌هایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسه‌ای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزه‌ای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش می‌داد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمان‌ها و کتاب‌هایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی می‌نوشتند، این مؤسسه برای جوان‌های ایران ترجمه می‌کرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسه‌ای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی می‌خواستند آن ارزش‌های آمریکایی خودشان را با این کتاب‌ها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوان‌های ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتاب‌های آن‌ها را خود ما هم می‌خریدیم و می‌خوانیدم و کتاب‌های خوبی هم بود؛ اما در لابه‌لای آن‌ها آنچه خودشان می‌خواستند، اعمال می‌کردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه می‌کردیم و می‌گفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرف‌دار آن بود، استاد طرف‌دار آن بود. مردم ایران از پشت‌پرده خبر نداشتند. آن‌ها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ می‌کردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد. کاش ما از آن‌ها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه این‌طور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار می‌کردیم. ما تا قدم پیش می‌گذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو می‌رویم! چون می‌خواهیم اسم و عنوان بگذاریم. یهودی‌ها چگونه قدرت پیدا کرده‌اند؟ بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودی‌ها و صهیونیست‌ها که دستشان همه‌جا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمی‌رسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومت‌ها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابی‌های صهیونیست محاصره کرده‌اند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه این‌ها گفته شود، چه جنجالی به‌پا می‌شود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرف‌زدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودی‌ها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلوات‌الله و سلامه‌علیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئله‌ای نیست! اما اگر به یهودی‌ها حرفی زده بشود، جنجال به راه می‌افتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر این‌طور قدرت پیدا کرده‌اند؟ برای اینکه خوب فکر کرده‌اند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفته‌اند و آدم‌های ساعی بوده‌اند. شرکت‌های بزرگ را، چه شرکت‌های تجاری و چه شرکت‌های رسانه‌ای که ده‌ها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ این‌ها را یهودی‌ها اداره می‌کنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیون‌ها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آن‌هاست و سرمایه‌گذار آن‌ها هستند. یهودی‌ها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیده‌اند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر می‌کنند که با یهودی‌ها رابطه ‌دارند. همان کشورهایی که قبلاً می‌گفتند می‌خواهیم با یهودی‌ها بجنگیم، دارند با آن‌ها کار می‌کنند. این ممالک اسلامی می‌بینند اگر اقتصاد آن‌ها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودی‌ها رابطه داشته باشند. لذا یهودی‌ها زمام امر اقتصادی را به دست می‌گیرند. چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آن‌ها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف می‌شود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودی‌ها مصرف می‌شود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم. با ایرانی‌های مهاجر ارتباط داشته باشیم! این‌طور که می‌گویند، ایرانی‌های مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبه‌های ما مهاجرت می‌کنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کرده‌اند و از ایران رفته‌اند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفته‌اند. چرا نمی‌توانیم آن‌ها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آن‌ها خوب است. بسیاری از آن‌ها سرمایه‌های کلان دارند. زمانی می‌گفتند اگر آن‌ها این سرمایه‌ها را داخل ایران سرمایه‌گذاری کنند، ایران به هیچ سرمایه‌گذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کرده‌اند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بین‌المللی و برای شیعۀ بین‌المللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آن‌ها می‌کنیم؟! عذر می‌خواهم که این مسائل را می‌گویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این‌ مهاجران می‌خواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آن‌ها را می‌گیریم و اذیتشان می‌کنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند! ما دنبال ارتباط با این‌ها هستیم! این‌ها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفته‌اند. با هر عقیده‌ای که پیدا کرده‌اند، از این فرزندان که نمی‌شود دست برداشت. ما باید اتصال آن‌ها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد». انسان‌ها تشنۀ محبت‌اند یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من می‌دانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دست‌اندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عده‌ای از شاگردانشان پیش ما آمدند و می‌گفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساخته‌ایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی می‌آیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوق‌العاده‌ای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانی‌ها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عرب‌ها یا خوجه‌ها و… برپا می‌کنند، شرکت دارند؛ آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، می‌گفت آقایان افاغنه به این مدرسه می‌آیند، از ملیت‌های دیگر هم می‌آیند، اما ایرانی‌ها خیلی کم می‌آیند و به این مدارس توجه نمی‌کنند. درحالی‌که آن‌ها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام می‌دهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبه‌سوری ایرانی‌ها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آن‌ها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبه‌سوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبه‌سوری در بین ایرانی‌ها جاافتاده است. به این بهانه آن‌ها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آن‌ها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفت‌سین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار می‌کنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آن‌ها ارتباط ایجاد کن. آن‌ها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که می‌شود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آن‌ها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آن‌ها می‌آیند.» «الانسان عبید الاحسان». این‌ها تشنۀ محبت هستند. این ایرانی‌ها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامه‌به‌سر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانی‌ها به دین ربط دارند، اما این ربط گم شده. این گم‌شده را ما احیا کنیم. با مردم با رحمت رفتار کنید! عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیش‌آمده، امیدوارم و دعا می‌کنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم می‌کنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نه‌تنها محکوم نمی‌کنیم، بلکه می‌گوییم لازم است و از شما عزیزان هم می‌خواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما می‌کنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامه‌ها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرف‌ها یک‌جانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل می‌شود. چرا تدبیر نمی‌کنیم؟ آقا امیرالمؤمنین می‌فرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عده‌ای الان دستگیر شده‌اند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیده‌اید. با این‌ها با رحمت برخورد کنید. می‌گویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا این‌طور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمی‌شود؟! درسی که می‌توان از سلطان قابوس گرفت از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کرده‌اند. عمان یک منطقه‌ای به نام ظفار دارد که هم‌مرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیست‌ها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی می‌کردند و به ظفار می‌آمدند و می‌جنگیدند. سطان قابوس خودش نمی‌توانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیست‌ها هم در داخل عمان یک عده از جوان‌ها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانی‌ها بر این‌ها غلبه کردند و عده‌ای را گرفتند و محاکمه کردند. عده‌ای محکوم به اعدام شدند و عده‌ای هم حبس شدند. با آن‌هایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسه‌ای گذاشت تا با آن‌ها حرف بزند. سلطان قابوس به آن‌ها گفت: «شما به هر حال این کارها را کرده‌اید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما می‌گذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم می‌کنیم و پولی هم به شما می‌دهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمی‌کنید اقتصاد این‌طور است و سیاست خارجی شما این‌طور؟» این محکومان تحصیل‌کرده و دانشگاه‌رفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آن‌ها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آن‌ها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد! خدا با گناهکار کریمانه رفتار می‌کند «با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد می‌کند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهم‌السلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربن‌یزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. این‌ها را فرصت قرار بدهیم و بهره‌برداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم. به هر حال ما هر آنچه می‌گوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من می‌آیند. من حرف‌های خودم را می‌زنم، نامه می‌نویسم و آنی را که وظیفۀ خودم می‌دانم اجرا می‌کنم. ما به این کشور علاقه‌مندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنام‌ها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقه‌مندیم. ما بارها گفته‌ایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقه‌مندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسول‌الله نفرموده‌اند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ این‌ها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت می‌گرفت، اصلاً کار به اینجا نمی‌کشید. نگذاریم هر حادثه‌ای در این کشور جنجال بشود. درد ما بی‌توجهی به نهج‌البلاغه است مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگی‌شان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه می‌کنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آن‌طرف با تورم پایین می‌آید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانه‌ای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آن‌ها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آن‌ها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر می‌خواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتاب‌های درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی می‌خواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل می‌گویند، مکاسب می‌گویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفته‌اند، از این‌ها هم سؤال کنید! از این‌ها هم یک مشورت بگیرید! این‌ها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگ‌ترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر می‌شود همین طور سلیقه‌ای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهج‌البلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمی‌کنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده می‌گویند دویست‌بار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کرده‌اند؛ اما منِ عمامه‌به‌سر چند دفعه نهج‌البلاغه را مرور کرده‌ام؟! والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچند که سخن عزیزان سخنان با ارزشی است، ولی عنایت داشته باشید این متن ابعاد مختلفی دارد که هر کدام قابل بحث است. اگر سؤال کلّی نسبت به نکته‌ای از نکات متن دارید آن متن و آن نکته را بفرمایید، امید است بتوانم در خدمتتان باشم. موفق باشید

32968

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام خدمت استاد گرانقدر: فردی پشت سر هم خواب های وحشتناک می‌بیند به طوری که دیگر می‌ترسد شب ها تنها بخوابد. خواب می‌بیند اجنه دنبال وی می‌کنند. راه حل رهایی چیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: إن‌شاءالله با تعمّق در معارف توحیدی و با صله رحم و خوش‌خُلقی و خوش‌برخوردی با انسان‌ها و دلسوزی و خدمت به آن‌ها و حضور در فعالیت‌های انقلابی و ورزش؛ مشکل حلّ می‌شود. موفق باشید

32896

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: وقتتون بخیر. فرمودید اگر پس انداز برای رفع مشکلی نباشد پولمان صرف نیازمندان بشود، اصلا در زندگی برای حوادث و مواردی که ممکنه پیش بیاد پس اندازی نداشته باشیم یا در حد منطقی طوری نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره تا آن‌جا که می‌شود نباید با نظر به احتمالاتی که چندان هم قابل توجه نیست، خود را از توفیقات امروزین محروم کرد و گرفتار نوعی ثروت‌اندوزی شد، مگر پس‌اندازی معقول که بالاخره در هر زندگی معنا داشته باشد. موفق باشید

32390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز....

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور جواب داده شد:

32364- باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت دارید که در این موارد امثال بنده کاری نمی‌توانم بکنم. مگر این‌که جنابعالی با یکی از بزرگان فامیل آن خانواده صحبت کنید تا آن خانم را راهنمایی نمایند. موفق باشید

32055

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد: به نظر شما آیا برای هر انسانی منحصرا هدفی وجود دارد یا بهتر یگویم مسیری برای رشد وجود دارد؟ یعنی مثلا خداوند از قبل تقدیر کرده است که مسیر رشد من از تحصیل در فلان رشته مهندسی می‌گذرد؟ چگونه بین چندین راهی که مسیر آینده زندگی را مشخص می‌کند و همه آن ها شرعی هستند می‌توانم بهترین را انتخاب کنم؟ اصولا آیا به عنوان مسلمان وظیفه دارم دنبال مسیری که خداوند برای رشد من قرار داده بگردم یا با توجه به عقل معاش و محاسبات مادی دنبال آینده خود باشم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌که رعایت تقوا بشود و عقل و شرع مدّ نظر باشد، خود به خود آنچه تقدیر انسان است و موجب کمال او می‌شود، به قلب او القاء می‌گردد، به حکم آن‌که حضرت حق فرمودند: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» هر آنچه شما در درون خود طلب می‌کنید، ریشه در اراده و خواست حضرت حق دارد. خداوندی که می‌داند که چگونه عمل کند و کجا نقش‌آفرینی نماید. موفق باشید

32010
متن پرسش

سلام استاد عزیز: استاد عزیز شخصیت حقیر طوری است که در کنار بحثهای فکری به کارهای اجرایی فرهنگی هم می پردازم ولی گاهی انسان با کوه مشکلات و موانع روبرو می‌شود که آدم کم می آورد از طرفی به حضرت آقا نگاه می کنیم می بینیم با این اطلاعات وسیعی که از مشکلات دارند خود را نمی بازند و به اصطلاح کم نمی آورند این رویکرد از چه طریقی حاصل می شود و چه باید کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! بسی مهم است که انسان وسعت خود را بشناسد بخصوص در این تاریخ که انسان، جهانی شده است و اگر به حضور جهانی خود فکر کند، می‌تواند در همه آن‌جاهایی که باید حاضر شود، حاضر گردد بدون آن‌که کاری او را از کاری باز دارد. گویا اگر تا دیروز ۵ پیامبر اولی‌العزم داشتیم، امروز بسیاری از انسان‌ها می‌توانند اولی‌العزم باشند. آیا به قول خودتان به رهبر انقلاب و حضرت امام و علامه طباطبایی نظر نکرده‌ایم که چگونه در جهان خود حاضر بودند؟ موفق باشید      

31879
متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام و درود: در فلسفه غرب اصل معروفی از راسل هست که می‌گوید: من گوساله همسایه ام را نمی‌دزدم تا او گاو مرا ندزدد. و بسیاری از اندیشمندان ما از جمله شما این جمله راسل را نمونه واضحی از انحطاط غرب می‌دانید که در رعایت اصول خود نیز ریشه ای اومانیستی دارند. حال شما در صحبتی که حضورا با خود بنده داشتید فرمودید: مراقب باش که دغدغه های جهانی و تاریخی ات در حد اخلاقی افول نکند که مثلا از سر دلسوزی بخواهی کاری برای دیگران انجام دهی و مراقب باش این دغدغه ها در راستای بهترین نحوه بودن خودت باشد. حال سوال اینجاست که تفاوت ساحت جمله راسل با فرمایشات شما در چیست؟ آیا هر دو نوعی خودبینی و نظر به خود نیست؟ و مگر وجود پیامبر اسلام آنقدر دلسوز و حریص به هدایت و کمک به بشریت نبود؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از جمله آقای راسل نوعی معامله‌گری و حفظ اَنانیّت در تنگنای خودخواهی در میان است. ولی وقتی به «بودن» خود نظر کنیم، با حضور بیکرانه اکنونِ جاودانه خود روبرو خواهیم بود و این به گفته جناب آقای دکتر داوری: «مردمان در عالم خود آنچه هستند، می‌شوند و باید به نسبتی که با عالم دارند، آگاهی داشته باشند» (پیام دکتر داوری به همایش آینده فلسفه در ایران، در 19 آبان 1400). موفق باشید

31481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: از شما می‌خواهم یک کتاب یا مقاله یا... درباره مدیریت رسانه و کلا مواجهه با رسانه به بنده معرفی کنید. بنده در یک مجموعه فرهنگی مسئول رسانه هستم. می‌خواهم از پایه قوی باشم و معرفت ناب اسلامی نسبت به مقوله رسانه داشته باشم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد به صورت مشخص کار نکرده‌ام. می‌توانید از کانال امثال آقای دکتر یامین پور دنبال بفرمایید. موفق باشید

31302

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: استاد عزیز صوت سوره احزاب را گوش دادم سوال از خدمتتان اینکه اگر بانکها و ادارات و آموزش و پرورش و صدا و سیما و... را مجموعه ای در نظر بگیریم که در آنها روحی در جریان است و در کنار کارهایی در موافقت مسیر انقلاب، اعمالهایی برخلاف انقلاب در آنها انجام می شود، جدای از حکم فقهی که می گوید اگر کار منجر به خلاف شرعی نشود مشکل ندارد، اما از نظر نظام سازی و وظیفه ای که بر عهده افراد هست، در مورد خیل کسانی که شاغل در آنجا هستند، آیا حکم بازیگران در زمین فرهنگ طاغوتی حساب می شود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم. زیرا در هر حال باید در جهان جدید، افراد با بودن همین نهادها، کار را به صورت صحیح انجام دهند و این امیدی است که با پیش‌آمدنِ تمدن نوین اسلامی در آینده باید به آن نظر داشت. موفق باشید

31057

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: بنده سوالی مشابه سوال 31044 دارم و آن هم نگهداری از پرندگان زینتی است مانند انواع طوطی البته سوال بنده به هیچ وجهی جنبه ی فقهی ندارد، و گرنه مصدع اوقات شریف نمی‌شدم من چون بشخصه علاقه ی بسیاری به پرندگان دارم و با دیدن پرنده ها خیلی روحیه می‌گیرم و خیلی دوست دارم که در خانه یکی از همین پرندگان رو نگهداری کنم. ولی روی خواسته ی خودم پا گذلشته ام چرا که حداقل در سیره ی امامان معصوم ندیدم چنین حرکتی وجود داشته باشه، پس با خود این احتمال رو دادم که شاید دل مشغولی های کاذب برام ایجاد بکنه و خلاصه مزاحمتی برای سلوک انسانی من باشه. اما از طرفی مثلا مادرم بزرگم بسیار به نگهداری از گل و گیاه خانگی علاقه دارند و خیلی از نگهداری از گل و گیاه روحیه می‌گیرند. حالا در آخر دیگه مزاحم شما شدم من بالاخره با این علاقه ی قلبی خودم به نگهداری از پرنده چیکار کنم؟ (و البته درون پرانتز عرض کنم یک ساله میخوام سوال رو بپرسم ازتون و حقیقتا روم نمی‌شد و حالا چونکه برادر/خواهر برگوارمون در سوال 31044 مشابه سوال بنده رو پرسیدن من جرات پیدا کردم که سوالم رو مطرح کنم خلاصه من رو ببخشید که تو لین برحه ی حساس نزدیک به انتخابات سوال این سبکی می‌پرسم و وقت شریفتون رو می‌گیرم)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که متوجه هستید این موارد اشکال فقهی ندارد ولی خود انسان باید متوجه باشد که کار مهمش چه کاری است و سعی کند اگر این مشغولیات کار مهم او را به حاشیه می‌برد، مواظب خود باشد. موفق باشید

30641

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: متنی که برای شما می فرستم از صفحه 407 کتاب فرزندم این چنین باید بود _ جلد ۱_ است. و اما متن: «به هر حال عنایت دارید که یگانگی شرط کمال خداوند است چون اگـر دو خـدا در عـالم بود هیچکدام کامل نبودند، زیرا کمالاتی این خدا داشت که آن دیگري نداشـت و بـالعکس و در آن صورت هیچکدام خدا نبودند چون نقص با واجب الوجودبودن و عین وجود بودن خـدا نمی‌سازد.» استاد مگر ما نمی گوییم خداوند صاحب تمام صفات و کمالات است، حالا چطور ممکن است خدایی دیگر بیاید و صفات و کمالاتی غیر از خدای اولی داشته باشد!؟ مگر دیگر صفتی در عالم می ماند که خدای دیگر داشته باشد و خدای اولی نداشته باشد؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین دلیل فرض دو خدا محال است و در آن صورت هیچ‌کدام خدا نیستند و باید بگردیم خدای واقعی را پیدا کنیم. موفق باشید

29999

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: چرا نظام بعد از گذشت یکسال از سانحه هواپیمایی نه درست و حسابی در مورد آن حادثه توضیح می‌دهد نه مقصرین را محاکمه می‌کند و نه آلام خانواده ها را تسکین می‌دهد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید مسئولان رویهمرفته از سر دلسوزی آنچه را که وظیفه دارند، انجام می‌دهند. ظاهراً دشمن است که سعی می‌کند موارد را از مسیر انتظارهای منطقی خارج کند. موفق باشید

29935

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد ارجمند: بنده خیلی سعی کردم که ارتباط قلبی با این مباحث بودن در تاریخ جدید خود و پیچ تاریخی خود برقرار کنم متاسفانه نشده و یا شاید از بنیان بودن در تاریخ خود را درست متوجه نشده ام. لطفا راهنمایی بفرمایید. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده مباحث اخیر در مورد حاج قاسم، مطلب را تا حدّی روشن  می کند. موفق باشید

29602

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد اینکه یک فرد روحیه انقلابی رو بدست بیاره یه بحثه و اینکه این روحیه رو نگه داره و خسته نشه بنظرم مهمتره. بنظرتون چگونه میشه این روحیه مثل افرادی مثل حاج قاسم چندین سال نگه داشت و نه تنها خسته نشد بلکه روز به روز باطراوت تر بود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب «عقل و ادب ادامه‌ی انقلاب اسلامی در این تاریخ» بر همین اساس تدوین و در حدود ۶۰ جلسه شرح داده شد. تصور بنده آن است که راهی است برای تفکر. موفق باشید

28156
متن پرسش
سلام: در مورد اعتراضات اخیر در آمریکا عده ای شبهاتی را مطرح کرده اند مبنی بر مقایسه بین اعتراضات در ایران و اعتراضات در آمریکا. مثلا می‌گویند این که مردم آمریکا راحت اعتراض و تظاهرات می‌کنند نشانه آزادی آن ملت است ولی در ایران اغتشاشات آبان ۹۸ را مثال می‌زنند که با اعتراض مردم به گرانی بنزین حکومت صدها نفر را کشت ولی در آمریکا با این همه اعتراض حداکثر ۱۳ نفر کشته شده اند. حال جواب این شبهه چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اعتراض غیر از براندازی است. اعتراضاتی که در آمریکا در حال وقوع است شبیه اعتراضات اولیه‌ی بود که در رابطه با بنزین به میان آمد که حتی مقام معظم رهبری نیز آن را حق مردم دانستند؛ ولی بعداً جریان، تبدیل به حضور اشراری شد که برنامه‌ی براندازی داشتند. هر نظامی که باشد در مقابل جریان برانداز، باید شدیدترین برخورد را داشته باشد و این حق مردم است. موفق باشید

27869
متن پرسش
سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: سؤالم از خدمتتون این است که، بنا به فرمایش رهبر عزیزمون، که فرایند اهداف انقلاب که شامل (۱. انقلاب اسلامی. ۲. نظام اسلامی ۳. دولت اسلامی ۴. جامعه اسلامی ۵. تمدن نوین اسلامی) است و ما الان در مرحله نظام اسلامی هستیم و هنوز دولت اسلامی تشکیل نشده است. می‌خواستم ببینم ما الان در تشکیل دولت اسلامی چقدر به اهدافمون نزدیک شده یا دور شده ایم (با توجه به وضع موجود) با تشکر. التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده با نظر به تجربیاتی که از دولت‌های گذشته پیدا کرده‌ایم، طلیعه‌ی تحقق دولت اسلامی بیشتر فراهم شده. زیرا همه‌چیز گواه بر آن است که تحقق اهداف انقلاب اسلامی باید در جایی غیر از آنچه فرهنگ غربی برای بشر تعیین کرده است، محقق شود. موفق باشید

27334
متن پرسش
سلام و احترام: در مورد رسانه ی ملی کشور، می خواستم بپرسم چرا انصاف را در بیان اخبار ایران و جهان رعایت نمی کند؟ مثلا در این ایام بیماری، دائما از کمبود امکانات در کشور های دیگر می گوید، اما اینکه آنها در ایام قرنطینه، حقوق برای افراد تعیین کرده اند را هرگز نمی گوید. هیچ موقع نمی رود از مسئولین رده بالای کشوری، سوال کند که پاسخی در مورد تعیین حقوق در کشور های دیگر و وام یک میلیونی شما با بهره ی ۱۲ درصد بدهید! نمی پرسد که آقای فلانی، در مورد اصل ۲۹ قانون اساسی که طبق آن، دولت موظف است در این چنین ایامی، خدمات بهداشتی و مالی از مردم داشته باشد، نظری ندارید؟ برخی می گویند اگر صدا و سیمای جمهوری اسلامی، اخبار و حقیقت را سانسور و گزینش نمی کرد، ما هیچ وقت نمی رفتیم اخبار را از بی بی سی و من و تو دنبال کنیم. به جای رسانه ی ملی، رسانه ی دولت شده. من نمی گویم در غرب، همه چیز خوب است بلکه می گویم انصاف این است که اخبار ایران و جهان را، اعم از قوت ها و ضعف ها، کامل بیان کنیم، نه اینکه حقیقت را فدای مصلحت سنجی های خود کنیم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده رویهمرفته با شما موافقم. ولی با توجه به این‌که رسانه‌های غیرِ خودی را دنبال می‌کنم، خدمتتان عرض کنم حقیقتاً در رذالت و پستی به اوج رسیده‌اند و با انواع تهمت‌ها و دروغ‌ها به بهانه‌ی کرونا، فکر می‌کنند همه‌چیز از آنچه در انسانیت باید باشد را، به‌کلّی از دست داده‌اند. موفق باشید

27252

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

 سلام و ادب خدمت استاد گرامی: حوالی ۲۳ سال و اندی سن من است. در رشته دانشگاهی مطالعه دارم اما در حدود ۱ ماه است در وجود احساس پوچ گرایی دارم از این جهت که چه باید کنم طریق وصال حق چیست؟ بنده اهل ولایت و احکام و همه اصول هستم اما خلایی وجود مرا گرفته و آن این است من باید که بشوم و چگونه در این اقیانوس بی انتها سیراب شوم و ترسم از این است که کتب های مختلفی مطالعه می کنم کتب رهبری و شخصیت های دیگر و هر کدام کراماتی دارد و امتیازی اما با وجود تکثر زیاد اساتید نمی دانم با کدام ها و چند نفر از آنها باید انس بگیرم و وجود من چقدر پذیرای آنان است و اینکه مثلا استاد انصاری همدانی یک استاد اخلاقی بوده است. آیت الله شاه آبادی یک استاد ملکی تبریزی هم یک استاد، برای اینکه ثابت بشم و استوار می خواهم آثار رهبری و شهید مطهری را کامل بخوانم اما گیجم بعدش چه کنم پای درس چند درس اخلاق بروم و نیاز به چند استاد دارم کلا خلایی دارم و بسی گریه ام گرفته است که چه کنم هم دین و اسلامم قوی شود هم طریق سلوک را یاد بگیرم و در کل شاگرد خوبی بشوم برای خدا و اهل بیت (ع). و سوال دیگرم این است هر کس کرامت خاص خودش را در علما داشته ما بگوییم کدام از کدام بهتر است حرف درستی زدیم یا هر کس دلیلی برای وجودش بوده!؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. معرفت نفس، شروع خوبی است و در این مورد می‌توانید به سیر مطالعاتیِ سایت رجوع فرمایید. ۲. به نظرم وجه دومی درست باشد. موفق باشید

نمایش چاپی