باسمه تعالی: سلام علیکم: این جمله به عنوان جملهای که میتوان روی آن فکر کرد، بیشتر مطرح است. نه آنکه بحث در استناد آن به پیامبر و یا ائمه «علیهمالسلام» باشد به همین جهت در جواب سوال 30739 عرض شد به این فکر کنید که به ما فرمودهاند: «الطرق الی الله بعدد انفاس الخلائق» و نامی از امامان برده نشده. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه توفیق نشده. ولی متن نوشتهشدهی «هشدار که ماه شعبان آمد!» میتواند إنشاءالله متذکر عزم خوبی باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه در صفای ایمانی و مادری خود در خانه چون شمع بسوزید و نور دهید، خود به خود دیر یا زود تأثیر خود را میگذارد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است. این نظریههای شبهه علمی بیشتر ریشه در توهّم دارد. در موضوع آخرالزمان و انتظار فرج باید به متون مقدس دینی رجوع داشت. برای ابتدای امر، مطالعهی کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که روی سایت هست، پیشنهاد میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: قصد بنده بیشتر آن بود که با حضور در آن فضای فکری، خود به خود عالَمی در مقابل جنابعالی گشوده میشود که از این حالت به حالت برتری میرسید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: یعنی با قرائت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» جناب ملاصدرا مربوط به این تاریخ میباشد وگرنه آثار او، آثار آموختنی میشود و بس. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی جواب داده شد: باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. جنابعالی نسبت به برادرانتان مسئولیتی ندارید. ۲. تا آنجا که برایتان ممکن است خوب است که به پدرتان کمک کنید و نسبت به اعتیاد آن سختگیری ننمایید. ۳. سعی کنید به هر حال ازدواج کنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: در اصطلاح اولیه، تفاوتی بین آن دو واژه نیست. ولی در مباحث عرفانی، مقام فیض اقدس مربوط به «احدیت» است که فوق کثرت اسمائی میباشد، ولی مقام فیض مقدس، مقام «واحدیت» و مقام جامعیت اسماء می باشد که مربوط به حضرت «الله» است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه انسان احساس میکند بدن خود را به عنوان ابزار در کارهایش بهکار میگیرد کافی است تا متوجهی ابزاربودنِ بدنش بشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که میفرمایید راهِ توحید هرگز و هرگز با بنبست روبهرو نخواهد شد، هرچند هزاران مانع توسط صاحبان نفس امّاره در مقابل آن پدید آورند، زیرا همانطور که میفرمایید بشر امروز بیش از گذشته متوجه شده است اگر همهی زمین را در اختیار بگیرد و مسیر همهی عیاشیها را نیز فراهم کند، جواب واقعی به خود نداده است. اینجاست که میفهمیم در مأواگزیدن از طریق انقلاب اسلامی و در جمال پر جلال حضرت روح اللّه همهی آینده از آنِ ما خواهد شد. اما نه به معنای اینکه منیّت ما حاکم باشد، بلکه به آن معنا که عبودیتی که مطلوب همهی ما است به بشر عطا گردد. یقیناً ادامهی بشر با راهی که انقلاب اسلامی در جهانی که انسانها میتوانند به راحتی همدیگر را ببینند، ادامهای امیدوارکننده میباشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: خود افراد باید دغدغهی یافتنِ حقیقت را داشته باشند. قرآن به پیامبر خود میفرماید: «ذَرْهُمْ يَأْكُلُوا وَيَتَمَتَّعُوا وَيُلْهِهِمُ الْأَمَلُ ۖ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ» ای رسول ما آنها را واگذار تا به خورد و خواب طبیعت و لذات حیوانی سرگرم باشند و آمال و اوهام، آنان را غافل گرداند، پس به زودی خواهند یافت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر دو حال ممکن است. اگر آن عضو هنوز آمادهی تدبیر روحی باشد که به تعادل رسیده است، آن عضو نیز به تعادل میرسد. ولی اگر آن عضو، دیگر ظرفیت پذیرش تدبیر بدن را از آن جهت خاص از دست داده باشد، آری! دیگر تحت تدبیر بدن نخواهد بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تعمق در آیات و روایات بهترین راهِ تفکر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال در آیات آفاقی هم انسان خود را دنبال میکند. در طلوع خورشید یعنی نوری از انوار نبوت در تو در حالِ طلوع است و در غروب خورشید یعنی به روزی دیگر و به قیامت بعد از این دنیا نظر کن. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: وارد نیستم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید همینطور است که میفرمایید. موفق باشید
با سلام خدمت استاد: با توجه به اتفاقات اخیر و فوت مرحومه امینی و با توجه به ایجاد فضای احساسی در مردم، آیا سکوت مسئولین و چهره های علمی از جمله مراجع و عالمان دینی از جمله آقای پناهیان و عالی و چهره های سیاسی مثل آقای ازغدی و رائفی پور و خود شما باعث نشده که این فضای ایجاد شده دست عوامل ضد انقلاب بیافتد و آنها روی این موج ایجاد شده سوار بشوند؟ مردم عادی از جمله خود من چون درک درست و کاملی از حوادث نداریم، چشم به دهن اشخاصی چون مراجع و چهره های انقلابی و تاثیرگذار داریم. درست است که باید تا نتایج تحقیق و تفحص صبر کرد اما در این بازه زمانی، سکوت این چهره ها بخصوص مراجع تقلید جایز است؟ به نظر شما این سکوت باعث نشده جو ایجاد شده دست رسانه های غربی و سلبریتی ها بیافتد و از احساسات مردم سواستفاده کنند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال همانطور که در جواب سؤالهای قبل عرض شد اتفاقی بود که پیش آمد و دشمنان ما همواره خطاهایی را که عملاً در هر حرکتی ممکن است پیش آید بیش از حدّ برجسته میکنند. آری! باید تذکرات لازم به مسئولان محترم گشت ارشاد داده شود مبنی بر آنکه برخوردها، عاطفی باشد نه نظامی تا منجر به اضطرابِ افراد نگردد، ولی در عین حال اینطور هم نباشد که هرکس بتواند هرطور خواست جامعه را تحت تأثیر امیال خود قرار دهد. موفق باشید
استاد بزرگوارم سلام: میخواستم بدانم چگونه بفهمم که در مسیر درست حرکت به سوی الله و معرفت الهی قرار دارم در کل از کجا می توانم میزان تقوای الهی را در خود بسنجم؟ سوال دیگر این که اخیرا با شخصی آشنا شدم که میتوان گفت تقریبا در رفتار خود به نوعی عصمت رسیده اند و به گفته ی اطرافیان از حیث حجاب و عمل به واجبات و کنترل زبان و خشم و... نقصی در ایشان نیست و با وجود دیدن داغ فرزند جوان خود، بسیار آرام و صبور برخورد کردند و به معنای واقعی راضی به رضای خدا هستند. ولی نکته ای که برای من جالب بود ایشان ولایت مطلق فقیه را به هیچ عنوان قبول ندارند و رهبری را شخصی وارسته می دانند ولی لزومی به اطاعت بی چون و چرا نمی بینند و ایشان را ولی امر کل مسلمانان جهان نمی دانند و خیلی از تصمیمات رهبری را اشتباه میدانند و از نظر این خانم، رهبری هم مقامی همچون ریاست جمهوری است. الان مدام این سوال در ذهن من هست که اعتقاد به ولایت ولی فقیه و اطاعت بی چون و چرا از ایشان چه اهمیت و مرتبه ای از دیدگاه خداوند متعال دارد؟ در آخرت در این مورد چه اندازه مورد سوال قرار می گیریم؟ آیا ممکن است شخصی که یک انسان معمولی و پر از گناه است به خاطراعتقاد و عمل به ولایت مطلق فقیه، در مرتبه ای بالاتر از این خانم قرار بگیرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ملاک باید عبودیت نسبت به حق و دلسوزی نسبت به خلق باشد. هر اندازه نسبت ما در عبودیتِ در مظهر حق بیشتر است، بیشتر باید شاکر باشیم. ۲. در مورد ولایت فقیه بحث در پذیرش ولایت الهی در امور اجتماعی و سیاسی است و از این جهت آیا میتوان گفت خداوند در این امور ما را به خود واگذاشته؟ غفلت از این نکته مهم نوعی غفلت از ولایت الهی است. موفق باشید
سلام علیکم: سوالی که مدت هاست ذهنم را درگیر کرده و از هر عالمی می پرسم جوابم را نمی دهد، اینکه در بین مرد ها از با تقوا ترین و عالم ترین ها رهبری عزیز و هم چنین علامه حسن زاده و بسیاری دیگر هستن، حال در بین خانم ها از نظر علمی و معنوی علامه حسن زاده خانم ها کیست؟ با تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحمدلله بانوانی در تراز اساتیدی که نام بردید، کم نیستند. ولی همانند حضرت زهرا «سلاماللهعلیها» یعنی اسوه زنان عالم تا آنجا که ممکن است در سایه قرار دارند، مگر آنکه چارهای جز همانند حضور حضرت زهرا «سلامالله علیها» در مسجد مدینه و یا حضرت زینب «سلاماللهعلیها» در دربار یزید پیش بیاید. مگر میتوان نقشِ حاجیه خانم امین را در تاریخ خود و یا نقش خانم مرضیه دبّاغ را کمتر از مردان روزگارشان دانست؟ از نظر بنده همسران و مادران شهدا با صبری که پیشه کردهاند، مانند شهیدانشان ره صدساله را یکشبه طی نمودهاند. هم اکنون خواهرانی داریم که در بستر حضور تاریخی انقلاب اسلامی بی سر و صدا فعالیتهایی دارند که بعداً معلوم میشود چه اندازه کارهای آنها مفید بوده بدون آنکه حتی نامشان در تاریخ بماند. ولی حضرت صاحبالأمر «عجلاللهتعالیفرجه» به تکتک آنها نظر خاص دارند. موفق باشید
سلام علیکم استاد مهربان و خوبمان: استاد عزیز، در بحث عزت نفس در روانشناسی دو نکته مورد توجه است : که فردی که عزت نفس دارد در رابطه با دیگران معتقد است «من خوبم تو خوبی» «من ارزشمندم تو هم ارزشمندی» در واقع من به عنوان یک انسان در کل سعی دارم آدم خوبی باشم تو نوعی هم همینطور، و روح و روان و وجود من ارزشمند است فارغ از شغل و نژاد و زیبایی و... و توی نوعی هم همینطور، فلذا این پیش زمینه، ارتباطات سالم را بههمراه دارد. استاد جان، دکتر هلاکویی که ساکن آمریکا هست، واقعا در این زمینه و بحثهای روانشناختی خوب کار کرده، حرفهای خوبی میزنه منتهی یک عیب بزرگ در کارش هست و اون اینه که ایشون کاملا بر پایه تفکرات اومانیستی حرف میزنه. مثلا من خودم در مورد بحث عزت نفس (که ایشون چندین جلسه و با نام حرمت نفس در موردش صحبت میکنه)، چون احساس میکنم در اون بحث ارزشمندی خود، دچار مشکل هستم، به چند جلسه گوش دادم، منتهی دیدم خداشناسی و جهان بینیم داره داغون میشه، رها کردم. استاد جان حالا موندم چکار کنم چه مباحثی در مورد بحث عزت نفس وجود داره که سمت و سو و بنیان اسلامی داشته باشه و از آن طرف کارساز و موثر هم باشه؟ چون من واقعا بحث عدم تضاد و تفاوت موضوعات روانشناسی با اسلام برام مهمه، در مورد دکتر هلاکویی هم، اون موارد متناقض رو خودم نقد میکردم اما کم کم متوجه شدم داره روم اثر سوء میذاره، رها کردم. لطفا راهنماییم کنید چگونه میتوانم عزت نفس داشته باشم منطبق بر آموزه های اسلام عزیزتر از جانم؟ سپاس از وجود مهرورزتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شخص نامبرده همانطور که میفرمایید انسان را با عقلی مینگرد که ابعاد متعالی و بیکرانه و جاودان انسان مورد غفلت قرار میگیرد. فکر میکنم با مباحث «معرفت نفس» و کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» که روی سایت هست، رویهمرفته مبناییتر به موضوع جایگاه قدسی انسان از جمله جایگاه «زن» بهتر بتوانید فکر کنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/249?mark=%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوار، ماه هاست و یا شاید هم سالهاست که دیگر گویا هیچ چیزی برایم ارزش دویدن و جان کندن ندارد. دیگر از آن شور دوران نوجوانی خبری نیست! غمی سینه ام را میفشرد که هرچه فکر میکنم راه حلی برای چاره ی آن نمی یابم. گویا همه چیز، آری همه چیز برایم بی معنی شده! فقط گاه گاهی قوت و قوتی از اشک ریختن در فاطمیه و شنیدن روضه ای از حاج قاسم و یا خواندن دستنوشته ای از شهید چمران توشه ی جانم می شود. اما همان هم بعد از یک مدت به پایان می رسد. به هرچه که فکر میکنم، جانم را اقناع نمیسازد، و همین موجب میشود سراغ انجام آن کار نروم. گرچه درس خواندن را، میخوانم، بهترینش را هم میخوانم، از مباحث توحیدی ناب در محضر اساتید کم نظیر تا مباحث فلسفی و گاها سیاسی، اما عطش جانم سیراب نمیشود. گویا پرده ی سیاهی و تاری جلوی چشمانم را گرفته و اجازه دیدن زیبایی ها و جمال الهی را بهم نمیدهد. درحالی که اکنون و همین حالا در میدان جنگ و نبرد علمی و عملی هستم، اما با این حال دیگر نمیدانم برای چه چیز باید بجنگم! خودم را خیلی عقب میدانم. شاید هم مقصد را بسیار دور. هرچه هست، جانم در عشق الهی نمیسوزد و من از این عدم سوختن درحال سوختن و تمام شدنم! من خود به چشم خویشتن، "میبینم" که جانم میرود... چه کار باید بکنم؟ دل خوش کنم به دنیا و مثل سایر بزرگواران از لذائذ دنیوی خود را خوشنود کنم؟ که این میشود همان تعبیر غرب زدگی و تجدد نه! من به دنبال کشف آن جهان بین دو جهان هستم که اکنون درش نفس میکشم، اما نمیدانم چگونه باید آنرا کشف کرد؟ جهانی که نه آن غرب زدگی و دنیا زدگی ست، و نه جدایی از تکنولوژی و تکنیک! به راستی چگونه باید آن را فهمید و در آن برای رسیدن به جهان آخر و برتر تلاش نمود؟؟... شرمنده که وقت تان را گرفتم. بزرگوارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده این حالت را برای اکثر جوانانی که نمیتوانند با آموزههای دینی گذشته، خود را راضی کنند، پیشبینی مینمایم و در همین رابطه کتابهای اخیر مربوط به «جهان بین دو جهان» که تفرّج در مرغزار وجود است؛ شکل گرفت. بالاخره در این تاریخ باید حاضر شد. چرا به کتابهای مذکور و صوت مربوط به آن کتابها رجوع نمیفرمایید؟ تا تازه وارد سکراتی شوید که کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» متذکر آن شده است. ۲. بد نیست به عنوان توجه به چشماندازی در این رابطه به فایل صوتی « جایگاه نبی و نبوت و نسبت آن با بشر آخرالزمانی» رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/9289
سلام: دیداری جناب رئیسی اخیرا با برخی بزرگان قم داشتند صحبت های دو تن از این اعزه را می آورم خداوند مردم را «کریم» آفرید؛ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ»، روی این اصل کشور را کمیته امدادی اداره کردن برخلاف فرهنگ خلقت است، خداوند انسان را با کرامت خلق کرد و دستور داد کرامت انسان محفوظ باشد. مسئولان باید همت بلند داشته باشند و بدانند که مدیریت و اقتصاد یک کار علمی است عزیز دیگر در برخی سایت ها آمده که فرمودند ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. آن سخن عزیز مبنی بر علم بودن اقتصاد و این سخن منسوب اهل فن نبودن مورد سوءاستفاده شده است اما حقیر سوالی که دارم واقعا شخصیت های برجسته حوزه راهکاری برای حل مشکلات کشور ندارند و فقط دعا از دستشان برمی آید؟ واقعا اقتصاد علم است یا شعبه ای از دین؟ و مگر همه علوم را دینی نمی دانستند اگر آری حوزه ها مگر در زمینه دین رسالت ندارند؟ نکته ی دیگر تعبیر کمیته امدادی هم با توجه به تکاپوهای کمیته در زمینه کارآفرینی تعبیر مناسبیت؟ اگر کمیته مطلوب نیست چرا امام بنیان نهاد؟ اگر مقصود صدقه دادن کمیته است مگر صدقه در اسلام نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه دین در همه امور توجه به جایگاه قدسی انسان است و راهکارهای مبنایی که دین میدهد، کمک میکند تا انسانها در امورات فرعی و جزئی از اصول انسانی خود منقطع نگردند و در همین رابطه ائمه «علیهمالسلام» میفرمایند: «علینا بالقاءالاصول و علیکم بالتفریع». موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: استاد عزیز از شما گله مند هستم. و سوالم این است که چرا باید حتما یک علی لندی زیر شمشیر غمش رقص کنان رود تا امثال شما متنبه شوید و دست به قلم شوید و با زبانی که قابل فهم زمانه است سخن بگویید. آیا زمان آن نرسیده که مفاهیم انتزاعی و غیر قابل فهم عامه جامعه که با دوستان و همفکران خود در جلسات خصوصی مطرح میکنید را به صورت کاربردی برای جوان و نوجوانی که از طرفی نمیتواند سیطره فرهنگ مدرنیته را نادیده بگیرد و از طرفی نمیتواند این (ظاهر من حیات الدنیا) را غایت خود پندارد را به صورت کاربردی و قابل فهم ارائه کنید؟ آیا نمیخواهید با جوانانی چون من که در نحوه به ثمر رسیدن و قرار داشتن در بهترین بودن در این دوران خاص دست و پا میزنیم با زبان ما سخن بگویید؟ بحث های شما در کتاب حوالت تاریخی و عقل تکنیکی نیاز جان امروز ماست. تمنا داریم در فضای این کتاب با زبان قابل فهم ما جوانان سخن بگویید. استاد عزیز با زبان قابل فهم ما این پاورقی را تبیین بفرمایید: شایسته است رفقا به طور جداگانه به این نکته توجه کنند که بشر این دوران در طلب تجربهی خود میباشد در میدانی که در مواجهه با طبیعت به ظهور میآید و آن تجربهی «خود» است در اُنس با حقیقت، ولی در بستر انکشافی که در رابطه با طبیعت برایش ظهور میکند. این در جای خود نوعی سلوک به حساب میآید که بشر بتواند حقیقت را در مظهری به نام طبیعت بیابد. این چیزی نیست که بتوانیم در جهان نادیده بگیریم و همچنان در تاریخی زندگی کنیم که سالکان، آن حقیقت را بیشتر در تجربیات درونی خود دنبال میکردند. تاریخ دیگری برای سلوک به میان آمده که در برابر این سلوک، آن سلوک قبلی حالت انتزاعی به خود گرفته است
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و بنده نیز مدتها است که به دنبال شرایط و بهانههایی هستم که عرایضی در این رابطه بشود. شاید إنشاءالله در هفتههای اخیر که بنا است بحثی تحت عنوان «پانزده نکته درعقل تکنیکی» بشود؛ بتوانم خدمت عزیزان مطالبی در آن رابطه داشته باشم. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام استاد جان. اگر میشد چند برگ مدح و شکر وجود شما رو میگفتم ولی نمیخوام وقتتون رو بگیرم. ۱- دو تا مشکل بسیار عذاب آور دارم. خیلی اذیتم میکنه. یکیاش مالی است. باید به جایی پولی بدم که روم نمیشه. بخوام برم اونجا بیشتر عذاب میشم. ۲- در کارم موفق نمیشم و سر در نمیارم چرا. و فشار روحی بسیار زیاد و به تبعش مشکلات مالی و ازدواج نکردن هم مزید بر علت شده. خیلی هم تلاش دنیوی و دعا میکنم ولی همچنان راهم بسته است. و بدتر این که این موضوع گاهی به کمایمانی و یاس و غم و بدگمانی و خرافهگرایی و گناهان دیگر منجر میشه. عقلم قد نمیده. دیگه واقعا موندم باید چه کار کنم. خسته شدم. از شما کمک میخوام. (به راهنمایی... یا دعای خیر...) ۳- من رابطه خدا با دنیا رو مثل رابطه یک انسان در حال خواب (یا خیال) با دنیای درون ذهنش میدونم. (شبیه «مغز دورن خمره».) اگه این مدل درست نیست، «چرا» نیست؟ اگه هست، رابطه خدا با یکی از مردمان این دنیا باید برجسته و متفاوتتر از دیگران باشه. یعنی دقیقا با من. با «این من». و بقیه «فرعی» و غیر مهم و دور (از خدا) و مبهم و «بیجان» میشن. (همانگونه که در عالم خواب فقط «یک» موجود نماینده «من» است و بقیه فرعی هستن.) بلکه همه نیست میشن الا آن یکی. به عبارت دیگه اگه من (یعنی اصل من) اون ذهنی باشم که این جسم و جسمهای دیگه رو در بر گرفته، دیگه «دیگرانی» وجود نخواهند داشت. و (مشکل دیگه) این که هرچند بسیاری از بخشهای متنهای دینی (اگر نگویم اکثرش) این موضوع را تصدیق میکنند ولی علنا در «هیچ» متن دینیای این موضوع به صراحت مطرح نشده. و فلاسفه هم حتی در موردش چیزی نگفتهاند. بهویژه فلاسفه اسلامی. (شاید فقط امثال حلاج. آن هم به شیوه دیگری.) ۴- «چرا» عالم مثال را به متصل و منفصل تقسیم میکنند؟ (منظورم این است که با چه دلیلی «اثبات» میکنند که دو تا هستند و یکی نیست.) سپاس بسیار فراوان. از خدایی که شما رو سر راه ما قرار داده.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بشود آنجایی که میفرمایید باید پولی بدهید و در زحمتید، شماره کارت آنجا را به دست آورید و به حسابشان بریزید و یا کارتهای هدیهای را که عموماً در بانکها هست برایشان پست کنید 2- با صبر و توکل إنشاءالله خدا مشکل را حل میکند 3- در این مورد به حیات یک گیاه در نسبت با بقیه اعضای آن گیاه فکر کنید 4- به اعتبار آنکه موجوداتی مثالی مثل فرشتگان منقطع از ما در عالَم خودشان هستند، بحث مثال منفصل پیش میآید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده نباید به راحتی از شخصیت حاج آقا علیاکبری و اعتمادی که به ایشان باید داشت در مورد تصمیمی که گرفته شده؛ عبور کرد. ۲. موضوع عدالتخواهی باید در بستری بس عمیقتر انجام گیرد تا سنتهای اصیل پایهگذاری شود به همان معنایی که نباید برای آبادکردن دهی، شهری را خراب کرد. تجربهي سالهای گذشته بنده آن است که با عمقدادن به روحیه جامعه و گشودهشدن جهان معنوی در کنار جهان مادی به آن نوع عدالتخواهی که مورد نظر اسلام است میتوان رسید. ۳. روح نظام به سوی حضور در وجدان عمومی مردم است و هرچه بیشتر حساسیتها را در کیفیکردن زندگیها قرار دهیم، خود به خود حقارت طلب دنیا بیشتر روشن میشود و این، کار اساسی است و البته آری! باید قوانین طوری باشد که اهل دنیا نتوانند از آن استفاده کنند. ای کاش امام جمعه محترم لواسان با حکمت بیشتری کارهای عدالتخواهی را جلو میبردند. عنایت داشته باشید که حرکت عدالتخواهانه اگر با عمق معرفتی و توجه به نظام تکوینیِ عالم انجام نشود، آنچنان سطحی میگردد که جریان عدالتخواهی را در مقابل کلیّت نظام میبرد. موفق باشید
