بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8901
متن پرسش
سلام استاد در پاسخ به سوال 8895 مطلبی فرمودید که بسی باعث شگفتی و تعجب اینجانبان گردید. البته اگر منظور شما از مردم، شما و دوستانید که درست، حرفی نیست. صرفا جهت اطلاع عرض میکنم، عموی اینجانب از مدیران مرکز آمار کشور هستند، اگر بدنبال دانستن واقعیت هستید بفرمایید تا درجلسه ای حضوری خدمت برسند. اوضاع بسیار بدتر از انست که جناب مکارم فرموده اند. ایدکم الله
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: عنایت داشته باشید که سؤال‌کننده‌ی محترم ما را متوجه سخنان مقام معظم رهبری می‌فرمودند که چرا آمار دولت را که از مراجع رسمی یعنی مرکز آمار اعلام می‌شود، عده‌ای دروغ می‌پندارند. موفق باشید
8900
متن پرسش
سلام علیکم. شهید آوینی می گفتند که باید جوهر تکنیک را تسخیر کرد نه قالبش. حالا بفرمایید: 1- جوهر تکنیک کامپیوتر چیست ؟ 2- قالبش چیست ؟ 3- چه طوری پی ببریم که جوهر آن چیست؟ با خواندن کتاب یا از راه دیگر مثل تفکر؟ 4- حالا اگر جوهرش را تسخیر کردیم بعد چه کار کنیم؟ 5- متاسفانه بحث های ما خیلی کلی است و باید به مصادیق نیز بپردازیم تا دقیقا نقشه راه معلوم شود و با آوردن چند مثال نمی شود کار را پیش برد. (خواهشا یک راه حل درست درمون بدین)
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وقتی روح و رویکرد تکنولوژی را شناختیم که انگیزه‌ی تصرف در طبیعت را دارد و نه تعامل با آن را، و تأمل و تدبّر را به شتاب تبدیل می‌کند؛ نوع برخورد ما با تکنولوژی عوض می‌شود، این یک کار عمیق معرفتی است. بنده سعی کرده‌ام در کتاب «تمدن‌زایی شیعه» و «سلوک ذیل شخصیت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه‌« در این مورد عرایضی داشته باشم. سعی بفرمایید چنین مطلب مهمی را با پشتکار و حوصله‌ی زیاد دنبال بفرمایید. موفق باشید
8899
متن پرسش
سلام: این مطلب که افغانیها بعد از فتح اصفهان روی کارهای هنری رو با گچ میپوشانیدند سند تاریخی داره؟ علت اون چی بوده؟ ممنون از زحمات شما. البته شاید سوال یه کم نامربوط باشه.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده در این‌که این موضوع سند تاریخی دارد یا نه، چیزی نمی‌دانم چون در تخصص بنده نیست. ولی خودم دیده‌ام که چگونه بر روی آثار هنری بسیار زیبا بعد از سقوط صفویه، گچ کشیده‌اند. موفق باشید
8898
متن پرسش
بسمه تعالی. سلام علیکم. استاد عزیز، حتما شده که بنشینید و فکر کنید شهدا در چه قهقهه مستانه ای هستند و ما در چه گوشه عزلتی، شده که تا مرز قالب تهی کردن بروید. این را از خودتان شنیدم، شده که بخواهید حتی به بالاترم فکر کنید که میشود در بهشت هم دائما با انوار اهل البیت (ع) زندگی کرد، آیا میشود با این روح اسیر خاک آن تجلیات تمامه حضرت حق را درک کرد و در بزم الهی ایشان با اولیا و صالحین و شهدا به بهترین نحو زندگی کرد؟ و باز وقتی نگاهی به خودمان میکنیم میبینیم ما کجا و بزم اولیاء خدا کجا، ما کجا و این همه بزرگی کجا، شده وقتی به خودمان نگاه میکنیم حتی لیاقت بهشت را هم در خود نمبینیم، اما وقتی به شهدا و اوجشان نگاه میکنیم، طمع میکنیم که شاید ما هم از آن مقامات بهره ای داشته باشیم. آیا این آرزوی گزافیست؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: گفت: «تومگو ما را بدان شه راه نیست.... با کریمان کارها دشوار نیست» آن‌هایی که به جایی رسیدند از آن جهت بود که همه‌ی توفیقات را از خدا دانستند و امیدوار به رحمت بیکرانه‌ی او بودند، چرا من و شما به خودمان نگاه کنیم ومأیوس شویم؟ به کرم اومی‌نگریم و امیدوارانه خواهیم گفت: «خونِ غم بر ما حلال و خونِ ما بر غم حرام.... هر غمی گو گِرد ما گردید شد در خون خویش». آری این قصه‌ی آن‌هایی است که فقط به الطاف حضرت حق امیدوارند. موفق باشید
8897
متن پرسش
سلام علیکم. وضو گرفتن چه تاثیری بر کار ما دارد خصوصا موقع کار با ابزار تکنولوژی؟ مثل شهید آوینی که می گویند ایشان همیشه موقع کار کردن با دوربین و تدوین فیلم ها وضو داشتند. آیا برای تسخیر ابزار کمک کننده است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وضو نحوه‌ای از طهارت است که طهارت روح را به همراه دارد و طهارت روح زمینه‌ی تجلیات الطاف و عنایات الهی می‌شود و از این جهت تأثیر شیطان بر روح را تقلیل می‌دهد. موفق باشید
8896
متن پرسش
سلام علیکم. بهشت زیر پای مادران است یعنی چه؟ مقام مادر مقام حقیقی است یا اعتباری؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده عرایضی در این رابطه در کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» آورده‌ام که مختصر آن‌را این‌جا عرض می‌کنم: در حالى بهشت‏ زیر پاى مادران‏ است که اگر مادرانِ جامعه درست عمل نکنند؛ جامعه به جهنمى تبدیل مى شود که نه مرد مى تواند ادامه‌ی حیات دهد و نه زن. این‏که پیامبر خدا (صلى‌اللّه‌علیه‌وآله) مى‏فرمایند: «الْجَنَّةُ تَحْتَ اقْدامِ الْامَّهات»؛ بهشت‏ زیر پاى مادران‏ است. چون موضوع وظایف مادرى نسبت به فرزند، یک موضوع تربیتى و معنوى است و از این جهت ارزش خاص خود را دارد. در جامعه‏اى که زنان از وظیفه مادرى خارج شوند و نقش پدرى به عهده گیرند، افراد آن جامعه از بهشت محروم مى‏شوند. این نکته را از آن جهت عرض کردم که عزیزان عنایت داشته باشند که از منظر اسلام روى‏هم‏رفته مسیر حقیقى زن به کدام سمت است تا بتوان مسیر غیرحقیقى او را نیز معلوم کرد. با توجه به این نکته است که ائمه اطهار (علیهم‌السلام) در توصیه‏هاى خود مى‏خواهند شرایطى فراهم شود تا بستر وظیفه‏ى مهم مادرى زنان به‏خوبى فراهم گردد، و این رسالت اجتماعى که در چهاردیوارى خانه انجام مى‏شود ضایع نگردد. اگر زنان نقش پدر را به عهده گرفتند و خانواده داراى دو پدر شد خسارت اصلى که همان غفلت از نقش مادرى است سر بر مى‏آورد. در این راستا دو مشکل پیش مى‏آید ممکن است مهدهاى کودک بتوانند از نظر نظمِ رفتار و گفتار کودکان ما را راهنمایى کنند ولى از آن جایى که انسان‏ها با دلشان زندگى مى‏کنند باید مادران‏ با دلسوزى خاص خود دل‏هاى کودکان را جهت دهند و این کار از هیچ‏کس و هیچ‏جا به معنى خاص آن بر نمى‏آید. تربیت حقیقى انسان‏ها، مخصوص مادران است و فقط مادرانند که با غریزه‏ى مادرى عمل مى‏کنند. همان‏طور که کودک با هدایت باطنى و الهى مى‏داند چگونه پستان مادرش را بمکد، اگر مادران‏ در بستر طبیعى خود قرار گیرند به کمک همان هدایت باطنى و الهى به بهترین نحو وظیفه خود را انجام مى‏دهند . وقتى زندگى، مغلوب نظر به ناکجا آبادهاى خیالى شد و انسان‏ها به‏وسیله‏اى براى پول‌درآوردن تبدیل شدند، خانواده به چیزى تقلیل مى‏یابد که دیگر خانه امن نیست و مسلّم در چنین شرایطى اصل حیات انسانى به خطر مى‏افتد و از ایمنى پایدار که در خانه مى‏توان به آن دست یافت محروم مى‏شود.دگرگونى در معنى خانواده موجب از بین رفتن سُکناى حقیقى شده و دیگر بشر مسکن ندارد، چون خانواده از معنى دینى خود بیرون رفته، دیگر کسى بهشت‏ را در زیر پاى مادران‏ جستجو نمى‏کند. همه اعضاء به یکدیگر به‏عنوان یک ابزار مى‏نگرند و هیچ‏کس آرامش خود را در دیگرى نمى‏یابد، و هیچ‏کس نمى‏خواهد منشأ آرامش دیگرى باشد. هیچ‏کس تلاش نمى‏کند نور «مودّت و رحمت» را که خداوند به والدین داده است، پاس دارد و به اندک حادثه‏اى آن مودّت و رحمتِ خدادادى زیر پا گذارده مى‏شود و نگران قهر و غلبه کدورت در فضاى خانه نیستند و هیچ‏کس نگران فرو ریختن سراى بقاء و خانه سُکنى نیست، آیا بشر نیاز به بقاء و سُکنى ندارد؟ آیا در جایى غیر از خانواده مى‏توان آن را سراغ گرفت؟ موفق باشید
8895
متن پرسش
با سلام نسبت به جناب عالی. چند روز گذشته یکی از مراجع محترم سخنانی در مورد دولت قبل و آمار و ارقام ارایه شده در آان دولت کردند، حقیر با برسی سخنان رهبری از سال ۸۸ به بعد دیدم که این سخنان کاملا مغایر با نظر رهبری است، به عنوان مثال رهبری در ۲۷ مرداد ۸۹ با اعلام به اینکه این آمارها درست است می فرمایند: «توجه به ترفندهای دشمن و بازی نکردن طبق نقشه‌ی دشمن. یکی از کارهائی که دشمن میکند، بی‌اعتماد کردن مردم نسبت به مسئولین است. ما باید مواظب باشیم خودهامان جوری حرف نزنیم که مردم به مسئولین کشور، مسئولین دولتی، مسئولین قضائی، مسئولین قوه‌ی مقننه بی‌اعتماد بشوند؛ که این بی‌اعتمادی ناحق است؛ دشمن این را میخواهد. ما نباید خودمان عمل کنیم. من می‌بینم گاهی اوقات بی‌دلیل، بی‌جهت در آمارهائی که ارائه میشود، خدشه میشود؛ خوب، چرا؟ چرا در آمارها خدشه‌های بیجا و بی‌مورد میشود؟ آماری است یک دستگاه مسئول دارد میدهد، حرفش مسموع است. و از این قبیل چیزهائی که موجب بی‌اعتمادی است و ناامیدی است» رهبری در ۶ تیرماه ۹۰ در دیدار با مسیولین قوه قضاییه باز هم تاکید میکنند بر اینکه نباید آمارهای مراجع رسمی را زیر سوال برد. حتی ایشان در سخنرانی تاریخی سال ۸۸ نیز اشاراتی دارند حال سوال من این است که با توجه به جوی که درست شده ما چه جور در جاهای مختلف مثل شبکه های اجتماعی یا در دانشگاه موضع بگیریم که اولا: موجب تضعیف رهبری نشود. ثانیا: موجب بی انصافی در مورد یک دولت انقلابی نشود. ثالثا: موجب شکاف بین رهبری و مراجع نشود. رابعا موجب تضعیف یک مرجع تقلید نشود. متشکرم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده هم آن سخنان را دیدم و ناراحت شدم. به نظرم بهتر بود آن مرجع محترم با این صراحت سخن نمی‌گفتند که موجب تضعیف خود ایشان در بین مردم شود. موفق باشید
8893
متن پرسش
سلام.ببخشید جزوه ی راهنمای مباحث استاد رو یابرام بفرستید یابگید کجاس تا دانلود کنم
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت
8892
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» که هر کس نفس خود را شناخت قطعا خدای خود را شناخته است، چگونه نفس خود بشناسیم؟ و آیا اینکه این حدیث قدسی است؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: حدیث از طُرق مختلف توسط رسول خدا و ائمه‌ی هدی«علیهم‌السلام» به ما رسیده و حدیث قدسی نیست. در مورد معنای شناخت نفس عرایضی در کتاب «خویشتن پنهان» داشته‌ام. موفق باشید
8891
متن پرسش
با سلام: بعضی از علماء به سند حدیث عنوان بصری ایراد گرفته اند نظر شما چیست؟ این قسمت از حدیث که علم را نور میداند که از جانب خداوند به هر کس میخواهد میدهد با کسب علم از طریق حوزه و استاد منافات ندارد نباید درس را تعطیل کرد و دنبال ریاضات و آن نور رفت؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در مورد این نوع روایات گفته می‌شود: «مَتْنُهُ دلیلٌ علی صحته» متن دلیل بر صحیح‌بودن آن است. زیرا تمام توصیه‌های حدیث منطبق است با دقیق‌ترین مبانی توحیدی وگرنه امثال آیت‌اللّه قاضی که خودشان هم بر روی سند احادیث حساس‌اند، بر روی آن تأکید نمی‌کردند. آن علمی که نور است با ریاضت و تقوا به‌وجود می‌آید و آن غیر از علمی است که باید با تحصیل به‌دست آورد که می‌تواند مقدمه‌ی علم نوری باشد. موفق باشید
8889
متن پرسش
با سلام: آیا استاد خود را منتسب به جبهه پایداری می دانند؟ در بین احزاب کنونی کدام یک بیشتر منطبق با عقاید شما هستند؟ این حرف اصلاح طلبان که این جبهه افراطی هستند را چگونه باید پاسخ داد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بنده سعی دارم در فضای معرفت دینی و تقویت جبهه‌ی فرهنگی انقلاب منتسب به جریان‌های سیاسی هرچند بعضی از آن‌ها را لازم می‌دانم، نشوم و به توصیه‌ی مقام معظم رهبری عمل کنم که معتقدند در امور فرهنگی باید از حرکات موسمی و فصلی و جناح‌بندی فاصله داشت. با این‌همه رویهمرفته مواضع جبهه‌ی پایداری را برای انقلاب لازم می‌دانم. موفق باشید
8888
متن پرسش
سلام علیکم امام خمینی (ره) در کتاب شریف شرح چهل حدیث ص: 289 میفرمایند: «چنانچه تذکر آیات حق و ملکه شدن آن، بصیرت باطنى را به قدرى قوّت دهد که جلوه جمال حق را در آیات مشاهده نماید، و تذکر اسماء و صفات موجب شود که حق را در تجلیات اسمائیه و صفاتیه شهود کند، و تذکر ذات بى‌حجاب آیات و اسماء و صفات رفع جمیع حجب کند و یار بى‌پرده تجلى نماید.» حال سوال اینجاست که ۱- مکانیزم رفع حجاب توسط ذکر چگونه است و چه قدرتی در ذکر است که توان خرق جمیع حجب را دارد؟ ۲- آیا راه دیگری هم برای این کار وجود دارد؟ مثلا مبارزه با نفس؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: ذکر خدا یعنی نظر به حضرت حق در آینه‌ی آیات و اسماء الهی و مسلّم بعد از مبارزه با نفس و آزادشدن از لذّات نفسانی پیش می‌آید. شاید مباحث دو جلسه اخیری که در مورد آیات 40تا 44 سوره‌ی احزاب بحث ذکر کثیر مطرح شد کمک کند. در هر حال یک کار اساسی است که نیاز به مقدمات دارد. خواجه عبداللّه انصاری در منزل 47 از کتاب «منازل‌السائرین» نکات ارزنده‌ای گفته‌اند. اگر استادی را پیدا کردید که آن را درس دهند راه خوبی در جلوی شما قرار می‌گیرد. موفق باشید
8886
متن پرسش
با سلام: معمولا مراجع سود بانکی را حرام اعلام نمی کنند؛ استاد نظر شما راجع به این خبر در خصوص آیت الله جوادی آملی چیست: آیت الله جوادی آملی: ملت فقیر اهل تملق می‌شود/ بانکها پول حرام ربا به کارمندان خود می‌دهند قم - خبرگزاری مهر: یکی از مراجع تقلید شیعیان گفت: ملتی که دستش خالی شد اهل بساز می‌شود نه اهل سوز و ما باید توجه داشته باشیم که تنها نمی‌توانیم با شعار دادن استقلال کشور را حفظ کنیم. به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله عبدالله جوادی آملی عصر پنج شنبه در دیدار سیف رئیس بانک مرکزی در سخنانی اظهار داشت: ملتی که دستشان و جیبشان خالی باشد فقیر به شمار می‌روند و آنگونه که باید و شاید پویایی خاصی ندارند. وی با بیان اینکه فقیر به معنای گدا نیست، افزود: فقیر به کسی گفته می‌شود که ستون فقراتش شکسته باشد و ملتی هم که دستش خالی باشد ویلچری خواهد شد و دیگر قادر به ایستادگی نیست. این مفسر قرآن کریم ادامه داد: ملتی که ویلچری باشد نمی‌تواند شعار نه شرقی و نه غربی سر دهد و در حقیقت اصول خود را زیر سئوال می‌برد و ملتی که جیبش خالی شد اهل تملق و چاپلوسی خواهد شد. اقتصاد مقاومتی به معنی دوری از تملق و چاپلوسی از قدرت‌ها است. وی گفت: اقتصاد مقاومتی که رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید دارند به معنای پر بودن جیب ملت و دوری از تملق و چاپلوسی از قدرت‌ها است. آیت الله جوادی آملی، اضافه کرد: ملتی که دستش خالی شد اهل بساز می‌شود نه اهل سوز و ما باید توجه داشته باشیم که تنها نمی‌توانیم با شعار دادن استقلال کشور را حفظ کنیم. وی همچنین با اشاره به وقوع سرقت‌های مختلف در شهرهای کشور این مسئله را ناشی از جهل و بازگشت به دوران جهالت دانست و افزود: ما کشوری هستیم که یک درصد جمعیت جهان را و نیز ده درصد منابع طبیعی دنیا را در اختیار داریم. مرجع تقلید شیعیان، گفت: بانک‌ها در راستای استفاده مردم از منابع طبیعی وظیفه دارند آنان را راهنمایی و کمک کنند تا بتوانیم در عرصه‌های مختلف شاهد شکوفایی باشیم. وی تأکید کرد: کسانی که در نظام اسلامی مسئولیت بر عهده دارند اما نمی‌توانند از عهده بار مسئولیت خود برآیند باید پاسخگو باشند. آیت الله جوادی آملی، در بخش دیگری از سخنان خود در خصوص اخذ دیر کرد توسط بانک‌ها ابراز داشت: گرفتن ربا و جریمه دیر کرد در دین اسلام حرام است اما می‌بینیم که متأسفانه بانک‌ها همین پول‌ها را از مردم می‌گیرند و بعد به عنوان حقوق به کارکنان خود می‌دهند و آنان هم آن را به خانه می‌برند در حالی که باید بدانیم اگر کاری حلال نباشد حرام است و سرنوشت آن رفتن به جهنم خواهد بود. وی بیان داشت: امروز متاسفانه ربا به جای قرض الحسنه وارد سیستم بانکی شده است و کسی به دیگری رحمی نمی‌کند. استاد برجسته حوزه با تأکید بر اینکه نباید در جامعه عطوفت و عاطفه فراموش شود، افزود: جامعه باید با گذشت و عطوفت اداره شود. آیت الله جوادی آملی، در پایان توصیه کرد: بانک‌ها باید منابع و امکانات خود را در اختیار مردم قرار دهند تا آنان آن را در مسیر تولید و رونق به کار بگیرند. ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: همین‌طور که حضرت استاد آیت الله جوادی آملی می‌فرمایند وقت آن رسیده که ما مشکل‌های عدیده‌ی حاصل از حرکات بانک‌ها را حل کنیم. به عنوان نمونه از یک طرف برای وامی که می‌دهند چند ضامن می‌خواهند تا اگر وام‌گیرنده وام خود را در سر موعد نداد از ضامن بگیرند، و از طرف دیگر به بهانه‌ی دیرکِرد پول زیادی بر وامِ وام‌گیرنده اضافه می‌کنند و عملاً کار را به ربا می‌کشانند. در حالی‌که می‌توانستند از طریق ضامن‌ها پول خود را وصول کنند، ولی این کار را نمی‌کنند چون پولی که از دیرکرد به جیب می‌زنند به نفع آن‌ها است. به نظرم باید کارمندان بانک در یک اعتراض عمومی مانع حرام‌شدن حقوق خود شوند و به بانک‌ها فشار آورند که اگر وام‌گیرنده وام خود را عقب انداخت از طریق ضامن‌ها مشکل را حل کنند تا بدون آن‌که بانک ضرر کند گرفتار ربا نشوند. موفق باشید
8883
متن پرسش
1- آیا اگر امام زمان را خلیفه الله بدانیم و حضور و اختیار ایشان را در بین اهل زمین را واقعی بدانیم پس چرا در وقایع بزرگ که نقش ایشان می تواند بسار موثر باشد اقدامی از ایشان مشاهده نمی شود؟ مثلا در جنگهای جهانی که تعداد کشته های زیادی از انسانهای بی گناه به جاگذاشته شده و یا فقر گرسنگی مردم آفریقا و... 2- بیشتر افرادی که امام زمان را دیده اند به صورت انفرادی ملاقاتی داشته اند و در زمان ملاقات هم اکثرا طبق گفته های خودشان ایشان را نشناخته اند و بعدا حدس زده اند ایشان امام زمان بوده اند و دلیل محکم و علمی از حضور ایشان وجود ندارد. آیا بهتر نیست به جای پرداختن به مساله حضور امام زمان و توجیه های فراوان و غیر علمی مبنی بر طول عمر ایشان موعود را موجودی فرض کنیم که هنوز متولد نشده و در زمان خود به دنیا خواهد آمد مانند دیگر انسانها رشد خواهد کرد با یارانش قیام می کند و عدالت را در تمام جهان گستده می سازد؟ شاید این اندیشه قابل قبول تر باشد مانند سایر انقلابیون تاریخ مانند امام خمینی.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- این مربوط به خود حضرت است ما چه می‌دانیم از ریشه‌ی این حادثه‌ها و از نتیجه‌ای که باید دنبال آن بیاید. 2- بنده عرایضی در کتاب «مبانی معرفتی مهدویت» داشته‌ام، شاید بتوانید جواب خود را بگیرید. موضوع، خیلی عمیق‌تر از این‌ها است. بحث حقیقت انسانیت باید بررسی شود. موفق باشید
8881
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به عدم رعایت قوانین و برخورد سلیقه ای با افراد و فسادی که گریبان گیر اکثر سیسم های اداری جمهوری اسلامی ایران شده است، چرا رئیس قوه قضاییه دست از تسامح و شعار بر نمیدارد؟ به این دلیل این سوال را پرسیدم که در بیشتر محافلی که حضور داریم حضرت آقا را مقصر این قضیه می دانند که چرا آیت الله لاریجانی را بعنوان رئیس قوا انتخاب نمود؟ و شما در پاسخ چه جوابی دارید؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: موضوع را باید عمیق‌تر بررسی کرد و آن غفلت از تربیت نسلی است که امروز در اداره‌های ما هستند و به نظرم ریشه‌ی این غفلت در دولت سازندگی شکل گرفت و هنوز هم به صورتی جدّی بیدار نشده‌ایم که کارگزاران نظام اسلامی حدّاقل باید با روح قرآن، آن‌هم با نگاهی که علامه متذکر آن هستند آشنا باشند. موفق باشید
8879
متن پرسش
با سلام مجدد. پیرامون پاسخ پرسش سوال 8846 ، اینکه فرمودید انسان یک وجه خلقی دارد و یک وجه الهی و باید وجه خلقی را وسیله شکوفایی وجه الهی قرار دهد، منظور از وجه الهی چیست و چگونه به وجود آن پی برده می شود؟ و اینکه چرا باید به وجه الهی توجه کند و چرا وجه خلقی وسیله است؟ لطفا دلیل فلسفی و برهانی این مطلب را ذکر نمایید. در این زمینه چه کتابی را برای مطالعه پیشنهاد می فرمایید؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: احتیاج به شروح اضافی ندارد، چون قرآن می‌فرماید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» و هرکس در خود این را احساس می‌کند که فطرت او جهتی غیر از نفس امّاره‌ی او دارد و آن‌قدر که با نزدیکی به گرایش‌های فطری احساس می‌کند به مقصد رسیده است در مورد نزدیکی به گرایش‌های نفس امّاره چنین احساسی را ندارد. موفق باشید
8878
متن پرسش
با سلام: استاد متن زیر سخنان آقای رحیم پور ازغدی در همایش امام خمینی (ره) و تقدیر تاریخی عصر است که گویا با شما اختلافاتی دارند آیا درست فهمیدیم؟ پایگاه خبری‌تحلیلی اشراق‌نیوز: رحیم پور در ابتدا سه نوع رویکرد اصلی را برشمرد و گفت: یک رویکرد حاکم بر جهان معاصر است که دین را به عنوان یک نهاد تمدن‌ساز به رسمیت نمی‌شناسد، یک رویکرد معتقد به این بوده که دین حتی به عنوان یک نهاد اجتماعی هم نباید به رسمیت شناخته شود و رویکرد دیگر دین را به عنوان یک نهاد اجتماعی در عرض سایر نهادها می‌پذیرد. حقیقت این است که انقلاب امام تمام این رویکردها را کنار می‌زند و در این دوره دین به عنوان نهادساز وارد صحنه‌ی تاریخ می‌شود. رحیم‌پور در بخشی از سخنان خود به عنوان همایش و مفهوم تقدیرگرایی اشاره داشت و افزود: باید از تقدیرگرایی و انقلاب و انقلابی‌گری تعریف روشنی داشته باشیم. واقعیت این است که اگر بخواهیم در تعاریفی که از انقلابی‌گری و تقدیرگرایی وجود دارد دقیق بشویم، متوجه خواهیم شد که انقلابی‌گری با خیلی از تعاریفی که هم‌اگنون از مفهوم تقدیر و تقدیرگرایی وجود دارد قابل جمع نیست. انقلابی‌گری به رسمیت شناختن اراده‌ی انسان‌ها و مسئولیت‌پذیری آن‌ها، برنامه‌ریزی، تلاش مادی و معنوی آن‌ها، توکل، ایثار، جهاد، شهادت، و رقم زدن تغییرات بزرگ در صحنه‌های اجتماعی و تمدنی است. وقتی مفهوم خدا با ماست در تغییرات تاریخ و جامعه و نهاد‌های اجتماعی دخالت می‌کند باید روشن شود که معییت خدا با کسانی خاص به چه معناست؟ چه نیروهایی در کومن تاریخ درگیرند؟ تمام این‌ مسائل ممکن است با تفاسیر مادی و یا الهی تعبیر بشود. یک مرز بندی در این‌جا احتیاج است و آن این‌که انقلاب اسلامی به چه معنی تقدیر تاریخی عصر ماست؟ یک تفسیری از علم‌الاسماء تاریخی و حوالت تاریخی که ریشه‌هایش بر می‌گردد به فلسفه‌ی تاریخ از نوع هگلی و غیر هگلی و حتی نوع هایدگری و کسانی که بعدها در همین راستا فعالیت کرده‌اند، گرچه شباهت‌هایی با تقدیرگرایی دینی و علم‌الاسماء، آن‌چنان که در عرفان اسلامی دارد، اما تفاوت‌ها و مرز‌های جدی نیز با آن‌ها دارد. این دو نوع فهم از تاریخی‌گری و تقدیرگرایی را حتماً باید از هم تفکیک کرد. وقتی که از تقدیر تاریخی در یک انقلاب اجتماعی سخن می‌گوییم، روشن است که نگاه معتزلی به تاریخ و مسیر تاریخ و جامعه نداریم و ذباید روشن باشد که نگاه جبرگرایانه نیز نباید داشت و وقتی هم که از جبرگرایی سخن می‌گوییم باید از منظر قرآن و مفاهیم مطرح شده در سنت اسلامی به آن نگاه کنیم. فلسفه‌های مادی غرب نیز از جبرگرایی سخن گفته‌اند از جبر ابزار تولید و جبر جنسیت و جبر تاریخ تا جبر تکنیک و تکنولوژی. در اسلام و علوم اسلامی نیز از جبر سخن گفته شده که منظور از آن جبر مادی نیست. وقتی می‌گوییم که صدر تاریخی ذیل تاریخ دیگری‌ست و اتفاقی خاص باید در جایی خاص از تاریخ می‌افتاد؛ در این‌جا نیز دو نوع نگاه معنوی و عرفانی داریم. که یکی از آن‌ها عرفانی‌ست که مشییت الهی را بر همه چیز حاکم می‌بیند، بدون هیچ جبرگرایی و اتکای فلسفه‌ی مادی تاریخ. شباهت‌های لفظی وجود دارد و باید مراقب تفاوت‌های محتوایی باشیم، در فرهنگ قرآنی همه چیز بر مبنای قضا و قدر الهی است و در عین حال اراده‌ی انسان جزئی از این قضا و قدر است لذا انسان عامل مؤثر در سرنوشت خودش است و خداوند حتی اراده‌ی خود را مبنی بر تغییر تاریخی جامعه‌ای، گره زده است با اراده‌ی آن مردم. در دو آیه‌ی قرآن به این موضوع اشاره‌ی مستقیم شده و هرجا که قرآن و اهل بیت می‌بیند که ما داریم نگاه اصالی و استقلالی به خود و اراده‌ی خودمان و قوانین عالم ماده می‌کنیم ما را تذکر می‌دهند به اراده و قدرت الهی بر همه چیز و هرجا می‌بیند که ما داریم تکیه می‌دهیم بر متکایی برای آن‌که مسئولیت را از خود نفی کنیم و این‌‌گونه تفسیر کنیم که تا قبل از این تاریخ، امکان تحقق انقلاب اسلامی نبوده و تاریخ را تقسیم کنیم به ادواری که بعضی از این ادوار دوران ظلمت است و بعضی از آن‌ دوران نور و اراده و مسئولیت جمعی ما نقشی ندارد، این با نگاه قرآنی ما تفاوت دارد به مفهوم قضا و قدر. جبرگراها چه از نوع دینی و چه غیر دینی طوری این موضوع را تفسیر می‌کنند که روی دیگر آن به عنوان نقش و مسئولیت مردم در انقلاب‌ها دیده نشود و کسان دیگری نیز از آن سمت به نحوی غلط بر اراده و مسئولیت و نقش بشر که انگار بشر خارج از اراده‌ی الهی کاری می‌تواند انجام دهد، تآکید می‌کنند. مسئله این است که چه ملازمه‌ای است بین تقدیر الهی و اختیار و اراده‌ی انسان؟ بین عمومیت تقدیر و مجبور بودن جوامع به انقلاب و یا عدم انقلاب ملازمه وجود ندارد، بین اختیار انسان و نفی تقدیر الهی ملازمه‌ای وجود ندارد، قرآن به ما می‌فرماید که حتی هدایت و ظلالت به دست خداست (یظل الله من یشاء و یهدی من یشاء) عزت و قدرت به دست خداست، رزق و سلامت و همه چیز به دست خداست و در ضمن آن می‌فرماید بر مشیت الهی ماشاءالله و مایشاءالله، قانون‌مندی حکم می‌کند. و یکی از قوانین همین مسئولیت انسان است و تفاوت قاعد و مجاهد یعنی احترام به اصول جهاد و اراده‌ی انسان. در هستی‌شناسی تاریخ و هستی‌شناسی توحیدی و هستی‌شناسی قرآنی، ما تاریخ را به طور جبری تقسیم نمی‌کنیم طوری که یک دوره‌ای از تاریخ متعلق به شیطان است و هرگونه تلاشی در راستای حق در آن مذبوحانه خواهد بود و دوره‌ای که متعلق به نور است و هیچ ارداده‌ی ظلمانی در آن راه ندارد و حق به هر حال پیروز خواهد شد. ما آیاتی داریم که در آن می‌فرماید: خداوند ابا دارد از این که با درهم شکستن زنجیره‌ی روابط علی و معلولی کاری بکند و برای هر گونه تحول اجتماعی از جمله یک انقلاب سببی قرار داده است و هر سببی شرح و حکمتی دارد و باید به آن‌ها آگاهی پیدا کرد و برای هر گوشه‌ای از علم درازه و باب ناطقی وجود دارد. از طرفی نیز آیاتی وجود دارد که در آن می‌گویید: خداوند وقتی چیزی را اراده کرد چشم و گوش بشر غیر فعال می‌شود و آن اتفاق می‌افتد. راه جمع این دو نگاه به گونه‌ای که هم در دام جبرگرایی تاریخی مادی نیفتیم و هم در دام اصالت و استقلال دادن به اراده‌ی انسان و کنار زدن اراده‌ی پروردگار، جمع این دو دسته‌ از روایات است. به این معنی که اصل سببیت و علیت عمومی به قوه‌ی خود باقی‌ست و برای هر گونه تحولی از جمله انقلاب با عمومیت قضا و قدر الهی منافات ندارد؛ اما نکته‌ای که در این‌جا هست این است که علل و اسباب فقط مادی نیستند بلکه تنها اعم از علل مادی هستند و شامل هردوی اسباب مادی و معنوی هستند. دکتر حسن رحیم‌پور ازغدی در جای دیگری از سخنان خود اشاره‌ای به جریان و گونه‌ای از مواجهه با معنویت کرد که در آن معنویت به عنوان ابزاری برای بهتر زندگی کردن در نظر گرفته می‌شود نه به عنوان یک اصل و یک هدف. او ادامه داد: در این زمینه باید یک جبهه‌ی فرعی را تعریف کنیم؛ جبهه‌ی اصلی ما درگیری با جریان‌های ماتریالیستی و کسانی است دفاع از مدرنیته و غرب‌زدگی سخن می‌گویند، اما ما در درون جبهه‌ی خودمان نیز جریان‌هایی را داریم که من احساس می‌کنم مبانی آن‌ها مبانی درستی نیست و باید با کنایه و استعاره یک مرزی را در این‌جا ترسیم کنیم. در صورتی که ما قائل بشویم به جبر ابزار و تکنیک بازهم تمدن دینی را نفی کرده‌ایم، اگر گفتیم که یک حقیقت قهری ثابت ذاتی است تابع حوالت تاریخی و در ذیل این جبر تاریخی مادی که خود یک متافیزیک غلط و غیر اسلامی است و ما در دروه‌هایی از تاریخ هیچ کاری نمی‌توانیم بکنیم و در دوره‌هایی یک کارهایی می‌توایم بکنیم به لحاظ تئوریک مبنای تمدن سازی دینی عصر جدید را مورد نفی قرار خواهد داد. ممکن است با احتساب اعداد و ارقام و آمارها بتوانیم بگوییم که تاریخ در دوره‌ای خاص تغییر کرده. اما تاریخی دیدن به گونه‌ای که بگوییم تمام مظاهر دنیای جدید ظهور قهری و عملی و تجلی روح مادی تاریخی است و هیچ کاری نمی‌توان با آن کرد و این روح مادی به هیچ وجه از این ابزار قابل تفکیک نیست و هیچ شأنی از این تمدن مادی را نمیتوان با حقیقت دینی پیوند زد این مطالب به این معناست که انقلاب امام یک دست و پا زدن مذبوحانه است و به هیچ وجه نمی‌توان یک سینمای دینی یا یک جامعه‌ی صنعتی داشت. و این پسوند جوری است که هیچ شأنی از شئون تآلیفی آن را نمی‌توان با دین پیوند زد چون همه‌ی این‌ها درگیر با ممیزات اومانیستی و بشرمدارانه است و آن‌ها به هیچ وجه با حقیقت اصیل دینی ارتباط پیدا نمی‌کنند. وقتی که بگویم رابطه‌ی ابزار با ایدئولوژی مثل رابطه‌ی صورت و معناست و لاینفک است با این نگاه و در این عصر امکان نهادسازی دینی چه هنر و سینما و چه صنعت و تکنولوژی امکان نخواهد داشت. با این معنا نمی‌توانیم بگوییم انقلاب اسلامی تقدیر تاریخی این عصر است. باید توضیح داد که امکان فرهنگ‌سازی غیراومانیستی به وسیله‌ی این ابزار یعنی رسانه و سینما و دیگر ابزار مدرنیته وجود دارد یا نه؟ البته متوجه ارتباط ابزار با مفاهیم هستیم، اما این به معنای متافیزیکی که بعضی از دوستان ما نقل می‌کنند نیست و در بین جمع جوانان متدین ما افسردگی ایجاد می‌کند. وی در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: ما نمی‌توانیم معنویت و عقلانیت و عدالت را به صورت جداجدا از هم داشته باشیم و آن‌ها به طور موزاییکی و مکانیکی در کنار هم بچینیم،این‌ها باید مبتنی بر هم و سازگار با هم باشند و هم دیگر را مشروق کنند. یک حقیقت باید وجود داشته باشد که اثرش در یک جهت می‌شود عقلانیت، در یک جهت می‌شود معنویت و در یک جهت نیز می‌شود عدالت. یک منشور است که از هر سو به آن نگاه کنیم به یک نور برسیم. اگر بگوییم رأس فرهنگ ما در تحت فرهنگ غرب واقع شده و کاری هم نمی‌شود کرد، انقلاب و تمدی‌سازی اسلامی معنا پیدا نمی‌کند. این نگاه به ما می‌گوید وقتی ما وارد نهاد‌سازی و تمدن‌سازی دینی می‌شویم که حتماً بخشی از آن هنر و سینما یا صنعت و تکنولوژی است وارد مسیری شده‌ایم که ذاتش شیطانی و اومانیستی است. باید توجه داشت که خود این هم نوعی از غرب‌زدگی است اما در غالب انتقاد از مدرنیته‌ی اومانیستی بیان می‌شود.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: جناب آقای ازغدی به‌خوبی تبیین کرده‌اند ملازمه‌ای بین تقدیر الهی و اختیار انسان هست و اعتقاد به تقدیر، مسئولیت انسان را نفی نمی‌کند تا از تمدن دینی باز بمانیم. البته ایشان عنایت دارند که نباید گمان کرد اگر گفته می‌شود مظاهر دنیای جدید مظهر اراده‌ای غیر قدسی است بدین معنا نیست که نمی‌توان در آن تصرف کرد، بلکه با آگاهی از این موضوع متوجه می‌شویم که اگر اجازه دهیم دنیای جدید با همان هویت وارد زندگی ما شود اراده‌ی معطوف به تمدن نوین اسلامی را به حاشیه می‌برد. موفق باشید
8877
متن پرسش
هوالحکیم با سلام خدمت استاد بزرگوار و عزیر جناب آقای طاهر زاده. اشک بر امام حسین (ع) چه تاثیراتی از نظر روحی و روانی بروی انسان می گذارد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: بر روی سایت؛ مقاله‌ای تحت همین عنوان در یادداشت‌های ویژه داریم. در کتاب «آن‌گاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود» نیز نکاتی عرض شده. موفق باشید
8876
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز درباره استغفار های امامان علیهم السلام گفته می شود اینها للدفع است. بخاطر مشغول شدن به کثراث و در آمدن از آن وحدت خاص، بخاطر وظایف شرعی و وجودک ذنبک می باشد که البته بسیاری از ادعیه آن بزرگواران با این سه دلیل توجیه می شود، اما فرازهای زیادی هم دیده می شود که در این سه مورد قابل گنجاندن نیست مثلا حضرت امیر علیه السلام در دعای کمیل میفرمایند «خدعتنی الدنیا بغرورها. و لا تفضحنی بخفی ما اطلعت علیه فی سری.... ما عملته فی خلواتی من سوء فعلی» براستی خداوند چه عملی از حضرت سراغ دارند که ایشان می خواهند خداوند آن را رسوا نکند و برای ایشان در خلواتشان چه سوء فعلی متصور است و یا می فرمایند: «خالفت بعض اوامرک..... فتجاوزت... بعض حدودک» می بینیم که امام می فر ماید من در بعضی حدود تو مخالفت کردم. آیا واقعا امری و حدی هست که خداوند در هر بعدی فرموده باشند و امام علیه السلام مخالفت فرموده باشند و یا «لم احترس فیه من تزیین عدوی» و بسیاری موارد دیگر که در ادعیه این ذوات مقدسه و جود دارد توجیه اینها چه می تواند باشد؟ با تشکر.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: وقتی حقیقت حق در ذات خود بر اساس «وحدت وجود» آن است که جز حق نیست و حق است که از طریق عین ثابته‌ی مخلوق در نزد خود ظهور کرده و همه باید بالحق به جنبه‌ی حقانی مخلوقات که تجلی حق از طریق عین ثابته‌ی مخلوق برای حق است، عالم را بنگریم، حال اگر یک لحظه کوچک‌ترین اصالتی به مخلوقات بدهیم، در همان لحظه دنیا با ما خدعه کرده و حضرت از طریق «خَدَعَتْنِی الدُّنیا بِغرورِها» دارند متذکر این خطر برای خود در محضر حق می‌شوند که در این حدّ هم نمی‌خواهم به چیزی اصالت بدهم. و حضرت سید الشهداء و در همین راستا در دعای عرفه اظهار می دارند « إِلَهِی تَرَدُّدِی فِی الْآثَارِ یُوجِبُ بُعْدَ الْمَزَار» از حق می‌خواهند در همین حدّ هم که در سرّ خود چنین گرفتاری برایم پیش آید که مخلوق را جدای از تو بنگرم مرا مصون بدار که این خلاف امر تو است که باید در عبودیت خود تنها تو را عبادت کنم و هیچ نحوه استقلالی به هیچ‌چیز حتی یک لحظه نداشته باشم. که این از ظریف‌ترین نحوه‌ی ارتباط مخلوق با خالق است و حضرت تا این حدّ نسبت به تحقق آن حساس‌اند. در اصطلاح عرفا هست که وقتی سالک می‌تواند در مقام تعیّن اول و فناء در فناء حاضر باشد، حضور او در مقام تعیّن ثانی و نظر به اسماء، یک نوع گناه به حساب می‌آید و همواره در مقایسه با عظمت حق از نقص عبودیتِ خود غافل نیستند تا آن‌جا که اظهار می‌دارند: «ما عَبَدْناک حقَّ عبادَتِک». موفق باشید
8874
متن پرسش
استاد محترم سلام: من دانشجوی ترم 6 حقوق هستم و می خواهم به حوزه بروم نظر حضرتعالی چیست با اینکه خانواده ام مخالف این امر هستند؟ دوست دارم سریعا وارد حوزه شوم. البته سربازی هم باید بروم. به نظر شما سربازی بروم وارد حوزه بشم یا اینکه بلعکس یا ارشد رشته خودم را بخونم؟ والسلام
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: به نظرم اگر خداوند علاقه‌ی حضور در حوزه را در قلب شما انداخته و استعداد لازم در این امر را دارید، معطل نکنید و بعداً فکری برای سربازی بکنید. موفق باشید
8872
متن پرسش
با عرض ادب و احترام خدمت استاد عالیقدر: در کتاب نفیس خویشتن پنهان مطالبی در مورد خواب بیان کرده بودید. و سوالی که برای بنده پیش آمد از نظر خودشناسی کسانی که به اصطلاح عوام خواب سنگینی دارند مشکل از کجاست مشکل آنها از روحشان است و یا جسم آنها؟ لطفا راه حل این مشکل را هم بیان فرمائید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: نسبت به افراد مختلف متفاوت است. اگر روح دارای حساسیت و حضور لازم نباشد به همان اندازه در تدبیر بدن حساسیت لازم را از خود نشان نمی‌دهد. یا اگر بدن آمادگی لازم را نداشته باشد نسبت به اراده‌هایی که روح کرده عکس‌العمل مناسب نشان نمی‌دهد و لذا با ادب‌کردن جسم و روح باید مشکل را حل کرد. روزه‌‌گرفتنِ درست و حسابی در این مورد کمک می‌کند. موفق باشید
8871
متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی فرموده بودید که روح چون دارای وحدت ذاتی میباشد نمیتوان ویژگی ها و صفاتش رو تقسیم بندی کرد و اگر کسی مثلا شنوائی را به قسمتی از روح نسبت دهد مشخصا درک درستی از روح و صفات متجلی آن نداشته، حال سوالی مطرح میشود که آیا همین نسبت رو میتوان به دین توحیدی اسلام داد به این ترتیب که دین توحیدی اسلام چون دارای وحدت ذاتی میباشد پس اجزای آن(قرآن و اهلبیت ) قابل تقسیم و تفکیک نمیباشند و اهلبیت (ع) عین اسلام و اسلام عین اهلبیت (ع) است (و ایضا قرآن) و آیا میتوان گفت که تعبیر نبی مکرم اسلام (ص) در حدیث ثقلین که میفرمایند این دو هرگز و ابدا از هم جدا نمیشوند ناظر بر همین مطلب است؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: مسلّم نمی‌توان اسلام را تقسیم کرد و به بعضی از قسمت‌های آن ایمان آورد و به بعضی از قسمت‌های آن کفر ورزید. همچنان که نمی‌توان نمونه‌های کامل دین‌داری یعنی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» را از اسلام جدا کرد، در آن صورت از ظهور کامل اسلام درعالم غفلت کرده‌ایم. موفق باشید
8870
متن پرسش
سلام استاد: خسته نباشد. چرا مسئولین حقیقت توافق نامه هسته ای را برای مردم نمی گویند و آقای ضرغامی می گوید فعلا به صلاح نیست و نمی گذارند نمایندگان مجلس در رسانه ملی حرف بزنند و ..... حال سوال من این است: اگر این روشنگری و افشای حقیقت از طرف خود مردم باشد آیا کار خوبی است؟ و به صلاح جامعه است؟ آیا ما با این کار در خط رهبری هستیم یا داریم کار را خراب تر می کنیم؟؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: حقیقت امر آن است که در عین انتقاد نسبت به توافق‌نامه‌ی ژنو، نباید پشت دیپلمات‌ها را خالی کرد تا نتوانند با قوت در پشت میز مذاکره حاضر شوند. همین روش که تا حال جلو رفته ایم، بد نیست. ولی اگر موجب تضعیف دولت شود خوب نیست. موفق باشید
8869
متن پرسش
با سلام. بنده نوجوان 18 ساله ای هستم. دوستی دارم که خیلی نسبت به او علاقه دارم. حدود 3 سالی می شود که با هم هستیم هر روز علاقه مان به هم بیشتر میشد. مدتی که گذشت یک انحصار طلبی نسبت به او پیدا کردم. به طوری که هنگام اظهار محبت او به دیگران احساس ناراحتی پیدا می کنم و احساس می کنم مرا دوست ندارد. خیلی دلم میخواهد از او بپرسم که نسبت به من چه حسی دارد ولی نمی توانم. رفتار او کمی با من عوض شده. اخیرا به خاطر این که حس ناراحتی مرا میفهمد (ولی معمولا نمی داند از چیست) رفتارش مصنوعی شده تا من ناراحت نشوم اما این بیشتر اذیتم می کند. آیا این احساس از رذایل اخلاقی است و اگر این طور است لطفا راه حل آن را بیان کنید. ممنون می شوم در این رابطه کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: در این سن قوه‌ی واهمه بر قوه‌ی عاقله غلبه دارد، باید این نوع احساس را که مورد پسند شیطان است و محل جولان او، از خود دور کنید. شاید کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» جهت این امر کمک کند. موفق باشید
8868
متن پرسش
با سلام: 1. مقام معظم رهبری در حرم امام (ره) فرمودند مباحثی که من مطرح می کنم سرفصل است و بروید روی آن کار کاربردی کنید، اما در مباحث شما معمولا کار کاربردی نیست و فقط تفسیر سخنان ایشان است این دو چگونه با هم جمع می شود؟ 2. این انقلاب حقیقت دارد یعنی چه؟ 3. مگر ما نمی گوییم حقیقت همه ائمه (ع) یکی است پس چرا پیامبر (ص) اشرف مخلوقات است؟ و دیگر اینکه چگونه جمع می شود با «کلهم نور واحد»؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام‌علیکم: 1- بنده به عنوان یک معلم وظیفه‌ام تبیین سخنان مقام معظم رهبری است تا هرکس بنا به توان خود آن را در زندگی و اجتماع‌اش پیاده کند. 2- در سخنرانی تهران عرض کردم از آن‌جایی که خداوند با اراده‌ای خاص در صدد تحقق این انقلاب است، آن اراده‌ی خاص الهی همان حقیقت تاریخی این انقلاب است. 3- در عین آن‌که نور همه‌ی ائمه و رسول خدا«علیهم‌السلام» واحد است، ولی ظهور آن حقیقت در رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» طوری است که همه‌ی ائمه به نور رسالت رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» با حقیقت خود مرتبط‌اند. موفق باشید
نمایش چاپی