بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
31064

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: بعد از نمار مغرب بین نماز غفیله و نافله ی مغرب کدام را انجام بدهیم بهتر است؟ الان که شبها کوتاه است انجام هر دو با هم یه مقدار طولانی می‌شود، اگر یک شب نماز غفیله و بک شب نافله بخوانیم چطور؟ سؤال دوم: اینکه بعضی شبها توفیق نماز شب را از دست می‌دهم و یا فقط نماز شفع و وتر را می‌توانم بخوانم و حضور قلبم هم کم است. لطفا راهنمایی بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. ظاهراً نافله، ارجحیت دارد. ولی در نماز جماعت که فرصت نیست، غفلیه را به قصد نافله می‌خوانند. اگر بشود غفلیه در حکم دو رکعت اول نافله مغرب بخوانید و دو رکعت بعدی را نیز انجام دهید، جمع خوبی می‌شود. ۲. کار خوبی است که در فرصت کم، به همان شفع و وتر اکتفا شود. إن‌شاءالله خدا کمک می‌کند و حضور قلب را مرحمت می‌نماید. موفق باشید

30413

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد گرامی: استاد ما منزل سجده رو که از کتاب آداب نماز توضیح می دادند، فرمودند بعد از عبور از کثرات، منزل سجده عبور از همه ما سوی الله هست، سوال اول: ماسوی الله دقیقا به چی گفته میشه؟ سوال دوم: منزل سجده اگر نظر به باطن عالم باشد یعنی همان احدیت؟ مفهوم احدیت و توحید ذات یکی است؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. «ما سوی الله» یعنی غیر از حضرت حق. ۲. همین‌طور است که می‌فرمایید. موفق باشید

30241
متن پرسش
سلام علیکم: در پاسخ به یکی از سوالات فرمودید که وجود و هستی یک عنوان و اعتبار ذهنی است که فلاسفه ساخته اند. سوال بنده هم این بود که بعضی بزرگان خود وجود را اسمی از اسما می‌دانند که شاید عنوان آن با زبان روایات یا آیات چیز دیگری باشد. لذا جمله یکی از همین بزرگان را عینا برای شما ذکر می‌کنم که می‌فرماید: «کنه ذات خداوند فراتر از آن است که ادراک شود لذا وجود نیز اسمی از اسما اوست نه کنه ذات او لذا همانگونه که گفته می‌شود خدا رحمان و رحیم و کریم است گفته می‌شود خدا وجود است.» جنابعالی هم اگر اشتباه نکنم بارها فرمودید که الله مساوی است با وجود نامحدود. لذا نسبت وجود با الله را چطور باید تصور کرد؟ آیا اینها دو اسمند برای یک حقیقت واحد؟ چرا که همانطور که الله همه اسما را در بر می‌گیرد وجود و هستی نامحدود هم همینگونه است و چیزی نمی‌تواند خارج از وجود باشد و آنگونه که به ذهنم میاید الوجود در دعای جوشن کبیر بعنوان یکی از اسما از آن یاد شده پس این کلمه نمی‌تواند ابداع فلاسفه و عرفا باشد. آیا می‌توان گفت کنه ذات غیبیه اولین ظهورش مقام الله است و مقام الله همان وجود نامحدود است و وجود یعنی همه کمالات به نحو جامعیت همانضور که الله هم همینطور است یا اگر وجود و هستی اسمی از اسماست نه جامعیت اسما جایگاهش کجاست؟آیا همان حقیقت محمدیه است که رتبه های بعدی وجود از او منشعب و متجلی شده اند؟ در هر صورت بر اساس توقیفی نبودن اسما ما هر کمالی را می‌توانیم به خدا نسبت دهیم و اگر وجود را هم نوعی کمال بدانیم پس نسبت آن به خدا درست و مطابق با واقع است ولی جایگاهش را در سیر نزول درک نمی‌کنم! جزاکم الله خیرا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن وجودی که گفته می‌شود خداوند عین وجود است یک موضوع فلسفی است و از این دیدگاه، وجودِ همه‌ی عالم از اوست به همان معنایی که جناب ملاصدرا در «برهان صدیقین» متذکر می‌شوند. آری! وجود مطلق که فلسفه مطرح می‌کند به یک معنا همان مقام اسم «الله» است که در دین مطرح می‌شود از آن جهت که حضرت «الله» خالق کلّ شیئ هستند و به عنوان اسم «الله» در متون دینی مطرح می‌شود که در عین حال، جامع جمیع اسماء می‌باشند. وجود مطلق هم به عنوان «بسیط‌الحقیقه»، کلّ الاشیاء است. این معنا از وجود، یک مفهوم است، ولی اسم «الله»، نورالسموات و الارض است. موفق باشید 

30153

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بزرکواری می‌فرماید که کثرت فرشتگان اعظم یعنی ۴ فرشته مقرب کثرتی حقیقی نبوده بلکه یک حقیقت است که به اعتبار فعلی که از او صادر می‌شود ۴ مفهوم برای آن یک حقیقت اعتبار می‌شود چرا که عالم معنا عالم وحدت است نه کثرت. نظر جنابعالی چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! یک مقام است که به اعتبار محل تجلی، چهار گونه ظهور دارد. اگر محل تجلی، قبول علم بود، حضرت جبرائیل‌اند که ظهور می‌کنند و اگر محل قبض بود، حضرت عزرائیل‌اند که ظهور می‌کنند. موفق باشید

29452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خوب هستید؟ چرا بعضی کتاب های شما پی دی اف نیست الان من پول ندارم «ایقاظ النائمین» رو بخرم دانشجو هستم چیکارکنم؟ صادقانه گفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌هایی که مربوط به بنده می‌باشد همه‌ی آن‌ها پی‌دی‌اف شده است. ولی «ایقاظ النائمین» که از جناب صدرالمتألّهین است مربوط به انتشارات خاص خودش می‌باشد. موفق باشید

28493

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز لطف می‌کنید جواب سوال ۲۸۴۷۶ را ارسال کنید. ایمیل دریافت نکردم در پاسخ به سوالات هم جواب داده نشده. سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به صورت شخصی این‌طور جواب داده شد:

۲۸۴۷۶ باسمه تعالی: سلام علیکم: چرا وقتی آن شخص گم می‌شود، شما هم احساس می‌کنید گم شده‌اید؟!! در حالی‌که خداوند و اولیای الهی و قرآن و روایت همواره در روبه‌روی شماست و می‌توانید در یک زندگی طبیعی مثل سایر مؤمنین در معنابخشیِ خود آزادانه جلو بروید و متوقف در هیچ شخصی نباشید. موفق باشید

28384

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و احترام: وقت بخیر. ۱. ببخشید استاد می‌خواستم بپرسم از چه طریق باید فهم جامعی نسبت به دین پیدا کرد تا بتونیم با آیات و روایات برخورد درست و حقیقی داشته باشیم، به طور کل فهم جامع پیدا کردن از دین به چه صورت هست؟ ۲. یک کتاب خیلی کامل و خوب راجع به حق الناس می‌خواستم مطالعه کنم اگر ممکنه بهم معرفی کنید. ۳. راجع به این شعر هم می‌خواستم بدونم منظور شاعر چیست که میگه: از خود بطلب هر آنچه هستی که تویی، آیا منظور همان خلیفه الله بودن است یا قدرت های روحی را به رخ مخاطب می کشه؟ ۴. نظرتان راجع به اینکه انسان همه ی تفسیرها را مطالعه کند چیست؟ آیا باعث عمیق شدن می‌شود یا کار بر روی همان تفسیر شریف المیزان کفایت می‌کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد بنده آن است که فعلاً سیر مطالعاتی سایت را دنبال بفرمایید إن‌شاءاللّه در دل آن مباحث، جواب سؤال‌های خود را خودتان خواهید داد. موفق باشید

28060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرامی: آیا کسی که دماغش شکسته و انحراف هم دارد، از لحاظ اخلاقی مشکلی نداره عمل زیباییش کنم که فقط انحرافش درست بشه؟ چون به هر حال از اول اول که اینطور نبوده. چدن شنیدم پیامبر (ص) در یکی از جنگها زخم شد و خیلی به ترمیم زخم که روی صورتش بود، اهمیت می داد. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار درستی است. بالاخره انسان باید به زیبایی‌های خود توجه کند. موفق باشید

27174
متن پرسش
سلام علیکم: یا توجه به اینکه بحث جهان پسا کرونا در محافل در حال طرح بحث است، آیا می توان چنین قلمداد کرد که یک احتمال این است که واقعاً در امتداد این واقعه، فضای عبور از نظم مادی مدرن به نظم معنوی و نظم تحت‌تأثیر هدایت‌های الهی و در جهت غلبۀ ولایت حقه به وجود بیاید یعنی این پدیده‌ها یک امری تلقی شود که تحت تدبیر حضرت ولیعصر و جامعه جهانی را به‌تدریج از نظم مادی و سیطر‌ه‌ی قدرت‌ها به ‌سمت یک نظم معنوی و رهایی از تسلط مادی سیر دهد اما در نقطۀ مقابل، این هم محتمل است که مهلت شیطان هنوز تمام نشده باشد و خدای متعال مهلتی به شیاطین جن و انس داده باشد و دستگاه ابلیس و شیاطین انس از این فرصت استفاده کنند و با طراحی‌های بزرگ و پنهان در پشت صحنه، به‌دنبال تغییر مفهوم و سازوکارهای حکمرانی بر جهان و ایجاد یک نظم پیچیده‌تر مادی، یعنی عبور از حاکمیت کنونی قدرت‌های مادی بر جهان به‌سمتِ حاکمیت مجازی و حکمرانی مجازی و سایبری باشند که فضایی مدیریت‌پذیرتر، خشک‌تر و سخت‌تر است این طراحی‌ها ممکن است توسط دست‌های پشت صحنه‌ی قدرت در جهان انجام شود و همان‌طور که بحران جنگ جهانی اول و دوم، بستر جامعه جهانی را برای پذیرش یک نظم جدید با ادعای صلح پایدار مهیا کرد، این فضای ناامن کنونی هم می‌تواند جامعه جهانی را برای پذیرش یک پیشنهاد جدید برای تحقق یک نظم مادی و ایجاد حکمرانی مجازی مهیا کند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده هم در این مورد فکر کرده‌ام و معتقدم حداقلِ چیزی که در آینده پیش می‌آید، تصوری است که انسان‌ها متوجه می‌شوند تنها نباید به جهانِ مدرن فکر کرد. البته ظاهراً جنگی در این رابطه شروع شده که یک طرف می‌خواهد باز با امید به دنیای مدرن زندگی را ادامه دهد و عده‌ای متوجه شده‌اند دنیای مدرن با آن‌همه اُبهت، در مقابل یک ویروس ناچیز، زمین‌گیر شده‌ است. پس باید به جهانی دیگر فکر کرد. موفق باشید

27140
متن پرسش
سلام اعیاد شعبانیه و سال نو بر شما و همه خوانندگان این متن مبارک استاد ببخشید یک تفسیری در فضای مجازی دست به دست میشه که میگن در قرآن به کرونا اشاره شده با دوستان داریم صحبت میکنیم راجع به این تفسیر . البته اسمش رو تطبیق بذاریم بهتره تا تفسیر...چون نویسنده این متن که خودشو هم معرفی نکرده بیشتر برای رسیدن به مقاصد خودش داره قرآن رو با جملات خودش تطبیق میده نظر شما چیه؟ با تشکر فراوان این تفسیر رو عینا براتون میارم تا بتونید بهتر قضاوت کنید و ایرادات موجود چه در لفظ و معنا و چه در سیاق و شان نزول رو بفرمایید متن اینه:
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اخوی،کدام متن؟!!! موفق باشید

26795
متن پرسش
سلام علیکم: آیا نمی توان هر علمی را از آن جهت که واقعیت را نشان می دهد اولا و هر واقعیتی هم بالضروره مخلوق خداوند است ثانیا و خود علم هم به الهام الهی در قلب عامل وارد می شود ثالثا، دینی دانست؟ آیا می توان حال تقسیم علوم به دینی و غیر دینی را از اساس انکار نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بر این مبنا باشد که شما می‌فرمایید، درست است. ولی وقتی انسان مدرن از ابتدا بر اساس هوس خود سعی می‌کند استعدادهای طبیعت را در اختیار بگیرد، قضیه فرق می‌کند. در جلسات مباحث «عقل تکنیکی» این موضوع تا حدّی روشن شد. موفق باشید

25965
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. آیا ممکن است کسی خودش را فریب بدهد؟ خود فریبی یعنی چه؟ ۲. معنای اینکه در قرآن آمده است که منافقان خودشان را فریب داده اند چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید. وقتی انسان، هدفِ حیات زمینی خود را که توحید، متذکر آن است و فطرت انسان را بر اساس آن سرشته‌اند؛ در افقِ جان خود احساس نکند و فطرت خود را که اصلِ اصیلِ هر انسانی است، در منظرِ خود قرار ندهد عملاً نسبت به تذکرات پیامبران بی‌تفاوت می‌شود و این به معنی فراموشیِ خود می‌باشد که به یک معنا «خودفریبی» است. موفق باشید

25835
متن پرسش
سلام علیکم: استاد، بسیاری از افراد و حتی دوستان، اعتقاد دارند که نظام تا عمق در فساد فرو رفته و لابی های قدرت در حال احاطه مجلس و دولت و قوه قضاییه اند و نظام از مسیر عدالت و قسط خارج شده و رسماً حتی دارد به آرمانهای خود هم پشت می کند و یک حالت یاسی هم پیدا کرده اند که گویی امید به پیشرفت و پویایی نیست و یا بسیار کمرنگ شده و حتی معتقدند دامنه فساد الان بمراتب گسترده تر از زمان پهلوی است. آیا حقیقتاً چنین فسادی انقلاب و نظام را به باتلاق کشانده و باندهای قدرت مسلط اند و نظام در حال میان تهی شدن و به زانو در آمدن و از دست دادن مقبولیت و مشروعیت است و جوانان نمی توانند آنچنان امیدوار هم باشند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیری که حرکت توحیدی انقلاب گام گذاشته است، معلوم است که شیاطینِ درونی روح انسان و شیاطین بیرونی مانع این راه هستند. ولی آن‌چه معجزه می‌کند صبر و پایداری است معلوم است دشمن همین را می‌خواهد که با انواع مشکلات، مردم را از برکات اصلی انقلاب اسلامی که در پیش است محروم کند. موفق باشید

33726
متن پرسش

سلام بر استاد عزیر طاهرزاده عرض ادب و احترام: استاد، بنده با تامل در داستان گوساله سازی سامری و گوساله پرستی بنی اسرائیل، به نکاتی رسیده ام. که احساس می‌کنم برای شناخت فتنه ها و عبور از آن خیلی کمک کننده است. اگر زحمتی نیست نگاهی به این مطلب بیندازید و خواهشا ایرادهای آن را مطرح فرمایید. جسارت های بنده را به بزرگواری خودتان ببخشید. اجرتان با مادر سادات، حضرت فاطمه الزهراء. سید محمد صادق موسوی بنده ایی از بندگان شما. مطلب : # عصای‌موسی در جهاد تبیین ۳ بسم الله الرحمن الرحیم سوال: فتنه از کجا شروع می‌شود و راه نجات یافتن از آن چیست؟ با دقت در فتنه هایی که در طول تاریخ رخ داده است، روشن می‌شود جایی که فتنه از آن جا آغاز می‌شود، درون افراد است. روند شروع و ادامه فتنه ها این گونه است که فردی از درون، دچار فتنه می‌شود و یک امر باطلی در نظر او با امر درستی زینت داده می‌شود و در جای حق می‌نشیند. سپس آن فرد با گفتار و اعمال و رفتار، آن امر تزیین شده را به دیگران منتقل کند. امر زینت داده شده، در درون دیگران اثر می‌گذارد و برای آنها هم جذاب می‌شود. در ادامه جمعی دچار فتنه می‌شوند و این امر منجر به اتفاق ها و حرکاتی می‌شود که در انتها تعداد بسیار زیادی را از راه توحید و خدا پرستی خارج می‌کند. خداوند متعال در قرآن، روند شکل گیری فتنه ها را با مثالی تاریخی روشن می‌فرمایند. این فتنه در قالب داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل بیان شده است. آن زمانی که حضرت موسی به کوه طور رفتند و تاخیری ده روزه از موعد مقرر داشتند. وقتی جناب موسی از این موضوع مطلع می‌شوند به سرعت خودشان را به قوم می‌رسانند. و بنی اسرائیل را توبیخ می‌کنند. سپس از مبدا و شروع کننده این فتنه می‌پرسند: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی و چه چیزی تو را وادار کرد که این کار را بکنی؟ (فما خطبک یا سامری) سامری در جواب دو موضوع را توضیح می‌دهد: ۱. من چیزی دیدم که بقیه ندیدند، من اثری از رسول (خاک پای جبرائیل) را پیدا کردم و روی گوساله پاشیدم و آن دارای صدایی شد. «له خُوار» ۲- نفس من آن را برایم بیاراست. «سولت لی نفسی». با دقت در این داستان مشخص می‌شود که روند شروع فتنه سامری از تسویل نفس اوست. در واقع نفس سامری، امر باطلی را به وسیله‌ امر حقی زینت می‌دهد و در ادامه اثری از این کار می‌بیند و ناخواسته دچار فتنه می‌شود. امرِ باطل، شراکت گوساله در ربوبیت خداوند است که به وسیله امر حق، که حیات بخشیِ حضرت جبرائیل است، زینت داده می‌شود. داستان سامری و تسویل نفس او، درس بزرگی است برای شناخت هر فردی که ناخواسته، دچار تسویل نفس شده و نفس او امر باطلی را به وسیله یک امر حقی زینت دهد و در جای امر حق می‌نشاند. این تسویل نفس به گونه ایی است که در اغلب مواقع، شخص متوجه نمی‌شود که دچار انحراف و التقاط شده است. لازم به ذکر است که همه امور دینی این قابلیت را دارد که زینت بخشِ امر باطلی شود و فرد و یا افرادی را دچار فتنه کند و از راه توحید و خدا پرستی خارج کند. اموری مانند نماز، روزه، کسب علم، احترام به قرآن، نماز شب و.... تنها راه نجات از تسویل نفس، توجه به شریعت و رعایت کامل همه باید و نباید‌های عملی است. شریعت، مشخص کننده و تمییز کننده امور صحیح و خالص از امور التقاطی حق و باطل با یکدیگر است. در شریعت اسلام، باید و نباید های فردی در رساله هایی عملیه و باید و نباید های اجتماعی، در امر و نهی‌های رهبر و ولی جامعه اسلامی، مشخص شده است. نمونه هایی از تسویل نفس : ⭕️ نمازی که فارسی خوانده می‌شود و اشک دارد، همان گوساله سامری است که خُوارِ اشک و لذت عبادت را دارد و صاحبش در فتنه است. فریب آن‌را نخورید. ⭕️ مجلس عزاداری که روبه روی رهبر انقلاب باشد، همان گوساله سامری است که خُوارِ لذت اشک را دارد و صاحبش را دچار فتنه کرده است. فریب آن‌را نخورید. ⭕️ عملیات انتحاری فرد داعشی همان گوساله سامری است که نفس او با لذتِ قتل فی سبیل الله، فریب خورده است. این لذت همان خُواری است که گوساله سامری از خودش بروز می‌داد. ⭕️ جناب سید حسن آقا میری هم در چند سال اخیر، ناخواسته دچار این فتنه شده است. به عنوان مثال به تازگی، عکس دختر بی حجاب را دست در دست دختر چادری منتشر کرده است. در واقع ایشان دچار تسویل نفس شده اند و نفس ایشان، امر باطل بی‌حجابی را به وسیله امر حق مهربانی و عطوفت در جامعه اسلامی، زینت داده و هم خود جنابشان و هم فالوور هایشان دچار فتنه شده اند. ⭕️ محمود احمدی نژاد هم دچار تسویل نفس با گوساله سامری درونش با صدای خُوارِ شور و شعف انقلابی شد. ♦️♦️ در مجموع هر بحث دینی و هر فعل دینی امکان زینت بخشیدن به هر امر باطلی را دارد و صاحبش را دچار فتنه ای بس بزرگ خواهد کرد. ♦️♦️ معیار اینکه آیا عمل دینی هر کسی گوساله سامری است یا نه فقط دو چیز است: ۱. رعایت تمام امر و نهی های مسخص شده در رساله عملیه، که امر و نهی فردی خداوند را مشخص کرده است. ۲. اطاعت کامل عملی از امر و نهی رهبر جامعه اسلامی که الان رهبر انقلاب، سید علی خامنه ایی مدظله العالی هستند و امر و نهی ایشان همان امر و نهی اجتماعی خداوند است. ( آیا معجزه بودن قران را در تازگی اش لمس می‌شود.) والسلام علی من اتبع الهدی و الحمد لله رب العالمین @barayemardanejang

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همچنان‌که می‌فرمایید جایی که فتنه در آن آغاز می‌شود، درونِ افراد است. مثل همان تسویلات نفس سامری، که تصور می‌کرد حال که اثر پای حضرت جبرائیل را تشخیص می دهد و می‌تواند گوساله‌ای بسازد که همچون گاو، خوار می‌کشد، پس می‌تواند رقیب حضرت موسی «علیه‌السلام» باشد. آری! هر فعل دینی و هر توانایی‌های معنوی اگر با عبودیت حضرت ربّ العالمین همراه نباشد، امکان زینت‌بخشیدن به هر امر باطلی می‌گردد. مشکل غفلت از حضور تاریخی است که با توحید و روحیه ایمانی باید مقابل استکبار ایستاد. موفق باشید

32904
متن پرسش

سلام بر شما: عرضه دارم که: ۱) بعضی از افراد متخصص معتقدند که در نظام تفکری شیعه، مسئله تمدن سازی مطرح نیست و اکنون بر اساس نیاز های زمان، حضرت آقا مسئله تمدن سازی را مطرح می‌کنند. ۲) اگر مسئله امپراتوری در نظام فکری شیعه مطرح نباشد پس الگویی مذهبی برای ایجاد تمدن نداریم. ۳) حال که الگویی مذهبی نداریم باید از تمدن های موجود به هر صورت الهام گرفت. ۴) به دلیل اینکه تمدن غرب در حال حاضر برخلاف اندیشه های شیعی عملکرد های گوناگونی در مسائل دارد، ما عملا نمی‌توانیم از الگوهای غربی برای تمدن سازی استفاده کنیم. و اما سوال: حال آن الگوی ما برای تمدن سازی چیست؟ آیا بایستی از تمدن ایران باستان بهره ببریم و الگو های باستانی مان را در جامعه کنونی عملیاتی کنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن»https://eitaa.com/matalebevijeh/10612 شده. تصور بنده آن است که بتواند به صورت مبنایی در این موضوع، مخاطب را به اندیشیدن دعوت نماید. البته ادامه شرح آن جزوه إن‌شاءالله در ۱۴ و ۱۵ خرداد در شهر زنجان انجام می‌گیرد. موفق باشید

32682

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: وقت بخیر. بنده با استدلال به این مطلب که علامت ظاهری احترام به مقام عالی و سلام گفتن و ابراز فرمانبرداری در زمان ما بالا بردن دست کنار سر است، هنگام عرض سلام خدمت صاحب الامر، به این نحو عمل می‌کنم ، آیا یه نظر حضرتعالی این گونه ای از توجیه شخصی است؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در روایت داریم هرگاه که نام حضرت مهدی «عجل الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» در مقابل حضرت رضا «علیه‌السلام» می‌آمد، حضرت به پا می‌خواستند و از سر احترام دست را بر سر می‌گذاشتند و البته این غیر از آن است که وقتی می‌خواهیم سلام به حضرت بدهیم، دست برسینه می‌گذاریم. موفق باشید

32662

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض ادب: طاعاتتون قبول. استاد گرامی روزه خواری حرام است؟ یعنی اگر کسی بیمار است و طبق حکم خدا واجب است که روزه نباشد چرا باید حرمت ماه مبارک رمضان را نگه دارد و در ملاء عام روزه خواری نکند حتی اگر قصد بدی ندارد خب به دستور خدا روزه نیست چرا باید در خلوت غذا بخورد؟ این حفظ حرمت و هر دلیل دیگری که هست از کجا آمده؟ قرآن؟ روایات یا حکم فقهی است؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ماه رمضان ماه روزه است و شخص بیمار، تنها رخصت دارد که روزه نباشد ولی رخصت ندارد فضای روزه‌داریِ این ماه را از حالت روزه‌داری خارج کند. و از این جهت بر همه افراد واجب است حرمت روزه‌داری این ماه را نگه دارند. موفق باشید

32657
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: این تفکر و نوشتار درسته به نظرتون راجع به جبر خلقت و سعادت مندی و شقاوت فرد از طرف پدر و مادر؟ هدایت در مقام تشریع نیست هر چند شریعت از روی اعمال معصوم پایه گذاری و به صورت تئوری در اختیار ماست ولی این اعمال شریعت ذاتی است که تکوینا در برخی از بشر قرار داده شده بشری که از بدو تولد در محیطی شیعه با افکاری غیر از مدل فکری عامه مردم و قطعا با کسب حلال پدرانه که نیازی به «فالینظر الانسان الی طعامه» پیدا نکند که انسان کودک قابلیت فکری و عملی این نگاه به طعام را نخواهد داشت. از طرفی مدل بسته فکری خانواده شیعه که کودکی را پرورش می‌دهد، باعث این هدایت تکوینی از سمت ربش خواهد بود. و مذهب شیعه که از سلب پدر و مادری پاکیزه به فرزندی خوش شانس ارث برسد و رشد او را با غذای پاک در جسم و غذای پاک در تربیت مخلوط کند همان فرد فرزند است که هدایت خواهد شد و به مقصود خلقت خواهد رسید. این هدایت تکوینی است در آغاز خلقت هر فرد از بشر، همانطور که ذکریا وعده گرفت به یحیی «نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى» و نطفه هر پیامبر و معصومی منعقد شد به سلب پیامبری چرا اینها را باید فهمید چون افتخار به دین به مذهب به خوبی به پاکی ریشه در بسیاری از تکوین و جبر دارد و این افتخار و خود ستایی در مذهب و شیعه اگر در شخصی از شیعه باشد غرور و توهمی بیش نیست شیعه امروز بعد از ۱۴۰۰ سال شیعه مقتدری است که با حکومتی تحت عنوان تنها یک روایت فی زمان غیبتنا به ولی فقیه مراجعه می‌کند و هر چند کتاب‌ها در مورد ولی فقیه و حتی اصل و فرع آن نظریه پردازی شده و به امضای بزرگانی رسیده ولی حقیقت تاریخ منزوی بودن شیعه را در تمام طول این عمر عام ۱۴۰۰ ساله و خاص ۲۵۰ ساله معصومین اثبات می‌کند تا جایی که در تاریخ، در کتاب‌های قطور تاریخی و سرگذشت مسلمین بار اندکی از متون متعلق به فرهنگ امامت شیعه است حتی هر ۴۳ فرقه شیعه از زیدیه تا اسماعیلیه و واقفیه امام کاظم و ما جعفری های امام صادق علیه السلام همه و همه گوشه باریکی از این تاریخ مسلمین را به خود اختصاص داده ایم رفتار سنت الهی در مورد تمام امویان و عباسیان و مردم دورانی که تحت این حکومت‌ها مسلمانی کرده اند آیا ارتداد و ناحق بودن است؟ در فضایی که فرزندی در جامعه عباسیان متولد شده و بنابر جو حاکم زمان خود خلیفه را باعث حتی گردش ماه و خورشید می‌دانسته آیا مسلمان نیست و اشعری بودن و تفویضی بودنش حکم کفر دارد؟ قطعا اینطور نیست که این سنت و مدل حکومتی تا لحظه تکیه بر کعبه به همین منوال حداقلی شیعه خواهد گذشت باقی ادیان، تمامی فرق شیعه و سنی قطعا، که دین را از مادر به ارث برده اند تا زمانی که امامی از شیعه با تکیه بر کعبه به این بقیه الله نرسیده باشد بر حق خواهند بود و مسلمان زاده مسلمان است چه سنی چه شیعه چه افغان چه ایرانی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی که می‌فرمایید بسیار عمیق‌تر از آن است که در محدوده یک سؤال و جواب بحث شود. کتاب‌های خوبی در این مورد نوشته شده که از جمله آن‌ها بحث کتاب «شیعه» جناب پروفسور هانری کربن است و موضوع «حکومت در حکومت» شیعیان در طول تاریخ. و عملاً حاکمان دوران، ظاهرِ حکومت را در اختیار داشتند و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که عموماً آن‌ها کمر به قتل ائمه «علیهم‌السلام» می‌بستند. در مورد این‌که اجتماع در تربیت انسان نقش دارد، باید متوجه شد بحثِ «ما فی الشرایط» غیر از بحث «ما فی الانسان» است که حضرت آیت الله حائری شیرازی در کتاب شریف «تعلیم و تربیت اسلامی» به‌خوبی مطرح می‌کنند. بدین معنا که آنچه بالاخره مبنای انتخابِ اصیل انسان است «مافی الانسان» یا فطرت او است و به همین جهت حضرت موسی «علیه‌السلام» در عین آن‌که در دربار فرعون رشد می‌کند، ولی فطرت الهیِ ایشان، شخصیت‌شان را شکل می‌دهد. و برعکسِ آن فرزند حضرت نوح «علیه‌السلام» است. به هر حال مسئله را باید با دقت مورد ارزیابی قرار داد. موفق باشید

32645
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی و آرزوی توفیقات روزافروزن برای شما؛ از آنجایی که مخاطب سینما قلب بیننده است، در مورد نحوه ی حرکت در این مسیر لطفا راهنمایی بفرمایید. خیلی ممنون. سینما و قلبِ مخاطب سینما قلب ها را در عالم قصه حاضر می کند و عالم قصه که در اصل، در هم تنیده با نحوه ی بیان آن است، سفری را برای مخاطب خود رقم می‌زند که مخاطب از این سفر نفع می بیند و یا ضرر می کند؛ و در بیان سینماییِ قصه، این مسأله چندین برابر می شود. در بیانِ قرآنی قصه ها، آیه ی «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً»، تأییدی است نه تنها بر اینکه قصه ها سود و ضرر دارند، بلکه مخاطب مؤمن و ظالم هم، دو نوع بهره مندیِ متضاد دارند؛ البته این مسأله در مورد قصه های فطرت است که تجلی گاه نور اسماء الهی هستند. و انفطار صورت در بیان سینمایی انقلاب اسلامی در جستجوی حضور در چنین عالمی است تا مخاطب را به رؤیت عید فطر برساند و بازگشت. ولی قصه ایی که نور حضرت حق ندارد و دنیایی است، عالم تاریکی است از افسردگی، خشونت و طمع کاری. و اینکه مخاطب سفری برود و در بیراهه ها راه را گم کند، عالم قصه های کثرت است. و مخاطبی که اهل ایمان به غیب است و نور را می‌شناسد از تاریکی قصه آزرده می‌شود. در حالی که قصه های قرآن اگر فرعون در امواج طغیانش غرق می‌شود و یا قارون با سنگینی ثروتش به عمق زمین کشیده می‌شود، موسی در قصه حاضر است و جایگاه اتصال با حقیقت مشخص و توحید برای چنین مخاطبی تجلی می کند. ولی چگونه سینما از ویژگی به این مهمی یعنی ایمانِ قلبِ مخاطب به حضرت حق، غافل است و در نحوه ی بیان قصه، به مؤمنین بی پروا خسارت می زند. «سُبْحانَ مَنْ يَعْلَمُ جَوارِحَ الْقُلُوبِ» قلب جریحه دار می شود و سنگینی عالم قصه بر روح مخاطبِ مؤمن تا مدتی می ماند و مخاطب در یگانگی با عالم قصه دنیایی و جِرم دار می شود. و یگانگی مجرمانه در ولایت تکنیک فیلمنامه نویسی و کارگردانی صورت می گیرد. زیرا جذابیّت در این تکنیک ها، متأثر کردن و درگیر کردن روان مخاطب است به منظور همراهی کردن او با عالم قصه. و این در حالی است که سینمای انقلاب اسلامی، حضور و بودنی است از جنس شفا و رحمت برای مؤمنین. از طرفی سینمای انقلاب اسلامی ظهور زیبایی هاست و زیبایی ها در دل زشتی ها ظهور می کند. به همین دلیل در عبور از حجاب تکنیک سینما؛ در نحوه ی نشان دادن شخصیت های خاکستری، بدی ها را بد دیدن و خوبی ها را خوب دیدن، البته بدون اینکه آدم ها خوب و یا بد نشان داده شوند اهمیت پیدا می کند و مُحِقّ بودن همذات پنداری ها و دلسوزی ها نسبت به جایگاه حق و باطل مشخص می شود. اگر وقتی که می بینیم حضرت نوح (ع) از دلسوزی برای پسرش نهی می شود، در نحوه ی بیان سینمایی غافلانه همذات پنداری با پسر نوح صورت بگیرد، سفر با کشتی نوح از دست می رود. این در حالی است که در همذات پنداری با اولیاء الهی و در یگانگی با آنها، حضوری فراتر از احساسات ادراک می شود. زیرا وقتی امام خمینی (ره) در دستگیری توسط ساواک و انتقال به بیرون از شهر، در رجوع به قلبشان ترسی نمی بینند و به ساواکی های ترسیده هم آرامش می دهند و یا در هواپیمای بازگشت به ایران، در پاسخ به خبرنگاری که از احوالات ایشان می پرسد مشخص می‌شود هیچ احساسی ندارند، نحوه ی بیان قصه ها در تکنیک متفاوت است و می تواند حضور در لحظاتی متعالی را رقم بزند و شخصیت را به آسمان نزدیک کند.

متن پاسخ

- باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که می‌فرمایید حقیقتاً در تاریخی وارد شده‌ایم که بیش از پیش سینما می‌تواند جبهه‌های حق و باطل را در قالب قصه‌ها و یا صحنه‌ها به نمایش آورد تا هرکس نسبت خود را با شخصیت‌های مطرح در قاب سینما مشخص کند. مهم، اشاراتی است که نویسنده و کارگردان در به‌خودآمدنِ تماشاگر به عهده می‌گیرد تا تماشاگر بفهمد در کجا باید وجه آرمانی خود را دنبال کند تا در این تاریخ آخرالزمانی، انسانی متوسط نماند وگرنه هرچند گمان می‌کند با خوبی‌ها ارتباط دارد، ولی در «دیروزِ» خود حاضر است و به همان اندازه از نوعی پوچی رنج می‌برد بدون آن‌که بداند باید راه را عوض کند. ملاحظه کردید که خسرو در فیلم «موقعیت مهدی» به نظر خود می‌خواهد نسبت به ممد، وفای به عهد بکند و زحمات دیروزِ ممد را که او را در آن سختی به دوش کشید، جبران کند. غافل از آن‌که این‌جا صحنه، صحنه مهدیِ باکری‌بودن است هرچند در شرایط عادی کارِ خسرو یک کار اخلاقی است و باز با همان روحیه به ظاهر اخلاقی، حاضر نیست جعبه‌های مهمّات را از روی بدن‌های شهدا عبور دهد و به خط اول برساند؛ غافل از این‌که این‌جا کاری بزرگ‌تر از آن عاطفه‌های اخلاقی فردی نیاز است. یا توصیه‌های زهرا به برادرش مهدی، به عنوان یک کار فردی توصیه‌های خوبی است که می‌گوید مگر حمید برادر تو نبود، چرا جسد او را به عقب برنمی‌گردانی؛ غافل از آن‌که صحنه، صحنه یگانگی انسان‌ها است که در این‌جا به اوج خود رسیده است و همه برادرِ همدیگرند. و از آن پیچیده‌تر، یگانگیِ مهدی باکری با رزمندگانی است که آن طرف آب مانده‌اند و این، کاری است فوق اخلاقِ عرفی. و سینما می‌تواند به اموری اشاره کند که امروز ما را و تاریخ امروزین ما را برای ما معنا کند وگرنه در «دیروز»ماندن و به صورت خوبانِ دیروز، امروزْ خود را جستجوکردن، غفلت از زمانه است. در حالی‌که ما در روایت متعدد متذکر این امر هستیم که باید در زمانه خود زندگی کنیم و راه سلوکیِ امروز ما، رهنمودهای رهبر معظم انقلاب«حفظه‌الله‌تعالی» است. آیا آنچه که ایشان در 23 فروردین با مسئولان نظام در میان گذاردند، راست‌ترین سخن و سلوکی‌ترین رهنمود برای استقرار در این زمانه نبود؟ موفق باشید             

32614

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: استاد عزیز در پرسش قبلی ضمن تایید فراگیری مهارت های فضای مجازی فرمودید: « فراموش نفرمایید که اگر از آن طرف منوّر به محتواهای ملکوتی نگردیم جواب بشر امروز را نداده‌ایم.» بنده ضمن پیگیری بحث های جدید، پیرامون جهانی بین دو جهان و مباحثه آن ها در پاتق کتاب، سعی کردن توجه بیشتری به مسائل معنوی مانند انس با قرآن و انجام واجبات و ترک محرمات داشته باشم. اکنون حدود ۲ ساعت در روز وقت آزاد دارم که می خواهم از آن برای انجام وظایف خود در قبال انقلاب اسلامی و به خصوص جهاد تبیین استفاده کنم. به دلیل محدود بودن این زمان تنها می توانم آن را به یکی از کارهای زیر اختصاص دهم: یادگیری زبان عربی و پس از آن شروع تفسیر المیزان، ادامه دادن مباحث شرح منازل السائرین و بعد از آن فصوص، سیر مباحث تربیتی استاد علی صفایی حائری، راه اندازی یک وب سایت و درج مقالات معرفتی در آن که در آینده با انجام اقدامات تخصصی تر می تواند به یک آکادمی آنلاین و یک برند آموزشی تبدیل شود. یا هر اقدام دیگری که شما بفرمایید از آن جا که در تشخیص وظیفه و اولویت ها مدت زیادی است که مردد ماندم، امیدوارم در پاسخ این پرسش بتوانید مرا از سر در گمی و اشتغال به امور متعدد بی سرانجام نجات دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به ذوق و استعداد خودتان نظر کنید ولی در هر حال نمی‌توان از قرآن غافل شد و خوب است که مدتی جهت فهم قرآن از طریق تفسیر المیزان تلاش بفرمایید. بعد از آن إن‌شاءالله بهتر می‌توانید تکلیف خود را بیابید. موفق باشید

32508

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: استاد مدتها پیش، مسجد حضرت خدیجه (س) بنده درباره اینکه دوست دارم در انقلاب بمانم نه با مرگ تمام شوم پرسیدم شما پس از توضیحاتی فرمودید شهدا رفتند که بمانند و الان اصحاب کربلا و شهدا حاضر هستند. بعد از بنده پرسیدید مگر اینطور نیست؟ بنده هم نمی دونستم بگم بله یا خیر، چون این را واقعا در درونم نیافتم، یعنی نمی دانم فهمیدم یا نفهمیدم! فقط یکسری اطلاعات دارم که می رسانند اینطور هست. بعد دوباره با این مطلب در کتاب «با دعا در آغوش خدا» برخوردم: «او از اين دنیا رفت، ولی بیهوده نرفت، به چیز پايداری فكر می‌كرد كه در انقلاب اسلامی به ظهور می‌آيد و او تا ابد با آن حقیقت پايدار در اين تاريخ حاضر است.» بازم گیر کردم! میشه لطفا به نحوی این را توضیح بدید که بنده درونی بیابم یا بفهمم. ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید به موضوع حیات برتر یا سومین حیات که در آیه ۱۶۹ سوره آل‌عمران مطرح شده؛ خوب است توجه شود. عرایضی در این مورد در لینک زیر در دسترس است. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/9914

32303

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر: منظور از روایاتی که فرموده اند با هر انسانی دو ملک و یک شیطان خلق می‌شود یا پیامبر فرموده اند من شیطانم رو مسلمان کردم چیه؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است. کتاب «معاد؛ بازگشت به جدی‌ترین زندگی» همراه با شرح صوتی آن که روی سایت هست، در این مورد می‌تواند کمک کند. موفق باشیدhttps://lobolmizan.ir/book/94?mark

https://lobolmizan.ir/sound/652

32018
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز و گرانقدر: استاد قبلا سوالی در مورد سایه نداشتن ائمه و رسول اکرم مطرح شد پاسخ دادین که «شاید غلبه‌ی روح مبارک رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر عالم جسم چنین اقتضایی را در پی داشته باشد که جسم آن حضرت سایه ندارد، با این همه معنای درست این خبر را نمی‌دانم.» استاد، چرا سایه نداشتن نمی تواند مقوله ای از جنس همین مفاهیم که می فرمایید باشد (همه مطالب نقل از سخنان حضرتعالی می باشد) «ما عموماً، با سایه های ذهنمان زندگی می کنیم و به حقیقی ترین بُعد زندگی که همان ابدیت است رجوع نداریم هنگامی که حضرت طوری سخن می گویند که ما مجبور می شویم این سایه ها را کنار بگذاریم، از خود می پرسیم پس چه کار بکنیم چون کار دیگری نداریم» . «کسی که دنیا را جدّی گرفت با سایه های ذهن اش زندگی می کند، چه از آن سایه ها بترسد و از آن ها فرار کند و چه با آن سایه ها رفیق شود و با آن ها دل خوش کند، در هر دو صورت از واقعیت بیگانه است، چون سایه های ذهنی واقعیت ندارند. راه نجات از این که انسان بازیچه ی سایه های ذهنی نشود، یک راه بیشتر نیست و آن جدّی گرفتن حیات ابدی است.». «آن هایی که از مسیر رسیدن به خدا منحرف شدند برایشان عذاب دردناکی است، به جهت آن که یَوْمُ الحساب را فراموش کردند. اگر قیامت و حیات ابدی برای افراد جدی شود سایه های ذهنی قدرت و توانایی شان را از دست می دهند.» «ما باید سایه ها را از روی ذهن و قلبمان برداریم تا بتوانیم کاملاً آزاد نفس بکشیم، اگر شما از کسی که علناً کار حرامی را انجام می دهد و در تاریکی زندگی می کند، نپرسید که این چه وضعی است؟ او از شما می پرسد که چرا اینقدر خودت را به احکام دین مقیّد کرده ای.» «اگر انسان آسمانی شود و پناه روح و جان خود را خدا بداند از این نوع فشارهای روحی راحت می گردد. دیگر سایه ها در ذهن او حکومت نمی کنند که با درهم پیچیده شدن سایه ها او هم درهم پیچیده شود، بلکه خدا بر او حکومت می کند.» «اهداف وَهمی غیر واقعی است و نباید به فکر برآوردن اهدافی این چنینی برآمد و فکر کنیم چون این شخص رئیس است پس مهم است و یا چون این سنگ گرانقیمت است پس مهم است، اینها نسبت و اعتباریاتی است که اذهان بشری ساخته اند و ریشه در سایه ذهن انسان ها دارد. و از این جهت نباید وقت خود را صرف اهداف وَهمی نمود.» «علم باید طوری باشد که بتواند ما را به خودمان بشناساند نه اینکه یک «منِ» بدلی به ما بدهد که سایه ی ذهن ما شود. بعضی علم ها یک «منِ» بدلی به انسان می دهد.» «بدبخت آن کسی است که چیزی جز اجسام و ظواهر را نمی شناسد، زیرا مرگ، همه چیز او را نابود می کند ولی اگر ماوراء زندگی دنیایی، به مالک مرگ نظر داشت هیچ وقت با نابودی مطلوباتش روبه رو نمی شد. اگر انسان توجه داشت که کل حیات، در زندگی دنیایی اش خلاصه نمی شود و اگر خود را وسیع تر از تنفس بدنی اش، در دست خالقی حکیم احساس کرد، هرگز سایه ی تنگ و تاریک دنیاگرایی بر او فشار نمی آورد تا گمان کند همه چیز تنها در دنیا یافت می شود، آیا در زندگی با انسان هایی روبه رو نشده اید که نگران لباس های مستعمل با آرنج های سوراخ و کفش های مندرس خود نیستند ولی نگرانند که مبادا ستارگان بر جانشان ندرخشند؟ این ها ماوراء مرگ و زندگی، با خدا زندگی می کنند. با خدایی که در همه چیز و از همه چیز می توان سراغ او را گرفت.» «باید خود را از سایه های آن ذهنی که همواره ما را به خود مشغول می کند و از نظر به خداوند باز می دارد آزاد کرد.» «همین که همه همت انسان این باشد که منِ مستقل از حق، یعنی مَن وَهمی را حفظ کند، از مسیر درست دور می افتد و به مقصدی که باید برسد، نمی رسد و عملاً با سایه زندگی خود زندگی می کند در حالی که سایه زندگی، اصل زندگی نیست، انسان را به اهداف دروغین عادت می دهد و اندیشه اش را در مسیر همان اهداف دروغین به کار می برد.» «تو ابدیت داری ولی دنیا ابدیت ندارد، پس تو برای دنیا خلق نشده ای، خود را مواظب باش که به دنیای ناپایدار گره نزنی. خیلی عجیب است که آدم خود را در سایه های زندگی مصرف کند. سایه ها می میرند و او می ماند، ولی بدون هیچ محتوایی. کسی که وقتش را صرف سایه کرد، سایه چون حقیقت ندارد، می رود، اما او نمی رود.» «سایه های ذهنی ما که ما را از حیات ابدی غافل کرده بود، همه و همه کنار می روند و در آن حالت شما زنده می شوید و زندگی حقیقی شروع می گردد.» محو او گشتند آخر بر دوام / سایه در خورشید گم شد والسّلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح فرموده‌اید مبنی بر این‌که سایه‌های ذهنی چه اندازه حجاب حقیقت می‌شوند و مسلماً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از چنین سایه‌های ذهنی مبرّا بوده‌اند. به قول شاعر بزرگوار آقای رافعی:  اگر همسایه ها بی سایه بودند / حصار خانه ها سنگی نبودند. که منظور ایشان نیز همین سایه‌های ذهنی است. ولی اگر واقعاً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هنگامی که در بین مردم بودند، جسم‌شان سایه نداشته است، قضیه غلبه روح بر جسم به میان می‌آید. ولی احتمالاً شاید بتوان گفت همان هنگامی که بین مردم بودند، مردم آن‌چنان از حضور آن حضرت بهره‌مند می‌شدند و احساس آرامش می‌کردند که اصطلاحاً این حالت نداشتن سایه قلمداد می‌شد. و به همین جهت در مورد ائمه «علیهم‌السلام» نیز در بعضی روایت‌ها داریم که آن‌ها نیز سایه نداشتند، گویا به معنای روان بودن حضور آن‌ها برای روح‌های مخاطبین‌شان بوده است. موفق باشید

31988

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: استاد من در مورد انجام امر به معروف ونهی از منکر احساس ضعف می کنم هم درتشخیص درست مصداق منکر وهم بیان درست معروف، من همیشه اهل بی تفاوتی در این زمینه بودم برای همین خیلی برایم سخت است، حالا شاید تشخیص این غیبت یک فردی که اسمش را بیاورند راحت باشد ولی موارد پیچیده تری هست که من متوجه نمی شوم یا حواسم به حرف نیست یا مشغله ذهنی دیگری دارم اما در آن جمع هستم تا در نهایت در گناهشان شریک می‌شوم و نمی‌دانم کدام حرفها منکر است مثل اشاره به موضوعی یا مشکلات موجود، ولی از همه بدتر نمی‌دانم چه بگویم تا ما فکر کنیم این منکر بود و حالا چه بگویم او حرفش را زده و رفته و گناهش گریبانگیر ما شده. استاد من به دنبال استحکام، عدم رودربایستی، تشخیص درست مصداق و بیان درست و هم چنین راهی برای کفاره این گناه هستم، در صورت امکان عنایتی فرموده و مرا راهنمایی نمایید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هر حال نباید حساس بود و آنچه که نهی شده است گوش‌سپردن به غیبت افراد است و این غیر از آن است که در مجلسی باشیم و به گوش‌مان بخورد. از طرفی باید مطمئن باشیم که گناهی واقع می‌شود و از این جهت نباید به بهانه‌های ساده ترک جلسات ارحام نمود. موفق باشید

31843

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز: حضرتعالی در مباحثتون از روایات استفاده می کنید که با توجه به سبقه حوزویتون مایلم سوالی بپرسم. آیا از حیث حدیث شناسی از لحاظ صحت و سقم متن و سند روایات، معناشناسی لغات و از این دست مسایل کمک می گیرید یا به فحص اساتیدتون از جمله علامه و امام و آقایان آملی اعتماد می کنید؟ از این جهت می پرسم که به نظرم باید به اجتهاد در تولید علم از منابع برسیم و از تقلید عبور کنیم اگه می خوایم از تمدن جهان شمول اسلامی حرف بزنیم و با روش هایی که علمای جوان و متاسفانه مهجور حوزه ازش حرف میزنن اجتهاد منحصر در فقه نباید باشه و مسیرش هم هرگز نیاز نیست که اینقدر پیچیده، نامانوس و مطول باشه و البته در کنار انتقاد، پیشنهادات معقولی هم دارن که اگه مایل هستید یا کتاب هاشونو براتون بفرستم یا آدرس و اسم تقدیم کنم. دعا کنید خدا توفیق و امکان حضور بده تا چند خبری و لو اندک ازین دست امیدبخش های بیدار کننده از حوزه علمیه ی نازا شده ی امام صادق علیه السلام براتون بیارم که برای امثال من که نا امید از طریق اجتهاد بودیم، کور سوی امیدی هست در ظلمت این دالان ویران که سالهاست جز خروجی کَمّی، خبری از کیفیت درش نیست که این اتلاف استعداد نطفه های شیعه فقط و فقط در قیامت ظرفیت بررسی همه ابعادش هست و براستی قیامت چه موید خوبی بر عدالت کردگار بی همتاس. علی الحساب اگه صلاح دیدید به این مقاله نگاهی بندازید: دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول همکلامی با حضرتعالی افتخار بنده هست و اطاله کلام از سر حب استاد شاگردی. عذرا مولای

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه مهم امروزین ما فهم حضور تاریخی انقلاب اسلامی است و تبیین راه شهدا ذیل ولایت فقیه. گفت:

عاقل به کنار جوی پی پل می‌گشت       دیوانه پا برهنه از جوی گذشت

موفق باشید

نمایش چاپی