بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30286
متن پرسش
با سلام خدمت شما استاد گرامی: ۱. آیا در بهشت هم ترفیع درجه داریم یا بعد از سپری کردن صراط هرکس وارد بهشت شد در همان مقامی که هست میمونه؟ ۲. آیا فرد در هر درجه ای از بهشت باشه به اون راضیه یا اینکه به مقامات بالاتر حسرت میخوره؟ ۳. اینکه در شرح حال غسل دادن حضرت زهرا توسط حضرت علی می‌شنویم که می‌گویند حضرت را از زیر لباس غسل دادن به چه دلیل هست؟ آیا بحث احترام به حضرت هست یا اینکه می‌گویند بعد از فوت همسر، مردش بر اونا محرم میشه؟ اساسا دلیل اینکه یک عمر با یک فرد با تمام عشق و علاقه زندگی کردی و پس از مرگ نامحرم بشی چی میتونه باشه؟ از شما سپاسگزارم
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ما فرموده‌اند «الیوم، یومُ العمل و غداً یوم الحساب» بنابراین در بهشت، ترفیع درجه نداریم، ولی رفع حجاب، آری. ۲. در روایت داریم شرایطی برای اهل بهشت فراهم می‌کنند که او حسرتی نسبت به آنچه نیافته است، نداشته باشد. ۳. چیز خاصی در این مورد به نظر بنده نمی‌رسد. موفق باشید

30031

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: آیا میشه به خاطر مسائل سیاسی مسئله درمان مردم رو تحت الشعاع قرار داد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه. موفق باشید

29984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: با توجه به نکته سوم کتاب ده نکته اینگونه برداشت می‌شود که هر چه روح را تقویت کنیم و مجردتر شود بیماری کمتر بر بدن غلبه پیدا می‌کند. ولی از نظر پزشکی هر چه جسم را تقویت کنیم به این معنی که جسم را از نظر موادی همچون ویتامین، پروتتین، کلسیم و... تغذیه کنیم بیماری کمتر بر بدن غلبه پیدا می‌کند. که این قضیه به تجربه ثابت شده است. لطفا راهنمایی بفرمایید. سوال دوم اینکه آیا این نکته ای که شما فرمودید فقط مربوط به بیماریهای میکروبی است؟بیماری های قلبی و عروقی که در اثر خوردن نمک زیاد یا چربی زیاد بر بدن عارض می‌شود چطور؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. اتفاقاً از نظر پزشکی هم ،نقش روح جهت پذیرش و یا عدم پذیرش بیماری بسیار مورد بحث قرار گرفته. ۲. در هر حال روح است که بر بدن حکومت می‌کند و آن را تدبیر می‌نماید. موفق باشید.

29983

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: خانم بنده خیلی علاقه به مطالعه در خصوص آخرالزمان دارند، و در این زمینه به پیج های اینستاگرام هم سر میزنن، تازگی درخصوص موارد کیهانی و اخترشناسی از افرادی شاید مسلمان نباشند مطالعه می‌کند و تحت تاثیر واقع شده، مثلا اینکه ما الان داریم وارد عصر آکواریووس میشیم و این اتفاقا میفته. بنده در این خصوص اطلاعاتی ندارم، و با توجه به جذابیت این موارد ولی ترجیح میدم در زمینه معرفت دینی، به خصوص اصول دین مطالعه و تحقیق داشته باشم. به خانم گفتم این موارد قطعی نیست و ارجاع دادم به جلد دوم رساله حضرت آقا که این موارد (نجوم، کهانت و...)، این بحث های فقهی را دارد. خواهشمند است در این خصوص راهنمایی بفرمایید. با تشکر و سپاس
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است. این نظریه‌های شبهه علمی بیشتر ریشه در توهّم دارد. در موضوع آخرالزمان و انتظار فرج باید به متون مقدس دینی رجوع داشت. برای ابتدای امر، مطالعه‌ی کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که روی سایت هست، پیشنهاد می‌شود. موفق باشید

29452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خوب هستید؟ چرا بعضی کتاب های شما پی دی اف نیست الان من پول ندارم «ایقاظ النائمین» رو بخرم دانشجو هستم چیکارکنم؟ صادقانه گفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌هایی که مربوط به بنده می‌باشد همه‌ی آن‌ها پی‌دی‌اف شده است. ولی «ایقاظ النائمین» که از جناب صدرالمتألّهین است مربوط به انتشارات خاص خودش می‌باشد. موفق باشید

29451

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و درود خدمت استاد اصغر طاهرزاده: می خواستم نظر شما را درباره ی این یادداشتها بدانم. ✍
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام یادداشت؟! موفق باشید

29428

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: اگر امکان دارد محل صحیح بروز حسی لطایف نفس و قلب و روح و سر و خفی و اخفی رو در بدن بفرمایید. (مثلا برخی اخفی را در محل مسح سر و برخی وسط سینه معرفی می‌کنند و هندوها آن را کندالینی یا هندوها مرکز پیشانی و بین دو ابرو را چشم سوم می‌خوانند و مسلمانان برخی محل بروز نفس و برخی محل بروز خفی)
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به آن‌که در مباحث معرفت نفس روشن می‌شود نفس، مجرد است؛ ورود به این نوع مطالب، به‌کلّی منتفی است. موفق باشید

27990

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام: در جواب یکی از پرسش های قبلی من فرمودید که باید با دشمنان مدارا کرد، سوال بنده این است که نیت مدارا کردن را هر بار که بخواهیم با آنها برخورد یا صحبتی داشته باشیم یا کاری برایشان انجام دهیم باید در ذهن بیاوریم یا همین‌که یک‌بار برای همیشه این نیت را بکنیم کافیست؟ و دوم اینکه مباحثی که مطرح می کنید برای من بسیار جذاب است و در عمق جانم نفوذ می‌کند اما برای آنکه خیلی زود آنها را فراموش نکنیم و هم چنین بعد از خواب یا حتی روز بعد تاثیر آن را در خود به طور مداوم احساس کنیم باید چه کاری غیر از خلاصه بر داری انجام دهیم تا آن احساس و حال خوب را حفظ کنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همین‌طور که می‌فرمایید، خوب است. ۲. بنا نیست مطالب در حافظه بماند. ارزش کار به آن است که آن مطالب، تصمیمات ما را رشد دهد. موفق باشید

27697
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز، من به نظر و تحلیل خودم که شاید تلقی شود تعبیرم، تعبیر تند و غیر منصفانه و کوته بینانه و یک تعبیر بدون طرح کلان است، معتقدم روح و سیر حاکم بر عالم و تمدن مدرنیته علی الخصوص در دوره معاصر، روحی و سیری است که حق و قدسیت در حجاب و تنگنا رفت و سیر تمدن مدرنیته، سیر ایجاد حجاب برای حق و عالم قدس و معناست و علیرغم اینکه متفکران و پدران عقل مدرن اعم از بیکن و دکارت و کانت و آگوست کنت سعی شان در جوامع غرب مبتنی بر ایجاد مسیر تفکر و تعقل و ایجاد یک روح تاریخی پس از دوره غرب مسیحی و دوره کلیسا و اعصار پیش از مدرنیته بود ولی مسیری که گشودند مسیر حجاب حق و عدم انس با عالم معنا و حتی نحوی از قناعت به آنچه در نظرش می‌رسد است و قرار گرفتن در گردونه ای است که با روح معرفت دینی فاصله دارد و الان هم که دیگر متفکرین مدرنیته رسما از پایان تاریخ و جنگ تمدنها می‌گویند و این بحث صریح‌تر شده است. این نظر و تحلیل شخصی من هست و همانطور که عرض کردم ممکن است تلقی شود دیدگاه جدلی و ایدئولوژیک منفی است و حتی تند و با نگاه سطحی است ولی به نظرم اگر نخ متصل کننده اجزای تمدن مدرن به هم که همان روح این تمدن و فرهنگ است را ببینیم، تاریخ و سیر مدرنیسم بسوی حجاب معرفت دینی و معرفت حکیمانه و حتی معتقدم اینکه متفکرین مدرن گفتند ما پیش از مدرنیته با دین عالم را تفسیر می‌کردیم و حالا دوره آن خبر و مکتب گذشته است و طرح انسان ابزارساز به قصد تصرف در طبیعت جهت ارضای حال درونی خویش و با رویکرد سوبژه شدن اتفاق افتاد دقیقا با روح معرفت و حکمت دین به تعارض می‌رسد و تقدم بر طرح کلان خداوند و انبیاء عظام است و دقیقا تقدم بر نبی طرح کلان نبی خدا است که در آیه اول سوره حجرات نسبت به آن تذکر و انذار داده شده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسلّم سیر فرهنگِ مدرنیسم که غیر از عقل تکنیکی و روحیه‌ی تمدنی است، به گفته‌ی خود متفکران غربی، در دست شیطان قرار گرفت و جلو آمد و این غیر از تولد بشری است که می‌خواست «اَلِثیا» را به تاریخِ خود برگرداند تا استعدادهای عالَم را فراروی کند هرچند آن روح تا حدّی گرفتار گِشتل شده، ولی نباید آن تولد را نادیده گرفت، همان‌طور که جهان بشری تولد انسانی که در ایران بناست خداوند را به تاریخ برگرداند؛ نباید نادیده بگیرد. موفق باشید

27650
متن پرسش
سلام علیکم: در مباحث انسان شناسی و معرفت النفس مطرح می‌شود دین مبین اسلام هم به تعادل در انسان نظر دارد هم به تعالی که انسان بتواند وجوه و ذو ابعاد بودنش را متعادل کند و به تعالی و قرب الی الله و متخلق شدن به شرایع الهیه برسد. چگونه انسان می‌تواند وجوه مختلفش را متعادل و در راستای قرب الهی ببرد که در عین ذو ابعاد بودن ولی متعادل و عبد خالص حضرت حق است و مصداقش شخصیتی مثل حضرت امام است که هم فقیه، هم مفسر، هم اصولی، هم عارف، هم آشنا و حاضر با فلسفه و حکمت و هم سیاستمدار و مدیر جامعه اسلامی و طراح خطوط کلان نظام است و هم چنین به وادی تعالی و حکیم بودن هم می‌رسد و تعبیر حضرت آقا در همین باره اینست که امام، یک مومن متعبد است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: شخصیت متعادل حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در پذیرفتن همه‌جانبه‌ی ابعاد شریعت الهی بود که در کتاب «چهل حدیث» نیز می‌توانید آن را ملاحظه کنید. حال بعد از این‌که انسان، همه‌ی ابعاد شریعت را پذیرفت، در هر جایی که وارد شود با همان روحیه وارد می‌شود و گرفتار تک‌بُعدی‌شدن نمی‌گردد. عمده آن است که به‌جایی برسیم که همه‌ی ابعاد شریعت اسلام برای ما مهم و لازم باشد و لذا نباید یک بُعد از آن ابعاد دین، ما را از سایر ابعاد غافل کند و این، حقیقتاً امر مهمی است. موفق باشید   

26690

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: مباحث معرفت نفس و الحشر فایل صوتی ندارد و چون اینجانب برخی از مفاهیم آن کتاب را نمی فهمم و آیا برای فهم بهتر آن کتابی یا منبع دیگری را باید بررسی نمایم قبل از این کتاب مهم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کیفیت فایل‌های صوتی آن چندان خوب نیست ولی نزد حاج‌آقا نظری هست. شرح صوتی کتاب معاد تا حدی مطلب را جبران می‌کند. موفق باشید

26496

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام خدمت شما استاد ارجمند و با آرزوی سلامتی برای شما: الحمدلله رب العالمین در حال حاضر ایران اسلامی ما در علوم و فناوریهای پیشرفته ای مانند نانو، بیو، هوافضا، سلولهای بنیادی و غیره جایگاه ارزنده و والایی کسب کرده است و بنده هم با عنایت خدا در یکی از همین علوم تحصیل کردم. اما همانطور که جنابعالی فرمودید تکنولوژی غرب روح و فرهنگ خاص خود را به همراه دارد و اگر فرد یا جامعه شیعه ما با آرمانهای خود به این موضوع توجه نداشته باشد ممکن است در فرهنگ غرب حل بشود. چند سوال دارم. ۱. به عنوان یک شخص که در این حوزه کار می کنم چه راهکار عملی پیشنهاد می کنید؟ ۲. حالا که به لطف خدا و زحمت استاد فرهیخته ای چون شما از این موضوع آگاه شدم آیا تکلیفی برای بنده در قبال جامعه علمی و فناورانه ای که با آنها از نزدیک کار می کنم وجود دارد (با توجه به اینکه مسئولین ما با دیدن حرکت غرب به سمت مسائل اخلاقی فناوری در حال ورود به این بخش هستند و زمینه برای بنده هم فراهم است)؟ ۳. بنده فکر می کنم باید افق دیدم رو زمان ظهور امام زمان در نظر بگیرم و بر این اساس برنامه ها و طرحها رو تنظیم کنیم. یعنی با ظهور و تجلی منبع علم و فناوری هستی چه مسیری برای پیمودن و رسیدن به ۲۵ حرف باقیمانده از علم در اختیار بشر قرار می گیرد و ما از الان سعی کنیم در اون مسیر حرکت کنیم. آیا درست است؟ راه سختی است إن شاالله با مدد خدا و نگاه اهل بیت و دعای استاد بزرگ و چراغ نورافشانی چون شما برای فرزند کوچکتان بتوانم گامی هرچند کوچک در این راه بردارم. التماس دعا. با سپاس و احترام فراوان.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روحیه‌ی انقلابی و رعایت تقوی اثر خود را در خنثی‌کردنِ حجاب‌های آن فرهنگ به میان می‌آورد. ۲. باید متوجه شد عقل تکنیکی، رویکردِ اصلی‌اش کشف استعدادهای طبیعت است از آن حیث که منجر به درک حقیقت می‌شود که بحث آن در موضوع «تذکر به عقل تکنیکی» شد. آدرس صوت آن  http://lobolmizan.ir/sound/1225  می‌باشد. ۳. در این مسیر خداوند الهاماتی به انسان می‌کند. موفق باشید

25425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: آیا ممکن است خداوند به خاطر گناه کبیره شخصی هدایت تکوینی که عام است را از او بردارد و عقل او را زایل کند و او را دچار دیوانگی و جنون کند؟ یا نه هدایت تکوینی چون عام است اراده خداوند در برداشتن آن از شخص گناهکار قرار نمی گیرد و اگر کسی دیوانه می شود و دچار جنون می شود دلیل بر گناه کبیره نیست و گناه کبیره به هیچ وجه نمی تواند دلیل جنون و یا دیوانگی شود. ممنون از پاسخگویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع هدایت تکوینی همان است که می‌فرمایید. ولی این‌که خداوند در اثر گناهِ انسانی او را از هدایتِ خود محروم می‌کند و او دیوانه‌وار دست به اعمالی می‌زند؛ جای خود دارد. موفق باشید

25279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: خدمت استاد بزرگوار سوالی داشتم. اینکه در جایی خواندم آقای قاضی فرمودند هر پیشرفتی داشتم در شب زنده داری داشتم. چکار کنیم که از لحاظ خواب مشکلی نداشته باشیم و چگونه برنامه ریزی داشته باشیم چون شب حس و حال عجیبی دارد و نمی خواهیم آن را از دست دهیم. با تشکر از شما استاد عزیز.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: زود خوابیدن، غذای سنگین نخوردن، کم حرفی در روز، کوتاهی‌های آرزوهای دنیایی کارساز است. موفق باشید

24735
متن پرسش
استاد گرامی سلام علیکم: نقد هیوم توسط علامه طباطبایی در مورد منشأ تصورات که می‌فرماید: منشأ اين علم آن است که هر علم حصولی مسبوق است به يک علم حضوري؛ يعني قبل از آنکه نفس تصوري از شيء حاصل کند، بايد واقعيت آن شيء را به علم حضوري دريابد. سوال اینجانب این است که: علامه می‌فرماید (قبل از آنکه نفس تصوري از شيء حاصل کند، بايد واقعيت آن شيء را به علم حضوري دريابد)، منظور از واقعیت شیء چیست، و واقعیت شئ به چه معناست و چگونه بدست می آید؟ یعنی نفس واقعیت شئ را در خود میابد و حاضر می شود؟ نفس مگر به افعال خود و شئون و مراتب خود علم حضوری ندارد؟ شی خارجی که خارج از نفس است چگونه به آن علم حضوری پیدا کند؟ مگر می شود؟ پس تکلیف علم حصولی که یک ادراک بدیهی است چه می شود؟ مگر علم به خارج حصولی نیست؟ که البته هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید بر روی «مُعدّبودن» شیئ خارجی و ابداعِ نفس، صورتی مطابق شیئ خارجی فکر کنید. احتمالاً در آرشیو سایت در قسمت «معرفت نفس» بتوانید مطالب را دنبال فرمایید. بهتر از آن‌جا، کتاب «معرفتِ نفس و حشر» است. موفق باشید

33726
متن پرسش

سلام بر استاد عزیر طاهرزاده عرض ادب و احترام: استاد، بنده با تامل در داستان گوساله سازی سامری و گوساله پرستی بنی اسرائیل، به نکاتی رسیده ام. که احساس می‌کنم برای شناخت فتنه ها و عبور از آن خیلی کمک کننده است. اگر زحمتی نیست نگاهی به این مطلب بیندازید و خواهشا ایرادهای آن را مطرح فرمایید. جسارت های بنده را به بزرگواری خودتان ببخشید. اجرتان با مادر سادات، حضرت فاطمه الزهراء. سید محمد صادق موسوی بنده ایی از بندگان شما. مطلب : # عصای‌موسی در جهاد تبیین ۳ بسم الله الرحمن الرحیم سوال: فتنه از کجا شروع می‌شود و راه نجات یافتن از آن چیست؟ با دقت در فتنه هایی که در طول تاریخ رخ داده است، روشن می‌شود جایی که فتنه از آن جا آغاز می‌شود، درون افراد است. روند شروع و ادامه فتنه ها این گونه است که فردی از درون، دچار فتنه می‌شود و یک امر باطلی در نظر او با امر درستی زینت داده می‌شود و در جای حق می‌نشیند. سپس آن فرد با گفتار و اعمال و رفتار، آن امر تزیین شده را به دیگران منتقل کند. امر زینت داده شده، در درون دیگران اثر می‌گذارد و برای آنها هم جذاب می‌شود. در ادامه جمعی دچار فتنه می‌شوند و این امر منجر به اتفاق ها و حرکاتی می‌شود که در انتها تعداد بسیار زیادی را از راه توحید و خدا پرستی خارج می‌کند. خداوند متعال در قرآن، روند شکل گیری فتنه ها را با مثالی تاریخی روشن می‌فرمایند. این فتنه در قالب داستان گوساله پرستی بنی اسرائیل بیان شده است. آن زمانی که حضرت موسی به کوه طور رفتند و تاخیری ده روزه از موعد مقرر داشتند. وقتی جناب موسی از این موضوع مطلع می‌شوند به سرعت خودشان را به قوم می‌رسانند. و بنی اسرائیل را توبیخ می‌کنند. سپس از مبدا و شروع کننده این فتنه می‌پرسند: ای سامری این فتنه چه بود که تو برپا کردی و چه چیزی تو را وادار کرد که این کار را بکنی؟ (فما خطبک یا سامری) سامری در جواب دو موضوع را توضیح می‌دهد: ۱. من چیزی دیدم که بقیه ندیدند، من اثری از رسول (خاک پای جبرائیل) را پیدا کردم و روی گوساله پاشیدم و آن دارای صدایی شد. «له خُوار» ۲- نفس من آن را برایم بیاراست. «سولت لی نفسی». با دقت در این داستان مشخص می‌شود که روند شروع فتنه سامری از تسویل نفس اوست. در واقع نفس سامری، امر باطلی را به وسیله‌ امر حقی زینت می‌دهد و در ادامه اثری از این کار می‌بیند و ناخواسته دچار فتنه می‌شود. امرِ باطل، شراکت گوساله در ربوبیت خداوند است که به وسیله امر حق، که حیات بخشیِ حضرت جبرائیل است، زینت داده می‌شود. داستان سامری و تسویل نفس او، درس بزرگی است برای شناخت هر فردی که ناخواسته، دچار تسویل نفس شده و نفس او امر باطلی را به وسیله یک امر حقی زینت دهد و در جای امر حق می‌نشاند. این تسویل نفس به گونه ایی است که در اغلب مواقع، شخص متوجه نمی‌شود که دچار انحراف و التقاط شده است. لازم به ذکر است که همه امور دینی این قابلیت را دارد که زینت بخشِ امر باطلی شود و فرد و یا افرادی را دچار فتنه کند و از راه توحید و خدا پرستی خارج کند. اموری مانند نماز، روزه، کسب علم، احترام به قرآن، نماز شب و.... تنها راه نجات از تسویل نفس، توجه به شریعت و رعایت کامل همه باید و نباید‌های عملی است. شریعت، مشخص کننده و تمییز کننده امور صحیح و خالص از امور التقاطی حق و باطل با یکدیگر است. در شریعت اسلام، باید و نباید های فردی در رساله هایی عملیه و باید و نباید های اجتماعی، در امر و نهی‌های رهبر و ولی جامعه اسلامی، مشخص شده است. نمونه هایی از تسویل نفس : ⭕️ نمازی که فارسی خوانده می‌شود و اشک دارد، همان گوساله سامری است که خُوارِ اشک و لذت عبادت را دارد و صاحبش در فتنه است. فریب آن‌را نخورید. ⭕️ مجلس عزاداری که روبه روی رهبر انقلاب باشد، همان گوساله سامری است که خُوارِ لذت اشک را دارد و صاحبش را دچار فتنه کرده است. فریب آن‌را نخورید. ⭕️ عملیات انتحاری فرد داعشی همان گوساله سامری است که نفس او با لذتِ قتل فی سبیل الله، فریب خورده است. این لذت همان خُواری است که گوساله سامری از خودش بروز می‌داد. ⭕️ جناب سید حسن آقا میری هم در چند سال اخیر، ناخواسته دچار این فتنه شده است. به عنوان مثال به تازگی، عکس دختر بی حجاب را دست در دست دختر چادری منتشر کرده است. در واقع ایشان دچار تسویل نفس شده اند و نفس ایشان، امر باطل بی‌حجابی را به وسیله امر حق مهربانی و عطوفت در جامعه اسلامی، زینت داده و هم خود جنابشان و هم فالوور هایشان دچار فتنه شده اند. ⭕️ محمود احمدی نژاد هم دچار تسویل نفس با گوساله سامری درونش با صدای خُوارِ شور و شعف انقلابی شد. ♦️♦️ در مجموع هر بحث دینی و هر فعل دینی امکان زینت بخشیدن به هر امر باطلی را دارد و صاحبش را دچار فتنه ای بس بزرگ خواهد کرد. ♦️♦️ معیار اینکه آیا عمل دینی هر کسی گوساله سامری است یا نه فقط دو چیز است: ۱. رعایت تمام امر و نهی های مسخص شده در رساله عملیه، که امر و نهی فردی خداوند را مشخص کرده است. ۲. اطاعت کامل عملی از امر و نهی رهبر جامعه اسلامی که الان رهبر انقلاب، سید علی خامنه ایی مدظله العالی هستند و امر و نهی ایشان همان امر و نهی اجتماعی خداوند است. ( آیا معجزه بودن قران را در تازگی اش لمس می‌شود.) والسلام علی من اتبع الهدی و الحمد لله رب العالمین @barayemardanejang

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همچنان‌که می‌فرمایید جایی که فتنه در آن آغاز می‌شود، درونِ افراد است. مثل همان تسویلات نفس سامری، که تصور می‌کرد حال که اثر پای حضرت جبرائیل را تشخیص می دهد و می‌تواند گوساله‌ای بسازد که همچون گاو، خوار می‌کشد، پس می‌تواند رقیب حضرت موسی «علیه‌السلام» باشد. آری! هر فعل دینی و هر توانایی‌های معنوی اگر با عبودیت حضرت ربّ العالمین همراه نباشد، امکان زینت‌بخشیدن به هر امر باطلی می‌گردد. مشکل غفلت از حضور تاریخی است که با توحید و روحیه ایمانی باید مقابل استکبار ایستاد. موفق باشید

33644

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد ارجمند: التماس دعا. امروز یکی از نزدیکان تلفن کرد و گفت که یک دعا نویس و سرکتاب باز کن گفته یکی دیگر از نزدیکانمان تا ۶ ماه دیگر فوت می‌کند و مبلغی درخواست نموده تا وسایلی بخرد و صدقه ای دهد تا رفع بلا شود و مرگ او به تعویق افتد. ۱. آیا پیش بینی این شخص چقدر حقیقت دارد؟ ۲. آیا باید برای این شخص بر اساس گفته او صدقه داد؟ ۳. آیا باید به او پول داد تا وسیله بخرد و صدقه ای بدهد تا مرگ شخص را به تعویق اندازد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از کم‌عقلیِ انسان‌ها همین‌که عقل و فهم و فکر خود را در اختیار چنین افرادی قرار دهند. مسلّماً به هیچ وجه نباید انسان پیرو پیشنهادها و نظرات من‌درآوری این افراد باشد که بیشتر آلوده به اوهام است، وگرنه عقل و فهم خود را از شریعت تعطیل کرده‌. موفق باشید

33580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: با توجه به سوال ۳۳۵۶۶ لطفا درخواست بنده را دقیق تر اجابت کنید. من از کجا بدانم که با شرح کتاب مقالات می توانم انس بگیرم؟ بنده پرسیدم آیا همان آثار امام خمینی (ره) که جنابعالی شرح کردید کافیه یا نه؟ شما حواله به روحیه داشتن انس با کتاب مقالات می کنید تازه اون هم مشروط که اگر روحیه اش را دارید. خوب من چکار کنم ببخشید اگر بی ادبی شد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که می‌دانید این نوع مسائل با تجربه پیش می‌آید و با انس اولیه‌ای که با کتاب می‌گیرید و چند وقتی با آن به‌سر می‌برید، می‌یابید که آیا جوابگوی طلب و مسائل شما هست یا نه؟ و از این جهت عرض شد باید با انس با کتاب مذکور به روحیه خود رجوع کنید و با تجربه‌ای که برایتان پیش می‌آید تصمیم بگیرید. و در همین رابطه گفته می‌شود هر کتاب خوبی برای هر انسان خوبی نمی‌تواند مفید باشد. موفق باشید

32657
متن پرسش

سلام بر استاد عزیز: این تفکر و نوشتار درسته به نظرتون راجع به جبر خلقت و سعادت مندی و شقاوت فرد از طرف پدر و مادر؟ هدایت در مقام تشریع نیست هر چند شریعت از روی اعمال معصوم پایه گذاری و به صورت تئوری در اختیار ماست ولی این اعمال شریعت ذاتی است که تکوینا در برخی از بشر قرار داده شده بشری که از بدو تولد در محیطی شیعه با افکاری غیر از مدل فکری عامه مردم و قطعا با کسب حلال پدرانه که نیازی به «فالینظر الانسان الی طعامه» پیدا نکند که انسان کودک قابلیت فکری و عملی این نگاه به طعام را نخواهد داشت. از طرفی مدل بسته فکری خانواده شیعه که کودکی را پرورش می‌دهد، باعث این هدایت تکوینی از سمت ربش خواهد بود. و مذهب شیعه که از سلب پدر و مادری پاکیزه به فرزندی خوش شانس ارث برسد و رشد او را با غذای پاک در جسم و غذای پاک در تربیت مخلوط کند همان فرد فرزند است که هدایت خواهد شد و به مقصود خلقت خواهد رسید. این هدایت تکوینی است در آغاز خلقت هر فرد از بشر، همانطور که ذکریا وعده گرفت به یحیی «نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى» و نطفه هر پیامبر و معصومی منعقد شد به سلب پیامبری چرا اینها را باید فهمید چون افتخار به دین به مذهب به خوبی به پاکی ریشه در بسیاری از تکوین و جبر دارد و این افتخار و خود ستایی در مذهب و شیعه اگر در شخصی از شیعه باشد غرور و توهمی بیش نیست شیعه امروز بعد از ۱۴۰۰ سال شیعه مقتدری است که با حکومتی تحت عنوان تنها یک روایت فی زمان غیبتنا به ولی فقیه مراجعه می‌کند و هر چند کتاب‌ها در مورد ولی فقیه و حتی اصل و فرع آن نظریه پردازی شده و به امضای بزرگانی رسیده ولی حقیقت تاریخ منزوی بودن شیعه را در تمام طول این عمر عام ۱۴۰۰ ساله و خاص ۲۵۰ ساله معصومین اثبات می‌کند تا جایی که در تاریخ، در کتاب‌های قطور تاریخی و سرگذشت مسلمین بار اندکی از متون متعلق به فرهنگ امامت شیعه است حتی هر ۴۳ فرقه شیعه از زیدیه تا اسماعیلیه و واقفیه امام کاظم و ما جعفری های امام صادق علیه السلام همه و همه گوشه باریکی از این تاریخ مسلمین را به خود اختصاص داده ایم رفتار سنت الهی در مورد تمام امویان و عباسیان و مردم دورانی که تحت این حکومت‌ها مسلمانی کرده اند آیا ارتداد و ناحق بودن است؟ در فضایی که فرزندی در جامعه عباسیان متولد شده و بنابر جو حاکم زمان خود خلیفه را باعث حتی گردش ماه و خورشید می‌دانسته آیا مسلمان نیست و اشعری بودن و تفویضی بودنش حکم کفر دارد؟ قطعا اینطور نیست که این سنت و مدل حکومتی تا لحظه تکیه بر کعبه به همین منوال حداقلی شیعه خواهد گذشت باقی ادیان، تمامی فرق شیعه و سنی قطعا، که دین را از مادر به ارث برده اند تا زمانی که امامی از شیعه با تکیه بر کعبه به این بقیه الله نرسیده باشد بر حق خواهند بود و مسلمان زاده مسلمان است چه سنی چه شیعه چه افغان چه ایرانی.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوعی که می‌فرمایید بسیار عمیق‌تر از آن است که در محدوده یک سؤال و جواب بحث شود. کتاب‌های خوبی در این مورد نوشته شده که از جمله آن‌ها بحث کتاب «شیعه» جناب پروفسور هانری کربن است و موضوع «حکومت در حکومت» شیعیان در طول تاریخ. و عملاً حاکمان دوران، ظاهرِ حکومت را در اختیار داشتند و به همین جهت ملاحظه می‌کنید که عموماً آن‌ها کمر به قتل ائمه «علیهم‌السلام» می‌بستند. در مورد این‌که اجتماع در تربیت انسان نقش دارد، باید متوجه شد بحثِ «ما فی الشرایط» غیر از بحث «ما فی الانسان» است که حضرت آیت الله حائری شیرازی در کتاب شریف «تعلیم و تربیت اسلامی» به‌خوبی مطرح می‌کنند. بدین معنا که آنچه بالاخره مبنای انتخابِ اصیل انسان است «مافی الانسان» یا فطرت او است و به همین جهت حضرت موسی «علیه‌السلام» در عین آن‌که در دربار فرعون رشد می‌کند، ولی فطرت الهیِ ایشان، شخصیت‌شان را شکل می‌دهد. و برعکسِ آن فرزند حضرت نوح «علیه‌السلام» است. به هر حال مسئله را باید با دقت مورد ارزیابی قرار داد. موفق باشید

32018
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز و گرانقدر: استاد قبلا سوالی در مورد سایه نداشتن ائمه و رسول اکرم مطرح شد پاسخ دادین که «شاید غلبه‌ی روح مبارک رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر عالم جسم چنین اقتضایی را در پی داشته باشد که جسم آن حضرت سایه ندارد، با این همه معنای درست این خبر را نمی‌دانم.» استاد، چرا سایه نداشتن نمی تواند مقوله ای از جنس همین مفاهیم که می فرمایید باشد (همه مطالب نقل از سخنان حضرتعالی می باشد) «ما عموماً، با سایه های ذهنمان زندگی می کنیم و به حقیقی ترین بُعد زندگی که همان ابدیت است رجوع نداریم هنگامی که حضرت طوری سخن می گویند که ما مجبور می شویم این سایه ها را کنار بگذاریم، از خود می پرسیم پس چه کار بکنیم چون کار دیگری نداریم» . «کسی که دنیا را جدّی گرفت با سایه های ذهن اش زندگی می کند، چه از آن سایه ها بترسد و از آن ها فرار کند و چه با آن سایه ها رفیق شود و با آن ها دل خوش کند، در هر دو صورت از واقعیت بیگانه است، چون سایه های ذهنی واقعیت ندارند. راه نجات از این که انسان بازیچه ی سایه های ذهنی نشود، یک راه بیشتر نیست و آن جدّی گرفتن حیات ابدی است.». «آن هایی که از مسیر رسیدن به خدا منحرف شدند برایشان عذاب دردناکی است، به جهت آن که یَوْمُ الحساب را فراموش کردند. اگر قیامت و حیات ابدی برای افراد جدی شود سایه های ذهنی قدرت و توانایی شان را از دست می دهند.» «ما باید سایه ها را از روی ذهن و قلبمان برداریم تا بتوانیم کاملاً آزاد نفس بکشیم، اگر شما از کسی که علناً کار حرامی را انجام می دهد و در تاریکی زندگی می کند، نپرسید که این چه وضعی است؟ او از شما می پرسد که چرا اینقدر خودت را به احکام دین مقیّد کرده ای.» «اگر انسان آسمانی شود و پناه روح و جان خود را خدا بداند از این نوع فشارهای روحی راحت می گردد. دیگر سایه ها در ذهن او حکومت نمی کنند که با درهم پیچیده شدن سایه ها او هم درهم پیچیده شود، بلکه خدا بر او حکومت می کند.» «اهداف وَهمی غیر واقعی است و نباید به فکر برآوردن اهدافی این چنینی برآمد و فکر کنیم چون این شخص رئیس است پس مهم است و یا چون این سنگ گرانقیمت است پس مهم است، اینها نسبت و اعتباریاتی است که اذهان بشری ساخته اند و ریشه در سایه ذهن انسان ها دارد. و از این جهت نباید وقت خود را صرف اهداف وَهمی نمود.» «علم باید طوری باشد که بتواند ما را به خودمان بشناساند نه اینکه یک «منِ» بدلی به ما بدهد که سایه ی ذهن ما شود. بعضی علم ها یک «منِ» بدلی به انسان می دهد.» «بدبخت آن کسی است که چیزی جز اجسام و ظواهر را نمی شناسد، زیرا مرگ، همه چیز او را نابود می کند ولی اگر ماوراء زندگی دنیایی، به مالک مرگ نظر داشت هیچ وقت با نابودی مطلوباتش روبه رو نمی شد. اگر انسان توجه داشت که کل حیات، در زندگی دنیایی اش خلاصه نمی شود و اگر خود را وسیع تر از تنفس بدنی اش، در دست خالقی حکیم احساس کرد، هرگز سایه ی تنگ و تاریک دنیاگرایی بر او فشار نمی آورد تا گمان کند همه چیز تنها در دنیا یافت می شود، آیا در زندگی با انسان هایی روبه رو نشده اید که نگران لباس های مستعمل با آرنج های سوراخ و کفش های مندرس خود نیستند ولی نگرانند که مبادا ستارگان بر جانشان ندرخشند؟ این ها ماوراء مرگ و زندگی، با خدا زندگی می کنند. با خدایی که در همه چیز و از همه چیز می توان سراغ او را گرفت.» «باید خود را از سایه های آن ذهنی که همواره ما را به خود مشغول می کند و از نظر به خداوند باز می دارد آزاد کرد.» «همین که همه همت انسان این باشد که منِ مستقل از حق، یعنی مَن وَهمی را حفظ کند، از مسیر درست دور می افتد و به مقصدی که باید برسد، نمی رسد و عملاً با سایه زندگی خود زندگی می کند در حالی که سایه زندگی، اصل زندگی نیست، انسان را به اهداف دروغین عادت می دهد و اندیشه اش را در مسیر همان اهداف دروغین به کار می برد.» «تو ابدیت داری ولی دنیا ابدیت ندارد، پس تو برای دنیا خلق نشده ای، خود را مواظب باش که به دنیای ناپایدار گره نزنی. خیلی عجیب است که آدم خود را در سایه های زندگی مصرف کند. سایه ها می میرند و او می ماند، ولی بدون هیچ محتوایی. کسی که وقتش را صرف سایه کرد، سایه چون حقیقت ندارد، می رود، اما او نمی رود.» «سایه های ذهنی ما که ما را از حیات ابدی غافل کرده بود، همه و همه کنار می روند و در آن حالت شما زنده می شوید و زندگی حقیقی شروع می گردد.» محو او گشتند آخر بر دوام / سایه در خورشید گم شد والسّلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح فرموده‌اید مبنی بر این‌که سایه‌های ذهنی چه اندازه حجاب حقیقت می‌شوند و مسلماً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از چنین سایه‌های ذهنی مبرّا بوده‌اند. به قول شاعر بزرگوار آقای رافعی:  اگر همسایه ها بی سایه بودند / حصار خانه ها سنگی نبودند. که منظور ایشان نیز همین سایه‌های ذهنی است. ولی اگر واقعاً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هنگامی که در بین مردم بودند، جسم‌شان سایه نداشته است، قضیه غلبه روح بر جسم به میان می‌آید. ولی احتمالاً شاید بتوان گفت همان هنگامی که بین مردم بودند، مردم آن‌چنان از حضور آن حضرت بهره‌مند می‌شدند و احساس آرامش می‌کردند که اصطلاحاً این حالت نداشتن سایه قلمداد می‌شد. و به همین جهت در مورد ائمه «علیهم‌السلام» نیز در بعضی روایت‌ها داریم که آن‌ها نیز سایه نداشتند، گویا به معنای روان بودن حضور آن‌ها برای روح‌های مخاطبین‌شان بوده است. موفق باشید

31874
متن پرسش

با سلام: آیا می‌توانیم کتاب برگزیده ترجمه تفسیر المیزان را مطالعه کنیم اگر بله ترجمه چه کسی؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده کتاب «خلاصه تفاسیر» که جناب آقای عباس پورسیف زحمت آن را کشیدند، کتاب ارزشمندی است و حقیقتاً ایشان در نسبت با المیزان دقت‌های خوبی داشته‌اند. موفق باشید

31576

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید در خصوص سوال ۳۱۵۶۸ جسارتا گویا التفات کامل به کلیپ نداشته اید. سوال بنده در این مورد نبود. در کلیپ می‌گوید که آن زمان که در کُما بودم حیوانات، روح مرا می‌دیدند مجری هم در تایید صحبت این شخص، شاهد مثال دیگری آوردند و گفتند یک شخص دیگری هم بودند که وقتی تجربه‌ی نزدیک به مرگ خود را تعریف می‌کرد گفته بود که حیوانات روح مرا می‌دیدند. سوال من در مورد صحت این مسئله است. استاد من ده نکته و برهان صدیقین رو خوندم ولی این قضیه رو نمیتونم توجیه کنم. آخه تجرد نفس حیوان انقدر نیست که بتواند ماورای ماده رو ببینه! بعد تازه یه سوال دیگه پیش میاد: اگه حیوان روح اون شخص رو دیده، اون روح چجوری بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده این‌که می‌فرمایید از آن جهت است که بالاخره روح حیوانات هم در تکوین خود نسبت به «روح» و روحیه انسان‌ها حساس هستند در آن حدّ که امروزه فیزیک کوانتوم متذکر این امر است که اتم‌ها نیز نسبت به روح و روحیه انسان‌ها عکس‌العمل‌های متفاوتی دارند. موفق باشید

31196

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
استاد عزیز سلام: توفیق الهی شامل حالمان شد و با همه فراز و فرودها و رهنمود های شما بالاخره عضو شورای روستایمان شدیم، از آنجا که اولویت دولت اسلامی اتصال زندگی زمینی مردم با آسمان معنویت می باشد، عنایت بفرمایید و چهارچوبی برای اتخاذ تصمیماتمان در تراز انقلاب اسلامی بیان بفرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به ما فرموده‌اند: «تو پای به راه در نِه و هیچ مپرس / خودْ راه بگویدت که چون باید کرد». عمده آن است که در عین دلسوزی برای مردم و سخت‌نکردن زندگی برای آن‌ها و دخالت نکردن در امورات مردم، یار و یاور آن‌ها باشیم. موفق باشید

31110

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: وقتتون بخیر. جسمانیه الحدوث رو به جسم مادی بزنیم یا جسم برزخ نزول؟ اصلا انسان قبل به دنیا آمدن در برزخ نزول جسم برزخی دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جمله مذکور منظور جسم مادی است که بستری خواهد بود برای قبول روح و در مسیر تبدیل قوه به فعل جسم، روح نیز به جهت تعلّقی که به جسم دارد مابه‌القوه‌هایش به مابه‌الفعل تبدیل می‌شود. موفق باشید

30850
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت بابت مباحث عالی و عالی و عالی از خداوند متعال عمری بلند همراه با عزت و سلامتی و درک زمان حضور حجت بن الحسن (عج) را خواهانیم. طبق گزارشات جدا شدن روح از جسم، بیان شده که مروری از کودکی تا جدا شدن روح را نشان می دهند و شخص به اعمال نیک و غیر نیک آگاه می شود. بنده خیلی نگرانم و خیلی مضطرب که با اون شرمندگی چکار کنم!؟ نگرانیم در مورد مرگ بیشتر از شرمندگیه که بندگی نکردم و نتونستم مورد رضای خالقم باشم. بسیار مشتاق مباحث معادم. این مسئله را چطور حل کنم؟ چکار کنم خداوند منان اون مرحله را ببخشد و یا نمایش ندهد؟ و سوال بعدی اینکه برای انس بیشتر با حیات ابدی سیر مطالعاتی وجود داره؟ می خواهم قبل مرگم علم و آگاهی هدفمند و منظم همراه با اُنس بیشتر داشته باشم. شرمنده مزاحم وقت شریف شمامیشیم. التماس دعا. «سوال خصوصی می باشد لطفا پاسخ صرفا ایمیل گردد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دل‌خوشی بیجا نیست، ولی فراموش نکنید که: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». مائیم و خدایی که رحمت آن بیکرانه است. پیشنهاد می‌شود اگر با حوصله کتاب «شرح سوره جاثیه» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات ظریفی در رابطه با معاد روبه‌روی شما به ظهور می‌اید. موفق باشید

نمایش چاپی