بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
26557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام: در مورد رب انسان توضیح بفرمایید. و مظهر ربوبیت کیست؟ با سپاس فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی طی ۳ جلسه تحت عنوان «همدمیِ عبد و ربّ» شده است که آدرس آن بر روی سایت به صورتی که ملاحظه می‌کنید، هست. موفق باشید  http://lobolmizan.ir/sound/1272

26311
متن پرسش
سلام علیکم: ۱. پرسش کرده بودم بعد از آشنایی با مباحث دینی و معرفتی علاقه ای به رشته دانشگاهی ام ندارم شما فرمودیید ادامه دهید. استاد اما من اصلا علاقه ای به رشته حقوق یا هر رشته دیگری غیر از علوم دینی ندارم برایم هم مقدور نیست تحصیل علوم دینی، با چه هدف و انگیزه ای حقوق رو ادامه بدهم؟ ۲. شما می فرمایید مهم نیست طلبه باشی یا پزشک در سیر و سلوک مهم همتی است که باید به خرج بدهی منظور از این همت چیست؟ ۳. چرا در این زمانه باید به وسعت شخصیت خود فکر کنیم چه فایده ای دارد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد ما باید انسانی باشیم به وسعت جهان، تا بودنِ اصیلی برای خود احساس کنیم. در این رابطه عرض شد دروس حقوق را خیلی ساده می‌توانید دنبال کنید و در اقیانوس وجود خود جای دهید و همّت یعنی «سویِ دریا عزم کن زین آبگیر / بحر جوی و ترک این مرداب گیر». موفق باشید

25742

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: استاد در مقاله (انقلاب اسلامی، عبور از تمایز سوژه و ابژه) در باب قرائت ایدئولوژیک از دین نوشتید و آن را محدود کردن دین در مفهوم امری غیر تاریخی دانستید و تا حدودی جامعه مذهبی ما را هم بهش گرفتار دونستید. میشه لطفاً توضیح بیشتری در باب قرائت ایدئولوژیک از دین و مصادیقش خصوصا در ایران ارائه فرمایید و اینکه چه نگاهی به دیانت و انقلاب میتونه ما رو از این دیدگاه ایدئولوژیک برهاند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به بحث‌های «گوش‌سپردن به ندایِ بی‌صدای انقلاب اسلامی» باید رجوع شود. در ضمن سری هم به سؤال و جواب ۲۵۷۳۲ بزنید. موفق باشید

25080

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و ادب: استاد من طلبه سطح سه و رشته دانشگاهیم ادبیات نمایشی است. چند سالی مشغول به تولید فیلم کوتاه و مستند هستم. سوالی که دارم افرادی که در رشته های رسانه ای مثل فیلم سازی هستند برای اینکه دیده بشوند و بتواند سفارش قبول کنند باید خود را در شبکه ها اجتماعی (اینستگرام و ...) نشان دهند و بگویند من فلان کار را تولید کردم. استاد از خیلی از دوستان شنیده ام کسانی که خود را نشان داده اند مورد چشم زحم اطرافیان و فامیل و با شکست مواجه شده اند. استاد راهکار چیست؟ ممنونم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همه‌چیز را از خدا بدانید و نه از خود و با این رویکرد از خواندن آیت‌الکرسی غفلت نکنید. موفق باشید

24649

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد: مفهوم سوبژکتیویته برایم سخت است. ممنون می شوم مفهوم آن را در مبانی عالم غرب توضیح فرمایید. مخفیانه گوش کردن و لذت بردن امثال ابوسفیان از قرآن را می توان در این راستا دید؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نه، معنای سوبژکتیویته را تا حدّی در کتاب «سلوک ذیل سخصیت امام خمینی «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» می‌توانید دنبال کنید مبنی بر آن‌که بین انسان و معلوماتش دوگانگی پیش می‌آید غافل از آن‌که حقایق، انسان را در بر گرفته است. موفق باشید

32860

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: گروهی از فعالان فرهنگی شهر ما، به دنبال ایجاد مدرسه مسجد محور هستند. می‌خواهند دانش آموز را غیر از فضای مدرسه تعلیم و تربیت کنند. من خودم فکر می‌کنم برای کار فرهنگی لزومی به این حرکت ها نیست. لطفا نظر خودتون رو بفرمایید و راهنمایی کنید در این جمع شرکت کنیم یا خیر.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: برداشت بنده نیز از سخنان سالهای قبل رهبر معظم انقلاب، در رابطه با شکل ندادن نهادهایی موازیِ نهادهای دولتی، آن بود که ما باید نهادِ مدرسه را در نظام دولتی آن تقویت کنیم. با اینهمه نمی توان عزم و دلسوزی و زحمات این افرادی که به شکل مذکور فعالیت می‌کنند را نادیده گرفت. موفق باشید

32651

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام وعرض ادب: ۱. استاد من خصلت بد یا خوبی دارم که اگر ببینم ضرری متوجه کسی است و من به آن علم داشته باشم چه در مورد تحصیلاتم چه در مورد تجربیاتم باید در اختیار آن فرد بگذارم وگرنه احساس عذاب وجدان شدیدی می گیرم که مرا بهم می‌ریزد حتی اگر از آن فرد آسیب هم دیده باشم یا در آینده ببینم، برایم مهم نیست باید به او کمک کنم، نظر شما در این مورد چیست؟ ۲. من سعی می کنم در خریدهایم نزدیکی مغازه ها ومواردی که فرمودید در نظر بگیرم ودغدغه مردمم را دارم، اما گاهی ممکن است کالایی در شهر ما موجود باشد اما برای یافتن آن مجبور باشی جاهای زیادی سر بزنی، به شخصه از اینکارانزجار دارم، می توانم گاهی خرید مجازی را جایگزین کنم؟ و همچنین درست است که سعی می کنم حتی در خرید های معمولی از کسی کمک نگیرم و خودم شخصا مراجعه کنم اما قلبا از اینکار راضی نیستم، نمی‌دانم چرا انتخاب کرده ام در این زمان به این عالم بیایم اما نمی‌دانم چرا به آن احساس تعلقی ندارم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. کار خوبی است بخصوص وقتی با حکمت و حساب‌شده انجام گیرد. ۲. در این مورد مشورت و هم‌افزایی با نزدیکان کمک می‌کند. آری! بی‌دلیل نباید برای خرید در خیابان‌ها پرسه زد، ولی از مردم هم نباید فرار کرد. موفق باشید

32637
متن پرسش

سلام استاد عزیز. عباداتتون قبول. استاد لطفا در مورد ابتلای هنرمند بفرمایید و از ظرائف چنین امتحانی. خیلی ممنونم. به این خاطر که هنرمند در عرصه ی خلاقیّت مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرد. زیرا باطن خلاقیّت روحی است که در کالبد اثر هنری دمیده می شود تا اثر را جلا ببخشد. اما همین روح بخشی بر مبنای آیه «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» مقدماتی دارد. ابتدا باید اثر متعادل شود تا روح انسانیّت به آن تعلق گیرد. اما گاهی از آنجا که باطن حقیقت گاهی در حجاب است، اثر بدون روح می شود و هنرمند تلاش می کند با پرداختِ اثر، جلایی ایجاد کند هر چند که بر تکلّف کار افزوده شود و اثر آراسته شود به چیزی که حقیقتاً در آن نیست و بدین صورت خلاقیّت و یا خلق مدام در هر مرحله از فرایند، به سمت متوقف شدن پیش می رود. این در صورتی است که خلاقیّت انسان ریشه در ربوبیّت حضرت حق دارد «إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ» و در صورتی که انسان رجوع حقیقی به حضرت حق داشته باشد خود حضرت حق به اسم «یا خلاّق» در تجلی است. و در هنر انقلاب اسلامی انتظار می‌رود مسیر خلاقیّت از عالمِ خلق به عالمِ امر «کن فیکون» برسد. یعنی از تولید به ایجاد برسد. و طلبِ قلبیِ هنرمند، وجود بخشیِ حضرت حق را بخواهد. در این شرایط راه بالفعل شدن، شکوفا شدن و وسعت یافتن، در هر مرحله از فرایندِ خلاقیّت گشوده است. زیرا خود باطنِ خلاقیّتِ حقیقی، در جهت تقویت عوامل تجلی و بر طرف کردن موانع آن است. و اما نگرانی از اینکه اثر هنری توسط مخاطب پذیرفته نشود و جذاب به نظر نیاید، هنرمند را به امتحان الهی فرا می خواند، تا جایگزینی برای حقیقت در نظر نگیرد، زیرا چنین خلاقیّتی در عشق به جذبه های حقیقتِ حق و حفظ حریم آن رخ می‌دهد. و گشودگیِ خود به خودیِ مسیر، دعوتی به ساحت قرب و تعالی است. مانند درب های بسته ی سر راه حضرت یوسف (ع) که یکی پس از دیگری، خود به خود گشوده می شوند و در آخر نیز دیوارهای ذهنی قضاوت با شهادت نوزادی فرو می ریزد و تجلی حقیقت آشکار می شود. اثر هنری نیز، اینچنین در رویگردانی از نفس اماره، به طرف درهای به ظاهر بسته می دود و خلاقیّتی از جنس گشایش را تجربه می کند و در آخر به گونه ایی شگفت انگیز توسط فطرت ها تصدیق می شود که هرگونه نگاهِ ظاهری و قضاوت کننده را به تأیید وا می دارد. و بر عکس مسیر خلاقیّتی که در جهت نفسانیّت و دور شدن از انسانیّت و حقیقت ِعبودیت باشد مسدود می شود و تجلی رخ نمی دهد و هر چند که اثر نو هم باشد، خلاقیّت حقیقی نیست. و اگر اثر بخواهد همیشه نو بماند، نور اسم «یا خلّاق» را می خواهد؛ نوری می‌خواهد که بر آن بتابد و از ظلمتِ نفسِ زمانه آن را برهاند. نوری از جنس انقلاب اسلامی یعنی فطرت، یعنی خلاقیّت در مقام جامعیت. و در این حالت نباید قصدی برای خلاقیّت داشت بلکه خلاقیّت در دل رجوع حقیقی به حضرت حق و تسلیم نهفته است. و اینکه از نگرانیِ فرم کلیشه های مذهبی، صحنه هایی که رجوعِ حقیقی دارند حذف شوند، غفلت از حقیقتِ وجود حی و حاضر است که می‌خواهد در خلاقیّت تجلی کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است که باید در بستر تاریخی خود حاضر شویم و در دل این حضور، اجازه دهیم تا نفحات الهی بر جان ما دمیده شود و نه آن‌که خودمان را بر آنچه به ظهور می‌آید تحمیل کنیم. زیرا در آن صورت کار را به «خلاّقِ علیم» نسپرده‌ایم بلکه خود را جای او نشانده‌ایم و عملاً آن اثر هنری به جای آن‌که صحنه گشوده به سوی حقیقت باشد، دالان تاریکی می‌شود تا ما دیده شویم و البته موضوع بسیار حساس است و نیاز به کشیک نفس دارد. امثال شهید آوینی نمونه خوبی برای به ظهورآوردن خلاقیتِ نفحات الهی از طریق قلمی است که به معنای واقعی «در پسِ آینه طوطی‌صفتم داشته‌اند / هر چه سلطان ازل گفت بگو، می‌گویم». به نظر بنده آقای حجازی در فیلم «موقعیت مهدی» اگر خود را به فضای تاریخی شهدا نسپرده بود، نمی‌توانست اموری را به صحنه بیاورد که بیش از آن‌که حرف باشد، اشاره است. موفق باشید

32484

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام و ادب: جناب استاد برای کسی که تصمیم دارد سیر مطالعاتی آثار شهید مطهری و نیز تفسیر المیزان را مطالعه کند (مطالعه دقیق و اصولی)، از نظر جنابعالی ابتدا کدام یک را پیش ببرد؟ مطالعه کتابهای از برهان تا عرفان و ده نکته در معرفت نفس برای فهم دقیق المیزان کفایت می‌کند یا کتابهای دیگری هم (از کتابهای خودتان مخصوصا) پیشنهاد می‌کنید که قبل از المیزان بخوانیم؟ و سوال آخر اینکه برای آثار شهید مطهری اگر ترتیب خاصی مد نظر جنابعالی هست لطفا راهنمایی بفرمایید. با سپاس فراوان از شما.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به نظر بنده واقعاً حیف است که ما با جدیّت تمام و همّت بلند، گذری نه چندان طولانی بر کتاب‌های آن دانشمند فرهیخته و دلسوز و متعهد نداشته باشیم. ۲. بعد از آن یا در کنار آن می‌توان به تفسیر قیّم المیزان رجوع کرد. پیشنهاد می‌شود در این رابطه ابتدا سری به جزوه «جایگاه تفسیر المیزان و روش استفاده از آن» بزنید و سپس اگر صوت چند سوره روم و عنکبوت و زمر را دنبال بفرمایید و بعداً به تفسیر رجوع کنید بهتر است. آری! آن مقدمات که می‌فرمایید کافی است. موفق باشید

32279

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم استاد عزیزم: در سوال 32122 سوال کننده محترم سوال «سلام: تطهیر اهل البیت از رجس شامل نجاست ظاهری هم می شود؟» ودر پاسخ بیان فرموده اید «باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! درست است که تطهیر در آیه مذکور، اطلاق دارد ولی به نظر بنده با طرح این نوع موضوعات، مقصد اصلی آیه را به حاشیه می‌بریم. زیرا بحث در اسوه و الگوبودنِ اهل‌البیت «علیهم‌السلام» است برای بهترین زندگی. موفق باشید» حالا سوال این حقیر این است که بعضی دوستان خصالت ها و یژگی های بشری را چون حدث اکبر و اصغر و... را از این ذوات نورانی منکر می شوند از خود آیات قرآن و احادیث چنین بر نمی آید. البته سوال حاشیه ای است ولی این عزیزان می خواهند برای تطهیر اهل البت ویژگی طبیعی و بشری و جسمانی را منکر شوند در صورتی که این ذوات نورانی در عین داشتن مقام خلافت الهی در همین دنیا مثل ما زندگی می‌کردند و همین باعث الگو بودن آنها برای ما است هرچند شان این بزرگواران اجل ازاین سوالات است. و بنده هم شرم داشتم که چنین سوالاتی در وصف آن ذوات نورانی مطرح کنم. اگر صلاح دانستید جواب بفرماییید. دعاگوی شما هستم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون روایاتی که در مورد طهارت ذوات مقدسه مطرح شده، در این امور هم مسئله را  وسعت داده. ولی همین‌طور که عرض شد عمده وجوه قدسی و معنوی شخصیت آن‌ها است تا انسان‌ها جهت رجوع به بهترین انسان، اسوه و الگو داشته باشند. موفق باشید

32121
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت شما استاد عزیز و گرانقدر: استاد عزیز در زمینه تبیین فرزند آوری از جنابعالی راهنمایی می خواستم، وقتی در مورد فرزند آوری و ازدیاد نسل با اغلب جوانان که در سن فرزند آوری هستند گفتگو می کنیم و ازشون می‌خواهیم این وظیفه را انجام دهند با دلایل مختلف از این کار سرباز می‌زنند و سخنان موبایل ما هم برای آنها قانع کننده نیست از جمله دلایلشان، خانه های کوچک و به قول خودشان آپارتمانهای قوطی کبریتی که برای تربیت جسم و روح مضر است، و نبودن امکانات و زیرساختهای مادی معنوی برای کودک پروری را مثال می زنند ودر کل به آینده خود و فرزندانی که قرار است بیاورند خوشبین نیستند و امیدواری کافی ندارند اکثرا هم از قشر تحصیل کرده و توانمند که متاسفانه در شرایط فعلی از وجود و کاراییهای آنها استفاده نمی شود وبه قولی دارند هرز می روند ومی گویند فرزندی هم که بیاید همین است. مثل خودمان به اینها چه باید گفت که قانع شوند؟ و آیا واقعا دلایلشان در مورد نبود زیر ساختها و امکانات و... درست است؟ یعنی اول باید مسئولین محترم این زیرساختها را درست کنند تا فرزند آوری تحقق پذیرد؟ راهی را پیشنهاد بفرمایید برای تبیین خواسته رهبری معظم در مورد ازدیاد نسل. ممنون و سپاسگزار و شکر خداوند به خاطر وجود شما. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که ما در نسبت به آینده‌ای که بس درخشان است، در ابتدای کار خود هستیم. این عزیزان اولاً: باید متوجه باشند که فرزند، خود به خود خودش با خود برکت می‌آورد و موجب گشایش در زندگی می‌شود. ثانیاً: به آینده‌ای که جهان دیگری است با هویتی قدسی، باید امیدوار باشند. عرایضی در این رابطه شد که خوب است صوت آن را استماع فرمایید و به رفقا نیز متذکر شوید که چرا ما باید به آینده خود امیدوار باشیم. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/9098

32076

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: من نقاشی کردن رو دوست دارم ولی نمی خوام عقلم رو از دست بدم نمیشه هر دو تا رو با هم داشت؟ یا این نقاشی باید تبدیل به چیز دیگه ایی بشه؟ مثلا شعر؟ من نمیخوام خیالم رها باشه ولی هنر اون رو تغذیه میکنه پس چرا نمی تونم ازش بگذرم؟ چرا درمن استعداد های متناقضی هست که هر کدوم هم رو نقض میکنن ولی نمی تونم هیچکدوم رو رها کنم یا فدای دیگری کنم؟ چرا دیگران انتخاب راحتری دارن؟! آیا این یک امتحانه یا همشون میتونن کاربردی بشن؟ من دوست دارم یک فرد علمی باشم اما نمی تونم از فکر نقاشی دربیام! آیا این یکی از مراحل سلوکه؟ این مساله همیشه من رو سرگردان می کرد گاهی عکاسی، خوشنویسی، نویسندگی و نقاشی، گاهی المپیاد و علوم دیگه والبته علاقه به مطالب دینی یه جورایی همه کاره و هیچکاره، میدونم باید شخصیتم توحیدی بشه ولی انگار صبر اون رو هم ندارم، چه کنم استاد؟!

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در هنر نقاشی و شعر و هر هنری می‌توان افق‌هایی را به ظهور آورد که ابعاد گمشده انسان‌ها است و در همین رابطه بحث تخیّلِ خلاّق امر مهمی است. سعی می شود جزوه آن روی سایت قرار گیرد. بحث  جهان_گمشده_در_عالم_خیال  در کانال اشارت در تلگرام موجود است https://t.me/esharat موفق باشید

32018
متن پرسش

سلام و وقت بخیر خدمت استاد عزیز و گرانقدر: استاد قبلا سوالی در مورد سایه نداشتن ائمه و رسول اکرم مطرح شد پاسخ دادین که «شاید غلبه‌ی روح مبارک رسول خدا «صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» بر عالم جسم چنین اقتضایی را در پی داشته باشد که جسم آن حضرت سایه ندارد، با این همه معنای درست این خبر را نمی‌دانم.» استاد، چرا سایه نداشتن نمی تواند مقوله ای از جنس همین مفاهیم که می فرمایید باشد (همه مطالب نقل از سخنان حضرتعالی می باشد) «ما عموماً، با سایه های ذهنمان زندگی می کنیم و به حقیقی ترین بُعد زندگی که همان ابدیت است رجوع نداریم هنگامی که حضرت طوری سخن می گویند که ما مجبور می شویم این سایه ها را کنار بگذاریم، از خود می پرسیم پس چه کار بکنیم چون کار دیگری نداریم» . «کسی که دنیا را جدّی گرفت با سایه های ذهن اش زندگی می کند، چه از آن سایه ها بترسد و از آن ها فرار کند و چه با آن سایه ها رفیق شود و با آن ها دل خوش کند، در هر دو صورت از واقعیت بیگانه است، چون سایه های ذهنی واقعیت ندارند. راه نجات از این که انسان بازیچه ی سایه های ذهنی نشود، یک راه بیشتر نیست و آن جدّی گرفتن حیات ابدی است.». «آن هایی که از مسیر رسیدن به خدا منحرف شدند برایشان عذاب دردناکی است، به جهت آن که یَوْمُ الحساب را فراموش کردند. اگر قیامت و حیات ابدی برای افراد جدی شود سایه های ذهنی قدرت و توانایی شان را از دست می دهند.» «ما باید سایه ها را از روی ذهن و قلبمان برداریم تا بتوانیم کاملاً آزاد نفس بکشیم، اگر شما از کسی که علناً کار حرامی را انجام می دهد و در تاریکی زندگی می کند، نپرسید که این چه وضعی است؟ او از شما می پرسد که چرا اینقدر خودت را به احکام دین مقیّد کرده ای.» «اگر انسان آسمانی شود و پناه روح و جان خود را خدا بداند از این نوع فشارهای روحی راحت می گردد. دیگر سایه ها در ذهن او حکومت نمی کنند که با درهم پیچیده شدن سایه ها او هم درهم پیچیده شود، بلکه خدا بر او حکومت می کند.» «اهداف وَهمی غیر واقعی است و نباید به فکر برآوردن اهدافی این چنینی برآمد و فکر کنیم چون این شخص رئیس است پس مهم است و یا چون این سنگ گرانقیمت است پس مهم است، اینها نسبت و اعتباریاتی است که اذهان بشری ساخته اند و ریشه در سایه ذهن انسان ها دارد. و از این جهت نباید وقت خود را صرف اهداف وَهمی نمود.» «علم باید طوری باشد که بتواند ما را به خودمان بشناساند نه اینکه یک «منِ» بدلی به ما بدهد که سایه ی ذهن ما شود. بعضی علم ها یک «منِ» بدلی به انسان می دهد.» «بدبخت آن کسی است که چیزی جز اجسام و ظواهر را نمی شناسد، زیرا مرگ، همه چیز او را نابود می کند ولی اگر ماوراء زندگی دنیایی، به مالک مرگ نظر داشت هیچ وقت با نابودی مطلوباتش روبه رو نمی شد. اگر انسان توجه داشت که کل حیات، در زندگی دنیایی اش خلاصه نمی شود و اگر خود را وسیع تر از تنفس بدنی اش، در دست خالقی حکیم احساس کرد، هرگز سایه ی تنگ و تاریک دنیاگرایی بر او فشار نمی آورد تا گمان کند همه چیز تنها در دنیا یافت می شود، آیا در زندگی با انسان هایی روبه رو نشده اید که نگران لباس های مستعمل با آرنج های سوراخ و کفش های مندرس خود نیستند ولی نگرانند که مبادا ستارگان بر جانشان ندرخشند؟ این ها ماوراء مرگ و زندگی، با خدا زندگی می کنند. با خدایی که در همه چیز و از همه چیز می توان سراغ او را گرفت.» «باید خود را از سایه های آن ذهنی که همواره ما را به خود مشغول می کند و از نظر به خداوند باز می دارد آزاد کرد.» «همین که همه همت انسان این باشد که منِ مستقل از حق، یعنی مَن وَهمی را حفظ کند، از مسیر درست دور می افتد و به مقصدی که باید برسد، نمی رسد و عملاً با سایه زندگی خود زندگی می کند در حالی که سایه زندگی، اصل زندگی نیست، انسان را به اهداف دروغین عادت می دهد و اندیشه اش را در مسیر همان اهداف دروغین به کار می برد.» «تو ابدیت داری ولی دنیا ابدیت ندارد، پس تو برای دنیا خلق نشده ای، خود را مواظب باش که به دنیای ناپایدار گره نزنی. خیلی عجیب است که آدم خود را در سایه های زندگی مصرف کند. سایه ها می میرند و او می ماند، ولی بدون هیچ محتوایی. کسی که وقتش را صرف سایه کرد، سایه چون حقیقت ندارد، می رود، اما او نمی رود.» «سایه های ذهنی ما که ما را از حیات ابدی غافل کرده بود، همه و همه کنار می روند و در آن حالت شما زنده می شوید و زندگی حقیقی شروع می گردد.» محو او گشتند آخر بر دوام / سایه در خورشید گم شد والسّلام

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات خوبی را مطرح فرموده‌اید مبنی بر این‌که سایه‌های ذهنی چه اندازه حجاب حقیقت می‌شوند و مسلماً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» از چنین سایه‌های ذهنی مبرّا بوده‌اند. به قول شاعر بزرگوار آقای رافعی:  اگر همسایه ها بی سایه بودند / حصار خانه ها سنگی نبودند. که منظور ایشان نیز همین سایه‌های ذهنی است. ولی اگر واقعاً رسول خدا «صلوات‌الله‌علیه‌وآله» هنگامی که در بین مردم بودند، جسم‌شان سایه نداشته است، قضیه غلبه روح بر جسم به میان می‌آید. ولی احتمالاً شاید بتوان گفت همان هنگامی که بین مردم بودند، مردم آن‌چنان از حضور آن حضرت بهره‌مند می‌شدند و احساس آرامش می‌کردند که اصطلاحاً این حالت نداشتن سایه قلمداد می‌شد. و به همین جهت در مورد ائمه «علیهم‌السلام» نیز در بعضی روایت‌ها داریم که آن‌ها نیز سایه نداشتند، گویا به معنای روان بودن حضور آن‌ها برای روح‌های مخاطبین‌شان بوده است. موفق باشید

31985
متن پرسش

سلام استاد عزیز: می‌خواستم بدونم یک مومن تا کجا میتونه پل های پشت سرش رو خراب کنه؟ اگر شخصی مومن بوده و حتی مقام بالایی داشته ولی در حال حاضر بگونه ای کار رو خراب کرده [با غفلات] که با اینکه ته دلش میدونه خدا می‌بخشه ولی میدونه که دیگه آب از سرش گذشته. نمی‌دونم تونستم منظورمو برسونم یا نه. ولی سوال آخر اینکه الان که شخص پل های ماقبلش رو خراب کرده و مدتی به سبب آن بگونه ای از رحمت خدایی دور بوده چگونه با اینکه ضعیف النفس هست بتواند تمام گذشته را جبران کنه؟ گاهی دچار این میشم کا واقعا اعتقادم به «انت اکرم من ان تضیع من ربیت و الی اخر» رو از دست میدم. چون می‌بینم خیلی زحمت کشیدم ولی بازم خدا اونجوری که باید، راضی نشده. آهی می‌کشم و باز ادامه میدم. حال میخوام بگم شما راهی بس محکم و سریع به من نشان دهید که استارت بزنم و دیگر به عقب نگاه نکنم. التماس دعا

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به ما فرموده‌اند که هرگز از رحمت حضرت معبود مأیوس نباشید. فرموده‌اند: «قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيم‏» بگو ای بندگان من که در مورد خود تندروی کرده‌اید و از مرز بندگی خدا خارج شده‌اید! از رحمت خدا مأیوس نگردید. به تعبیر «أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ» نظر بفرمایید تا روشن شود چه اندازه خداوند متوجه نحوه لغزش‌های ما می‌باشد و در همان راستا تذکر می‌دهد راه جبران بسته نیست. اسرافِ بر جان، یعنی روح و روان و جان خود را از تعادل و یگانگی خارج‌کردن. یعنی یک بُعدی‌شدن و در اموری که مهم نیست افراط و تفریط به خرج‌دادن. گاهی انسان نمی‌فهمد مشکلش چیست، وقتی خداوند به آن مشکل اشاره می‌کند تازه می‌فهمیم دردمان و مشکل‌مان و جهت و ریشه‌ی آن کجاست و چرا کارمان به انتخاب اموری کشیده شده که ربطی به شخصیت اصیل انسانی‌مان نداشته و عملاً گرفتار نوعی از خودبیگانگی شده‌ایم، در آن حدّ که نمی‌دانیم چگونه باید باشیم و چه نوع شخصیتی را در رابطه با خود باید دنبال کنیم؟ احساس می‌کنیم که نمی‌دانیم چه هستیم و آن انضباط قلبی را که راحت با آن با خدا بتوانیم ارتباط پیدا کنیم را گم کرده‌ایم. حسرت افرادی را می‌خوریم که در عالمِ روحانی خود به‌سر می‌برند و ما آن کیفیتی را که به کمک آن بتوانیم ماورای زمان، با روح تاریخی که اولیای الهی در آن زندگی می‌کردند، زندگی کنیم از دست داده‌ایم.

خداوند دقیقاً در آیه‌ی فوق به چنین انسانی پیغام می‌فرستد که ای پیامبر به همان‌هایی که در به کارگیری خود جانب افراط را طی کردند بگو راه بسته نیست و می‌توانید به همان نقطه‌ی کمالی که در طلب آن بودید برسید. مگر تحت تأثیر دام‌های دنیای مدرن زندگیت را خراب نکرده‌ای و انضباطی را که باید در بندگی داشته باشی از دست نداده‌ای؟ از رحمت الهی مأیوس نباش، باز هم آن حالات روحانی رزمندگان، باز مناجات‌های شبانه‌ی دلسوختگان، باز ایثار و محبت همه‌ی آنها در سعه‌ی رحمت الهی، در پیش است. چرا یأس؟

۲. ظرفیت انسان آن‌چنان گسترده است که راهزنانی چون فُضیل بن عیّاض‌ها را تا مرز اولیای الهی پیش می‌برد که خوب است سری به زندگی‌نامه او بزنید. موفق باشید              

31873

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: استاد عزیز از شما گله مند هستم. و سوالم این است که چرا باید حتما یک علی لندی زیر شمشیر غمش رقص کنان رود تا امثال شما متنبه شوید و دست به قلم شوید و با زبانی که قابل فهم زمانه است سخن بگویید. آیا زمان آن نرسیده که مفاهیم انتزاعی و غیر قابل فهم عامه جامعه که با دوستان و همفکران خود در جلسات خصوصی مطرح می‌کنید را به صورت کاربردی برای جوان و نوجوانی که از طرفی نمی‌تواند سیطره فرهنگ مدرنیته را نادیده بگیرد و از طرفی نمی‌تواند این (ظاهر من حیات الدنیا) را غایت خود پندارد را به صورت کاربردی و قابل فهم ارائه کنید؟ آیا نمی‌خواهید با جوانانی چون من که در نحوه به ثمر رسیدن و قرار داشتن در بهترین بودن در این دوران خاص دست و پا می‌زنیم با زبان ما سخن بگویید؟ بحث های شما در کتاب حوالت تاریخی و عقل تکنیکی نیاز جان امروز ماست. تمنا داریم در فضای این کتاب با زبان قابل فهم ما جوانان سخن بگویید. استاد عزیز با زبان قابل فهم ما این پاورقی را تبیین بفرمایید: شایسته است رفقا به طور جداگانه به این نکته توجه کنند که بشر این دوران در طلب تجربه‌ی خود می‌باشد در میدانی که در مواجهه با طبیعت به ظهور می‌آید و آن تجربه‌ی «خود» است در اُنس با حقیقت، ولی در بستر انکشافی که در رابطه با طبیعت برایش ظهور می‌کند. این در جای خود نوعی سلوک به حساب می‌آید که بشر بتواند حقیقت را در مظهری به نام طبیعت بیابد. این چیزی نیست که بتوانیم در جهان نادیده بگیریم و همچنان در تاریخی زندگی کنیم که سالکان، آن حقیقت را بیشتر در تجربیات درونی خود دنبال می‌کردند. تاریخ دیگری برای سلوک به میان آمده که در برابر این سلوک، آن سلوک قبلی حالت انتزاعی به خود گرفته است

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است که می‌فرمایید و بنده نیز مدت‌ها است که به دنبال شرایط و بهانه‌هایی هستم که عرایضی در این رابطه بشود. شاید إن‌شاءالله در هفته‌های اخیر که بنا است بحثی تحت عنوان «پانزده نکته درعقل تکنیکی» بشود؛ بتوانم خدمت عزیزان مطالبی در آن رابطه داشته باشم. موفق باشید

30850
متن پرسش
سلام علیکم: ضمن عرض خدا قوت بابت مباحث عالی و عالی و عالی از خداوند متعال عمری بلند همراه با عزت و سلامتی و درک زمان حضور حجت بن الحسن (عج) را خواهانیم. طبق گزارشات جدا شدن روح از جسم، بیان شده که مروری از کودکی تا جدا شدن روح را نشان می دهند و شخص به اعمال نیک و غیر نیک آگاه می شود. بنده خیلی نگرانم و خیلی مضطرب که با اون شرمندگی چکار کنم!؟ نگرانیم در مورد مرگ بیشتر از شرمندگیه که بندگی نکردم و نتونستم مورد رضای خالقم باشم. بسیار مشتاق مباحث معادم. این مسئله را چطور حل کنم؟ چکار کنم خداوند منان اون مرحله را ببخشد و یا نمایش ندهد؟ و سوال بعدی اینکه برای انس بیشتر با حیات ابدی سیر مطالعاتی وجود داره؟ می خواهم قبل مرگم علم و آگاهی هدفمند و منظم همراه با اُنس بیشتر داشته باشم. شرمنده مزاحم وقت شریف شمامیشیم. التماس دعا. «سوال خصوصی می باشد لطفا پاسخ صرفا ایمیل گردد»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث دل‌خوشی بیجا نیست، ولی فراموش نکنید که: «تو مگو ما را بدان شَه راه نیست / با کریمان کارها دشوار نیست». مائیم و خدایی که رحمت آن بیکرانه است. پیشنهاد می‌شود اگر با حوصله کتاب «شرح سوره جاثیه» را دنبال بفرمایید، إن‌شاءالله نکات ظریفی در رابطه با معاد روبه‌روی شما به ظهور می‌اید. موفق باشید

30815

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دانشجو معلم هستم در رشته الهیات خودتان از اهمیت رشته مطلعید ۱. برای ارتباط صحیح با دانش آموز (اگر روانشناسی اسلامی علاجش هست یا چیز دیگر) اگر می‌شود کتاب یا سخنرانی معرفی کنید. ۲. کتاب یا سخنرانی برای دانستن و انجام صحیح وظیفه معلمی دینی. متشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود سری به کتاب‌های «جوان و انتخاب بزرگ» و «آشتی با خدا» و «چه نیاز به نبی» که روی سایت هست بزنید.

http://lobolmizan.ir/book/1382 آدرس کتاب «چه نیاز به نبی»

http://lobolmizan.ir/book/1187/ آدرس کتاب «آشتی با خدا»

http://lobolmizan.ir/book/1188/ آدرس کتاب «جوان و انتخاب بزرگ»

این موضوعات، موضوعاتی است که عموماً دانش‌آموزان آماده ارتباط برقرارکردن با آن‌ها می‌باشند. موفق باشید

30741

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام خدمت استاد: در پاسخ به سوال ۳۰۷۰۴ پاسخی فرمودید: اما از نظر آماری نتیجه مثبت کاذب هم میتونه توی نتایج باشه. به این فکر کنیم که یک فرزند سندروم داون باشه و پزشک تشخیص بده با آزمایشات مکرر ولی به صورت قانونی اون فرد اجازه سقط نداره! و نتیجه اش چی میشه؟ فرد آیا دیگه سقط نمی کنه یا میره به صورت غیرقانونی این‌کار رو میکنه که عواقبش بدتره! در کل به جای حذف صورت مساله میتونن به بررسی آزمایش ها و صحت نتایجشون و کنترل اونها بپردازن! در هر صورت استرس اینکه نکنه بچه دچار مشکل به دنیا بیاد خیلی زیاد میشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که عرض شد خود صاحب‌نظران معتقدند نمی‌توان به این نوع غربا‌لگری که فعلاً در میدان هست، اعتماد کرد. زیرا موارد نقض آن کم نبوده. حال آیا علم می‌تواند تا آن‌جا پیشرفت کند که از چنین ضعف‌هایی مبرّا شود؟ إن‌شاءالله. موفق باشید

30430

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
عرض سلام و ادب خدمت استاد گرامی: چند ماه قبل‌ با نوشته ایی در مورد فضای سایبر (فضای مجازی) آشنا شدم که خواهش می‌کنم شما هم حتما این نوشته کوتاه رو مطالعه بفرمایید. https://b2n.ir/d17128 وقتی متوجه اهمیت بالای فضای سایبر در حاکميت شدم، مطالعاتی رو در این زمینه شروع کردم، حقيقتا وقتی حضرت آقا از غلبه‌ی نرم افزاری به‌عنوان‌ سیلی محکم به هیمنه پوچ استکبار یاد کردند و همچنین توضیحات جنابعالی به فکر فرو رفتم که یکی از جنبه های این سخن این است که حاج قاسم چگونه سیستم فطری خود را در برابر این نظام سایبرنتیک دشمن قرار داد و بر آن غلبه کرد و سردار دلها شد و امروز امام‌ جامعه ادامه همان راه را تحت عنوان غلبه نرم افزاری از ما مطالبه می‌کند، لذا مزاحم شدم تا نظر شما را در این مورد بدانم و از راهنمایی شما برای ادامه تحقیقاتم بهره ببرم. با تشکر فراوان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مشخص بفرمایید تعییناً چه نکته‌ای مدّ نظر دارید. زیرا در شرایطی نیستم که فرصت آنچنانی برای مطالعه‌ی این مباحث داشته باشم. موفق باشید

30288

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: روزگارتون به خیر و سلامت و عافیت، استاد در این یک سال بخاطر وجود مساله کرونا و حواشی اون و خصوصا اخیرا بیشتر بخاطر فوت چهره های سرشناس ورزشی یه جو افسردگی و نامیدی در مردم دیده میشه و امید به زندگی در اونها کم شده، شما چه توصیه و راهنمایی برای همچین جوی دارین؟ تشکر از لطف شما
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان که در مقاله‌ی « نگاه الهیاتی ما به ویروس کرونا» عرض شد ما در این موارد باید تلاش کنیم حکمت این مسائل را بفهمیم. زیرا جهان از دست خداوند رها نشده و این‌طور نیست که خداوند از قبل این واقعه‌ها را نمی‌دانسته. موفق باشید

30038

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد بزرگوار: این کلیپ را ببینید و جواب سید الشهدا اهل قلم را بدهيد. این آدم چه کرده با ما که اگر ناراحت باشم با روایت فتحش آرام می‌شوم؟ واقعا دلیلش چیست که باید هر شب قبل از خواب با صدای او بخوابم؟ https://www.aparat.com/v/ywn8T/%DB%8C%DA%A9_%D9%86%D9%81%D8%B1_%D8%A8%D9%87_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84_%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF_%D8%A2%D9%88%DB%8C%D9%86%DB%8C_%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AE_%D8%AF%D9%87%D8%AF_!!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چون فرصت چنین کارهایی برای بنده نیست. در این موارد بهتر است که موضوع خودتان را در میان بگذارید. موفق باشید

29452

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: خوب هستید؟ چرا بعضی کتاب های شما پی دی اف نیست الان من پول ندارم «ایقاظ النائمین» رو بخرم دانشجو هستم چیکارکنم؟ صادقانه گفتم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کتاب‌هایی که مربوط به بنده می‌باشد همه‌ی آن‌ها پی‌دی‌اف شده است. ولی «ایقاظ النائمین» که از جناب صدرالمتألّهین است مربوط به انتشارات خاص خودش می‌باشد. موفق باشید

29102

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بنده یک خانوم خانه دار با دو فرزند، با تحصیلات دیپلم، با مطالعه مباحث زن که در سایت بود، یکی از تصمیماتم این شده که ان شاءالله به درجه اجتهاد برسم، اولا آیا این تصمیم اشتباهیست؟ این امر برای بنده چگونه ممکن است؟ با حوزه رفتن؟ که امکانش برایم نیست، و اینکه چه دوره ای رو بگذرانم؟ بیشتر با مباحث و کتب شما انس دارم، اگر با کتب شما این امر ممکن است لطفا فهرستی که ترتیب داشته باشد برای بنده قرار دهید، اجرکم عند الله.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بالاخره اجتهاد یک مقام علمی است که حتماً باید با حضور در حوزه و شرکت در دروس رسمی برایتان محقق شود. موفق باشید

28889

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: خسته نباشید ببخشید چند تا سوال هست که مربوط به خود کتاب هستش ۱. آیه ۱۱۴ هود به چه موضوعی اشاره دارد؟ ۲. انجام چه کارهایی باعث می‌شود که ثواب کارهای ما از بین برود؟ ۳. طبق فرمایش پیامبر اکرم (ص) انجام چه کاری از هفتاد حج بالاتر است؟ ۴. چگونه ظهور امام زمان (عج) نزدیک تر می‌شود؟ خیلی ممنون میشم پاسخ بدین.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این سؤالات بسیار کلّی است و برای هرکدام باید چند کتاب مطالعه فرمایید. پیشنهاد می‌شود سیر مطالعاتی سایت را دنبال فرمایید. موفق باشید

28586

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: ممکن است بفرمایید سلسله سخنرانی های شرح کتب مقالات آیه الله شجاعی در طی چه سالهایی ایراد شده است؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بگو حدود ۲۰ سال پیش. موفق باشید

نمایش چاپی