باسمه تعالی: سلام علیکم: همان درجهی قلبی انسان. زیرا نفس ناطقهی انسان دارای مراتب و مراحل است. مرتبهی اول را «نفس» گویند و بالاتر از آن «قلب» است و بالاتر از قلب، «روح» است و نفس ناطقهی انسان در همهی این ابعاد حاضر است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با دادن صدقه و تواضع و صلهی رحم و صداقت و کمکردنِ آرزوهای دنیایی، إنشاءاللّه مشکل حل میشود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی طی ۳ جلسه تحت عنوان «همدمیِ عبد و ربّ» شده است که آدرس آن بر روی سایت به صورتی که ملاحظه میکنید، هست. موفق باشید http://lobolmizan.ir/sound/1272
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مسیری که حرکت توحیدی انقلاب گام گذاشته است، معلوم است که شیاطینِ درونی روح انسان و شیاطین بیرونی مانع این راه هستند. ولی آنچه معجزه میکند صبر و پایداری است معلوم است دشمن همین را میخواهد که با انواع مشکلات، مردم را از برکات اصلی انقلاب اسلامی که در پیش است محروم کند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: معلوم است برخوردی که دین خدا در مقابل ما قرار داده است برخورد درستی است. موفق باشید
با سلام خدمت استاد عزیز: اولا زحمت بکشین فایل تصویری با اقای یامین پور را در سایت قرار دهید تا بتونیم استفاده کنیم و اینکه استاد شما اهل عرفان و گذشت و بخشش هستید اما کارهایی که در سایت انجام میشه نشان از کینه و عقده عوامل سایت دارد. هدف شما از بازخوانی و طرح نامه امام به آقای منتظری چیست؟ شما میدونین که آن فقیه عالیقدر طرفدارن زیادی دارند که هرچه شما و کیهان بد بگویید ثمری ندارد. هرچه دفتر آقای سیستانی و مرحوم بهجت اینکار را میکنند شما هم بکنید. چرا از دست از این کارها برنمیدارید با کیهان که عقده و کینه ازش می بارد چه فرقی میکنید. آقای منتظری و امام هردو اشتباه کردند چرا اشتباه هر دو را نمیگویید. به نظرم این با صبغه عرفانی شما اصلا همخوانی ندارد آقای منتظری (ره) در دل خیلی ها جا دارد و متاسفانه جنگ قدرت باعث برکناری ایشان شد به فرض اشتباه دست بردارید و بپردازید به مشکلات روز جامعه. بپردازید به خانه های تیمی و فساد و پارتی های شبانه که در مملکت امام زمان و در بغل گوشتان اصفهان مثل قارچ سبز شده. بپردازید به افزایش پدیده روزه خواری و بی حجابی و فاصله روز افزون مردم و جوانان از دین. مشکل جامعه امروز ما آقای منتظری نیست مشکل دین زدایی و چیزیهایی هست که متاسفانه حضرتعالی به آن نمیپردازید و یا مصلحتا چیزی نمیگویید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمیدانم مواردی که میفرمایید چه بوده است؟! به هر حال آنچه امروز جوابگوی این نسل است، حضوری است که با قرارگرفتن در تاریخ انقلاب اسلامی به میان میآید تا انسانها در مقام «حقالیقینی»ِ خود حاضر شوند. خوب است به عرایضی که تحت عنوان «جوانان امروز، به کمتر از حق الیقین راضی نمیشوند!» https://eitaa.com/matalebevijeh/13479 شده است، نظری بفرمایید. موفق باشید
با عرض سلام و احترام 🌹 و خدا قوتک استاد می خواستم بدونم ما به عنوان یک جوان باید چه کنیم که دچار روزمرگی ها نشویم؟ و در ادامه ما چجوری میتونیم با انقلاب اسلامی و روح آن همراه بشیم؟ التماس دعا.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ابتدا تقویت معارف الهی مهم است که سیر مطالعاتی سایت تا حدّی این مسئله را ممکن کرده. و پس از آن تبعیت از رهبری انقلاب به شکلی که حاج قاسم سلیمانی ذیل رهبری خود را دنبال میکردند با آن روحیه فوقالعاده مدارا با مردم و ستیز اساسی با استکبار. از این به بعد «خودْ راه بگویدت که چون باید کرد» زیرا بالاخره در راه قرار گرفتهایم، و این مهم است. موفق باشید
سلام علیکم استاد مهربان و خوبمان: استاد عزیز، در بحث عزت نفس در روانشناسی دو نکته مورد توجه است : که فردی که عزت نفس دارد در رابطه با دیگران معتقد است «من خوبم تو خوبی» «من ارزشمندم تو هم ارزشمندی» در واقع من به عنوان یک انسان در کل سعی دارم آدم خوبی باشم تو نوعی هم همینطور، و روح و روان و وجود من ارزشمند است فارغ از شغل و نژاد و زیبایی و... و توی نوعی هم همینطور، فلذا این پیش زمینه، ارتباطات سالم را بههمراه دارد. استاد جان، دکتر هلاکویی که ساکن آمریکا هست، واقعا در این زمینه و بحثهای روانشناختی خوب کار کرده، حرفهای خوبی میزنه منتهی یک عیب بزرگ در کارش هست و اون اینه که ایشون کاملا بر پایه تفکرات اومانیستی حرف میزنه. مثلا من خودم در مورد بحث عزت نفس (که ایشون چندین جلسه و با نام حرمت نفس در موردش صحبت میکنه)، چون احساس میکنم در اون بحث ارزشمندی خود، دچار مشکل هستم، به چند جلسه گوش دادم، منتهی دیدم خداشناسی و جهان بینیم داره داغون میشه، رها کردم. استاد جان حالا موندم چکار کنم چه مباحثی در مورد بحث عزت نفس وجود داره که سمت و سو و بنیان اسلامی داشته باشه و از آن طرف کارساز و موثر هم باشه؟ چون من واقعا بحث عدم تضاد و تفاوت موضوعات روانشناسی با اسلام برام مهمه، در مورد دکتر هلاکویی هم، اون موارد متناقض رو خودم نقد میکردم اما کم کم متوجه شدم داره روم اثر سوء میذاره، رها کردم. لطفا راهنماییم کنید چگونه میتوانم عزت نفس داشته باشم منطبق بر آموزه های اسلام عزیزتر از جانم؟ سپاس از وجود مهرورزتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه شخص نامبرده همانطور که میفرمایید انسان را با عقلی مینگرد که ابعاد متعالی و بیکرانه و جاودان انسان مورد غفلت قرار میگیرد. فکر میکنم با مباحث «معرفت نفس» و کتاب «انسان از تنگنای بدن تا فراخنای قرب الهی» که روی سایت هست، رویهمرفته مبناییتر به موضوع جایگاه قدسی انسان از جمله جایگاه «زن» بهتر بتوانید فکر کنید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/book/249?mark=%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86
سلام بر شما: ببخشید سوال دارم در رابطه با گیاه خواری! غرب نگاه شیيء انگارانه نسبت به حیوانات دارد و از دیدگاه انسان محوری با آنها برخورد میکند و همه جوره از طبیعت و مخصوصا حیوانات در خدمت خودش استفاده می کند و از آنها بهره می برد بدون توجه به عواقب کارش. حال این نکته را میخواستم بگویم که خودِ غرب، مقوله گیاه خواری (vegetarian) را مطرح می کند و انسان را به نخوردن گوشت و حتی استفاده نکردن از هر آنچه که از حیوان بدست می آید (در مکتب وگانیسم) دعوت می کند. برای این دعوت هم دلایل خودش را دارد: مثلا حفاظت از محیط زیست جلوگیری از گرمایش جهانی و از این قبیل دلایل که واقعا هم درست هستند. حال برخورد ما نسبت به این رفتار پارادوکسیکال چگونه باید باشد؟ از یک طرف طرز اندیشه شان میگوید هر گونه که از طبیعت میخواهی استفاده کن از یکسو میگوید از حیوانات مصرف نکن تا به طبیعت آسیب نرسانی!! با تشکر و آرزوی شدت در وجودتان
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی انسان با نگاه خالق هستی و خالق موجودات به عالَم ننگرد، همان میشود که به گفته خودتان در فرهنگ غربی بهوجود آمد. ولی با نگاه قرآنی این خداوند است که جایگاه هر چیزی را تعیین میکند تا آنجایی که ما میفهمیم اجازه داریم مثلاً گوسفند و گاو و شتر را ذبح کنیم تا بنا به گفته جناب صدرالمتألهین آنها خود را در انسانیت انسانها ادامه دهند؛ ولی سایر حیوانات را نقش دیگری در عالَم هست و لذا اجازه ذبح آنها را نداریم. موفق باشید
سلام پسری جوان هستم: اخلاقم به شدت تند است و همه را عاصی کرده، اول از همه خودم. دلم البته اندکی مهربانتر از مزاجم است، و این تندی خیلی عذابم میدهد. علاقه مند به مباحث معنوی هستم و برخی آثار حضرتعالی را نیز خوانده ام. اما با این خلق تند چگونه میشود منتظر شکافتن حجابهای ظلمانی نفس و دستیابی به نور غیب شد؟ شما را به خدا راهکاری بدهید. هم برای خودم و این که بتوانم ان شاء الله پس از رهایی خودم از این باتلاق ظلمانی، برخی دیگر را که مثل خودم درگیر این مشکلند نجات دهم. ممنونم
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه بحمدلله متوجه این نوع ضعفها در خودتان شدهاید حکایت از آن دارد که حضرت ربّ العالمین متوجه شما هست و فرشتگان او شما را نسبت به چنین ضعفهایی متذکر میشوند. پیشنهاد میشود با حوصله کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» را بنوشید. موفق باشید
سلام: ۱. نسبت بین ذهن و «خود» چیست؟ آیا ذهن ما همان خود ما است و برعکس؟ اگر یکی نیستند، «خود» بدون «ذهن» چگونه است؟ چه ادراکی دارد؟ آیا ادراکات حضوری از مسیر ذهن نمیگذرند؟ ۲. در برخی دستورالعملها راهکارهایی به صورت ذهن آگاهی ارائه میشود. البته بنده دقیق پیگیری نکردم، ولی اگر اشتباه نکنم بعضا به صورت تمرکز ذهن، خالی کردن ذهن و یا نظارت بر روی محتوای ذهن - بدون دخالت در فرایند ذهنی - هستند. نظر شما راجع این روش ها چیست؟ آیا در فرایند معرفت نفس هم این چیزها مفید است؟ به طور کلی میزان آگاهی و کنترل و تسلط بر ذهن چگونه میتواند ما را در یافتن خود اصیل و حضور در عوالم غیبی یاری کند؟ ممنون میشوم اگر در این مورد دستورالعمل دقیقی بفرمایید و یا ارجاع بدهید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. نفس ناطقه شئونات مختلفی دارد مثل عقل و ذهن و حس ۲. این امور بیشتر تحریک واهمه است و القائات آن ثابت و پایدار نیست. در این مورد خوب است به کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام علیکم و رحمت الله: استاد بزرگوار، ماه هاست و یا شاید هم سالهاست که دیگر گویا هیچ چیزی برایم ارزش دویدن و جان کندن ندارد. دیگر از آن شور دوران نوجوانی خبری نیست! غمی سینه ام را میفشرد که هرچه فکر میکنم راه حلی برای چاره ی آن نمی یابم. گویا همه چیز، آری همه چیز برایم بی معنی شده! فقط گاه گاهی قوت و قوتی از اشک ریختن در فاطمیه و شنیدن روضه ای از حاج قاسم و یا خواندن دستنوشته ای از شهید چمران توشه ی جانم می شود. اما همان هم بعد از یک مدت به پایان می رسد. به هرچه که فکر میکنم، جانم را اقناع نمیسازد، و همین موجب میشود سراغ انجام آن کار نروم. گرچه درس خواندن را، میخوانم، بهترینش را هم میخوانم، از مباحث توحیدی ناب در محضر اساتید کم نظیر تا مباحث فلسفی و گاها سیاسی، اما عطش جانم سیراب نمیشود. گویا پرده ی سیاهی و تاری جلوی چشمانم را گرفته و اجازه دیدن زیبایی ها و جمال الهی را بهم نمیدهد. درحالی که اکنون و همین حالا در میدان جنگ و نبرد علمی و عملی هستم، اما با این حال دیگر نمیدانم برای چه چیز باید بجنگم! خودم را خیلی عقب میدانم. شاید هم مقصد را بسیار دور. هرچه هست، جانم در عشق الهی نمیسوزد و من از این عدم سوختن درحال سوختن و تمام شدنم! من خود به چشم خویشتن، "میبینم" که جانم میرود... چه کار باید بکنم؟ دل خوش کنم به دنیا و مثل سایر بزرگواران از لذائذ دنیوی خود را خوشنود کنم؟ که این میشود همان تعبیر غرب زدگی و تجدد نه! من به دنبال کشف آن جهان بین دو جهان هستم که اکنون درش نفس میکشم، اما نمیدانم چگونه باید آنرا کشف کرد؟ جهانی که نه آن غرب زدگی و دنیا زدگی ست، و نه جدایی از تکنولوژی و تکنیک! به راستی چگونه باید آن را فهمید و در آن برای رسیدن به جهان آخر و برتر تلاش نمود؟؟... شرمنده که وقت تان را گرفتم. بزرگوارید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. بنده این حالت را برای اکثر جوانانی که نمیتوانند با آموزههای دینی گذشته، خود را راضی کنند، پیشبینی مینمایم و در همین رابطه کتابهای اخیر مربوط به «جهان بین دو جهان» که تفرّج در مرغزار وجود است؛ شکل گرفت. بالاخره در این تاریخ باید حاضر شد. چرا به کتابهای مذکور و صوت مربوط به آن کتابها رجوع نمیفرمایید؟ تا تازه وارد سکراتی شوید که کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهانی بین دو جهان» متذکر آن شده است. ۲. بد نیست به عنوان توجه به چشماندازی در این رابطه به فایل صوتی « جایگاه نبی و نبوت و نسبت آن با بشر آخرالزمانی» رجوع فرمایید. موفق باشید https://eitaa.com/matalebevijeh/9289
سلام: دیداری جناب رئیسی اخیرا با برخی بزرگان قم داشتند صحبت های دو تن از این اعزه را می آورم خداوند مردم را «کریم» آفرید؛ «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ»، روی این اصل کشور را کمیته امدادی اداره کردن برخلاف فرهنگ خلقت است، خداوند انسان را با کرامت خلق کرد و دستور داد کرامت انسان محفوظ باشد. مسئولان باید همت بلند داشته باشند و بدانند که مدیریت و اقتصاد یک کار علمی است عزیز دیگر در برخی سایت ها آمده که فرمودند ما اهل فن نیستیم که درباره جرح و تعدیل مسائل نظر بدهیم. کاری که از دست بنده ساخته است دعا برای رفع مشکلات کشور است. آن سخن عزیز مبنی بر علم بودن اقتصاد و این سخن منسوب اهل فن نبودن مورد سوءاستفاده شده است اما حقیر سوالی که دارم واقعا شخصیت های برجسته حوزه راهکاری برای حل مشکلات کشور ندارند و فقط دعا از دستشان برمی آید؟ واقعا اقتصاد علم است یا شعبه ای از دین؟ و مگر همه علوم را دینی نمی دانستند اگر آری حوزه ها مگر در زمینه دین رسالت ندارند؟ نکته ی دیگر تعبیر کمیته امدادی هم با توجه به تکاپوهای کمیته در زمینه کارآفرینی تعبیر مناسبیت؟ اگر کمیته مطلوب نیست چرا امام بنیان نهاد؟ اگر مقصود صدقه دادن کمیته است مگر صدقه در اسلام نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: جایگاه دین در همه امور توجه به جایگاه قدسی انسان است و راهکارهای مبنایی که دین میدهد، کمک میکند تا انسانها در امورات فرعی و جزئی از اصول انسانی خود منقطع نگردند و در همین رابطه ائمه «علیهمالسلام» میفرمایند: «علینا بالقاءالاصول و علیکم بالتفریع». موفق باشید
سلام استاد: به نظر شما آیا برای هر انسانی منحصرا هدفی وجود دارد یا بهتر یگویم مسیری برای رشد وجود دارد؟ یعنی مثلا خداوند از قبل تقدیر کرده است که مسیر رشد من از تحصیل در فلان رشته مهندسی میگذرد؟ چگونه بین چندین راهی که مسیر آینده زندگی را مشخص میکند و همه آن ها شرعی هستند میتوانم بهترین را انتخاب کنم؟ اصولا آیا به عنوان مسلمان وظیفه دارم دنبال مسیری که خداوند برای رشد من قرار داده بگردم یا با توجه به عقل معاش و محاسبات مادی دنبال آینده خود باشم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینکه رعایت تقوا بشود و عقل و شرع مدّ نظر باشد، خود به خود آنچه تقدیر انسان است و موجب کمال او میشود، به قلب او القاء میگردد، به حکم آنکه حضرت حق فرمودند: «وَمَا تَشَاءُونَ إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا» هر آنچه شما در درون خود طلب میکنید، ریشه در اراده و خواست حضرت حق دارد. خداوندی که میداند که چگونه عمل کند و کجا نقشآفرینی نماید. موفق باشید
بازخوانی هویت دینی و ملی. محضر طربناک استاد سلام علیکم: استاد عزیز از شما گله مند هستم. و سوالم این است که چرا باید حتما یک علی لندی زیر شمشیر غمش رقص کنان رود تا امثال شما متنبه شوید و دست به قلم شوید و با زبانی که قابل فهم زمانه است سخن بگویید. آیا زمان آن نرسیده که مفاهیم انتزاعی و غیر قابل فهم عامه جامعه که با دوستان و همفکران خود در جلسات خصوصی مطرح میکنید را به صورت کاربردی برای جوان و نوجوانی که از طرفی نمیتواند سیطره فرهنگ مدرنیته را نادیده بگیرد و از طرفی نمیتواند این (ظاهر من حیات الدنیا) را غایت خود پندارد را به صورت کاربردی و قابل فهم ارائه کنید؟ آیا نمیخواهید با جوانانی چون من که در نحوه به ثمر رسیدن و قرار داشتن در بهترین بودن در این دوران خاص دست و پا میزنیم با زبان ما سخن بگویید؟ بحث های شما در کتاب حوالت تاریخی و عقل تکنیکی نیاز جان امروز ماست. تمنا داریم در فضای این کتاب با زبان قابل فهم ما جوانان سخن بگویید. استاد عزیز با زبان قابل فهم ما این پاورقی را تبیین بفرمایید: شایسته است رفقا به طور جداگانه به این نکته توجه کنند که بشر این دوران در طلب تجربهی خود میباشد در میدانی که در مواجهه با طبیعت به ظهور میآید و آن تجربهی «خود» است در اُنس با حقیقت، ولی در بستر انکشافی که در رابطه با طبیعت برایش ظهور میکند. این در جای خود نوعی سلوک به حساب میآید که بشر بتواند حقیقت را در مظهری به نام طبیعت بیابد. این چیزی نیست که بتوانیم در جهان نادیده بگیریم و همچنان در تاریخی زندگی کنیم که سالکان، آن حقیقت را بیشتر در تجربیات درونی خود دنبال میکردند. تاریخ دیگری برای سلوک به میان آمده که در برابر این سلوک، آن سلوک قبلی حالت انتزاعی به خود گرفته است
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید و بنده نیز مدتها است که به دنبال شرایط و بهانههایی هستم که عرایضی در این رابطه بشود. شاید إنشاءالله در هفتههای اخیر که بنا است بحثی تحت عنوان «پانزده نکته درعقل تکنیکی» بشود؛ بتوانم خدمت عزیزان مطالبی در آن رابطه داشته باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. در جای خود بحث شده است که اگر قرآن به صورت کلی و اجمالی در قلب مبارک پیامبر خدا «صلواتاللهعلیهوآله» نازل نمیشد جایگاه تکتک آیات و سورهها که به صورت تفصیلی بعداً نازل میگردید، در کلیت قرآن معلوم نمیشد. ۲. همواره انسان نسبت به آنچه باید به آن برسد، بالقوه است هرچند که استعدادهای مختلف داشته باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته جناب مولوی: «وگر حرص بنالد، بگیریم کریها». در مورد عُجب هم قصه همین طور است. آنچه وظیفه است انجام میدهیم و آنگاه که عجب سراغمان آمد خطاب به خود خواهیم گفت: ای احمق! «هر عنایت که داری ای درویش / هدیه حق بُوَد نه کرده خویش». موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همهچیز برای انسان، از انسان شروع میشود و به او ختم میشود. حال این انسان است که باید خود را ضعیف نکند تا ویروس مذکور در میدان بدن انسان، میدانداری نکند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. آری! به اعتبار رجوع به حضرت احدی، این اسماء در او غرقاند مثل آنکه نورها در نور بیرنگ غرق هستند. ولی اگر صرفاً نور مثلاً سبز به اعتبار حضور آن در نور بیرنگ دیده شود، آری! آن نور را در آینهی احدی دیدهایم. ۲. در مظاهر الله، نظر به اسماء کردن منظور است مثل آنکه رزمندگان اسلام را مظهر اسم قادر خداوند بنگریم. ۳. همینطور است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: غیر از شرح لاهیجی، شرح دیگری را سراغ ندارم. شرح جناب لاهیجی در جای خود شرح مفیدی است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید مشخص بفرمایید تعییناً چه نکتهای مدّ نظر دارید. زیرا در شرایطی نیستم که فرصت آنچنانی برای مطالعهی این مباحث داشته باشم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: اساساً از نظر سنی در شرایطی نیستم که بتوانم در سخنرانیهای عمومی به عوان سخنران شرکت کنم. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: این مطلب بسیار مهمی است که معنای ما در این تاریخ، چه معنایی است که بتوانیم بودن خود را در این عالَم و در ابدیت، بودنی مناسب جان و فطرت خود حس کنیم. عرایض نسبتاً مفصلی در کتاب «سورهی جاثیه و راز زمینگیریِ ملتها» شده است. به نظر میاید باید با حوصلهی زیاد برای جواب به این سؤال اساسی به مطالعهی آن کتاب پرداخت. شاید مصاحبهی بنده با آقای دخانچی که در آپارات هست، نیز راهگشا باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: چون فرصت چنین کارهایی برای بنده نیست. در این موارد بهتر است که موضوع خودتان را در میان بگذارید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! رهبر معظم انقلاب با نظر به جایگاه قدسی انقلاب اسلامی سخن میگویند و با دقت به نگاه ایشان میتوان متذکر جایگاه اصیل و عمیق انقلاب اسلامی شد. موفق باشید