بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
8711
متن پرسش
سلام علیکم: آقای عبدالله مستحسن نوشته اند تفاوت جایگاه تعبیر «فی الارض» در دو عبارت «یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض» با «انی جاعل فی الارض خلیفه» این است که در اولی خلافت را منحصر در زمین میداند و دومی این محدودیت را ندارد و این خلافت میتواند جای دیگر هم باشد. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: حرف خوبی است. موفق باشید
8708
متن پرسش
اگر خدا نباشد هر کاری مجاز است. آیا این درست است؟ ایا می شود اخلاق را بدون خدا در نظر گرفت؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اخلاق بدون خدا یک تعارف است و در سر بزنگاه‌ها هیچ‌کاری برای بشر نمی‌کند زیرا وقتی ترس از خدا نباشد چرا انسان‌ها وقتی هوس نفس امّاره‌شان گل می‌کند از برآوردن آن کوتاه بیایند، تجربه‌ی تاریخی این را ثابت کرد زیرا نتیجه‌ی مکتب اخلاقی کانت امروز این غرب است که شما ملاحظه می‌کنید. عمل صالح باید جهت داشته باشد قرآن می فرماید: ً إِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ یَرْفَعُه‏. عقیده درست به سوى او صعود مى‏کند، و عمل صالح آن صاحب عقیده را بالا مى‏برد. پس عمل صالح بدون عقیده توحیدی کاری است بدون جهت گیری صحیح. موفق باشید
8707
متن پرسش
آیا با توجه به محدود بودن دنیا و نامتناهی بودن آخرت، عذاب جاودان اخروی با عدل الهی تناقض ندارد؟ جواب فیلسوفان و عرفا را خوانده ولی قانع نشدم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بحث اراده‌ی انسان‌های گناهکار مطرح است. بدین‌معنی که اگر یک کسی شخصیتاً اراده کرده در دنیا همواره بدی‌ها را انتخاب کند، در قیامت با آن انتخاب و اراده‌ی خود روبه‌رو می‌شود. موفق باشید
8706
متن پرسش
با سلام خسته نباشید. من شدیدا دچار افسردگی شده ام مدام خودم را مقایسه میکنم با دیگران و احساس کمبود میکنم. همیشه خودم را پایین تر از دیگران میبینم و تمام زندگیم تمام وقتم به این افکار میگذره خسته شدم از خودم متنفر میشم واقعا کمکم کنید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این سایت در این موارد حرفی برای گفتن ندارد. شاید سه جلسه‌ی اول کتاب «آشتی با خدا» تذکری در این مورد باشد در ضمن به جواب شماره8698 نظری بیندازید. موفق باشید
8703
متن پرسش
سلام علیکم: استاد عزیز اگر هر چیز را باید علت و آفریننده ای باشد خدا نیز باید علت و آفریننده ای داشته باشد؟ لطفا پاسخ این سوال را به صورتی که برای عموم قابل فهم باشد را بفرمائید؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: هرگز این‌طور نیست که هرچیزی باید علت داشته باشد. خداوند عین هستی است و عین هستی، هستی‌آفرین است بدون آن‌که نیاز باشد هستیِ او به هستی دیگری وابسته باشد. اگر بحث برهان صدیقین را دنبال بفرمایید این موضوع برایتان روشن می‌شود. موفق باشید
8702
متن پرسش
سلام علیکم: استاد شما در کتاب مبانی نظری و عملی حب اهل بیت علیهم السلام در صفحه 286 فرموده اید: مقام و مرتبه مخلَصین اصلاً جایی نیست که شیطان بتواند در حوزه ی شخصیتشان وارد بشود چون توسط خدا خالص شده اند، مقامی است که شیطان در آن مقام دستگیره ای ندارد که بدان متوسل شود و بهانه ای برای تحریک داشته باشد. پس استاد چرا شیطان در هنگامی که حضرت ابراهیم علیهم السلام میخواستند حضرت اسماعیل علیهم السلام را قربانی کنند ایشان را وسوسه میکرد؟ مگر شیطان نمیدانست که ایشان از مخلَصین است؟ یا در مورد معصومین اگر خداوند اراده کرده که آنها پاک و خالص باشند پس یک نوع جبر است و آنها از خود اختیاری ندارند که گناهی مرتکب شوند ؟ لطفا راهنمایی بفرمائید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- در مخلَص‌بودن حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» همین بس که شیطان نتوانست هیچ تأثیری بر اراده‌ی حضرت داشته باشد، و خود شیطان هم گفت: فقط مخلَصین تحت تأثیر اغوای من قرار نمی‌گیرند و در مورد حضرت ابراهیم«علیه‌السلام» نیز همین‌طور شد. 2- در رابطه با عصمت تکوینی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» و اختیار آن‌ها، اخیراً که آیه‌ی 33 سوره‌ی احزاب در شنبه‌شب‌ها بحث شد عرایضی داشتم. خوب است که به صوت آن بحث رجوع فرمایید تا روشن شود عصمت معصومین با علم به گناه به آن‌ها داده می‌شود و به همین جهت خودشان زشتی گناه را می‌بینند و با اختیار خودشان از آن دوری می‌کنند. موفق باشید
8700
متن پرسش
سلام علیکم: استاد بنده یک سوال پرسیدم و شما متأسفانه خیلی بی حوصله و بیش از اندازه خلاصه شده جواب دادین ( سوال شماره 8667) آیا سخنرانی یا کتابی در خصوص اعیان ثابته وجود دارد؟ اگر ممکنه معرفی کنین؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: عرض کردم این مباحث، مباحثی نیست که در یک سؤال و جواب بگنجد. پیشنهاد کردم کتاب «مبانی و اصول عرفان نظری» از جناب حجت‌الاسلام و المسلمین استاد یزدان‌پناه را در این مورد مطالعه بفرمایید. موفق باشید
8699
متن پرسش
با سلام خدمت استاد عزیز: نظرتون رو در مورد مباحث دکتر سید مرتضی حسینی شاهرودی در سایت طهور به نشانی www.tahour.net و وبلاگ مقالات شاگردان ایشون به آدرس www.shahrudi.parsiblog.com و همچنین حضرت استاد حسن رمضانی با آدرس www.ramazani.org/fa بیان بفرمایید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سایت‌های مذکور را بررسی کردم. هر سه سایت در مورد حکمت و عرفان از سایت‌های خوبی هستند که می‌تواند جوابگوی مباحث حکمی و عرفانی عزیزان باشد. موفق باشید
8698
متن پرسش
سلام علیکم. من مادری هستم صاحب یک فرزند و به علت تبعیضات بیش از حد خانواده شوهر شدیدا دچار حسادت می شوم و تنفر عجیبی نسبت به ایشان پیدا می کنم. و اصلا هم انگار خدا را هم در زندگی گم کرده ام. خواهشمندم 3 مرتبه تاکنون سوالم را ارسال کردم ولی جوابی دریافت نکرده ام.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده در این موارد چیزی برای گفتن ندارم و همان‌طور که قبلاً نیز جواب داده شد، پیشنهاد می‌کنم کتاب ارزشمند «معراج السعاده»، قسمت درمان حسادت را مطالعه فرمایید. و یا در کتاب حضرت امام«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» تحت عنوان «شرح حدیث جنود عقل و جهل» باید موضوع را دنبال نمایید که بنده نیز عرایضی در شرح آن کتاب داشته‌ام. زیرا در این موارد باید در ذیل یک دستگاه فکری، اخلاقی قرار گیرید. می‌توانید به طور جدّی کتاب‌های مقالات آیت‌اللّه‌ شجاعی را دنبال کنید که بنده نیز عرایضی در شرح آن داشته‌ام. موفق باشید
8697
متن پرسش
سلام علیکم. می خواستم بدانم آیا اهل بیت (علیهم السلام) نیاز به خوردن غذا دارند؟ لطفا فلسفی پاسخ دهید.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: این یک موضوع کاملاً روشنی است که هرکس بدن دارد برای تغذیه‌ سلول‌های بدن نیاز دارد که غذا بخورد. ائمه«علیهم‌السلام» به جای آن‌که مثل مرتاض‌ها بخواهند بر روی بدنشان متمرکز شوند و مدتی آن را از غذاخوردن باز دارند، بر روی خدا متمرکز هستند و بدن را به عنوان یک وسیله به‌کار می‌بردند. موفق باشید
8695
متن پرسش
استاد اگر می شود درباره موضوع جایگاه ازدواج در زندگی فرد مجرد و زود ازدواج کردن (20سالگی) و رابطه ی آن با سیر و سلوک توضیحی بدهید؟ یا اگر سخنرانی و یا نامه ای نوشته اید معرفی کنید؟ (نامه ای برای متاهل ها دیدم) ممنون
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: کتاب «زن؛ آن‌گونه که باید باشد» کمک می‌کند، به‌خصوص قسمت آخر کتاب تحت عنوان «ازدواج؛ تولدی دیگر». موفق باشید
8692
متن پرسش
سلام استاد: سوالی داشتم امیدوارم سوء تفاهم پیش نیاد. این سخنرانی های شما در مجموعه ها و دانشگاهها و یا حوزه های علمیه مختلف را بچه های خودتان جمع آموری میکنند یا خیر؟ آیا محصولاتتان در انحصار موسسه یا واحد سمعی بصری دانشگاهی قرار ندارد؟ چون ما سخنرانی های شما را برای دوستانمان ممکن است کپی کنیم گفتیم یک وقت حق الناس به گردنمان نیفتد. آخر میدانید جریان چیست؟ بعضی از اساتید و منبری ها که فی سبیل الله سخنرانی میکنند یک نفر با دستگاه ضبط کننده نیز صدای این عزیز را ضبط میکند. سپس بر روی فایلهایی که ضبط کرده زحمت میکشد و آنها را ادیت میکند و برایش قاب تهیه میکند و به فروش میرساند. حال اگر کسی بیاید سی دی سخنرانی را از این شخصی بخرد و برای دوست اش کپی کند کاری حرام انجام داده و حق الناس است. بنده این را پرسیده ام فتوای صریح آیت الله مکارم این است که این کار جائز نیست چون آن شخص برای این کار زحمت کشیده است و اگر میخواهید از روی آن کپی کنید و یا از نسخه ی کپی رایت آن استفاده کنید باید به رضایت آن شخصی که زحمت کشیده و شخصی که سخنرانی کرده و تمام کسانی که برای تولید این محصول زحمت کشیده اند یقین پیدا کنی و اگر یقین نداشته باشی جایز نیست. فتوای آیت الله وحید هم به نظرم همین است. حال میخواستم بپرسم اگر سخنرانی های شما را بچه های خودتان ضبط میکنند که خب خیالمان راحته. ولی اگر از روی محصولات موسسه و شرکتی که سخنرانی های شما در انحصار آنان است استفاده میکنید آیا رضایت کامل دارند یا خیر؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: رفقایی که در این رابطه زحمت می‌کشند همه فی‌سبیل‌اللّه است و تکثیر سی‌دی‌ها و جزوات بلا اشکال می باشد. موفق باشید
8691
متن پرسش
سلام.لطفا"فایل صوتی اعتکاف امسال 93 را روی سایت قرار میدید
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مسئول محترم سایت
8690
متن پرسش
سلام علیکم استاد: چند بار به طرق مختلف از شما سوال پرسیده شد که فرق عرفان امام خمینی رحمه الله علیه و مرحوم آیت الله طهرانی چه بوده است ولی واقعا پاسخی که شایسته بود گرفته نشد، خواهشمندم این سوال را واضح توضیح دهید. باشد که کمکی به من و دوستانم بکند.
متن پاسخ
- باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده سؤال را به‌کلی غلط می‌دانم، چه رسد بخواهم به طور واضح توضیح دهم. آدم حسابی! این حرف‌ها یعنی چه؟ هرکدام از این عزیزان به دنبال اُنس با خدا بودند و هر کدام هم مورد لطف خدا قرار گرفتند و ما هم از آن‌ها بهره‌ها خواهیم برد. این تقسیم‌بندی‌ها مربوط به آن‌هایی که به دنبال حقیقت‌اند، نیست. مربوط به آن‌هایی است که می‌خواهند فرقه‌بازی راه بیندازند. این داستان را از مولوى حتماً دارید که یک نفر سیلى محکمى به پشت گردن رفیقش زد. او عصبانى شد و یقه طرف را گرفت که فلان‏فلان‏شده! چرا زدى؟! مى‏خواست تلافى کند که رفیقش گفت: صبرکن، من از تو یک سؤالى مى‏کنم، اول آن سؤال را جواب بده، بعداً تلافى کن. از او پرسید: دقت کردى وقتى من پشت گردن تو زدم، «طراقّى» صدا کرد؟ گفت: بله. گفت: بگو ببینیم این صداى طراق‏ از گردن تو بود یا از دست من؟ بیچاره طرفى که پشت گردنى خورده بود، گفت: من آنچنان پشت گردنم مى‏سوزد که فکر این چیزها را نمى‏توانم بکنم، «تو که بى‏دردى همى اندیش این» تو که بى‏دردى این سئوال‏ها برایت پیدا مى‏شود. من درد دارم تو بى‏دردى، این دو تا خیلى فرق مى‏کند. مولوى این طور مى‏گوید: آن یکى زد سیلى‏اى مر زید را... حمله کرد او هم براى کید را. گفت سیلى‏زن، سؤالت مى‏کنم‏... پس جوابم گوى و آنگه مى‏زنم‏. بر قفاى تو زدم، آمد طراق‏... یک سؤالى دارم اینجا در وفاق‏. این طراق ازدستِ من بوده‏است یا.... از قفاگاه تو اى فخر کیا. گفت: از درد این فراغت نیستم‏... که در این فکر و تأمل بیستم‏. تو که بى‏دردى همى اندیش این‏... نیست صاحب درد را این فکر هین‏. از اینجا مولوى نتیجه خوبى مى‏گیرد که انسانِ بى‏درد گرفتار روزمرّگى است، چون غربت خود را در این دنیا فراموش کرده است. دردمندان را نباشد فکر غیر... خواه در مسجد برو خواهى به دیر. غفلت و بى‏دردى‏ات فکر آورد... در خیالت نکته‏ى بکر آورد. تازه فکر مى‏کنى خیلى مهم هستى که این نکات به ذهنت آمده، نمى‏فهمى که این حرف‏ها، حرف‏هاى آدم‏هاى راه گم کرده است. جز غم دین نیست صاحب درد را... مى‏شناسد مرد را و گرد را. چون به غربتِ خود در این دنیا آشنا شد و فهمید فقط راه نجات، انس با خدا است، با تمام وجود دامن دین را مى‏گیرد و همه‏ى دغدغه‏اش این است که از مسیر ناب دیندارى فاصله نگیرد. موفق باشید
8689
متن پرسش
با سلام: در جواب سوالی فرموده اید: "آدم به جهت آدمیت‌اش به شجره نزدیک شد نه از جنبه‌ی نبوتش که مافوق دنیا و مافیها است." چطور آدمیت و نبوت که دو جنبه متفاوتند و به ظاهر متضادند (چون فرموده اید که جنبه نبوت از دنیا و مافیها بالاتر است) در یک شخص واحد جمع میشود و او شخصیت واحدی دارد؟ واقعا مساله پیچیده ای است.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مثل آن‌که فطرت و غریزه در یک نفر جمع می‌شود و یا خدا می‌فرماید: «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها» که فجور و تقوای نفس را در نفس ناطقه‌ی انسان جمع کرد. موفق باشید
8687
متن پرسش
با سلام: علامه در مورد "ما کنتم تکتمون"سوره بقره فرموده اند: "از باب رعایت آداب کلامی است که عمل یک نفر را به جماعتی که با آن یکنفر آمیخته اند و امتیازی بینشان نیست نسبت میدهند" آیا بین ملائکه ای که مطیع امر خدا بودند با ابلیس که کفر خود را مکتوم داشته بود امتیازی نیست؟ قرآنی که در مورد لوط فرموده "انا منجوک و اهلک الا امراتک" و همسر لوط را از اهل او جدا کرده چرا بین ملائکه و ابلیس امتیاز ننهاده باشد؟ به نظر می آید فرمایش علامه در این مورد مورد مناقشه است. نظر شما چیست؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: مقام ملائکه طوری بود که شیطان می‌توانست در آن مقام قرار گیرد و کفر او پنهان بماند. موفق باشید
8686
متن پرسش
با سلام: به نظر می آید معنایی که در کتاب هدف حیات زمینی آدم از شجره فرموده اید که منظور دنیاست با روایتی از عیون اخبارالرضا در تضاد باشد: از امام رضا (ع) روایت شده که فرمودند: آدم با خود گفت آیا خداوند بشری بهتر از من خلق کرده است؟ خداوند فرمود: به ساق عرش بنگر. آدم دید نوشته است: لااله الا الله محمد رسول الله، علی ابن ابیطالب امیر مومنان (ع) همسر او سرور زنان عالمین (س) و حسن (ع) و حسین (ع) سرور جوانان بهشت. آدم گفت پروردگارا اینان کیستند؟ فرمود: اینان از نسل تو هستند آنان از تو و همه آفریدگانم بهترند... مبادا به دیده حسد به آنان بنگری که ترا از جوار خود بیرون میکنم. آدم به دیده حسد به آنان نگریست شیطان بر او مسلط شد تا از آن درخت خورد. گویا درخت همان حسد آدم به مقام اهل بیت (ع) بوده. این تفسیر با تفسیر درخت به دنیا چگونه جمع میشود؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: از این نوع موارد زیاد داریم که یک موضوع با موضوعات زیادی تطبیق می‌کند. نمونه‌ی این‌ها را در تفسیر المیزان ملاحظه خواهید کرد که به آن اصلاحاً «جَرْی» می‌گویند. موفق باشید
8685
متن پرسش
سلام و خسته نباشید ارسال مجدد سوال با توجه به اینکه در حال نگارش مقاله ای با عنوان فاطمه (س) و تربیت زن امروز هستم. سوالات زیر در مورد این بانوی بزرگوار برایم مطرح است: اگر به زن امروز پیشنهاد کنیم که در راستای رفع معضل اجتماعی دختران جامانده از ازدواج و زنان بیوه و مطلقه، راضی به ازدواج مجدد همسرش شود. این شبهه مطرح میشود که چرا حضرت علی (ع) و پیامبر (ص) این کار را در زمان حیات همسران اولشان انجام ندادند. با توجه به اینکه این ضرورت در آن دوره هم وجود داشته است. و نمیتوان به صرف استناد روایت امام صادق (ع) که فرموده اند حضرت علی (ع) به علت اینکه فاطمه (س) از خون حیض پاک بوده است. از داشتن همسر دوم نهی شده اند. چرا که هنوز ضرورت اجتماعی آن منتفی نمیشود و همچنین در مورد حضرت خدیجه (س) اینگونه نبوده است. و اساسا آیا میتوان در زمینه ازدواج دوم به زنانی استناد نمود که خود این اتفاق در زندگیشان رخ نداده است؟ سوال دوم: اینکه حضرت زهرا (س) فرموده اند برای زن بهتر است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی راببیند. آیا واژه بهتر را میتوان حمل بر استحباب کرد که در صورت مواجهه با امر واجب، مثلا لزوم حضور در عرصه های سیاسی و اجتماعی زن، الویت دوم قرار بگیرد؟ سوال سوم: داستان داشتن گردنبد و پرده از جانب حضرت زهرا (س) و دیدن پیامبر (ص) و ترک خانه زهرا (س) را چگونه توجیه کنیم که حمل بر ترک اولی از جانب معصوم (ع) نباشد؟ آیا معرفت پیامبر را حضرت زهرا (س) نداشتند که ابتدائا اقدام به این عمل ننمایند. حتی اگر مال، مال خودشان بوده است. سوال چهارم: آیا غیر از سیره حضرت زهرا (س) کلامی از ایشان مبنی بر داشتن فرزند زیاد هست که توصیه به زن امروز برای فرزندآوری بیشتر باشد. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: 1- با توجه به این که فرهنگ چند همسری به‌راحتی در آن زمان رواج داشته و با توجه به مسئولیت خاصی که رسول خدا«صلواه‌اللّه‌علیه‌وآله» و حضرت علی«علیه‌السلام» در ابتدای کار داشتند صلاح نبوده کاری که از طریق بقیه به راحتی در حال انجام‌دادن بوده، به عهده بگیرند. 2- همین‌طور که متوجه‌اید اگر شرایط اجتماعی طوری باشد که بتوان به آن توصیه عمل کرد که زن با هیچ نامحرمی روبه‌رو نشود خوب است، ولی این توصیه هرگز به این معنا نیست که زنان از آنچه باید انجام دهند عقب‌نشینی کنند. 3- قبلاً هم عرض کردم ظاهراً رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» متوجه بودند این خانواده می‌توانند در موقعیتی از عصمت باشند که حتی توجه به پرده‌ی گل‌دار و یا داشتن آن گردن‌بند برایشان مانع راه خواهد بود و به حضرت زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» متذکر شدند. مثل آن‌که قرآن برای رسول خدا«صلواة‌اللّه‌علیه‌وآله» نماز شب را واجب می‌کند. 4- نمی‌دانم ولی همین‌طور که ملاحظه می‌فرمایید سیره‌ی ایشان نشان می‌دهد که در این سنّ کم چگونه وظیفه داشتند از فرزندآوری غفلت نکنند. موفق باشید
8682
متن پرسش
1- برای آگاهی از سیره و سبک زندگی امام زمان (عج) باید چه کتابهایی مطالعه کرد؟ 2- چگونه می توان با امام زمان (عج) سنخیت پیدا کرد؟ 3- برای تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی و انسانی باید چگونه عمل کرد؟ 4- آیا مرجعی کامل برای آگاهی از مستحبات و مکروهات و واجبات وجود دارد لطفا معرفی کنید. با تشکر
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: سه سؤال خود را شاید در کتاب‌هایی که در رابطه با مهدویت داشته‌ام، جواب خود را پیدا کنید. 4- مرجعی که در این رابطه می‌خواهید، همان فقیه است که با رساله‌ی خود ما را کمک می‌کند. موفق باشید
8681
متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت بنده به تازگی دوره مربیگری مهدویت را در بنیاد مهدویت به پایان رسانده و ان شاالله قرار است به زودی با مخاطبین خود که قشر نوجوان و جوان هستند در کلاس های معرفت امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف روبرو شوم. سرفصلهایی که مقرر شده بنده تدریس کنم عبارتند از تعریف معرفت، دلایل (عقلی و شرعی) و ضرورت معرفت و شناخت امام. فواید معرفت، راههای کسب معرفت و.... آنچه که مورد سوال بنده است این است که مایل نیستم مطالب کلیشه ای در قالب لغات پر حجم را به خورد مخاطب خود بدهم. تمایل دارم با فطرت مخاطبم روبرو شوم ولی راه آن را نمیدانم. از شما در این جهت راهنمایی میطلبم. جهت اطلاع به لطف خدا بنده حافظ قرآن هستم و در بحثها میتوانم از آن استفاده کنم.
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: فکر می‌کنم اگر مباحث معرفت نفسی را در ابتدا برای مخاطبان در میان بگذارید، زمینه‌ی ارتباط و پذیرش بیشتر می‌شود. شاید کتاب‌هایی که در رابطه با مهدویت نوشته‌ام کمک کند. موفق باشید
8676
متن پرسش
سلام علیکم. تمدن اسلامی در گذشته (مثلا در قرن هفتم) که از آن به درخشانی یاد می شود و امثال کسانی مانند مولوی و ابن سینا و بعد ها ملاصدرا را به صحنه آورد چه عواملی باعث شد به حجاب رود؟ من فکر می کنم حتما باید نقص هایی در این تمدن بوده باشد که تمدن غرب آن را به حجاب برد؟ آیا درست است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: البته کسی نمی‌خواهد بگوید ضعف‌هایی در این اندیشه‌ها نبوده، ولی به همان علت که قرآن و سیره‌ی اهل‌البیت«علیهم‌السلام» بعضاً در یک زمان به حاشیه می‌رود می‌توان گفت وقتی حساسیت یک ملت از امور اصلی‌اش کم شود، سرمایه‌های فرهنگی آن به حاشیه می‌رود، و وقتی باز آن ملت متوجه امور اصلی‌اش بشود، سرمایه‌های فرهنگی‌اش ظهور می‌کند که شما امروزه شاهد ظهور دوباره‌ی حکمت متعالیه هستید. ملاصدرا در کتاب «کسرالاصنام جاهلیه» پیش‌بینی می‌کند که اگر روح سطحی‌نگری حاکم شود نه‌تنها اندیشه از جامعه رخت برمی‌بندد، بلکه زمینه ای برای حاکمیت اشرف افغان فراهم می‌شود. و شد آنچه شد. موفق باشید
8675
متن پرسش
با عرض سلام و ارادت خدمت استاد عزیز در مدرسه معصومیه جلساتی داریم با بعض دوستان طلبه که در آن پیرامون موضوعات طلبگی مباحثه میکنیم. بحث هایی پیرامون نظام اندیشه و نحوه دستیابی به آن طرح گردید پیرو این بحث از صاحبان نظام اندیشه و ارائه کنندگان آن سخن به میان آمد و ملاک انتخاب اساتید. یکی از دوستان مطرح کرد که حداقلی ترین شاخص وجود اجتهاد است و چه طور یک غیر مجتهد میتواند چیزی را به اسلام نسبت دهد. بحث های زیادی شد که اصلا تعریف اجتهاد چیست و قلمرو آن کدام است و چه میاحثی در دین شناسی نیازمند اجتهاد است و از این دست. تا اینکه بحث به تفسیر قرآن رسید و بعض دوستان متفق بودند که دیگر تفسیر قرآن حتما از موضوعاتی است که غیر مجتهد نمی تواند در آن ورودی داشته باشد چون قطعا از موارد استنباط از آیه محسوب میشود هر چند که اجتهاد شرط لازم است و نه کافی و لذا نه تنها اجتهاد مصطلح که در بعض علوم تفسیری و مقدمات آن هم اجتهاد لازم است و استاد طاهرزاده عزیز که خود اقرار دارند که مجتهد نیستند چگونه تفسیر میکنند و ما چگونه میتوانیم به تفسیر ایشان اعتماد طلبگی کنیم هر چند که با تفسیر ایشان صفا کنیم و انس بگیریم. پاسخ اولیه ما این بود که حضرت استاد اصلا مدعی تفسیر قرآن نیستند بلکه کرارا بیان داشته اند که این جلسات تفسیر در واقع شرح تفسیر المیزان علامه است و ایشان در مقام تطبیق هستند و لذا اشکال مذکور وارد نیست. اما اشکالاتی به نظر خودمان به همین جواب وارد است و لذا به نظر رسید از این فرصت استفاده کنیم و با توجه به اینکه این شبهه که بارها در دانشگاه و حوزه مطرح میشد را با خود استاد طرح کنیم. میتوان این سوال را به صورت واضح تر اینگونه بیان داشت که در جلسات شنبه که به اسم جلسات تفسیر معروف است در واقع چه اتفاقی دارد می افتد آیا تفسیر است یا تطبیق و هر کدام از اینها به چه منطقی و توجیهی و اینکه آیا همان تطبیق نیازمند روش خاصی است و استاد دارند از یک روش خاص ابداعی استفاده میکنند یا ذوقی است یا ... متاسفانه ما به طور تطبیقی تفسیر شما با المیزان یا آیت الله جوادی را مطالعه نکردیم اما اجمالا نوآوری هایی را درک میکنیم اینها تفسیر است که اجتهاد بخواهد یا تطبیق و مصداق یابی از شرایط روز است؟ با تشکر از استاد عزیز. اگر امکانش هست زودتر جواب بفرمایید. ملتمس دعا
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده از قبل از انقلاب در رابطه با فهم قرآن تفسیرهای قرآن را مطالعه می‌کردم و چیزهایی هم به‌دست می‌آوردم، ولی احساس می‌کردم حتی از نظر فکری هم آن‌طور که لازم است با قرآن مرتبط نمی‌شوم. تا این‌که با تفسیر المیزان آشنا شدم و بحمداللّه با ذوقی سرشار مدت شش سال مشغول المیزان بودم و لُبّ آیات را از نگاه علامه در ذیل هر آیه‌ای یادداشت می‌کردم و با آشنایی با تفسیر آیت‌اللّه جوادی که آن را تبیین سخنان علامه می‌دانم بدون کوچک‌ترین وقفه از تفسیر سوره‌ی حمد آیت اللّه جوادی تا تفسیر سوره‌ی ابراهیم«علیه‌السلام» مطالب را دنبال و یادداشت‌برداری می‌کردم و هم‌اکنون چندین دفترچه، فقط یادداشت‌هایی است که از تفسیر آیت‌اللّه جوادی دارم. در همین حین بود که احساس کردم به مقتضای شغل معلمی‌ام می‌توانم نگاه قرآنی علامه طباطبایی«رحمة‌اللّه‌علیه» را با مردم در میان بگذارم. و حقیقتاً اگر المیزان نبود هرگز به خودم چنین حقی را نمی‌دادم که وارد طرح نگاه قرآنی شوم، چون تنها از طریق تفسیر المیزان بود که احساس می‌کردم تا حدّی پیام اصلی و روح کلی آیات و سوره‌ها برایم از مجهول‌بودن در می‌آید و اگر ملاحظه می‌کنید ظاهراً در ارائه‌ی مثال‌ها و یا حتی در طرح بعضی از آیات از ظاهر المیزان یا سخنان آیت‌اللّه جوادی فاصله می‌گیرم، این هم به پشتیبانی روح آن کلی است که از المیزان به‌دست آمده. در هر روز شنبه تا چند مرتبه آیات مربوطه را در المیزان زیر و رو نکنم آن روحی را که بتوانم بحث را ارائه دهم به‌دست نمی‌آورم. موفق باشید
8672
متن پرسش
سلام. شما این غریزه را در جوانان قبول دارید که دوست دارند محبوب باشند و مورد تحسین (مثلا توسط استاد خود) قرار گیرند؟ آیا این احساس خطرناک است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: اصل این احساس چنانچه موجب حرکت بیشتر به سوی آرمان‌های منطقی شود برای یک جوان می‌تواند مفید باشد. ولی اگر مقصد و هدف تنها خودنمایی باشد غیر مفید می‌شود. موفق باشید
8671
متن پرسش
سلام علیکم. میخواستم نظراتان در مورد فرمایشات رهبری که در زیر می آید بدانم: «خب، حالا این مطلب را من عرض بکنم - شاید پاسخى هم باشد به سؤالى که این برادر عزیزمان در پایان جلسه مطرح کردند - که علم براى یک جامعه‏ى انسانى، یک موهبت الهى است: هم علوم ارزشى و علوم معرفتى، و هم علومى که به انسان کمک میکند تا در این طبیعت عظیم و در این خلقت شگفت‏آور خداى بزرگ، از گنجینه‏هائى که خدا براى انسان در این طبیعت قرار داده، بیشتر و بهتر استفاده کند. از اول پیدایش انسان، حرکت انسان به سمت پیدا کردن رموز طبیعت و کشف کردن کوچه پس‏کوچه‏ هاى تو در توى این ساخت عظیم و بافت بزرگ به کار گرفته شده و اسلام و همه‏ى ادیان این را تأیید میکنند. شما نمیتوانید در هیچ دینى - بخصوص دین اسلام - یک تعبیر و جمله‏اى پیدا کنید که نشان‏دهنده‏ى این باشد که این علوم دنیوى فایده‏اى ندارد یا مضر است یا نباید دنبالش رفت؛ بعکس، همه‏ى این دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا کرده - که وسیله‏اى است براى اینکه انسان بتواند از این حقیقتى که وجود دارد و این طبیعتى که خدا براى ما آفریده، بهتر استفاده کند - و همچنین دانشهائى که تا امروز بشر به آنها دست پیدا نکرده - شاید دانشهاى بیشترى در آینده پیدا خواهد شد که حجم و کمیت آنها از همه‏ى دانشهاى بشرى از اول تا حالا بیشتر است و بشر در آینده به آنها دست پیدا خواهد کرد - همه‏ى این دانشها از نظر اسلام باارزش است. خودِ علم ارزش است. این ارزش را کسانى میتوانند به ضد ارزش تبدیل کنند که از او علیه منافع بشریت استفاده کنند؛ اما خودِ دانش یک ارزش است. به برکت دانش، معرفت خدا هم آسان میشود. کسانى که داراى علم‏اند، بیشتر میتوانند حقانیت پیام پیغمبران و حقانیت پیام راستین اسلام را بفهمند. علم را با شهوات، با غرضها و با چیزهائى که در عالم مادى و گرایشهاى مادى وجود دارد، مخلوط نباید کرد. آنى که آنجا بد است، او ضد ارزش حرکت کردنِ آنها و شهوانى و نفسانى بهره‏گیرى کردن از علم است، نه خود علم. بنابراین علم یک ارزش است؛ در این شک نکنید. هم علوم معرفتى، علوم ارزشى، علوم حقیقى یا اعتبارى‏اى مثل فلسفه یا فقه یا امثال اینها خیلى با ارزش است و هم علومى که وسیله‏ى کشف دنیاى موجودِ در اختیار بشر و کشف رازهاى آن و توانا شدن بر استفاده‏ى بهتر از این گنجینه‏ى عظیم است. این دنیائى که در اختیار ماست، این زمینى که در اختیار ماست، این موادى که در اختیار ماست، اى بسا میلیونها برابر بهره‏اى که امروز بشر از آنها استفاده میکند، قابل بهره‏بردارى باشد. از همین آب، از همین خاک، از همین مواد، از همین هوا، از همین موادى که در زیر زمین هست و از همین چیزهائى که در اختیار ماست و ما ارزش اینها را نمیدانیم، اى بسا بشر در آینده بهره‏هاى خیلى فراوانى ببرد. ما امروز نفت را میسوزانیم؛ ممکن است در آینده، بهره‏مندى‏هائى از نفت براى بشر به دست بیاید و به قدرى ارزشمند بشود که هیچ عاقلى حاضر نباشد یک قطره‏ى نفت را بسوزاند؛ به جاى آن از انرژیهاى دیگر استفاده کنند. شما ببینید، امروز از زباله‏ى شما بازیافتِ مواد باارزش میکنند. خب، زباله زباله است؛ این یک مثال خیلى کوچک است. خیلى از چیزها هست که ممکن است از آنها استفاده بشود؛ به چه وسیله میشود آنها را فهمید؟ به چه وسیله میشود به راههاى دَه توى طبیعت پى برد و راه برد و از آنها استفاده کرد؟ به وسیله‏ى علم. اینى که پیغمبر میفرماید: «اطلبوا العلم و لو بالصّین»، نمیخواهد بگوید بروید فلسفه یا فقه را از چین یاد بگیرید؛ بروید دانش را - هر دانشى؛ علم و آنچه که بر علم مترتب میشود یعنى فناورى و توانائیهاى فراوان سرپنجه‏ى بشرى - یاد بگیرید؛ اینها چیزهاى لازمى است. خب، این یک مقدارى پرداختن به مسائل بدیهى بود؛ یعنى بنده تصور هم نمیکردم که در بین شما جوانان نخبه کسى باشد که در این زمینه شک و تردیدى داشته باشد و تصور کند که حالا اسلام چه میگوید. سند چشم‏انداز هم مطلقاً یک قطعه‏اى از نگاههاى غربى نیست. ما جهت را عوض کرده‏ایم. ببینید، یک نکته‏اى که شما جوانها خوب است به آن توجه کنید، این است که خیلى از چیزها هست که قالب آن ایرادى ندارد، اما جهتش اشکال دارد؛ ما در اسلام هم از این قبیل چیزها داشتیم. همین حج و عمره‏اى که شماها میروید و اینقدر دختر جوان ما و پسر جوان ما - با آن دلهاى پاکشان - تحت تأثیر آن قرار میگیرند، این حج یک رسم جاهلى است و در جاهلیت بوده. همین طوافى که شما میکنید، این طواف را در دوران جاهلیت میکردند. در موسم حج، که موسم حج هم همین ماه‏هاى حرام بود، از اطراف عربستان - حالا در بیرون عربستان کسى اعتقاد نداشت - راه مى‏افتادند و به مکه مى‏آمدند، براى اینکه اطراف کعبه طواف کنند. قالب کار، همین قالب کارى است که شما انجام میدهید؛ اما محتوا و جهت کار، صد و هشتاد درجه تفاوت دارد. امروز شما اطراف کعبه که حرکت میکنید، توحید را دارید تجسم میکنید؛ حرکت عظیم عالم بر محور وجود خالق متعال؛ که اینجا یک حرکت سمبلیک و یک حرکت نمادین به وجود آمد و کعبه شد مظهر توحید در اسلام، و حج شد بهترین عامل براى توحید کلمه در یک مجمع عظیم جهان اسلام؛ این جهتِ امروز آن است. جهت جاهلیت صد و هشتاد درجه تفاوت داشت و نقطه‏ى مقابل این بود؛ بتهاى گوناگونى بیرون کعبه و درون کعبه آویخته بودند؛ کسانى که مى‏آمدند و دور کعبه حرکت میکردند، در واقع دلباخته و دلبسته‏ى آن بت بودند و از خداى واحدِ احد چیزى نمیفهمیدند. خودِ این حرکت کردن هم نه فقط آنها را به هم نزدیک نمیکرد، آنها را از هم دور میکرد؛ چون دلبستگى‏هایشان با هم فرق داشت؛ یکى به خاطر فلان بت دور کعبه میگشت و دیگرى به خاطر فلان بت دیگر که همه‏ى اینها توى کعبه جمع بودند. پیغمبر حج و طواف و سعى را مطلقاً تغییر نداد - این قالب حفظ شد - جهت آن را صد و هشتاد درجه عوض کرد؛ حجى که مظهر شرک و بت‏پرستى و خرافه‏پرستى و عصبیت و جهالت محض بود، تبدیل شد به مظهر توحید، مظهر صفا، مظهر اخلاص و دلباختگى در مقابل ذات اقدس الهى. قالبها اشکالى ندارند. تکنولوژى هسته‏اى هیچ گناهى نکرده، گناه مال آن کسى است که جهت او را جهت تخریب انسانها قرار میدهد. یا مثلاً فناوریهاى پیشرفته‏ى نانو، یا صنایع الکترونیک بسیار پیشرفته و آیرودینامیک و امثال اینها گناهى ندارند؛ اینها خیلى خوبند و ابزارهائى هستند براى اینکه انسان بتواند در دنیا از منابع و فرصتهائى که خدا در این طبیعت قرار داده، به بهترین وجهى استفاده کند. گناه مال آن کسانى است که از این نعمت خدادادى و از این گنجینه‏ى الهى، براى زورگوئى به بشر، تسلط به دیگران و پامال کردن حقوق دیگران استفاده میکنند. شما که مبناى خوبى دارید، شما که به خدا معتقدید، شما که به کرامت انسان معتقدید، شما که با ظلم و غصب و تعدى و تجاوز مخالفید، شما که استکبار و جامعه‏ها یا حکومتهاى برآمده‏ى از شهوات شخصى و جمعى را تقبیح میکنید، شما این علوم را یاد بگیرید تا ارزشهاى خودتان را در دنیا ترویج کنید و معارف خودتان را در دنیا حاکم کنید. این چیز بدى است؟! یک نفر سوار هواپیما میشود و براى عیاشى و هرزگى، به فلان شهرِ فلان کشور میرود؛ یک نفر هم سوار همین هواپیما میشود، میرود براى زیارت خانه‏ى خدا؛ این هواپیما که گناهى ندارد؛ جهتها فرق میکند. شما دانش و فناورى را فرا بگیرید و از هوش ویژه‏اى که در شما هست - که من حالا اشاره خواهم کرد و بعضى از دوستان هم گفتند - استفاده کنید، براى اینکه در این جهت، قله را فتح کنید. آن‏وقت از این موقعیت و از این فرصت، براى نشر ارزشهاى حقیقى - به جاى ارزشهاى دروغین، به جاى نفسانیات، به جاى هرزگى، به جاى سلطه‏ى زر و زور بر سرنوشت بشر - استفاده کنید. دیدار نخبگان جوان دانشگاهى با رهبر انقلاب 05/ 06/ 87 )) آیا این مطالب نشان میدهد که نگاه رهبری به مسائل تکنولوژی متفاوت با نگاه اندیشمندانی چون آقای داوری و... است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: بنده فکر می‌کنم مقام معظم رهبری«حفظه‌الله» با توجه به این که مسئولیت مدیریت و هدایت جامعه را دارند باید تکلیف امروز ما را با تکنولوژی و علم روشن کنند و بهترین برخورد همین است که جهت گیری این علم را روشن می‌کنند. می‌فرمایند علم باید در راستای منافع بشریت جلو رود و علم را نباید با غرض‌ها و گرایش‌های مادی مخلوط کرد . عملا وقتی جهت‌گیری این علم عوض شود تکنیکی هم که ظهور می‌کند تکنیک دیگری است که حرص و هوس بر آن حاکم نیست که منجر به تخریب طبیعت شود و امثال دکتر داوری حرفشان همین است که فراموش نکنیم تکنولوژی موجود با فرهنگی که آلوده به حرص و هوس است شکل گرفته و باید مواظب آن فرهنگ در کنار تکنیک باشیم. موفق باشید
8669
متن پرسش
سلام علیکم. استاد بحث خداوند وجود اشیاء را می‌دهد و نه خاصیت آن‌ها را. اگر بخواهیم این مبحث را کمی مفصل تر بخوانیم در اسفار با موضوع و یا سرفصل خاصی ذکر شده است؟
متن پاسخ
باسمه‌تعالی: سلام‌علیکم: الآن حضور ذهن ندارم ولی همین که متوجه باشید وجود دارای مراتب است و هر مرتبه‌ای آثار خود را دارد به نظرم مشکلی نمی‌ماند. بد نیست سری به عدل الهی شهید مطهری بزنید. موفق باشید
نمایش چاپی