بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
32731

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ادب: برای کسب معارف توحیدی برای یه شخص با شغل آزاد ولی آشنا با ادبیات عرب و احکام شرعی و سیره بزرگان چه کارهایی باید کرد؟؟ پیرو سوال ۳۲۷۰۴

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشنهاد می‌شود خطبه‌های توحیدی نهج‌البلاغه را دنبال نمایید و به عنوان شروع خوب است که همین شرح خطبه اول نهج‌البلاغه که در کانال «مطالب ویژه» بارگذاری شده است، را دنبال بفرمایید. https://eitaa.com/matalebevijeh موفق باشید

32557

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم .سلامک از آنجا که بنده حقیر ارادت خاص نسبت به استاد اصغر طاهرزاده دارم و در زمان سختی ها زمانیکه در تصادفی پدرم را از دست دادم با راهنمایی یک دوست و مطالعه سیر مطالعاتی کتب ایشان نگرشم به دنیا و زندگی تغییر کرد و ایشان را استاد و راهنمای خود می دانم در جهت شناخت هر چه بیشتر خود و خدای مهربان. چند سوال داشتم از استاد اصغر طاهرزاده عزیز، اگر لطف کنند و وقت بگذارند و به سوالات حقیر پاسخ دهند ممنون میشم. ۱. آیا می توان با جنس مخالف (نامحرم) در فضای مجازی و حضوری، ارتباط علمی و معرفتی اخلاق مذهبی داشت. همانطور که الان ممکن است در همین گروه هم زنان و نامحرمان سوال بپرسند و یا ارتباط حضوری پیدا کنند و طلب راهنمایی کنند، و شاید شوهرشان راضی نباشد. جواب سوال برام خیلی مهم است، چرا که دو خانم هر چند بنده خودم بسیار نیازمند هدایت و خودسازی هستم ولی ازم کمک خواستند و با معرفی آنچه عامل هدایت است به زعم خودم به ایشان من جمله نماز و نماز اول وقت و نماز شب و قرآن و ادعیه و ....دوست دارند که با هم در ارتباط معنوی و کلا مشوق یکدیگر در جهت قرب الی الله باشیم. چکار کنم که سر دو راهی گیر کردم؟ از طرفی می ترسم این ارتباط معنوی گناه باشه. و از طرف دیگه دلم نمی آید کسی را که دست کمک بسویم دراز کرده رها کنم هر چند خودم نیازمند بیشترین کمکم. لطفا استاد کمکم کنید تصمیمی بگیرم که فردای قیامت مواخذه نشم که چرا ارتباط داشتی و یا چرا دست کمک را رد کردی. با تشکر بنده حقیر، شاگرد چندین ساله شما در فضای مجازی

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در این موارد بسیار احتیاط کرد زیرا ممکن است در ابتدای امر هیچکدام از طرفین قصد منفی نداشته باشند، ولی آرام‌آرام گرفتار نوعی از توهّمات شوند. و از این جهت اگر بنا است شما به ایشان کمک کنید باید شدیداً مواظب باشید زیرا ممکن است بعضاً در دل سؤالات معرفتی، نوعی ارضای جنسی و روحی نهفته باشد. موفق باشید

32555
متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز و گرانقدر: ان شاءلله همیشه در پرتوی لطف روز افزون حضرت حق باشید. در راستای جایگاه خلاقیت و طریقت آن، راهنمایی بفرمایید لطفاً. خیلی ممنون. «فتبارک الله احسن خالقین». خلاقیت از حقیقت است و حقیقت خود خلّاق است. خلاقیت از روحی است که در خاک دمیده می شود و در راستای انسانیّت معنی می دهد. و انسانیّت از «فاذا سوّیته نفخت فیه من روحی» است و روح هم مقامی است نزد حقیقت. از آنجایی که تسویه کردن یعنی متعادل کردن، پس ابتدا باید تعادلی برقرار شود تا روحی از نور حقیقت به اثر تعلق گیرد. اما اختلاق نسبتی با حقیقت ندارد. خلقی که با امیال نفسانی صورت می گیرد و نه انسانیت. از طرفی روح بخشی بنیان هنر است و مصنوعی بودن صفتی است که هنرمند از آن دوری می کند، و چنین اثری اگر آراسته هم بشود، تکلّف است و زمینه ی روح بخشی نمی شود. آیه 86 سوره ی صاد می فرماید: «بگو: من از متکلفین نیستم که خود را به چیزی آراسته سازم که در من نیست. و از كسانى نيستم كه چيزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم.» و تکلّف یعنی آراسته شدن اثر به چیزی که حقیقتاً در اثر نیست. و اینکه چگونه سینما و انیمیشن می تواند از تکلّف به دور باشد و فقط تکلیفش را انجام دهد اهمیت دارد. وقتی رجوع حقیقی در مسیر فرایند وجود داشته باشد، خود حقیقت در صحنه است و خلاقیت تجلی اوست و در هر تجلی، غیر از خود او در صحنه نیست و هنرمند فقط تکلیفش را انجام می دهد. از طرفی تصاویر ضبط شده توسط دوربین واقعی نحوه ایی از حضور روح در جهان تکوین و تشریع را به نمایش می گذارد و دوربین «هست» را تصویر برداری می کند. اما دوربین در فضایِ نرم افزاریِ انیمیشن از «نیست» تصویر برداری می کند. دوربین با فضای کمیت گرا و اطلاعات محور نرم افزار درگیر است. و از جهان سراسر کمیّت و کد نویسیِ نرم افزار الهام می گیرد. هر چند می تواند از شبیه سازی تصویر برداری کند، اما با شبیه سازی کمّی نیز به دنبال روح بخشی و جان بخشی کیفی است و شبیه سازی می‌تواند، چشم اندازی بر ساحت تدبیر روح باشد. اما بر مبنای «لیس کمثله شیء» اثر هنری حقیقی فراتر از شبیه سازی است و تجلی و خلاقیت در جلوه ای نو، ظهور می کند. از طرفی یک اثر انیمیشن که بر مبنای کمیّت استوار است برای اینکه به بیان کیفیّت نزدیک شود، می تواند با صفت مبالغه ظاهر شود و در صفتِ بسیار و بی نهایت روح را تجسم بخشد، تا نور حقیقت در او تجلی کند. و همین صفت بی نهایت است که اغراق آمیز جلوه می کند. اغراق نه به معنای افراط و تفریط در ظاهر و باطن که نشان از عدم تعادل دارد، بلکه به معنای غرق کردن در وحدت و تعادلی بی نظیر، که ساحت مخاطب را از کثرت عبور می دهد و به وحدت می رساند. هر چند انیمیشن تلاش می کند از ضرب آهنگ شعر هم استفاده کند تا بر شدت وحدت بیافزاید، اما تعادل صفتی است که در انسانیت و جامعیت تجلی می کند. اغراق در تعادل، به معنی شدت بخشیدن به کمالات انسانی و غرق شدن در حضرت حق که غرق شدنِ حقیقی است. در حرکت شوقیِ عبودیت و حرکت حبّی حضرت حق، عبد فانی می شود و نور «یا خلّاق» تجلی می کند. نگاهی مستغرق در طلبِ تجلیات، افقی را برای خلاقیت حقیقی می گشاید. خلاقیتی از جنس محبّت. و انعکاس چنین محبتی، روح هنرمند را در بیان به جوشش در می آورد و جلوه ایی از حقیقت رخ می نمایاند. و جنس محبت یعنی آیات سوره ی انسان «سه روز روزه داری اهل بیت و اطعام یتیم، مسکین و اسیر با افطار در هر سه روز، فقط به خاطر محبّتِ حقیقت» و چنین محبتی خیال انگیز است و مصرعِ «خیالش لطف های بیکران کرد» از حافظ، نشانی از خلاقیت چنین خیالی است. از طرفی شدت و ضعف از خصوصیاتِ حرکت حبّی است. مانند تجلی حقیقت برای حضرت یعقوب در استشمام بویِ پیراهن از دور و ندیدن چاه کنهان. به هر صورت هنرمند از روحی که در خود می‌شناسد خلق می‌کند و وقتی با نور جامعیت در روح خود آشنا باشد خلاقیت حقیقی رخ می‌دهد. و غرق شدن ضرب آهنگ حقیقی به خود می گیرد. و مخاطب در مواجهه با اثر از خودِ جزئی و یا ناخودش عبور می کند و در جامعیتِ حقیقیِ اثر غرق می شود و خود حقیقی اش را به جامعیت می یابد. و خلاقیت روح بخش و نور بخش انقلاب اسلامی می تواند این چنین باشد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته جناب مولوی: «غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر». و در این رابطه می‌توان گفت در بستر انقلاب اسلامی شهدا مظاهر فرارفتنِ هرچه بیشتر به سوی حقیقت بوده‌اند هرچند که متهم به اغراق شوند. آری! این‌جا اغراق به معنای غرق‌شدن غیر از اغراق به معنای افراط است و در خلق اثر هنری وقتی که هنرمند اثری را در وجه نهایی آن خلق می‌کند می‌خواهد بنیان‌های آنچه ما در پیش رو داریم را به ظهور آورد، هرچند که مانند شهدا متهم به اغراق شود. نه! این اغراق نیست، این همان بیشتر حضوریافتن است و همان‌طور که متوجه‌اید شعر و یا انیمیشن و یا داستان، بنای توجه به آن حضورِ بیشتر را دارا هستند و اگر شاعر فرمود: «در شعر مپیچ و در فنِ او/ چون اکذب اوست احسن او». همین مطلب را که به یک معنا نفی شعر است با سرودن شعر به ما می‌رسانند و البته شاعر وقتی در حضوری برتر سخن خود را به میان می‌آورد سخن کذبی نگفته است، بلکه وجه متعالی و باطنی موضوع را با ما در میان گذاشته است تا خیال ما را بپروراند همان خیالاتی که «عکس مه‌رویان بستان خدا است». موفق باشید        

32504

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: من استاد دانشگاه هستم و مدتی است که با یکی از همکارانم در خصوص «معیارهای توسعه» بحث می کنم. ایشان معتقد است تنها معیارهای قابل قبول برای توسعه همان معیارهای نوشته شده توسط غربی ها است و من معتقدم پیروی از این معیارها انسان را به سعادت نمی رساند. از استاد طاهر زاده خواهش می کنم اگر کتابی در نقد معیارهای توسعه غربی هست به من معرفی کنند. البته اگر منبعی باشد که از متفکرین غربی در آن مطالبی در این خصوص باشد بهتر است، با تشکر

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مسئله، مسئله‌ بسیارمهم و قابل تأمّلی است و ما در شرایط تاریخیِ حساسی هستیم که آینده خود را چگونه انتخاب کنیم. از آن‌جایی که مواجهه با عقل غربی باید مطابق سنت‌ها و هویت تاریخی ما باشد، به راحتی نمی‌توان یک نظر داد و در آن متوقف شد. پیشنهاد اولیه ما مطالعه کتاب «انقلاب اسلامی؛ طلوع جهان بین دو جهان» است که روی سایت هست. موفق باشید

32287

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام بر شما ان شاءالله همیشه تندرست باشید. بنده نوجوانی ۱۸ ساله هستم که در رشته علوم تجربی مسغول به تحصیل هستم. با توجه به اینکه علاقه مند به رشته های پزشکی و پیراپزشکی هستم و پزشکی مدرن کم و بیش حول نظام فکری غرب می چرخد رو به تحصیل فوق برنامه طب سنتی آوردم. در طب سنتی معروف است که طبیب فاضل طبیبی است که فیلسوف باشد (اَنَّ الطبیبَ الفاضل ان یکون فیلسوفا) لذا بر این شدم که فلسفه نیز بیاموزم. اما مقدمه فلسفه، علم منطق است چنانچه تحقیق کرده ام حال بنده چگونه باید برنامه ریزی کنم و از چه کتاب ها و چه اساتیدی در این زمینه بهره بگیرم. به علوم عقلی همانند فلسفه علاقه زیادی دارم. ان شاءالله راهنمایی شما چراغ راهنمای ما بشود. و من الله توفیق

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مظفر در کتاب «منطق مظفر» جمع‌بندی خوبی از منطق دارند که بحمدلله صوت شرح آن کتاب نیز در فضای مجازی موجود است. پس از آن خوب است که به بحث «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» که هر دو شرح صوتی آن در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید

32121
متن پرسش

با سلام و احترام خدمت شما استاد عزیز و گرانقدر: استاد عزیز در زمینه تبیین فرزند آوری از جنابعالی راهنمایی می خواستم، وقتی در مورد فرزند آوری و ازدیاد نسل با اغلب جوانان که در سن فرزند آوری هستند گفتگو می کنیم و ازشون می‌خواهیم این وظیفه را انجام دهند با دلایل مختلف از این کار سرباز می‌زنند و سخنان موبایل ما هم برای آنها قانع کننده نیست از جمله دلایلشان، خانه های کوچک و به قول خودشان آپارتمانهای قوطی کبریتی که برای تربیت جسم و روح مضر است، و نبودن امکانات و زیرساختهای مادی معنوی برای کودک پروری را مثال می زنند ودر کل به آینده خود و فرزندانی که قرار است بیاورند خوشبین نیستند و امیدواری کافی ندارند اکثرا هم از قشر تحصیل کرده و توانمند که متاسفانه در شرایط فعلی از وجود و کاراییهای آنها استفاده نمی شود وبه قولی دارند هرز می روند ومی گویند فرزندی هم که بیاید همین است. مثل خودمان به اینها چه باید گفت که قانع شوند؟ و آیا واقعا دلایلشان در مورد نبود زیر ساختها و امکانات و... درست است؟ یعنی اول باید مسئولین محترم این زیرساختها را درست کنند تا فرزند آوری تحقق پذیرد؟ راهی را پیشنهاد بفرمایید برای تبیین خواسته رهبری معظم در مورد ازدیاد نسل. ممنون و سپاسگزار و شکر خداوند به خاطر وجود شما. 

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ملاحظه کنید که ما در نسبت به آینده‌ای که بس درخشان است، در ابتدای کار خود هستیم. این عزیزان اولاً: باید متوجه باشند که فرزند، خود به خود خودش با خود برکت می‌آورد و موجب گشایش در زندگی می‌شود. ثانیاً: به آینده‌ای که جهان دیگری است با هویتی قدسی، باید امیدوار باشند. عرایضی در این رابطه شد که خوب است صوت آن را استماع فرمایید و به رفقا نیز متذکر شوید که چرا ما باید به آینده خود امیدوار باشیم. موفق باشیدhttps://eitaa.com/matalebevijeh/9098

31684

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: در حکمت ۲۷۰ نهج البلاغه موقعی که خلیفه عمر می‌خواسته زیور های کعبه رو در راه مجهز سازی سپاه مسلمانان خرج کنه، حضرت علی (ع) اجازه این کار رو ندادند و فرمودند هنگامی که قرآن بر پیامبر (ص) نازل شد در مورد زیور های داخل کعبه هیچ صحبتی نکرد و باقی گذاشت البته این باقی گذاشتن به خاطر فراموشی نیوده و کلا سکوت شده. حالا سوال بنده این هست که آیا تفسیری راجع به این موضوع وجود داره؟ دلیل اینکه زیور های داخل کعبه باید دست نخورده باشه و در راه اسلام خرج نشه چی بوده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان این امر نیستم. موفق باشید

31601

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد گرانقدر: وقتتون بخیر. یک مطلبی درباره کرونا خوندم چون بعضی مباحثش رو مطرح می کنند گفتم اینجا هم بیارم شما هم هر موردی لازم بود اضافه بفرمایید. ------------------- کاهش مصونیت به نظر می‌رسد که بخش حفاظتی واکسن در مقابل ویروس، بر سویه دلتای کووید تاثیری ندارد، هر چند که هنوز در برابر نوع شدید بیماری تاثیر زیادی دارد. گفته پنج تا شش ماه بعد از واکسیناسیون، میزان حفاظت واکسن در مقابل ویروس احتمالا تنها ۳۰ تا ۴۰ درصد می‌شود. این در حالی است که این ایمنی در اوایل تزریق واکسن ۹۰ درصد بود. برغم کاهش ایمنی، واکسیناسیون همچنان از وقوع بیماری‌های جدی پس از ابتلا به کووید جلوگیری می‌کند؛ این درحالی است که در افراد واکسینه نشده بالای ۶۰ سال ابتلا به موارد شدید کرونا ۹ برابر و در افراد جوان‌‌تر ۲ برابر بیشتر از افراد واکسینه شده است. ———————————— (آمار مربوط به کشور غصب شده بود تاریخ دو سه روز پیش) خلاصه اش اینه که اثر واکسن فایزر بعد شش ماه می پره
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که این موارد، مواردی نیست که امثال بنده بتوانم در آن‌ها ورود کنم و نظر دهم. موفق باشید

31467

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
به نام خدا سلام عليكم: ان شاءالله سلامت باشيد كثرالله امثالكم. آثار جنابعالي الحمدلله بسيار راه گشا و مصداق علم نافع است اين را از باب «و اما به نعمت ربك فحدث» با درجه تقليلي آن عرض مي‌كنم. چندي پيش سوالي مطرح كردم بنده را ارجاع به كتاب «انقلاب اسلامي، جهاني بين دو جهان» داديد - كتاب را خواندم اما خيلي خلاصه عرض كنم - مباحث را با عقل ناقص خودم، توجيه سخنان دكتر داوري يافتم بنده مواضع ايشان را در انتخابات و برجام و... نمي دانستم و بعد از خواندن مطالب شما خيلي تاسف خوردم و به مردم عوام در مقابل اين افراد تحصيل كرده حق دادم كه بعضي وقتها نماز جمعه را چهار شنبه بخوانند. در شرايط كنوني با اين همه اطلاعات و بودن افرادي مثل حججي و حاج قاسم و... كه بدون اينكه مباحث مريوط به عقل نظري را از دانشگاه يا حوزه بدست بياورند با اقتدا به امامين انقلاب و كاربرد حكمت عملي، اين چنين به علم حضوري رسيده و قس علي هذا، آيا افرادي مثل ايشان بايد چنين ديدگاه و نظراتي كه تاثير آن بر قشر تحصيل كرده بسيار زياد است ابراز گردد عوام از سليبرتي ورزش و هنر تبعيت مي كنند و اين افراد براي خواص و تحصيلكرده الگو محسوب مي شوند نتيجه آن مي شود كه يكي بايد «بذل مهجته» تا «ليستنقذ عباده» اتفاق بي افتد. تيز هوشي و حكيم بودن حضرت آقا را امروز دشمن اعتراف دارد ولي خواص نمي فهمند. همان غرب پيرو نظم هگل و اخلاق دكارت كه در اين مسئله شرطي شده، اگر در معرض تبليغ بدون سانسور شيعه ناب قرار بگيرند نمونه كوچك آن رويش شيعه در نيجيريه و حضور در زيارت اربعين اتفاق خواهد بود. به نظر عقل ناقص بنده بايد علماي علوم عقلي و نظري (بعضي) با خود بنشينند و در نظرات خود تجديد نظر نمايند تا نكند پايه ريزي حكومت سكولار با كمك اينها اتفاق بي افتد اگرچه فرمايش جنابعالي مرا قاتع كرده كه بايد حرف بزرگان را شنيد و تقليد نكرد. گروه مباحثه اي شما با گشت و گذار در سخنان دكتر داوري در صدد خير خواهي ايشان براي فرداي انقلاب اسلامي بر آمده و حال اينكه سيره عملي آنها اين را نمي گويد. اگرچه جواب سوال خودم را براي نحوه فعاليت فرهنگي تا حدودي گرفتم ولي نتوانستم نسبت خود را با اين افراد پيدا كنم لطفا بنده را راهنمايي كنيد. - اين نكته را بگويم كه بنده منحصرا آثار آيت الله جوادي (نه در مواضع سياسي) و جنابعالي را مطالعه مي كنم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنان‌که در آن کتاب عرض شد بنا نیست ما مقلّد آقای دکتر داوری باشیم ولی نادیده‌گرفتن تفکر ایشان، ما را نسبت به حضور در جهان بین دو جهان که معنای انقلاب اسلامی در این تاریخ است، غافل می‌کند. تأکید بنده آن است که با حوصله مطالب کتاب را به صورت همه جانبه دنبال بفرمایید. موفق باشید

31166

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: یکی از جزوات شما درباره حضور در (بود) تاریخی خود را مطالعه کردم. آیا درست فهمیدم که ما امروزه اول باید با صدق و راستی با خدا به قول گفتنی طنابمون رو راست بندازیم و با تقوی و ایمان در وسعت بود خدا قرار گیریم، حال در این حالت با مرور آنچه دوست داریم و تغییر درونیاتمان نسبت به قبل آنچه خداوند دوست دارد را ما هم دوست خواهیم داشت و هم آنچه او اراده کرده را احساس می کنیم که ما هم می خواهیم، شاید در این حالت اعتقاد به انقلاب اسلامی، خالص ترین و بنیادی ترین روش اثبات را خواهد داشت. حال در این حالت می توانیم بگوییم که هر آن کس که خدا را دوست ندارد، انقلاب اسلامی را هم دوست نخواهد داشت، اما در حالتی دیگر کسی که خدا را دوست دارد ولی انقلاب را دوست ندارد، شاید حق الناسی باشد به گردن کسانی که در معرفی انقلاب کوتاهی کردن یا کسانی که سعی در تحریف آن دارند و شاید هم گناهی بر گردن شخص که چطور این واضح را ندیده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! همه این حرفها درست است. هم انقلاب، صورت رحمت الهی به خلق است و غفلت از این مسئله غفلت بزرگی است، و هم آنهایی که چهره انقلاب را بد معرفی کردند؛ بسیار مقصرند. موفق باشید

31060

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: من هاشمی رفسنجانی رو خیلی لعن می‌کنم، چون اون رو مسبب وضع کنونی می دانم بنای اشرافیگیری رو ایشون تو کشور گذاشت و اشتباهات دیگر که خودتان می دانید! آیا لعن فرستادن کار اشتباهی است؟ بغض خیلی بدی نسبت بهش دارم همون مقدار که از خلفای سه گانه بغض دارم نسبت به هاشمی هم دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: روش رهبری را مد نظر داشته‌باشید که در عین نقد به افراد، ادب را نگه می‌دارند. موفق باشید

30519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در یکی از سوالات از یگانگی عین و ذهن سخن به میان آوردید، لکن بنده آزمایشی را انجام دادم که بخوبی افتراق این دو را ثابت می نماید گرچه می‌توان باز گفت که نفس ناطقه با تجردی که دارد خطاهای حس را در می یابد، لکن اولا همین که اثبات شود به علم حضوری چیزی را در می یابیم که در واقع چنین نیست باب گشای گامهای بعدیست و درثانی نفس ناطقه قادر به تصحیح خطاهای اتفاقیست والا اگر خطا سیستماتیک باشد مثلا همه سبزها را قرمز و همه قرمز ها را سبز ببینیم چگونه می‌توان پی به خطای خویش برد؟ و اما بعد، آزمایش چنین بود یک چشم خویش را بستم و بدان فشار وارد کردم و نگاه داشتم در حالی که با چشم دیگر نگاه می‌کردم فشار به چشم موجب دیدن نقاط نورانی در چشم می‌شود درین آزمایش نکته جالب این بود که من نقاط نورانی را در چشمی که باز بود و هیچ فشاری بدو وارد نمی کردم حس می‌کردم. اصل نقاط ماخوذ از واقع نیست اینکه در چشم دیگر احساس شود خیال اندر خیالست نیست وش باشد، خیال اندر روان تو جهانی بر خیالی بین روان ذهب المحققون من العرفاء و الكاملون من الأولياء إلى أن العالم كلّه خيال‏ فى‏ خيال‏. تمت کلمتی صدقا و عدلا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث عبور از دوگانگیِ ذهن و عین، موضوعی است که با حضور هویت تعلّقی انسان در بی‌کرانگی حضور حضرت حق مطرح است که انسان به حضور خدا به جهت عین‌الربط‌ بودنش نسبت به خداوند در عالَم حاضر می‌شود و عالم به نور الهی در نزد او می‌باشد که بحث آن مفصل است و مارتین هایدگر نیز با بحث «دازاین» بدان پرداخته. با دنبال‌کردن مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» که صوت آن در سایت هست، می‌توانید در این رابطه تحقیق فرمایید. موفق باشید

30390

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: این مطلب را برای یکی از نمایندگان انقلابی و فعال نوشتم که البته تا کنون پاسخی نداده اند می خواستم نظر حضرتعالی را جویا شوم تشکر. «امیدوارم آنچه می‌نویسم برای رضای خدا باشد و آنچه مصلحت مردم و نظام است به دل شما بیندازد جهت پیگیری و تحقق آن. جناب آقای ... به نظرم یک فرصت استثنائی برای شما و نیروهای انقلابی مجلس پیش آمده که اگر دیر بجنبید از دست می رود! و آن هم خلاصه تغییر بنیادی و واقعا انقلابی در قوانین مربوط به انتخاب رئیس جمهور است. برای توضیح مثال استاد عزیزم طاهرزاده را می‌زنم آن زمان که مدیر کل آموزش و پرورش بودند می فرمودند {نقل به مضمون} در اوج جنگ غلامحسین کرباسچی و ملک مدنی که مشغول ساخت کاخ استانداری بودند در جلسه ای با قهقهه می گفتند در شهرداری ها طوری فرهنگ سازی کردیم که تا صد سال دیگر هم کسی وارد شهرداری شود همین را که ما می خواهیم عمل می کند! برای رسیدن به این خواستشان اجرای قانون شوراها را تا زمان خاتمی که فرهنگسازیشان تکمیل شده بود مسکوت گذاشتند و عملکرد شوراها هم که این واقعیت تلخ را نشان داد! قطع به یقین این حضرات ضعف اساسی و بنیادی قوانین انتخاب رئیس جمهور را می دانند و اقدام نمی کنند و خواص اهل حق هم متاسفانه منفعل عمل می کنند! آیا واقعا نمی شود شرایط انتخاب شدن و حساب پس دادن رئیس جمهور و وزرا را چنان تنظیم کرد که منافقان طمع نکنند و بنا به قول امیرالمومنین علیه السلام کسانی که از قیامت می ترسند آن هم با خواهش و التماس در جامعه اسلامی مسئولیت بپذیرند. چرا بعد از ۴۲ سال از انقلاب هنوز تعریف دقیق و علمی برای رجل سیاسی نداریم با آنکه شورای نگهبان دست یاری دراز کرده است. چرا برای استخدام یک فرد در یک اداره دهها آزمون و فیلتر هست چرا برای یک ازدواج می شود تست شخصیت داد و آدم ترسو، بخیل، طمعکار، کم ظرفیت و عصبی مزاج و غیره را تشخیص داد، چرا بنده توانستم با طراحی یک آزمون ساده میزان ولایت پذیری دانش آموزان و همکارانم را تشخیص دهم اما برای انتخاب رئیس دولت همه اینها غیرممکن می شود؟! اصلا چرا باید به یک فرد رای دهیم؟ چرا نباید تیم وزرا و برنامهاشان از اول روشن باشد؟! چرا در شخص ولی فقیه ویژگیهایی است که توسط خبرگان رصد می شود و در صورت عدول از آن شرایط از این مقام ساقط می شود ولی برای رئیس دولت چنین شرایط و آیتم های تبین نمی شود که برای عموم مردم واضح باشد و حضرت آقا هم بدون محضورات برعزل او استناد کند؟ از حضرت عالی خواهشمندم از اندیشمندان کمک بگیرد و از ثانیه ها و دقیقه های فرصت باقی مانده تا انتخابات و تکلیف را مشخص کنید و الا درب بر همان پاشنه می چرخد! به آقای ... هم گفتم ای کاش به جای پی گیری آب و بهداشت و آموزش و پرورش و ... این قانون را اصلاح بنیادی می کردید و آب را که از سرچشمه گل آلود است زلال می کردید. بنده که ناتوانم ولی با تمام وجودم جهت تکمیل این طرح در خدمت شما هستم و برای موفقیتتان دعا می کنم. از نماینده ای انقلابی که اصل وظیفه اش قانون گذاری و نظارت است انقلاب در اصل این قوانین و نظارت ها انتظار دیگری نیست امیدواریم بعد از آن سراغ خود مجلس هم بیایید و از تکرار مجلس لاریجانی، کروبی و ناطق و هاشمی جلوگیری کنید و ریل گذاری را عوض کنید. من الله توفیق»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بخواهیم و نخواهیم این کار باید بشود. و اتفاقاً در جریان لایحه‌ی بودجه برای اولین بار بحث جرم‌انگاری را مطرح کردند، به همین معنایی که اگر بر اساس مصوبه‌ی مجلس عمل نشد، جرم حساب شود. موفق باشید

30072

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و عرض ادب: در ایام جوانی که آدمی در بهترین بستر عمر خود برای حرکت و تغییر به سمت بهترین خیرات هست، چه برنامه ای در مجموع (عملی و فکری و..) باید داشت که از این ایام بیشترین بهره رو برد و به اوج کمال انسانیت که از منظر دین است رسید و فکرش متوجه راه حق و دغدغه های مقدس شد و همه را در آن خرج و از مهم تر برای هدف خلقت آدمی که لیعبدون یا لیعرفون و.. هست و سرای باقی آماده شد؟ اگر خود جای من بودید یا بزرگان از جمله امام که این ایام رو توجه ویژه دارند چه چیزهایی دنبال می‌کردند؟ شاید نشه نسخه کلی داد اما چه باید کرد این ایام از دست نرود و سراسر بهره باشد؟ طوری که بتوان لیاقت خدمت در راه اسلام و انقلاب را به نحوه احسن انجام داد، خدا إن شاالله نگهدارتون باشه.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با توجه به تجربیاتی که دارم فعلاً معرفت‌زایی را اصل می‌دانم و در این رابطه سیر مطالعاتی سایت پیشنهاد شده است. البته ذوق‌ها متفاوت است و هرکس نمی‌تواند با نوع مباحثی که در سیر مطالعاتی سایت هست، ارتباط برقرار کند. موفق باشید

29481

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام 1- درباره مسئله مالی ازدواج به دو تفکر مذهبی برخوردم، میخواستم بدونم نظر شما چیست، عده ای میگویند تلاش و توکل کافی هست حتی اگر پس انداز و حقوق کافی ندارید، عده ای می گویند کافی نیست و خدا عقل داده، وقتی شرایط مالی ازدواج نداری نباید ازدواج کنید تا محیا شود و خدا اگر میخواست این شرایط رو فراهم میکرد. 2- درباره صدقه دادن و انفاق مال، سخنی از شنیدم که گویا از آیت‌الله جوادی عاملی هست که صدقه
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در آن حدّ که بتوان نیازهای اولیه‌ی زندگی را فراهم کرد، دیگر نباید معطل ماند 2- بستگی به خود انسان دارد که اگر واقعاً با فقیری که واقعاً نیازمند است روبه‌رو شدید و آن کاری را که باید انجام بدهید، چندان ضروری نیست، می‌توان آن پول را به فقیر داد و امیدوار بود که خداوند به نحوی جبران می‌کند. مثل این‌که اساساً نیاز به آن پزشک و درمان او را مرتفع می‌نماید. موفق باشید

28440

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیزم: چند سوال از محضر استاد شریف داشتم: ۱. استاد همانطور که نظر شما هم همینه باید از تفکراتی که نسبت عالیه با اهداف انقلاب اسلامی ندارند را با تئوری حذف سرنگون نکنیم. چون اگر ما فکری را در یک مقطع تاریخی توانستیم حذف کنیم، بدون شک اون فکر در آینده ای نه چندان دور خود را به ما تحمیل خواهد کرد، در صورتی که اگر با تئوری عبور با هر حزب و تفکر و فردی که همگون با افق های انقلاب اسلامی نیست برخورد کنیم قطعا اون فکر در آینده انقلاب اسلامی دیگر جایگاه و ارزشی نخواهد داشت و همچنین موجب عدم ریزش نیروهای انقلابی خواهد شد، در صورتی که سیره معصومین و امام و رهبری غیر از این مسأله است.حال با توجه به این مسأله چگونه بعضی ها به این جمع بندی رسیده اند که احمدی نژاد را از صحنه سیاسی کشور دور کنند و هر کس و ناکس از چپ و راست و هر قبیله ای و باندی علیه او شوند! خب دیگه همه متوجه اند بعضی ها به دنبال حذف جریان احمدی نژادی هستند و این قطعا روند رو به جلوی انقلاب را با مشکل روبرو خواهد کرد! آیا بهتر نیست به او فرصت دهند تا مردم خود سرنوشت خود را رقم بزنند!؟ آیا انقلاب این ظرفیت را ندارد که هر انحرافی را در خود هضم کند و اون رو در آینده به عنوان درس عبرتی برای جامعه قرار دهد؟! ۲. استاد من خودم معتقد به جذب حداکثری هستم و مفهوم انقلابی را یک مفهوم تشکیکی می‌دونم که اقل و اضعف این مسیر را هم نفی نمی‌کنم اما قطعا نقدهای منصفانه و روشنگری های لازم را انجام میدم. در مورد بعضی ها که حرف روشن است و کار درست خود را انجام میدم اما در مورد بعضی ها ابهاماتی وجود داره که انسان میمونه واقعا چگونه اینها را نقد کنه که مجموعه نظام دینی زیر سوال نره و امید مردم خدشه دار نشه. نمونه اش اصولگرایان حزبی و قبیلگی که حقا و انصافا نمی توان مردم را متذکر ضعف های فکری این افراد نکرد! به نظر شما راه نقد این افراد چیه؟! گاهی اوقات احساس می‌کنم خطر این عزیزان بیشتر از اصلاح طلبان و لیبرال ها هست، چون به راحتی می‌توان خطر اونها را گوشزد کرد و به تدریج مردم را از آنها عبور داد. اما عبور دادن مردم از این افراد کار سخت و طاقت فرسایی هست، خصوصا زمانی که بعضی افراد موجه ما را از نقد این افراد نهی می‌کنند!!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. همان‌طور که متذکر هستید حذف افکار و افرادی که معاند نظام اسلامی نیستند، کاملاً به ضرر نظام است. می‌ماند دادنِ مسئولیت اجراییِ کشور به افراد که در این مورد نباید ریسک شود. ۲. تنگ‌نظری، خطر بزرگی است و باید آن را نقد کرد و افراد را متوجه‌ی سعه‌ی صدر نمود. موفق باشید

27408

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: بنده تا وسط کتاب نگاه در سکوت رو دو سال پیش خوندم ولی اون موقع چیزی نفهمیدم و ولش کردم، الان هم همین اتفاق افتاد، خیلی سنگین و گنگه به خدا من احمق نیستم، به نظرم باید شرحی یا تفسیری، یا بسطی چیزی داشته باشه چون تنهایی نمیشه خواند. من تا این جا هیچی نفهمیدم. خواهش می کنم کمک کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آن کتاب که چیزی نمی‌گوید که قابل فهم نباشد، می‌گوید با درونِ خود ارتباطی مستقیم داشت. با خودِ واقعیت باید ارتباط برقرار کرد، نه با پیش‌فرض‌های ذهنی. می‌گوید نگاه‌مان به امور باید با پیش‌فرض‌های ذهنی همراه نباشد و با ساکت‌کردنِ آن‌ها با هرچیزی روبه‌رو شویم تا مشخص شود عالّم، زیبا و قابل پذیرش است. بنده مسلّم همه‌ی مطالب کتاب را تأیید نمی‌کنم، ولی کلیّت آن را به عنوان روش سلطه بر پیش‌فرض‌های ذهنی مفید می‌دانم. به قول خودش، «من تنها زمانی می‌توانم به حرف‌های شما گوش کنم که ذهنم مشغول پچ‌پچ و نجوایِ با خودش نباشد، یعنی درگیر یک مجادله و گفتگویِ درونی نگشته باشد». به هر حال در این دنیا این نوع پیشنهادها کمک می‌کند تا وقتی با متون دینی خودمان روبه‌رو شویم اولاً: بهتر بفهمیم و ثانیاً: قدر آن‌ها را بدانیم. با این‌همه فکر می‌کنم بد نیست با «تفکر زائد» کار را ادامه دهید. موفق باشید

26884

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: بعضی در باب حکمت تولد و وجود افراد ناقص الخلقه و معلول از بدو تولد یا افرادی با اختلال های نظیر اوتیسم و شش انگشتی شدن، معتقدند که اگر دنیا را محل آزمایش و هم چنین معبری برای معاد بدانیم، پس وجود این افراد آزمایشی است برای خودشان و ما که برای خود افراد مبتلا و درگیر این مشکلات، آزمایش صبر است و برای ما آزمایش محبت و رحمت. آیا چنین دیدگاه در این باب مبنای صحیح و درستی دارد یا خیر؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این حرف در جای خود درست است ولی نباید ما را از وظیفه‌ای که نسبت به جنین به عهده داریم، غافل کند و در دوره‌ی جنینی از مواظبت‌های لازم جنین غفلت نماییم. موفق باشید

26830

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: بنده حقیر قاضی دادگستري هستم و به شدت بر عاقبت خود نگرانم و از اینکه خدای ناکرده با اشتباه در صدور رای یا تندی با اصحاب دعوی مستحق قهر الهی گردم، در مسیر سیر و سلوک با دلی زنگار گرفته و پایی لنگان طی طریق که خیر، در جا می زنم! از استاد بزرگوار خواهشمندم توصیه و یا ذکر یا دستورالعمل برای قضاوت صحیح و عادلانه و همچنین حسن خلق با خلق الله و بطور کلی آنچه که کمک کننده طی طریق سلوکی با اشتغال به این منصب خطیر می باشد را بزرگوارانه بیان فرمایند. اجرکم عندالله
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: کار با برکتی است. تا می‌شود باید مردم را صادق دانست مگر آن‌که خلافش ثابت شود. باید در عین رعایت قوانین در رابطه با خطاکاران، متوجه بود این بنده‌های خدا گرفتار انحراف زمانه‌اند. پس نباید نسبت به آن‌ها کینه داشته باشید و لذا اقلّ حکمی که می‌توان بر آن‌ها جاری کرد را إعمال نمایید مگر آن هایی که مقابل منافع مردم ایستاده اند. موفق باشید

26827

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خسته نباشید: من در اصفهان هستم، استاد مؤسسه ندارند که بتونیم در اونجا سیر کتب رو بگذرونیم و از کلاس استفاده کنیم چون من دنبال گذروندن سیر از اول تا آخر کتب هستم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید همان سیر مطالعاتی سایت، شروع خوبی باشد. موفق باشید

26494

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد جان: اگه ممکنه مراحل زندگی حضرت امام رو با سفرهای چهارگانه ملاصدرا تطبیق بدین. ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم خود حضرت امام «رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» بر اساس احوالات خودشان بتوانند آن مراحل را بفرمایند. آن‌چه ما از آن مرد الهی دیدیم، منزلِ نهایی بود که سیر «فی الحق بالحق الی الخلق» می‌باشد برای دستگیریِ خلق تا ظهور مولایمان حضرت مهدی «عجل‌اللّه‌تعالی‌فرجه». موفق باشید

26238

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: «تمدن نوین اسلامی» دقیقا یعنی چی؟ من هر چی آوینی تا الان خوندم متوجه نشدم که حالا که تمدن غرب اخ و جیزه و نباید بریم سمتش باید چیکار کنیم پس؟ برگردیم به دوران اسب و استطبل چی؟ حالا مفهوم این "نوین" دقیقا چیه؟ خب ما چه بخواهیم چه نخواهیم توی همین بستر تمدن غربی داریم زندگی می کنیم یعنی چه بخواهیم چه نخواهیم غرب هست و ما باید از این تکنولوژی غرب استفاده کنیم منتها این نوع استفاده ما باید به چه شکلی باشه که اسلامی باشه؟ به چه شکلی باشه که از تکنولوژی غرب به نفع این تمدن اسلامی بهره ببریم اگر مصداقی نمونه ای بفرمایید و این موضوع را بسطش بدهید ممنون میشیم.
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد خوب است سری به بحث «انقلاب اسلامی، طلوعی بین دو جهان» که بر روی سایت هست بزنید. موفق باشید ادرس بحث   http://lobolmizan.ir/post/1651

25984

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد عزیز و عرض خسته نباشید و خدا قوت: در بحث سلوک ذیل شخصیت امام خمینی (ره) می فرمایید که متفکرین غربی باور دارند یعنی می گویند که ابژه منفعل است و این ذهن فعال است که آن را می سازد و امور بیرونی تحت تاثیر ذهنند و هر چه که خواست انجام می دهد مثلا در بحث فلسطین. اما سوالی که ایجاد می شود این است که چرا با وجود اعتقاد به امر اعتباری و خود ساخته ذهن پدر تکنولوژی غرب بیکن و پدر تفکر غرب دکارت چگونه به یک مبنا دست یافته اند علی رقم طرح ثنویت عین و ذهن چگونه این یکدستی تفکر غربی وجود دارد؟ مگر امر عدمی هم باعث تفکر می شود که یک اعتبار دارد تمدنی را جلو می برد؟ با توجه به اینکه می گویید مبنای تفکر فقط و فقط وجود است پس بی مبنایی باید عامل سردرگمی باشد تا وحدت نظر. بنابراین غرب نباید تفکر باشد. چون مبنای عدمی دارد. چگونه و از چه جهت همگی متفکرین غربی به یک مبنای بی مبنایی رسیده و جهان امروز بر طبق آن جلو می رود. چگونه یک عدم باعث پیشرفت است در بطن خود؟ یعنی تمدن خود را جلو می برد. بن بست این تمدن درونی در کجاست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دکارت عملاً تصوری که بیکن مطرح کرد را حالت فلسفی داد و سیر تفکر غرب با همان مبنا همچنان جلو آمد تا این‌که هایدگر متذکر آن خطا شد. موفق باشید

25583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در جاهایی که لفظ واحد در قرآن بدون قهار آمده دلیلش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به موردش نگاه کرد چون واحد، به تنهایی یعنی یک و یکی، آن‌جا که می‌گوید: «الهکم واحد» یعنی خدای شما یکی است. موفق باشید

25425

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد سلام علیکم: آیا ممکن است خداوند به خاطر گناه کبیره شخصی هدایت تکوینی که عام است را از او بردارد و عقل او را زایل کند و او را دچار دیوانگی و جنون کند؟ یا نه هدایت تکوینی چون عام است اراده خداوند در برداشتن آن از شخص گناهکار قرار نمی گیرد و اگر کسی دیوانه می شود و دچار جنون می شود دلیل بر گناه کبیره نیست و گناه کبیره به هیچ وجه نمی تواند دلیل جنون و یا دیوانگی شود. ممنون از پاسخگویی
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در موضوع هدایت تکوینی همان است که می‌فرمایید. ولی این‌که خداوند در اثر گناهِ انسانی او را از هدایتِ خود محروم می‌کند و او دیوانه‌وار دست به اعمالی می‌زند؛ جای خود دارد. موفق باشید

نمایش چاپی