با سلام و ادب: استاد عزیز با توجه به دستاوردهای جبهه باطل در طول تاریخ و عدم دستیابی اسلام بعنوان بهترین روش زندگی به اهداف والای انسانی جهان شمول این فرضیه را چطور می توان تبیین کرد که: اسلام بعنوان تئوری غیرقابل اجرا و یا در بهترین حالت با راندمان بسیار پایین می باشد که نتوانسته با گذشت زمان مشابه نسبت به جبهه باطل بستری مناسب برای زندگی مطلوب با تعریف خود را به نفرات بیشتری ارائه دهد و در نهایت با آینده ای در انتظار به سر برد تا شاید با گذشت تاریخی دیگر و ایجاد همین نسبت از انسانهای ارزشی و انسانهای بی ارزش موعودی بیاید و در تاریخی دیگر و شاید بسیار بسیار دور و شرایط بسیار دشوار آن مطلوب خود را در این دنیا به ظهور برساند. نکاتی که حقیر لازم به ذکر میدانم: ۱. چه بسیار آیه و حدیث و روایت که در شرایط مختلف معنی متفاوت و حتی متضادی به خود گرفته (جواب متفاوت پیامبر به سوال مشابه ابوذر و سلمان و یا داستان مولوی از فیل در تاریکی...) و تفاسیر متعدد از قرآن ۲. آیه های متعدد قرآن مبنی بر "اکثرهم لا یومنون، لا یعلمون و... قلیل من... و بشر الصابرین (تا کی و برای چه صبر) ۳. طبع قطور (خلق الانسان قطورا) و عجول و (...فی کبد) و لذات آنی گناهان بعنوان پاداش زودهنگام و هزار اما و اگر پاداش کار خیر و تقوا و نیت خالص و.... .۳. سخنان امام خمینی در صحیفه و سخنان رهبری که بسیار میتوان عدم تحقق، عدم تطابق، عدم تعمق آن را دید و خود را جدای از یگانگی با آنها یافت. ۴. سخنان جنابتان در آخرین جلسه تفسیر که شبکه های بیگانه از جمعی از ملاها که موافق جریانهای اخیر بودند یاد کرده و شما گفتید حتی یک نفر را نمی تواند نام ببرد، از خاتمی ها و خامنه ای ها و خمینی ها و صانعی ها گرفته تا مقلدین آقای شیرازی در همین اصفهان. اینها ملا نیستند که شما با این لحن مطلب را متذکر میشوید که صادقانه انسان به آن همه کتاب منتشر شده از شما خود را پای منبرتان متوهم میپندارد. الحاصل استاد، گویا باید طور دیگری بود. اما چطور؟ با سپاس فراوان از خدای متعال بابت وجودتان. والسلام
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید عرایضی که در شرح جزوه «انقلاب اسلامی و فهم امام خمینی از انسان و جهان مدرن» شد متذکر این امر باشد که حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی زود متوجه انسان جدید و تاریخ مدرن شدند و در این رابطه از یک طرف کتابهای عرفانی را نوشتند و از طرف دیگر نظام سیاسی مبتنی بر انقلاب اسلامی را شکل دادند. شرح صوتی جزوه مذکور در این مورد کمک خواهد کرد. https://eitaa.com/matalebevijeh/10677
آری! حقیقت همواره با آرامش پیش میرود تا پیوندی دوباره بین انسان و خدا در تاریخی که انوار الهی از جامعه بشری رَخت بر بسته است، برقرار شود و باز اعتصام بحبل الله در معنای «جمیعا» بودنِ آن شکل بگیرد و عصر بیگانگی و پوچی، به عصر همگرایی تبدیل شود. این وظیفه خاص شیعه به عنوان مابعدالطبیعیترین ملت است، تا تاریخ اسلام را از نو در قلمرو اراده معطوف به حق به ظهور آورد، آن هم از طریق نیروهای معنوی تازهای که به نحو تاریخی از ایران سر برمیآورند، ولی در هیئتی مدرن. موفق باشید
با عرض سلام: مرگ صدام و ملکه رو دیدم. خدا قسمت کنه تا جوونم فروپاشی کاخ سفید رو خیلی زود ببینم شاد بشم.
باسمه تعالی: سلام علیکم:إنشاءالله. مطمئن باشید همانطور که امام عسکری «علیهالسلام» فرمودند یکی از نشانههای مومن، زیارت اربعین است بدین معنا که همچنان نور توحیدی امام حسین «علیهالسلام» ادامه دارد حتی اگر چهل روز اُمویان با خفقان خود بخواهند مطلب را تمام کنند؛ در همین رابطه انسان مؤمن مطمئن است در دل سیطره رسانهای جهان کفر آنچه میماند و پایدار و شکوفا میشود، انقلاب اسلامی است. موفق باشید
با سلام: از مرحوم علامه طهرانی و آیت الله قاضی و بزرگان دیگر نقل است که تا وقتی انسان حق الناس داشته باشد در قرب الهی به روی وی باز نخواهد شد. شخصی که عمری در جهالت یوده و تبعا حق الناس زیادی به گردن وی هست خب آن هایی که قابل حل است حل میکند اما آن هایی که با حساب ظاهری قابل حل نیست را باید چکار کند؟ مثلا افرادی را دیگر نمیبیند یا اصلا آن را نمیشناخته و الان هم نمیشناسد یا مثلا در مورد قبیله ای جک گفته که جمعیت آنان میلیونی است یا در انتخابات به کسی رای داده که بهتر از او موجود بوده. این فرد چکار کند؟ آیا از مراتب قرب محروم است؟ آیا راه حلی هست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با استغفار برای آنها و دادن صدقه از جانب آنها إنشاءالله موانع برطرف میشود. موفق باشید
ما معتقدیم طرح نبی مکرم برای تحقق اسلام و معنویت در جامعه، تشکیل حکومت اسلامی می باشد به عبارت دیگر راه میان بر اسلام برای رشد آحاد جامعه ایجاد کارخانه انسان سازی است، انقلاب اسلامی نیز اقدامی است از جنس دغدغه های جریان نبوت که همان قله ها را هدف دارد با توجه به این مقدمه، طرح نبی مکرم اسلام برای تحقق معنویت و اسلام در جامعه چیست؟ بر این اساس جمهوری اسلامی چه میزان در راستای این طرح پیشرفته (به عبارت دیگر چقدر معنوی شده) آیا رشد داشته ایم یا تنزل کرده ایم؟ اساسا با توجه به این ایده ملاک ما برای سنجش معنویت یک جامعه چیست؟ آیا انقلاب معنویت نوینی را برای مردم به ارمغان آورده؟ آیا کار برای جامعه پردازی که مقدمه ای است برای توسعه معنویت در سطح جامعه از ارزش ذاتی معنوی برخوردار است یا بعد از بسط معنویت است که می توان گفت جامعه معنوی شده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انبیای عزیز آمدند تا انسانها در بستر زندگی، ساخته و پرداخته و متعالی شوند. حال عدهای با آنها مقابله کردند و عدهای در عین آنکه آنها را پذیرفتند ولی از کاهلیهای خود دست برنداشتند و عدهای دیگر جانانه و سلحشورانه در کنار تاریخی که انبیاء گشودند، قرار گرفتند و به نتایج فوقالعادهای رسیدند و امروز نیز در بسطِ حضور تاریخی خود با انقلاب اسلامی که حقیقتاً همان اسلام است در این زمانه، روبرو هستیم و معلوم است که نه اسلام در ذات خود معاویهها را میپروراند و نه انقلاب اسلامی رانتخواران را. هنر شهدای عزیز ما آن بود که فهمیدند راه حضور در تاریخشان را چگونه انتخاب کنند و باز باید از سخنمعجزهآسای حضرت روح الله «رضواناللهتعالیعلیه» که روح این انقلاب است، سخن گفت که فرمودند:
«ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم و در گذر زمان و تاریخ انقلاب و آیندگان آن را جستجو نماییم. مسلّم خون شهیدان، انقلاب و اسلام را بیمه کرده است. خون شهیدان برای ابد درس مقاومت به جهانیان داده است. و خدا میداند که راه و رسم شهادت کور شدنی نیست؛ و این ملتها و آیندگان هستند که به راه شهیدان اقتدا خواهند نمود. و همین تربت پاک شهیدان است که تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود. خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند! خوشا به حال آنان که در این قافله نور، جان و سر باختند! خوشا به حال آنهایی که این گوهرها را در دامن خود پروراندند!»
موفق باشید
سلام و خدا قوت..ببخشید این که ...
باسمه تعالی: سلام علیکم: خیر. این یک امر طبیعی است و نباید کسی در این موارد خود را ملامت کند. موفق باشید
سلام بر شما ان شاءالله همیشه تندرست باشید. بنده نوجوانی ۱۸ ساله هستم که در رشته علوم تجربی مسغول به تحصیل هستم. با توجه به اینکه علاقه مند به رشته های پزشکی و پیراپزشکی هستم و پزشکی مدرن کم و بیش حول نظام فکری غرب می چرخد رو به تحصیل فوق برنامه طب سنتی آوردم. در طب سنتی معروف است که طبیب فاضل طبیبی است که فیلسوف باشد (اَنَّ الطبیبَ الفاضل ان یکون فیلسوفا) لذا بر این شدم که فلسفه نیز بیاموزم. اما مقدمه فلسفه، علم منطق است چنانچه تحقیق کرده ام حال بنده چگونه باید برنامه ریزی کنم و از چه کتاب ها و چه اساتیدی در این زمینه بهره بگیرم. به علوم عقلی همانند فلسفه علاقه زیادی دارم. ان شاءالله راهنمایی شما چراغ راهنمای ما بشود. و من الله توفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: مرحوم مظفر در کتاب «منطق مظفر» جمعبندی خوبی از منطق دارند که بحمدلله صوت شرح آن کتاب نیز در فضای مجازی موجود است. پس از آن خوب است که به بحث «ده نکته در معرفت نفس» و بحث «برهان صدیقین» که هر دو شرح صوتی آن در سایت هست، رجوع فرمایید. موفق باشید
سلام استاد عزیز: حضرتعالی در مباحثتون از روایات استفاده می کنید که با توجه به سبقه حوزویتون مایلم سوالی بپرسم. آیا از حیث حدیث شناسی از لحاظ صحت و سقم متن و سند روایات، معناشناسی لغات و از این دست مسایل کمک می گیرید یا به فحص اساتیدتون از جمله علامه و امام و آقایان آملی اعتماد می کنید؟ از این جهت می پرسم که به نظرم باید به اجتهاد در تولید علم از منابع برسیم و از تقلید عبور کنیم اگه می خوایم از تمدن جهان شمول اسلامی حرف بزنیم و با روش هایی که علمای جوان و متاسفانه مهجور حوزه ازش حرف میزنن اجتهاد منحصر در فقه نباید باشه و مسیرش هم هرگز نیاز نیست که اینقدر پیچیده، نامانوس و مطول باشه و البته در کنار انتقاد، پیشنهادات معقولی هم دارن که اگه مایل هستید یا کتاب هاشونو براتون بفرستم یا آدرس و اسم تقدیم کنم. دعا کنید خدا توفیق و امکان حضور بده تا چند خبری و لو اندک ازین دست امیدبخش های بیدار کننده از حوزه علمیه ی نازا شده ی امام صادق علیه السلام براتون بیارم که برای امثال من که نا امید از طریق اجتهاد بودیم، کور سوی امیدی هست در ظلمت این دالان ویران که سالهاست جز خروجی کَمّی، خبری از کیفیت درش نیست که این اتلاف استعداد نطفه های شیعه فقط و فقط در قیامت ظرفیت بررسی همه ابعادش هست و براستی قیامت چه موید خوبی بر عدالت کردگار بی همتاس. علی الحساب اگه صلاح دیدید به این مقاله نگاهی بندازید: دلبری، سیدعلی(1391)، آسیب شناسی فهم حدیث، مشهد: دانشگاه علوم اسلامی رضوی، معاونت پژوهشی، دفتر پژوهش، چاپ اول همکلامی با حضرتعالی افتخار بنده هست و اطاله کلام از سر حب استاد شاگردی. عذرا مولای
باسمه تعالی: سلام علیکم: وظیفه مهم امروزین ما فهم حضور تاریخی انقلاب اسلامی است و تبیین راه شهدا ذیل ولایت فقیه. گفت:
عاقل به کنار جوی پی پل میگشت دیوانه پا برهنه از جوی گذشت
موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً نمیتوان روشن کرد که قضیه از چه قرار بوده. همینطور که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» عرض شد هرگاه قوه واهمه غلبه کند، ممکن است که این موارد به ظهور برسد. بهترین راه، تقویت جسم از یک طرف، و تقویت روح است با تعمق و تدبّر در آیات و روایات. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث آن مفصل است و بحث در مورد آن، در حدّ بنده نیست. به گفته آیت الله جوادی باید جمعی از اهل علم در کنار هم جمع شوند و به این نکته بپردازند که آیا میتوان مبنای علوم اعتباری آنجایی که شرع مقدس آن را اعتبار کرده، مباحثِ قیاسی و منطقی را قرار داد؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده همین اندازه جای برای ایشان قائل هستم که انقلاب اسلامی کاری کرده تا چنین افرادی هم بر اساس عُلقه و گرایش خود، به انقلاب اسلامی و بخصوص شخص مقام معظم رهبری گرایش پیدا کنند. ولی مگر میشود کسی دین خود را از امثال آقای امید دانا بگیرد؟! و مگر خود ایشان چنین ادعایی دارد؟! در این مورد بیشتر به سعهی انقلاب باید توجه داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید از این طریق بنا بوده روحیهی سلحشوری و جنگآوری را در جوانان تقویت کنند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً تشخیص آن مشکل باشد ولی میشود به جایی رسید که به گفتهی جناب مولوی: «در بلا هم میچشم الطاف او / مات اویم، مات اویم، مات او». عمده آن است که در همهی صحنهها خدا مدّ نظر باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: حرف خوبی است. آری! وقتی انسان در وجه یمینی خود مستقر شد، عملاً در مسیر یلیالحقی قرار میگیرد و این مسیر همچنان میتواند ادامه یابد تا مقام سابقون و حقالیقین. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: عدم ارسال ایمیل های شخصی برای کاربران بدلیل اختلال در ارسال ایمیل شخصی توسط سایت بوده است و بهمین جهت در زمانهایی جواب های شخصی با ایمیل s.lobolmizan برای کاربران ارسال میگردد.اگرچه این مشکل چندین مرتبه اصلاح شده ولی ظاهرا ساختاری است که انشاالله با راه اندازی سایت جدید مرتفع میگردد.با این حال در مواردی که کم هم نیست متاسفانه کاربرانی فاقد ایمیل بوده ویا ایمیلشان وافعی نبوده ویا خراب میباشد و واضح است برای این دسته از کاربران جواب های شخصی قابل ارسال نمیباشد.مدیریت سایت
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به هر حال در هر عملی نیّت اولیهی انسان برایش میماند و اینطور نیست که با اندک غفلت آن عمل حبط شود. ۲. در رابطه با بحث «روح»، خوب است کتاب «ده نکته در معرفت نفس» همراه با صوت آن که بر روی سایت هست، مطالعه بفرمایید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به جهانی که با انقلاب اسلامی در مقابل ما گشوده شده است، فکر کرد تا هر قدمی در راستای حضور در آن جهان برمیداریم، در حکم جهاد فی سبیل اللّه احساس شود. خوب است به جواب سؤال شمارهی ۲۷۶۹۴ سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: «کید» یعنی نقشه و برنامه و به خودی خود مذموم نیست لذا در قرآن داریم که هم کفار کید میکنند و هم خداوند کید مینماید. «إِنَّهُمْ یَکِیدُونَ کَیْداً وَ أَکِیدُ کَیْدا.» موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تقوی امری است تشکیکی و هر کس به اندازهای که منور به تقوا است به بصیرت نایل میشود. به همین جهت اولیاءالهی به این معنا که امروزه استخاره معمول است، استخاره نمیکردند بلکه به معنای طلب خیر استخاره برای آنها معنا داشت. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: تجربه نشان داده است کار خوبی است. سالهای گذشته چندین بار در دانشگاه علوم پزشکی رفقا این کار را بر روی کتاب مذکور انجام دادند و سؤالاتِ تستی آن را بنده در آوردم و در اختیارشان گذاشتم. فکر میکنم هنوز آن سؤالات را دارند. موفق باشید
سلام و وقت به خیر: بنده در حال حاضر ۲ فرزند دارم، بچه دومم ۱ سال و نیمشه. یکسالی هست که دچار کمبود خواب شدید شدم واحساس خستگی دائمی دارم و از طرفی در طول روز اصلا خوابن نمیبره، ریزش موی شدید و سفیدی مو هم دارم و دچار حالات افسردگی و اضطراب شدم. به هر نحوی این مسئله رو درمان کردم اما فایده نداشته. یکساله دارو میخورم و راه های مختلف رو امتحان کردم. قبلا هم مثلا در ایام امتحانات و یا تحصیل بی خوابی پیش اومده بود اما در این یکسال به طرز عجیبی ادامه دار شده و خوب هم نمیشه. بسیار دعا کردم و چله گرفتم و... با توجه به اینکه سحرهای عجیبی و قوی در منزل مادرم پیدا شد و مادر و خواهرم از دنیا رفتن و یک برادر و خواهر دیگرم هم سابقه افسردگی و رفتارهای عجیب دلشتن، آیا ممکنه اثر سحر و موجودات ماورایی باشه؟ چون این کسالت بدنی، بیخوابی و عدم درمانش برای خودم عجیب شده، به نظرتون به صلاحه در دوره ی چشم زخم دکتر دباغ شرکت کنم؟ خیلیا که دچار چشم زخم و سحر و.... شدن با شرکت در این دوره، اعلام رضایت کردن. خیلی خیلی مستاصل شدم، بگید چه کنم تا نجات پیدا کنم؟ همین الان که پیام میدم از شدت بیخوابی و بدخوابی سر درد دارم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر سحری در میان باشد، تنها همان عرایضی که در کتاب «جایگاه جنّ و شیطان و جادوگر» که روی سایت هست و راهکارهای مطرح شده، کافی است نباید خود را در اختیار این نوع میدانها قرار داد. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمةالله: سالروز ولادت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف را به استاد عزیزم تبریک عرض میکنم. در حرم سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی و حمزة ابن موسی الکاظم سلام الله علیهم و در نزد اولیای الهی حضرات آیات حاج آقای حق شناس، حاج آقای خسروشاهی، حاج آقا مجتبی تهرانی. حاج آقای خوشوقت، حاج آقای ضیاء آبادی، حاج آقای پهلوانی، حاج آقای ثقفی تهرانی، حاج آقای ری شهری دعاگویتان هستم. سخنرانی تان با موضوع فرهنگ انتظار و متن پیوست آن افق جدیدی به رویم گشود، خداوند مهربان سعادت دارین نصیب شما بفرماید. آمین 🤲
باسمه تعالی: سلام علیکم: به امید آنکه دعای دوستان بخصوص زیر سایه چنین اولیایی برای ما و برای خود جنابعالی در نهایتِ استجابت محقق شود. موفق باشید
با عرض سلام و آرزوی علو درجات حضرتعالی: بر اساس قرآن هر خیری از آن حضرت حق است و هر شری که به ما می رسد از خود ما. حال ابهام اینجاست که بر اساس برهان صدیقین هر وجودی عین ربط و تعلق است به عین وجود. حال آیا وجود شر نیز عین ربط به عین وجود است؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: «شرّ» امر عدمی است، هرجا نور حق نباشد، شرّ هست. موفق باشید
به سلام خدمت استاد گرامی: حدودا ۶ سال هست که وارد مسیر معرفت النفس شدم و مباحث خوبی رو گذارندم و در طی این مباحث دیدگاه و تفکرم خیلی عوض شده و مشتاق تر شدم این علم رو ادامه دهم و خودش نوعی لذت است. چون مسیر تفکر جهش و نوع آن رو در راستای الی الله قرار میده و واقعا آرامش به همراه داره. من مدتی هست در حال تحقیق در باب ترنس ها هستم. ساعتها کنکاش کردم از جمله از اطلاعات سایتهای متنوع گرفته نوع جراحی ها و انواع مصاحبه با افرادی که این اختلال هویت جنسی رو دارن. چه قبل عمل چه بعد عمل. نظرات خودشون، خانوادشون و .... رو دنبال کردم. سوالهای سایت و در این مورد رو هم مطالعه کردم. استاد من به یک جمع بندی رسیدم ولی هنوز مطمئن نیستم خواستم نظرتون رو بدونم. استاد طبق این تحقیق دلایل زیادی کشف شد. مثلا گفته بودن استرس مادر و عوامل خارج در جنین اثر کرده یا نفس بدن رو درست تدبیر نکرده یا امکانات نفس کم بوده یا غده هیموفیز مغز ایراد داشته و ..... من خیلی کلنجار رفتم برای هر موردی دلیل یافتم که یه جوری قانع نشدم برای نمونه اگر استرس مادر در جنینی باشه خیلی ها مادرشون در نشاط بوده بدون استرس و شرایط و مثلا دوفرزند به دنیا آورده با شرایط بارداری یکسان چه روحی چه تغزیه ولی یکیشون احساس ترنس داره پس ١٠٠ درصد استرس قانعم نکرد. اگر غده هیپوفیز ایراد داشته پس غده رو کی میسازه خود نفس داره کل بدن رو میسازه همان غده رو هم نفس ساخته باز قانع نشدم. اگر نفس بدن رو درست تدبیر نکرده خوب خود این بدن رو بازم نفس اراده میکنه و میسازه پس تدبیر کرده باز قانع نشدم. درکل هر موردی رو بررسی کردم باز حل نشد. جالب اینکه به قول خودتان عجیب است همین نفسی که اراده کرده و خودش این بدن رو تدبیر کرده و ساخته و دوست داشته بسازه حالا ساز مخالف میزنه و پس میزنه. جالبتر اینکه بیشتر این افراد بدن رو اصل گرفته و از خود واقعی غافل هستند و دنبال خود واقعی هستند و فکر میکنن با جراحی خود واقعی پیدا میشه. خوب وقتی این گوشت ها رو دستکاری کنن باز قانع کننده نیست. چرا؟ چون نفس نه زنه نه مرد جنس بردار نیست فقط هست. جالبتر اینکه جراحی نوعی فریب نفس میشه چرا؟ چون قبل عمل قوه وهم و خیال شدت گرفته و عقل تسلیم وهم شده و جراحی میطلبه حالا جراحی صورت گرفته پس چرا اکثرا شدیدا پشیمان شده و طالب همون بدن قبل جراحی رو میشوند و چون چاره ای نیست خودکشی میکنن که بازم قانع کننده نبود. بعضی جراحی میکنن و ظاهرا میگن حالا این شکاف بین جسم روحم از بین رفت و در و تخته جور شد ولی در مصاحبه میگن یه مشکل رو حل کردم ١٠٠٠ مشکل برای خودم تراشیدم از جمله ازدواج نمیشه کرد چون آلات تناسلی دستکاری شده بچه دار هرگز نمیشم چون مثلا رحم تخلیه شده یا تا آخر عمر باید هورمون تزریق کنم یا جامعه باز من رو نمیپذیره چون بعد از عمل بازم طبق جنسیت جامعه نیستم چون بدنی تقلبی درست کردم و. خوب بازم قانع کننده نیست که جراحی مشکل رو برای همیشه حل میکنه. خوب استاد وقتی برای یکی بگیم استرس مادرش باعث ترنس شده مادر اون یکی که استرس نداشته و ترنس شده چی؟ وقتی تغزیه رو علت بدونیم و دو مادر با شرایط تغزیه یکسان باز یکی ترنس بشه چی؟ یا موارد بالا که گفتم. استاد من واقعا به یک نتیجه برای خودم رسیدم و این نتیجه رو به یک مورد ترنس دختر که از آشنایان هست و شدیدا تمایل به تغییر جنسیت به پسر داره رو گفتم و اون مطلب این بود که گفتم احساس میکنم در زمانه الان ما دینداریمون شدیدا درگیر مدرنیته هست و چاره ای نیست جز اینکه با مدرنیته حرکت کنیم ولی درگیرش نشیم و با سیر الی الله نگزاریم مدرنیته ما رو ببلعه. خوب در این شرایط با انواع روشهای زندگی و مدها شاید ترنس بودن مد شود. چطور طبق تحقیقاتم کسی که ترنس هست پس از مشاوره به بهزیستی ارجاع میشه و روانپزشک ها طی چندین جلسه به جمع بندی میرسن این ترنس کاذب هست یا نوعی بیماری، حالا اگه کاذب بود خوب شاید یکی دلایلش همین مدرنیته باشه. چرا؟ چون نفر میبینه پسرها آزاد ترن. شبها دیرتر میان خونه و .... و در این عصر زندکی شاید قوه خیال و وهم شدیدا درگیر بشه و خودش رو خیالی پسر ببینه در حصار تن دخترونه و موارد مشابه از جامعه امروزی که اثر گذاره اگه کاذب نبود و بیماری بود ارجاع میدن پزشک قانونی و ساعتها روان درمانی و روان پزشکی و هورمون درمانی و.... تا به نتیجه برسن بره دادگاه مجوز جراحی تغییر جنسیت بگیره. خوب حالا فرض گرفت، چرا پس بخشی بعد عمل پشیمون میشن باز شبهه پیش میاد که آیا غفلت از خود واقعی و جولان قوه خیال بر سایه عقل باعث نشد که این همه دوندگی برای مجوز و نهایتا جراحی باز نتیجه نداد و بعد چند ماه گشتن با بدن جدید و شروع مشکلات جدید پشیمانی اغاز و اکثرا خودکشی کردند. پس درد کجاست؟ مشکل کجاست؟ بهش گفتم نظرم رو بهت میگم ولی چون مطمئن نیستم نمیگم ١٠٠ درصد علتش اینه ولی تامل کن و فکر کن ببین خودت چه برداشت میکنی. گفتم خداوند لحظه به لحظه در حال ازمایش بنده هست به طرق مختلف و طبق آیات قران با فقر، فرزند، مال، ترس، مرگ، بیماری و .... در حال آزمون هستیم اگر پدر مادر تو خیلی ناراحت ترنس بودن تو هستند حس میکنم در بستر این مشکل در آزمون امتحان با فرزند قرار گرفته اند. اگر تو حس ترنس داری طبق علوم وقتی نفس تو این بدن رو تدبیر کرده و حالا ناراضیه و یه جورایی دلایل بالا علت ترنس رو رد کرده پس آیا چیزی باقی میمانه حز امتحان اللهی؟ با این احساس یعنی فکر نمیکنی در بستر این حس و درگیری شدید روحی قراره آزمونی سخت بدی و ان شاءالله بعد از قبولی به مقامات عالیه برسی و شاید این دوره و تحمل و صبر بر آن باعث جهش فکری، عقلی و قلبی تو بشه و در مسیر سیر و سلوکی خاص قرار بگیری و حتی عاشق خالق خودت بشی. آخه برگ بدون اذن خدا زمین نمیافته اابته جایگاه عقل و احساس و اشتباهات جای خود وقتی دلایل خارج قانع کننده نبود ولی امتحان بیشتر راضی کننده بود. آیا میتوان پذیرفت که هر کسی با دلیلی امتحان میشه دلیل امتحان تو این حس ترنس بودنه؟ استاد بعد شرح این موضوع به فکر فرو رفت و انگار مسئله جدیدی برایش رقم خورد حال استاد واقعا نمیدانم این برداشت و تحقیق من چگونه است ولی قلبم بیشتر به این امتحان گرایش داره تا دلایل دیگه واقعا ساعتها فکر کردم این ترنس مقوله بسیار بسیار عجیبیه. یه وقت میگن نفر سرطان داره ریشه یابی میکنی میبینی مثلا سردیجات زیاد مصرف کرده طبعشم سرد و خشک به مرور زمان به علت عدم رعایت اصلاحات غذایی سودای بدن در جایی تجمع کرده شده سرطان یا دلایل دیگه قانع کننده هست. ولی این ترنس بحث روح است بسیار عجیب است. حال نظرتان رو در مورد این گزارش طولاتی که وقتتان رو گرفت و امیدوارم حلال کنین بفرمایید و راهنمایی کنید به تشکر فراوان
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده نیز با این پدیده از قدیم آشنا هستم و امر جدیدی نیست. به همین جهت عرض شد به عنوان شخصی که در خلقت جسمی ناقص است باید موضوع را مدّ نظر قرار داد و مثل هر ناقص الخلقه ای متذکر این امر باشد که در چنین موقعیتی وظایف محدودتری به عهده دارد و رضای خدا را زودتر برای خود فراهم میکند. امری که در مباحث «عدل الهی» بدان پرداخته شد. به گفته آیت الله حائری شیرازی هرکه داراتر است مسئولتر است و در اینجا نیز همین نکته صدق میکند که ناقصالخلقه مسئولیت کمتری نسبت به مسائل فردی و اجتماعیاش به عهده دارد. موفق باشید
سلام علیکم خسته نباشید. میخواستم نظر شما رو در مورد کار کردن طلاب بدونم . ممنون
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید طوری باشد که شخصیت علمی آنها و تعمقی که باید در علوم مربوطه داشته باشند، ضربه نخورد. زیرا بالاخره زندگی طلبگی همواره با سادگی و کمخرجی همراه بوده است. موفق باشید
سلام استاد بزرگوار: مشغول کتاب «جایگاه جن شیطان و جادوگر» در عالم بودم توی صحفه ۸۴ مطلبی بیان شده که برام سوال شد. فرمودید جابر بن عبدالله انصاری خدمت امام صادق رسید و ... مگر جابر در زمان امامت امام باقر فوت نشدند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه در زمان اقامت حَجّاج در مدینه، جابر نیز در آنجا بوده است، اقوالی که مرگ او را بعد از سال ۷۴ قمری دانستهاند درستتر به نظر میرسد. موفق باشید