بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
33488

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام و عرض تسلیت: در جریانِ کشته شدن مرحومه مهسا_امینی چند مطلب ذهن بنده را درگیر خود کرده است که از استاد گرامی، ملتمسانه خواهان حل این گره های ذهنی هستم: ۱) گروهی هستند که فقط از جنبه فقهی - یعنی اینکه حجاب واجب است پس باید رعایت بشود و اگر رعایت نشود معصیت بزرگی رخ داده است - به این پدیده نگاه می‌کنند. آنها معتقدند شخص بی حجاب در هر صورتی گناهکار است چون قوانین دینی این عمل را نهی کرده است. آنها وقتی با شخص کم‌حجابی روبه‌رو می‌شوند از دیدگاه یک گناهکارِ معصیت زده به آن شخص نگاه می‌کنند؛ این دیدگاه تا چه حدی صحیح است؟ ۲) گروهی هستند که تفکراتی خارج از مباحث فقهی و حلال و حرام دارند. این گروه معتقدند این واقعه از جنبه های حقوقی، سیاسی، امنیتی و اجتماعیِ زیادی برخوردار است که این جنبه ها بر بحث های فقهی مقدم اند و باید ابتدائا مورد بررسی قرار بگیرند. ۳) گروهی می‌گویند: «در زمانه اهل بیت علیهم السلام گشت ارشاد وجود نداشته و حتی در زمان خلافت امام علی علیه السلام نیز شواهدی نداریم که گروهی به دستور ایشان بروند در خیابانها و چشم بدوزند به ناموسِ مردم تا اگر پوشِشَش موافق فقه اسلامی نیست، او را به عدالتخانه کوفه ببرند تا ارشادش کنند. واقعا ضرورت گشت ارشاد در چیست؟ حتی اسنادی موجود است که اصلاح طلبانِ تندروی افراطی در اوایل انقلاب این قضیه را ساخته اند و خودش نتیجه ی جریان نفوذ در ایران است. شما به عنوان یک متفکر که سالهاست در اندیشه امام و مقام معظم رهبری (مدظله العالی) غور کرده اید و در مباحث فلسفی و عرفانی راهبرد مخصوصی دارید، این پدیده را چگونه بررسی می‌کنید؟ با تشکر 🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. مقاله‌ای قبل از جریان فوت خانم امینی در رابطه با « حجاب و آزادی» تحت عنوان «تقابل حجاب و آزادی، چرا!» نوشته شده که إن‌شاءالله در اسرع وقت در سایت «لبّ المیزان» قرار می‌گیرد. خوب است به آن مقاله رجوع شود. ۲. عنایت داشته باشید جایگاه اصلی گشت ارشاد، تذکر به افرادی است که با ظاهری مستهجن، نظام جامعه و بخصوص خانواده را مختل می‌کنند و اگر هم از چنین افرادی خواسته می‌شود جهت بعضی از آموزش‌ها وارد ماشین گشت ارشاد شوند تا به مراکز مربوطه منتقل گردند، بنای سخت‌گیری نیست. حال اگر بعضاً افراط و تفریطی صورت بگیرد، امر دیگری است. ۳. مسلّماً فوت خانم امینی امری است اتفاقی و این غیر از آن است که جایگاه گشت ارشاد به‌کلّی نفی شود. موفق باشید

33149

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: از مرحوم علامه طهرانی و آیت الله قاضی و بزرگان دیگر نقل است که تا وقتی انسان حق الناس داشته باشد در قرب الهی به روی وی باز نخواهد شد. شخصی که عمری در جهالت یوده و تبعا حق الناس زیادی به گردن وی هست خب آن هایی که قابل حل است حل می‌کند اما آن هایی که با حساب ظاهری قابل حل نیست را باید چکار کند؟ مثلا افرادی را دیگر نمی‌بیند یا اصلا آن را نمی‌شناخته و الان هم نمی‌شناسد یا مثلا در مورد قبیله ای جک گفته که جمعیت آنان میلیونی است یا در انتخابات به کسی رای داده  که بهتر از او موجود بوده. این فرد چکار کند؟ آیا از مراتب قرب محروم است؟ آیا راه حلی هست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با استغفار برای آن‌ها و دادن صدقه از جانب آن‌ها إن‌شاءالله موانع برطرف می‌شود. موفق باشید

32929

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و عرض ارادت خدمت استاد بزرگوار آقای طاهرزاده: استاد عزیز آیا نظرات جناب آقای امینی خواه در باب زندگی پس از مرگ و برزخ و قیامت صحیح است؟ و استفاده از سخنرانی های ایشون و جلساتشون اشکالی نداره؟ مشکل مبنایی نداره نظرات ایشان؟ ممنون از وقتی که در اختیار ما سر گشتگان وادی دنیا قرار می‌دهید. در پناه خدا باشید

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده یکی از جلسات ایشان را گوش دادم. بحمداللّه با مبانیِ حِکمی و روایی سخن می‌گفتند. موفق باشید

32637
متن پرسش

سلام استاد عزیز. عباداتتون قبول. استاد لطفا در مورد ابتلای هنرمند بفرمایید و از ظرائف چنین امتحانی. خیلی ممنونم. به این خاطر که هنرمند در عرصه ی خلاقیّت مورد آزمایش الهی قرار می‌گیرد. زیرا باطن خلاقیّت روحی است که در کالبد اثر هنری دمیده می شود تا اثر را جلا ببخشد. اما همین روح بخشی بر مبنای آیه «فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» مقدماتی دارد. ابتدا باید اثر متعادل شود تا روح انسانیّت به آن تعلق گیرد. اما گاهی از آنجا که باطن حقیقت گاهی در حجاب است، اثر بدون روح می شود و هنرمند تلاش می کند با پرداختِ اثر، جلایی ایجاد کند هر چند که بر تکلّف کار افزوده شود و اثر آراسته شود به چیزی که حقیقتاً در آن نیست و بدین صورت خلاقیّت و یا خلق مدام در هر مرحله از فرایند، به سمت متوقف شدن پیش می رود. این در صورتی است که خلاقیّت انسان ریشه در ربوبیّت حضرت حق دارد «إِنَّ رَبَّکَ هُوَ الْخَلاَّقُ الْعَلِیمُ» و در صورتی که انسان رجوع حقیقی به حضرت حق داشته باشد خود حضرت حق به اسم «یا خلاّق» در تجلی است. و در هنر انقلاب اسلامی انتظار می‌رود مسیر خلاقیّت از عالمِ خلق به عالمِ امر «کن فیکون» برسد. یعنی از تولید به ایجاد برسد. و طلبِ قلبیِ هنرمند، وجود بخشیِ حضرت حق را بخواهد. در این شرایط راه بالفعل شدن، شکوفا شدن و وسعت یافتن، در هر مرحله از فرایندِ خلاقیّت گشوده است. زیرا خود باطنِ خلاقیّتِ حقیقی، در جهت تقویت عوامل تجلی و بر طرف کردن موانع آن است. و اما نگرانی از اینکه اثر هنری توسط مخاطب پذیرفته نشود و جذاب به نظر نیاید، هنرمند را به امتحان الهی فرا می خواند، تا جایگزینی برای حقیقت در نظر نگیرد، زیرا چنین خلاقیّتی در عشق به جذبه های حقیقتِ حق و حفظ حریم آن رخ می‌دهد. و گشودگیِ خود به خودیِ مسیر، دعوتی به ساحت قرب و تعالی است. مانند درب های بسته ی سر راه حضرت یوسف (ع) که یکی پس از دیگری، خود به خود گشوده می شوند و در آخر نیز دیوارهای ذهنی قضاوت با شهادت نوزادی فرو می ریزد و تجلی حقیقت آشکار می شود. اثر هنری نیز، اینچنین در رویگردانی از نفس اماره، به طرف درهای به ظاهر بسته می دود و خلاقیّتی از جنس گشایش را تجربه می کند و در آخر به گونه ایی شگفت انگیز توسط فطرت ها تصدیق می شود که هرگونه نگاهِ ظاهری و قضاوت کننده را به تأیید وا می دارد. و بر عکس مسیر خلاقیّتی که در جهت نفسانیّت و دور شدن از انسانیّت و حقیقت ِعبودیت باشد مسدود می شود و تجلی رخ نمی دهد و هر چند که اثر نو هم باشد، خلاقیّت حقیقی نیست. و اگر اثر بخواهد همیشه نو بماند، نور اسم «یا خلّاق» را می خواهد؛ نوری می‌خواهد که بر آن بتابد و از ظلمتِ نفسِ زمانه آن را برهاند. نوری از جنس انقلاب اسلامی یعنی فطرت، یعنی خلاقیّت در مقام جامعیت. و در این حالت نباید قصدی برای خلاقیّت داشت بلکه خلاقیّت در دل رجوع حقیقی به حضرت حق و تسلیم نهفته است. و اینکه از نگرانیِ فرم کلیشه های مذهبی، صحنه هایی که رجوعِ حقیقی دارند حذف شوند، غفلت از حقیقتِ وجود حی و حاضر است که می‌خواهد در خلاقیّت تجلی کند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دقیقاً همین‌طور است که باید در بستر تاریخی خود حاضر شویم و در دل این حضور، اجازه دهیم تا نفحات الهی بر جان ما دمیده شود و نه آن‌که خودمان را بر آنچه به ظهور می‌آید تحمیل کنیم. زیرا در آن صورت کار را به «خلاّقِ علیم» نسپرده‌ایم بلکه خود را جای او نشانده‌ایم و عملاً آن اثر هنری به جای آن‌که صحنه گشوده به سوی حقیقت باشد، دالان تاریکی می‌شود تا ما دیده شویم و البته موضوع بسیار حساس است و نیاز به کشیک نفس دارد. امثال شهید آوینی نمونه خوبی برای به ظهورآوردن خلاقیتِ نفحات الهی از طریق قلمی است که به معنای واقعی «در پسِ آینه طوطی‌صفتم داشته‌اند / هر چه سلطان ازل گفت بگو، می‌گویم». به نظر بنده آقای حجازی در فیلم «موقعیت مهدی» اگر خود را به فضای تاریخی شهدا نسپرده بود، نمی‌توانست اموری را به صحنه بیاورد که بیش از آن‌که حرف باشد، اشاره است. موفق باشید

32590

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد: در سوال شماره 7652 درمورد صحبت های آقای پناهیان در مورد نزدیکی ظهور فرموده بودید سخنان آقای پناهیان منطقی است وفرموده بودین خودتان عرایضی در این مورد داشتید می خواستم آن عرایض را پیگیری کنم لطفا بفر مایید منظورتان کدام عرایض بوده؟ ممنونم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایض بنده را می‌توانید در کتاب «بصیرت و انتظار فرج» که روی سایت هست، دنبال بفرمایید. موفق باشید

32555
متن پرسش

با عرض سلام خدمت شما استاد عزیز و گرانقدر: ان شاءلله همیشه در پرتوی لطف روز افزون حضرت حق باشید. در راستای جایگاه خلاقیت و طریقت آن، راهنمایی بفرمایید لطفاً. خیلی ممنون. «فتبارک الله احسن خالقین». خلاقیت از حقیقت است و حقیقت خود خلّاق است. خلاقیت از روحی است که در خاک دمیده می شود و در راستای انسانیّت معنی می دهد. و انسانیّت از «فاذا سوّیته نفخت فیه من روحی» است و روح هم مقامی است نزد حقیقت. از آنجایی که تسویه کردن یعنی متعادل کردن، پس ابتدا باید تعادلی برقرار شود تا روحی از نور حقیقت به اثر تعلق گیرد. اما اختلاق نسبتی با حقیقت ندارد. خلقی که با امیال نفسانی صورت می گیرد و نه انسانیت. از طرفی روح بخشی بنیان هنر است و مصنوعی بودن صفتی است که هنرمند از آن دوری می کند، و چنین اثری اگر آراسته هم بشود، تکلّف است و زمینه ی روح بخشی نمی شود. آیه 86 سوره ی صاد می فرماید: «بگو: من از متکلفین نیستم که خود را به چیزی آراسته سازم که در من نیست. و از كسانى نيستم كه چيزى از خود بسازم و به خدا نسبت دهم.» و تکلّف یعنی آراسته شدن اثر به چیزی که حقیقتاً در اثر نیست. و اینکه چگونه سینما و انیمیشن می تواند از تکلّف به دور باشد و فقط تکلیفش را انجام دهد اهمیت دارد. وقتی رجوع حقیقی در مسیر فرایند وجود داشته باشد، خود حقیقت در صحنه است و خلاقیت تجلی اوست و در هر تجلی، غیر از خود او در صحنه نیست و هنرمند فقط تکلیفش را انجام می دهد. از طرفی تصاویر ضبط شده توسط دوربین واقعی نحوه ایی از حضور روح در جهان تکوین و تشریع را به نمایش می گذارد و دوربین «هست» را تصویر برداری می کند. اما دوربین در فضایِ نرم افزاریِ انیمیشن از «نیست» تصویر برداری می کند. دوربین با فضای کمیت گرا و اطلاعات محور نرم افزار درگیر است. و از جهان سراسر کمیّت و کد نویسیِ نرم افزار الهام می گیرد. هر چند می تواند از شبیه سازی تصویر برداری کند، اما با شبیه سازی کمّی نیز به دنبال روح بخشی و جان بخشی کیفی است و شبیه سازی می‌تواند، چشم اندازی بر ساحت تدبیر روح باشد. اما بر مبنای «لیس کمثله شیء» اثر هنری حقیقی فراتر از شبیه سازی است و تجلی و خلاقیت در جلوه ای نو، ظهور می کند. از طرفی یک اثر انیمیشن که بر مبنای کمیّت استوار است برای اینکه به بیان کیفیّت نزدیک شود، می تواند با صفت مبالغه ظاهر شود و در صفتِ بسیار و بی نهایت روح را تجسم بخشد، تا نور حقیقت در او تجلی کند. و همین صفت بی نهایت است که اغراق آمیز جلوه می کند. اغراق نه به معنای افراط و تفریط در ظاهر و باطن که نشان از عدم تعادل دارد، بلکه به معنای غرق کردن در وحدت و تعادلی بی نظیر، که ساحت مخاطب را از کثرت عبور می دهد و به وحدت می رساند. هر چند انیمیشن تلاش می کند از ضرب آهنگ شعر هم استفاده کند تا بر شدت وحدت بیافزاید، اما تعادل صفتی است که در انسانیت و جامعیت تجلی می کند. اغراق در تعادل، به معنی شدت بخشیدن به کمالات انسانی و غرق شدن در حضرت حق که غرق شدنِ حقیقی است. در حرکت شوقیِ عبودیت و حرکت حبّی حضرت حق، عبد فانی می شود و نور «یا خلّاق» تجلی می کند. نگاهی مستغرق در طلبِ تجلیات، افقی را برای خلاقیت حقیقی می گشاید. خلاقیتی از جنس محبّت. و انعکاس چنین محبتی، روح هنرمند را در بیان به جوشش در می آورد و جلوه ایی از حقیقت رخ می نمایاند. و جنس محبت یعنی آیات سوره ی انسان «سه روز روزه داری اهل بیت و اطعام یتیم، مسکین و اسیر با افطار در هر سه روز، فقط به خاطر محبّتِ حقیقت» و چنین محبتی خیال انگیز است و مصرعِ «خیالش لطف های بیکران کرد» از حافظ، نشانی از خلاقیت چنین خیالی است. از طرفی شدت و ضعف از خصوصیاتِ حرکت حبّی است. مانند تجلی حقیقت برای حضرت یعقوب در استشمام بویِ پیراهن از دور و ندیدن چاه کنهان. به هر صورت هنرمند از روحی که در خود می‌شناسد خلق می‌کند و وقتی با نور جامعیت در روح خود آشنا باشد خلاقیت حقیقی رخ می‌دهد. و غرق شدن ضرب آهنگ حقیقی به خود می گیرد. و مخاطب در مواجهه با اثر از خودِ جزئی و یا ناخودش عبور می کند و در جامعیتِ حقیقیِ اثر غرق می شود و خود حقیقی اش را به جامعیت می یابد. و خلاقیت روح بخش و نور بخش انقلاب اسلامی می تواند این چنین باشد.

متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! به گفته جناب مولوی: «غرق حق خواهد که باشد غرق‌تر». و در این رابطه می‌توان گفت در بستر انقلاب اسلامی شهدا مظاهر فرارفتنِ هرچه بیشتر به سوی حقیقت بوده‌اند هرچند که متهم به اغراق شوند. آری! این‌جا اغراق به معنای غرق‌شدن غیر از اغراق به معنای افراط است و در خلق اثر هنری وقتی که هنرمند اثری را در وجه نهایی آن خلق می‌کند می‌خواهد بنیان‌های آنچه ما در پیش رو داریم را به ظهور آورد، هرچند که مانند شهدا متهم به اغراق شود. نه! این اغراق نیست، این همان بیشتر حضوریافتن است و همان‌طور که متوجه‌اید شعر و یا انیمیشن و یا داستان، بنای توجه به آن حضورِ بیشتر را دارا هستند و اگر شاعر فرمود: «در شعر مپیچ و در فنِ او/ چون اکذب اوست احسن او». همین مطلب را که به یک معنا نفی شعر است با سرودن شعر به ما می‌رسانند و البته شاعر وقتی در حضوری برتر سخن خود را به میان می‌آورد سخن کذبی نگفته است، بلکه وجه متعالی و باطنی موضوع را با ما در میان گذاشته است تا خیال ما را بپروراند همان خیالاتی که «عکس مه‌رویان بستان خدا است». موفق باشید        

32476
متن پرسش

سلام علیکم: ضمن تقدیر و تشکر از تفاسیر و مباحث معرفتی. آیا مبدأ اراده در همه انسانها یکسان است یا بستگی به عین ثابت و شاکله وجودی هرکس اراده و انتخاب خاص خودش را دارد که با توجه به آن اسمائی که در علم الهی از آن تشکیل شده در این دنیا هم عمل می‌کند؟ ممنون

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بپذیریم «امکان»، ذاتیِ انسان است و انسان به جهت ابعاد مختلفی که دارد در مقابل امکانات مختلف، یکی را باید انتخاب کند، پس «انتخاب»، ذاتیِ انسان است یعنی مبدأ اراده، ذاتیِ انسان می‌باشد و در این رابطه انسان هرطور می‌خواهد خود را انتخاب می‌کند و ادامه می‌دهد و هر لحظه نیز می‌تواند خود را در شخصیت دیگری با انتخاب خود حاضر کند. موفق باشید     

32305

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام و درود خدا خدمت شما ان شاءالله سالم و تندرست باشید. با توجه به اینکه جامعه اسلامی بایستی در همه ارکان خودش روح اسلامی داشته باشد لذا سوالی دارم: طبی که چند سالی است از طرف آقای تبریزیان و امثالهم بنا شده است از لحاظ نظام عالم مورد انتقاد است: لازمه خلقت موجودات، تفاوت آنها با هم است پس هر بدنی در طبیعت خود تفاوتهایی با سایر بدنها دارد (نه از نظر نوع بلکه از نظر فی صنفه) لذا تدابیر خاصی برای هر فرد لحاظ می‌شود و برای یک بیماری، شاید به تعداد افرادی که دچار آن هستند داروی خاص فردی موجود باشد. اما در طبی که به اسلام شریف منسوب کرده اند ما چنین عقیده ای را نمی بینیم! و در موضوع کرونا دیدیم که برای همه عالم، داروی امام کاظم علیه السلام و... تحویز کردند بدون توجه به اقلیم، سن، جنسیت، شرایط خاص افراد، مزاجهای گوناگون و...؛ و اینکار از منظر عقل قابل پذیرش نیست. چنانچه در طب سنتی (طب جناب بوعلی و امثالهم) این مورد کاملا رعایت می‌شود. لطفا راهنمایی بفرمایید و اگر مقدور هست سخنرانی یا پادکستی در این باره منتشر بفرمایید. ممنون از وقتی که می گذارید🌹

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده متخصص این امور نمی‌باشم. ولی رویهمرفته نظر شما را اطباء سنتی می‌پذیرند. می‌ماند که در مورد داروی مشهور به داروی امام کاظم «علیه‌السلام» می‌توان گفت محتوای آن طوری است که با طبع  بسیاری از افراد که از آن استفاده کرده‌اند؛ هماهنگی دارد. موفق باشید

31580

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد: نیت دارم به لطف الله کتاب انقلاب اسلامی طلوعی بین دو جهان را برای فهم مقدرات خداوند و جایگاه تاریخی خودم بخوانم، برای درک عمیق، و فهم تمام ما فی الضمیر کتاب به عنوان پیش نیاز باید چه بدانم و چه نیاز دارم؟ یا که تو خود پای در ره نه و هیچ مپرس...؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! باید «پای در راه نهاد و هیچ مپرسید» ولی صوت مباحث را اگر در کنار خود کتاب دنبال بفرمایید، بهتر است. موفق باشید

31187
متن پرسش
﷽ سلام علیکم و رحمة الله: استاد مهربانم، با توجه به اینکه خدا همه جا حاضر است، و ما هم عین ربطیم یعنی حضور سراسری در همه عوالم از آن خداست درسته؟! و ما هیچگاه حضور سراسری نداریم. فرمودید؛ ما به سوی او هستیم یعنی ما به سوی حضور سراسری او هستیم. خب، یعنی احاطه او همه جایی و دائمی است و ما فقط نسبتیم تا عطای یقین به بالاترین شدت حضوری لا هو الا هو؟! چه کنیم که به کمال انقطاع مطلوب از ندیده شدن خود و دیگران برسیم و فقط او را ببینیم؟!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه در عبودیت خود عمیق‌تر شویم، در هویت تعلّقی خود، خود را عمیق‌تر احساس می‌کنیم. عمده آن است که به خود و به عالَم نگاهی وجودی پیدا کنیم. عرایضی تحت عنوان «معنای حضور در جهان بین دو جهان و انسان آخرالزمانی» در کانال «مطالب ویژه» شده است. خوب است نظری به آن مطلب داشته باشید. موفق باشید

30519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: در یکی از سوالات از یگانگی عین و ذهن سخن به میان آوردید، لکن بنده آزمایشی را انجام دادم که بخوبی افتراق این دو را ثابت می نماید گرچه می‌توان باز گفت که نفس ناطقه با تجردی که دارد خطاهای حس را در می یابد، لکن اولا همین که اثبات شود به علم حضوری چیزی را در می یابیم که در واقع چنین نیست باب گشای گامهای بعدیست و درثانی نفس ناطقه قادر به تصحیح خطاهای اتفاقیست والا اگر خطا سیستماتیک باشد مثلا همه سبزها را قرمز و همه قرمز ها را سبز ببینیم چگونه می‌توان پی به خطای خویش برد؟ و اما بعد، آزمایش چنین بود یک چشم خویش را بستم و بدان فشار وارد کردم و نگاه داشتم در حالی که با چشم دیگر نگاه می‌کردم فشار به چشم موجب دیدن نقاط نورانی در چشم می‌شود درین آزمایش نکته جالب این بود که من نقاط نورانی را در چشمی که باز بود و هیچ فشاری بدو وارد نمی کردم حس می‌کردم. اصل نقاط ماخوذ از واقع نیست اینکه در چشم دیگر احساس شود خیال اندر خیالست نیست وش باشد، خیال اندر روان تو جهانی بر خیالی بین روان ذهب المحققون من العرفاء و الكاملون من الأولياء إلى أن العالم كلّه خيال‏ فى‏ خيال‏. تمت کلمتی صدقا و عدلا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث عبور از دوگانگیِ ذهن و عین، موضوعی است که با حضور هویت تعلّقی انسان در بی‌کرانگی حضور حضرت حق مطرح است که انسان به حضور خدا به جهت عین‌الربط‌ بودنش نسبت به خداوند در عالَم حاضر می‌شود و عالم به نور الهی در نزد او می‌باشد که بحث آن مفصل است و مارتین هایدگر نیز با بحث «دازاین» بدان پرداخته. با دنبال‌کردن مباحث «انقلاب اسلامی، طلوع جهانی بین دو جهان» که صوت آن در سایت هست، می‌توانید در این رابطه تحقیق فرمایید. موفق باشید

30512

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و عرض ادب: در گفتار دوم یادداشت
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام یادداشت؟!! موفق باشید

30356

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدمت استاد اصغر طاهرزاده: با توجه به جواب شما به سوال 30342 درباره مستحبات، آیا این امر را قبول دارید که اگر اشتغال بیش از حد به این مستحبات باعث کوتاهی و ترک واجبات شود نه تنها ثواب ندارد عقاب هم دارد؟ در جامعه متاسفانه افرادی داریم که به تکالیف خود عمل نمی کنند و به جای آن به مستحبات چسبیده اند! مسلما این مستحبات وقتی خوب است که با تدبر در معانی اذکار و پس از انجام واجبات باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! اگر اعمال مستحبی ما را از وظایف اجتماعی خود باز دارد و یا صرفاً عادت شود، چیز خوبی نیست. ولی از آن طرف هم تأکید اولیای الهی آن است که با انجام مستحبات، نقصِ اعمال واجب خود را جبران کنید. به هر حال در هیچ چیزی افراط و تفریط خوب نیست. موفق باشید

30205

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام و احترام: آیا اهداء تندیس چوبی سردار سلیمانی را در جشن کودکان انقلاب جایز می دانید؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به فتوای اخیر مقام معظم رهبری، اشکال ندارد. موفق باشید

30036

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دوست اهل مطالعه ای می‌گفت که عامل کشتار شیعیان هزاره افغانستان شاه مسعود بوده که این فرد با شهید سلیمانی در ارتباط بوده و سردار سلیمانی بهشان اسلحه و اینا می‌داده و می‌گفت سردار در خون این شیعیان بیگناه شریک است. استاد این فرد برای حرف هایش سند و مدرک هم دارد نظر شما چیست؟ آیا واقعا سردار به کشتار شیعیان مظلوم هزاره کمک کرده؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً یکی از علت‌هایی که آمریکا طالبان را شکل داد، برای به قتل‌رساندن شاه مسعود بود و علاقه‌ای که ایشان به انقلاب و ایران داشت. موفق باشید

29814

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: رهبر انقلاب در مراسم سردار سلیمانی فرمودند غیر از مسلمانان، ایرانیان هم ارزشهای ایرانی را در شهید سردار سلیمانی متبلور دیدند و به او افتخار کردند. سوال بنده اینست که این ارزشهای ایرانی چه ارزشهایی است که غیر از ارزشهای دینی می‌باشد؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که حضرت آقا «حفظه‌الله» فرمودند شجاعت و مقاومت و نوع‌دوستی و فداکاری به طور شاخص در روح ایرانی متبلور است، وگرنه سایر ملل نیز از آن بی‌بهره نیستند. موفق باشید

29547

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: استاد اگه میشه درباره اصول مطالعه کردن توضیح بدید طبق تجارب خودتون. مثلا اگه در حال مطالعه مباحث انسان شناسی باشم اشکالی داره همزمان کتب تاریخی بخونم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در قسمت دوم کتاب «ادب خیال و عقل و قلب» عرایضی در رابطه با «نحوه‌ی مطالعه» شده است. لذا چنانچه مبانی خود را با مباحثی مثل «معرفت نفس» محکم کنید در هر موضوعی که جهت مطالعه وارد شوید در افق آن مبانی، آن موضوعات را درک می‌کنید و این، انسجام خوبی جهت تفکر می‌باشد. موفق باشید

28864
متن پرسش
سلام علیکم: اعظم الله اجورنا فی مصیبه الحسین علیه السلام استاد بزرگوار همانطور که مستحضرید و در آیه اول سوره ممتحنه به آن پرداختید آیات متعددی در قرآن در نهی محبت و موده و ولایت و بطانت اهل کتاب کفار و مشرکین هست و تنها چند آیه مثل آیه اول ممتحنه و ۲۲ مجادله تصریح به دشمنی آنها دارد. یعنی حتی اگر دشمن نباشند حداقل خیرخواه نیستند. دیشب شب تاسوعا ۱۴۴۲ در جمع عاشورائیان آیه ۵ سوره مائده که اجازه ازدواج با اهل کتاب را به مردان مسلمان داد به منزلهء ناسخ این‌همه آیه در نهی محبت غیر مومنان دانستید البته تصریح به نسخ نکردید ولی زمان اجرای آن آیات را گذشته و فقط در سالهای اول بعثت دانستید و فرمودید چون دیگر ایمان مسلمانان مستحکم شده بود خطری از جانب اهل کتاب آنها را تهدید نمی‌کرد. استاد بزرگوار از عملکرد مسلمانان از رحلت پیامبر تا عاشورا روشن شد که ایمان عمیق و مستحکمی نداشتند و آن‌همه آیات در نهی قرابت قلبی با غیر مومنان اعم از کافر مشرک و اهل کتاب خبر از اهمیت فاصله گرفتن در حیطه محبت با آنها می‌دهد قرآن می‌فرماید «و من یتولهم منکم فانه منهم» لطفا از موضوع به این مهمی به سادگی عبور نکنید درست است که عدالت و انصاف باید در حق آنها اجرا شود و احسان به آنها موجب جذب آنها به اسلام می شود ولی ضرورت مرز گذاری ولایی و حبی را نادیده نگیرید که راه نفوذ آنها به قلب مومنان غیرعمیق و عموم جامعه اسلامی را باز می‌کند. ارادتمند حضرتعالی هستم و در معرفت دینی خود به شدت به حضرتعالی مدیونم. وفقکم الله
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که بحمدللّه متوجه شده‌اید درگیرنشدن با اهل کتاب هرگز به معنای مودّت و دوستی با آن‌ها نیست، بلکه فرمود حتی به آن‌هایی که «ایّام اللّه» را نپذیرفته‌اند، گیر ندهید، ولی فرمود: «لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء». ولی نه آن‌که دوست نگرفته‌اید، دشمن شما به حساب آیند، دشمنی مربوط به شرکی است که رسماً نفیِ توحید می‌کنند و حضرت ابراهیم «علیه‌السلام» در این رابطه می‌فرمایند: «وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا» که بین ما و مشرکین برای همیشه دشمنی و بغض هست. و البته این به معنای به قتل‌رساندن آن‌ها و کشتن آن‌ها نیست بلکه به معنای جداکردن مرز خود با آن‌ها می‌باشد به صورت کامل. موفق باشید

28259

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام بر استاد عزیز: خدمتتون عارضم که شما روز شنبه این هفته بعد از جلسه تفسیر فرمودید باید وارد جهان توحیدی بشم و توصیه کردید برهان صدیقین رو کار کنم. اما استاد من یه فکری کردم دیدم باید یه چیزیو شما برام حل کنید تا با آسودگی وارد مباحث بشم. شما فرمودید برای یادگیری نخونیم. من خودم خیلی علاقه دارم کتابای زیادی رو بخونم فقط برای اینکه بلد باشم. اما استاد یه چیزی ته قلبم هست که میگه بخون تا بقیه بدونن بلدی و اگه پرسیدن فلان کتاب رو خوندی بگی آره. سر این وقتی با خودم کنار میام که باید برای رضای خدا بخونم باز از ته قلبم می شنوم که اینا رو بخون تا از علمای بزرگ که اینقدر با سواد بودن عقب نمونی. استاد آیا این صدا، صدای شیطانه که از ته قلبم میاد؟ ممنونم راهنماییم کنید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هرچه می‌خواهد باشد. شما برای آن‌که وارد جهانی شوید که اندیشمندان مراحل آگاهیِ بشر در آن جهان‌اند، باید آثار آن‌ها را دنبال بفرمایید. موفق باشید

27616

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدا قوت دو سوال ۲۷۵۸۷ و ۲۷۵۸۸ پاسخ داده نشده است.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: این‌طور‌ به ایمیل‌تان جواب داده شد:

۲۷۵۸۸- باسمه تعالی: سلام علیکم: متوجه هستم. به همین جهت عرض شد شاید نظر به آن آیه باشد وگرنه اشکال جنابعالی در جای خود باقی می‌ماند که نباید خداوند را در عرض امور دیگر قرار داد. به هر حال باید آن متن را طوری خواند و توجیه کرد که با توحید و آیه‌ی مذکور مخالفت نداشته باشد. موفق باشید

27082

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام خدا قوت: من چند وقته به خاطر اینکه گفته می شه قبل از طی مراحل عرفانی انسان باید مزاجش رو تعدیل کنه و به خاطر مشکلاتی که خودم در بدنم دارم و من رو تو مسیر رسیدن به خداوند کند کرده خیلی از دکتران معروف طب سنتی و اسلامی رو دروشون سیر کردم تا ببینم کدومشون حق رو می گند ولی این باعث سردرگمی و ناراحتیه من شده چون به نتیجه ای در درمان بدنم نرسیدم حالا از شما استاد بزرگوار تمنا دارم که من رو به یکی از اینها که واقعا حقند یا به چیز دیگه ای که خودتون مصلحت می دونید که بدن من رو در مزاج متعادل قرار بده و بیماری هام رو از بین ببره راهنمایی کنید تا مسیر من در تقرب الهی ان شاءلله باز بشه و من رو از این ناراحتی و دقدقه نجات دهد
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتش در این موارد اطلاعتم در حدّی نیست که بتوانم نظر دهم. موفق باشید

26891

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با عرض سلام و خدا قوت خدمت استاد بزرگوار: یا توجه به تاثیرهای فرهنگی ای که غرب بر کشور عزیزمون که خودش سرشار ایده و فکر اسلامی است گذاشته است، می خواستم خدممتون مطلبی در مورد بازی که در ایران رواج پیدا کرده است را بیان کنم. و در آخر نظر شما را خواستارم. چند روزی است بازی بنام مافیا در ایران که خود یک کشور اسلامی می باشد رواج پیدا کرده که مبتکر این بازی فردی است روسی است و می گویند این بازی چون در آن همه به هم شک دارند اسلامی نیست و از آنجایی که ما در مسجد با بچه ها این بازی را انجام می دهیم میخواستم نظر شما را در مورد این بازی بدانم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در جریان آن بازی نیستم. موفق باشید

26879
متن پرسش
سلام و عرض ادب: چطور می شود که سالک به کل نفی کند خود را و دیگر خلاص شود از قبض و بسط، جلوه شدن و نشدن، دق دهندگی این قبض و بسط ها چرا زیاد است؟ آیا راهی هست که دیگر خودی نماند در میان؟ چون هر راهی که میجوریم، ته آن یک نحوه مَن را دوباره میابیم!
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه هدف بزرگ باشد و انسان نسبت به آن فکر کند، به همان اندازه نظر به خود به عنوان حجاب آن راه، تقلیل می‌یابد. در این مورد بد نیست به جزوه‌ی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که در سایت هست، سری بزنید. موفق باشید

25992

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
جناب استاد با عرض سلام و ادب: مشکل بغرنجی دارم که امیدوارم با راهنمایی مدبرانه حضرتعالی به لطف خدا حل شود. همسرم انسان حق طلبی است و اعتقادات مذهبی دارد هرچند خیلی عمیق نیست ولی به آن پایبند است. ایشان از لحاظ سنی، زمان شاه بچه بوده و عملا آن دوران را تجربه نکرده است ولی متاسفانه تحت تاثیر تبلیغات وسیع شبکه های سلطنت طلب که با ترفندهای مختلف در جهت تطهیر چهره خاندان پهلوی تلاش می کنند واقع شده و بخصوص به شخص محمدرضا پهلوی ارادت پیدا کرده و عقیده دارد که او بسیار وطن پرست و دور اندیش بوده و در جهت اعتلای ایران تلاش می کرده است!! و اگر سلطنتش ادامه می یافت ما به یکی از قدرتهای منطقه تبدیل شده و مردم زندگی آزاد، آرام و مرفهی داشتند و همچنین رضاخان خدمات زیادی به ایران کرده است!! بخصوص با دیدن اوضاع نابسامان فعلی جامعه، آن را به ناکارآمدی حکومت دینی نسبت می دهد و عقیده جدایی دین از سیاست را مطرح می کند. یکی از دلایل مهم او برای علاقه اش به شاه، صحبتهای او در مصاحبه با چندین خبرنگار آمریکایی و انگلیسی در سالهای ۵۴ تا ۵۶ است که در آن با کاهش قیمت نفت که در خواست آنها بوده مخالفت می کند و خود را حمایتگر مردم ایران حتی با وجود مخالفت اربابانش، نشان می دهد. همسرم می گوید بخاطر این مخالفتهای سالهای آخرشاه بود که خود آمریکا و انگلیس انقلاب ایران را طراحی و اجرا کردند تا او را سرنگون کنند!! می دانم موضوع خیلی دامنه دار و مفصل است ولی آیا راهی وجود دارد که این شبهات پاسخ داده شود و همسرم حقیقت را بفهمد؟ مشاهده چنین عقایدی در همسر، برای من که علاقه عمیقی به حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی ایشان دارم بسیار عذاب آوراست. با سپاس بی پایان و التماس دعا
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حدّاقل کتاب‌هایی که خودِ طرفداران شاه و دربار نوشته‌اند را مطالعه کنند، می‌فهمند چه فسادی در نظام شاهنشاهی حاکم بوده است. مثل ۱. از سید الضیاء تا بختیار از بهنود ۲. ظهور و سقوط دولت پهلوی از فردوست ۳. خاطرات علم که آقای دکتر حداد زحمت آن را کشیده‌اند و از وصیت‌نامه‌ی علم، قسمت مربوط به شاه را درآورده‌اند. موفق باشید

25902

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: چگونه می توان جریان نفاق را شناسایی کرد تا با آن همراه و همسو نشد و حتی برنامه هایشان را افشا نمود؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه بر تقوی، بیشتر تأکید شود، جریان نفاق، بهتر رسوا می‌گردد و این‌که به هرحال جریان نفاق آن‌طور که در بقیه‌ی کشورها میدان‌‌دار است، در نظام اسلامی میدان ندارد؛ به جهت آن اندازه از تقوایی است که در میان است. موفق باشید

نمایش چاپی