بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
2360
متن پرسش
باسلام درجلسه ای اینطورگفته شدکه یکی ازبدبختی های زنان ما این است که زنانه ترین احکام انان رامردان مینویسند(چون نمیتوانندوضعیت زنان رادرک کنند )یاگاهی اوقات زنان در شرایط روحی وجسمی مناسبی نیستنددرحالی که طبق حکم تمکین درهرزمانی باید خواسته شوهرشان را ارضاکنندوچرا زنان مانتوانند درامور زنانه از زن مجتهدی (اگرموجودباشد)تقلیدکندویکی دیگرازمشکلات زنان مااین است که قاضی های دادگاههای خانواده مردهستنددرحالی که بیشتر شاکیان زنان هستند وشاید خوب ازحقوق زنان دفاع نشود لطفا در رابطه بااین موارد نکاتی را ذکر کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: این نگاه، نگاه فمینیستی به زن است که زن و مرد را در دو جبهه‌ی مقابل همدیگر می‌بیند در حالی‌که دین الهی توسط خالق زن و مرد نازل شده و چه مرد آن را اجرا کند و چه زن، نظر به همه‌ی انسان‌ها دارد. ما باید تلاش کنیم در همه‌ی امور دین الهی اجرا شود تا نه حقی از زن ضایع گردد و نه حقی از مرد. موفق باشید
2077

خمسبازدید:

متن پرسش
به نام خدا با سلام و احترام آیادر حالیکه کلیه درآمدهای کشور در دست حکومت اسلامی است و از آن در راه اعتلای حکومت اسلامی و تقویت روحانیت استفاده می نمایند، پرداخت خمس واجب است؟ آیا انفاق و صدقه در این زمان که اطراف ما پر از فقرا است واجب تر نیست؟ لطفاً نظر قلبی خود را خارج از در نظر گرفتن مصالح نظام و حکومت اعلام فرمائید. با تشکر مهرابی
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: در هر نظامی درآمد‌های آن بر اساس برنامه و بودجه تعریف می‌شود و مسیر تقویت روحانیت همیشه از طریق مکتب بوده‌است و ربطی به دولت‌ها ندارد و خودِ مکتب با موضوع خمس، تقویت روحانیّت را به عهده گرفته. اتفاقا آن‌چه به عهده‌ی دولت است برنامه ریزی در راستای رفع فقر است و نظر قلبی بنده همان چیزی است که شریعت الهی تعیین کرده و مسیر خمس را در راستای تقویت اسلام معین نموده است و اگر کسی در مسیر دیگری مصرف کرد عملا وظیفه‌ی شرعی خود را انجام نداده و شرعا بدهکار است. موفق باشید.
1652

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
- با سلام: یکی دو سالی است متوجه شده ام که در دید و بازدید های اقوام و آشنایان که در ایام نوروز انجام می گیرد، آن طراوت، صمیمیت و شور و نشاط مثلا ده سال پیش دیگر وجود ندارد. یکی دو عدد از دوستان نیز با نگاه به دیدو بازدیدهای اقوام و آشنایان خودشان، سخن من را تأیید کردند. حال می خواستم بدانم که آیا شما هم چنین برداشتی داشته اید و آیا به نظر شما این برداشتی که من داشته ام یک پدیده ی کلی و فراگیر است و مرتبط با روح کلی جامعه می باشد؟ و آیا اساسا به نظر شما تحلیلی خاص برای آن وجود دارد؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام: بعضی مواقع شیاطین ، روحی را حاکم می‌کنند تا توفیقی را از ما سلب کند، مثل آن‌که در نمازمان خطوراتی وارد می‌کنند تا فکر کنیم نمازمان فایده نداشته، در حالی‌که اگر فایده نداشت شیطان نسبت به آن بی‌تفاوت بود. صله‌ی رحم برکات عرشی و فرشی به همراه خود می‌آورد سعی کنید مثل نماز با نور الهی، برکات عرشی و فرشی آن را برای خود فراهم نمایید. موفق باشید
120

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
در آیه ای از قرآن خدا می فرماید خدا مثل هیچ چیزی نیست (لیس کمثله شی ء)اما در حدیثی از امام علی می فرماید کسی که خود را بشناسد خدا را شناخته است در جلسه معرفت نفس گفته شد منظور از این حدیث این است که مثلا صفت تجرد که در انسان هست در خدا بدون محدودیت وجود دارد ارتباط این حدیث با آن آیه چگونه است؟ با تشکر
متن پاسخ
جواب: علیک السلام باسمه تعالی؛ آری قرآن می‌فرماید « لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمیعُ الْبَصیرُ » چیزی مانند خداوند نیست و او سمیع و بصیر است. ولی در جای دیگر می‌فرماید: « لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلى‏ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیم‏ » برای خداوند مَثَل أعْلی هست و او غزیز و حکیم است. یعنی درست است مِثْل ندارد، ولی مَثَل أعْلی دارد. مِثْل یک شیئ یعنی چیزی در عرض آن شیئ، آن‌طور که شما و من از نظر انسان‌بودن دو نوع انسان هستیم در عرض همدیگر. ولی مَثَلْ جنبه‌ی نمایش و آیت دارد. لذا ملائکه و نفْس انسان مَثَل أعلای خداوند هستند و کمالات او را در مرتبه‌ی نازله نشان می‌دهند. موفق باشید
29347
متن پرسش
سلام و عرض ادب: می‌دانیم بهشت حضرات آدم و حوا بهشت اخروی نبوده آیا برایشان فقط ملائکه مدبر زمین و آسمانها سجده کرده اند یا تمامی ملائکه حتی ساکنین عالم امر و ۴ ملک مقرب درگاه الهی؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً خطاب به فرشتگانی است که در حیات زمینی و آسمانیِ آدم نقش دارند. به همین جهت گفته می‌شود فرشتگان مهیمن که شیفته و غرق در عظمت خداوند متعال مى باشند مورد خطاب نبوده‌اند زیرا آنها حتى به ذات خود هم توجه ندارند تا چه رسد به غیرخودشان. آنها تنها بر جمال خداوند نظر بسته و مبهوت و حیران در عظمت و جلال و محو شهود آن حسن بى مثالند و به دیگر خلایق توجهى ندارند. موفق باشید

21057
متن پرسش
به نام خدا با سلام خدمت استاد عزیز: جناب استاد با این پیام آقای جوادی آملی در باره هاشمی در همایش ابعاد اندیشه اخلاقی هاشمی تازه فهمیدم چرا چند سال پیش حسن عباسی بر آقای جوادی شورید و فریاد زد و .... و افسوس چقدر تف و نفرین نثار ایشان شد که تو چه می فهمی او استاد بزرگ عرفان و فلسفه است او بزرگترین مفسر قرآن است. آفرین بر حسن عباسی با بصیرتش. وای بر فلسفه و عرفان و تفسیری و مفسری که می گوید هاشمی نلغزید و نگذاشت جامعه بلغزد. استاد جان آقای جوادی جک تعریف کرده. نکند ایشان نیز معتقدند خانمهای خوبرو را نباید از دست مردن خارج کرد؟ نکند ایشان هم روزهای تاسوعا به سد لتیان می رود اسکی بازی با آقا مرتضی که برجام را صلح حدیبیه نامید؟ (راستی نکند مجرای اطلاعات ایشان همین آقا مرتضی است؟) نکند ایشان نیز تازگی در کشوری که مردمش از فقر و فلاکت گاهی یک دوچرخه ندارند بنزش را عوض کرده و مدل جدید خریده است؟ نکند ایشان نیز هر هفته به استخر وی آی پی فرج برای آب تنی می رود؟ نکند ایشان نیز از امام خاطره دارند که مرگ بر آمریکا نگویید؟ نکند ایشان نیز اقتصاد غربی را می پرستد و معتقد است اگر در ساختن یک سد 10 ملیاردی 500 ملیون دزدیده شود چیزی نیست؟ نکند او نیز رشوه را هدیه می داند که امروز سراسر مملکت را رشوه به گند کشیده است؟ نکند نکند نکند....... واقعا هاشمی جامعه را از لغریدن مصون داشت یا لغزاند؟ آقای جوادی نمی فهمد فریادهای دیروز اصفهان و تهران و امروز مشهد را که مردم فریاد می کشیدن ما انقلاب کردیم ما اشتباه کردیم، اسلام رو پله کردند مردم رو ذله کردند، دست پخت تفکر لیبرالی هاشمی و حزب کارگزارانش است که امروز بر سر سفره مردم گذاشته شد؟ استاد این است آن علمایی که می فرمودید حقایق را مثل آئینه می بینند؟ ای خدا، ما را از دست این علما نجات بده. استاد جان درد اینجاست اگر مطالب نظر شخصی ایشان بود اشکالی نداشت به خودش مربوط می شد. آقای جوادی دارد با این حرفها انحراف را نهادینه می کند و با این تعریفها باب نقد و گذر از این انحرافات را سد می کند. و چماقی به دست دست پرورده های هاشمی می دهد تا نیروهای انقلاب و ارزشی را بکوبند. راستش را بخواهید استاد جان مثل این که بهتر است ما هم انقلاب را ببوسیم و کناری بنهیم. وای بر این فلسفه و عرفان و تفسیر. از لحن تند و درد آلودم از استاد عزیز پوزش می طلبم. استاد جان لطف کنید در سخنانتان اسم نیاوردید لااقل بگوئید یکی از علما آخر حالمان می گیرد. با تشکر و التماس دعا.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که این سخنان آیت الله جوادی را با نظر به اشاراتی که از مقام معظم رهبری «حفظه‌اللّه» نسبت به آقای هاشمی داریم نمی‌توانیم قبول کنیم؛ حرفی نیست. آینده‌ای که ایشان در تصور خود دارند و معتقدند آن آینده با تفکر آقای هاشمی به میدان می‌آید، آینده‌ای نیست که ما با تصور نسبت به تمدن انقلاب اسلامی داریم یکی باشد. آقای هاشمی می‌خواست آینده‌ای را برای ما شکل دهد که به قول خودشان، ما یک ژاپن اسلامی شویم. در حالی‌که بنا است ما تمدن دیگری باشیم آزاد از سیطره‌ی نظام استکباری، و معنایِ دیگری از زندگیِ زمینی را در افق نگاه انسان‌ها قرار دهیم. می‌ماند که اولاً: فلسفه و عرفان را باید نفی کنیم، در حالی‌که امثال حضرت امام به قول خودشان، حاصلِ روایات «کافی» و فقه «جواهری» و فلسفه‌ی «صدرایی» هستند و از شرح‌های ایشان نسبت به مکتب محی‌الدین نمی‌توان غافل بود. ثانیاً: آیا از آیت اللّه جوادی به عنوان یک استاد معارف دینی نمی‌توان استفاده کرد؟ رفیق سالکی داشتم که انصافاً در بعضی از امور باطنی و صفای روحانی مورد حسرت بنده بود، با این حال به طریقی حضرت امام به ایشان خبر داده بودند که فرزندم را جهت تربیت به شما نمی‌سپارم. زیرا ایشان آن بصیرت لازم را در امور اجتماعی از خود نشان نمی‌دادند. البته موضوعِ تربیت غیر از تعلیم است. آری! از علماء جهت تعلیم باید استفاده نمود، ولی برای تربیت خود و شکل‌دادن به شخصیت، امروز اسوه‌ی ما رهبر معظم انقلاب «حفظه‌اللّه»‌اند. موفق باشید

11335

زبان شعر+بازدید:

متن پرسش
سلام استاد: ببخشید مدام مزاحمم لطفا نظرتون را به ایمیلم بدید . بسمه تعالی: «زبان شاعران» عهد شاعرانه عهد یگانه‌گی بشر است با عالم، انسان ماقبل متافیزیک، مستحیل در عالم بود. بین او و وجود فاصله و کثرتی نبود، اما انسانِ عصر 2500 ساله‌ی متافیزیک، به‌خصوص این 400ساله‌ی اخیر عصر بیگانگی بشر از هستی است، او در این تاریخ احساس تنهایی می‌کند. آدمی در میان شلوغ بازار مدرنیته و تکنولوژی گم کرده ای دارد که همان یگانگی خود با وجود است ولی جذابیت وهمی تکنولوژی آنقدر شدید است که انسان را به غفلت انداخته و فراموش کرده که در پی چه بوده اما هرچه هم که در فراموشی به سر ببرد باز احساس نگرانی و بی سر پناهی می‌کند چرا که «خودگم‌کرده»ای دارد که عالم وهمی مدرنیته اجازه‌ی دیدنش را به او نمی‌دهد. انسان حاضر در جست‌وجوی تکیه‌گاهی است برای نیل به آرامش ولی نمی‌داند کجا پیدایش کند. در واقع آدمی به دنبال خدایی‌ست که نیچه خبر از مردنش داد و البته این مردن به معنای تمام‌شدن نیست بلکه به معنای گم‌شدن او در وهمی‌ست که همه‌چیز را در خود فرو برده، بشر امروز هرچه هم که بخواهد از خدا سخن به میان آورد آخر باز در دام متافیزیک است و سخنش را به زبان متافیزیک می‌شنوند. اما آن زبانی که انسان گوش دلش را به آن می‌سپارد و هچون معجونی معجزه می‌کند و آدمی را به ورطه ی آرامش پرتاب می‌کند زبان شاعران است. شاعر سخنی از خود نمی‌گوید بلکه انسان را دایم متذکر هستی می‌کند. به طور مثال اگر به آرامگاه حضرت حافظ سری زده باشیم می‌بینیم هر کس با هر گرایشی و هر تعلق مذهبی و غیر مذهبی با ایشان ارتباط بر قرار می‌کند و تفألی به کتاب ایشان برای اتصال و ارتباط با عالم قدس می‌زند. در اینجا حضرت حافظ بهانه‌ای بیش نیست. باید گفت انسان به دنبال گمشده‌ی خود است در واقع به دنبال خود گمشده‌ای است که مستحیل در عالم بود ولی حال در دورستان دیار غربت گم‌شده است و بشر در این بی‌سرپناهی و ترس، به حضرت حافظ پناه آورده و ایشان را تجلی و زبان هستی می‌بیند و در محضرشان به آن آرامش حقیقی می‌رسد، بله به واقع این شاعراست که بشر را از دست این عالم متافیزیکی می‌رهاند و مسیری غیر از مسیر پیچ در پیچ توهمی مدرنیته نشان می‌دهد و دست آدمی را در دست همان خدایی که نیچه خبر از مرگ او داد می گذارد. عصرجمعه 93/11/10
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خوب است که این متن در معرض دید کاربران عزیز نیز قرار گیرد. همین‌طور که می‌دانید «زبان شعر» در این‌جا در مقابل زبان اهل بازار و زبان تفکرِ صرفاً محاسبه‌گر است. این زبان هیچ گزارشی از عالم بیکرانه‌ی قدسی در خود ندارد و بشر را تخته‌بندِ عالم ناسوت می‌کند. آری! زبان محاسبه‌گر، محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را که زبانش اشاراتی بس متعالی به عالم قدس داشت، متهم به شاعربودن می‌کرد و می‌خواست بگوید محمد«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» توهّم‌زده است زیرا عقلِ بازاری غیر از پول، هرچه باشد را توهّم می‌داند. زبان مرحوم شهید آوینی زبان شعر بود زیرا با عقل قدسی خود وجه قدسی انسان این عصر را مورد خطاب قرار می‌داد. موفق باشید

10278
متن پرسش
با سلام: آیا به نظر حضرتعالی تضادی بین ساختارگرایی (اصالت را بر وجود ساختار می بیند و با تز قانون بد بهتر از بی قانونی لزوم وجود ساختار را اثبات می کند. و حفظ ساختار را بر تغییر ساختار ارجع می داند) و عدالت خواهی (ساختار را وسیله ای برای اجرای عدالت می داند) وجود دارد؟ آیا ساختارسازی می تواند هدف یک جامعه توحیدی باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر رویکرد اصلی ما عدالت باشد، ساختارهایی که به عدالت بیشتر نظر دارد می‌تواند مفید باشد. ولی اگر به بهانه‌ی ساختارگرایی عدالت را نادیده بگیرند، چیز بدی است و ساختارهای غربی عموماً به عدالت حساسیت لازم را ندارند، آن‌طور که مواظب طبقات ضعیف باشند. اگر هم به عدالت فکر می‌کنند طبقات ضعیف را مدّ نظر قرار نمی‌دهند و نادیده می‌گیرند. موفق باشید
3370
متن پرسش
سلام علیکم... بنده ی خوب خدا دیده ای که دلی دلسوزی که می ببیند دیگران در چه حالی و در چه راهی از وهم و خیالات هستند و چگونه او دارد می سوزد ولی می داند که راه به جایی نیست و انگار که غرق در عبادات بی ثمر خود حتی در بصیرتی کوچک دلخوش کرده اند... نگویید کسی دارد می گوید چشمش را به روی همه چیز بسته است کسی به من می گفت مگر می شود یک جمعی و ملتی به سمت حق بیایند و همه ی مناسبات خود را خدایی کنند راستی من که در خانواده ی خود مانده ام، در کارهای بی ثمرشان در رفتارها و کارهایشان که ناگر نه انگار که هیچ صفایی و نشاطی دینی و قلبی نیست در خانواده، با اینکه مذهبی هستند و یا در کارهای فرهنگی که هزاران نوع تفکر هستند،و دلشان می خواهد که با این سطح از نگاه خود به دین کمک کار انقلاب رهبری باشند و دست به کارهایی پزحمت و هزینه می زنند به همراه بی نتیجگی و بیثمری آنها و..... استاد خوبم..! اینها را می دانم که می دانید ولی به من بگویید آیا از غم دلسوزی دین دز این زمانه در جامعه باید جان داد و یا باید بی خیال بود در جایی نشست که این کار من نیست... معرفتی قلبی و راهی عملی نشانم دهید... تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: معرفت نفس شروع خوبی است. موفق باشید
3283
متن پرسش
با عرض سلام و احترام خدمت حضور استاد وارسته در مورد مساله ناقص العقل بودن زن از حضورتان سوالی داشتم و همچنین مشورت با زنان ایا این دو مورد در مورد تمام زنان عمومیت دارد و ایا زن با توجه به این دو مورد در زندگی مشترک نباید در هیچ موردی نظر بدهد و نباید هیچ موضوعی را با او در میان گذاشت و یا نظر او را در هیچ موردی نباید جویا شد البته با توجه به اینکه مدیریت با مرد است و او جایگاه قوام را در زندگی دارد مسلم است مسایل اقتصادی مرتبط با جایگاه اوست اما بنده با طرح این سوال در حقیقت به دنبال جایگاه زن در زندگی و دانستن ان هستم که ایا این به عنوان یک توقع در زندگی از جانب زن که در جریان امور قرار بگیرد توقعی به دور از سیر تکاملی اوست خواهشمند پاسخ از حضورتان هستم و پیشاپیش از وقتی که در اختیار بنده حقیر گذاشتید کمال تشکر رادارم
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بحمدالله این موضوع را در کتاب «زن آن‌گونه که باید باشد» خدمت عزیزان عرضه داشته‌ام تا معلوم شود هرگز نمی‌توان هیچ کمالی را برای مرد فرض کرد که زن از آن محروم باشد بلکه تنها تفاوت در حوزه‌ی مسئولیت‌هاست. آن کتاب را مطالعه فرمایید انشاءالله به‌خوبی جواب خود را می‌گیرید. موفق باشید.
2652
متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد گرامی. بنده یکی از اعضای شرکت کننده درشجره طیبه صالحین هستم و درحال حاضر کتاب مبانی معرفتی مهدویت را مورد بحث قرار می دهیم. با توجه به چند جلسه ای که از بحث روی این کتاب گذشته چند سوال برای گروه به صورت مبهم باقیست. البته تا پایان مباحث این کتاب ممکن است سوالات دیگری هم مطرح گردد که انشاءا... درپرسش های بعدی از محضر جنابعالی استفاده خواهیم برد. سوال1(صفحه 18): اینکه لازمه مقام امامت ازنسل حضرت ابراهیم بودن است آیا از نسل حضرت ابراهیم تا حضرت محمد،که طبق شجره نامه ایشان حدود 60 پیامبر هستند، تنها حضرت محمد مقام امامت یافتند؟ و آیا دیگر پیامبران از نسل حضرت آدم مقام امامت نداشتند؟ سوال 2(صفحه 27): درمورد مقام جامعیت اسماء الهی امام زمان، آیا این مقام فقط به حضرت ولیعصر داده شده و به بقیه امامان معصوم داده نشده و یا اینکه تمام امامان این مقام جامعیت اسماء‌را دارند منتهی چون حکومت الهی توسط امام زمان تشکیل می گردد این مقام توسط ایشان مورد استفاده قرار می گیرد؟ سوال 3(صفحه 29): دربند آخر این صفحه بیان شده است که «در روایت است که وقتی حضرت ظهور می کنند، همه مردم ایشان را می شناسند.» آیا همه مردم از افق جانشان ایشان را می شناسند و یا اینکه در ظاهراینطور است؟که در اینصورت داریم کسانی که امام زمان را دیده اند به تناسب ایشان را به صورت پیر، جوان، فارس،‌عرب و ... می بینند. بنابراین هرکس امام را به شکل ظاهری خاص دیده است و ممکن است چهره ظاهری امام زمان درهر شرایطی متفاوت باشد. درمورد افراد نابینا و یا کسانی که به نامحرم نگاه نمی کنند چطور؟ باتشکراز زحمات شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: 1- آنچه از قرآن بر می‌آید مقام امامت مربوط به ابراهیم«علیه‌السلام» و فرزندان معصوم ایشان است و لذا قرآن حضرت اسحاق و یعقوب را که از نسل حضرت ابراهیم‌اند نیز امام می‌داند و می‌فرماید: « وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ نَافِلَةً وَکُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِینَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَیْنا إِلَیْهِم‏» و اسحاق، و علاوه بر او، یعقوب را به ابراهیم بخشیدیم؛ و همه آنان را مردانى صالح قرار دادیم‏ و آنان را امامانی قرار دادیم که به امر ما، هدایت مى‏کردند؛ و انجام کارهاى نیک و برپاداشتن نماز و اداى زکات را به آنها وحى کردیم. 2- وقتی قرآن می‌فرماید که به خلیفه‌ی الهی همه‌ی اسماء تعلیم داده شد پس همه‌ی پیامبران و امامان که مصداق بالفعل خلیفه‌ی الهی هستند حامل اسماء الهی می‌باشند، منتهی چون اسماء الهی در خلفاء الهی وجودی هستند، با شدت و ضعف تجلی می‌کنند 3- ظاهراً جنبه‌ی اول درست است که چون امام فطرت بالفعل هر انسانی می باشند هرکس متوجه می‌شود که او حقیقت جانش است و به حقانیت او پی می‌برد. موفق باشید
2195

میانماربازدید:

متن پرسش
با سلام و تشکر. ابتدا می خواستم تحلیل شما را راجع به اتفاقات میانمار بدانم. با توجه به مباحثی که در بحث تمدن زایی شیعه مطرح شد، نظر شما این بود که بوداییسم به نوعی حامل نوعی معنویت و عرفان است و به همین جهت غربیها برای فرار از مدرنیسم به آن رو می آورند و از این جهت به دین اسلام نزدیک است و به همین جهت می تواند به عنوان گذرگاهی باشد که نهایتا آنها را به اسلام متصل نماید. حال سوال اینجاست که علت وقوع این حوادث چیست؟ سوال دوم این است که دکتر فیاض در مصاحبه با رجانیوز تحلیلی کاملا متفاوت از بوداییسم ارائه داده اند که با تحلیل شما تناقض دارد که خلاصه آن در اینجا ذکر می شود. خواهشمند است تحلیل خود را راجع به مطالب ارائه شده در این مصاحبه بیان فرمایید " فیاض در تحلیلی متفاوت از چرایی بوجود آمدن این کشتار بزرگ توسط بودائیان با چراغ سبز امریکا، این موضوع را ناشی از تلاش غرب برای برتری دادن بودائیسم به عنوان یک معنویت انسان محور و مبتنی بر آموزه‌های تمدنی غرب بر سایر معنویت‌ها عنوان کرده و برای این تحلیل خود استدلال‌هایی را بیان می‌کند. وی معتقد است آنچه غرب را در شرق بسط خواهد داد بودائیسم است و به همین دلیل امروز مورد توجه ویژه غرب قرار گرفته است. در ادامه متن این گفتگو را می‌خوانید: بودا رقیب مذهبی هندوئیسم بوده است. یعنی هندوئیسم خدامحور بوده و بودائیسم انسان‌محور است و خدا در آن مطرح نیست. درنتیجه اومانیسم عرفانی امروز دنیای غرب معنای دیگری به غیر از بودائیسم ندارد. یعنی اومانیسم عرفانی که در بودائیسم مطرح است امروز هم که غرب از اومانیسم فلسفی عبور می‌کند و به طرف اومانیسم عرفانی می‌آید مرجع خوبی برای بودائیسم شده است. اگر شما به غرب سفر کنید می‌بینید که …بهترین مکان‌های آن … در سیطره تبلیغ بودائیسم است. یعنی به عبارت دیگر آن چیزی که شرق را غربی می‌کند همان بودائیسم است و غرب به دنبال این است که این‌گونه خود را در جهان بسط ‌دهد. مظهر بزرگ اومانیسم عرفانی، شیطان پرستی است. شیطان است که مدام می‌گوید « من » که اگر نگاه کنید در بودائیسم شیطان پرستی به شدت مسلط است. یعنی شیطان را بجای خدا گذاشته است و جالب است که اگر در تایلند بروید به هشت منطقه تبدیل شده است و هر منطقه 6 شیطان دارد و این شیاطین در تمام جایگاه‌ها قرار دارند، مثل حجله، دم در خانه‌ها، کارخانه‌ها و پاساژها در همه جا نماد شیطان وجود دارد. هر روز برایش عود روشن می‌کنند، غذا جلوی او می‌گذارند،خنده‌آور است حتی در کارخانه‌ها این اعمال را انجام می‌دهند که این شیطان به این‌ها رحم کند و اذیت‌شان نکند. هرجا بروید چنین چیزی وجود دارد. پس بودائیسم یعنی شیطان پرستی و به همین اندازه گناه و طغیان به شدت بین آنها بالاست قرار بوده که بودائیسم آئینی بدور از خشونت باشد ولی اتفاقاً مثل هندوئیسم که وقتی با دخالت امریکائی‌ها به رادیکالیسم دچار شد، کشتارهایی را در هند رقم زد و موجب تخریب مسجد بابری شد تا راجپایی سرکار آمد یعنی از حزب کنگره که در هند یک حزب سکولار بود یک حزب مذهبی راجپایی سرکار آمد که هندوئیسم را سرکار آورد و از بین رفتند و الآن هم این‌گونه نیستند. در این ماجرا هم ظاهرا سفر خانم کلینتون با تلاش برای یک کشور کاملا بودائی بی ارتباط نباشد. کلینتون وقتی به میانمار رفت و با رئیس جمهور میانمار که یک زن است ملاقات کرد، بستری آماده می‌شود برای مسلمان‌کشی و تصفیه دینی در این کشور و دیگر کشورهای بودایی که یکی از آن‌ها هم نپال است، برای تفوق بودائیسم به عنوان یک دین غالب در این کشورها که البته دنیا این را می‌فهمد و مسئله به این سادگی نمی‌ماند اینکه امروز اومانیسم عرفانی الهام بخش غرب شده است بخاطر فرآیند تغییر از اومانیسم به فلسفه عرفانی، بوداست. …خود بودا پوچ گرا است. نه خدایی وجود دارد و نه قیامت و آخرتی. فقط همین دنیاست." البته در انتهای این مصاحبه دکتر فیاض مطلبی را بیان می کنند که ظاهرا با مطالب قبلی تناقض دارد: سوال: پیروان مذهب بودا می‌توانند در کنار مسلمانان زندگی کنند ولی فتنه‌ای که غرب به وجود آورده است این امکان را به وجود نمی‌آورد؟ جواب: نه. بودائیسم معنایی ندارد شیطان پرستی بی‌معناست. الآن خود جوان‌های بودایی دارند بودا را رها می کنند. این ها می‌گویند بودا می رود و مسلمان‌ها جای آن ها را می گیرند. من خودم در تایلند دیدم آن موقع که دعاهای امام سجاد علیه السلام را ترجمه کردند به زبان تایی چه قدر شاعران بودایی از این مفاهیم استقبال کردند.
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیکم السلام: بنده هم سخنان جناب آقای دکتر فیاض را خواندم. ممکن است بودا زمینه برای سوء استفاده داشته‌باشد ولی همین‌طور که در اخبار ملاحظه کردید درگیری مسلمانان با یک گروه از بودائیان افراطی است و درگیری جنبه‌ی قبیلگی دارد و نه جنبه‌ی دینی. سخنان سفیر ایران در تایلند که خودش منطقه را از نزدیک می‌شناخت همین نکته‌ی اخیر را تأیید می‌کرد و پیشنهاد ایشان این بود که مواظب باشید غرب ما را در مسیری نیندازد که جنگ بین اسلام و بودا به صحنه آید، هرچند باید مسلمانان به شدت به دولت میانمار فشار بیاورند که حقوق شهروندانش را نادیده نگیرد ولی نه به این معنی که بودائیان ضدّ مسلمانان و در دست غرب‌اند. موفق باشید
701

سلوک عملیبازدید:

متن پرسش
باسلام خدمت شما استاد گرامی می خواستم بپرسم که چطور میتوانم سیروسلوک عملی عرفان دینی رابیاموزم وانجام دهم لطفا راهنماییم کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی، علیک السلام: کتاب‌های آیت‌الله حسن‌زاده«حفظه‌الله» در این راه کمک خوبی است. ابتدای امر خوب است که کتاب «آشتی با خدا» و «ده نکته از معرفت نفس» خوانده شود تا راحت‌تر با کتب ایشان مرتبط شوید. موفق باشید
68

(استمناء)بازدید:

متن پرسش
محرمانه بسمه تعالی با عرض سلام و ادب خدمت جنابعالی به حکم قاعده ما درد پنهان با یار گفتیم نتوان نهفتن درد ار طبیبان و با عنایت به اینکه گمان ما بر آن است که حضرت عالی از طبیبان روحانی می باشید بر آن شدیم چند کلمه ای راجع به مشکلات روحی و زندگی خود با شما صحبت کنیم به امید اینکه خداوند لطفی فرماید و از طریق شما مشکل ما را حل نماید. اینجانب ...
متن پاسخ

جواب: علیکم السلام؛
یک بحث؛ بحث چگونگی نجات از بلیه‌ی استمناء و امثال آن است که فکر می‌کنم اساتید عزیز ،شما را راهنمایی کرده‌اند و بنده هم در قسمت سؤال و جواب‌ها عرایضی داشته‌ام می توانید به آنجا رجوع فرمایید. علاوه بر نکاتی که در آن‌جا عرض شده پیشنهاد می‌کنم با زیارت حضرت ثامن‌الائمه«علیه‌السلام» و توسل به نور عصمت آن حضرت ،خود را برای همیشه از صور ذهنیه‌ی اعمال حرام راحت کنید.
بحث دیگر موضوع اطلاع بقیه از معاصی شما است، چه زیباست که با توبه، بقیه از توبه‌ی شما نیز مطلع شوند و در آن صورت همان‌طور که «والله یُحبّ التّوابین» است، مؤمنین نیز به شما محبت خواهند داشت و از آن به بعد در جلسات دینی فعالانه حاضر شوید و سعی کنید با انتخاب یک زندگی ساده ازدواج کنید. موفق باشید
 

15207
متن پرسش
با سلام خدمت استاد بزرگوار و صبور: استاد چقدر از دست این دولت دق بخوریم، هر وقت اعضای دولت مخصوصا اعضای وزارت امور خارجه میرن تو مجامع بین المللی باید دل نگران باشیم و هی حرص بخوریم که مبادا دسته گلی به آب بدهند و آبروی نظام را با حرکات و سخنانشون ببرند. این هم از سخنان تازه رییس جمهور در مصاحبه مطبوعاتی که گفت: مردم می خواهند همه تحریم ها برداشته شود، ما می توانیم به هیات مذاکره کننده اجازه دهیم راجع به بقیه موضوعات هم با دنیا مذاکره کند و در آن مذاکرات هم به نتیجه ای شبیه برجام خواهیم رسید! خاک بر سرم استاد، دارم دق می کنم، آیا این ها می تونن در بقیه مسایل که خب معلوم است مسئله موشکی و گروه های مقاومت است مذاکره کنند؟ اگر می تونن یعنی همه چیز ما بر باد رفته است، همه چیز ما.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گویا این بنده‌های خدا کمی، در توهّم قرار دارند. در برجام دنبال چیزی می‌باشند که واقعیت خارجی ندارد. ظاهراً تهدیدهای بوش و اوباما که گفته بودند گزینه‌های نظامی روی میز است، ترسیده‌اند و آن را جدّی گرفته‌اند. و لذا به همین راضی شده‌اند که آمریکا دیگر به ما حمله‌ی نظامی نخواهد کرد. فراموش کرده‌اند این کشور صاحب دارد و سیاسیون، تنها چند صباحی می‌آیند و می‌روند؛ حال یا با کارنامه‌ی در راستایِ تحقق اهداف نظام اسلامی و یا با کارنامه‌ای سختْ غرب‌زده! موفق باشید

14171
متن پرسش
سلام: 1. استاد گریه در نماز حکمش چیست؟ بد است خوب است؟ چرا گریه میاید در نماز؟ 2. آیت الله بهجت در مورد درمان ریا قریب به این مضمون فرمودند: اگر ریا کند در محضر گدا و پادشاه. ریا کند برای پادشاه. منظور چیست؟ در سایت ایشان نوشته بود.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی در محضر حق برای انسان حجاب‌ها مرتفع و گشایشی حاصل شود و انواری از حقیقت بر قلب تجلی کند در مقابل آن گشایش، اشک جاری می‌شود تا اتصال برقرار گردد. ریا در مقابل حضرت حق یعنی برای جلب نظر حضرت پروردگار، اظهار دینداری‌کردن و چنین توصیه‌ای توصیه‌ی خوبی است. موفق باشید

12104
متن پرسش
سئوال اعتقادی: با سلام: خواهش و التماس می کنم حتما بطور کامل جوابم را بدهید. از طرفی ادعا داریم قرآن مخزن اسرار الهی و اقیانوس علوم و اسرار و حاوی هر آنچه سعادت بشر در آن است می باشد و هیچ منبع و سندی معتبرتر و جامعتر از آن نیست، ولی سئوال اینجاست که از طرف دیگر اعتقاد داریم 14 معصوم قرآن ناطق اند، وصل به خزائن علم الهی اند و حامل علم غیب اند و به اذن خداوند دانشمندترین دانشمندانند و از طرفی برخی ایشان باقر العلوم بودند و برخی دیگر دانشمند پرور (امام صادق و رضا و جواد علیهما سلام) پس چرا برخی یا حتی فقط یکی از این اسرار و علوم توسط ایشان ابراز نشده تا آنرا سند محکمی کنیم برای اعجاز قرآن و بزرگی امامانمان؟ با توجه به اینکه یکی از ایشان هنوز زنده است و می تواند به امر خدا ارتباط داشته باشد. می دانم می خواهید بگویید قرآن کتاب فیزیک و شیمی و نجوم نیست پس ادعا نکنیم (لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین. ببخشید آیه را درست بلد نیستم و پوزش می طلبم اشتباه نوشتم) می دانم می خواهید بگویید بشر ظرفیت ابراز این علوم را نداشته اند. اکنون چه؟؟؟ دانشمندان و اندیشمندان بزرگ بشر هستند و امام عصر زنده و حاضر در ثانی در زمان امام صادق که دانشمندان بزرگ بوده اند. ببینید آیا حق ندارم این را بدانم چرا با وجود معجزه بزرگ پیامبر (ص) و وجود چهارده قرآن ناطق یکی از این حقایق و اسرار برملا نشده است؟؟؟؟ اگر شده است دقیقاً اشاره کنید و آدرس دهید و بگویید چرا آن را برای اثبات حقانیت قرآن و امامان برملا نکرده اید؟؟؟ اساتید عزیز به پروردگار بزرگ سوگند هدفم از این سئوال رفع شبهه ای است که دیوانه ام کرده و مرا به شک انداخته و پاسخ شما می تواند یک مسلمان (بلکه هزاران نفر دیگر که با این شبهه آلوده شده اند) را نجات دهد. از محضر استادان عذر می خواهم ولی چون بسرم آمده ناچارم خودم قبلاً آنرا بگویم در پاسخ این سئوال بسیاری سایت ها و افراد اینگونه شروع می کنند و جالب اینکه با این شروع تا به آخر بیراهه رفته و نهایتاً پاسخ نم یدهند: «1 - تا منظور شما از علم و علوم چه باشد در قرآن علوم بسیاری... 2 – قرآن کتاب انسان سازی و هدایت است و... 3 – ظرف عقل ما نسبت به عظمت قرآن خیلی کوچک است و گنجایش ... 4 – اسرار و علوم قرآن بصورت نهفته و نیاز به تحقیق و تفحص داشته و تا وقتی بشر لیاقت فهم و درک آنها را نداشته باشد ... 5 - چرا می گویید اسرار قرآن توسط معصومین گفته نشده مگر توحید مفضل... یا جلسات مناظره امام با دانشمند هندی ... و یا جلسات امام جواد کودک با علماء ... غیر از روشن کردن اسرار و علوم قرآنی است و.....». استاد عزیز اگرچه همه پاسخهای بالا در خور توجه است ولی در پاسخ به سئوال من، توجیهی بیش نیست. خواهشاً و لطفا التماس این حقیر را پاسخ دهید و بدون حاشیه و توضیح واضحات رک و پوست کنده دقیقاً آن اسرار و علومی که توسط امامان بیان شده و یا غیر امامان و معصومین از روی آیات قرآن کشف کرده و به بشریت اعلام کرده اند را دقیقاً شرح دهید. استاد عزیز می دانم که چنین چیزی نیست چون اگر بود در سئوال از ده مرکز پاسخگویی و اساتید بزرگی چون انصاریان و ... حتما به آن اشاره می کردند پس اگر اینگونه است آیا بهتر نیست ادعای خود از قرآن و امامان را به گونه ای دیگر بیان کنیم. خلاصه سئوال: اگر مدعی هستیم در قرآن اسرار و علوم از ازل تا ابد هستی وجود دارد و از طرف دیگر مدعی هستیم امامان و معصومین قرآن ناطق اند و علم الهی دارند و متصل به خزانه علم خداوند هستند و با توجه به حی و حاضر و زنده بودن یکی از ایشان چرا بخش کوچکی از این اسرار و علوم را برای اثبات حقانیت قرآن و وجود مبارک خودشان آشکار نکرده اند؟؟؟ اگر شده است لطفاً دقیقاً آنرا بیان فرمایید.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر می‌کنم منظورتان از اسراری که باید ائمه«علیهم‌السلام» از قرآن به ما برسانند اخبار غیبی نیست، زیرا تاریخ گواه است که آن‌ها خبرهایی از آینده داده‌اند که بعداً عیناً محقق شده و مرحوم شیخ عباس قمی نمونه‌هایی از آن‌ها را در کتاب «منتهی‌الآمال» برای هر امامی آورده‌اند. پس منظورتان از اسرار. قواعد کلی است که بتوانیم در فضای آن قواعد در راه جلو برویم و نه قواعد تجربی که با تماس با طبیعت به‌دست می‌آوریم. به عنوان مثال حضرت فرمودند: از هشام بن سالم آمده است كه؛ خَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فَقَالَ لِي أَ تَنْعَتُ اللَّهَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ هَاتِ. فَقُلْتُ: هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ. قَالَ: هَذِهِ صِفَةٌ يَشْتَرِكُ فِيهَا الْمَخْلُوقُونَ. قُلْتُ: فَكَيْفَ نَنْعَتُهُ؟ فَقَالَ هُوَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِيهِ، وَ حَيَاةٌ لَا مَوْتَ فِيهِ، وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِيهِ، وَ حَقٌّ لَا بَاطِلَ فِيهِ، فَخَرَجْتُ مِنْ عِنْدِهِ وَ أَنَا أَعْلَمُ النَّاسِ بِالتَّوْحِيدِ.[1]   در محضر حضرت صادق (ع) وارد شدم، از من پرسيدند آيا مى‏توانى خدا را وصف كنى؟ عرض كردم بلى، فرمودند: وصف كن، گفتم: او سميع است و بصير. فرمودند: اين‏كه صفتى است مشترك بين خدا و مخلوقات او. عرض كردم چگونه او را وصف كنم؟ فرمودند: او نورى است كه ظلمتى در او نيست و حياتى است كه مرگى در او نيست و علمى است كه جهلى در او نيست. هشام‏بن‏سالم مى‏گويد در حالى از محضر آن حضرت خارج شدم كه عالم‏ترين مردم به توحيد بودم.

حضرت مى‏فرمايند؛ بگو او نور است، يا بگو او حيات است، نه اين كه او چيزى است كه حيات دارد و معنى توجه به ذات همين است كه قلب متوجه «عين حيات» و «عين علم» و «عين نور» شود و از اين طريق مصداق نور و علم و حيات را شهود كند. ملاحظه می‌فرمایید که امام چگونه ذهن طرف مقابل را متوجه حقیقتی کردند که با تعمق در قرآن به‌دست می‌آید. زیرا قرآن می‌فرماید: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ» خداوند مثل هیچ‌چیزی نیست و حضرت معنای آن را نشان دادند. بنابراین ما باید متوجه باشیم جایگاه ائمه‌ی اطهار«علیهم‌السلام» در ارائه‌ی اسرار قرآن از همان سنخ قرآن باید باشد و راز زندگی متعالی را به ما گوشزد کنند تا مثل وهاّبی‌های سعودی به اسم قرآن کارمان به بیراهه کشیده نشود. موفق باشید  

 


[1] ( 1)-« بحارالانوار»، ج 4، ص 70-« توحيد صدوق»، ص 137.

12087
متن پرسش
با سلام محضر استاد طاهرزاده: تعریف ملاصدرا و سایر حکما و خودتان از یقین چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: یقینِ عقلی حالتی است که عقل نسبت به حقایق قانع شده باشد و یقینِ قلبی حالتی است که قلب انسان حقایق را احساس کند. موفق باشید

11722
متن پرسش
با عرض سلام خدمت استاد معظم: 1- به نظر شما آیا در برزخ شفاعت وجود دارد؟ 2- اگر وجود دارد کسی که در برزخ مورد شفاعت قرار گرفت آیا در قیامت هم آمرزیده است و بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شود؟ بعبارتی شفاعت در برزخ تسری به قیامت هم می یابد؟ 3- بعضی قصه ها که در بعضی کتب (حتی کتب معتبر) نقل می شود که اشخاص فاسق و فاجر بعد از عمری ظلم و فسق و فساد، فقط بخاطر موردی مثل اینکه جسدشان از کربلا یا یکی از حرمهای ائمه گذشته یا موارد جزئی دیگر، مورد بخشش خدای تعالی قرار گرفته اند، آیا این مورد قبول است و با عدالت خداوند سازگاری دارد؟ پس کسی که عمری در طاعت و بندگی خداوند گذرانیده و در حال تهذیب نفس بوده با این شخص تفاوتی ندارد؟ آیا اینگونه داستانها و حکایات در سوء استفاده از دین و سطحی نگهداشتن اعتقادات مردم عامی اثرگذار نیست؟ با عرض تشکر و امتنان
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- از آن جهت که حضرت صادق«علیه‌السلام» فرمودند: « وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي‏ الْبَرْزَخ‏..» لكن به خدا قسم من از برزخ براى شما نگرانم‏. پس باید ما با هویت انسانی در برزخ حاضر شویم و لذا بدین معنا در برزخ شفاعت نیست، ولی چنان‌چه زمینه‌ی دست‌گیری امام را در خود فراهم کرده باشیم همیشه امام شافع ما است و ما را به جلو می‌برد و در قیامت این شفاعت‌ها ظهور کامل می‌یابد . در هرحال باید زمینه‌ی بخشش خداوند را در خود فراهم کرده باشیم تا با زیارت امام و با قرارگرفتن جسد انسان در جوار امام شامل رحمت خداوند قرار گیریم. موفق باشید

9856

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد مهربان ما: خسته نباشید. من گرفتار دوستانی شده ام که روی اعتماد به نفس و نشاط علمی من تاثیر منفی کذاشته اند از نظر اخلاقی هم مناسب نیستند. زیاد دعا و توسل می کنم فایده ندارد آخر هم یک اتفاقی می افتد که درجمعشان می نشینم. کار من نیست بریدن از آنها. استاد! یک ذکری بفرمایید که کنار توسلات بتوانم مداومت داشته باشم. کمکم کنید استاد وقت فوق العاده ارزشمند من دارد تلف می شود. به داد من برسید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: ائمه«علیهم‌السلام» توصیه به 21 مرتبه آیت‌الکرسی می‌کنند تا حضرت حق به میدان آیند و تدبیر امر ما را در دست گیرند. موفق باشید
9664

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: اگر طلبه ای با لباس روحانی با خانواده اش بره کوه صفه روزهای جمعه که وضعیت حجاب نامناسبه هتک حرمت لباسه؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: فکر نمی‌کنم اشکال داشته باشد، زیرا نفس حضور در کوه صفه، حضور در مجلس عیش و عشرت نیست تا وَهنِ لباس روحانی باشد. شاید بعضا همین حضور تا حدّی جوّ را تغییر دهد. موفق باشید
6711

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام.حضرت استاد بنده 2باراین سوال را پرسیدم ودر بار اول چیزی دریافت نکردم ودر بار دوم پرسش جواب زیر که گفته شد قبلا جواب داده شده.اما در بخش پرسش وپاسخ ها که نیست وبنده هم جوابی در ایمیل دریافت نکرده ام لطفا اگر جواب داده شده شماره پرسش وجواب را ارسال کنید واگر نه زحمت پاسخ دادن به گردن شما می افتد.یاعلی سلام.حضرت استاد رهبر انقلاب در تاریخ 23بهمن 91 باجمعی از اعضای هیئت مؤسس و هیئت مدیره مجمع عالی حکمت اسلامی دیدار کردند وبه تاکید وترویج وقابل فهم کردن متون فلسفی برای همگان کردند ولی درآخر صحبت هایشان درباره ی عرفان نظری این گونه ابراز داشتندکه:بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با عرفان نظری ندارم. گفته می‌شود: «الانسان عدوّ لما جهله». بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ ... از آنجا که به گفته خودشان حضرت امام خمینی بیشتر از این که در فلسفه داخل شده باشند در عرفان وارد شده اند ومنش عرفان نظری دارند. حال سوال اینجاست که به چه گونه حضرت آقا می توانند سلوک فکری ذیل شخصیت امام که به گفته خودشان عمده آن عرفان می باشد انجام دهند ومتعاقبا تمدنی را بر مبنای تفکر حضرت امام مد نظر داشته باشند؟؟ ممنون جواب استاد: باسمه تعالی: سلام علیکم: قبلاً این سؤال جواب داده شده. موفق باشید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در آن جواب عرض کردم تصور بنده از آن جمله‌ی رهبری آن بود که ایشان نمی‌خواهند به عنوان کسی شناخته شوند که مقابل مخالفان محی‌الدین عربی هستند وگرنه نوع تعبیراتی که از ملاصدرا دارند نشان می‌دهند که عرفان نظری را درک کرده‌اند. موفق باشید
1833

عرض و جوهربازدید:

متن پرسش
یا سلام و احترام در بحث حرکت جوهری سوال ذیل برایم پیش آمد : منظور از عرض مثلا در سیب رنگ سیب می باشد آیا منظور از جوهر در سیب مابقی سیب مثلا گوشت سیب ، چوب و هسته و ... در سیب می باشد یا یک نوع حرکت در سیب است که عرض و ما بقی سیب تابع آن هستند و در رنگ آیا قسمت رنگ را عرض و قسمت روغن آن را جوهر و در مثال در رنگ واقعی در را عرض و چوب در را جوهر آن مینامند همچنین در مثال دیوار آیا حرکت جوهری را می شود به پوسیدن دیوار در طول زمان تعبیر کرد . تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی؛ علیک السلام ملاحظه بفرمایید ذات یا جوهر یک امر معقول است و جنبه‌ی وجود اشیاء می‌باشد و لذا هر آنچه از سیب ملاحظه می‌کنید همه اعراض سیب است و آن چیزی که به آن شکل و به آن رنگ است ،آن جوهر سیب است. تغییرات عرضی ریشه در حرکت جوهری عالم ماده دارد ولی حرکت جوهری غیر از پوسیدن سیب و فرسودگی دیوار است. فراموش نشود که در حرکت جوهری روشن شد : عین الحرکه مرتبه ای از وجود است. موفق باشید
14736
متن پرسش
سلام علیک استاد: خسته نباشید. برخی از افرادی که اهل تحلیل سیاسی هستند می فرمایند آقای مصباح که در جریان انتخاب آقای جلیلی ایشان را به عنوان کاندید معرفی کرد با ادعای ولایی بودن بر خلاف رهبری عمل کردند زیرا رهبری این همه فرمود که وحدت اما جبهه ی انقلاب با معرفی ایشان بر خلاف رهبری عمل کردند و این شد که امروز نتیجه ی آن را در کشور می بینیم که این اختلافی که در میان درست کردند اگر واقعا اینان خود را ولایی می دانستند و با بصیرت اینگونه عمل نمی کردند.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید که حفظ وحدت به معنای آن نیست که آن‌چه را انسان حق می‌داند مطرح نکند و مقام معظم رهبری نیز چنین چیزی نمی‌خواهند که با حفظ وحدت مثلاً جریان‌های اصول‌گرا نامزدهای مورد نظرشان را مطرح نکنند! با طرح دکتر جلیلی معلوم شد انقلاب در چهره‌های سیاسیِ خود کسانی را دارد که به‌خوبی در امور اجرایی مطابق اهداف انقلاب عمل کنند. موفق باشید

13945
متن پرسش

سلام استاد: نظرتون را راجع به متن زیر بفرمایید: «اربعین امری فراتر از عادات» بسم تعالی: نمی دانم باید اسم این «رازگونه‌ی تاریخ» را چه بگذارم او که نه می‌شود دانستش، نه می‌شود نوشتش، نه می‌توان خواندش، و هزاران نه‌ی دیگر... فقط می‌دانم که باید در حیرت زده‌گی، گیجی و سر درگمی نظاره‌گرش بود؛ انگار باید در او قرار گرفت و در حضور پر معنای او غایب شد به مانند قطره در میان دریا. اصلاً مگر می‌شود از «سر»، جز به اشاره سخن گفت تا وجهی از وجوهش را در هر دوره ظهوری باشد؟!! چه خوش گفت شاعر که: «حقیقت را به هر دوری ظهوری ست» آری این حقیقتِ بی‌منتها را نه می‌شود و نه ظرفش هست که یک‌جا ویک‌باره به نظاره نشست. حقیقت عاشورا به مانند خورشیدی‌ست که تابِ ماندن به پیش او را کسی ندارد، آنقدر شدید است که هرکس بخواهد به آن نزدیک شود هلاک خواهد شد، حال چه در لباس حق باشد، چه در لباس طاغوت. چرا که عاشورا محل ابراز حضور و وجود نیست، روز عاشورا محل «مستهلک‌شدن» است محل «فنا و نابودی هر غیری» است با این تفاوت که عده‌ای حسینی شوند، عده‌ای یزیدی. آنقدر حرارت عاشورا شدت دارد که کسی نمی‌تواند با «منِ‌» خود که چیزی جز «وَهم» نیست در آن قرار گیرد. توانِ دیدن، فهمیدن و درک عاشورا برای کسی نیست بل باید آن را در جلوه‌ی رقیق‌شده‌اش، به نظاره نشست. «اربعین» همان تجلی‌گاه، محل و مشهد عاشوراست. اگر کسی بخواهد واقعیت عاشورا و حسین«علیه‌السلام» را در متن و جای‌جای تاریخ ببیند، باید اربعین را به تماشا نشیند و «کل یوم عاشورا» را کجا می‌شود تاویل و تعبیر و تفسیر کرد؛ إلاّ با اربعین؟!! آری اربعین داستان‌ها، رازها و نگفته‌ها در سینه دارد که گاه‌گاهی بنا به کاسه‌ی ما بی‌ظرف‌ها «سرّی» از آن رازِ بی‌منتها را برایمان فاش می‌کند و ما را به حیرت و سکوت وامی‌دارد. «اربعین» آمده بشریت را به سمت و سوی «امت واحده‌ی» محمدی، اشارت و بشارت دهد. «اربعین» این بارانِ کثیرِ محبت آمده تا رودهای جاری حیات را به دریاهای خروشان فطرت، و این دریاها را به اقیانوس بی‌نهایتی به نام «اباعبدالله» منتهی کند. آری اباعبدالله«علیه‌السلام» همان کلمه‌ی واحدی ست که با «اربعین» به تاریخ آمده تا آدمی را به «بندگی‌اش» یعنی همان اصل فراموش‌شده‌ی بشر برگرداند. عالمی که امروز در آن قرار داریم عالمِ کثرات و اراده‌های معطوف به نفسانیت بشر است که طلب قدرت و طاغوتی‌گری دارد. بشرِ امروز حرف از مرگِ خدا می‌زند و حیات خدا را در گذشته جا گذاشته، به نحوی که گویی عالم امروز مطلقاً تهی از خداست، و تنها به فرهنگ انتزاعی و حصولیِ نگاه به معبود اکتفا کرده و به تبع این نگاه، می‌خواهد حسین«علیه‌السلام» را هم در حدود 1400پیش دفن کند و تنها بر سر قبرش فاتحه‌ای بخواند. اما «عاشورا» در لباس «اربعین» همان خون حیات‌بخش در رگه‌های طول تاریخ است. «اربعین» کلمه‌ی «اُنسی» است که با زینب«سلام‌الله‌علیها» به صحنه آمد و فراهم‌کردنِ اُنس، کارِ مادر است و این زینب است که مادرانه آمده تا همه را به خانه‌ی اُنسِ انسانیت دعوت کند، انس یعنی یگانگی بشر، فراتر از هر مذهب و ایدئولوژی و جریان و فانی‌شدن ذیل محبت و «امر ولایت». امروزه بشر بی‌سرپناه و یتیم شده است و نیاز به تکیه‌گاهی حقیقی دارد، و این زینب است که مادرانه برای فرزند بی‌پناهش آغوش گشوده و تکیه‌گاهی برای آرامشش شده. امروز آدمی آنقدر دچار پوچی و قهرِ طاغوت نفسانی شده که دیگر یأس، سر و پایش را گرفته و انگار نمی‌خواهد و نمی‌تواند در دل این زشتی‌ها هیچ زیبایی را ببیند و زینب آمده تا با «صبر مادرانه» «ما رأیت إلاّ جمیلا» را ذره‌ذره حتی در غل و زنجیرِ طاغوت یزیدی هم که باشی یادت بدهد و همان طور که او، اسارت را در غل و زنجیر کرد؛ آمده تا بشر را فرا تر از «اسارت عادات» امروز بشر سیر دهد و متذکر «اذانِ» هستی که شهادت به «لا اله الا الله» است بشود تا بتوانیم آن به آن از «لا اله» که نفی هر خدایی ا‌ست با «إلا» سیر کنیم و تمام هیمنه‌ی کاخ یزیدی را برسرش فرو بریزیم و به «الله» برسیم.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: تعبیر بسیار زیبایی است آن‌جا که می‌فرمایید: «اربعین» محلِ ظهور کلمه‌ی اُنس است که از طریق زینب کبری«سلام‌اللّه‌علیها» با روحِ مادرانه به بشریت رسید؛ و از این جهت است که قلب‌ها آرام‌آرام می‌توانند لطائف آن عشق فوق‌العاده را احساس کنند. زیرا عشقی که در کربلا ظهور کرد، حقیقتاً توصیف‌ناپذیر است به همان معنایی که آن مرد عارف فرمود: «هرچه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشق آیم خجل باشم از آن. گرچه تفسیر زبان روشن‌گراست / لیک عشق بی‌زبان روشن‌ترست. چون قلم اندر نوشتن می‌شتافت / چون به عشق آمد قلم بر خود شکافت. عقل در شرحش چو خر در گل بخفت / شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت». آری! تنها کسی چون زینب«سلام‌اللّه‌علیها» می‌تواند آن عشق را به ظهور آورد که خودْ ذوب‌شده‌ی آن عشق باشد. از این جهت باید گفت: زینب«سلام‌اللّه‌علیها» واسطه‌ی فیض است تا عشق الهی حسین«علیه‌السلام» به خدا را به بشر ارزانی دارد. اگر تا قیام قیامت بشر نمی‌تواند بفهمد چه نسبتی بین حسین«صلوات‌اللّه‌علیه» و خدا بود، به امید روزی هستیم که به نور زینبی در این اربعین‌های متوالی پیام عشق حسینی را از آینه‌ی زینبی احساس کنیم. موفق باشید

نمایش چاپی