بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
6650
متن پرسش
سلام.حضرت استاد اینکه گفته می شود خداوند اشیا را وجود داده وچیستی آنها بستگی به ظرفیتشان هست به چه معناست ؟مگرقبل از آن که شی ای ایجاد شود وجامه وجود بپوشد اصلا بوده که استعداد وظرف داشته باشد؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این را باید در مباحث عین ثابته در کتاب‌های عرفا دنبال بفرمایید. عرایضی هم که در جواب‌ها در رابطه با عین ثابته داده‌ام نیز شاید کمک کند. موفق باشید
6649
متن پرسش
استاد با سلام و احترام فراوان بنده خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران هستم که خواستار اطلاعات بیشتر درباره کتاب تحت چاپ شما با عنوان معرفت النفس و الحشر هستم که خبر آن را از آقای اصفا گرفتم. قصد من این است که قبل از انتشار کتاب پیش خبر آن را تهیه کنم. اگر با بنده همکاری بفرمایید بسیار ممنونتان می شوم. در صورت تمایل توضیحاتی درباره موضوع و محتوای کتاب بفرمایید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: جلد 8 و 9 اسفار معارف ارزنده‌ای از الهیات به بمعنالاخص و معرفت نفس در اختیار فرهنگ بشری ‌گذارده که سال‌های سال بشر نیاز دارد اندیشه‌ی خود را از آن طریق بارور نماید و از آن‌جایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» جهت ورود به عرفان بر همین دو جلد تأکید داشتند لازم بود که جلسه‌ی 8 و 9 اسفار در اختیار فارسی‌زبان قرار گیرد و از آن‌جایی که چاپ اول کتاب معرفت‌النفس و الحشر در سال‌های گذشته نایاب شده بود و از طرفی نیاز بود که با ویرایش جدید در اختیار عزیزان قرار گیرد بر آن شدیم که آن کتاب را با ویرایش جدید و با شرح و اضافاتی مفید تجدید چاپ نماییم. به‌خصوص که احساس می‌شود نسلی به صحنه آمده است که طالب معارف متعالی است و می‌تواند مطلوب خود را از دریای بیکران حکمت متعالیه‌ی ملاصدرا به‌دست آورد. ملاصدرایی که حضرت امام خمینی«رضوان‌اللّه‌تعالی‌علیه» در وصف او فرموده‌اند: «و ما ادراک ماالملاصدرا» زیرا عظمت روح اندیشه‌ی حکمت متعالی انسان را حیران می‌کند که چگونه خداوند آن مرد را و اندیشه‌‌ی او را پرورانده که در این زمان می‌تواند برای عبور از ظلمات سوبژکتیویته‌ی غرب به کمک آید. موفق باشید
6648
متن پرسش
سلام استاد. درباره ی خلفای سه گانه(ابوبکر و عمر وعثمان )سوالاتی دارم که جوابش برایم خیلی مهم است . 1- آیا این آقایان ریشه تمام مشکلات بعد از نبی مکرم هستند؟ 2- آیا آن دسته از روایات که می فرمایند خلیفه دوم حضرت زهرا را مجروح کرد و امیرالمومنین را با آن وضع غم بار برای بیعت با خلیفه از خانه بیرون کرد و جریان کوچه ی بنی هاشم و... حقیقت دارد؟ 3-آیا روایاتی که به لعن این آقایان پس از هر نماز اشاره دارد صحیح است؟ 4-آیا روایاتی که در باب حرامزاده بودن آنهاست صحیح است؟ 5-اگر اینچنین است روش برخورد نبی اکرم(ص) و امیرالمومنین با ایشان و ازدواج با دختران و خانواده آنها را چگونگی برای خود توجیه کنیم؟ لطفا پاسخ اجمالی نفرمایید چرا که از جواب های اجمالی خسته شده ام. التماس دعا.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در مورد شماره‌ی 1 و 2 و 3 کتاب «بصیرت فاطمه‌ی زهرا«سلام‌اللّه‌علیها» را مطالعه فرمایید فکر می‌کنم به صورت مستند به جواب خود برسید. و در قسمت 4 بنده دقیقاً نمی‌دانم آن روایات به چه‌چیز اشاره دارد؟ و در مورد قسمت 5 سؤال شاید بتوان گفت در شرایط مختلف موضوع فرق می‌کرده. باید مدتی وقت بگذارید و تاریخ را ورق بزنید. لااقل کتاب‌های «امام‌شناسی» آیت‌اللّه طهرانی را بررسی فرمایید نکات ارزشمندی در اختیارتان قرار می‌گیرد. موفق باشید
6646
متن پرسش
سلام عیلکم؛ آیا در تلاش برای برابر جلوه دادن سطح عقل و فهم و استعدادِ سلوکی زن با مرد کمی افراط نشده است؟آنچه بزرگان در کتبشان و شما در کتاب زن خود نوشته اید به زن ایده آل برمیگردد و ما آن را قبول داریم،اما آیا چقدر یافت می شود؟در عمل می بینیم بسیار کم، زیرا بسیاری از مذهبی ها هم آنچنان که در بیشتر سوالات میبینیم از دست بسیاری از کارهای خلاف عقل و تجملاتی زنانشان مینالند.و جالب اینست که این امور تقریبا مشترک بین همه زنان است!(تقریبا را نوشتم که اگر تک و توکی جز این موارد نیستن استثنا شوند!).ولی در مقابل گویا مردان سلوکشان عقلی تر و سریع تر پیش میرود و اسارت های کمتری دارند. بنده قصدم نالیدن نیست؛ قصد بنده اینست که آیا غیر از اینکه فقط بگوییم تفاوت زن و مرد در بدن آنهاست نباید یکسری تفاوت های اصیل روحی را هم جستجو کرد؟شما هم گاهی که بحث تفاوت می شود از روح سخن به میان می آورید نه جسم>مثلا جواب سوال 6559 اینست: زیرا (روحِ زن) ، (روح) حساس است و در مقابل برخوردهاى خشن شدیداً فرسایش‏ مى‏بیند و ...
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این‌که روح زن با روح مرد از بعضی جهات متفاوت است بحثی نیست. حتی همان روح موجب شده است که بدنی مناسب روح‌اش برای خودش بسازد. بحث در این است که باید با عقل مردانه همه‌چیز را ارزیابی کرد یا لطائف روح زنان را نیز در نظر گرفت. کار خلاف چه در مورد زن و چه در مورد مرد، خلاف است ولی باید متوجه بود یک جامعه‌ی کامل – اعم از هسته‌ی خانواده و یا یک کشور- وقتی صورت می‌گیرد که عقل زن و مرد هر دو در ساختن آن نقش داشته باشند و هر دو نیز باید به فهم دیگری و جایگاه فهم جنس مخالف احترام بگذارد تا رحمت خدا بر آن جامعه سرازیر شود. موفق باشید
6645
متن پرسش
باسلام میخواستم بدونم نحوه ی انتقال جسم در طی الارض به چه صورت انجام میشه ایا در نقطه ی مقصد بدن جدیدی تشکیل میشه یا اینکه همون جسم انتقال پیدا میکنه و اینکه در دو حالت میخواستم بدونم به چه صورته اگه میشه پاسخ رو برام ایمیل کنید واینکه توی کدوم جزوه یا کتاب دربارش بخونم اگه میشه جواب رو سریع برام بفرستید چون ضروریه با تشکر فراوان
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بحث طی‌الأرض در کتاب «از برهان تا عرفان» در قسمت حرکت جوهری شده است. و هر دو فرض که فرموده‌اید هست. اولیاء الهی توان تصرف در مبادی ایجاد بدن را دارند و لذا به جای آن‌که بدن این‌جا تشکیل شود در آن‌جایی که آن‌ها می‌خواهند ایجاد می‌شود، کاری که عاصف‌بن‌برخیا با تخت بلقیس کرد. ولی بعضاً طی‌الأرض به کمک جنّیان انجام می‌شود که در آن صورت انتقال سریع است کاری که عِفْریتٌ مِنَ الْجِن‏ می‌خواست با تخت بلقیس انجام دهد. موفق باشید
6643
متن پرسش
با سلام و عرض ارادت.ظاهرا علامه تهرانی در نوشتار "کاهش جمعیت،ضربه ای سهمگین..."اشاره میکنند که در مورد سیاست اشتباه کنترل جمعیت به حضرت آقا توصیه می نمایند و ایشان مساله را به مسول اجرایی وقت ارجاع می دهند.گمان من اینست که حضرت آقا کم کاری مسولان وقت را به عهده خود گرفته اند.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه ملاحظه کرده‌اید علامه طهرانی از جهت پیری جمعیت که رهبری متوجه آن شده‌اند موضوع را مطرح نمی‌کنند بیشتر ایشان خطر عقیم‌شدن مسلمانان توسط دشمن را پیش می‌کشند که نکته‌ی خوبی است، ولی بحث پیری جمعیت بحث دیگری است. موفق باشید
6641
متن پرسش
با عرض سلام محضر استاد بنده وقتی با مباحث شما آشنا شدم ، علاقه مند شدم و سیر مطالعاتی شما را دنبال کردم و حتی المقدور در جلسات شما حاضر شدم و حتی شغل دوم خودم را نیز کنار گذاشتم و با خود گفتم همین حقوق برای زندگی کافیست و به جد دنبال به اصلاح اعتقاداتم پرداختم . همزمان دانشجونیز بودم و برای مدرک لیسانس میخواندم اما نه برای پول یا شغل . با خود میگفتم اگر درسم را ادامه دهم و به تحصیلات عالی برسم با آشنایی با مباحث عمیق دینی که از شما یاد گرفته ام شاید بتوانم در رشته خود که جزو علوم انسانی است و هم اکنون نیز رهبری عزیز بر آن تاکید دارند تحولی هر چند کوچک در وسع خودم انجام دهم . اما هر چه بیشتر وارد مباحث شما میشوم می بینم این کار بیهوده است .اگر وقتم را صرف عمیق تر شدن در مباحث شما کنم بیشتر نتیجه میگیرم ولی باز هم با خود میگویم پس وظیفه ام نسبت به این انقلاب چیست ؟. اگر چند نفر مثل ما مذهبی ها هم دانشگاه و فضای دانشگاه را رها کنیم در آینده همین میشود که الان هست یعنی عده ای به قول خودمان بچه قرتی که دین را سطحی میفهمند و برای غرب اصالت قائلند با ذهن خوبی که دارند درس می خوانند و فردا می شوند استاد دانشگاه و همان افکار را به خورد نسل بعد میدهند ، از طرفی پای این کتب دانشگاهی نشستن خطرناک است و دل را از توحید دور میکند ، هر چند برای این هم توجیه آوردم که می شود فقط آن را به ذهن سپرد و اجازه نداد تا به اعتقاد و تفکر اصلیمان تبدیل شود ولی خب باز هم دچار تردید هستم اکنون که مدرکم را گرفتم هم فکر ادامه تحصیل هستم و هم می بینم باید بخشی از وقت خود را بگذارم و مانند قبل نمیتوانم تمرکز روی مباحث دینی داشته باشم و سیر خود را ادامه دهم . به نظر شما چه کاری باید انجام دهم؟؟ لطفا مانند قبل با نظرات راهگشای خود مرا راهنمایی کنید جدای از موضوع ذکر شده به نظر شما وظیفه یک جوانی مثل من در شرایط فعلی کشور چیست چه باید بکنیم که چندین سال دیگر وقتی به خود نگاه میکنیم پشیمان نباشیم که در وظیفه مان کوتاهی کرده ایم ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر در شرایطی هستید که می‌توانید در آینده مسئولیتی آموزشی در دانشگاه‌ها داشته باشید از این امر کوتاهی نکنید. سعی کنید با عقلی مافوق عقل غربی به موضوعات دانشگاهی بنگرید تا إن‌شاءاللّه نه‌تنها تحت تأثیر نگاه غربی به عالَم و آدم قرار نگیرید بلکه نظرهای مخاطبان خود را متوجه تمدن اسلامی بنمایید و جدای از این موضوع هم نظرم آن است در هرکاری باید رویکرد تمدنی نسبت به تمدن اسلامی را فراموش نکنید. موفق باشید
6640
متن پرسش
باعرض سلام ادامه سخنرانی های مباحث کتاب انسان در مورد اختیار را در کجا دنبال کنیم؟ جلسات مربوط به شرح دعای مکارم اخلاق را درسایت قرار نمی دهید؟ باتشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «هدف حیات زمینی آدم» بحثی تحت عنوان انسان فقط اختیار است، بد نیست 2- مباحث صوتی دعای مکارم‌الأخلاق در قسمت فایل های صوتی هست. موفق باشید
6638
متن پرسش
سلام علیکم با توجه به تعاریف و دلایل علمی و فرا طبیعی که برای مثلث برمودا وارد شده است ، مشتاقم بدانم که نظر شما در این باره چیست؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده با دیدی مشکوک به این موضوع می‌نگرم. موفق باشید
6637
متن پرسش
سلام استاد طاهر زاده همسر بنده یکی از طرفدارهای شماست که کتاب های شماو سایت را زیاد مطالعه میکند.ایشون بهترین رشته ی دانشگاهیرو به خاطر حوزه با مخالفت شدید خانواده رها کرد و اکنون حوزه را هم بعد از 3سال خوندن ترک کرده است و شدیدا بنده و خانواده ی خود را ناراحت کرده است و باسخ روشنی نه تنها به من بلکه به خانواده راجب این کار نداده است.کارهای دیگری که بهش بیشنهاد میشه را هم قبول نمیکنه.به نظر شما استاد این کار درست است؟آیا هر دلیلی داشته باشد ارزش ناراحت کردن همسر وخانواده را دارد؟ آیا بنده حق ندارم دلیل این کارها را بدانم؟آیا از شاگرد خود چنین انتظارهایی دارید؟استاد خواهش میکنم به ما کمک کنید .جواب شما برای من خیلی مهم است.التماس دعا.ممنون
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: بهتر بود آدرس الکترونیکی خود را می‌فرستادید تا اگر می‌خواستید جواب سؤال‌تان برای خودتان باشد برایتان ممکن می‌شد. نهایتاً عرض بنده آن است سعی کنید همدیگر را درک کنید و به عالَم همسرتان احترام بگذارید. بگذارید در عالَم خودش به‌سر ببرد تا آنچه نیاز دارد خداوند به قلب او بیندازد. بعضی موارد انسان در حالتی است که آن حالت را نمی‌تواند با الفاظ معمولی بیان کند بهترین راه آن است که به حالات او احترام بگذارید. موفق باشید
6636
متن پرسش
سلام علیکم " استاد من ساکن استان گیلان شهر رشت هستم و کتابهای شما رو میخونم و سخنرانی هاتون رو گوش میدم اما یه انتقاد دارم ازتون " فایل های صوتی که خریداری کردیم از طریق سایت اصلا کیفیت لازم رو ندارند " و در ضمن سخنرانی های شما بصورت تصویری نیست استاد خواهش میکنم جلساتتون رو بصورت تصویری برای فروش رو سایت قرار بدین . تو این زمونه که دیگه کسی حوصله کتاب خوندن نداره حیفه که سخنرانی های شما منتشر نمیشه . برای مثال میشه سخنرانی های تصویری شما رو بصورت کلیپ تصویری تدوین کرد و تو اینترنت قرار داد . استاد با زهم از شما خواهش میکنم به این موضوع رسیدگی کنین . من آماده هرگونه همکاری با شما برای انتشار سخنرانی هاتون هستم و این افتخاریه برای من . با تشکر از شما منتظر پاسخ شما هستم .
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد مربوط به گروه فرهنگی المیزان است که مسئولیت آن با جناب آقای توکلی است ک. شماره‌ی ایشان عبارت است از 09138780869، با ایشان تماس بگیرید و مشکلات را در میان بگذارید، إن‌شاءاللّه مأجور باشید وبه سوی لقاء الهی جلو روید. موفق باشید
6635
متن پرسش
سلام علیکم " استاد من شنیدم که اما خمینی فرموده اند که میتوان هم در محکمات و هم در متشابهات قرآن را تفسیر کرد . اصلا این رو گفتن ؟ و یعنی چی ؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: نمی‌دانم گفته‌اند یا نه ولی مسلّم دانشمندی مثل ایشان به‌خوبی توان چنین کاری را دارند. زیرا همواره هم محکمات قرآن نیاز به تفسیر دارد و هم متشابهات آن و در همین راستا قرآن ما را دعوت به تدبّر در آیات کرده است. محکماتی مثل «جاهدوا الکفار» تفسیر می‌خواهد که چگونه با کفار جهاد کنیم، مصداق امروزی‌اش چیست؟ این‌ها را می‌گویند تدبّر در قرآن. متشابهات که جای خود، چون مفسر است که می‌تواند متشابهات را به کمک محکمات تفسیر کند. موفق باشید
6634
متن پرسش
سلام راه های رسیدن به وحدت درونی چیست؟؟ اگه میشه چند مورد تیتر وار بگید ممنون میشم.مباحث شمارا دنبال میکنم،اشاره کنید در کتاب های مربوطه دنبال میکنم. یا علی مدد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: اگر بخواهیم خیلی مختصر عرض کنم مختصرتر از توصیه‌های علی«علیه‌السلام» به فرزندشان در نامه‌ی 31 نهج‌البلاغه نمی‌شناسم که در دو جلد کتاب «فرزندم این‌چنین باید بود» آن نامه را شرح مختصری داده‌ام که چگونه حضرت ما را از توقف بر عالَم کثرت‌‌ها به حقیقت وحدانی درونی که پنجره‌ی اتصال به حضرت اَحد است راهنمایی می‌کنند. إن‌شاءاللّه مطالب آن دو کتاب را دنبال بفرمایید به حکمتی که گمشده‌ی مؤمن است می‌رسید. موفق باشید
6632
متن پرسش
با سلام و احترام استاد گرانقدر خواهشمندم به پرسش اینجانب که محضرتان عرض می کنم پاسخ دهید چرا که این شبه دامن یکی از همکاران بنده را گرفته است و دلایل و استدلال بنده کمکی به قانع شدنش نکرده است. سوال:چرا میزان فساد اجتماعی , فرهنگی , اقتصادی و جنسی در سطح جامعه امروز نسبت به رژیم گذشته بیشتر است؟؟ چرا ولی فقیه در جهت کنترل و بهبود اوضاع موجود که حاوی فساد اقتصادی , فرهنگی واجتماعی است برخورد نمی کند مثلا اگر رئیس جمهور به وعده هایش عمل نکرد برخورد صریح و محکم با ایشان نمی کند؟ چرا با وجود اینکه دستور داده شده است که زناکاران را سنگسار کنند یا دست دزدان را قطع کنند این امور در جامعه شیعه کنونی انجام نمی شود؟ چرا رهبر فقط نگاه می کند و حرف می زند و دیگر برخورد قهری انجام نمی دهد تا درس عبرتی باشد برای دیگران؟؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عنایت داشته باشید برای آن‌که یک ملت ساخته شود دستور و بخشنامه کافی نیست باید کار فرهنگی کرد تا تاریخ جدیدی ظهور کند. امروز در تمام دنیا به جهت حضور فرهنگ غربی و از بین‌رفتن فرهنگ سنتی، فساد غوغا می‌کند و فساد آن‌ها با ایران قابل مقایسه نیست، رهبری نمی‌خواهند دخالت مستقیم بکنند تا جامعه با رشد فرهنگی خودش در انتخاب‌هایش الهی عمل کند، هرچند آن‌جاکه احساس وظیفه کرده‌اند نیز عمل کرده‌اند. موفق باشید
6631
متن پرسش
بسم الله الرحمن الرحیم با عرض سلام خدمت استاد عزیز در کتاب مهج الدعوات سید ابن طاووس که در ابتدا گفته این دعا هایی است که بر اعتماد داشته ام در دعایی که به نام دعای جامع اورده است نوشته است پیامبر فرموده قسم به حق کسی که مرا براستی به پیغمبری فرستاد هر کس که این دعا را بخواند و بخوابد و حال ان که همه گنا هان کبیره را انجام داده باشد پس بمیرد آن شخص شهید در راه خدا خواهد بود و اکر چه بی توبه بمیرد و خدای تعالی او را و اهل بیت او را و پدر و مادر و فرزندان او را و موذن مسجد و پیش نمازی را که در ان مسجد با ان شخص نماز بجا می آورد به عفو و رحمت خود می آمرزد حال سوال این است پس ان همه ایات مثل فمن یعمل... و ان همه مباحث فلسفی و معرفت النفسی که در قیامت عقیده و عمل است که جسم و روح انسان را می سازد چه می شود اگر گفته شود انما یتقبل من المتقین با متن روایت نمی سازد لطفا راهنمایی بفرمایید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: باید متوجه بود که این روایات با نظر به سایر اقتضائات ،چنین نتیجه‌ای را دارد مثل آن‌که باید به محتوای دعا ایمان داشته باشیم و مطابق محتوای آن عمل کنیم. موفق باشید
6629
متن پرسش
بسمه تعالی. . .سلام علیکم استاد عزیز. . .1- حقیقت بنده در نمایندگی صنعت معدن یک شهرستان کوچک،کارمند هستم،اینجا آنچنان کاری در بخش صنعت نیست،ولی اگر کاری به مشامم بخورد،روی هوا میزنم و دنبالش میروم،قصد تعریف نیست،بیان شرایط است،در حدی که معاون صنعتی استان بنده را بهترین کارمند استان خطاب کردند،و بعضی واحد های صنعتی نامه نوشتند تا بنده را از این شهرستان منتقل نکنند. . .کار به وظیفه و غیر وظیفه ندارم،هر کاری باشد،حتی چایی ریختن انجام میدهم. . .استاد عزیز،با این شرایط،باز هم در این اداره اوقات فراغت زیادی دارم و به مطالعه در مباحث دینی و تفسیر المیزان میپردازم،واقعا کاری برای انجام دادن نیست،آیا این روند درست است؟؟ 2- در این شهرستان،بسیار سعی کردم تحلیل های درست و بیانات ناب رهبری را،همانطور که در فضای مجازی به دوستان میرسانم(در آخر پیام لینک را به شما میدهم تا ببینید) در این فضا هم برسانم،اما واقعا محفلی را پیدا نمیکنم،چه در حلقه های بسیج که بیشتر وقت جوان را البته در این شهرستان تلف میکنند و چه در بقیه جاها،واقعا به این نتیجه رسیده ام که به عمق فکر خود بی افزایم و فعلا جز در همین فضای مجازی،در جای دیگر کاری نکنم.،آیا این نتیجه گیری درست است؟( لینک فعالیت : http://www.cloob.com/name/shayan851 ) . . .و دائما خواسته ایم که خداوند فرصتی فراهم کند تا با توفیقاتشان به اهل جوان کمک برسانیم...جسارت را ببخشید.موفق باشید.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: شما به اندازه‌ای که به عمق معارف دینی‌تان بیفزایید و در عبادات و اخلاق خود را بپرورانید، خداوند به وقتش آن بهره‌ای را که باید به دیگران برسانید را فراهم می‌کند، مشروط بر آن‌که قصد خودنمایی نداشته باشید و تواضع را فراموش نکنید. موفق باشید
6624
متن پرسش
از رسول خداروایت شده که بخاطر حضورنیافتن بعضی ازمسلمانان در نماز جماعت تهدید به ا تش زدن خانه های انهاکرد لطفا بفرمایداین روایت درکدام کتاب وجوددارد
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: تا آن‌جا که به یاد دارم در آن تاریخ در مدینه یک جریان بوده که حالت مقابله با رسول خدا«صلوات‌اللّه‌علیه‌وآله» را داشتند در کتاب‌های تاریخ به دنبال آن بگردید. موفق باشید
6623
متن پرسش
باسلام وخداقوت دختر9ساله ای که امسال به سن تکلیف رسیده است درنمازش کاهلی میکندومانمیدانیم که جه برخوردی کنیم که نسبت به نمازدل زده نشودلطفاراهنمایی کنید
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: این موارد را از مشاوران رادیو معارف سؤال بفرمایید که عموماً در این موارد کار کرده‌اند. موفق باشید
6620
متن پرسش
سلام خدمت استاد محترم. سلام ببخشید میخواستم بدونم جلسه سلوک که در مدرسه معصومیه برگزار شد هرهفته برگزار خواهدشد؟ فقط برای آقایونه یا خانومها هم میتونن شرکت کنن؟بنده تازه ارشد را در یک رشته فنی به اتمام رسانده ام. علاقه مند به علوم دینی و عرفان هستم . چون خلق شدم برای شناخت خداوند. اگر هدف خلقت معرفت الهی و عرفان است، با این اوضاع اقتصادی و صبح تا شب دنبال کار و پول که به اجبار هم هست کسی به جایی در معرفت نمیرسد. پس بهتراست بیاییم حوزه و قید کار و درامد و ... را بزنیم. چون اخر عمر حسرت میخوریم. شدیم یه فرد 50 یا 60 ساله که دیگه اصلاحش سخته. خیلی جدی باید عرض کنم که من واقعا مانده ام چه کار کنم. لطفا بفرمایید اگر حوزه نیایم چگونه به عرفان که هدف خلقت است برسم؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: هریک ماه برگزار می‌شود ولی به جهت سفر به کربلا این هفته یعنی در تاریخ 19/9 تشکیل می‌شود و خانم‌ها هم می‌توانند شرکت کنند. در مورد قسمت دوم سوال باید عرض کنم :در عین آن که حوزه بستر مناسبی است برای کسی که بخواهد سلوک عرفانی داشته باشد تنها راه نیست ، در کنار زندکی غیر حوزوی ، راه معرفت نفس راه خوبی است. موفق باشید
6618
متن پرسش
با سلام. از محضر شما و مقام معظم رهبری بابت این پرسش عذر می خواهم. در جلسه ای که حضرتعالی در قم برگزار کردید این مسئله به طور حضوری برای بنده مرتفع گردید و متوجه جایگاه تاریخی مقام معظم رهبری شدم اما همیشه که ما در جلسه نیستیم که مطالب را حضوری بگیریم. سؤالم اینه که آیا واقعا اشتباه مقام معظم رهبری در عدم تذکر برای افزایش جمعیت همان طور که خود ایشان گفتند ، اشتباه تاریخی بوده است ؟ و نقش ایشان در این اشتباه چقدر بوده ؟ چون همان موقع که رهبری اعتراف به اشتباه کردند بعضی از دوستداران ولایت ، جملاتی از ایشان گفتند که ایشون از همان دهه ی 70 مخالفت خود با این سیاست را اعلام کردند اما نتیجه ای نداد و به در تنگنا بودن رهبری اشاره می کردند ، از طرفی عده ای دیگر از دوستداران ولایت ، می گفتند اگر ایشان در تنگنا بودند چرا از همان سالی که آقای احمدی نژاد بحث ازدیاد جمعیت را مطرح کردند ، آقا مطرح نکردند ؟ حقیر نمی دانم کدام حرف صحت دارد و میزان اشتباه ایشان چقدر بوده و چرا ایشان اشتباه خود را تاریخی توصیف کردند ؟؟ 2) اگر بله ، آیا امکان دارد که ایشان مجددا باعرض معضرت چنین اشتباهی را مرتکب شوند ؟؟ 3) آیا ناظر به جایگاه تاریخی مقام معظم رهبری ، می توانیم بگوییم این اشتباهات هم در جایگاه تاریخی ایشان ، جا دارد و از غیبت امام زمان عج است ولی در هر حال روی جایگاه تاریخی ایشان اثری ندارد و اگر نگاه ما به ایشون تاریخی باشد ماورای اشتباهات رهبری ، هم از قدیس کردن ایشان پرهیز کرده هم همه ی توجه ما به اشارات و راهنمایی های ایشان جلب می شود ؟؟؟ با تشکر فراوان از شما.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: زعمای دین اعم از زعمای بزرگی مثل شیخ عبدالکریم حائری یا آیت‌اللّه بروجردی و یا زعمایی مثل حضرت امام و مقام معظم رهبری، متوجه تقدیر الهی در زمان خود می‌شوند و به عنوان بنده‌ای که طالب است تا آنچه را خدا می‌خواهد عمل کند وارد وظیفه و رسالت تاریخی خود می‌شوند و چون متوجه تقدیر الهی در زمان خودشان شده‌اند کلیت کار را درست جلو می‌برند و در راستای تشخیص اراده‌ی کلی حضرت حق در مقایسه با هدفی که باید دنبال کنند متوجه ضعف‌های خود می‌شوند و این نیز از برکت بصیرت چنین عالمانی است. به همین جهت به آنان اطمینان می‌کنیم و حضرت رضا«علیه‌السلام» نیز در این رابطه می‌فرمایند: « «إِنَّ الْعَبْدَ إِذَا اخْتَارَهُ اللَّهُ لِأُمُورِ عِبَادِهِ شَرَحَ صَدْرَهُ»اگر خداوند بنده‏اى از بندگانش را جهت امور مردم انتخاب کرد، سینه‏ى او را گشاده مى‏گرداند. تا در مدیریت خود کوچک‏ترین لغزشى نداشته باشد و امور بندگان را با وسعت نظر سر و سامان دهد.«فَلَمْ یَعْیَ بَعْدَهُ بِجَوَابٍ وَ لَمْ تَجِدْ فِیهِ غَیْرَ صَوَابٍ»در نتیجه آنچنان توانا مى‏شود که در جواب‏گویى به هیچ نیازى در نمى‏ماند و غیر از صواب از او نخواهى یافت و به خوبى مصلحت مردم را در نظر مى‏گیرد.«فَهُوَ مُوَفَّقٌ مُسَدَّدٌ مُؤَیَّدٌ» پس او در کار خود موفق و محکم و مورد تأیید الهى است..» جایگاه تاریخی حضرت امام و رهبری در رابطه با نگاه کلی است که به تاریخ خود دارند. مگر امام نفرمودند در انتصاب دولت موقت به ریاست آقای بازرگان اشتباه کردم. آیا آن اشتباه حضور تاریخی انقلاب اسلامی را مختل کرد؟ در همین راستا ما متوجه شعوری در رهبری می‌شویم که متوجه می‌شوند کنترل جمعیت نسبت به آن حضور تاریخی که ما باید در آن قرار گیریم، کار خطا و اشتباهی است و لذا این نوع اشتباهات نه‌تنها اعتماد ما را به زعیم دینی زمانه‌مان کم نمی‌کند بلکه امیدوار می‌شویم که خداوند با بصیرتی که به زعمای دین می‌دهد ما را تنها نمی‌گذارد که گرفتار خطاهایی شویم که از مقصد باز بمانیم. موفق باشید
6617
متن پرسش
با سلام. 1) بنده متأسفانه غالبا اصلا در موضعی قرار نمی گیرم که لازم باشد روی نفس اماره ام پا بگذارم. آیا امام معصوم حقیر را لایق پیش آوردن این موقعیت ها نمی دانند ؟؟؟ 2) اگر خیلی خیلی کم موقعیتی پیش بیاید که باید من روی نفس اماره ام پا بگذارم ، در آن امتحان ضرر قطعی می کنم و قدرت تحلیل و عمل از بنده گرفته می شود و تا می روم به خود آیم ، مقطع امتحان خدا گذشته است. لطفا راهنمایی بفرمایید. 3) چگونه از خداوند بخواهم که به حق ذات مقدس خودش با ایجاد محبت اهل البیت در دل من و امتحان های الهی ، نفس بنده را رام کنند تا اندکی از این روزمرگی نجات پیدا کنم که خداوند جواب حقیر را بدهد ؟؟؟ 4) چگونه وارد عالَمی بشوم که بتوانم متوجه انتخاب های لحظه به لحظه ی زندگی خود باشم ؟؟؟ کتابهایتان را مطالعه کرده ام. خیلی متشکرم.
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: عمده در همه‌ی این امور اصل قراردادن بندگی است به امید ریزش رحمت خدا. هنرتان در کلیه‌ی امور آن باشد که تواضع را نه‌تنها پیشه کنید بلکه جستجو نمایید. رحمت خدا را در تواضع نسبت به حق و خلق به‌خصوص در مقابل همسر و آشنایان جستجو کنید. موفق باشید
6611
متن پرسش
سلام.حضرت استاد در حال مباحثه درس 10 نکته از معرفت نفس می باشیم ودر حال حاضر درنکته شمار5 به سرمی بریم.درحین پرسش هایی مطرح شد که لازم می دانم عرض کنم.1.دربحث مرگ طبیعی وکمال نفس انسان این پرسش مطرح است که حد کمال چیست مگر کمال انتها دارد ؟وآیا انسان ها ظرف وجودی شان با هم متفاوت است ؟ووکسی کمالش نصف دیگری است؟ واین را چگونه می توان تبیین کرد؟2.آیا تعدد وکثرت عمل را نمی توان به عنوان کمال گرفت یعنی اگر نفسی 10 سال دیگر زندگی کند در حیوانیت یا انسانیت به هرحال عملی انجام می دهد وآنرا می توان کمال آن محسوب کرد ویا نه کمال کیفی است وکمی نمی باشد؟3.آیا می توان مرگ از یاس را بدین معنا گرفت که اراده ی انسان وقتی با عملش مغایر باشد بعد از مدتی نفس ناامید از این می شود که در افقی که برایش تعیین کرده به کمال قابل توجهی نمی رسد؟4.نظر مرحوم ابن سینا با نظر جناب ملاصدرا چه تفاوتی باهم در رابطه موضوع مرگ ونزع روح از بدن داردونظر ملاصدرا چه ترجیحی دارد که شما آن رامبنای بحث قرار داده اید .تقریبا تا نکته4 وقسمت اول همین نکته بحث بنا بر فرموده شما تجربی بود ودر خود احساس می کردیم ولی درموضوع انواع مرگ این مساله تجربی نیست که ما بتوانیم دلیل نزع روح از بدن را کمال آن ببینیم ویا پیری وبیماری! ممنون از زحمات شما
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: 1- در کتاب «خویشتن پنهان» روشن می‌شود تقدیری که خداوند برای هرکس معلوم کرده، حدّ کمال او است. مثل تقدیری که برای زن‌بودن زنان یا مردبودن مردان تعیین فرموده 2- کمال کیفی است و به اراده و رویکرد افراد مربوط است 3- حرف درستی است 4- جناب ابن‌سینا به این صورت در رابطه با علت مرگ وارد نشده است. همین‌طور است که می‌فرمایید ما کمال و نقص یا یأس خود را تا حدّی احساس می‌کنیم ولی علت مرگ خود را خودمان احساس نمی‌کنیم. موفق باشید
6610
متن پرسش
باعرض سلام وخسته نباشی خدمت استاد گرامی من دانشجوی ترم 3مهندسی عمران هستم و به دروس حوزوی هم علاقه زیادی دارم . و دچار تردید شده بودم که به حوزه بروم یا در دانشگاه ادامه تحصیل بدهم در نهایت به این نتیجه رسیدم که در رشته عمران تحصیل کنم و هدفم را خدمت به خلق و حکومت اسلامی و در نهایت رضایت خدا قرار دهم حال میخواهم با تحصیل این رشته را فرا بگیرم و معارف اسلامی را هم یاد بگیرم و در صورت توان معارف اسلامی را وارد این رشته کنم و در صورتی که امکانش را پیدا کردم نشر بدهم .حال از شما میخواهم که یک سیر مطالعاتی را بهم معرفی کنید تا من از آنجا شروع به یادگیری معارف اسلامی کنم. وراهنماییم کنیم که برای شروع چکار کنم.؟
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: سیر مطالعاتی که روی سایت هست برای شروع خوب است ولی بعداً جهت داخل‌‌کردن معارفی که آموخته‌اید در کارتان، پیشنهاد می‌کنم کتاب سیر تحول مکتب فلسفی اصفهان از ابن سینا تا ملاصدرا. از آقای دکتر مهدی امامی جمعه را نیز مطالعه کنید. موفق باشید
6609
متن پرسش
با سلام محضر استاد عزیز و گرانقدر بنده خودم را کوچکتر از آن می بینم که بخواهم به حضرت عالی انتقادی کنم ویا تذکری بدهم اما مسائلی پیش آمده که لازم دیدم تا آنها را بها شما در میان بگذارم: از چندین سال پیش با شما وجلسات تفسیر قرآن شما آشنا شدم و مرتبا در جلسات حاضر می شدم و استفاده می بردم و این حضور من در این جلسات مرا با تعدادی از شاگردان پرو پا قرص و ثابت درسهای شما آشنا کرد.به تبع آن باعث شد تا ما در بین هم به مباحثه بپردازیم ، اما پس از مدتی دچار اختلافات زیادی شدیم و چون در زندگی من اخلال ایجاد کرده بود و من فکر می کردم ظرفیت این گونه مباحث را ندارم راهم را جدا کردم و چون فکر میکردم آنچه شما میگویید و شاگردانتان بر آن حاشیه می زنند افراط است از جلسات دور شدم و دیگر به جلسات نیامدم ولی ارتباطم را هم قطع نکردم بخصوص با همان شاگردان همیشه بحث که نه بلکه جدل داشتم واز موضع مخالف با آنها روبرو میشدم به عبارت دیگر همیشه حرفهایشان را نقد میکردم .اکنون پس از چند سال با دیدی دیگر و همتی بالاتر برگشتم و دوست دارم مباحث را ادامه دهم اما در تمام این مدت احساس میکنم جای یکسری مطالب در در مباحث شما خالی است !!! همان چیزهایی که من به عنوان منتقد به آنها میگفتم و در درستی آن اطمینان داشتم اما چون آنها یکطرفه قضاوت میکردند دچار اختلاف میشدیم بگذارید اندکی توضیح دهم . من با بعضی از این شاگردان رفت و آمد خانوادگی هم دارم و از اختلافات شدید بین آنها و همسرانشان اطلاع دارم . با آنکه همسرانشان مومنه و موقر هستند و کوتاهی در شوهر داری نمیکنند رفتار های خشک و بی روحی را از شوهرانشان مشاهده میکنم و حتی توسط همسرانشان به همسر من رسیده است .جدیدا خبری از تعداد دیگری از شاگردان شنیده ام که امیدوارم درست نباشد بعضی از آنها کارشان به طلاق رسیده است به خاطر دین !!!!! به زنان خود میگویند شما کند ذهنید ، مطالب استاد را نمی فهمید ، به آنها میگویند اگر میخواهید مطالعه داشته باشید مطلقا باید کتب و سخنرانیهای استاد را گوش دهید و امثال این موارد که کم نیست . به طور کلی دیدشان نسبت به زن فقط یک ابزار است برای تولید نسل . وقتی برای آنها حدیث رفتار خوب با همسر می آورم می گویند منظور از این حدیث فلان است و فلون نیست.!! میگویند تو نمی فهمی این حدیث جنبه قدسی دارد و تو داری احادیث را مادی میکنی و پای احادیث را میکشی و پایین می آوری بعضی اوقات چنان از موضع حق وارد میشوند که انگار هیچکس به جز آنان پای درس شما ننشسته است . این حرف من نیست بسیار دیگری را میشناسم که این حرف را تایید میکنند من نمیگویم اشتباه میگویند ولی میدانم اشتباه عمل میکنند اصلا مگر هدف از این درسها و بحثها مگر جز این است که دینداری وارد زندگی ما شود به قول خودتان دینداری کنیم نه دین دانی؟ بسیاری از فامیلها و نزدیکان این شاگردان را میشناسم که وقتی رفتار و برخورد پر از خشم و حالات افسرده آنان را می بینند میگویند اگر دین این است ما این دین را نمی خواهیم البته که اقربا و آشنایان اینها اکثرا مسلمان اند و مقید و نه دور از منبر و وعظ . با بعضی از آنها به خاطر آشتی دادن همسرانشان صحبت کرده ام می گویند" ما استاد را میشناسیم بعضی از کتابهایش را هم خوانده ایم خیلی منطقی و مستدل است ما میدانیم خود استاد اینگونه نیست اما این شاگردانش کاسه داغ تر از آش شده اند"حتی یکی از همسرانشان گفته بود از بس مرا مجبور به کاری میکند و همیشه دنبال نماز جمعه و جلسه استاد و مباحثه است که دارم از هرچه دین است زده میشوم اکنون که بررسی کرده ام می بینم راست میگویند حرف هیچکس را به جز شما قبول ندارند ، یکطرفه به قاضی میروند ، خود را بر حق می دانند و طرف مقابل را هر کس میخواهد باشد باطل ، به راحتی علما دیگر نظیر آیت ا.. خاتمی( امام جمعه تهران )، حاج آقا عالی ؛ حاج آقا قرائتی، حاج آقا پناهیان آیت الله مکارم و امثالهم و حتی شهید مطهری را هم زیرسوال میبرند و به حرفهای شما استناد میکنند میگویند استاد در نمیدانم کوه یا فلان جلسه خاص گفته است فلان!!!، با درس و دانشجو به طور کلی مخالف اند، همه فعالیتهای زندگی را که شاید وظیفه شان باشد کنار گذاشته اند ، دائم در اتاقی می نشینند و سی دی و بحثهای شما را گوش میدهند ، میگویند این سی دی خاص است از اقای توسلی یا نمیدانم توکلی گرفته ایم تا معاد را کار نکنید به شما نمیدهیم ،به زن و بچه و خواسته هایشان توجه ندارند و تا مجبور نباشند به داد این بیچاره ها نمی رسند، دائما نماز خواندن را کار می دانند و اندکی در کار منزل به همسر کمک کردن را کار نمیدانند . به همکاران و نزدیکان بیش از حد تذکر میدهند و به هر چیز کوچکی گیر میدهند حتی مستحبات تذکر طوری نیست ای کاش با اخلاق نرم و روش درست می گفتند با تندی میگویند و میروند حتی نمی ایستند حرف و انتقاد طرف مقابل را گوش دهند ، اخیرا نیز دنبال افراد با نفوذی می گشتند تا بواسطه آنها به سوریه بروند و شهید شوند نمیدانم من که مدتی از بحثهای شما دور بوده ام اما فکر نمی کنم این چیزها را شما به آنها یاد داده باشید. شاید آنها تفکر را کنار گذاشته و مقلد محض شما شده اند . و یا مطالب را بد برداشت کرده اند یا شاید من اشتباه میکنم به هر حال شما را به خدا کاری بکنید و یا حرفی بزنید شاید به شما گوش دهند . هر چه به آنها میگوییم مانند کامپیوتر از ذهنشان جمله ای از شما استخراج میکنند و جواب ما را میدهند حتی وقتی میگوییم بروید پیش یک مشاور مذهبی که خودتان قبول دارید میگویند ما مگر مشکلی داریم !!! همسرانمان باید خودشان را برسانند !!! خواهش میکنم مرا ببخشید قصد جسارت ندارم اما فکر میکنم انطور که باید در مباحثتان جنبه های مختلف یک بحث را بیان نمیکنید . ویا شاید به این امید که خودشان مد نظر قرار میدهند کم رنگ بیان میکنید و زود رد میشوید . شاید هم به توضیح بیشتری نیاز دارد نمیدانم شاید هم من اشتباه میکنم . به هر حال مردم به این زندگی ها نگاه میکنند و نتیجه ای که میگیرند این است که دیندارها یا ریش دارها همین اند زندگی همسرانشان را زهر مار میکنند برای خواسته های خودشان. از شما تقاضا دارم این مباحث را مستقیم روی سایت قرار ندهید و حداقل به خود من بگویید تا تکلیفم را بدانم که آیا این رفتار ها دلیل دینی دارد و ما نتوانسته ایم هضم کنیم و یا اینکه باید در خودشان تجدید نظر کنند؟ با تشکر
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: افراط و تفریط در هرحال بد است بنده هم شنیده‌ام عده‌ای از افرادی که در جلسات بنده حاضر می‌شوند همین‌طور هستند که شما می‌فرمایید در حالی‌که نه دین خدا چنین رفتاری را قبول دارد و نه بنده این‌طور عمل می‌کنم. نمی‌گویم بعضی از خواهران انتظارات بیش از حدّ ندارند، ولی حقیقتاً این افراد که خودشان را به ظاهر مرید بنده می‌دانند مشکلی برای بنده و خودشان و مباحثی که مطرح می‌شود ایجاد می‌کنند در حالی‌که هیچ‌کس غیر معصوم نباید حجت باشد. بحث‌های بنده در کنار بحث‌ها و دستورات سایر سخنرانان و نویسندگان می‌تواند مفید باشد ولی اگر سخنان بنده مطلق شود و افراد بدون آن‌که تفکر کنند آن را بپذیرند فایده‌ای برای افراد ندارد. بنده سعی دارم با عقل مخاطبانم حرف بزنم و نه با احساساتشان و امید دارم آن‌ها نیز با عقل‌شان روی عرایض بنده فکر کنند و جوانب قضایا را بسنجند و عمل کنند. در راستای گله‌ای که از بعضی از این آقایان داشتم – هرچند عمومیت ندارد- در جلسه‌ی(جلسه 24) دعای مکارم‌الاخلاق بحثی تحت عنوان «خانواده مرکزصمیمیت » کمی روی حقوق زن و تلاش برای صمیمیت در خانواده داشتم که دوستان آن بحث را بر روی صفحه‌ی اول سایت قرار دادند. خلاصه بنده هم از دست بعضی از این‌ مریدها گله‌مندم هرچند معتقدم بعضاً همسران آن‌ها نیز انتظاراتی از شوهرانشان دارند که انتظارات بیش از حدّ اعتدال است. موفق باشید
6608
متن پرسش
بسمه تعالی با سلام خدمت استاد گرانقدر و عزیزم بنده بعنوان یک پزشک و فیزیولوژیست که بخاطر مسولیتم در مرکزی تحقیقاتی در مورد گیاهان دارویی و طب سنتی تجربیاتی دارم وظیفه خود می دانم مواردی را بیان کنم: * تجربه ما و سایرین در تحقیقات کاملا آکادمیک و علمی معمولا موارد مطرح در طب سنتی و احادیث پزشکی را تایید میکند. مثلا در حدیثی پیامبر (ص) برای درمان سوختگی پای مبارکشان از خرفه استفاده کرده اند. مقالات جدید هم خواص التیام بخشی، ضد دردی و ضد التهابی خرفه را ثابت کرده. و یا مثلا امام صادق (ع) میفرمایند: در روی زمین گیاهی والاتر و سودمند تر از خرفه نیست، و آن سبزی فاطمه (س) است (کافی ج 6، ص367) و در مطالعاتی راز طول عمر در روستایی که توجه محققین را بخود جلب کرده بود وجود امگا سه در خرفه دانستند. این گیاه دارای خواص ضد توموری ضد ویروسی ضد میکروبی کاهندگی چربی و قند، ضد آسمی و ... میباشد. همچنین شواهد بسیار جالب علمی جدید در مقالات خود غربیها در خصوص خود-درمانی حیوانات با گیاهان دارویی (self medication) وجود دارد. * مبانی طب سنتی بر پایه سردی و گرمی و تری و خشکی استوار است که بر مبنای ارکان آب، خاک، آتش و هوا است. ابن سینا کنکاش در مورد اصل و فلسفه سردی و تری و گرمی و خشکی را خارج از حیطه طبیب میداند و انرا به جای دیگری ارجاع میدهد. بنده تاکنون ندیده ام کسی تبیین روشن و قابل قبولی از اصل قضیه داشته باشد که بدون تعبد و ... قابل پذیرش باشد. در واقع مبنای علمی طب سنتی تا حدود زیادی مبهم است و ربطش هم به برخی موارد اثبات شده علم امروز مشخص نیست. مثلا مرحوم مترجم قانون سعی کرده گرمی را به متابولیسم پایه و نیز میزان فعالیت تیروئید نسبت دهد که این امر اولا اثبات نشده و ثانیا به احتمال زیاد شواهدی بر خلاف آن وجود دارد و بعید به نظر میرسد که هر ماده غذایی گرمی مثلا باعث افزایش ترشح هورمون تیروئید شود. و درحالیکه طب سنتی منشا بسیاری از بیماریها را غلبه سردی میداند؛ موارد کم کاری تیروئید زیاد شایع نیستند و اگر هم باشند خودشان بعنوان بیماری مستقل مطرحند و لزوما با این لیست طولانی از بیماریهایی که دلیلشان سردی است مرتبط نیستند. * نوعی آشفتگی و تشت آراء در طبیبان فعلی طب سنتی وجود دارد و هیچ مرجعی برای سنجش صحت گفته های آنان که در موادری متناقض هم هستند وجود ندارد. مبانی آنان هم با طب امروزی بطور کامل متفاوت است و نمیتوان با علم طب جدید در خصوص فلسفه درمان در طب سنتی نفیا یا اثباتا سخنی گفت. * با لحاظ مسائل فوق به نظر میرسد بهترین رویکرد، اثبات تجربی اثر بخشی طب سنتی و احیانا کشف عدم اثربخشی آن در موارد دیگر است. یعنی بصورت کاملا علمی اثراتش بر دسته ای از بیماران سنجیده و گزارش شود تا هم طب سنتی ما در موارد اثر بخشیش جهانی شود و هم مبنایی برای سنجش نظرات متضاد وجود داشته باشد. خود تجربه کردن اثرات دارو بر بیمار و انسان و حتی حیوانات سنت طبیبان سنتی ما بوده و به وضوح در قانون به آن اشاره شده است. خصوصا اینکه میان اساتید حقیقی طب سنتی و شاگردان آنها چند نسل فاصله افتاده است. * در خصوص مبانی طب سنتی و سردی و گرمی از نظر فلسفی و فیزیکی نیاز به کار جدی است. بالاخره نسبت این موارد با فیزیک جدید چیست. اگر نسبتی هم ندارد مبنای اصلی آن چیست؟ * نباید از طب سنتی و نیز احادیث پزشکی امری قدسی و غیر قابل خدشه درست کرد چراکه خود طب سنتی دچار اختلاف نظرهایی و بعضا اشتباهاتی است که به هیچ وجه نمیتوان آنرا توجیه کرد (در کنار اثرات مفیدی که به هیچ وجه قابل انکار نیستند و با تجربه امروزی نیز به اثبات رسیده اند)؛ مثلا طب سنتی دیابت را ناشی از سوء مزاج کلیه میداند چون ادرار افراد دیابتی مانند آب رقیق و فراوان میشود؛ حال آنکه امروزه بی هیچ شک و تردیدی ثابت شده که کلیه در این مورد بی تقصیر است و کاهش انسولین لوزالمعده یا کاهش پاسخ به آن مسوول دیابت است. بطوریکه با تزریق انسولین رقت و افزایش حجم ادرار بطور کامل برطرف میشود. در واقع زیاد بودن قند خون بدلیل کاهش انسولین و دفع این قند اضافه از ادرار که دفع آب را هم بدنبال دارد دلیل علائم دیابت است و کلیه سالم بوده و کار خود را درست انجام میدهد؛ بلکه برعکس اگر کلیه قند اضافه را دفع نمیکرد فرد زودتر دچار کاهش سطح هوشیای و مرگ به دلیل افزایش فشار اسمزی خون میشد. در خصوص احادیث نیز جناب ری شهری از قول محدثین کهن نقل میکنند که اکثر احادیث پزشکی سند ضعیفی دارند و در ضمن دلالت عام انها در مواردی محل بحث است و مثلا ممکن است منظور امام از مفید بودن فلان دارو برای دل درد خصوص دل درد سوال کننده بوده و استفاده از همان دارو برای دیگری بی فایده و حتی مضر باشد. * تیم ما در خصوص نسبت سردی و گرمی با مواد متشکله غذاها (آب، کربوهیدارت، پروتئین، چربی، ویتامینهاو مواد معدنی) کار با ارزشی انجام داده که نتایجش به زبان انگلیسی در حال جمع بندی است. ولی بد نیست اشاره کنم که هر چند بین میزان انرژی مواد غذایی و اکثر مواد معدنی موجود در آن با درجه گرمی و نیز میزان آب مواد غذایی با درجه سردی رباطه مستقیمی وجود دارد ولی این روابط چندان قوی نبوده و فعلا راهی برای پیش بینی درجه سردی یا گرمی ماده غذایی از روی میزان مواد متشکله آن مطابق علم شیمی و تغذیه امروزی پیدا نکرد ه ایم. که البته این امر خدشه ای به طب سنتی محسوب نمیشود
متن پاسخ
باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور که متوجه شده‌اید باید داده‌های طب سنتی را در یک کار روش‌مند منسجم کرد تا مردم نیز با اطمینان بیشتر به آن روی آورند و این حرف هم حرف درستی است که نباید به طب سنتی جنبه‌ی قدسی داد و از برخورد علمی و به صورت تجربی با آن کوتاهی کرد. موفق باشید
نمایش چاپی