بسم الله الرحمن الرحیم
گروه فرهنگی لب المیزان
به لب المیزان خوش آمدید.
گروه فرهنگی المیزان
آرشیو پرسش و پاسخ ها
تعداد نمایش
شماره پرسش:
نمایش چاپی
شماره عنوان پرسش
30776

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: دو سوال داشتم: ۱. آیا اگر کسی مانند شیطان که در جهت منفی تجردش زیاد شد وجودش هم شدید می‌شود؟ ۲. آیا شیطان بدلیل تجرد زیاد می‌تواند بگوید «الان قیامتی قائم؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: شیطان گرفتار توهّمات خود است و تجرد او تجرد خیالی است و نه عقلی. و لذا سراسر در حجاب أنانیت خود می‌باشد. موفق باشید

30752

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم استاد: استاد می‌خواهیم از طرف هیئت در فضای مجازی برنامه محاسبه نفس بزاریم به این صورت که ابتدای صبح در مورد ضرورت مراقبه پستی (صوت یا کلیپ یا... از بزرگان و شهدا) در کانال قرار بدیم تا در افراد تلنگری ایجاد شود و از صبح با نیت مراقبه روزشون رو شروع کنن برای شب هم در یک سایت پرسشنامه ای طراحی کردیم تا افراد بصورت آنلاین یکسری جداول مراقبات را تکمیل کنن. در واقع به نحوی می‌خواهیم هر روز مشارطه و مراقبه و محاسبه را بصورت مجازی یاداور افراد بشیم. استاد به نظر شما این کار مفید هست؟ برای بهتر شدنش چه کاری میتونیم بکنیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: کار خوبی است. ولی از نکات معرفتی در امر مراقبه، غفلت نشود. به این معنا که کاربران هر روز در یک نکته‌ی معرفتی متمرکز شوند. موفق باشید

30114

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: منظور از اینکه ظاهرا در جریان معراج گفته شده حضرت عیسی در آسمان چهارم یا پیامبری دیگر در آسمان پنجم است چیست؟ آیا اینها بر اساس آیه شریفه «هم درجات» رتبه و درجه وجودی آنهاست و خود آنها همان اسمان هستند؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همین‌طور است هرکدام بر اساس شأن توحیدی‌شان در عوالم بالا حاضر خواهند شد. موفق باشید

29603

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: لطف می‌کنید بگویید چگونه همچین سایتی درست کرده اید. برای کسب و کار خرید آنلاین می‌خواهم که شبیه همین باشد.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان نیستم، رفقا بودند که موضوع را دنبال می‌کردند. خوب است از همین طریق از مسئول محترم سایت سؤال بفرمایید. موفق باشید

 

 

29133

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: جلسه ای پیرامون کتاب شرح جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی (ره) در مسجد آغاز کرده ایم. آنچه در خود حس می کنم احساس رضایت وافر و شوق بی حد برای ارائه مطالب استاد و خود کتاب در این جلسه برای دوستان است. به نظرم این لذت حاصل شهوت خفیه داشتن مستمع باشد. استاد عزیز جلسه را تعطیل کنیم یا به مثابه دارو برای درمان رذائل به درمان خود امیدوار باشیم و جلسه را ادامه دهیم؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: خود را در مسیر اراده‌ی حضرت ربّ العالمین قرار دهید که او با ربوبیتش در صدد تربیت خلق است و آن کار را از طریق بندگانش انجام می‌دهد. موفق باشید

28960

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد گرامی: اخیرا متوجه شدم هر وقت که مطلبی معرفتی را یاد می‌گیرم نفسم از این قضیه لذت می‌برد و مثل این است که بسیار دوست دارم مطالب جدیدی یاد بگیرم و حس خوبی از یاد گرفتن مطالب می‌گیرم، بنده برای مقابله با نفسم باید چه کاری انجام دهم؟ با تشکر
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر می‌آید این موضوع را به فطرت مربوط کنید که انسان فطرتاً به دنبال معارف است. موفق باشید

28171

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد روز بخیر: امیدوارم سلامت باشین. استاد نظرتون در مورد شیخ صفی الدین اردبیلی و شاه اسماعیل صفوی چیه؟ معنی این جمله حضرت آقا دقیقاً چی میتونه باشه؟ «شیخ صفی الدین اردبیلی در ردیف سید بن طاووس و ابن فهد حلی - از علمای فقیه و در حین حال عارف قرار داشت.»
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد تحقیق کافی که بتوانم نظر بدهم، ندارم. موفق باشید

26726

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام علیکم: آیا آنچه در رفتار بعضی بزرگان و مشایخ صوفیه مشاهده می شود که از خودپرستی گریزان بوده و به ترک خودی و رفع هر گونه انانیت همت می گماشتند مورد پسند و تایید اسلام و اهل بیت است؟ویژه اینکه سفیان ثوری از مشایخ بزرگ صوفیه، مناظره مفصلی با امام صادق (ع) دارد و همین مبحث هم مورد نقد و بررسی حضرت هست.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ترک أنانیت و خودنمایی غیر از تأکید بر اصرار بر انجام وظایف شرعی است. موفق باشید

25583

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام: استاد در جاهایی که لفظ واحد در قرآن بدون قهار آمده دلیلش چیست؟
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: باید به موردش نگاه کرد چون واحد، به تنهایی یعنی یک و یکی، آن‌جا که می‌گوید: «الهکم واحد» یعنی خدای شما یکی است. موفق باشید

34027

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم: دانشجو جلوی سلفی که از قضا مختلط هم هست، تجمع می‌کند. پسرِ آن شعار زن زندگی آزادی می‌دهد و دخترِ آن شعار مرد میهن آبادی. با خودم می‌گویم این همان چیزی که من هم می‌گفتم. من هم می‌خواستم اما چرا این حرفها شنیده نشد و حالِ خراب من جایی گفته نشد؟ چرا آن زمان که می‌گفتیم که در مسجد، ورودی و مکان بهتر برای مرد‌ها است و زنان در حاشیه‌اند در حالی که مسجد پیامبر جایی بود که دختر می‌توانست از امام جماعت آن شوهر بخواهد، کسی صدایمان را نشنید که الان دختر بگوید که من از سمتِ مرد‌ها از مسجد خارج می‌شوم و یا صدایش را موقع صلوات فرستادن بلند کند؟ چرا آن اوقاتی که حال ما واقعا بد بود و هست و حوصله کلاس رفتن نداشتیم، مجبور به امتحان دادن هم شدیم اما الان می‌گویند که حال همه ما خوب نیست و بچه‌ها دارند کشته می‌شوند و کلاس نمی‌رویم و کلاس هم تشکیل نمی‌شود؟ چرا افرادی که خودشان نون به خون این بچه‌ها زدند، از کودک کشی اظهار تاسف کردند؟ چرا سیاست همه چیز را به نفع خود مصادره می‌کند؟ چرا کسی نشنید که کیان یک نفر نبود و نیست و کودک و بچه‌هایمان در این قتلگاه دارند زجر می‌کشند و با چیزهایی مواجه اند که نسل سالخورده تا آن را دید تحمل نکرد؟ چرا بچه‌ و زن را کسی گردن نمی‌گیرد؟ چرا دشمن با همه حماقت‌ش بهتر از ما حال ما را فهمید و ما این گونه همچنان صدای مان نمی‌رسد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در جواب سؤال شماره 34023 شده است. امید است که در راستای تفکر نسبت به این مسائل، بتواند کمک‌کارتان باشد. موفق باشید

33778

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم و رحمت الله. چرا هنگام خواندن این جمله از دعای عهد: «اللهمّ بلّغ مولانا الامام الهادی المهدیّ القائم بامرک صلوات الله علیه» می‌ایستیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: از حضرت رضا «علیه‌السلام» داریم که وقتی یادی از فرزندشان حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» می‌شد، به احترام یاد آن حضرت بلند می‌شدند و دست روی سر می‌گذاشتند. موفق باشید

33721

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد گرامی: من نماز شب میخونم، ولی با بیحالی و کسالت. خیلی دلم میخواد تو نماز شب اشکی داشته باشم ولی یه موقع به خودم میام که نماز تموم شده. چطور میتونم تو نماز شب اشک داشته باشم؟ آیا من خیلی گنه کارم که نمیتونم گریه کنم؟ کلا برای چیزهای دیگه هم خیلی به ندرت اشکم در میاد. سوال دیگر اینکه من برای جبران گناه غیبتی که باعث شده حق الناس به گردنم بیاٌفتد استغار می‌کنم، قرآن میخونم و نماز استغفار میخونم و بسیار بعد از ارتکاب به غیبت پشیمان می‌شوم و خودم رو سرزنش می‌کنم آیا راه دیگری هم هست برای جبران؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به معارف عمیق قرآنی، إن‌شاءالله افق‌های معنوی و چشم‌اندازهای قدسی در منظر انسان قرار می‌گیرد و آن‌جا است که عباداتتان در راستای حضور بیشتر نسبت به آن افق‌ها و چشم‌اندازها معنای بهتری پیدا می‌کند. در این مورد خوب است که به صوت جلسه ۶۷ بحث «در راستای بنیان‌های حکمت جهان بین دو جهان» رجوع فرمایید. https://eitaa.com/khanehtolab/557 موفق باشید

33717

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام: می‌خواستم بدونم اینکه گفته میشه ما از گل اهل بیت ساخه شده ایم فقط راجع به شیعیان هست؟ یا آنهایی که بغض اهل بیت را در دل دارند هم از گِل اهل بیت ساخته شده اند؟ یعنی همه ی انسانها یکسان از یک گل آنهم گل اهل بیت ساخته شده اند یا نه متفاوت است و فقط محبین اهل بیت از گل آنها هستند و بقیه از گل دیگری؟ و اگر جواب بله هست آنها از چه گلی ساخته شده اند؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: گِل، که در این‌گونه روایات مطرح است به معنای بنیانِ روحی و روحانی افراد است و این‌که ابعاد روحانی شیعیان به یک معنا تحت تأثیر ابعاد روحانی ائمه «علیهم‌السلام» می‌باشد. موفق باشید

33077

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: در دعای «اللهم نور ظاهری بطاعتک و باطنی به محبتک و قلبی به معرفتک و روحی بمشاهدتک...» چرا از کلمه ی نور استفاده شده؟ مثلا از اجعلنی یا ادخلنی بکار نرفته چرا مقام و یا جایگاه محبت را باطن می‌داند اما معرفت را قلب و در آخر مقام برای اتصال با حضرتش را سر آنهم مستقل می‌داند؟ ممنون میشم اگر توضیح دهید.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: دعای ارزشمند فوق متذکر آن است که باید از حضرت حق تقاضا کنیم در همه ابعاد مورد عنایت الطاف او باشیم، هم در ظاهر منوّر به نور اطاعت او بشویم مانند خانمی که رعایت عفاف را می‌کند و هم در محبت و معرفت که امری است درونی از او تقاضا می‌کنیم که باطن ما را منوّر به محبت و معرفت خودش بگرداند و از آن مهم‌تر مقام روح است که فوق مقام قلب می‌باشد و طلب رؤیت حضرت حق را از او داریم. موفق باشید

32727

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با عرض سلام: بدون داشتن استاد روزی سرد می‌شویم روزی گرم لطلا راهکاری بدهید.🙏 استادی در دسترس ندارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به سخن آیت الله بهجت بیندیشید که فرمودند: «علمِ تو، استاد تو است» . و در این رابطه خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیة الله بهجت«رحمت‌الله‌علیه» رجوع فرمایید.

https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark=%D8%A8%D9%87%D8%AC%D8%AA

امروز ذیل رهنمودهای مقام معظم رهبری می توان تا آن‌جا جلو رفت تا همچون مرحوم نادر طالب‌زاده‌ها ره صد ساله را یک‌شبه طی نمود. موفق باشید

32565
متن پرسش

با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: ۱. استاد موضوعی راجع عقل دیدم مبنی براینکه عقل دشمن خلاقیت، این صحبت چقدر صحیحه، آیا این مطلب در رابطه با عقل غربی مطرح شده؟ ۲. در ضمن بنده خیلی افراد را می‌بینم که عقل را در برابرعدم خطر و ریسک پذیری میارن و میگن کسانی که خیلی عقل دارن ریسکشون کمه و اگر صحیحه چطور باید این دو را با هم جمع کرد؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عقل و جلوه‌های مختلف آن و جایگاه حضور آن، بحث‌های مفصلی شده است. آری! از یک جهت به گفته حضرت باقر«علیه‌السلام» عقل، حجت باطنی خداوند است به بشریت تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد و این غیر از عقل فلسفی می‌باشد که از موضوعات مختلف و حتی از خداوند تنها یک مفهوم ذهنی را شکل می‌دهد و البته این‌جا است که می‌توان این عقل را به عنوان مقدمه حضور در هستی پذیرفت و چنانچه در محدوده این عقل متوقف شویم، از حضوری برتر که حضور قلب است محروم می‌گردیم و جناب حافظ در این رابطه می‌فرمایند: «عقل می‌گفت که دل، منزل و مأوای من است / عشق خندید که یا جای تو و یا جای من است». و جناب مولوی نیز در همین رابطه می‌فرمایند: «عقل، بندِ رهروان است ای پسر / وان رها کن، ره عیان است ای پسر». و این‌که بحثِ دو عقل به میان می‌آید می‌توان بحث عقل عملی و نظری را مطرح کرد، یا آن‌طور که جناب مولوی می‌فرمایند:

عقل دو عقلست اول مکسبي

که در آموزي چو در مکتب صبي

از کتاب و اوستاد و فکر و ذکر

از معاني وز علوم خوب و بکر

عقل تو افزون شود بر ديگران

ليک تو باشي ز حفظ آن گران

لوح حافظ باشي اندر دور و گشت

لوح محفوظ اوست کو زين در گذشت

عقل ديگر بخشش يزدان بود

چشمه آن در ميان جان بود

چون ز سينه آب دانش جوش کرد

نه شود گنده نه ديرينه نه زرد

موفق باشید

32513

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

باعرض سلام خدمت استاد عزیزتر از جانم. «الَّذينَ يَجْتَنِبُونَ كَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّكَ واسِعُ الْمَغْفِرَةِ» استاد، شرمنده، کلمه کبائر در آیه ۳۲ سوره نجم و اللمم به چه معناست!؟ ۲. اوقاتی که انسان «سهوا» نمازصبحش قضا می‌شود آیا می‌توان جز موانع عجب و غرور دانست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: چنانچه به تفسیر قیّم المیزان رجوع فرمایید ملاحظه می‌کنید که علامه طباطبایی متذکر می‌شوند در معنای «کبائر اثم» یعنی گناهی که قرآن مرتکب آن را تهدید به آتش می‌کند، ولی «اللمم» گناهی می‌باشد که انسان بدان عادت کرده است ولی اصراری بر انجام آن ندارد که در این موارد خداوند مثل «کبائر اثم» با مرتکب آن برخورد نمی‌کند. موفق باشید

32499
متن پرسش

با عرض سلام خدمت استاد گرامی، و با تشکر از زحمات شما، لطفا در راستای رسیدن به «سینما، ایوان نظر» در انقلاب اسلامی راهنمایی بفرمایید. می‌دانیم بیان سینمایی حال مخصوص به خود را دارد و حال حسی است که در نسبت با وجود صورت می گیرد. فرم، جهت و نحوه ی حرکت در رجوع به حقیقت در بیان سینمایی، اگر با نظر به مقام جامعیت صورت گیرد، مظهر اسم «الصمد» یعنی «به سوی او» می شود. و اگر در فیلمنامه و کارگردانی رجوع به حقیقت در مقام جامعیت نباشد و اگر حیات حقیقی دیده نشود، شرّ ما خلق (آنچه فیلمنامه و کارگردانی خلق کرده) مخاطب را گرفتار می کند، زیرا هر حقیقتی در مقام جامعیتش خودش است و اگر هر چیزی از جامعیت جدا شد از حقیقتش خارج می شود. وقتی فیلمنامه و کارگردانی وجود خاصی نباشد، نه خودش را ببیند و نه غیر را، و فقط حق ببیند. خدا خودِ رجوع به حق «الصمد» را به او می دهد. و تا وقتی بقیه چیزها را حس می کند و وجود برایشان قائل است، توحید اش کامل نیست. از طرفی صحنه های فیلمنامه اشاره ایی است به پایگاه وجودی ایی که فیلمنامه نویس در خود، آن پایگاه را می شناسد. پایگاه قرب به حق. و فیلمنامه نویس برای نوشتن صحنه ها در عالم خیال، عقل و یا قلب خود مستقر شود و مخاطب را با خود در همان لایه از وجود حاضر می‌کند و با حرکت بین صحنه ها مخاطب را در لایه های وجودیِ حس، خیال، عقل و قلب عبور می دهد تا به جامعیت برساند. مبنای این حرکت در لایه های وجودی، جاذبه و کششی است که در معنا و حقیقت داستان وجود دارد و در تطبیق با جذابیت های تکنیک سینما به تصویر در می آید. رسیدن به نوع و جنس چنین جذابیتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا می کند زیرا جذابیت سینمایی تحریک ایجاد می کند و این تحریک منشا حرکت می شود و اگر دقت نشود جذابیت در بیان تصویر به سمت تحریک غرایز و یا تحریک احساسات می رود. در صورتی که جذابیتی از جنس انقلاب اسلامی که بر جامعیت قلب استوار است خودش محرّک است و ریشه در محبت انسانِ کامل دارد، چنین حرکتی، حرکت شوقیِ شخصیت داستان و حرکت حبّیِ حضرت حق را تعریف می کند. از آنجایی که با حرکت حبّی، تجلی حقیقت رخ می دهد، جامعیت نشانه ها و جاذبه های چنین حرکتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا می‌کند. محبت به جنبه ی وحدانی در عالم حاضر است و اگر در قلبِ فیلمنامه و کارگردانی نور محبت انسان کامل (مقام جامعیت) باشد، جذبه های چنین نوری در بیان سینمایی، قلب مخاطب را تسخیر می کند و محرّک او برای عمیق شدن در لایه های وجودی می شود. ظهور محبت به انسان کامل با اجتناب از صفاتی که متضاد با این محبت است صورت می‌گیرد. سفر شخصیت اصلی داستان در ابعاد وجودی او در عالم حس، خیال و عقل می گذرد تا در حیات انقلاب اسلامی به قلب برسد. اینکه حضور در هر کدام از این ابعاد وجودی، منجر به رفتارهای مخصوص به خود از شخصیت می شود، فیلمنامه و کارگردانی را هدفمندتر می کند و مستقل ندیدن شخصیت ها و حرکات و تاکید کردن بر حالات وجودی نه بر حالات نفسانی از ویژگی هایی است که در نظر گرفته می شود. از طرفی شخصیت اصلیِ تنها وجود ندارد. شخصیت اصلی به نور جامعیت در صحنه است. هویت شخصیت اصلی که در نسبت حق و خلق تعریف می شود در گفتار و رفتار و حالات او منعکس می شود. او که مأوایی در حقیقت یافته، برای اینکه همواره خودش را در آن مأوا بیابد، ایستادگی و مقاومت می‌کند. او که به علم حضوری می رسد، هم رجوع دارد و هم تحقق. مخاطبی که با شخصیت اصلی (مجلای کمالات الهی) همراه می شود، هر لحظه خود را در عین ربط بودن، محتاج بودن، فقیر بودن و مضطر بودن به حق احساس می کند و از طریق وجود او به همه ی حقیقت منتقل می شود. وقتی رجوع به حقیقت در فیلمنامه و کارگردانی باشد، کثرت ها شخصیت دار نمی شوند و ترکیب بندی صحنه چشم ها را به حضور حق می اندازد و بر ماهیات تأکید نمی کند. زیرا صورت ماهیات که در ذهن واقع می شود، سایه علم حق است که از طریق حق در کارگردانی اشراق می شود. و تصاویر آن طور که هستند جز برای قلبی که به حقایق منور شده و حجاب ها بر طرف شده محقق نمی شود. و اگر کارگردانی خلوص قلب نداشته باشد و مقصدش حق نباشد، عالم داستان چهره اش را به او نشان نمی دهد. زیرا نفس با "واهب صُوَر" صورت ابداع می‌کند و کارگردانی از تعلقات عقلی، خیالی (ذهنی) عبور می کند و با تمام وجود به حق رجوع می کند و از واهبِ صور طلب می کند که صورت های داستان را که اصالت دارد به او نشان بدهد تا جزئیاتی که متصل به مقام کلی است در تصویر ظهور کند. زیرا عالم مثال، علم است و انسان را با حقیقت مرتبط می کند و از آنجایی که وجود علمی همان وجود ذهنی است، سینما باید بر بنیان علم باشد، علمی که با قرب به حضرت حق آشکار شود تا بتواند وارد عالم مثال شود و شهود صورت گیرد. نفس با مقام علمی آنچه می بیند متصل می شود و با نازل شدن در عالم مثال صورت وجودی را در موطن خیال می بیند.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در تاریخی هستیم که با تصاویر و صحنه‌های سینمایی اموری را می‌توانیم به مخاطبان‌مان بنمایانیم و گوشزد کنیم که مقصد و مقصود انبیای الهی بوده است چیزی که ملاحظه کردید اخیراً آقای شهاب حسینی متذکر آن شدند. و البته نباید وقتی می‌خواهیم معانی قدسی را در قالب داستان و فیلم آوریم، به صورتی سطحی و حالت مستقیم اخلاقی درآوریم؛ بلکه باید آن مفاهیم حالت «اشارت» داشته باشد و نه صراحت.

آنچه در متن جنابعالی مطرح است، امری است که خواهی نخواهی باید در این تاریخ مدّ نظر فیلم‌سازان ما باشد هرچند همه آن محقق نشود. ولی نباید به صرف آن‌که این امور به قول آن‌ها «انتزاعی» و قابل تحقق نیست به‌کلّی از تحقق آن‌ها منصرف شد. سینمای فاخر نیاز ما جهت ارائه اهداف انقلاب اسلامی می‌باشد. موفق باشید     

32450

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام استاد عزیز و گرانقدر: اعیاد مبارک. استاد جان، در جایی شنیدم ذکر «یا موثر» به سکون واو، باعث کشف استعدادهای درونی می شود، درست است؟ در ثانی آیا ذکری هست که با مداومت بر آن، انسان دقیقا در جایگاهی قرار گیرد که می بایست؟ از لطف شما سپاسگزارم

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این امور نیستم. پیشنهاد اصلی بنده تدبّر در قرآن است که به تعبیر قرآن، خود قرآن ذکر حکیم است. موفق باشید

32355

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

با سلام: یک سوال ذهن مرا درگیر خود کرده که چرا انسان اینقدر تحت تاثیر افرادی که به نحوی در جماعات آنان یا همراه با آنان می شود قرار می گیرد و آیا راهی وجود دارد که با اینکه در کنار مردم با عقاید مختلف قرارمی گیریم ولی همواره آنچه که می خواهیم بمانیم و تغییر نکنیم؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت تأکید می‌شود در معارف دینی و سیره ائمه تأمّل کنید تا نسبت به افراد، افراط و تفریط نشود. عرایضی در شب ۱۳ ماه رجب إن‌شاءالله تحت عنوان «حضرت علی «علیه‌السلام» و راهی به سوی محبّتی اصیل در اسلام» خواهد شد. که ممکن است در این رابطه کمک‌کار باشد. موفق باشید

32130

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش

سلام علیکم محضر استاد طاهر زاده: چند سوال دارم که ذهنم رو مشغول کرده: پیشاپیش بابت گرفتن وقت ارزشمند تان عذر می‌خواهم. ۱. چرا حضرت موسی علیه السلام با آن مقام توحیدی که موجب رسیدن جنابش به رسالت بود، برای رفتن به سوی فرعون و ارشادش، یک کمک و پشت گرمی مثل حضرت هارون علیه السلام را مسئلت کرد؟ اگر برای وصایت بود، خب بعد از ارشاد فرعون هم می‌شد یا اگر بحث تعداد مطرح بود آیا گروهی از افراد صالح و مومن بهتر نبودند؟ ۲. چرا ایشان خودشان شخصا اسم شخصی را برد؟ منظور آنکه چرا نگذاشتند خدا انتخاب کند؟ ۳. استاد عزیز با مطالعه پرسش ها احساس می‌کنم برخی عزیزان دل کم کم دارند نسبت به عرفا کمی بی مهر می‌شوند! و این خیلی خطرناک است. من بی سواد و هیچ، فکر می‌کنم جریان عرفانی که از زمان استادِ مرموز و ناشناس سید علی شوشتری قدس سره، به راه افتاده را نمی‌توان با جریان های تصوف و عرفان هایی که پیش از ایشان مرسوم بوده مقایسه کرد. اگر بحث بر سر حضور تاریخی مورد تأکید جنابتان است، بنظر شما ایجاد عرفان فقهی و اهل بیتی که باعث پیرایش دستورات و منش سلوکی سنتی از هر گونه ناپاکی و انحراف بود، یک انقلاب خاموش و عظیم تر از انقلاب امام نیست؟! با انقلاب امام، تنها وظیفه ای به وظایف سالکان افزوده شد و آن حمایت از نظام جمهوری اسلامی و تلاش برای رشد آن است. آیا اینها قابل جمع نیست؟

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به این جمله حضرت موسی «علیه‌السلام» در نسبت با حضرت هارون«علیه‌السلام» فکر کنید که آن حضرت فرمودند: «وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا». ۲. تقاضایی بود برای مأموریتِ بهتر.۳. مسلّماً میراث عرفانی ما، رمز بقای امروزین ما است ولی اگر از حضور تاریخی خود غفلت کنیم آن حالت عرفانی، حالت حضوری خود را از دست می‌دهد. در حالی‌که آن بزرگان در تاریخ خود با حالت حضوری، آن معارف را گزارش داده‌اند و درک کرده‌اند. موفق باشید

31935
متن پرسش

سلام استاد وقتتون بخیر باشه. نظر شما در مورد رجعت، رجعت با بدن مادی و فیزیکی بود - نظر استاد مطهری رو می خوندم که نظر دیگری رو مطرح کرده بود و گفته بودن کیفیت رجعت برای ما معلوم نیست - شما فرموده بودین حتما مادیست ، علت و توضیح تفاوت نتیجه گیری رو می خواستم. البته در مورد قیامت هم گویا نظر استاد مطهری با نظر شما متفاوته ( طبق نظر استاد معاد جسمانی به همان معنای بدن معمولی مادی ما و نظر شما معاد با بدن مثالی یا به قول علامه مصطفوی با بدن متناسب اون نشئه) البته موضوع معاد بحثش متفاوته، اینجا صرفا منظورم بحث رجعت بود که بنظر شما نظریه اون رجعت روحانی که استاد مطهری به عنوان یک نظر قبول دارند رو قبل ندارید. سخنان استاد مطهری: آنهايي هم كه قائل به رجعت هستند، بعضي به سبك محدثين همين طورمعتقدند كه عينا مثل قيامت مي شود، يعني واقعا همين مرده ها از همين خاك زنده مي شوند. عده اي ديگر كه يكي از آنها مرحوم فيض كاشاني است [طور ديگري معتقدند]. ديگران اصلا در مقام توجيه برنمي آيند، مي گويند به ما گفته اند رجعت، ما هم مي گوييم رجعت، ما چه مي دانيم كيفيتش چگونه است؟ بحثي نمي كنند. ولي مثل مرحوم فيض معتقد هستند كه رجعت نظير اين چيزي است كه امروز علماي ارواح مي گويند. اين حرف علماي ارواح تا چه حد درست است يا نادرست، به جاي خود، ولي نظير اين است كه مي گويند مثلا مشاهده شده كثيرا كه يك نفر در حال بيداري، روح ميتي را به صورت يك شبح و يك جسم خاص رقيقي كه با اين جسمها فرق داشته [حاضر] كرده و آن را ديده است. اگر حرف اينها را قبول نكنيم، نظيراين را اهل مكاشفه زياد گفته اند. اهل مكاشفه زياد ادعا مي كنند كه ما در حالي كه در حال خاصي از مكاشفه هستيم ارواح مؤمنين را مشاهده مي كنيم و مي بينيم، مي آيند و با ما حرف مي زنند.  وقتي حضرت زهرا (س) مي خواستند به دنيا بيايند و زنهاي اهل مكه از كمك كردن به حضرت خديجه (س) امتناع كردند، چهار زن آمدند آنجا براي اينكه به او كمك بدهند. پرسيد: تو كي هستي؟ يكي گفت: من حوا هستم، ديگري گفت: من آسيه هستم، ديگري گفت: من مريم هستم و...اينها همان تجلي كردن و ظاهر شدن روحهاست با بدنهاي مثالي در اين دنياي مادي، كه اگر حرف علماي ارواح - كه امروز ادعا مي كنند- راست باشد، اين يك تاييد علمي است بر آن چيزي كه اولياي دين يا اولياي عرفان و مكاشفه گفته اند. اشخاصي مثل مرحوم فيض كاشاني معتقدند رجعتي كه در آينده خواهد شد، نه اين است كه مرده ها از قبر زنده مي شوند، بلكه معنايش اين است كه در يك وضع خاصي عده اي از ارواح - به همين شكلي كه عرض كردم - در اين دنيا ظاهر مي شوند. بنابراين، مساله رجعت با مساله قيامت فرق مي كند. اولا خود مساله رجعت يك مساله صد در صد [ضروري] نيست مثل قيامت. ثانيا كيفيت رجعت با كيفيت قيامت فرق مي كند، چون در كيفيت قيامت در قرآن تصريح شده كه حشر از قبور مي شود ولي ما در باب رجعت  چنين حرفي را نداريم. بعيد نيست كه به اين شكل باشد.

متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: همان‌طور که در جزوه مربوط به موضوع «رجعت» بحث شد، بحث در برگشت افراد است به دنیا تا در کنار حضرت مهدی «عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف» با ظلماتِ آخرالزمان مقابله کنند و این با جسمانی‌بودن و مادی‌‌بودن بیشتر می‌خواند. عده‌اي كه در زندگي خود فرصت ظهور شخصيت خود را نداشته‌اند تا چهره‌ي نهايي خود را آشکار کنند و مايلند آن چهره را بنمايانند اجازه‌ي رجعت دارند، عده‌اي مأمور مي‌شوند بر سر قبر مؤمنين بروند و به آن‌ها بگويند: «يَا هَذَا إِنَّهُ قَدْ ظَهَرَ صَاحِبُكَ فَإِنْ تَشَأْ أَنْ تَلْحَقَ بِهِ فَالْحَقْ وَ إِنْ تَشَأْ أَنْ تقم فِي كَرَامَةِ رَبِّكَ فَقُم‏»[1] اى فلانى! امام و صاحب تو ظهور كرده اگر مى‏‌خواهى به او ملحق شوى، ملحق شو و اگر مى‌‏خواهى نزد کرامتِ پروردگارت اقامت كنى، چنين كن‏. در روايت داريم که حضرت صادق (ع) مي‌فرمايند: «إِنَّ الرَّجْعَةَ لَيْسَتْ بِعَامَّةٍ وَ هِيَ خَاصَّةٌ لَا يَرْجِعُ إِلَّا مَنْ مَحَضَ الْإِيمَانَ مَحْضاً أَوْ مَحَضَ الشِّرْكَ مَحْضا»[2] رجعت عمومى نيست بلكه افراد خاصى به دنيا برمي‌گردند كه يا مؤمن خالص و يا مشرك محض باشند. پس ملاحظه مي‌فرماييد که هم در بين اشقياء و هم در بين سعداء رجعت هست. موفق باشید    

[1] - الخرائج و الجرائح، قطب راوندى‏، ج‏3، ص 1166.

[2] - بحار الأنوار، ج‏53، ص 39.

31509

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
با سلام استاد عزیز: دو سوال از خدمتتان داشتم، سوال اول اینکه، اگر عالَم انسان ها را مبدایی در نظر بگیریم که تمام اخلاق و رفتار و... فرد از آنجا صادر شده و تا جایی که فرد سعی می کند اطراف خود را مطابق عالم خود بسازد، به نظر شما عالَم انسانها چگونه تغییر می‌کند؟ به نظر شما کدام یک از موارد زیر کارساز تر است؟ موضوع برایم نیمه روشن و اجمال است خواستم به کمک شما روشن تر شوم. ۱. گاهی با بررسی اخلاق و رفتار و گفتار اشخاص اطرافمان گویی عالَمی که اینها برای خود به اختیار یا اجبار انتخاب کرده اند عالَمی است که به جهت شاید بتوان گفت حداقل در ابتدا برای اینکه گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو بوده و به مرور حالا شاکله و عالَم فرد شده، یعنی شاید بتوان گفت عالمَی که بنده و... در آن سیر می کنیم افیونی است جعلی که توده را به نظمی جعلی درآورده، که در این مدل گاهی ما در زندگی گروگان های عالَم جعلی هستیم که کمپین های زر و زور برایمان ساخته اند. افراد با زمینه ذاتی کمال طلبی، مدرنیته چون کف آب دریا خود را در قالب کمال انسان ها جا زده، که در این حالت مانند قصه حضرت موسی (ع) باید به راس هرم زد و هنگامی که نوک قله فرعونی را هدف بریم و متلاشی کنیم گویی افراد پاک طینت گرفتار روزگار چون عصای حضرت موسی در شرایط خود اصل خود را برون ریخته و از اسارت عالم دروغین آزاد شده و رها می شوند. مثل بعثتی درونی در شرایط خاص آیا امروز ما با همه جناح ها و افراد مختلف باید تا ایجاد شرایط خاص و ریختن کامل هیمنه و ابهت دروغین بت غرب و مدرنیته و با حداقل تا متوجه شدن افراد گروگان عالَم دروغین غرب منتظر هم عالمی با اطرفیانمان باشیم؟ ۲. حالت دوم حالتی که ما باید به حالت کج دار و مریز با مدرنیته و تکنولوژی برآمده از آن مدارا کرده و در حد نیاز و آنها را در جهت اهداف خود استفاده کرده و در کنار آن سعی بر تبیین جهانی دیگر کنبم تا طلوع عالمی دیگر در انسانها. ۳. اگر حالت اول و دوم با هم حساب شوند، انسان هایی که با حد تعیین کردن برای زندگی در مدرنیته و غرب و در کنار آن جایی برای انقلاب و زندگی ایرانی اسلامی، در زندگی شان باز کنند تا با طلوع نور امام در زندگی هم لذت زندگی ایمانی را به همه فهمانده و هم اینگونه از لذت و ابهت دروغین غرب می کاهد، سوال دوم اینکه آیا مجموع اشخاص نامبرده در حالت سوم همان عالم میان دو جهان اند یا اینکه به خداوند عالم به واسطه ظرفیت آنها عالم میان دو جهان را اشراق می کند؟ ممنون
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: اکثر مواردی که فرمودید در جای خود می‌تواند معنا داشته باشد در صورتی که انسان‌ها خود را در «وجود» یعنی در حضور بیکرانه اکنونِ جاودانه خود احساس کنند که همان حضور در تاریخ انقلاب اسلامی است با همان خصوصیاتی که در مباحث «در راستای بنیان های حکمت حضور در جهانی بین دو جهان» مطالب عرض شده است. موفق باشید

29519

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام استاد وقتتون بخیر: در خصوص سوال ۲۹۵۰۶ منظور بنده شخص خودم و امثال بنده هست. جواب شما نگاه کلان انقلاب اسلامی و رهبری می باشد. می‌خواستم بدونم وظیفه هر شخصی چیست؟
متن پاسخ

 باسمه تعالی: سلام علیکم: باید در همان نگاه کلّی هرکس بر اساس شرایط خود وظیفه‌اش را بداند. موفق باشید

28868

بدون عنوانبازدید:

متن پرسش
سلام و ادب: استاد ارجمند دل تنگ و ابهامات زیادی دارم. تقاضای ملاقات حضوری داشتم. قبلا از حسن نظر شما کمال تشکر را دارم.
متن پاسخ

باسمه تعالی: سلام علیکم: متأسفانه در شرایطی نیستم که به‌جز از طریق سایت بتوانم در خدمت رفقا باشم. موفق باشید

نمایش چاپی