سلام علیکم و رحمت الله: در کتاب «معرفت نفس وحشر» صفحه ۷۶ میخوانیم: «کلیه قوا و نفوس همواره در صراط استکمالند و چون نفس انسانی از قوه به فعلیت رسید خواه در سعادت عقلی یا در شقاوت حیوانت، به ناچار از نشئه ی دنیا به نشئ ی آخرت منتقل خواهد شد» آیا این در مورد نفس مطهر امام مهدی علیه السلام هم صادق است؟ آیا ایشان هنوز به فعلیت تمام وکمال نرسیده اند و در راه استکمال قدم بر میدارند؟ انشاالله سوال این حقیر جسارت به محضر مقدس امام به حساب نیاید و اعوذ بالله من هذا
باسمه تعالی: سلام علیکم: در کتاب «مبانی نظری نبوت و امامت» عرایضی در این راستا شده است مبنی بر آنکه ائمه «علیهمالسلام» در مقام حقیقت نوری خود در کمال انسانی حاضرند و از این جهت امام ما و همه بشریت هستند. ولی در مقام نفس ناطقه، آنها با عبادات خود کامل میشوند. از طرفی آن بزرگان همواره به تعبیر علامه طباطبایی در آیه ۳۳ سوره احزاب در عصمت تکوینی خود هستند و آن را حفظ میکنند و ما با نظر به سیره و توصیه آنها سعی میکنیم از گناه فاصله بگیریم تا به آنها نزدیک شویم. موفق باشید
سلام: حدیثی در کانال گذاشته شده امام على عليه السلام: «بدى، در سرشت هر كسى نهفته است. اگر صاحبش بر آن چيره شود، پنهان مى گردد و اگر بر آن چيره نشود، آشكار مى گردد» این حدیث یعنی در تعین اول که نور پیامبر صادر شده هم بدی در سرشتش نهفته است، لطفا توضیح فرمایید چگونه میشود که در وجود پیامبر که سراسر نور و توحید است بدی نهفته باشد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید بحث را باید ببرید در موضوع آیهای که میفرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» که بحثِ الهام در آنجا مطرح است زیرا ذات و فطرت انسان، توحیدی است و سرشت اصلی هر انسانی، توحید است و نمیشود از این جهت گفت که هرکس دارای سرشت بدی و یا سرشت خوبی است. موفق باشید
سلام علیکم: استاد عزیز، یک شبهه ای ذهنم رو مشغول کرده، در روایات و احادیث و صحبت واعظان هست که گناه باعث عدم نزول باران میشه، که مردم عادی میپرسند اگر اینگونه است که اروپا و... باید خشکسالی باشه، که پاسخهای گوناگون داده شده و سوال من این نیست، سوال من این است در کشور ما که الحمدالله اکثریت مسلمان هستیم چرا در شمال کشور همیشه ترسالی است و مثلا یزد و اصفهان و قم خشکسالی؟ حال آنکه در مناطق شمال کشور اگر گناه بیشتر نشود، کمتر نیست؟ پس آیا اصلا این مباحث خشکسالی و باران و.... مسائلی اقلیمی است و کاری به گناهان بندگان ندارد؟ و اگر این است چرا بر نماز باران و دعا تاکید شده است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در این مورد بحثهای نسبتاً مفصلی شده است مبنی بر آنکه آیا استدراجی در کار است تا چنین انسانهایی در نعمتهای فراوان، شخصیت حقیقی خود را که عصیان در مقابل حضرت حق است نشان دهند؟ و یا بحث در تفاوت اقلیمها است که در هر اقلیمی، پرورش انسانها مناسب آن اقلیم صورت میگیرد. به طوری که در اقلیمهای خشک، انسانها با نوعی اشراق و معنویتی بهسر میبرند که ظاهراً در اقلیمهای سرسبز این امر همه گیر نیست. البته و صد البته اگر در اقلیمهای خشک، انسانها اهل معنویت و بندگی باشند، زندگی آنها هرگز با بحران روبرو نمیشود. نمیبینید که تمدنهای بزرگی در همین شهرهای کویری و یا حاشیه کویر سر برآورده است؟ موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! جسمانی هستند ولی جسمِ برزخی و قیامتی، مثل جسمی که در خواب از اشیاء مییابیم. در این مورد جزوهی «چگونگی حیات بدن اُخروی» که روی سایت هست میتواند کمککار باشد. http://lobolmizan.ir/leaflet/1295/ . موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر بنده سیر مطالعاتی سایت میتواند راهی را إنشاءالله بگشاید. به خصوص اگر تا بحث معاد کار را جلو ببرید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: همانطور که حضرت آقا «حفظهالله» فرمودند شجاعت و مقاومت و نوعدوستی و فداکاری به طور شاخص در روح ایرانی متبلور است، وگرنه سایر ملل نیز از آن بیبهره نیستند. موفق باشید
ضمن بذل توجه شما نسبت به سوال بنده در مورد تحلیل انیمیشن i pet goat 2 حقیقتا چون من عالم خود را مباحث شما قرار دادم میخواستم از جای درست این دست از تحلیل ها از منظر شما آگاه گردم و همچنین با آگاهی که بعد از دیدن این تحلیل ها به من داده شده خواستم از طریق رسانه ایی که شما در اختیار دارید در دسترس بقیه دوستان هم قرار بگیرد شما رو تشویق میکنم که با سعه صدر بقیه قسمت های این تحلیل واقعا حرفه ایی رو ببنید که حتی با دلایل متقن طرح ریزی این پاندمی کرونا و همچنین شهادت سردار دلها حاج قاسم سلیمانی را هم رمز گشایی کرده امیدوارم بتوانیم به جمله امام جامعه که فرمودند هم دشمن را بشناسید هم دشمنی دشمن را، عمل کنیم
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به اینکه مختصری وقت روی موضوع گذاشتم ولی برای اظهار نظر نهایی نیاز به فرصت زیادی دارد که نسبت به کارهایی که در حال انجامش هستم برای بنده مقدور نیست و انتظارم از دوستان آن است که چنین اموری را به عهدهی بنده که در اینجا در حدّ جواب به سؤالات میتوانم در خدمتشان باشم، نگذارند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به طور کلّی معتقدم در جای خود آن مطالب قابل توجه است و نباید آن نگاه، نادیده گرفته شود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. چیزی به یاد ندارم. ۲. باید سعی کنیم با عالَمِ نویسندهی کتاب زندگی نماییم و در روحانیت او وارد شویم. برای بنده بعضاً برای بعضی از کتابها پیش آمده است که نگران بودهام اگر آن کتاب تمام شود، چه کار کنم. تفسیر «المیزان» یکی از آن نوع کتابها بود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میاید نمیتوان یک نظر شُسته و رُفته در این مورد داد. آری! رگه های از حرّیت در آنها هست که متأسفانه بعضاً گرفتار نفس امّاره شده و از آن بدتر، گرفتارِ حاکمان سیاسی هستند که عملاً آنها گروگان کمپهای صهیونیستی میباشند. ولی به هر حال رگههای هوشیاری و حرّیتی که در آنها هست، امیدِ به آینده را در نسبت با غرب از بین نمیبرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روح استاد است که همراه انسان میتواند کمک لازم را انجام دهد و به همین جهت توصیه میشود ارادت خود را نسبت به استاد حفظ کنید. ۲. کار خوبی است، إنشاءاللّه نتیجهبخش است. موفق باشید.
با سلام و خسته نباشید به استاد عزیز: چه کار کنم در نماز حضور قلب داشته باشیم؟ من به معنای آن توجه دارم بعضی وقتها گریه می کنم ولی همیشه این طور نیست ولی هرکاری می کنم چشم دل باز نمی شود و چیزی نمی بینم چه کار کنیم چشم دل باز شود؟ در آیام ماه رجب و شعبان یک حالی می شوم ولی بعد آن حال معنوی می رود. در اعتکاف هم شرکت می کردم چند روز یک حالی دارم بعد از بین می رود چه کنیم آن حال برای همیشه باشد؟ با ما در آن حال سکوت زیاد دارم و دوست ندارم با کسی ارتباط برقرار کنم قبلاً خوابهای خوب داشتم ولی دیگه کم شده چه کار کنیم خواب خوب ببینیم و چشم برزخی باز شود؟ یکی از اولیا خدا دیدم آیت الله محمد تقی بهجت پشت سرش نماز خواندم دلم یک حالی می شد چند بار از نزدیک دیدم بدنم می لرزید ولی بعد آن معنویت تمام می شود چه کار کنیم چشم دل باز شود؟ سیر معنوی و سیر سلوک کنیم به خدا و اهل بیت علیه السلام برسیم، در نماز و روزه توجه به حق داشته باشیم؟ چگونه توجه به اسما الهیه داشته باشیم آیا با ذکر حل می شود؟ ذکر یونسیه شما تجویز می کنید یا اذکار دیگر اگر می شود راهنمایی کنید. اگر کسی در دنیا به آن مقامات که گفته شد نرسید آیا ضرر و خسران کرده و گناه کرده؟ این که مثلاً می گویند حضرت امام در نماز حضور نداشتند بعد در تشهد نماز حضور داشتند در نماز پرواز روح جسم داشتند و چشم دلشان باز بود و به تمام معنا پرواز داشتند چیزهای می دیدند و آیت بهجت هم همین طور در نماز چیزهای می دیدند اصلا در دنیا نبودند و در آسمانها هستند. ما چه کنیم مثل آنها باشیم برای ما که این اتفاقات نمی افتاد و ببینیم. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. تقویت معارفی که جان را نسبت به حقیقت بیدار میکند مثل «معرفت نفس» ۲. توجه به نحوهای از بودن که بهترین بودن است با نظر به توصیههای مولایمان علی «علیهالسلام» به امام حسن «علیهالسلام» در کتاب «فرزندم؛ اینچنین باید بود» ۳. با طمأنینه و با حضور قلب، عبادات را انجام دادن، به امید آنکه خداوندعنایات خاصه خود را از ما دریغ ندارد. موفق باشید
با سلام محضر استاد طاهرزاده: در آیاتی از سوره بقره که به آیت الکرسی معروف است، خداوند میفرمایند «لا اکراه فی الدین» (اجباری در دین نیست) ولی در آیات بعد درباره کسانی که آزادانه راه کفر را انتخاب کردند میفرمایند: اولیا آنها طاغوت است و وارد ظلمات میشوند و همچنین درباره کسانی که آزادانه راه ایمان را انتخاب کردند میفرمایند آنها را وارد حیات نورانی میکنند. پس میشود نتیجه گرفت انسان در انتخابش آزاد است ولی این را هم بداند با انتخاب خود چه سرنوشتی برای خود رقم میزند و بعبارتی درست است در انتخاب آزاد است ولی سرنوشت انسان دست خداست و اخیرا هم در تفسیر سوره صف فرمودید همین الان به نوعی روح انسان را بهشت یا جهنم فرا میگیرد. الان در این عصر مصداق حیات نورانی سیر در مسیر انقلاب اسلامی است و مصداق حیات ظلمانی خارج شدن از نور انقلاب اسلامی است و تو این جریانات اخیر و اغتشاشات مشخص است چه کسانی اولیا خود را اپوزیسیون و رسانه های بیگانه قرار داده اند. ۲- امام حسین خطاب به کفار زمانه فرمودند اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید. یعنی به تعبیر بنده اگر آزادانه راه کفر را انتخاب کردید لا اقل آزاد مرد باشید و اینجا شاید منظور رفتار آزاد مردانه یعنی طبق وجدان انسانی خود عمل کنید باشد حالا این از اغتشاش گران که ندای آزادی سر میدهند باید پرسید این اعمال (تخریب اموال عمومی و کشتار و زخمی کردن مردم) کجایش مصداق آزاد مردی است و در کشور ما عده زیادی موافق جمهوری اسلامی هستند این اسائه ادب به نظام و رهبری (که از دید ما حسین زمان هستند) کجایش مصداق آزادی خواهی و آزادگی است؟ سوال من از حضرتعالی این است: این که امام حسین فرمودند اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید مصداق رفتار آزاد مردانه در این عصر برای افرادی که جمهوری اسلامی (جلوه ظهور دین در این زمان) را قبول ندارند چیست؟ با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: نکات بسیار خوبی فرمودید. نمونه آزادگی که حضرت امام حسین «علیهالسلام» میفرمایند همان افرادی هستندکه اسلام را قبول ندارند و معتقدند حال که مردم جمهوری اسلامی را با رأی خود پذیرفتهاند به احترام انتخاب مردم، نظام را پذیرفتهاند و یا آن عدهای که معتقدند اگر در این شرایط خاص و با فتنههایی که دشمنان ما دارند، جمهوری اسلامی در میان نباشد، ایران تکه پاره میشود. موفق باشید
سلام استاد گرامی: من نماز شب میخونم، ولی با بیحالی و کسالت. خیلی دلم میخواد تو نماز شب اشکی داشته باشم ولی یه موقع به خودم میام که نماز تموم شده. چطور میتونم تو نماز شب اشک داشته باشم؟ آیا من خیلی گنه کارم که نمیتونم گریه کنم؟ کلا برای چیزهای دیگه هم خیلی به ندرت اشکم در میاد. سوال دیگر اینکه من برای جبران گناه غیبتی که باعث شده حق الناس به گردنم بیاٌفتد استغار میکنم، قرآن میخونم و نماز استغفار میخونم و بسیار بعد از ارتکاب به غیبت پشیمان میشوم و خودم رو سرزنش میکنم آیا راه دیگری هم هست برای جبران؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: با نظر به معارف عمیق قرآنی، إنشاءالله افقهای معنوی و چشماندازهای قدسی در منظر انسان قرار میگیرد و آنجا است که عباداتتان در راستای حضور بیشتر نسبت به آن افقها و چشماندازها معنای بهتری پیدا میکند. در این مورد خوب است که به صوت جلسه ۶۷ بحث «در راستای بنیانهای حکمت جهان بین دو جهان» رجوع فرمایید. https://eitaa.com/khanehtolab/557 موفق باشید
سلام: میخواستم بدونم اینکه گفته میشه ما از گل اهل بیت ساخه شده ایم فقط راجع به شیعیان هست؟ یا آنهایی که بغض اهل بیت را در دل دارند هم از گِل اهل بیت ساخته شده اند؟ یعنی همه ی انسانها یکسان از یک گل آنهم گل اهل بیت ساخته شده اند یا نه متفاوت است و فقط محبین اهل بیت از گل آنها هستند و بقیه از گل دیگری؟ و اگر جواب بله هست آنها از چه گلی ساخته شده اند؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: گِل، که در اینگونه روایات مطرح است به معنای بنیانِ روحی و روحانی افراد است و اینکه ابعاد روحانی شیعیان به یک معنا تحت تأثیر ابعاد روحانی ائمه «علیهمالسلام» میباشد. موفق باشید
سلام علیکم! در جواب یکی از سوالات فرمودید که رهبر انقلاب با حکمت و صبر دارند جامعه را به سمت اهداف عالی حرکت میدهند. اگر امکانش هست کمی توضیح بدهید که ایشان در رابطه با فساد اقتصادی و اختلاس و بی عدالتی و تبعیض و ظلمی که در جامعه به وجود آمده، بعضا افراد پر ادعا و متنفذ نظام در آن دست دارند، چه اقدامات عملی انجام دادهاند؟ آیا ایشان این قدر تنها و مجبور هستند که نتوانند کاری کنند؟ یا تخواستهاند کاری بکنند و تقصیر دارند؟ اگر کمی مصداقی بحث کنید ممنون میشوم. بهرحال این سوالی است که اکثریت جامعه را این روز ها مشغول کردهاست.
باسمه تعالی: سلام علیکم: همچنانکه قبلاً نیز عرض شد جایگاه رهبری و روش سلوکی ایشان در حفظ انقلاب و هدایت مردم، روش آن کسی است که مواظب است برای آبادکردن دهی، شهری را خراب نکند و از این جهت با اینکه بعضاً دولتها آنطور که شایسته و بایسته است، رهنمودهای عدالتگرانه ایشان را دنبال نمیکنند؛ صلاح انقلاب آن است که بدون مقابله مستقیم با دولتهایی مثل آقای هاشمی و یا روحانی، آرامآرام مسیر را به سوی دولتهای عدالتگرا سیر دهند تا اصل انقلاب که بنیان نجات انسان جدید است، محفوظ بماند. ملاحظه می کنید که سالها در نفی بنگاهداریِ بانکها و یا تأکید بر خصوصیسازی و یا کوتاهکردن دست دولتها در امور؛ تأکید میکردند و میکنند. ولی آنطور که باید دولتها عمل نکردند. و اینجا است که میفهمیم کار بزرگ مقام معظم رهبری در راستای حفظ انقلاب بالاخره بستر تحقق آن اهداف فراهم می شود وگرنه ما بودیم و کشوری دستنشانده. در حالیکه این استقلال و در بستر آن، انتخابهایی که در پیش است، جهانی برای ما پیش میآورد بیرون از گردونه جهان مدرن. موفق باشید
سلام: البته می دانم سئوالم شاید جالب نباشد. به نظر شما اینکه به شکلی اسماء متبرکه جمع آوری بشوند و بعد با رعایت احترام خمیر شوند کاری لازم هست یا نه؟ چون الآن به نظرم بازیافت که وجود دارد ظاهرا خیلی درهم جمع می شود و شاید خودش نوعی بی احترامی با شد! مثلا یکی شغلش را بگذارد اینکه مثلا جعبه هایی بدهد به مساجد یا... که افرادی که اسماء متبرکه حالا روزنامه ی دارای اسم های متبرکه یا.. را بدهند بعد آن فرد جمع آوری کند و تحویل مراکز مناسبی بدهد که خمیر می کنند؟ یا نه هر فرد خودش برود خاک کند یا در آب جاری بیاندازد؟ راستش من خودم چند سالی است اسمایی که جمع کرده ام هنوز همت نشده است امحاء کنم. تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: ظاهراً سازمان بازیافت شهرداری قسمتی را که مربوط به اسماء متبرکه است به طور مجزا مشخص کردهاند. کافی است که ما برگههایی که دارای اسماء متبرکه هست را به آن مراکز تحویل دهیم و نه به ماشینهای بازیافت. موفق باشید
بسم الله الرحمن الرحیم. سلام علیکم: در رابطه با واقعه ی کربلا و امام حسین علیه السلام پارادوکس عجیبی وجود دارد به این صورت که از یک سو عشق و شور و سلحشوری و نشاط در میان است و از یک سو حزن و عزا و ماتم است که از بچگی با همین عزا آشنا شدیم. چگونه این دو با هم جمع میشوند؟ چرا شیعه در قضیه ی کربلا توصیه به عزا و حزن و اشک شده؟ مگر غیر از زیبایی در صحنه ی کربلا در نظر امام معصوم و اولاد و اصحابش بود؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: اتفاقاً عظمت کربلا در همین است که نظر به همه ابعاد انسانیِ انسان دارد از عواطف بگیر تا عقل و قلب. و اینجا است که از یک طرف سوک را به «حماسه» تبدیل میکند و از طرف دیگر ترور را به «شهادت».
عاشورا همانند قرآن که متنی است دارای حقیقت، میتوان متوجه باطن آن شد و سعی کرد جهانِ آن واقعه را شناخت وگرنه با جمع قسمتهای متکثر یک واقعه، حقیقتِ آن واقعه بر ما رُخ نمینمایاند و از این جهت اگر در مورد کربلا نتوانیم بین قسمتی از آن رخداد که امام به سوی عراق حرکت میکنند، و بین آنکه از ابتدا خود را برای شهادت آماده کردهاند، و بین آنکه در مقابل لشگر حرّ و لشگر عمرسعد میفرمایند: «اگر میخواهید برمیگردم»؛ جمع کنیم جهانِ واقعه کربلا را نیافتهایم، جهانی که مافوق قدرتطلبی به دنبال احیای انسانیت و شور ایمان است. ایمانی که ابعاد فراموششده انسان را به او برمیگرداند. آری! در نگاهِ پدیدارشناسانه، کربلا و عاشورا متنی است که حقیقت آن در همه ابعادش، احیای انسانیت و شور ایمان است، ایمانی که ابعادِ فراموششده انسان را به او برمیگرداند. موفق باشید
سلام بر شما: ان شاءالله سالم و تندرست باشید. چند وقتی می شود که سلسله مباحثی راجع به (خداناباوری ایرانی) یا آتئیسم ایرانی از سوی افراد مشهوری همچون آقای شاهین نجفی و... در حال برگزاری است و چون این افراد در بین جامعه جوان طرفدارهای زیادی دارند، این موضوع موجب شده که جوانان به این ایدئولوژی بعضا رو بیاوردند. لذا خواهش بنده این است که اگر صلاح میدانید این جلسات را بررسی کنید و آن نحوه تبیین خاصی که مدنظر دارید ارائه بفرمایید. با تشکر از زحمات شما و من الله توفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما در مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» سخن خود را به درستی تبیین کنیم، به خوبی روشن میشود که این افراد در توهّم بهسر میبرند. آنها باید دغدغه داشته باشند که چرا از واقعیترین واقعیات خود را محروم و غافل میکنند. موفق باشید
با سلام و قبولی طاعات و عبادات و التماس دعای مخصوص به مناسبت ایام لیالی مبارک قدر. استاد گرامی مطلبی در جایی مشاهده نمودم که گفته بود خواندن آیه مبارکه ۲۹ سوره مومنون فلان تعداد و بعد از نماز صبح و یا به گمانم عصر باعث خانه دارشدن و یا اگر کسی قصد جابجایی دارد برای او کارساز است سوالم اینه چه اتفاقی در نفس فرد می افته با خواندن أین آیه که باعث خانه دارشدن او میشه؟ و اینکه در زمینه مسکن یه نظراتی هست هرکس یه چیز میگه یکی میگه بحث خانه های مهر صحیح نیست یکی بحث بنیاد مسکن امام ره را مطرح میکنه و آیا میشه از این مطلب یعنی خواندن این آیه استفاده کرد برای بحث ساماندهی به بحث مسکن به صورت صحیح؟ آخه یه جورایی خیلی مبحث حول بحث مسکن وجود داره از یه طرف ساماندهی دلال ها از یه طرف دولت از یه طرف حاشیه نشینی از یه طرف از بین رفتن بحث خانواده در اثرعملکرد غلط دولت های قبلی از یه طرف بالا رفتن سن ازدواج که یکیشم خودم باشم به خاطر عدم توانایی تهیه مسکن و اجاره بالا برای آقایان که زیربارازدواج نمیرن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع مسکن بسیار پیچیدهتر از این حرفها است. آری! اذکار و ادعیه در کنار برنامههای دینی و عقلانی کارساز است. ولی امروز ما با بحران مسکن روبهرو هستیم و اگر موضوع با جدیّت تمام دنبال نشود با یکی از خطرات بزرگ خود نسبت به آینده روبهرو خواهیم شد در آن حدّ که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی را تهدید میکند. باید بسیار زیربناییتر از این حرفها به مسکن فکر کرد. به نظر بنده یادداشت آقای دکتر سید مهدی ناظمی قرهباغی که در کانال تلگرامی ایشان مطرح است، نکات قابل تفکری را در مقابل ما میگذارد. موفق باشید
چند سطری از یادداشت «پدیداری به نام خانه به دوشی»
🔴 سید مهدی ناظمی قره باغ
🔶«...«خانه به دوشی» غیر از مستأجری است. مستأجر می تواند محترم و با آرامش زندگی کند. خانه به دوشی، یک مسأله اقتصادی نیست. همچنان که هیچ یک از معضلات بزرگ اجتماعی که رویکرد سرمایه سالارانه آفریده است، اقتصادی نیست. اقتصاد، پوششی است تا مانع فهم ماوقع این بحرانها گردد. ...»
🔶«... خود خانه، با هر کیفیت و سبکی که باشد، حداقل به چند سال زمان نیاز دارد تا انسان بتواند با آن انس بگیرد و اعضای خانواده متناسب با نیازهای خود و متناسب با تغییرات در زمان، زیر و بم آن را بشناسند و در فرآیند آزمون و خطا، با آن انس بگیرند. خانواده ای که اجازه نداشته باشد با محل زندگی خود انس بگیرد، یکی از اساسی ترین وجوه انسان بودن خود را، یعنی انس گرفتن را، مخدوش و محقر می بیند و از عوارض متعدد و خطرناک این مخدوش شدن، متأثر می گردد....»
🔶«... بحران مسکن در ایران، که برآمده از تلقی برساخته شده سرمایه ای نسبت به زمین و مسکن است، اولاً فاقد پایگاه تئوریک است، زیرا از نظر فقهی، زمین مالکیت پذیر نیست، ثانیاً فاقد توجیه اقتصادی است زیرا این انباشت سرمایه هیچ تأثیر مثبتی در اقتصاد کلان کشور ندارد. بحران مسکن بطور کلی و بحران شدید اجاره نشینی بطور خاص، ناشی از پدیده سرمایه داری افسارگسیخته جهان سومی در ایران است. این سرمایه داری بعد از افول چند ساله، سال ۶۸ با سیاستهای راستی-رانتی-امنیتی مجدداً زنده شد و به تدریج با بحرانی شدن اقتصاد و تثبیت ادبیات سرمایه داری در فضای اقتصاد و سیاست کشور، بسط پیدا کرد و با بحران سیاسی رها کردن کشور طی سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ به اوج خود رسید ...»
متن کامل در فایل پی دی اف بعدی همین کانال
@sayyedmahdinazemi
سلام بر شما: با دنبال کردن مباحث آشتی با خدا (شنیدن صوت حضرتعالی) به این نتیجه رسیدیم که رسیدن به حقایق چیزی است که به جز خواندن درسهای مدرسه محقق میشود و درس هایمان (میزان سوادمان) نقشی در کمال و قرب الهی ندارند. حال ما با چه رویکردی، با چه انگیزه ای و با چه هدفی درسهایی مثل (زیست شناسی، ریاضی، شیمی و...) را بخوانیم که آن احساسِ پوچی و حس نومیدیِ ناشی از نرسیدن به هدف عالی برایمان ایجاد نشود؟ و اصلا آیا این نگاه ما نسبت به این علوم صحیح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان دارای ابعاد گوناگونی است که بعضی از ابعاد، اصالت خاص خود را دارند مثل عقاید حقّه. که در این مورد انسان باید در هر شغل و جایگاهی که هست نسبت به کسب عقاید حقّه تلاش نماید تا جایگاه خود را در هستی چه در دنیا و چه در آخرت به بهترین شکل بیابد و در کنار چنین حضوری معلوم است که باید نسبت به زندگی دنیایی و اموری که دنیای انسان را سر و سامان میدهد، نیز تلاش کند. و اینجا است که علومی مثل علومی که فرمودید، معنا و جایگاه دارند. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: ۱. استاد موضوعی راجع عقل دیدم مبنی براینکه عقل دشمن خلاقیت، این صحبت چقدر صحیحه، آیا این مطلب در رابطه با عقل غربی مطرح شده؟ ۲. در ضمن بنده خیلی افراد را میبینم که عقل را در برابرعدم خطر و ریسک پذیری میارن و میگن کسانی که خیلی عقل دارن ریسکشون کمه و اگر صحیحه چطور باید این دو را با هم جمع کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عقل و جلوههای مختلف آن و جایگاه حضور آن، بحثهای مفصلی شده است. آری! از یک جهت به گفته حضرت باقر«علیهالسلام» عقل، حجت باطنی خداوند است به بشریت تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد و این غیر از عقل فلسفی میباشد که از موضوعات مختلف و حتی از خداوند تنها یک مفهوم ذهنی را شکل میدهد و البته اینجا است که میتوان این عقل را به عنوان مقدمه حضور در هستی پذیرفت و چنانچه در محدوده این عقل متوقف شویم، از حضوری برتر که حضور قلب است محروم میگردیم و جناب حافظ در این رابطه میفرمایند: «عقل میگفت که دل، منزل و مأوای من است / عشق خندید که یا جای تو و یا جای من است». و جناب مولوی نیز در همین رابطه میفرمایند: «عقل، بندِ رهروان است ای پسر / وان رها کن، ره عیان است ای پسر». و اینکه بحثِ دو عقل به میان میآید میتوان بحث عقل عملی و نظری را مطرح کرد، یا آنطور که جناب مولوی میفرمایند:
عقل دو عقلست اول مکسبي
که در آموزي چو در مکتب صبي
از کتاب و اوستاد و فکر و ذکر
از معاني وز علوم خوب و بکر
عقل تو افزون شود بر ديگران
ليک تو باشي ز حفظ آن گران
لوح حافظ باشي اندر دور و گشت
لوح محفوظ اوست کو زين در گذشت
عقل ديگر بخشش يزدان بود
چشمه آن در ميان جان بود
چون ز سينه آب دانش جوش کرد
نه شود گنده نه ديرينه نه زرد
موفق باشید
با عرض سلام خدمت استاد گرامی، و با تشکر از زحمات شما، لطفا در راستای رسیدن به «سینما، ایوان نظر» در انقلاب اسلامی راهنمایی بفرمایید. میدانیم بیان سینمایی حال مخصوص به خود را دارد و حال حسی است که در نسبت با وجود صورت می گیرد. فرم، جهت و نحوه ی حرکت در رجوع به حقیقت در بیان سینمایی، اگر با نظر به مقام جامعیت صورت گیرد، مظهر اسم «الصمد» یعنی «به سوی او» می شود. و اگر در فیلمنامه و کارگردانی رجوع به حقیقت در مقام جامعیت نباشد و اگر حیات حقیقی دیده نشود، شرّ ما خلق (آنچه فیلمنامه و کارگردانی خلق کرده) مخاطب را گرفتار می کند، زیرا هر حقیقتی در مقام جامعیتش خودش است و اگر هر چیزی از جامعیت جدا شد از حقیقتش خارج می شود. وقتی فیلمنامه و کارگردانی وجود خاصی نباشد، نه خودش را ببیند و نه غیر را، و فقط حق ببیند. خدا خودِ رجوع به حق «الصمد» را به او می دهد. و تا وقتی بقیه چیزها را حس می کند و وجود برایشان قائل است، توحید اش کامل نیست. از طرفی صحنه های فیلمنامه اشاره ایی است به پایگاه وجودی ایی که فیلمنامه نویس در خود، آن پایگاه را می شناسد. پایگاه قرب به حق. و فیلمنامه نویس برای نوشتن صحنه ها در عالم خیال، عقل و یا قلب خود مستقر شود و مخاطب را با خود در همان لایه از وجود حاضر میکند و با حرکت بین صحنه ها مخاطب را در لایه های وجودیِ حس، خیال، عقل و قلب عبور می دهد تا به جامعیت برساند. مبنای این حرکت در لایه های وجودی، جاذبه و کششی است که در معنا و حقیقت داستان وجود دارد و در تطبیق با جذابیت های تکنیک سینما به تصویر در می آید. رسیدن به نوع و جنس چنین جذابیتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا می کند زیرا جذابیت سینمایی تحریک ایجاد می کند و این تحریک منشا حرکت می شود و اگر دقت نشود جذابیت در بیان تصویر به سمت تحریک غرایز و یا تحریک احساسات می رود. در صورتی که جذابیتی از جنس انقلاب اسلامی که بر جامعیت قلب استوار است خودش محرّک است و ریشه در محبت انسانِ کامل دارد، چنین حرکتی، حرکت شوقیِ شخصیت داستان و حرکت حبّیِ حضرت حق را تعریف می کند. از آنجایی که با حرکت حبّی، تجلی حقیقت رخ می دهد، جامعیت نشانه ها و جاذبه های چنین حرکتی در تصویر بسیار اهمیت پیدا میکند. محبت به جنبه ی وحدانی در عالم حاضر است و اگر در قلبِ فیلمنامه و کارگردانی نور محبت انسان کامل (مقام جامعیت) باشد، جذبه های چنین نوری در بیان سینمایی، قلب مخاطب را تسخیر می کند و محرّک او برای عمیق شدن در لایه های وجودی می شود. ظهور محبت به انسان کامل با اجتناب از صفاتی که متضاد با این محبت است صورت میگیرد. سفر شخصیت اصلی داستان در ابعاد وجودی او در عالم حس، خیال و عقل می گذرد تا در حیات انقلاب اسلامی به قلب برسد. اینکه حضور در هر کدام از این ابعاد وجودی، منجر به رفتارهای مخصوص به خود از شخصیت می شود، فیلمنامه و کارگردانی را هدفمندتر می کند و مستقل ندیدن شخصیت ها و حرکات و تاکید کردن بر حالات وجودی نه بر حالات نفسانی از ویژگی هایی است که در نظر گرفته می شود. از طرفی شخصیت اصلیِ تنها وجود ندارد. شخصیت اصلی به نور جامعیت در صحنه است. هویت شخصیت اصلی که در نسبت حق و خلق تعریف می شود در گفتار و رفتار و حالات او منعکس می شود. او که مأوایی در حقیقت یافته، برای اینکه همواره خودش را در آن مأوا بیابد، ایستادگی و مقاومت میکند. او که به علم حضوری می رسد، هم رجوع دارد و هم تحقق. مخاطبی که با شخصیت اصلی (مجلای کمالات الهی) همراه می شود، هر لحظه خود را در عین ربط بودن، محتاج بودن، فقیر بودن و مضطر بودن به حق احساس می کند و از طریق وجود او به همه ی حقیقت منتقل می شود. وقتی رجوع به حقیقت در فیلمنامه و کارگردانی باشد، کثرت ها شخصیت دار نمی شوند و ترکیب بندی صحنه چشم ها را به حضور حق می اندازد و بر ماهیات تأکید نمی کند. زیرا صورت ماهیات که در ذهن واقع می شود، سایه علم حق است که از طریق حق در کارگردانی اشراق می شود. و تصاویر آن طور که هستند جز برای قلبی که به حقایق منور شده و حجاب ها بر طرف شده محقق نمی شود. و اگر کارگردانی خلوص قلب نداشته باشد و مقصدش حق نباشد، عالم داستان چهره اش را به او نشان نمی دهد. زیرا نفس با "واهب صُوَر" صورت ابداع میکند و کارگردانی از تعلقات عقلی، خیالی (ذهنی) عبور می کند و با تمام وجود به حق رجوع می کند و از واهبِ صور طلب می کند که صورت های داستان را که اصالت دارد به او نشان بدهد تا جزئیاتی که متصل به مقام کلی است در تصویر ظهور کند. زیرا عالم مثال، علم است و انسان را با حقیقت مرتبط می کند و از آنجایی که وجود علمی همان وجود ذهنی است، سینما باید بر بنیان علم باشد، علمی که با قرب به حضرت حق آشکار شود تا بتواند وارد عالم مثال شود و شهود صورت گیرد. نفس با مقام علمی آنچه می بیند متصل می شود و با نازل شدن در عالم مثال صورت وجودی را در موطن خیال می بیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: حقیقتاً در تاریخی هستیم که با تصاویر و صحنههای سینمایی اموری را میتوانیم به مخاطبانمان بنمایانیم و گوشزد کنیم که مقصد و مقصود انبیای الهی بوده است چیزی که ملاحظه کردید اخیراً آقای شهاب حسینی متذکر آن شدند. و البته نباید وقتی میخواهیم معانی قدسی را در قالب داستان و فیلم آوریم، به صورتی سطحی و حالت مستقیم اخلاقی درآوریم؛ بلکه باید آن مفاهیم حالت «اشارت» داشته باشد و نه صراحت.
آنچه در متن جنابعالی مطرح است، امری است که خواهی نخواهی باید در این تاریخ مدّ نظر فیلمسازان ما باشد هرچند همه آن محقق نشود. ولی نباید به صرف آنکه این امور به قول آنها «انتزاعی» و قابل تحقق نیست بهکلّی از تحقق آنها منصرف شد. سینمای فاخر نیاز ما جهت ارائه اهداف انقلاب اسلامی میباشد. موفق باشید
سلام استاد عزیز و گرانقدر: اعیاد مبارک. استاد جان، در جایی شنیدم ذکر «یا موثر» به سکون واو، باعث کشف استعدادهای درونی می شود، درست است؟ در ثانی آیا ذکری هست که با مداومت بر آن، انسان دقیقا در جایگاهی قرار گیرد که می بایست؟ از لطف شما سپاسگزارم
باسمه تعالی: سلام علیکم: بنده در جریان این امور نیستم. پیشنهاد اصلی بنده تدبّر در قرآن است که به تعبیر قرآن، خود قرآن ذکر حکیم است. موفق باشید
با سلام و احترام: میخواستم بنده را به شاگردی بپذیرید. بنده اهواز هستم ولی اگر استاد اجازه بفرمایند حضوری خدمت برسم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: چه تفاوتی میکند وقتی آیت الله بهجت متوجه و متذکر هستند که در این زمانه، رابطه علمی کافی است. و لذا میفرمایند: «علم تو، استاد توست». در این مورد خوب است به جزوه «شرح مختصر دستورالعمل آیه الله بهجت «رحمه الله »رجوع فرمایید. موفق باشید https://lobolmizan.ir/leaflet/231?mark
