کل جمهوری اسلامی حرم است از این جمله بالاتر چی داریم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی مسیر نور همه انبیاء و شهدای صدر اسلام و کربلا و انقلاب اسلامی منجر به تحقق جمهوری اسلامی شده، حقیقتاً جمهوری اسلامی «حرم» است تا مردمی که به دنبال اُنس با حقیقتاند با نظر به کلیّت نظام، خود را در مغز هستی حس کنند. موفق باشید
سلام: دکتر سروش قائل به وحدت وجود گویا هستند. پس چگونه است که کسی که در توحید مشکل ندارد گرفتار پوچی باشد بخصوص با آن انسی که با حضرت مولانا قدس سره دارند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: مشکل ایشان در عدم درک درست «وَحیِ» الهی است. در این مورد عرایضی در جزوه «غفلت از مقام نبوت در پوشش تمجید از حضرت محمد صلی الله علیه و آله» شده است. موفق باشید
https://lobolmizan.ir/leaflet/219?mark=%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1%20%D8%B3%D8%B1%D9%88%D8%B4
استاد عزیز و بزرگوار سلام: من در شرایطی بسیار سخت تلاش می کنم حجاب خود را حفظ کنم و نسبت به این موضوع حس آرامش خوبی دارم، ولی از اطرافیان فشارهای زیادی را متحمل می شوم. بارها به خاطر حجاب و تغییرات اعتقادی و به خصوص اعتقاد به ولایت فقیه، تا پای طلاق و جدایی از فرزندم پیش رفتم ولی از لطف و رحمت خدا، این موضوع برطرف شد. ولی نکته ای که بسیار من را آزار می دهد و گاهی به ناامیدی میرسم مسئله ی اخلاص در عمل است. من چه طور می توانم مطمئن شوم که در حفظ حجاب یا هر عمل پسندیده ی دیگری اخلاص عمل دارم؟ در واقع از این موضوع به شدت میترسم که مبادا من بمیرم و در آن دنیا به من نشان دهند که همه ی سختی هایی که کشیدم بیهوده بوده و عمل من به خاطر عدم وجود اخلاص پذیرفته ی درگاه حق نیست. نشانه ی اخلاص در عمل چیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: دلیلی ندارد که وقتی به حکم وظیفه و با روی گشاده وظیفه دینی خود را انجام میدهیم، امیدوار به رحمت الهی نباشیم. موفق باشید
سلام بر شما: ان شاءالله سالم و تندرست باشید. چند وقتی می شود که سلسله مباحثی راجع به (خداناباوری ایرانی) یا آتئیسم ایرانی از سوی افراد مشهوری همچون آقای شاهین نجفی و... در حال برگزاری است و چون این افراد در بین جامعه جوان طرفدارهای زیادی دارند، این موضوع موجب شده که جوانان به این ایدئولوژی بعضا رو بیاوردند. لذا خواهش بنده این است که اگر صلاح میدانید این جلسات را بررسی کنید و آن نحوه تبیین خاصی که مدنظر دارید ارائه بفرمایید. با تشکر از زحمات شما و من الله توفیق
باسمه تعالی: سلام علیکم: وقتی ما در مباحث «معرفت نفس» و «برهان صدیقین» سخن خود را به درستی تبیین کنیم، به خوبی روشن میشود که این افراد در توهّم بهسر میبرند. آنها باید دغدغه داشته باشند که چرا از واقعیترین واقعیات خود را محروم و غافل میکنند. موفق باشید
سلام وادب: استاد جان شما سرکتاب باز کردن برای امر ازدواج را قبول دارید؟ من این کار راانجام دادم و خیلی از چیزهایی که میگفت واقعی بود درصورتی که من اصلا چیزی نگفته بودم از حالات، خلق خو، حتی افکارش که من در جریان بودم و.... ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: نباید به این امور ورود کرد. عموماً به کمک شیاطین این کار انجام میشود و در نهایت نتیجهای جز سرگردانی بهوجود نمیآورد. قرآن را به میانآوردن یک بهانه و یک حیله است. موفق باشید
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما: استاد نظرتان در باب مدیر شدن آقای علی عسکری در هلدینگ خلیج فارس چیست؟ بعضی مردم می گویند چرا آقای رئیسی با انتصاب آقای علی عسکری موافقت کرده است و یا اینکه ایشان را به چه علت از مدیریت این هلدینگ عزل نمی کند؟ و همین باعث آسیب زدن به اعتماد مردم می شود. امیدوارم مثل همیشه با راهنمایی های دلسوزانِ تان ما را از گمراهی برهانید. با تشکر
باسمه تعالی: سلام علیکم: به هر حال عنایت داشته باشید که تحصیلات آقای دکتر علی عسگری با مسئولیتی که به عهده ایشان گذاشتهاند، همخوانی دارد. ایشان دارای کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک از دانشگاه پلی تکنیک تهران، کارشناسی ارشد مدیریت از دانشگاه تهران و دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهرهوری از دانشگاه علم و صنعت است. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با رشد معرفت الهی و تدبّر در قرآن إنشاءالله کار جلو میرود. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: به نظر میآید اگر با کتاب «هستی و زمان» از هایدگر و شرح دکتر جواد صافیان، شروع کنید خوب باشد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: کدام یادداشت؟!! موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: افراد متفاوتند. ولی رویهمرفته وقتی انسان جز به روح خود نظر نکند از هر امری که روح را مشغول بدن کند، فاصله میگیرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: با توجه به همین حالات که برای انسان پیش میآید قرآن توصیه به صبر را به میان میآورد تا انسان همواره متذکر باشد چگونه در بحرانهای روحی همواره بر عهد اصلی خود با خداوند محفوظ بماند. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: پیشفرضنداشتن برای فهمِ سخنان آسمانی، غیر از گرایشنداشتن نسبت به آن سخنان است. یادداشتهایی که در مورد «زبان قرآن» اخیراً تایپ شده است، قسمتی از آن را خدمتتان ارسال میدارم: موفق باشید
۱. قرآن از یک حقیقت واحدی صادر شده و به همین جهت تمام آیات آن دارای پیوستگی هستند. مشکل آن هایی که در قلب هایشان زیغ است آن است که[1] کلام خدا را با کلام مردم عادی مقایسه میکنند.
۲. آن «اللّه» که جامع کمالات است در قرآن با ما سخن میگوید و در سخنان خود، خود را به ما نشان میدهد. اگر او را بشناسیم میتوانیم به سخن او گوش فرا دهیم. قرآن، قرآن خدایی است که به سخن آمده و با ما در کتابش آشکار میگردد. باید بتوانیم از طریق قرآن در حضور خدایی قرار بگیریم که با ما سخن میگوید. امام صادق«علیهالسلام» در همین رابطه میفرمایند: «لَقَدْ تَجَلَّی اللَّهُ لِخَلْقِهِ فِي كَلَامِهِ وَ لَكِنَّهُمْ لَا يُبْصِرُون» (بحارالأنوار، ج ۸۹، ص ۱۰۷.) بدرستى كه خداوند در كلام خود براى بندگان خود تجلّى كرده است و ليكن آن ها نمی بینند.
۳. قرآن اسرار حضور خداوند در عالم را بر روی ما باز میکند از آن جهت که هماهنگ تکوین عالم است. یعنی از یک جهت حضور خدا در عالم و دیگر حضور خدا در کلام او به میان آمده است و اگر هرکس در کلامش حاضر میشود، خداوند در قرآن ظاهر شده آنهم در عین همزبانی با انسانها. قدرت درستدیدن را به انسانها هدیه میکند.
۴. قرآن همان بودن خدا در عالم است، به همان اندازه که برای دین خدا در مظاهر باید «وجودبین» شد و از محدودهی ماهیات عبور کرد، به همان اندازه باید با تدبّر در قرآن و نگاهِ وحدتنگریعنی تمامیتیِ معنادار، خدا را در قرآن دید.
۵. برای شنیدن کلامی اینچنین گسترده که خدا را مینمایاند باید گشودگیِ لازم را در خود ایجاد کنیم و از تنگناهای سوءِ فهم و سوءِاخلاق خود را آزاد نماییم وگرنه سخن گستردهی خدا را در شخصیت تنگ خود اسیر میکنیم، و این است معنای تفسیر به رأی.
۶. برای گوشسپردن به سخن خدا لازم است ابتدا به «خود» گوش فرا دهیم تا بیابیم فطرت ما چهچیزی را طلب میکند و با این گشایشِ اولیه میتوان به سراغ خدا رفت و از ضیقِ قلبی آزاد شد. شنیدن سخن خدا با گوشِ فطرت ممکن است و آن تنها گوشی است که همواره در مقابل سخن خدا گشوده است. مگر نه آن است که تنها کسی که میفهمد گوش فرا دهد؟
۷. زبان واقعی که سطحی و همراه با پراکندهگویی نباشد، حتماً زبانی است که تأویلبردار است، زیرا بیبنیاد و بیریشه نیست. و زبان قرآن، زبانی است که به عالیترین شکل میخواهد حقیقت را ظاهر کند. لذا به همان اندازه وجوهِ مستور و تأویلی دارد در عین آنکه دریچهای به سوی حقیقت است و هنر قرآن به ظهورآوردنِ حقایقی است که مستورند و این غیر از گزارشکردنِ حقایق است و به همین جهت حقیقت را در متن حادثههای تاریخی نشان میدهد و هر آنچه هست را با زبان اشاره نشان میدهد.
۸. قرآن، عامل اظهارِ حقایقی است که در هستی پنهاناند و از این جهت خداست که سخن میگوید و نه انسان. خداوند خود سخن میگوید و تجلیِ آن حقیقت، صورتِ گفتار میشود و اولین کسی که از آن گفتار بهرهمند میگردد، رسول خدا «صلواتاللّهعلیهوآله» میباشند. این معجزه نیست که خدا سخن میگوید؟
۹. با نظر به قرآن، «بودنِ» ما برای ما روشن میشود و احساسی به وسعت حضور در همهی عوالم به سراغ ما میآید.
۱۰. اندیشیدن به سخن خدا در قرآن، یک نوع گوشدادن به ندای خداوند است و این مهمترین و سختترین کاری است که انسان باید برای شخصیت خود شکل دهد از آن جهت که خداوند در عین آشکاری در کلام قرآن، خود را در همان کلام مخفی نگه داشته و در صورتی انسان میتواند این دو نحوه نگاه را در خود بپروراند که به توحید جمعِ اضداد برسد، توحیدی که حضرت حق در عین اولبودن، آخر است.
[1] - اشاره است به آیهی ۷ سورهی آلعمران که میفرماید: «أَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» اما آنها كه در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنه انگيزى كنند و به دنبال تاویل آن هستیند.
باسمه تعالی: سلام علیکم: هر اندازه هدف بزرگ باشد و انسان نسبت به آن فکر کند، به همان اندازه نظر به خود به عنوان حجاب آن راه، تقلیل مییابد. در این مورد بد نیست به جزوهی «قرارگرفتن در بودنِ تاریخی خود» که در سایت هست، سری بزنید. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. به قرآن برمیگردد به اعتبار آیهی ۴۴ که فرمود: فکر میکنی ای پیامبر! اکثر آنها سخنان خدا را میشنوند و تعقل میکنند؟ ۲. نذیر، کسی است که متذکر خطر میشود و قریه، یعنی هر شهری. بالاخره جامعه هیچوقت بی «نذیر» نیست. ۳. رسول یعنی کسی که سخن خدا را چه مستقیم و چه غیر مستقیم به مردم میرساند. ۴. نمیدانم. در این مورد باید فکر کرد. موفق باشید
باسمه تعالی: سلام علیکم: ۱. روح استاد است که همراه انسان میتواند کمک لازم را انجام دهد و به همین جهت توصیه میشود ارادت خود را نسبت به استاد حفظ کنید. ۲. کار خوبی است، إنشاءاللّه نتیجهبخش است. موفق باشید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: عرایضی در بحث سورهی نور و از آن مهمتر در شرح تفسیر حمد حضرت امام در این مورد شده است. خوب است که صوت آن مباحث را دنبال بفرمایید. موفق باشید
سلام محضر استاد عزیز: قرآن به بشر تذکر میدهد که حیات دنیا (زندگی نزدیک به انسان) را رها کنید و به حیات آخرت (حیاتی دیگر) آیا در زمانه ما حیات دنیا همان جهان تکنیک و حیات آخرت همان جهان انقلاب اسلامی نیست؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: حیات دنیایی یعنی زندگی با توهّمات و آرزوهای خیالی، امری که جهان تکنیکی نیز در آن گرفتار است و گمان میکند با ابزارهای بزرگ میتواند به قدرتی که توهّم و قدرت است، دست یابد. و حیات اخروی حیاتی است که انسان متوجه حضور بیکرانه خود در همه صحنهها بخصوص در زمانه خود که همان تاریخ است، میشود. موفق باشید
با سلام: بهترین شخصی که کتاب حافظ و کتاب مثنوی معنوی مولانا را شرح ساده و روان داده چه کسیست؟ دوست دارم در این زمینه من نیز متبحر شوم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: شاید بتوان گفت متأسفانه هنوز شرحی مناسب آن دو کتاب شریف در میان نیامده است. شرح آقای کریم زمانی برای مثنوی نسبتاً خوب است و کتاب «حافظ معنوی» تألیف آقای کریم فیضی بد نیست. موفق باشید
با سلام و دعای خیر: آیا ما در عالم ذر نحوه ی امتحاناتمان در این دنیا را خود انتخاب کرده ایم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: همینطور است که میفرمایید. البته بحث آن بسیار مفصل است و مربوط به نکاتی است که تحت عنوان «عین ثابته» باید دنبال کرد. موفق باشید
سلام خدمت استاد عزیزم: بنده و تعدادی از رفقای مذهبی و انقلابی شهرستان خمین با مباحث و آثار جنابعالی مأنوس و مرید و مشتاق دیدار حضوری و واقعی شما هستیم؛ لذا بدین وسیله از حضرتعالی دعوت بعمل می آوریم جهت بهره مندی خاص در زادگاه بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی «ره» یعنی شهرستان خمین حاضر شوید. حتما استحضار دارید؛ شهرستان خمین از توابع استان مرکزی است و مسافت اصفهان تا خمین حداکثر ۳ ساعت است. واقعا خیلی خرسند و خوشحال میشویم که حداقل یک روز را در زادگاه امام خمینی «ره» حضور و خدمت گزار شما باشیم.
باسمه تعالی: سلام علیکم: فدای شما شوم بالاخره سنّ بنده توانایی هر کاری بخصوص مسافرت را برایم مشکل کرده است و از آن طرف، کارهای زمینمانده اجازه نمیدهد تا آنها را رها کنم. بنا بر آن است که بر اساس سنوات قبلی سفری به گلپایگان داشته باشیم که البته زمان آن هنوز روشن نشده. امید است توفیق ملاقات عزیزان نیز برایم پیش آید. در این مورد خوب است که با جناب آقای دکتر نقدی به شماره 09133710835 صحبت بفرمایید تا ان شاءالله هماهنگ شویم. البته عجله نکنید. موفق باشید
با سلام استاد عزیز و گرامی: یک سوال مدتها ذهن مرا به خود مشغول کرده است. همیشه میخوانم که فلان عالم در اثر احترام به پدر و مادر به مقاماتی رسیده اند. از آن طرف وقتی زندگی علما را میبینیم، متوجه مراتب بالای اخلاقی و اعتقادی والدین بزرگوار ایشان می شویم. من در خانواده ای بزرگ شده ام که از کودکی اهمیتی به مسائل اعتقادی نمی دادند و در کل رفتار بسیار نامناسبی با فرزندان خود داشتند و این مشکلات اثرات فراوانی بر روحیه و زندگی جوانی ما گذاشت. من تلاش فراوانی برای حفظ حرمت می کنم. ولی باز هنگام آزار و تندی از سوی آنها بی طاقت میشوم و تندی می کنم و گاهی به عدالت خدا شک می کنم که چرا پدر و مادری که روح و روان فرزند خود را آزار داده اند، اکنون فرزند محکوم به سکوت و خوش رفتاری است و با کوچکترین اعتراضی درهای رحمت به روی او بسته میشود. این موضوع من را در مسیری که در پیش گرفتم تا به معرفت و شناخت خدا برسم، دچار ناامیدی شدید می کند. ممنون میشوم من را راهنمایی بفرمائید.
باسمه تعالی: سلام علیکم: به گفته اساتید اخلاق و سلوک، آن کس که در خانوادهای دور از توحید با همت بلند خود، یک قدم به سوی توحید بردارد، صدها برابر جلوتر از آن کسی است که در فضای توحیدی خانواده قدمهایی به سوی توحید برداشته باشد و از این جهت باید بسیار امیدوار باشید که خداوند چگونه در دل چنین شرایطی محبّت خود را در جانتان ایجاد کرده است. موفق باشید
با سلام و قبولی طاعات و عبادات و التماس دعای مخصوص به مناسبت ایام لیالی مبارک قدر. استاد گرامی مطلبی در جایی مشاهده نمودم که گفته بود خواندن آیه مبارکه ۲۹ سوره مومنون فلان تعداد و بعد از نماز صبح و یا به گمانم عصر باعث خانه دارشدن و یا اگر کسی قصد جابجایی دارد برای او کارساز است سوالم اینه چه اتفاقی در نفس فرد می افته با خواندن أین آیه که باعث خانه دارشدن او میشه؟ و اینکه در زمینه مسکن یه نظراتی هست هرکس یه چیز میگه یکی میگه بحث خانه های مهر صحیح نیست یکی بحث بنیاد مسکن امام ره را مطرح میکنه و آیا میشه از این مطلب یعنی خواندن این آیه استفاده کرد برای بحث ساماندهی به بحث مسکن به صورت صحیح؟ آخه یه جورایی خیلی مبحث حول بحث مسکن وجود داره از یه طرف ساماندهی دلال ها از یه طرف دولت از یه طرف حاشیه نشینی از یه طرف از بین رفتن بحث خانواده در اثرعملکرد غلط دولت های قبلی از یه طرف بالا رفتن سن ازدواج که یکیشم خودم باشم به خاطر عدم توانایی تهیه مسکن و اجاره بالا برای آقایان که زیربارازدواج نمیرن.
باسمه تعالی: سلام علیکم: موضوع مسکن بسیار پیچیدهتر از این حرفها است. آری! اذکار و ادعیه در کنار برنامههای دینی و عقلانی کارساز است. ولی امروز ما با بحران مسکن روبهرو هستیم و اگر موضوع با جدیّت تمام دنبال نشود با یکی از خطرات بزرگ خود نسبت به آینده روبهرو خواهیم شد در آن حدّ که انقلاب اسلامی و نظام اسلامی را تهدید میکند. باید بسیار زیربناییتر از این حرفها به مسکن فکر کرد. به نظر بنده یادداشت آقای دکتر سید مهدی ناظمی قرهباغی که در کانال تلگرامی ایشان مطرح است، نکات قابل تفکری را در مقابل ما میگذارد. موفق باشید
چند سطری از یادداشت «پدیداری به نام خانه به دوشی»
🔴 سید مهدی ناظمی قره باغ
🔶«...«خانه به دوشی» غیر از مستأجری است. مستأجر می تواند محترم و با آرامش زندگی کند. خانه به دوشی، یک مسأله اقتصادی نیست. همچنان که هیچ یک از معضلات بزرگ اجتماعی که رویکرد سرمایه سالارانه آفریده است، اقتصادی نیست. اقتصاد، پوششی است تا مانع فهم ماوقع این بحرانها گردد. ...»
🔶«... خود خانه، با هر کیفیت و سبکی که باشد، حداقل به چند سال زمان نیاز دارد تا انسان بتواند با آن انس بگیرد و اعضای خانواده متناسب با نیازهای خود و متناسب با تغییرات در زمان، زیر و بم آن را بشناسند و در فرآیند آزمون و خطا، با آن انس بگیرند. خانواده ای که اجازه نداشته باشد با محل زندگی خود انس بگیرد، یکی از اساسی ترین وجوه انسان بودن خود را، یعنی انس گرفتن را، مخدوش و محقر می بیند و از عوارض متعدد و خطرناک این مخدوش شدن، متأثر می گردد....»
🔶«... بحران مسکن در ایران، که برآمده از تلقی برساخته شده سرمایه ای نسبت به زمین و مسکن است، اولاً فاقد پایگاه تئوریک است، زیرا از نظر فقهی، زمین مالکیت پذیر نیست، ثانیاً فاقد توجیه اقتصادی است زیرا این انباشت سرمایه هیچ تأثیر مثبتی در اقتصاد کلان کشور ندارد. بحران مسکن بطور کلی و بحران شدید اجاره نشینی بطور خاص، ناشی از پدیده سرمایه داری افسارگسیخته جهان سومی در ایران است. این سرمایه داری بعد از افول چند ساله، سال ۶۸ با سیاستهای راستی-رانتی-امنیتی مجدداً زنده شد و به تدریج با بحرانی شدن اقتصاد و تثبیت ادبیات سرمایه داری در فضای اقتصاد و سیاست کشور، بسط پیدا کرد و با بحران سیاسی رها کردن کشور طی سالهای ۹۲ تا ۱۴۰۰ به اوج خود رسید ...»
متن کامل در فایل پی دی اف بعدی همین کانال
@sayyedmahdinazemi
سلام بر شما: با دنبال کردن مباحث آشتی با خدا (شنیدن صوت حضرتعالی) به این نتیجه رسیدیم که رسیدن به حقایق چیزی است که به جز خواندن درسهای مدرسه محقق میشود و درس هایمان (میزان سوادمان) نقشی در کمال و قرب الهی ندارند. حال ما با چه رویکردی، با چه انگیزه ای و با چه هدفی درسهایی مثل (زیست شناسی، ریاضی، شیمی و...) را بخوانیم که آن احساسِ پوچی و حس نومیدیِ ناشی از نرسیدن به هدف عالی برایمان ایجاد نشود؟ و اصلا آیا این نگاه ما نسبت به این علوم صحیح است؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: آری! انسان دارای ابعاد گوناگونی است که بعضی از ابعاد، اصالت خاص خود را دارند مثل عقاید حقّه. که در این مورد انسان باید در هر شغل و جایگاهی که هست نسبت به کسب عقاید حقّه تلاش نماید تا جایگاه خود را در هستی چه در دنیا و چه در آخرت به بهترین شکل بیابد و در کنار چنین حضوری معلوم است که باید نسبت به زندگی دنیایی و اموری که دنیای انسان را سر و سامان میدهد، نیز تلاش کند. و اینجا است که علومی مثل علومی که فرمودید، معنا و جایگاه دارند. موفق باشید
با سلام و ادب خدمت استاد بزرگوار: ۱. استاد موضوعی راجع عقل دیدم مبنی براینکه عقل دشمن خلاقیت، این صحبت چقدر صحیحه، آیا این مطلب در رابطه با عقل غربی مطرح شده؟ ۲. در ضمن بنده خیلی افراد را میبینم که عقل را در برابرعدم خطر و ریسک پذیری میارن و میگن کسانی که خیلی عقل دارن ریسکشون کمه و اگر صحیحه چطور باید این دو را با هم جمع کرد؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: در رابطه با عقل و جلوههای مختلف آن و جایگاه حضور آن، بحثهای مفصلی شده است. آری! از یک جهت به گفته حضرت باقر«علیهالسلام» عقل، حجت باطنی خداوند است به بشریت تا بتواند حق را از باطل تشخیص دهد و این غیر از عقل فلسفی میباشد که از موضوعات مختلف و حتی از خداوند تنها یک مفهوم ذهنی را شکل میدهد و البته اینجا است که میتوان این عقل را به عنوان مقدمه حضور در هستی پذیرفت و چنانچه در محدوده این عقل متوقف شویم، از حضوری برتر که حضور قلب است محروم میگردیم و جناب حافظ در این رابطه میفرمایند: «عقل میگفت که دل، منزل و مأوای من است / عشق خندید که یا جای تو و یا جای من است». و جناب مولوی نیز در همین رابطه میفرمایند: «عقل، بندِ رهروان است ای پسر / وان رها کن، ره عیان است ای پسر». و اینکه بحثِ دو عقل به میان میآید میتوان بحث عقل عملی و نظری را مطرح کرد، یا آنطور که جناب مولوی میفرمایند:
عقل دو عقلست اول مکسبي
که در آموزي چو در مکتب صبي
از کتاب و اوستاد و فکر و ذکر
از معاني وز علوم خوب و بکر
عقل تو افزون شود بر ديگران
ليک تو باشي ز حفظ آن گران
لوح حافظ باشي اندر دور و گشت
لوح محفوظ اوست کو زين در گذشت
عقل ديگر بخشش يزدان بود
چشمه آن در ميان جان بود
چون ز سينه آب دانش جوش کرد
نه شود گنده نه ديرينه نه زرد
موفق باشید
با سلام: یک سوال ذهن مرا درگیر خود کرده که چرا انسان اینقدر تحت تاثیر افرادی که به نحوی در جماعات آنان یا همراه با آنان می شود قرار می گیرد و آیا راهی وجود دارد که با اینکه در کنار مردم با عقاید مختلف قرارمی گیریم ولی همواره آنچه که می خواهیم بمانیم و تغییر نکنیم؟
باسمه تعالی: سلام علیکم: به همین جهت تأکید میشود در معارف دینی و سیره ائمه تأمّل کنید تا نسبت به افراد، افراط و تفریط نشود. عرایضی در شب ۱۳ ماه رجب إنشاءالله تحت عنوان «حضرت علی «علیهالسلام» و راهی به سوی محبّتی اصیل در اسلام» خواهد شد. که ممکن است در این رابطه کمککار باشد. موفق باشید
